https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
امیدوارم که مباحثی رو که تایپ میکنم دست دوست عزیزم که اسمشو هم نمیدونم برسه.
با نام و یاد خدا شروع میکنم ، و خوندن این مطالب رو جدی بگیر و بهشون فکر بکن و عمل کن وگرنه به این نتیجه میرسیم که شما انقدر درگیر گرفتن اطلاعات و حقایق و حرف درست میگردی که وقت نمیکنی یک بار هم به قلبت و چیزی که خودت فکر میکنی گوش بدی و ببینی نتیجه چی میشه.
صحبت های که کردی رو خوندم و میخوام بگم که این مسیری هست که همه ما به طور متفاوت با اون برخورد میکنیم.
جواب سوال های شما :
ابزار موفقیت : به نظر من دنبال ابزار نگرد و خیلی به صورت ریاضی وار همه چی رو نگاه نکن ،خیلی به مسائل سخت برخورد نکن ،تسلیم باش و ایمان داشته باش به خدای که این جهان دستشه.
در چه شرایطی رو خدا حساب کنم؟
اولاً ما محتاج خداوند هستیم و اون باید به حرف های ما گوش بده و کمکمون کنه و ایمان داشته باش که بهت میده چون خداوند بخشنده است و همه چی برای اونه.
به نظر من ترس از شکست یا از دست دادن زمان یا اینکه کاری کنی و اشتباه باشه دست به کاری نمیزنی و دوست داری که شرایط کامل باشه و هیچ خطای مرتکب نشی که ناامیدت کنه بخاطر همون سردرگمی ، یه حرفی میخوام بهت بزنم که اگه درکش کنی دیگ نمیترسی دیگه نمیترسی که پولتو از دست بدی دیگه نمیترسی که اگه مسخرم کنن چی ؟
داداش من، خوب گوش کن تو شروع کن هر چیزی که بلدی با هرچیزی که تو دست داری راهی رو که دوست داری و عاشقشی کاری رو که خیلی خوب انجام میدی رو شروع کن و هدف خوبی داشته باش (هدف منظورم خونه و ماشین نیست)هدف خدمت صادقانه به مردمه ،چیزهای که نیاز دارن رو برآورده کن، اونوقت مردم برات تبلیغ میکنن یه خورده راه طولانی تری داره ولی تو کاری رو داری که عاشقشی و خوب انجامش میدی و مشتریایی که به تو وفادارن برای تو تبلیغ میکنن (کتاب بازاریابی مسری رو بخون خیلی منو کمک کرد) بعد میفهمی که عامل موفقیت نه تبلیغه نه خانوادست نه محل زندگیته نه محل بیزینسته نه دوستانته نه هیچ چیز دیگه
درست حدس زدی> عامل باوره عامل ایمانه که علم ومنطق اینارو نمیتونه ثابت کنه.چون وقتی دونفر با شرایط یکسان کارو شروع میکنن مثل هم یک جنس رو میفروشن متراژ مغازه ، شرایط ملکی و … یکی هست ولی در عرض چند سال یکی جمع میکنه و اون یکی صاحب یک هایپر مارکت بزرگ تو شهر میشه .
آدم های بزرگی که آوزه اونا نسلها هست که تو کتابها و زبون های مردم به گوش میرسه این بوده
ایمان به خداوند متعال که بنده هاشو کمک میکنه-ایمان به خدماتی که میدن-باور ها-خدمت صادقانه-اخلاق خوب-ارتباط موثر-صبر و شکیبای-ورودی های مناسب،،این شاخه اون شاخه نکردن،ادامه دادن و پشت کار داشتن،گوش دادن به ندای درون،حال خوب در هر شرایط – کنترل احساسات و ………
اگه قدرت باور رو میدونستی که شک دارم ازش استفاده کرده باشی (به صورت آشکار) هیچ وقت بین دوراهی نمیموندی چرا دارم این حرفو میزنم ؟
چون آدم های که زیاد آزمون خطا کردن خیلی زود تصمیم میگیرن و میدونن که اگه این کارو انجام بدن حرکت بعدی بهشون گفته میشه
به نظرم خودتو بشناس خدای خودتو بشناس ، ایمان به خدا آدمو دیوونه میکنه. از این همه قدرت.
اینکه به تضاد میخوری خیلی نشونه خوبیه این نشون میده که تو لایق بهترینهای که بین خوب و بد ،گزینه خوبتر رو انتخاب میکنی
زمانی که نگرانی و ناامید که چه کاری کنی، اون لحظه از زندگیته که عقلت و منطقت داره برات تصمیم میگیره و تو داری به سمتش میری و قبولش میکنی (اینجاست که شیطان ضمضمه میکنه تو گوشات)
زمانی که خوشحالی و حالت خوبه تو داری اتفاقاتو خودت میسازی و خدا باهاته و از قلبت دستور میگیری به جای منطقت .(منظور احساسی عمل کردن نیست ) (نجوا های درونه )
دلیل موفقیتهای استاد هم نمیخواد موشکافانه بهش نگاه کنی و بری اونو با سایت های مشابه ،مقایسه کنی ،چون باورو نمیشه با حساب کتاب و ریاضی و فیزیک بررسی کرد ، نتایج با عقل منطقی جور در نمیاد
اما نظر من عشق و علاقه به کار + خدمت صادقانه به مردم + ایمان به خداوند که کمک میکنه در هر شرایطی که بخوایم + صبر + درست کردن باور های ثروت ساز بجای به دست آوردن اطلاعات .
اگه داری دنبال ابزار میگردی که پازل رو کامل کنی قطعا فکر میکنی از جاهای عجیب قراره به تو برسه .بخدا زندگی هر انسانی دست خودشه و همه ثروتمند به دنیا میان فقط یکی میره دنبالش و ساده میگیره همه چیزو یکی هم انتخاب میکنه کارمند باشه یکی دیگه هم انتخاب میکنه فقیر باشه و پیش خودش میگه این خواست خدا بود
خداوند همه رو آزاد آفریده و من این باور واسه خودم درست کردم که انگار از قبل سیستم زندگی کردن ما طراحی شده و چند قسمت و چند راه خدا برای ما گذاشته که انتخاب کنیم مثل یک چهاراه فرض کن
اولی میره سمت ثروت بی کران و جاده خونه خود خدا
دومی میره سمت زندگی روتین و تکراری (به دنیا بیای مدرسه دانشگاه خدمت ازدواج صبح کار کن شب بخواب بعد ….)
سومی میره سمت سمت زندگی معمولی ( دستت به دهنت برسه )
چهارمی هم میره سمت فقر (اعتیاد-شکست های پشت سر هم -بیماری و ….)
کدوم رو انتخاب کردی تو زندگیت ؟
قطعا همه 1 رو انتخاب میکنن اما ادامه میدن ؟ ایمان دارن به توانای که دارن به اینکه یه قدرتی بزرگ تر از اون چیزی که فکرشو بکنی داره کمکمون میکنه و راه درست رو بهمون میگه ؟
نترس اقدام کن
به خداوندی خدا نمیدونی چقدر نتایج شگفت زدت میکنه
یه وقتای ترستو میزاری کنار یه کاری میکنی که خودت تعجب میکنی ، (در جسارت نبوغ نهفته است )
اگه تونستی بشین و ایده هاتو بنویس روی کاغذ و بهشون درصد بده که کدوم ایده بهتر از همه است و راهتو انتخاب کن
به صحبت های که دوستان و خانواده عباس منش زدن گوش کن اما
تصمیم خودتو بگیر
هیچکس به جز خودت نمیتونه برای زندگیت تصمیم بگیره باور کن
فقط خودتی ،خودت و خدای بالا سرت .
امیداورم که بتونی خودتو و باور های قویتو پیدا کنی و شروع کنی و نتایج بینظیرتو برام بنویسی.
به نظر من و البته طبق آموزشهایی که از استاد عباس منش دستگیرم شده عاملی که باعث موفقیت استاد در همه جنبه ها بخصوص کسب و کارشان شده
اعتماد و توکل به خداوند
ایمان به هدایت الله در همه شرایط
و ایجاد باورهای ثروت آفرین است در بحث مالی و سایر باورها در جنبه های دیگر زندگی
شناخت و عمل به قوانین خداوند
استاد توضیح دادند که ما روی هر چیزی که تمرکز کنیم اساس آن چیز در زندگی ما گسترش می یابد٫ و این عامل یعنی تمرکز در کنار ایمان به هدایت خداوند عامل اصلی توسعه و پیشرفت در کسب و کار است٫ من یک تجربه از خودم بگم
زمانی که تصمیم گرفتم بیام ترکیه زندگی کنم حدودا یکسالی از آشناییم با مباحث استاد میگذشت٫ زمانی که به ترکیه اومدم نه زبونشون رو بلد بودم، نه اصلا میدونستم چطوری میشه اینجا موند (نحوه گرفتن اقامت)، نه میدونستم که شرایط خونه اجاره کردن چیه، و نه میدونستم که میخوام چیکار کنم٫ پول زیادی هم با خودم نیاورده بودم مبلغی که همراهم بود ۳۰ میلیون تومان بیشتر نبود٫ که اون موقع میشد ۳۰ هزار لیر٫
ولی من و خانومم هر دو به هدایت خداوند ایمان داشتیم٫ اینم بگم تمام وسایل خونه رو فروخته بودیم و دیگه تو ایران هیچی نداشتیم٫
یکسال گذشت و ما همچنان آموزش های استاد رو دنبال میکردیم و هر روز روی خودمون کار میکردیم و البته هنوز هم ادامه داره٫ من کم کم علایقم رو پیدا کردم، استعدادهامو کشف کردم و تصمیم گرفتم تو زمینه ای که دوست دارم شروع به فعالیت کنم٫
سه چیز رو برای خودم واضح روشن کردم یکی اینکه درآمد اینترنتی داشته باشم چون عاشق سفر کردنم و دوست ندارم کارم رو از یک جای خاص انجام بدم
دو اینکه جایی استخدام نشم و حتما برای خودم کار کنم
سه به دلار و ریال و لیر درآمد داشته باشم٫
بعد از مشخص کردن این سه خواسته دیگه تکلیفم تو کسب و کار معلوم شد٫
شروع کردم به یادگیری چیزایی که دوست دارم و میدونم میشه ازشون بصورت آنلاین درآمد کسب کرد٫ مثل نرم افزارهای گرافیکی و غیره
چون زبان انگلیسیم خوب بود شروع کردم ویدیوهای آموزشی به انگلیسی درست کردم و توی یوتیوب آپلود کردم بعد کم کم یاد گرفتم که چطور از یوتیوب درآمدزایی کنم و این وسط مدام قوانین یوتیوب هم عوض میشد و شرایط برای کسب درآمد سخت تر میشد ولی من ناامید نشدم و با عشق بدون حتی یک ریال درآمد ازش ادامه دادم٫ بعدا ایده های جدیدی برای یوتیوب به هم الهام شد که اصلا نیاز به ویدیو انگلیسی نبود٫ به همون زبون فارسی و اتفاقا چقدر هم راحت تر و پر مخاطب تر بودن٫
یه مدتی با خانمم جایی مشغول به کار شدیم که خیلی تو کارم بهم ایده داد٫ و تو اون چند ماه کلی چیز جدید یاد گرفتم٫ بعد بدون اینکه من درخواستی بکنم برای ترجمه از انگلیسی به فارسی بهم پیشنهاد کار شد به صورت اینترنتی و دور کاری٫
بعد شروع کردم تو سایتهای دورکاری خارجی و ایرانی کسب درآمد کردم٫ اون سایتها تبلیغ نمیکنن فقط شما میگی چیکاری بلدی و یک پروفایل میسازی حالا خودت میتونی تو شبکه های اجتماعی و غیره تبلیغش رو بکنی تا مشتری جذب کنی ولی من وقت نزاشتم برای اینکارا چون فقط داشتم مهارتهام رو زیاد میکردم٫
کم کم درآمدزایی از اونها شروع شد به دلار، ریال و لیر٫
خدا شاهده همش کار خود خدا بود٫ مثلا من دوست داشتم تو ترکیه مشتری داشته باشم که درآمد لیر داشته باشم و در عین حال برای یوتیوب و کارای دیگم هم وقت داشته باشم٫ یه روز پایین ساختمون بودم یکی از دوستام اومد گفت چیکار میکنی گفتم کار طراحی و آموزش گرافیک٫ گفت یه شرکتی بوده که میدونه الان دنبال طراح میگردن به صورت دورکاری خودش زنگ زد و من و معرفی کرد٫ من اصلا ازش درخواست هم نکردم٫ و الان دارم هنوز باهاشون کار میکنم٫
درآمدم از سایتهای خارجی هم به دلاره و خدا رو شکر بدون تبلیغ هر روز مشتری دارم٫ باور دارم که خدا مشتریام و جور میکنه٫
الان ۴ سال میگذره از اومدنم به ترکیه و خدا رو شکر به چشم میبینم که چطور دارم هر لحظه همه چیز زندگیمو خودم خلق میکنم٫ و خدا چطوری داره من و هدایت میکنه٫
هر وقت هدفی تعیین میکنم همه شرایط خود به خود جور میشه تا من به اون هدف برسم٫ مثلا گفتم برای اوایل تابستون بریم مسافرت در حالی که پس انداز زیادی هم نداشتم و اگه حساب دو دو تا چهارتا بود میگفتیم نمیشه و بی خیال می شدیم٫ ولی گفتم ما فلان تاریخ بریم خوبه و شروع کردیم تجسم کردن٫ هر روز الان یک ماه مونده که بریم و پولش هم از جاهایی که فکرش رو نمیکردم جور شده و همه چیز مهیا شده٫ چرا؟ چون به خدا و هدایتش اعتماد کردم٫ خودش به هم الهام کرد که چه کاری بکنم که وقت زیادی ازم نگیره ولی درآمدش خوب باشه وقتی که شروعش کردم چون برای خودم ساده بود ذهنم مدام میگفت آخه کی همچنین خدمتی میخواد؟ مفت هم نمی ارزه٫ ولی من باهاش بحث نکردم و ادامه دادم از همون کار به ظاهر ساده که کلا هر پروژه اش ۱۰ دقیقه وقت منو میگیره کلی پول درآوردم٫ بدون تبلیغ
استاد جون دارم درک میکنم که چطور شرایط دست به دست هم میده تا انسان جهان خودش رو توسعه بده٫ عامل اصلی برای من هدایت خداوند، ایمان به توانایی هام، اعتقاد به کارم و باور به اینکه می شود هست٫
هدفهام تا آخر سال و حتی بعدش پله پله مشخصه، تا اینجا خیلی راحت بهشون رسیدم از این به بعدشم همینه قطعا٫
همین قبل از عید بود که یکی از مشتریام موقع حساب و کتاب قاطی کرد و گفت اصلا تسویه میکنم و نمیخوام دیگه باهات کار کنم٫ به این وقت عزیز قسم اصلا ککمم نگزید٫ خیلی آروم گفتم ایشالله موفق باشید٫
من همون موقع ۱۰۰۰ تا ایده جدید اومد تو ذهنم برای رشد بیشتر کارهام٫ انگار بال درآورده بودم٫ در حالی که خوب اون مشتری پول خوبی هم میداد ماهانه ولی اصلا برام مهم نبود٫ چون میدونستم خدا از جایی که فکرش رو نمیکنم بهم روزی میده٫ همین فرداش یه مشتری دیگه برام پیدا شد با کار کمتر و پول بیشتر و البته بعد دو هفته همون مشتری قبلی که قاطی کرده بود دوباره خودش زنگ زد و درخواست کرد همکاری ادامه داشته باشه٫ من هیچ کدوم از این کار ها رو خودم هندل نمیکنم، همشو خدا درست میکنه٫
حتی تو برنامه ریز کارهای روزانه ام هم همینطوره٫ خدا میگه اول کدوم کار رو شروع کنم٫ حالا چیکار کنم درآمد فلان جا بره بالا حالا چیکار کنم اینطور بشه و غیره٫ همش در جهت خواسته های خودم البته٫
ایشالله هممون بتونیم بهتر این قوانینی رو که استاد با عشق توضیح میدن رو درک کنیم و روز به روز زندگیمون رو بهتر بسازیم٫
هدف از تعریف این داستانها فقط این بود که بگم می شود٫ می شود میشود٫
سلام .ب نظر من آنچه زندگی ما رو میسازه باور ماست به هر آنچه باور داشته باشیم در زندگی ما شکل میگیره و ایجاد میشه باور در کنار ایمان هست که باعث موفقیت استاد شده اگه جهان هستی را از یک روح واحد بدانیم و خود را متصل به آن روح واحد کنیم ان روح واحد به طور سیستماتیک ما را به تمام هستی پیوند میزنه و بهترین ها برای ما رقم میخوره
ما وقتی به هستی وصل بشیم خودبخود از منابع بیکرانش بهره مند میشیم و این اتصال هم با ایمان.اعتماد .عشق و استمرار به خداوند و قدرتش بدست میاد
خدا اقیانوس رحمت الهی و فراوانی هست تبلیغات رو کسی انجام میده که باور داشته باشه انسانها نقش تاثیرگذاری در درآمدزایی وی دارند اما کسی که به منبع الهی وصل میشه و خداوند را منبع اصلی میدونه میگه بیخیال همه چی. خدا نعمتش انقد زیاد بی حساب میبخشه من چکار دارم کی قرار بیاد در مسیر زندگی من تا ب من سود برسونه شاید اونی که میخاد ب من سود برسونه اصلا انسان نباشه من بندگی میکنم اجازه میدم خداوند اربابی کنه ارباب خودش میدونه چکار کنه اصلا درست نیست من برا ارباب تصمیم بگیرم
بنظرم استاد با خدا رابطه خوبی برقرار کرده و داره بندگی میکنه و خدا هم داره بی حساب بهش میبخشه
به خدا باور کنیم تا خدا دنیا رو در مقابل ما کوچیک کنه وقتی میگیم دنیا رو کوچیک کنه ادمها هم بخشی ازون دنیا هستند به خدا توکل کنیم تا خدا دنیا را به تسخیر ما دربیاره کوهها رو برا ما جابجا کنه تبلیغات چیه وقتی خدا هست فقط کافیه باورش کنیم بهش اعتماد کنیم حسمونو خوب داشته باشیم اونایی که باید در مسیر ما بیان خودشون میان
فرض کنید دو تاجر به ی قلمرو وارد شدند یکی میگه من مستقیم میخام برم سراغ فرمانروای این قلمرو و تجارت کنم (فرمانروا بسیار مقتدر و دانا هست و علم به همه چی داره )یکی میگه من دوستانی دارم و از طریق دوستانم میخام تجارت کنم بنظر شما کدومشون موفق ترن؟مطمئنا کسی که با فرمانروا ارتباط میگیره چون فرمانروا انقد شرایطو براش مهیا میکنه که اون بدون اتلاف وقت به تجارت میپردازه چون فرمانروا اگاه به کل قلمرو و میدونه چالش ها کجاست و در کجا ممکنه این تاجر با تضاد بربخوره .چجوری تجارت کنه موفق تر چون علم به نقطه به نقطه قلمرو خودش داره
اما اون تاجری که دوستان زیادی داره اول از هر چی کلی وقت صرف میکنه تا با دوستاش ارتباط برقرار کنه.بعد تازه باید کلی وقت بزاره مناطق مختلف رو شناسایی کنه و ببینه کجاها بهتر جواب میده .ممکنه وقتی داره به دیدن دوستاش میره کلی با موانع برخورد کنه .بعد ممکنه در بین راه راهزنا بهش حمله کنن و اموالشو سرقت کنن چون دوستانش فقط علم دارن قدرت چندانی ک ندارن و هزاران دلایل دیگه
حالا استاد ما یسره رفته سراغ اون فرمانروا .فرمانروا که خداوند مهربان همه راهها رو بهش نشون میده چون استاد بهش اعتماد کرده تا وقتی مهمان اون فرمانرواست و داره اطاعت میکنه در شان فرمانروا نیست که مهمون خونشو از خونش برونه و سعی میکنه شرایطی براش مهیا کنه تا بهترین بهره ها رو ببره و تمام راهها رو بهش نشون میده فرمانروا ک اجازه نمیده مهمانش اسیر راهزن و موانع و مشکلات بشه همیشه حواسش هست تا بهترین لذت ها رو ببره
به نظرم خیلی مهم هست که به احساسمون توجه کنیم و به هماهنگی برسیم با خدا و سپس بعد از رسیدن و بودن در حالت عشق و شکرگزاری و اشتیاق
(حالت هماهنگی ذهن و روح ) دست به عمل می زنیم
در این حالت روح بودن( in – spirit )
الهام ( inspiration )می گیریم و راه حل بهمون گفته می شود
در واقع عمل مهم نیست زیاد، مهم ارتعاشاتی هست که از ما ساطع می شود، به نظرم مهم همون توکل به خدا هست و این که کافی هست که به اون تکیه کنیم و سعی مان این باشد که شاد باشیم و به یک سری از کار های فرعی دیگه نچسبیم
شاید ابتدا بهمون گفته بشود که فلان کار را بکن بعد که اون عملو کردیم یه مدت دیگه بهمون گفته بشه یک عمل دیگه رو انجام بدیم.
راه ها بی نهایت وجود دارند که وقتی ما در فرکانس درست باشیم جهان ما رو از مسیری که کمترین مقاوت رو داریم به هدفمون می رسونه مهم اینه که بدونم چی رو میخوایم دقیق و به احساس شادی برسیم و اجازه بدیم که جهان هدایتمون کنه
این ها چیز هایی بودن که سعی کردم بهشون عمل کنم و تمام زندگیم رو بر اساس این اصول شکل بدم
امیدوارم که کمکی به دوستی که این سوال رو کرده و بقیه دوستان کرده باشم.
سلام استاد، محبت میکنید در مورد گناه یا ب عبارتی کارهای منع شده ای ک نباید اونارو انجام بدیم ی صحبتی بکنید…فک میکنم این موضوع مسئله ای ک هر روز خیلیامون ب صورت ذهنی باهاش درگیریم…
چون ب هر حال چ بخوایم چ نخوایم در گذشته مواقعی شده ک اسیر شهوت بشیم و هم در آینده این امکان وجود داره ک باز اسیر شهوت بشیم …
میخواستم بدون بازخورد جهان هستی تنبیهه یا نه این ما هستیم ک چون این موضوع رو گناه میدونیم تنبیه جذب میکنیم….
در آخر ببخشید این موضوع رو اینجا بیان کردم…البته جواب مسابقه رو هم قبلا دادم….
استاد ممنونم از اینکه فرصتی ایجاد کردید تا کمی تلنگری بزنیم به خودمون و توی ذهنمون رو کنکاش کنیم و ما رو ملزم به فکر کردن نمودید همانند پیامهای دلنشین خداوند مهربان ٫
شروع نوشتن برام به ظاهر آسون بود اما در عمل یه بعد دیگه ای داره برای من و اونم اینکه نشاط ، احساس عالی و شور و اشتیاقی که در وجودم ظهور کرد٫
گفتم یه جسارتی و ابراز وجودی کنم حداقل به شخص خودم ثابت کنم و بگم من لایق بهترینها میتونم بشم و هر کسی میتونه نسخه عالی از انسان بودن خودش باشه ٫٫٫
چه عاملی باعث ایجاد تفاوت نتیجه در کسب و کارهاست؟
برای شروع هر کسب کاری ابتدا ایمان به اینکه همه چیز از آن خداست وقتی این اصل رو پذیرفتی نوبت انگیزه هست وقتی انگیزه اومد شور و اشتیاقش هم بوجود میاد کی بوجود میاره بازم همون خداوند مهربان، شور اشتیاق باعث میشه بریم دنبال اینکه چطور باید برسیم به اون نقطه که هدف میشه مقصد ما ، حال هدف اومد وسط ، میایم برای رسیدن به هدف برنامه ریزی میکنیم و اهداف رو به قسمتهای کوچک ، بزرگ و بزرگتر برای تارگتمون پایه ریزی میکنیم ٫ خوب کار بعدی شروع از کم ترین و ساده ترین روشه که بشه فقط قدم اول رو برداشت بر اساس داشته هامون و امکانات موجودمون (اقدام و عمل) ٫ مرحله بعد مشخص کردن بودجه و تامین مالی برای راه اندازی یک کسب و کاره و اینکه چقدر لازمه تا شروع بشه اگه باشه که عالیه اگه نه که بیایم برنامه مون رو تغییر بدیم و از خودمون سوال کنیم روش آسونترش و بهتر کدومه و بنویسیم و اجراش کنیم (اقدامات و عمل به الهامات)٫ به هر حال از کمترین مقدار باید شروع کرد (تا قدمی بر نداریم وسیر بعدی گفته نمیشه) توی برنامه نویسی برنامه ای که نوشته میشه بعد نوشتن مراحل سیر تست و آزمایش توسط کننده این کار انجام میشه همینطور میره تا آخرین خط کدنویسی شده تا بتونن اون برنامه قابلیت ران شدن پیدا کنه (من برنامه نویس نیستم هرجا اشتباه کفتم ببخشید ) من که خودم از زمانی که کاری رو که پیشنهاد شده بود بهم ، با شور و اشتیاق فراوانی و ذهنیت بزرگی که از کارم در توسعه و راحت کردن کار دنیا توی سرم بود با همون اولین قدم و با حداقل موجود شروع کردم و الان طی ۱۲ سال نمیگم خیلی عالیه بله فرازونشیب زیاد داره اما کم و بیش خوب پیش رفته تا الان برای من حداقل البته اینم بگم وقتی درخواست بزرگی داری و از نقطه ای شروع میکنی قرارنیست حتماً توی همون مسیر بالا بری الان خودم در مسیر بهتری هدایت شدم و درآمد و کیفیت کار به مراتب میتونه از اون نقطه امن بالاتر بشه با توجه به همت و تلاش و کنترل افکار ذهنم هر نقطه فرمون ذهنم رو درست هدایت کردم نتیجه اومد و بالعکس هر وقت نادرست انجام دادم کمی به خاکی زدم بازم یادم اومد که بگم اون موقع اصلا قانون کیهان رو نمی دونستم ) الان هم بازم میدونم یه چیزی توی وجودم فریاد میزنه تو باید یه کاری بزرگ رو شروع کنی (ولی ترس و نجواهای شیطان بیکار نمی مونند و با هزار جمله منفی سعی میکنن کنترل ذهنت رو بدست بگیرند) فقط میتونم حسش کنم واقعا داره اتفاق می افته برام ٫ ولی نمیتونم عجله و شتاب برای رسیدن زودتر از مراحل تکاملم کنم ٫ پس همونطور که گفتم سیر تکامل سعودی هم به مبحث کسب و کارمون باید اضافه بشه ٫ اما موضوع تبلیغات هم اثر بخشه اونم توسط خداوند نه جای دیگه همونطور که استاد یادآوری کردن اون شرکت پدیده یا توی شهر خودم برنامه ای رو یه شخص معتبر شهر شروع کرد و زمین خورد و خیلی افراد که دنبال رسیدن زودتر به هدف بودند ناکام موندن و متضرر شدن ٫ من خودم واقعا میگم تا زمانی که اعتماد ۱۰۰ درصدی به محصولی که ارائه میدم نداشته باشم ، تبلیغی نمیکنم ٫ دلیلش هم اینه به خودم حس بدی انتقال میده ، چون ایمان دارم وقتی با خودم در تولید محصولم صداقت نداشته باشم بالطبع همین حس رو در مشتری محصول و کسب و کارم خواهم دید و اونجاست که تبلیغات اثر سوء داره تا اثر مثبت ٫ ( این نظر منه ) عزت نفس که نقطه عطفی در شروع هر پلتفرمی از کسب و کار ، روابط و هرچیز دیگه هست ٫ واقعا اثرش رو توی زندگی هم خودم میبینم و هم افراد جامعه و اطرافیانم ٫ بسیار خوبه که بتونیم روی نفس خودمون هم قبل از شروع هرکاری کار کنیم ٫ در کل میتونم بگم دوست عزیزم خودت رو دوست بدار و زمانی که خودت رو دوست بداری دنیا رو جای بهتری میکنی برای زندگی ٫ دلیل اونهم وقتی خودت رو دوست داشته باشی دنیا رو هم دوست داری و وقتی دنیا و کیهان و خداوند رو در وجود خودت پذیرفتی همون قانون ۸۰/۲۰ انجام میشه بیست درصد شروع کار با شما ، و الباقی رو خدا برات انجام میده ٫
از خدای مهربان و یکتا و وهابم، برای تمامی دوستان این خانواده بزرگم آرزوی سلامتی ٫٫٫ سلامتی ، خوشبختی ، سعادت ، ثروت و برکت و عاقبت بخیری و آرامش در دنیا و آخرت خواستارم ٫ و همینطور سید حسین عزیزم (گروه تحقیقاتی عباس منش ) ٫ ۹۸٫۰۲٫۱۰
سلام میکنم به استاد عزیزم که هروقت میبینمش لبخندو به صورتم میاره حتی در بدترین حالات با شنیدن صدای سلامش حالم خوب میشه و دوستای عزیزم که همگی با هم هم مسیریم.
من اولین باره که دارم کامنت میزارم البته من تقریبا سه سال که با استاد آشنا شدم ولی تا الان کامنتی نذاشتم و دلیل اینکه امروز میخوام کامنت بزارم حال بدی که دارم میدونم اصلا و اصلا و اصلا نباید درباره اتفاقات بد و حال بدمون حرف بزنیم اما اتفاقی که برای من افتاده ی جوریه که واقعا با هیچکس نمیتونم دربارش حرف بزنم فقط خودم و خودش و خدا میدونیم که چی شده و البته اینم از لطف خدا که نتونم با کسی حرف بزنم که فرکانسهای بد و ناخواسته بفرستم اما امروز حس کردم که میتونم با شما دوستای عزیزم صحبت کنم و یکم سبکتر شم فقط بگم که دلتنگی خیلی زیادی دارم و قلبم پر از درد دوریه فکر میکنم همینقدر کافی باشه.
تو جواب سوال استاد باید بگم از نظر من مهمترین چیزی که باعث شده استاد الان این جایگاه داشته باشه تسلیم بودنش و توکل داشتنش چیزی که از صورت استاد هم میشه حتی فهمید آرامش زیادی که داره که خود استاد هم میگه مهمترین چیزی که نشون میده ی آدم چقدر ایمان داره آرامشش اینکه میدونه همه قدرت دست رب و هیچ کس نمیتونه کوچکترین آسیبی بهش بزنه این حرف منی دارم میزنم که خورم خیلی دوست دارم بهش عمل کنم و توکلم زیاد کنم اما واقعا ابتدای مسیرم و راه خیلی طولانی در پیش دارم.
باورهای استاد تونسته که ایشون به اینجا برسونه اینکه الان خیلی راحت هرچیزی که در مورد کسب و کارش میخواد میتونه بدست بیاره من الان دو سال که دارم سعی میکنم باورهام درباره کار خودم درست کنم ولی متاسفانه مهمترین نکته همیشه فراموش میکنم اونم تکامل ی تایمی با انرژی خیلی زیاد شروع میکنم روی باورام کار میکنم و البته انتظار دارم نتیجه ی خیلی بزرگی بگیرم ولی چون معمولا نتایج کوچیک اتفاق میفته من ی دفعه تمام انرژیمو از دست میدم و تا چند ماه رو باورام کار نمیکنم این مهمترین ایراد من و البته مهمترین دلیل موفقیت استاد تکامل
و البته ی چیز دیگه هم که هست نگاه صفر و یکی اینکه انتظار دارم از خودم که تو همون قدم اول خیلی عالی باشم و چون بازم این اتفاق نمیافته نا امید میشم اما استاد خودشو به عنوان یک انسان پذیرفته و میدونه که اشکالاتی داره و نمیشه که از همون اول عالی باشه بخاطر همین قدم به قدم جلو اومده راستی کار من مربوط به هنر میشه و حال بد الانمم مقصرش خودمم چون خود خدا بهم گفت این آدمی که الان وارد زندگیت کردم یکی از دستهای من اومده که راه بهت نشون بده اومده که کمکت کنه وقتی که وظیفشو انجام داد میره و حتی گفته که بعد از اون ی نفر بهتر میاد پس تو به این دست وابسته نشو چه کنم که ما هنرمندا دلمون خیلی تو دستمون
میدونم خیلی حرفام پراکنده بود اما از خدا میخوام کمک کنه که بتونم دوره 12 قدم تهیه کنم که باهاش بتونم زندگیمو تو همه جهات خوب کنم بتونم تکامل یاد بگیرم و اینکه مجبور باشم یک سال تمام هر روز آروم آروم با استاد و این قوانین باشم و مثل روش قبل خودم که فایده ای نداشت ی دفعه گاز ندم و ی دفعه نزنم رو ترمز
سلام بر استاد عباسمنش و سایر دوستان اعضای سایت. در جواب این سوال بنظر من قبل از هر عاملی باور قوی و توام با ایمان و توکل به خدا اثر گذار است و در وهله دوم اگر کسی در کسب و کار خودش رضای الهی را در نظر گرفته و در عرضه خدمات یا محصولات خود به هیچ عنوان کم فروشی (پایین آوردن سطح کیفی محصول یا خدمات) نکنه و همه توانش رو برای بهبود خدماتی که ارائه میکنه به کار ببنده و در مرحله سوم صبر و استقامت داشته باشه تا مسیر حرکتش سیر تکاملی خودش رو بصورت طبیعی طی کنه بنظرم این فرد میتونه نتایج بسیار خوبی در دراز مدت بدست بیاره ضمنا در این حالت تبلیغ خدمات اینجور افراد با این عملکرد بدست خود مصرف کننده ها صورت خواهد گرفت آن هم در مقیاس بسیار بالا. با تشکر از خوانندگان این متن.
به نظر من شخصیت کسی که کسب و کار رو راه اندازی می کنه و انتظاراتی که هر فرد از خودش و کارش داره تاثیر فراوانی بر نتیجه کسب و کار داره. بعضی از افراد انگار پیش پیش آینده و نتیجه کارشون رو می دونند و به کمتر از اون راضی نمیشن. البته این شخصیت و کاراکتر اکثرا به تدریج، در اثر موفقیت های کوچکتر و قدم به قدم درشون شکل گرفته و رشد کرده و خلق الساعه نبوده.
در گام اول ما باید به این نکته دقت کنیم که قوانین موجود در کائنات همه و همه توسط پروردگار مهربان و رزاق آفریده شده که این اختیار رو به انسان میده که کنترل زندگیش رو بدست بگیره و بتونه شرایط خیلی عالی ای رو در همه جهات برای خودش رقم بزنه٫ بنابراین در گام اول باید به این نکته دقت کنیم که به قول استاد هیچ برگی بدون اذن خداوند بر روی زمین نمیوفته و قدرت اول و آخر خداست٫ در نتیجه اگر ما به مرحله ای برسیم که بتونیم به این قدرت نامحدود متصل بشیم و ازش کمک بخواهیم هر کاری ممکن خواهد بود از جمله موفقیت در کسب و کار خودمون بدون اینکه تبلیغ اساسی انجام بدیم٫ چون ما قدرت رو به ایشون دادیم و ((ایمان)) داریم که خودشون بهترین تبلیغ کننده هستند٫
خب خداوند قوانین ارزشمندی رو بنا نهاده که یکی از اساسی ترین اونها، قانون باورهاست٫ بنا به این قانون دنیای بیرون ما چیزی جز باورهای ما نیست٫ و هر آنچه را که ما به آن باور داشته باشیم در دنیای بیرون ما رخ خواهد داد٫ بنابراین شرایطی را تصور کنید که در اون شخصی با باورهای غلط در مورد خودش ، توانایی هاش، ارزش محصولاتش و غیره بیاد و یک تبلیغ عظیمی رو انجام بده و تلاش کنه که فروش بالایی داشته باشه٫ نکته اینجاست که چون فرد داره تلاشی در تضاد با باورهاش انجام میده در نتیجه اون دستاورد دلخواهی که مدنظرش بود رو بهش نمی رسه و خیلی زود نا امید میشه٫ در واقع حکایت همون گاز و ترمز هست که شخص در حالی که پاهاش بر روی گاز (تبلیغات) و تلاش میکنه با شتاب بالایی حرکت کنه اما از اون طرف یک پای دیگش بر روی ترمز هست (باور های محدود کننده) هست که اجازه نمیده که شرایط دلخواهش رقم بخوره٫
اما اگر اون فرد باورهای مناسبی رو در زمینه کسب و کارش در خودش ایجاد کنه قطعا می تونه آدمها و شرایطی رو برای خودش ایجاد کنه و در مسیرهایی قرار بگیره که حتی بدون تبلیغات هم نتایج مناسب تری رو به نسبت حالت اول کسب کنه٫ البته این آدم ها و شرایط تا جایی می تونند به اون فرد کمک کنند که اون شخص همچنان قدرت اصلی رو از پروردگار بدونه٫
امیدوارم که مباحثی رو که تایپ میکنم دست دوست عزیزم که اسمشو هم نمیدونم برسه.
با نام و یاد خدا شروع میکنم ، و خوندن این مطالب رو جدی بگیر و بهشون فکر بکن و عمل کن وگرنه به این نتیجه میرسیم که شما انقدر درگیر گرفتن اطلاعات و حقایق و حرف درست میگردی که وقت نمیکنی یک بار هم به قلبت و چیزی که خودت فکر میکنی گوش بدی و ببینی نتیجه چی میشه.
صحبت های که کردی رو خوندم و میخوام بگم که این مسیری هست که همه ما به طور متفاوت با اون برخورد میکنیم.
جواب سوال های شما :
ابزار موفقیت : به نظر من دنبال ابزار نگرد و خیلی به صورت ریاضی وار همه چی رو نگاه نکن ،خیلی به مسائل سخت برخورد نکن ،تسلیم باش و ایمان داشته باش به خدای که این جهان دستشه.
در چه شرایطی رو خدا حساب کنم؟
اولاً ما محتاج خداوند هستیم و اون باید به حرف های ما گوش بده و کمکمون کنه و ایمان داشته باش که بهت میده چون خداوند بخشنده است و همه چی برای اونه.
به نظر من ترس از شکست یا از دست دادن زمان یا اینکه کاری کنی و اشتباه باشه دست به کاری نمیزنی و دوست داری که شرایط کامل باشه و هیچ خطای مرتکب نشی که ناامیدت کنه بخاطر همون سردرگمی ، یه حرفی میخوام بهت بزنم که اگه درکش کنی دیگ نمیترسی دیگه نمیترسی که پولتو از دست بدی دیگه نمیترسی که اگه مسخرم کنن چی ؟
داداش من، خوب گوش کن تو شروع کن هر چیزی که بلدی با هرچیزی که تو دست داری راهی رو که دوست داری و عاشقشی کاری رو که خیلی خوب انجام میدی رو شروع کن و هدف خوبی داشته باش (هدف منظورم خونه و ماشین نیست)هدف خدمت صادقانه به مردمه ،چیزهای که نیاز دارن رو برآورده کن، اونوقت مردم برات تبلیغ میکنن یه خورده راه طولانی تری داره ولی تو کاری رو داری که عاشقشی و خوب انجامش میدی و مشتریایی که به تو وفادارن برای تو تبلیغ میکنن (کتاب بازاریابی مسری رو بخون خیلی منو کمک کرد) بعد میفهمی که عامل موفقیت نه تبلیغه نه خانوادست نه محل زندگیته نه محل بیزینسته نه دوستانته نه هیچ چیز دیگه
درست حدس زدی> عامل باوره عامل ایمانه که علم ومنطق اینارو نمیتونه ثابت کنه.چون وقتی دونفر با شرایط یکسان کارو شروع میکنن مثل هم یک جنس رو میفروشن متراژ مغازه ، شرایط ملکی و … یکی هست ولی در عرض چند سال یکی جمع میکنه و اون یکی صاحب یک هایپر مارکت بزرگ تو شهر میشه .
آدم های بزرگی که آوزه اونا نسلها هست که تو کتابها و زبون های مردم به گوش میرسه این بوده
ایمان به خداوند متعال که بنده هاشو کمک میکنه-ایمان به خدماتی که میدن-باور ها-خدمت صادقانه-اخلاق خوب-ارتباط موثر-صبر و شکیبای-ورودی های مناسب،،این شاخه اون شاخه نکردن،ادامه دادن و پشت کار داشتن،گوش دادن به ندای درون،حال خوب در هر شرایط – کنترل احساسات و ………
اگه قدرت باور رو میدونستی که شک دارم ازش استفاده کرده باشی (به صورت آشکار) هیچ وقت بین دوراهی نمیموندی چرا دارم این حرفو میزنم ؟
چون آدم های که زیاد آزمون خطا کردن خیلی زود تصمیم میگیرن و میدونن که اگه این کارو انجام بدن حرکت بعدی بهشون گفته میشه
به نظرم خودتو بشناس خدای خودتو بشناس ، ایمان به خدا آدمو دیوونه میکنه. از این همه قدرت.
اینکه به تضاد میخوری خیلی نشونه خوبیه این نشون میده که تو لایق بهترینهای که بین خوب و بد ،گزینه خوبتر رو انتخاب میکنی
زمانی که نگرانی و ناامید که چه کاری کنی، اون لحظه از زندگیته که عقلت و منطقت داره برات تصمیم میگیره و تو داری به سمتش میری و قبولش میکنی (اینجاست که شیطان ضمضمه میکنه تو گوشات)
زمانی که خوشحالی و حالت خوبه تو داری اتفاقاتو خودت میسازی و خدا باهاته و از قلبت دستور میگیری به جای منطقت .(منظور احساسی عمل کردن نیست ) (نجوا های درونه )
دلیل موفقیتهای استاد هم نمیخواد موشکافانه بهش نگاه کنی و بری اونو با سایت های مشابه ،مقایسه کنی ،چون باورو نمیشه با حساب کتاب و ریاضی و فیزیک بررسی کرد ، نتایج با عقل منطقی جور در نمیاد
اما نظر من عشق و علاقه به کار + خدمت صادقانه به مردم + ایمان به خداوند که کمک میکنه در هر شرایطی که بخوایم + صبر + درست کردن باور های ثروت ساز بجای به دست آوردن اطلاعات .
اگه داری دنبال ابزار میگردی که پازل رو کامل کنی قطعا فکر میکنی از جاهای عجیب قراره به تو برسه .بخدا زندگی هر انسانی دست خودشه و همه ثروتمند به دنیا میان فقط یکی میره دنبالش و ساده میگیره همه چیزو یکی هم انتخاب میکنه کارمند باشه یکی دیگه هم انتخاب میکنه فقیر باشه و پیش خودش میگه این خواست خدا بود
خداوند همه رو آزاد آفریده و من این باور واسه خودم درست کردم که انگار از قبل سیستم زندگی کردن ما طراحی شده و چند قسمت و چند راه خدا برای ما گذاشته که انتخاب کنیم مثل یک چهاراه فرض کن
اولی میره سمت ثروت بی کران و جاده خونه خود خدا
دومی میره سمت زندگی روتین و تکراری (به دنیا بیای مدرسه دانشگاه خدمت ازدواج صبح کار کن شب بخواب بعد ….)
سومی میره سمت سمت زندگی معمولی ( دستت به دهنت برسه )
چهارمی هم میره سمت فقر (اعتیاد-شکست های پشت سر هم -بیماری و ….)
کدوم رو انتخاب کردی تو زندگیت ؟
قطعا همه 1 رو انتخاب میکنن اما ادامه میدن ؟ ایمان دارن به توانای که دارن به اینکه یه قدرتی بزرگ تر از اون چیزی که فکرشو بکنی داره کمکمون میکنه و راه درست رو بهمون میگه ؟
نترس اقدام کن
به خداوندی خدا نمیدونی چقدر نتایج شگفت زدت میکنه
یه وقتای ترستو میزاری کنار یه کاری میکنی که خودت تعجب میکنی ، (در جسارت نبوغ نهفته است )
اگه تونستی بشین و ایده هاتو بنویس روی کاغذ و بهشون درصد بده که کدوم ایده بهتر از همه است و راهتو انتخاب کن
به صحبت های که دوستان و خانواده عباس منش زدن گوش کن اما
تصمیم خودتو بگیر
هیچکس به جز خودت نمیتونه برای زندگیت تصمیم بگیره باور کن
فقط خودتی ،خودت و خدای بالا سرت .
امیداورم که بتونی خودتو و باور های قویتو پیدا کنی و شروع کنی و نتایج بینظیرتو برام بنویسی.
سلام
به نظر من و البته طبق آموزشهایی که از استاد عباس منش دستگیرم شده عاملی که باعث موفقیت استاد در همه جنبه ها بخصوص کسب و کارشان شده
اعتماد و توکل به خداوند
ایمان به هدایت الله در همه شرایط
و ایجاد باورهای ثروت آفرین است در بحث مالی و سایر باورها در جنبه های دیگر زندگی
شناخت و عمل به قوانین خداوند
استاد توضیح دادند که ما روی هر چیزی که تمرکز کنیم اساس آن چیز در زندگی ما گسترش می یابد٫ و این عامل یعنی تمرکز در کنار ایمان به هدایت خداوند عامل اصلی توسعه و پیشرفت در کسب و کار است٫ من یک تجربه از خودم بگم
زمانی که تصمیم گرفتم بیام ترکیه زندگی کنم حدودا یکسالی از آشناییم با مباحث استاد میگذشت٫ زمانی که به ترکیه اومدم نه زبونشون رو بلد بودم، نه اصلا میدونستم چطوری میشه اینجا موند (نحوه گرفتن اقامت)، نه میدونستم که شرایط خونه اجاره کردن چیه، و نه میدونستم که میخوام چیکار کنم٫ پول زیادی هم با خودم نیاورده بودم مبلغی که همراهم بود ۳۰ میلیون تومان بیشتر نبود٫ که اون موقع میشد ۳۰ هزار لیر٫
ولی من و خانومم هر دو به هدایت خداوند ایمان داشتیم٫ اینم بگم تمام وسایل خونه رو فروخته بودیم و دیگه تو ایران هیچی نداشتیم٫
یکسال گذشت و ما همچنان آموزش های استاد رو دنبال میکردیم و هر روز روی خودمون کار میکردیم و البته هنوز هم ادامه داره٫ من کم کم علایقم رو پیدا کردم، استعدادهامو کشف کردم و تصمیم گرفتم تو زمینه ای که دوست دارم شروع به فعالیت کنم٫
سه چیز رو برای خودم واضح روشن کردم یکی اینکه درآمد اینترنتی داشته باشم چون عاشق سفر کردنم و دوست ندارم کارم رو از یک جای خاص انجام بدم
دو اینکه جایی استخدام نشم و حتما برای خودم کار کنم
سه به دلار و ریال و لیر درآمد داشته باشم٫
بعد از مشخص کردن این سه خواسته دیگه تکلیفم تو کسب و کار معلوم شد٫
شروع کردم به یادگیری چیزایی که دوست دارم و میدونم میشه ازشون بصورت آنلاین درآمد کسب کرد٫ مثل نرم افزارهای گرافیکی و غیره
چون زبان انگلیسیم خوب بود شروع کردم ویدیوهای آموزشی به انگلیسی درست کردم و توی یوتیوب آپلود کردم بعد کم کم یاد گرفتم که چطور از یوتیوب درآمدزایی کنم و این وسط مدام قوانین یوتیوب هم عوض میشد و شرایط برای کسب درآمد سخت تر میشد ولی من ناامید نشدم و با عشق بدون حتی یک ریال درآمد ازش ادامه دادم٫ بعدا ایده های جدیدی برای یوتیوب به هم الهام شد که اصلا نیاز به ویدیو انگلیسی نبود٫ به همون زبون فارسی و اتفاقا چقدر هم راحت تر و پر مخاطب تر بودن٫
یه مدتی با خانمم جایی مشغول به کار شدیم که خیلی تو کارم بهم ایده داد٫ و تو اون چند ماه کلی چیز جدید یاد گرفتم٫ بعد بدون اینکه من درخواستی بکنم برای ترجمه از انگلیسی به فارسی بهم پیشنهاد کار شد به صورت اینترنتی و دور کاری٫
بعد شروع کردم تو سایتهای دورکاری خارجی و ایرانی کسب درآمد کردم٫ اون سایتها تبلیغ نمیکنن فقط شما میگی چیکاری بلدی و یک پروفایل میسازی حالا خودت میتونی تو شبکه های اجتماعی و غیره تبلیغش رو بکنی تا مشتری جذب کنی ولی من وقت نزاشتم برای اینکارا چون فقط داشتم مهارتهام رو زیاد میکردم٫
کم کم درآمدزایی از اونها شروع شد به دلار، ریال و لیر٫
خدا شاهده همش کار خود خدا بود٫ مثلا من دوست داشتم تو ترکیه مشتری داشته باشم که درآمد لیر داشته باشم و در عین حال برای یوتیوب و کارای دیگم هم وقت داشته باشم٫ یه روز پایین ساختمون بودم یکی از دوستام اومد گفت چیکار میکنی گفتم کار طراحی و آموزش گرافیک٫ گفت یه شرکتی بوده که میدونه الان دنبال طراح میگردن به صورت دورکاری خودش زنگ زد و من و معرفی کرد٫ من اصلا ازش درخواست هم نکردم٫ و الان دارم هنوز باهاشون کار میکنم٫
درآمدم از سایتهای خارجی هم به دلاره و خدا رو شکر بدون تبلیغ هر روز مشتری دارم٫ باور دارم که خدا مشتریام و جور میکنه٫
الان ۴ سال میگذره از اومدنم به ترکیه و خدا رو شکر به چشم میبینم که چطور دارم هر لحظه همه چیز زندگیمو خودم خلق میکنم٫ و خدا چطوری داره من و هدایت میکنه٫
هر وقت هدفی تعیین میکنم همه شرایط خود به خود جور میشه تا من به اون هدف برسم٫ مثلا گفتم برای اوایل تابستون بریم مسافرت در حالی که پس انداز زیادی هم نداشتم و اگه حساب دو دو تا چهارتا بود میگفتیم نمیشه و بی خیال می شدیم٫ ولی گفتم ما فلان تاریخ بریم خوبه و شروع کردیم تجسم کردن٫ هر روز الان یک ماه مونده که بریم و پولش هم از جاهایی که فکرش رو نمیکردم جور شده و همه چیز مهیا شده٫ چرا؟ چون به خدا و هدایتش اعتماد کردم٫ خودش به هم الهام کرد که چه کاری بکنم که وقت زیادی ازم نگیره ولی درآمدش خوب باشه وقتی که شروعش کردم چون برای خودم ساده بود ذهنم مدام میگفت آخه کی همچنین خدمتی میخواد؟ مفت هم نمی ارزه٫ ولی من باهاش بحث نکردم و ادامه دادم از همون کار به ظاهر ساده که کلا هر پروژه اش ۱۰ دقیقه وقت منو میگیره کلی پول درآوردم٫ بدون تبلیغ
استاد جون دارم درک میکنم که چطور شرایط دست به دست هم میده تا انسان جهان خودش رو توسعه بده٫ عامل اصلی برای من هدایت خداوند، ایمان به توانایی هام، اعتقاد به کارم و باور به اینکه می شود هست٫
هدفهام تا آخر سال و حتی بعدش پله پله مشخصه، تا اینجا خیلی راحت بهشون رسیدم از این به بعدشم همینه قطعا٫
همین قبل از عید بود که یکی از مشتریام موقع حساب و کتاب قاطی کرد و گفت اصلا تسویه میکنم و نمیخوام دیگه باهات کار کنم٫ به این وقت عزیز قسم اصلا ککمم نگزید٫ خیلی آروم گفتم ایشالله موفق باشید٫
من همون موقع ۱۰۰۰ تا ایده جدید اومد تو ذهنم برای رشد بیشتر کارهام٫ انگار بال درآورده بودم٫ در حالی که خوب اون مشتری پول خوبی هم میداد ماهانه ولی اصلا برام مهم نبود٫ چون میدونستم خدا از جایی که فکرش رو نمیکنم بهم روزی میده٫ همین فرداش یه مشتری دیگه برام پیدا شد با کار کمتر و پول بیشتر و البته بعد دو هفته همون مشتری قبلی که قاطی کرده بود دوباره خودش زنگ زد و درخواست کرد همکاری ادامه داشته باشه٫ من هیچ کدوم از این کار ها رو خودم هندل نمیکنم، همشو خدا درست میکنه٫
حتی تو برنامه ریز کارهای روزانه ام هم همینطوره٫ خدا میگه اول کدوم کار رو شروع کنم٫ حالا چیکار کنم درآمد فلان جا بره بالا حالا چیکار کنم اینطور بشه و غیره٫ همش در جهت خواسته های خودم البته٫
ایشالله هممون بتونیم بهتر این قوانینی رو که استاد با عشق توضیح میدن رو درک کنیم و روز به روز زندگیمون رو بهتر بسازیم٫
هدف از تعریف این داستانها فقط این بود که بگم می شود٫ می شود میشود٫
دوستتون دارم٫
تا بعد٫
سلام .ب نظر من آنچه زندگی ما رو میسازه باور ماست به هر آنچه باور داشته باشیم در زندگی ما شکل میگیره و ایجاد میشه باور در کنار ایمان هست که باعث موفقیت استاد شده اگه جهان هستی را از یک روح واحد بدانیم و خود را متصل به آن روح واحد کنیم ان روح واحد به طور سیستماتیک ما را به تمام هستی پیوند میزنه و بهترین ها برای ما رقم میخوره
ما وقتی به هستی وصل بشیم خودبخود از منابع بیکرانش بهره مند میشیم و این اتصال هم با ایمان.اعتماد .عشق و استمرار به خداوند و قدرتش بدست میاد
خدا اقیانوس رحمت الهی و فراوانی هست تبلیغات رو کسی انجام میده که باور داشته باشه انسانها نقش تاثیرگذاری در درآمدزایی وی دارند اما کسی که به منبع الهی وصل میشه و خداوند را منبع اصلی میدونه میگه بیخیال همه چی. خدا نعمتش انقد زیاد بی حساب میبخشه من چکار دارم کی قرار بیاد در مسیر زندگی من تا ب من سود برسونه شاید اونی که میخاد ب من سود برسونه اصلا انسان نباشه من بندگی میکنم اجازه میدم خداوند اربابی کنه ارباب خودش میدونه چکار کنه اصلا درست نیست من برا ارباب تصمیم بگیرم
بنظرم استاد با خدا رابطه خوبی برقرار کرده و داره بندگی میکنه و خدا هم داره بی حساب بهش میبخشه
به خدا باور کنیم تا خدا دنیا رو در مقابل ما کوچیک کنه وقتی میگیم دنیا رو کوچیک کنه ادمها هم بخشی ازون دنیا هستند به خدا توکل کنیم تا خدا دنیا را به تسخیر ما دربیاره کوهها رو برا ما جابجا کنه تبلیغات چیه وقتی خدا هست فقط کافیه باورش کنیم بهش اعتماد کنیم حسمونو خوب داشته باشیم اونایی که باید در مسیر ما بیان خودشون میان
فرض کنید دو تاجر به ی قلمرو وارد شدند یکی میگه من مستقیم میخام برم سراغ فرمانروای این قلمرو و تجارت کنم (فرمانروا بسیار مقتدر و دانا هست و علم به همه چی داره )یکی میگه من دوستانی دارم و از طریق دوستانم میخام تجارت کنم بنظر شما کدومشون موفق ترن؟مطمئنا کسی که با فرمانروا ارتباط میگیره چون فرمانروا انقد شرایطو براش مهیا میکنه که اون بدون اتلاف وقت به تجارت میپردازه چون فرمانروا اگاه به کل قلمرو و میدونه چالش ها کجاست و در کجا ممکنه این تاجر با تضاد بربخوره .چجوری تجارت کنه موفق تر چون علم به نقطه به نقطه قلمرو خودش داره
اما اون تاجری که دوستان زیادی داره اول از هر چی کلی وقت صرف میکنه تا با دوستاش ارتباط برقرار کنه.بعد تازه باید کلی وقت بزاره مناطق مختلف رو شناسایی کنه و ببینه کجاها بهتر جواب میده .ممکنه وقتی داره به دیدن دوستاش میره کلی با موانع برخورد کنه .بعد ممکنه در بین راه راهزنا بهش حمله کنن و اموالشو سرقت کنن چون دوستانش فقط علم دارن قدرت چندانی ک ندارن و هزاران دلایل دیگه
حالا استاد ما یسره رفته سراغ اون فرمانروا .فرمانروا که خداوند مهربان همه راهها رو بهش نشون میده چون استاد بهش اعتماد کرده تا وقتی مهمان اون فرمانرواست و داره اطاعت میکنه در شان فرمانروا نیست که مهمون خونشو از خونش برونه و سعی میکنه شرایطی براش مهیا کنه تا بهترین بهره ها رو ببره و تمام راهها رو بهش نشون میده فرمانروا ک اجازه نمیده مهمانش اسیر راهزن و موانع و مشکلات بشه همیشه حواسش هست تا بهترین لذت ها رو ببره
امیدوارم تونسته باشم مثالمو خوب مطرح کنم
سلام خدمت استاد و دوستان عزیزم ?
به نظرم خیلی مهم هست که به احساسمون توجه کنیم و به هماهنگی برسیم با خدا و سپس بعد از رسیدن و بودن در حالت عشق و شکرگزاری و اشتیاق
(حالت هماهنگی ذهن و روح ) دست به عمل می زنیم
در این حالت روح بودن( in – spirit )
الهام ( inspiration )می گیریم و راه حل بهمون گفته می شود
در واقع عمل مهم نیست زیاد، مهم ارتعاشاتی هست که از ما ساطع می شود، به نظرم مهم همون توکل به خدا هست و این که کافی هست که به اون تکیه کنیم و سعی مان این باشد که شاد باشیم و به یک سری از کار های فرعی دیگه نچسبیم
شاید ابتدا بهمون گفته بشود که فلان کار را بکن بعد که اون عملو کردیم یه مدت دیگه بهمون گفته بشه یک عمل دیگه رو انجام بدیم.
راه ها بی نهایت وجود دارند که وقتی ما در فرکانس درست باشیم جهان ما رو از مسیری که کمترین مقاوت رو داریم به هدفمون می رسونه مهم اینه که بدونم چی رو میخوایم دقیق و به احساس شادی برسیم و اجازه بدیم که جهان هدایتمون کنه
این ها چیز هایی بودن که سعی کردم بهشون عمل کنم و تمام زندگیم رو بر اساس این اصول شکل بدم
امیدوارم که کمکی به دوستی که این سوال رو کرده و بقیه دوستان کرده باشم.
سلام استاد، محبت میکنید در مورد گناه یا ب عبارتی کارهای منع شده ای ک نباید اونارو انجام بدیم ی صحبتی بکنید…فک میکنم این موضوع مسئله ای ک هر روز خیلیامون ب صورت ذهنی باهاش درگیریم…
چون ب هر حال چ بخوایم چ نخوایم در گذشته مواقعی شده ک اسیر شهوت بشیم و هم در آینده این امکان وجود داره ک باز اسیر شهوت بشیم …
میخواستم بدون بازخورد جهان هستی تنبیهه یا نه این ما هستیم ک چون این موضوع رو گناه میدونیم تنبیه جذب میکنیم….
در آخر ببخشید این موضوع رو اینجا بیان کردم…البته جواب مسابقه رو هم قبلا دادم….
به نام پروردگار یکتا :
استاد ممنونم از اینکه فرصتی ایجاد کردید تا کمی تلنگری بزنیم به خودمون و توی ذهنمون رو کنکاش کنیم و ما رو ملزم به فکر کردن نمودید همانند پیامهای دلنشین خداوند مهربان ٫
شروع نوشتن برام به ظاهر آسون بود اما در عمل یه بعد دیگه ای داره برای من و اونم اینکه نشاط ، احساس عالی و شور و اشتیاقی که در وجودم ظهور کرد٫
گفتم یه جسارتی و ابراز وجودی کنم حداقل به شخص خودم ثابت کنم و بگم من لایق بهترینها میتونم بشم و هر کسی میتونه نسخه عالی از انسان بودن خودش باشه ٫٫٫
چه عاملی باعث ایجاد تفاوت نتیجه در کسب و کارهاست؟
برای شروع هر کسب کاری ابتدا ایمان به اینکه همه چیز از آن خداست وقتی این اصل رو پذیرفتی نوبت انگیزه هست وقتی انگیزه اومد شور و اشتیاقش هم بوجود میاد کی بوجود میاره بازم همون خداوند مهربان، شور اشتیاق باعث میشه بریم دنبال اینکه چطور باید برسیم به اون نقطه که هدف میشه مقصد ما ، حال هدف اومد وسط ، میایم برای رسیدن به هدف برنامه ریزی میکنیم و اهداف رو به قسمتهای کوچک ، بزرگ و بزرگتر برای تارگتمون پایه ریزی میکنیم ٫ خوب کار بعدی شروع از کم ترین و ساده ترین روشه که بشه فقط قدم اول رو برداشت بر اساس داشته هامون و امکانات موجودمون (اقدام و عمل) ٫ مرحله بعد مشخص کردن بودجه و تامین مالی برای راه اندازی یک کسب و کاره و اینکه چقدر لازمه تا شروع بشه اگه باشه که عالیه اگه نه که بیایم برنامه مون رو تغییر بدیم و از خودمون سوال کنیم روش آسونترش و بهتر کدومه و بنویسیم و اجراش کنیم (اقدامات و عمل به الهامات)٫ به هر حال از کمترین مقدار باید شروع کرد (تا قدمی بر نداریم وسیر بعدی گفته نمیشه) توی برنامه نویسی برنامه ای که نوشته میشه بعد نوشتن مراحل سیر تست و آزمایش توسط کننده این کار انجام میشه همینطور میره تا آخرین خط کدنویسی شده تا بتونن اون برنامه قابلیت ران شدن پیدا کنه (من برنامه نویس نیستم هرجا اشتباه کفتم ببخشید ) من که خودم از زمانی که کاری رو که پیشنهاد شده بود بهم ، با شور و اشتیاق فراوانی و ذهنیت بزرگی که از کارم در توسعه و راحت کردن کار دنیا توی سرم بود با همون اولین قدم و با حداقل موجود شروع کردم و الان طی ۱۲ سال نمیگم خیلی عالیه بله فرازونشیب زیاد داره اما کم و بیش خوب پیش رفته تا الان برای من حداقل البته اینم بگم وقتی درخواست بزرگی داری و از نقطه ای شروع میکنی قرارنیست حتماً توی همون مسیر بالا بری الان خودم در مسیر بهتری هدایت شدم و درآمد و کیفیت کار به مراتب میتونه از اون نقطه امن بالاتر بشه با توجه به همت و تلاش و کنترل افکار ذهنم هر نقطه فرمون ذهنم رو درست هدایت کردم نتیجه اومد و بالعکس هر وقت نادرست انجام دادم کمی به خاکی زدم بازم یادم اومد که بگم اون موقع اصلا قانون کیهان رو نمی دونستم ) الان هم بازم میدونم یه چیزی توی وجودم فریاد میزنه تو باید یه کاری بزرگ رو شروع کنی (ولی ترس و نجواهای شیطان بیکار نمی مونند و با هزار جمله منفی سعی میکنن کنترل ذهنت رو بدست بگیرند) فقط میتونم حسش کنم واقعا داره اتفاق می افته برام ٫ ولی نمیتونم عجله و شتاب برای رسیدن زودتر از مراحل تکاملم کنم ٫ پس همونطور که گفتم سیر تکامل سعودی هم به مبحث کسب و کارمون باید اضافه بشه ٫ اما موضوع تبلیغات هم اثر بخشه اونم توسط خداوند نه جای دیگه همونطور که استاد یادآوری کردن اون شرکت پدیده یا توی شهر خودم برنامه ای رو یه شخص معتبر شهر شروع کرد و زمین خورد و خیلی افراد که دنبال رسیدن زودتر به هدف بودند ناکام موندن و متضرر شدن ٫ من خودم واقعا میگم تا زمانی که اعتماد ۱۰۰ درصدی به محصولی که ارائه میدم نداشته باشم ، تبلیغی نمیکنم ٫ دلیلش هم اینه به خودم حس بدی انتقال میده ، چون ایمان دارم وقتی با خودم در تولید محصولم صداقت نداشته باشم بالطبع همین حس رو در مشتری محصول و کسب و کارم خواهم دید و اونجاست که تبلیغات اثر سوء داره تا اثر مثبت ٫ ( این نظر منه ) عزت نفس که نقطه عطفی در شروع هر پلتفرمی از کسب و کار ، روابط و هرچیز دیگه هست ٫ واقعا اثرش رو توی زندگی هم خودم میبینم و هم افراد جامعه و اطرافیانم ٫ بسیار خوبه که بتونیم روی نفس خودمون هم قبل از شروع هرکاری کار کنیم ٫ در کل میتونم بگم دوست عزیزم خودت رو دوست بدار و زمانی که خودت رو دوست بداری دنیا رو جای بهتری میکنی برای زندگی ٫ دلیل اونهم وقتی خودت رو دوست داشته باشی دنیا رو هم دوست داری و وقتی دنیا و کیهان و خداوند رو در وجود خودت پذیرفتی همون قانون ۸۰/۲۰ انجام میشه بیست درصد شروع کار با شما ، و الباقی رو خدا برات انجام میده ٫
از خدای مهربان و یکتا و وهابم، برای تمامی دوستان این خانواده بزرگم آرزوی سلامتی ٫٫٫ سلامتی ، خوشبختی ، سعادت ، ثروت و برکت و عاقبت بخیری و آرامش در دنیا و آخرت خواستارم ٫ و همینطور سید حسین عزیزم (گروه تحقیقاتی عباس منش ) ٫ ۹۸٫۰۲٫۱۰
سلام میکنم به استاد عزیزم که هروقت میبینمش لبخندو به صورتم میاره حتی در بدترین حالات با شنیدن صدای سلامش حالم خوب میشه و دوستای عزیزم که همگی با هم هم مسیریم.
من اولین باره که دارم کامنت میزارم البته من تقریبا سه سال که با استاد آشنا شدم ولی تا الان کامنتی نذاشتم و دلیل اینکه امروز میخوام کامنت بزارم حال بدی که دارم میدونم اصلا و اصلا و اصلا نباید درباره اتفاقات بد و حال بدمون حرف بزنیم اما اتفاقی که برای من افتاده ی جوریه که واقعا با هیچکس نمیتونم دربارش حرف بزنم فقط خودم و خودش و خدا میدونیم که چی شده و البته اینم از لطف خدا که نتونم با کسی حرف بزنم که فرکانسهای بد و ناخواسته بفرستم اما امروز حس کردم که میتونم با شما دوستای عزیزم صحبت کنم و یکم سبکتر شم فقط بگم که دلتنگی خیلی زیادی دارم و قلبم پر از درد دوریه فکر میکنم همینقدر کافی باشه.
تو جواب سوال استاد باید بگم از نظر من مهمترین چیزی که باعث شده استاد الان این جایگاه داشته باشه تسلیم بودنش و توکل داشتنش چیزی که از صورت استاد هم میشه حتی فهمید آرامش زیادی که داره که خود استاد هم میگه مهمترین چیزی که نشون میده ی آدم چقدر ایمان داره آرامشش اینکه میدونه همه قدرت دست رب و هیچ کس نمیتونه کوچکترین آسیبی بهش بزنه این حرف منی دارم میزنم که خورم خیلی دوست دارم بهش عمل کنم و توکلم زیاد کنم اما واقعا ابتدای مسیرم و راه خیلی طولانی در پیش دارم.
باورهای استاد تونسته که ایشون به اینجا برسونه اینکه الان خیلی راحت هرچیزی که در مورد کسب و کارش میخواد میتونه بدست بیاره من الان دو سال که دارم سعی میکنم باورهام درباره کار خودم درست کنم ولی متاسفانه مهمترین نکته همیشه فراموش میکنم اونم تکامل ی تایمی با انرژی خیلی زیاد شروع میکنم روی باورام کار میکنم و البته انتظار دارم نتیجه ی خیلی بزرگی بگیرم ولی چون معمولا نتایج کوچیک اتفاق میفته من ی دفعه تمام انرژیمو از دست میدم و تا چند ماه رو باورام کار نمیکنم این مهمترین ایراد من و البته مهمترین دلیل موفقیت استاد تکامل
و البته ی چیز دیگه هم که هست نگاه صفر و یکی اینکه انتظار دارم از خودم که تو همون قدم اول خیلی عالی باشم و چون بازم این اتفاق نمیافته نا امید میشم اما استاد خودشو به عنوان یک انسان پذیرفته و میدونه که اشکالاتی داره و نمیشه که از همون اول عالی باشه بخاطر همین قدم به قدم جلو اومده راستی کار من مربوط به هنر میشه و حال بد الانمم مقصرش خودمم چون خود خدا بهم گفت این آدمی که الان وارد زندگیت کردم یکی از دستهای من اومده که راه بهت نشون بده اومده که کمکت کنه وقتی که وظیفشو انجام داد میره و حتی گفته که بعد از اون ی نفر بهتر میاد پس تو به این دست وابسته نشو چه کنم که ما هنرمندا دلمون خیلی تو دستمون
میدونم خیلی حرفام پراکنده بود اما از خدا میخوام کمک کنه که بتونم دوره 12 قدم تهیه کنم که باهاش بتونم زندگیمو تو همه جهات خوب کنم بتونم تکامل یاد بگیرم و اینکه مجبور باشم یک سال تمام هر روز آروم آروم با استاد و این قوانین باشم و مثل روش قبل خودم که فایده ای نداشت ی دفعه گاز ندم و ی دفعه نزنم رو ترمز
سلام بر استاد عباسمنش و سایر دوستان اعضای سایت. در جواب این سوال بنظر من قبل از هر عاملی باور قوی و توام با ایمان و توکل به خدا اثر گذار است و در وهله دوم اگر کسی در کسب و کار خودش رضای الهی را در نظر گرفته و در عرضه خدمات یا محصولات خود به هیچ عنوان کم فروشی (پایین آوردن سطح کیفی محصول یا خدمات) نکنه و همه توانش رو برای بهبود خدماتی که ارائه میکنه به کار ببنده و در مرحله سوم صبر و استقامت داشته باشه تا مسیر حرکتش سیر تکاملی خودش رو بصورت طبیعی طی کنه بنظرم این فرد میتونه نتایج بسیار خوبی در دراز مدت بدست بیاره ضمنا در این حالت تبلیغ خدمات اینجور افراد با این عملکرد بدست خود مصرف کننده ها صورت خواهد گرفت آن هم در مقیاس بسیار بالا. با تشکر از خوانندگان این متن.
سلام،
به نظر من شخصیت کسی که کسب و کار رو راه اندازی می کنه و انتظاراتی که هر فرد از خودش و کارش داره تاثیر فراوانی بر نتیجه کسب و کار داره. بعضی از افراد انگار پیش پیش آینده و نتیجه کارشون رو می دونند و به کمتر از اون راضی نمیشن. البته این شخصیت و کاراکتر اکثرا به تدریج، در اثر موفقیت های کوچکتر و قدم به قدم درشون شکل گرفته و رشد کرده و خلق الساعه نبوده.
سلام خدمت همه ی دوستان و استاد عزیز
در گام اول ما باید به این نکته دقت کنیم که قوانین موجود در کائنات همه و همه توسط پروردگار مهربان و رزاق آفریده شده که این اختیار رو به انسان میده که کنترل زندگیش رو بدست بگیره و بتونه شرایط خیلی عالی ای رو در همه جهات برای خودش رقم بزنه٫ بنابراین در گام اول باید به این نکته دقت کنیم که به قول استاد هیچ برگی بدون اذن خداوند بر روی زمین نمیوفته و قدرت اول و آخر خداست٫ در نتیجه اگر ما به مرحله ای برسیم که بتونیم به این قدرت نامحدود متصل بشیم و ازش کمک بخواهیم هر کاری ممکن خواهد بود از جمله موفقیت در کسب و کار خودمون بدون اینکه تبلیغ اساسی انجام بدیم٫ چون ما قدرت رو به ایشون دادیم و ((ایمان)) داریم که خودشون بهترین تبلیغ کننده هستند٫
خب خداوند قوانین ارزشمندی رو بنا نهاده که یکی از اساسی ترین اونها، قانون باورهاست٫ بنا به این قانون دنیای بیرون ما چیزی جز باورهای ما نیست٫ و هر آنچه را که ما به آن باور داشته باشیم در دنیای بیرون ما رخ خواهد داد٫ بنابراین شرایطی را تصور کنید که در اون شخصی با باورهای غلط در مورد خودش ، توانایی هاش، ارزش محصولاتش و غیره بیاد و یک تبلیغ عظیمی رو انجام بده و تلاش کنه که فروش بالایی داشته باشه٫ نکته اینجاست که چون فرد داره تلاشی در تضاد با باورهاش انجام میده در نتیجه اون دستاورد دلخواهی که مدنظرش بود رو بهش نمی رسه و خیلی زود نا امید میشه٫ در واقع حکایت همون گاز و ترمز هست که شخص در حالی که پاهاش بر روی گاز (تبلیغات) و تلاش میکنه با شتاب بالایی حرکت کنه اما از اون طرف یک پای دیگش بر روی ترمز هست (باور های محدود کننده) هست که اجازه نمیده که شرایط دلخواهش رقم بخوره٫
اما اگر اون فرد باورهای مناسبی رو در زمینه کسب و کارش در خودش ایجاد کنه قطعا می تونه آدمها و شرایطی رو برای خودش ایجاد کنه و در مسیرهایی قرار بگیره که حتی بدون تبلیغات هم نتایج مناسب تری رو به نسبت حالت اول کسب کنه٫ البته این آدم ها و شرایط تا جایی می تونند به اون فرد کمک کنند که اون شخص همچنان قدرت اصلی رو از پروردگار بدونه٫