https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به همه شما دوستان عزیزم همسفران خوب و همیشه همراه
٫
چقدر خوب که این سوال مطرح شد، من خودم بارها با این موضوع درگیر بودم و به قول دوستمون خیلی وقتها گیج میشدم که واقعا چه کاری درست است و اصل و اساس رسیدن به نتیجه کدام است٫
٫
بعد از اینکه این سوال اینجا مطرح شد گفتم بگردم و در زندگی خودم جستجو کنم شاید به جوابی برسم٫
تا اینکه به این قسمت از زندگیم رسیدم٫
سالها پیش من تصمیم گرفتم یک فروشگاه فروش محصولات فرهنگی باز کنم ، پول نداشتم حتی هزار تومان،این کار را نمیشناختم و اصلا تا بحال فروشندگی نکرده بودم تا این حد نابلد بودم که مغازه ای کوچک به ابعاد ۳*۱٫۵ چسبیده به مغازه ای که اونم کارش فروش محصولات فرهنگی بود و ۷سالی هم میشد که کارش رو شروع کرده بود اجاره کردم وشروع کردم٫
خوب من هیچ چیز از اینکار نمیدونستم سرمایه هم نداشتم ، کمی جنس از فروشگاه کناریم با چک خریداری کردم و در فروشگاه خودم گذاشتم، خیلی جالب بود ماه اول و دوم حتی یک نفر هم وارد مغازه من نمیشد٫ فقط وسیلشون رو جلوی مغازه من پارک میکردن و خریدشون رو از مغازه کناری، البته اگر کسی هم وارد میشد برای این بود که به من بگه آخه تو چه فکری کردی که اینجا مغازه زدی تا همسایت باشه کسی پیش تو نمیاد چون هم معروفه و همه شهر میشناسنش و هم مغازش سه برابر و جنسم که بی اندازه داره٫٫٫٫
اوایل افسردگی گرفته بودم بعد به خودم گفتم من چه کاری میتونم انجام بدم که مشتری بیاد مغازم و بتونم کار کنم بعد از چند روز یک ایده خیلی ساده به ذهنم رسید انگار که دروازه قلعه ذهن منو به روی تمام حواشی و ترسها حرف دیگران بست و به من قدرت داد تا بی درنگ اون ایده رو اجرا کنم٫
دوستان عزیزم شاید باورش براتون سخت باشه ولی از یک روز بعد اجرا کردن اون ایده آنقدر مشتری داخل مغازه بود که حتی بیرون آمدن از مغازه برام مشکل بود،خلاصه کنم ،کمتر از ۶ماه کل شهر مغازه من رو میشناختند و مشتری من بودن، به اندازه ای که در اسفند همون سال جشنواره ای برگزار کردم و به مشتریان خودم به قید قرعه جایزه میدادم و سال بعد مغازم شد ۵برابر جای قبلی، با شهرتی بی مثال و همون دوستانی که قبلا بهم گفته بودن کارم اشتباه بوده که اینجا مغازه گرفتم حرفشون به این جمله تغییر کرده بود٫٫٫٫٫ تو چه کردی با این همسایت دیگه هیچکس اونجا نمیره و همه میان پیش تو٫٫
من تبلیغ کرده بودم ولی به نظر شما اون همه مشتری از تبلیغ سراغم اومده بودن ؟ نه٫٫٫
چرا که من کلا ۵۰۰ برگ سیاه و سفید توانسته بودم چاپ کنم و خودم نیمه های شب به در و دیوار شهر چسبانده بودم ،اما بایک باور قدرتمند و ایده شگفت انگیزی که بهم الهام شده بود، در صورتی که هم صنفهای من با سرمایه کلان و تبلیغات فراوان و گسترده تر حتی به اندازه نیمی از مشتریانی که من جذب کرده بودم نتوانسته بودن جذب کنند و تمام تمرکزشان را گذاشته بودن تا مرا از میدان بیرون کنند٫ خنده داره نه ؟
منی که به لحاظ سرمایه و قدمت در بازار اصلا به چشم نمی آمدم٫٫٫
٫
پس چرا تبلیغ نکردند ، چرا از شیوه های مدرن جذب مشتری و فروش استفاده نمیکردند، تمام قدرت و قدمت و ثروتشان در مقابل یک باور قدرتمند بی اثر شده بود٫٫٫
من چه کرده بودم؟ به تضاد برخورده بودم ، ذهنم را کنترل کردم و سوال درست از خودم پرسیده بودم و جهان هستی جواب درست را داده بود و مرا به سمتش هدایت کرده بود من باور درست را ساخته بودم و به جوابی که گرفته بودم اعتماد کردم و با عملکرد درست در مسیر درست قرار گرفتم و به نتیجه درست رسیدم٫
من سالهاست که دیگه مغازه ندارم ولی هنوز با بسیاری از مشتریانم در ارتباطم و دوستیم و همیشه ابراز محبت میکنند٫٫
٫
من این تجربه رو ناآگاهانه و بااستفاده از قوانین درست جهان هستی بدست آوردم٫
توانایی کنترل ذهن در شرایطی که به ظاهر خوشایند نیست و به تضاد برخورده بودم و اعتماد به الهامی که بهم شده بود و ساخت باوری قدرتمند که حتما میتوانم به نتیجه برسم که شدند چاشنی انفجار ابزار تبلیغ و منو پرتاب کرد به روی بام موفقیت در کسب و کارم٫٫٫٫
استاد بارها و بارها و بارها توی صحبت هاشون این جمله رو تکرار میکنن که من وقتی فهمیدم قانون چیه و چطور کار میکنه دیگه همه چی تموم شد من باورش کردم و گفتم اگر اینجوریه که منم همین کارو میکنم و به نتیجه میرسم و جدای از همه آموزشها و تکنیک ها فقط و فقط یک نکته خودنمایی میکند شناخت درست خداوند به عنوان تنها قدرت جهان هستی و تنها پاسخ دهنده که هر چه بخواهی به تو میدهد همانگونه که باورش کنی اوست که تضاد را بر سر راهت قرار میدهد ،اوست که مسیر را میسازد ف اوست که هدایتت میکند و اوست که به خواسته ات میرساند، اگر زنجیرهای شرک و بی اعتمادی رو از خودت باز کنی و فقط او راببینی و از او بخواهی٫٫٫
من زمانی هرچه ساخته بودم را از دست دادم که کنترل ذهن از دستم خارج شد و به سمت لشکر سیاه و پلید ناتوانیها و نشدنها و منفی نگری ها دوید٫ که به لطف خدا و کمک استاد دارم دوباره کنترلش میکنم٫
امیدوارم که این تجربه ی من کمک کننده و راهگشا باشه اول برای خودم و بعد برای دوستانی که مطالعه میکنند٫
راستش وقتی امروز ایمیل سوال شما برام اومد، کلی تعجب کردم که من کجا و کی نظری دادم و اصلا درباره چی بوده، جالبه وقتی دوباره کامنت خودمو خوندم ، فهمیدم چقدر الان بهش نیاز داشتم که دوباره برام یادآوری بشه و از این بابت از شما سپاس گزارم. واما در جواب شما باید عرض کنم که به نظر من این که چه الهامی به من شده مهم نیست ، مهم عمل کردن به اون الهام و اعتماد به الهاماتیه که شبانه روز داره بهمون میشه در همه زمینه ها. راستش اون روز تمام ذهن من درگیر این مساله بود که چطور کسی که نه پول داره نه اعتباری و نه اصلا تاحالا این کار رو انجام داده میتونه در کمترین زمان ممکن به نتیجه برسه و رشد کنه و موفق بشه،(اینم جالبه که بگم حالا که فکر میکنم میبینم من خودم رو کاملا به همون مغازه و همون شغل محدود کرده بودم و در همون چارچوبی که برای خودم درست کرده بودم نتیجه گرفتم). وقتی که اون ایده به ذهنم رسید انقدر مسخره بود که حتی روم نمیشد باکسی مطرحش کنم . گفتم اجراش میکنم هرچه بادا باد،چون مطمئن بودم به هرکسی میگفتم یا مسخرم میکرد یا منعم میکرد. و بعد از اجراش هم دقیقا همین اتفاق افتاد و اما نتیجه ای که من گرفتم همون بود که تووی کامنتم گفتم.و تنها دلیلشم در ابتدا اعتماد به الهامی که بهم شده بود و بعد از اون عملی کردنش بود و بعد از اون دیگه هر ایده ای به ذهنم میرسید دیگه هیچ مقاومتی نداشتم و سریع عملیش میکردم و نتیجه میگرفتم. مثل همون قرعه کشی و بزرگ کردن مغازه و خیلی کارهای دیگه. خلاصه همه این حرفها میشه وقتی که به خدا اعتماد کنی دیگه ترس ها مجالی برای خود نمایی ندارن،درست مثل زمان بچگی که اگر روی یک بلندی بودیم و یکی دستش و باز میکرد که بپریم بغلش سریع اینکارو میکردیم و میپریدیم. این مشکلی که اکثر ماها باهاش روبرو هستیم و باعث موندن و حرکت نکردنمون میشه. چرا چون هرچی که بزرگتر میشیم بیشتر منطقی میشیم و ترسوتر و بیشتر شرایط رو میسنجیم که آیا این کار درسته یا نه. و یهو به خودمون میایم که عمر گذشت و ما هنوز درگیر ترسهامون هستیم. امیدوارم تونسته باشم جواب سوالتون رو داده باشم. برای خود من که خیلی مفید بود بازخوانی کامنت خودم،انگار خودم نبودم. موفق باشید و سربلند و نترس در پناه خداوند.
من وقتی قرآن رو مطالعه کردم و درک درستی از این قوانین پیدا کردم و صحبت های استاد عزیزم رو گوش دادم متوجه شدم که همه چیز در این موضوع فقط همون اصل ی هست که استاد بهشون اشاره کردن بارها و بارها
این که شما باور های مناسبی برای هر حوزه ای داشته باشید اتفاقات سریع رخ میده تبلیغات هیچ تاثیری در حوزه مالی نداردکه بتونه ما رو در کسب وکارمون رشد بده
نتیجه ی که استاد عزیزم گرفته حاصل تلاش ها ی بی وقفه ای بوده است که توی این سالها گرفته اند و به قول قرآن دوری کرده از تمام ناخواسته ها و تمام تمرکز من همون زربین روی خواسته ها بوده
نتیجه متفاوت آدما توی همین چیز ها هست
استاد با تجسم های بینظیر ی که داشتند میدیدند که به اون خواسته رسیده اند
اما انسان های دیگر روی تبلیغات حساب کردهاند
استاد هدایت خداوند را باور داشته اند که او را به بهترین مسیر ها هدایت میکند
اما انسان های دیگر روی دولت و دلار و دعاو چشم زخم و تمام عوامل بیرونی حساب کرده بودند
استاد در تجسم خودشان دیده بودن که در امدشان از طریق سایت هروز داره بیشتر میشه
اما انسان های دیگر روی آدم های دیگر حساب باز کرده بودند
وقتی در قرآن ما به زندگی پیامبران نگاه میکنیم میبینیم که آنها کسب و کار خاصی نداشته اند اما در کمال آرامش و ثروت زندگی کرده اند چون آنها به قول استاد اصل رو داشته اند چون روی فرمانروای جهان حساب باز کرده بودند و به سمت بهترین ها هدایت میشدند
من خیلی زیاد نیست که با این قوانین آشنا شدهام
اما توی این چند ماه متوجه شدم که از اون روزی که مسیر زندگی ام رو تغییر دادم خداوند هر روز در های جدیدی رو به روی من باز کرد من برای کارم تبلیغات نکردهام صفر درصد اما کسانی با من تماس میگیرند که اصلا آنها را نمیشناسم و از من درخواست محصول میکنند
سلام وخداقوت خدمت دوستان تنها دلیل موفقیت استاد عباس منش ایمان وباورهایش هست ایمان داره که رشد خواهدکرد وهیچ عوامل بیرونی برایش مهم نیست وتوجه نمیکنه وفقط وفقط روهدفش تمرکزمیکنه نتیجه ایمان یعنی رسیدن به هدف نتیجه تجسم اهداف یعنی همین فقط وفقط انگیزه مهم نیست وذوق وشوق لازمه اینها نیست بایدباورداشته باشی که میرسی ودوره تکامل رو طی کنی وصبورباشی به امیدموفقیت تمام کسانی که دنبال موفقیت هستن خدانگهدار
استاد من بیشتر کامنت هایی که برای این فایل گذاشته شده را خوندم و چیزی جز ایمان شما به خدا و بحث توکل بخدا و هماهنگ شدن شما با قانون خداوند دلیل دیگه ای برای رشد شما پیدا نکردم،بخدا قسم از همون روز اولی که فایل هاتون را شنیدم احساس می کردم که خدا نشسته روبروم و داره بهم میگه تو این دنیای مادی و پر از آشوب و استرسی که تمام جامعه و روح و روانم را گرفته باید چکار کنم و توی کدوم مسیر قدم بزارم و همین عامل باعث شد که باورت کنم و بهتون ایمان بیارم
یادم می آید روزهایی بود که از شدت ناراحتی و عصبانیت بخدا می گفتم یعنی چی که منا توی این دنیا آوردی، آوردی که اشک هاما ببینی ، آوردی که از ترس جهمنت شبها خوابم نبره و هزاران باور اشتباه دیگه که همش نجواهای شیطان بود، من همیشه اهل نماز و قرآن و روزه توی زندگیم بودم و همیشه دختری بودم که سالم زندگی می کردم و با خودم می گفتم خب خدایا من همیشه این کارها را دارم انجام میدم چرا آرزوهای منا محقق نمی کنی، چرا آرومم نمیکنی، من که هر چیزی که تو گفتی دارم عمل میکنم
تا اینکه خداوند یک روز جواب منا داد و گفت برو پاسخ تمام سوالات را توی این سایت پیدا کن
وقتی اومدم هر روز برام همه چیز تغییر کرد و فهمیدم تمام کارهای من فقط از روی یک سری عاداتی بوده که اونا را پذیرفتم ولی ایمان و باور بهشون نداشتم و جواب سوال این پرسش شما فقط و فقط در بحث ایمان و باور توحیدی شما خلاصه میشه، روزی که تصمیم گرفتید بجای پرت کردن قرآن توی آب و یکبار اونا بخونید و ابتدا شنیدید، ایمان آوردید، عمل کردید و بعد نتایج یکی یکی وارد زندگی شما شد، و هر چقدر ایمانتون بیشتر شد نتایج براتون بیشتر شد
و اینکه اینطور کسب و کار شما بدون تبلیغ و یا هر چیزی دیگه ای گسترش پیدا کرد چیزی نبود جز جنس ایمان و باوری که با روح تک تک اعضای این سایت و آدم هایی که حرف های شما را شنیدن بودن نبود، و اونجا بود که بدون اینکه شما کاری کنید خداوند برای شما همه کاری کرد، الان شما بدون اینکه حضور فیزیکی داشته باشید افراد دوره ها و فایل های شما هر دفعه هزاران برابر بیشتر و نتایج بیشتر میشود و ایمان آوردید به خدایی که روزی بی حد و اندازه میدهد به شرط ایمان و باور
این چیزی هست که منی که دادم ادعا میکنم و همه جا فریادش می زنم بهش ایمان صد در صد ندارم، ولی به اندازه باورم، ایمانم و عمل به دانسته هایم، نتایج هم وارد زندگیم شده و به اسم جلاله الله قسم می خورم که لذتی که از زندگی خودم توی این چند ماه آشنایی با شما تجربه کردم هیچ وقت توی زندگیم احساس نکرده بودم و خداراشکر خدارا شکر که همه مسیر شدم با شما و افرادی که همه ی اونها باور و ایمانی دارند از جنس خدا
و چقدر تکتک کامنت ها عالی اند
چقدر ایمان منا بیشتر کرد
چقدر احساس منا لطیف تر کرد
چقدر توش خدا دیدم، ایمان دیدم، باورهای قشنگ دیدم
دوستان همگی شما و تک تکتون برنده این مسابقه و برنده زندگی خودتون هستید، راستش با خودم می گفتم خدا کنه من برنده بشم و بعد که کامنت شما را خوندم، فهمیدم سمیه ایمانتا قوی کن، باورهاتا درست کن، احساست را درست کن، سطل زندگیت را بزرگتر کن، عمل کن به آنچه می دانی اون وقت میتونی دستانت را مثل حضرت سلیمان بالا ببری و بگی
خداوندا مرا بیامرز و حکومتی به من بده که شایسته هیچ کس بعد از من نباشد که تو بسیار بخشنده ای، و هزاران برابر جایزه این مسابقه وارد زندگیت میشه
پس وهاب بودن، غنی بودن، بخشنده بودن خداوند را باور کنیم،اونوقت خودش همه کاری برامون میکنه
سلام خدمت استاد عزیزم و همه اعضای خانواده صمیمی عباسمنش
من اومدم تو سایت تا کامنت بچه ها رو بخونم اما پس از خوندن کامنت چند تا از دوستان راغب شدم تا کامنت بزارم و میدونم خداوند خودش بهم میگه که چی بنویسم
من به عنوان کسی که تحصیلاتم در مورد کارآفرینه در یکی از بهترین دانشگاه های دولتی ایران الان با آموزه های استاد متوجه میشم چقدر تو دانشگاه مسیر رو برای ما دور تر کردن و حتی گمراه کردن مارو
هر مقاله ای که برای ترجمه برمیداشتم معمولا با این جمله شروع میشد: با توجه به کمبود روز افزون منابع و افزایش رقبا ما باید از فلان استراتژی و فلان روش و … برای بقا! (جالبه برای بقا !!) استفاده کنیم. اولین چیزی که میشه از این مقدمه مقالات فهمید اینه که داره ترس نابودی و از بین رفتن تو محیط بازار رو القا میکنه (چقدر این دیدگاه از دیدگاه توحیدی به دوره) وای که چقدر روش و ترفند و تحلیل و تجزبه به ما گفتن ، چه روش های آماری که ساعت ها و روز ها وقت ما رو میگرفت تا فقط قابل قبول بودن یه فرضیه رو ثابت کنه. بعد از همه این روش ها و تکنیک ها آخرش میگن بهترین روش تبلیغات ، تبلیغات دهان به دهان می باشد!
خب یعنی چی ؟ یعنی اگر بهترین جای شهر مغازه بزنی، بهترین دکور رو بزنی، تبلیغات شهری و رسانه ای انجام بدی، آخرش موثر ترین تبلیغ اینه که یکی باید بدون این که پولی گرفته باشه صادقانه و از روی خیرخواهی بیاد و تو رو معرفی کنه.
و از نظر قوانینی که ما از استاد یاد گرفتیم اون فرد میشه همون دستی از دستان خدا و البته این یکی از بینهایت طریقی هست که خداوند میتونه ما رو به خواسته مون برسونه.
خب اگر ما اینو باور کنیم که خداوند ما رو هدایت میکنه به سمت خواسته چرا راهمون رو دور کنیم ؟ چرا از اول باور های توحیدی نسازیم ؟ چرا به این آیه نیاندیشیم که دست خدا بالاتر از همه دست هاس یا آیا خدا برای بنده اش کافی نیست ؟
وقتی با خدا به منبعی بی انتها از ایده ها و فرصت ها و افراد و شرایط و موقعیت ها وصل میشیم دیگه چه ترسی از کمبود منابع میتونه وجود داشته باشه
به نظر من جواب درست در مورد این سوال تقویت باورهای توحیدی هست ، چون این موضوع اصل هست و هر چیز دیگه ای زیر مجموعه این موضوع هست. اصلا وقتی از خودش کمک بخوای خودش هدایتت میکنه که چه باور های دیگه ای بسازی. و البته باوری که عمل نیاورد حرف مفت است ، باور حقیقی باعث حرکت میشه ، انگیزه بهت میده، تنبلی رو ازت دور میکنه، حالتو خوب میکنه و از اون فرصت ها و شرایطی که برات ایجاد میشه استفاده میکنی
و خدمت استادی که تماما سعی میکند هر روز قدرتمند تر به منبع وصل شود و اموزهای ناب ناب ناب که گنجینه خداوند در ذهن ایشان هست که با خواست خودشون به این گنجینه دست پیدا کردند و به خاطر عشق نابی که در وجودشان ایجاد کرده بدون اختیار و عاشقانه اینها رو در اختیار انسان هایی قرار میدهند که دوست دارند مثل ایشون که یک روز تصمیم گرفت زندگیش رو تغییر بدهد قرار دادند
سپاس گذارم و
عاشقتم عاشقتم مرد خدا
تمام موفقیت استاد عزیز به نظر من فقط فقط اتصال به منبع هست همیشه و همیشه چون به محض قطع اتصال تمام این حرفا اموزها قطع میشود و در ذهن ایشان به این زیبایی جاری نمیشود ، که به نظرم سلطان موفقیت جهان هستند بله جهان چون یاد گرفتند درست و همیشه به منبع وصل باشند و سعی بر دائمی شدن این اتصال دارند که شروع این اتصال مساوی با الهاماتی که بنیان زندگی ایشون رو رقم زده ،در هر زمینه ایی و حال خوبشون، احساس عالیشون، اتفاقات عالیشون در ارتباط عاشقانه با تمام افریدهای خداوند ،عزیز دلشان، فرزند عزیزشان، طبیعت، انسان ها ،همه و همه انچه که بهشون احساس خوب میدهد اینها همش درک قوانین خداوند مهربان است که فقط از ما بندگی خالص و بی واسطه خواسته در مقابل تمام خواسته های ما رو عاشقانه انجام میدهد بی منت حتی اگر گفته بندگی :برای این هست که ما رو به خودش وصل کنه منظورم فرکانسمون هست دقت کنید هر لحظه که در خواستی مثبتی از اعماق وجودمان شکل بگیردفرکانسی مطابق با اون در خواست ارسال میکنیم که عشقی در وجود ما شعله میگیرد که نمیتونیم جلوش رو بگیریم ما رو به حرکت ناخوداگاه وادار میکنه تا به خواستمون برسیم. اینه اینه که از ما میخواد میگه بندگی من یعنی همیشه به من وجود واقعیتون وصل باشید تا هر چی بخواید بهتون داده بشه اساس ساز و کار عالم هستی از نظر من همینه دقت کنید که یک زمین در کهکشان پهناور بی انتها افریده و به ما فهمانده ما تنها افریده ی او در این عالم هستیم که مثل خودش خالق هستیم و تمام عالم را به تسخیر ما در اورده ،تمام اکتشافات بشر که در تاریخ ثبت شدن فقط به واسطه اتصال به منبع و دریافت الهامات بوده که توانستد بااجرا کردن الهاماتشون زندگی انسان ها را آسان تر کنند و توجه کنید که هیچ کدام از ثروتمندان خودساخته بزرگ تاریخ برای خودشون و ماندگاری در تاریخ تبلیغ نکردند و با باور به الهاماتشون و اجرای اونها معروف و ثروتمند در زمان خود و ماندگار در تاریخ شدند . جهان رو با بدن خودتون مقایسه کنید که بدنتون یک عالم بی انتهاست چقدر زیباست و در این بدن قدرت رو به ذهن ما داده تا با ارسال فرکانس مناسب و اتصال به منبع و دور شدن از زمزمه های شیطان خالص بشیم و در خالص بودن اتفاقاتی زیبا را در زندگی مون جذب میکنیم که کسی که تو این فرکانس نباشد نمیتواند این اتفاقات را برای خودش رقم بزند و نمیتواند این همه نعمت بی انتهای لذت بخش رو دریافت کند ،به سادگی بله به سادگی هر چه تمام تر فقط و فقط با اتصال به خداوند من تمام تلاشم این هست هر لحظه ذهنم که داره اذیتم میکنه یعنی فرکانس های منفی ارسال میکنم جلوش رو بگیرم و به عشق های زندگیم فکر کنم همسرم، خانوادم، طبیعت، زیبایی باد بارون اهنگ زیبا هر چیزی که حالم رو خوب میکنه. تماما با اتصال به منبع عشق این حرفها به ذهنم امد خیلی دوستون دارم جایگاه بسیار زیبایی هم در این جهان و هم در اخرت خواهیم داشت اگر به منبع وصل باشیم.
مطمینم متوجه شدید وقتی به منبع متصل هستیم در بالا ترین فرکانس ناب ترین الهمات رو دریافت میکنیم که با عمل به اونها در کسب کار ،در زندگی روزمره، در ارتباط مون با دیگران بسیار موفق هستیم و نیاز به کمک گرفتن از عوامل بیرونی نداریم .
خدایا شکرت برای همکاری در نوشتن این متن عاشقتم .
