live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج - صفحه 236

4232 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    منیژه حکیمیان گفته:
    مدت عضویت: 947 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیز ودوستان خوبم

    گام 13 خانه تکانی ذهن

    (تشخیص اصل از فرع درباره دلیل نتایج)

    در مورد کسب وکارهای موفق، بارها دیده ام که افرادی بودن با مغازه کوچک بدون تبلیغ خاصی که چه درآمد های خوبی کسب کرده اند

    در نزدیکی ما یه خانمی اتاق خانه اش را پوشاک فروشی کرده است کلی لباس در خانه میفروشه بدون اینکه تابلو

    یا فروشنده داشته باشه جالب این هست که هر وقت بروی شلوغ هست وکلی مشتری داره خودش هم یه آدم خونسرد ریلکسی هست قبلا میگفتم چطور اینقدر سرش شلوغه

    الان به خودم میگم من که از باورهاش خبر ندارم

    چقدر خوب گفتید که باید تمرکز مان را از روی رقبا برداریم کاری بهشان نداشته باشیم وقتی باور داشته باشیم بیش از نیاز انسانها ثروت هست فراوانی ونعمت هست من دیگه کاری به بقیه ندارم خداوند رزق وروزی همه را میرسونه پس نباید بترسم که الان تموم میشه وچیزی به من نمی‌رسد

    تا زمانی که فرد از عهده مدیریت ذهن خود بر نیاید محال است از عهده مدیریت کسب و کار خود برآید

    وقتی عملکرد توحیدی داشته باشیم به خوبی از عهده کسب کارمان بر می آییم

    عملکرد توحیدی، عملکردی که عوامل بیرونی را بی تاثیر می داند وراه الهامات قلب را می رود

    خدایا مرا به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت فرما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    شکوه دوراندیش گفته:
    مدت عضویت: 967 روز

    بنام خدای مهربان

    وسلام به استاد عزیز ومهربان ومریم بانوی مهربان وهمه دوستان سایت

    گام سیزدهم

    چند روز هست که دارم کامنت دوستان رو میخونم وهمگی به نکته های خوبی اشاره کردن

    تمرکزی که رو دیگران گذاشته میشه اگر رو خودمون وکار خودمون گذاشته بشه نتیجه اش پیشرفت ورشد خواهد بودبرای ما ؛ توجه به رقبا یعنی اونها اصل هستن ومهمن درصورتی که کار ما وخود ما اصل هستیم ایده ها وعملهای ما اصل هستن اونها هیچکاره هستن نوع ظاهر ما برای اینکه چطوری قضاوتمون میکنن فرع واصل نیست درحقیقت ما خودمون رو تو حاشیه قرار دادیم اصل وفرع رو با هم قاطی کردیم در راه فقط تمرکزمون رو کار خودمون باشه وکاری به کسی نداشته باشیم اصلا کسی وجود نداره رقیبی نیست چون کس می بینیم پس تمرکزمون میره اون سمت که یا ازشون جلو بزنیم یا از میدون بدرشون کنیم یا نابودشون کنیم پس پیشرفتی برای من نداره فقط فکرم نابودی طرف هست درعین اینکه خودمم از ادامه راه موندم وعقب هم افتادم

    نصیحت نکنیم کسی رو چیزی که خودم درگیرش هستم و سعی میکنم برطرفش کنم

    بزاریم تو عمل ببینن تاثیرپذیری تو عمل هست نه صرف حرف زدن

    اگه حرفی هم زده میشه (که بهتره اصلا زده نشه ) ولی حالا اگرم خواستیم بگیم لااقل اول خودمون عامل بهش باشیم خودمون تجربه اش کرده باشیم بعد در موردش صحبتی کنیم

    آرزوی موفقیت برای همگی دوستان رو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    ستاره اسدی گفته:
    مدت عضویت: 1111 روز

    به نام خدا

    رد پای من برای این فایل الهی

    سلام خداجون منو میبینی که دارم نهایت تلاشم میکنم تا به تعهد درآمد دوبرابری ک ب خودم دادم یعنی تبدیل 250ب500/همه تلاشم میکنم

    امروز هدایت شدم ب این فایل

    سوال

    بنطرتون عامل اصلی موفقیت یک کسب کار چیه

    عامل اصلی موفقیت یک کسب کار صد درصد باورها و نوع نگاه اون صاحب کسب کار هس

    باورهای اساسی که استاد گفتند و در ویرایش قدیم ثروت 1بود

    فراوانی.

    معنوی بودن ثروت

    لیاقت داشتن ثروت

    3باور اساسی و بنیه

    که همه اینا یک طرف طرف دیگرش عمل ب توحید و اعتقاد داشتن ب اینکه خداوند. قدرت داده ب دست ما

    الان

    من می‌خوام درآمدم دوبرابر کنم ترمزهای زیر برام میاد

    برای دوبرابر شدن درآمد باید فروش دوبرابر کنم

    چطور

    از کجا

    این همه مشتری ازکجامیاد

    توی مغازه ب حد ظرفیت مغازه داری میفروشی

    برای دوبرابر شدن درآمد باید دوبرابر زحمت بکشم من که همین الانشم از بس کار میکنم تواذیتم

    پول درآوردن که خیلی سخته

    مشتری ها کلی اذیت میکنن

    اگر بخوام درآمد دوبرابر کنم اصطحلاک خرابی گم شدن لباس اینا هم دوبرابر میش

    باید دوبرابر وقت انرژی بزارم

    دوبرابر جنس بیارم

    یاحاشیه سود دوبرابر کنم مشتری ها اعتراض. میکنن

    اگر این همه پول بیاد دستم باهاش چیکار کنم میمونه ارزشش کم میشه منم که بلد نیستم سرمایه گذاری کنم

    وای دوبرابر تراکنش دارم باید ده برابر مالیات بدم

    فروش اینترنتی من بلد نیستم زیاد کنم

    ملت میگن اینترنتی 200درمیاریم واقعا راس میکن

    فروش سخته

    مشتری یابی سخته

    کارکردن مشکله

    نکنه درآمدم دوبرابر بشه خرجامم دوبرابر بشه

    نکته مغازه شلوغ شه فروشنده جدید بیاریم اون تو زرد ازاب دربیاد

    نکنه قیمت ببرم بالا ملت ارمنی نخرن

    نکنه دیگ مدل جدید نتونم پیدا کنم بیارم

    تا زمانی که مغازه دوبرابر بزرگ ترنشه دوبرابر 3برابر اجاره ندم مگه ممکنه درآمدم 2برابر بشه

    ترجیح میدم آروم باشم بشینم سرجام ب همین درامد250قانغ باشم خیلی ها همینم ندارن

    نکنه ب500رسیدم اونم خوام دوبرابر کنم باز باید خودم اذیت کنم کلی مشکل حل کنم من دیگ خسته شدم آخه

    تو مملکت ما که پول ارزش ندارع هرچقدر دربیارم تا بتونم یه ملک درس حسابی بخرم

    باباکلا پول سخت درمیاد

    تازه رسیدم ب 500. آخه اینم شد درآمد خیلی بالا آخه

    پول که چرک کف دسته دوصباح هستم بزار بشینم راحت دیگ اینقدر ذهنم مشغول نکنم برای حل مشکلات موانع سر راه کسب کارم

    نکنه رقبا آز من کپی کنن

    من دنبال پولای قلمبه هستم

    برای افزایش مشتری باید تبلیغات کنم تبلیغاتم ک گرون

    همه اینا ترمز های من برای دوبرابری درآمده

    جالب همه اینارو زمانی ک میخواستم از10ب 20بزسم دقیقا همینارو باز داشتم تو دفترم نوشتم

    یادم اون زمانی ک جدی فایل چگونه در عرض یک سال درآمد خود را سه برابر کنیم اونجا نوشتم

    و اومدم یک ب یک این ترمز هارو نوتشم و با منطق اینارو ساکت آروم کردم فقط منطق باید جوابش بدی وگرنه اون ترمز کماکان اون زیر شروع می‌کنه ب کار کردن و هرچقدرم زور بزنی فقط بهت فشار میاد و الکی خسته میشی

    همینارو میام با پیدا کردن الگوهای منطقی و کاملا واقعی باور میکنم زمانی که باور میکنم ایده ها میاد

    افراد میاد

    این جا نیاز دارم ب شهامت توکل توحید که فایلهای زیاد داریم تو سایت راجبش و زمانی که توکل اعتماد کردیم نتایج میاد

    نتایج میاد اما اونقدر طبیعی میاد که ما فراموش میکنیم و کلا از یادمون می‌ره مسیر برای همون دوازده قدم چکاب داریم. منم اینجا ترمزهای نوشتم ک یادم نره

    و اما فاصله بین ترمز و رفع اونها یه زمانی میبره

    اینکه این من باور مخرب پیدا کردم رفتم نمونه واقعی و قابل باور و ضد اون باور پیدا کردم حالا منتظرم تا ایده الهام بیاد طی کردن این زمان خیلی مهمه احساسات احوال و شرایط من خیلی مهم ایا حالم خوبه عجله دارم نگرانم چسبیدم ب خواستم اگر بچسبم نگران نباش نتیجه خودش نشون نمی ده

    همه این پازل باید کنار هم خوبرو عالی چیده بشه و

    بارها شده چیزی خواستم باورهام درس کردم و هی گیر دادم ب خدا پس کوالهام کور راه کجا موند اونقدر ب خواسته چسبیدم که خواستم دریافت نکردم و بعد ک رها کردم چون باورش ساخته بودم اومده رسیده ب من

    حالا منطقی کردن باورها بامنه

    اینکه نگران نباش خداکارهارو انجام میده فراوانی نعمته مشتری بی نهایت همه افراد ب محصولات نیاز دارن میان تورو پیدا میکنن و…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سوسن صدیقی گفته:
    مدت عضویت: 1467 روز

    بنام خدا

    با سلام خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته ی گل

    خدایا شکرت بابت آگاهی های هرروزه

    راجع به این فایل جالب بود برام که بنویسم من از سال‌های قبل که حتی با این موضوعات آشنا نشده بودم هم ، با تبلیغ مشکل داشتم و همیشه فکر میکردم و میکنم که اونهایی تبلیغ میکنن که جنس خوبی ندارن و میخوان به مردم بندازن در حالی که بقیه همون طوری که عرض کردید کاملا مخالف بودن و فقط چیزهایی رو می‌خریدن که تبلیغ بیشتری داشته باشه.استاد در مورد کسب و کارهای کوچیک که تبلیغی ندارند ولی درآمد بالایی دارند خواستم یه نمونه مثال بزنم ما اهواز زندگی می‌کنیم اینجا یه بستنی فروشی هست که بنر خاصی نداره جای نشستن هم نداره(،تازه دوتا صندلی دم در گذاشتن که اون هم نه باکلاسه نه چیز خاصیه ) محله ی خیلی باکلاسی هم نیست تبلیغی هم من این همه سال ندیدم ولی استاد بهتون نگم از شلوغی مغازه و صفش حتی روز های عادی هم اونجا مشتری هست و یه مثال دیگه که خواستم بگم اینه که چند روز پیش اگه اشتباه نکرده باشم تو اخبار داشت میگفت که همه ی کسایی که تا الان رئیس جمهور آمریکا شدن همه شون با تبلیغ بالا و صرف هزینه بوده به جز آقای ترامپ در سال 2016. یه لحظه موندم توش یعنی یه آدم چقدر میتونه قوی باشه و افکارش رو کنترل کنه که حتی بدون تبلیغ رئیس جمهور بشه

    خدایا شکرت هزاران بار وقتی که اینجور مثال‌ها رو میبینم باورم صددرصد میشه که همه چیز باور هست و کنترل ذهن الهی کمکم کن که در این راهی که شروع کردم به هدفهام برسم بازم ممنونم از استاد عزیزم

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    احمد محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1939 روز

    بنام خدا

    مدیریت ذهن کسب و کار،یعنی داشتن باورهای توحیدی چون تنها راهکار برای ترس ها و نگرانی های توهمی کار،داشتن باور به خداوندکه او سریع الحساب هست،و از احوالات تو اگاهست،پیروی کردن از هدایت خداوند،یعنی حساب کردن رو سیستمی که اشتباه نمیکنه

    من الان دست به کاری زدم که ترس تمام وجودمو گرفته اما قلبم ارومه

    و این جمله باورهای توحیدی کار چیه دقیقا

    خداوند منو دوست داره و عاشقونه چشم ازم برنمیداره

    خداوند تو کارم تنهام نمیزاره

    خداوند بهم میگه با من صحبت میکنه

    من سوال میپرسم چکار کنم یه ایده بهم بده

    دستش تو دستامه هیچگی حریفم میست

    ادمهای خوبشو سر راهم میزاره که کارم راه بیفته

    خداوند مشتری میفرستم به سکتم که راحت پول بسازم

    خداوند مشتری های نقد میفرسته

    من به هیچکی اعتماد ندارم حز تو

    من رو پول هیچکی نمیخوام حساب کنم جز تو

    من میخوام رو دوش تو بشینم لطفا کارامو انجام بده

    من نمیدونم نمیفهمم بلد نیستم چجور گسترش بدم کارمو تو میدونی به من بگو از بی نهایت طریق که میتونی از بی نهایت دستانت

    ما داریم در م‌ورد بی نهایت صحبت میکنیم بابااااااا

    خدارو دست کم نگیر تو ذهنت لامصب

    تون کسی هست که داره جخان رو مدیریت میکنه

    کار ما براش بچه بازیه

    به شرطی که اعتماد کنی بهش

    بسپاری بهس

    هر روز بگم خداوندا من تسلیم تو هستما،باور کن هیچ کس رو جز تو ندارما

    کارمو بنداز رو غلط نوکرتم

    من به کوچیکی کوچکتررین افریده تو هستم

    من سرم پایینه در مقابلت

    من بندام تو هم خدامی،

    تو منو اوردی رو زمینت و گفتی هدایت من هیچ وقت قطع نمیشه

    یالا رام بنداز

    من ازت توقع دارم

    استاد میگه

    به اندازه ای که از خدا توقع داری به همون اندازه کارتو راه میندازه نعمتت میده

    پس توقعت رو ببر بالا ،بگو بهش که دوست داری چی ویش بیاد برای کارت

    من دوست دارم کارم بگیره مغازه جدیدم سرشار از مشتری بشه تو صف بایستن،ب ای جنس های با کیفیت من

    من دوست دارم هر انچه لازمه برای رشدم بخرم و بهش هدایت بشم

    من دوست هر ادمی لازمه کارم هست که من به ثروت و نعمت برسم بیاریشون تو کسب و کارم

    من دوست دارم رونق بیفته تو کسب و کارم

    من دوست پارم حاشیه سودم 2برابر بشه.

    هر چی دارم 2برابرش سود کنم

    من دوست دارم تولیدم بیشتر بشه

    من دوست دارم چرخ کارم بچرخه

    من دوست دارم بدهکار هیچ بنی بشری نباشم ،فقط بدهکار تو باشم

    وقت کم بیارم برای سپاسگذاری از این همه نعمت که در اختیارم گذاشتی.

    چون من لایق ارامش اسایش ازادی مالی که هر چی دلم میخواد داشته باشم یا ببینم یا بخرمش یا لذتشو ببرم

    منو خلق کردی چشم بینا بهم دادی مه نعمت هاتو ببینم پس همه اینهای که دوستشون دارم میخوام داشته باشم

    نو بزرگی و قادر و تونا یالا به من بده

    من ازت توقع دارم

    تو خدای خدای کن برام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 1933 روز

    به نام خالق عشق و زیبایی

    درود و خداقوت به استاد عزیز، خانم شایسته نازنین و همه همراهان خوبم در این پروژه الهی

    یکی از چیزهای بسیار خوبی که من در این مسیر از استاد آموختم این بود که به‌دنبال منطق باشم، یعنی بسیاری از چالش‌هایی که خیلی از دوستان و حتی خود من قبلاً داشتم درخصوص مباحث بازاریابی که آره این کارو بکن و اون کارو انجام نده رو ذهن منطقیه من رد میکرد و همان موقع میگفتم آقا این اصلاً نمیتونه دلیل اصلی باشه چون منطق محکمی نداره.

    به‌خاطر همین خودم وقتی می‌خوام یه موضوعی را به یه کسی آموزش بدم هیچ‌وقت یه مسیر مشخص رو آموزش نمیدم یعنی سعی میکنم که اصل داستان را بهش بفهمونم و بعد خودش به شیوه‌ای که خداوند بهش الهام میکنه کارش رو پیش ببره.

    همین چند روز پیش دخترخاله کوچکم که تازه وارد دبیرستان شده و درس منطق را داره یاد میگیره بهم زنگ زد و درخصوص یه موضوعی در این درس ازم راهنمایی خواست و گفت بهش چندتا مثال بگم که بنویسه.

    بعد اسم یه درس عجیب غریبی اورد که من تا حالا نشنیده بودم، بعد بهش گفتم راستش من نمیدونم این چی هست اما خودت مثالی داری ازش؟ بعد گفت ببین من نمیدونم این چیه اما مثالی که بهم گفتن یه همچین چیزی بوده. بعد من که متوجه اصل داستان شدم براش با یه مثال دیگه سعی کردم اصل رو بهش بفهمونم و بهش گفتم حالا با توجه به چیزی که گفتم خودت چیزی به ذهنت میرسه؟ و خیلی قشنگ خودش همه مثال‌های بعدی رو نوشت.

    من خیلی به این موضوع فکر کردم در تمام جنبه‌های زندگی به‌خصوص موضوع کسب‌وکار.

    همان موقع به خودم یادآور شدم که اگر من واقعاً بپذیرم کل داستان اینکه من چه باوری رو دارم؟ آیا رفتار من تایید کننده این باور هست؟

    قبلاً من فکر میکردم هر چیز که استاد میگه رو خیلی خوب میفهمم اما هرچقدر که بیشتر میگذره میفهمم که من به اندازه‌ای درک میکنم که در مدارش باشم و تنها راه برای رشد بیشتر و صعود به مدارهای بالاتر اینکه من بیشتر خودم رو در معرض این آگاهی‌ها قرار بدم.

    رفتار ناخودآگاهی که الان ذهن من داره به خاطره تکرار و تکرار و تکرارهای بی‌نهایتیه که در مورد موضوعات مختلف انجام داده، پس اگر من می‌خوام عملکرد متفاوتی داشته باشم باید تکرار و تکرار و تکرار کنم.

    من از وقتی که فهمیدم افکار من داره اتفاقات زندگی من رو خلق میکنه تو حوزه کسب‌وکار نوآوری‌های بسیار زیادی رو انجام دادم که تا قبل از اون نبوده واقعاً اما همین من در مورد بعضی جنبه‌ها باورهای قدرتمندکننده‌ای ندارم و این چیزیه که دارم در روانشناسی ثروت‌ها تمرینش میکنم.

    به شدت احساس میکنم نیاز دارم به این تمرین‌ها.

    پیش‌نیاز درک تمام این آموزش‌ها کارکردن روی توحیده. زمانی که وارد ثروت3 شدم تصورم این بود که خب الان استاد قرار گنج‌هارو نشان بده اما استاد کلید رو میده. ما هممون گنج‌های مخصوص به خودمون رو داریم.

    یادمه یه مصاحبه‌ای از ایلان ماسک دیدم که مجری درخصوص تمام شدن منابع زمین میپرسه و فکر میکنه دلیل اینکه ایلان داره روی پروژه مریخ کار میکنه اینکه منابع زمین رو به اتمامه اما ایلان ماسک دقیقاً جواب برعکس به مجری میده و میگه بیش از نیاز و تصور همه ما منابع وجود داره روی زمین و ما داریم به سمت انرژی‌های پایدار حرکت میکنیم. ما هیچ‌وقت با بحران کم‌آبی روبرو نخواهیم، با بحران انرژی و نه هیچ چیز دیگه.

    وقتی آدم به این صحبت فکر میکنه میتونه بفهمه دلیل این نتایج این حد از باوریه که این فرد داره.

    واقعاً شگفت‌انگیزه

    من از خودم میپرسم اگر بدونم با هیچ محدودیتی طرف نیستم چطور برخورد میکنم؟

    ذهن من با اینکه دارم انصافاً روش کار میکنم اما میدونم که در پذیرش باور فراوانی خیلی چالش داره.

    برمگیردم به صحبت‌های استاد و ایلان ماسک، اگر ما به این فکر کنیم که هیچ زمان محدودیتی نداریم به چه سمت هدایت می‌شویم؟

    وقتی ایلان ماسک باور داره جهان داره به سمت انرژی پایدار میره، میاد روی ایده‌هاش سرمایه‌گذاری میکنه

    وقتی استاد عباس‌منش باور داره که میشه بدون کارمند کسب‌وکاری به این کیفیت و سوددهی داشت، هدایت میشه به این شکل از بیزینس.

    من یه صحبتی رو همیشه با خودم میکنم تا حقانیت مسیرم رو به خودم ثابت کنم.

    من هر روز از خودم میپرسم آیا غیر از استاد عباس‌منش کسی رو میشناسی که به این خوبی قانون رو درک کرده و نتیجه گرفته باشه؟

    بعد آیا منطقیه که من بیام حرفای دیگرانی که هیچی ندارن رو باور کنم یا حرفای ایشون رو؟

    این رو به این خاطر میگم که به خودم یادآور بشم تا زمانی که باور نکنم کل داستان باوره نمیتونم در این مسیر پیشرفت خاصی داشته باشم.

    من یکی از باورهای خیلی خوبی که دارم اینکه هنگام رانندگی اصلاً نگران نیستم دیرم بشه یا به ترافیک بخورم یا جاپارک گیرم نیاد، همیشه باور دارم خدا بهم میگه.

    پریشب با این علم که میدونستم دارم تو یه ساعت شلوغی میرم اما گفتم خدایا منو هدایت کن به مسیرهای آسان، اول زدم رو مپ دیدم زده 50 دقیقه که تازه احتمال میدادم بیشتر هم بشه، بعد خاموش کردم گفتم من به این ماهواره اعتماد دارم اما به هوشی که کل کیهان رو داره مدیریت میکنه اعتماد ندارم؟

    همان موقع مپ رو خاموش کردم و گفتم خدایا تو بهم بگو از کجا برم و به شکل باورنکردنی از خلوت‌ترین مسیرها منو برد و من تقریباً یه رب زودتر رسیدم. بعد ماشین‌هارو میدیدم تو مسیرهای دیگه تو ترافیک هستند بعد میگفتم خدای من ببین کل داستان زندگی همینه ها. چرا من روی تو بیشتر حساب نمیکنم؟

    از خدا می‌خوام به ما قدرت بده تا تسلیم باشیم در برابر هدایت‌هایی که ما رو به دریایی بی‌کران رحمت الهی متصل میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  7. -
    الهام لطیف گفته:
    مدت عضویت: 1560 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    خانه تکانی ذهن_گام سیزدهم

    سلام به همه ی دوستان و استاد عزیز

    قصد دارم همین باور تبلیغات را در کسب و کار ،ابتدا جهت یاداوری به خودم و بعد اوردن مثال برای دوستان با مثالی شرح دهم.

    ابتدای کسب و کارم حدودا 2 الی 3 سال پیش منهم به تبلیغات باور داشتم.دوران خوبی نبود، نه تنها هزینه بر بود بلکه انرژی و زمانم را نیز هزینه کردم.

    من اعتقاد داشتم باید همه جا بنر و تراکت بزنم.یادمه با پسرم چقدر از محله ها ی دور و نزدیک را منزل به منزل تراکت پخش میکردم.چندین ماه این کار را ا امه دادم.اما محض رضای خدا دریغ از حتی یک مشتری که به واسطه ی تراکت ها سفارش داشته باشه.

    الان که دارن فکر میکنم، خیلی تعجب میکنم که چطور متوجه نمیشدم این راه اشتباه است.

    تازه هر سری متن و رنگ و فونت و….. را هم عوض میکردم تا به خیال خودم جذابیت بصری بیشتری داشتع باشد.زهی خیال باطل!…

    انقدر این کار رو انجام میدادم وقتی شب برمیگشتم منزل، پادرد میگرفتم و انرژیم تحلیل میرفت.

    از یک جایی خسته شدم و نرفتم.تازه به این درک رسیدم که تبلیغات، اونطوری که در اذهان جامعه وجود داره نه تنها کار ساز نیست، بلکه باعث نشت انرژی هم میشود.

    بهترین تبلیغات همان درست و با کیفیت انجام دادن وظیفه ی خودمان است.حال تولید محصولی یا انجام خدماتی.

    شاید خیلی هامون تبلیغات رو با پرزنت و معرفی کار یا محصولات مون اشتباه بگیریم.ما باید بتونیم خدمات و محصولات مون رو به جا و درست معرفی کنیم.و مرحله ی بعد که سفارش گرفتن و هدایت مشتری هاست رو به خداوند بسپاریم.

    این چند روزه وقتی به یک ایده ام عمل میکنم، ایده ی بعدی می اید.امروز قرار است به ایده ی که دیشب حین پیاده روی بهن الهام شد، عمل کنم و محصولاتم رو جهت معرفی به چند مرکز ببرم.

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    اهدنا الطراط المستقیم

    صراط الذین انعمت علیهم

    غیرالمغضوب علیهم

    والضالین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    فریبرز کاوه گفته:
    مدت عضویت: 1896 روز

    درود بر استاد بزرگوارم جناب عباس‌منش گرامی و بانو شایسته‌ی عزیز و یکایک شما هم‌فرکانسی‌های گلم

    من فکر می‌کنم که همیشه نتیجه خودش بیانگر اینه که آیا راه درسته یا نه؟! وقتی سایت الهی عباس‌منش با اختلاف از دیگر سایت‌ها بالاتره،‌وقتی استاد بزرگوارمان بهترین نتایج را می‌گیرند، وقتی بدون تبلیغ به این نتایج رسیدن( مگه ما خودمون از چه راهی غیر از شنیدن از دیگران به این سایت اومدیم؟)، همه چیز داره خودش نشون میده که دلیل چیه! دلیل چیزی نیست جز ایمان و باور به درستی راه، به یاری تنها فرمانروای جهانیان، به قوانین ثابت و همیشگی جهان و کائنات نه قوانین دست ساخته‌ی انسان‌ها که هر روز تغییر می‌کنه، هر روز قانون جدید، روش‌های جدید، قوانین و روش‌های کهنه را نقض و رد می‌کنه!

    به یاد شعر مولانا افتادم که یه روزهایی خودم ازش انتقاد می‌کردم:

    پای استدلالیان چوبین بود

    پای چوبین سخت بی تمکین بود

    خدا کنه که خودم به چیزایی که استاد میگه و خودم الان بهش اشاره کردم، عمل کنم. انگار همه چیز داره در جهتی پیش می‌ره که من به راه راست هدایت بشم. این روزها همش در این موارد و قوانین الهی که بدون تغییر هستند می‌شنوم و می‌بینم.

    خدایا پروردگارا لطفاً مرا به راه راست هدایت کن، همان راه کسانی که بر آنان نعمت ارزانی داشتی نه راه کسانی که بر آنان خشم گرفتی و نه راه گمراهان! الهی آمین یا رب العالمین.

    استاد خدا نگهت داره و هر روز موفق‌تر از روز گذشته باشی و ما هم با اراده و توکل تنها به رب العالمین، راه راست را طی کنیم و از این زندگی یک داستان زیبای به‌یادماندنی بسازیم.

    ارادتمند شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    وحید نوری گفته:
    مدت عضویت: 793 روز

    سلام به استاد عزیز

    بابت سوال استاد که مطرح کردن موردی که برای من اتفاق افتاد رو توضیح میدم

    من حدودا دوسال پیش با دوتا از دوستان استارت کاری رو زدیم که فقط تو تهران یک رقیب داشتیم بهتره بگم تو ایران تا اونجایی که اطلاع دارم.

    در سال اول تولیدات رو بردیم بالا تا وارد بازار بشیم بتونیم جوابگو باشیم ولی خودم دنبال این بودم که پیج اینستا بیاریم بالا و کسی که تقریبا همکار ما و دوست ما هست و خیلیا میشناسنش برای ما تبلیغ کنه اما رایگان ولی به هر دلیلی این مورد پیش نیامد و ما مجبور به این شدیم تولید رو کم کنیم چون مشتری نداشتیم.

    بعد از این اتفاق ما بیخیال تبلیغ شدیم و کار رو به این منوال ادامه دادیم تا مشتریا یکی یکی اومدن و جالب اینکه بدلیل کیفیت خوب و نظم و انظباط در کار برای ما خیلی ساده تبلیغ دهان به دهان کردند و الان جوری هست که مشتری زیاد هست،ولی ما فعلا برای مشتری هایی که تعداد سفارش بالایی دارند رو کنسل کردیم تا ظرفیت تولید رو ببریم بالا و جالب هست که از شهرستان هم مشتری داریم.

    مهمتر از همه هرشخصی تماس میگیره اول از ما تشکر میکنه چون دیگران از کار ما بهشون توضیح دادند.

    چیزهایی که باید فکوس کرد روش:

    1-کیفیت کار

    2-نظم و انظباط

    3-پاسخگویی به مشتری

    4-ارسال به موقع

    5-فکوس روی کار

    این موارد باعث میشه که استارت تبلیغ دهان به دهان استارت بخوره که بهترین تبلیغات برای یک کار هست،کامل مثل استاد من خودم از شخصی با استاد آشنا شدم و خیلی دیدم که داخل سایت همه از شخص دیگری با استاد و سایت آشنا شدند.

    نکته ایی که هست داخل شهر تهران به این بزرگی این همه بیلبورد و تبلیغات ولی فروش کم،این مورد رو بر اساس تجربه میگم بدلیل اینکه چندتا شرکت کار کردم و این موارد رو به عینه دیدم.

    شرکت دیجی کالا هم اوایل با همین تبلیغات دهان به دهان معروف شد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    حمید قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 2315 روز

    بنام رب رزاق و هدایت گر

    سلام و درود خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی ️

    سلام و درود خدمت خانواده بزرگ و صمیمی عباس منش ️

    تشخیص اصل از فرع:

    من همیشه برای تشخیص اصل از فرع به این نکته توجه میکنم که چه کاری الان بیشترین نتیجه رو برای من حاصل می‌کنه و من و به هدفم نزدیک تر می‌کنه و چه کاری تمرکز من و پراکنده می‌کنه و باعث اتلاف انرژی من میشه؟

    میفهمم کار اصلی کدومه و تمرکز اصلی و زمان بیشتر و انرژی بیشتر و میذارم روی اون کار و از اون کاری که اتلاف انرژی برام داره اعراض میکنم ، چون می‌دونم با این مدل رفتار نتیجه رو حاصل میکنم‌.

    پیش نهاد من به دوستان برای تشخیص اصل از فرع و انجام کارهای تاثیر گذار و نتیجه بخش خوندن کتاب قورباغه است .

    به نظر من استاد به این باور و جایگاه رسیدن که وظیفه خدا می‌دونن که باید برای ما کارها رو انجام بده و نیاز نیست ما کار خاصی انجام بدیم ، اون ما رو آفریده و باید شرایط و برای لذت بردن بیشتر ما فراهم کنه. و با این باور استاد از قانون رهایی و تسلیم استفاده میکنند و فقط تمام تمرکز و انرژی شون و گذاشتن برای ارسال فرکانس های خالص با کیفیت و قدرتمند که خلق می‌کنه هر آنچه که اراده می‌کنه .

    چون بیس جهان هستی انرژی ست ، ما با ارسال انرژی دلخواه، انرژی هم جنس و جذب می‌کنیم و این کار فیزیکی مثل تبلیغات و … رو ندارن و ذهنی انجام میشه تا اقدام عملی به ما گفته بشه.

    در پناه رب رزاق و هدایت گر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: