https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
وقتی عاشق مهاجرت بودم و مثل چسب چسبیده بودم که اینجا برام خوب نیست و باید برم یه جای بهتر و اینکه اینجا مردم حسودن و منو چشم میزنن و اینجا دولت نمیزاره و هزار و یک دلیل دیگه که دیگران مقصرن و من مظلوم واقع شدم و یا حتی فراتر ازاین که به دیگران ترحم و دلسوزی هم میکردم و میگفتم چرا خدا به بعضیا اینقد میده بعضیا اینقدر بدبختن خلاصه داغون بودم ?و با این باورای داغون تر از خودم میخکوب شده بودم و هر چی بیشتر تلاش میکردم انگار توی باتلاق دست وپا میزدم که نتیجه ش این بود که بیشتر درگیر مشکلات میشدم از خودم پرسیدم چراااااا نمیشه ؟! چرا من که دارم کار میکنم ولی نتیجه نمیاد استاد گفتن اگه نتیجه دلخواهت نمیاد یعنی باور نداری این چیزی رو که میشنوی و فقط اونو یه حرف قشنگ میدونی که یه مدت آرومت میکنه و بعدم فراموش میکنی و خدارو شکر و خدارو صد هزار مرتبه شکررررر ستاره قطبی قدم اول منو هدایت کرد ای جانم ستاره قطبی تو با من چه کردی ؟ ای جانم ۱۲ قدم ? هر چیزی که میخوام میشه ? خواسته ما هست باید سریع بهش برسیم چون خداوند سریع جواب میده پس اگه نمیشه دلیلش فقط و فقط و فقط ما هستیم چون قوانین خداوند بی نقصه و هر نقص و اشکال و کوتاهی هست در آنچه که ما باور داریم نهفته است انقدر مخفی در لایه های زیرین ذهن ما هست که حتی خودمان از حضورش بی خبریم. تصمیم خودمو گرفتم هر جا که میخواستم به حرفهای استاد مقاومت نشون بدم به خودم گفتم دهنتو ببند تو اگه درست میگفتی الان اون زندگی عباسمنشه اینم زندگی توئه پس لطفا حرف نزن فقط گوش کن و عمل کن وقتی استاد حرف میزنه فقط کلمات رو گوش نمیکنم که اونارو میخورم حتی یه ذره ش هم نمیخوام زمین بریزه . من اگه تبلیغ برا کارم میخوام میدم خدا انجامش بده چه کسی بهتر از خدا که میتونه همه چی رو تحت کنترل داشته باشه من فقط باورامو درست میکنم میرم توی مدار اونجا همه چیزای خوب هست مشتری های خوب آدمهای خوب پول های درشت و خوب ? اگه ایمان بخدا دارم که اون مولا( محافظ ) و نصیر ( حامی )منه دیگه نگران مکان کسب و کارم نیستم نگران سرمایه اندکم نیستم نگران تجربه کمم نیستم نگران رقیب در شغلم نیستم کلا نگران هیچی نیستم و قلبم آرامش داره باور میکنم که هر اتفاقی بیفته به نفع منه ?? و تقسیم کار عادلانه میکنم . یه درصد من و ۹۹ درصد خدا انجام میده تازه اون یه درصد سهم من اینه که روی خودم و باورام کار کنم و حرکت کنم و قدمی رو بردارم که در توان فعلی خودم هست و زجری بخاطرش متحمل نشم و احساسم احساسی باشه که انگار دارمش? اولش سخته ولی با تکامل یادش میگیریم همیشه قدم های اول شجاعت بیشتر میخواد و خداوند به شجاعان پاداش میده ? من اگه تونستم مهاجرت کنم پس بقیه خواسته ها هم میشه گفتم من قدم سوم خارج از ایران تهیه میکنم و الان دومین شب که خارج از ایرانم و هنوز جلسه دوم از قدم دوم هستیم این شانسی نبوده اینو من ساختم من باور کردم که خدا میگه اگر ایمان داری پس نگران نباش غمگین نباش باور کردم ادا در نمیارم الکی نمیگم چون پیدا کردم ترمز وجود خودمو که ترس بود از خودش خواستم بخدا از خود خدا خواستم یه روز گفتم خدایا کمکم کن همانطور که هدایتم کردی به سایت عباسمنش حالا میخوام خودمو بشناسم چیه که نمیزاره من برسم به خواسته هام استاد خودش گفت اگه توی مدار درست باشی جواب میگیری خوب منم شنیدم که قبلا میگفتم بصورت کاملا اتفاقی ولی الان میدونم که شنیدن صدای استاد که میگفتن ترس از شرک میاد و عامل بدبختی و فقر مردم از ترسه …( فایل چه کسی مالک توست؟ ) اینا مثل پتک میخوردن به سیمان وجودم من قدرت رو به ادما به شرایط به همه چی داده بودم الا بخدا و حقم بود جام ته چاه باشه بازم خدا از فضلش کلی نعمت به من داده بود .خداوند میفرماید ما زمین و آسمانها را مسخر شما کردیم . ? خدا همه چی رو به من داده حتی به فرشته هاش گفته به من سجده کنن یعنی من خیلی پیش خدا عزیزم یعنی خدا عشقش منم مگه میشه من عشق خدا باشم و چیزی ازش بخوام و خدا بهم نده ؟! پس اگه ندارم باید ببینم چیه که نمیزاره من به خواستم برسم ؟( باورای محدود کننده مثل ترسیدن ، حسادت کردن،عجله کردن،طمع کردن ،باور کمبود داشتن ، از شرایط فرار کردن ،غیبت کردن ،دروغ گفتن ،بیهوده گفتن ،بحث کردن ،انتقاد کردن، نگرانی، )پس پیدا کنید ترمز های زندگی خودتونو و پای مبارک رو از روش بردارید تا پرواز به سمت خواسته هاتون رو تجربه کنید و نوش جونتون باشه و باور کنید که ما عامل خوشبختی و بدبختی دیگران نیستیم و ما عامل بدبختی و خوشبختی فقط خودمون هستیم . ولی میتونیم احساس خوب به دیگران بدیم میتونیم آدرس جاده آسفالت توی جنگل سرسبز و زیبارو بدیم که اگه خواستن به سعادت دنیا و آخرت برسن از این راه تشریف ببرن? با احساس خوب همه چی درست میشه انشاالله ? دوستتون دارم چون خدا در وجود تک تک شما هست ??
به نظرم پاسخ به این سوال با توجه به درک قوانین هستی و آموزه های استاد گرامی چندان دشوار نیست. من سعی می کنم در پاسخ به این سوال آنچه را درونم به من می گوید خیلی ساده و خلاصه در نکات زیر خلاصه نمایم:
1- مهمترین موضوع در این زمینه ایمان و باور انسان و نوع نگاه او به جهان هستی است که اتفاقات را هماهنگ با این نوع نگاه برای او ایجاد می کند. یعنی وقتی باور تو این است که تنها از راه تبلیغات و حذف رقبا می توانی موفق شوی پس فضای زندگی تو به این سمت حرکت می کند. اما اگر نگاهی توحیدی به جهان هستی داشته باشی و تنها قدرت مطلق را خدای توانا بدانی که قدرت خلق زندگی توسط افکار و باورها را به انسان عنایت نموده و از طرفی او را مالک ثروت و نعمت بی نهایت بدانی که بر طبق مشیت و قوانین خود به انسانها عطا می نماید آنگاه با توکل بر او و با باورهای مثبت در مداری قرار می گیری که ثروت و نعمت فراوان به سمت تو سرازیر می شود.
2- با داشتن باورهای توحیدی و مثبت و صحیح آنگاه به ایده های عملی که به تو الهام می شود عمل می کنی. هرچند این ایده ها در ابتدا کوچک باشند. چراکه نتیجه ایمان واقعی عمل کردن در مسیر درست است. در این مسیر می توانی از ابزار مختلف نیز استفاده کنی اما باید حواست باشند که اینها همه ابزارند و فرع اما اصل کار همان باور توحیدی است و قدرت مطلق خدای مهربان است. ابزار مختلف فقط دستان خدواند برای یاری رساندن تو هستند و اگر از ابزار خاصی نتوانی استفاده کنی جای نگرانی نیست چراکه خداوند از بی نهایت طریق دیگر می تواند به تو کمک کند. تو فقط باید توکلت را حفظ کنی و به الهامات پاک درونت گوش فرا دهی.
