live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج - صفحه 63

4232 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ستایش قوام گفته:
    مدت عضویت: 2519 روز

    جواب مسابقه

    سلام به همه دوستان عزیز

    به نظر من در الگوبرداری از افراد موفق،

    نگاه سطحی اشتباه است٫ به همین دلیل افراد، درباره عواملی اصلی ای که آن آن موفقیت ها را به وجود آورده، نتیجه گیری های اشتباهی می کنند٫

    مثلاً دلیل موفقیت یک فرد خاص را نوع شغل یا شیوه ای می دانند که آن فرد در کسب و کارش دارد یا حتی محصولی که تولید می کند و خدماتی که ارائه می دهد و حتی شیوه ای که او برای ارائه تولید و خدماتش اجرا می کند را به عنوان عامل موثر در نظر می گیرند٫

    به همین دلیل فوراً شروع به کپی نمودن آن شیوه می نمایند اما در نهایت می بینند که هیچ تغییری ایجاد نشده٫

    وقتی به فردی نگاه می کنی که موفقیت های مد نظرت را دارد و دوست داری شما هم به آن نتایج دست یابی، باید به جای اقدامات آن فرد، کمی عمیق تر به این قضیه نگاه کنی٫

    یعنی به دنبال شناختن باورهایی باشی که آن فرد به خاطر ساختن شان به آن نوع اقدامات هدایت شده و به واسطه اجرای آنها چنین نتایجی را کسب نموده است

    در یک کلام، باید بتوانی ریشه هایی را ببینی که عامل تغذیه و به ثمر رسیدن آن میوه هاست٫

    زیرا نتیجه گیری های نادرست، افراد را از مسیر صحیح گمراه و از هدف شان دور می سازد٫

    بارها شنیده ایم که می گویند:

    فلانی به این دلیل موفق است که خیلی منظم است

    فلانی به این دلیل موفق است که صبح  خیلی زود بیدار می شود

    فلانی به این دلیل موفق است که ساعات بسیاری را در روز کار می کند

    دلیل موفقیت فلانی، ارائه محصولات از طریق وب سایت است

    فلانی به این دلیل موفق است که از کودکی مجبور شد در کنار درس خواندن، مخارج خانواده اش را نیز تأمین نماید٫

    ممکن است هر کدام از این مسیرها و عادت ها، بخشی از اقداماتی باشد که آن فرد به سمت انجامش هدایت شده، اما نکته اساسی این است که ما به دنبال قوانین هستیم٫ یعنی عامل اصلی ای که در پشت آن نظم، پشتکار، انگیزه، تعهد، عشق و علاقه، نوع ارائه خدمات و محصولات و … است و آن نتایج را رقم زده است٫ وگرنه افراد منظم بسیاری هستند که همیشه درگیر مشکلات مالی اند٫

    افرادی زیادی هستند که از کودکی تا الان همیشه به دنبال راهی برای تأمین مخارج اولیه زندگی شان هستند٫ افرادی که تمام ساعات شبانه روزشان صرف انجام کارهای سخت و طاقت فرسا می شود تا از عهده اجاره خانه آخر ماه بر آیند٫

    کسب  و کارهای زیادی وجود دارد که سایت آنها یک فروش هم ندارد٫

    استاد عباس منش همیشه تأکید دارد که مهم ترین کار ما، به یاد داشتن هدف اصلی و ساختن باورهای قدرتمند کننده ی هماهنگ با آن هدف اصلی است تا ما را به مسیر ایده ها، الهامات و راهکارهایی هدایت نمایند که نتیجه اش هم لذت از مسیر است و هم تجربه خواسته مان

    کار همیشگی ما، بهبود آن باورهای قدرتمند کننده است تا هر بار به مسیر ایده ها و فرصت های بهتری هدایت شویم و در یک کلام، به چگونگی نچسبیم زیرا چگونگی را قرار است آن باورها به ما بگویند و هر چه آن باورها را قدرتمند کننده تر نماییم، به سمت چگونگی های پرثمر تری هدایت می شویم٫

    افراد زیادی هدف را تعیین و اولین قدم را برای اجرای اولین ایده در راستای هدف شان بر می دارند و این بسیار عالی است٫

    اما کم کم به خاطر چسبیدن به چگونگی، هدف اصلی فراموش می شود٫ یعنی موضوعات جزئی ای جای آن اصل را می گیرد که قرار بوده فقط قدمی باشد که ما را به قدم بعدی هدایت نماید٫

    بنابراین، وقتی در مسیر اهداف، هدف اصلی فراموش شود و موضوعاتی به عنوان اصل قلمداد گردد که فقط یک قدم بوده برای هدایت به مرحله بعدی، آنوقت مسیر را گم می کنیم٫

    زیرا اگر در بهترین حالت، موفقیت هایی نیز کسب شود، در عوض راه را برای ورود ایده های بهتر، راحت تر و سریع تر می بندد و مانع ورود برکات بهتری به زندگی مان می شود٫

    بنابراین، اصلی ترین موضوع در رشد کسب و کار و در هر جنبه دیگری، تلاش برای ساختن باورهای قدرتمند کننده تر درباره کسب و کار و ایجاد چنین نحوه ای از نگرش و عادت های رفتاری است و این کار باید توسط مدیر کسب و کار صورت بگیرد تا آن باورها، کسب و کار او را به سمت ایده ها، شرایط، فرصت ها و بازارهای سودآورتر هدایت نماید٫

    تا به وسیله ساختن باورهای قدرتمند کننده و تقویت آن باورها، کسب و کار خود را به مدارهای بالاتری ارتقاء دهیم تا باور کنیم مشتری های راحت تر، تولید راحت تر، هزینه های کمتر و سود بیشتر وجود دارد٫

    از دیدگاه قوانین کیهانی و سیستمی که بر جهان مقرر شده،  نقش باورهای مدیر کسب و کار درباره محصولی که تولید می کند یا خدمتی که ارائه می دهد، در میزان سود یا زیان یک کسب و کار، آنقدر حیاتی است که همین یک امر به تنهایی کسب و کارهای موفق را از سایر کسب و کارها متمایز می کند٫

    باورهای مدیر یک کسب و کار، شرایط، فرصت ها و مسیرهایی را مشخص می کند که کسب و کار به آن سمت پیش می رود٫

    حال هرچه آن باورها قدرتمند کننده تر باشد، به مسیرهایی هدایت می شود که نتیجه اش رونق بیشتر است و بالعکس٫

    اگر بازاری پر رونق برای محصولات و خدماتت می خواهی، اگر کارمندانی شایسته و توانمند می خواهی، اگر مشتریانی عالی و وفادار می خواهی، باید این اصل و اساس را در آن بخش از کسب و کارت اجر نمایی و این اصل و اساس اول از همه باید در ذهن شما به عنوان مدیر کسب و کار ایجاد شود

    زیرا ایده های ثروت ساز، موقعیت ها، فرصت ها و راهکارهایی که نتیجه اش رونق بیشتر در کسب و کار است، هرگز به سوی فردی که باورهای مناسبی درباره ثروت ندارد و نتوانسته قوانین و اصل و اساس ثروت را درک نماید، راه نمی یابد

    ومجراهای ثروت به اندازه باورهایت در کسب و کارت باز می شود٫

    وقتی خودت به چنین دیدگاه و ایمانی درباره کسب و کارت برسی که من به وسیله ی این کار، رونق را وارد زندگی مشتریانم می نمایم، افراد این فرکانس را از شما دریافت می کنند٫

    در حقیقت، درآمد کسب و کار شما، نتیجه نگاه شما به آن کسب و کار و ایمان شما به ارزشی است که خدمات و محصولات این کسب و کار، در زندگی مشتریانش ایجاد می کند٫

    هرچه خدمات شما ارزش بیشتری در زندگی افراد بیشتری ایجاد نماید، ثروت بیشتری کسب می نمایید٫

    هرچه باورهای قدرتمند کننده تری درباره ثروت در ذهن خود بسازی، به جنبه های ثروت ساز تری از کسب و کارت هدایت می شوی٫ زیرا همه کسب و کارها توانایی خلق ثروت را دارند٫ اما صاحبان هر کسب و کار به اندازه باورهایی که درباره ثروت ساخته اند، به آن جنبه از کسب و کارشان هدایت می شوند٫

