https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نظر من بعد از اینکه استاد این قانون رو درک کردن که همه اتفاقات زندگیش توسط افکار و باورهاش رقم میخوره دیگه کار خاصی نکردن که بگیم اون کار خاص باعث موفقیتشون شده چون اگر دنبال اون کار خاص باشیم دوباره موفقیتو گره زدیم به کار خاصی
استاد رو باورهاشون کارکردن باورهای قدرتمند ساختن ، ترمز ها رو شناختن و پاشونو از رو ترمزها برداشتن بعد کم کم شرایط تغییر کرده و استاد شروع کردن به تایید قانون و کم کم راه بهشون بصورت الهام نشون داده شده ، همین مسیر ادامه دادن و حواسشون بوده از مسیر خارج نشن و به اندازه ایمانشون به قوانین نتایج هم بزرگتر شده
کل داستان همینه به همین سادگی و خوشمزگی اصلا هم چیز پیچیده ایی نیست
فایل توضیحاتِ بیشتر یِ چیزی رو یادم داد و اون (اندیشیدنِ)
اندیشیدن باعث میشه ما فرکانسِ جوابِ اصل خواستن رو ارسال کنیم و جوابِ اصل رو دریافت کنیم.
(چیزی که من خودم خیلی ضعیفم تو این مورد)…!!!!!
وقتی فکر میکنم میبینم دلیلِ رشدِ سریع و روز افزونِ (دُبی) چیزی نبوده جز باورهای درست و قوانینِ ثابت و بدونِ تغییرِ تجارت که حاکمِ دوبی حدودِ 50 سال پیش وضع کرد و دوبی امروز رو ساخت.
اصل و اساسِ جهان قوانینی هست که خداوند تعبیه کرده و در کتاب قرآن گفته که هرگز تغییری در آنها نخواهید یافت.ایمان به این کتاب و خدایی که این قوانین رو وضع کرده میتونه محرکی باشه که بدونِ اینکه واهمه ای داشته باشی فقط حرکت کنی و طبقِ قوانین عمل کنی.
وقتی ایمان داری که تو خالقِ زندگی خودت در این جهان هستی،و این جهان سیستمی داره که به باورها و فرکانسهای ارسالی تو جواب میده و این سیستم و قوانین هرگز خطا نمیکنه و هرگز تغییری هم نمیکنه،دیگه روی خودت کار میکنی روی باورهات کار میکنی و درکی که از قوانین کردی رو (اجرا) میکنی.
-یعنی روی هیچ نیرویی حساب نمیکنی جز سیستم(خداوند)و این یعنی ایمان به تنها نیروی حاکم بر جهان.
-باورهای مناسب و درست رو میسازی.و این یعنی ایمان به اصل و اساسِ جهان.
-فرکانسهای مناسب ارسال میکنی.و این یعنی ایمان به قوانینِ خداوند.
-افکارتو مدیریت میکنی.و این یعنی ایمان سیستم
-از مسیر لذت میبری(چون ایمان داری که سیستم هرگز خطا نمیکنه)و این یعنی ایمان به: (وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ)چون میدونی که سیستم فقط و فقط اکسپت میکنه باورها و فرکانسها ارسالی تو.
و زندگی تو اونجوری که دوست داری خلق میکنی.
استاد عباسمنش این قوانین و خدایی که این قوانین رو وضع کرده رو خیلی باور کرده.ایمانی که به این سیستم و قوانین داره این نتایج رو رقم میزنه.
ثروت و نعمت در این جهان همواره در حالِ باریدن هست،ما به اندازه ی ظرفی که داریم،از این نعمت دریافت میکنیم.یعنی به اندازه ای که خدا رو باور داریم و ایمان داریم دریافت میکنیم.
استاد عباسمنش (سعی) میکنن و ایمانشون و بیشتر،و باورشون رو درست میکنن و دریافت میکنن.چون ایمان دارن به این سیستم و این قوانین.
دوره ی قانونِ افرینش چرا حذف شد از سایت؟
چون درکِ استاد از قوانین بهتر شد و دوره ی کشفِ قوانین و برگذار کرد.
چرا درکِ استاد از قوانین بیشتر شد؟
چون استاد (می اندیشَد) همواره می اندیشَد.چیزی که من خیلی کم ازش استفاده میکنم.
خداوند در قرآنش میفرماید:آیا نمی اندیشید؟!
چون استاد دنبالِ اصل و اساسِ این جهان هست پس می اندیشد و به دنبالِ فرع نمیره.و چون می اندیشد و به دنبالِ اصلِ جوابِ اصل هم بهش داده میشه.
چیزی که من و خیلیهای دیگه نمی اندیشیم.و به دنبالِ فرعیم.
چون فکر میکنیم عاملی بیرونی هست که نتایج رو رقم میزنه.و این یعنی (شِرک)و این شرک،من و از اصل و اساس دور میکنه و من به دنبالِ رزق میرم.ولی استاد به دنبالِ اصل میگرده و درک میکنه و اجرا میکنه و رزق به دنبالش میاد.
این مسابقه و این توضیحاتِ بیشترِ استاد به اندازه ی همه دوره ها برام آموزنده بود.بهم یاد داد که من هم به دنبالِ اصل باشم نه فرع .
خیلی احساسِ خوبی دارم،چون به درکِ جدیدی رسیدم با این مسابقه.
از استاد عباسمنش و دوستی که این سوال و طرح کرد تشکر میکنم.
خداوندا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
من را به راه راست هدایت کن(به درکِ اصل و اساسِ جهان)
راهِ کسانی که به آنها نعمت دادی و نه گمراهان(کسانی که به دنبالِ اصل هستند نه کسانی که به دنبالِ فرع در به در عواملِ بیرونی هستند)
به نظر من استاد تو تمام لحظه ها دارن جواب همچین سوالاتی رو میدن و اون ایمانه ایمان
وقتی به خدا ایمان داشته باشیم اونوقت به کاری که انجام میدیم ایمان داریم چون خدا مارو به اون سمت هدایت کرده
وقتی به خدا ایمان داشته باشیم از کاری که انجام میدیم لذت میبریم چون هدف خدا از خلقتمون لذت بردنه
دوست من وقتی به خدا ایمان داری یعنی به علم خدا ایمان داری، به هدایت خدا، به یاری خدا
این خدایی که بهش ایمان داری خودش به موقعش علمی رو که نیاز داری در اختیارت قرار میده
هر علمی که بشر به اون دست پیدا میکنه جزیی از علم بیکران الهیست پس هیچ علمی بد نیست بلکه نعمت است اما اصل هم نیست. اصل خداست خدایی که هر لحظه به هر علمی که نیاز داشته باشی در اختیارت میزاره حالا بزار اون علمه مارکتینگ باشه یا یه علم دیگه
باید بدونی که اون علمه کارارو انجام نمیده بلکه یکی دیگس که داره روز ب روز میبرتت جلو
امروز با علمش فردا با قدرتش پس فردا با رحمتش و ….
به نظر من تقلید آفت کار بشره .دوست داریم بجای تحقیق تقلید کنیم
کاری که تو انجام میدی با تمام کار مردم دنیا متفاوت خواهد بود چون استعدادی که در تو نهفته هستش در هیچ بشری نیست و اگه بخوای واسه کارت دقیقا طبق برنامه دیگران برنامه ریزی کنی داری استعداد خودت رو نادیده میگیری
وقتی این اصل رو قبول کردی دیگه بقیشو بسپر به خدا، با تمام وجود.
سایت بزنی یا نزنی؛ مارکتینگ یاد بگیری یا نگیری؛ تبلیغ کنی یا نکنی؛ وووووو اینا همشو خدا به وقتش بهت میگه
اما وقتی رو این تمرکز میکنی که الان عصر، عصر مارکتینگه به شدت داری خودتو محدود میکنی
یعنی قدرتو میدی دست علمی که هر روز رو دستش میاد(تو امریکا دارن بازارسازی یاد میدن اما خیلی از کشورا هنوز تو بازاریابیش موندن) یعنی باور کردی که ثروت محدوده و هر کی مارکتینگ ندونه باخته و هزارتا باور محدود دیگه
بچه ها به نظر من استاد فقط دنبال توحید عملی تو زندگیشه چه زمانی که تو شرایط بد یا معمولی زندگی میکرد چه تو شرایطی که به گفته خودش تو بهشته .
زندگیش بر پایه توحید و یکتا پرستی .فقط خدا رو میپرسته و از اون یاری میخواد .همین .اگر خوب دقت کنیم به فایل های استاد همش از روی الهامات به سادگی صحبت میکنه تو یه مکان ساده .با یه صندلی و دوربین که فقط هدفش اینه که پیامش رو ابلاغ کنه .این شخص حرف مردم پشیزی براش ارزش نداره که ازش تعریف کنند یا انتقاد فقط به تو مسیر هدفش تلاش میکنه .استاد از کوچکترین پیشرفت شاگرداش لذت میبره .صبح که بیدار میشه اولین کارش اینه که ببینه آدمها روچقدر تو مسیر یکتاپرستی هدایت کرده .خوندن کامنت بچه ها بهترین تفریحش .پیشرفت اونا بهترین شادیشه .پس این انسان کارش کاملا خدا گونس .چرا خدا این بندشو بزرگ نکنه ?
چرا خدا این بندشو کافی نباشه? وقتی توکل استاد فقط به خداس و همه چیزو سپرده به اون با ایمان قویش .چرا خدا خودش تبلیغش نکنه ?
استاد عزیز دور دونه ی خدا شده .اون حرفای خدا رو که همون قوانینش هست رو خوب فهمید و عالی عمل میکنه .
دین ما میگه آزاده باشید .دروغ نگید .غیبت نکنید .تهمت نزنید .خدارو عبادت کنید .اما اجداد وپدران ما طوری این احکامو به ما می آموختن که یشتر از روی ترس از خدا انجام میدادیم که نکنه بریم تو جهنم و بسوزیم .پس نه حسی خوبی داشتیم و نه لذت میبردیم .
ولی استاد به ما میگه تو وقتی این کارها رو درست انجام میدی احساست خوب میشه .از اولین ساعت بیداریت شروع کن فقط کارهای خوب بکن .به کارها و رفتار خوب آدمها توجه کن .محبت کن .سپاسگزاری کن .بعد از یه مدت به خودت نگاه میکنی میبینی دروغ میگی .نه غیبت میکنی .چون فق تمرکزت رو شاد بود و خوب بودنه .دیگه روز به روز ایمانت قویتر میشه .دیگه ترسی نداری .به خاطر دیگران یا حرف دیگران زندگی نمیکنی .همه چیزت رنگ خداگونه میگیره .دلت قرص میشه .شاد زندگی میکنی .از در دیوار نعمت تو زندگیت میباره .پس استاد میدونه که داره چی آموزش میده که هم سعادت دنیا رو داره هم آخرتو .
استاد راه درست به خدا رسیدن رو پیدا کرد .و دوست داره که ما هم بدونیم .میخواد ما رو هم ببره به همون جاده آسفات و سر سبز .
من که خودم به تک تک فایلهای استاد گوش میکنم کاملا درک میکنم که چرا استاد به بهترین زندگی در بهترین نقطه جهان در کمال آرامش رسیده. میفهمم که چرا تو کاش نیاز به تبلیغ و مارکتینگ و سئو نداره .
ما که تو این مسیر و مدار اومدیم حتما باید به گفته های استاد خوب عمل کنیم تا لیاقت اون زندگی .اون آرامش رو بدست بیاریم .
بچه ها همه چیز توحید .همه چیز عمل کردن به توحید .باورهای توحیدی بسازید .با قدرت .با ایمان .تا به قله ی سعادت و خوشبختی کامل برسید .
من اطمینان دارم تنها چیزی که نتایج استاد را متفاوت کرده فقط و فقط شناخت کامل خودش که همان شناخت خداست و با ایمان کامل به تغییر باورهایش و بازسازی تمام افکارش زندگی اش را اینگونه رقم زده.
من با تمام نیرو این روش استاد را امسال در پیش گرفتم و فقط منتظرم تا بعد از پیدایش نتایجم به استاد این خبر خوش را بدهم.
اگر همه انسانها به جای اینکه کاملا از فکرشان استفاده کنند در کنار آن از دل هم کمک می گرفتند حتما پیام های الهی را دریافت می کردند و حساب و کتابشان اینقدر اشتباه نمی شد.
تنها عاملی که انسان های موفق همچون استاد را از بقیه جدا می کند این است که خدا را به معنای واقعی اش درک کرده اند.
خدا یعنی ای بشر به خود آی و بدان که همه چیز با منطق قابل حل شدن نیست.
بلکه این انرژی که باعث امید در دل ماست باعث شده تا چرخ روزگار اینگونه با احساس خوب و زیبایی ها بچرخد. و اگر این حس خوب همیشه در من باشد همه شرایط فراهم می شود تا من به موفقیت ها برسم چه روحی و روانی چه معنوی چه مادی.
خدایا شکر که توانستم برگ کوچکی از آنچه در دلم بود را برای شما عزیزانم بخوانم.
امیدوارم روزی برسد که همه با تغییر باورهای محدود کننده به عالی ترین درجه خوشبختی برسیم. آمین
به نام خداوند یکتا که جز یکتایی بر او، برهیچ چیز وهیچ کس یکتایی موجود نمیباشد٫
سوال مسابقه:
فرق بین اینکه کجا باید از یک ابزاری استفاده بشه وکجا باید روی خدا حساب کنیم چیه؟
جمله ای بسیار ساده اما بسیار بسیار پرمعنایی است که فقط میتواند به کسانی کمک کند که بدنبال کشف قوانین وطرز کار جهان هستی میباشند٫
پس اول از همه چیز مطالب را برای درک و بیان بهتر میتونیم دسته بندی کنیم٫لذا باید بدونیم که :
اول: باید جهان را بشناسیم، (منظورم از جهان قوانین جهانه)، همون قوانینی که بعنوان اصل ازش یاد میکنیم که ثابت و پابرجا هستند وتغییری نمکینند وبرای هر چیز وهر کس به یک صورت عمل میکند٫
پس قدم اول آگاهی بدست اوردن از جهانه که چطور داره کار میکنه
دوم: درک کردن آن آگاهی ها یا دانسته هاست، یعنی باید به قول معروف برامون جا بیافته٫
سوم: حالا باید به اون دانسته ها یا آگاهی ها یاشناخته ها از جهان عمل کنیم ویواش یواش در جهت رسیدن به خواسته هامون با اون ها کار کینم٫
چهارم: بدست اومدن نتیجه است که مسلما هم جهت اون آگاهی ها خودبه خود و بدون دخالت ما اتفاق میافته٫
پس میتونیم منتظر نتیجه باشیم که نتیجه چیزی جز خواسته ما نخواهد بود، البته اگر ما دقیقا طبق اون آگاهی ها عمل کرده باشیم٫
اما شناختن وآگاهی بدست اوردن از این جهان مادی:
به صورت خلاصه و مفید میگم بصورتیکه تقریبا میانبری برای هم درک راحت تر و هم استفاده سریعتر از قوانین باشه، چرا نمیشه کل آگاهی های موجود را درون چند خط خلاصه کرد٫ چون ذهن انسان این توانایی رو نداره که در یک آن همه چیز رو درک کنه٫ پس بنابراین قوانینی که هست به صورت خلاصه بیان میکنم برای درک فهیم تر٫
اگر شما به ساختار هر بازی ای نگاه کنید متوجه می شوید که هر بازی ای یک سری قانون هایی مربوط به خود داره٫(بهتره اسم قانون رو بذاریم چارچوب) که طبق اون چارچوب بازی شکل میگیره و معیار قرار داده میشود وبازی انجام میشود٫ که برد و باخت هم در آن بازی طبق اون چارچوب انجام میشود٫
حالا درادامه میخوام بگم که این جهان هستی هم یک بازیه و باید بدونی که من وتو هم بازیکنان این بازی هستیم٫
اما یک تفاوت عمده در این بازی جهان هست نسبت به بازی های دیگه و اونم اینه که بازی جهان کاملا بصورت نامحدود یعنی در بدون محدودیت مطلق سیر میکنه٫ در صورتیکه بازی های دیگه با محدودیت های خاص خود روبرو هست٫
و ارتباط من انسان با این جهان از طریق وسیله ای به نام ذهن انسان است٫ و از اونجایی که این جهان نامحدود هست، بنابراین ذهن انسان هم نامحدود هست٫
اما این ذهن وسیله ایست کاملا قدرتمند چون با جهانی کاملا قدرتمند مراوده داره٫ پس بنابراین باید از کل قدرتی که جهان از آن برخورداره، برخوردار باشه، تا بتونه خواسته های هر شخص را خلق کنه و بوجود بیاره٫
یکی از چارچوب های این جهان قانونی است به نام قانون جذب(دقیقا مثل قانون جذب آهنربا که هر چیزی که ماهیت آن فلز باشد را جذب میکند)
(قانون جذب از قانونی به نام جهان موازی با جهان مادی، برخواسته میشود)
کمی توضیح میدم:
درون یک صفحه یک دایره بزرگ رسم کن و درون دایره یک آدم بکش و از اطراف آن آدم فلش هایی به سمت دیواره دایره رسم کن(مثلا با رنگ قرمز)
و با یک رنگ متفاوت(مثلا مشکی) آن فلش ها را از سمت دیواره دایره به سمت آن آدم بازخورد بده و بکش٫
وحالا توضیح شکل و کارکرد آن:
اون دایره: همون جهان موازی با جهان مادی هست
اون آدم: خود تو هستی (یا هر شخص دیگه)
اون فلش های قرمز: ارتعاش ها یا همون فرکانس های اون شخص است که از ذهن او به سمت جهان ساطع شده، که این فرکانس ها همواره در حال ارسال است بنابراین همیشگی است(تا مادامی که انسان در این جهان زنده است)٫
اون فلش های مشکی: پاسخ فرکانسی جهان به سمت اون آدم هست، یعنی جهان هم همواه درحال بازخورد (پاسخ) به اون آدم هست٫
اما هیچ کسی جز همون فرد درون اون جهان موازی با جهان مادی نیست، یعنی فقط یک نفر در جهان موازی هست به همین دلیل قانون جذب برای هرآدمی به صورت جداگانه عمل میکند٫
بنابراین هر آدمی دریک جهان موازی با این جهان مادری درحال زندگیه که اون جهان فقط مال خودشه و بس٫
پس تا به اینجا ما یاد گرفتیم که هر آدمی بتوسط ذهنش فرکانس هایی به جهان هستی ارسال میکنه و قانون جذب هم پاسخ هایی مشابه( به شکل اتفاقات- شرایط- یا آدم ها و٫٫٫) با اون فرکانس ها را به سمت اون آدم ارسال میکنه٫
فرکانس ها چه چیزهایی هستند؟
همون افکار آدمی- همون توجهات آدمی- همون تجسمات آدمی- همون کلام آدمی_ در کل فرکانس ها تشکیل میشه از چیزهایی که (با گوش) میشنویم، چیزهایی که (با چشم) میبینیم، صحبت هایی که میکنیم، چیزهایی که مینویسیم، و افکارو باورهایی که در ذهن ناخودآگاه ما جا گرفته٫
که همه این ها رو میتونیم به دو دسته جمع بندی کنیم: ۱) توجهات ما ۲) باورهای ما
_ که توجهات ما بوسیله حواس پنج گانه انسان قابل انجام است٫
_ واما باورهای ما مستقیما بوسیله ذهن ما قابل انجام است که قابلیت تغییر دارند (چون ذهن انسان بدون محدودیت است)
نتیجه گیری اول:
بنابراین زندگی انسان بتوسط ذهنش شکل میگیره٫ و اگر از زندگیمون رضایت نداریم میتونیم با توانایی هایی که به ما داده شده برنامه ریزی ذهنی خود را عوض کنیم (یعنی تغییر باورها) ( که راحت ترین راه برای تغییر باورها اینه که باورهایی که ما رو به سمت خواسته هامون سوق میده را با صدای خود ضبط کنیم و مدام به آنها گوش کنیم)٫
نتیجه گیری دوم:
از اون جایی که ذهن انسان نامحدود هست بنابراین هر باوری که در اون جا بدی طبق همون باورهای هک شده در ذهن، قرکانس های مربوطه را به جهان ارسال میکنه، و جهان هم طبق همون ها به ما پاسخ مثبت میده٫
مثال: اگر باور ذهنی ما این باشه که، من حتما برای رونق کسب و کارم و بدست اوردن ثروت باید تبلیغات داشته باشم، بنابراین حتما باید تبلیغات انجام بدم تا به ثروت در کست وکارم برسم٫
اما اگر باور ذهنی ما این باشه که، تمام این جهان و انسانها را خداوند ساخته و برگی بدون فرمان خداوند بر زمین نمی افتد (یعنی تمام اتفاقات تحت کنترل خداونده، حتی افتادن یک برگ از درخت) و من به کارم بدون هیچ گونه تبلیغاتی ادامه میدم و خداوند برای من تبلیغات لازم را انجام میدهد٫
بنابراین من فقط کافیه که به خدای خودم توکل کنم و روی کمک های بی انتهای او حساب کنم، سپس اون هم برای من اگربه تبلیغاتی نیاز داشته باشم، انجام میدهد٫
نکته: حالا اگر میبینیم کسانی هستند که با وجود تبلیغات کسب وکار کوچکی دارند، بخاطر اینه که اون شخص حتی باور به تبلیغات را هم کامل باور نکرده، به همین خاطر باور به تبلیغات در ذهنش نوسان داره وثابت نیست، به همین دلیل گاهی کسب وکارش با تبلیغات پیش میرود و گاهی هم پیش نمی رود٫
ویا اینکه کلا روی تبلیغات خیلی حساب کرده که در این صورت کار او به شرک رسیده است، بنابراین رونق کار او تا حدودی کم وکمتر میشود٫
بحث توحید وشرک:
از آنجایی که همه چیز را خداوند خلق کرده، از جمله ذهن انسان که خود قدرت خلق کنندگی دارد و همه انسانها ازخداوند هستند، و پس از مرگ هم دوباره به سوی او برمیگردند، پس با وجود این همه قدرت و توانایی خلق کردن و غیره وغیره که به انسان داده اما یک شرط برای استفاده کردن ازهمه این توانایی ها، برای او قرار داده و اون هم چیزی نیست جز اینکه اون را به زندگی خود دعوت کینم، یعنی اینکه فقط وفقط تمام درخواست هامون از اون باشه، این همون معنای توحید ( یا توکل کردن به خداوند) است٫ چرا که قدرت انجام هر کاری را داره٫
درواقع توحید کلیدی است برای اینکه هر خواسته ای که داشته باشیم را خلق کنیم، چون فقط در صورت عمل به توحید است که توانایی خلق کنندگی به انسان داده میشود٫ که هرچقدر توحید بیشتری در عمل نشان دهیم، نعمت های بیشتری به ما داده میشود٫
بنابراین منشاء قدرت همه چیز از یک قدرت است و اون هم خداوند است و اگر قدرت را به عوامل بیرونی مثل تبلیغات یا دیگران بدهیم به این معنی است که ما شرک ورزیده ایم، وباید این را بدانیم که بحث توحید و شرک کاملا ذهنی است و قابل دیدن نیست٫ (یعنی کاملا درونی)
واما قدرت توحید(ایمان داشتن به خدا، توکل داشتن به خدا):
گاهی به این صورت است که اگر جایی قرار باشد که اون فرد توحیدی عمل خاصی را انجام دهد (مثل تبلیغات)، برای رونق بیشتر کسب و کارش، همون خداوند والا مقام به اون فرد ندا یا الهامی میدهد٫ بنابراین اون شخص توحیدی در اون شرایط خاص (نه همیشه) اون مورد الهامی را باید انجام دهد، که به رونق بیشتر یا خواسته اش برسد٫
نتیجه گیری سوم:
آدمی اگر میخواهد به ثروت های بی حساب و کتاب برسد، باید در همه حال روی خداوندی که قدرت نامحدود و بی انتها داره حساب کنه٫ چون فقط در این صورت است که انسان را به جایگاهی بالا میرسونه
بنابراین استاد مسلما نمونه یک فردی است که در حال اجرای توحید در زندگی و عمل خویش است، که این رو میشه از چکاپ زندگی ایشون از سالهایی که راننده تاکسی در بندر عباس بوده اند، و حال حاضر ایشون به طور کامل مشاهده کرد٫
به نظر من با در نظر گرفتن و تجسم کردن و احساس خوب به نتیجه مورد نظر و ایمان به هدایت خداوند به مسیر ها و اعمالی هدایت میشویم که در راستای رسیدن به نتیجه ی مورد نظرمان کمکمان می کند و هم چنین باید در این راستا تکاملمان نیز طی شود در ابتدا با قابل باورترین کارها و اعمالی که بلدیم شروع میکنیم کم کم تکاملمان طی میشود و قوی تر میشویم و باورهایمان نسبت به اون کسب و کار قوی تر میشود و ما همچنان ادامه میدهیم با ایمان و عشق و احساس خوب و در نظر گرفتن نتیجه مورد علاقه به کارهایی که احساس میکنیم ما را به نتیجه مورد علاقه میرساند ادامه می دهیم تا جایی که احساس میکنیم شاید دیگر به کارهایی که در ابتدا انجام می دادیم هم دیگر نیازی نداریم و توی اون کار قوی تر و قوی تر شدیم و قلق کار توی دستمونه و همینطور ایمانمان و اعتماد به نفسمان هم قوی تر شده و فاصله فرکانسیمان از هدفمان کم و کمتر شده و نهایتا کسب و کارمان روند مورد علاقهمان رو دارد.
اول از همه چون استاد وصل شده به اون منبع اصلی. اون منبعی که لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ هست. اون منبعی که لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ هست. اون منبعی که فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.
تا همین جای کار یعنی رفتن یشتر مسیر.
وقتی انسان احساس کنه که به یک منبع قدرت مند وصله، با یک اطمینان خاطر و عزت نفس و آرامش و احساس خوب پیش میره.
کم کم دیدگاهش نسبت به محیط اطرافش و اتفاقاتی که می افتند عوض میشه. با یک دیدگاه مثبت به همه چیز توجه میکنه. و این کمک میکنه کم کم اتفاقات و انسانهای مثبت رو به خودش جذب کنه. و سپاسگذار خداوند باشه و بطور کلی حالش و احساسش هر روز و هر روز بهتر بشه.و اگر به کاری که انجام میده عشق بورزد و هر روز بدنباله این باشه که کارش رو بهبود بده و همچنین به دید خدمت به خلق خدا که همان خدمت به خداست به کارش نگاه کنه، خدا هم راه های آسان و راحت رو بهش نشون میده و راه حل تمام مشکلاتی رو که پیش میات رو بطور خیلی راحت و آسون بهش نشون میده. و ممکنه که راه حل بعضی از مسائل استفاده از بعضی ابزار یا افراد باشه.
امیدوارم که منظورم رو خوب رسونده باشم. همیشه احساستون رو خوب نگه دارید.
من وقتی دیدگاه دوستان عزیز رو میخوندم خیلی چیزها یاد گرفتم به قول استاد به آگاهی هایی میرسیم که تو هیچ کتابی نمیتونی پیدا کنی یه دانشگاه تمام عیاره من خیلی فکر کردم ببینم چی میتونم بگم که هم تکراری نباشه هم بتونم کمکی کرده باشم چون بعضی از دوستان چنان خوب قانونو درک کردن و تو این مسله خوب توضیح دادن که کار برای من خیلی سخته که بخوام چیزی بگم فقط میخوام از خود استاد کمک بگیرم که خیلی دقیق و واضح جواب این سوالو دادن
استاد عباس منش تو جلسه دوم قدم دوم کاملا پاسخ رو گفتن من گوشه ای از صحبتهای ایشون رو براتون میگم
ایشون فرمودن ؛ درک این قانون که کل اتفاقات زندگیمونو افکارمون رقم میزنه نه تکنیک مثل کسی که بدونه اگه دستشو بکنه تو آتیش دستش میسوزه دیگه نیازی به این نداره که تکنیک فرار از آتیشو بدونه موضوع اینه که افراد نمیدونن که خودشون خالق زندگیشون هستند ما کل زندگیمونو با افکارمون رقم میزنیم ما به عنوان خالق داریم تمام اتفاقات زندگیمونو میسازیم این اون تفاوتیس که افراد نمیتونن به این حد از باور برسن
کل داستان درک اینه که ما با افکارمون با باورهامون کل اتفاقهای زندگیمونو میسازیم اگر سلامتی من مشکل داره ربطی به ژنتیک نداره اگر روابط من مشکل داره ربطی به طرف مقابل نداره اگر درآمد من خوب نیست به پارتی بازی ربطی نداره اگر فکر میکنم که ربط داره به این دلیله که من باوردارم که ربط داره این باوره که تاثیر گذاره
به همین دلیل افراد به دنبال یه سری تکنیکهای خاص هستندکه به نتیجه برسن فکر میکنن که اون تکنیکه داره کار میکنه
ولی این درک قانونه که داره کار میکنه نه تکنیک
توی هر لحظه یه راه حل مناسب داده میشه تکنیک خاصی نیست چون شرایط روحی آدم تو هر لحظه تعقیر میکنه این نیست که یک تکنیک خاصی هست که تو هر شرایطی میتونیم ازش کمک بگیریم برای رسیدن به احساس بهتر
اما کل داستان همینه که من چجوری تو این لحظه به احساس بهتر برسم تو این لحظه چه جوری جلوی نجواهای ذهنی ام رو بگیرم تو این لحظه چجوری حالمو بهتر کنم
اون اعمالی مهمه که بعداز کار کردن روی افکارتون به شما الهام میشود
اون کاری نتیجه بخشه که بعداز افکار مناسب وباورهای مناسب به شما الهام میشود.
به نظر من اگه فایل های استاد عباس منش رو با دقت گوش بدیم دیگه هیچ سوالی باقی نمیمونه
امیدوارم که همگی در پناه الله خوب خوش وسلامت و ثروتمند باشیم .
سلام استاد عزیز و دوستان گرامی
به نظر من بعد از اینکه استاد این قانون رو درک کردن که همه اتفاقات زندگیش توسط افکار و باورهاش رقم میخوره دیگه کار خاصی نکردن که بگیم اون کار خاص باعث موفقیتشون شده چون اگر دنبال اون کار خاص باشیم دوباره موفقیتو گره زدیم به کار خاصی
استاد رو باورهاشون کارکردن باورهای قدرتمند ساختن ، ترمز ها رو شناختن و پاشونو از رو ترمزها برداشتن بعد کم کم شرایط تغییر کرده و استاد شروع کردن به تایید قانون و کم کم راه بهشون بصورت الهام نشون داده شده ، همین مسیر ادامه دادن و حواسشون بوده از مسیر خارج نشن و به اندازه ایمانشون به قوانین نتایج هم بزرگتر شده
کل داستان همینه به همین سادگی و خوشمزگی اصلا هم چیز پیچیده ایی نیست
ایمان به قوانین
عمل کردن طبق باورها و بعد
عمل کردن به الهام های درونی
بنام الله یکتا
و سلام به همه اعضای سایت و استاد عباسمنش
فایل توضیحاتِ بیشتر یِ چیزی رو یادم داد و اون (اندیشیدنِ)
اندیشیدن باعث میشه ما فرکانسِ جوابِ اصل خواستن رو ارسال کنیم و جوابِ اصل رو دریافت کنیم.