3- یادت باشد دیگران هیچ نقشی در زندگی تو ندارند و باعث هیچ نفع و ضرری در زندگی تو نیستند مگر خودت بخواهی. تو خالق زندگی خودت هستی. پس تمرکزت بر باورها و اقدامات مناسب خودت باشد و هیچ گونه شریکی برای خدا قائل نباش.
اینگونه می توانی با قدرت و صلابت به پیش روی و فارغ از نگرانیها و بازیهای رایج دنیا به اهداف متعالی خود نائل شوی.
امیدوارم به لطف الهی هریک از ما و ازجمله خودم بتوانیم به این آگاهیها عمل نموده و یک نمونه و الگوی عینی برای دیگران باشیم.
از استاد گرامی هم در این زمینه می توان بسیار الگو گرفت. آرزو می کنم ایشان در پناه رحمت و فضل الهی همواره تندرست و بیش از پیش موفق و موید باشند.
به نظر من بهترین تبلیغ استاد رونده زندگیش و تکاملشه که همه به سمتش جذب میشن چون نتایج رو میبینن یعنی دقیقا دلیل موفقیتش و تفاوتش با دیگران اینکه کسی رو نصیحت نمیکنه و فقط راستشو میگه تجربه ی شخصی خودش رو میگه من جذب حرفاشون شدم چون راه رفته ی خودش رو بازگو میکرد قصد نداشت چیزی رو به بقیه یاد بده که بهش باور و عمل نکرده و فقط منتقل کننده ی تجربیات موفق خودشه من ۳۵ کیلو وزن کم کردم و هیچ وقت آدما رو برای لاغر شدن نصیحت نکردم اما خیلی وقتا تو مهمونی ها و حتی گاهی همسایه ها با اشتیاق ازم سوال میکنند که چطور این کارو انجام دادم و راهم چی بوده و من فقط منتقل کننده ی تجربیاتم هستم و چون اون راه رو رفتم واقعیت رو حس میکنم و هر چی میگم رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و فقط حرفای قشنگ و امید بخش برای یه آدم چاق نمیزنم میدونم چقدر سخته تو اتاق پرو یه لباس فروشی گیر بکنی و هیچ لباسی سایزت پیدا نشه پس به نظرم من بهترین تبلیغ استاد تجربه ی شخصی خودشه یعنی سالهایی که تو بندر عباس با سختی زندگی کرده و زندگی موفق امروزش با ارزش ترین تبلیغ امرزشه
باورهای درست داشتن از خود از تواناییت از فراوانی از ثروت در کنار باور درست داشتن نسبت به خداوند به عنوان فرمانروای جهان و به اینکه بر هر کار تواناست و او قادر است مشتریان را از بینهایت راه به سوی من هدایت کند و… و عمل کردن به الهامات و پیمودن تکامل در تمامی مواقع دلیل اصلی موفقیت اقای عباسمنش هست.
تنها مسیر خوشبختی و پیشرفت قانون جذب یا همون باور های ماست تنها تفاوت فقط نوع باور است ٫
اگر باور ما بر این مدار باشد که کسب و کار ما تنها در تبلیغات و نشان دادن کسب و کارمون به بقیست هیچ وقت کسب و کار ما رشد نمیکنه تا روزی که ما تبلیغات رو اغاز کنیم ٫چون فرکانس ذهنی ما این راه رو باور کرده و تمام راه های دیگرو قفل کرده٫
وبرعکس اگه ما بر روی باور خود طوری کار کنیم که بر این باور باشیم که بدون تبلیغات بدون هزینه فقط با شروع کارمون با روند تعامل کسب و کارمون رشد پیدا خواهد کرد به چیزی جز این نخواهد شد و تمام مشتریای ما در مدار ما قرار خواهند گرفت و کسب و کارمون رشد خواهد کرد ٫
دو راه برای خلاصی از این نوع فکر هست ٫یا انقدر روی افکار و باورامون کار کنیم تا در مداری قرار بگیریمکه بدون تبلیغات بدون اذافه کاری مشتریای ما در مدار ما قرار بگیرند ٫یا به باور خود عمل کنیم و تبلیغات رو شروع کنیم ٫
ببخشید از اینکه مختصر و ساده واری نظرمو گفتم ٫ودر اخر ممنون از استاد عباس منش که بدون هیچ کلک و شعبده بازی اصل واقیعیت رو به ما اموخت
به صورت اتفاقی امروز فایل “فقط روی خدا حساب باز کن!!” رو چندین دفعه پشت سرهم دیدم
سید جوون تر بود اون موقع، سال ۹۴
خیلی لذت بخش و قوی صحبت میکنه
اون اوایل بیشتر با لباس رسمی سخنرانی میکرد و محصول تولید میکرد، الان که مقایسه میکنم از همون اولش هم دقیقا همین باور رو داشته،
سید به صورت عجیبی ایمان راسخ داره به کاری که انجام میده، به درجه یقین رسیده و با تمام وجودش ربوبیت و توحید رو فریاد میزنه و به همین خاطره که همیشه بهترین نتایج توی کاراش میگیره
من خیلی محصولات سید رو بررسی میکنم، به صورت عجیبی شخصیتش مثل خود محصول میشه، یعنی با تمام وجود چیزی رو که میگه باور داره و توی تمام محصولاتش بهترین نتایج رو توی حوزه مارکتینگ میگیره
سید، بیشتر منو یاد استیو جابز خدابیامرز میندازه، وقتی که برای پرزنت محصول جدید روی سن میرفت، همه رو جادو میکرد، فقط به یه دلیل، ایمان داشت به محصولش، همه میگفتن اپل یعنی استیو و استیو یعنی اپل، اینطوری بهتون توضیح بدم اون محصول خود استیو بود یعنی با محصولش یکی میشد، فقط و فقط بخاطر ایمان و باوری که داشت
الان هم دقیقا سید همینه، هر محصولی که تولید میکنه، از روان شناسی ثروت۱ تا ۱۲ قدم و ٫٫٫، این محصولات خود سید هستن، از همون جنس انرژی هستن، اصلا احتیاجی به تبلیغات ندارن و همیشه هم بهترین و بالاترین نتیجه و کیفیت رو میگیره
یه نکته ایی سید همیشه میگه و خودش هم انجام میده، میگه تمام فایل های منو چندین بار ببینید، با هر بار دیدن این فایل ها باور قوی تری توی وجود همه میسازه و همه دوستانی که دارن محصولات سید رو استفاده میکنن، بدون استثنا همه نتیجه میگیرن، چون باورش کردن، فقط همین یه جمله، اول خود سید رو باور کردن و بعد محصولاتش رو و نتیجه مشخصه، همونی میشیم که باور داریم
سید هیچ وقت تبلیغات نمیخواد، باور کنید سید رو ببریم بزاریم روی یه کره دیگه، بدون تبلیغات باز محصولاتش رو میفروشه و بهترین نتیجه رو میگیره
همین الان کل دارایی شو ازش بگیریم، صفر مطلقش کنیم، باور کنید به چند ماه نمیکشه باز همه چی رو بدست میاره
توی زندگی این شخص، فقط و فقط توحید و ربوبیت هست، اینو با تمام وجودش پذیرفته، خودش هم میگه، شاید گهگاهی ذهنش منحرف بشه، اما خیلی زود متوجه میشه و متمرکز میشه
پس جواب خیلی راحته، چرا سید هیچ وقت احتیاج به تبلیغات نداره؟
چون سید خود محصوله، اون محصولی که تولید میشه خود سیده، از جنس سیده، تمام عشق و انرژی و وجودش توی محصولشه و همین انرژی و باور و یقین و ایمان، کارش رو میکنه و به بهترین نحو مارکتینگ میکنه بدون حتی یک ریال تبلیغات
این بحث مختص سید نیست، گفتم استیو جابز هم همین شکلی بود، حتما فیلم هاشو ببیند وقتی میومد محصولات جدید رو معرفی میکرد
سید همیشه میگه الگوی قرآنی من، حضرت ابراهیم هستش، ابراهیم الگو و نمونه انسان کامل قرآن هستش
