https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/04/abasmanesh-7.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-04-22 11:15:222024-12-17 10:35:26سریال زندگی در بهشت | قسمت 1
1235نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
نمیدونم چرا وقتی فهمیدم قراره یه سریال جدید با عنوان “زندگی در بهشت” برای بچه ها آماده بشه، خیلی خوشحال شدم… یه انرژی خوبی رو از این سریال دریافت کردم. مثل همیشه!
میدونین استاد …
داشتم با خودم فکر میکردم که یکی از تفاوت های بچه های سایت، با مردم عادی در اینه که ما حتی سریال هایی که میبینیم هم فرق داره! ملت هروز کلی سریال ایرانیو خارجی مختلف در انواع قدیمی و جدید رو میبینن اما سریال های شما به کارگردانی خانم شایسته عزیز و به بازیگری شما رو میبینیم!
جالبه هر موقع هم خبر یه سریال جدید رو بر روی سایت میبینیم، کلی خوشحال و هیجان زده میشیم … دقیقا مثل اونایی که منتظرن در سال جدید فلان سریال جدید اکران بشه و ببیننش بلکه بیشتر!
ما غیر عادیا …
ما غیر معمولیا …
ما خاص ها …
ما دو درصد افراد متفاوت جامعه، حتی سریالامون هم متفاوته!
چون به این باور رسیدیم که اولین قدم، برای ساخت زندگی دلخواه، چیزی نیست جز کنترل ورودی ها!
ما باور داریم که کنترل ورودی ها، چیزی نیست جز چیزایی که می بینیم، می شنویم و صحبت می کنیم.
ما باور داریم که همین ورودی ها وارد ذهن میشن و ذهن به طور ذاتی و فطری اعمال وظیفه میکنه و اونا رو هضم میکنه!
ما باور داریم که ذهن ورودی هارو به یاد میاره، در موردشون فکر میکنه، گفتگو و نجوا میکنه!
ما باور داریم که ذهن با تکرار این پروسه، شروع به ساخت باوری بر اساس ورودی هاش و تحلیل های اون ورودی میکنه!
ما باور داریم که باور ایجاد شده، خودش رو به صورت احساس نسبت به اون موضوع نشون میده.
ما باور داریم که احساس در درجه اول قطب نمای ماست و نشان دهنده ی میزان درستی یا نادرستی اون باوره!
ما باور داریم که احساس تبدیل به فرکانس میشه.
ما باور داریم که فرکانس، سفارش ما به جهانه!
ما باور داریم که فرکانس، زبان مشترک بین ما و جهانه!
ما باور داریم که که جهان فقط فرکانس ما رو میفهمه و نه هیچ چیز دیگه رو!
ما باور داریم که جهان بر اساس فرکانسی که از ما گرفته، طبق همون لیست، سفارشا رو آماده میکنه و تحویل میده!
ما باور داریم که که سفارش های دریافتی رو خودمون با فرکانسمون درخواست دادیم!
ما باور داریم که این درخواست، اگه آگاهانه باشه، خلق محسوب میشه و اگه غیر آگاهانه باشه، دعوت محسوب میشه!
ما باور داریم که تمام اتفاقات و شرایط زندگی مون رو در حال حاضر، خودمون خلق و یا دعوت کردیم!
ما باور داریم که که هررر لحظه در حال خلق یا دعوت سفارش هستیم!
ما باور داریم که این سفارش حاصل فرکانسه!
ما باور داریم که فرکانس، همون احساسه که به صورت بسته بندی درومده تا به جهان ارسال بشه!
ما باور داریم که هر احساس، برخواسته از یک باوره!
ما باور داریم که که هر باور، برخواسته از پردازش های تکراری و مکرر ذهنه! مثل تفکر، تجسم، نجوا
ما باور داریم که پردازش های ذهن در مورد چیزایی هست که دیده، شنیده یا در مورشون صحبت شده!
ما باور داریم که که دیده ها، شنیده ها و صحبت شده ها همان ورودی های ذهن ما هستند!
پس ورودی های ذهن، حکم مواد اولیه برای ذهن دارند که به ذهن میدیم! ذهن هم ذاتا هرچه رو بگیره طی مراحلی تبدیل به فرکانس میکنه و فرکانس، همون محصول تولیدی ذهن ماست.
درواقع ذهن ما فقط یک کار بلده و اما در اون کار به شدت ماهره!
اون کار چیزی نیست جز تولید فرکانس!