(چیزی که من خودم خیلی ضعیفم تو این مورد)…!!!!!
وقتی فکر میکنم میبینم دلیلِ رشدِ سریع و روز افزونِ (دُبی) چیزی نبوده جز باورهای درست و قوانینِ ثابت و بدونِ تغییرِ تجارت که حاکمِ دوبی حدودِ 50 سال پیش وضع کرد و دوبی امروز رو ساخت.
اصل و اساسِ جهان قوانینی هست که خداوند تعبیه کرده و در کتاب قرآن گفته که هرگز تغییری در آنها نخواهید یافت.ایمان به این کتاب و خدایی که این قوانین رو وضع کرده میتونه محرکی باشه که بدونِ اینکه واهمه ای داشته باشی فقط حرکت کنی و طبقِ قوانین عمل کنی.
وقتی ایمان داری که تو خالقِ زندگی خودت در این جهان هستی،و این جهان سیستمی داره که به باورها و فرکانسهای ارسالی تو جواب میده و این سیستم و قوانین هرگز خطا نمیکنه و هرگز تغییری هم نمیکنه،دیگه روی خودت کار میکنی روی باورهات کار میکنی و درکی که از قوانین کردی رو (اجرا) میکنی.
-یعنی روی هیچ نیرویی حساب نمیکنی جز سیستم(خداوند)و این یعنی ایمان به تنها نیروی حاکم بر جهان.
-باورهای مناسب و درست رو میسازی.و این یعنی ایمان به اصل و اساسِ جهان.
-فرکانسهای مناسب ارسال میکنی.و این یعنی ایمان به قوانینِ خداوند.
-افکارتو مدیریت میکنی.و این یعنی ایمان سیستم
-از مسیر لذت میبری(چون ایمان داری که سیستم هرگز خطا نمیکنه)و این یعنی ایمان به: (وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ)چون میدونی که سیستم فقط و فقط اکسپت میکنه باورها و فرکانسها ارسالی تو.
و زندگی تو اونجوری که دوست داری خلق میکنی.
استاد عباسمنش این قوانین و خدایی که این قوانین رو وضع کرده رو خیلی باور کرده.ایمانی که به این سیستم و قوانین داره این نتایج رو رقم میزنه.
ثروت و نعمت در این جهان همواره در حالِ باریدن هست،ما به اندازه ی ظرفی که داریم،از این نعمت دریافت میکنیم.یعنی به اندازه ای که خدا رو باور داریم و ایمان داریم دریافت میکنیم.
استاد عباسمنش (سعی) میکنن و ایمانشون و بیشتر،و باورشون رو درست میکنن و دریافت میکنن.چون ایمان دارن به این سیستم و این قوانین.
دوره ی قانونِ افرینش چرا حذف شد از سایت؟
چون درکِ استاد از قوانین بهتر شد و دوره ی کشفِ قوانین و برگذار کرد.
چرا درکِ استاد از قوانین بیشتر شد؟
چون استاد (می اندیشَد) همواره می اندیشَد.چیزی که من خیلی کم ازش استفاده میکنم.
خداوند در قرآنش میفرماید:آیا نمی اندیشید؟!
چون استاد دنبالِ اصل و اساسِ این جهان هست پس می اندیشد و به دنبالِ فرع نمیره.و چون می اندیشد و به دنبالِ اصلِ جوابِ اصل هم بهش داده میشه.
چیزی که من و خیلیهای دیگه نمی اندیشیم.و به دنبالِ فرعیم.
چون فکر میکنیم عاملی بیرونی هست که نتایج رو رقم میزنه.و این یعنی (شِرک)و این شرک،من و از اصل و اساس دور میکنه و من به دنبالِ رزق میرم.ولی استاد به دنبالِ اصل میگرده و درک میکنه و اجرا میکنه و رزق به دنبالش میاد.
این مسابقه و این توضیحاتِ بیشترِ استاد به اندازه ی همه دوره ها برام آموزنده بود.بهم یاد داد که من هم به دنبالِ اصل باشم نه فرع .
خیلی احساسِ خوبی دارم،چون به درکِ جدیدی رسیدم با این مسابقه.
از استاد عباسمنش و دوستی که این سوال و طرح کرد تشکر میکنم.
خداوندا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
من را به راه راست هدایت کن(به درکِ اصل و اساسِ جهان)
راهِ کسانی که به آنها نعمت دادی و نه گمراهان(کسانی که به دنبالِ اصل هستند نه کسانی که به دنبالِ فرع در به در عواملِ بیرونی هستند)
در پناهِ الله یکتا شاد باشید و سعادتمند
سلام دوست عزیز
سپاس فراوان ازدیدگاهتون…بی نهایت زیبا و اموزنده بود…
سلام دوست خوبم
سپاسگذارم از توجه و مشارک شما
خوشحالم که دیدگاهم براتون مفید بوده
آرزوی اتفاقای خوب و دارم براتون
???
سلام دوست عزیز
دقیقا درهمین لحظه ای که ایمیل پاسخ شما رسید من به دیدگاه شما فکرمیکردم…چقدرجهان زیبا به فرکانسهاس ما پاسخ میده..بازهم سپاس ازاین دیدگاه اموزندتون
سلام دوست هم فرکانسی
جهان به افکار و احساسات و فرکانسهای ما سریع جواب میده
و چقدر این اتفاق میتونه باور ما رو بسازه که جهان سریع اجابت میکنه و من فقط باید در مدارش قرار بگیرم با تنظیم فرکانهامون
با تکرار افکارمون در جعبه ارسال فرکانس که همون ذهنمون هست
سپاسگذارم از اینکه این تجربه رو به اشتراک گذاشتین
????
سلاااام سلااام سلام
به نظر من استاد تو تمام لحظه ها دارن جواب همچین سوالاتی رو میدن و اون ایمانه ایمان
وقتی به خدا ایمان داشته باشیم اونوقت به کاری که انجام میدیم ایمان داریم چون خدا مارو به اون سمت هدایت کرده
وقتی به خدا ایمان داشته باشیم از کاری که انجام میدیم لذت میبریم چون هدف خدا از خلقتمون لذت بردنه
دوست من وقتی به خدا ایمان داری یعنی به علم خدا ایمان داری، به هدایت خدا، به یاری خدا
این خدایی که بهش ایمان داری خودش به موقعش علمی رو که نیاز داری در اختیارت قرار میده
هر علمی که بشر به اون دست پیدا میکنه جزیی از علم بیکران الهیست پس هیچ علمی بد نیست بلکه نعمت است اما اصل هم نیست. اصل خداست خدایی که هر لحظه به هر علمی که نیاز داشته باشی در اختیارت میزاره حالا بزار اون علمه مارکتینگ باشه یا یه علم دیگه
باید بدونی که اون علمه کارارو انجام نمیده بلکه یکی دیگس که داره روز ب روز میبرتت جلو
امروز با علمش فردا با قدرتش پس فردا با رحمتش و ….
به نظر من تقلید آفت کار بشره .دوست داریم بجای تحقیق تقلید کنیم
کاری که تو انجام میدی با تمام کار مردم دنیا متفاوت خواهد بود چون استعدادی که در تو نهفته هستش در هیچ بشری نیست و اگه بخوای واسه کارت دقیقا طبق برنامه دیگران برنامه ریزی کنی داری استعداد خودت رو نادیده میگیری
وقتی این اصل رو قبول کردی دیگه بقیشو بسپر به خدا، با تمام وجود.
سایت بزنی یا نزنی؛ مارکتینگ یاد بگیری یا نگیری؛ تبلیغ کنی یا نکنی؛ وووووو اینا همشو خدا به وقتش بهت میگه
اما وقتی رو این تمرکز میکنی که الان عصر، عصر مارکتینگه به شدت داری خودتو محدود میکنی
یعنی قدرتو میدی دست علمی که هر روز رو دستش میاد(تو امریکا دارن بازارسازی یاد میدن اما خیلی از کشورا هنوز تو بازاریابیش موندن) یعنی باور کردی که ثروت محدوده و هر کی مارکتینگ ندونه باخته و هزارتا باور محدود دیگه
امیدوارم که منظورمو رسونده باشم
در پناه الله یکتا
به نام خدای مهربان .
سلام به استاد عزیز .
بچه ها به نظر من استاد فقط دنبال توحید عملی تو زندگیشه چه زمانی که تو شرایط بد یا معمولی زندگی میکرد چه تو شرایطی که به گفته خودش تو بهشته .
زندگیش بر پایه توحید و یکتا پرستی .فقط خدا رو میپرسته و از اون یاری میخواد .همین .اگر خوب دقت کنیم به فایل های استاد همش از روی الهامات به سادگی صحبت میکنه تو یه مکان ساده .با یه صندلی و دوربین که فقط هدفش اینه که پیامش رو ابلاغ کنه .این شخص حرف مردم پشیزی براش ارزش نداره که ازش تعریف کنند یا انتقاد فقط به تو مسیر هدفش تلاش میکنه .استاد از کوچکترین پیشرفت شاگرداش لذت میبره .صبح که بیدار میشه اولین کارش اینه که ببینه آدمها روچقدر تو مسیر یکتاپرستی هدایت کرده .خوندن کامنت بچه ها بهترین تفریحش .پیشرفت اونا بهترین شادیشه .پس این انسان کارش کاملا خدا گونس .چرا خدا این بندشو بزرگ نکنه ?
چرا خدا این بندشو کافی نباشه? وقتی توکل استاد فقط به خداس و همه چیزو سپرده به اون با ایمان قویش .چرا خدا خودش تبلیغش نکنه ?
استاد عزیز دور دونه ی خدا شده .اون حرفای خدا رو که همون قوانینش هست رو خوب فهمید و عالی عمل میکنه .
دین ما میگه آزاده باشید .دروغ نگید .غیبت نکنید .تهمت نزنید .خدارو عبادت کنید .اما اجداد وپدران ما طوری این احکامو به ما می آموختن که یشتر از روی ترس از خدا انجام میدادیم که نکنه بریم تو جهنم و بسوزیم .پس نه حسی خوبی داشتیم و نه لذت میبردیم .
ولی استاد به ما میگه تو وقتی این کارها رو درست انجام میدی احساست خوب میشه .از اولین ساعت بیداریت شروع کن فقط کارهای خوب بکن .به کارها و رفتار خوب آدمها توجه کن .محبت کن .سپاسگزاری کن .بعد از یه مدت به خودت نگاه میکنی میبینی دروغ میگی .نه غیبت میکنی .چون فق تمرکزت رو شاد بود و خوب بودنه .دیگه روز به روز ایمانت قویتر میشه .دیگه ترسی نداری .به خاطر دیگران یا حرف دیگران زندگی نمیکنی .همه چیزت رنگ خداگونه میگیره .دلت قرص میشه .شاد زندگی میکنی .از در دیوار نعمت تو زندگیت میباره .پس استاد میدونه که داره چی آموزش میده که هم سعادت دنیا رو داره هم آخرتو .
استاد راه درست به خدا رسیدن رو پیدا کرد .و دوست داره که ما هم بدونیم .میخواد ما رو هم ببره به همون جاده آسفات و سر سبز .
من که خودم به تک تک فایلهای استاد گوش میکنم کاملا درک میکنم که چرا استاد به بهترین زندگی در بهترین نقطه جهان در کمال آرامش رسیده. میفهمم که چرا تو کاش نیاز به تبلیغ و مارکتینگ و سئو نداره .
ما که تو این مسیر و مدار اومدیم حتما باید به گفته های استاد خوب عمل کنیم تا لیاقت اون زندگی .اون آرامش رو بدست بیاریم .
بچه ها همه چیز توحید .همه چیز عمل کردن به توحید .باورهای توحیدی بسازید .با قدرت .با ایمان .تا به قله ی سعادت و خوشبختی کامل برسید .
در پناه الله شاد باشید .
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین.
سلام به خانواده ی عزیزم.
من اطمینان دارم تنها چیزی که نتایج استاد را متفاوت کرده فقط و فقط شناخت کامل خودش که همان شناخت خداست و با ایمان کامل به تغییر باورهایش و بازسازی تمام افکارش زندگی اش را اینگونه رقم زده.
من با تمام نیرو این روش استاد را امسال در پیش گرفتم و فقط منتظرم تا بعد از پیدایش نتایجم به استاد این خبر خوش را بدهم.
اگر همه انسانها به جای اینکه کاملا از فکرشان استفاده کنند در کنار آن از دل هم کمک می گرفتند حتما پیام های الهی را دریافت می کردند و حساب و کتابشان اینقدر اشتباه نمی شد.
تنها عاملی که انسان های موفق همچون استاد را از بقیه جدا می کند این است که خدا را به معنای واقعی اش درک کرده اند.
خدا یعنی ای بشر به خود آی و بدان که همه چیز با منطق قابل حل شدن نیست.
بلکه این انرژی که باعث امید در دل ماست باعث شده تا چرخ روزگار اینگونه با احساس خوب و زیبایی ها بچرخد. و اگر این حس خوب همیشه در من باشد همه شرایط فراهم می شود تا من به موفقیت ها برسم چه روحی و روانی چه معنوی چه مادی.
خدایا شکر که توانستم برگ کوچکی از آنچه در دلم بود را برای شما عزیزانم بخوانم.
امیدوارم روزی برسد که همه با تغییر باورهای محدود کننده به عالی ترین درجه خوشبختی برسیم. آمین
سپاسگزارم از اینکه نظریه مرا خواندید.
به نام خداوند یکتا که جز یکتایی بر او، برهیچ چیز وهیچ کس یکتایی موجود نمیباشد٫
سوال مسابقه:
فرق بین اینکه کجا باید از یک ابزاری استفاده بشه وکجا باید روی خدا حساب کنیم چیه؟
جمله ای بسیار ساده اما بسیار بسیار پرمعنایی است که فقط میتواند به کسانی کمک کند که بدنبال کشف قوانین وطرز کار جهان هستی میباشند٫
پس اول از همه چیز مطالب را برای درک و بیان بهتر میتونیم دسته بندی کنیم٫لذا باید بدونیم که :
اول: باید جهان را بشناسیم، (منظورم از جهان قوانین جهانه)، همون قوانینی که بعنوان اصل ازش یاد میکنیم که ثابت و پابرجا هستند وتغییری نمکینند وبرای هر چیز وهر کس به یک صورت عمل میکند٫
پس قدم اول آگاهی بدست اوردن از جهانه که چطور داره کار میکنه
دوم: درک کردن آن آگاهی ها یا دانسته هاست، یعنی باید به قول معروف برامون جا بیافته٫
سوم: حالا باید به اون دانسته ها یا آگاهی ها یاشناخته ها از جهان عمل کنیم ویواش یواش در جهت رسیدن به خواسته هامون با اون ها کار کینم٫
چهارم: بدست اومدن نتیجه است که مسلما هم جهت اون آگاهی ها خودبه خود و بدون دخالت ما اتفاق میافته٫
پس میتونیم منتظر نتیجه باشیم که نتیجه چیزی جز خواسته ما نخواهد بود، البته اگر ما دقیقا طبق اون آگاهی ها عمل کرده باشیم٫
اما شناختن وآگاهی بدست اوردن از این جهان مادی:
به صورت خلاصه و مفید میگم بصورتیکه تقریبا میانبری برای هم درک راحت تر و هم استفاده سریعتر از قوانین باشه، چرا نمیشه کل آگاهی های موجود را درون چند خط خلاصه کرد٫ چون ذهن انسان این توانایی رو نداره که در یک آن همه چیز رو درک کنه٫ پس بنابراین قوانینی که هست به صورت خلاصه بیان میکنم برای درک فهیم تر٫
اگر شما به ساختار هر بازی ای نگاه کنید متوجه می شوید که هر بازی ای یک سری قانون هایی مربوط به خود داره٫(بهتره اسم قانون رو بذاریم چارچوب) که طبق اون چارچوب بازی شکل میگیره و معیار قرار داده میشود وبازی انجام میشود٫ که برد و باخت هم در آن بازی طبق اون چارچوب انجام میشود٫
حالا درادامه میخوام بگم که این جهان هستی هم یک بازیه و باید بدونی که من وتو هم بازیکنان این بازی هستیم٫
اما یک تفاوت عمده در این بازی جهان هست نسبت به بازی های دیگه و اونم اینه که بازی جهان کاملا بصورت نامحدود یعنی در بدون محدودیت مطلق سیر میکنه٫ در صورتیکه بازی های دیگه با محدودیت های خاص خود روبرو هست٫
و ارتباط من انسان با این جهان از طریق وسیله ای به نام ذهن انسان است٫ و از اونجایی که این جهان نامحدود هست، بنابراین ذهن انسان هم نامحدود هست٫
اما این ذهن وسیله ایست کاملا قدرتمند چون با جهانی کاملا قدرتمند مراوده داره٫ پس بنابراین باید از کل قدرتی که جهان از آن برخورداره، برخوردار باشه، تا بتونه خواسته های هر شخص را خلق کنه و بوجود بیاره٫
یکی از چارچوب های این جهان قانونی است به نام قانون جذب(دقیقا مثل قانون جذب آهنربا که هر چیزی که ماهیت آن فلز باشد را جذب میکند)
(قانون جذب از قانونی به نام جهان موازی با جهان مادی، برخواسته میشود)
کمی توضیح میدم:
درون یک صفحه یک دایره بزرگ رسم کن و درون دایره یک آدم بکش و از اطراف آن آدم فلش هایی به سمت دیواره دایره رسم کن(مثلا با رنگ قرمز)
و با یک رنگ متفاوت(مثلا مشکی) آن فلش ها را از سمت دیواره دایره به سمت آن آدم بازخورد بده و بکش٫
وحالا توضیح شکل و کارکرد آن:
اون دایره: همون جهان موازی با جهان مادی هست
اون آدم: خود تو هستی (یا هر شخص دیگه)
اون فلش های قرمز: ارتعاش ها یا همون فرکانس های اون شخص است که از ذهن او به سمت جهان ساطع شده، که این فرکانس ها همواره در حال ارسال است بنابراین همیشگی است(تا مادامی که انسان در این جهان زنده است)٫
اون فلش های مشکی: پاسخ فرکانسی جهان به سمت اون آدم هست، یعنی جهان هم همواه درحال بازخورد (پاسخ) به اون آدم هست٫
اما هیچ کسی جز همون فرد درون اون جهان موازی با جهان مادی نیست، یعنی فقط یک نفر در جهان موازی هست به همین دلیل قانون جذب برای هرآدمی به صورت جداگانه عمل میکند٫
بنابراین هر آدمی دریک جهان موازی با این جهان مادری درحال زندگیه که اون جهان فقط مال خودشه و بس٫
پس تا به اینجا ما یاد گرفتیم که هر آدمی بتوسط ذهنش فرکانس هایی به جهان هستی ارسال میکنه و قانون جذب هم پاسخ هایی مشابه( به شکل اتفاقات- شرایط- یا آدم ها و٫٫٫) با اون فرکانس ها را به سمت اون آدم ارسال میکنه٫
فرکانس ها چه چیزهایی هستند؟
همون افکار آدمی- همون توجهات آدمی- همون تجسمات آدمی- همون کلام آدمی_ در کل فرکانس ها تشکیل میشه از چیزهایی که (با گوش) میشنویم، چیزهایی که (با چشم) میبینیم، صحبت هایی که میکنیم، چیزهایی که مینویسیم، و افکارو باورهایی که در ذهن ناخودآگاه ما جا گرفته٫
که همه این ها رو میتونیم به دو دسته جمع بندی کنیم: ۱) توجهات ما ۲) باورهای ما
_ که توجهات ما بوسیله حواس پنج گانه انسان قابل انجام است٫
_ واما باورهای ما مستقیما بوسیله ذهن ما قابل انجام است که قابلیت تغییر دارند (چون ذهن انسان بدون محدودیت است)
نتیجه گیری اول:
بنابراین زندگی انسان بتوسط ذهنش شکل میگیره٫ و اگر از زندگیمون رضایت نداریم میتونیم با توانایی هایی که به ما داده شده برنامه ریزی ذهنی خود را عوض کنیم (یعنی تغییر باورها) ( که راحت ترین راه برای تغییر باورها اینه که باورهایی که ما رو به سمت خواسته هامون سوق میده را با صدای خود ضبط کنیم و مدام به آنها گوش کنیم)٫
نتیجه گیری دوم:
از اون جایی که ذهن انسان نامحدود هست بنابراین هر باوری که در اون جا بدی طبق همون باورهای هک شده در ذهن، قرکانس های مربوطه را به جهان ارسال میکنه، و جهان هم طبق همون ها به ما پاسخ مثبت میده٫
مثال: اگر باور ذهنی ما این باشه که، من حتما برای رونق کسب و کارم و بدست اوردن ثروت باید تبلیغات داشته باشم، بنابراین حتما باید تبلیغات انجام بدم تا به ثروت در کست وکارم برسم٫
اما اگر باور ذهنی ما این باشه که، تمام این جهان و انسانها را خداوند ساخته و برگی بدون فرمان خداوند بر زمین نمی افتد (یعنی تمام اتفاقات تحت کنترل خداونده، حتی افتادن یک برگ از درخت) و من به کارم بدون هیچ گونه تبلیغاتی ادامه میدم و خداوند برای من تبلیغات لازم را انجام میدهد٫
بنابراین من فقط کافیه که به خدای خودم توکل کنم و روی کمک های بی انتهای او حساب کنم، سپس اون هم برای من اگربه تبلیغاتی نیاز داشته باشم، انجام میدهد٫
نکته: حالا اگر میبینیم کسانی هستند که با وجود تبلیغات کسب وکار کوچکی دارند، بخاطر اینه که اون شخص حتی باور به تبلیغات را هم کامل باور نکرده، به همین خاطر باور به تبلیغات در ذهنش نوسان داره وثابت نیست، به همین دلیل گاهی کسب وکارش با تبلیغات پیش میرود و گاهی هم پیش نمی رود٫
ویا اینکه کلا روی تبلیغات خیلی حساب کرده که در این صورت کار او به شرک رسیده است، بنابراین رونق کار او تا حدودی کم وکمتر میشود٫
بحث توحید وشرک:
از آنجایی که همه چیز را خداوند خلق کرده، از جمله ذهن انسان که خود قدرت خلق کنندگی دارد و همه انسانها ازخداوند هستند، و پس از مرگ هم دوباره به سوی او برمیگردند، پس با وجود این همه قدرت و توانایی خلق کردن و غیره وغیره که به انسان داده اما یک شرط برای استفاده کردن ازهمه این توانایی ها، برای او قرار داده و اون هم چیزی نیست جز اینکه اون را به زندگی خود دعوت کینم، یعنی اینکه فقط وفقط تمام درخواست هامون از اون باشه، این همون معنای توحید ( یا توکل کردن به خداوند) است٫ چرا که قدرت انجام هر کاری را داره٫
درواقع توحید کلیدی است برای اینکه هر خواسته ای که داشته باشیم را خلق کنیم، چون فقط در صورت عمل به توحید است که توانایی خلق کنندگی به انسان داده میشود٫ که هرچقدر توحید بیشتری در عمل نشان دهیم، نعمت های بیشتری به ما داده میشود٫
بنابراین منشاء قدرت همه چیز از یک قدرت است و اون هم خداوند است و اگر قدرت را به عوامل بیرونی مثل تبلیغات یا دیگران بدهیم به این معنی است که ما شرک ورزیده ایم، وباید این را بدانیم که بحث توحید و شرک کاملا ذهنی است و قابل دیدن نیست٫ (یعنی کاملا درونی)
واما قدرت توحید(ایمان داشتن به خدا، توکل داشتن به خدا):
گاهی به این صورت است که اگر جایی قرار باشد که اون فرد توحیدی عمل خاصی را انجام دهد (مثل تبلیغات)، برای رونق بیشتر کسب و کارش، همون خداوند والا مقام به اون فرد ندا یا الهامی میدهد٫ بنابراین اون شخص توحیدی در اون شرایط خاص (نه همیشه) اون مورد الهامی را باید انجام دهد، که به رونق بیشتر یا خواسته اش برسد٫
نتیجه گیری سوم:
آدمی اگر میخواهد به ثروت های بی حساب و کتاب برسد، باید در همه حال روی خداوندی که قدرت نامحدود و بی انتها داره حساب کنه٫ چون فقط در این صورت است که انسان را به جایگاهی بالا میرسونه
بنابراین استاد مسلما نمونه یک فردی است که در حال اجرای توحید در زندگی و عمل خویش است، که این رو میشه از چکاپ زندگی ایشون از سالهایی که راننده تاکسی در بندر عباس بوده اند، و حال حاضر ایشون به طور کامل مشاهده کرد٫
سلام دوست عزیز
سپاس فراوان از دیدگاهتون
چقدرزیبا و جامع نوشتین…واقعا لذت بردم… چندین بار مطالعه کردم و میکنم..واستون بهترینهاروارزو دارم…
سلام دوست عزیز
اول ازتون ممنونم که نظر و دیدگاه منو مطالعه کردین و پاسخ دادین و دوم خوشحالم میتونم با دیدگاهم به خودم، شما و دیگران کمک کنم.
چون واقعا یادم رفته بود که چی نوشته بودم و پاسخ شما امروز باعث این شد که دوباره دیدگاه خودمو مطالعه کنم.
همیشه شاد و سربلند باشید
با سلام به همه دوستان عزیز
به نظر من با در نظر گرفتن و تجسم کردن و احساس خوب به نتیجه مورد نظر و ایمان به هدایت خداوند به مسیر ها و اعمالی هدایت میشویم که در راستای رسیدن به نتیجه ی مورد نظرمان کمکمان می کند و هم چنین باید در این راستا تکاملمان نیز طی شود در ابتدا با قابل باورترین کارها و اعمالی که بلدیم شروع میکنیم کم کم تکاملمان طی میشود و قوی تر میشویم و باورهایمان نسبت به اون کسب و کار قوی تر میشود و ما همچنان ادامه میدهیم با ایمان و عشق و احساس خوب و در نظر گرفتن نتیجه مورد علاقه به کارهایی که احساس میکنیم ما را به نتیجه مورد علاقه میرساند ادامه می دهیم تا جایی که احساس میکنیم شاید دیگر به کارهایی که در ابتدا انجام می دادیم هم دیگر نیازی نداریم و توی اون کار قوی تر و قوی تر شدیم و قلق کار توی دستمونه و همینطور ایمانمان و اعتماد به نفسمان هم قوی تر شده و فاصله فرکانسیمان از هدفمان کم و کمتر شده و نهایتا کسب و کارمان روند مورد علاقهمان رو دارد.
با سلام خدمت استاد گرامی و اعضای گروه
اول از همه چون استاد وصل شده به اون منبع اصلی. اون منبعی که لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ هست. اون منبعی که لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ هست. اون منبعی که فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.
تا همین جای کار یعنی رفتن یشتر مسیر.
وقتی انسان احساس کنه که به یک منبع قدرت مند وصله، با یک اطمینان خاطر و عزت نفس و آرامش و احساس خوب پیش میره.
کم کم دیدگاهش نسبت به محیط اطرافش و اتفاقاتی که می افتند عوض میشه. با یک دیدگاه مثبت به همه چیز توجه میکنه. و این کمک میکنه کم کم اتفاقات و انسانهای مثبت رو به خودش جذب کنه. و سپاسگذار خداوند باشه و بطور کلی حالش و احساسش هر روز و هر روز بهتر بشه.و اگر به کاری که انجام میده عشق بورزد و هر روز بدنباله این باشه که کارش رو بهبود بده و همچنین به دید خدمت به خلق خدا که همان خدمت به خداست به کارش نگاه کنه، خدا هم راه های آسان و راحت رو بهش نشون میده و راه حل تمام مشکلاتی رو که پیش میات رو بطور خیلی راحت و آسون بهش نشون میده. و ممکنه که راه حل بعضی از مسائل استفاده از بعضی ابزار یا افراد باشه.
امیدوارم که منظورم رو خوب رسونده باشم. همیشه احساستون رو خوب نگه دارید.
باسلام خدمت استاد عباس منش ودوستان گرامی
من وقتی دیدگاه دوستان عزیز رو میخوندم خیلی چیزها یاد گرفتم به قول استاد به آگاهی هایی میرسیم که تو هیچ کتابی نمیتونی پیدا کنی یه دانشگاه تمام عیاره من خیلی فکر کردم ببینم چی میتونم بگم که هم تکراری نباشه هم بتونم کمکی کرده باشم چون بعضی از دوستان چنان خوب قانونو درک کردن و تو این مسله خوب توضیح دادن که کار برای من خیلی سخته که بخوام چیزی بگم فقط میخوام از خود استاد کمک بگیرم که خیلی دقیق و واضح جواب این سوالو دادن
استاد عباس منش تو جلسه دوم قدم دوم کاملا پاسخ رو گفتن من گوشه ای از صحبتهای ایشون رو براتون میگم
ایشون فرمودن ؛ درک این قانون که کل اتفاقات زندگیمونو افکارمون رقم میزنه نه تکنیک مثل کسی که بدونه اگه دستشو بکنه تو آتیش دستش میسوزه دیگه نیازی به این نداره که تکنیک فرار از آتیشو بدونه موضوع اینه که افراد نمیدونن که خودشون خالق زندگیشون هستند ما کل زندگیمونو با افکارمون رقم میزنیم ما به عنوان خالق داریم تمام اتفاقات زندگیمونو میسازیم این اون تفاوتیس که افراد نمیتونن به این حد از باور برسن
کل داستان درک اینه که ما با افکارمون با باورهامون کل اتفاقهای زندگیمونو میسازیم اگر سلامتی من مشکل داره ربطی به ژنتیک نداره اگر روابط من مشکل داره ربطی به طرف مقابل نداره اگر درآمد من خوب نیست به پارتی بازی ربطی نداره اگر فکر میکنم که ربط داره به این دلیله که من باوردارم که ربط داره این باوره که تاثیر گذاره
به همین دلیل افراد به دنبال یه سری تکنیکهای خاص هستندکه به نتیجه برسن فکر میکنن که اون تکنیکه داره کار میکنه
ولی این درک قانونه که داره کار میکنه نه تکنیک
توی هر لحظه یه راه حل مناسب داده میشه تکنیک خاصی نیست چون شرایط روحی آدم تو هر لحظه تعقیر میکنه این نیست که یک تکنیک خاصی هست که تو هر شرایطی میتونیم ازش کمک بگیریم برای رسیدن به احساس بهتر
اما کل داستان همینه که من چجوری تو این لحظه به احساس بهتر برسم تو این لحظه چه جوری جلوی نجواهای ذهنی ام رو بگیرم تو این لحظه چجوری حالمو بهتر کنم
اون اعمالی مهمه که بعداز کار کردن روی افکارتون به شما الهام میشود
اون کاری نتیجه بخشه که بعداز افکار مناسب وباورهای مناسب به شما الهام میشود.
به نظر من اگه فایل های استاد عباس منش رو با دقت گوش بدیم دیگه هیچ سوالی باقی نمیمونه
امیدوارم که همگی در پناه الله خوب خوش وسلامت و ثروتمند باشیم .
سلام
ببخشید حالا که تلگرام رو با زور حذف کردن! ما چی کار کنیم؟ آیا از ابزارهای دیگر مانند سروش، اینستاگرام،آی گپ و … استفاده کنیم یا همین سایت کافی است؟
پ ن پ.قندشکن جواب نمیده چون درخت رو از ریشه کندند!