https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
ضمن اصلاح باورها و باور به فراوانی و ایمان به قدرت خداوند و اینکه مشتری ها رو خداوند میرسونن، ایمان و باور به عالی بودن کسب و کار، می توان جزیی کردن هدف با پلن های مشخص با توجه به مدار حضور و طی کردن پله ها و بالابردن فرکانس و صعود به مدار بالاتر تا رسیدن به هدف مشخص با سپاسگزاری و طی کردن لحظات شاد در پلنهای کوچک برای رسیدن به آرامش و صعود بالاتر و دستیابی به اهداف مالی الهی کمک کننده است. ضمنا دریافت های شهود و عمل به آنها در حوزه مالی ضامن موفقیت بیشتر خواهد بود.
با سلام ، دوستان و استاد عزیز، می خوام یکی از تجربیات خودمو در خصوص قانون بنویسم ، قبل از اینکه اصلا با این سایت آشنا بشم انجام دادمش و نتیجه گرفت: تیر ماه سال 97 دقیقا 3 هفته بعد از جشن عقدم چند تا غده تو گردنم حس کردن کلی پیگیریو دکتر که ببینم اینا چیه تا بعد از کلی آزمایشو اسکنو نمونه برداری مشخص شد ببببله متاسفانه سرطان غدد لنفاوی تشخیص داده شد! بسیییییار غیر قابل باور بود برای من که تازه عروس و زیبا ، با موهای تقریبا بلند بودم، رزمی کار، داور، شاغل، فعال…. بعد از کلی آه و ناله و گریه و درمون گذاشتن با آقای همسر….
نشستم و با خودم خلوت کردم و به خودم گفتم تمومش کن، باورش نکن، باهاش نجنگ، اصن تحویلش نگیر که همچین چیزی هست.
به هیچ کس از فامیلو اطرافیان هم نگفتیم چون با دلسوزی و احوال پرسیو هزارتا سوال بیشتر حال آدمو خراب میکرد. بگذریم ازینکه میدیدم پدر مادرمو همسرم دارن بال بال میزنن!!! اما خودمو جمع کردم رفتم سراغ درمان و شیمی درمانی و سنگین ترین بخش کار کچل کردن بود، ولی جالبه که بگم بعد از کچل شدن عروس خانم اصن فک نمیکردم که من بیمارم بیشتر حس خلافکارا و زندانیارو داشتم و ادا درمیاوردم و کلی خوانوادمو میخندوندم!!!
نمیگم این دوران خیلی ساده گذشت اما خیلی راحتر از خیلی از دوستان دیگم که هر روز با گریه و کلی غصه میومدن برای تزریق گذشت و کلی از داروهاشون و عوارضش اطلاع داشتن ولی من حتی نمیدونستم داروهام چیه و چند تاس اصلا و اصلا باورش نکردم و در موردش تحقیق نکردم و الان که دارم براتون این مطلبو تایپ میکنم دوباره برگشتم به کار و پشت میز خودمم و موهامم مثل پسرایی که میخوان برن سربازی جیک زده و مشغول خرید جهاز و رنگ آمیزیه خونمم. چیزی که 6 ماه پیش آرزوم بود.
خدارو سپاسگذارم خیلی باعث قوی بودنم شد و تو این مسیر خیلی چیز یاد گرفتمو بزرگ شد.
اینو گفتم در راستای حرف استاد که من به دیگران( رقبا یا هم رده ها…) کار نداشتم تمرکز رو خودم و لذت بردنم بود و اینکه من بیشترین مسافرتو تو همون 6 ماه شیمی در مانیم رفتم شب های قبل تزریق تا نصف شب با همسرم جاده چالوس بودیم نه اینکه خیلی مثل آدمای سالم سالم باشم ولی کم نمیزاشتم. تو زندگیتون کم نزارید.
کلا حال میکنم تو کامنت ها میبینم که مینویسن در مورد این فایل یا این موضوع میخوام تجربه خودمو بگم.این خیلی تاثیر گذار تره و من هم میخوام تجربه خودمو بهت بگم
من هم جالبه فک کنم دو سال پیش یا سه سال پیش یک چیزی تو گردنم بود که اصلا کسی نمیدونست چیه هیچ دکتری تا تهران هم رفته بودم ولی کسی نفهمید با کورتون و بستری بعد سه ماه بهتر شد و سال بعدش دوباره برگشت و اون سال با قوانین و استاد آشنا شدم و باورت (شاید نشه) احتمال زیاد بشه که من عهد بستم با خودم و خدام که حس میکنم این حرف و مسیر درسته و اگه واقعا این حرف ها درسته ، بدون دارو پس باید خوب بشم و ( با احساس خوب و مرور یک سری آگاهی ها و باور ها که توی دوره قانون آفرینش گفته شده بود) بعد سه ماه (دقیقا همون زمانی که با دارو علائم از بین رفت) بدون ذره ای دارو مصرف کردن کم کم نتایج بزرگ خوب شدن رو دیدم و من یک سری ناتوانایی هایی در من اون بیماری ایجاد کرده بود کم کمرفع شد و الان وزنه میزنم ورزش میکنم میدو ام ، اون موقع نمیتونستم آرزو داشت میشد برام و حتی توی تکلم، ولی شد و مطمئن ام برای همه هم میشه خیلی ممنونم ازت که تجربه ات رو نوشتی
باسلام خدمت استاد ودوستان عزیز. به نظرمن هیچ نسخه ای رو نمیشه برای دونفر پیچید چون تکامل وپیشرفت هرکدوم ازما متد منحصر به خودش رو داره درجهان هستی وکائنات وهمون طورکه استاد بارها گفتن الهامات وحس ماست که تعیین کننده ست.علم سرمایه گذاری ومارکتینگ هم به نظرم جزو همون فرعیات هستن واصلا نمیتونن برای همه تجویزبشن یا راهگشا باشن واینکه ممکنه این علوم الهامات افردای باشن که بااین باور وسبک خودشون به موفقیت رسیده باشن.
هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من نزدیکم و دعاى دعاکننده را به هنگامى که مرا بخواند اجابت مى کنم پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند باشد که راه یابند (۱۸۶)
.
.
.
.
وقتی که نزدیک ماست پس خودش به ما درباره استفاده از ابزار و تکامل استفاده از ابزار کمک میده و الهاماتش به ما میرسه
تو قسمت دومم
اگر رو خدا حساب نکنیم رو کی حساب کنیم خدایی که تمام زمین رو مسخر من انسان کرده مگه میشه لحظه ای روش حساب نکرد پس همیشه فقط خدا
من هر وقت روی مشتری حساب میکنم مثال هفته پیش یکی از مشتریهام از مسکو زنگ زد گفت پسفردا زنگ میزنم و در مورد سفارش و راه افتادن کار با هم صحبت میکنیم این کار هم از دید من خیلی کار بزرگیه این هم بگم که من دو ساله با خانواده عباسمنش آشنا شدم با استفاده از فایلهای استاد خیلی نشانها دریافت کردم و وارد کار تجارت و صادرات به کشور روسیه شدم که برای اطرافیانم غیر قابل باور بود ولی مشتریها میان و زنگ میزنن ولی کار نمیگیره و میخواستم اینو بگم یکی از باورهایی که باید روش بصورت جدی کار کنم این باور که خدایی که این همه تغییرات و مشتریهارو آورده خودش میتونه کارو راه بندازه و مدیریت کنه من فقط باید به جای اینکه استرس بگیرم و تمرکزمو بزارم رو مشتری که(اینم ی نو شرک به حساب میاد) فقط باید طبق روال قبلی رو خودم و توحید عملی و باورهام کار کنم، واقعا دیدگاه عالی و تاثیر گذاری داشتین.
از شما و خانواده عباسمنش و استاد عزیزم تشکر میکنم و سپاسگزار خداوندم که من را به این سایت هدایت کرد
مثالش به نظر من به طور کامل اینه وقتی شما خوابیدین هیچ نگرانی بابت شرایط داخلی بدنتون اجزای داخلی بدنتون ندارید و با خیال راحت بدون در نظر گرفتن اینکه معدتون و یا ریتون، کبدتون و٫٫٫ چطور کار کردن راحت دارید استراحت میکنید و زندگی حالا شما فکر کنید که این سلامتی روانی و جسمی که دارید رو از کجا وبا چه قانونی دارند کار میکنند مطمئن باشید که خدا طبق قانون خودش به ترتیب داره این کارو تو بدن شما میکنه بدون نگرانی در درون شما رخ بده ، حالا بابت این موضوع سوال که ابزار موفقیت رو کی و کجا باید به کار ببندیم به نظرم فقط رو باورامون و مدارمون ،شرایط روانی و فکریمون کار کنیم ابزار موفقیت رو مثل سلامتی که داریم مثل حال خوبی که داریم خودش برامون فراهم میکنه
مثال ابزارشم میشه گفت خدای عزیزی که مارو با این خانواده آشنا کرد خودش ابزاربزرگی بوده برای موفقیت هممون نیاز و پایه و اساس زندگی بوده که خدا در اختیارمون قرار داده
استاد همیشه میگن می خوام اصلو بفهمید و به حاشیه ها نچسبید٫ وقتی قانون جهان هستی رو که محور صحبت های استاد در هنه محصولات و فایل های رایگان ایشون هست، درک کنیم، می فهمیم که اگر دیگران، عواملی رو که شما اشاره کردید در رونق کسب و کار مؤثر می دونن، دلیلش اینه که اونا طور دیگه ای فکر می کنن و اصلا چیزی از قانون جهان هستی نمی دونن٫ اوتا اصلا از این چیزا خبر ندارن ٫ اگرم چیزی شنیده باشن، اصلا بهش باور ندارن٫ راهی که ما انتخاب کردیم، پیروی از این قانونه؛ قانونی که میگه هیچ چیز در زندگی جدا از باورهای ما نیست٫ همه آدم ها، شرایط و اتفاقاتی که در زندگی تجربه می کنیم، نتیجه باورهای ماست، و هیچ عاملی بیرون از ما، تاثیری بر زندگی ما نداره٫ خب وقتی ما اینو باور کنیم و به این موضوع ایمان بیاریم، تنها کاری که باید بکنیم اینه که باورهامونو درست کنیم٫ یعنی باورهانون رو هماهنگ با خواسته هامون کنیم٫ از کجا بفهمیم باورهامون ایراد داره؟ از احساسمون؛ هر وقت در هر موردی احساس بدی (اعم از نگرانی، ترس، ناتوانی، نفرت، حسادت، تردید و ٫٫٫) داشتیم، یعنی باورمون بر خلاف آگاهی های روحمون یا همون خداست و به قول استاد، ترمزی در مسیر رسیدن به خواسته مونه٫ پس باید دنبال شواهدی بگردیم که باعث بشه اون باور در ما تغییر کنه٫
خب حالا چطوره که استاد بدون تبلیغات انقدر مشتری جذب می کنن؟ مطمئنا به خاطر باورها و دیدگاهی است که به خداوند دارن٫ وقتی شما باور داشته باشی که جهان مملو از فراوانی است و خداوند مشتریان فراوان رو به سمت شما هدایت می کنه، جهان این باورو به شما ثابت می کنه و مشتری های فراوان وارد زندگیت می کنه٫ وقتی شما باور داری که نیازی به تبلیغات نداری و خدا خودش همه کارا رو برات انجام میده، خب همون خدا برات مارکتینگ و تبلیغات انجام میده٫ یادمه یکی از دوستان، در سایت نوشته بود هر روز در یک مسیری مسافر سوار می کرد و در طول مسیر فایلای استادو میذاشت تو ماشین گوش می داد٫ خیلی از مسافرا کنجکاو شده بودن درباره حرفای استاد و درباره اون فایلا پرسیده بودن، و اینطوری این دوستمون استادو به خیلی از مسافرا معرفی کرده بود٫ یعنی خدا از طریق اون آدم برای استاد تبلیغ کرده بود، بدون اینکه استاد یک ریال هزینه کنند برای تبلیغات٫
وقتی خدا رو باور کنیم و بهش اعتماد کنیم – همونطوری که استاد باور داره- خداوند ایده هایی رو به ما الهام می کنه، و ما رو به سمت افراد و شرایطی هدایت می کنه که ما رو به خواسته هامون (در این مورد، ثروت بیشتر)می رسونه٫ در واقع، ایده هایی که بعد از درست کردن باورها به ما الهام میشه، جنس خدایی داره و چیزی که از جنس خداست، مسلما همون صراط مستقیمه که سعادت دنیا و آخرت رو نصیب ما میکنه٫
اما موضوع اینجاست که ما به هدایت خداوند باور نداریم٫ ما یک عمر جور دیگه ای زندگی و فکر کردیم و حالا یکی اومده میگه دارید بیراهه میرید٫ خب واقعا سخته باورش، اما وقتی داریم با چشمای خودمون نتیجه این باورو در زندگی استاد و هزاران نفر از اعضای سایت می بینیم، دیگه شک کردن احمقانه است٫
ما هزاران بار در زندگی شنیدیم که باید به خدا توکل کرد، اما واقعا توکل یعنی چی؟ غیر از اینکه باید همه کارا رو به خدا بسپاریم و هیچ نگرانی نداشته باشیم٫ غیر از اینکه باید دست از تقلا برداریم و منتظر هدایت های الهی باشیم و در راستای الهامات و هدایت الهی قدم برداریم؟ اگه کمی باهوش باشیم، مثل استاد خدا رو به عنوان مدیر برنامه های خودمون باور می کنیم، همه کارا رو می سپریم به اونو و و با خیال راحت زندگیمونو می کنیم٫ اما مسئله اینجاست که ماها -حتی خودم که دارم این حرفا رو می زنم- از ته دل به خدا اعتماد نکردیم، هنوز یه کم می ترسیم، هنوز نگرانی داریم، و بیشتر روی تلاش خودمون تکیه می کنیم تا کمک خدا٫
بیایید بیشتر فکر کنیم ایمان یعنی چی، توکل یعنی چی؟ فکر کنم اگر همینو بفهمیم همه چیز حله٫٫٫
بله دقیقا همینطوره اما متاسفانه اغلب ما وسط راه که میبینیم نتیجه ای نگرفتیم دیگه منصرف میشیم از راهی که رفتیم مثلا خودم وقتی که دیدم به خواستم نرسیدم واقعا دیگه باور کردم که اینا برا من کار نمیکنه
ولی وقتی که نتایج افرادی رو دیدم که شرایطشون مثل من بود به کجاها که رسیدن باورم دست میشه یا اینجوری بگم : یه کم باورمون نسبت به خدا و قانون بهتر میشه.
سلام دقیقا یادگرفتن آرامش و ایمان به خدا خودش یک مسیره که باید تمام آموزهای قبلی را کنار بگزاریم و این کمی زمان بر و سخت است.من تازه بعد دوسال کم کم دارم یک کوچولو درکش میکنم.
به نام خدا که در همه لحضه هدایت گر ماست ،من امروز از استاد یاد گرفتم که همیشه روی خدا حساب باز کنم ،چون انسان خیلی زود به افراد به اطلاعات متکی می شه و خدا رو فراموش یا در جه دوم به خدا اعتماد می کنه برای من بار ها پیش آمده که فکر می کردم در واقع روی خدا دارم حساب باز می کنم از اون جایی که شرک تو دل مو من مثل راه رفتن مورچه روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب بعد که هدایت شودم به روش های مختلف همسرم گفته یا اتفاقی افتاده متوجه شودم من روی خدا حساب باز نکردم هنوز خیلی کار دارم .که درفکر می کردم حساب باز کردم بعضی مواقع انقدر فاصله اعتماد به خدا و شرک و اطلاعات یا هر چیز دیگه که بهش بگیم انقدر نزدیک می شه که فقط باید خواستار و پذیرای هدایت الله باشی و ایمان رو نشون بدی به این نیرو باوجود نجوا های ذهن و حرفای باید ایمان داشته باشی اون از جایی که تصور ش نمی کنی بالا تر از رویا هات هدایتت می کنه چون این نیروی که همه چیز رو می دونه برات همه چیز می شه فقط باید انقدر ذهن رو با ورودی های عالی بن باران کنی که ذهن منطقی این باور ها و افکار و نوع تفکر براش باور پذیر تر باشه روی فرکانس ها خاسته ها فکر کنی و با تغییر افکار به مدار بالا تر بری از مداری که هستی به مداری بری که چیزهایی که می خوای توی اون مدار افراد شرایط همه چیز به دست به دست هم می ده که به خاسته هاست برسی این قانون جهان و چیزی غیر این نیست موسی به اندازه ایمانش به خدا آتش براش گلستان شود ،ابراهیم به اندازه اعتماد و ایمانش به خدا بود انشا ا… تونسته باشم با نظر گذاشتن به خودم و دوستانم در گروه تحقیقاتی عباس منش یاد آور شوده باشم قوانین خدا رو که می که اول ایمانت رو نشون بده پا در راه بگذار که اون می دونه
سلام ممنونم از توضیحات تون. اینکه گفتین وقتی با تغییر افکار و باورها مدارات بالاتر بره ، اونوقت توی مدار جدید افراد زیادی هستن که مشتری تو می شن خیلی خیلی برام جالب بود و چراغی را در ذهنم روشن کرد. بله همینه . شنیدیم قدیمیه اصطلاحا” می گفتن: فلانی چشمش به فلان چیزه یا فلان فرده. ما هم برای فروش یا اینکه کسی از آموزش مون استقبال کنه چشم مون به همین آدمهاس که دور و برمونن. یه کمی دورتر رو نمی بینیم. باید این ایرادمونو برطرف کنیم.
آدم های سرشار از آگاهی که ازشون چیزای زیادی یاد گرفتم
علت سرگردانی تو کسب و کار ، تکیه بر ایده و حرفهای آدم ها و ندیدن دستان خداونده
به جای اینکه از نیروی هدایت حساب ببریم ، از فهم این و آن حساب می بریم .
کار وقتی می لنگه که این نیروی قدرتمند درونی را تو حاشیه قرار میدیم .
به خدا مدیریت و هندل کردن یک کسب و کار خیلی خیلی ساده تر از این حرفهاست.
راه میان بر و روش صحیح پیشبرد کسب وکار از این رهگذر میگذره : جواب مساله رو با خدایی مطرح کنی
که هر مساله ای رو فوت آبه. قضیه رو با زبانی مثل معاشقه مادر با فرزند براش تشریح کنی
و بخواهی راه پیش پات بگذاره.خودش با زبان نشانه بهت میگه راه درست چیه.
بعضی وقت ها تو کسب و کار به قدری حال آدم رو خوب می کنه که گویی قصد داره ما رو از هر ایده و نظر صاحب سبکی بی نیاز کنه.
انگار همه جواب رو تو دل و جان شما گذاشته .اینو فقط خودت می فهمی راه رو از چاه ملتفت می شی
برات روشن میشه چه کار باید بکنی هر جور دم و دستگاه و ابزار و مهارتی که نیاز باشه در یک لحظه بهت میگه.
اجازه بدیم خودش وارد عمل بشه اونی که استاد حل هر مساله ایه.
فضا رو برای ادامه کار باز میکنه به قدری نشانه ها واضح می آد که ابراز نظر بقیه برات خنده دار میشه
تو دلت به سطحی بودن خیلی از روش ها پی می بری خیلی از تئوری های علمی، فوت وفن و تکنیکها برات رنگ می بازه
قدم بعدی رو با جلو رفتن به وضوح می بینی اگه قراره از نرم افزارو short cut ی هم استفاده کنی ،
اونو پردازش شده میگذاره سرراهت . اون بخشی که کار تو را به راحت ترین شکل ممکن پیش میبره ،
برات Bold میکنه.آدمی هم که قراره اون کار رو برات انجام بده بهش ماموریت میده که پیشت بیاد
انگار شما فقط شاهد ماجرایی، از دستانی که برات کار انجام داد
اصلا از 0 تا 100 کسب کار رو آماده شده و چکش کاری شده بهت میگه گویی خود خدا در قالب یک کسب و کار برا تو ظاهر میشه
و دستورالعمل اجرایی رو هم برات شسته رفته نوشته
وسیله ها و تجهیزاتی رو تو مسیر جور میکنه که دست نخورده یه گوشه ای افتاده
اوضاع کسب کاری که قبلا با تحلیل خودت و این و اون ، هزار جور حاشیه ازش بیرون می اومد ، اما وقتی گذاشتی نیروی هدایت کارش رو بکنه اونوقت مسائل لاینحل ، مفت و مجانی حل میشن اگه از یه روش نتیجه نگرفتی هزارتا متد و روش دیگه هم هست
که تو مسیر سر راهت قرار میگیره.میبینی به یه قطعه و ابزار نیاز داری
برات کارخونه ساخت اون قطعه رو درست بغل گوشت میگذاره که خودش رو با شرایط تو وفق بده
حرفهای بالا وقتی کار میکنه که بگذاری حرف اول و آخر تو هر مرحله ای رو همین نیرو تعیین کنه.
تو وجودت قابلیت استفاده از این حرفها رو با آموزه های استاد به وجود بیاری.
ارتباط ذهنی عمیقی برقرار کن بین کسب و کاری که رفتی تو دلش و ایمانی که به خدای بزرگ داری
ایمانی که قبلا خیلی جاها اگه نبود ، کارت زار بود
انگار تو هر مساله ای داری به خدا رسیدن رو می بینی. حسی معاشقه گونه با کسب و کارت!
رسیدن به این حالت درک کردنیه : رسیدن به یه قدم و مدار بالاتر تو کسب وکار و رسیدن به خدایی که همه کاری ازش بر می آد
انگار زبان کسب وکار ، زبان حال و احساس خوبه
تو یه سری از جنبه های زندگیم که مساله پیچیده بوده به روش زیر به جواب رسیدم ایمان دارم توی کسب و کار هم طبق نسخه زیر جواب میده : خودم از خدا ، خود خودش ، بی قید و شرط ، بی حساب کتاب ، چهار تا کلمه بهش منتقل کردم
چشمم رو بستم و گفتم : بسم الله الرحمن الرحیم .
آیه ای که اول سوره حمد است . سوره ای که آب میوه قرآن است و همه مطلب زندگی رو توش گنجانده.
چقدر لذت بردم، صحبتهاتون چقدر حس آرامشی رو بهم منتقل کرد
واقعا لذت بردم، گویی برای من گفته شده، در بهترین زمان این پیام از دستان شما به دستم رسیدم،
واقعا خداوندمون اجابت کننده است، همونطور که کاملا، کاملا با برنامه ریزی این پیام رو خوندم. زمانی که در ابتدای مسیر کاری هستم و دل نگران پیش رفتن و بهم گفته شد آروم بگیر بنده من، من در هر لحظه کنارتم
استا چقد این ایده لایو خوبه بخش منطقی ذهن رو راحتتر میتونیم کنار بزنیم و با شما احساس یگی بودن بکنیم احساس اینکه شما هم مثل ماهستین و ما هم میتونیم.
ببینید دوستان مشکل ما از اونجایی شروع میشه که بین خودمون و خدا تفاوت قاعل میشیم یعنی میگیم تا یه جایی خدا کارارو انجام میده بعدش ماییم که باید بقیه کار رو به عهده بگیریم
این مسعله ای بود که 1 سال تمام یعنی دقیقا از عید 97 ذهنم رو مشغول کرد ورفته رفته تونستم باورم رو نسبت به خدا بهتر بکنم والبته هنوز هم ادامه داره
من از یه نگاه دیگه به سوال جواب بدم
اول از دیدگاه انسانهایی که تجربه نزدیک به مرگ رو داشتن که پیشنهاد میکنم سری کتابهای در آغوش نو رو بخونید
آدمهایی که این تجربه رو داشتن اولا اصلا از اینکه مرده بودن نارحت نبودن چون میگن ما انگار برگشته بودیم خونمون
و اینکه میگن اونجا که رفته بودیم فقط نور بود و ماهم نو بودیم یه تیکه از اون نور اصلی بودیم مثل یک قطره از اقیانوس که اگه انگشتتون بو داخل آب بکنید یه قطره بهش میچسبه و ازش جدا میشه ما مثل اون قطراه ایم که اقیانوس جدا شدیم
میگن ما با نور اصلی که ما بهش میگیم خدا یکی هستیم و فاصله ما وبا خدا مثل فاصله فرکانسیه یا فاصله تکامل هست که با سرعت خیلی زیادی تمام اونچیزهایی که یادمون رفته بود رو میتونستیم به یاد بیاریم و به اون نور اصلی نزدیک و نزدیکتر بشیم و بقول بتی جی آیدی ما بودیم که این جهان رو خلق کردیم البته با کمک خدا مثل همون زبان برنامه نویسی که استاد مثال میزنن که یه شرکتی اون زبان رو طراحی کرده و ما میتونیم با استفاده از اون زبان برا خودمون برنامه کامپیوتری طراحی کنیم
از دید نظریه هلو گرافیک که جدیدا خیلی سر زبانها افتاده و میگه این جهان سایه یه جهان دیگست که یه جایی ساخته شده و سایش افتاده اینجا
من وقتی اینو میشنوم یاد حرفهای استاد تو دوره کشف قوانین میافتم که ما تو عالم ذر خودمون انتخاب کردیم که کجا ،چجوری،تو چه سالی ،تو چه خانواده ای و… به دنیا بیایم و اونجا بود که ساختیم خودمون که این دنیامون دوست داریم چه شکلی باشه در اصل اون ماهیت اصلی یا همون عین ثابته ما مونده اونجا و ما سایه ای از خود واقعیمون هستیم که اومدیم این دنیا و این جهان هم یه عین ثابته داره که سایش افتاده اینجا و فقط کافیه ما بقول استاد به یاد بیاریم که این خودمون بودیم که انتخاب کردیم و ساختیم
ولی ما متاسفانه اینقد درگیر ذهن شدیم که از بهشتمون دور شویم مثل اون داستان معروف آدمو هوا که از میوه درخت دانش یا تجربه خوردن و از بهشت رانده شدن
ایراد ما اینجاست که ما هم مثل فلاسفه دنبال دلیل تو هرچیزی میگردیم و از اصل غافل میشیم
دنبال علمی هستیم که تو تجربه به دست اومده دیگه یادمون رفته تمام علمهایی که بوجود اومده اولین نفری که به این علم دست پیدا کرده اونم با الهام بوده چون اون که تجربه ای نداشته مثل اولین نفری که گاری رو درست کرد یا نیزه رو درست کرد بیایم فکر کنیم که آیا چیزی بجز الهام میتونسته راهگاشی این اختراعات باشه
اکثر دانشمندها که اختراعی میکنن میگن این به ما الهام شد مثل نظریه نسبیت انیشتین
پس بیایم زیاد به این جهان فلسفی نگاه نکنیم دنبال دلیل و مدرک نباشیم دنبال عقلانیت نگردیم عقل یه ابزاره دست روح که با استفاده از اون بتونه ملموسات این جهان رو درک کنه فقط .و عقل به درد ماورا فیزیک نمیخوره چون خودش فیزیکیه و قادره که فیزیک رو درک کنه و اگه میخایم که بتونه ماورا رو درک کنه باید ازش عبور کنیم
من تو این مدت به این نتیجه رسیدم که هرچه از عقل و کارهای منطقی و تجربی دور میشم راهم ساده تر میشه
چند روز پیش سخنرانی یکی از روانشناسهای بزرگ ایران رو گوش میدادم که میگفت هی کارهاتون رو نندازین گردن خدا و ازش راهنمایی نخواین اون یه بار بهتون عقل داده ?بعد اون همه مردم هم به به چه چه میزدن
یکم دیگه که گوش دادم دیدم این آدم اینقد باورهای مخرب داره که ترسیدم سریع قطع کردم اون ویس رو
ولی آموزه های استاد به ما این رو یاد داده که اول از همه رو خدا حساب کنیم دوم فاصله ای بین ما و خدا وجود نداره ما چرا فکر میکنی که خدا یه بار از روحش در ما دمید و رفت چرا دم خدا رو با دم خودمون یکی میشموریم خدا همین الان هم در حال دمیدن روحش در ماست و هر لحضه داره مارو از نو خلق میکنه
و اینکه ما خودمون خلق کریدم خودمون انتخاب کردیم پس خودمون زندگی کنیم
بقول استاد همه جا از خدا سوال کنیم حتی برای سرویس زدن تو پینگ پنگ واسه شکست دادن عشقمون?
به نظر من اتفاقا دنبال دلیل گشتن برای هر چیزی هیچ تضادی با قوانین جهان نداره٫ البته منظورم فلسفه نیست٫ منظورم اینه که در دل همین قوانین که داریم از استاد یاد میگیریم، کلی دلیل برای اتفاقات زندگی خودمون و حتی اتفاقات بزرگتر در جهان پیدا میکنیم٫ اتفاقا خیلی عقلانی هم هست٫ بهتره بگم منطقی ترین چیزی که تا به حال تو زندگیم شنیدم همین قوانین جهانه٫ همین قانون جذب، تکامل، فرکانس و٫٫٫
به نظر من بهتره به یک چیزی در صحبتهای استاد بیشتر دقت کنیم٫ استاد نگفتن عقل رو بذارید کنار٫ گفتن منطق ما برنامه ریزی شده ست پس قابل اعتماد نیست٫ نگفتن جهان هیچ منطقی نداره٫
بنابراین، راه درست اینه که ما خودمون رو با منطق جهان هماهنگ کنیم نه اینکه عقل رو زیر سوال ببریم٫ اگر عقل نداشتیم، قوانین رو چطور درک میکردیم؟
هیچکس و هیچ کتابی تا به حال مفهوم عدالت و اختیار رو اینقدر منطقی توضیح نداده، جز قرآن٫ اتفاقا به نظرم خیلی عقلانیه٫
اولا من اصلا نمیخواستم با حرفهام این پیام رو منتشر کنم که عقل رو بکل نادیده بگیریم ولی کاریش نمیشه کرد افکار وقتی به گفتار و نوشتار تبدیل میشن نقص پیدا میکنن و ما تمام چیزهایی که میشنویم و میبینیم یا درک میکنیم از فیلتر های ذهنی خودمون رد میکنیم که باعث میشه ما دقیقا نتونیم منظور طرف مقابل رو درک کنیم
دوما من هم کاملا با نظر شما موافقم که باید از عقل برای درک این جهان و قوانین این جهان استفاده کرد
بزارین اینجوری بگم ما در این جهان ابزاری بجز عقل نداریم اصلا که بتونیم تجزیه و تحلیل کنیم
من فقط گفتم صرفا استفاده از تجربه رو نباید میزان قرار بدیم برای تحلیل
منظور من این بود که ما خودمون یه جای دیگه خلق کردیم و اگه میخوایم به یاد بیاریم باید با روحمون یا بقول استاد خدای درونمون ارتباط برقرار کنیم
بازم ممنون که نظرتون رو به اشتراک کذاشتین و ممنون که وقت گذاشتین و مطالعه کردین
سلام وقتی این جمله را خواندم که ما فکر میکنیم همه کارها را خدا نباید انجام دهد تازه فهمیدم چه جاها گفته ام خدایا این بامن بقیه اش باتو.تازه فهمیدم اون کاری هم که فکر میکردم بامن بود کار خود خداست.چه زیبا و درست و به موقع کارها را سروسامان میدهد.و میگوییم من انجامش دادم فلانی برایم انجامش داد!
سلام به استاد عباس منش و همه دوستان و اعضای خوب سایت
در پاسخ به سئوالی که مطرح شده میخوام به این دوست خوب بگم که : علمی که شما ازش صحبت میکنید ( مارکتینگ یا سرمایه گذاری ) چیزی نیست جز قوانین بشری که انسانها باورش کردند ؛ یعنی این علوم مجموعه ای از باورهایی هستند که افراد در طی زمان در ذهن خودشون به وجود اوردند و بعد در قالب یک علم ارائه شده اند …………
خیلی از علومی که ما الان داریم تماما باورهایی هستند که با گذشت زمان به وجود اومدند و اصلا” واقعی نیستند ؛ چیزی که واقعی هست دنیای درون ماست یعنی همون چیزهایی که باور میکنیم و چون باور میکنیم برامون عمل میکنه ……..
وقتی باور داشته باشی فقط و فقط از راه تبلیغات می تونی مشتری جذب کنی ؛ خب فقط از راه تبلیغ مشتری پیدا میکنی اما اگر باور داشته باشی همون خدایی که داره بدنت رو با این ظرافت مدیریت میکنه همون خدایی که داره حرکات سیارات رو مدیریت میکنه بدون هیچ خطایی ؛ میتونه برات مشتری هم بیاره همین اتفاق برات میفته ؛ یعنی وقتی اعتقادت این باشه ؛ راه هایی بهت الهام میشه که با انجامش مشتریهات روز به روز بیشتر میشن بدون اینکه برای تبلیغات هزینه کرده باشی ……
خود شما به موضوع اینستاگرام استاد عباس منش اشاره کردی ؛ استاد فقط برای اینکه پیج اصلی رو معرفی کنند لایو گذاشتند و شما دیدید که صدها نفر به تعداد اعضاء کانال و سایت اضافه شدند ( بدون هیچ تبلیغی )
قسمت آخر سئوال تون هم استاد در فایلهای مصاحبه با استاد عباس منش توضیح دادند ؛ برای ایشون کار و تفریح و زندگی همش یکی هست .
یعنی وقتی کاری که انجام میدی تمام عشق و علاقه ات باشه ؛ دیگه کار و تفریح و زندگی همش با هم یکی میشه ؛ و اصلا” این طور نیست که بگی دیگه از کار خسته شدم باید کمی استراحت کنم ؛ یا کمی به زندگیم بپردازم ؛ وقتی کاری با عشق و اشتیاق انجام میشه ؛ به شرطی که باورهای درستی درباره پول و ثروت داشته باشی ؛ پول و ثروت هم به دنبالش میاد .
کجا باید از ابزار برای موفقیت استفاده شود و کجا باید روی خدا حساب کنیم؟
دوست خوبم اصلا” مگه میشه روی چیزی غیر از خدا حساب کرد وقتی تمام جهان ؛ تو ؛ کسب و کارت و هر چیزی که در این عالم هست از خداست !
وقتی امیدت خدا باشه وقتی توکلت به رب العالمین باشه ؛ هر ایده ای هم به ذهنت برسه باز در نهایت باید روی خدا حساب کنی نه روی چیز دیگه ……..
در کل این باورها هستند که تمام ابعاد زندگی از جمله کسب و کار رو رقم میزنند ؛ وقتی شما باور داشته باشی که مشتری فراوونه ؛ دیگه نگران بودن رقیب نیستی …………………. تصور کنید کوهی از الماس و جواهر وجود داشته باشه ؛ که هر چقدر ازش برداری بلافاصله جایگزین میشه ؛ و هیچ وقت تموم نمیشه ؛ آیا با وجود این کوه الماس و جواهر کسی حرص میزنه کسی نگران میشه ؟ قطعا نه . چون همیشه هست ؛ همیشه وجود داره بیش از نیاز همه ی آدمهای روی کره زمین .
در مورد مشتری هم این باور رو میشه ساخت ، مشتری همیشه هست ؛ برای همه هست ؛ و خداوند اونها رو به کسب و کار شما هدایت میکنه ………..
در نهایت باید بگم که تنها تفاوت در نتایج ؛ اعتقاد به فراوانی هست ؛ فرصتهایی که هر روز در حال زیاد شدنه برای اینکه مشتری های بیشتر به سمت شما هدایت بشوند وقتی باور داشته باشی که مشتری فراوان وجود داره ؛ وقتی باور داشته باشی که ثروتمند شدن درست ترین و بهترین راه رسیدن به خداست ؛ در مداری قرار میگیری که مشتری به دنبال شما میاد و دیگه نیازی نیست شما دنبال مشتری بگردی ؛ اصلا” کاری که با عشق باشه کاری که با دل و جان انجام بشه یک کار الهیه ؛ و کاری که خدایی باشه ؛ نیاز نداره دنبال مشتری باشه ؛ مشتری خودش اون کار رو پیدا میکنه و مشتاقانه براش تقاضا میکنه….
مثل کار پیامبر اسلام ؛ پیامبر مردم رو به توحید و یکتا پرستی دعوت میکرد ؛ و این کار رو با تمام وجود و از روی عشق انجام میداد بدون اینکه به منفعتش فکر کنه بدون اینکه نگران باشه کی حرفش رو قبول میکنه کی قبول نمیکنه ! فقط اون کاری که ازش لذت میبرد رو انجام داد بدون هیچ تبلیغی بدون هیچ بازاریابی ؛ اما این فرکانس که منبعش عشق بود انقدر قوی بود که آوازه اش رو تا کشورهای مصر و ایران و آفریقا و ………………. برد ؛ و طرفدارانش دسته دسته از سراسر دنیا به سمتش جذب شدند ؛ و انقدر شهرت و محبوبیت پیدا کرد که نامش پایدار ماند …………
من و شما و پیامبر اسلام هیچ تفاوتی باهم نداریم ؛ تنها تفاوت در باورهاست ؛ همون خدایی که برای پیامبر اسلام این کار رو انجام داده همون خدا برای شما هم مشتری میاره ؛ این سیستم جهان هستی هست ؛ و غیر از این نمیتونه عمل کنه چون قانون جهان همینه ………..
من از زمان اشنایی با استاد کلی تغییرات در زندگی خودم خانوادم به وجود امد مخصوصا جنبه مالی????????
اول اینکه همیشه میگن مرجع تقلید یعنی چی یعنی کسیکه که در همه زمینه ها موفق هست منم استاد رو با تمام وجود الگو قرار دادم در همه زمینه ها فقط تمرین های ایشون رو به عنوان راهنما و یه نفری از طرف خدا حساب کردم که خودم با ذهن خودم استاد رو جذب کردم که خدا با همه مهربونیش یه راهنما سر راهم قرار داد که بدونم راه لذت بردن استفاده از نعمت هاش چطوری هست
باورهای مهم قوی استاد که میگفتن اول از همه قویترین فرکانس رو بفرستید یعنی شکر گزاری
دوم اینکه هیچ عاملی از بیرون تا ما خودمون نخواهیم نمیتونه مانع پیشرفت ما باشه یعنی چی یعنی نگیم پول نداریم نگیم کارخونه نداریم نگیم پارتی نداریم نگیم چشم میخوریم هزار تا اما اگر دیگه
پس هر موقع تو هر کاری با هر چیزی که همین الان داریم شکر گزار باشیم حالمون خوب باشه حال خوب در هر کار خیلی مهمه اگه دست به کاری زدی حالت خیلی خوب بود بدون راه درسته اگه حالت خوب نبود کارت درست نیست
البته باید مثل استاد ایمان قوی باور قوی به خدا داشته باشیم بدونیم در هر لحظه داره مارو هدایت میکنه واصلا نگران هیچ چیزی نباشیم
استاد ذهن قوی دارن مدام به فراوانی فکر میکنند نه به کمبود نعمت لذت میبرن از داشته هاشون هیچ عامل بیرونی رو مانع رسیدن به خواسته هاشون نمیدونن
جهان بزرگی در درون داریم که میتواند با نیرویی که دارد کن فیکون کند این نیرو بسیار قوی است اگر باور داشته باشیم که همه مثل هم دارای این نیرو هستیم
پول درامد ربطی به اسم شغل یا خود شغل ندارد ذهن ما هست که عامل جذب پول هست ذهن قوی فرکانس مثبت
هرچقدر با ذهنت بتونی فرکانس مثبت بفرستی باعث میشه که پول جذبت بشه یعنی موفق هستی ذهن که باور منفی داشته باشه حتی یه کارخونه یا کلی سرمایه اولیه بهش بدی هیچ وقت موفق نمیشه
ذهن استاد اهن ربای پول شده کار استاد موفقیت ایشون با باور قوی توکل به خدا بدون سرمایه هست هیچ کس رو مانع کارهاشون نمیدونن به همه چی با دید مثبت فکر میکنن همیشه خالشون رو خوب نگه میدارن شکر گزار هستن باور قوی فراوانی دارن نه باور کمبود
خدا به ما عقل داده ما ما با عقل ذهن میتونیم بهترین نعمت های دنیارو جذب کنیم اگه خودمون رو به اون مدار برسونیم
من صبح به صبح شاخک هامون رو تیز میکنم تو تخت خواب تا بیدار شدم فقط به نعمت هاییکه دارم شکر گزاری میکنم میدونم یه روز عالی در پیش دارم خدایا شکرت با این قانون های ساده راحتت واسه جذب نعمت های عالی فراووون
استاد همیشه موفق باشین که راهنمای خوبی واسه میلیون ها نفر هستین ????????????????????????????
خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم
سلام و درود خدمت استاد عزیزم و دوستان ثروتمندم،،،
الهی که روزی مون هزاران برابر بشه
من حدود ۳ ماه هستش که با فایل های استاد عباسمنش کار می کنم٫
قبل از این مطالعات خوبی از برترین اساتید دنیا داشتم٫ از برایان تریسی، هاردی، جیم ران، پراکتور و رابینز تا وین دایر
اطلاعات عالی و بسیار کاربردی در مورد تحول مالی ازشون به دست آوردم٫ اما واقعیت موضوع این بود که من به اندازه ای که روی خودم کار کردم نتیجه مطلوب نگرفتم٫
تا وقتی که به استاد عباسمنش رسیدم٫ من تقریبا تمام فایل های رایگان، دوره کشف قوانین رو وقت گذاشتم و می تونم بگم خلاصه همه این دوره ها کنترل ورودی های ذهن بود، که ما باید به صورت کاملا آگاهانه این ووردی ها رو کنترل کنیم و ایشان در واقع در تمام فایل ها شیوه های کنترل ذهن رو در شرایط مختلف بیان می کنند، و به نظرم شاید مهم ترین کار ما در تمام زندگیمون همین موضوع باشه و استاد عزیزم هم هربار قشنگ تر و از زاویه ای جدیدتر مطرح می کنند٫
و در ادامه، داستان باورها کلید کسب هر نتیجه ای در تمام موضوعات زندگی هستش٫
من وقتی اهمیت باورها رو یه مقدار درک کردم برای بهبود شرایط مالی ام به دوره روانشناسی ثروت ۱ هدایت شدم٫
این دوره رو خیلی موشکافانه طی کردم و واقعا شگفت زده شدم که چطور مجموع باورهای من در موارد مختلف نتیجه مالی ام رو رقم زده بود٫ و من با استفاده از این پکیج کدهای ریز اما سرنوشت ساز رو در تحقق به شرایط مالی ام پیدا کردم٫
و حالا که این باورها رو خودم به صورت شبانه روز تکرار می کنم، نتایج به صورت باورنکردنی برای هیچ کس غیر خودم تغییر کرده و من با اینکه از نظر تجربه کاری و مدت زمان کم وارد حرفه جدید شدم قراردادهایی نوشتم که دوستانم پس از سالها کار کردن متعجب هستند٫
نکته جالب دیگه، پس از اینکه باورهای بنیادی ثروتم به صورت مثبت تغییر کرده اطلاعاتی که از مطالعات قبلی ام داشتم تازه خودشون رو در میزان و کیفیت کار کردنم نشون میدن و من واقعا نتایجم رو بهبود هستش و با باورهای جدید و عالی که در خودم ایجاد کردم و با تکرار اونها سعی دارم هر لحظه تقویتشون کنم٫ میزان کار کرد من چه از نظر فیزیکی و چه زمانی خیلی کمتر شده و به تلفن اینترنت ختم میشه، اما نتاجم بسیار بزرگتر از اونچه که در قبل بود به دست میاد٫
و من دیگه با درک این قوانین دنبال افزایش سطح اطلاعاتم در هر زمینه ای نیستم٫
می تونم براتون مثال بزنم از باورهایی در زمینه سلامتی ساختم، که بدن من هر روز سالم تر شاداب تر و جوان تر می شود و هر چیزی که بدنم نیاز داشته باشه از صورت های خیلی ساده به من گفته میشه و من استفاده می کنم٫
پس از این باور بود یکی از دوستانم رو که حدود ۱٫۵ سال بود ندیده بودم و برای کاری کرج اومده بود٫ پس از ملاقات به من گفت که ۳ سال هست که پیش یکی از بهترین اساتید طب سنتی در حال آموزش هستش و من واقعا این موضوع رو نمی دونستم، و در اون روز گفت که بعد از ناهار یه قاشق رب انار بخور هم برای بهبود گوارش و هم غلظت خون ات عالی هستش و بقیه موارد بدنت عالی داره کار می کنه٫
و من هم تردید نکردم که این نتیجه باورهای من بود و سریعا اقدام کردم و پس از حدود ۱ ماه تاثیراتش رو تو بدنم به خوبی احساس میکنم٫ و الان حدود ۲ سال هست که نه دکتر رفتم، نه آزمایش خون و نه دفترچه بیمه ٫٫٫
یا در مورد خداوند، نزدیک ترین کس من خداوند هستش، نه اینکه آدم خیلی مذهبی باشم اما همیشه با خدا راحت بودم و حرف دلم رو بهش می گفتم، و اکثر مواقع آرامش عمیق دارم، اما در مورد ثروت هیچ باوری نسبت به خدا نداشتم و واژه وهاب اصلا نمی دونستم یعنی چی؟؟؟
اما وقتی متوجه ارتباط ثروت و خداوند شدم به همون راحتی که قبلا باهاش صحبت کردم، از ایشون درخواست ثروت می کنم، در خواست هدایت برای ایده ها، ایجاد ارزش در شغلم، آدمای خلاق باهوش و متعهد و ٫٫٫ می کنم و تکرار این درخواست ها و نتایج کسب شده باورهای من رو داره خالص تر می کنه در مورد وهاب بودن خداوند٫٫٫
دوستان اگر قبلا مطالعات، تجربیات و هر چیزی دیگه ای رو برای رشد پیشرفت کسب و کارتون داشتید یا نداشتید، اگر نتایجی که کسب کردید خوب بوده یا بد و٫٫٫٫
از باورهاتون شروع کنید، خودتون و باورهاتون رو خوب بشناسید تا آرام آرام ببینید نتایج چقدر تغییر می کنه، حتی اگر نتایجی که می گرفتید خوب بوده خواهید دید که سطح بالاتری از نتایج رو کسب خواهید کرد٫
من و برادرم کسانی هستیم که مطالعه زیاد داشتیم اما نتیجه کم،
و واقعا هردو در زمینه تخصصی و موفقیتی زمان زیادی صرف کردیم٫ اما از روزی که به لطف خدای وهابم من به قوانین باورها و فرکانس هدایت شدم نتایجم هر روز بزرگتر میشه، اما هنوز برادرم رویه قبلی رو ادامه میده و متاسفانه با حجم اطلاعات عالی از شغلش، تعهد و زمانی که برای کارش صرف می کنه تو شرکتی کار می کنه که ۳ ماه حقوق معوقه داره
(من واقعا از صمیم قلبم از خداوند می خوام تا به این مسیر زیبا ساده و جذاب هدایتش کنه که او بهترین هدایت کننده برای بندگانش هستش)
دوستان باورهای ما هستند که فرکانس های ما رو تنظیم می کنند و با تغییر باور ها فرکانس های ما هم تغییر می کنه و از اون جایی که جهان در هر لحظه با ما در تعادل هست وقتی ما به صورت مثبت و آگاهانه تغییر می کنیم جهان نیز خودش رو به شکل جدید ما تغییر میده و نتایج هم تغییر می کنه٫ این موضوع کاملا علمی هستش و می تونم از دانشمندی که برای اثبات این موضوع نوبل گرفته و انیشتین هم از او تقدیر کرده بود بگم:
“”مقاله ای تکان دهنده از ولفگانگ پاولی٫٫٫
برنده جایزه نوبل فیزیک در سال ۱۹۴۵ که به خاطر کشف قانون جدیدش به نام:
اصل انحصاری پاولی که مورد تشویق آلبرت انیشتین هم قرار گرفت , معروف است٫
پاولی می گوید: هر چیزی در جهان , ارتعاش مخصوص به خودش را دارد٫ همه الکترون ها دارای سه ویژگی هستند ؛ به نام های:
سطح انرژی
چرخش
مدار
که فیزیک دان ها بر اساس این سه ویژگی , عدد کوانتوامی هر الکترون را محاسبه می کنند و به دست می آورند٫
پاولی می گوید: هیچ دو الکترونی در جهان هستی دارای عدد کوانتوامی یکسانی نیست٫
پاولی مثالی می زند و می گوید :
سیبی را بر می داریم و از میان میلیارد ها الکترونی که درون آن است، فقط یکی را انتخاب می کنیم٫
فرض کنید نام آن الکترون را بگذاریم “اریک”٫٫٫٫
عدد کوانتوامی اریک عددی بسیار بسیار طولانی است، اما برای این که کارمان را اینجا ساده کنیم، فرض کنید آن عدد بزرگ ۲۳ باشد٫
پاولی ثابت کرد در هیچ کجای جهان هستی , حتی در ستاره ای در کهکشان , نه تنها هیچ سیب دیگری , بلکه هیچ شیئی دیگر پیدا نمی کنید که الکترونش عدد کوانتوامی آن ۲۳ باشد٫
حال اگر دستمالی برداریم و سیب را برق بیندازم , از اصطکاک ایجاد شده , انرژی حاصل می شود و این انرژی عدد کوانتوامی اریک را ارتقا داده و به مثلا ۲۶ می رساند٫و درست در همان لحظه تنها الکترونی که در جهان هستی با عدد کوانتوامی ۲۶ بوده , دستخوش تغییر می شود٫
جهان ما برای حفظ توازن خود , لحظه به لحظه آرایش خود را تغییر می دهد٫پاولی با اثبات این موضوع جایزه نوبل فیزیک گرفت و گفت:
اگر هر الکترونی دارای ارتعاش منحصر به فرد خود باشد, پس هر شیئی در جهان واجد ارتعاش مخصوص به خود است٫
از شما دوستان عزیزم می خوام تا داستان باورها رو در زمینه کسب و کار رو مهم ترین عامل در کارتون بزارید و برای شناسایی و بهبود اونها تلاش کنید تا بهترین فرکانس ها رو به جهان ارائه بدید
که به قول استاد عزیزم دعای پیامبران مهم نبود، بلکه باوری که نسبت به خداوند داشتند باعث میشد که اونها چنین درخواستی داشته باشند٫٫٫
بازم الهی که روزیمون هزاران برابر بشه، از اینکه در این جمع و فرکانس ثروت هستم خداروشکر می کنم
– باور ها: شاید کلیدی ترین مسئله در به دست آمدن نتیجه دلخواه در هر کاری از جمله کسب و کار باور به نتیجه گرفتن در آن کار است که البته برای رسیدن به آن می بایست الزامات زیر نیز رعایت شود:
– دریافت الهام :برای رسیدن به هدف نهایی در هر کسب و کار(البته باید هدف کوتاه مدت و بلند مدت تعیین گردد) مراحلی که باید طی گردد یقینا به صاحب کسب و کار الهام می گردد. مسئله مهم دریافت و پذیرفتن آن الهام و اعتماد و باور داشتن به آن است. اینکه این اقدام الهام شده می بایست طی گردد تا مرحله بعدی به شما مجدد الهام گردد.
– داشتن صبر برای رسیدن نتایج: اغلب انسانها با مشاهده کوچکترین نشانه ای که باب میل آنها نباشد از کوره بدر می روند و به تنظیمات قبلی خود بر می گردندو در اینجاست که صبر(همانگونه که در قران نیز خدا میفرماید) نقش بسیار مهمی را ایفا می کند . صبر و استقامت داشتن تا کائنات کار خود را به انجام برساند و شما به هدف مورد نظر خود برسید. تفاوت در نتایج کسب و کار اغلب در این بخش به ضورت برجسته ای خود را نشان می دهد. یقینا اگر الهامی از طرف خدا دریافت و فعالیت مورد نظر انجام شده باشد با کمی صبر نتیجه حاصل می گردد. با مشاهده اتفاقات خلاف انتطار نباید میدان را خالی کرد بلکه باید زاویه دید خود را به گونه ای تغییر دهید که اتفاقات به ظاهر بد تاثیر خوبی(حدالاقل کمی بهتر ) در شما داشته باشد.
– اتفاقات شمابه نتایج یکسانی نخواهند داشت:
باید به یاد داشت اگر صاحب کسب و کار دارای باورهای درست و صحیح باشد مسائلی همچون افزایش نرخ ارز، گرانی، کمبود ماده اولیه یا هرچیز دیگر حتی در صورت مبتلا بودن کسب و کار مشابه به این مسائل یاد شده، در او اثری ندارد. توجه نکردن به نتایج هم صنفی ها و پرداخت به باور های ثروت ساز خود راهی برای تغییر نتیجه خواهد بود. اغلب صاحبان کسب و کار با دیدن وضعیت بد هم صنفی های خود درامد خود را نیز تحت تاثیر قرار می دهند در حالیکه باید توجه داشته باشند هر کسی نتیجه باور های خود را برداشت می کند.
-اعتماد به خدا: در ابتدا و در انتها و در همه مسیر باید به یاد خدا و الهامات او اعتماد کند و خدا تنها منبع رزق و روزی بداند و دگر هیج.
با عرض سلام و وقت بخیری،
ضمن اصلاح باورها و باور به فراوانی و ایمان به قدرت خداوند و اینکه مشتری ها رو خداوند میرسونن، ایمان و باور به عالی بودن کسب و کار، می توان جزیی کردن هدف با پلن های مشخص با توجه به مدار حضور و طی کردن پله ها و بالابردن فرکانس و صعود به مدار بالاتر تا رسیدن به هدف مشخص با سپاسگزاری و طی کردن لحظات شاد در پلنهای کوچک برای رسیدن به آرامش و صعود بالاتر و دستیابی به اهداف مالی الهی کمک کننده است. ضمنا دریافت های شهود و عمل به آنها در حوزه مالی ضامن موفقیت بیشتر خواهد بود.
با سلام ، دوستان و استاد عزیز، می خوام یکی از تجربیات خودمو در خصوص قانون بنویسم ، قبل از اینکه اصلا با این سایت آشنا بشم انجام دادمش و نتیجه گرفت: تیر ماه سال 97 دقیقا 3 هفته بعد از جشن عقدم چند تا غده تو گردنم حس کردن کلی پیگیریو دکتر که ببینم اینا چیه تا بعد از کلی آزمایشو اسکنو نمونه برداری مشخص شد ببببله متاسفانه سرطان غدد لنفاوی تشخیص داده شد! بسیییییار غیر قابل باور بود برای من که تازه عروس و زیبا ، با موهای تقریبا بلند بودم، رزمی کار، داور، شاغل، فعال…. بعد از کلی آه و ناله و گریه و درمون گذاشتن با آقای همسر….
نشستم و با خودم خلوت کردم و به خودم گفتم تمومش کن، باورش نکن، باهاش نجنگ، اصن تحویلش نگیر که همچین چیزی هست.
به هیچ کس از فامیلو اطرافیان هم نگفتیم چون با دلسوزی و احوال پرسیو هزارتا سوال بیشتر حال آدمو خراب میکرد. بگذریم ازینکه میدیدم پدر مادرمو همسرم دارن بال بال میزنن!!! اما خودمو جمع کردم رفتم سراغ درمان و شیمی درمانی و سنگین ترین بخش کار کچل کردن بود، ولی جالبه که بگم بعد از کچل شدن عروس خانم اصن فک نمیکردم که من بیمارم بیشتر حس خلافکارا و زندانیارو داشتم و ادا درمیاوردم و کلی خوانوادمو میخندوندم!!!
نمیگم این دوران خیلی ساده گذشت اما خیلی راحتر از خیلی از دوستان دیگم که هر روز با گریه و کلی غصه میومدن برای تزریق گذشت و کلی از داروهاشون و عوارضش اطلاع داشتن ولی من حتی نمیدونستم داروهام چیه و چند تاس اصلا و اصلا باورش نکردم و در موردش تحقیق نکردم و الان که دارم براتون این مطلبو تایپ میکنم دوباره برگشتم به کار و پشت میز خودمم و موهامم مثل پسرایی که میخوان برن سربازی جیک زده و مشغول خرید جهاز و رنگ آمیزیه خونمم. چیزی که 6 ماه پیش آرزوم بود.
خدارو سپاسگذارم خیلی باعث قوی بودنم شد و تو این مسیر خیلی چیز یاد گرفتمو بزرگ شد.
اینو گفتم در راستای حرف استاد که من به دیگران( رقبا یا هم رده ها…) کار نداشتم تمرکز رو خودم و لذت بردنم بود و اینکه من بیشترین مسافرتو تو همون 6 ماه شیمی در مانیم رفتم شب های قبل تزریق تا نصف شب با همسرم جاده چالوس بودیم نه اینکه خیلی مثل آدمای سالم سالم باشم ولی کم نمیزاشتم. تو زندگیتون کم نزارید.
سلام به یکتا عزیز خیلی خوشحالم تجربه خودتو نوشتی
کلا حال میکنم تو کامنت ها میبینم که مینویسن در مورد این فایل یا این موضوع میخوام تجربه خودمو بگم.این خیلی تاثیر گذار تره و من هم میخوام تجربه خودمو بهت بگم
من هم جالبه فک کنم دو سال پیش یا سه سال پیش یک چیزی تو گردنم بود که اصلا کسی نمیدونست چیه هیچ دکتری تا تهران هم رفته بودم ولی کسی نفهمید با کورتون و بستری بعد سه ماه بهتر شد و سال بعدش دوباره برگشت و اون سال با قوانین و استاد آشنا شدم و باورت (شاید نشه) احتمال زیاد بشه که من عهد بستم با خودم و خدام که حس میکنم این حرف و مسیر درسته و اگه واقعا این حرف ها درسته ، بدون دارو پس باید خوب بشم و ( با احساس خوب و مرور یک سری آگاهی ها و باور ها که توی دوره قانون آفرینش گفته شده بود) بعد سه ماه (دقیقا همون زمانی که با دارو علائم از بین رفت) بدون ذره ای دارو مصرف کردن کم کم نتایج بزرگ خوب شدن رو دیدم و من یک سری ناتوانایی هایی در من اون بیماری ایجاد کرده بود کم کمرفع شد و الان وزنه میزنم ورزش میکنم میدو ام ، اون موقع نمیتونستم آرزو داشت میشد برام و حتی توی تکلم، ولی شد و مطمئن ام برای همه هم میشه خیلی ممنونم ازت که تجربه ات رو نوشتی
باسلام خدمت استاد ودوستان عزیز. به نظرمن هیچ نسخه ای رو نمیشه برای دونفر پیچید چون تکامل وپیشرفت هرکدوم ازما متد منحصر به خودش رو داره درجهان هستی وکائنات وهمون طورکه استاد بارها گفتن الهامات وحس ماست که تعیین کننده ست.علم سرمایه گذاری ومارکتینگ هم به نظرم جزو همون فرعیات هستن واصلا نمیتونن برای همه تجویزبشن یا راهگشا باشن واینکه ممکنه این علوم الهامات افردای باشن که بااین باور وسبک خودشون به موفقیت رسیده باشن.
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیسْتَجِیبُوا لِی وَلْیؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یرْشُدُونَ
.
.
هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من نزدیکم و دعاى دعاکننده را به هنگامى که مرا بخواند اجابت مى کنم پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند باشد که راه یابند (۱۸۶)
.
.
.
.
وقتی که نزدیک ماست پس خودش به ما درباره استفاده از ابزار و تکامل استفاده از ابزار کمک میده و الهاماتش به ما میرسه
تو قسمت دومم
اگر رو خدا حساب نکنیم رو کی حساب کنیم خدایی که تمام زمین رو مسخر من انسان کرده مگه میشه لحظه ای روش حساب نکرد پس همیشه فقط خدا
به نظر من
دوست دارم استاد عزیزم که منو در خدا قرار دادی
سلام دوست عزیزم
من هر وقت روی مشتری حساب میکنم مثال هفته پیش یکی از مشتریهام از مسکو زنگ زد گفت پسفردا زنگ میزنم و در مورد سفارش و راه افتادن کار با هم صحبت میکنیم این کار هم از دید من خیلی کار بزرگیه این هم بگم که من دو ساله با خانواده عباسمنش آشنا شدم با استفاده از فایلهای استاد خیلی نشانها دریافت کردم و وارد کار تجارت و صادرات به کشور روسیه شدم که برای اطرافیانم غیر قابل باور بود ولی مشتریها میان و زنگ میزنن ولی کار نمیگیره و میخواستم اینو بگم یکی از باورهایی که باید روش بصورت جدی کار کنم این باور که خدایی که این همه تغییرات و مشتریهارو آورده خودش میتونه کارو راه بندازه و مدیریت کنه من فقط باید به جای اینکه استرس بگیرم و تمرکزمو بزارم رو مشتری که(اینم ی نو شرک به حساب میاد) فقط باید طبق روال قبلی رو خودم و توحید عملی و باورهام کار کنم، واقعا دیدگاه عالی و تاثیر گذاری داشتین.
از شما و خانواده عباسمنش و استاد عزیزم تشکر میکنم و سپاسگزار خداوندم که من را به این سایت هدایت کرد
سلام دوست عزیز
جواب شما خیلی زیبا و خوب بود ،ولی بنظرم کلی گفتید .اگر باشرح کاملتری از درکتون و اینکه جهان چه جوری عمل میکنه و یا با مثال بود خیلی قشنگتر میشد.
مثالش به نظر من به طور کامل اینه وقتی شما خوابیدین هیچ نگرانی بابت شرایط داخلی بدنتون اجزای داخلی بدنتون ندارید و با خیال راحت بدون در نظر گرفتن اینکه معدتون و یا ریتون، کبدتون و٫٫٫ چطور کار کردن راحت دارید استراحت میکنید و زندگی حالا شما فکر کنید که این سلامتی روانی و جسمی که دارید رو از کجا وبا چه قانونی دارند کار میکنند مطمئن باشید که خدا طبق قانون خودش به ترتیب داره این کارو تو بدن شما میکنه بدون نگرانی در درون شما رخ بده ، حالا بابت این موضوع سوال که ابزار موفقیت رو کی و کجا باید به کار ببندیم به نظرم فقط رو باورامون و مدارمون ،شرایط روانی و فکریمون کار کنیم ابزار موفقیت رو مثل سلامتی که داریم مثل حال خوبی که داریم خودش برامون فراهم میکنه
مثال ابزارشم میشه گفت خدای عزیزی که مارو با این خانواده آشنا کرد خودش ابزاربزرگی بوده برای موفقیت هممون نیاز و پایه و اساس زندگی بوده که خدا در اختیارمون قرار داده
سلام،
استاد همیشه میگن می خوام اصلو بفهمید و به حاشیه ها نچسبید٫ وقتی قانون جهان هستی رو که محور صحبت های استاد در هنه محصولات و فایل های رایگان ایشون هست، درک کنیم، می فهمیم که اگر دیگران، عواملی رو که شما اشاره کردید در رونق کسب و کار مؤثر می دونن، دلیلش اینه که اونا طور دیگه ای فکر می کنن و اصلا چیزی از قانون جهان هستی نمی دونن٫ اوتا اصلا از این چیزا خبر ندارن ٫ اگرم چیزی شنیده باشن، اصلا بهش باور ندارن٫ راهی که ما انتخاب کردیم، پیروی از این قانونه؛ قانونی که میگه هیچ چیز در زندگی جدا از باورهای ما نیست٫ همه آدم ها، شرایط و اتفاقاتی که در زندگی تجربه می کنیم، نتیجه باورهای ماست، و هیچ عاملی بیرون از ما، تاثیری بر زندگی ما نداره٫ خب وقتی ما اینو باور کنیم و به این موضوع ایمان بیاریم، تنها کاری که باید بکنیم اینه که باورهامونو درست کنیم٫ یعنی باورهانون رو هماهنگ با خواسته هامون کنیم٫ از کجا بفهمیم باورهامون ایراد داره؟ از احساسمون؛ هر وقت در هر موردی احساس بدی (اعم از نگرانی، ترس، ناتوانی، نفرت، حسادت، تردید و ٫٫٫) داشتیم، یعنی باورمون بر خلاف آگاهی های روحمون یا همون خداست و به قول استاد، ترمزی در مسیر رسیدن به خواسته مونه٫ پس باید دنبال شواهدی بگردیم که باعث بشه اون باور در ما تغییر کنه٫
خب حالا چطوره که استاد بدون تبلیغات انقدر مشتری جذب می کنن؟ مطمئنا به خاطر باورها و دیدگاهی است که به خداوند دارن٫ وقتی شما باور داشته باشی که جهان مملو از فراوانی است و خداوند مشتریان فراوان رو به سمت شما هدایت می کنه، جهان این باورو به شما ثابت می کنه و مشتری های فراوان وارد زندگیت می کنه٫ وقتی شما باور داری که نیازی به تبلیغات نداری و خدا خودش همه کارا رو برات انجام میده، خب همون خدا برات مارکتینگ و تبلیغات انجام میده٫ یادمه یکی از دوستان، در سایت نوشته بود هر روز در یک مسیری مسافر سوار می کرد و در طول مسیر فایلای استادو میذاشت تو ماشین گوش می داد٫ خیلی از مسافرا کنجکاو شده بودن درباره حرفای استاد و درباره اون فایلا پرسیده بودن، و اینطوری این دوستمون استادو به خیلی از مسافرا معرفی کرده بود٫ یعنی خدا از طریق اون آدم برای استاد تبلیغ کرده بود، بدون اینکه استاد یک ریال هزینه کنند برای تبلیغات٫
وقتی خدا رو باور کنیم و بهش اعتماد کنیم – همونطوری که استاد باور داره- خداوند ایده هایی رو به ما الهام می کنه، و ما رو به سمت افراد و شرایطی هدایت می کنه که ما رو به خواسته هامون (در این مورد، ثروت بیشتر)می رسونه٫ در واقع، ایده هایی که بعد از درست کردن باورها به ما الهام میشه، جنس خدایی داره و چیزی که از جنس خداست، مسلما همون صراط مستقیمه که سعادت دنیا و آخرت رو نصیب ما میکنه٫
اما موضوع اینجاست که ما به هدایت خداوند باور نداریم٫ ما یک عمر جور دیگه ای زندگی و فکر کردیم و حالا یکی اومده میگه دارید بیراهه میرید٫ خب واقعا سخته باورش، اما وقتی داریم با چشمای خودمون نتیجه این باورو در زندگی استاد و هزاران نفر از اعضای سایت می بینیم، دیگه شک کردن احمقانه است٫
ما هزاران بار در زندگی شنیدیم که باید به خدا توکل کرد، اما واقعا توکل یعنی چی؟ غیر از اینکه باید همه کارا رو به خدا بسپاریم و هیچ نگرانی نداشته باشیم٫ غیر از اینکه باید دست از تقلا برداریم و منتظر هدایت های الهی باشیم و در راستای الهامات و هدایت الهی قدم برداریم؟ اگه کمی باهوش باشیم، مثل استاد خدا رو به عنوان مدیر برنامه های خودمون باور می کنیم، همه کارا رو می سپریم به اونو و و با خیال راحت زندگیمونو می کنیم٫ اما مسئله اینجاست که ماها -حتی خودم که دارم این حرفا رو می زنم- از ته دل به خدا اعتماد نکردیم، هنوز یه کم می ترسیم، هنوز نگرانی داریم، و بیشتر روی تلاش خودمون تکیه می کنیم تا کمک خدا٫
بیایید بیشتر فکر کنیم ایمان یعنی چی، توکل یعنی چی؟ فکر کنم اگر همینو بفهمیم همه چیز حله٫٫٫
دوست عزیز سه بار پاسخ شمارو خوندم و هربار چیز جدیدتری ازش یاد گرفتم برای شما از پروردگار مهربان و بخشاینده بهترین آرزوها را دارم
ممنونم دوست خوبم، خوشحالم که پاسخم مؤثر بود٫ من هم آرزو می کنم شما به هر خواسته ای که به خاطرش اینجا هستید و کامنت ها رو مطالعه می کنید، برسید
سلام دوست عزیز
بله دقیقا همینطوره اما متاسفانه اغلب ما وسط راه که میبینیم نتیجه ای نگرفتیم دیگه منصرف میشیم از راهی که رفتیم مثلا خودم وقتی که دیدم به خواستم نرسیدم واقعا دیگه باور کردم که اینا برا من کار نمیکنه
ولی وقتی که نتایج افرادی رو دیدم که شرایطشون مثل من بود به کجاها که رسیدن باورم دست میشه یا اینجوری بگم : یه کم باورمون نسبت به خدا و قانون بهتر میشه.
خواستم اینم به دیدگاه قشنگتون اضافه کنم
سلام دقیقا یادگرفتن آرامش و ایمان به خدا خودش یک مسیره که باید تمام آموزهای قبلی را کنار بگزاریم و این کمی زمان بر و سخت است.من تازه بعد دوسال کم کم دارم یک کوچولو درکش میکنم.
به نام خدا که در همه لحضه هدایت گر ماست ،من امروز از استاد یاد گرفتم که همیشه روی خدا حساب باز کنم ،چون انسان خیلی زود به افراد به اطلاعات متکی می شه و خدا رو فراموش یا در جه دوم به خدا اعتماد می کنه برای من بار ها پیش آمده که فکر می کردم در واقع روی خدا دارم حساب باز می کنم از اون جایی که شرک تو دل مو من مثل راه رفتن مورچه روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب بعد که هدایت شودم به روش های مختلف همسرم گفته یا اتفاقی افتاده متوجه شودم من روی خدا حساب باز نکردم هنوز خیلی کار دارم .که درفکر می کردم حساب باز کردم بعضی مواقع انقدر فاصله اعتماد به خدا و شرک و اطلاعات یا هر چیز دیگه که بهش بگیم انقدر نزدیک می شه که فقط باید خواستار و پذیرای هدایت الله باشی و ایمان رو نشون بدی به این نیرو باوجود نجوا های ذهن و حرفای باید ایمان داشته باشی اون از جایی که تصور ش نمی کنی بالا تر از رویا هات هدایتت می کنه چون این نیروی که همه چیز رو می دونه برات همه چیز می شه فقط باید انقدر ذهن رو با ورودی های عالی بن باران کنی که ذهن منطقی این باور ها و افکار و نوع تفکر براش باور پذیر تر باشه روی فرکانس ها خاسته ها فکر کنی و با تغییر افکار به مدار بالا تر بری از مداری که هستی به مداری بری که چیزهایی که می خوای توی اون مدار افراد شرایط همه چیز به دست به دست هم می ده که به خاسته هاست برسی این قانون جهان و چیزی غیر این نیست موسی به اندازه ایمانش به خدا آتش براش گلستان شود ،ابراهیم به اندازه اعتماد و ایمانش به خدا بود انشا ا… تونسته باشم با نظر گذاشتن به خودم و دوستانم در گروه تحقیقاتی عباس منش یاد آور شوده باشم قوانین خدا رو که می که اول ایمانت رو نشون بده پا در راه بگذار که اون می دونه
سلام ممنونم از توضیحات تون. اینکه گفتین وقتی با تغییر افکار و باورها مدارات بالاتر بره ، اونوقت توی مدار جدید افراد زیادی هستن که مشتری تو می شن خیلی خیلی برام جالب بود و چراغی را در ذهنم روشن کرد. بله همینه . شنیدیم قدیمیه اصطلاحا” می گفتن: فلانی چشمش به فلان چیزه یا فلان فرده. ما هم برای فروش یا اینکه کسی از آموزش مون استقبال کنه چشم مون به همین آدمهاس که دور و برمونن. یه کمی دورتر رو نمی بینیم. باید این ایرادمونو برطرف کنیم.
سلام به اعضای عزیز این خانواده
آدم های سرشار از آگاهی که ازشون چیزای زیادی یاد گرفتم
علت سرگردانی تو کسب و کار ، تکیه بر ایده و حرفهای آدم ها و ندیدن دستان خداونده
به جای اینکه از نیروی هدایت حساب ببریم ، از فهم این و آن حساب می بریم .
کار وقتی می لنگه که این نیروی قدرتمند درونی را تو حاشیه قرار میدیم .
به خدا مدیریت و هندل کردن یک کسب و کار خیلی خیلی ساده تر از این حرفهاست.
راه میان بر و روش صحیح پیشبرد کسب وکار از این رهگذر میگذره : جواب مساله رو با خدایی مطرح کنی
که هر مساله ای رو فوت آبه. قضیه رو با زبانی مثل معاشقه مادر با فرزند براش تشریح کنی
و بخواهی راه پیش پات بگذاره.خودش با زبان نشانه بهت میگه راه درست چیه.
بعضی وقت ها تو کسب و کار به قدری حال آدم رو خوب می کنه که گویی قصد داره ما رو از هر ایده و نظر صاحب سبکی بی نیاز کنه.
انگار همه جواب رو تو دل و جان شما گذاشته .اینو فقط خودت می فهمی راه رو از چاه ملتفت می شی
برات روشن میشه چه کار باید بکنی هر جور دم و دستگاه و ابزار و مهارتی که نیاز باشه در یک لحظه بهت میگه.
اجازه بدیم خودش وارد عمل بشه اونی که استاد حل هر مساله ایه.
فضا رو برای ادامه کار باز میکنه به قدری نشانه ها واضح می آد که ابراز نظر بقیه برات خنده دار میشه
تو دلت به سطحی بودن خیلی از روش ها پی می بری خیلی از تئوری های علمی، فوت وفن و تکنیکها برات رنگ می بازه
قدم بعدی رو با جلو رفتن به وضوح می بینی اگه قراره از نرم افزارو short cut ی هم استفاده کنی ،
اونو پردازش شده میگذاره سرراهت . اون بخشی که کار تو را به راحت ترین شکل ممکن پیش میبره ،
برات Bold میکنه.آدمی هم که قراره اون کار رو برات انجام بده بهش ماموریت میده که پیشت بیاد
انگار شما فقط شاهد ماجرایی، از دستانی که برات کار انجام داد
اصلا از 0 تا 100 کسب کار رو آماده شده و چکش کاری شده بهت میگه گویی خود خدا در قالب یک کسب و کار برا تو ظاهر میشه
و دستورالعمل اجرایی رو هم برات شسته رفته نوشته
وسیله ها و تجهیزاتی رو تو مسیر جور میکنه که دست نخورده یه گوشه ای افتاده
اوضاع کسب کاری که قبلا با تحلیل خودت و این و اون ، هزار جور حاشیه ازش بیرون می اومد ، اما وقتی گذاشتی نیروی هدایت کارش رو بکنه اونوقت مسائل لاینحل ، مفت و مجانی حل میشن اگه از یه روش نتیجه نگرفتی هزارتا متد و روش دیگه هم هست
که تو مسیر سر راهت قرار میگیره.میبینی به یه قطعه و ابزار نیاز داری
برات کارخونه ساخت اون قطعه رو درست بغل گوشت میگذاره که خودش رو با شرایط تو وفق بده
حرفهای بالا وقتی کار میکنه که بگذاری حرف اول و آخر تو هر مرحله ای رو همین نیرو تعیین کنه.
تو وجودت قابلیت استفاده از این حرفها رو با آموزه های استاد به وجود بیاری.
ارتباط ذهنی عمیقی برقرار کن بین کسب و کاری که رفتی تو دلش و ایمانی که به خدای بزرگ داری
ایمانی که قبلا خیلی جاها اگه نبود ، کارت زار بود
انگار تو هر مساله ای داری به خدا رسیدن رو می بینی. حسی معاشقه گونه با کسب و کارت!
رسیدن به این حالت درک کردنیه : رسیدن به یه قدم و مدار بالاتر تو کسب وکار و رسیدن به خدایی که همه کاری ازش بر می آد
انگار زبان کسب وکار ، زبان حال و احساس خوبه
تو یه سری از جنبه های زندگیم که مساله پیچیده بوده به روش زیر به جواب رسیدم ایمان دارم توی کسب و کار هم طبق نسخه زیر جواب میده : خودم از خدا ، خود خودش ، بی قید و شرط ، بی حساب کتاب ، چهار تا کلمه بهش منتقل کردم
چشمم رو بستم و گفتم : بسم الله الرحمن الرحیم .
آیه ای که اول سوره حمد است . سوره ای که آب میوه قرآن است و همه مطلب زندگی رو توش گنجانده.
سلام دوست عزیز
بسیار عالی و بی نظیر بود…
فکر می کنم اینا حرفای شما نبود… بلکه خدا اینارو گفته بنویسید.
واقعاً مرسی خیلی کمک کرد
سلام آقا کامران عزیز
چقدر لذت بردم، صحبتهاتون چقدر حس آرامشی رو بهم منتقل کرد
واقعا لذت بردم، گویی برای من گفته شده، در بهترین زمان این پیام از دستان شما به دستم رسیدم،
واقعا خداوندمون اجابت کننده است، همونطور که کاملا، کاملا با برنامه ریزی این پیام رو خوندم. زمانی که در ابتدای مسیر کاری هستم و دل نگران پیش رفتن و بهم گفته شد آروم بگیر بنده من، من در هر لحظه کنارتم
بینهایت سپاسگذارم 🌺 🙏
سلام همسایه دیوار به دیوار فرکانسی!
مریم عزیز
توی مسیر از بس اتفاقات خوب می افته،یهویی به خودم میام می بینم همه از دست رفته ها رو خدا جبران کرده!
قبلا خیلی فرصت سوزاندم و به دق مرگی رسیدم، حالت الانم دست کمی از ذوق مرگ شدن نداره!
ادامه نتایج رو اصلا بی خیال!
همه کاری از دست خدای درون بر میاد:پناهگاهه،مهاجرته،تکیه گاهه،تولید محصوله و …
خواهشم اینه :توی این مسیر طاقت بیار ،ترس هات رو آرام آرام بریز،یه ذره بیشتر برو جلو!
سودهای کسب و کارت رو پیشاپیش تبریک میگم
سلام استاد عزیز و همچنین همفرکانسی های خوبم
استا چقد این ایده لایو خوبه بخش منطقی ذهن رو راحتتر میتونیم کنار بزنیم و با شما احساس یگی بودن بکنیم احساس اینکه شما هم مثل ماهستین و ما هم میتونیم.
ببینید دوستان مشکل ما از اونجایی شروع میشه که بین خودمون و خدا تفاوت قاعل میشیم یعنی میگیم تا یه جایی خدا کارارو انجام میده بعدش ماییم که باید بقیه کار رو به عهده بگیریم
این مسعله ای بود که 1 سال تمام یعنی دقیقا از عید 97 ذهنم رو مشغول کرد ورفته رفته تونستم باورم رو نسبت به خدا بهتر بکنم والبته هنوز هم ادامه داره
من از یه نگاه دیگه به سوال جواب بدم
اول از دیدگاه انسانهایی که تجربه نزدیک به مرگ رو داشتن که پیشنهاد میکنم سری کتابهای در آغوش نو رو بخونید
آدمهایی که این تجربه رو داشتن اولا اصلا از اینکه مرده بودن نارحت نبودن چون میگن ما انگار برگشته بودیم خونمون
و اینکه میگن اونجا که رفته بودیم فقط نور بود و ماهم نو بودیم یه تیکه از اون نور اصلی بودیم مثل یک قطره از اقیانوس که اگه انگشتتون بو داخل آب بکنید یه قطره بهش میچسبه و ازش جدا میشه ما مثل اون قطراه ایم که اقیانوس جدا شدیم
میگن ما با نور اصلی که ما بهش میگیم خدا یکی هستیم و فاصله ما وبا خدا مثل فاصله فرکانسیه یا فاصله تکامل هست که با سرعت خیلی زیادی تمام اونچیزهایی که یادمون رفته بود رو میتونستیم به یاد بیاریم و به اون نور اصلی نزدیک و نزدیکتر بشیم و بقول بتی جی آیدی ما بودیم که این جهان رو خلق کردیم البته با کمک خدا مثل همون زبان برنامه نویسی که استاد مثال میزنن که یه شرکتی اون زبان رو طراحی کرده و ما میتونیم با استفاده از اون زبان برا خودمون برنامه کامپیوتری طراحی کنیم
از دید نظریه هلو گرافیک که جدیدا خیلی سر زبانها افتاده و میگه این جهان سایه یه جهان دیگست که یه جایی ساخته شده و سایش افتاده اینجا
من وقتی اینو میشنوم یاد حرفهای استاد تو دوره کشف قوانین میافتم که ما تو عالم ذر خودمون انتخاب کردیم که کجا ،چجوری،تو چه سالی ،تو چه خانواده ای و… به دنیا بیایم و اونجا بود که ساختیم خودمون که این دنیامون دوست داریم چه شکلی باشه در اصل اون ماهیت اصلی یا همون عین ثابته ما مونده اونجا و ما سایه ای از خود واقعیمون هستیم که اومدیم این دنیا و این جهان هم یه عین ثابته داره که سایش افتاده اینجا و فقط کافیه ما بقول استاد به یاد بیاریم که این خودمون بودیم که انتخاب کردیم و ساختیم
ولی ما متاسفانه اینقد درگیر ذهن شدیم که از بهشتمون دور شویم مثل اون داستان معروف آدمو هوا که از میوه درخت دانش یا تجربه خوردن و از بهشت رانده شدن
ایراد ما اینجاست که ما هم مثل فلاسفه دنبال دلیل تو هرچیزی میگردیم و از اصل غافل میشیم
دنبال علمی هستیم که تو تجربه به دست اومده دیگه یادمون رفته تمام علمهایی که بوجود اومده اولین نفری که به این علم دست پیدا کرده اونم با الهام بوده چون اون که تجربه ای نداشته مثل اولین نفری که گاری رو درست کرد یا نیزه رو درست کرد بیایم فکر کنیم که آیا چیزی بجز الهام میتونسته راهگاشی این اختراعات باشه
اکثر دانشمندها که اختراعی میکنن میگن این به ما الهام شد مثل نظریه نسبیت انیشتین
پس بیایم زیاد به این جهان فلسفی نگاه نکنیم دنبال دلیل و مدرک نباشیم دنبال عقلانیت نگردیم عقل یه ابزاره دست روح که با استفاده از اون بتونه ملموسات این جهان رو درک کنه فقط .و عقل به درد ماورا فیزیک نمیخوره چون خودش فیزیکیه و قادره که فیزیک رو درک کنه و اگه میخایم که بتونه ماورا رو درک کنه باید ازش عبور کنیم
من تو این مدت به این نتیجه رسیدم که هرچه از عقل و کارهای منطقی و تجربی دور میشم راهم ساده تر میشه
چند روز پیش سخنرانی یکی از روانشناسهای بزرگ ایران رو گوش میدادم که میگفت هی کارهاتون رو نندازین گردن خدا و ازش راهنمایی نخواین اون یه بار بهتون عقل داده ?بعد اون همه مردم هم به به چه چه میزدن
یکم دیگه که گوش دادم دیدم این آدم اینقد باورهای مخرب داره که ترسیدم سریع قطع کردم اون ویس رو
ولی آموزه های استاد به ما این رو یاد داده که اول از همه رو خدا حساب کنیم دوم فاصله ای بین ما و خدا وجود نداره ما چرا فکر میکنی که خدا یه بار از روحش در ما دمید و رفت چرا دم خدا رو با دم خودمون یکی میشموریم خدا همین الان هم در حال دمیدن روحش در ماست و هر لحضه داره مارو از نو خلق میکنه
و اینکه ما خودمون خلق کریدم خودمون انتخاب کردیم پس خودمون زندگی کنیم
بقول استاد همه جا از خدا سوال کنیم حتی برای سرویس زدن تو پینگ پنگ واسه شکست دادن عشقمون?