میدونی استاد …
از وقتی درک کردم که ذهنم؛ چه وظیفه ی مهم و ارزشمندی داره و چقدر کارش رو بدون نقص انجام میده …
عاشق ذهنم شدم و بهش عشق می ورزم!
این بیچاره که گناهی نداره
زندگی من اگه خوب اگه بد، حاصل فرکانسی بوده که تحویل جهان دادم
درسته این فرکانس حاصل ذهن منه اما ذهن من که به اختیار خودش این فرکانسو خراب نکرده!
تقصیر من بوده که مواد اولیه ام بد بوده و باعث تولید محصول بی کیفیت شده!
ذهن من هیچ دخالت و تقصیری نداشته و فقط کارش رو انجام داده!
میدونین یاد چی افتادم؟!
دقیقا یاد این افتادم که ذهن هم مثل قانون، هیچ دخالتی به سلیقه خودش نمیکنه و فقط وظیفش رو انجام میده!
همونطور که فرکانس تولیدی ما هرچه باشه، تبدیل به شرایط میشه و قانون خودش هیچ دخالتی در تغییر این فرکانس نمیده!
ورودی ذهن هم هرچه باشه، بدون هیچ تغییری تبدیل به فرکانس میشه!
چقدر جالب!
پس حالا که همه چی از ورودی شروع میشه، سعی میکنیم آگاهانه بگردیم دنبال مواد اولیه مناسب تا به ذهن مون بدیم .
به خدا همه چی از همین شروع میشه …
به خدااا
همین الان امتحانش کن و نتیجشو ببین!
همین الان برو پشت پنجره و فقط آسمون رو ببین بهش خیره شو!
حالا بگرد و تا میتونی دنبال جزئیات بگرد!
پرواز پرنده ها تو این فصل رو نگاه کن …
انواع و اقسام ابرا رو نگاه کن
نگاه کن چه طور این آسمون هم در حال تغییره!
خدا یک نقاشی متحرک و پویا برای همه ما آفریده و هرجای دنیا که باشیم برامون قابل دیدنه …
قطب نمای ماست و بهمون میگه کارمون، راهمون درسته یا نه! اگه الان حالت بهتره یعنی تو مقدمات فرکانس بهتر رو فراهم کردی و در این لحظه فرکانس خوبی تحویل جهانت دادی!
اما این فقط یک آزمایش ساده بود تا بفهمیم قانون جواب میده! تنها کاری که باید بکنیم اینه که همین کارو به مدت بیشتر در روز انجام بدیم.! به صورت آگاهانه … و به قدری تکرارش کنیم تا تبدیل به عادت بشه و در نهایت این عادت تبدیل به جزئی از شخصیت ما بشه!
اما برای این کار، مطمئنم به قدری زیبایی در اطرافت هست تا بگردی و پیدا کنی و تحسین کنی! مهم نیست کجا هستی و در چه شرایطی قرار داری! حتی اگه در یک زندان هم باشی، با هنرت میتونی زیبایی رو در ترک دیوار ببینی!
اصلا برای شروع کار، از همین سریال الان مون شروع کنیم!
قرار نیست سریال به عنوان فیلم ببینیم که …
باید تا میتونیم دنبال قانون وزیبایی در ثانیه به ثانیه فیلمی باشیم که بزرگترین الگوی ما-یعنی استاد عزیزم- در حال بازی کردن در اون فیلمه!
اصلا این خودش یه نعمت بزرگه مگه نه؟!
چی بهتر از اینکه به طور عملی ببینی استادت … الگوی زندگیت …. آموزنده ی تو … داره لحظات عادی زندگیش رو نشون میده با همه ی چالش ها و تجربیات و دیالوگ ها! به خدا حتی دیالوگ هاشونم الگوعه!
وقتی میبینم نصف گره رو خانم شایسته بسته و نصف دیگه رو استاد، بینهایت لذت میبرم
وقتی میبینم هر کدوم به گره خودشون ایمان دارن و با ایمان کار رو شروع میکنن لذت میبرم
وقتی میبینم هیچ کدوم، کاری به گره هم نداشتن و سعی در اصلاح یا از نو بستن به سلیقه خودشون نداشتن لذت میبرم
وقتی میبینم گره هردو بزرگوار در اوج قدرت و استحکام کار میکنه، لذت میبرم
وقتی میبینم حتی دیالوگ هاشونم سانسور نمیکنن لذت میبرم و به عزت نفس معرکه ای که ساختن پی میبرم! اینکه یک بار برای همیشه حرف مردم رو از زندگی شون بیرون کردن و در اوج راحتی و خودمونی بودنشون جلوی دوربین هزاران نفر هستن!
وقتی میبینم استاد هیچ وقت برای فیلم برداری از قبل آماده نمیشه و همیشه در اوج راحتی و در بهترین زمان و مکان فیلم برداری میکنن خوشحال میشم.
وقتی میبنم استاد دارن با عمل به الهاماتشون تک به تک کاراشون رو انجام میدن خوشحال میشم. تک به تک کارای ریز و دذرشت! از دنده عقب گرفتن ماشین موقع کشیدن درخت تااااا باز کردن سانروف سقف ماشین برای خانوم شایسته!
وقتی میبنم خانم شایسته هم دستکش داره تا اونم بتونه به الهاماتش در این کار عمل کنه خیلی لذت میبرم
صفر تا لحظات زندگی این دو بزرگوار برای ما پر از نکته؛ درس و زیبایی هست!
این سریال، هم درسه و هم لذت!
هم تمرینه و هم لذت!
هم یادگیری و هم لذت!
تمام لحظاتش سرشار از آگاهی در اون لذته!
و این برای من بینهایت ارزشمنده!
بیصبرانه منتظر دیدن قسمت های بعدی این سریال بینظیر هستم.
به قول عزیز دلم، با شروع این سریال و دنبال کردنش، دریچه ای از آگاهی های جدیدتر، درک های بهتر و نتایج بزرگتر در انتظار ماست.
منم مثل همیشه بینهایت ممنونم از فرکانس سپاسگزاری شما و تحسین کردنتون.
این برای من خیلی ارزشمنده
چه سوال جالبی …
راستش رو بگم من طی این مدت به شیطان فکر نکردم و اصلا حتی اسمش توی ذهنم نمیومده که بخوام جایگاهش رو پیدا کنم.
اما میدونم که …
جایی که ایمان باشه، ترس نیست
جایی ک ایمان باشه، اضطراب نیست
جایی که ایمان باشه، شک نیست
جایی که ایمان باشه، عجله نیست
جایی که ایمان باشه، هیچ چیز بدی نیست!
همانطور که ایمان رو نور لامپ اتاق فرض کنیم، با خاموش کردن لامپه که تاریکی میاد! وگرنه تاریکی خودش هیچ نیرویی نیست و نیرویی نداره! فقط وقتی که نور نباشه میاد!
واژه ها چه اهمیتی دارن؟!
کافیه بدونیم که در نبود ایمان، در زمانی که اتصال برقرار نباشه،
در کل در زمانی که حالمون خوب نیست،
یعنی فرکانسمون پایینه!
فرکانس پایین یعنی فرکانسی از جنس تمام مواردی که گفتم مثل ترس و اضطراب و عجله و عصبانیت و خشم و افسردگی …
اصلا همه رو شیطان نام گذاری کنیم!
چون همه ی اینا باعث نزول و پسرفت هرچه بیشتر در زندگی میشن!
چه تفاوتی داره اسمش رو چی بذاریم!
اصل و اساس و ریشه ماجرا اینه که بدونیم باید به هر طریقی شده در هر لحظه توجهمون بر زیبایی باشه تا بتونیم هر لحظه رو لذت ببریم! به قدری این کارو اگاهانه بکنیم تا فرکانس خوبی که ارسال میکنیم تداوم پیدا کنه!
چون بدون تداوم خواسته ها رخ نمیدن!
در این لحظاته که متصل به خداوندیم و تحت راهنمایی های لحظه به لحظه ش هستیم و ایمان رو در عمل نشون دادیم.
حالا شما به من بگین در چنین حالتی، جایگاه شیطان یا هر احساس نا مناسب و ناروایی کجاست؟!
من بینهایت ممنونم از موج عظیم فرکانس سپاسگزاری که روانه من کردین!
ممنونم از تحسین بینظیر شما
خوشحالم و تحسین میکنم شمایی که درک کردین قانون سپاسگزاری رو! حتی در جواب به کامنتی که براتون لذت بخش بوده! و این چیزی نیست جز درک قانون و عمل به قانون!
من تبریک به این آپشن سپاسگزاری، تحسین کنندگی و زیبابینی که روی شخصیت تون نصب کردید
امیدوارم و امید دارم در قالب همین شخصیت خودساخته، روز به روز بهتر از روز قبل، هرروز درکی بهتر از قوانین، هرروز عملی بهتر و هرروز احساسی بهتر رو نصیب خود کنید!
من بینهایت ممنون نگاه زیبا و زیبابین شما هستم که زیبایی هارو میبینه و تحسین و سپاسگزاری می کنه. یعنی سه تا از مهم ترین ویژگی هایی که باید به عادت تبدیل بشن و سپس جزئی از شخصیت ما بشن.
زیبادیدن
سپاسگزاری
تحسین کردن
تبریک میگم به عملکرد بینظیر شما و بینهایت ازتون ممنونم
واژه ها عاجزند از سپاسگزاری کردنم برای تحسین زیبای شما! چون سپاسگزاری در اصل یک فرکانسه و کلمات، فقط سهم اندکی از اون احساس لذت رو میتونن بیان کنن!
درسته!
احساس لذت بردن از چیزی، سبب شکل گیری فرکانس سپاسگزاری میشه .
الان در این لحظه، با خوندن کلمات شما، غرق در احساس خودارزشی، لذت و عزت هستم .
شما همون دست عزیز خداوندم هستین که خداوند از طریق شما با من صحبت کرد، خانم صحبتی عزیز!
کلمات شما از قلب تان برخواسته بود و ذهنتان مدیریت نوشتن را انجام داد! و این نشانه ی هماهنگی و صلح بین ذهن و قلب شماست!
دقت کردین چی شد؟!
شما با توجه به نکات مثبت کامنتای من و سپاسگزاری، فاصله ی بین ذهن و قلب رو کمتر و کمتر کردین و با هماهنگی این دو، چنین جملات گهرباری رو به من هدیه دادین! هدیه ای قلبی از جنس خداوند!
پس این چیزی نیست جز اثبات کارکرد قانون برای خوده خوده شما و این بینهایت ارزشمنده و بهتون تبریک میگم. چرا که الان کاملا لمس کردین که چرا سه تا خصلت توجه به زیبایی ها، تحسین و سپاسگزاری قانون اصلی زندگیه! چرا که علاوه بر تمامی اثراتی که خودتون میدونید؛ باعث کم شدن فاصله ی ذهن با روح (قلب) میشه که این تنها چیزیه که در زندگی لازم داریم.
خوشحالم که خداوند منو از این ناتوانی در سپاسگزاری از شما نجات داد و خودش شخصا، با نشون دادن عملکرد قانون، بهترین سپاسگزاری از جانب من انجام داد! سپاسی از جنس فرکانس لذت که باعث شد همین الان غرق در احساس خوبتری بشید و این همونی که من در جواب دیدگاه شما باید تقدیم میکردم.
نمیدونم چرا وقتی فهمیدم قراره یه سریال جدید با عنوان “زندگی در بهشت” برای بچه ها آماده بشه، خیلی خوشحال شدم… یه انرژی خوبی رو از این سریال دریافت کردم. مثل همیشه!
میدونین استاد …
داشتم با خودم فکر میکردم که یکی از تفاوت های بچه های سایت، با مردم عادی در اینه که ما حتی سریال هایی که میبینیم هم فرق داره! ملت هروز کلی سریال ایرانیو خارجی مختلف در انواع قدیمی و جدید رو میبینن اما سریال های شما به کارگردانی خانم شایسته عزیز و به بازیگری شما رو میبینیم!
جالبه هر موقع هم خبر یه سریال جدید رو بر روی سایت میبینیم، کلی خوشحال و هیجان زده میشیم … دقیقا مثل اونایی که منتظرن در سال جدید فلان سریال جدید اکران بشه و ببیننش بلکه بیشتر!
ما غیر عادیا …
ما غیر معمولیا …
ما خاص ها …
ما دو درصد افراد متفاوت جامعه، حتی سریالامون هم متفاوته!
چون به این باور رسیدیم که اولین قدم، برای ساخت زندگی دلخواه، چیزی نیست جز کنترل ورودی ها!
ما باور داریم که کنترل ورودی ها، چیزی نیست جز چیزایی که می بینیم، می شنویم و صحبت می کنیم.
ما باور داریم که همین ورودی ها وارد ذهن میشن و ذهن به طور ذاتی و فطری اعمال وظیفه میکنه و اونا رو هضم میکنه!
ما باور داریم که ذهن ورودی هارو به یاد میاره، در موردشون فکر میکنه، گفتگو و نجوا میکنه!
ما باور داریم که ذهن با تکرار این پروسه، شروع به ساخت باوری بر اساس ورودی هاش و تحلیل های اون ورودی میکنه!
ما باور داریم که باور ایجاد شده، خودش رو به صورت احساس نسبت به اون موضوع نشون میده.
ما باور داریم که احساس در درجه اول قطب نمای ماست و نشان دهنده ی میزان درستی یا نادرستی اون باوره!
ما باور داریم که احساس تبدیل به فرکانس میشه.
ما باور داریم که فرکانس، سفارش ما به جهانه!
ما باور داریم که فرکانس، زبان مشترک بین ما و جهانه!
ما باور داریم که که جهان فقط فرکانس ما رو میفهمه و نه هیچ چیز دیگه رو!
ما باور داریم که جهان بر اساس فرکانسی که از ما گرفته، طبق همون لیست، سفارشا رو آماده میکنه و تحویل میده!
ما باور داریم که که سفارش های دریافتی رو خودمون با فرکانسمون درخواست دادیم!
ما باور داریم که این درخواست، اگه آگاهانه باشه، خلق محسوب میشه و اگه غیر آگاهانه باشه، دعوت محسوب میشه!
ما باور داریم که تمام اتفاقات و شرایط زندگی مون رو در حال حاضر، خودمون خلق و یا دعوت کردیم!
ما باور داریم که که هررر لحظه در حال خلق یا دعوت سفارش هستیم!
ما باور داریم که این سفارش حاصل فرکانسه!
ما باور داریم که فرکانس، همون احساسه که به صورت بسته بندی درومده تا به جهان ارسال بشه!
ما باور داریم که هر احساس، برخواسته از یک باوره!
ما باور داریم که که هر باور، برخواسته از پردازش های تکراری و مکرر ذهنه! مثل تفکر، تجسم، نجوا
ما باور داریم که پردازش های ذهن در مورد چیزایی هست که دیده، شنیده یا در مورشون صحبت شده!
ما باور داریم که که دیده ها، شنیده ها و صحبت شده ها همان ورودی های ذهن ما هستند!
پس ورودی های ذهن، حکم مواد اولیه برای ذهن دارند که به ذهن میدیم! ذهن هم ذاتا هرچه رو بگیره طی مراحلی تبدیل به فرکانس میکنه و فرکانس، همون محصول تولیدی ذهن ماست.
درواقع ذهن ما فقط یک کار بلده و اما در اون کار به شدت ماهره!
اون کار چیزی نیست جز تولید فرکانس!
میدونی استاد …
از وقتی درک کردم که ذهنم؛ چه وظیفه ی مهم و ارزشمندی داره و چقدر کارش رو بدون نقص انجام میده …
عاشق ذهنم شدم و بهش عشق می ورزم!
این بیچاره که گناهی نداره
زندگی من اگه خوب اگه بد، حاصل فرکانسی بوده که تحویل جهان دادم
درسته این فرکانس حاصل ذهن منه اما ذهن من که به اختیار خودش این فرکانسو خراب نکرده!
تقصیر من بوده که مواد اولیه ام بد بوده و باعث تولید محصول بی کیفیت شده!
ذهن من هیچ دخالت و تقصیری نداشته و فقط کارش رو انجام داده!
میدونین یاد چی افتادم؟!
دقیقا یاد این افتادم که ذهن هم مثل قانون، هیچ دخالتی به سلیقه خودش نمیکنه و فقط وظیفش رو انجام میده!
همونطور که فرکانس تولیدی ما هرچه باشه، تبدیل به شرایط میشه و قانون خودش هیچ دخالتی در تغییر این فرکانس نمیده!
ورودی ذهن هم هرچه باشه، بدون هیچ تغییری تبدیل به فرکانس میشه!
چقدر جالب!
پس حالا که همه چی از ورودی شروع میشه، سعی میکنیم آگاهانه بگردیم دنبال مواد اولیه مناسب تا به ذهن مون بدیم .
به خدا همه چی از همین شروع میشه …
به خدااا
همین الان امتحانش کن و نتیجشو ببین!
همین الان برو پشت پنجره و فقط آسمون رو ببین بهش خیره شو!
حالا بگرد و تا میتونی دنبال جزئیات بگرد!
پرواز پرنده ها تو این فصل رو نگاه کن …
انواع و اقسام ابرا رو نگاه کن
نگاه کن چه طور این آسمون هم در حال تغییره!
خدا یک نقاشی متحرک و پویا برای همه ما آفریده و هرجای دنیا که باشیم برامون قابل دیدنه …
رنگ آسمونت رو ببین و با رنگ ابرا مقایسه کن …
حالا خورشید یا ماه یا ستاره قطبی رو پیدا کن …
خب …
الان چه طوری؟! حست بهتره نه؟! گفتیم احساس چیه؟! چیو نشون میده؟!
قطب نمای ماست و بهمون میگه کارمون، راهمون درسته یا نه! اگه الان حالت بهتره یعنی تو مقدمات فرکانس بهتر رو فراهم کردی و در این لحظه فرکانس خوبی تحویل جهانت دادی!
اما این فقط یک آزمایش ساده بود تا بفهمیم قانون جواب میده! تنها کاری که باید بکنیم اینه که همین کارو به مدت بیشتر در روز انجام بدیم.! به صورت آگاهانه … و به قدری تکرارش کنیم تا تبدیل به عادت بشه و در نهایت این عادت تبدیل به جزئی از شخصیت ما بشه!
اما برای این کار، مطمئنم به قدری زیبایی در اطرافت هست تا بگردی و پیدا کنی و تحسین کنی! مهم نیست کجا هستی و در چه شرایطی قرار داری! حتی اگه در یک زندان هم باشی، با هنرت میتونی زیبایی رو در ترک دیوار ببینی!
اصلا برای شروع کار، از همین سریال الان مون شروع کنیم!
قرار نیست سریال به عنوان فیلم ببینیم که …
باید تا میتونیم دنبال قانون وزیبایی در ثانیه به ثانیه فیلمی باشیم که بزرگترین الگوی ما-یعنی استاد عزیزم- در حال بازی کردن در اون فیلمه!
اصلا این خودش یه نعمت بزرگه مگه نه؟!
چی بهتر از اینکه به طور عملی ببینی استادت … الگوی زندگیت …. آموزنده ی تو … داره لحظات عادی زندگیش رو نشون میده با همه ی چالش ها و تجربیات و دیالوگ ها! به خدا حتی دیالوگ هاشونم الگوعه!
وقتی میبینم نصف گره رو خانم شایسته بسته و نصف دیگه رو استاد، بینهایت لذت میبرم
وقتی میبینم هر کدوم به گره خودشون ایمان دارن و با ایمان کار رو شروع میکنن لذت میبرم
وقتی میبینم هیچ کدوم، کاری به گره هم نداشتن و سعی در اصلاح یا از نو بستن به سلیقه خودشون نداشتن لذت میبرم
وقتی میبینم گره هردو بزرگوار در اوج قدرت و استحکام کار میکنه، لذت میبرم
وقتی میبینم حتی دیالوگ هاشونم سانسور نمیکنن لذت میبرم و به عزت نفس معرکه ای که ساختن پی میبرم! اینکه یک بار برای همیشه حرف مردم رو از زندگی شون بیرون کردن و در اوج راحتی و خودمونی بودنشون جلوی دوربین هزاران نفر هستن!
وقتی میبینم استاد هیچ وقت برای فیلم برداری از قبل آماده نمیشه و همیشه در اوج راحتی و در بهترین زمان و مکان فیلم برداری میکنن خوشحال میشم.
وقتی میبنم استاد دارن با عمل به الهاماتشون تک به تک کاراشون رو انجام میدن خوشحال میشم. تک به تک کارای ریز و دذرشت! از دنده عقب گرفتن ماشین موقع کشیدن درخت تااااا باز کردن سانروف سقف ماشین برای خانوم شایسته!
وقتی میبنم خانم شایسته هم دستکش داره تا اونم بتونه به الهاماتش در این کار عمل کنه خیلی لذت میبرم
صفر تا لحظات زندگی این دو بزرگوار برای ما پر از نکته؛ درس و زیبایی هست!
این سریال، هم درسه و هم لذت!
هم تمرینه و هم لذت!
هم یادگیری و هم لذت!
تمام لحظاتش سرشار از آگاهی در اون لذته!
و این برای من بینهایت ارزشمنده!
بیصبرانه منتظر دیدن قسمت های بعدی این سریال بینظیر هستم.
به قول عزیز دلم، با شروع این سریال و دنبال کردنش، دریچه ای از آگاهی های جدیدتر، درک های بهتر و نتایج بزرگتر در انتظار ماست.
بریم که بسازیم زندگی رو باز هم از این بهتر
سلام مرجان خانم،
اسم زیباتون رو تحسین میکنم !
منم مثل همیشه بینهایت ممنونم از فرکانس سپاسگزاری شما و تحسین کردنتون.
این برای من خیلی ارزشمنده
چه سوال جالبی …
راستش رو بگم من طی این مدت به شیطان فکر نکردم و اصلا حتی اسمش توی ذهنم نمیومده که بخوام جایگاهش رو پیدا کنم.
اما میدونم که …
جایی که ایمان باشه، ترس نیست
جایی ک ایمان باشه، اضطراب نیست
جایی که ایمان باشه، شک نیست
جایی که ایمان باشه، عجله نیست
جایی که ایمان باشه، هیچ چیز بدی نیست!
همانطور که ایمان رو نور لامپ اتاق فرض کنیم، با خاموش کردن لامپه که تاریکی میاد! وگرنه تاریکی خودش هیچ نیرویی نیست و نیرویی نداره! فقط وقتی که نور نباشه میاد!
واژه ها چه اهمیتی دارن؟!
کافیه بدونیم که در نبود ایمان، در زمانی که اتصال برقرار نباشه،
در کل در زمانی که حالمون خوب نیست،
یعنی فرکانسمون پایینه!
فرکانس پایین یعنی فرکانسی از جنس تمام مواردی که گفتم مثل ترس و اضطراب و عجله و عصبانیت و خشم و افسردگی …
اصلا همه رو شیطان نام گذاری کنیم!
چون همه ی اینا باعث نزول و پسرفت هرچه بیشتر در زندگی میشن!
چه تفاوتی داره اسمش رو چی بذاریم!
اصل و اساس و ریشه ماجرا اینه که بدونیم باید به هر طریقی شده در هر لحظه توجهمون بر زیبایی باشه تا بتونیم هر لحظه رو لذت ببریم! به قدری این کارو اگاهانه بکنیم تا فرکانس خوبی که ارسال میکنیم تداوم پیدا کنه!
چون بدون تداوم خواسته ها رخ نمیدن!
در این لحظاته که متصل به خداوندیم و تحت راهنمایی های لحظه به لحظه ش هستیم و ایمان رو در عمل نشون دادیم.
حالا شما به من بگین در چنین حالتی، جایگاه شیطان یا هر احساس نا مناسب و ناروایی کجاست؟!
سلام خانم صحبتی عزیز،
من بینهایت ممنونم از موج عظیم فرکانس سپاسگزاری که روانه من کردین!
ممنونم از تحسین بینظیر شما
خوشحالم و تحسین میکنم شمایی که درک کردین قانون سپاسگزاری رو! حتی در جواب به کامنتی که براتون لذت بخش بوده! و این چیزی نیست جز درک قانون و عمل به قانون!
من تبریک به این آپشن سپاسگزاری، تحسین کنندگی و زیبابینی که روی شخصیت تون نصب کردید
امیدوارم و امید دارم در قالب همین شخصیت خودساخته، روز به روز بهتر از روز قبل، هرروز درکی بهتر از قوانین، هرروز عملی بهتر و هرروز احساسی بهتر رو نصیب خود کنید!
سلام زهرا خانم
ممنونم که همیشه با کامنتای پر انرژی تون فرکانس زیبای سپاسگزاری و تحسین رو به من هدیه میدین!
بینهایت برام ارزشمنده
و از طرفی خوشحالم بابت عمل کردن بهتر بهتر شما به قوانین
همین که عادت به سپاسگزاری و تحسین رو در خودتون پرورش دادین خیلی برای من ارزشمنده و بینهایت ممنونم.
خوشحالم که قانون اول زندگی رو به بهترین نحو اجرا میکنید.
خدارو شکر میکنم بابت تمام هم مسیرانم
سلام یاسمین خانم،
من بینهایت ممنون نگاه زیبا و زیبابین شما هستم که زیبایی هارو میبینه و تحسین و سپاسگزاری می کنه. یعنی سه تا از مهم ترین ویژگی هایی که باید به عادت تبدیل بشن و سپس جزئی از شخصیت ما بشن.
زیبادیدن
سپاسگزاری
تحسین کردن
تبریک میگم به عملکرد بینظیر شما و بینهایت ازتون ممنونم
سلام آقا محسن عزیز،
خوشحالم از درک قشنگ شما نسبت به یکی از مهم ترین اصول قانون!
دقیقا!
استمرار، اصل جدایی ناپذیر پیشرفته!
دقیقا مثل شعله ی یک بالن برای پروازه !
تا زمانی که شعله روشن باشه، بالن پرواز میکنه و به محض اینکه شعله خاموش بشه، بالن دوباره پایین میاد تا جایی که ممکنه دوباره بر زمین بشینه!
دقیقا
ممنون از درک قشنگ و نکاه زیبای شما
سلام من به شما مبینا خانم،
خیلی خوشحالم از دریافت پیام سرشار از تحسین و سپاسگزاری شما !
من بینهایت ممنون نگاه زیبا و زیبابین شما هستم که همه چیز رو زیبا میبینه و مهم تر از همه تحسین و سپاسگزاری میکنه.
بله دقیقا!
قطعا این خوده شما بودین که در وهله اول با فرکانسی ارسال کردین، در مدار دیدن این من و جملات قرار گرفتین و براتون قابل درک و لذت بخش بوده.
و شما هم به بهترین نحو با فرکانس لذت و سپاسگزاری که تحویل جهان دادین، اعلام کردین زیبایی های بیشتری رو میخواین.
راستی بک گراند زیبای عکستون به نظر خیلی آشنا میاد و شباهت زیادی به پوشش گیاهی جزایر اسلامی در اطراف دریاچه ارومیه داره. درست گفتم؟!
سلام پریسا خانم،
منم به همون اندازه الان غرق احاس شور وشعف هستم به دلیل فرکانس زیبایی از همون جنس که در قالب پایخ به دیدگاهم به من هدیه دادین!
من بینهایت ممنون شما و نگاه زیبابین شما هستم
من سپاسگزار تحسین های خداگونه ی شما هستم.
در وهله اول این خوده شما بودین که فرکانستون در مداری قرار گرفتین که با نوشته های من روبرو بشین و مهم تر از همه براتون قابل درک و لذت بخش باشه!
پس تبریک میگم به عملکرد شما و فرکانس خوبی که تحویل جهانتون دادین.
و باز هم ممنونم از اینکه با سپاسگزاری و تحسین، به جهان اعلام کردین لذت و درک بیشتری رو میخواید!
شما خوب قانون رو اجرا می کنی دوست عزیز!
سلام شما خانم،
ممنونم از نگاه زیبا و زیبابین شما
و درود بر عملکردتون نسبت به قوانین با سپاسگزاری کردن و تحسینتون.
خانم صحبتی عزیز،
واژه ها عاجزند از سپاسگزاری کردنم برای تحسین زیبای شما! چون سپاسگزاری در اصل یک فرکانسه و کلمات، فقط سهم اندکی از اون احساس لذت رو میتونن بیان کنن!
درسته!
احساس لذت بردن از چیزی، سبب شکل گیری فرکانس سپاسگزاری میشه .
الان در این لحظه، با خوندن کلمات شما، غرق در احساس خودارزشی، لذت و عزت هستم .
شما همون دست عزیز خداوندم هستین که خداوند از طریق شما با من صحبت کرد، خانم صحبتی عزیز!
کلمات شما از قلب تان برخواسته بود و ذهنتان مدیریت نوشتن را انجام داد! و این نشانه ی هماهنگی و صلح بین ذهن و قلب شماست!
دقت کردین چی شد؟!
شما با توجه به نکات مثبت کامنتای من و سپاسگزاری، فاصله ی بین ذهن و قلب رو کمتر و کمتر کردین و با هماهنگی این دو، چنین جملات گهرباری رو به من هدیه دادین! هدیه ای قلبی از جنس خداوند!
پس این چیزی نیست جز اثبات کارکرد قانون برای خوده خوده شما و این بینهایت ارزشمنده و بهتون تبریک میگم. چرا که الان کاملا لمس کردین که چرا سه تا خصلت توجه به زیبایی ها، تحسین و سپاسگزاری قانون اصلی زندگیه! چرا که علاوه بر تمامی اثراتی که خودتون میدونید؛ باعث کم شدن فاصله ی ذهن با روح (قلب) میشه که این تنها چیزیه که در زندگی لازم داریم.
خوشحالم که خداوند منو از این ناتوانی در سپاسگزاری از شما نجات داد و خودش شخصا، با نشون دادن عملکرد قانون، بهترین سپاسگزاری از جانب من انجام داد! سپاسی از جنس فرکانس لذت که باعث شد همین الان غرق در احساس خوبتری بشید و این همونی که من در جواب دیدگاه شما باید تقدیم میکردم.
سپاس خداوندم
سپاس شما دست خداوندم