https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به منظر من دلیل اصلی که همیشه شما روی اون هم تاکید دارید باور توحیدی داشتن و شرک نداشتن و خدا را منبع تمام خوبی ها، رزق، ثروت و … دانستن و دلیل دیگه کار و محصول با کیفیت تولید کردن
در وهله ی اول باید این نکته رو مد نظر داشته باشیم که همه ی دوستان که در این سایت فعالیت دارند قبول کردند که مسئولیت تمامی اعمال زندگیشون دست خودشونه نه هیچ فرد یا عامل بیرونی . به قول یکی از معلم های دوران دبیرستانم که میگفت وقتی یه شاگرد نمره ی بیست میگیره به دوستاش و پدر و مادرش میگه بیست گرفتم ولی اگه مثلا نمره ی 10 بگیره به همه میگه معلم بهم 10 داد . این مثال تقریبا تو زندگی همه ی ما هست که ما آدما زمانی که یک موفقیت تو زندگی یا کسب و کارمون بدست میاریم اون موفقیت رو حاصل تلاش خودمون میدونیم ولی زمانی که این موفقیت تبدیل به شکست میشه توجهمون میره سمت تمام عوامل و افراد زندگیمون الا شخص خودمون . یعنی ما زمانی که شکست میخوریم خیلی سخت پیش میاد که خودمون رو مقصر بدونیم . با این مثال میشه گفت که عامل اول که نتایج رو متفاوت میکنه اینه که همه ی کسانی که به موفقیت های بزرگ دست پیدا کردند خودشون رو مسئول زندگی و کارشون میدونن حتی زمانی که شکست بخورن برعکس انسان های عادی که معمولا در هنگام شکست عوامل دیگه رو مهم میدونن .
در وهله ی دوم باید مد نظر داشته باشیم که این علوم بازاریابی یا موفقیت در کسب و کار که این روزا توسط هر نویسنده یا سخنران یا افراد صاحب کسب و کار تدریس میشه و راجبش صحبت میشه رو با دقت بررسی کنیم . یعنی باید راجب اون نویسنده یا سخنران تحقیق کنیم و بفهمیم که اون آدم تو زندگی و کارش به چه نتایجی رسیده و زندگی مطلوب خودش رو درست کرده و به همه ی خواسته هاش رسیده یا نه و آیا اون آدم به معنای واقعی کلمه رسالت تدریس این علوم رو داره یا نه(اون عزیزانی که فایل شیوه ی صحیح الگو برداری رو دیدن بیشتر متوجه حرف من میشن که هر آدمی لایق الگو بودن برای سایرین نیست) پس هر قانونی که از دهن سخنرانان بیرون میاد ارزش نداره و یکسری از قوانین و استراتژی های فروش کاملا اشتباه هستند . حال اگر فرض کنیم تمامی قوانین فروش و بازاریابی درست باشند میرسیم به مبحث بعدی یعنی باور کردن قوانین . ممکنه خیلی از انسان ها به این قوانین باور نداشته باشند برای مثال ممکنه یکسری از افراد به این قانون باور نداشته باشند که سرنوشت زندگی آدما فقط توسط خودشون ساخته میشه نه هیچ عامل بیرونی . در این صورت دانستن یا ندانستن قوانین هیچ فرقی باهم نداره چون اون فرد به این مسئله باور نداره . چه از قوانین خبر داشته باشه چه نداشته باشه .
و در آخر موضوع مهمی هست به کار کردن روی خود در جهت قوانین صحیح . وقتی فرد به قوانین درست ایمان آورد تنها از یک راه میشه نتایجی متفاوت با دیگران بدست آورد و اونم چیزی نیست جز عمل کردن به قوانین در تمام جنبه های زندگی شخصی و کاری . یعنی حتی این امکان وجود داره که فردی به قوانین ایمان داشته باشه اما از اون قوانین هیچ استفاده ای نکنه و منتظر نتیجه ی متفاوت بشه(اون عزیزانی که فایل ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است رو دیدن منظورمو بیشتر درک میکنن) .
همه ی این حرفارو زدم که بگم اگه افرادی مثل استاد عباسمنش یا هر فرد موفق دیگه ای تونستن به نتایج مختلف دست پیدا کنن اینه که اول از همه خودشونو همه کاره زندگیشون دونستن . بعد به قانون های درستی که وجود داره(منظورم قانون هایی هست که توسط الگوهای واقعی گفته شده نه هرفردی که ادعای مدرس قوانین موفقیت و بازاریابی رو داره) ایمان کامل آوردن و باتوجه به اونها تمام سعیشونو کردن تا تو زندگی و کارشون از اون ها استفاده کنن تا نتایج مختلفی رو رقم بزنن.
تشکر از استاد عباسمنش گرامی و سایر عزیزان برای اینکه وقت گذاشتند و نظر منو خوندن .
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته و کاربران این سایت ارزشمند ?
نکته ای که به نظرم حائز اهمیت هست در این موضوع باور باور و باز هم باور هست ، باور یعنی ایمان به اینکه در درجه اول خداوند رزاق است و خود اوست که به انسان ها روزی می دهد و اگر باور محدود کننده ای در این بین نباشد ، که از خود انسان بر می خیزد، کوهی از رزق و روزی برای انسان به ارمغان می آورد٫
حال ممکن است در مسیر راه ، انسان با مشکلاتی روبرو شود که باز هم آن نگاه توحیدی راه گشا است ٫
پس ایمان که تنه درخت است و به دنبال آن شاخه هایی همچون اعتماد به نفس ، عزت نفس ، آرامش توام با پشتکار و امید به خیر می تواند محصولی همچون یک کار و بار موفق را به همراه داشته باشد٫
من برای پاسخ به این سوال تجربه ای دارم که با دوستان در میان می گذارم
در سال ۱۳۸۰ شغل من مدیریت یک آژانس تاکسی تلفنی در مشهد بود با تعداد حدود ۵۰ زنگ در روز تبلیغ زیاد میکردم و در مقاطعی هم تعداد زنگ ها بیشتر میشد ولی موقتی بود باز مجددا بر میگشت به همون چهل یا پنجاه تا زنگ سابق تا اینکه منم ایده ای به نظرم رسید که برای حل این مشکل از راننده هایم کمک بخواهم یک جلسه ای گذاشتم و علت این مشکل رو جویا و گفتم هر کس بهترین راه حل رو ارائه بده جایزه ای هم میگیره تا اون موقع فکر میکردم همکاران هم فقط تبلیغات رو مهم تر از راه کاری مینویسن ولی اصلا اینطور نبود یکی از راننده ها که خدا حفظش کنه چهره خیلی نورانی هم داشت یک نامه سه صفحه ای برایم نوشت که خلاصه اون نامه این بود که تبلیغات و کارهایی که من انجام میدم فرعیات کار است نه اصل کار و ایشان به من پیشنهاد کردند اصل رو بچسب و اصل رو تغییر در خودم در مرحله اول عنوان کرده بود نوشته بود اگرخودت با خودت صادق باشی کسانی رو مثل خودت جذب میکنی واینکه روی درست بودن راننده ای که استخدام میکنم بیشتر دقت کنم تا تبلیغات دیگه خدا رو شاهد میگیرم که این نامه چنان تغییری در من ایجاد کرد که با کمترین تبلیغات روز به روز زنگهای من زیاد میشد و در طول کمتر از سه یا چهار ماه زنگها رسید به حدود ۴۰۰ زنگ در روز که به جرات میگم آژانسی در مشهد در اون سال با این تعداد زنگ نبود اون مرد شریف هم خیلی وقت پیش من نبود فقط خدا ایشون رو فرستاده بود این پیام رو به من بده و بره البته تا چند سال بعد هم من اینبزرگوار رو می دیدم و از پیشنهادش تشکر میکردم
پساز نظر من صداقت و درستی در مرحله اول بعد تبلیغات و نرم افزار و راههای دیگه باعث رونق صدد صدی در کسب و کار میشه
ممنون از استاد عزیزم که با این سوال یکبار دیگه این خاطره زیبا رو به یادم آورد که بتونم د شغل فعلی که وکیل دادگستری هستم هم به کار بندم ممنون و سپاس از همه دوستان
واییی استاد من نظرمو در مورد این سوال قبلا نوشتم اما الان که فایل توضیحات بیشتر رو دیدم خیلی دوست داشتم دوباره نظرم و داستانهایی در مورد تبلیغ ها و کار خودم برای شما و دوستانم بنویسم .
استاد می دونم که باورتون می شه از روزی که تصمیمم گرفتم شاگرد شما بشم تغییرات عالی توی زندگیم داشتم و فقط با تنظیم فرکانسها و نوشتن خواسته هام همشون محقق شدن استاد من توی شرکت خدمات بیمه یی مدیر داخلی بودم که سالهای زیادی دوست داشتم دفتر کار خودم رو داشته باشم حتی اگه شده یه دفتر بیمه کوچیک! برای همین به محض آشنایی باشما تصمیم گرفتم خلا ذهنی و فیزیکی رو توی زندگیم بکار بگیرم و برم دنبال خواسته هام حتی اگر شده چند ماه بیکار باشم و اون ترسهای گذشته رو کنار بگذارم و شد باور کنید دوستان برای منم این اتفاق افتاد ، الان دفتر بیمه خودم رو دارم هر چند هنوز تا نتیجه نهایی کمی فاصله دارم اما حرف استاد که گفتن قوانین رو نپذیر و به هدفت نگاه کن زمانی که هیچ مجوز دفتر بیمه جنرالی نمی دن من دفترم رو بدووووووووون مجوز بدوووووووون تابلو بدون تبلیغ افتتاح کردم و هر روز تونستم یه برگ جدیدی توی کارم رو ورق بزنم و از کل ادارات شهر برای بستن قرارداد همکاری با من خودشون بسمتم اومدن و خواستن با من کار بکنند باورتون می شه!!! من فقط لیست قراردادهای ادارات شهر روتوی دفترم نوشته بودم و هر روز یکی از اونها اومد سمتم و گفتن که می تونن این قراردادها رو برای من اوکی کنن بدون اینکه من ازشون بخوام یا انتظاری از من داشته باشند اره دوستای خوبم و استاد عزیزم قانون جواب داده و من هنوزززز هم حتی یه تابلو هم برای دفتر کارم ندارم و روزانه دهها بیمه نامه صادر می کنم و درآمدم از ماهی ۱ میلیون تومن به ۱۲ میلیون تومن رسیده توی یکسال و اونایی که توی این کارند می دونند که توی یکسال این پیشرفت خوبیه، من خودم رو مثال زدم تا به شما بگم بدون تبلیغ و تمرکز روی هدفها و با توکل بخدا همه چیز درست می شه. یه مورد دیگه رو در خصوص اینکه استاد گفتن فقط روی خدا حساب باز کن بگم و اون اینه که توی تمام این مدت فقط یکی از قراردادها رو بخدا نسپردم و به یکی از بستگانم سپردم که تا هنوز بدستش نیوردم و از این لحظه اون رو از خدا می خوام به بهترین شیوه و آسون برای من فراهمش کنه .
دوستان بازم می گم فقط بخدا توکل کنید و از اون بخواید که اون نیروووی مطلق جهانه.
کم کم باورهایشان را تقویت کردند و در همین راستا عمل کردند٫ به هدایتهای الهی توجه کردند٫ عامل اصلی و منبع همه چیز را رب می دانستند٫
اینطور نیست تبلیغ نکنند یا اینکه تکنیک ها بدند و بدرد بخور نیستند٫ وقتی به ندای درونی ات گوش دهی ممکنه بین هزاران تکنیک دقیقا همان تکنیکی به درد تو بخورد که به سمت آن هدایت می شوی٫ پس تناقضی با علم ندارد٫
یک مثال دیگر رستوران خاور خانم در رامسر است٫ نه تبلیغ دارد نه کار خاص دیگری ٫٫٫
– توجه به هدایت الهی: إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَى / وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَهَ وَالْأُولَ {همانا هدایت بر ماست / و در حقیقت دنیا و آخرت از آن ماست}(اللیل ۱۲ و ۱۳)
و وقتی که اعتراف می کنیم که رب از ما بسیار نیکوتر و قویتر است و به او اعتماد می کنیم و تسلیم می شویم، او کار را برای ما آسان می کند٫ {وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى / فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَى } {و نیکوتر را تصدیق کرد / بزودى راه آسانى پیش پاى او خواهیم گذاشت} (اللیل ۶ و ۷)
یه سخنرانی قدیمی از آقای جف بزوس دیدم که می گفت: همواره قلب من راهنمای من بوده و از آن پیروی کرده ام٫
و البته استاد هم همواره مذکر این امر بوده اند٫
از عوامل دیگر تمرکز و عشق بالا به آن کار می باشد٫ و نداشتن آن باعث شکست است٫ إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّی {که همانا تلاش شما پراکنده است} (اللیل ۴)
– عامل دیگر قدرت در دستان خود و خداوند دیدن است و عوامل درونی را اصل قرار دادن است٫ و شرک نورزیدن و نترسیدن از تصمیمات و نظرات دیگران است٫ و تمرکز را بر پرورش درونی و باورها قرار دادن است٫ (باج ندادن و باورهای توحیدی)
– *دلایل بسیار مهمی برای انجام آن کار دارند٫
– به تضادهایی که بر می خورند آنها را جدی می گیرند و مانند اغلب مردم سعی نمی کنند آن را نادیده بگیرند٫ مثلا اگر هوای آلوده اذیتشان می کند حتما در پی هوای پک و تمیز خواهند بود٫ و مانند اغلب مردم غر نمی زنند٫
تضادها بسیار با اهمیت هستند چون آنها هم نوع دیگری از هدایت الهی هستند که به نظر اغلب مردم بلا و بی عدالتی و ظلم است و خوراک مظلوم نمایی و مستضعف نمایی آنهاست٫
این مواردی هست که سعی می کنم در تجارت تازه تاسیس خودم هم بکار ببندم٫ و امیدوارم در این امر موفق باشم و برای شما هم چنین آرزو می کنم٫
عرض سلام و درود خدمت استاد عزیز و خانواده پرجمعیت و دوست داشتنی عباسمنش
بنظرمن باور و ایمان بسیار بالای استاد و تفکر مثبت و صداقت و صافی و زلالی ذاتی ایشون و همچنین مدار بسیار قوی و قدرتمندی که طی سالیان سال با تمارین و ممارست بسیار زیاد که بخشی از پرداختن بهای این سعادتمندیست.. به این سطح رسیده و هرروز و هرروز قویتر و مستحکمتر میشه چون همچنان اون روند رو ادامه میدن و امکان نفوذ ذره ای ترس و شک و شبهه در افکار ایشون وجود نداره و نخواهد داشت( ایمان وتوحید عملی)
در واقع احساس ایشون بقدری عااااالی و قوی و غالب بر منطق و عقلش ساخته و پرورش داده شده که با الهام گرفتن و رسیدن ندای درونی و قلبی به تماااااام تصورات و تجسماتش رنگ حقیقی و واقعی میبخشه و بنظرم راز و رمز موفقیت کاری هر شخص موفقی با هر سطحی همینه….
اول از همه باید از استاد تشکر کنم بابت این سوال.، این سوال سوالی هست که من خیلی کم بهش فکر کرده بودم، با دیدن فایل استاد به تازگی دارم بهش فکر میکنم. همیشه از خدا خواستم در زمان مناسب آگاهی های لازم رو بهم بگه و خیلی موقع ها اون آگاهی ها از میان فایل های رایگان هست.
اگرچه جوابش برام مبهم هست اما من فکر میکنم استاد به دلیل باور قوی که نسبت به قانون فرکانس دارند تونستن اینقدر خوب بهش عمل کنند و نتیجه کسب کنند. در واقع دو سال پیش هم برام مشخص بودوقتی مسابقه کتاب الگوهای موفق رو بر گزار کردند در اصل داشتن به خودشون در تقویت این باور که افراد همفرکانس در مدارم قرار میگیرند را تقویت می کردند. موضوع مسابقه این بود که باید می نوشتیم که چطور با سایت استاد آشنا شدیم…
فکر میکنم مهم ترین عامل موفقیت استاد عمل به قانون فرکانس و باورهای توحیدی ایشون هست. بارها و بارها شده دیدم پیج های موفقیت در اینستاگرام و تلگرام فایل های استاد رو نشر میدن و براش تبلیغ میکنند.
علاوه بر این باور که افراد هم فرکانس خودشون به سراغم می آیند، باور احساس لیاقت رو هم ایشون در خودشون ایجاد کردند و اینکه نگران حرف مردم نیستند و تقریبا در تمام فایل های رایگان، محصولاتشون رو معرفی و تبلیغ میکنند و البته سخت گیری که نسبت به خودشون دارند که موجب میشه بهترینِ بهترین خودشون رو ارایه بدن در حالتی که کمال گرایی رو هم در درونشون مدیریت می کنند بدین معنی که این تلاش به بهترین بودن موجب نمیشه که کاری نکنند.
سلام به دوستان عزیزم که در این مدتی که دراین سایت عضو هستم اینقدر زیبایی دراین سایت دیدم که حد نداره
اصلا انگار اینجا میخواد بگه بهشت کجاست که همه به فکر پیشرفت و کارکردن روی باورهاشونن
همه دارن سعی میکنن همو راهنمایی کنن (بادیدگاه های عالیشون)
همه باور های خداگونه ای رو منتقل میکنن اصلا اینقدر این سایت ارزش داره و اینقدر احساس خوبی میده که زبونم و انگشتان که دارن تایپ میکنن از گفتنش برنمیان٫
شاید الان که شما درحال خودندن دیدگاهم هستین نزدیک به ۳۰۰ روز باشه که عضو سایتم اما باور کنید یک ماه شاید باشه که اینقدر توی این سایت فعالم و دارم از این فایل های استاد و دیدگاه های شما نتایج فوق العاده می گیرم
بذارید داستان خودم از وقتی که با استاد، سایتشون و اصلا کلا این مسائل رو بگم:
پارسا فریور هستم ۱۵ سالمه
حدود دوسال پیش بود که با یکی از اساتید قانون جذب و موفقیت مشهور ایران آشنا شدم و از فایل های رایگان این استاد عزیز استفاده می کردم اما بعد از مدت نسبتا زیادی بود که فهمیدم آن استاد مشهور در زمانی شاگرد استاد عباسمنش بود که من قبلا اسم استاد عباس منش عزیز را شنیده بودم٫
راستش ماه ها بود که هر دو ، سه روزی یکی از فایل های رایگان استاد رو گوش می کردم و یکی از آشنایانم که دوره روانشناسی ثروت و قانون آفرینش رو تهیه کرده بود فایل های این دوره ها رو به من هدیه داد چون می دانست که من واقعا بهش نیاز داشتم٫
هر روز فایل های این دوره هارو گوش می کردم البته بعضی از روز ها هم اصلا فایلی گوش نمی کردم حدود ۸ ماهی گذشت و من نتیجه ای نگرفتم بعد فهمیدم دلیلش این بود که من بهای اون دوره هارو پرداخت نکرده بودم٫
بعد از اون تصمیم گرفتم که از همین فایل های رایگان استاد استفاده کنم و با اینکه به دلیل ایمان کم و باور های نادرست خیلی زیادم نتیجه زیادی نگرفته بودم اما احساس بهتری داشتم٫
شاید تا الان فهمیده باشید که من نتیجه زیادی نگرفته بودم
تا اینکه یکروز به خودم گفتم ببین نتایج شاگردان استاد رو که می خونی ، حتی افرادی که از فایل های رایگان استفاده می کردند نتایج فوق العاده بزرگی گرفتند و توکه اینهمه فایل گوش کردی چرا هیچ نتیجه این نگرفتی پارسا؟
چرا من حتی یک نتیجه بزرگ هم نگرفته بودم درحالی که صد ها فایل گوش دادم؟
از آنجایی هم که اینهمه شما عزیزان از نتایج فوق العاده از فایل های رایگان و دوره های استاد عباس منش عزیز گرفته بودید من مطمئن بودم که فایل ها و سخن های استاد عباس منش کاملا درست و بی نقص هستند و این من هستم که نمی دانم چجوری باید تغییر کنم پس مشکل در خود منه و باید خودم رو تغییر بدم (نحوه استفاده ام از فایل هارو باید تغییر بدم)
و به این نتیجه رسیدم که اولا من به این فایل هایی که گوش می کنم ایمانی که باید رو داشته باشم رو ندارم
و دوما آنطور که باید به فایل ها عمل نمی کردم فقط یک فایل گوش می کردم یه کم احساسم خوب می شد و می رفتم سریال ترکیم رو از تلویزیون تماشا می کردم٫
یک روز واقعا از اوضاع به تنگ اومده بودمو می خواستم تغییر کنم و فهمیدم که بای از یک دانشجو پزشکی هم بیشتر روی این مباحث پشتکار داشته باشم٫
و باید با تمام توان روی خودم و باور هام کار کنم و الان که فایل های رایگان رو گوش می کنم واقعا هم احساسم خیلی بهتره و هم به اون فایل ها و صحبت های ارزشمند استاد عمل می کنم٫
نتایج هم کوچیک کوچیک درحال بوجود اومدن در زندگیم هستند و به لطف خدای عزیز واقعا حالم خیلی بهتر از گذشته است و واقعا عالی دارم زندگی می کنم٫
من کار های گرافیکی انجام می دم و برای وبسایت ها و پیج ها تبلیغ می سازم یکی از اهدافم این است که برای بیش از ۲۰۰ هزار وبسایت و شرکت و پیج اینستا (جمعا) تبلیغ بسازم و تبلیغاتم رو به فروش برسانم
هدف بعدی من این است که در آینده یکی از سخنران ها و اساتید برجسته در حوزه موفقیت فردی ، روابط و موفقیت مالی شوم٫
و یکی دیگر از اهدافم هم مهاجرت به کشور انگلستان است٫
حدود ۹ ماه پیش که همونطور که توی متن بالا گفتم توسط خاله عزیزم از فایل های دوره قانون آفرینش استفاده میکردم:
یه تمرینی رو یادگرفتم که اون زمان با وجود تمام باور های مخربم (مخرب واژه کمی براشونه!) اون تمرین رو انجام دادم و اون هم تمرین مراقبه بود٫
این تمرین خیلی حس خوبی بهم میداد که من چون یه کوچولو ذهنم آرامش پیدا کرده بود سعی میکردم یکسری مسائل رو بدون تجربه، بدون گوش دادن فایل ، بدون از شخصی (انسانی) پرسیدن و بدون اینکه درهیچ کتابی بخونم و بدون اینکه هیچ استاد و کلاسی بهم یاد بده، این مسائل رو بفهمم و یاد بگیرم که مراقبه ای ه کردم٫
که نتیجش شد ده بیست صفحه که در مورد باورها، ترس و نگرانی چند تا تفصیر هم به زبون خودم از قرآن داشتم و چند تا باور درست و متن رراجب علاقه به شغل
*
استاد توی این فایل گفتن که وقت گذاشتن برای تبلیغات و هزینه کردن برای ساخت تبلیغات یه کار کاملا بیهوده و ناکارامده٫
دوستان من کارم ساختن تبلیغات برای پیج های اینستا و سایتها عه که با برنامه های انیمیشن سازی کار میکنم خدارو شکر کارمم خیلی دوست دارم و خدا خودش شاهده که هیچوقت به کسی نگفتم که دلیل موفق شدن افراد تبلیغات اوناعه
به نظرم اینکه افراد به تبلیغات به چه چشمی نگاه میکنن مهمه!
مگه کم داریم این همه آدمی که کارشون ساختن تبلیغ و انیمیشن سازیه اتفاقا چند وقت پیش توی همین دیدگاه های یکی از فایل ها بود که یک خانومی گفته بودن من تازه وارد کار تبلیغ ساختن و یاد گرفتن برنامه های انیمیشن سازیم و خیلی هم پیشرفت کردن٫
اگر نگاه شما اینه کهاین تبلیغاته که میخواد کلا یا خدمت منو به مردم قالب کنه و با روش های مرموزانه و٫٫٫٫ میخواد همه رو تحت تاثیر قرار بده منم با نظر استاد موافقم که فکر میکنم منظور استادهم همین بود از سوال این مسابقه٫
اما یه وقتی من برای اینکه افراد فقط بدونن که کسب و کار من چیه و چه کار میکنم و چه دوره هایی دارم یا چه خدمتی دارم میکنم یک کلیپ تبلیغاتی آماده میکنم که همون توضیحات توی اون کلیپ همون توضیحاتی هستن که اگر یک نفر از من بپرسه بهش میدم٫
یعنی استاد تاحالا دوره هاشون رو معرفی نکردن؟
تا حالا به هیچکس نگفتن که اصلا این دوره ها چی هستن و چه کمکی میکنن؟
اتفاقا من دوره تندخوانی استاد رو دارم (از زمانی که تو ایران بودن) آخر فایل ها اگر استاد خاطرشون باشه یه تبلیغ ۱۰ یا ۱۵ دقیقه ای بود که دوره شون رو معرفی میکرد٫
چون واقعا افرادی بودن که نمی فهمیدن که اصلا کلمه تندخوانی یعنی چی چه برسه بخوان دورشو شرکت کنن٫
و یک دیدگاه دیگه ای که خیلی ها نسبت به تبلیغات دارن اینه که:
منکه لیاقت ندارم مردم برای خدمات من پول بدن بذار این تبلیغه این وسط یک تاثیری روی نگرش مردم بذاره٫
که بخاطر باور عدم لیاقت هرچقدرم پول تبلیغات بدن دوره شون رو کسی نمیخره٫
به نظرم استاد اینقدر به مردم (رایگان) خدمت کردن که نیازی به تبلیغات ندارن و اصلا کلمه تبلیغ با همیچن کاری نمیخونه چون تبلیغ یک پیشفرضی که توی ذهن ما داره اینه که :(اجناس و خدماتی که به کار کسی نمیان با تبلیغ خوب جلوه داده میشن)
اما اینجا این اسمش این تبلیغ نیست این یک معرفیه
که البته فردی مثل عباس منش عزیزم اصلا حتی نیاز به معرفی هم دیگه ندرن چون هرکی با ایشون هم مدار بوده خودش با سایت و دوره هاشون هم مدار و هم فرکانس شده٫
ولی آیا اون زمانی که استاد دوره تندخوانی رو داشتن اگر کسی میگفت من اصلا نمیدونم تندخوانی چیه و چکار باهاش میکنن استاد معرفی نمیکرد؟
این معرفی در قالب چی بود؟ میتونست توی یک کلیپ معرفی بشه یا هم خودشون حضوری دوره شون رو معرفی کنن٫
*
این قسمت رو هم به دیدگاهم اضافه کنم که وقتی که شما خدمت یا کالایی رو ارائه میکنید که ارزشش چندین برابر اون مبلغی هست که دریافت میکنید دیگه اصلا نگرانی نداره و نیازی هم به تبلیغ ندارید چون مشتری مشتری میاره براتون (همونطور که استاد گفتن)
و وقتی هم که اشخاص صداقت شمارو توی کارتون میبینن دیگه همه اعتماد دارن بهتون و هر خدمتی هم که ارائه کنید میگن اگر از اقا یا خانومه٫٫٫٫ باشه پس کارشون درسته٫
الان برای استاد عباسمنش و چندتا از استاد دیگه که من میشناسم اینجوری شده که از همون اول نیازی به تبلیغات نداشتن٫
*
امیدوارم تونسته باشم منظورم رو رسونده باشم و خدامیدونه چقدر این سایت و این آموزه هارو دوست دارم و دارم هر لحظه باهاشون زندگی میکنم٫
به نظر من فقط و فقط یک چیز وجود داره که یک کسب و کار رو از بقیه کسب و کارها متمایز میکنه و اون هم چیزی نیست جز اینکه ما باور داشته باشیم “خدا” همه چیزه،اون تنها منبع خیر،تنها منبع سلامتی،تنها منبع ثروت و خوشبختیِ و اگر این رو اصل قرار بدیم و باور داشته باشیم که بینهایت نعمت،ثروت و فرصت در اختیارمون میذاره همین باعث تفاوت کسب و کار ما از بقیه میشه. وقتی که ما برای کسب و کارمون از خودش کمک میخوایم دیگه لازم نیست برای اون تبلیغ کنیم چون خودش تبلیغ میشه،خودش مشتری میشه،خودش سرمایه اولیه میشه،چون اون همه چیزه. به نظر من تنها تفاوت استاد نسبت به بقیه اساتید موفقیت این هست که اعتبار هیچکدوم از حرف ها،باورها و موفقیت هاش رو به خودش نسبت نمیده بلکه دلیل همه این ها رو وصل بودن به منبع اصلی میدونه.
تک تک ما هم میدونیم که در حد حرف نیست و استاد اینارو تو عملشون بارها نشون دادن. وقتی که ما این باور رو داشته باشیم که اون همه چیزه همین کافیه که تا آخر زندگیمون تو بهترین شرایط باشیم،چون اصلا خودش این وعده رو بهمون داده،وقتی ما به خدا اطمینان کامل داریم این خودش باعث میشه که احساس لیاقت داشته باشیم چون پشتمون به خدا گرمه؛ در نتیجه عزت نفس و اعتماد به نفس هم داریم. چون همه چیز اونه روابط خیلی عالی هم داریم، چون دلیل و منبع تمام اتفاقات خیر رو اون میدونیم،حتی دنبال پول هم نمیریم و نگرانش نیستیم،چون میدونیم که پول خودش دنبال ما میاد. یعنی در واقع کار ما فقط لذت بردن از زندگی میشه. چون مطمئنیم که خدا تنها قدرتِ و قدرتی بالاتر ازون نیست و هر لحظه داره ما رو هدایت و حمایت میکنه،پس جای هیچ نگرانی هم نیست.
داشتن این میزان از امید و حرکت به جلو باعث میشه که کائنات درها رو برامون باز کنه و جهان کرنش میکنه در مقابل این حجم از باور و اطمینان.
با داشتن چنین باوری حتی اگر با تضاد ها و اتفاقات ناخوشایند هم برخورد کنیم (که این هم حاصل فرکانسهای خودمان است) سریع از طرف همین نیرو هدایت شده و به مسیر اصلی باز میگردیم. استاد عباسمنش داشتن تمام پارامترهای موفقیت رو به خاطر اتصال به منبع اصلی داره.
سلام
به منظر من دلیل اصلی که همیشه شما روی اون هم تاکید دارید باور توحیدی داشتن و شرک نداشتن و خدا را منبع تمام خوبی ها، رزق، ثروت و … دانستن و دلیل دیگه کار و محصول با کیفیت تولید کردن
با عرض سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی و دوستان
در وهله ی اول باید این نکته رو مد نظر داشته باشیم که همه ی دوستان که در این سایت فعالیت دارند قبول کردند که مسئولیت تمامی اعمال زندگیشون دست خودشونه نه هیچ فرد یا عامل بیرونی . به قول یکی از معلم های دوران دبیرستانم که میگفت وقتی یه شاگرد نمره ی بیست میگیره به دوستاش و پدر و مادرش میگه بیست گرفتم ولی اگه مثلا نمره ی 10 بگیره به همه میگه معلم بهم 10 داد . این مثال تقریبا تو زندگی همه ی ما هست که ما آدما زمانی که یک موفقیت تو زندگی یا کسب و کارمون بدست میاریم اون موفقیت رو حاصل تلاش خودمون میدونیم ولی زمانی که این موفقیت تبدیل به شکست میشه توجهمون میره سمت تمام عوامل و افراد زندگیمون الا شخص خودمون . یعنی ما زمانی که شکست میخوریم خیلی سخت پیش میاد که خودمون رو مقصر بدونیم . با این مثال میشه گفت که عامل اول که نتایج رو متفاوت میکنه اینه که همه ی کسانی که به موفقیت های بزرگ دست پیدا کردند خودشون رو مسئول زندگی و کارشون میدونن حتی زمانی که شکست بخورن برعکس انسان های عادی که معمولا در هنگام شکست عوامل دیگه رو مهم میدونن .
در وهله ی دوم باید مد نظر داشته باشیم که این علوم بازاریابی یا موفقیت در کسب و کار که این روزا توسط هر نویسنده یا سخنران یا افراد صاحب کسب و کار تدریس میشه و راجبش صحبت میشه رو با دقت بررسی کنیم . یعنی باید راجب اون نویسنده یا سخنران تحقیق کنیم و بفهمیم که اون آدم تو زندگی و کارش به چه نتایجی رسیده و زندگی مطلوب خودش رو درست کرده و به همه ی خواسته هاش رسیده یا نه و آیا اون آدم به معنای واقعی کلمه رسالت تدریس این علوم رو داره یا نه(اون عزیزانی که فایل شیوه ی صحیح الگو برداری رو دیدن بیشتر متوجه حرف من میشن که هر آدمی لایق الگو بودن برای سایرین نیست) پس هر قانونی که از دهن سخنرانان بیرون میاد ارزش نداره و یکسری از قوانین و استراتژی های فروش کاملا اشتباه هستند . حال اگر فرض کنیم تمامی قوانین فروش و بازاریابی درست باشند میرسیم به مبحث بعدی یعنی باور کردن قوانین . ممکنه خیلی از انسان ها به این قوانین باور نداشته باشند برای مثال ممکنه یکسری از افراد به این قانون باور نداشته باشند که سرنوشت زندگی آدما فقط توسط خودشون ساخته میشه نه هیچ عامل بیرونی . در این صورت دانستن یا ندانستن قوانین هیچ فرقی باهم نداره چون اون فرد به این مسئله باور نداره . چه از قوانین خبر داشته باشه چه نداشته باشه .
و در آخر موضوع مهمی هست به کار کردن روی خود در جهت قوانین صحیح . وقتی فرد به قوانین درست ایمان آورد تنها از یک راه میشه نتایجی متفاوت با دیگران بدست آورد و اونم چیزی نیست جز عمل کردن به قوانین در تمام جنبه های زندگی شخصی و کاری . یعنی حتی این امکان وجود داره که فردی به قوانین ایمان داشته باشه اما از اون قوانین هیچ استفاده ای نکنه و منتظر نتیجه ی متفاوت بشه(اون عزیزانی که فایل ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است رو دیدن منظورمو بیشتر درک میکنن) .
همه ی این حرفارو زدم که بگم اگه افرادی مثل استاد عباسمنش یا هر فرد موفق دیگه ای تونستن به نتایج مختلف دست پیدا کنن اینه که اول از همه خودشونو همه کاره زندگیشون دونستن . بعد به قانون های درستی که وجود داره(منظورم قانون هایی هست که توسط الگوهای واقعی گفته شده نه هرفردی که ادعای مدرس قوانین موفقیت و بازاریابی رو داره) ایمان کامل آوردن و باتوجه به اونها تمام سعیشونو کردن تا تو زندگی و کارشون از اون ها استفاده کنن تا نتایج مختلفی رو رقم بزنن.
تشکر از استاد عباسمنش گرامی و سایر عزیزان برای اینکه وقت گذاشتند و نظر منو خوندن .
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته و کاربران این سایت ارزشمند ?
نکته ای که به نظرم حائز اهمیت هست در این موضوع باور باور و باز هم باور هست ، باور یعنی ایمان به اینکه در درجه اول خداوند رزاق است و خود اوست که به انسان ها روزی می دهد و اگر باور محدود کننده ای در این بین نباشد ، که از خود انسان بر می خیزد، کوهی از رزق و روزی برای انسان به ارمغان می آورد٫
حال ممکن است در مسیر راه ، انسان با مشکلاتی روبرو شود که باز هم آن نگاه توحیدی راه گشا است ٫
پس ایمان که تنه درخت است و به دنبال آن شاخه هایی همچون اعتماد به نفس ، عزت نفس ، آرامش توام با پشتکار و امید به خیر می تواند محصولی همچون یک کار و بار موفق را به همراه داشته باشد٫
از دست و زبان که بر آید کز عهده شکرش به در آید
سلام به استاد عزیز و همه دوستان
من برای پاسخ به این سوال تجربه ای دارم که با دوستان در میان می گذارم
در سال ۱۳۸۰ شغل من مدیریت یک آژانس تاکسی تلفنی در مشهد بود با تعداد حدود ۵۰ زنگ در روز تبلیغ زیاد میکردم و در مقاطعی هم تعداد زنگ ها بیشتر میشد ولی موقتی بود باز مجددا بر میگشت به همون چهل یا پنجاه تا زنگ سابق تا اینکه منم ایده ای به نظرم رسید که برای حل این مشکل از راننده هایم کمک بخواهم یک جلسه ای گذاشتم و علت این مشکل رو جویا و گفتم هر کس بهترین راه حل رو ارائه بده جایزه ای هم میگیره تا اون موقع فکر میکردم همکاران هم فقط تبلیغات رو مهم تر از راه کاری مینویسن ولی اصلا اینطور نبود یکی از راننده ها که خدا حفظش کنه چهره خیلی نورانی هم داشت یک نامه سه صفحه ای برایم نوشت که خلاصه اون نامه این بود که تبلیغات و کارهایی که من انجام میدم فرعیات کار است نه اصل کار و ایشان به من پیشنهاد کردند اصل رو بچسب و اصل رو تغییر در خودم در مرحله اول عنوان کرده بود نوشته بود اگرخودت با خودت صادق باشی کسانی رو مثل خودت جذب میکنی واینکه روی درست بودن راننده ای که استخدام میکنم بیشتر دقت کنم تا تبلیغات دیگه خدا رو شاهد میگیرم که این نامه چنان تغییری در من ایجاد کرد که با کمترین تبلیغات روز به روز زنگهای من زیاد میشد و در طول کمتر از سه یا چهار ماه زنگها رسید به حدود ۴۰۰ زنگ در روز که به جرات میگم آژانسی در مشهد در اون سال با این تعداد زنگ نبود اون مرد شریف هم خیلی وقت پیش من نبود فقط خدا ایشون رو فرستاده بود این پیام رو به من بده و بره البته تا چند سال بعد هم من اینبزرگوار رو می دیدم و از پیشنهادش تشکر میکردم
پساز نظر من صداقت و درستی در مرحله اول بعد تبلیغات و نرم افزار و راههای دیگه باعث رونق صدد صدی در کسب و کار میشه
ممنون از استاد عزیزم که با این سوال یکبار دیگه این خاطره زیبا رو به یادم آورد که بتونم د شغل فعلی که وکیل دادگستری هستم هم به کار بندم ممنون و سپاس از همه دوستان
سلام دوست عزیز
سپاس از تجربه ی زیباتون…
چقدر پراز هدایت خداوند..ودقیقا مرتبط به قسمت ۴۵ از سفرنامه…و فقط کارکردن روی خودمون…باارزوی بهترینها برای شما
سلام به استاد عباسمنش عزیزم
واییی استاد من نظرمو در مورد این سوال قبلا نوشتم اما الان که فایل توضیحات بیشتر رو دیدم خیلی دوست داشتم دوباره نظرم و داستانهایی در مورد تبلیغ ها و کار خودم برای شما و دوستانم بنویسم .
استاد می دونم که باورتون می شه از روزی که تصمیمم گرفتم شاگرد شما بشم تغییرات عالی توی زندگیم داشتم و فقط با تنظیم فرکانسها و نوشتن خواسته هام همشون محقق شدن استاد من توی شرکت خدمات بیمه یی مدیر داخلی بودم که سالهای زیادی دوست داشتم دفتر کار خودم رو داشته باشم حتی اگه شده یه دفتر بیمه کوچیک! برای همین به محض آشنایی باشما تصمیم گرفتم خلا ذهنی و فیزیکی رو توی زندگیم بکار بگیرم و برم دنبال خواسته هام حتی اگر شده چند ماه بیکار باشم و اون ترسهای گذشته رو کنار بگذارم و شد باور کنید دوستان برای منم این اتفاق افتاد ، الان دفتر بیمه خودم رو دارم هر چند هنوز تا نتیجه نهایی کمی فاصله دارم اما حرف استاد که گفتن قوانین رو نپذیر و به هدفت نگاه کن زمانی که هیچ مجوز دفتر بیمه جنرالی نمی دن من دفترم رو بدووووووووون مجوز بدوووووووون تابلو بدون تبلیغ افتتاح کردم و هر روز تونستم یه برگ جدیدی توی کارم رو ورق بزنم و از کل ادارات شهر برای بستن قرارداد همکاری با من خودشون بسمتم اومدن و خواستن با من کار بکنند باورتون می شه!!! من فقط لیست قراردادهای ادارات شهر روتوی دفترم نوشته بودم و هر روز یکی از اونها اومد سمتم و گفتن که می تونن این قراردادها رو برای من اوکی کنن بدون اینکه من ازشون بخوام یا انتظاری از من داشته باشند اره دوستای خوبم و استاد عزیزم قانون جواب داده و من هنوزززز هم حتی یه تابلو هم برای دفتر کارم ندارم و روزانه دهها بیمه نامه صادر می کنم و درآمدم از ماهی ۱ میلیون تومن به ۱۲ میلیون تومن رسیده توی یکسال و اونایی که توی این کارند می دونند که توی یکسال این پیشرفت خوبیه، من خودم رو مثال زدم تا به شما بگم بدون تبلیغ و تمرکز روی هدفها و با توکل بخدا همه چیز درست می شه. یه مورد دیگه رو در خصوص اینکه استاد گفتن فقط روی خدا حساب باز کن بگم و اون اینه که توی تمام این مدت فقط یکی از قراردادها رو بخدا نسپردم و به یکی از بستگانم سپردم که تا هنوز بدستش نیوردم و از این لحظه اون رو از خدا می خوام به بهترین شیوه و آسون برای من فراهمش کنه .
دوستان بازم می گم فقط بخدا توکل کنید و از اون بخواید که اون نیروووی مطلق جهانه.
پیروز و شاد و موفق و ثروتمند باشید.
سلام دوست عزیزم
چقدرزیبا بوددیدگاهتون و پراز الهام خداوند برای من.. سپاس فراوان..باارزوی بهترینها برای شما
با سلام
به نظر من استاد تکامل شان را طی کردند٫
کم کم باورهایشان را تقویت کردند و در همین راستا عمل کردند٫ به هدایتهای الهی توجه کردند٫ عامل اصلی و منبع همه چیز را رب می دانستند٫
اینطور نیست تبلیغ نکنند یا اینکه تکنیک ها بدند و بدرد بخور نیستند٫ وقتی به ندای درونی ات گوش دهی ممکنه بین هزاران تکنیک دقیقا همان تکنیکی به درد تو بخورد که به سمت آن هدایت می شوی٫ پس تناقضی با علم ندارد٫
یک مثال دیگر رستوران خاور خانم در رامسر است٫ نه تبلیغ دارد نه کار خاص دیگری ٫٫٫
– توجه به هدایت الهی: إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَى / وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَهَ وَالْأُولَ {همانا هدایت بر ماست / و در حقیقت دنیا و آخرت از آن ماست}(اللیل ۱۲ و ۱۳)
و وقتی که اعتراف می کنیم که رب از ما بسیار نیکوتر و قویتر است و به او اعتماد می کنیم و تسلیم می شویم، او کار را برای ما آسان می کند٫ {وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى / فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَى } {و نیکوتر را تصدیق کرد / بزودى راه آسانى پیش پاى او خواهیم گذاشت} (اللیل ۶ و ۷)
یه سخنرانی قدیمی از آقای جف بزوس دیدم که می گفت: همواره قلب من راهنمای من بوده و از آن پیروی کرده ام٫
و البته استاد هم همواره مذکر این امر بوده اند٫
از عوامل دیگر تمرکز و عشق بالا به آن کار می باشد٫ و نداشتن آن باعث شکست است٫ إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّی {که همانا تلاش شما پراکنده است} (اللیل ۴)
– عامل دیگر قدرت در دستان خود و خداوند دیدن است و عوامل درونی را اصل قرار دادن است٫ و شرک نورزیدن و نترسیدن از تصمیمات و نظرات دیگران است٫ و تمرکز را بر پرورش درونی و باورها قرار دادن است٫ (باج ندادن و باورهای توحیدی)
– *دلایل بسیار مهمی برای انجام آن کار دارند٫
– به تضادهایی که بر می خورند آنها را جدی می گیرند و مانند اغلب مردم سعی نمی کنند آن را نادیده بگیرند٫ مثلا اگر هوای آلوده اذیتشان می کند حتما در پی هوای پک و تمیز خواهند بود٫ و مانند اغلب مردم غر نمی زنند٫
تضادها بسیار با اهمیت هستند چون آنها هم نوع دیگری از هدایت الهی هستند که به نظر اغلب مردم بلا و بی عدالتی و ظلم است و خوراک مظلوم نمایی و مستضعف نمایی آنهاست٫
این مواردی هست که سعی می کنم در تجارت تازه تاسیس خودم هم بکار ببندم٫ و امیدوارم در این امر موفق باشم و برای شما هم چنین آرزو می کنم٫
عرض سلام و درود خدمت استاد عزیز و خانواده پرجمعیت و دوست داشتنی عباسمنش
بنظرمن باور و ایمان بسیار بالای استاد و تفکر مثبت و صداقت و صافی و زلالی ذاتی ایشون و همچنین مدار بسیار قوی و قدرتمندی که طی سالیان سال با تمارین و ممارست بسیار زیاد که بخشی از پرداختن بهای این سعادتمندیست.. به این سطح رسیده و هرروز و هرروز قویتر و مستحکمتر میشه چون همچنان اون روند رو ادامه میدن و امکان نفوذ ذره ای ترس و شک و شبهه در افکار ایشون وجود نداره و نخواهد داشت( ایمان وتوحید عملی)
در واقع احساس ایشون بقدری عااااالی و قوی و غالب بر منطق و عقلش ساخته و پرورش داده شده که با الهام گرفتن و رسیدن ندای درونی و قلبی به تماااااام تصورات و تجسماتش رنگ حقیقی و واقعی میبخشه و بنظرم راز و رمز موفقیت کاری هر شخص موفقی با هر سطحی همینه….
سلام خدمت همه دوستان عزیزم
اول از همه باید از استاد تشکر کنم بابت این سوال.، این سوال سوالی هست که من خیلی کم بهش فکر کرده بودم، با دیدن فایل استاد به تازگی دارم بهش فکر میکنم. همیشه از خدا خواستم در زمان مناسب آگاهی های لازم رو بهم بگه و خیلی موقع ها اون آگاهی ها از میان فایل های رایگان هست.
اگرچه جوابش برام مبهم هست اما من فکر میکنم استاد به دلیل باور قوی که نسبت به قانون فرکانس دارند تونستن اینقدر خوب بهش عمل کنند و نتیجه کسب کنند. در واقع دو سال پیش هم برام مشخص بودوقتی مسابقه کتاب الگوهای موفق رو بر گزار کردند در اصل داشتن به خودشون در تقویت این باور که افراد همفرکانس در مدارم قرار میگیرند را تقویت می کردند. موضوع مسابقه این بود که باید می نوشتیم که چطور با سایت استاد آشنا شدیم…
فکر میکنم مهم ترین عامل موفقیت استاد عمل به قانون فرکانس و باورهای توحیدی ایشون هست. بارها و بارها شده دیدم پیج های موفقیت در اینستاگرام و تلگرام فایل های استاد رو نشر میدن و براش تبلیغ میکنند.
علاوه بر این باور که افراد هم فرکانس خودشون به سراغم می آیند، باور احساس لیاقت رو هم ایشون در خودشون ایجاد کردند و اینکه نگران حرف مردم نیستند و تقریبا در تمام فایل های رایگان، محصولاتشون رو معرفی و تبلیغ میکنند و البته سخت گیری که نسبت به خودشون دارند که موجب میشه بهترینِ بهترین خودشون رو ارایه بدن در حالتی که کمال گرایی رو هم در درونشون مدیریت می کنند بدین معنی که این تلاش به بهترین بودن موجب نمیشه که کاری نکنند.
امیدوارم که براتون مفید بوده باشه.
سلام به دوستان عزیزم که در این مدتی که دراین سایت عضو هستم اینقدر زیبایی دراین سایت دیدم که حد نداره
اصلا انگار اینجا میخواد بگه بهشت کجاست که همه به فکر پیشرفت و کارکردن روی باورهاشونن
همه دارن سعی میکنن همو راهنمایی کنن (بادیدگاه های عالیشون)
همه باور های خداگونه ای رو منتقل میکنن اصلا اینقدر این سایت ارزش داره و اینقدر احساس خوبی میده که زبونم و انگشتان که دارن تایپ میکنن از گفتنش برنمیان٫
شاید الان که شما درحال خودندن دیدگاهم هستین نزدیک به ۳۰۰ روز باشه که عضو سایتم اما باور کنید یک ماه شاید باشه که اینقدر توی این سایت فعالم و دارم از این فایل های استاد و دیدگاه های شما نتایج فوق العاده می گیرم
بذارید داستان خودم از وقتی که با استاد، سایتشون و اصلا کلا این مسائل رو بگم:
پارسا فریور هستم ۱۵ سالمه
حدود دوسال پیش بود که با یکی از اساتید قانون جذب و موفقیت مشهور ایران آشنا شدم و از فایل های رایگان این استاد عزیز استفاده می کردم اما بعد از مدت نسبتا زیادی بود که فهمیدم آن استاد مشهور در زمانی شاگرد استاد عباسمنش بود که من قبلا اسم استاد عباس منش عزیز را شنیده بودم٫
راستش ماه ها بود که هر دو ، سه روزی یکی از فایل های رایگان استاد رو گوش می کردم و یکی از آشنایانم که دوره روانشناسی ثروت و قانون آفرینش رو تهیه کرده بود فایل های این دوره ها رو به من هدیه داد چون می دانست که من واقعا بهش نیاز داشتم٫
هر روز فایل های این دوره هارو گوش می کردم البته بعضی از روز ها هم اصلا فایلی گوش نمی کردم حدود ۸ ماهی گذشت و من نتیجه ای نگرفتم بعد فهمیدم دلیلش این بود که من بهای اون دوره هارو پرداخت نکرده بودم٫
بعد از اون تصمیم گرفتم که از همین فایل های رایگان استاد استفاده کنم و با اینکه به دلیل ایمان کم و باور های نادرست خیلی زیادم نتیجه زیادی نگرفته بودم اما احساس بهتری داشتم٫
شاید تا الان فهمیده باشید که من نتیجه زیادی نگرفته بودم
تا اینکه یکروز به خودم گفتم ببین نتایج شاگردان استاد رو که می خونی ، حتی افرادی که از فایل های رایگان استفاده می کردند نتایج فوق العاده بزرگی گرفتند و توکه اینهمه فایل گوش کردی چرا هیچ نتیجه این نگرفتی پارسا؟
چرا من حتی یک نتیجه بزرگ هم نگرفته بودم درحالی که صد ها فایل گوش دادم؟
از آنجایی هم که اینهمه شما عزیزان از نتایج فوق العاده از فایل های رایگان و دوره های استاد عباس منش عزیز گرفته بودید من مطمئن بودم که فایل ها و سخن های استاد عباس منش کاملا درست و بی نقص هستند و این من هستم که نمی دانم چجوری باید تغییر کنم پس مشکل در خود منه و باید خودم رو تغییر بدم (نحوه استفاده ام از فایل هارو باید تغییر بدم)
و به این نتیجه رسیدم که اولا من به این فایل هایی که گوش می کنم ایمانی که باید رو داشته باشم رو ندارم
و دوما آنطور که باید به فایل ها عمل نمی کردم فقط یک فایل گوش می کردم یه کم احساسم خوب می شد و می رفتم سریال ترکیم رو از تلویزیون تماشا می کردم٫
یک روز واقعا از اوضاع به تنگ اومده بودمو می خواستم تغییر کنم و فهمیدم که بای از یک دانشجو پزشکی هم بیشتر روی این مباحث پشتکار داشته باشم٫
و باید با تمام توان روی خودم و باور هام کار کنم و الان که فایل های رایگان رو گوش می کنم واقعا هم احساسم خیلی بهتره و هم به اون فایل ها و صحبت های ارزشمند استاد عمل می کنم٫
نتایج هم کوچیک کوچیک درحال بوجود اومدن در زندگیم هستند و به لطف خدای عزیز واقعا حالم خیلی بهتر از گذشته است و واقعا عالی دارم زندگی می کنم٫
من کار های گرافیکی انجام می دم و برای وبسایت ها و پیج ها تبلیغ می سازم یکی از اهدافم این است که برای بیش از ۲۰۰ هزار وبسایت و شرکت و پیج اینستا (جمعا) تبلیغ بسازم و تبلیغاتم رو به فروش برسانم
هدف بعدی من این است که در آینده یکی از سخنران ها و اساتید برجسته در حوزه موفقیت فردی ، روابط و موفقیت مالی شوم٫
و یکی دیگر از اهدافم هم مهاجرت به کشور انگلستان است٫
حدود ۹ ماه پیش که همونطور که توی متن بالا گفتم توسط خاله عزیزم از فایل های دوره قانون آفرینش استفاده میکردم:
یه تمرینی رو یادگرفتم که اون زمان با وجود تمام باور های مخربم (مخرب واژه کمی براشونه!) اون تمرین رو انجام دادم و اون هم تمرین مراقبه بود٫
این تمرین خیلی حس خوبی بهم میداد که من چون یه کوچولو ذهنم آرامش پیدا کرده بود سعی میکردم یکسری مسائل رو بدون تجربه، بدون گوش دادن فایل ، بدون از شخصی (انسانی) پرسیدن و بدون اینکه درهیچ کتابی بخونم و بدون اینکه هیچ استاد و کلاسی بهم یاد بده، این مسائل رو بفهمم و یاد بگیرم که مراقبه ای ه کردم٫
که نتیجش شد ده بیست صفحه که در مورد باورها، ترس و نگرانی چند تا تفصیر هم به زبون خودم از قرآن داشتم و چند تا باور درست و متن رراجب علاقه به شغل
*
استاد توی این فایل گفتن که وقت گذاشتن برای تبلیغات و هزینه کردن برای ساخت تبلیغات یه کار کاملا بیهوده و ناکارامده٫
دوستان من کارم ساختن تبلیغات برای پیج های اینستا و سایتها عه که با برنامه های انیمیشن سازی کار میکنم خدارو شکر کارمم خیلی دوست دارم و خدا خودش شاهده که هیچوقت به کسی نگفتم که دلیل موفق شدن افراد تبلیغات اوناعه
به نظرم اینکه افراد به تبلیغات به چه چشمی نگاه میکنن مهمه!
مگه کم داریم این همه آدمی که کارشون ساختن تبلیغ و انیمیشن سازیه اتفاقا چند وقت پیش توی همین دیدگاه های یکی از فایل ها بود که یک خانومی گفته بودن من تازه وارد کار تبلیغ ساختن و یاد گرفتن برنامه های انیمیشن سازیم و خیلی هم پیشرفت کردن٫
اگر نگاه شما اینه کهاین تبلیغاته که میخواد کلا یا خدمت منو به مردم قالب کنه و با روش های مرموزانه و٫٫٫٫ میخواد همه رو تحت تاثیر قرار بده منم با نظر استاد موافقم که فکر میکنم منظور استادهم همین بود از سوال این مسابقه٫
اما یه وقتی من برای اینکه افراد فقط بدونن که کسب و کار من چیه و چه کار میکنم و چه دوره هایی دارم یا چه خدمتی دارم میکنم یک کلیپ تبلیغاتی آماده میکنم که همون توضیحات توی اون کلیپ همون توضیحاتی هستن که اگر یک نفر از من بپرسه بهش میدم٫
یعنی استاد تاحالا دوره هاشون رو معرفی نکردن؟
تا حالا به هیچکس نگفتن که اصلا این دوره ها چی هستن و چه کمکی میکنن؟
اتفاقا من دوره تندخوانی استاد رو دارم (از زمانی که تو ایران بودن) آخر فایل ها اگر استاد خاطرشون باشه یه تبلیغ ۱۰ یا ۱۵ دقیقه ای بود که دوره شون رو معرفی میکرد٫
چون واقعا افرادی بودن که نمی فهمیدن که اصلا کلمه تندخوانی یعنی چی چه برسه بخوان دورشو شرکت کنن٫
و یک دیدگاه دیگه ای که خیلی ها نسبت به تبلیغات دارن اینه که:
منکه لیاقت ندارم مردم برای خدمات من پول بدن بذار این تبلیغه این وسط یک تاثیری روی نگرش مردم بذاره٫
که بخاطر باور عدم لیاقت هرچقدرم پول تبلیغات بدن دوره شون رو کسی نمیخره٫
به نظرم استاد اینقدر به مردم (رایگان) خدمت کردن که نیازی به تبلیغات ندارن و اصلا کلمه تبلیغ با همیچن کاری نمیخونه چون تبلیغ یک پیشفرضی که توی ذهن ما داره اینه که :(اجناس و خدماتی که به کار کسی نمیان با تبلیغ خوب جلوه داده میشن)
اما اینجا این اسمش این تبلیغ نیست این یک معرفیه
که البته فردی مثل عباس منش عزیزم اصلا حتی نیاز به معرفی هم دیگه ندرن چون هرکی با ایشون هم مدار بوده خودش با سایت و دوره هاشون هم مدار و هم فرکانس شده٫
ولی آیا اون زمانی که استاد دوره تندخوانی رو داشتن اگر کسی میگفت من اصلا نمیدونم تندخوانی چیه و چکار باهاش میکنن استاد معرفی نمیکرد؟
این معرفی در قالب چی بود؟ میتونست توی یک کلیپ معرفی بشه یا هم خودشون حضوری دوره شون رو معرفی کنن٫
*
این قسمت رو هم به دیدگاهم اضافه کنم که وقتی که شما خدمت یا کالایی رو ارائه میکنید که ارزشش چندین برابر اون مبلغی هست که دریافت میکنید دیگه اصلا نگرانی نداره و نیازی هم به تبلیغ ندارید چون مشتری مشتری میاره براتون (همونطور که استاد گفتن)
و وقتی هم که اشخاص صداقت شمارو توی کارتون میبینن دیگه همه اعتماد دارن بهتون و هر خدمتی هم که ارائه کنید میگن اگر از اقا یا خانومه٫٫٫٫ باشه پس کارشون درسته٫
الان برای استاد عباسمنش و چندتا از استاد دیگه که من میشناسم اینجوری شده که از همون اول نیازی به تبلیغات نداشتن٫
*
امیدوارم تونسته باشم منظورم رو رسونده باشم و خدامیدونه چقدر این سایت و این آموزه هارو دوست دارم و دارم هر لحظه باهاشون زندگی میکنم٫
?????????????????????????????????????????????????????
????????
این گلهای خوشگل هم برا استاد عباسمنش عزیزم
با سلام به همه دوستای خوب و استاد عزیزم
به نظر من فقط و فقط یک چیز وجود داره که یک کسب و کار رو از بقیه کسب و کارها متمایز میکنه و اون هم چیزی نیست جز اینکه ما باور داشته باشیم “خدا” همه چیزه،اون تنها منبع خیر،تنها منبع سلامتی،تنها منبع ثروت و خوشبختیِ و اگر این رو اصل قرار بدیم و باور داشته باشیم که بینهایت نعمت،ثروت و فرصت در اختیارمون میذاره همین باعث تفاوت کسب و کار ما از بقیه میشه. وقتی که ما برای کسب و کارمون از خودش کمک میخوایم دیگه لازم نیست برای اون تبلیغ کنیم چون خودش تبلیغ میشه،خودش مشتری میشه،خودش سرمایه اولیه میشه،چون اون همه چیزه. به نظر من تنها تفاوت استاد نسبت به بقیه اساتید موفقیت این هست که اعتبار هیچکدوم از حرف ها،باورها و موفقیت هاش رو به خودش نسبت نمیده بلکه دلیل همه این ها رو وصل بودن به منبع اصلی میدونه.
تک تک ما هم میدونیم که در حد حرف نیست و استاد اینارو تو عملشون بارها نشون دادن. وقتی که ما این باور رو داشته باشیم که اون همه چیزه همین کافیه که تا آخر زندگیمون تو بهترین شرایط باشیم،چون اصلا خودش این وعده رو بهمون داده،وقتی ما به خدا اطمینان کامل داریم این خودش باعث میشه که احساس لیاقت داشته باشیم چون پشتمون به خدا گرمه؛ در نتیجه عزت نفس و اعتماد به نفس هم داریم. چون همه چیز اونه روابط خیلی عالی هم داریم، چون دلیل و منبع تمام اتفاقات خیر رو اون میدونیم،حتی دنبال پول هم نمیریم و نگرانش نیستیم،چون میدونیم که پول خودش دنبال ما میاد. یعنی در واقع کار ما فقط لذت بردن از زندگی میشه. چون مطمئنیم که خدا تنها قدرتِ و قدرتی بالاتر ازون نیست و هر لحظه داره ما رو هدایت و حمایت میکنه،پس جای هیچ نگرانی هم نیست.
داشتن این میزان از امید و حرکت به جلو باعث میشه که کائنات درها رو برامون باز کنه و جهان کرنش میکنه در مقابل این حجم از باور و اطمینان.
با داشتن چنین باوری حتی اگر با تضاد ها و اتفاقات ناخوشایند هم برخورد کنیم (که این هم حاصل فرکانسهای خودمان است) سریع از طرف همین نیرو هدایت شده و به مسیر اصلی باز میگردیم. استاد عباسمنش داشتن تمام پارامترهای موفقیت رو به خاطر اتصال به منبع اصلی داره.