عاشقتونم
خدا حفظتون کنه?
سلام
به نظر من اتفاقا دنبال دلیل گشتن برای هر چیزی هیچ تضادی با قوانین جهان نداره٫ البته منظورم فلسفه نیست٫ منظورم اینه که در دل همین قوانین که داریم از استاد یاد میگیریم، کلی دلیل برای اتفاقات زندگی خودمون و حتی اتفاقات بزرگتر در جهان پیدا میکنیم٫ اتفاقا خیلی عقلانی هم هست٫ بهتره بگم منطقی ترین چیزی که تا به حال تو زندگیم شنیدم همین قوانین جهانه٫ همین قانون جذب، تکامل، فرکانس و٫٫٫
به نظر من بهتره به یک چیزی در صحبتهای استاد بیشتر دقت کنیم٫ استاد نگفتن عقل رو بذارید کنار٫ گفتن منطق ما برنامه ریزی شده ست پس قابل اعتماد نیست٫ نگفتن جهان هیچ منطقی نداره٫
بنابراین، راه درست اینه که ما خودمون رو با منطق جهان هماهنگ کنیم نه اینکه عقل رو زیر سوال ببریم٫ اگر عقل نداشتیم، قوانین رو چطور درک میکردیم؟
هیچکس و هیچ کتابی تا به حال مفهوم عدالت و اختیار رو اینقدر منطقی توضیح نداده، جز قرآن٫ اتفاقا به نظرم خیلی عقلانیه٫
سلام خانم زاهدی عزیز
اولا من اصلا نمیخواستم با حرفهام این پیام رو منتشر کنم که عقل رو بکل نادیده بگیریم ولی کاریش نمیشه کرد افکار وقتی به گفتار و نوشتار تبدیل میشن نقص پیدا میکنن و ما تمام چیزهایی که میشنویم و میبینیم یا درک میکنیم از فیلتر های ذهنی خودمون رد میکنیم که باعث میشه ما دقیقا نتونیم منظور طرف مقابل رو درک کنیم
دوما من هم کاملا با نظر شما موافقم که باید از عقل برای درک این جهان و قوانین این جهان استفاده کرد
بزارین اینجوری بگم ما در این جهان ابزاری بجز عقل نداریم اصلا که بتونیم تجزیه و تحلیل کنیم
من فقط گفتم صرفا استفاده از تجربه رو نباید میزان قرار بدیم برای تحلیل
منظور من این بود که ما خودمون یه جای دیگه خلق کردیم و اگه میخوایم به یاد بیاریم باید با روحمون یا بقول استاد خدای درونمون ارتباط برقرار کنیم
بازم ممنون که نظرتون رو به اشتراک کذاشتین و ممنون که وقت گذاشتین و مطالعه کردین
با آروزی موفقیت
سلام وقتی این جمله را خواندم که ما فکر میکنیم همه کارها را خدا نباید انجام دهد تازه فهمیدم چه جاها گفته ام خدایا این بامن بقیه اش باتو.تازه فهمیدم اون کاری هم که فکر میکردم بامن بود کار خود خداست.چه زیبا و درست و به موقع کارها را سروسامان میدهد.و میگوییم من انجامش دادم فلانی برایم انجامش داد!
سلام به استاد عباس منش و همه دوستان و اعضای خوب سایت
در پاسخ به سئوالی که مطرح شده میخوام به این دوست خوب بگم که : علمی که شما ازش صحبت میکنید ( مارکتینگ یا سرمایه گذاری ) چیزی نیست جز قوانین بشری که انسانها باورش کردند ؛ یعنی این علوم مجموعه ای از باورهایی هستند که افراد در طی زمان در ذهن خودشون به وجود اوردند و بعد در قالب یک علم ارائه شده اند …………
خیلی از علومی که ما الان داریم تماما باورهایی هستند که با گذشت زمان به وجود اومدند و اصلا” واقعی نیستند ؛ چیزی که واقعی هست دنیای درون ماست یعنی همون چیزهایی که باور میکنیم و چون باور میکنیم برامون عمل میکنه ……..
وقتی باور داشته باشی فقط و فقط از راه تبلیغات می تونی مشتری جذب کنی ؛ خب فقط از راه تبلیغ مشتری پیدا میکنی اما اگر باور داشته باشی همون خدایی که داره بدنت رو با این ظرافت مدیریت میکنه همون خدایی که داره حرکات سیارات رو مدیریت میکنه بدون هیچ خطایی ؛ میتونه برات مشتری هم بیاره همین اتفاق برات میفته ؛ یعنی وقتی اعتقادت این باشه ؛ راه هایی بهت الهام میشه که با انجامش مشتریهات روز به روز بیشتر میشن بدون اینکه برای تبلیغات هزینه کرده باشی ……
خود شما به موضوع اینستاگرام استاد عباس منش اشاره کردی ؛ استاد فقط برای اینکه پیج اصلی رو معرفی کنند لایو گذاشتند و شما دیدید که صدها نفر به تعداد اعضاء کانال و سایت اضافه شدند ( بدون هیچ تبلیغی )
قسمت آخر سئوال تون هم استاد در فایلهای مصاحبه با استاد عباس منش توضیح دادند ؛ برای ایشون کار و تفریح و زندگی همش یکی هست .
یعنی وقتی کاری که انجام میدی تمام عشق و علاقه ات باشه ؛ دیگه کار و تفریح و زندگی همش با هم یکی میشه ؛ و اصلا” این طور نیست که بگی دیگه از کار خسته شدم باید کمی استراحت کنم ؛ یا کمی به زندگیم بپردازم ؛ وقتی کاری با عشق و اشتیاق انجام میشه ؛ به شرطی که باورهای درستی درباره پول و ثروت داشته باشی ؛ پول و ثروت هم به دنبالش میاد .
کجا باید از ابزار برای موفقیت استفاده شود و کجا باید روی خدا حساب کنیم؟
دوست خوبم اصلا” مگه میشه روی چیزی غیر از خدا حساب کرد وقتی تمام جهان ؛ تو ؛ کسب و کارت و هر چیزی که در این عالم هست از خداست !
وقتی امیدت خدا باشه وقتی توکلت به رب العالمین باشه ؛ هر ایده ای هم به ذهنت برسه باز در نهایت باید روی خدا حساب کنی نه روی چیز دیگه ……..
در کل این باورها هستند که تمام ابعاد زندگی از جمله کسب و کار رو رقم میزنند ؛ وقتی شما باور داشته باشی که مشتری فراوونه ؛ دیگه نگران بودن رقیب نیستی …………………. تصور کنید کوهی از الماس و جواهر وجود داشته باشه ؛ که هر چقدر ازش برداری بلافاصله جایگزین میشه ؛ و هیچ وقت تموم نمیشه ؛ آیا با وجود این کوه الماس و جواهر کسی حرص میزنه کسی نگران میشه ؟ قطعا نه . چون همیشه هست ؛ همیشه وجود داره بیش از نیاز همه ی آدمهای روی کره زمین .
در مورد مشتری هم این باور رو میشه ساخت ، مشتری همیشه هست ؛ برای همه هست ؛ و خداوند اونها رو به کسب و کار شما هدایت میکنه ………..
در نهایت باید بگم که تنها تفاوت در نتایج ؛ اعتقاد به فراوانی هست ؛ فرصتهایی که هر روز در حال زیاد شدنه برای اینکه مشتری های بیشتر به سمت شما هدایت بشوند وقتی باور داشته باشی که مشتری فراوان وجود داره ؛ وقتی باور داشته باشی که ثروتمند شدن درست ترین و بهترین راه رسیدن به خداست ؛ در مداری قرار میگیری که مشتری به دنبال شما میاد و دیگه نیازی نیست شما دنبال مشتری بگردی ؛ اصلا” کاری که با عشق باشه کاری که با دل و جان انجام بشه یک کار الهیه ؛ و کاری که خدایی باشه ؛ نیاز نداره دنبال مشتری باشه ؛ مشتری خودش اون کار رو پیدا میکنه و مشتاقانه براش تقاضا میکنه….
مثل کار پیامبر اسلام ؛ پیامبر مردم رو به توحید و یکتا پرستی دعوت میکرد ؛ و این کار رو با تمام وجود و از روی عشق انجام میداد بدون اینکه به منفعتش فکر کنه بدون اینکه نگران باشه کی حرفش رو قبول میکنه کی قبول نمیکنه ! فقط اون کاری که ازش لذت میبرد رو انجام داد بدون هیچ تبلیغی بدون هیچ بازاریابی ؛ اما این فرکانس که منبعش عشق بود انقدر قوی بود که آوازه اش رو تا کشورهای مصر و ایران و آفریقا و ………………. برد ؛ و طرفدارانش دسته دسته از سراسر دنیا به سمتش جذب شدند ؛ و انقدر شهرت و محبوبیت پیدا کرد که نامش پایدار ماند …………
من و شما و پیامبر اسلام هیچ تفاوتی باهم نداریم ؛ تنها تفاوت در باورهاست ؛ همون خدایی که برای پیامبر اسلام این کار رو انجام داده همون خدا برای شما هم مشتری میاره ؛ این سیستم جهان هستی هست ؛ و غیر از این نمیتونه عمل کنه چون قانون جهان همینه ………..
خدا رو باور کنید همه چیز بهتون میده ……………………….
سلام خدایا شکرت
من از زمان اشنایی با استاد کلی تغییرات در زندگی خودم خانوادم به وجود امد مخصوصا جنبه مالی????????
اول اینکه همیشه میگن مرجع تقلید یعنی چی یعنی کسیکه که در همه زمینه ها موفق هست منم استاد رو با تمام وجود الگو قرار دادم در همه زمینه ها فقط تمرین های ایشون رو به عنوان راهنما و یه نفری از طرف خدا حساب کردم که خودم با ذهن خودم استاد رو جذب کردم که خدا با همه مهربونیش یه راهنما سر راهم قرار داد که بدونم راه لذت بردن استفاده از نعمت هاش چطوری هست
باورهای مهم قوی استاد که میگفتن اول از همه قویترین فرکانس رو بفرستید یعنی شکر گزاری
دوم اینکه هیچ عاملی از بیرون تا ما خودمون نخواهیم نمیتونه مانع پیشرفت ما باشه یعنی چی یعنی نگیم پول نداریم نگیم کارخونه نداریم نگیم پارتی نداریم نگیم چشم میخوریم هزار تا اما اگر دیگه
پس هر موقع تو هر کاری با هر چیزی که همین الان داریم شکر گزار باشیم حالمون خوب باشه حال خوب در هر کار خیلی مهمه اگه دست به کاری زدی حالت خیلی خوب بود بدون راه درسته اگه حالت خوب نبود کارت درست نیست
البته باید مثل استاد ایمان قوی باور قوی به خدا داشته باشیم بدونیم در هر لحظه داره مارو هدایت میکنه واصلا نگران هیچ چیزی نباشیم
استاد ذهن قوی دارن مدام به فراوانی فکر میکنند نه به کمبود نعمت لذت میبرن از داشته هاشون هیچ عامل بیرونی رو مانع رسیدن به خواسته هاشون نمیدونن
جهان بزرگی در درون داریم که میتواند با نیرویی که دارد کن فیکون کند این نیرو بسیار قوی است اگر باور داشته باشیم که همه مثل هم دارای این نیرو هستیم
پول درامد ربطی به اسم شغل یا خود شغل ندارد ذهن ما هست که عامل جذب پول هست ذهن قوی فرکانس مثبت
هرچقدر با ذهنت بتونی فرکانس مثبت بفرستی باعث میشه که پول جذبت بشه یعنی موفق هستی ذهن که باور منفی داشته باشه حتی یه کارخونه یا کلی سرمایه اولیه بهش بدی هیچ وقت موفق نمیشه
ذهن استاد اهن ربای پول شده کار استاد موفقیت ایشون با باور قوی توکل به خدا بدون سرمایه هست هیچ کس رو مانع کارهاشون نمیدونن به همه چی با دید مثبت فکر میکنن همیشه خالشون رو خوب نگه میدارن شکر گزار هستن باور قوی فراوانی دارن نه باور کمبود
خدا به ما عقل داده ما ما با عقل ذهن میتونیم بهترین نعمت های دنیارو جذب کنیم اگه خودمون رو به اون مدار برسونیم
من صبح به صبح شاخک هامون رو تیز میکنم تو تخت خواب تا بیدار شدم فقط به نعمت هاییکه دارم شکر گزاری میکنم میدونم یه روز عالی در پیش دارم خدایا شکرت با این قانون های ساده راحتت واسه جذب نعمت های عالی فراووون
استاد همیشه موفق باشین که راهنمای خوبی واسه میلیون ها نفر هستین ????????????????????????????
خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم
سلام و درود خدمت استاد عزیزم و دوستان ثروتمندم،،،
الهی که روزی مون هزاران برابر بشه
من حدود ۳ ماه هستش که با فایل های استاد عباسمنش کار می کنم٫
قبل از این مطالعات خوبی از برترین اساتید دنیا داشتم٫ از برایان تریسی، هاردی، جیم ران، پراکتور و رابینز تا وین دایر
اطلاعات عالی و بسیار کاربردی در مورد تحول مالی ازشون به دست آوردم٫ اما واقعیت موضوع این بود که من به اندازه ای که روی خودم کار کردم نتیجه مطلوب نگرفتم٫
تا وقتی که به استاد عباسمنش رسیدم٫ من تقریبا تمام فایل های رایگان، دوره کشف قوانین رو وقت گذاشتم و می تونم بگم خلاصه همه این دوره ها کنترل ورودی های ذهن بود، که ما باید به صورت کاملا آگاهانه این ووردی ها رو کنترل کنیم و ایشان در واقع در تمام فایل ها شیوه های کنترل ذهن رو در شرایط مختلف بیان می کنند، و به نظرم شاید مهم ترین کار ما در تمام زندگیمون همین موضوع باشه و استاد عزیزم هم هربار قشنگ تر و از زاویه ای جدیدتر مطرح می کنند٫
و در ادامه، داستان باورها کلید کسب هر نتیجه ای در تمام موضوعات زندگی هستش٫
من وقتی اهمیت باورها رو یه مقدار درک کردم برای بهبود شرایط مالی ام به دوره روانشناسی ثروت ۱ هدایت شدم٫
این دوره رو خیلی موشکافانه طی کردم و واقعا شگفت زده شدم که چطور مجموع باورهای من در موارد مختلف نتیجه مالی ام رو رقم زده بود٫ و من با استفاده از این پکیج کدهای ریز اما سرنوشت ساز رو در تحقق به شرایط مالی ام پیدا کردم٫
و حالا که این باورها رو خودم به صورت شبانه روز تکرار می کنم، نتایج به صورت باورنکردنی برای هیچ کس غیر خودم تغییر کرده و من با اینکه از نظر تجربه کاری و مدت زمان کم وارد حرفه جدید شدم قراردادهایی نوشتم که دوستانم پس از سالها کار کردن متعجب هستند٫
نکته جالب دیگه، پس از اینکه باورهای بنیادی ثروتم به صورت مثبت تغییر کرده اطلاعاتی که از مطالعات قبلی ام داشتم تازه خودشون رو در میزان و کیفیت کار کردنم نشون میدن و من واقعا نتایجم رو بهبود هستش و با باورهای جدید و عالی که در خودم ایجاد کردم و با تکرار اونها سعی دارم هر لحظه تقویتشون کنم٫ میزان کار کرد من چه از نظر فیزیکی و چه زمانی خیلی کمتر شده و به تلفن اینترنت ختم میشه، اما نتاجم بسیار بزرگتر از اونچه که در قبل بود به دست میاد٫
و من دیگه با درک این قوانین دنبال افزایش سطح اطلاعاتم در هر زمینه ای نیستم٫
می تونم براتون مثال بزنم از باورهایی در زمینه سلامتی ساختم، که بدن من هر روز سالم تر شاداب تر و جوان تر می شود و هر چیزی که بدنم نیاز داشته باشه از صورت های خیلی ساده به من گفته میشه و من استفاده می کنم٫
پس از این باور بود یکی از دوستانم رو که حدود ۱٫۵ سال بود ندیده بودم و برای کاری کرج اومده بود٫ پس از ملاقات به من گفت که ۳ سال هست که پیش یکی از بهترین اساتید طب سنتی در حال آموزش هستش و من واقعا این موضوع رو نمی دونستم، و در اون روز گفت که بعد از ناهار یه قاشق رب انار بخور هم برای بهبود گوارش و هم غلظت خون ات عالی هستش و بقیه موارد بدنت عالی داره کار می کنه٫
و من هم تردید نکردم که این نتیجه باورهای من بود و سریعا اقدام کردم و پس از حدود ۱ ماه تاثیراتش رو تو بدنم به خوبی احساس میکنم٫ و الان حدود ۲ سال هست که نه دکتر رفتم، نه آزمایش خون و نه دفترچه بیمه ٫٫٫
یا در مورد خداوند، نزدیک ترین کس من خداوند هستش، نه اینکه آدم خیلی مذهبی باشم اما همیشه با خدا راحت بودم و حرف دلم رو بهش می گفتم، و اکثر مواقع آرامش عمیق دارم، اما در مورد ثروت هیچ باوری نسبت به خدا نداشتم و واژه وهاب اصلا نمی دونستم یعنی چی؟؟؟
اما وقتی متوجه ارتباط ثروت و خداوند شدم به همون راحتی که قبلا باهاش صحبت کردم، از ایشون درخواست ثروت می کنم، در خواست هدایت برای ایده ها، ایجاد ارزش در شغلم، آدمای خلاق باهوش و متعهد و ٫٫٫ می کنم و تکرار این درخواست ها و نتایج کسب شده باورهای من رو داره خالص تر می کنه در مورد وهاب بودن خداوند٫٫٫
دوستان اگر قبلا مطالعات، تجربیات و هر چیزی دیگه ای رو برای رشد پیشرفت کسب و کارتون داشتید یا نداشتید، اگر نتایجی که کسب کردید خوب بوده یا بد و٫٫٫٫
از باورهاتون شروع کنید، خودتون و باورهاتون رو خوب بشناسید تا آرام آرام ببینید نتایج چقدر تغییر می کنه، حتی اگر نتایجی که می گرفتید خوب بوده خواهید دید که سطح بالاتری از نتایج رو کسب خواهید کرد٫
من و برادرم کسانی هستیم که مطالعه زیاد داشتیم اما نتیجه کم،
و واقعا هردو در زمینه تخصصی و موفقیتی زمان زیادی صرف کردیم٫ اما از روزی که به لطف خدای وهابم من به قوانین باورها و فرکانس هدایت شدم نتایجم هر روز بزرگتر میشه، اما هنوز برادرم رویه قبلی رو ادامه میده و متاسفانه با حجم اطلاعات عالی از شغلش، تعهد و زمانی که برای کارش صرف می کنه تو شرکتی کار می کنه که ۳ ماه حقوق معوقه داره
(من واقعا از صمیم قلبم از خداوند می خوام تا به این مسیر زیبا ساده و جذاب هدایتش کنه که او بهترین هدایت کننده برای بندگانش هستش)
دوستان باورهای ما هستند که فرکانس های ما رو تنظیم می کنند و با تغییر باور ها فرکانس های ما هم تغییر می کنه و از اون جایی که جهان در هر لحظه با ما در تعادل هست وقتی ما به صورت مثبت و آگاهانه تغییر می کنیم جهان نیز خودش رو به شکل جدید ما تغییر میده و نتایج هم تغییر می کنه٫ این موضوع کاملا علمی هستش و می تونم از دانشمندی که برای اثبات این موضوع نوبل گرفته و انیشتین هم از او تقدیر کرده بود بگم:
“”مقاله ای تکان دهنده از ولفگانگ پاولی٫٫٫
برنده جایزه نوبل فیزیک در سال ۱۹۴۵ که به خاطر کشف قانون جدیدش به نام:
اصل انحصاری پاولی که مورد تشویق آلبرت انیشتین هم قرار گرفت , معروف است٫
پاولی می گوید: هر چیزی در جهان , ارتعاش مخصوص به خودش را دارد٫ همه الکترون ها دارای سه ویژگی هستند ؛ به نام های:
سطح انرژی
چرخش
مدار
که فیزیک دان ها بر اساس این سه ویژگی , عدد کوانتوامی هر الکترون را محاسبه می کنند و به دست می آورند٫
پاولی می گوید: هیچ دو الکترونی در جهان هستی دارای عدد کوانتوامی یکسانی نیست٫
پاولی مثالی می زند و می گوید :
سیبی را بر می داریم و از میان میلیارد ها الکترونی که درون آن است، فقط یکی را انتخاب می کنیم٫
فرض کنید نام آن الکترون را بگذاریم “اریک”٫٫٫٫
عدد کوانتوامی اریک عددی بسیار بسیار طولانی است، اما برای این که کارمان را اینجا ساده کنیم، فرض کنید آن عدد بزرگ ۲۳ باشد٫
پاولی ثابت کرد در هیچ کجای جهان هستی , حتی در ستاره ای در کهکشان , نه تنها هیچ سیب دیگری , بلکه هیچ شیئی دیگر پیدا نمی کنید که الکترونش عدد کوانتوامی آن ۲۳ باشد٫
حال اگر دستمالی برداریم و سیب را برق بیندازم , از اصطکاک ایجاد شده , انرژی حاصل می شود و این انرژی عدد کوانتوامی اریک را ارتقا داده و به مثلا ۲۶ می رساند٫و درست در همان لحظه تنها الکترونی که در جهان هستی با عدد کوانتوامی ۲۶ بوده , دستخوش تغییر می شود٫
جهان ما برای حفظ توازن خود , لحظه به لحظه آرایش خود را تغییر می دهد٫پاولی با اثبات این موضوع جایزه نوبل فیزیک گرفت و گفت:
اگر هر الکترونی دارای ارتعاش منحصر به فرد خود باشد, پس هر شیئی در جهان واجد ارتعاش مخصوص به خود است٫
از شما دوستان عزیزم می خوام تا داستان باورها رو در زمینه کسب و کار رو مهم ترین عامل در کارتون بزارید و برای شناسایی و بهبود اونها تلاش کنید تا بهترین فرکانس ها رو به جهان ارائه بدید
که به قول استاد عزیزم دعای پیامبران مهم نبود، بلکه باوری که نسبت به خداوند داشتند باعث میشد که اونها چنین درخواستی داشته باشند٫٫٫
بازم الهی که روزیمون هزاران برابر بشه، از اینکه در این جمع و فرکانس ثروت هستم خداروشکر می کنم
الحمد الله رب العالمین ????
به نام الله
– باور ها: شاید کلیدی ترین مسئله در به دست آمدن نتیجه دلخواه در هر کاری از جمله کسب و کار باور به نتیجه گرفتن در آن کار است که البته برای رسیدن به آن می بایست الزامات زیر نیز رعایت شود:
– دریافت الهام :برای رسیدن به هدف نهایی در هر کسب و کار(البته باید هدف کوتاه مدت و بلند مدت تعیین گردد) مراحلی که باید طی گردد یقینا به صاحب کسب و کار الهام می گردد. مسئله مهم دریافت و پذیرفتن آن الهام و اعتماد و باور داشتن به آن است. اینکه این اقدام الهام شده می بایست طی گردد تا مرحله بعدی به شما مجدد الهام گردد.
– داشتن صبر برای رسیدن نتایج: اغلب انسانها با مشاهده کوچکترین نشانه ای که باب میل آنها نباشد از کوره بدر می روند و به تنظیمات قبلی خود بر می گردندو در اینجاست که صبر(همانگونه که در قران نیز خدا میفرماید) نقش بسیار مهمی را ایفا می کند . صبر و استقامت داشتن تا کائنات کار خود را به انجام برساند و شما به هدف مورد نظر خود برسید. تفاوت در نتایج کسب و کار اغلب در این بخش به ضورت برجسته ای خود را نشان می دهد. یقینا اگر الهامی از طرف خدا دریافت و فعالیت مورد نظر انجام شده باشد با کمی صبر نتیجه حاصل می گردد. با مشاهده اتفاقات خلاف انتطار نباید میدان را خالی کرد بلکه باید زاویه دید خود را به گونه ای تغییر دهید که اتفاقات به ظاهر بد تاثیر خوبی(حدالاقل کمی بهتر ) در شما داشته باشد.
– اتفاقات شمابه نتایج یکسانی نخواهند داشت:
باید به یاد داشت اگر صاحب کسب و کار دارای باورهای درست و صحیح باشد مسائلی همچون افزایش نرخ ارز، گرانی، کمبود ماده اولیه یا هرچیز دیگر حتی در صورت مبتلا بودن کسب و کار مشابه به این مسائل یاد شده، در او اثری ندارد. توجه نکردن به نتایج هم صنفی ها و پرداخت به باور های ثروت ساز خود راهی برای تغییر نتیجه خواهد بود. اغلب صاحبان کسب و کار با دیدن وضعیت بد هم صنفی های خود درامد خود را نیز تحت تاثیر قرار می دهند در حالیکه باید توجه داشته باشند هر کسی نتیجه باور های خود را برداشت می کند.
-اعتماد به خدا: در ابتدا و در انتها و در همه مسیر باید به یاد خدا و الهامات او اعتماد کند و خدا تنها منبع رزق و روزی بداند و دگر هیج.