یه چیز دیگه هم بهم الهام شد بگم
خداوند دست میشود بی دستان را
پا میشود برای معلولین پا
چشم میشود برای نابینا
گوش میشود برای ناشنوا
خداوند همه چیز میشود تو را درصورت باور به قدرتش و عمل به باور یا همان اتصال به منبع و لذت بردن و عشق رو تجربه کردن از این اتصال بی نهایت زیبا.
در اتصال دائم به خداوند همیشه سلامت خوشبخت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید
همسر عزیزم بهترین خیلی عالی و با احساس بود خوشحالم که با هم در مسیر هستیم سپاسگذار خداوندم و ممنونم از استاد بزرگ و من موافق این هستم که این دیدگاه توحیدی هست که بدون تبلیغ و هیچ تلاش جانبی فقط از خداوند بخواهیم که کسب و کار ما رو گسترش بده و باور داشته باشیم و ناامید نسیم و در هر لحظه با تمام قلبمون مطمعن باشیم فکر میکنم اصلا آسون نیست ولی غیر ممکن هم نیست و این تفکر از جنس ایمان واقعی نگاه توحیدی یقین آرامش و سرتاسر احساس شعف و این حالت بخش محبوب من هست سرتاسر احساس شعف ….. دوستتون دارم
خب بنظر من اینکه ایشون باور به این داره که کارشون صحیح هستش و باور داره که اون کار رو به بهترین شکل ممکن انجام میده.و اینکه ایشون خودش رو لایق تک بودن بین بغیه افراد فعال در اون رشته میدونه واین باور حتما ایشون رو از بغیه متمایز میکنه. ممنون از عزیزانم.
خیلی مواقع افراد اشتباه میکنند درباره ی دلایل موفقیت افراد موفق . مثلا میگن : یه ایده خاص ، یه تکنیک خاص ، یه موهبت الهی ، یه شانس عجیب و غریب و … باعث موفقیت این آدم شده . چون اصل رو نمی دونن .
استاد درباره ی خودشون تو فایل های مختلف توضیح میدن راجع به دلایل موفقیتشون : اینکه روی خودشون کار کردند . تمام درآمدشون رو هزینه کردن برای یادگیری ، برای تغییر باور ها . صدها کتاب خوندن ، تمام زمانشون رو گذاشتن برای اینکه کتاب ها رو عملی کنند توی زندگی . تمام وجودشون ، تمام ذهنشون کار کردن روی قوانین هست .در هر لحظه مراقب هستن با کلامشون دارن فرکانس خوب به جهان هستی میفرستن یا بد ، در هر لحظه مراقبن دارن روی چی تمرکز میکنن ، دارن به سمت خواسته ها میرن یا ناخواسته ها . در واقع با قانون زندگی میکنن .
زمانی که دیگران به حاشیه های زندگی تمرکز میکردن ، با عشق روی خودشون و باورهاشون کار میکردن .
غیر از پول هایی که هزینه کردن برای یادگیری ، مهمترین کاری که کردن ، زمان و انرژی فکری بود که روی این موضوع گذاشتن .
استاد میگن : یه روزی نشستم به این موضوع فکر کردم که میخوام هزینه های زندگیم رو برای چی بذارم ؟ دوا درمان ، رفتن به دادگاه ، حل مشکلات ، بلا و مصیبت های که سرم میاد ، تعمیر ماشین ، خرابی خونه و… یا میخوام پول هام رو هزینه کنم برای موفقیت ، ثروت بیشتر ، خوشبختی بیشتر ،شادی بیشتر ، و …
ما در هر صورت باید انرژیمون رو هزینه کنیم ، حالا هم پول ، هم زمان ، هم فکر . باید تصمیم بگیریم میخوایم روی کجا هزینه کنیم ؟
استاد تصمیم گرفتن هزینه کنن برای تغییر فکرشون ، برای تغییر باورهاشون . زمان گذاشتن ، انرژی گذاشتن ، بهاش رو پرداخت کردن .
در مورد هزینه کردن روی خودمون دست و دلباز باشیم .
استاد میگن : زمانی که تو ایران بودم و همه داشتن بخاطر گرونی و مشکلات گریه میکردن ، من هم داشتم گریه میکردم اما بخاطر نعمت هایی که خداوند به من داده ، بخاطر لذت هایی که خداوند به من داده ، بخاطر عشقی که در دل من ایجاد کرده . اون ها داشتن گریه میکردن ، من هم داشتم گریه می کردم . اما نتیجه از زمین تا آسمون متفاوت بود .
با تمام وجود متعهد بودن به حرف هایی که به ما میگن ،افکارشون رو کنترل میکردن ، ورودی های ذهنشون رو کنترل میکردن . اینکه چی دارن میشنون ، با کی دارن حرف میزنن ، برای اینکه تغییر کنن محل زندگیشون رو تغییر دادن ، دوستانشون رو تغییر دادن ، از هر چیزی که بهش چسبیده بودن و باعث میشد که پرواز نکنن گذشتن .
برای اینکه اعتقاد داشتن باید بهای رسیدن به خواسته ها رو پرداخت کرد . که اینها بهاش بود .
اگر میخواهیم در این مسیر حرکت کنیم ، با تمام وجود حرکت کنیم .
استاد با تمام وجود حرکت کردن . گفتن : این مسیر به من جواب داده تا الان . دیگه هم فقط همین مسیر رو میرم . کاری هم به بقیه مسیرها ندارم .
تو جهان بی نهایت مسیر و راه وجود داره ، بینهایت جاده وجود داره ، که هر کدوم به یه جایی میرن .
استاد جاده ای رو پیدا کردن که مسیرش پر از نعمت و فراوانی هست ، پر از زیبایی و آرامش هست . و دیگه جاده شون رو عوض نکردن . چون جادشون براشون سعادت و خوشبختی در تمام زمینه ها رو آورده .
چکار داریم بقیه تو چه جاده ای هستن . هر کسی هر مسیری رو میخواد بره میتونه بره . هر کسی هر طرز فکر ، ایده ، و پیشنهادی می خواد داشته باشه ، میتونه داشته باشه .
فقط تمرکزمون روی همین جاده باشه ، ذهنمون رو از بقیه پا کنیم .%99 مردم جهان غرق در بیماری ، فقر ، بیماری های عاطفی و… هستند . تصمیممون رو بگیریم میخواییم جزء %1 باشیم یا جزء %99 .
به نام یگانه خدای بی همتا
سلام به همه شما دوستان عزیزم همسفران خوب و همیشه همراه
٫
چقدر خوب که این سوال مطرح شد، من خودم بارها با این موضوع درگیر بودم و به قول دوستمون خیلی وقتها گیج میشدم که واقعا چه کاری درست است و اصل و اساس رسیدن به نتیجه کدام است٫
٫
بعد از اینکه این سوال اینجا مطرح شد گفتم بگردم و در زندگی خودم جستجو کنم شاید به جوابی برسم٫
تا اینکه به این قسمت از زندگیم رسیدم٫
سالها پیش من تصمیم گرفتم یک فروشگاه فروش محصولات فرهنگی باز کنم ، پول نداشتم حتی هزار تومان،این کار را نمیشناختم و اصلا تا بحال فروشندگی نکرده بودم تا این حد نابلد بودم که مغازه ای کوچک به ابعاد ۳*۱٫۵ چسبیده به مغازه ای که اونم کارش فروش محصولات فرهنگی بود و ۷سالی هم میشد که کارش رو شروع کرده بود اجاره کردم وشروع کردم٫
خوب من هیچ چیز از اینکار نمیدونستم سرمایه هم نداشتم ، کمی جنس از فروشگاه کناریم با چک خریداری کردم و در فروشگاه خودم گذاشتم، خیلی جالب بود ماه اول و دوم حتی یک نفر هم وارد مغازه من نمیشد٫ فقط وسیلشون رو جلوی مغازه من پارک میکردن و خریدشون رو از مغازه کناری، البته اگر کسی هم وارد میشد برای این بود که به من بگه آخه تو چه فکری کردی که اینجا مغازه زدی تا همسایت باشه کسی پیش تو نمیاد چون هم معروفه و همه شهر میشناسنش و هم مغازش سه برابر و جنسم که بی اندازه داره٫٫٫٫
اوایل افسردگی گرفته بودم بعد به خودم گفتم من چه کاری میتونم انجام بدم که مشتری بیاد مغازم و بتونم کار کنم بعد از چند روز یک ایده خیلی ساده به ذهنم رسید انگار که دروازه قلعه ذهن منو به روی تمام حواشی و ترسها حرف دیگران بست و به من قدرت داد تا بی درنگ اون ایده رو اجرا کنم٫
دوستان عزیزم شاید باورش براتون سخت باشه ولی از یک روز بعد اجرا کردن اون ایده آنقدر مشتری داخل مغازه بود که حتی بیرون آمدن از مغازه برام مشکل بود،خلاصه کنم ،کمتر از ۶ماه کل شهر مغازه من رو میشناختند و مشتری من بودن، به اندازه ای که در اسفند همون سال جشنواره ای برگزار کردم و به مشتریان خودم به قید قرعه جایزه میدادم و سال بعد مغازم شد ۵برابر جای قبلی، با شهرتی بی مثال و همون دوستانی که قبلا بهم گفته بودن کارم اشتباه بوده که اینجا مغازه گرفتم حرفشون به این جمله تغییر کرده بود٫٫٫٫٫ تو چه کردی با این همسایت دیگه هیچکس اونجا نمیره و همه میان پیش تو٫٫
من تبلیغ کرده بودم ولی به نظر شما اون همه مشتری از تبلیغ سراغم اومده بودن ؟ نه٫٫٫
چرا که من کلا ۵۰۰ برگ سیاه و سفید توانسته بودم چاپ کنم و خودم نیمه های شب به در و دیوار شهر چسبانده بودم ،اما بایک باور قدرتمند و ایده شگفت انگیزی که بهم الهام شده بود، در صورتی که هم صنفهای من با سرمایه کلان و تبلیغات فراوان و گسترده تر حتی به اندازه نیمی از مشتریانی که من جذب کرده بودم نتوانسته بودن جذب کنند و تمام تمرکزشان را گذاشته بودن تا مرا از میدان بیرون کنند٫ خنده داره نه ؟
منی که به لحاظ سرمایه و قدمت در بازار اصلا به چشم نمی آمدم٫٫٫
٫
پس چرا تبلیغ نکردند ، چرا از شیوه های مدرن جذب مشتری و فروش استفاده نمیکردند، تمام قدرت و قدمت و ثروتشان در مقابل یک باور قدرتمند بی اثر شده بود٫٫٫
من چه کرده بودم؟ به تضاد برخورده بودم ، ذهنم را کنترل کردم و سوال درست از خودم پرسیده بودم و جهان هستی جواب درست را داده بود و مرا به سمتش هدایت کرده بود من باور درست را ساخته بودم و به جوابی که گرفته بودم اعتماد کردم و با عملکرد درست در مسیر درست قرار گرفتم و به نتیجه درست رسیدم٫
من سالهاست که دیگه مغازه ندارم ولی هنوز با بسیاری از مشتریانم در ارتباطم و دوستیم و همیشه ابراز محبت میکنند٫٫
٫
من این تجربه رو ناآگاهانه و بااستفاده از قوانین درست جهان هستی بدست آوردم٫
توانایی کنترل ذهن در شرایطی که به ظاهر خوشایند نیست و به تضاد برخورده بودم و اعتماد به الهامی که بهم شده بود و ساخت باوری قدرتمند که حتما میتوانم به نتیجه برسم که شدند چاشنی انفجار ابزار تبلیغ و منو پرتاب کرد به روی بام موفقیت در کسب و کارم٫٫٫٫
استاد بارها و بارها و بارها توی صحبت هاشون این جمله رو تکرار میکنن که من وقتی فهمیدم قانون چیه و چطور کار میکنه دیگه همه چی تموم شد من باورش کردم و گفتم اگر اینجوریه که منم همین کارو میکنم و به نتیجه میرسم و جدای از همه آموزشها و تکنیک ها فقط و فقط یک نکته خودنمایی میکند شناخت درست خداوند به عنوان تنها قدرت جهان هستی و تنها پاسخ دهنده که هر چه بخواهی به تو میدهد همانگونه که باورش کنی اوست که تضاد را بر سر راهت قرار میدهد ،اوست که مسیر را میسازد ف اوست که هدایتت میکند و اوست که به خواسته ات میرساند، اگر زنجیرهای شرک و بی اعتمادی رو از خودت باز کنی و فقط او راببینی و از او بخواهی٫٫٫
من زمانی هرچه ساخته بودم را از دست دادم که کنترل ذهن از دستم خارج شد و به سمت لشکر سیاه و پلید ناتوانیها و نشدنها و منفی نگری ها دوید٫ که به لطف خدا و کمک استاد دارم دوباره کنترلش میکنم٫
امیدوارم که این تجربه ی من کمک کننده و راهگشا باشه اول برای خودم و بعد برای دوستانی که مطالعه میکنند٫
آرامش همراه لحظه هاتون باشه٫٫٫
سلام دوست عزیز
چقدرتجربه ی زیبایی رو بیان کردین..میشه توضیح بیشتروواضحتری رو راجع به الهامی که خداوند بهتون کرد و موفق شدین رو بنویسین. سپاس از شما
سلام به شما.
راستش وقتی امروز ایمیل سوال شما برام اومد، کلی تعجب کردم که من کجا و کی نظری دادم و اصلا درباره چی بوده، جالبه وقتی دوباره کامنت خودمو خوندم ، فهمیدم چقدر الان بهش نیاز داشتم که دوباره برام یادآوری بشه و از این بابت از شما سپاس گزارم. واما در جواب شما باید عرض کنم که به نظر من این که چه الهامی به من شده مهم نیست ، مهم عمل کردن به اون الهام و اعتماد به الهاماتیه که شبانه روز داره بهمون میشه در همه زمینه ها. راستش اون روز تمام ذهن من درگیر این مساله بود که چطور کسی که نه پول داره نه اعتباری و نه اصلا تاحالا این کار رو انجام داده میتونه در کمترین زمان ممکن به نتیجه برسه و رشد کنه و موفق بشه،(اینم جالبه که بگم حالا که فکر میکنم میبینم من خودم رو کاملا به همون مغازه و همون شغل محدود کرده بودم و در همون چارچوبی که برای خودم درست کرده بودم نتیجه گرفتم). وقتی که اون ایده به ذهنم رسید انقدر مسخره بود که حتی روم نمیشد باکسی مطرحش کنم . گفتم اجراش میکنم هرچه بادا باد،چون مطمئن بودم به هرکسی میگفتم یا مسخرم میکرد یا منعم میکرد. و بعد از اجراش هم دقیقا همین اتفاق افتاد و اما نتیجه ای که من گرفتم همون بود که تووی کامنتم گفتم.و تنها دلیلشم در ابتدا اعتماد به الهامی که بهم شده بود و بعد از اون عملی کردنش بود و بعد از اون دیگه هر ایده ای به ذهنم میرسید دیگه هیچ مقاومتی نداشتم و سریع عملیش میکردم و نتیجه میگرفتم. مثل همون قرعه کشی و بزرگ کردن مغازه و خیلی کارهای دیگه. خلاصه همه این حرفها میشه وقتی که به خدا اعتماد کنی دیگه ترس ها مجالی برای خود نمایی ندارن،درست مثل زمان بچگی که اگر روی یک بلندی بودیم و یکی دستش و باز میکرد که بپریم بغلش سریع اینکارو میکردیم و میپریدیم. این مشکلی که اکثر ماها باهاش روبرو هستیم و باعث موندن و حرکت نکردنمون میشه. چرا چون هرچی که بزرگتر میشیم بیشتر منطقی میشیم و ترسوتر و بیشتر شرایط رو میسنجیم که آیا این کار درسته یا نه. و یهو به خودمون میایم که عمر گذشت و ما هنوز درگیر ترسهامون هستیم. امیدوارم تونسته باشم جواب سوالتون رو داده باشم. برای خود من که خیلی مفید بود بازخوانی کامنت خودم،انگار خودم نبودم. موفق باشید و سربلند و نترس در پناه خداوند.
سلام دوست عزیز
سپاس فراوان از پیام پرازدرستون که ارسال کردین…بهترینهاروبراتون ارزو دارم در پناه خداوند
سلام خدمت استاد عزیزم و خانواده صمیمی عباسمنش
تجربه من نسبت به این سوال این هست که
من وقتی قرآن رو مطالعه کردم و درک درستی از این قوانین پیدا کردم و صحبت های استاد عزیزم رو گوش دادم متوجه شدم که همه چیز در این موضوع فقط همون اصل ی هست که استاد بهشون اشاره کردن بارها و بارها
این که شما باور های مناسبی برای هر حوزه ای داشته باشید اتفاقات سریع رخ میده تبلیغات هیچ تاثیری در حوزه مالی نداردکه بتونه ما رو در کسب وکارمون رشد بده
نتیجه ی که استاد عزیزم گرفته حاصل تلاش ها ی بی وقفه ای بوده است که توی این سالها گرفته اند و به قول قرآن دوری کرده از تمام ناخواسته ها و تمام تمرکز من همون زربین روی خواسته ها بوده
نتیجه متفاوت آدما توی همین چیز ها هست
استاد با تجسم های بینظیر ی که داشتند میدیدند که به اون خواسته رسیده اند
اما انسان های دیگر روی تبلیغات حساب کردهاند
استاد هدایت خداوند را باور داشته اند که او را به بهترین مسیر ها هدایت میکند
اما انسان های دیگر روی دولت و دلار و دعاو چشم زخم و تمام عوامل بیرونی حساب کرده بودند
استاد در تجسم خودشان دیده بودن که در امدشان از طریق سایت هروز داره بیشتر میشه
اما انسان های دیگر روی آدم های دیگر حساب باز کرده بودند
وقتی در قرآن ما به زندگی پیامبران نگاه میکنیم میبینیم که آنها کسب و کار خاصی نداشته اند اما در کمال آرامش و ثروت زندگی کرده اند چون آنها به قول استاد اصل رو داشته اند چون روی فرمانروای جهان حساب باز کرده بودند و به سمت بهترین ها هدایت میشدند
من خیلی زیاد نیست که با این قوانین آشنا شدهام
اما توی این چند ماه متوجه شدم که از اون روزی که مسیر زندگی ام رو تغییر دادم خداوند هر روز در های جدیدی رو به روی من باز کرد من برای کارم تبلیغات نکردهام صفر درصد اما کسانی با من تماس میگیرند که اصلا آنها را نمیشناسم و از من درخواست محصول میکنند
و در پایان ضرب المثل معروف خودمون هست که میگه
با خدا باش پادشاهی کن
بی خدا باش هر چه خواهی کن
و به قول قرآن کلا امد
ما به هر دو گروه کمک میکنیم
هم کسانی که به سوی موفقیت میروند
هم کسانی که به سوی گمراهی میروند
سلام وخداقوت خدمت دوستان تنها دلیل موفقیت استاد عباس منش ایمان وباورهایش هست ایمان داره که رشد خواهدکرد وهیچ عوامل بیرونی برایش مهم نیست وتوجه نمیکنه وفقط وفقط روهدفش تمرکزمیکنه نتیجه ایمان یعنی رسیدن به هدف نتیجه تجسم اهداف یعنی همین فقط وفقط انگیزه مهم نیست وذوق وشوق لازمه اینها نیست بایدباورداشته باشی که میرسی ودوره تکامل رو طی کنی وصبورباشی به امیدموفقیت تمام کسانی که دنبال موفقیت هستن خدانگهدار
بنام الله یکتا
استاد من بیشتر کامنت هایی که برای این فایل گذاشته شده را خوندم و چیزی جز ایمان شما به خدا و بحث توکل بخدا و هماهنگ شدن شما با قانون خداوند دلیل دیگه ای برای رشد شما پیدا نکردم،بخدا قسم از همون روز اولی که فایل هاتون را شنیدم احساس می کردم که خدا نشسته روبروم و داره بهم میگه تو این دنیای مادی و پر از آشوب و استرسی که تمام جامعه و روح و روانم را گرفته باید چکار کنم و توی کدوم مسیر قدم بزارم و همین عامل باعث شد که باورت کنم و بهتون ایمان بیارم
یادم می آید روزهایی بود که از شدت ناراحتی و عصبانیت بخدا می گفتم یعنی چی که منا توی این دنیا آوردی، آوردی که اشک هاما ببینی ، آوردی که از ترس جهمنت شبها خوابم نبره و هزاران باور اشتباه دیگه که همش نجواهای شیطان بود، من همیشه اهل نماز و قرآن و روزه توی زندگیم بودم و همیشه دختری بودم که سالم زندگی می کردم و با خودم می گفتم خب خدایا من همیشه این کارها را دارم انجام میدم چرا آرزوهای منا محقق نمی کنی، چرا آرومم نمیکنی، من که هر چیزی که تو گفتی دارم عمل میکنم
تا اینکه خداوند یک روز جواب منا داد و گفت برو پاسخ تمام سوالات را توی این سایت پیدا کن
وقتی اومدم هر روز برام همه چیز تغییر کرد و فهمیدم تمام کارهای من فقط از روی یک سری عاداتی بوده که اونا را پذیرفتم ولی ایمان و باور بهشون نداشتم و جواب سوال این پرسش شما فقط و فقط در بحث ایمان و باور توحیدی شما خلاصه میشه، روزی که تصمیم گرفتید بجای پرت کردن قرآن توی آب و یکبار اونا بخونید و ابتدا شنیدید، ایمان آوردید، عمل کردید و بعد نتایج یکی یکی وارد زندگی شما شد، و هر چقدر ایمانتون بیشتر شد نتایج براتون بیشتر شد
و اینکه اینطور کسب و کار شما بدون تبلیغ و یا هر چیزی دیگه ای گسترش پیدا کرد چیزی نبود جز جنس ایمان و باوری که با روح تک تک اعضای این سایت و آدم هایی که حرف های شما را شنیدن بودن نبود، و اونجا بود که بدون اینکه شما کاری کنید خداوند برای شما همه کاری کرد، الان شما بدون اینکه حضور فیزیکی داشته باشید افراد دوره ها و فایل های شما هر دفعه هزاران برابر بیشتر و نتایج بیشتر میشود و ایمان آوردید به خدایی که روزی بی حد و اندازه میدهد به شرط ایمان و باور
این چیزی هست که منی که دادم ادعا میکنم و همه جا فریادش می زنم بهش ایمان صد در صد ندارم، ولی به اندازه باورم، ایمانم و عمل به دانسته هایم، نتایج هم وارد زندگیم شده و به اسم جلاله الله قسم می خورم که لذتی که از زندگی خودم توی این چند ماه آشنایی با شما تجربه کردم هیچ وقت توی زندگیم احساس نکرده بودم و خداراشکر خدارا شکر که همه مسیر شدم با شما و افرادی که همه ی اونها باور و ایمانی دارند از جنس خدا
و چقدر تکتک کامنت ها عالی اند
چقدر ایمان منا بیشتر کرد
چقدر احساس منا لطیف تر کرد
چقدر توش خدا دیدم، ایمان دیدم، باورهای قشنگ دیدم
دوستان همگی شما و تک تکتون برنده این مسابقه و برنده زندگی خودتون هستید، راستش با خودم می گفتم خدا کنه من برنده بشم و بعد که کامنت شما را خوندم، فهمیدم سمیه ایمانتا قوی کن، باورهاتا درست کن، احساست را درست کن، سطل زندگیت را بزرگتر کن، عمل کن به آنچه می دانی اون وقت میتونی دستانت را مثل حضرت سلیمان بالا ببری و بگی
خداوندا مرا بیامرز و حکومتی به من بده که شایسته هیچ کس بعد از من نباشد که تو بسیار بخشنده ای، و هزاران برابر جایزه این مسابقه وارد زندگیت میشه
پس وهاب بودن، غنی بودن، بخشنده بودن خداوند را باور کنیم،اونوقت خودش همه کاری برامون میکنه
در پناه الله وهاب باشید
سلام خدمت استاد عزیزم و همه اعضای خانواده صمیمی عباسمنش
من اومدم تو سایت تا کامنت بچه ها رو بخونم اما پس از خوندن کامنت چند تا از دوستان راغب شدم تا کامنت بزارم و میدونم خداوند خودش بهم میگه که چی بنویسم
من به عنوان کسی که تحصیلاتم در مورد کارآفرینه در یکی از بهترین دانشگاه های دولتی ایران الان با آموزه های استاد متوجه میشم چقدر تو دانشگاه مسیر رو برای ما دور تر کردن و حتی گمراه کردن مارو
هر مقاله ای که برای ترجمه برمیداشتم معمولا با این جمله شروع میشد: با توجه به کمبود روز افزون منابع و افزایش رقبا ما باید از فلان استراتژی و فلان روش و … برای بقا! (جالبه برای بقا !!) استفاده کنیم. اولین چیزی که میشه از این مقدمه مقالات فهمید اینه که داره ترس نابودی و از بین رفتن تو محیط بازار رو القا میکنه (چقدر این دیدگاه از دیدگاه توحیدی به دوره) وای که چقدر روش و ترفند و تحلیل و تجزبه به ما گفتن ، چه روش های آماری که ساعت ها و روز ها وقت ما رو میگرفت تا فقط قابل قبول بودن یه فرضیه رو ثابت کنه. بعد از همه این روش ها و تکنیک ها آخرش میگن بهترین روش تبلیغات ، تبلیغات دهان به دهان می باشد!
خب یعنی چی ؟ یعنی اگر بهترین جای شهر مغازه بزنی، بهترین دکور رو بزنی، تبلیغات شهری و رسانه ای انجام بدی، آخرش موثر ترین تبلیغ اینه که یکی باید بدون این که پولی گرفته باشه صادقانه و از روی خیرخواهی بیاد و تو رو معرفی کنه.
و از نظر قوانینی که ما از استاد یاد گرفتیم اون فرد میشه همون دستی از دستان خدا و البته این یکی از بینهایت طریقی هست که خداوند میتونه ما رو به خواسته مون برسونه.
خب اگر ما اینو باور کنیم که خداوند ما رو هدایت میکنه به سمت خواسته چرا راهمون رو دور کنیم ؟ چرا از اول باور های توحیدی نسازیم ؟ چرا به این آیه نیاندیشیم که دست خدا بالاتر از همه دست هاس یا آیا خدا برای بنده اش کافی نیست ؟
وقتی با خدا به منبعی بی انتها از ایده ها و فرصت ها و افراد و شرایط و موقعیت ها وصل میشیم دیگه چه ترسی از کمبود منابع میتونه وجود داشته باشه
به نظر من جواب درست در مورد این سوال تقویت باورهای توحیدی هست ، چون این موضوع اصل هست و هر چیز دیگه ای زیر مجموعه این موضوع هست. اصلا وقتی از خودش کمک بخوای خودش هدایتت میکنه که چه باور های دیگه ای بسازی. و البته باوری که عمل نیاورد حرف مفت است ، باور حقیقی باعث حرکت میشه ، انگیزه بهت میده، تنبلی رو ازت دور میکنه، حالتو خوب میکنه و از اون فرصت ها و شرایطی که برات ایجاد میشه استفاده میکنی
سلام و احترام خدمت همه افریدگان زیبای عالم هستی
و خدمت استادی که تماما سعی میکند هر روز قدرتمند تر به منبع وصل شود و اموزهای ناب ناب ناب که گنجینه خداوند در ذهن ایشان هست که با خواست خودشون به این گنجینه دست پیدا کردند و به خاطر عشق نابی که در وجودشان ایجاد کرده بدون اختیار و عاشقانه اینها رو در اختیار انسان هایی قرار میدهند که دوست دارند مثل ایشون که یک روز تصمیم گرفت زندگیش رو تغییر بدهد قرار دادند
سپاس گذارم و
عاشقتم عاشقتم مرد خدا
تمام موفقیت استاد عزیز به نظر من فقط فقط اتصال به منبع هست همیشه و همیشه چون به محض قطع اتصال تمام این حرفا اموزها قطع میشود و در ذهن ایشان به این زیبایی جاری نمیشود ، که به نظرم سلطان موفقیت جهان هستند بله جهان چون یاد گرفتند درست و همیشه به منبع وصل باشند و سعی بر دائمی شدن این اتصال دارند که شروع این اتصال مساوی با الهاماتی که بنیان زندگی ایشون رو رقم زده ،در هر زمینه ایی و حال خوبشون، احساس عالیشون، اتفاقات عالیشون در ارتباط عاشقانه با تمام افریدهای خداوند ،عزیز دلشان، فرزند عزیزشان، طبیعت، انسان ها ،همه و همه انچه که بهشون احساس خوب میدهد اینها همش درک قوانین خداوند مهربان است که فقط از ما بندگی خالص و بی واسطه خواسته در مقابل تمام خواسته های ما رو عاشقانه انجام میدهد بی منت حتی اگر گفته بندگی :برای این هست که ما رو به خودش وصل کنه منظورم فرکانسمون هست دقت کنید هر لحظه که در خواستی مثبتی از اعماق وجودمان شکل بگیردفرکانسی مطابق با اون در خواست ارسال میکنیم که عشقی در وجود ما شعله میگیرد که نمیتونیم جلوش رو بگیریم ما رو به حرکت ناخوداگاه وادار میکنه تا به خواستمون برسیم. اینه اینه که از ما میخواد میگه بندگی من یعنی همیشه به من وجود واقعیتون وصل باشید تا هر چی بخواید بهتون داده بشه اساس ساز و کار عالم هستی از نظر من همینه دقت کنید که یک زمین در کهکشان پهناور بی انتها افریده و به ما فهمانده ما تنها افریده ی او در این عالم هستیم که مثل خودش خالق هستیم و تمام عالم را به تسخیر ما در اورده ،تمام اکتشافات بشر که در تاریخ ثبت شدن فقط به واسطه اتصال به منبع و دریافت الهامات بوده که توانستد بااجرا کردن الهاماتشون زندگی انسان ها را آسان تر کنند و توجه کنید که هیچ کدام از ثروتمندان خودساخته بزرگ تاریخ برای خودشون و ماندگاری در تاریخ تبلیغ نکردند و با باور به الهاماتشون و اجرای اونها معروف و ثروتمند در زمان خود و ماندگار در تاریخ شدند . جهان رو با بدن خودتون مقایسه کنید که بدنتون یک عالم بی انتهاست چقدر زیباست و در این بدن قدرت رو به ذهن ما داده تا با ارسال فرکانس مناسب و اتصال به منبع و دور شدن از زمزمه های شیطان خالص بشیم و در خالص بودن اتفاقاتی زیبا را در زندگی مون جذب میکنیم که کسی که تو این فرکانس نباشد نمیتواند این اتفاقات را برای خودش رقم بزند و نمیتواند این همه نعمت بی انتهای لذت بخش رو دریافت کند ،به سادگی بله به سادگی هر چه تمام تر فقط و فقط با اتصال به خداوند من تمام تلاشم این هست هر لحظه ذهنم که داره اذیتم میکنه یعنی فرکانس های منفی ارسال میکنم جلوش رو بگیرم و به عشق های زندگیم فکر کنم همسرم، خانوادم، طبیعت، زیبایی باد بارون اهنگ زیبا هر چیزی که حالم رو خوب میکنه. تماما با اتصال به منبع عشق این حرفها به ذهنم امد خیلی دوستون دارم جایگاه بسیار زیبایی هم در این جهان و هم در اخرت خواهیم داشت اگر به منبع وصل باشیم.
مطمینم متوجه شدید وقتی به منبع متصل هستیم در بالا ترین فرکانس ناب ترین الهمات رو دریافت میکنیم که با عمل به اونها در کسب کار ،در زندگی روزمره، در ارتباط مون با دیگران بسیار موفق هستیم و نیاز به کمک گرفتن از عوامل بیرونی نداریم .
خدایا شکرت برای همکاری در نوشتن این متن عاشقتم .
یه چیز دیگه هم بهم الهام شد بگم
خداوند دست میشود بی دستان را
پا میشود برای معلولین پا
چشم میشود برای نابینا
گوش میشود برای ناشنوا
خداوند همه چیز میشود تو را درصورت باور به قدرتش و عمل به باور یا همان اتصال به منبع و لذت بردن و عشق رو تجربه کردن از این اتصال بی نهایت زیبا.
در اتصال دائم به خداوند همیشه سلامت خوشبخت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید
??
همسر عزیزم بهترین خیلی عالی و با احساس بود خوشحالم که با هم در مسیر هستیم سپاسگذار خداوندم و ممنونم از استاد بزرگ و من موافق این هستم که این دیدگاه توحیدی هست که بدون تبلیغ و هیچ تلاش جانبی فقط از خداوند بخواهیم که کسب و کار ما رو گسترش بده و باور داشته باشیم و ناامید نسیم و در هر لحظه با تمام قلبمون مطمعن باشیم فکر میکنم اصلا آسون نیست ولی غیر ممکن هم نیست و این تفکر از جنس ایمان واقعی نگاه توحیدی یقین آرامش و سرتاسر احساس شعف و این حالت بخش محبوب من هست سرتاسر احساس شعف ….. دوستتون دارم
سلام استاد جونم
لایوهات خیلی عالین دمت گرم
الان رفتی زیر سایه اون درخت نشستی و من خودم اونجا میبینم?
استاد درمورد اینکه میگین ، بعضی ها میگن ظاهر مهم که فلان ساعت دستت باشه یا کت شلوار بپوشی
خواستم بگم برا ما عباس منشی ها این مسئله مهم نیست واقعا برا همین همگی اینجا جمع شدیم
من خودم از بچگی یادم نمیاد رو ظواهر تمرکز کرده باشم
برای من اون حسی که با اون فرد برام ایجاد میشه مهم
حرف ها و آگاهی هایی که ازش دریافت میکنم مهمه
بارها شده مثلا تو گفته دوست و فامیل که می خوان بگن در مورد کی حرف میزنن میگن همون که این لباس رو پوشیده بود
یا مدل موهاش اینجوری بود
بخدا دارم میگم هیچ وقت یادم نمونده
و دقت نکردم ینی
چون واقعا طاهر برام مهم نیست
و مطمئنم تمام دوستانی که اینجان همین ویژگی رو دارن که کنار همیم
استاد جون واقعا از صمیم قلبم دوستان دارم و عاشق این سایت و دوستان گلم هستم
به دنیای دیگه است این سایت و این نظرات
من قبلا هم می خوندم نظراتی که رو فایلها میومد
ولی الان شروع کردم نظراتی که رو محصولات هست رو می خونم
میبینم وای خدا چین اینا
چه آگاهی هایی چه دوستانی
من حدود ده روز بهم الهام شده دارم دوره عشق و مودت رو در کنار دوازده قدم کار میکنم
و هر روز دارم کامنت دوره عشق و مودت رو می خونم و الان صفحه ۹۱ هستم
که فعلا از امروز گذاشتم پاوس
و شروع کردم نظرات این بخش رو می خونم
همین ابتدای کار بگم که خدا بهم یه شغلی رو الهام کرد
و بی نهایت ممنونم
إن شاء الله چند ماه بعد میام و از نتایجم میگم براتون
من بعد یک سال و چند ماه آشناییم با این سایت
تازه تازه دارم به آگاهی و درک هایی میریم که واقعا از درون احساس شادی میکنم
و اینکه واقعا قادرم زندگی ام رو خلق کنم بی نهایت لذت بخش و امید به زندگیم خیلی زیاد شده
و عاشق هر لحظه زندگیم شدم
ممنونم استاد خوبم
و خانوم شاسته جونم
و خانم فرهادی عزیزم
و همه دوستانم که میان و از نتایجشون میذارن توی سایت
سلام و ارادت
استاد عزیز
من شاید خیلی نتایج شگفت انگیز نگرفتم هنوز …ولی خداروشکر که شاکرم و حالم خوبه
هر وقت کم میارم میام فایل های شما رو میبینم مخصوصا فیلم های منطقه ی سکونت شما …..عحیب حال آدم مو خوب میکنه ???
سپاس همیشگی??
باسلام به دوستان عزیز.
خب بنظر من اینکه ایشون باور به این داره که کارشون صحیح هستش و باور داره که اون کار رو به بهترین شکل ممکن انجام میده.و اینکه ایشون خودش رو لایق تک بودن بین بغیه افراد فعال در اون رشته میدونه واین باور حتما ایشون رو از بغیه متمایز میکنه. ممنون از عزیزانم.
سلام به همه ی عزیزان
خیلی مواقع افراد اشتباه میکنند درباره ی دلایل موفقیت افراد موفق . مثلا میگن : یه ایده خاص ، یه تکنیک خاص ، یه موهبت الهی ، یه شانس عجیب و غریب و … باعث موفقیت این آدم شده . چون اصل رو نمی دونن .
استاد درباره ی خودشون تو فایل های مختلف توضیح میدن راجع به دلایل موفقیتشون : اینکه روی خودشون کار کردند . تمام درآمدشون رو هزینه کردن برای یادگیری ، برای تغییر باور ها . صدها کتاب خوندن ، تمام زمانشون رو گذاشتن برای اینکه کتاب ها رو عملی کنند توی زندگی . تمام وجودشون ، تمام ذهنشون کار کردن روی قوانین هست .در هر لحظه مراقب هستن با کلامشون دارن فرکانس خوب به جهان هستی میفرستن یا بد ، در هر لحظه مراقبن دارن روی چی تمرکز میکنن ، دارن به سمت خواسته ها میرن یا ناخواسته ها . در واقع با قانون زندگی میکنن .
زمانی که دیگران به حاشیه های زندگی تمرکز میکردن ، با عشق روی خودشون و باورهاشون کار میکردن .
غیر از پول هایی که هزینه کردن برای یادگیری ، مهمترین کاری که کردن ، زمان و انرژی فکری بود که روی این موضوع گذاشتن .
استاد میگن : یه روزی نشستم به این موضوع فکر کردم که میخوام هزینه های زندگیم رو برای چی بذارم ؟ دوا درمان ، رفتن به دادگاه ، حل مشکلات ، بلا و مصیبت های که سرم میاد ، تعمیر ماشین ، خرابی خونه و… یا میخوام پول هام رو هزینه کنم برای موفقیت ، ثروت بیشتر ، خوشبختی بیشتر ،شادی بیشتر ، و …
ما در هر صورت باید انرژیمون رو هزینه کنیم ، حالا هم پول ، هم زمان ، هم فکر . باید تصمیم بگیریم میخوایم روی کجا هزینه کنیم ؟
استاد تصمیم گرفتن هزینه کنن برای تغییر فکرشون ، برای تغییر باورهاشون . زمان گذاشتن ، انرژی گذاشتن ، بهاش رو پرداخت کردن .
در مورد هزینه کردن روی خودمون دست و دلباز باشیم .
استاد میگن : زمانی که تو ایران بودم و همه داشتن بخاطر گرونی و مشکلات گریه میکردن ، من هم داشتم گریه میکردم اما بخاطر نعمت هایی که خداوند به من داده ، بخاطر لذت هایی که خداوند به من داده ، بخاطر عشقی که در دل من ایجاد کرده . اون ها داشتن گریه میکردن ، من هم داشتم گریه می کردم . اما نتیجه از زمین تا آسمون متفاوت بود .
با تمام وجود متعهد بودن به حرف هایی که به ما میگن ،افکارشون رو کنترل میکردن ، ورودی های ذهنشون رو کنترل میکردن . اینکه چی دارن میشنون ، با کی دارن حرف میزنن ، برای اینکه تغییر کنن محل زندگیشون رو تغییر دادن ، دوستانشون رو تغییر دادن ، از هر چیزی که بهش چسبیده بودن و باعث میشد که پرواز نکنن گذشتن .
برای اینکه اعتقاد داشتن باید بهای رسیدن به خواسته ها رو پرداخت کرد . که اینها بهاش بود .
اگر میخواهیم در این مسیر حرکت کنیم ، با تمام وجود حرکت کنیم .
استاد با تمام وجود حرکت کردن . گفتن : این مسیر به من جواب داده تا الان . دیگه هم فقط همین مسیر رو میرم . کاری هم به بقیه مسیرها ندارم .
تو جهان بی نهایت مسیر و راه وجود داره ، بینهایت جاده وجود داره ، که هر کدوم به یه جایی میرن .
استاد جاده ای رو پیدا کردن که مسیرش پر از نعمت و فراوانی هست ، پر از زیبایی و آرامش هست . و دیگه جاده شون رو عوض نکردن . چون جادشون براشون سعادت و خوشبختی در تمام زمینه ها رو آورده .
چکار داریم بقیه تو چه جاده ای هستن . هر کسی هر مسیری رو میخواد بره میتونه بره . هر کسی هر طرز فکر ، ایده ، و پیشنهادی می خواد داشته باشه ، میتونه داشته باشه .
فقط تمرکزمون روی همین جاده باشه ، ذهنمون رو از بقیه پا کنیم .%99 مردم جهان غرق در بیماری ، فقر ، بیماری های عاطفی و… هستند . تصمیممون رو بگیریم میخواییم جزء %1 باشیم یا جزء %99 .
موفق باشید.