live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج - صفحه 64

4232 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عادل امامی گفته:
    مدت عضویت: 2409 روز

    بانام خدای یکتا و با سلام خدمت استاد عزیز و خانواده محترم.

    این اولین باره که من در سایت میخام پاسخ به سوال بدم وبیشتر قصدم یه جور محک زدن رشد خودمه وببینم چی یاد گرفتم وهمین طور تبادل آموخته ها وتجربیات.و خدارو شکر میکنم که افتخار هم صحبتی با استاد و دوستانی مثل شما رو دارم.

    *عواملی که باعث شد تا استاد نتایج متفاوتی بگیرن:1-اعتقاد به خدا یا همان منبع انرژی به عنوان تنها منبع دست یابی به خواسته ها.2-استفاده از این منبع انرژی برای تحقق خواسته ها فقط و فقط با ارسال فرکانس های موازی خواسته.3-توجه و تمرکز کامل بر روی نشانه های دریافت خواسته ها 4-کار بر روی باور ها تا جایی که به خواسته شون برسن با شناخت دقیق و کامل و استفاده قوانین کیهان . 5-قرار گرفتن در مدار خواسته و فرکانس و طی مدارها مرحله به مرحله طبق قانون تکامل.6- در نهایت سپاسگزاری از خداوند در طول کل مراحل یعنی از درخواست تا در یافت.

    *عواملی که نتایج یک کسب وکار را متفاوت میکند:در این جا میشه به جایگاه مهم باوراشاره کرد باور بسیار قوی فراوانی مشتری وفراوانی ثروت جدای از اینکه محل کسب وکار کجاست؟یا وضعیت کنونی بازار چطوره ؟ومسایلی ازاین دست. چون وقتی در بازار قدم میزنیم میبینیم که دو کسب هم صنف با قرار داشتن در یک موقعیت مشترک بازار چقدر از نظر مشتری با هم متفاوت اند دلیل این تفاوت چیزی نیست جز باور ودیدگاه صاحب آن کسب و کار.(پس تفاوت فقط درتوجه و باور افراد است که نتیجه میشود تفاوت در دریافت ها .اینکه آن شخص دارد به ثروت توجه میکند یا فقر ،به افزایش نرخ دلار یا به افزایش مشتری ،به نا خواسته هایش یا به خواسته هایش).

    ویه مطلب دیگه که استاد میگن توهر کسب و کاری به هر موفقیتی رسیدید یه تله است اگه به همون بسنده کنید وبه فکر پیشرفت وگسترشش نباشید پس همیشه به فکر چالش جدید و اینکه چطور بیشترش کنیم وبیشتر بخایم باشیم و خدا ازکسایی که بیشتر میخان بیشتر هم خوشش میاد (وبیشتر هم میده به اندازه باور وایمان) چون به بزرگی ودهنده گیش ایمان بیشتری دارن پس تو قدم بردا راه به تو نشان داده می شود.جهان در حال گسترشه پس معنی نداره تو ساکن و راکد بمونی.

    *وجواب سوال سوم:استاد همه چیز را به سبک خودش و باور هایش دارد یعنی زندگی به سبک خودش کسب وکار به سبک خودش و توجه به احساس درونی اش. همونطور که خودشون میگن وقتی حسم به خرید یک ملک یا ایجاد یک بیزینس خوبه بهش توجه کرده و همان را انجام میدهم و همیشه میگن اگر احساستون درباره چیزی خوب بود بدونید خوبه و انجامش بدید.

    چون هیچ کس به اندازه خودتون از درونتون خبر نداره از علایق ،روحیات ،استعداد، ترس ها،ایمان، باور ها .وتنها کسی هم که در نهایت بازخورد میبینه بازم خودتون هستید پس شما برای رسیدن به خواسته به چیز خاصی بیرون از خودتون نیازی ندارین.

    یکی دیگه از دلایل موفقیت ایشون هدایت کسب وکار بدون در نظر گرفتن این مطلب که رقیبی در کار است یا مسابقه ای هست که باید از همه جلو بزنی.یعنی توجه از روی ناخواسته برداشتن و تمرکز کامل بر روی خواسته.مطلب دیگه اینکه خودشون به تک تک مطالبی که میگن عمل کردن نتایج رو دیدن ودرست ترین راه رو برگزیدن. و به دیگران معرفی کردن بی چشم داشت.

    به نظر من آنچه که متخصیصن هر کسب وکاری به عنوان علم درآوردن و از این راه ارتزاق میکنن یه علم تقلیدیه به همین دلیل زیاد جواب نمیده یا نتایج پایدار نیست خدا مارا یک موجود آزاد و مختار آفرید نه یک موجود مقلد که هر چی دیدیم یا شنیدیم رو فقط تقلید کنیم.بلکه خودمون باید خالق باشیم دقیقأ شبیه اصل مون.

    استاد عباس منش نان باورش را میخورد نان تکیه بر روی خدا و تنها خودش ،نان پذیرش مسولیت های تمام نتایج واتفاقات زندگیش ،نان در لحظه زندگی کردن و شاد بودن در همان در لحظه، نان تحسین موفقیت دیگران بجای حسادت نان ترویج راهی که برایش سالها زحمت کشید و بیان آن به دیگران به شیرین ترین بیان وساده ترین وکم هزینه ترین روش و در نهایت نان دلش را خورد خوش گوارایت استاد.

    از تلاش شما استاد عزیز وهمه دوستان تشکر میکنم چرا که اصل افزایش نعمت شکرگزاریه ویه جور قدر دانی از ولی نعمت.و آرزو میکنم که روزی ونصیب همه تون ثروت بی پایان ،سلامتی کامل ،شادی روز افزون وسعادتمندی در دنیا وآخرت باشه خداپشت وپناهتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  2. -
    مهدی ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 2269 روز

    سلام دوستان عزیز

    بنده خیلی وقته با سایتِ استاد آشنایی دارم اما دفعه اولیه که دارم توی سایت کامنت مینویسم.

    امروز به صورت اتفاقی داشتم با یکی از دوستان درمورد یه فایل صوتی صحبت میکردم که به بحث به کسب و کار و رونق اون کشیده شد. نهایتا به من گفت؛ لایو سوم استاد داخل سایت رو یه نگاه بنداز، در مورد همین بحثه و منم همین کار رو کردم.