    به عنوان مثال، یکی از آن باورهای قدرتمند کننده، “فراوانی ثروت و مشتری در جهان است”٫ به اندازه ی می توانی باورهایی بسازی تا موجب شود فراونی ثروت یا فراوانی مشتری و فروانی فرصت را در جهان باور کنی، به سمت تجربه این فروانی در کسب و کارت هدایت می شوی

    به وسیله آن باورهای قدرتمند کننده، به جنبه ای از کسب و کارت هدایت می شوی که  هم منطبق بر علائق شماست و هم به واسطه ارزش بیشتری که در جهان ایجاد می کند، ثروت بیشتری نیز برایت می سازد٫

    پس اولین کار، درک عمیق آن قوانین و هماهنگ شدن با آن قوانین و ساختن آن باورهاست٫ این مسیر ی است که باید در هر لحظه درباره کسب و کارت و درباره هر مسئله ای که در زندگی ات داری، طی نمایی٫

    هرچه روند کسب و کارهای موفق و واکنش صاحبان آن کسب و کارها به اتفاقات پیرامون شان را بررسی می کنیم، که چگونه با روش های خلاقانه، حتی گاهی با یک ایده ساده، بازار را به تسخیر خود درآورده اند، یا با ایجاد یک تغییر جزئی، یک کسب و کار نابود شده را به سودآوری رسانده و نتایجی آفریده اند که سایر کسب و کارها در طی ۳۰ سال نیز نرسیده اند، باز هم متوجه می شوی شروع همه چیز از این باور نشأت گرفته است،”باور احساس لیاقت درباره مدیریت کسب و کاری سودآور و فوق العاده

    اینکه در چه مسیری قرار بگیری، چه ایده ای را اجرا کنی، دست روی چه محصول یا خدمتی بگذاری، چه نحوه بازاریابی یا تبلیغاتی داشته باشی و … همه و همه در دست این باور است٫ میزان هدیت تو به مسیر فرصت ها و ایده های ثروت ساز، به اندازه ای است که می توانی این باور را بسازی٫

    تا این باور ساخته نشود، به مسیر آن ایده ها، راهکارها، شرایط، افراد، بازارها، مشتری ها، کارمندان و …  که موفقیت کسب و کارت را می سازند، راهی نداری!

    وقتی این باور را می سازی، اعتماد به نفس و ایمانی راستین در وجودت شکل می گیرد که موجب اقدام و حرکت می شود٫

    این باور خود را در قالب، جسارت، تصمیم عملی

    ایمانی نشان می دهد

    که فارغ از اینکه چقدر درباره آن موضوع تجربه، تخصص یا سرمایه اولیه داری یا نداری، اولین قدم را بر می داری و اولین ایده ها را عملی می سازی و سپس کم کم به مدار ایده ها و شرایط بهتر هدایت می شوی٫ تا جاییکه وقتی به کسب و کارت نگاه می کنی، متوجه تغییرات، تصمیمات و نتایجی می شوی که حتی اگر همه تجربه متخصصان زبده و تحلیلگران طراز اول بازار را به خدمت می گرفتی، قادر به تدوین چنین برنامه ای و خلق چنین نتایجی نبودند!

    بنابراین، اصل و اساس درباره این مسئله در کسب و کار این است که چقدر بتوانی باورها را درقالب تصمیمات عملی کنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    آسیه گفته:
    مدت عضویت: 2528 روز

    «…وَ مَن یتَّقِ اللّه یجعَل لَهُ مَخرَجَاً. وَ یرزُقُه مِن حَیثُ لا یحتَسِبُ وَ مَن یتَوکَّل عَلَی اللّه فَهُوَ حَسبه…؛ و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند (در هر امری) راه گشایش و نجاتی برای او فراهم می کند و او را از جایی که گمان ندارد، روزی می دهد و هر کس بر خدا توکّل نماید، همانا خداوند او را کفایت می کند». (سوره طلاق، آیه ۲ و ۳)

    شما به خداوند توکل کن،خدا رو باور کن به بقیش کاری نداشته باش :)

    مسلما قوانین کیهانی خداوند از سئو و مارکتینگ و تبلیغات و…بهتر عمل می کنند.مسلما دست های خدا در روی زمین برای به موفقیت رساندن ما از دست های انسان بیشتر و قدرتمندتر است…به اندازه ای که خدا رو باور کردیم به همان اندازه هدایت میشیم به آنچه که باید هدایت شویم.

    رب یارتون…عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    hos.s.s.sein گفته:
    مدت عضویت: 3883 روز

    با سلام به همه دوستان

    پاسخ من به این سوال اینه که واقعا باورها و قوانین هستند که متفاوت میکنه نتایج انسانها یا کسب و کارها رو.

    علم,منطق,حساب یا قانون های انسانها تفاوت میکنه با علم,منطق,حساب یا قوانین خدا, قوانین انسانها همیشه در قالب یک چهار چوب قرار میگیره اما قوانین خدا همیشه بی انتهاست مثلا یه سری قانون های وجود داره برای یک کسب و کار که همیشه و برای هر کسی و برای هر موقعیت جوابگو نیستن اما قانونهای خدا دقیقا برای همین کسب و کار برای هر کسی و هر موقعیت جوابگوست.

    ببینید مثلا شما میخواهید یک کسب و کار ایجاد کنید, قوانین و علمی که انسانها بهش دست پیدا کردن میگه به عنوان مثلا شما باید کاری یا محصولی انتخاب کنی که نیاز جامعه باشه شما باید یک محصول با کیفیت تولید کنید شما باید محصولتون رو به درستی معرفی کنید و هزاران قانون های که در انواع کسب و کارها وجود داره که انگار مثل تیکه های یک پازل میمونه اما همیشه با رعایت کردن این قوانین اون جوابی که خواستارش بودید خلق نمیشه دلیلش اینه که خود انسان برای این قوانین(قوانین انسانها) ساخته نشده, جهان هم مطابق این قوانین حرکت نمیکنه و قانون های خدا هم با این قوانین در تضاد هستند برای همین نتیجه هیچ وقت رخ نمیده..

    اما به عنوان مثال وقتی میای از قوانین خدا استفاده میکنی به صورت قطعی نتایج همیشه خلق میشه چون انسان و طبیعت جهان مطابق همین قوانین هستند. مثلا برای همون کسب و کار به شما الهام میشه چه محصولی رو باید تولید کنی الهام میشه محصولی دقیقا متناسب خودتان متناسب بازار و برای فروش بیشتر بهتون الهام میشه البته نه فقط دقیقا این مورد. بلکه تمامی موارد الهام میشه. مثلا تولید محصول بی کیفیت و با کیفیت هر دو و انواع محصول هم الهام میشه اما این قدرت اختیار شماست که انتخاب میکنید چه چیزی بهتون الهام بشه و به چه مسیری هدایت بشید..

    تفاوت نتایج انسانها در یک کسب و کار دقیقا مقدار استفاده آنها از قوانین جهان هستی هستش. ینی هر مقدار طبق قوانین جهان عمل کنی به همان اندازه نتیجه میگیرید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    حسن گفته:
    مدت عضویت: 2711 روز

    سلام به استاد عباسمنش و همه دوستان عزیز

    تمام دانسته های بنده از آگاهی هایی هست که از استاد عزیز و شما دوستان بی نظیر گرفتم

    عاملی که باعث کسب درآمد و ثروت زیاد در هر کسب و کاری میشه فقط ایمان به ربوبیت خداونده

    تو خود پای در راه بنهو هیچ مپرس

    که خود بگویتت که چون باید کرد

    وقتی دلمون به خدا قرصه و میخوای کسب و کارمون رونق پیدا کنه و مشتری هات زیاد بشن خداوند از بی نهایت دستانش ما رو به خواستمون میرسونه

    فقط باید از مسیر لذت ببریم و صبر داشته باشیم

    و نشانه ها رو آگاهانه دریافت کنیم و خوشحال باشیم و همواره رو باورهامون کار کنیم و به نکات مثبت توجه کنیم که آره همچی خداست و همیشه کنار ماست فقط کافیه صداش بزنیم

    فقط کافیه شکرگزار باشیم و به قلبمون رجوع کنیم چون خدا تو قلب ماست و جاش امنه (خدا) و خودش راهنمامون میشه ، خودش مشتری میشه ، خودش اتفاقات خوبی رو برامون رقم میزنه

    تا بهت بگه بنده ی من با من باشو پادشاهی کن

    شاد باشید

    موفقیت ادامه دارد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    سیدمجید حسینیان گفته:
    مدت عضویت: 3746 روز

    با سلام خدمت استاد و همه‌ی دوستان عزیزم

    تناقض و سوالی که این دوستمون مطرح کردن حقیقتاً منطقیه ‌و برای ماهایی که هنوز نتونستیم به امکان خلق هر خواسته و شرایطی با اتکا به باورها و افکار ایمان واقعی بیاریم تا عمل واقعی برآمده از این ایمان داشته باشیم و به نتیجه‌هاش دست پیدا کنیم این سوالات و تناقضات همیشه مطرحه.

    اینکه چه چیز باعث تفاوت در کسب و کارهاست رو همیشه خود استاد به بهترین شکل و با انواع و اقسام توضیحات و مثالها بیان کردن و تکرار اون حرفا توسط من لطفی نداره اما من میخوام به خودم، اون دوست عزیزی که این سوال رو مطرح کردن و بقیه‌ی دوستان ی نکته ‌ای رو بگم.

    ماها این روشهایی که منطق و باورهای قدیمیمون جلو راهمون گذاشته و میذاره تو هر زمینه‌ای (از کسب و کار گرفته تا سلامتی و روابط و…) رو بیشتر دیدیم و بیشتر میشناسیم، از اون طرف روش و منش این استاد رو میبینیم که هم قلباً گفته‌هاش و صداقت حرف و عملش واسمون پذیرفته شده است هم ی جاهایی مثل همین مورد این دوست عزیزمون در زمینه کاری و تخصصی خودش میاد با تجزیه تحلیل علمی و شواهد به ما میگه که این چیزایی که استاد میگن اگر چه خلاف منطق و باورهای فعلاً غالب ماست ولی جواب داده و داره کار میکنه.

    حالا تلنگر من به خودم اینه که بابا جان خود این استاد ی نمونه واقعیه از اینکه روشش جواب داده و صحبتاش درسته، بیا و ایمان بیار (البته ایمان آوردی که اینجا هستی) بیا و ایمانت رو محکم و محکم و محکم‌تر کن تا منتهی به عمل بی چون و چرا بشه و اونوقت به روشنی و وضوح ببینی که قانونی که دارن میگن جواب میده و منتج به نتیجه میشه.

    تا مثل همین استاد، این ی اعتقاد راسخ و بی چون و چرا واست بشه که تمام اتفاقات و شرایط زندگیم (صد در صد اتفاقات و شرایط و نه ذره‌ای کمتر) و آنچه که در زندگیم هست رو خودم بوجود میارم و من خالق زندگی خودم هستم .

    بامید ایمان هر چه بیشتر و قوی‌تر خودم و همه‌ی دوستان عزیزم در این خانواده و جمع صمیمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    محمدرضا مرادی گفته:
    مدت عضویت: 2587 روز

    بنام خدا

    سلام به همگی

    به نظرمن داشتن عزت نفس وایجادباور

    لیاقت ابعاد ظرف وجودمان رامیسازدو

    حتی اندازه ظرفی که زیرباران نعمت

    الهی دردست نگه داشته ایم به اندازه

    باور احساس لیاقت وعزت نفس ماست.

    به نظرمن تنها باوری که باورهای دیگه رو

    دردل خود داره باور احساس لیاقته

    چرا؟????

    باوراحساس لیاقت دردل خودباوروفور

    نعمتها روداره وقتی خود رولایق بهترینا

    میدونیم حتما وحتما فراوانی رو میبینیم

    وکسی که باور احساس لیاقت رودرخود

    نداره قطعا وجود نعمتهارو نمیبینه

    مثه کسی که یه ماشین گرون قیمتو

    میبینه وبخاطر اینکه خودشو لایق

    داشتن اون ماشین نمیدونه حتی تصور

    داشتن اون ماشینو هم نمیکنه ??

    البته منظور من از باور احساس لیاقت

    این نیس که فقط خودمونو لایق بدونیم

    وهمه چیزو انحصاری برا خودمون ببینم

    کسی که باوراحساس لیاقت داشته باشه

    دیگران رو هم لایق بهترینا میدونه چون

    نعمتها تموم نشدنیه و

    اینجاس که باور احساس لیاقت به باور

    فراوانی هم مهر تاییدو میزنه

    واینجاس که کسی که این باورو داره

    نه ترسی داره نه غمی نه حرصی داره

    ونه طمعی و نه عجله ای

    واینطوری خداگونه ترمیشه???

    کسی که فقط خودشو لایق ودیگران رو نا لایق میدونه مثه کسیه که وقتی از کنارش یه

    ماشین لاکچری رد میشه میگه؛

    اء چه ماشینیییی لامسب ببین کیا سوار

    چه ماشینایی میشن یارو از پشت کوه

    اومده دست چپ وراستشونمیدونه????

    این افراد بجای تحسین دیگران دیگران

    رو نالایق وخودشونو لا یق میدونن

    تاریخ پراز افرادی یا گروههایی که فقط

    خود یا گروه یا نژادخاصی رو لایق تر از

    بقیه میدونستن والبته همشون شکست

    خوردن.

    ومهم اینکه هر کسی باید این باورو

    خودش بوجود بیاره واینکه ما دیگران روهم باید لایق بدونیم به این معنی

    نیس که ما مسئول ایجاد احساس لیاقت

    در دیگرانیم??????

    باور عدم لیاقت یه باور مخربه که از

    طریق ورودیها نامناسب درگذشته ما

    در بوجود اومده مثه ؛

    زمانیکه کودک بودیم وبا مامان بابا رفته

    بودیم بیرون که یه دفعه ویترین یه مغازه

    برامون جذاب بوده ووقتی میریم سمت

    ویترین وبه شیشه ویترن دست میزنیم

    تا اون اسباب بازی یا…رو دست بزنیم

    این جمله رو ازبابامامان یافروشنده

    میشنویم بچه دس نزن?????

    تکرار این جمله ها درجاهای مختلف وبه

    اشکال مختلف در طول زمان این باور رو

    در ما بوجود میاره که ما حتی لیاقت

    فکر کردن در مورد چیزی رو نداریم چه

    برسه به لیاقت داشتنشو!!

    وبرعکس باور احساس لیاقت باعث

    ایجاد انگیزه ،تجسم،مدیریت افکار در

    جهت خواسته،تصمیم وحرکت به سمت

    هدف وخواسته ونهایتا نتیجه که رسیدن

    به خواسته هاس میشه

    استاد عباس منش هم با کارکردن روی

    عزت نفس خودوسعی در تکامل این

    پروسه(عزت نفس)،باور احساس لیاقت

    رو درخود نهادینه کرده

    واین احساس رو که دیگران هم لیاقت

    داشتن نعمتها رومانند خوداودارند او

    روبه مسیری هدایت کرده تادر کسب وکار خودش ،خود رولایق این بدونه که

    این آگاهی ها رو در اختیار کسانیکه خود

    رو لایق میدونن قرار بده

    فرض کنید که استاد عباس منش بخاطر

    ترس از تمام شدن نعمتها فقط خود رو

    لایق میدونست آیا هرگز این آگاهی هارو

    دراختیارکسی قرار میداد وآیا به جایی

    که الان هست میتونست برسه ؟؟؟؟

    قطعا هرگز وهرگز.

    پس کسی که عزت نفس دارد وباور

    احساس لیاقت،درکسب وکارخودهمیشه

    سعی میکند محصولی بهتر ولایق تر برای

    مصرف کننده تولید کندیااخلاق ورفتاری

    داشته باشد که درشان ولیاقت خود و

    دیگران باشد چون هم خود رو لایق مید

    اند وهم مشتریهای خود رو

    مثل شرکتهایی که بهترینها روتولید

    میکنند وبهترین خدمات رو ارایه میدن

    چون صاحبان این شرکتها از اعماق وجود

    به باور احساس لیاقت ایمان دارند

    نه بصورت سطحی وظاهر نمایی

    واینجاس که جهان چاره ای جز آوردن

    بهترینها رو برای این شرکتها وصاحبان

    این کسب وکارها نداره???????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    مسعود گفته:
    مدت عضویت: 3797 روز

    استاد عزیز فایل های بسیار عالی برای ما میزارید من دو تا فایل را زیاد گوش دادم کی فایل

    به جا کوچک کردن خواسته ات باورت را بزرگ کن

    و دوم فایل توحید عملی 6

    تو این دو فایل شما درباره باور بقیه و باور خودتان می گید

    دلم میخاد که در این فایل جواب به سوال مسابقه بازم از شما بشنویم که شما چه باورهایی شنیدید و چه باوری را جایگزین کردید کاش گفتگوی خودتان را می گفتید من این نوع گفتگو برایم الگوست مثلا شما در یکی از جلسات ثروت دو درباره خجالت از کسب درامد از حرفه خودتان میگید و چقدر عالی اونجا برای ما شرح میدید که با خودتان چه گفتید من برام الگو شد و این رویه کار من شد که هر وقت به یک ترمزی بخورم دقیقا گفتگو های ذهنی شما را برای باورسازی استفاده می کنم نمی دونم متوجه منظورم شدید و به خاطر اوردید چه موردی را گفتم

    ما دراینترنت مارکتینگ میشنویم که مثلا اگر اینقدر بازدید داشته باشید اینقدر احتمالا کامنت میزارن و اینقدر هم احتمالا خرید کنند که اگه اشتباه نکنم مثلا اگر 1000 بازدید داشته یاشید 10 تا کامنت میزارن و یک نفر میخره

    حالا استاد عزیز سوالم این است که: که شما وقتی الگویی نداشتید چطور این مورد را ساختید همین در مورد کامنت بگید یا در مورد نسبت خرید

    اخه چطور میشه اینو ساخت وقتی که الگویی نیست مگه داریم اینجوری که شما می سازید

    به ما هم یاد بدبد بگید چه کار می کنید و چطور الگو می سازید وقتی کلی از افرادی که در این حوزه اند و خود را استاد این حرفه می دانند این جور می گویند

    شما می تونید الگوها

    گفتگوهای خودتان برای باورسازی

    و از ایمان تان بگید

    من عاشق شنیدن این هستم وقتی شما در مقابل یک موضوع یک باور و ایمان می سازید چه طور این کار را می کنید

    ممونم ازت استاد که زندگی مارا می سازی از راه دوره با آموزه هات

    همان طور تمام نظرات را می خوانم بی صبرانه منتظر جواب شما به این مسایقه هستم و لحظه شماری می کنم

    خدا کنه جواب سوالام را بگیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    سید علی گفته:
    مدت عضویت: 2287 روز

    سلام و صد سلام به شمایی که داری با تمام عشق و خلوص دیدگاه من را می خونی و با عشق بهترین امتیاز را بهش میدی D:

    خلاصه و مفید میخوام بیانم را بگم تاانشالله بتونی راحت درکش کنی :

    اگه به توانایی و قدرت “خدامون ” باور داشته باشیم , بدون اینکه نیاز باشه که خود شخص ما در همه ی زمینه ها(مثلا در زمینه ی فروش)عالی باشیم , خداوند مهربان از بی نهایت دستی که در زمین دارد, آن فرد یا افرادی که در آن زمینه بهترینند و متخصص , در مسیرمون قرار میده تا ما به خواسته هامون به راحتی و با لذت برسیم٫٫٫! [به جای اینکه نیاز باشه خودمون زمان بذاریم و قوانین زمینی را یاد بگیریم]

    پس ای عزیزان دل خدای مهربان با افتخار و قدرت روی خودمون و باورهامون و ایمانمون به خدا کار می کنیم تا خدا با دستانش ما را سوپرایز و شگفت زده کند٫خدایا شکرت٫٫٫!

    پیشاپیش از نظرات و امتیازات فوق العاده عالی و زیباتون صمیمانه سپاس گزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    Malek_success گفته:
    مدت عضویت: 2945 روز

    بنام الله یکتا

    با توجه به اموزه هایی که از استاد دیدم اولین جوابی که به ذهنم میرسه اینه که باورها نتایج رو رقم میزنن..اما شاید بهتره موضوع باورها بیشتر باز بشه…با توجه به قانون اصلی جهان ما جهان خودمون رو با فرکانسهایی که در هر لحظه میفرستیم میسازیم و نکته اصلی درباره چگونگی ساخته شدن این باورهاست که باعث ارسال فرکانس میشوند..بسته به محیطی که در اون رشد کردیم و همچنین ادمهای اطرافمون, باورهای ما اکثرا به صورت ناخودآگاه ساخته میشن و چون این یک موضوعی هستش که مادی نیست و با چشم قابل دیدن نیست, قدرت اون نادیده گرفته میشه در حالی که قانون همه چیزه..شاید همین موضوع باعث میشه اکثر مردم دنبال عوامل بیرونی برای تغییر در کسب و کارشون باشند و به درون خودشون رجوع نکنند چون ذهن ما چیزی رو تایید میکنه که توسط حواس پنجگانه تایید بشه و نه حس ششم ..هر شخص کارگردان دنیای خودش محسوب میشه و برای اینکه ما هم بتونیم مثل کرگردانهای موفق عمل بکنیم نیازه که بفهمیم پشت صحنه چه اتفاقی در حال رخ دادنه…تنها راه اون بررسی نحوه تفکر و زاویه دید یک شخص موفق به مسائل زندگی هستش که از طریق گفتار و رفتار اون معلوم میشه و همه افراد موفق از یک الگوی فکری مشابه سود میبرند..دلیل دیگه میتونه نحوه انجام درست یک کار باشه…هر چیزی که در مسیر درست باشه راهش رو بدون تبلیغات پیدا میکنه…مثل شرکتهای تسلا و اپل..مورد بعدی حساب باز کردن رو دیگرانه..اگر من بتونم فقط و فقط روی نیروی درونی خودم حساب کنم انگار رو خدا حساب کردم چون من درون, همون خداست..یاد یک جمله زیبا افتادم ” خدا هست, من هستم, پس همه چیز هست”

    خدا رو شاکرم که در این مسیر پر از نعمت , ثروت و زیبایی قرار دارم…خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    محمود کرمانشاهی گفته:
    مدت عضویت: 2700 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و تمام همراهان خوبم.

    من واقعا با نوشتن سخت کنار میام.انشاالله مطلبم مفید واقع بشه برای دوستان حتی یک نفر،کلا برای رسیدن به یک نقطه جدید باید جایگاه الانمون رو ترک کنیم حداقل این یک قانون فیزیکیه بازم قضیه مثل همیشه و تا ابد باورهای ماست که از الگوهای ما شکل گرفته همونهایی که توی مقاطع مختلف زندگی

    به عنوان الگوها و باورهای ذهنی پذیرفتیم و خروجی ذهن ما که همون احساسات و فرکانسهای ماست که نتایج رو برای ما تا کنون رقم زده.حالا برای ما وقت پارادایم شیفت(تغیر الگوها و باورهای ذهنی)رسیدهاز نو شروع کردن و نتیجه نو گرفتن اگه استاد رو با باورهای قبلیمون بخواهیم تحلیل کنیم ذهنمون زور میزنه و حرفهای خودمون رو نمیتونیم باور کنیم.ما رحا نیستیم بلکه اسیر دست باورها و الگوهای قبلیمون هستیم و ناخودآگاه توسط آنها هدایت میشیم.حالا وقت اون رسیده همه چیز رو ساده کنیم و رها باشیم و همچین هم به رویا ها بها ندیم چون پرو میشن و فکر میکنن از اشرف مخلوقات و گاهی از خداشون هم بزرگترن ما باید بدونیم اونها از قبل برای ما اتفاق افتادن

    و با این آسودگی خاطر حرکت کنیم حالا اگه دوست داشتیم برای داشتهامون تبلیغ هم میکنیم اونقدر با خدا یکی میشیم که احساس قدرت و جسارت کل کائنات رو به تعظیم ما وا میدارد و هزاران فکر روزانه ما تنها به یک فکر محدود میشود که با خدا باش پادشاهی کن.

    آره همینه وقتی با جسارت و شجاعت ایمان پیدا میکنی که همه چیز عالیه اون وقت تصاعدی همه چیز رشد میکنه.تنها نگرانی ما انسانها از زمانی هست که از دست داده ایم یا زمانهایی که ممکنه در آینده از دست بدیم و همش میگیم از ما گذشته اما غافلیم تنها کسی که میتونه زمان رو برای ما جبران کنه خداست دلهامون رو دگرگون میکنه،تو دیگه سخت نمیگیری فقط از قدرتت استفاده میکنی و خلق میکنی و زندگی میکنی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: