https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام خدای بی نهایت بخشنده و بی نهایت روز دهنده مهربان
برای پاسخ به این سوال باید بگم که در توحیدی بودن استاد هستش٫
چون استاد فقط امیدشون به خدا بوده با توجه به اتفاقات و شرایطی که قبلا براشون افتاده و تو صحبتاشون گفتن که چه ماجراهایی گذروندن بنابرین میشه فهمید که استاد فقط امیدشون به خدا بوده ٫خدارو منشا تمام ثروت و حیات و موفقیت برای خودشون قرار دادن٫
از کسی جز خدا کمک نخواستن ٫
هر کسی تو زندگیشون بوده که کمکشون کرده دستی از دستهای خدا میدونن٫
در همه حال با خدا مشورت کردن
لحظه ای به خدا شرک نبستن
ازکسی غیر از خدا ترس نداشتن ٫ ترسی نه از روی اینکه اگه اشتباهی مرتکب بشم خدا مجازاتم میکنه بلکه ترسی که از روی ایمان هستش٫ترسی که تمام قدرت ما و جهان هستی و هرچی در این دنیا هست در دستان بی نهایت قدرت مند خداست٫
در دستان کسی که بدون اراده اون یک برگی از درختی به زمین نمیافته٫
کسی که تو هر لحظه ما رو هدایت میکنه ٫
مارو به مسیر درست هدایت میکنه وقتی که تو مدارش باشیم و ازش بخواهیم ٫
دلیل موفقیت استاد اینکه با خودشون رو راست هستن ٫با خدای خودشون صادق هستن ٫
به حرف های بیرون توجه هی نمیکنن ٫
به دلشون بیافته که کاری رو باید انجام بدهند حتما انجام میدهند حتی اگه اون کار به ظاهر درست و شدنی نباشه٫
دلیل موفقیت استاد اینکه خودشون رو تسلیم خدا کردن و گفتن که خدایا من کاری از دستم بر نمیاد و فقط از دست تو بر میاد ٫حل کردن مشکلات من مسائل من فقط و فقط از تو بر میاد و نه کس دیگه٫
من چیکار دارم بیرون چه خبره یا چه اتفاقی افتاده یا میخواهد بیافته من فقط امیدم به تو هستش ٫
تو هر شرایطی و هر حالی که باشم تو از من محافظت میکنی و به من ثروت و نعمت بی انتها میدی ٫ ثروت و نعمتی که هیچ وقت تمومی نداره ٫
و تو همیشه درهای جدیدی رو واسیه من باز میکنی٫
تو شرایطی که میگن بازار خرابه و گرونی هستش و وای نمیشه زندگی کرد تمام امید و توکلم به تو هستش٫
تو هستی که من رو هدایت میکنی به مسیر های درست ٫
وقتی که ناامید میشم و از همه و همه جا زده میشم فقط فقط بت یاد تو بودن و به یاد تو افتادن دلم آروم میشه امیدم بیشتر میشه و نعمت و شادی و خوشی به من رو میزنه و سراغم میاد٫
فقط و فقط با خدای خودم و با الهاماتی که به هم میشه آروم میشم و هدایت میشم٫
تمام چیز های که دارم به لطف تو هستش و هرچیزی که دارم رو تو به من دادی و اگه چیز های رو که به من دادی بخواهی بگیری مهم نیست چون مهم اینکه من تورو دارم و از تو هرچیزی رو که بخواهم درخواست میکنم و تو چون بی نهایت وهاب هستی میدهی٫
دلیل موفقیت استاد اینکه تو همه لحظه ها خدارو دیده٫ تو همه لحظه ها با خدا مشورت کرده ٫موقع های که شیطان وسوسه اش کرده یا ترسوندتش به هش گفته که تو در مقابل خدای بی همتا و یکتا و بی نهایت بزرگ هیچ چیز نیستی و من زره ای از وسوسه هات شک به دلم راه نمیدم ٫ چون حرف هات پوچ و بی اساسه و حرفات و وسوسه هات جز نگرانی و اضطراب و آشفتگی هیچ چیز دیگی نیست٫ولی در عوض حرف های خدا جز آرامش محض جز آسایش جز موفقیت جز خدای بودن و جز خدا گونه بودن چیز دیگه نیست ٫موقع ای که حرف های خدارو میشنوی و احساسش میکنی آرامشی داری که نگو اون قدر آروم هستی و نگران هیچ چیز نیستی و اون موقع میگی که بزار هر اتفاقی که میخواهد بیافته بیافته خدای که من میشناسمش خدای که من بهش ایمان دارم برای من بهترین چیزهارو میخواهد٫و خودش بهم میگه که چیکار کنم٫
و هر کاری که میکنم با امید و توکل به کسی انجام میدم که تمام این دنیا هرچی که هستش میبینیم و نمیبینمیم در دست اونه٫در دست خدائی که در عین بی نهایت قدرت مند بودن بی نهایت مهربون وبی نهایت وهاب و بی نهایت بخشنده هستش٫بی نهایت روزی بخش زندگی بخش هستش٫
پس چه دلیلی داره که به غیر تو امید داشته باشم وقتی تو آرامش محض هستی تو ثروت بی انتها هستی ٫ تو بی نهایت خوب و مهربون هستی٫
و وقتی که به خدا توکل میکنی آروم آروم قدم ها بهت گفته میشه و تو وقتی که توکل و ایمان واقعی به خدا داشته باشی قدم ها رو آروم آروم بر میداری میترسی ولی وقتی امیدت به خداست قدمهاتون بر میداری و قدم بعدی بهت گفته میشه و آروم آروم موفق میشی پیشرفت میکنی و مساله ای رو حل میکنی و موفق تر میشی اعتماد به نفست بهتر میشه و باز هم مساله های بیشتر حل میکنی و موفق تر میشی و اعتماد بنفست بیشتر میشه رابطه ات با اطرافیانت بهتر میشه و هی موفق تر میشی سالم تر میشی سر حال تر میشی و خوشحال تر و سر زنده تر وشاداب تر و در هر شرایطی خوشحال هستی چون خدا رو داری و امیدت و پشت و پناهت خداهستش٫و این یعنی توحید و یکتاپرستی و یعنی اینکه هیچ کس تو زندگیم دخالت نداره جز خودم ٫جز خدای خودم٫
و دلیل ناراحتی ها و ناملایمت هام دور بودن از اصل خودم از خدای خودم هستش٫
با سلام ٫ من هم از اون دسته ای هستم که خیلی کم کامنت می گذارم ولی دوست داشتم در این نظر خواهی شرکت کنم و مراتب سپاسم رو نسبت به استاد عزیز و آموزه هاشون ادا کرده باشم و در این آخرین ساعات باقیمانده دارم نظرم رو مینویسم ٫
من گاهی اینجوری تصور می کنم که انگار مثلا خداوند از اون بالا داره به بنده هاش و قصد ها و ادعاهاشون نگاه می کنه ، خیلی ها، خیلی حرفها می زنند و ادعاها می کنند و خداوند داره به ما نگاه می کنه که کی چی می گه !!!!!
اگه فقط حرف باشه که نگاهشون می کنه و کاری باهاشون نداره و توجهی نمی کنه ولی اگه ببینه بنده ای ادعای موحد بودن و خدمتگزار او بودن و امثال اینها داره و در واقع داره نظر خداوند رو داره به سمت خودش جلب می کنه و خدا داره نگاه می کنه به این بنده ای که ظاهرا جدیه در حرفش ؛ یه کمی خیره خیره بهش نگاه می کنه ببینه چکار می خواد بکنه و چطوری عمل می کنه ٫ اگه جدیت در ادعا و رفتارش ببینه احتمالا بارها و بارها امتحانش هم می کنه ٫ جاهایی مثل داستان استاد در آن جنگل تاریک و ترس های موهوم ، جاهایی که باید تصمیم بگیریم و بر اساس باور توحیدی و ایمان به خداوند عمل کنیم و بارها و بارها ترس به سراغمون میاد و نجواهای ذهنی و ٫٫٫٫٫٫٫
و در مواقع حساس دیگه ای که همه مون تجربه اش کردیم و بر سر دوراهی انتخاب قرار گرفتیم٫
و در انتها حتی احتمال داره که خداوند در مثال تاج پادشاهی رو از سر خودش برداره و بر سر بنده اش بزاره که گذاشته ٫٫٫٫( اشاره به خلیفه اللهی انسان بر روی زمین )
من فکر می کنم که رمز داستان افرادی شبیه استاد عباسمنش هم همینه ٫ اینها با تمام وجود و زندگی و باور و هستی شان ، باورهایشان را زندگی می کنند و نمایش و شو اجرا نمی کنند و دقیقا به دلیل همین هماهنگی و یگانگی و در صلح بودن با درونشان و فرکانس ها و ارتعاشاتشون هست که حرفشون به دل دیگران می نشینه و باور می کنند و عمل می کنند و نتیجه می گیرند در حالی که دیده ایم کسانی که با کلی مدرک دانشگاهی و سخترانی های انگیزشی آنچنانی و به کار بردن کلمات قلمبه و سلمبه ، نه تنها حرفهاشون هیچ چنگی به دل نمی زنه ٫ بلکه اصلا خودشون هم باور حقیقی به آنچه می گویند ندارند٫
نکته دیگه اینکه اگر ما دست از سعی و تلاش فراوان برای راضی کردن همه برداریم و نگاهمون رو عوض کنیم و از خودمون بپرسیم که ما واقعا برای چی می خواهیم تبلیغ کنیم ؟ اگر برای اینه که آدمهای بیشتری محصول ما رو بخرند یا ما رو نگاه کنند یا عده زیادی ما رو تحسین کنند و مانند این٫٫٫٫ که تلاشمون بیهوده است و کسی که همه سعی اش جلب توجه همه و یا برآورده کردن خواسته همه آدمهاست محکوم به شکست است چون این اتفاق نمی افته ٫
آخه مگه از خداوند بالاتر داریم ؟ حتی خود خداوند رو هم ، همه مردم قبول ندارند و کلی مخالف داره و همه او را نمی پرستند ٫ اصلا کی گفته که تعداد موافقان زیاد داشتن مزیته ؟ استاد عباسمنش هم خودشون بارها گفته اند که آموزش های من برای همه نیست و اصلا به دنبال جلب رضایت همه آدمها نیستند بنابر این اگر قصد ما از تبلیغات اینه که کاری کنیم که همه ما رو بپسندند یا روزی بیشتر و نعمت و برکت بیشتری رو تجربه کنیم راهش این نیست و باز بقول استاد قضیه الرزق رزقان است ٫ رزقی که ما بدنبالش هستیم و رزقی که آن به دنبال ماست که تفاوتش از زمین تا آسمان است ٫٫٫٫
اگر دوستی که این سوال را پرسیده اند و در واقع همه ما به جای سعی برای کسب منفعت بیشتر ، تمام تلاش مان را برای کاری که رسالت خود می دانیم و عاشقانه دوست می داریم و از انجام آن نه خسته می شویم و نه دل می کنیم ، بکار ببندیم و بجای چشم دوختن به سود مادی ، به ارزشی که تولید کرده ایم بیندیشیم ، و به اینکه چقدر دیگرانی که از آن استفاده می کنند به کارشان می آید و سودمند است براشون و چشممان به برکت خداوند باشد و نه دست مردم ٫٫٫٫ آن وقت است که همان برکت خداوند کاری که باید بکند می کند و زندگی ما رو آنقدر پر و غنی و لبریز می سازده که اصلا در باورهایمان نمی گنجد دقیقا همانطور که برای استاد عباسمنش شده ٫ ٫ برکت یعنی همین ٫٫٫٫ یعنی مثلا فقط یک بچه داری ولی به اندازه همه بچه های صالح خداوند ازش برخوردار می شوی و حظ و لذتش رو میبری ، ظاهرا فقط یک لیوان شیر می خوری ولی انگار شیر همه گاوهای دنیا رو خورده ای ، بیزینس تو ظاهرا کوچک و محدوده ولی میلیونها برابر یک تجارتی که پر از دفتر و ساختمان اداری و وسایل و ٫٫٫٫٫٫ داری سود میبری و امثال آن
و این بنظر من گوشه ای کوچک از رموز داستان موفقیت استاد عباسمنش است ٫ با خدا باش و پادشاهی کن ٫٫٫
سلام به تمامی دوستان و سعادتمندان عزیز. از کلمه سعادتمند استفاده کردم چون به نظر من تمامی دوستانی که در این گروه عضو هستند در پی راه های رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی هستند. به نظر من هر کاری که میخواهیم انجام دهیم باید درباره اون کار دانش کافی رو داشته باشیم و با انگیزه و با امید به خدای متعال دست به عمل بزینم و به کائنات که همیشه راهنمای ماست ایمان داشته باشیم.تبلیغ ما دانش و ایمان ماست. من فکر میکنم اینکه استاد از الهامات برای پیشبرد اهدافشون همیشه بهره گرفته اول اینکه از قانون خلا برای خالی کردن ذهنش از کینه ، نفرت،حسد،دورویی، طمع، حرص و آز استفاده میکنه دوم اینکه با همین روش همیشه ذهنش روهمیشه در حالت خلصه و آلفا نگه میداره سوم اینکه قانون این جهان قانون اعتماده باید به کائنات و خداوند اعتماد داشته باشی تا اونم به تو اعتماد کنه و راه درست رو بهت نشون بده نمونه بارز اون استاد عزیزه .من اولین باریه که دیدگاهم رو ارسال مینکم دیدگاه دوتا از دوستان رو خوندم درسته که نتیجه گرفتن ولی تمامی حرف های استاد رو تکرار میکنن به همین خاطر بقیه رو نخوندم شرمنده.سعادتمند باشید
پیش از هر چیز سپاسگزار خداوند هستم که به من فرصت داد تا در بین دوستان فوق العاده و ارزشمندم باشم واقعا از خوندن این همه پاسخ فوق العاده هیجان زده شدم و لذت بردم. چقدر دوستان عزیزم موشکافانه و ریزبینانه به این سوال نگاه کردن و پاسخ های ارزنده ای دادند.
اما من هم دوست داشتم بنوبه خودم به این سوال پاسخی بدم
موضوع اینجاست که دوستان خیلی از ما ها در زندگیمون اصل رو از فرع نمیتونیم تشخیص بدیم. بهمین دلیل همیشه آشفته هستیم بهمین دلیل نمیتونیم تصمیمات درست و به موقع در زمان درست و مناسب بگیریم. حالا سوال اینجاست که چطور میشه این اتفاق برامون رخ بده؟ پاسخ همون جوابیه که استاد بارها و بارها در دوره ها و محصولات شون بهش اشاره میکنن باید باورهای ما تغییر بکنه و اصل رو در زندگی بفهمیم در واقعی افرادی مثل سید حسین عباس منش ها الگوهای بسیار مناسبی هستند برای درک این موضوع فردی که از مسافرکشی به این همه نعمت و ثروت دست پیدا کرده و بقول خودش نه مدرک خاصی داره و نه دوره خاصی رفته دیده و نه …. بقول خیلی از ماها که تو ذهنمون یسری عوامل و شرایط رو پررنگ کردیم اون شرایط رو هم که نداره بظاهر پس نکته چیه؟ نکته اینه که باید بیایم قبل از اینکه دست به هر اقدام فیزیکی و عملی در مورد هر خاسته ای تو زندگیمون بزنیم یخورده با خودمون خلوت کنیم و ببینیم آیا باورهای مناسبی در مورد رسیدن به خاستمون توی ذهنمون ساختیم یا نه که اینکار کلا یه کار ذهنیه نه صرفا یه کار فیزیکی مثل گرفتن مدرک از فلان جا برای موفقیت مثل داشتن پول و پارتی برای شروع بکاری مثل اعتماد به مردم و خانواده بجای اعتماد به خداوند مثل مهم دونستن محل خوب برای شروع یه کسب و کار و هزاران عامل دیگه که قبل از هر هدفی احتمالا تو ذهن ماها چرخ میزنه بجز تمرکز و توجه بر روی عامل اصلی. دوستان خوبم بنظر من عامل اصلی ساختن باورهاست که کاریه بسیار بسیار لذت بخش اگر درست انجامش بدید و کلی بهتون احساس خوب میده و از اونجایی که قانون جهان هستی و قانون خداوند بر این مبنا قرار گرفته که احساس خوب = اتفاقات خوب شرایط ، ایده ها ، افراد و موقعیت هایی بسراغ شما میان دوست دارم مجدد بنویسم که شرایط ، ایده ها ، افراد و موقعیت ها بسراغ تون میاد نمیخاد شما بدوید بدنبالشون! که با اجرای اونها درب هایی از نعمت و ثروت بر روی شما باز خواهد شد. این بنظر من اون اصلیه که خیلی از ماها در طول زندگیمون فراموش کردیم یا در شرایط سختی که بهش برخورد میکنیم فراموش میکنیم. این قانون باعث رشد افرادی مثل استاد عباس منش عزیزم شده با اینکه بظاهر اون استانداردهایی رو که دیگران در ذهنشون مهم میدونن و اولویت فرض کردن نداشته و الانم نداره اما با قدرت داره این مسیر رو بلطف خدای مهربان ادامه میده چرا؟ چون اصلیترین قانون جهان رو درک کرده و داره بر طبق اون قانون عمل میکنه.
خداوند رو بسیار بسیار سپاسگزارم که در جمع دوستان فوق العاده ای مثل شما هستم و امیدوارم شاد و پیروز و سلامت و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید.
میخوام خلاصه به این سوال جواب بدم با استفاده از آیه ۷ سوره آل عمران که خداوند میگه بعضی آیات متشابه هستن و بعضی آیات اصل و اساس هستن. و ما باید از آیات اساسی که قانون رو میگه استفاده کنیم و کاری به آیات متشابه نداشته باشیم. حالا اساس این دنیا بر توحیده و بقیه اش فرعیاته. اگر ما به اصل و اساس این جهان یعنی توحیدی عمل کنیم نیازی به فرعیات نداریم شاید فرعیات هم موفقیتهایی ایجاد کنند ولی پایدار نیستن و قابل مقایسه با توحید نیست . توحید یعنی در همه حال فقط خدا رو در نظر بگیری فقط روی خدا حساب کنی فقط از او کمک بخوای فقط به الهامات او عمل کنی در همه چیز خدا رو ببینی و همیشه به یاد او و سپاسگزار او باشی . در کل با تمام حواس پنجگانه ات خدا رو احساس کنی و با تمام وجود بهش ایمان داشته باشی که بدون اذن او برگی از درختی نمیفته حالا که همه چی دست خداست فقط کافیه توحیدی بشی تا خودش کارا رو برات به بهترین نحو انجام بده و تو رو به بهترین مسیرها هدایت کنه. اصلا قرار نیست ما کار خاصی بکنیم فقط کافیه توحیدی عمل کنیم بقیه ش با خدا .
اشک توی چشمام جمع میشه وقتی جاهایی که همه چی رو فقط به خدا می سپرم و او به بهترین نحو برام درست میکنه ولی قبلنا چه زوری میزدم از روشهای مختلف استفاده میکردم چه استرس و نگرانی داشتم و خیلی مسائل دیگه ولی کارم درست نمیشد و من اصل رو فراموش کرده بودم که فقط و فقط خداست و دیگر هیچ .
از خوندن کامنت شما بسیار احساساتی شدم چون خودمم مثل شما اصل و اساس رو در این جهان توحید میدونم و بقیه مسایل رو فرعیات. ممنون که اینقدر قشنگ اصل و اساس و پایه قوانین این دنیا رو بیادمون آوردید. ازتون سپاسگزارم
استاد یه چیزایی رو به یاد اورده از اصل افرینش و خلقتش(همون قوانین بدون تغیر جهان هستی)که یه سیستمی هست یک سری قوانین هست که تو اگر مطابق با اونها رفتار کنی تاکیدا رفتار نه گفتار دقیقا میشه دست در دست خدا قرار دادن و یکی شدن با اون.که مهمترینش همون که تو خالق زندگی خودت هستی و به مرور بر اساس قانون تکامل این قوانین لحظه به لحظه دریچه های بیشتری به روی تو باز میکنه و تو به اون اگاهی(روح)دسترسی بیشتری پیدا میکنی بیشتر در اون حل میشی تا جایی که هر لحظه خالصتر میشی و به صلح میرسی هم صلح با خودت هم با دنیای بیرون خودت و صلح یعنی ارامش حالا میشی انا اقول لهو کن فیکون.من میگویم موجود شو و موجود میشود.این یعنی اصل افرینش و ما همه افرینندگانی هستیم نا محدود اما لازمه این افرینش یکی شدن یا بهتر بگم حل شدن در اون قدرت مطلق هست یا همون دست در دست خدا یا قدرت نامحدود یا انرژی مطلق یا هر عنوان دیگه ای که بهش بدیم.وهمه اینها از اونجایی شروع میشه که تو بپذیری قوانینی هست که اگر اونها رو بپذیری وبا اونها یکی بشی خالقی نامحدود میشی و شروع میکنی به کشف اون قوانین وشناخت خودت و تواناییهات بعنوان خالق زندگیت.کاری که استاد کرد.استاد تمرکزش روی اصل هست نه فرع.اصل قوانین رو پذیرفته و داره در عمل اجرا میکنه خود به خود فرعیات و راهها به اون گفته میشه هرچی بیشتر متمرکز میشه روی اصل وبهتر درکشون میکنه اون چیزی رو که اصل افرینشش هست رو ساده تر راحت تر مطمئن تر و متفاوت تر نتیجه میگیره.این اون کاریه که استاد سالهاست دارند انجام میدهند خوندن فکر خدا و منطبق کردن رفتارشون با اون.درست میگم استاد گلم؟؟؟???
با سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و تمامی هم فرکانسیهای عزیزم در رابطه با سوالی که پرسیده شده باید بگم من اولین بار هست که دارم تو مسابقات سایت استاد شرکت می کنم و از این بابت خیلی خوشحالم در نکته ایی که باید عرض کنم خدمتتون اینه که من همون ساعتهای اولیه که این لایو در اینستا به اشتراک گذاشته شد صحبتهای ناب استاد را شنیدم اما تا به این زمان الهامی که می شد این بود که تا این زمان نباید جواب میدادم و به قول استاد عزیز باید به الهاماتم توجه می کردم و حتما قراره من
برنده بشم یا از امتیازبالایی برخوردار بشم و اما جواب سوال از نظر من و طبق درسی که یاد گرفتم اینه ما اگر تمام تمرکزمان را بزاریم برا کاری که می خواییم انجامش بدیم البته کاری که دوستش داریم و عاشقشیم و همینطور کاری نداشته باشیم به اینکه دیگران در این کار شبیه به کاری که ما داریم انجام می دیم آیا چقدر پیشرفت کرده اند؟ چقدر درامد کسب کردند ؟یا از چه شیوه های تبلیغاتی برای پیش برد کارشون یا برای معرفی به همگان انجام داده اند ؟که این خود هم انرژی هم زمان و هم تمرکز ما را برای کاری که داریم انجام می دیم می گیره و تنها باید به خدا توکل کرد که حتما در راه هدفی وکاری که داریم انجام می دیم او هست که من رو به موفقیت خواهد رسوند و و قتی در راه قدم گذاشتیم و به الهاماتی درونیمان توجه کردیم خود راه بگویدت که چون باید رفت و در این راه دستهای خدا و دستهای غیبی چنان به کمک ما خواهند اومد که خودمونم نفهمیم چطور داره کارها به این سرعت پیش میره وایده های مختلف یکی پس از دیگری به کمکت میان که چطور می تونی تو راه و کسب و کارت جلو بری این قانون خداست من خودم در رشته والیبال مهارت دارم اما به دلایلی نتونستم ادامه بدم اما کارت مربیگری دارم و همش به دنبال راهی بو دم که بتونم از این علاقم و کارتی مربیگری که دارم استفاده کنم تااینکه به ذهنم رسید بتونم ـآموزش خصوصی بزاریم و تازه اینکار رو شروع کردم اما مطمعنم که چه اتفاقات خوبی خواهد افتاد و کاری ندارم که مربیهای زیادی تو این رشته با درامدهای مختلف و معروفیتهای مختلف دارن دارن کار می کنن و من مطعنم به جایی می رسم که شاید ربطی به اول راه و شروع کاری که دارم می کنم نداره و خیلی موفق می شم چرا که خدا می گه از تو حرکت از من برکت نگفته که بشین و ببین دیگران چیکار می کنن تو هم همینکار رو بکن بلکه باید روی داشته های درونیت تمرکز کنی تا اونها را بتونی بالفعل کنی و انشالله موفق بشی و واقعا خود خدا و الهاماتی درونی که از طرف خدا می شه بت برای هر کاری کفایت می کنه . و فقط وفقط روی چطوریی کارمو گسترش بدم باید فکر کنم نه حاشیه ها که اگه رفتی تو حاشیه از اصل خودت و هدفت دور می شی و این هیچ دوگانگی پیش نمیاره که بخوای تعجب کنی چرا یه نفر بدون هیچ تبلیغات یا هیچ انرژی مضاعفی داره اینطور رشد می کنه در واقع می گه با خدا باش پادشاهی کن بی خدا باش آنچه خواهی کن .ممنون که وقت گذاشتید متن منم خوندید امیدوارم جواب درستی داده باشم ولی جوابی بود که از درونم گفته شده بود با سپاس
تبلیغات کردن و سپس منتظر بازخوردش موندن می دونین یعنی چه؟
یعنی الهام و ایده ی من ، جسارت و شجاعت من، اقدام و حرکت من و ….و آن همه عقبه ای که پشتش بوده و منو به این نقطه رسونده و به این حرکت واداشته : مهم نیست
ولی
اینکه این آدم رهگذر که از هیچ کدوم مراحلی که من طی سالهای متوالی طی کرده ام خبر نداره و حالا به طور کاملا” اتفاقی با من و محصول من و خدماتم آشنا شده؛ چه نظری داشته باشه: بپسنده یا نپسنده فالوورم بشه یا نشه لایکم بکنه یا نکنه مهر تأئید بزنه یا نزنه در نهایت بخره یا نخره ….. مهمه
و این پوچ ترین دیدگاهیه که توی مغز ما فرو کردن و متأسفانه هنوز که هنوزه داره با شدت و حدت تمام به ما بویژه جوونها القا میشه.
به نظر من تو با همان مشخصاتی که گفتم اگه یه کاری رو شروع کردی ( منظورم ایده الهام جسارت حرکت و اقدام) ؛ اگه هیچ کس هم نیاد مهم نیست چون آدمها مهم نیستن تو مهمی
اگه آدم یاد بگیره با همین دیدگاه جدید جلو بره یعنی به الهامات و ایده هاش عمل کنه و اقدام کنه و الهام بعدی و حرکت بعدی و باز هم الهام بعدی و حرکت بعدی و … فارغ از استقبال کردن یا نکردن مردم ، بالاخره یه روزی یه جائی پاداششو می گیره
اونم نه از این پاداش معمولیا که با این دیدگاههای معمولی و متداول جامعه دارن می گیرن
بلکه پاداشی که دهان همه از حیرت و تعجب باز می مونه که: بابا این که چندان تبلیغاتی نمی کرد و چندان مشتری نداشت؛ حالا چی شد که یه دفعه اینقدر اوج گرفت
پس یادت باشه دنبال واکنش های مردم به حرکتها و اقداماتت نباش فقط پیش برو و باز هم پیش برو و اینقدر برو برو برو تا به هدفت برسی.
فکر و احساست رو به عکس العمل آدمها گره نرن به خودت بگو : اومدن خوش اومدن ، نیومدن اشکالی نداره ؛ من تا اینجا نیومدم که همین جا بمونم. هدفت رو آدمها نذار بلکه هدفت رو ? برداشتن قدم بعدی بذار بی خیال اینکه چه نتیجه ای حاصل شد ، کی اومد کی نیومد. هر تغییری هم لازم شد با دلت بفهم نه با نظرات مردم ؛ حالا چه تغییر توی جزئیات باشه چه اینکه بخوای کل مسیر رو عوض کنی لطفا” فقط پیش برو و پیش برو و پیش برو ….
ممنونم که مهم نبودن نظر مردم رو در زندگی بیادمون آوردین. این بنظرم یکی از مهمترین موضوعات زندگیه که خصوصا ما ایرانیها در اون خیلی ضعف داریم و باید رو خودمون بیشتر کار کنیم.
سلام آذرجان خواهش می کنم من هم متقابلا” از شما سپاسگزارم که دیدگاهم رو با دقت خوندین و برام پیام گذاشتین و خوشحالم که تأثیری هرچند کوچک در خوب شدن احساستون داشتم . ممنون
با سلام خدمت همه عزیزان و همراهان گروه تحقیقاتی عباس منش
منطق جامعه این چنین می گوید که باید از یک شیوه و روشی استفاده کرد تا به وسیله آن به شهرت رسید اما غافل از آن که تمام این روند ها با باور داشتن به ربوبیت خدای یگانه امکان پذیر است
همان خدایی که یوسف را از قعر چاه و قعر زندان به حشمت جاه فرستاد .که تا موقعی که به منطق خویش می نگریست چون نمی توانست درک کند چگونه از زندان رهایی می یابد فکر کرد که اگر دوست زندانیش سفارش او را بکند به خلاصی از زندان می رسد در حالی که خداوند با مسیر ساده پس از ایمان و یقین یوسف با یک خواب دیدن پادشاه مصر او را به آزادی سوق داد و به او حشمت و جاه داد .
پیغمبر اکرمی که نه سواد خواندن و نوشتن داشت آیا میتوانست با منطق خویش فکر کند که چگونه باید دین را گسترش دهد و دین را جهانی کند که نه ایمیل مارکتینگ وجود داشت نه شیوه تبلیغاتی اما خداوندی که جهان در کف ید اوست علی وخدیجه را در مسیر او قرار داد تا او را یاری کنند.
الرزق رزقان امام علی میگه رزق و روزی دو نوعه یکیش اون رزقی هست که تو اون رو میطلبی و دنبالشی و نوعی دیگه اون رزقیه که اون دنبال تو هستش….
وقتی روی خودت کار میکنی و جدا از جامعه ای که منطق گرا فکر میکنند و خود را در بازی تبلیغات و شیوه های تبلیغاتی شده اند میکنی خداوند به وسیله اسباب و ایده ها و افراد تو را به سوی هدفت راهی مکند و تو را به اهدافت میرساند گاهی مثلا با نام بردن از تو به وسیله شخصی که شهرت دارد مثلا مثل استاد که فردی معروف از او انتقاد میکرد و این انتقادات را در فضای مجازی قرار داد اما نه تنها مایه شکست استاد نشد باعث شد استاد بهتر شناخته شود.
وقتی که به ربوبیت الله باور داری میدانی خداونی که پیامبران را از یک چوپان گوسفند چران به پیغمبری میرساند همین خداوندی که استاد را از تاکسی رانی به موفقیت میرساند همین خداوند هم میتواند به هزار طریق که ما نمی توانیم فکر هم به ان بکنیم میتواند شیوه های تبلیغاتی را بهم بریزد و منطق را به چالش بکشد.
وقتی روی خودت کار میکنی همین ایده های حتی خندهدار که به ذهنت میرسد تو را به اهدافت میرساند و یک قدم هر چند کوچک که بر میداری تو را به مسیر میانبر راهی میکند و کاری که برای دیگران با صد مکافات هم انجام نمی شود برای تو مانند یک امر بدیهی رخ میدهد.
و خداوند شخصی که جهان را گسترش میدهد را حمایت میکند.
به نام خدای بی نهایت بخشنده و بی نهایت روز دهنده مهربان
برای پاسخ به این سوال باید بگم که در توحیدی بودن استاد هستش٫
چون استاد فقط امیدشون به خدا بوده با توجه به اتفاقات و شرایطی که قبلا براشون افتاده و تو صحبتاشون گفتن که چه ماجراهایی گذروندن بنابرین میشه فهمید که استاد فقط امیدشون به خدا بوده ٫خدارو منشا تمام ثروت و حیات و موفقیت برای خودشون قرار دادن٫
از کسی جز خدا کمک نخواستن ٫
هر کسی تو زندگیشون بوده که کمکشون کرده دستی از دستهای خدا میدونن٫
در همه حال با خدا مشورت کردن
لحظه ای به خدا شرک نبستن
ازکسی غیر از خدا ترس نداشتن ٫ ترسی نه از روی اینکه اگه اشتباهی مرتکب بشم خدا مجازاتم میکنه بلکه ترسی که از روی ایمان هستش٫ترسی که تمام قدرت ما و جهان هستی و هرچی در این دنیا هست در دستان بی نهایت قدرت مند خداست٫
در دستان کسی که بدون اراده اون یک برگی از درختی به زمین نمیافته٫
کسی که تو هر لحظه ما رو هدایت میکنه ٫
مارو به مسیر درست هدایت میکنه وقتی که تو مدارش باشیم و ازش بخواهیم ٫
دلیل موفقیت استاد اینکه با خودشون رو راست هستن ٫با خدای خودشون صادق هستن ٫
به حرف های بیرون توجه هی نمیکنن ٫
به دلشون بیافته که کاری رو باید انجام بدهند حتما انجام میدهند حتی اگه اون کار به ظاهر درست و شدنی نباشه٫
دلیل موفقیت استاد اینکه خودشون رو تسلیم خدا کردن و گفتن که خدایا من کاری از دستم بر نمیاد و فقط از دست تو بر میاد ٫حل کردن مشکلات من مسائل من فقط و فقط از تو بر میاد و نه کس دیگه٫
من چیکار دارم بیرون چه خبره یا چه اتفاقی افتاده یا میخواهد بیافته من فقط امیدم به تو هستش ٫
تو هر شرایطی و هر حالی که باشم تو از من محافظت میکنی و به من ثروت و نعمت بی انتها میدی ٫ ثروت و نعمتی که هیچ وقت تمومی نداره ٫
و تو همیشه درهای جدیدی رو واسیه من باز میکنی٫
تو شرایطی که میگن بازار خرابه و گرونی هستش و وای نمیشه زندگی کرد تمام امید و توکلم به تو هستش٫
تو هستی که من رو هدایت میکنی به مسیر های درست ٫
وقتی که ناامید میشم و از همه و همه جا زده میشم فقط فقط بت یاد تو بودن و به یاد تو افتادن دلم آروم میشه امیدم بیشتر میشه و نعمت و شادی و خوشی به من رو میزنه و سراغم میاد٫
فقط و فقط با خدای خودم و با الهاماتی که به هم میشه آروم میشم و هدایت میشم٫
تمام چیز های که دارم به لطف تو هستش و هرچیزی که دارم رو تو به من دادی و اگه چیز های رو که به من دادی بخواهی بگیری مهم نیست چون مهم اینکه من تورو دارم و از تو هرچیزی رو که بخواهم درخواست میکنم و تو چون بی نهایت وهاب هستی میدهی٫
دلیل موفقیت استاد اینکه تو همه لحظه ها خدارو دیده٫ تو همه لحظه ها با خدا مشورت کرده ٫موقع های که شیطان وسوسه اش کرده یا ترسوندتش به هش گفته که تو در مقابل خدای بی همتا و یکتا و بی نهایت بزرگ هیچ چیز نیستی و من زره ای از وسوسه هات شک به دلم راه نمیدم ٫ چون حرف هات پوچ و بی اساسه و حرفات و وسوسه هات جز نگرانی و اضطراب و آشفتگی هیچ چیز دیگی نیست٫ولی در عوض حرف های خدا جز آرامش محض جز آسایش جز موفقیت جز خدای بودن و جز خدا گونه بودن چیز دیگه نیست ٫موقع ای که حرف های خدارو میشنوی و احساسش میکنی آرامشی داری که نگو اون قدر آروم هستی و نگران هیچ چیز نیستی و اون موقع میگی که بزار هر اتفاقی که میخواهد بیافته بیافته خدای که من میشناسمش خدای که من بهش ایمان دارم برای من بهترین چیزهارو میخواهد٫و خودش بهم میگه که چیکار کنم٫
و هر کاری که میکنم با امید و توکل به کسی انجام میدم که تمام این دنیا هرچی که هستش میبینیم و نمیبینمیم در دست اونه٫در دست خدائی که در عین بی نهایت قدرت مند بودن بی نهایت مهربون وبی نهایت وهاب و بی نهایت بخشنده هستش٫بی نهایت روزی بخش زندگی بخش هستش٫
پس چه دلیلی داره که به غیر تو امید داشته باشم وقتی تو آرامش محض هستی تو ثروت بی انتها هستی ٫ تو بی نهایت خوب و مهربون هستی٫
و وقتی که به خدا توکل میکنی آروم آروم قدم ها بهت گفته میشه و تو وقتی که توکل و ایمان واقعی به خدا داشته باشی قدم ها رو آروم آروم بر میداری میترسی ولی وقتی امیدت به خداست قدمهاتون بر میداری و قدم بعدی بهت گفته میشه و آروم آروم موفق میشی پیشرفت میکنی و مساله ای رو حل میکنی و موفق تر میشی اعتماد به نفست بهتر میشه و باز هم مساله های بیشتر حل میکنی و موفق تر میشی و اعتماد بنفست بیشتر میشه رابطه ات با اطرافیانت بهتر میشه و هی موفق تر میشی سالم تر میشی سر حال تر میشی و خوشحال تر و سر زنده تر وشاداب تر و در هر شرایطی خوشحال هستی چون خدا رو داری و امیدت و پشت و پناهت خداهستش٫و این یعنی توحید و یکتاپرستی و یعنی اینکه هیچ کس تو زندگیم دخالت نداره جز خودم ٫جز خدای خودم٫
و دلیل ناراحتی ها و ناملایمت هام دور بودن از اصل خودم از خدای خودم هستش٫
درپناه خدا موفق و سلامت باشید٫
به نظر من عوامل توحیدی و هر لحظه با خدا بودن و حس کردن خدا باعث پیشرفت استاد عزیز شده
با سلام ٫ من هم از اون دسته ای هستم که خیلی کم کامنت می گذارم ولی دوست داشتم در این نظر خواهی شرکت کنم و مراتب سپاسم رو نسبت به استاد عزیز و آموزه هاشون ادا کرده باشم و در این آخرین ساعات باقیمانده دارم نظرم رو مینویسم ٫
من گاهی اینجوری تصور می کنم که انگار مثلا خداوند از اون بالا داره به بنده هاش و قصد ها و ادعاهاشون نگاه می کنه ، خیلی ها، خیلی حرفها می زنند و ادعاها می کنند و خداوند داره به ما نگاه می کنه که کی چی می گه !!!!!
اگه فقط حرف باشه که نگاهشون می کنه و کاری باهاشون نداره و توجهی نمی کنه ولی اگه ببینه بنده ای ادعای موحد بودن و خدمتگزار او بودن و امثال اینها داره و در واقع داره نظر خداوند رو داره به سمت خودش جلب می کنه و خدا داره نگاه می کنه به این بنده ای که ظاهرا جدیه در حرفش ؛ یه کمی خیره خیره بهش نگاه می کنه ببینه چکار می خواد بکنه و چطوری عمل می کنه ٫ اگه جدیت در ادعا و رفتارش ببینه احتمالا بارها و بارها امتحانش هم می کنه ٫ جاهایی مثل داستان استاد در آن جنگل تاریک و ترس های موهوم ، جاهایی که باید تصمیم بگیریم و بر اساس باور توحیدی و ایمان به خداوند عمل کنیم و بارها و بارها ترس به سراغمون میاد و نجواهای ذهنی و ٫٫٫٫٫٫٫
و در مواقع حساس دیگه ای که همه مون تجربه اش کردیم و بر سر دوراهی انتخاب قرار گرفتیم٫
و در انتها حتی احتمال داره که خداوند در مثال تاج پادشاهی رو از سر خودش برداره و بر سر بنده اش بزاره که گذاشته ٫٫٫٫( اشاره به خلیفه اللهی انسان بر روی زمین )
من فکر می کنم که رمز داستان افرادی شبیه استاد عباسمنش هم همینه ٫ اینها با تمام وجود و زندگی و باور و هستی شان ، باورهایشان را زندگی می کنند و نمایش و شو اجرا نمی کنند و دقیقا به دلیل همین هماهنگی و یگانگی و در صلح بودن با درونشان و فرکانس ها و ارتعاشاتشون هست که حرفشون به دل دیگران می نشینه و باور می کنند و عمل می کنند و نتیجه می گیرند در حالی که دیده ایم کسانی که با کلی مدرک دانشگاهی و سخترانی های انگیزشی آنچنانی و به کار بردن کلمات قلمبه و سلمبه ، نه تنها حرفهاشون هیچ چنگی به دل نمی زنه ٫ بلکه اصلا خودشون هم باور حقیقی به آنچه می گویند ندارند٫
نکته دیگه اینکه اگر ما دست از سعی و تلاش فراوان برای راضی کردن همه برداریم و نگاهمون رو عوض کنیم و از خودمون بپرسیم که ما واقعا برای چی می خواهیم تبلیغ کنیم ؟ اگر برای اینه که آدمهای بیشتری محصول ما رو بخرند یا ما رو نگاه کنند یا عده زیادی ما رو تحسین کنند و مانند این٫٫٫٫ که تلاشمون بیهوده است و کسی که همه سعی اش جلب توجه همه و یا برآورده کردن خواسته همه آدمهاست محکوم به شکست است چون این اتفاق نمی افته ٫
آخه مگه از خداوند بالاتر داریم ؟ حتی خود خداوند رو هم ، همه مردم قبول ندارند و کلی مخالف داره و همه او را نمی پرستند ٫ اصلا کی گفته که تعداد موافقان زیاد داشتن مزیته ؟ استاد عباسمنش هم خودشون بارها گفته اند که آموزش های من برای همه نیست و اصلا به دنبال جلب رضایت همه آدمها نیستند بنابر این اگر قصد ما از تبلیغات اینه که کاری کنیم که همه ما رو بپسندند یا روزی بیشتر و نعمت و برکت بیشتری رو تجربه کنیم راهش این نیست و باز بقول استاد قضیه الرزق رزقان است ٫ رزقی که ما بدنبالش هستیم و رزقی که آن به دنبال ماست که تفاوتش از زمین تا آسمان است ٫٫٫٫
اگر دوستی که این سوال را پرسیده اند و در واقع همه ما به جای سعی برای کسب منفعت بیشتر ، تمام تلاش مان را برای کاری که رسالت خود می دانیم و عاشقانه دوست می داریم و از انجام آن نه خسته می شویم و نه دل می کنیم ، بکار ببندیم و بجای چشم دوختن به سود مادی ، به ارزشی که تولید کرده ایم بیندیشیم ، و به اینکه چقدر دیگرانی که از آن استفاده می کنند به کارشان می آید و سودمند است براشون و چشممان به برکت خداوند باشد و نه دست مردم ٫٫٫٫ آن وقت است که همان برکت خداوند کاری که باید بکند می کند و زندگی ما رو آنقدر پر و غنی و لبریز می سازده که اصلا در باورهایمان نمی گنجد دقیقا همانطور که برای استاد عباسمنش شده ٫ ٫ برکت یعنی همین ٫٫٫٫ یعنی مثلا فقط یک بچه داری ولی به اندازه همه بچه های صالح خداوند ازش برخوردار می شوی و حظ و لذتش رو میبری ، ظاهرا فقط یک لیوان شیر می خوری ولی انگار شیر همه گاوهای دنیا رو خورده ای ، بیزینس تو ظاهرا کوچک و محدوده ولی میلیونها برابر یک تجارتی که پر از دفتر و ساختمان اداری و وسایل و ٫٫٫٫٫٫ داری سود میبری و امثال آن
و این بنظر من گوشه ای کوچک از رموز داستان موفقیت استاد عباسمنش است ٫ با خدا باش و پادشاهی کن ٫٫٫
در پناه خداوند باشید
سلام به تمامی دوستان و سعادتمندان عزیز. از کلمه سعادتمند استفاده کردم چون به نظر من تمامی دوستانی که در این گروه عضو هستند در پی راه های رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی هستند. به نظر من هر کاری که میخواهیم انجام دهیم باید درباره اون کار دانش کافی رو داشته باشیم و با انگیزه و با امید به خدای متعال دست به عمل بزینم و به کائنات که همیشه راهنمای ماست ایمان داشته باشیم.تبلیغ ما دانش و ایمان ماست. من فکر میکنم اینکه استاد از الهامات برای پیشبرد اهدافشون همیشه بهره گرفته اول اینکه از قانون خلا برای خالی کردن ذهنش از کینه ، نفرت،حسد،دورویی، طمع، حرص و آز استفاده میکنه دوم اینکه با همین روش همیشه ذهنش روهمیشه در حالت خلصه و آلفا نگه میداره سوم اینکه قانون این جهان قانون اعتماده باید به کائنات و خداوند اعتماد داشته باشی تا اونم به تو اعتماد کنه و راه درست رو بهت نشون بده نمونه بارز اون استاد عزیزه .من اولین باریه که دیدگاهم رو ارسال مینکم دیدگاه دوتا از دوستان رو خوندم درسته که نتیجه گرفتن ولی تمامی حرف های استاد رو تکرار میکنن به همین خاطر بقیه رو نخوندم شرمنده.سعادتمند باشید
به نام خداوند وهاب
پیش از هر چیز سپاسگزار خداوند هستم که به من فرصت داد تا در بین دوستان فوق العاده و ارزشمندم باشم واقعا از خوندن این همه پاسخ فوق العاده هیجان زده شدم و لذت بردم. چقدر دوستان عزیزم موشکافانه و ریزبینانه به این سوال نگاه کردن و پاسخ های ارزنده ای دادند.
اما من هم دوست داشتم بنوبه خودم به این سوال پاسخی بدم
موضوع اینجاست که دوستان خیلی از ما ها در زندگیمون اصل رو از فرع نمیتونیم تشخیص بدیم. بهمین دلیل همیشه آشفته هستیم بهمین دلیل نمیتونیم تصمیمات درست و به موقع در زمان درست و مناسب بگیریم. حالا سوال اینجاست که چطور میشه این اتفاق برامون رخ بده؟ پاسخ همون جوابیه که استاد بارها و بارها در دوره ها و محصولات شون بهش اشاره میکنن باید باورهای ما تغییر بکنه و اصل رو در زندگی بفهمیم در واقعی افرادی مثل سید حسین عباس منش ها الگوهای بسیار مناسبی هستند برای درک این موضوع فردی که از مسافرکشی به این همه نعمت و ثروت دست پیدا کرده و بقول خودش نه مدرک خاصی داره و نه دوره خاصی رفته دیده و نه …. بقول خیلی از ماها که تو ذهنمون یسری عوامل و شرایط رو پررنگ کردیم اون شرایط رو هم که نداره بظاهر پس نکته چیه؟ نکته اینه که باید بیایم قبل از اینکه دست به هر اقدام فیزیکی و عملی در مورد هر خاسته ای تو زندگیمون بزنیم یخورده با خودمون خلوت کنیم و ببینیم آیا باورهای مناسبی در مورد رسیدن به خاستمون توی ذهنمون ساختیم یا نه که اینکار کلا یه کار ذهنیه نه صرفا یه کار فیزیکی مثل گرفتن مدرک از فلان جا برای موفقیت مثل داشتن پول و پارتی برای شروع بکاری مثل اعتماد به مردم و خانواده بجای اعتماد به خداوند مثل مهم دونستن محل خوب برای شروع یه کسب و کار و هزاران عامل دیگه که قبل از هر هدفی احتمالا تو ذهن ماها چرخ میزنه بجز تمرکز و توجه بر روی عامل اصلی. دوستان خوبم بنظر من عامل اصلی ساختن باورهاست که کاریه بسیار بسیار لذت بخش اگر درست انجامش بدید و کلی بهتون احساس خوب میده و از اونجایی که قانون جهان هستی و قانون خداوند بر این مبنا قرار گرفته که احساس خوب = اتفاقات خوب شرایط ، ایده ها ، افراد و موقعیت هایی بسراغ شما میان دوست دارم مجدد بنویسم که شرایط ، ایده ها ، افراد و موقعیت ها بسراغ تون میاد نمیخاد شما بدوید بدنبالشون! که با اجرای اونها درب هایی از نعمت و ثروت بر روی شما باز خواهد شد. این بنظر من اون اصلیه که خیلی از ماها در طول زندگیمون فراموش کردیم یا در شرایط سختی که بهش برخورد میکنیم فراموش میکنیم. این قانون باعث رشد افرادی مثل استاد عباس منش عزیزم شده با اینکه بظاهر اون استانداردهایی رو که دیگران در ذهنشون مهم میدونن و اولویت فرض کردن نداشته و الانم نداره اما با قدرت داره این مسیر رو بلطف خدای مهربان ادامه میده چرا؟ چون اصلیترین قانون جهان رو درک کرده و داره بر طبق اون قانون عمل میکنه.
خداوند رو بسیار بسیار سپاسگزارم که در جمع دوستان فوق العاده ای مثل شما هستم و امیدوارم شاد و پیروز و سلامت و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامی
میخوام خلاصه به این سوال جواب بدم با استفاده از آیه ۷ سوره آل عمران که خداوند میگه بعضی آیات متشابه هستن و بعضی آیات اصل و اساس هستن. و ما باید از آیات اساسی که قانون رو میگه استفاده کنیم و کاری به آیات متشابه نداشته باشیم. حالا اساس این دنیا بر توحیده و بقیه اش فرعیاته. اگر ما به اصل و اساس این جهان یعنی توحیدی عمل کنیم نیازی به فرعیات نداریم شاید فرعیات هم موفقیتهایی ایجاد کنند ولی پایدار نیستن و قابل مقایسه با توحید نیست . توحید یعنی در همه حال فقط خدا رو در نظر بگیری فقط روی خدا حساب کنی فقط از او کمک بخوای فقط به الهامات او عمل کنی در همه چیز خدا رو ببینی و همیشه به یاد او و سپاسگزار او باشی . در کل با تمام حواس پنجگانه ات خدا رو احساس کنی و با تمام وجود بهش ایمان داشته باشی که بدون اذن او برگی از درختی نمیفته حالا که همه چی دست خداست فقط کافیه توحیدی بشی تا خودش کارا رو برات به بهترین نحو انجام بده و تو رو به بهترین مسیرها هدایت کنه. اصلا قرار نیست ما کار خاصی بکنیم فقط کافیه توحیدی عمل کنیم بقیه ش با خدا .
اشک توی چشمام جمع میشه وقتی جاهایی که همه چی رو فقط به خدا می سپرم و او به بهترین نحو برام درست میکنه ولی قبلنا چه زوری میزدم از روشهای مختلف استفاده میکردم چه استرس و نگرانی داشتم و خیلی مسائل دیگه ولی کارم درست نمیشد و من اصل رو فراموش کرده بودم که فقط و فقط خداست و دیگر هیچ .
میخواستم خلاصه بگم ولی او میگفت و من می نوشتم.
امیدوارم هر روز تون توحیدی تر از روز قبل باشه .
دوست خوبم خانوم حسینی عزیز
با سلام و درود بر شما
از خوندن کامنت شما بسیار احساساتی شدم چون خودمم مثل شما اصل و اساس رو در این جهان توحید میدونم و بقیه مسایل رو فرعیات. ممنون که اینقدر قشنگ اصل و اساس و پایه قوانین این دنیا رو بیادمون آوردید. ازتون سپاسگزارم
سلام آقای فتاحی گرامی
خواهش میکنم. خوشحالم که کامنتم برای شما تاثیر گزار بوده
بهترینها رو براتون آرزو میکنم.
بازم سلام
الان یه چیزی اومد که باید میگفتم.
استاد یه چیزایی رو به یاد اورده از اصل افرینش و خلقتش(همون قوانین بدون تغیر جهان هستی)که یه سیستمی هست یک سری قوانین هست که تو اگر مطابق با اونها رفتار کنی تاکیدا رفتار نه گفتار دقیقا میشه دست در دست خدا قرار دادن و یکی شدن با اون.که مهمترینش همون که تو خالق زندگی خودت هستی و به مرور بر اساس قانون تکامل این قوانین لحظه به لحظه دریچه های بیشتری به روی تو باز میکنه و تو به اون اگاهی(روح)دسترسی بیشتری پیدا میکنی بیشتر در اون حل میشی تا جایی که هر لحظه خالصتر میشی و به صلح میرسی هم صلح با خودت هم با دنیای بیرون خودت و صلح یعنی ارامش حالا میشی انا اقول لهو کن فیکون.من میگویم موجود شو و موجود میشود.این یعنی اصل افرینش و ما همه افرینندگانی هستیم نا محدود اما لازمه این افرینش یکی شدن یا بهتر بگم حل شدن در اون قدرت مطلق هست یا همون دست در دست خدا یا قدرت نامحدود یا انرژی مطلق یا هر عنوان دیگه ای که بهش بدیم.وهمه اینها از اونجایی شروع میشه که تو بپذیری قوانینی هست که اگر اونها رو بپذیری وبا اونها یکی بشی خالقی نامحدود میشی و شروع میکنی به کشف اون قوانین وشناخت خودت و تواناییهات بعنوان خالق زندگیت.کاری که استاد کرد.استاد تمرکزش روی اصل هست نه فرع.اصل قوانین رو پذیرفته و داره در عمل اجرا میکنه خود به خود فرعیات و راهها به اون گفته میشه هرچی بیشتر متمرکز میشه روی اصل وبهتر درکشون میکنه اون چیزی رو که اصل افرینشش هست رو ساده تر راحت تر مطمئن تر و متفاوت تر نتیجه میگیره.این اون کاریه که استاد سالهاست دارند انجام میدهند خوندن فکر خدا و منطبق کردن رفتارشون با اون.درست میگم استاد گلم؟؟؟???
با سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و تمامی هم فرکانسیهای عزیزم در رابطه با سوالی که پرسیده شده باید بگم من اولین بار هست که دارم تو مسابقات سایت استاد شرکت می کنم و از این بابت خیلی خوشحالم در نکته ایی که باید عرض کنم خدمتتون اینه که من همون ساعتهای اولیه که این لایو در اینستا به اشتراک گذاشته شد صحبتهای ناب استاد را شنیدم اما تا به این زمان الهامی که می شد این بود که تا این زمان نباید جواب میدادم و به قول استاد عزیز باید به الهاماتم توجه می کردم و حتما قراره من
برنده بشم یا از امتیازبالایی برخوردار بشم و اما جواب سوال از نظر من و طبق درسی که یاد گرفتم اینه ما اگر تمام تمرکزمان را بزاریم برا کاری که می خواییم انجامش بدیم البته کاری که دوستش داریم و عاشقشیم و همینطور کاری نداشته باشیم به اینکه دیگران در این کار شبیه به کاری که ما داریم انجام می دیم آیا چقدر پیشرفت کرده اند؟ چقدر درامد کسب کردند ؟یا از چه شیوه های تبلیغاتی برای پیش برد کارشون یا برای معرفی به همگان انجام داده اند ؟که این خود هم انرژی هم زمان و هم تمرکز ما را برای کاری که داریم انجام می دیم می گیره و تنها باید به خدا توکل کرد که حتما در راه هدفی وکاری که داریم انجام می دیم او هست که من رو به موفقیت خواهد رسوند و و قتی در راه قدم گذاشتیم و به الهاماتی درونیمان توجه کردیم خود راه بگویدت که چون باید رفت و در این راه دستهای خدا و دستهای غیبی چنان به کمک ما خواهند اومد که خودمونم نفهمیم چطور داره کارها به این سرعت پیش میره وایده های مختلف یکی پس از دیگری به کمکت میان که چطور می تونی تو راه و کسب و کارت جلو بری این قانون خداست من خودم در رشته والیبال مهارت دارم اما به دلایلی نتونستم ادامه بدم اما کارت مربیگری دارم و همش به دنبال راهی بو دم که بتونم از این علاقم و کارتی مربیگری که دارم استفاده کنم تااینکه به ذهنم رسید بتونم ـآموزش خصوصی بزاریم و تازه اینکار رو شروع کردم اما مطمعنم که چه اتفاقات خوبی خواهد افتاد و کاری ندارم که مربیهای زیادی تو این رشته با درامدهای مختلف و معروفیتهای مختلف دارن دارن کار می کنن و من مطعنم به جایی می رسم که شاید ربطی به اول راه و شروع کاری که دارم می کنم نداره و خیلی موفق می شم چرا که خدا می گه از تو حرکت از من برکت نگفته که بشین و ببین دیگران چیکار می کنن تو هم همینکار رو بکن بلکه باید روی داشته های درونیت تمرکز کنی تا اونها را بتونی بالفعل کنی و انشالله موفق بشی و واقعا خود خدا و الهاماتی درونی که از طرف خدا می شه بت برای هر کاری کفایت می کنه . و فقط وفقط روی چطوریی کارمو گسترش بدم باید فکر کنم نه حاشیه ها که اگه رفتی تو حاشیه از اصل خودت و هدفت دور می شی و این هیچ دوگانگی پیش نمیاره که بخوای تعجب کنی چرا یه نفر بدون هیچ تبلیغات یا هیچ انرژی مضاعفی داره اینطور رشد می کنه در واقع می گه با خدا باش پادشاهی کن بی خدا باش آنچه خواهی کن .ممنون که وقت گذاشتید متن منم خوندید امیدوارم جواب درستی داده باشم ولی جوابی بود که از درونم گفته شده بود با سپاس
تبلیغات کردن و سپس منتظر بازخوردش موندن می دونین یعنی چه؟
یعنی الهام و ایده ی من ، جسارت و شجاعت من، اقدام و حرکت من و ….و آن همه عقبه ای که پشتش بوده و منو به این نقطه رسونده و به این حرکت واداشته : مهم نیست
ولی
اینکه این آدم رهگذر که از هیچ کدوم مراحلی که من طی سالهای متوالی طی کرده ام خبر نداره و حالا به طور کاملا” اتفاقی با من و محصول من و خدماتم آشنا شده؛ چه نظری داشته باشه: بپسنده یا نپسنده فالوورم بشه یا نشه لایکم بکنه یا نکنه مهر تأئید بزنه یا نزنه در نهایت بخره یا نخره ….. مهمه
و این پوچ ترین دیدگاهیه که توی مغز ما فرو کردن و متأسفانه هنوز که هنوزه داره با شدت و حدت تمام به ما بویژه جوونها القا میشه.
به نظر من تو با همان مشخصاتی که گفتم اگه یه کاری رو شروع کردی ( منظورم ایده الهام جسارت حرکت و اقدام) ؛ اگه هیچ کس هم نیاد مهم نیست چون آدمها مهم نیستن تو مهمی
اگه آدم یاد بگیره با همین دیدگاه جدید جلو بره یعنی به الهامات و ایده هاش عمل کنه و اقدام کنه و الهام بعدی و حرکت بعدی و باز هم الهام بعدی و حرکت بعدی و … فارغ از استقبال کردن یا نکردن مردم ، بالاخره یه روزی یه جائی پاداششو می گیره
اونم نه از این پاداش معمولیا که با این دیدگاههای معمولی و متداول جامعه دارن می گیرن
بلکه پاداشی که دهان همه از حیرت و تعجب باز می مونه که: بابا این که چندان تبلیغاتی نمی کرد و چندان مشتری نداشت؛ حالا چی شد که یه دفعه اینقدر اوج گرفت
پس یادت باشه دنبال واکنش های مردم به حرکتها و اقداماتت نباش فقط پیش برو و باز هم پیش برو و اینقدر برو برو برو تا به هدفت برسی.
فکر و احساست رو به عکس العمل آدمها گره نرن به خودت بگو : اومدن خوش اومدن ، نیومدن اشکالی نداره ؛ من تا اینجا نیومدم که همین جا بمونم. هدفت رو آدمها نذار بلکه هدفت رو ? برداشتن قدم بعدی بذار بی خیال اینکه چه نتیجه ای حاصل شد ، کی اومد کی نیومد. هر تغییری هم لازم شد با دلت بفهم نه با نظرات مردم ؛ حالا چه تغییر توی جزئیات باشه چه اینکه بخوای کل مسیر رو عوض کنی لطفا” فقط پیش برو و پیش برو و پیش برو ….
موفق باشی
خانوم سجاد
با سلام
ممنونم که مهم نبودن نظر مردم رو در زندگی بیادمون آوردین. این بنظرم یکی از مهمترین موضوعات زندگیه که خصوصا ما ایرانیها در اون خیلی ضعف داریم و باید رو خودمون بیشتر کار کنیم.
سلام دوست گرامی
خواهش می کنم . خوشحالم که براتون مفید بود. بله دقیقا” پاشنه آشیل ما ایرانی هاست.
سلام الهه ی عزیز
سپاس فراوان ازدیدگاه زیبا و پراز اگاهیتون…چقدر احساس خوبی رو منتقل کردین…باارزوی بهترینهابرای شما
سلام آذرجان خواهش می کنم من هم متقابلا” از شما سپاسگزارم که دیدگاهم رو با دقت خوندین و برام پیام گذاشتین و خوشحالم که تأثیری هرچند کوچک در خوب شدن احساستون داشتم . ممنون
با سلام خدمت همه عزیزان و همراهان گروه تحقیقاتی عباس منش
منطق جامعه این چنین می گوید که باید از یک شیوه و روشی استفاده کرد تا به وسیله آن به شهرت رسید اما غافل از آن که تمام این روند ها با باور داشتن به ربوبیت خدای یگانه امکان پذیر است
همان خدایی که یوسف را از قعر چاه و قعر زندان به حشمت جاه فرستاد .که تا موقعی که به منطق خویش می نگریست چون نمی توانست درک کند چگونه از زندان رهایی می یابد فکر کرد که اگر دوست زندانیش سفارش او را بکند به خلاصی از زندان می رسد در حالی که خداوند با مسیر ساده پس از ایمان و یقین یوسف با یک خواب دیدن پادشاه مصر او را به آزادی سوق داد و به او حشمت و جاه داد .
پیغمبر اکرمی که نه سواد خواندن و نوشتن داشت آیا میتوانست با منطق خویش فکر کند که چگونه باید دین را گسترش دهد و دین را جهانی کند که نه ایمیل مارکتینگ وجود داشت نه شیوه تبلیغاتی اما خداوندی که جهان در کف ید اوست علی وخدیجه را در مسیر او قرار داد تا او را یاری کنند.
الرزق رزقان امام علی میگه رزق و روزی دو نوعه یکیش اون رزقی هست که تو اون رو میطلبی و دنبالشی و نوعی دیگه اون رزقیه که اون دنبال تو هستش….
وقتی روی خودت کار میکنی و جدا از جامعه ای که منطق گرا فکر میکنند و خود را در بازی تبلیغات و شیوه های تبلیغاتی شده اند میکنی خداوند به وسیله اسباب و ایده ها و افراد تو را به سوی هدفت راهی مکند و تو را به اهدافت میرساند گاهی مثلا با نام بردن از تو به وسیله شخصی که شهرت دارد مثلا مثل استاد که فردی معروف از او انتقاد میکرد و این انتقادات را در فضای مجازی قرار داد اما نه تنها مایه شکست استاد نشد باعث شد استاد بهتر شناخته شود.
وقتی که به ربوبیت الله باور داری میدانی خداونی که پیامبران را از یک چوپان گوسفند چران به پیغمبری میرساند همین خداوندی که استاد را از تاکسی رانی به موفقیت میرساند همین خداوند هم میتواند به هزار طریق که ما نمی توانیم فکر هم به ان بکنیم میتواند شیوه های تبلیغاتی را بهم بریزد و منطق را به چالش بکشد.
وقتی روی خودت کار میکنی همین ایده های حتی خندهدار که به ذهنت میرسد تو را به اهدافت میرساند و یک قدم هر چند کوچک که بر میداری تو را به مسیر میانبر راهی میکند و کاری که برای دیگران با صد مکافات هم انجام نمی شود برای تو مانند یک امر بدیهی رخ میدهد.
و خداوند شخصی که جهان را گسترش میدهد را حمایت میکند.
سلام دوست عزیز
سپاس فراوان ازدیدگاه توحیدی و پراز درستون…بهترینهاروازخداوند برای شما خاستارم