بخاطر ایمان به رب، بخاطر اینکه سراسر وجوش توحیدی بود، سید هم همینه
نه فیلم بازی میکنه، نه کلاس میزاره، همونی هست که توی تمام محصولاتش میگه
حالا همه ما هم باید همین راه رو ادامه بدیم، سید رو الگو کنیم و پشت سرش همین مسیر رو بریم جلو
اگر میخوایم همین نتایج سید رو بگیریم، باید جنس باور و ایمان مون از جنس باور و ایمان سید باشه
به نظر من تفاوت این دو نگاه توحیدى و نگاه شرک آمیزه به طور مثال من در محل کار خودم پر ازیاء نگاه شرک آلوده یه پرسنل با همون شغل در همون محل درآمد چشمگیرى نداره برعکس یه شخص دیگه با همون شغل درآمدش مساوى با صاحب کار یا همون کارفرما رو داره یه بار به یکیشون که خیلى گلایه داشت گفتم مادامى که چشمت به دست کافرات که بهت روزى بده نه تنها پولى بدست نمیارى بلکه ازش ضربه بدى میخورى مطلب مهم دیدگاه انسانهاست که به شرک آلوده است و به جاى اینکه خدا رو رب و فرمانرواى کل جهان بدونن بنده هاش رو روزى رسون میدونن مثلا میگن قدم این آدم خیلى خوبه محل کارمون پر از مشترى شد یا میگن فلانى امروز کار زیبایى من رو انجام داد دستش خیلى برام بد بود اصلا امروز کاسب نبودم خلاصه به خاطر باورهاى غلط اجداد وگذشتگان تو پوستوخونشون ریشه دوانده و این میشه که میوفتن تو شبکه هاى اجتماعى و به قول استاد بأن توجه به تئورى سطل آب میخوان ببینن همکاراشون چقدر مشترى دارن چقدر درآمد دارن اگر خوب باشن میشن پارتى کلفت دارن نمیرن مسایل مثبت رو ببینن که طرف هر ۶ ماه خودشو آبدیت میکنه نکات مثبت پیشرفتشو نمیبینه همش انگ میبنده و به خودش و محیط کارش سمپاشى میکنه با افکارمنفیش حواسش به سطل خودش نیست خودشو اسکن نمیکنه که ایرادش کجاست که درجا میزنه هم شرک داره هم سطلشوکوچیکو باریک کم عمق نگهداشته
متاسفانه این اشخاص همونهایى هستن که موبایل به دست پر از خبرهاى منفى وناامید کننده هستن که نه حاضرند درون خودشونو بشناسن نه باورشونوتغییر بدن
مثلا تو یه سالن زیبایى که الان تو شبکه هاى اجتماعى پره از تبلیغاتشون به نظر من آرایشگرى که مثلا تو لاین رنگ مو هست وقتى هم رنگ باب میل مشتریشو درآورده و موى سالم بدون آسیب دیدگى تحویل داده نیازبه تبلیغات شبکه اجتماعى و بیلبورد و غیره و غیره نداره کار خوب نتیجه خوب رضایت مشترى خودش بهترین تبلیغ وقتى اطرافیان بپرسن کجا رفتى و رضایتشو ببینن خودش نهایت تبلیغ به قول استاد مگه کمپانى تسلا تبلیغ میکنه مردم براش تبلیغ میکنن به نظر من شرک فکرى، باورهاى غلط دیرینه و کهنه ، نگاه و برداشت غلط و کنجکاوى بیش ازحدبراى درآمد همکاران وقتى این در این شرایط باشن ناخودآگاه در مدار درستى قرار ندارند که بر این باور باشند که هدایت میشن و خدا بهشون الهام میکنه و نشونه هاى بیزنس درست و الهى روبهشون نشون میده یه دسته هم کلا نادونن وفکر میکنن خدا باهاشون لج داره خدا رو آدم فرض میکنن که چرا به اون میده به من نمیده و یا بدونه اینکه معنى قران رو بدونن بدونه هیچ تلاشى از صبح قرآن میگیرن ستون تأ شب حتى آداب خوندنشو هم بلد نیستن و منتظر یه کیسه پر از پول از آسمونن همه این موارددست به دست هم داده یه انسان خارج از مدار ثروته و اون شخص به نظر من باید ببینه پاشنه آشیلیش کجاى این موارده و اینکه اول درونش رو باورش رو پاکسازى کنه تأ جهان اونوهدایتش به ایده هاى پولساز و کلا جهان خودشو عوض کنه تا پول و رزق و روزى بیاد دنبالش به قول استاد الرزق الرزقان دون نوع رزق داریم یه رزقى که تودنبالش میرى یه رزقى که اون دنبالت میاد بأن توجه به قانون جذب در قرآن کارى کنیم رزق دنبال ما بیاد….، مواظب ورودیهامون باشیم که وقتى در حال تمرین رو باورامون هستیم اخبارهاى مخرب تو فکر و ذهن ما نفوذ نکنه ونجواهاى آذار دهنده گیجمون نکنه سردرگممون نکنه باتوکل به خدا و زندگى توحید عملى یعنى یگانگى و فقط و فقط خدا روفرمانرواى کل جهان بدونیم نه تشویق مردم وتبلیغات گسترده فقط و فقط روى خدا حساب باز کنیم ??? از روزی که لایو گذاشتن استاد تاساعت ونیم پیش ۷ الی ۸ باردیدم و گوش دادم وقتی شروع به تایپ کردم چند تا جمله بیشتر تو ذهنم نبود و همه کلمات و جملات همینطوری میومد تو ذهنم
امیدوارم مفید باشه با تشکر از استاد عزیزم و سپاسگزارم از خدای مهربونم
من خودم چند ماه قبل یه سایتی راه اندازی کردم و انتظار داشتم که سایتم خیلی سریع رشد کنه بعد همش دنبال بهینه کردن سایتم برای موتورهای جستجو(سئو سایت) بودم.با افراد زیادی که خودشون اسامی بزرگی در این زمینه بودن صحبت کردم و اون فردی که از لحاظ آماری از بقیه بزرگتر بود در این زمینه بهم گفتش که من از تو 20 میلیون طی 7 ماه دریافت میکنم و بعد از 7 ماه روزانه تضمین میکنم که 700 نفر کاربر ثبت نامی داشته باشی و در ضمن این کار رو باید دائمی انجامش بدی. من اول از این حرفش جا خوردم که اون چه هدفی رو داره بهم نشون میده و من کجارو دوست دارم که بهش برسم. درواقع اون داشت بهم میگفت که اگه اینکار رو بکنی به این نتیجه میرسی و اگه انجام ندیدی دیگه جایی بین سایتا برای تو باقی نمیمونه و این هم میشد باور من. همزمان یکی از دوستام که کانال تلگرامی چندین هزار نفری داشتش بهم گفت که من برات توی کانالم تبلیغ میزارم و من هم از خوشحالی توی پوست خودم نمیگنجیدم و اون این کار رو کرد و با وجود اینکه تبلیغ من چند هزار بازدید خورده بود ولی من ثبت نامی توی سایتم نداشتم و اون تبلیغ برای من هیچ اثری نداشت و توی ذهنم غوغایی به پا بودش که چرا؟ و اینکه من کجای کار رو اشتباه رفته بودم؟ یه چندین روز با خودم درگیر بودم و همش فکر میکردم. من با اینکه فایلای رایگان استاد رو سَرسَری گوش کرده بودم و میکردم ولی انگار هیچ تغییری نکرده بودم و هی ذهنم بهم میگفت که این بار هم نتونستی، بازم عقب موندی از بقیه و… توی این ایام یه فایل از استاد اومد به اسم ایمان و باوری که باعث عمل و حرکت کردنت نشه حرف مفته و اینکه اگه تا الآن با وجود گوش کردن به فایلا هیچ تغییری نکردی پس فقط به عنوان یه حرف خوب و جملات قشنگ بهشون نگاه کردی وقتی که این فایل رو شنیدم انگار آب سردی روم پاشیده باشن یخ زدم اصن کامل فروپاشیدم ولی این فروپاشی به نفعم شد و بعد از کلنجارهای ذهنی زیاد من سعی کردم که از صفر خودم رو بسازم رفتم و سعی کردم تمام چیزهایی که توی ذهنم بودش رو روی کاغذ بنویسم و اون نوشتن خیلی بهم کمک کرد و خیلی از باورهای اشتباه و باورهایی که پاشنه آشیلم بودش رو متوجه شدم و الآن کمتر از بیست روزه که دارم سعی میکنم به صورت اصولی روی خودم کار کنم و خداروشکر خیلی از لحاظ روحی حال بهتری دارم و دارم کم کم درک میکنم که هر چیزی به باور فرد برمیگرده و اگر باوری به صورت خودآگاه ساخته نشه به صورت ناخودآگاه از تجربیات خودمون یا باورهای بقیه که حاصل تجربیات اونهاست تشکیل میشه و باورهای مارو شکل میده. یه مثال جالب و خنده دارش برمیگرده به باور قبلی من نسبت به آمریکا . من خیلی از کشورهارو بهشون علاقه داشتم و از آمریکا بدم میومد ولی همیشه توی ذهنم یه مکان دقیقا مثل همین مکانی که استاد فیلمبرداری هوایی کرده بودش توی همین فایل، به عنوان مکان مورد علاقه زندگی فکر میکردم. وقتی این فایل رو دیدم گفتم خدای من این همون جای رویایی منه که. پس چرا من از آمریکا بدم میومد؟؟؟ بعد دیدم هر موقع اسم آمریکا میاد ناخودآگاه این شعر: آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو خون جوانان ما میچکد از چنگ تو توی ذهنم تکرار میشه و تبدیل شده به باور ناخودآگاه من. یا مثلا عموی من که بازنشسته ی بانکه چند ماه پیش بهم میگفت که این جمله ی من رو آویزه ی گوشت کن که آدم تا بدهکار نباشه به سرمایه نمیرسه و این باورش بود چون خودش از همین روش و دریافت وام از بانکی که توش کار میکرد به جایگاه الآنش رسیده و همین الآن هم با وجود زندگی خوبی که داره ولی بازم همیشه اقساط وام بانکی پرداخت میکنه و چون خودش از تنها راهی که به سرمایه رسیده بدهکاری بانکی بودش پس توی ذهنش این باور نقش بسته که تا بدهکار نباشی به سرمایه نمیرسی. این باورهای ما حتی میتونه با وجود تفاوت ولی نتایج یکسان توی زمینه های مختلف داشته باشه مثلا شرکتهای خودروسازی دنیا همیشه تبلیغات و تخفیفات و… زیادی دارن ولی شرکتی مثل رولز-رویس که لوکس ترین برند ماشین دنیاست اعتقادش اینه که کسایی که از محصولاتش استفاده میکنن وقتی برای تماشای تلویزیون و تبلیغات ندارن و در نتیجه تبلیغ هم نمیکنه ولی شرکتی مثل سامسونگ طبق گفته خودشون تا حتی 60-70 درصد سود سالیانش برای تبلیغات هزینه میشه و ما توی در و دیوار شهرهامون این تبلیغاتش رو میبینیم و با همین روش شده پرفروش ترین برند موبایل دنیا پس همونجور که میبینیم این شرکتها از قوانین یکسانی پیروی نمیکنن ولی در حیطه ی کاری خودشون موفق ترینن و ما مثلا اگه از سامسونگ بپرسیم رمز موفقیتت چی بوده میگه تبلیغات و از رولز-رویس همین سوال رو بپرسی 180 درجه برعکس جواب میگیری و این به ما این رو اثبات میکنه که همه چی به باورهای ما برمیگرده و نمیتونیم 100 درصد بگیم کدومش درسته یا غلط و اگه خودمون نتونیم آگاهانه به باور درستی در ذهنمون برسیم ناخودآگاه باور وارد ذهنمون میشه و نتایج برامون بوجود میاد بر اساس اون باور ناخودآگاه بدون اینکه اصن بفهمیم چنین باوری داریم مثل قضیه آمریکا ی من که براتون گفتمش.
در آخر از پروردگار خودم شاکرم که بهم این کمک رو کرد تو این چند روزه که دوباره و از نو و اصولی (طبق درک الآنم از قانون) باورهای ناخودآگاهم رو اولا بشناسم و بتونم اصلاحشون کنم.
امشب داشتم فایل توحید عملی یک رو گوش میدادم و دیدم استاد خودشون چقدر زیبا جواب سوال رو دادن??
ممنون استاد ،همیشه وقتی نگرانم و حالم بده با گوش دادن به فایلای شما حالم خوب میشه
توحید عملی
یکتاپرستی یعنی بدانی نیرویی مطلق، که بدون اجازهاش برگی از درخت نمیافتد، صاحب و رئیس ات است. اگر بتوانی تمام لحظات زندگیات، به او اعتماد کنی و یکتاپرست بمانی، آنوقت همان میشود که خدا میگوید:
آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟
به نظرم تفاوت نتایج ما، ((تفاوت در میزان توانایی مان در اجرای توحید در عمل است.))
اگر یکتاپرست باشی، نمی توانی به چیز دیگری وابسته شوی، زیرا یکتاپرستی آنقدر وابستهات میکند که دیگر فضایی نمیماند.
یکتاپرستی یعنی یقین بدانی هیچ چیز به قدر ذرهای، تأثیری بر زندگیات ندارد. یعنی باور کنی خداوند، همان که من، شما، موسی را هدایت کرد، عشق مسیح را در دل مردم انداخت و مردم را دور محمد ص جمع کرد، به اندازهی ایمانم به او، حامیام میشود و به برکتش دسترسی مییابم.
یکتاپرستی یعنی درک قوانین خداوند و اجرای بی چون چرایشان. قوانینی که قدرت زندگی ات را در دست باورها و فرکانس های خودت گذاشته و توحید عملی چیزی نیست جز “منطبق نمودن رفتارت در هر لحظه و در هر شرایطی، با قوانین خداوند”
قوانین که میگوید تمام اتفاقات زندگیات بدون استثناء نتیجه باورهایت است.
یکتاپرستی آرامش و سلامتی میشود در جسم و جانت، سرمایه اولیه میشود برای شروع کسب و کارت، جرات و جسارت میشود برای حرکت، عزت نفس میشود برای درک ارزشمندی و توانایی هایت و خوش بینی و امیدواری میشود تا قادر شوی آنچه را دیگران بحران میشمارند، فرصتی بدانی که برای رشد تو آمده است.
اگر ایمان بیاوری که تمام آنچه به دنبالش هستی، در توحید عملی است، آنوقت تمام سعی ات ساختن باورهایی می شود که تو را یکتاپرست تر، سپاس گزارتر و ایمان ات را راستین تر و پولادین تر نماید تا ذرهای شرک در وجودت راه نیابد.
زیرا شرک یعنی، قدرت دادن به عوامل بیرون از تو، برای خلق خواسته هایت. شرک یعنی تصمیم بگیری قدرتی که خداوند برای خلق زندگی ات بوسیله فرکانس هایت به تو داده است را نادیده بگیری و دو دستی آن را به عواملی بیرون از خود بدهی، که هیچ کنترلی بر آن نداری.
آدمهای کمی موفقاند، زیرا آدمهای کمی قادر به جاری ساختن یکتاپرستی در اعماق وجودشان شدهاند.
یکتاپرستی متعلق به یک مذهب خاص نیست. بلکه همان چیزی که یک روز به پشتوانهی آن، تصمیم به ورود به کالبد جسمانیمان گرفتیم. ورود به جهانی که هیچ شناختی از آن نداشتیم اما میدانستیم قدرتی در وجود ما و با ماست که همه راه حلها را میداند و حالا و برای همیشه، تنها کارمان این است که: به یادبیاوریم که باید عملا موحد باشیم.
سلام
وقتی عاشق مهاجرت بودم و مثل چسب چسبیده بودم که اینجا برام خوب نیست و باید برم یه جای بهتر و اینکه اینجا مردم حسودن و منو چشم میزنن و اینجا دولت نمیزاره و هزار و یک دلیل دیگه که دیگران مقصرن و من مظلوم واقع شدم و یا حتی فراتر ازاین که به دیگران ترحم و دلسوزی هم میکردم و میگفتم چرا خدا به بعضیا اینقد میده بعضیا اینقدر بدبختن خلاصه داغون بودم ?و با این باورای داغون تر از خودم میخکوب شده بودم و هر چی بیشتر تلاش میکردم انگار توی باتلاق دست وپا میزدم که نتیجه ش این بود که بیشتر درگیر مشکلات میشدم از خودم پرسیدم چراااااا نمیشه ؟! چرا من که دارم کار میکنم ولی نتیجه نمیاد استاد گفتن اگه نتیجه دلخواهت نمیاد یعنی باور نداری این چیزی رو که میشنوی و فقط اونو یه حرف قشنگ میدونی که یه مدت آرومت میکنه و بعدم فراموش میکنی و خدارو شکر و خدارو صد هزار مرتبه شکررررر ستاره قطبی قدم اول منو هدایت کرد ای جانم ستاره قطبی تو با من چه کردی ؟ ای جانم ۱۲ قدم ? هر چیزی که میخوام میشه ? خواسته ما هست باید سریع بهش برسیم چون خداوند سریع جواب میده پس اگه نمیشه دلیلش فقط و فقط و فقط ما هستیم چون قوانین خداوند بی نقصه و هر نقص و اشکال و کوتاهی هست در آنچه که ما باور داریم نهفته است انقدر مخفی در لایه های زیرین ذهن ما هست که حتی خودمان از حضورش بی خبریم. تصمیم خودمو گرفتم هر جا که میخواستم به حرفهای استاد مقاومت نشون بدم به خودم گفتم دهنتو ببند تو اگه درست میگفتی الان اون زندگی عباسمنشه اینم زندگی توئه پس لطفا حرف نزن فقط گوش کن و عمل کن وقتی استاد حرف میزنه فقط کلمات رو گوش نمیکنم که اونارو میخورم حتی یه ذره ش هم نمیخوام زمین بریزه . من اگه تبلیغ برا کارم میخوام میدم خدا انجامش بده چه کسی بهتر از خدا که میتونه همه چی رو تحت کنترل داشته باشه من فقط باورامو درست میکنم میرم توی مدار اونجا همه چیزای خوب هست مشتری های خوب آدمهای خوب پول های درشت و خوب ? اگه ایمان بخدا دارم که اون مولا( محافظ ) و نصیر ( حامی )منه دیگه نگران مکان کسب و کارم نیستم نگران سرمایه اندکم نیستم نگران تجربه کمم نیستم نگران رقیب در شغلم نیستم کلا نگران هیچی نیستم و قلبم آرامش داره باور میکنم که هر اتفاقی بیفته به نفع منه ?? و تقسیم کار عادلانه میکنم . یه درصد من و ۹۹ درصد خدا انجام میده تازه اون یه درصد سهم من اینه که روی خودم و باورام کار کنم و حرکت کنم و قدمی رو بردارم که در توان فعلی خودم هست و زجری بخاطرش متحمل نشم و احساسم احساسی باشه که انگار دارمش? اولش سخته ولی با تکامل یادش میگیریم همیشه قدم های اول شجاعت بیشتر میخواد و خداوند به شجاعان پاداش میده ? من اگه تونستم مهاجرت کنم پس بقیه خواسته ها هم میشه گفتم من قدم سوم خارج از ایران تهیه میکنم و الان دومین شب که خارج از ایرانم و هنوز جلسه دوم از قدم دوم هستیم این شانسی نبوده اینو من ساختم من باور کردم که خدا میگه اگر ایمان داری پس نگران نباش غمگین نباش باور کردم ادا در نمیارم الکی نمیگم چون پیدا کردم ترمز وجود خودمو که ترس بود از خودش خواستم بخدا از خود خدا خواستم یه روز گفتم خدایا کمکم کن همانطور که هدایتم کردی به سایت عباسمنش حالا میخوام خودمو بشناسم چیه که نمیزاره من برسم به خواسته هام استاد خودش گفت اگه توی مدار درست باشی جواب میگیری خوب منم شنیدم که قبلا میگفتم بصورت کاملا اتفاقی ولی الان میدونم که شنیدن صدای استاد که میگفتن ترس از شرک میاد و عامل بدبختی و فقر مردم از ترسه …( فایل چه کسی مالک توست؟ ) اینا مثل پتک میخوردن به سیمان وجودم من قدرت رو به ادما به شرایط به همه چی داده بودم الا بخدا و حقم بود جام ته چاه باشه بازم خدا از فضلش کلی نعمت به من داده بود .خداوند میفرماید ما زمین و آسمانها را مسخر شما کردیم . ? خدا همه چی رو به من داده حتی به فرشته هاش گفته به من سجده کنن یعنی من خیلی پیش خدا عزیزم یعنی خدا عشقش منم مگه میشه من عشق خدا باشم و چیزی ازش بخوام و خدا بهم نده ؟! پس اگه ندارم باید ببینم چیه که نمیزاره من به خواستم برسم ؟( باورای محدود کننده مثل ترسیدن ، حسادت کردن،عجله کردن،طمع کردن ،باور کمبود داشتن ، از شرایط فرار کردن ،غیبت کردن ،دروغ گفتن ،بیهوده گفتن ،بحث کردن ،انتقاد کردن، نگرانی، )پس پیدا کنید ترمز های زندگی خودتونو و پای مبارک رو از روش بردارید تا پرواز به سمت خواسته هاتون رو تجربه کنید و نوش جونتون باشه و باور کنید که ما عامل خوشبختی و بدبختی دیگران نیستیم و ما عامل بدبختی و خوشبختی فقط خودمون هستیم . ولی میتونیم احساس خوب به دیگران بدیم میتونیم آدرس جاده آسفالت توی جنگل سرسبز و زیبارو بدیم که اگه خواستن به سعادت دنیا و آخرت برسن از این راه تشریف ببرن? با احساس خوب همه چی درست میشه انشاالله ? دوستتون دارم چون خدا در وجود تک تک شما هست ??
بادرود فراوان به استاد عزیز و همراهان گرامی
به نظرم پاسخ به این سوال با توجه به درک قوانین هستی و آموزه های استاد گرامی چندان دشوار نیست. من سعی می کنم در پاسخ به این سوال آنچه را درونم به من می گوید خیلی ساده و خلاصه در نکات زیر خلاصه نمایم:
1- مهمترین موضوع در این زمینه ایمان و باور انسان و نوع نگاه او به جهان هستی است که اتفاقات را هماهنگ با این نوع نگاه برای او ایجاد می کند. یعنی وقتی باور تو این است که تنها از راه تبلیغات و حذف رقبا می توانی موفق شوی پس فضای زندگی تو به این سمت حرکت می کند. اما اگر نگاهی توحیدی به جهان هستی داشته باشی و تنها قدرت مطلق را خدای توانا بدانی که قدرت خلق زندگی توسط افکار و باورها را به انسان عنایت نموده و از طرفی او را مالک ثروت و نعمت بی نهایت بدانی که بر طبق مشیت و قوانین خود به انسانها عطا می نماید آنگاه با توکل بر او و با باورهای مثبت در مداری قرار می گیری که ثروت و نعمت فراوان به سمت تو سرازیر می شود.
2- با داشتن باورهای توحیدی و مثبت و صحیح آنگاه به ایده های عملی که به تو الهام می شود عمل می کنی. هرچند این ایده ها در ابتدا کوچک باشند. چراکه نتیجه ایمان واقعی عمل کردن در مسیر درست است. در این مسیر می توانی از ابزار مختلف نیز استفاده کنی اما باید حواست باشند که اینها همه ابزارند و فرع اما اصل کار همان باور توحیدی است و قدرت مطلق خدای مهربان است. ابزار مختلف فقط دستان خدواند برای یاری رساندن تو هستند و اگر از ابزار خاصی نتوانی استفاده کنی جای نگرانی نیست چراکه خداوند از بی نهایت طریق دیگر می تواند به تو کمک کند. تو فقط باید توکلت را حفظ کنی و به الهامات پاک درونت گوش فرا دهی.
3- یادت باشد دیگران هیچ نقشی در زندگی تو ندارند و باعث هیچ نفع و ضرری در زندگی تو نیستند مگر خودت بخواهی. تو خالق زندگی خودت هستی. پس تمرکزت بر باورها و اقدامات مناسب خودت باشد و هیچ گونه شریکی برای خدا قائل نباش.
اینگونه می توانی با قدرت و صلابت به پیش روی و فارغ از نگرانیها و بازیهای رایج دنیا به اهداف متعالی خود نائل شوی.
امیدوارم به لطف الهی هریک از ما و ازجمله خودم بتوانیم به این آگاهیها عمل نموده و یک نمونه و الگوی عینی برای دیگران باشیم.
از استاد گرامی هم در این زمینه می توان بسیار الگو گرفت. آرزو می کنم ایشان در پناه رحمت و فضل الهی همواره تندرست و بیش از پیش موفق و موید باشند.
به نظر من بهترین تبلیغ استاد رونده زندگیش و تکاملشه که همه به سمتش جذب میشن چون نتایج رو میبینن یعنی دقیقا دلیل موفقیتش و تفاوتش با دیگران اینکه کسی رو نصیحت نمیکنه و فقط راستشو میگه تجربه ی شخصی خودش رو میگه من جذب حرفاشون شدم چون راه رفته ی خودش رو بازگو میکرد قصد نداشت چیزی رو به بقیه یاد بده که بهش باور و عمل نکرده و فقط منتقل کننده ی تجربیات موفق خودشه من ۳۵ کیلو وزن کم کردم و هیچ وقت آدما رو برای لاغر شدن نصیحت نکردم اما خیلی وقتا تو مهمونی ها و حتی گاهی همسایه ها با اشتیاق ازم سوال میکنند که چطور این کارو انجام دادم و راهم چی بوده و من فقط منتقل کننده ی تجربیاتم هستم و چون اون راه رو رفتم واقعیت رو حس میکنم و هر چی میگم رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و فقط حرفای قشنگ و امید بخش برای یه آدم چاق نمیزنم میدونم چقدر سخته تو اتاق پرو یه لباس فروشی گیر بکنی و هیچ لباسی سایزت پیدا نشه پس به نظرم من بهترین تبلیغ استاد تجربه ی شخصی خودشه یعنی سالهایی که تو بندر عباس با سختی زندگی کرده و زندگی موفق امروزش با ارزش ترین تبلیغ امرزشه
سلام روزتون بخیر.
کامنت عالی نوشتین
میشه لطفا بگین برای این کار چه باورهایی رو تغییر دادین؟
سلام به همه دوستان
باورهای درست داشتن از خود از تواناییت از فراوانی از ثروت در کنار باور درست داشتن نسبت به خداوند به عنوان فرمانروای جهان و به اینکه بر هر کار تواناست و او قادر است مشتریان را از بینهایت راه به سوی من هدایت کند و… و عمل کردن به الهامات و پیمودن تکامل در تمامی مواقع دلیل اصلی موفقیت اقای عباسمنش هست.
سلام بر همگی
هیچ تفاوتی در اصل ماجرا وجود نداره
تنها مسیر خوشبختی و پیشرفت قانون جذب یا همون باور های ماست تنها تفاوت فقط نوع باور است ٫
اگر باور ما بر این مدار باشد که کسب و کار ما تنها در تبلیغات و نشان دادن کسب و کارمون به بقیست هیچ وقت کسب و کار ما رشد نمیکنه تا روزی که ما تبلیغات رو اغاز کنیم ٫چون فرکانس ذهنی ما این راه رو باور کرده و تمام راه های دیگرو قفل کرده٫
وبرعکس اگه ما بر روی باور خود طوری کار کنیم که بر این باور باشیم که بدون تبلیغات بدون هزینه فقط با شروع کارمون با روند تعامل کسب و کارمون رشد پیدا خواهد کرد به چیزی جز این نخواهد شد و تمام مشتریای ما در مدار ما قرار خواهند گرفت و کسب و کارمون رشد خواهد کرد ٫
دو راه برای خلاصی از این نوع فکر هست ٫یا انقدر روی افکار و باورامون کار کنیم تا در مداری قرار بگیریمکه بدون تبلیغات بدون اذافه کاری مشتریای ما در مدار ما قرار بگیرند ٫یا به باور خود عمل کنیم و تبلیغات رو شروع کنیم ٫
ببخشید از اینکه مختصر و ساده واری نظرمو گفتم ٫ودر اخر ممنون از استاد عباس منش که بدون هیچ کلک و شعبده بازی اصل واقیعیت رو به ما اموخت
سلام
صد در صد باور به تبلیغات خیلی موثره
عالی بود
با سلام
عرض ادب و احترام
امیدوارم که حال همگی خوب باشه
به صورت اتفاقی امروز فایل “فقط روی خدا حساب باز کن!!” رو چندین دفعه پشت سرهم دیدم
سید جوون تر بود اون موقع، سال ۹۴
خیلی لذت بخش و قوی صحبت میکنه
اون اوایل بیشتر با لباس رسمی سخنرانی میکرد و محصول تولید میکرد، الان که مقایسه میکنم از همون اولش هم دقیقا همین باور رو داشته،
سید به صورت عجیبی ایمان راسخ داره به کاری که انجام میده، به درجه یقین رسیده و با تمام وجودش ربوبیت و توحید رو فریاد میزنه و به همین خاطره که همیشه بهترین نتایج توی کاراش میگیره
من خیلی محصولات سید رو بررسی میکنم، به صورت عجیبی شخصیتش مثل خود محصول میشه، یعنی با تمام وجود چیزی رو که میگه باور داره و توی تمام محصولاتش بهترین نتایج رو توی حوزه مارکتینگ میگیره
سید، بیشتر منو یاد استیو جابز خدابیامرز میندازه، وقتی که برای پرزنت محصول جدید روی سن میرفت، همه رو جادو میکرد، فقط به یه دلیل، ایمان داشت به محصولش، همه میگفتن اپل یعنی استیو و استیو یعنی اپل، اینطوری بهتون توضیح بدم اون محصول خود استیو بود یعنی با محصولش یکی میشد، فقط و فقط بخاطر ایمان و باوری که داشت
الان هم دقیقا سید همینه، هر محصولی که تولید میکنه، از روان شناسی ثروت۱ تا ۱۲ قدم و ٫٫٫، این محصولات خود سید هستن، از همون جنس انرژی هستن، اصلا احتیاجی به تبلیغات ندارن و همیشه هم بهترین و بالاترین نتیجه و کیفیت رو میگیره
یه نکته ایی سید همیشه میگه و خودش هم انجام میده، میگه تمام فایل های منو چندین بار ببینید، با هر بار دیدن این فایل ها باور قوی تری توی وجود همه میسازه و همه دوستانی که دارن محصولات سید رو استفاده میکنن، بدون استثنا همه نتیجه میگیرن، چون باورش کردن، فقط همین یه جمله، اول خود سید رو باور کردن و بعد محصولاتش رو و نتیجه مشخصه، همونی میشیم که باور داریم
سید هیچ وقت تبلیغات نمیخواد، باور کنید سید رو ببریم بزاریم روی یه کره دیگه، بدون تبلیغات باز محصولاتش رو میفروشه و بهترین نتیجه رو میگیره
همین الان کل دارایی شو ازش بگیریم، صفر مطلقش کنیم، باور کنید به چند ماه نمیکشه باز همه چی رو بدست میاره
توی زندگی این شخص، فقط و فقط توحید و ربوبیت هست، اینو با تمام وجودش پذیرفته، خودش هم میگه، شاید گهگاهی ذهنش منحرف بشه، اما خیلی زود متوجه میشه و متمرکز میشه
پس جواب خیلی راحته، چرا سید هیچ وقت احتیاج به تبلیغات نداره؟
چون سید خود محصوله، اون محصولی که تولید میشه خود سیده، از جنس سیده، تمام عشق و انرژی و وجودش توی محصولشه و همین انرژی و باور و یقین و ایمان، کارش رو میکنه و به بهترین نحو مارکتینگ میکنه بدون حتی یک ریال تبلیغات
این بحث مختص سید نیست، گفتم استیو جابز هم همین شکلی بود، حتما فیلم هاشو ببیند وقتی میومد محصولات جدید رو معرفی میکرد
سید همیشه میگه الگوی قرآنی من، حضرت ابراهیم هستش، ابراهیم الگو و نمونه انسان کامل قرآن هستش
بخاطر ایمان به رب، بخاطر اینکه سراسر وجوش توحیدی بود، سید هم همینه
نه فیلم بازی میکنه، نه کلاس میزاره، همونی هست که توی تمام محصولاتش میگه
حالا همه ما هم باید همین راه رو ادامه بدیم، سید رو الگو کنیم و پشت سرش همین مسیر رو بریم جلو
اگر میخوایم همین نتایج سید رو بگیریم، باید جنس باور و ایمان مون از جنس باور و ایمان سید باشه
و تمام :)
بسیار عالی… من هم از شنیدن صحبت های استاد عباس منش لذت می برم. صحبت های ایشون واقعاً دل نشین هست.
سلام به استاد عزیز م و همراهان عزیز
به نظر من تفاوت این دو نگاه توحیدى و نگاه شرک آمیزه به طور مثال من در محل کار خودم پر ازیاء نگاه شرک آلوده یه پرسنل با همون شغل در همون محل درآمد چشمگیرى نداره برعکس یه شخص دیگه با همون شغل درآمدش مساوى با صاحب کار یا همون کارفرما رو داره یه بار به یکیشون که خیلى گلایه داشت گفتم مادامى که چشمت به دست کافرات که بهت روزى بده نه تنها پولى بدست نمیارى بلکه ازش ضربه بدى میخورى مطلب مهم دیدگاه انسانهاست که به شرک آلوده است و به جاى اینکه خدا رو رب و فرمانرواى کل جهان بدونن بنده هاش رو روزى رسون میدونن مثلا میگن قدم این آدم خیلى خوبه محل کارمون پر از مشترى شد یا میگن فلانى امروز کار زیبایى من رو انجام داد دستش خیلى برام بد بود اصلا امروز کاسب نبودم خلاصه به خاطر باورهاى غلط اجداد وگذشتگان تو پوستوخونشون ریشه دوانده و این میشه که میوفتن تو شبکه هاى اجتماعى و به قول استاد بأن توجه به تئورى سطل آب میخوان ببینن همکاراشون چقدر مشترى دارن چقدر درآمد دارن اگر خوب باشن میشن پارتى کلفت دارن نمیرن مسایل مثبت رو ببینن که طرف هر ۶ ماه خودشو آبدیت میکنه نکات مثبت پیشرفتشو نمیبینه همش انگ میبنده و به خودش و محیط کارش سمپاشى میکنه با افکارمنفیش حواسش به سطل خودش نیست خودشو اسکن نمیکنه که ایرادش کجاست که درجا میزنه هم شرک داره هم سطلشوکوچیکو باریک کم عمق نگهداشته
متاسفانه این اشخاص همونهایى هستن که موبایل به دست پر از خبرهاى منفى وناامید کننده هستن که نه حاضرند درون خودشونو بشناسن نه باورشونوتغییر بدن
مثلا تو یه سالن زیبایى که الان تو شبکه هاى اجتماعى پره از تبلیغاتشون به نظر من آرایشگرى که مثلا تو لاین رنگ مو هست وقتى هم رنگ باب میل مشتریشو درآورده و موى سالم بدون آسیب دیدگى تحویل داده نیازبه تبلیغات شبکه اجتماعى و بیلبورد و غیره و غیره نداره کار خوب نتیجه خوب رضایت مشترى خودش بهترین تبلیغ وقتى اطرافیان بپرسن کجا رفتى و رضایتشو ببینن خودش نهایت تبلیغ به قول استاد مگه کمپانى تسلا تبلیغ میکنه مردم براش تبلیغ میکنن به نظر من شرک فکرى، باورهاى غلط دیرینه و کهنه ، نگاه و برداشت غلط و کنجکاوى بیش ازحدبراى درآمد همکاران وقتى این در این شرایط باشن ناخودآگاه در مدار درستى قرار ندارند که بر این باور باشند که هدایت میشن و خدا بهشون الهام میکنه و نشونه هاى بیزنس درست و الهى روبهشون نشون میده یه دسته هم کلا نادونن وفکر میکنن خدا باهاشون لج داره خدا رو آدم فرض میکنن که چرا به اون میده به من نمیده و یا بدونه اینکه معنى قران رو بدونن بدونه هیچ تلاشى از صبح قرآن میگیرن ستون تأ شب حتى آداب خوندنشو هم بلد نیستن و منتظر یه کیسه پر از پول از آسمونن همه این موارددست به دست هم داده یه انسان خارج از مدار ثروته و اون شخص به نظر من باید ببینه پاشنه آشیلیش کجاى این موارده و اینکه اول درونش رو باورش رو پاکسازى کنه تأ جهان اونوهدایتش به ایده هاى پولساز و کلا جهان خودشو عوض کنه تا پول و رزق و روزى بیاد دنبالش به قول استاد الرزق الرزقان دون نوع رزق داریم یه رزقى که تودنبالش میرى یه رزقى که اون دنبالت میاد بأن توجه به قانون جذب در قرآن کارى کنیم رزق دنبال ما بیاد….، مواظب ورودیهامون باشیم که وقتى در حال تمرین رو باورامون هستیم اخبارهاى مخرب تو فکر و ذهن ما نفوذ نکنه ونجواهاى آذار دهنده گیجمون نکنه سردرگممون نکنه باتوکل به خدا و زندگى توحید عملى یعنى یگانگى و فقط و فقط خدا روفرمانرواى کل جهان بدونیم نه تشویق مردم وتبلیغات گسترده فقط و فقط روى خدا حساب باز کنیم ??? از روزی که لایو گذاشتن استاد تاساعت ونیم پیش ۷ الی ۸ باردیدم و گوش دادم وقتی شروع به تایپ کردم چند تا جمله بیشتر تو ذهنم نبود و همه کلمات و جملات همینطوری میومد تو ذهنم
امیدوارم مفید باشه با تشکر از استاد عزیزم و سپاسگزارم از خدای مهربونم
با سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامی
من خودم چند ماه قبل یه سایتی راه اندازی کردم و انتظار داشتم که سایتم خیلی سریع رشد کنه بعد همش دنبال بهینه کردن سایتم برای موتورهای جستجو(سئو سایت) بودم.با افراد زیادی که خودشون اسامی بزرگی در این زمینه بودن صحبت کردم و اون فردی که از لحاظ آماری از بقیه بزرگتر بود در این زمینه بهم گفتش که من از تو 20 میلیون طی 7 ماه دریافت میکنم و بعد از 7 ماه روزانه تضمین میکنم که 700 نفر کاربر ثبت نامی داشته باشی و در ضمن این کار رو باید دائمی انجامش بدی. من اول از این حرفش جا خوردم که اون چه هدفی رو داره بهم نشون میده و من کجارو دوست دارم که بهش برسم. درواقع اون داشت بهم میگفت که اگه اینکار رو بکنی به این نتیجه میرسی و اگه انجام ندیدی دیگه جایی بین سایتا برای تو باقی نمیمونه و این هم میشد باور من. همزمان یکی از دوستام که کانال تلگرامی چندین هزار نفری داشتش بهم گفت که من برات توی کانالم تبلیغ میزارم و من هم از خوشحالی توی پوست خودم نمیگنجیدم و اون این کار رو کرد و با وجود اینکه تبلیغ من چند هزار بازدید خورده بود ولی من ثبت نامی توی سایتم نداشتم و اون تبلیغ برای من هیچ اثری نداشت و توی ذهنم غوغایی به پا بودش که چرا؟ و اینکه من کجای کار رو اشتباه رفته بودم؟ یه چندین روز با خودم درگیر بودم و همش فکر میکردم. من با اینکه فایلای رایگان استاد رو سَرسَری گوش کرده بودم و میکردم ولی انگار هیچ تغییری نکرده بودم و هی ذهنم بهم میگفت که این بار هم نتونستی، بازم عقب موندی از بقیه و… توی این ایام یه فایل از استاد اومد به اسم ایمان و باوری که باعث عمل و حرکت کردنت نشه حرف مفته و اینکه اگه تا الآن با وجود گوش کردن به فایلا هیچ تغییری نکردی پس فقط به عنوان یه حرف خوب و جملات قشنگ بهشون نگاه کردی وقتی که این فایل رو شنیدم انگار آب سردی روم پاشیده باشن یخ زدم اصن کامل فروپاشیدم ولی این فروپاشی به نفعم شد و بعد از کلنجارهای ذهنی زیاد من سعی کردم که از صفر خودم رو بسازم رفتم و سعی کردم تمام چیزهایی که توی ذهنم بودش رو روی کاغذ بنویسم و اون نوشتن خیلی بهم کمک کرد و خیلی از باورهای اشتباه و باورهایی که پاشنه آشیلم بودش رو متوجه شدم و الآن کمتر از بیست روزه که دارم سعی میکنم به صورت اصولی روی خودم کار کنم و خداروشکر خیلی از لحاظ روحی حال بهتری دارم و دارم کم کم درک میکنم که هر چیزی به باور فرد برمیگرده و اگر باوری به صورت خودآگاه ساخته نشه به صورت ناخودآگاه از تجربیات خودمون یا باورهای بقیه که حاصل تجربیات اونهاست تشکیل میشه و باورهای مارو شکل میده. یه مثال جالب و خنده دارش برمیگرده به باور قبلی من نسبت به آمریکا . من خیلی از کشورهارو بهشون علاقه داشتم و از آمریکا بدم میومد ولی همیشه توی ذهنم یه مکان دقیقا مثل همین مکانی که استاد فیلمبرداری هوایی کرده بودش توی همین فایل، به عنوان مکان مورد علاقه زندگی فکر میکردم. وقتی این فایل رو دیدم گفتم خدای من این همون جای رویایی منه که. پس چرا من از آمریکا بدم میومد؟؟؟ بعد دیدم هر موقع اسم آمریکا میاد ناخودآگاه این شعر: آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو خون جوانان ما میچکد از چنگ تو توی ذهنم تکرار میشه و تبدیل شده به باور ناخودآگاه من. یا مثلا عموی من که بازنشسته ی بانکه چند ماه پیش بهم میگفت که این جمله ی من رو آویزه ی گوشت کن که آدم تا بدهکار نباشه به سرمایه نمیرسه و این باورش بود چون خودش از همین روش و دریافت وام از بانکی که توش کار میکرد به جایگاه الآنش رسیده و همین الآن هم با وجود زندگی خوبی که داره ولی بازم همیشه اقساط وام بانکی پرداخت میکنه و چون خودش از تنها راهی که به سرمایه رسیده بدهکاری بانکی بودش پس توی ذهنش این باور نقش بسته که تا بدهکار نباشی به سرمایه نمیرسی. این باورهای ما حتی میتونه با وجود تفاوت ولی نتایج یکسان توی زمینه های مختلف داشته باشه مثلا شرکتهای خودروسازی دنیا همیشه تبلیغات و تخفیفات و… زیادی دارن ولی شرکتی مثل رولز-رویس که لوکس ترین برند ماشین دنیاست اعتقادش اینه که کسایی که از محصولاتش استفاده میکنن وقتی برای تماشای تلویزیون و تبلیغات ندارن و در نتیجه تبلیغ هم نمیکنه ولی شرکتی مثل سامسونگ طبق گفته خودشون تا حتی 60-70 درصد سود سالیانش برای تبلیغات هزینه میشه و ما توی در و دیوار شهرهامون این تبلیغاتش رو میبینیم و با همین روش شده پرفروش ترین برند موبایل دنیا پس همونجور که میبینیم این شرکتها از قوانین یکسانی پیروی نمیکنن ولی در حیطه ی کاری خودشون موفق ترینن و ما مثلا اگه از سامسونگ بپرسیم رمز موفقیتت چی بوده میگه تبلیغات و از رولز-رویس همین سوال رو بپرسی 180 درجه برعکس جواب میگیری و این به ما این رو اثبات میکنه که همه چی به باورهای ما برمیگرده و نمیتونیم 100 درصد بگیم کدومش درسته یا غلط و اگه خودمون نتونیم آگاهانه به باور درستی در ذهنمون برسیم ناخودآگاه باور وارد ذهنمون میشه و نتایج برامون بوجود میاد بر اساس اون باور ناخودآگاه بدون اینکه اصن بفهمیم چنین باوری داریم مثل قضیه آمریکا ی من که براتون گفتمش.
در آخر از پروردگار خودم شاکرم که بهم این کمک رو کرد تو این چند روزه که دوباره و از نو و اصولی (طبق درک الآنم از قانون) باورهای ناخودآگاهم رو اولا بشناسم و بتونم اصلاحشون کنم.
سلام
عامل اصلی موفقیت استاد در کسب وکار اجرای قوانین جهان هستی
درواقعه اصل ،قوانین غیرقابل تغییر جهان هستی که استادباایمان وعمل
به آگاهی قوانین زندگی اش راخلق میکند درتمام جنبه ها
باورهای توحیدی که تمام اتفاقات زندگی بدون استثنا حاصل فرانسها و باورهای ماست٫
درمورد نتایجی که استاد در کسب وکار بدون تبلیغات بدست آوردن هم
به دلیل باورهای قدرتمند مثل :
همان خدایی که برای پیامبر ۱۴۰۰سال پیش این همه افراد را هدایت کرد
به سمت پیامبر همان خدا برای من هم میتونه این کارراانجام بده
و باورهای قدرتمند کننده ای که روزی دنبال من میاد
وباورهایی مثل : کلام من تاثیرگذار است ودرزندگی افراد اثربخش است و
هرکسی محصول منو خریداری کنه وعمل کنه نتایج بزرگی میگیره٫
علت اینکه این همه افراد از محصولات استاد خریداری میکنند اینه که
آگاهی های محصولات ناب و خالص است حتی افرادی که از محصولات
رایگان استفاده میکنن نتایج خوبی به دست می آورن
فقط باید روی خداحساب کرد وبه خدا توکل کرد نه هیچ عامل بیرونی
سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان
امشب داشتم فایل توحید عملی یک رو گوش میدادم و دیدم استاد خودشون چقدر زیبا جواب سوال رو دادن??
ممنون استاد ،همیشه وقتی نگرانم و حالم بده با گوش دادن به فایلای شما حالم خوب میشه
توحید عملی
یکتاپرستی یعنی بدانی نیرویی مطلق، که بدون اجازهاش برگی از درخت نمیافتد، صاحب و رئیس ات است. اگر بتوانی تمام لحظات زندگیات، به او اعتماد کنی و یکتاپرست بمانی، آنوقت همان میشود که خدا میگوید:
آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟
به نظرم تفاوت نتایج ما، ((تفاوت در میزان توانایی مان در اجرای توحید در عمل است.))
اگر یکتاپرست باشی، نمی توانی به چیز دیگری وابسته شوی، زیرا یکتاپرستی آنقدر وابستهات میکند که دیگر فضایی نمیماند.
یکتاپرستی یعنی یقین بدانی هیچ چیز به قدر ذرهای، تأثیری بر زندگیات ندارد. یعنی باور کنی خداوند، همان که من، شما، موسی را هدایت کرد، عشق مسیح را در دل مردم انداخت و مردم را دور محمد ص جمع کرد، به اندازهی ایمانم به او، حامیام میشود و به برکتش دسترسی مییابم.
یکتاپرستی یعنی درک قوانین خداوند و اجرای بی چون چرایشان. قوانینی که قدرت زندگی ات را در دست باورها و فرکانس های خودت گذاشته و توحید عملی چیزی نیست جز “منطبق نمودن رفتارت در هر لحظه و در هر شرایطی، با قوانین خداوند”
قوانین که میگوید تمام اتفاقات زندگیات بدون استثناء نتیجه باورهایت است.
یکتاپرستی آرامش و سلامتی میشود در جسم و جانت، سرمایه اولیه میشود برای شروع کسب و کارت، جرات و جسارت میشود برای حرکت، عزت نفس میشود برای درک ارزشمندی و توانایی هایت و خوش بینی و امیدواری میشود تا قادر شوی آنچه را دیگران بحران میشمارند، فرصتی بدانی که برای رشد تو آمده است.
اگر ایمان بیاوری که تمام آنچه به دنبالش هستی، در توحید عملی است، آنوقت تمام سعی ات ساختن باورهایی می شود که تو را یکتاپرست تر، سپاس گزارتر و ایمان ات را راستین تر و پولادین تر نماید تا ذرهای شرک در وجودت راه نیابد.
زیرا شرک یعنی، قدرت دادن به عوامل بیرون از تو، برای خلق خواسته هایت. شرک یعنی تصمیم بگیری قدرتی که خداوند برای خلق زندگی ات بوسیله فرکانس هایت به تو داده است را نادیده بگیری و دو دستی آن را به عواملی بیرون از خود بدهی، که هیچ کنترلی بر آن نداری.
آدمهای کمی موفقاند، زیرا آدمهای کمی قادر به جاری ساختن یکتاپرستی در اعماق وجودشان شدهاند.
یکتاپرستی متعلق به یک مذهب خاص نیست. بلکه همان چیزی که یک روز به پشتوانهی آن، تصمیم به ورود به کالبد جسمانیمان گرفتیم. ورود به جهانی که هیچ شناختی از آن نداشتیم اما میدانستیم قدرتی در وجود ما و با ماست که همه راه حلها را میداند و حالا و برای همیشه، تنها کارمان این است که: به یادبیاوریم که باید عملا موحد باشیم.
سلام برخانم ماندا عزیز
واقعا این کامنتت قلبم رو به وجد اورد و تمام مباحث توحید عملی رو از جلوی چشمام گذراند که این خانم چقد زیبا نوشته چقدر خوب درک کرده احسنت برشما
من اونا رو نت برداری کردم الان که خواستم ستاره قطبیم رو بنویسم
راستی ۶سال قبل توی یه کامنتی نوشته بودین با هدایت الله به آموزشگاه قنادی رفتی میشه بدونم بقیه.ش ماجرا که خدا روشکر الان در چه مرحله.ای هستین؟
سپاسگزارم