https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
بنظر من مهمترین عامل موفقیت هر کسب و کاری فردی است که کار را شروع کرده .اگر این فرد شناخت کافی از خود و دنیای خود داشته باشد بدون شک محصولی تولید میکند و یا خدماتی ارائه میدهد که بهترین محصول برای بهبود زندگی خود ودیگران است.واینچنین محصولی براحتی فروش می رود و هر خریداری از خرید چنین محصولی راضی است و رضایت مشتری یعنی موفقیت در کسب و کار.
باسلام خدمت دوستان عزیز گرامی چیزی که باعث شده نسبت به همکارای خودم بیشتر موفق باشم این باور بوده که من همیشه این باور داشتم که تا زمانی خدارو توی عمل انجام شده قرار ندم بازارم کساد خواهد شد هر وقت توی این مسیر پر از عشق قدم گزاشتم همیشه این بوده اول نسبت به خواسته هایم اقدام کردم با دست خالی وگفتم میدونم خودمو توی فشار مالی بزارم خداوند کمکم میکنه و خیرو برکت ودرامدم تو زندگی بیشتر میشه همون توحید عملی همیشه ام جواب داده ودر مسیر از اموزهای استاد نیز استفاده کردم وچاشتی این باور کردم وهمیشه معجزه کرده من با این روش خداروشکر صاحب همه چیز شدم گاهی اوقات با کمترین امکانات نسبت به همکارای خودم درامد ملیونی داشتم من تا ۳سال پیش ۱۰۰ملیونم منفی بودم ولی الان خدارو صد هزار مرتبه شکر با کمک استاد عباس منش وتجربه های شما دوستان به اکثر اهداف که برای خودم میزارم میرسم در کل با حال احساس خوب وباورهای قشنگ وایمان به قوانین الهی میشه در تمامی رشته های شغلی یکی از بهترینها بود واینکه در برابر تضادها همیشه باید سعی کنیم به احساس خوب برسیم ونامید نشویم و به نکات مثبت زندگی خود توجه کنیم به امید روزی که تمانی دوستانم توی این گروه به تمامی ارزوهایشان برسن با تشکر
به نظر من هرچقدر بتونیم توی اون حالت یا حسی که براورده شدن در ما ایجاد میکنه باقی بمونیم …..حتی به صورت ثانیه ای…زودتر الهامات دریافت میکنیم و اون ارتعاشه قویتر میشه..من خودم هر چیزیو که ادای داشتنشو واقعی دراوردم..مثلا تو غذا خوردن راه رفتن و صحبت کردن …زودتر از اون موقعی که فکرشو میکردم اتقاق افتاده…موانع ذهنی کمرنگ تر میشن.در هر صورت ما قراره موقعیتمون و در نتیجه اون حسمون عوض بشه…پس چرا الان باهاش زندگی نکنیم…
خود استاد بارها اشاره کردند اینکه ما تو خونه بشینیم دعا کنیم خدایا یک کیسه پول بفرست این اتفاق هرگز نخواهد افتاد، همینطور استاد اشاره کردند ما باید اولین سنگ رو پیدا کنیم طبق قانون دومین سنگ خودشو نشون میدهد، یعنی ما باید در تلاش باشیم، استاد بارها فرمودند که اولین سمینار و همایش رو رایگان در بندر عباس انجام میدادند یعنی کاری داشتند انجام میدادند که در مدار درست قرار بگیرند و همینطور که در فایلها بارها اشاره کردند وقتی در مدار قرار گرفتند خودش بقیه کارها پیش رفته، اینطور نبوده که بدون تلاش بدست آمده باشه و بارها دیدم که مردم این اشتباه میکنند که بدون تلاش چیزی بدست میآید، خود من از وقتی کسب و کارم رو راه انداختم قدم اول رو برداشتم دیدم قدمهای بعدی بهم نشون داده شده، مهمترین کار همون تغییر دادن باورهای اشتباه ماست که بسیار کار سختی همینطور این دوستمون هم در سوال اشاره کرده بود باورهاشون رو باید تغییر بدهند،
من میخوام جواب این سوال رو در دو بخش پاسخ بدم که شامل چگونگی استفاده من از فایل های استاد و نتیجه شخصی که من گرفتم شامل میشه چون این سوال مربوط به نتایج استاد هست و فقط تا وقتی ما از محصولات نتیجه نگرفته باشیم نمیتونیم پاسخ درستی در این مورد داشته باشیم ، یادمه بیشتر از سه سال پیش که با فایل چگونه در عرض یک سال درآمد خود را سه برابر کنید در یوتیوب آشنا شدم و اون زمان اصلا نمیدونستم ایشون وب سایت دارن و میتونی عضو بشی و تمام محصولات و فایل ها رو از اونجا دانلود کنی ! قبلا همگفتم که من تا از چیزی نتیجه نگیرم به هیچ کس توصیه نمیکنم و چیزی که منو ترغیب کرد پیگیر برنامه های استاد باشم موضوع اون فایل و چند برابر کردن ثروت نبود بلکه اشتیاق و علاقه ای بود که ایشون با شور و حال دوست داشت این قانون رو مجانی به ما یاد بده و من یه آرامش خاصی از اون فایل گرفتم انگار که دلم و قلبم خواست باورش کنم و کردم و این شروع آشنایی شد ، مدتی گذشت و وقتی با موضوعات مختلف فایل های جدید ایشون رو دنبال کردم احساسم بهتر میشد و پذیرفتم که در تمام موضوعاتی که ایشون فایل تولید میکنن نیاز به بهتر شدن دارم ، جنس حرفاشون به قلبم آرامش داد و هر جا مشکل داشتم فایل هایی با همون مظمون روی سایت قرار میگرفت ، باور کنید من بیشتر دنبال احساس خوب بودم تا افزایش درآمد و این کاریه که استاد توش فوق الاده مهارت داره ، درست مثل دندونپزشکی تا لثه شما رو بی حس نکنه نمیتونه دندوناتون رو ترمیم کنه ! مورد دیگه که باعث شد من محصول بخرم تاثیر و نتیجه فایل های رایگان بود که از همون اولین فایل نشونه هاش رخ داد و همش به خود ما بستگی داره که تا چه حد غرق باور میشیم تا نتیجه میگیریم ، من خودم تا اونجایی که گوش کردم و پذیرفتم و باور کردم و عمل کردم نتیجه گرفتم حتی توی چیزهایی که فکر میکردم عالیم و دنبال بهتر کردنشون نبودم از اونم عالی تر شدم مثل روابط و سلامتی ! بخدا قانون یه چوری عمل میکنه مثلا من روی خودم برای احساس خوب کار میکردم همزمان درآمدم هم افزایش پیدا کرد دقیقا از پارسال تا امسال من ده برابر افزایش درآمد داشتم چیزی که شاید هدف من نبود ، میخوام بگم نتایج همه جوره به نفع شما رقم میخوره زمانی که باور باور باور باور باور کنید ! درست مثل استاد که از گفتن این قانون خسته نمیشه و توی هر فایل بهش اشاره میکنه ، ایمان به خدا و اعتماد به نفس و باور به فراوانی و احساس خوب از مهمترین عوامل پیشرفت ایشون هست ، من دیدگاهم به استاد مثل یه مربی آموزش رانندگی هست که به من قوانین رانندگی رو یاد داد و این منم که باید عمل کنم تا راننده خوبی باشم و کاری هم ندارم مربی من با ماشین شخصی خودش چطوری رانندگی میکنه چون هر کسی ممکنه یه وقتی توی رانندگی احساس خواب آلودگی بهش دست بده یا خسته بشه یا حتی بد رانندگی کنه و این منم که مسئول خودم هستم و ایراد از آموزش مربی نیست ! با سپاس
سلام به همه دوستان عزیز ، استاد عباسمنش که جا داره همین جا روز معلم را به ایشان تبریک بگوییم چرا که به ما درس درست زندگی کردن را می آموزند .
اما موضوع سوال …
ابتدا باید بگم این فقط نظر من و برداشت من از استفاده ی تا الان از دوره های این سایت می باشد
ببینین بذارید اول یه مثالی بزنم براتون :
فکر کنید یه نفر به شدت دلش بخواهد فوتبالیست بشه ، تو ذهنش اینه بشه یکی مثه مسی و رونالدو …
حالا اون فرد بره دقیقا همون کفشی که مسی میپوشه رو بخره ، همون لباس ها ، اصلا بره تو همون زمینی که اونا تمرین میکنند تمرین کنه و … آیا همین کافیه؟؟ مسلما خیر … اون فرد تا نتونه باور هاشو درست کنه تا نتونه احساس توانستن رو حس کنه اصلا نمیتونه شروع کنه و تصور کنه بتونه برسه به اون حد
اول که درست به طور کامل باورسازی کرد اون وقت میتونه شروع کنه ، به همون اشتیاق تمرین کنه ، ادامه بده ، تا یواش یواش تکاملش رو طی کنه ، اول بشه یه فوتبالیست بعد با الگو برداری و تمرین خودش به خواسته اش برسه … الگو برداری نه اینکه بره دقیقا همون کارایی که اونا میکنن بکنه بلکه از اراده اونا از تفاوتی که اونا با سایرین داشتن استفاده کنه ( کاری که انجام دادنش هنره )
کفش و لباس و سایر وسائل فقط حکم اینو داره که اوضاع رو بهتر کنه ، یکم کار کردن رو راحت تر کنه ، اما اصل نیست ، معیار نیست ، اثر اونا خیلی ناچیزه تو موفقیت
حالا مسئله بیزینس و کسب و کاره …
همه وقتی اسم بیزینس میاد میگن اونی که بتونه تبلیغات درست ، هزینه زیاد و … انجام بده موفق میشه
اما بارها نمونه هایی هست که درست برعکس این شده …
من ساکن شهر بابلم ، بخوام مثالی بزنم از شهر خودم که با چشم دیدم مثال میزنم که مطمئنن همه شما دارین همچین نمونه هایی تو اطراف خودتون :
بابل ، یه شیرینی فروشی خیلی معروف داره که هرکی رد شده باشه از این شهر شنیده اسمش رو … شیرینی سرای بابل
صاحب این شیرینی فروشی که الان بزرگترین شیرینی فروشی در سطح شهر های اطراف را داره ابتدا کارش رو از کیک پزی شروع کرده بود و شاگرد بود ، چندین سال گذشت و قنادی زد گذشت و گذشت و تبدیل شد به شیرینی سرای بابل ، اول مغازه اش زیاد بزرگ نبود ، اینم بگم که یادم نمیاد تبلیغاتی هم دیده باشم ازش ، تو این 15 سال اخیر فقط بخوام بگم ، 3 بار تغییر مغازه داد ، یعنی اول یه جا بود بعد تصمیم گرفت تغییر دکوراسیون بده برای همین مغازه ای در اطراف مغازه خودش اجاره کرد ، یه مدت بود ، این سمت چند سال زمان برد ساختمون جدیدش رو ساخت و حالا بزرگترین و شیک ترین ساختمون سطح شهر مربوط میشه به شیرینی سرای بابل…
آیا از روز اول ، بهترین شدن رو گرو این دونست که فلان تبلیغات رو بزنه؟؟ فلان مغازه رو داشته باشه؟؟
اون تکامل در کارش را انجام داد
مثاله دیگه میزنم از شرکتی که با تبلیغات های فراوون شروع کرد و یکهو ناپدید شد …
5040… استاد خودشون هم یکبار گفتند راجبش
یا بازم از شهر خودم بگم … یه دوره بود که پرتردد ترین منطقه شهر ، تابلو هایی از یک رستوران جدید به چشم میخورد که واسه همه سوال بود اون چیه … بعد چند ماه که افتتاح شد ، مدتی نگذشت که همیشه خلوت بود ، کسی زیاد نمیرفت حالا به جاش جاهای دیگه شلوغ بود!! رستورانی که هم در بهترین نقطه شهر بود هم شیک بود هم تبلیغات زیاد داشت اما بازم کارش زیاد نگرفت تا اینکه دیگه جمع کرد و رفت جای دیگه …
اینارو دارم میگم که ببینیم شرایط بیرونی چقدر اثر داره؟
پس مسلما مهم چیز دیگه ایه ، اصل چیز دیگریست …
مهم باور ماست … باور هم درباره خودمون هم کاری که میخواهیم انجام بدیم …
باور کامل درباره خودمون هم ؛ اینکه اون حرفه و کاری کهمیخوایم انجام بدیم عاشقش باشیم ، از ته دل بخواهیم دنبال کنیم ، اگه کسی تونست انجام بده ما هم میتونیم ما همه توانایی در یک حد داریم
درباره اون حرفه هم اینطور باور بسازیم که … مثلا این حرفه میتونه خیلی پول ساز باشه ، خیلی ها هستند که به این حرفه نیاز دارند و …
خیلی ها هستند که صبح پا میشن میرن سرکار فقط به خاطر اینکه میگن یه لقمه نون در بیاریم یعنی خودشون رو وابسته اون کار میدونن ، اون کاره هست که زندگیشون رو میچرخونه نه خودشون ، یعنی در یک کلام خودشون گره زدن به پول و فقط یه کاریو شروع میکنن که به پول برسند ، نه اینکه از انجام اون کار لذت ببرند و زندگی کنند . برای همین اول میگن ما اینکارو کنیم اونکارو کنیم تا درآمدمون بهتر از بقیه باشه بیشتر از خرجمون ، درآمد داشته باشیم وگرنه سوال اینه : اگر کسی بدونه بدون تبلیغات ، ماهی 2 تومن درآمد داره و با تبلیغات 3 تومنی میتونه 4تومن درآمد داشته باشه ، چیکارمیکنه ؟؟ درسته با تبلیغات درامدش زیاد میشه اما آیا سودش هم زیاد میشه؟؟!! مطمئنن اون شخص میگه من تبلیغات نخواهم کرد …
اگر ما اون کاریو که انجام میدیم ، بیرون از خودمون نبینیم ، جدا از خودمون نبینیم ، یعنی اونقدر لذت بخش باشه انجام دادن اون کار ، وگرنه اصلا شروع نکنیم ، مطمئنن به نتیجه خیلی بزرگ میرسیم چونکه هم علاقه داریم بهش هم با حوصله و بدون چشم داشت خاص انجام میدیم هم فرصت طی کردن تکامل را به خودمون میدهیم …
مشکل اینه که خیلی ها همش از شروع کار درگیر نتیجه اش هستند ؛ اگه مشتری نیاد چی؟ اگه نشه چی؟ اگه پولم بسوزه چی؟ و… یعنی اصلا کاری ندارن خودشون چیکار میکنند فقط مشکل رو از جای دیگه میدونن ، اگه درآمد ندارن ، مشکل و علتش رو چیزای دیگه میدونن …
یا یکسریا میدونن که با اون کار به جایی نمیرسند و فقط میگن ما مجبوریم به انجام این کار ، هیچوقت نمیتونن باور کنند که ممکنه اونا هم بهترین بشن ، اگر هم یکروزی بازارشون خوب بود و دیگه نیست نمیگن مشکل از ماست میگن جامعه اینطوره ، بازار خرابه و …
تبلیغات اصلا بد نیست اما … اگه تبلیغات به این دید که من تازه میخوام شروع کنم و میخوام بواسطع تبلیغ از خیلی ها جلو بزنم ، این خوب نیست
یا یکی میخواد کاریو شروع کنه میخواد از صفر یهو برسه به صد
من همون اول مثالی زدم از روند تکامل …
ما اول باید زیر بنارو اصل و باور خودمون بذاریم نه تبلیغات و فلان کالا …
فرض کنین ساختمونی که پی نداره ، ستون نداره ، اما در و پنجره شیک ، نمای زیبا و … داره !!! خوب فایده ای نداره
اول اصل و اسا مهمه بعد چیزای دیگه
اونی که از صفر میره کیک پزی بعد شاگرد قناد میشه بعد خودش قنادی کوچک میزنه بعد بزرگترش میکنه بعد یکم شیک تر میکنه بعد … تبدیل میکنه به بزرگترین فروشگاه منطقه ، اون میتونه موفق باشه چون نخواست از آسانسور استفاده کنه …
حالا فهمیدیم اصل و اساس ، زیربنا و پی و ستون ، باور های ماست ؛ محدود کننده است یا رشد دهنده؟؟!
ما اصلا خودمونو لایق رسیدن به قله میدونیم؟؟!!
فکر میکنم تا همینجا جواب سوالو داده باشم
اما یکم هم از باور های رشد دهنده و ثروت آفرین بگم …
دیروز داشتم فیلمی نگاه میکردم که یه راننده تاکسی بود که مسافرش رو به سمت رستورانی میبرد ، در مسیر مسافر گفت تاحالا رفتی؟ اما جواب راننده جالب بود : ” نه خانم ، ما خیلی ناپرهیزی کنیم اینه که 2تا سیخ کباب بگیریم از سر کوچمون ببیریم بدیم به زن و بچمون شکمشون رو سیر کنیم … ”
حالا این راننده رو مقایسه کنید با استاد عباسمنش که ماشینش خیلی داغون تر بود ، خط ایستگاهش تو بندر عباس بود درحالیکه در این فیلم آقاهه تاکسی فرودگاه تهرانه و مسلما اوضاعش خیلی بهتره … البته اون فرد راست میگفت! با اون درآمد سخت بود اما سوال اینجاست… آیا پیشرفت کردن و تغییر مسیر زندگی غیرممکنه؟! برای خیلی ها جواب این سوال بله است پس مسلما لیاقتشون هم همونقدر خواهد موند …
اگر استاد ، بعد از پیدا شدن تاکسی اش دست به تغییر نمیزد و میترسید که بدون اون چطور خرج زن و بچه اش را بدهد ، میتونست بشه اینی که الان هست؟؟!! البته گرفتن این تصمیم که همین منبع درآمد کوتاهش هم قطع کنه و بره دنبال رویاهاش و علاقه اش حاصل وقت گذاشتن و شکستن مقداری از باورهای مخرب گذشته درهمان مدت مسافرکشی توسط گوش کردن به قوانینی که بهشون پی برده بود
اینکه من شروع میکنم در هر حوزه ی دلخواهی ، تماااام وقتم رو میذارم که یاد بگیرم چطور عمل کنم ، یواش یواش مراحل پیشرفتم رو طی میکنم ، با طی کردن قدم های کوچک باورهام تقویت میشه که برووووو ، برو که میتوانی ،اگه تونستی از 0 برسی به 50 پس میتوانی برسی به 100 … 200 … 500 … 1000 … 2000 … 5000 …. 10000 …. 100000 …. ،بعد در این مسیر دست به سر و روی کارم هم میتونم بکشم ، بالاخره کار ما هم مثل ما پیشرفت باید کنه دیگه …
اما مشکل ما اینه از روز اول میخوایم برسیم به 10000 درحالیکه معلومه نمیشه چون طبق قانونه …
در انتها مثالی دیگه از همین آدم های موفق شهر خودم میزنم :
رستورانی بود مدت ها در شهرمون … (از جایی که خودم دیدم تعریف میکنم و اطلاعی از گذشته اش ندارم)
غذاهاش خوب بود ، محیطش معمولی بود ، اون تنها رستورانی نبود که وجود داشت خیلی خیلی بهتر ازش زده بودند با تبلیغات های خیلی بهتر اما همیشه ما میخواستیم جایی بریم میرفتیم اونجا چون غذاهاش واقعا با کیفیت بود
بعد از سالها ، شعبه 2اش رو جای دیگه زد ، خیلی بزرگتر و شیک تر …
پس از مدتی همونجا تالار زد ، زمین های بیشتر خرید از اطراف و هتل کوچکی هم احداث کرد …
حالا که دارم میگم ، رسیده به جایی که هتلش درحال احداثه که تو منطقه بهترینه ، 3 نوع رستوران زده ، 3 تالار مختلف هم زده و در این شرایط که میگن گرونیه و مردم ندارند ، کل 17 روز تعطیل عید ، اونجا پر مسافر و همیشه غذاهاش هرروز به اتمام میرسید …
بدون اینکه بخواد تبلیغات خیلی زیادی کنه از همون اول …
خیلی خوشحال هستم که با شما عزیزان هستم، بنظر من تمام چیز باور هست طبق گفته های استاد، باور هم باید ساخته بشه، چطور با کنترول ورودی هایمان ساخته میشه مثلا در هر کاری که باشیم باید باورهای اون کار را برای خودمون بسازیم، احساس لیاقت در خودمون رو هم پرورش بدیم با ایمان کامل و شور وشوق، شور وشوق، شور وشوق داشته باشیم در کار خودمون و باعشق به جلو حرکت کنیم٫
واصل قانون جهان هستی رو باید همیشه به یاد داشته باشیم که احساس خوب اتفاق خوب را برای ما به همراه دارد، باید در هر حالت، در هر حالت، در هر حالت بتوانیم احساس خوب خودمون را حفظ کنم و اون رو خراب نکنیم و این اصل قانون جهان هستی هست وبقیه چیزها فرع هستن طبقه گفته استاد فقط باید دنبال اصل رفت و بیخیال فرع بشیم٫
باید دنبال اون چیزی که میخواهیم برویم با ایمان کامل و یقین بدون هیچ شک و ظنی وبقیه کارها را به خدا بسپاریم اون میدونه که چکار باید بکنه تا ما را به خواسته هایمان برسون با احساس احساس خوب، و این که دیگران چه کاری انجام میدن و چگونه عمل میکنن رو هم باید فراموش کنیم چون این همون فرع است٫ بیخال بقیه بشیم و رقابت رو کنار بزاریم و فقط به اصل فکر کنیم٫
بعد هم به نظر من باید در تمام کارها روی خدا حساب کنیم کاری نیست که بدون توکل به خدا انجام شود اون که ما را به راههای و مسیرهای درست هدایت میکنه و همیشه و در هر لحظه با ماست فقط باید به رب (رب العالمین) توکل کرد و رفت جلو بدون ترس و ایمان کامل٫
استاد هم داره به تمام این چیزها عمل میکنه در هر لحظه احساس خوب، ایمان و باور کامل به خدا، شور وشوق، عشق به کار خود، احساس لیاقت در خود، کنترول ورودی ها، ایجاد باورهای درست، عمل کردن به اصل و رها کردن فرع٫
خیلی از شماها متشکرم که وقت می گذارید و این کامنت را میخوانید به امید دیدار تک تک شما عزیزان و استاد عزیز
در درجه ی اول عشق و علاقه ای که به کارت داری بیشترین درصد موفقیت رو در پیشرفتت داره
وقتی به خوب و مثبت بودن کارت اطمینان داری و به صورت یه شغل بهش نگاه نمیکنی بلکه نگرشت اینه که این کاررسالت الهیت هست که باید برای تکامل خودت و پیشرفت جهان و سایر انسانها انجامش بدی تمام نیروو اراده ات رو برای هر چه بهتر شدنش انجام میدی و اینجاست که وقتی خدا شاهد این نیات و اعمال شماست در همه ی قدم به قدم کارت کمکت میکنه و بسیاری از کارها رو خودش برات انجام میده
یعنی تمام کائنات رو بسیج میکنه تا تو رو یاری کنند
و در ضمن کاملا مبرهن است که نیت خوب داشتن و ایمان و عشق خالص به خدا اساس همه ی موفقیتهاست
به نظر من عشق به کار و نیت خوب داشتن و ایمان و عشق الهی مهمترین عاملهای موثر در رونق کسب و کار هستند که کاملا واضحه که باورهای مثبت و خوب داشتن در دامنه ی همون نیت و ایمان الهی ست
طبق آنچه از استاد عزیزم آموختم این عالم همه بر اساس انرژی است و وقتی ما هدف و رویایی داریم اون هدف و رویا هم شکلی از انرژی است و انرژی از بین نمیرود و بوجود هم نمی آید بلکه از حالتی به حالت دیگر تبدیل میشود
انرژی های مشابه بصورت خودبخود در کنار یکدیگر قرار میگیرند و این طبیعت جهان است٫
ما تجربه هایی را لمس و تجربه میکنیم که ذات ما شبیه آنهاست٫ ینی ما هم، شکلی از انرژی هستیم و در کنار انرژی هایی هستیم که شبیه ماست٫
حال اگر تجربیاتی را مکررا لمس میکنیم که دوست نداریم بدین معناست که حالت انرژی ما خیلی شبیه به اون اتفاقات است
مثالی به ذهنم رسید که فکر کنم درک مسئله ارتعاش و اقدام رو راحت تر میکنه
فرض کنید فضای بزرگی رو در اختیار داریم که در این فضا گاز نشت کرده است ولی درصد گاز موجود در این فضا به مقداری نیست که بتوان با روشن کردن کبریت و یا جرقه ای، اشتعال ایجاد کنیم٫ این گاز حکم توجهات و ارتعاشات موافق اهداف رو داره٫ هر چی مقدار گاز داخل شده به فضای مورد نظر بیشتر باشه شرایط اشتعال فراهم تر است٫ حال فرض کنید اینقدر ارتعاش دادین ( به نقلی به اندازه کافی گاز وارد فضای مدنظر شده است) که هموسو با اهداف شدین ٫ اینجا دو حالت داره یا اینکه اقدامی انجام میدهید یا انجام نمیدهید٫ نکته اینجاست که یه اقدام کوچک (مثل روشن کردن یک کبریت یا تولید یک جرقه ) نتیجه بسیار بزرگی در بر دارد٫ و برای ما قابل درک تر است که ارتعاش موافق با اهداف ۹۹ قسمت است و اقدام بعد از ارتعاش ۱ قسمت است٫ و کار اصلی ما ارسال ارتعاشات درست و موافق اهداف است٫
بنابراین در پاسخ به سوال دوستمون باید بگم اون اقدام و تکنیکی موثر است که بعد از خالص سازی انرژی مورد نیاز اون هدف انجام بشه و ما تنها با ارتعاشات درست و هم راستا با انرژی الله یکتا میتونیم انرژی لازم برای به ثمر رسیدن اهدافمون رو فراهم کنیم و وقتی انرژی مدنظر فراهم شد تنها با یک اقدام کوچک اتفاقات بزرگ و شگرف بوجود می آید٫
پس مهم ترین وظیفه ما خالص سازی انرژی مون در راستا و همسو با انرژی جهان (الله یکتا) است٫
و اینجاست که توحید اساسی ترین موضوع زندگی می شود چرا که همسویی با انرژی خدای یکتا باعث می شود آسمانها و زمین مسخر ما شود و قدرت خدا در وجود و کالبد ما دمیده میشود و ما دقیقا مثل خدا آگاهانه خالق میشویم و اتفاقات زندگیمون در سطح و لول بسیار بالایی در جهت اهداف و رویاهامون مثل بمب صدا میکند و یکی پس از دیگری رخ میدهد٫
امیدوارم با این مثال به درک همه دوستانم کمکی کرده باشم٫
دوستان جالب اینکه تا به حالا خودم هیچ گاه اینجوری به مسائل نگاه نکردم و یک حسی بهم گفت برو سایت و تو هم پاسخی به سوال مسابقه استاد بده و میتونم بگم الهام وار این مطالب به زبانم جاری شد
با پاسخ به این سوال درکم از قوانین جهان بسیار بالاتر شد و خییییییییلی احساس بهتری پیدا کردم و نمیدونم چطور خدارو شکر کنم٫
بینیازی و عزت در حرکتند و هنگامی که محل توکل را بیابنددر آنجا ساکن میشوند٫
تفسیر آیه ۱۲ سوره ابراهیم
بی نیازی و عزت یعنی ثروتمندی در تمام زمینه ها٫٫٫وما این الگو از ثروتمندی را در زندگی استاد عباسمنش به وضوح میبینیم ٫
تفاوت نتیجه کار استاد با سایرین ایمانی است که عمل آورده است ٫ایمان به خدا و قانونش و تعهدی صد در صد در عمل به آنچه به دیگران آموزش میدهندو اطمینان ایشان از نتیجه آموزشهایشان و این است که جنس آموزشهای ایشان اینقدر با بقیه متفاوت است و نتایج ایشان با هیچ کس قابل مقایسه نیست ٫ ایمانی که توانست ایشان را با دو بچه کوچک در سردترین ماه سال فقط بایک ساک کوچک راهی تهران کندکه تصورش هم برای ما سخت است،ایمانی شبیه ایمان ابراهیم است ٫
ایمانی که در تمام مهاجرت هایشان دیده میشود،ایمانی که باعث میشود با شنیدن آگاهی های خالص و نابی که از ایشان میشنویم به اصل وجودمان، آن فطرت خداییمان وصل شویم دقیقا مثل نگاه کردن به یک نوزاد که تو را به اصلت وصل میکندو آرامشی از جنس خداوند وجودت را لبریز میکند٫٫٫ وقتی اینچنین ایمانی هست آیا نیازی به تبلیغات یا هر ابزار دیگری هست ؟؟
دوست خوبم فقط روی خدا حساب کن نه هیچ چیز دیگر،حتی اگر تمام مردم دنیا آن را فریاد بزنند٫آنها در برابر عظمت لایتناهی که تو به آن وصلی نقطه ای کور هم نیستند٫
وقتی تو بر او توکل کردی بی نیازی و عزت بر تو میبارد ٫
با سلام به استاد عزیز و همه دوستان
بنظر من مهمترین عامل موفقیت هر کسب و کاری فردی است که کار را شروع کرده .اگر این فرد شناخت کافی از خود و دنیای خود داشته باشد بدون شک محصولی تولید میکند و یا خدماتی ارائه میدهد که بهترین محصول برای بهبود زندگی خود ودیگران است.واینچنین محصولی براحتی فروش می رود و هر خریداری از خرید چنین محصولی راضی است و رضایت مشتری یعنی موفقیت در کسب و کار.
باسلام خدمت دوستان عزیز گرامی چیزی که باعث شده نسبت به همکارای خودم بیشتر موفق باشم این باور بوده که من همیشه این باور داشتم که تا زمانی خدارو توی عمل انجام شده قرار ندم بازارم کساد خواهد شد هر وقت توی این مسیر پر از عشق قدم گزاشتم همیشه این بوده اول نسبت به خواسته هایم اقدام کردم با دست خالی وگفتم میدونم خودمو توی فشار مالی بزارم خداوند کمکم میکنه و خیرو برکت ودرامدم تو زندگی بیشتر میشه همون توحید عملی همیشه ام جواب داده ودر مسیر از اموزهای استاد نیز استفاده کردم وچاشتی این باور کردم وهمیشه معجزه کرده من با این روش خداروشکر صاحب همه چیز شدم گاهی اوقات با کمترین امکانات نسبت به همکارای خودم درامد ملیونی داشتم من تا ۳سال پیش ۱۰۰ملیونم منفی بودم ولی الان خدارو صد هزار مرتبه شکر با کمک استاد عباس منش وتجربه های شما دوستان به اکثر اهداف که برای خودم میزارم میرسم در کل با حال احساس خوب وباورهای قشنگ وایمان به قوانین الهی میشه در تمامی رشته های شغلی یکی از بهترینها بود واینکه در برابر تضادها همیشه باید سعی کنیم به احساس خوب برسیم ونامید نشویم و به نکات مثبت زندگی خود توجه کنیم به امید روزی که تمانی دوستانم توی این گروه به تمامی ارزوهایشان برسن با تشکر
ممنون از همه دوستان
به نظر من هرچقدر بتونیم توی اون حالت یا حسی که براورده شدن در ما ایجاد میکنه باقی بمونیم …..حتی به صورت ثانیه ای…زودتر الهامات دریافت میکنیم و اون ارتعاشه قویتر میشه..من خودم هر چیزیو که ادای داشتنشو واقعی دراوردم..مثلا تو غذا خوردن راه رفتن و صحبت کردن …زودتر از اون موقعی که فکرشو میکردم اتقاق افتاده…موانع ذهنی کمرنگ تر میشن.در هر صورت ما قراره موقعیتمون و در نتیجه اون حسمون عوض بشه…پس چرا الان باهاش زندگی نکنیم…
به نام خدا
خود استاد بارها اشاره کردند اینکه ما تو خونه بشینیم دعا کنیم خدایا یک کیسه پول بفرست این اتفاق هرگز نخواهد افتاد، همینطور استاد اشاره کردند ما باید اولین سنگ رو پیدا کنیم طبق قانون دومین سنگ خودشو نشون میدهد، یعنی ما باید در تلاش باشیم، استاد بارها فرمودند که اولین سمینار و همایش رو رایگان در بندر عباس انجام میدادند یعنی کاری داشتند انجام میدادند که در مدار درست قرار بگیرند و همینطور که در فایلها بارها اشاره کردند وقتی در مدار قرار گرفتند خودش بقیه کارها پیش رفته، اینطور نبوده که بدون تلاش بدست آمده باشه و بارها دیدم که مردم این اشتباه میکنند که بدون تلاش چیزی بدست میآید، خود من از وقتی کسب و کارم رو راه انداختم قدم اول رو برداشتم دیدم قدمهای بعدی بهم نشون داده شده، مهمترین کار همون تغییر دادن باورهای اشتباه ماست که بسیار کار سختی همینطور این دوستمون هم در سوال اشاره کرده بود باورهاشون رو باید تغییر بدهند،
سلام به همگی
من میخوام جواب این سوال رو در دو بخش پاسخ بدم که شامل چگونگی استفاده من از فایل های استاد و نتیجه شخصی که من گرفتم شامل میشه چون این سوال مربوط به نتایج استاد هست و فقط تا وقتی ما از محصولات نتیجه نگرفته باشیم نمیتونیم پاسخ درستی در این مورد داشته باشیم ، یادمه بیشتر از سه سال پیش که با فایل چگونه در عرض یک سال درآمد خود را سه برابر کنید در یوتیوب آشنا شدم و اون زمان اصلا نمیدونستم ایشون وب سایت دارن و میتونی عضو بشی و تمام محصولات و فایل ها رو از اونجا دانلود کنی ! قبلا همگفتم که من تا از چیزی نتیجه نگیرم به هیچ کس توصیه نمیکنم و چیزی که منو ترغیب کرد پیگیر برنامه های استاد باشم موضوع اون فایل و چند برابر کردن ثروت نبود بلکه اشتیاق و علاقه ای بود که ایشون با شور و حال دوست داشت این قانون رو مجانی به ما یاد بده و من یه آرامش خاصی از اون فایل گرفتم انگار که دلم و قلبم خواست باورش کنم و کردم و این شروع آشنایی شد ، مدتی گذشت و وقتی با موضوعات مختلف فایل های جدید ایشون رو دنبال کردم احساسم بهتر میشد و پذیرفتم که در تمام موضوعاتی که ایشون فایل تولید میکنن نیاز به بهتر شدن دارم ، جنس حرفاشون به قلبم آرامش داد و هر جا مشکل داشتم فایل هایی با همون مظمون روی سایت قرار میگرفت ، باور کنید من بیشتر دنبال احساس خوب بودم تا افزایش درآمد و این کاریه که استاد توش فوق الاده مهارت داره ، درست مثل دندونپزشکی تا لثه شما رو بی حس نکنه نمیتونه دندوناتون رو ترمیم کنه ! مورد دیگه که باعث شد من محصول بخرم تاثیر و نتیجه فایل های رایگان بود که از همون اولین فایل نشونه هاش رخ داد و همش به خود ما بستگی داره که تا چه حد غرق باور میشیم تا نتیجه میگیریم ، من خودم تا اونجایی که گوش کردم و پذیرفتم و باور کردم و عمل کردم نتیجه گرفتم حتی توی چیزهایی که فکر میکردم عالیم و دنبال بهتر کردنشون نبودم از اونم عالی تر شدم مثل روابط و سلامتی ! بخدا قانون یه چوری عمل میکنه مثلا من روی خودم برای احساس خوب کار میکردم همزمان درآمدم هم افزایش پیدا کرد دقیقا از پارسال تا امسال من ده برابر افزایش درآمد داشتم چیزی که شاید هدف من نبود ، میخوام بگم نتایج همه جوره به نفع شما رقم میخوره زمانی که باور باور باور باور باور کنید ! درست مثل استاد که از گفتن این قانون خسته نمیشه و توی هر فایل بهش اشاره میکنه ، ایمان به خدا و اعتماد به نفس و باور به فراوانی و احساس خوب از مهمترین عوامل پیشرفت ایشون هست ، من دیدگاهم به استاد مثل یه مربی آموزش رانندگی هست که به من قوانین رانندگی رو یاد داد و این منم که باید عمل کنم تا راننده خوبی باشم و کاری هم ندارم مربی من با ماشین شخصی خودش چطوری رانندگی میکنه چون هر کسی ممکنه یه وقتی توی رانندگی احساس خواب آلودگی بهش دست بده یا خسته بشه یا حتی بد رانندگی کنه و این منم که مسئول خودم هستم و ایراد از آموزش مربی نیست ! با سپاس
به نام خدا
سلام به همه دوستان عزیز ، استاد عباسمنش که جا داره همین جا روز معلم را به ایشان تبریک بگوییم چرا که به ما درس درست زندگی کردن را می آموزند .
اما موضوع سوال …
ابتدا باید بگم این فقط نظر من و برداشت من از استفاده ی تا الان از دوره های این سایت می باشد
ببینین بذارید اول یه مثالی بزنم براتون :
فکر کنید یه نفر به شدت دلش بخواهد فوتبالیست بشه ، تو ذهنش اینه بشه یکی مثه مسی و رونالدو …
حالا اون فرد بره دقیقا همون کفشی که مسی میپوشه رو بخره ، همون لباس ها ، اصلا بره تو همون زمینی که اونا تمرین میکنند تمرین کنه و … آیا همین کافیه؟؟ مسلما خیر … اون فرد تا نتونه باور هاشو درست کنه تا نتونه احساس توانستن رو حس کنه اصلا نمیتونه شروع کنه و تصور کنه بتونه برسه به اون حد
اول که درست به طور کامل باورسازی کرد اون وقت میتونه شروع کنه ، به همون اشتیاق تمرین کنه ، ادامه بده ، تا یواش یواش تکاملش رو طی کنه ، اول بشه یه فوتبالیست بعد با الگو برداری و تمرین خودش به خواسته اش برسه … الگو برداری نه اینکه بره دقیقا همون کارایی که اونا میکنن بکنه بلکه از اراده اونا از تفاوتی که اونا با سایرین داشتن استفاده کنه ( کاری که انجام دادنش هنره )
کفش و لباس و سایر وسائل فقط حکم اینو داره که اوضاع رو بهتر کنه ، یکم کار کردن رو راحت تر کنه ، اما اصل نیست ، معیار نیست ، اثر اونا خیلی ناچیزه تو موفقیت
حالا مسئله بیزینس و کسب و کاره …
همه وقتی اسم بیزینس میاد میگن اونی که بتونه تبلیغات درست ، هزینه زیاد و … انجام بده موفق میشه
اما بارها نمونه هایی هست که درست برعکس این شده …
من ساکن شهر بابلم ، بخوام مثالی بزنم از شهر خودم که با چشم دیدم مثال میزنم که مطمئنن همه شما دارین همچین نمونه هایی تو اطراف خودتون :
بابل ، یه شیرینی فروشی خیلی معروف داره که هرکی رد شده باشه از این شهر شنیده اسمش رو … شیرینی سرای بابل
صاحب این شیرینی فروشی که الان بزرگترین شیرینی فروشی در سطح شهر های اطراف را داره ابتدا کارش رو از کیک پزی شروع کرده بود و شاگرد بود ، چندین سال گذشت و قنادی زد گذشت و گذشت و تبدیل شد به شیرینی سرای بابل ، اول مغازه اش زیاد بزرگ نبود ، اینم بگم که یادم نمیاد تبلیغاتی هم دیده باشم ازش ، تو این 15 سال اخیر فقط بخوام بگم ، 3 بار تغییر مغازه داد ، یعنی اول یه جا بود بعد تصمیم گرفت تغییر دکوراسیون بده برای همین مغازه ای در اطراف مغازه خودش اجاره کرد ، یه مدت بود ، این سمت چند سال زمان برد ساختمون جدیدش رو ساخت و حالا بزرگترین و شیک ترین ساختمون سطح شهر مربوط میشه به شیرینی سرای بابل…
آیا از روز اول ، بهترین شدن رو گرو این دونست که فلان تبلیغات رو بزنه؟؟ فلان مغازه رو داشته باشه؟؟
اون تکامل در کارش را انجام داد
مثاله دیگه میزنم از شرکتی که با تبلیغات های فراوون شروع کرد و یکهو ناپدید شد …
5040… استاد خودشون هم یکبار گفتند راجبش
یا بازم از شهر خودم بگم … یه دوره بود که پرتردد ترین منطقه شهر ، تابلو هایی از یک رستوران جدید به چشم میخورد که واسه همه سوال بود اون چیه … بعد چند ماه که افتتاح شد ، مدتی نگذشت که همیشه خلوت بود ، کسی زیاد نمیرفت حالا به جاش جاهای دیگه شلوغ بود!! رستورانی که هم در بهترین نقطه شهر بود هم شیک بود هم تبلیغات زیاد داشت اما بازم کارش زیاد نگرفت تا اینکه دیگه جمع کرد و رفت جای دیگه …
اینارو دارم میگم که ببینیم شرایط بیرونی چقدر اثر داره؟
پس مسلما مهم چیز دیگه ایه ، اصل چیز دیگریست …
مهم باور ماست … باور هم درباره خودمون هم کاری که میخواهیم انجام بدیم …
باور کامل درباره خودمون هم ؛ اینکه اون حرفه و کاری کهمیخوایم انجام بدیم عاشقش باشیم ، از ته دل بخواهیم دنبال کنیم ، اگه کسی تونست انجام بده ما هم میتونیم ما همه توانایی در یک حد داریم
درباره اون حرفه هم اینطور باور بسازیم که … مثلا این حرفه میتونه خیلی پول ساز باشه ، خیلی ها هستند که به این حرفه نیاز دارند و …
خیلی ها هستند که صبح پا میشن میرن سرکار فقط به خاطر اینکه میگن یه لقمه نون در بیاریم یعنی خودشون رو وابسته اون کار میدونن ، اون کاره هست که زندگیشون رو میچرخونه نه خودشون ، یعنی در یک کلام خودشون گره زدن به پول و فقط یه کاریو شروع میکنن که به پول برسند ، نه اینکه از انجام اون کار لذت ببرند و زندگی کنند . برای همین اول میگن ما اینکارو کنیم اونکارو کنیم تا درآمدمون بهتر از بقیه باشه بیشتر از خرجمون ، درآمد داشته باشیم وگرنه سوال اینه : اگر کسی بدونه بدون تبلیغات ، ماهی 2 تومن درآمد داره و با تبلیغات 3 تومنی میتونه 4تومن درآمد داشته باشه ، چیکارمیکنه ؟؟ درسته با تبلیغات درامدش زیاد میشه اما آیا سودش هم زیاد میشه؟؟!! مطمئنن اون شخص میگه من تبلیغات نخواهم کرد …
اگر ما اون کاریو که انجام میدیم ، بیرون از خودمون نبینیم ، جدا از خودمون نبینیم ، یعنی اونقدر لذت بخش باشه انجام دادن اون کار ، وگرنه اصلا شروع نکنیم ، مطمئنن به نتیجه خیلی بزرگ میرسیم چونکه هم علاقه داریم بهش هم با حوصله و بدون چشم داشت خاص انجام میدیم هم فرصت طی کردن تکامل را به خودمون میدهیم …
مشکل اینه که خیلی ها همش از شروع کار درگیر نتیجه اش هستند ؛ اگه مشتری نیاد چی؟ اگه نشه چی؟ اگه پولم بسوزه چی؟ و… یعنی اصلا کاری ندارن خودشون چیکار میکنند فقط مشکل رو از جای دیگه میدونن ، اگه درآمد ندارن ، مشکل و علتش رو چیزای دیگه میدونن …
یا یکسریا میدونن که با اون کار به جایی نمیرسند و فقط میگن ما مجبوریم به انجام این کار ، هیچوقت نمیتونن باور کنند که ممکنه اونا هم بهترین بشن ، اگر هم یکروزی بازارشون خوب بود و دیگه نیست نمیگن مشکل از ماست میگن جامعه اینطوره ، بازار خرابه و …
تبلیغات اصلا بد نیست اما … اگه تبلیغات به این دید که من تازه میخوام شروع کنم و میخوام بواسطع تبلیغ از خیلی ها جلو بزنم ، این خوب نیست
یا یکی میخواد کاریو شروع کنه میخواد از صفر یهو برسه به صد
من همون اول مثالی زدم از روند تکامل …
ما اول باید زیر بنارو اصل و باور خودمون بذاریم نه تبلیغات و فلان کالا …
فرض کنین ساختمونی که پی نداره ، ستون نداره ، اما در و پنجره شیک ، نمای زیبا و … داره !!! خوب فایده ای نداره
اول اصل و اسا مهمه بعد چیزای دیگه
اونی که از صفر میره کیک پزی بعد شاگرد قناد میشه بعد خودش قنادی کوچک میزنه بعد بزرگترش میکنه بعد یکم شیک تر میکنه بعد … تبدیل میکنه به بزرگترین فروشگاه منطقه ، اون میتونه موفق باشه چون نخواست از آسانسور استفاده کنه …
حالا فهمیدیم اصل و اساس ، زیربنا و پی و ستون ، باور های ماست ؛ محدود کننده است یا رشد دهنده؟؟!
ما اصلا خودمونو لایق رسیدن به قله میدونیم؟؟!!
فکر میکنم تا همینجا جواب سوالو داده باشم
اما یکم هم از باور های رشد دهنده و ثروت آفرین بگم …
دیروز داشتم فیلمی نگاه میکردم که یه راننده تاکسی بود که مسافرش رو به سمت رستورانی میبرد ، در مسیر مسافر گفت تاحالا رفتی؟ اما جواب راننده جالب بود : ” نه خانم ، ما خیلی ناپرهیزی کنیم اینه که 2تا سیخ کباب بگیریم از سر کوچمون ببیریم بدیم به زن و بچمون شکمشون رو سیر کنیم … ”
حالا این راننده رو مقایسه کنید با استاد عباسمنش که ماشینش خیلی داغون تر بود ، خط ایستگاهش تو بندر عباس بود درحالیکه در این فیلم آقاهه تاکسی فرودگاه تهرانه و مسلما اوضاعش خیلی بهتره … البته اون فرد راست میگفت! با اون درآمد سخت بود اما سوال اینجاست… آیا پیشرفت کردن و تغییر مسیر زندگی غیرممکنه؟! برای خیلی ها جواب این سوال بله است پس مسلما لیاقتشون هم همونقدر خواهد موند …
اگر استاد ، بعد از پیدا شدن تاکسی اش دست به تغییر نمیزد و میترسید که بدون اون چطور خرج زن و بچه اش را بدهد ، میتونست بشه اینی که الان هست؟؟!! البته گرفتن این تصمیم که همین منبع درآمد کوتاهش هم قطع کنه و بره دنبال رویاهاش و علاقه اش حاصل وقت گذاشتن و شکستن مقداری از باورهای مخرب گذشته درهمان مدت مسافرکشی توسط گوش کردن به قوانینی که بهشون پی برده بود
اینکه من شروع میکنم در هر حوزه ی دلخواهی ، تماااام وقتم رو میذارم که یاد بگیرم چطور عمل کنم ، یواش یواش مراحل پیشرفتم رو طی میکنم ، با طی کردن قدم های کوچک باورهام تقویت میشه که برووووو ، برو که میتوانی ،اگه تونستی از 0 برسی به 50 پس میتوانی برسی به 100 … 200 … 500 … 1000 … 2000 … 5000 …. 10000 …. 100000 …. ،بعد در این مسیر دست به سر و روی کارم هم میتونم بکشم ، بالاخره کار ما هم مثل ما پیشرفت باید کنه دیگه …
اما مشکل ما اینه از روز اول میخوایم برسیم به 10000 درحالیکه معلومه نمیشه چون طبق قانونه …
در انتها مثالی دیگه از همین آدم های موفق شهر خودم میزنم :
رستورانی بود مدت ها در شهرمون … (از جایی که خودم دیدم تعریف میکنم و اطلاعی از گذشته اش ندارم)
غذاهاش خوب بود ، محیطش معمولی بود ، اون تنها رستورانی نبود که وجود داشت خیلی خیلی بهتر ازش زده بودند با تبلیغات های خیلی بهتر اما همیشه ما میخواستیم جایی بریم میرفتیم اونجا چون غذاهاش واقعا با کیفیت بود
بعد از سالها ، شعبه 2اش رو جای دیگه زد ، خیلی بزرگتر و شیک تر …
پس از مدتی همونجا تالار زد ، زمین های بیشتر خرید از اطراف و هتل کوچکی هم احداث کرد …
حالا که دارم میگم ، رسیده به جایی که هتلش درحال احداثه که تو منطقه بهترینه ، 3 نوع رستوران زده ، 3 تالار مختلف هم زده و در این شرایط که میگن گرونیه و مردم ندارند ، کل 17 روز تعطیل عید ، اونجا پر مسافر و همیشه غذاهاش هرروز به اتمام میرسید …
بدون اینکه بخواد تبلیغات خیلی زیادی کنه از همون اول …
به نام خدای عزیزوثروتمند
دوست الهی آقای امیر
سپاسگزارم برای پخش آگاهی واز مثال های زیبایی در کامنت خود استفاده کردید .
یکی از قوانینی که خیلی ما فراموش میکنیم تکامله همش دوست داریم زود برسیم زود چاق یا لاغر بشیم زودی ثروتمند بشیم .
دوست داریم همش قوانین رو نادیده بگیریم .اما واقعیت اینه جهان باروند خودش جلو میره چه خوشمان بیاد یا نیاد چه آگاه باشیم چه نه .
وقتی قوانین الهی رو بفهمیم ودرکش کنیم باید مجبور باشیم تمام رفتار وزندگیمون رو بر اساس فرکانس ها وباورها هماهنگ کنیم .
این یعنی توحید .
در پناه خدای عزیز وگرامی شاااد وسالم وخوشبخت وثروتمندباشید ?
به نام خدای مهربان
سلام به همه عزیزان ،استاد وخانواده خودمون٫
خیلی خوشحال هستم که با شما عزیزان هستم، بنظر من تمام چیز باور هست طبق گفته های استاد، باور هم باید ساخته بشه، چطور با کنترول ورودی هایمان ساخته میشه مثلا در هر کاری که باشیم باید باورهای اون کار را برای خودمون بسازیم، احساس لیاقت در خودمون رو هم پرورش بدیم با ایمان کامل و شور وشوق، شور وشوق، شور وشوق داشته باشیم در کار خودمون و باعشق به جلو حرکت کنیم٫
واصل قانون جهان هستی رو باید همیشه به یاد داشته باشیم که احساس خوب اتفاق خوب را برای ما به همراه دارد، باید در هر حالت، در هر حالت، در هر حالت بتوانیم احساس خوب خودمون را حفظ کنم و اون رو خراب نکنیم و این اصل قانون جهان هستی هست وبقیه چیزها فرع هستن طبقه گفته استاد فقط باید دنبال اصل رفت و بیخیال فرع بشیم٫
باید دنبال اون چیزی که میخواهیم برویم با ایمان کامل و یقین بدون هیچ شک و ظنی وبقیه کارها را به خدا بسپاریم اون میدونه که چکار باید بکنه تا ما را به خواسته هایمان برسون با احساس احساس خوب، و این که دیگران چه کاری انجام میدن و چگونه عمل میکنن رو هم باید فراموش کنیم چون این همون فرع است٫ بیخال بقیه بشیم و رقابت رو کنار بزاریم و فقط به اصل فکر کنیم٫
بعد هم به نظر من باید در تمام کارها روی خدا حساب کنیم کاری نیست که بدون توکل به خدا انجام شود اون که ما را به راههای و مسیرهای درست هدایت میکنه و همیشه و در هر لحظه با ماست فقط باید به رب (رب العالمین) توکل کرد و رفت جلو بدون ترس و ایمان کامل٫
استاد هم داره به تمام این چیزها عمل میکنه در هر لحظه احساس خوب، ایمان و باور کامل به خدا، شور وشوق، عشق به کار خود، احساس لیاقت در خود، کنترول ورودی ها، ایجاد باورهای درست، عمل کردن به اصل و رها کردن فرع٫
خیلی از شماها متشکرم که وقت می گذارید و این کامنت را میخوانید به امید دیدار تک تک شما عزیزان و استاد عزیز
با سلام به استاد و خانواده ی صمیمی خودم
نظر من در جواب این پرسش اینه که :
در درجه ی اول عشق و علاقه ای که به کارت داری بیشترین درصد موفقیت رو در پیشرفتت داره
وقتی به خوب و مثبت بودن کارت اطمینان داری و به صورت یه شغل بهش نگاه نمیکنی بلکه نگرشت اینه که این کاررسالت الهیت هست که باید برای تکامل خودت و پیشرفت جهان و سایر انسانها انجامش بدی تمام نیروو اراده ات رو برای هر چه بهتر شدنش انجام میدی و اینجاست که وقتی خدا شاهد این نیات و اعمال شماست در همه ی قدم به قدم کارت کمکت میکنه و بسیاری از کارها رو خودش برات انجام میده
یعنی تمام کائنات رو بسیج میکنه تا تو رو یاری کنند
و در ضمن کاملا مبرهن است که نیت خوب داشتن و ایمان و عشق خالص به خدا اساس همه ی موفقیتهاست
به نظر من عشق به کار و نیت خوب داشتن و ایمان و عشق الهی مهمترین عاملهای موثر در رونق کسب و کار هستند که کاملا واضحه که باورهای مثبت و خوب داشتن در دامنه ی همون نیت و ایمان الهی ست
از اینکه نظرات منو خوندید ممنونم
از اظهار نظرتون سپاسگزار می باشم
سلام به استاد عزیز و همه دوستان بینظیرم
طبق آنچه از استاد عزیزم آموختم این عالم همه بر اساس انرژی است و وقتی ما هدف و رویایی داریم اون هدف و رویا هم شکلی از انرژی است و انرژی از بین نمیرود و بوجود هم نمی آید بلکه از حالتی به حالت دیگر تبدیل میشود
انرژی های مشابه بصورت خودبخود در کنار یکدیگر قرار میگیرند و این طبیعت جهان است٫
ما تجربه هایی را لمس و تجربه میکنیم که ذات ما شبیه آنهاست٫ ینی ما هم، شکلی از انرژی هستیم و در کنار انرژی هایی هستیم که شبیه ماست٫
حال اگر تجربیاتی را مکررا لمس میکنیم که دوست نداریم بدین معناست که حالت انرژی ما خیلی شبیه به اون اتفاقات است
مثالی به ذهنم رسید که فکر کنم درک مسئله ارتعاش و اقدام رو راحت تر میکنه
فرض کنید فضای بزرگی رو در اختیار داریم که در این فضا گاز نشت کرده است ولی درصد گاز موجود در این فضا به مقداری نیست که بتوان با روشن کردن کبریت و یا جرقه ای، اشتعال ایجاد کنیم٫ این گاز حکم توجهات و ارتعاشات موافق اهداف رو داره٫ هر چی مقدار گاز داخل شده به فضای مورد نظر بیشتر باشه شرایط اشتعال فراهم تر است٫ حال فرض کنید اینقدر ارتعاش دادین ( به نقلی به اندازه کافی گاز وارد فضای مدنظر شده است) که هموسو با اهداف شدین ٫ اینجا دو حالت داره یا اینکه اقدامی انجام میدهید یا انجام نمیدهید٫ نکته اینجاست که یه اقدام کوچک (مثل روشن کردن یک کبریت یا تولید یک جرقه ) نتیجه بسیار بزرگی در بر دارد٫ و برای ما قابل درک تر است که ارتعاش موافق با اهداف ۹۹ قسمت است و اقدام بعد از ارتعاش ۱ قسمت است٫ و کار اصلی ما ارسال ارتعاشات درست و موافق اهداف است٫
بنابراین در پاسخ به سوال دوستمون باید بگم اون اقدام و تکنیکی موثر است که بعد از خالص سازی انرژی مورد نیاز اون هدف انجام بشه و ما تنها با ارتعاشات درست و هم راستا با انرژی الله یکتا میتونیم انرژی لازم برای به ثمر رسیدن اهدافمون رو فراهم کنیم و وقتی انرژی مدنظر فراهم شد تنها با یک اقدام کوچک اتفاقات بزرگ و شگرف بوجود می آید٫
پس مهم ترین وظیفه ما خالص سازی انرژی مون در راستا و همسو با انرژی جهان (الله یکتا) است٫
و اینجاست که توحید اساسی ترین موضوع زندگی می شود چرا که همسویی با انرژی خدای یکتا باعث می شود آسمانها و زمین مسخر ما شود و قدرت خدا در وجود و کالبد ما دمیده میشود و ما دقیقا مثل خدا آگاهانه خالق میشویم و اتفاقات زندگیمون در سطح و لول بسیار بالایی در جهت اهداف و رویاهامون مثل بمب صدا میکند و یکی پس از دیگری رخ میدهد٫
امیدوارم با این مثال به درک همه دوستانم کمکی کرده باشم٫
دوستان جالب اینکه تا به حالا خودم هیچ گاه اینجوری به مسائل نگاه نکردم و یک حسی بهم گفت برو سایت و تو هم پاسخی به سوال مسابقه استاد بده و میتونم بگم الهام وار این مطالب به زبانم جاری شد
با پاسخ به این سوال درکم از قوانین جهان بسیار بالاتر شد و خییییییییلی احساس بهتری پیدا کردم و نمیدونم چطور خدارو شکر کنم٫
خدایا شکرت ٫ همین٫
سلام
بینیازی و عزت در حرکتند و هنگامی که محل توکل را بیابنددر آنجا ساکن میشوند٫
تفسیر آیه ۱۲ سوره ابراهیم
بی نیازی و عزت یعنی ثروتمندی در تمام زمینه ها٫٫٫وما این الگو از ثروتمندی را در زندگی استاد عباسمنش به وضوح میبینیم ٫
تفاوت نتیجه کار استاد با سایرین ایمانی است که عمل آورده است ٫ایمان به خدا و قانونش و تعهدی صد در صد در عمل به آنچه به دیگران آموزش میدهندو اطمینان ایشان از نتیجه آموزشهایشان و این است که جنس آموزشهای ایشان اینقدر با بقیه متفاوت است و نتایج ایشان با هیچ کس قابل مقایسه نیست ٫ ایمانی که توانست ایشان را با دو بچه کوچک در سردترین ماه سال فقط بایک ساک کوچک راهی تهران کندکه تصورش هم برای ما سخت است،ایمانی شبیه ایمان ابراهیم است ٫
ایمانی که در تمام مهاجرت هایشان دیده میشود،ایمانی که باعث میشود با شنیدن آگاهی های خالص و نابی که از ایشان میشنویم به اصل وجودمان، آن فطرت خداییمان وصل شویم دقیقا مثل نگاه کردن به یک نوزاد که تو را به اصلت وصل میکندو آرامشی از جنس خداوند وجودت را لبریز میکند٫٫٫ وقتی اینچنین ایمانی هست آیا نیازی به تبلیغات یا هر ابزار دیگری هست ؟؟
دوست خوبم فقط روی خدا حساب کن نه هیچ چیز دیگر،حتی اگر تمام مردم دنیا آن را فریاد بزنند٫آنها در برابر عظمت لایتناهی که تو به آن وصلی نقطه ای کور هم نیستند٫
وقتی تو بر او توکل کردی بی نیازی و عزت بر تو میبارد ٫
در پناه خداوند باشید