    وقتی سوال دوست عزیزمون و حرفای استاد رو شنیدم متوجه شدم که این دقیقا مهم ترین چیزیه که الان، تو این برهه از زندگیم نیازش دارم (در حال راه اندازی یک کسب و کار هستم).

    =============

    دوستان به نظر من هرکسی تو هر برهه از زندگیش، نسبت به “ظرف”، “ظرفیت” و “باورش”، یه سری از الهامات رو دریافت میکنه که اگر بهشون عمل کنه باعث پیشرفتش میشه. همین موضوعه که باعث میشه ببینیم خیلی ها با عمل کردن به اعمال مارکتینگ و بازاریابی موفق شدند و خیلی ها هم بدون عمل کردن به اونها همچنان موفق اند.

    هر شخص نسبت به باور و اعتقادی که داره بهش الهام میشه.

    مطمئنا خود استاد هم یه روزی برای جذب مخاطب اعمالی رو انجام داده.

    به طور مثال طبق حرف های خودشون برای جذب مخاطب به سمینار های اولیشون در تهران خودشون بنر های تبلیغاتی رو پخش میکردند. این روش جذب مخاطب از فرکانسی که در اون زمان داشتند نشأت گرفته.

    بعد از مدتی که روی خودشون کار میکنند و اعتقاداتشون قوی تر میشه؛ با سایت و دنیای اینترنت آشنا میشند که مطمئنا در اون زمان نسبت به باور و فرکانس هایی که داشتند این بهترین راه برای پیشرفتشون بوده.

    و به همین صورت این منوال ادامه داشته و داره. هرچه استاد باورشون قوی تر بشه، راه هایی که الهام میشه بهشون آسون تر میشه و در عین حال پربازده تر.

    =========

    این موضوع فقط برای افرادی که به قانون باور دارند صدق نمیکنه. مهم اینه که ما چی رو باور میکنیم.

    شاید اگر الان به یه شخص بازاری تو بازار فرش بگید سایت بزن و از طریق اینترنت بفروش مسخرت کنه چون باور داره از طریق همین مغازه داخل بازار درآمدشو کسب میکنه و مطمئنا همینطور هم هست، مگر اینکه بعد از مدتی یه سایت یا فروشگاه بزرگ رو ببینه و با خودش فکر کنه که این حتما مشتریای من رو هم جذب خودش میکنه و اونوقته که به دلیل ایجاد ترس و کاهش اعتماد و آسودگی کم کم درآمدش رو به افول میزاره (به نظرم این موضوع یکی از دلایلی که نباید به رقبا توجه کنیم و یکی دیگه از دلایلش اینه که وقتی به اونا و درآمد هاشون توجه کنیم خودمون اندازه درآمد و موفقیت اونها کوچیک و محدود میکنیم، یعنی نهایتا خودمون رو چند پله بالاتر از اونا تصور میکنیم )

    مهم اینه که به چی اعتقاد و باور داشته باشیم.

    زمانی که باور داری درآمدت میتونه با سئو سایت و بازاریابی اینترنتی رشد کنه مطمئنا با همون فرمون بری جلو، هم کسب و کارت رشد میکنه و هم ایده های بهتری نسبت به فرکانس و ظرفیتت میگیری

    =========

    اگر باور داشته باشی که با تبلیغات این اتفاق میوفته همینطوره و هر بار با عمل کردن با ایده های جدید، درآمد بیشتری کسب میکنی.

    “اما” اگر امیدتو بدی به خدا و بگی هرچی خدا بگه همون بهترینه، مطمئنا بهترین ایده ای که میتونه باعث پیشرفتت بشه رو بهت میده. ممکنه این ایده برای یه شخصی مثل استاد کار کردن روی بهبود کیفیت و فرآیند های سایت باشه و برای یه شخص دیگه همون سئو کردن و بازاریابی.

    فقط باید خدارو باور کنیم. حتی تا لحظه آخر هم نباید نا امید شد

    موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  3. -
    عليرضا حق وردی گفته:
    مدت عضویت: 3323 روز

    به نام خدای همیشه رحمت بخش و مهربان

    با سلام خدمت استاد سید حسین خان عباسمنش عزیز و همه بچه های دوست داشتنی

    سوالی که مطرح شد از طرف یه دوست که استاد هم این رو به عنوان یه مسابقه مطرح کردن دغدغه همه ماها تو مسائل مختلف زندگیمونه که می تونیم با پاسخ به اون خودمون رو آگاه تر و قوانین جهان هستی رو بهتر درک کنیم.

    ببینید ما یه اصل داریم تو زندگی اونم اصل باورهاست و اینو همه از بچگی باهاش درگیر بودیم حالا خواه آگاهانه خواه ناآگاهانه، ما تو دنیایی زندگی می کنیم که داره فعالیت هایی انجام میشه توسط انسان ها، که این کارها و فعالیت ها ریشش برمیگرده به اون چیزی هایی که ما باور داریم نسبت به اون کارهایی که داریم انجام می دیم مثل فایده غذا خوردن، مثل کارکردن، مثل ارتباط که برای هرکسی تعریف و مزایای خاص خودشو داره. جهان هستی بر اساس فرنکانس عمل می کنه یعنی همه چی برمی گرده به اون چیزی که شما در ذهنت داری یعنی تمام کسایی که تبلیغ می کنن یا حتی هر کاری انجام می دن که اوضاع کسب وکاریشون خوب بشه هم با توجه اون باوری که دارن در ذهنشون دارن اون کارو انجام میدن. همه این توضیحاتی که استاد در مورد سوال فرمودن درسته، هرکسب و کار موفقی که داره تو جهان کار می کنه داره بر اساس اصول مخصوص به خودش که ریشه در باورها داره اقدام میکنه و ما اگر بفهمیم که باز با توجه به اینکه در کسب وکار باید تبلیغ کنیم یا نه باید داد بزنیم که ما می خوام بفروشیم یا ما عالی هستیم یا هر کاری که دارن بقیه انجام میدن اینا همه ریشه در باورهامون داره که داریم این کارارو انجام میدیم. کسی که تعارض داشته باشه در کارش که آیا تبلیغ خوبه یا باور داشتن، آیا این کارو انجام دادن یا نشستن رویه باورها کارکردن یعنی که هنوز شیش دانگ قبول نداره جهان داره براساس فرکانس ها عمل میکنه.

    خود استاد عباس منش که می بینین انقدر عالی به همه خواسته هایی که به قول خودشان بالاتر از آرزوهاش بوده رسیده باور داشته به اینکه می شود، اگر کسی تونسته به چیزی برسه منم می تونم ولی نه صرفا از روش اون، ببینید بچه ها تو دوره 12 قدم هم استاد توضیح خوبی دادن رسیدن به هر هدفی چندتا فاکتور می خواد اولیش عاشق اون کاربودن برای انجام دادنش بعد ایجاد باورهای درست و ساخت اونها و تثبیت کردنشون که اینا همش تکامل و تمرین و ممارست می خواد، اگه می بینید استاد اینقدر موفقه چون عاشق کارشه چون میدونه با این کار جهان رو داره به جلو می بره و داره برای کارش عاشقانه کار میکنه برا همینه که نیازی به تبلیغ و کلاس و سمینارو جزوه و این چیزا نداره یعنی این عشق و علاقه وقتی با باورهای قدرتمند کننده همراه میشه خودش به انسان الهام میکنه که چیکار باید بکنه و اونم اقدام میکنه و این یعنی همون موفقیتی که همه می گن عباسمنش داره چجوری بدست میاره یا میگن مگه میشه آدم تو خونه بشینه و عشق وحال کنه بعد هر روز ثروتش زیاد بشه، می خوام بگم بله که میشه چرا نشه اینا ریشه در باورهامون داره که نمی زاه پیشرفت کنیم وگرنه هرکسی رو خودش کار کنه با تعهد و تکامل رسیدن به هر خواسته و کسب و کار و پیشرفتی ممکنه. بزارید با مثال بگم ما سرکوچه خودمون یه مغازه نون فانتزی داریم که هرکسی به چند وقتی کرایه می کنه بعد میره بعدی میاد و من با یکی دوتا که صحبت کردم می گن نمیچرخه و گرونه اجاره ولی یه نفر اومد یه مدت عالی همیشه فروش داشت همه باهاشون خوب بودن اصلا همه محصولات مغازه عالی من که اینا رو میدیدم چقدر عاشقانه کار میکنن واقعا لذت می بردم این یعنی چی چرا اینا بله بقیه نه بایدفکر کرد دیگه، یا مغازه هایی هستند تو همین تهران من رفتم تو حوزه غذا یا فست فود اصلا حیرت آور شاید خودتون هم بشناسین ولی نه تبلیغ خاصی دارن نه کار خاصی انجام میدن و نه طمع خاصی غذاهاشون داره که بقیه جاها ندارن ولی بینظیر دارن میفروشن و تو همین غرب تهران هستن و یعنی اصلا یه وضعی که میگن درآمد چندیدن و چند میلیاردی در ماه دارن به نظرتون اینا از کجاست واقعا. یا یکیشون که من رفتم تو یه کوچه یک طرفه باریک که غذاهای خیلی جاها از اونا بهتره بعد واقعا با خودم میگم چرا انجورین بعد یه مغازه تو بالاشهر با اون همه امکانات و تبلیغات اندازه اونا تولید ثروت نداره.

    عاشق یه کار بودن و باور های مناسب برای اون کار داشتن به شما الهاماتی میکنه که شما با اقدام کردن در موردش به موفقیت تو اون کار میرسین، اینه رمز موفقیت استاد عباسمنش هر عباسمنشی که تو این دنیا هست مگه نداریم ما خودروسازی تسلا رو بدون تبلیغ رکورد پیش فروش خودرو تاریخ رو زد جلوتراز همه کمپانی های ابرقدرتی که صدهاسال قدمت دارن ایستاد.

    هرکاری که برای یه کسب و کار انجام میشه به ذاته بد نیست ولی چیزی که اون کارو متمایز میکنه باورهای مربوط به اون کسب وکاره که همه چی رو تعیین میکنه و ما اگر با عشق و علاقه و داشتن باورهای مناسب و طی کردن تکامل در جهت خواستمون قدم برداریم هیچ نیازی به هیچ کار اضافه ای که دیگران دارن انجام میدن نداریم واین باور رو هرکسی نداره چون باید کار کونه روی خودش و تکاملشو طی کنه.

    بیاین برا هر کسب و کاری که می خواییم انجام بدیم اول عاشقانه دوست داشته باشیم و بعد بشینیم رو باورهای مخصوص به اون کار کنیم بعد می بینیم دست خدارو که چجوری داره کارهارو خودش برامون انجام میده ولی ولی باور این موضوع کار می خواد و تکامل ولی رسیدن بهش قطعی و ممکنه.

    امیدوارم تونسته باشم کمکی کرده باشم تو جواب این سوال و آگاهی های این مسابقه

    در پناه رب العالمین همیشه سلامت و شاد و ثروتمند باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  4. -
    مریم موفق گفته:
    مدت عضویت: 2827 روز

    سلام به استاد عزیزمون و خانواده صمیمی

    استاد عزیز نمیدونم چقدر در مورد پاسخ این سوال مسابقه درست مینویسم ولی همینکه که یکی ازاعضای این سایت هستم افتخار میکنم و دوستداشتم نظرمو بنویسم

    استاد عزیزمون تو همه صحبتهاشون کنار هر تکنیک (به قول دیگر اساتید)موفقیت فردی و مالی و روابط و سلامت و…. به تاثیر ایمان هم خیلی توجه میکنه به نظر من تنها چیزی که استاد رو بابقیه متفاوت کرده همین باور توحیدی عمیقی هس که خیلی از آدما هنوز درکش نکردن چه برسه که عملیش کنند و خود من. خود استاد تو فایل توحید عملی ۶ و فایل ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت هس کاملا واضح اینو توضیح میدن . که ازون دوتا فایل من این توحید رو فهمیدم که ترسام خیلی خیلی کمتر شد هنوز فاصله دارم تا صفربشه ولی کم شد . دوستان استاد میگه وقتی خدامیگه فقط ازمن بخواه من اجابت میکنم هرآنچه راکه بخواهی من بهت میدم به شرطی که به من ایمان داشته باشی، به من ایمان داشته باشی یعنی فقط رو قدرت من،اجابت من ، شنوابودن من ،فرمانروا بودن من و اشتیاق من برای پاسخ به بندگانم حساب کنی دیگر ترسی نداشته باشی نگران نباشی شک نکنی نذر نکنی به کسی متوسل نشی برای رسیدن به خواسته ات دروغ نگی به خاطر رسیدن به خواسته ات; خودت و دیگران و خدارا قضاوت نکنی غمگین نباشی عجول نباشی (تکامل طی کنی) صبربا حال خوش داشته باشی توکل داشته باشی نه تحمل . صبر یعنی احترام به قدرت خدا که بذاریم خدا خودش کارهامونو مدیریت کنه; خدا رو باورش کنیم مثل همین خورشیدی که همه باورش کردیم که هس و همیشه هس خداهم هس منتظر تایید و تحسین و حمایت و تبلیغ و خرید دیگران نباشیم. چون خدا خودش به شکل پول و مشتری درمیاد. . این باور توحیدی عمیق استاد باعث شده اونقدر اونقدر خیالش راحت باشه که دیگه نگران درآمد و سایت و… نیس حالا میره دنبال خوشیها و زیبایی ها و شادیها وقتی به حال خوش باشه خدا هم خودش کاراشو راه میندازه هی بیشتر و بهتر اتفاقها و مشتریان زیاد و ثروت کلان جذب میکنه . مثل بچه ای که به دنیا میاد اصلا نگران شیرش نیس میدونه که از قبل خدا براش فراهم کرده استاد هم دقیقا مثل اون نوزاد درک کرده که مشتریاش و ثروت و… از قبل براش آماده است . بخاطر همین درک و ایمان واقعیش خداهم بهش پاداش میدهد چون خدا خودش تو قرآنش میگه اگر صبر کنید پاداشی عظیم نصیبتان میشود خوب پس خیلی منطقی و طبیعیه که استاد متفاوت از بقیه باشه . الان که دارم این جمله هارو تایپ میکنم یه حس عجیبی دارم وایمان استادو تلاش ذهنی استاد رو از صمیم قلبم تحسین میکنم و از خدامیخوام همچین یقین عمیقی از خودش بهم بده انشالله

    دلتاد شاد .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    مرضیه کیانی گفته:
    مدت عضویت: 2825 روز

    سلام دوستان

    به نظر من تنها عامل موثر در کسب و کار ما باورهای ماست. فرض کنید که من با توجه به ورودیهایی که دریافت کرده ام به این باور رسیده ام که برای رونق کسب و کارم نیاز به یادگیری اصول مارکتینگ دارم و برم این اصول رو یاد بگیرم و در کاری که عاشقش هستم با احساس خوب از این آموزش ها استفاده کنم در این صورت موفق خواهم شد. ولی یک نکته ای که هست اینه که شرایط بیرون متغیر هست و هر ان ممکنه شرایط به گونه ای تغییر کنه که دیگه اصول سابق جوابگو نباشه. از طرفی توانایی این اصول هم محدود هست و من رو تا یک جایی میتونه به موفقیت برسونه. حالا اگر من بر اساس باورهای توحیدی قدرت رو از همه عوامل بیرونی بگیرم و فقط و فقط بدم به خداوند ، در این صورت تغییر شرایط پیرامونم در من تاثیری نمیزاره و از طرفی قدرت رو به عامل نامحدودی سپردم که برای اینکه من رو به خواسته ام برسونه بینهایت راه داره و هیچ محدودیتی نداره.. در این صورت رشد و پیشرفت من هم نامحدود خواهد بود. با این باور توحیدی خداوندی هدایت من رو در دست میگیره که علم نامحدود داره و تنها منبع رزق است. احساس بینظیریه وقتی تک پر خداوند میشی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 2372 روز

    به نام الله یکتا

    سلام

    من اولین باری هست که دارم توسایت کامنت میزارم.قصدمم شرکت تو مسابقه نیست.موفقیت مالی خاصی هم ندارم که بخام در موردش صحبت کنم.

    من به طرز شگفت انگیزی با استاد اشنا شدم.شمارو نمیدونم چجوری اشنا شدید.فقط ایمان دارم به اینکه همه ی اونایی که الان اینجان اینجوری که مثلا من بگم برو سایت و طرف هم بیاد و متحول بشه?.اصلا اینجوری نیست.

    اها داشتم میگفتم.من تو یه دوره به جایی رسیدم که برم مسیحی بشم.اصلاااا بحثم این دین نیستا.افکار وعقاید خودما دارم میگم. این ک چجوری به این فکر رسیدمم اینجوری بود که تو یه رمان شخصیت اصلی داستان مسیحی بود.منم چون ازش خوشم اومد و بودن و نبودن خداروهم قبول نداشتم گفتم من برم دین مسیح.که هرررچی از مسیح بخام بهم بده.

    اره خلاصه.به طور معجزه انگیزی با استاد اشنا شدم.اولین فایلی هم که گوش کردم فقط روی خدا حساب کن بود.نمیدونم واسه همه پیش اومده یانه.که اولین بار که حرفای استاد رو میشنون به همهههه چیه زندگیشون شک میکنن.من به جایی رسیده بودم که میترسیدم پیش خودمم فکر کنم چه برسه به حرفام و رفتارام.اخلاقمم بگم که قبلا من به هرررچیز کوچیکی واکنش نشون میدادم.اینقد که همه دیگه میترسیدن باهام حرف بزنن.الانمم بگم که به لطف دست خدا(استادعزیزترازجانم?) به مرحله ای از بیخیالی رسیدم که همه میگن بابا توچقدددد بیخیالی اخه.اینم بگم که اونا میگن بیخیالی.من بهش میگم ایمان به این که خدا هوات رو داره ببقیه چیکارن.اولشم گفتم من موفقیت مالی بزرگی نداشتم.داشتماااا.اونقد داشتم که به قانون ایمان بیارم.ولی دراون حد نیست که بخام درموردش حرف بزنم.الان تنها چیزی که من دارم ارامش محظه فقط.ینی ارامش نابی که هیچی نمیتونه بهمش بزنه. این که به هررچیز که فکر میکنی واست فراهم میشه خیلی باحاله ها.مخصوصا وقتی به چیزای کوچیک فکر میکنی و از راه خیلی خیلی خیلی ساده واست اوکی میشه.فقط میخاستم بگم که اولا حرفی از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.

    دوما یه ایه تو قران هست که میگه اگه مردم بخان یه فردی رو ببرن بالا و خدا(قانون.کائنات.طرز فکر خود طرف.باوراش)نخاد،نمیتونه و اگه هم کسی بخاد بره بالا و همه دشمنش باشن میره بالا.خیلییی ببخشید که معنی ایه دقیق نیست.چون خودم اینجوری فهمیدمش گفتم به شما هم اینجوری بگم.

    مرسی که وقت گزاشتید خوندید.بااین همه غلط املایی که داشت??

    موفق باشید همگی

    دوستتون دارم و سپاس گزار خداوندم که شما و استاد هستید.

    خداحافظ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    محمد رضا گفته:
    مدت عضویت: 3918 روز

    با سلام خدمت آقای عباس منش و تمامی همراهان:

    همه ما در کره ای زندگی می کنیم که نامش زمین است.کره خاکی ما دارای کوه های بسیاری است با بلندیهای کم وزیاد.که هرچه بلندی و ارتفاع این کوهها بیشتر می شود شرایط صعود و بالا رفتن آنها نیز دشوارتر می شود و بالطبع صعود کنندگان به آن کوهها نیز کمتر و کمتر تا جایی که بلندترین قله کره خاکی ما که اورست نام دارد ،دارای کمترین صعود کنندگان می باشد.

    دنیای درون ما نیز بی شباهت به کره ای که در آن زندگی می کنیم نیست .هر یک از ما در دنیای خود اهدافی(قله)داریم که دارای بزرگی(ارتفاع)مختلف می باشند.

    شما شاید بتوانید با یک جفت کفش معمولی ویک دست لباس معمولی از کوه شهر خود بالا بروید اما آیا با همین امکانات و شرایط قله دماوند را نیز می توانید فتح کنید؟ و آیا با شرایط و لوازمی که می توان قله دماوند را با آن فتح کرد آیا قادر به فتح قله اورست هم خواهیم بود؟مطمئنن پاسخ منفی است.

    فتح اورست به گواهی آنهایی که آن را فتح کرده اند انسانهایی را می خواهد با بهترین شرایط جسمی و برخوردار از سطح بالایی از معلومات که در شرایط سخت صعود از آن بتوانند خود را از گزند آسیب ها مصون نگهدارند.

    ما نیز در دنیای خود برای دست یابی به اهدافمان بسته به بزرگی و کوچکی این اهداف نیاز به سطحی از معلومات و نیز شرایط روحی و ابزارهای متناسب با بزرگی و کوچکی هدفمان داریم.

    در حقیقت این مائیم که تعیین می کنیم با توجه به نوع اهداف و بزرگی یا کوچکی آن به چه سطحی از مهارت و دانشها نیاز داریم و متناسب با آن نوع آموزشها و اساتیدی که این آموزشها را ارائه می کنند انتخاب می کنیم.

    در حوزه موفقیت و آموزش آن نیز ما با انبوه اساتید و کتابهایی مواجه می شویم که همگی یکسری اطلاعات و دانشهای مشابه را ارائه می کنند که جنبه عمومی دارند و این آموزشها می تواند بسته به کیفیت و کمیت عملکرد ،ما را در رسیدن به یکسری اهدافمان یاری کند.

    اما یکسری اهداف وجود دارند که شاید با این سطح از آموزشهای جنرال موفقیت نتوان به آنها دست پیدا کرد،و دست یابی به آنها نیازمند سطحی از شعور و اگاهی است که آن را در آموزشهای همه اساتید این حوزه نمی توان پیدا کرد.

    آنچه که وجه تمایز آموزشهای آقای عباس منش (و همین طور سیر تحول فردی ایشان)را با سایراساتیدی که من در این حوزه می شناسم همین موضوع است.

    ایشان علاوه بر آموزشهای متداول عمومی در حوزه موفقیت و حوزه های مرتبط،آموزشهایی را ارائه می کنند که نیاز اساسی سطوح و نوعی از موفقیت و اهداف است که سطح عمومی آموزشهای این حوزه قادر به کمک به ما در راه رسیدن به آن اهداف نیست.

    مباحثی مانند«ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است» و«فقط روی خدا حساب باز کن» نیز نوع برداشت ایشان از قران و بسیاری از مباحث و دوره های آموزشی که توسط ایشان ارائه می شود از دسته همین آموزشهاست.

    با آرزوی موفقیت برای تمامی همراهان و خود آقای عباس منش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    مهدی احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2274 روز

    سلام دوست عزیزم

    در ابتدا باید بگویم آنچه کارهای استاد عباس منش را با کارهای حرفه ای دیگران متفاوت کرده سادگی و قابل فهم بودنشون هست یعنی حرفاش کاملا بی شیله پیله و صادقانه و قابل درک و فهمه وقتی حرف میزنه جوری سرشار از صداقته که تو خودتو کاملا در اون شرایط حس میکنی

    دوست عزیزم یادت باشه نمیتونی در یک لحظه هم در اقیانوش آبی شنا کنی هم اقیانوس قرمز پس اگر قراره تعلیمات و آموزه های استاد عباسمنشو قبول کنی پس خودتو راها کن از بند تمام قواعد و قوانین بیرحم ساخته بشری و تمام توجهت به این باشه که کارتو با عشق انجام بدی و با صداقت عمل کنی و ایمان داشته باشی که قوانین درست کار میکنند یه مثال برات میزنم خودت دریاب اگه جمعه ها عصر یه سری به خیابان ری تهران بزنی کنار کارخانه یخ میبینی یه صف طولانی از آدمها وایسادن منتظرن نوبتشون بشه آب آلبالو بخرن از یه نفر که توی پیاده رو با گاری دستی داره میفروشه حالا اونایی که توی صف وایسادن خیلیاشون با ماشینای میلیاردی اومدن اونجا وایسادن حالا اون آب البالو فروش با گاریش چه تبلیغاتی کرده هیچی فقط و فقط با عشق و صداقت کارشو میکنه و توکلش بخداست و باور داره محصولش عالیه

    پس دوست خوبم این شاخه اون شاخه نکن تو داری خودتو بین عقل و احساس سرگردان میکنی تو کارتو درست انجام بده ایمان داشته باش بخدا و قوانین

    مطمئنم جواب میگیری

    همین زودیا میایی و خبر خوشحال کننده میدی مطمئنم منتظر خبر خوشت هستم برادر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      علی ربیعی گفته:
      مدت عضویت: 2280 روز

      کاملا موافقم،قوانین را خود ادما گذاشتن ،مثل اینکه برای فروش بیشتر باید مشقت وار دنبال مخوف ترین و پیچیده ترین متد های مارکتینگ و فروش باشی و مهم نیس تو این راه وضع روحت چطوره،حالت چطوره،ایا به اگاهی میرسی،ایا بخدا نزدیک تر میشی…..

      این درست نیس،

      وقتی خدارو وکیل خودت میگیری و زندگی میکنی، اولا همیشه حالت خوبه(معنویت به تمام معناس) ، ثانیا از همون اول بهت گفته میشه وارد چه کاری بشی ،و از چه متد هایی برای گسترش استفاده کنی، اون موقع هست که دیگه مثل کشتی بی ناخدا توی اقیانوس اطلاعات سیر نمی کنی،بلکه وقتی سکان میدی به خدا میبرت ات به هرجایی که لازمه (مطابق باور و ایمانت و درجه تکاملت ) ،بعد رفته رفته این تکامل و رابطه الهی بسط پیدامیکنه و میشه یه ادم موفق در همه جنبه ها…..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    ستایش قوام گفته:
    مدت عضویت: 2521 روز

    سلام به همه دوستان عزیز

    به نظر من در الگوبرداری از افراد موفق،

    نگاه سطحی اشتباه است. به همین دلیل افراد، درباره عواملی اصلی ای که آن آن موفقیت ها را به وجود آورده، نتیجه گیری های اشتباهی می کنند.

    مثلاً دلیل موفقیت یک فرد خاص را نوع شغل یا شیوه ای می دانند که آن فرد در کسب و کارش دارد یا حتی محصولی که تولید می کند و خدماتی که ارائه می دهد و حتی شیوه ای که او برای ارائه تولید و خدماتش اجرا می کند را به عنوان عامل موثر در نظر می گیرند.

    به همین دلیل فوراً شروع به کپی نمودن آن شیوه می نمایند اما در نهایت می بینند که هیچ تغییری ایجاد نشده.

    وقتی به فردی نگاه می کنی که موفقیت های مد نظرت را دارد و دوست داری شما هم به آن نتایج دست یابی، باید به جای اقدامات آن فرد، کمی عمیق تر به این قضیه نگاه کنی.

    یعنی به دنبال شناختن باورهایی باشی که آن فرد به خاطر ساختن شان به آن نوع اقدامات هدایت شده و به واسطه اجرای آنها چنین نتایجی را کسب نموده است

    در یک کلام، باید بتوانی ریشه هایی را ببینی که عامل تغذیه و به ثمر رسیدن آن میوه هاست.

    زیرا نتیجه گیری های نادرست، افراد را از مسیر صحیح گمراه و از هدف شان دور می سازد.

    بارها شنیده ایم که می گویند:

    فلانی به این دلیل موفق است که خیلی منظم است

    فلانی به این دلیل موفق است که صبح  خیلی زود بیدار می شود

    فلانی به این دلیل موفق است که ساعات بسیاری را در روز کار می کند

    دلیل موفقیت فلانی، ارائه محصولات از طریق وب سایت است

    فلانی به این دلیل موفق است که از کودکی مجبور شد در کنار درس خواندن، مخارج خانواده اش را نیز تأمین نماید.

    ممکن است هر کدام از این مسیرها و عادت ها، بخشی از اقداماتی باشد که آن فرد به سمت انجامش هدایت شده، اما نکته اساسی این است که ما به دنبال قوانین هستیم. یعنی عامل اصلی ای که در پشت آن نظم، پشتکار، انگیزه، تعهد، عشق و علاقه، نوع ارائه خدمات و محصولات و … است و آن نتایج را رقم زده است. وگرنه افراد منظم بسیاری هستند که همیشه درگیر مشکلات مالی اند.

    افرادی زیادی هستند که از کودکی تا الان همیشه به دنبال راهی برای تأمین مخارج اولیه زندگی شان هستند. افرادی که تمام ساعات شبانه روزشان صرف انجام کارهای سخت و طاقت فرسا می شود تا از عهده اجاره خانه آخر ماه بر آیند.

    کسب  و کارهای زیادی وجود دارد که سایت آنها یک فروش هم ندارد.

    استاد عباس منش همیشه تأکید دارد که مهم ترین کار ما، به یاد داشتن هدف اصلی و ساختن باورهای قدرتمند کننده ی هماهنگ با آن هدف اصلی است تا ما را به مسیر ایده ها، الهامات و راهکارهایی هدایت نمایند که نتیجه اش هم لذت از مسیر است و هم تجربه خواسته مان

    کار همیشگی ما، بهبود آن باورهای قدرتمند کننده است تا هر بار به مسیر ایده ها و فرصت های بهتری هدایت شویم و در یک کلام، به چگونگی نچسبیم زیرا چگونگی را قرار است آن باورها به ما بگویند و هر چه آن باورها را قدرتمند کننده تر نماییم، به سمت چگونگی های پرثمر تری هدایت می شویم.

    افراد زیادی هدف را تعیین و اولین قدم را برای اجرای اولین ایده در راستای هدف شان بر می دارند و این بسیار عالی است.

    اما کم کم به خاطر چسبیدن به چگونگی، هدف اصلی فراموش می شود. یعنی موضوعات جزئی ای جای آن اصل را می گیرد که قرار بوده فقط قدمی باشد که ما را به قدم بعدی هدایت نماید.

    بنابراین، وقتی در مسیر اهداف، هدف اصلی فراموش شود و موضوعاتی به عنوان اصل قلمداد گردد که فقط یک قدم بوده برای هدایت به مرحله بعدی، آنوقت مسیر را گم می کنیم.

    زیرا اگر در بهترین حالت، موفقیت هایی نیز کسب شود، در عوض راه را برای ورود ایده های بهتر، راحت تر و سریع تر می بندد و مانع ورود برکات بهتری به زندگی مان می شود.

    بنابراین، اصلی ترین موضوع در رشد کسب و کار و در هر جنبه دیگری، تلاش برای ساختن باورهای قدرتمند کننده تر درباره کسب و کار و ایجاد چنین نحوه ای از نگرش و عادت های رفتاری است و این کار باید توسط مدیر کسب و کار صورت بگیرد تا آن باورها، کسب و کار او را به سمت ایده ها، شرایط، فرصت ها و بازارهای سودآورتر هدایت نماید.

    تا به وسیله ساختن باورهای قدرتمند کننده و تقویت آن باورها، کسب و کار خود را به مدارهای بالاتری ارتقاء دهیم تا باور کنیم مشتری های راحت تر، تولید راحت تر، هزینه های کمتر و سود بیشتر وجود دارد.

    از دیدگاه قوانین کیهانی و سیستمی که بر جهان مقرر شده،  نقش باورهای مدیر کسب و کار درباره محصولی که تولید می کند یا خدمتی که ارائه می دهد، در میزان سود یا زیان یک کسب و کار، آنقدر حیاتی است که همین یک امر به تنهایی کسب و کارهای موفق را از سایر کسب و کارها متمایز می کند.

    باورهای مدیر یک کسب و کار، شرایط، فرصت ها و مسیرهایی را مشخص می کند که کسب و کار به آن سمت پیش می رود.

    حال هرچه آن باورها قدرتمند کننده تر باشد، به مسیرهایی هدایت می شود که نتیجه اش رونق بیشتر است و بالعکس.

    اگر بازاری پر رونق برای محصولات و خدماتت می خواهی، اگر کارمندانی شایسته و توانمند می خواهی، اگر مشتریانی عالی و وفادار می خواهی، باید این اصل و اساس را در آن بخش از کسب و کارت اجر نمایی و این اصل و اساس اول از همه باید در ذهن شما به عنوان مدیر کسب و کار ایجاد شود

    زیرا ایده های ثروت ساز، موقعیت ها، فرصت ها و راهکارهایی که نتیجه اش رونق بیشتر در کسب و کار است، هرگز به سوی فردی که باورهای مناسبی درباره ثروت ندارد و نتوانسته قوانین و اصل و اساس ثروت را درک نماید، راه نمی یابد

    ومجراهای ثروت به اندازه باورهایت در کسب و کارت باز می شود.

    وقتی خودت به چنین دیدگاه و ایمانی درباره کسب و کارت برسی که من به وسیله ی این کار، رونق را وارد زندگی مشتریانم می نمایم، افراد این فرکانس را از شما دریافت می کنند.

    در حقیقت، درآمد کسب و کار شما، نتیجه نگاه شما به آن کسب و کار و ایمان شما به ارزشی است که خدمات و محصولات این کسب و کار، در زندگی مشتریانش ایجاد می کند.

    هرچه خدمات شما ارزش بیشتری در زندگی افراد بیشتری ایجاد نماید، ثروت بیشتری کسب می نمایید.

    هرچه باورهای قدرتمند کننده تری درباره ثروت در ذهن خود بسازی، به جنبه های ثروت ساز تری از کسب و کارت هدایت می شوی. زیرا همه کسب و کارها توانایی خلق ثروت را دارند. اما صاحبان هر کسب و کار به اندازه باورهایی که درباره ثروت ساخته اند، به آن جنبه از کسب و کارشان هدایت می شوند.

    به عنوان مثال، یکی از آن باورهای قدرتمند کننده، “فراوانی ثروت و مشتری در جهان است”. به اندازه ی می توانی باورهایی بسازی تا موجب شود فراونی ثروت یا فراوانی مشتری و فروانی فرصت را در جهان باور کنی، به سمت تجربه این فروانی در کسب و کارت هدایت می شوی

    به وسیله آن باورهای قدرتمند کننده، به جنبه ای از کسب و کارت هدایت می شوی که  هم منطبق بر علائق شماست و هم به واسطه ارزش بیشتری که در جهان ایجاد می کند، ثروت بیشتری نیز برایت می سازد.

    پس اولین کار، درک عمیق آن قوانین و هماهنگ شدن با آن قوانین و ساختن آن باورهاست. این مسیر ی است که باید در هر لحظه درباره کسب و کارت و درباره هر مسئله ای که در زندگی ات داری، طی نمایی.

    هرچه روند کسب و کارهای موفق و واکنش صاحبان آن کسب و کارها به اتفاقات پیرامون شان را بررسی می کنیم، که چگونه با روش های خلاقانه، حتی گاهی با یک ایده ساده، بازار را به تسخیر خود درآورده اند، یا با ایجاد یک تغییر جزئی، یک کسب و کار نابود شده را به سودآوری رسانده و نتایجی آفریده اند که سایر کسب و کارها در طی ۳۰ سال نیز نرسیده اند، باز هم متوجه می شوی شروع همه چیز از این باور نشأت گرفته است،”باور احساس لیاقت درباره مدیریت کسب و کاری سودآور و فوق العاده

    اینکه در چه مسیری قرار بگیری، چه ایده ای را اجرا کنی، دست روی چه محصول یا خدمتی بگذاری، چه نحوه بازاریابی یا تبلیغاتی داشته باشی و … همه و همه در دست این باور است. میزان هدیت تو به مسیر فرصت ها و ایده های ثروت ساز، به اندازه ای است که می توانی این باور را بسازی.

    تا این باور ساخته نشود، به مسیر آن ایده ها، راهکارها، شرایط، افراد، بازارها، مشتری ها، کارمندان و …  که موفقیت کسب و کارت را می سازند، راهی نداری!

    وقتی این باور را می سازی، اعتماد به نفس و ایمانی راستین در وجودت شکل می گیرد که موجب اقدام و حرکت می شود.

    این باور خود را در قالب، جسارت، تصمیم عملی

    ایمانی نشان می دهد

    که فارغ از اینکه چقدر درباره آن موضوع تجربه، تخصص یا سرمایه اولیه داری یا نداری، اولین قدم را بر می داری و اولین ایده ها را عملی می سازی و سپس کم کم به مدار ایده ها و شرایط بهتر هدایت می شوی. تا جاییکه وقتی به کسب و کارت نگاه می کنی، متوجه تغییرات، تصمیمات و نتایجی می شوی که حتی اگر همه تجربه متخصصان زبده و تحلیلگران طراز اول بازار را به خدمت می گرفتی، قادر به تدوین چنین برنامه ای و خلق چنین نتایجی نبودند!

    بنابراین، اصل و اساس درباره این مسئله در کسب و کار این است که چقدر بتوانی باورها را درقالب تصمیمات عملی کنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    فریبا : ) گفته:
    مدت عضویت: 2681 روز

    به نام خداوند یکتا

    سلام به استاد عزیزم و همه دوستان

    خوشحالم خیلی زیاد بخاطر این مسابقه و چالشی که در درون هر کدوم ازما ایجاد کرد

    ????

    اصل اول:هر آنچه در جهان هستی وجود دارد از انرژی است از خداوند است?

    اصل دوم:هر ذره ای از انرژی تمام خاصیت آن انرژی را دارد?

    اصل سوم:انرژی کائنات همواره رو به سوی رشد و گسترش دارد?

    اصل چهارم:انسان نیز به عنوان یک انرژی که از انرژی کل هستی است در مسیر رشد و گسترش جهان بوجود آمده است،بنابراین انرژی با عنوان انسان نیز در ذات خود هدفی رو به رشد و گسترش دارد?

    اصل پنجم:انسان در راستای رشد و گسترش هستی،همواره ارزشی را به جهان ارائه کرده است?

    اصل ششم:انسان برای ارائه ارزش خود به این جهان مادی نیاز به استفاده از ابزار مادی دارد?

    اصل هفتم:ابزار مادی به فراخور زمان اشکال مختلفی پیدا کرده اند،و چون سیستم رو به رشد و گسترش است روز به روز ابزار راحت تر و پیشرفته تری برای برای ارائه ارزش در اختیار انسان قرار گرفته است?

    اصل هشتم: بنابراین ما ارزشمند هستیم چون از ذات قدرتمند خداوندیم و ابزار و امکانات جهان مادی در اختیار ماست برای راحتی و رشد و گسترش روز افزون و ارائه ارزشمان به این جهان مادی?

    اصل نهم:انسانی که ارزشمندی خود و از خدا بودنش را باورررررر دارد،به خودی خود در مسیر هدایت خداوند و اصل هستی که رشد و گسترش است قرار دارد و هر عملی که در جهان مادی انجام می دهد مورد حمایت سیستم بوده و او را در مسیر رشد و گسترش بیشتری قرار می دهد?

    اصل دهم: استاد عباسمنش?اصول فوق را باور داشته و در مسیر رشد و گسترش جهان مادی است و کاملا طبیعی مورد حمایت و هدایت از جانب سیستم است

    و درهر عملی که انجام می دهد چه تولید محتوا…خرید ملک….روابط انسانی….خرید ماشین…رشد و گسترش بیشتری را تجربه می کند???

    اصل یازدهم:استاد عباسمنش برای ارائه ارزشش به این جهان مادی(در این مثال تولید محصولات توحیدی) از ابرازی مانند گوشی موبایل،لپ تاپ،اینترنت و….استفاده می کندو

    ایشان در مقدمه محصولات یا فایل های رایگان ،در مورد ارزش و اثر گذاری محصولاتش بارها صحبت کرده و تاکید می کند(به نظر شخص بنده این عمل را می توان تبلیغ کردن نامید،چه بسا در محصول عزت نفس استاد تمرینی برای تبلیغ نویسی در مورد خودمان به ما توصیه می کند)?

    اصل دوازدهم:اما مدرسی با فعالیت کاری مشابه یا هر شخصی که محصولی را ارائه می کند چون ابتدا تصویر ذهنی و باور او ارزشمند بودن خود و محصولش به اندازه کافی نیست و اصالت ندارد و ارزشمندی خود را از دیگران میداند و باور کمبود داشته و نجواهای ذهنی اش او را در مسیر تقلا پیش میبرند (برخلاف استاد عبامنش که در مسیر عشق و لذت هدایت میشود?)

    دست به هر راهی برای کسب فروش بیشتر ویازیان نکردن زده و اصالت را به ابزار ( هر گونه امکانات از جمله دکور شیک و هر گونه تبلیغی) میدهد، و جهان نیز در همان راستا او را حمایت کرده و بی ارزشی بیشتر را نصیبش می کند?

    اصل سیزدهم:افراط و تکیه در استفاده از ابزار و امکانات ناشی از باوری نادرست است که بایستی اصلاح شود، ابزار فرعیات جهان مادی هستند?

    اصل چهاردهم:در عمل استاد عباسمنش تقلا وجود ندارد و عشق و سرور در عملش موج میزند،استاد باور کمبود ندارد که منجر به تقلا و اصالت دادن به ابزار و تبلیغات شود؛

    عشق و لذت ناشی از باور فراوانی و ارزشمندی است(عشق و لذت همان اصل وجودی ماست)

    تقلا ناشی از باور کمبود و بی ارزشی است(تصویر کسی را در ذهنمان بیاوریم که در حال غرق شدن است و برای نجات دست به هر تخته پاره ای می اندازد)?

    اصل پانزدهم:این جمله پرمفهوم از آقای عباسمنش عزیز که گفتند:مهم نیست چه کاری انجام می دهید،مهم این هست که چه باوری مبنای انجام اون کارشده

    و حالا تحلیل من:چه کاری انجام می دهی(غذا خوردن،حرف زدن،خرید کردن،تمرین شکر گذاری انجام دادن?، آشپزی کردن،ازدواج کردن،تبلیغ برای محصولت انجام دادن و….)

    مهم این هست چه باوری(تصویر ذهنی تقویت شده در ناخودآگاه که تولید احساس در وجود تو کرده و منجر به عملی شده)باعث انجام اون کار توسط تو شده( ایمان یا ترس،فراوانی یا کمبود،عشق یا تقلا،ارزشمند دانستن خود یا اثبات ارزش خود به دیگران بواسطه ی اون اقدام….)?

    اصل شانزدهم: و هر افراط و تفریطی به خاطر جهل ما از اصل وجودی و خلقتمون و اصالت دادن به حواشی است?

    اصل هفدهم: اصالت با خداوند است ما به اندازه هماهنگی ذهنمون با روح به مدارهای بالاتری هدایت میشیم که نشانه اون آرامش است?

    ممنونم از استاد عزیز و مشتاق شنیدن پاسخ با بیان شما به این سوال هستم??

    ۹۸/۲/۶

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: