live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج - صفحه 26

4232 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرضا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 2494 روز

    سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و تمام دوستان و یاران همراه

    به نظر من یکی از مهم ترین دلایل موفقیت هر کسب و کاری که بیشترین تاثیر رو در موفقیت اون کسب و کار هم داره این هست که خود این کسب و کار چه تغییراتی توانسته ایجاد بکنه برای مخاطبین خودش یعنی نتایجی که مخاطبین گرفته اند مهم ترین دلیلی هست که نشون میده آن چه که رسالت اون کسب و کار هست توانسته به فعل تبدیل بشه یا نه بدون شک وقتی نتایج به وجود میاد خود مخاطب اعتمادش بیشتر و بیشتر میشه و همین نتایج روی اطرافیان اون فرد و مخاطبین دیگر هم تاثیر گذاشته و باعث جذب مخاطبین جدید میشوند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    عبدالله پارسا گفته:
    مدت عضویت: 2621 روز

    با عرض سلام خدمت تمام خانواده عباسمنش

    در جواب دوست عزیز که سوال کرده بگم که :

    ما فرق بین اصل و فرع را درک نکردیم

    قوانین ( اصول ) چیست ؟

    این جهان بر اساس قوانین ( اصول ) است یعنی خداوند کاری نداره که ما با کدام سبک زندگی میکنیم ( فرعیات ) خداوند فقط میخواهد که ما از قانونش عمل کنیم

    و روی خدا حساب کردن یعنی روی قوانین خدا حساب کنیم چون قوانین خداوند همیشه درست است و نتیجه میدهد٫

    قانون خداوند این است که ما انسان ها در هر لحظه و هر ثانیه در حال خلق زندگی خود هستیم

    ما به جهان هستی فرکانس ارسال میکنیم و جهان هستی یا خداوند با توجه به فرکانس خودمان نتیجه میدهد

    که استاد در تمام فایل های خود گفته و میگوید

    خب حالا این قانون اصل و اساس تمام زندگی است از روابط گرفته تا بیزنس ، سلامتی جسمانی ، اتفاقان زندگی و ٫٫٫٫

    حالا وقتی قانون این است

    خداوند دیگر هیچ کاری به فرعیات زندگی ما نداره

    اگر تمام جنبه های زندگی ما بر اساس قانون بود

    فرکانس های ما مثبت و هم جهت خواسته ما بود

    طبق قانون آن خواسته برآورده میشه و اگر نبود نمیشه

    اما ما آدم ها میخواهم از فرعیات استفاده نمایم

    ( در حال که خداوند به فرعیات کاری ندارد )

    یعنی در مثال بیزنس

    قانون ( اصول ) بیزنس این است که بیاییم باور های مناسب با بیزنس خود بسازیم که باور های مناسب باعث ارسال فرکانس مناسب میشود یعنی

     

    باور کنیم که این بیزنس من به رشد جهان کمک میکند‌

    باور کنیم که مسایل بیشتر مردم را حل میکند

    خودمان را لایق داشتن پول و ثروت بدانیم و هزاران باور هم جهت دیگر که تمام فایل های استاد راجع به باور است

    اما ایراد اینجاست که ما بجای اصل به فرع گیر دادیم

    حالا فرعیات چی هست ؟

    فرعیات در بیزنس مثل( سبک دلخواه زندگی یک شخص )است

    با این مثال میخواهم راحت تر موضوع را بگم

    استاد عباسمنش اصل زندگیش باور های عالی در جنبه های مختلف زنگیش است که این اصل است

    وقتی استاد در روابط با پسرش خیلی صمیمی است

    باید بدانیم که استاد باورش در روابط با فرزند عالی است

    اما فرع مثل این است که بگیم حتما چون استاد فرزندش را می بوسه روابط ش خوب است

    وقتی ما هم این کار بکنیم میبینیم که فرزند ما روابطش با ما خوب نشده بعد میگیم کجای کار من اشتباه بود

    آیا خوب نبوسیدم ؟

    در حال که بوسیدن از جمله ( فرعیات ) است و ما فرع را تغییر دادیم٫

    در حال که تغییر فرعیات هیچ تغییر در اصول بوجود نمیاورد٫

    وقتی اصول ( باور ما ) راجع به بیزنس این باشد که مردم فقیر است اصلا از بیزنس ما استفاده نمیکند ( باور مخرب )

    بعد چطور انتظار داشته باشیم که ما موفق شویم ؟

    اصلاً با جنین باوری که نمیتوانیم بیزنس داشته باشیم

    حالا اگر هر بیزنسی که رشد کرده دلیلش تغییر فرعیات نبوده بلکه تغییر اصول بوده

    مثل که استاد عباسمنش در بیزنس خیلی رشد کرده دلیل این نیست که تبلیغ کرده یا نکرده دلیلش تغییر باور هایش بوده که اصول است٫

    یعنی اگر استاد تبلیغ کند یا نکند باز هم همین رشد و بیشرفت در کسب و کارش است

    اگر تمام شرکت های موفق جهان تبلیغات کند یا نکند باز هم رشد میکند٫

    چون فرعیات هیچ تغییری در پیشرفت یا پسرفت نداره

    آنها باور هایشان ( فرکانس هایشان ) برایشان تبلیغ میکنه

    وقتی فرکانس تو با خواسته ات هماهنگ بود جهان تبلیغ میکنه ( یعنی همون قانون خداوند ) نیازی نیست که تو تبلیغ کنی

    بنابراین ما نباید دنبال تغییر فرعیات برویم

    ( تبلیغات = فرعیات )

    اگر قرار بود که تغییر فرعیات ما را به پیشرفت برسانه

    حالا ۹۵ فیصد مردم موفق بودن

    چون اکثریت دنبال تغییر در روش تبلیغات است

    اکثریت مردم میخواهند استایل سایت شان تغییر کنه

    اما باز هم میبینیم که هر چقدر تبلیغ میکنند باز هم نتیجه ندارد

    خلاصه دنبال تغییر در اصول باشیم نه فرعیات

    اگر قوانین بدانیم و اصول زندگی خود را تغییر دهیم

    اصلا نیازی نیست که فرعیات زندگی خود را تغییر دهیم

    چون تغییر فرعیات زندگی هیچ ربطی به پیشرفت یا پسرفت نداره و فقط هر شخص نظر به علایق خود فرعیات زندگی خود را تعیین میکند

    و در پاسخ به سوال هم میگم که تغییر اصول ( باور )

    زندگی عباس منش تغییر داده

    و همچنان تغییر اصول دورنی افراد موفق، زندگیشان را تغییر داده

    نه عوامل مثل تغییر شغل ، تغییر روش تبلیغات ، شیوه های بازاریابی و٫٫٫٫٫٫ اینها همه فرعیات است و نظر به علایق تعیین میشود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 51 رای:
  3. -
    فرخ لقا گفته:
    مدت عضویت: 2665 روز

    سلام به استادعزیز وموحدم

    سلام به خانم شایسته ی عزیز

    ویه سلام هم به آقامیکائیل گل که تولایو ۲ بااینکه حضورش کوتاه بود ولی نکته کلیدیی رابرای من روشن کرد که خیلی به دردم میخوره

    و سلام به شما اعضای خانواده ی بزگ عباس منش

    استادجان باعرض پوزش اجازه میخوام مطالبم راباتوجه به ابنکه مبخوام جاهایی ازشماصحبت کنم ،خطاب به دوستان عرض کنم

    امانظربنده

    به نظرمن استاد درهمین فایلی که مسابقه راطرح کردند ،کلیداصلی را به دستمون دادند ودر واقع لب مطلب را گفتند.

    درسته دوست عزیز. مسئله اصلی”باور”ماست.

    ولی نکته اینجاست که باور بعضی ازماها بااستاد فرق داره یعنی اینجوریه که استاد باورشون تبدیل به یقین شده ووقتی میگند که باوردارند که درجهان بی نهایت نعمت وفراوانی هست ،این فقط درکلامشون نیست.

    کدوم یک ازماها باهمین اطمینان این ادعا رامیکنیم ووقتی پای عمل میاد وسط همونقدر محکم اقدام میکنیم ؟ که اگه بکنیم همون نتایحی رامیگیریم که استاد گرفتند.

    مثالی میزنم: فرص کنید شما یک گروه ۵۰ نفره هستید که قراره به هرکدومتون روزانه ۵ کیلو گندم داده بشه.یک سیلوی بزرگ گندم هم برای این کار اختصاص داده شده که مرتب هم به اون سرکشی میشه واگرچیزی کم شده بوداضافه میکنند.آیا هیجکدومتون نگران نرسیدن گندم به خودتون هستید؟ و یا وقتی که شرایطی باشه که مثلا” ۱۰ گونی گتدم بهتون اختصاص دادند ومعلوم هم نیست باربعدی کی برسه.اینجاست که نگرانی شروع میشه.

    استاد باتمام وجودش باور کرده که اونی که نعمتها دستشه کسیه که نه داراییش تموم میشه،نه فراموش میکنه،نه خسبسه .اصلا”همه راگذاشته که دراختیارشماقرار بده واسه همین اینقدرمطمئن قدم برمیداره.

    البته ایشون این یقین راباممارست وطی سالها درخودشون ایجاد کردند.ازدرخواستها ونشونه های کوچک شروع کردند وهی باورشون قوی تر وقوی ترشده.

    احساس بنده اینه که هرکدوم ازماها هم باید همین کاررابکنیم نه اینکه به تجربیات استاد بسنده کنیم.همونطورکه خودشون بارهاکفتند.

    هرکدوم باتوجه به زندگیمون شرایطی رابوجود بیاریم که این باورها در ما قوی تر وقوی تربشه

    به نظرمن دوره های مختلفی که استاد برگزار میکنند مثل حلقه های یک زنجیرمیمونند که هرکدوم یه جور به ماکمک میکنند تا توراه درست بمونیم. یکی ازاین حلقه ها دوره کشف قوانین بود وپیداکردن ترمزها. خیلی از ماها برای باور این قضیه فراوانی ووفورنعمت ترمزهای مختلفی داریم که باید پیدا و رفعشون کنیم.

    ولی بعد ازرفع موانع وتقویت این باورها به جایی میرسیم که می بینیم توزمینه های مختلف یه عالمه جلورفتیم .تحارب مفید، توکل ویقین به قدرتی بزرگ وتوانا که همه چیز دردست اونه. حالا اگربخوام مشخص درمورد سوال دوستمون بگم، فکر میکنم ما خیلی وقتا باتوجه به اینکه قدرت اون توانای اصلی را نادیده میگیریم یابه اندازه کافی باورش نمیکنیم ، درگیر یکسری قوانین وشرایطی میشیم که برخلاف تصورمون به جای اینکه کمکمون کنند ،خودشون میشند مانع. چون تمام توان وتوجه ما رامشغول خودشون میکنند ودراین میون ازشاه کلید اصلی غافل میشیم.

    ببخشید خیلی طولانی شد.

    برای همه عزیزان آرزوی توفیق روزافزون دارم وپیشاپیش به دوست برنده مسابقه تبریک میگم.??

    درپناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
  4. -
    سید علی موسوی گفته:
    مدت عضویت: 3285 روز

    سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و تمام دوستان

    استاد من محصولات زیادی رو از شما تهیه نکردم و شاید جوابم خیلی فنی و دقیق نباشه ولی به اندازه ی درکی که از قانون و برداشتی که از صحبتهای شما داشتم توی این مدتی که فایل هاتون رو دنبال میکردم،اگر بخوام جواب این دوستمون رو بدم فقط میتونم یه کلمه بگم،((توکّل))

    یعنی همین که توکل کنی به خدا و تمام سعیتو کنی که فقط روی خودش حساب باز کنی به نظرم همون ابزار هم بهت گفته میشه،و ممکنه اون ابزاریم که بهت گفته میشه متفاوت باشه با ابزاری که بقیه ازش استفاده میکنن و به قول خودشون منطقیه!

    من به این سوال دوستمون که گوش دادم یه مثال از زندگی خودم یادم اومد

    حدود یه سال پیش بود که یه مبلغی پول که من داشتمش از قبل رو میخواستم باهاش یه کاری انجام بدم که رشد کنه،هر چند مبلغه پوله خیلی کم بود(یعنی کل پس اندازم همونقدر بود۲۶ میلیون که تا قبل از اون توی بانک بود و فک کنم ماهی ۳۰۰تومن سود میگرفتم)ولی یکی از فایل ها رو دیدم که گفتین با همین چیزی که الان داری با همون کاری که الان بلدی میتونی رشد کنی،واقعیتش من مشغول درس خوندن بودم و نمیتونستم کار خاصی کنم فقط توی یه فایل شما دیدم که گفتین تعهد بده که درآمدم تا یکسال بعد سه برابر میشه و من اون تعهد رو نوشتم تو سررسیدم،استاد نمیدونم چند روز شد که پدرم اومد گفت بیا بجای اینکه سود پولتو بگیری توی فلان زمیته سرمایه گذاریش کن و من یه حسی بهم گفت که درسته این کار و انجامش دادم با اینکه این پوله چند سال بود که توی حسابم بود با اینکه من اصلا فکر اینکه میخوام با این پول یه کاری و انجام بدم رو به هیچکس نگفته بودم و حتی پدر من از اول میدونست من اون پول رو دارم و تازه نفهمیده بود اما به نظرم وقتی این خواسته در من شکل گرفت،وقتی من اون تعهد و دادم،وقتی من خودم قبول داشتم که کار خاصی بلد نیستم تا با اون پول انجام بدم و بخدا سپردمش اون ایده اومد.استاد بخدا با همون کار و همون ایده من همچنان دارم به درسم میرسم و شاید باور نکنید که تا همین الان اون پوله بیشتر از ده برابر رشد داشته.. میگم من خودم اصلا یادم رفته بود حساب کتاب دقیقشو الان که داشتم جواب رو مینوشتم حساب کردم دیدم چقدر راحت رشد کرد و خداشاهده که من هیچ کار فیزیکی ای انجام ندادم و جالب اینجاست که وقتی همون موقع من به چند نفر که توی اون زمینه فعالیت میکردن گفتم که من اینکارو کردم گفتن حماقت کردی و اگر با اون پول وارد بازار میشدی و خودت کار میکردی باهاش چندین برابرشو بدست میاوردی و بخدا الان اون سرمایه ی من خیلی بیشتر از اون کسایی که شب و روز کار کردن و از این شهر به اون شهر رفتن کار کرده

    یه فایلی داشتین میگفتین من اعتقاد دارم اون خدایی که با منه و در درون منه جواب همه ی سوالا رو میدونه و در زمان خودش جواب سوالایی که پیش میاد رو بهم میگه

    من که عاشق این تیکه از اون فایل بودم و سپاسگذار همچین خدایی هستم که بهترین جواب رو بهم داد

    به نظر من اون چیزی که استاد رو متمایز کرده همون حرفیه که همیشه میزنن،که بجز خدا روی هیچکس دیگه حساب باز نکنید و مطمئن باشید که با حرکت کردن ادامه ی راه یا بقول دوستمون ابزار ها گفته میشن

    ولی در عمل اکثر افراد روی عقل و منطق و تجربه ی خودشون یا کسایی که توی اون حوزه سرشناس هستن حساب باز میکنن

    در پناه خدا باشید….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  5. -
    مریم ثروتمند گفته:
    مدت عضویت: 2321 روز

    ?به نام الله وهابم…?

    ?سلامی گرم می کنم به همه ی عزیزان عضو این خانواده بی نظیر…

    در تمام این مدت که عضو این سایت فوق العاده بودم یک چیز رو خیلی خوب فهمیدم و اون این بود که بیرون از خودم دنبال چیزی نگردم تا قبل از این من همش اتفاقات زندگیمو به اوضاع وشرایط وموقعیتها و افراد و اشیاء و….ربط میدادم و نسبت به رویداد ها واکنش نشون میدادم…

    و همیشه یکسری سوالاتی? توی سرم می چرخید …مثلا وقتی توی اینستاگرام بودم سوالم این بود که چرایکسری افراد که فالوور زیاد دارن با اینکه به گفته خودشون کار خاصی براش نکردن؟?مثلا طرف میگفت من اصلا فکرشو نمیکردم در عرض یکسال اینقدر صفحم پر طرفدار بشه و اصلا انگیزمم این نبوده و خودمم برام جالبه که اینقدر فالوور دارم…؟؟و یا تو زمان دبیرستانم یکسری از همکاسی هام سختی و تلاش و زحمت خیلی عجیبی به خودشون نمیدادن ولی همیشه ایده ها و طرح هاشون تایید می شد و معلم کلی ازشون تعریف میکرد(من هنر خوندم و توی هنرستان بیشتر درس های عملی داشتیم)

    ولی من باورم این بود که حتما باید یه عالمه زمان بزارمو تلاش کنم تا طرح هام تایید بشه…(که در واقع همین باورم باعث میشد هوشمندانه کار نکنم و انگار که روی تردمیل بدویی )…خلاصه گذشتو…ولی این سوالات همیشه بامن بود… مثلا یکسال پیش از بین یه عالمه کافی شاپ توی شهرمون یک کافه ای که خیلی ام بزرگ نیست و اخر یه کوچه ای قرار داره که تازه توی خیابون اصلی ام نیست و… ازبین تمام کافی شاپ ها به عنوان پر مشتری ترین کافی شاپ شهرمون انتخاب شد… وباز این سوال تاریخی به سراغم اومد…. با خودم فکر کردم وبه این نتیجه رسیدم یه کاسه ای زیر نیم کاسه هست و قضیه چیزی بیش تر از این ظواهره….جالبه که جهان به طرز خیلی جالبی من رو به سایت استاد هدایت کرد ناگفته نماند که حدود دو سال پیش من با استاد عباسمنش آشنا شدم اما چون اون موقع هنوز در فرکانس این موضوعات قرار نگرفته بودم هیچ چیزی از این صحبت ها درک نکردم بعد از خواندن چند کتاب و پر رنگ تر شدن سوالات بالا در ذهنم دوباره به این سایت هدایت شدم و این دفعه با آغوش باز و گوش جان به فایل ها گوش دادم و همچنان گوش می دم و فکر میکنم بهشون….

    من فکر میکنم ما به جای اینکه در زندگیمون به درون و نحوه افکار وباورها وهر آنچه که ما رو تبدیل به آنچه هستیم با عملکرد هایی که داریم کرده و باعث شده تجربه های فعلی که داریم رو به طور مکررداشته باشیم (چه مثبت مثل:درآمد عالی _روابط عالی

    فرزندعالی همسایه های عالی سلامتی و…وچه منفی مثل:درآمدکمروابط غلطهمسایه های ناجور_بیماری و…)همه و همه

    به ما ربط داره نه به هیچ کس دیگه ای و اگه غیر این عمل کنیم یعنی این که ما مسئولیت زندگیمون رو به عهده نگرفتیم…

    جهان هستی دارای قوانین هست واگر به قوانینش عمل کنی(چه اگاهانه چه نااگاهانه)در مسیر درست قرار داری وبه هرچه اراده کنی میرسی بدون اینکه لازم باشه از تکنیک های عجیب وغریب خاصی بیرون از خودت عمل کنی ،که بجای اینکه کمک کننده تر باشند تو رو از خواستت دور تر میکنن و به قول یارو گفتی میفرستنت دنبال نخود سیاه?یه جورایی اکثر مردم بجای اینکه اینو قبول کنند که همه اون چیزی که لازم دارن توی درون خودشون نهفته و باید توی وجودشون دنبالش بگردن… میرن دنبال همون نخود سیاه معروف ?…وخب نتایجشونم گویای مسیر اشتباهشون هست….

    در کتابی خوندم :اگر کار طبیعت را نظاره کنید خواهید دید که کمترین تلاش را بکار می برد،ماهی نمی کوشد شنا کند،فقط شنا می کند،گلها نمی کوشند بشکفند،فقط میشکفندو….زمین نمی کوشد بر محور خودش بچرخد این طبیعت زمین است که با سرعتی سرسام آور دور خودش بچرخدو?این طبیعت انسان است که رویاهایش را به آسانی و بی تلاش به صورت اجسام متجلی کند کمترین تلاش زمانی روی میدهد که انگیزه اعمالتان ?عشششققق?باشد،زیرا آنچه که موجب انسجام طبیعت می شود نیروی عشق است وقتی جویای قدرتید و می خواهید اختیار سایر مردم را به دست بگیرید،نیرو را به هدر می دهید(مثلا:کسانی که با تبلیغات فراوان می خوان مشتری جمع کنند)…هر گاه انگیزه اعمالتان عشق باشد(من در کلیپ هایی که از استاد دیدم این را فهمیدم و حس کردم که ایشان انگیزه اعمالشان عشق است وبه هر بیزینس موفقی که نگاه کردم دریافتم تلفیق عشق و باور و ایمان غوغا به پا می کنه)نیرویتان چندین برابر و گردآوری می شود که می تواند در راه آفرینش هر چه بخواهید (ثروت نامحدودمشتری بیشمارکامنت های زیاد _روابط عالی و….)مصرف شود.هر گاه قدرت تسلط بر سایر افراد یا تایید دیگران را میجویید به شیوه ای بی فایده انرژی را به مصرف می رسانید،هر گاه آن انرژی رها شود ،می تواند در راه ایجاد چیزی که می خواهید مصرف شود ،وقتی که نقطه رجوع درونتان جانتان باشد،وقتی در برابر هر انتقاد ایمن و در برابر هر مشکل بی باک باشید می توانید قدرت عشق را در کف اختیار بگیرید و انرژی را به طرزی خلاق برای تجربه فراوانی وتکامل استفاده کنید….

    در پناه?? الله همیشه شاد ?و سالم ?و ثروتمند? و سرشار از عشق الهی? باشید???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  6. -
    بنیامین عرفانی گفته:
    مدت عضویت: 2298 روز

    باسلام من به عنوان فردی که سالهای سال است در حوزه کسب وکار فعالیت میکنم وبارها وبارها با مشکلات زیادی مواجه شده بود ودر حوزه ها وسمینار های زیادی در رابطه با روش صحیح کسب وکار شرکت کردم فقد این رو‌میتونم بگم تنها روشی که تونستم باور کنم این بود که دوره روانشناسی ثروت یک رو‌تهیه کردم والان حدود یک ماه هست که دارم تمرینات رو انجام میدم فقد کوتاه ومفید عرض میکنم هیچ کس وهیچ چیزی به اندازه این تمرینات به من کمک نکرد اینقدر دارم روی باورهام کار میکنم که حاضرم توی این مسیر بمیرم یا مرگ یا پیروزی شعار من همینه به قول استاد ماکه یک روز میمیریم بهتر که در راه رسیدن به اهدافمون بمیریم من میخوام به خودم افتخار کنم میخوام بچه هام بهم افتخار کنم واین بزرگترین عامل برای یک شروع بزرگ هستش باور کنید که دوباره متولد شدم وچقد دارم لذت میبرم در نهایت فقد انسان باید باور داشته باشه که میتونه موفق بشه شجاع باشه واز هیچ چیز نترسه وفقد از خداوند کمک بخواد وبعد آرام آرام تکامل صورت میگیره وتو متوجه میشی که جهان چقدر زیبا به درخواست تو جواب میده…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  7. -
    Azadeh Soleimani گفته:
    مدت عضویت: 2629 روز

    با سلام به تمام دوستان خوبم

    به نظر من عواملی که برای استاد و برای کل جهان جواب داده و میده برای رشد و پیش رفت در کسب و کار و درست تر بگم همه امور زندگی باور های ما هست. قدم اول و مهم ترین باور از نظر من همین هست که باور کنیم کل داستان این هست که 100% نه حتی 99% به شکل کامل این من هستم و من به معنی باور ها ( افکار که در وجودم به شکل نهادینه و باور هست) زندگی و هر لحظه من را می سازه اون روز که این اولین قدم و مهم ترین قدم را بردارم و 100% مسولیت همه اتفاقات از ریز تا درشت را بپذیرم شروع یک زندگی جدید خواهد بود. حالا کاری که باید بکنم واضح هست در هر مورد باور درست بسازم. باوری هم فرکانس و موافق با خواسته ام، مثلا در مورد کسب و کار بیام باور درست بسازم و ترمز هام پیدا کنم. واسه باور درست ساختن مثلا در مورد مارکتینگ اگر من باور داشته باشم در سال 2019 همه جهان رو مارکتینگ می چرخه و تمام هم کارهای من مارکتینگ قوی دارند هیچ راهی نمی مونه که یا باورم را از ریشه تغییر بدم و یا من هم مثل اون ها تبلیغات وسیع داشته باشم چون اگه با این باور که مارکتینگ مهم هست هیچ تبلیغی نکنم 100%در کسب وکارم به مشکل بر خورد پیدا میکنم. حالا اینجا میتونم تصمیم بگیرم به تغییر باورم کار بر روی خودم و ایجاد باور درست که کسب و کار من هیچ احتیاجی به تبلیغ نداره و با اوردن دلایل منطقی که ذهنم را اروم می کنه مثل پیدا کردن افرادی که در این کسب و کار بدون تبلیغات بسیار موفق هستند مثل به یاد اوردن کارهای که کردم و موفق شدم بدون تبلیغ و تمام مثال های که واسم منطقی هستند این باور را در وجودم بسازم. خوب از کجا متوجه شدم این باور ساختم از نتیجه درآمدم همین که باور ما درست میشه فرکانس که میفرستی تغییر میکنه و نتیجه که در این مورد پول هست وارد دخلم میشه. و هر روز که درامد من حتی 1 یورو زیاد میشه به خودم یاد اور میشم که نتیجه ایجاد باور درست هست که در این مورد ایجاد کردم و اینطوری باورم تقویت میکنم تا نتایج بزرگتر بشه ( مطمعنا مثل همه چیز در جهان باید این باور تکامل خودش در وجودم طی کنه و من با دیدن نتایج هرچه کوچک و سپاس از خودم برای ایجاد باور و از خدا برای هدایتش این تکامل طی میکنم.) و حالا سؤال پیش میاد ok من قدم اول بر میدارم و میگم من مسول هستم و زندگیم می سازم با باورهای درست خوب باور درست چه هست؟ اینجا مسئله ترمز ها پیش میاد. باور درست اون باوری هست که به شما احساس خوب بده حال دلت خوب کنه که وقتی بهش فکر می کنی بهت ارامش بده این کلید حل تمام مسائل هست اون فکر و باور که در من ایجاد استرس میکنه در هر مور یک باور غلط هست و یک ترمز. مثلا همین مسئله تبلیغات در کسب و کارم خوب اگه من یک شرکت دارم که داره حسابی پول میسازه و باور من این هست که تبلیغات بسیار مهم هست و هر تبلیغ که میکنم 100 برابرش پول گیرم میاد هیچ حسه بدی بهم نمیده با کمال رضایت این پول میدم کلی هم کیف میکنم و کلی هم درامدم بالا میره چون طبق قانون حال خوب = اتفاقات خوب، اما اگه هیچ پولی واسه تبلیغ نداشته باشم و باور داشته باشم که بدون تبلیغ کارم پیش نمیره پر از استرس و نگرانی ناامیدی هستم در نتیجه احساس بد= اتفاقات بد و ناخواسته.

    اینجا هست که تعالیم استاد و انسانهای که روی خودشون و باورهاشون کار کردن میشه یک گنج و هدایت خداوند برای پی بردن به قوانین جهان و پیش رفت و ساختن یک زندگی که همانطور که قران میگه سعادت این جهان و اون جهان هست. من فکر میکنم این کاری هست که استاد انجام داد با شناخت قوانین امده روی خودش کار کرده و باور های مناسب با هر خواسته را ایجاد کرده و با استمرار تکامل خودش را طی کرده و با تکامل تونسه به ترمزهای که شناختنش زمان لازم داره برسه و همانطور که خودشون همیشه میگن کاری هست که هر روز انجام میدن مثل غذا خوردن و یا خوابیدن، نمی‌گن خوب دیروز ناهار خورد دیگه کافی هست واسه1 ماه… هر روز ورودی هاشون کنترل میکنن و باورهاشون تقویت.

    در پناه الله ثروتمند و سعادتمند هر دو جهان باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  8. -
    ماندانا گفته:
    مدت عضویت: 2278 روز

    سلام

    این دقیقا مشکل منم هست ٫ خیلی خوشحال شدم که این سوال مطرح شده ‌٫

    سردرگمی من از بابت کاهش وزنه ٫ هر کسی یه چیزی میگه ٫٫٫ یکی میگه باید کالری شمرد ، یکی میگه باید کربوهیدرات رو قطع کرد ، یکی میگه مشکل کم آبی بدنه ، یکی از کم تحرکی میگه و ٫٫٫

    منم گیج شدم که باید برم دنبال راه های لاغری که گفتم یا اینکه فقط روی باورام کار کنم و کار فیزیکی خاصی لازم نیست انجام بدم ؟! یا مثلا اینجوریه که روی باورام کار کنم و ببینم به چه سمتی هدایت میشم ؟؟؟

    بعد من نمیدونم از کجا بدونم فلان باور غلطه یا درست ؟

    چند روزی بود که ذهنم درگیر این سوال بود تا اینکه این فایل گذاشته شد ??

    مرسی استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      دانیال محمدی گفته:
      مدت عضویت: 3183 روز

      خداقوت پهلون.ببین تو باید حتما برای رسیدن ب وزن دلخواهت عملکرد داشته باشی.ازخودت بپرس چرا باید وزنتو کم کنی؟دلیلش چیه؟دلیلش رو پدا کن؟ببین چرا ورزش نمیکنی؟چرا رژیم گیاهی نمیگیری؟اگه میگی ورزش سخته اگه میگی رژیم نمیتونی.یا نمیشه .اینا باورهای غلط توهستن.باید بگی میشه میتونم بخاطر اینکه تناسب اندام رو سرنوشت من تاثیر داره.میخوام آپشنامو زیاد کنم.خیلیم این کار راحته حاظرم تعهد بدم ک هرکاری میکنم تا به وزن ایده عالم برسم وبعد اینارو تکرار کنی عمل کنی پشت سر هم نتیجشم میگیری به همین راحتی به همین خوشمزگی?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      راضیه راضیه گفته:
      مدت عضویت: 3443 روز

      سلام ماندای عزیزم….. من بهت پیشنهاد می کنم به سایت اقای عطار روشن مراجعه کنی که از اعضای همین سایته و‌تونسته از طریق ذهن خودشون لاغر کنن بدون نیاز به هیچ کدوم از ان روش های بیرونی….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    پیمان وفادار گفته:
    مدت عضویت: 2491 روز

    با سلام خدمت عزیزان

    این سوال را من قبلا از خودم می پرسیدم و در مجموع به چند عامل رسیدم که به نظرم همه آنها در «یک کلام اسلام» یعنی عمل به «اولین پیام حضرت محمد(ص)» به دست آمده است که فرمودند:

    «قولوا لا اله الا الله تفلحوا»؛

    یعنی موحد باشید تا خوشبخت شوید؛

    اگر بخواهم به تفکیک بگویم شامل این موارد می شود:

    ۱٫ باور عمیق و نگاه توحیدی، توکل، عزت نفس و ندادن قدرت زندگی به دست دیگران؛

    ۲٫ نگاه کاربردی به دانش و عمل به دانسته ها با باور به نتیجه بخشی یعنی علم نافع؛

    ۳٫ ایجاد رابطه مؤثر با مخاطبان و بیان خودمانی، جذاب و دوست داشتنی و دوری از تظاهر و بازی نقش؛

    ۴٫ فرق گذاشتن بین اصل و حاشیه؛

    ۵٫ درک مخاطب از صداقت و خیرخواهی استاد؛

    ۶٫ شفافیت و دوری از مخفی کاری؛

    ۷٫ نتایج به دست آمده توسط استاد و شاگردان٫

    و باز در یک کلام: رسیدن به آزادی در سایه توحید٫

    به امید موفقیت های روز افزون همه عزیزان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: