https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/04/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-04-23 08:09:302024-12-18 13:01:15سریال زندگی در بهشت | قسمت 2
635نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
قدم دوم و فایل بسیار زیبای شماره دو از سریال زندگی در بهشت
چقدر خوبه که ما آدم ها به خدا توکل کنیم و کار رو شروع کنیم و به قول استاد به محض اینکه شروع میکنیم و قدم در مسیر میزاریم خداوند قدم های بعدی رو برای ما روشن میکنه فقط کافیه امیدداشته باشیم و با استمرار داشتن ، به نتیجه ای که قراره اتفاق بیفته فکر کنیم و از لحظه لحظه کارهایی که داریم برای هدفمون انجام میدیم لذت ببریم
همون طور که مریم جون از چوب های کوچک شروع کرد و قدم های بعدی در مسیر بهتون گفته شد
و نتیجه قشنگش:
صبح روز بعد اثری از چوب ها باقی نمونده بود و paradise زیباتر از همیشه میدرخشید و فضای دید دریاچه فوق العاده شده بود
وبه قول استاد چقدر این احساس بعد از اتمام کار قشنگه و چقدر بهمون حس قدرت میده
که تونستم کار رو با موفقیت به اتمام برسونیم
خداروشکر که ردپای دومم رو نوشتم
بعد از گذشت و گذار در paradise زیبا با دوربین مریم جون چقدر حس قشنگی دارم و حالم فوق العادست
سلام به همگی دوستان و استاد عزیز و مریم بانوی مهربان
من یه چیزی رو از استاد یاد گرفتم و سعی میکنم که بهش عمل کنم:« هرجا توی فایل صوتی یا تصویری یه نکتهای گرفت تو رو ، همونجا صبر کن، فیلم رو پاز کن ، استاپ کن و بهش فکر کن ، در موردش بنویسم ، با خودت حرف بزن و خلاصه سعی کن اون موضوع رو توی خودت نهادینه کنی»
تقریبا آخرای این قسمت بود که استاد گفت :«وقتی ین کاری رو شروع میکنی و به اتمام میرسونه خیلی احساس لذت میکنی»
یاد خودم افتادم که دو ماه پیش به خودم گفتم باید تهتوی کار کردن با اینستاگرام رودربیارم و توش قوی بشم و به خودم قول دادم که سعی کنم از این مسیر لذت ببرم
الان که دو ماه گذشته میبینم که چقدر کیف کردم تو این مسیر و پست و استوری گذاشتن رو تقریبا یاد گرفتم و هر بار خدارو شکر کردم بابتش
وقتی که دارم از مسیر لذت میبرم هم به خواسته خودم میرسم و هم زندگی واقعی رو تجربه میکنم و هم احساس خیلی خیلی خوبی دارم
واقعا از همین داستانی به این سادگی میشه بی نهایت درس گرفت و من الان میخوام راجب اون قسمتی که خانم شایسته گفتند روشنایی در دل تاریکی صحبت کنم ولی قبلش باید بگم که واقعا هر دوی شما رو بخاطر داشتن این رابطه بی نهایت زیبا قشنگ و فوق العاده و پر از احترام و صمیمیت توام با هم تحسین می کنم.
وقتی خانم شایسته گفتند روشنایی در دل تاریکی من به یاد این عبارت از استاد افتادم: وضوح از طریق تضاد ، به این معنا که ما می تونیم از تضادهایی که پیش میاد توی زندگیمون واسمون انگیزه بگیریم برای ادامه دادن برای حرکت کردن برای شناخت خواسته هامون و در ادامه رسیدن به خواسته هامون. هیچوقت تضاد یک تاریکی مطلق نیست بلکه یک روشنایی در میان تاریکی رو به ما نشون میده که خواسته ماست و ما باید به سمت اون روشنایی حرکت کنیم. تضاد بی پولی خواسته پولدارشدن رو بوجود میاره تضاد بیماری خواسته سلامتی رو بوجود میاره و این روند جهانه برای گسترش بی نهایت کیهان. امیدوارم که همه مون خواسته هامون رو به خوبی بشناسیم و روز به روز بهشون نزدیکتر بشیم
سلام به استاد عزیزم ، مریم جان شایسته و تمامی دوستان بی نظیرم در سریال زندگی در بهشت
بقول خانم مریم اااااااااینجا چقدرررررررررررر قشنگه ، خدای من بی نهایت بابت این همه زیبایی شکرت
چه تصویر فوق العاده ای دیدم من از این شگفتی شب و روز پرادایس ، خداااایا بی نهایت شکرت
واقعا اسم بی نظیری برای این مکان الهی انتخاب شده ، بهشت واقعا خود خود بهشته
دو نکته ای که در این قسمت بیشتر از هر چیزی برای من آموزنده بود ؛ اینکه به یک باور فراوانی در مورد چوب رسیدم ، توی فضای طبیعت اکثر جاها که قرار میگرفتم ، وقتی میخواستیم آتیش روشن کنیم ، همش محتاطانه از چوب استفاده میکردم که مبادا چوب تموم شه و برای دفعات بعد نمونه ، ولی با دیدن این فایل یه فراوانی رو به ذهنم یادآوری کردم که چقدر چوب هست و ما میتونیم با خیال آسوده آتشمونو عَلم کنیمو ازش لذت ببریمو و خوشحال باشیم ؛ خدای من بی نهایت بار شکرت که جهانی پر از فراوانی و نعمت برای ما خلق کردی
و اما نکته دومی که تو این قسمت عمیق احساسش کردم ، باز هم تکامل بود ، من از قسمت 189 به تماشای قسمتای اول هدایت شدم و جالب اینجا بود تو اون قسمتم کلی آتش بازی بود ، تو اون قسمت استاد با دوستان عزیزشون آقا رامتین و خانم سمیه با تدارکی که خانم مریم عزیز برای آتش بازی هم آماده کرده بود کنار هم یه جشن و شادی حسابی بپا کردند ، جالب اینجا بود که اونجا هم چوب های اضافی ، با همکاری دوستان استاد جمع آوری شده بود و بنظرم مقدارش خیلی بیشتر از مقدار این قسمت بود و چیزی که توجه منو در تفاوت این دو قسمت به خودش جلب کرد این بود که استاد خیلی راحت تر اون آتش رو بپا کرد و در نهایت هم همه ی چوبا سوختن و از ابتدا تا انتها هم از سوخته شدن چوب ها لذت بردن و کلی هم عکس برداری کرده بودند و حتی فضای که برای آتش انتخاب شده بود به گونه ای بود که بالای آتش هیچ درختی وجود نداشت و جلوگیری میشد از سوخته شدن برگ ها ، اینجا تکامل رو قشنگ احساس کردم که حتی تو نحوه مدیریت آتش هم میشود با استفاده از تکامل و کسب تجربه بیشتر از این که تلاش فیزیکی بکنیم ، بشینیم و لذت ببریم ، این یکی از اصلی ترین اصل های قانون بود ، خدای من شکرت بابت این آگاهی
بله این اصل قانونه فقط باید شروع کرد ، انجام داد ، تکامل را طی کرد و بهبود گرا بود ، تا خودمون رو به کمال برسونیم ، در غیر اینصورت هیچ گرمای آتش ، عکسبرداری دوستانه ، آتش بازی و نور آتشی در کار نیست.
زندگی با تابش نور خدای مهربان در جریان است.
خوشحال و سرزنده باشید.
همگی در پناه الله مهربان سعادتمند ، ثروتمند ، شاد و با ایمان در دنیا و آخرت باشید.
سلام به استاد ارزشمندم🫀سلام به خانم شایسته عزیز دل🫀 سلام به همه ساکنین بهشت الهی
خب بریم به ریشه ها برسیم
ذهنیت من نسبت به حل مسائل بیشتر حل مسائل فیزیکی بود
مثلاً شیر آب خرابه ، چکه میکنه تو درستش میکنی
مثلاً گوشیت یه مسله ای تو اینترنتش داره تو درستش میکنی
مثلاً داری خیاطی میکنی حالا یه مسله پیش میاد و حالا با هدایت ها و راهکار ها تو درستش میکنی
و هرچیزی که مربوط به یه حالت مادی باشه بیشتر ذهنیت من به حل مسائل این شکلی بود غافل از اینکه حل مسائل روحی ، روانی و… وجود دارد
و الان که اندکی تأمل کردم تعمّق کردم دیدم بابا من خیلییییییی مسائل های زندگی ام رو حل کردم فقط اونارو نمیدیدمشون و یا به خودم یاد آوری نمیکردم
حتی کوچکترین حل مسائل رو باید برای ذهن خودت بزرگ کنی باید از کاه برای ذهنت کوه بسازی که آقا یادت میاد تو این همه مسائل هارو حلشون کردی اینو اینو اینو اینو اینو اینو یادت میاد هی به خودت یاد آوری کنی
یادم میاد بچه که بودم فکر کنم 7 ، 8 یا 9 سالگی ام بود خیلی تپل بودم و نمیتونستم جورابم رو بپوشم یا بنده کفش هامو ببندم مادرم یا خواهرم برام مسائل پوشیدن جوراب یا بند کفش هامو حل میکرد بعد رفته رفته خودم یاد گرفتم و باور کردم که میتونم انجام بدم و انجام دادم و همین خودش حل مسائل هست
یادم میاد زمان هایی خیلی لکنت زبان داشتم و این بزرگترین مسله زندگی من بود و خواسته من روان شدن صحبت کردنم بود خواسته من سخنرانی کردن من بود خواسته من مسلط شدن به صحبت کردن هایم بود این خواسته قلبی 🫀 من بود و من هدایت شدم و الگویی رو دیدم که مثل من بود و بهم این باور را داد که تو هم میتونی و من ناآگاهانه قوانین را رعایت میکردم و از روی عشق و میل شدید رسیدن به خواسته ام دنبال الگوهایی میگشتم که مثل من بودن و به خواسته هاشون رسیدن خیلی از بازیگران رو دیدم که لکنت زبان داشتن و بازیگران حرفهای شده بود و هی دنبال الگو میگشتم ( توی اینترنت سرچ میکردم و الگو پیدا میکردم ) و آرام آرام برای ذهنم منطقی شد و باور کردم که میشود ، میشود
من هم میتونم و آرام آرام هدایت شدم و تکامل من در چندین سال طی شد و به جایی رسیدم که از من درخواست میکردن و توی سمینار های آموزشی شرکت میکردم و سخنرانی میکردم
و تونستم بزرگترین مسله زندگی ام رو تا حدود خیلی خیلی خیلیییییی زیاد و بالایی حلش کنم و خیلییییی کارهایی رو انجام بدم و حتی خیلی از افراد هایی که مثل بلبل صحبت میکردن مثل من نمیخواستند و توکل نمیکردند و شجاعت به خرج نمیدادند نه اینکه نمیتوانستند بلکه نمیخواستند و توکل و اعتماد نمیکردند به خدای درونشون
یادم میاد تو بچگی خیلی خیلی تپل بودم فکر کنم 13 سالگی از شدت تپلی وقتی داشتم از مدرسه می آمدم خونه به یه تضاد جسمانی خوردم ، درست یادم نیست فکر کنم فکرررررر کنم قلبم یه کوچولو درد گرفت یادم میاد تو سن 14 سالگی وقتی خودم رو وزن کردم 74 کیلو گرم بودم الان که 27 سال 9 ماه 16 روزم هست (بنده متولد 1376/1/1 هستم)تقریباً 70 تا 72 کیلو گرم هستم
خلاصه اومدم خونه کلی ورزش کردم و قلبم آروم شد به خودم قول دادم که لاغر بشم و آرام آرام هدایت شدم به موقعیت هایی و هی آرام آرام تکاملم طی شد و یکی از کارهایی که انجام دادم ورزش کشتی رو شروع کردم تو سن 14 سالگی وقتی شروع به ورزش کشتی کردم طی چند سال از 74 کیلو گرم رسیدم به 58 کیلو گرم تقریباً یه 4 سالی من ورزش کشتی رو ادامه دادم
و یکی از مسائل زندگی ام اضافه وزنم بود که حلش کردم و خیلی ها میگفتن دم غیرتت گرم خیلی خوب وزن کم کردی
یادمه بخاطر یه سری مسائل های زندگی ام از خیلی ها ناراحت عصبی و تقریباً تقریباً کینه داشتم و حتی بخاطر اتفاقات که برام افتاده بود و خطا های خودم احساس درونی گناه رو داشتم
این ها مسائل های روحی و روانی من بودن و خواسته من آرامش درونی رضایت درونی خودم از خودم رضایت خدایم از من صلح درونی خواسته قلبی🫀من این بود که آرامش روحی روانی درونی داشته باشم
و آرام آرام تکاملم طی شد و طبق قوانین الگوهایی دیدم درمورد الگوهایی خوندم حرکت کردم باور کردن الهامات خداوند مثال های خداوند به قلبم الهام شد آرام آرام پذیرفتم باور کردم
آرام آرام پذیرفتم من خالق تمام زندگی ام هستم و هییییییی طرز فکر متفاوت تر باور بهتر و…
تا به الان که تکاملم طی شده خیلی به آرامش و صلح درونی رسیدم
و هنوزم تکاملم داره طی میشه
ان شاالله تا نتیجه گرفتن های بعدی حالا چه روحی روانی و کسب ثروت و اتفاقات خوووووب و حل مسائل های زندگی و روان شدن زندگی و…
میام از خودم و نتیجه هایم رد پا میزارم
خدا جونم به یقین زیباترین و آرامش بخش ترین لحظات زندگی من بندگی کردن تو بوده و هست و ان شاالله خواهد بود
خدایا تنها فقط تو را میپرستم و تنها فقط از تو یاری میجویم و بس خدایا خودت من را به راه راست هدایتم کن به راه کسانی که بهشون نعمت داده ای
تحسین میکنم شما دو عزیز دل رو چقدر قشنگ کارهای خوب همدیگه رو بیان میکنید تو دلتون نگه نمیدارین که مثلاً نگم حالا مگه چیه
فکر نکنه چیکار کرده ،بخدا که همش از منیت میاد
شما البته عادت کردین به تحسین همدیگه
زبان تحسین گر یه موهبت بزرگه
ان شالله یاد بگیرم به جای قضاوت تحسین کنم
منم تمرین کنم یاد بگیرم الان برای پدر و مادرم خوبه تحسین میکنم ولی باید برای بقیه هم بیان کنم ان شالله خدای من یاریم کن صدق بالحسنی بشم
چقدر استاد حق گفتین هرکاری اولش سخته ولی تجسم نقطه پایان آدم رو امیدوار میکنه
من چند وقت پیش دو دست متکای شاه نشین خوشگل برای خونم خریدم و یک فروشنده بسیار محترم ومهربون اونا رو تو ماشین جاداد
من اومدم خونه فقط یک دستش رو آوردم خونه یه دستش هنوز تو ماشینه سنگینیش منو میترسونه ولی شمارو دیدم که این درختان بزرگ رو جابجا کردین فردا میارمشون بالا ان شالله،
من عاااااااشق شما دو نفر هستم ، هررررر قدر از زیبایی های این ویدیو بگم کم گفتم ، هرررر قدر از هدایت الله بگم کم گفتم
من امروز کد نویسی روز چهارمم رو انجام دادم و از الله خواستم که منو هدایت کنه به اینکه فراوانی بیشتر و بیشتری رو در جهان ببینم و امروز کلی ماشین لوکس لاکچری دیدم
توی این فایل زیبا هم که دیگه غوغای فراوانی بود
دریاچه فوق زیبا
آسمانی که هرررر بار شکل ابرهاش فوق داشت و زیباتر بود
اون همه درخت و چمن
آتشی که فوق العاده بود
عشق بین شما دو نفر که من هررررر بار میبینم از صمیم قلبم تحسین میکنم و خداروشکرررر میکنم که اینچنین رابطه رویایی دارید
خداوند هرررر لحظه من رو هدایت میکنه و امروز دومین روزی بود که من فایل زندگی در بهشت رو دیدم و قسمت دومش رو دیدم
ایمان دارم که با تعهداتی که به خودم دادم و به لطف الله یکتا دارم انجام میدم نتایج رویایی و معجزات در راهن
در راستای تمرکز بر زیبایی های امروز از همه فقط تعریف کردم و نکات زیباشون رو بهشون یادآوری کردم ، و چقدرررر خوشحال شدن و خودم چه انرژی فوق العاده ای گرفتم
باشگاه که رفتم کلی لباس های خوشگل دوستام پوشیده بودن که بهشون گفتم و از صمیم قلبم ذوقم رو نشون دادم و خوشحال شدم
الهی صد هزاااار مرتبه شکرت که در جهانت من درخواست میکنم و تو اجابت میکنی به مصداق :
اذا سالک عبادی عنی فانی قریب اجیب الدعوه الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی و لیومنو بی و لعلکم یرشدون
به نام خدایی که هر چه دارم از اوست و من هیچ هیچ ام
سلام به استاد عزیزم و مریم نازنینم ️
خداروهزاران مرتبه شکر میکنم که در این مسیر زیبا هستم و خداوند هر لحظه مرا به زیبایی های بیشتر و درک بهتر این آگاهی ها هدایت میکنه
چقدر قسمت دوم سریال زندگی در بهشت زیبا و پراز آگاهی های ناب بود
چقدر لذت بردم از دیدن استاد و این همه زیبایی هایی که توسط استاد و مریم نازنین به اشتراک گذاشته شد
چقدر پاکسازی محیط زندگی به زیباتر شدنش کمک میکنه …آتش زیبا و گرم که با خاشاک خشک و کوچیک شروع شده و با از بین بردن ضایعات آتیش بزرگ و زیبایی درست شد که هم نور و گرما بده هم محیط رو زیبا تر کنه
چقدر زندگی بدون نور بی معنا میشه ، نوری که محیط اطرافت رو روشن میکنه تا بهتر زیبایی ها رو ببینی ، چقدر سخته که از خدای درونت ، نور وجودت دور باشی و درتاریکی جهل بسر ببری و هیچ زیبایی رو نبینی
چقدر پاکسازی روحمون ، افکارمون از باورهای اشتباه ، از خس و خاشاک ، از علف های هرز ، میتونه باعث زیباتر شدن زندگی بشه ، وقتی میایم ک تصمیم میگیریم که دیدگاهمون رو به زندگی و به اطرافمون عوض کنیم و زیبایی ها رو ببینیم ، باید اول آلودگی ها و ناپاکی ها و باورهای اشتباه رو پاک کنیم ، علف های هرز رو از بین ببریم شاید شروعش سخت باشه ولی وقتی قدم در راه گذاشتیم خود راه به ما کمک میکنه تا راحت تر این مسیر رو طی کنیم و براحتی و پاکی برسیم
من متوجه شدم در طول هفت ماه اخیر که وقتی ما کنترل ذهن نداریم و جهت مشخصی بهش نمیدیم و در لحظه نیستیم به افکار
حالتی مثل حالت کش میدیم ، یعنی بعد از مدت کوتاه دوباره بر میگرده و جمع میشه سر جای اولش ، و اون لحظه احساس میکنیم ما کار خاصی برای خودمون نکردیم و احساس پایین مواجه میشیم .
این ذوق کردنها در کنار آتیش نشان دهنده این است اینها زندگی خودشون رو خلق کردند و لحظه جز همان لحظه نیست .
این به این معنی است که باید منطقی کار کرد یعنی ذهن را باید دستاوردهایی که بدست میاریم احاطه کرد تا ما از خیال و وهم فاصله بگیریم و ارزش لحضات خود را بالا ببریم .
با یاری خدا
ساعت 20:30 دقیقه 24 شهریور 1403
قدم دوم و فایل بسیار زیبای شماره دو از سریال زندگی در بهشت
چقدر خوبه که ما آدم ها به خدا توکل کنیم و کار رو شروع کنیم و به قول استاد به محض اینکه شروع میکنیم و قدم در مسیر میزاریم خداوند قدم های بعدی رو برای ما روشن میکنه فقط کافیه امیدداشته باشیم و با استمرار داشتن ، به نتیجه ای که قراره اتفاق بیفته فکر کنیم و از لحظه لحظه کارهایی که داریم برای هدفمون انجام میدیم لذت ببریم
همون طور که مریم جون از چوب های کوچک شروع کرد و قدم های بعدی در مسیر بهتون گفته شد
و نتیجه قشنگش:
صبح روز بعد اثری از چوب ها باقی نمونده بود و paradise زیباتر از همیشه میدرخشید و فضای دید دریاچه فوق العاده شده بود
وبه قول استاد چقدر این احساس بعد از اتمام کار قشنگه و چقدر بهمون حس قدرت میده
که تونستم کار رو با موفقیت به اتمام برسونیم
خداروشکر که ردپای دومم رو نوشتم
بعد از گذشت و گذار در paradise زیبا با دوربین مریم جون چقدر حس قشنگی دارم و حالم فوق العادست
امروز 26 شهریور 1403
خدایا شکرت که هدایت شدم ومیتونم اینهمه زیبایی رو ببینم،
خدایا شکرت که دونفر مثل استاد عزیزم ومریم جان باعشقی بسیار زیبا و مکانی بهشتی زندگی میکنن ماروهم آماده و پذیرا و دارای اینهمه زیبایی که میبینیم کن
خدای خوبم شکرت که حالم خیلی خوبه
من عاشق صدای طبیعتم
عاشق صدای آتیش
عاشق صدای شب
عاشق صدای جیرجیرک در سکوت شب
عاشق صدای باد
عاشق صدای خروسی که الان صداشوشنیدم
عاشق صدای دریا
عاشق صدای خودم که همیشه تو سرم با افکارزیبا میشنوم
خدایا من عاشق توام که درهمه جای زندگیم به همه شکل جریان داری منو به سمت دیدن بیشتر خودت هدایتم کن
دوستت دارم خدای مهربون وبخشنده من
سلام به همگی دوستان و استاد عزیز و مریم بانوی مهربان
من یه چیزی رو از استاد یاد گرفتم و سعی میکنم که بهش عمل کنم:« هرجا توی فایل صوتی یا تصویری یه نکتهای گرفت تو رو ، همونجا صبر کن، فیلم رو پاز کن ، استاپ کن و بهش فکر کن ، در موردش بنویسم ، با خودت حرف بزن و خلاصه سعی کن اون موضوع رو توی خودت نهادینه کنی»
تقریبا آخرای این قسمت بود که استاد گفت :«وقتی ین کاری رو شروع میکنی و به اتمام میرسونه خیلی احساس لذت میکنی»
یاد خودم افتادم که دو ماه پیش به خودم گفتم باید تهتوی کار کردن با اینستاگرام رودربیارم و توش قوی بشم و به خودم قول دادم که سعی کنم از این مسیر لذت ببرم
الان که دو ماه گذشته میبینم که چقدر کیف کردم تو این مسیر و پست و استوری گذاشتن رو تقریبا یاد گرفتم و هر بار خدارو شکر کردم بابتش
وقتی که دارم از مسیر لذت میبرم هم به خواسته خودم میرسم و هم زندگی واقعی رو تجربه میکنم و هم احساس خیلی خیلی خوبی دارم
خدایا شکرت به خاطر این همه حس خوب
سلام به استاد گرامی و خانم شایسته عزیز
واقعا از همین داستانی به این سادگی میشه بی نهایت درس گرفت و من الان میخوام راجب اون قسمتی که خانم شایسته گفتند روشنایی در دل تاریکی صحبت کنم ولی قبلش باید بگم که واقعا هر دوی شما رو بخاطر داشتن این رابطه بی نهایت زیبا قشنگ و فوق العاده و پر از احترام و صمیمیت توام با هم تحسین می کنم.
وقتی خانم شایسته گفتند روشنایی در دل تاریکی من به یاد این عبارت از استاد افتادم: وضوح از طریق تضاد ، به این معنا که ما می تونیم از تضادهایی که پیش میاد توی زندگیمون واسمون انگیزه بگیریم برای ادامه دادن برای حرکت کردن برای شناخت خواسته هامون و در ادامه رسیدن به خواسته هامون. هیچوقت تضاد یک تاریکی مطلق نیست بلکه یک روشنایی در میان تاریکی رو به ما نشون میده که خواسته ماست و ما باید به سمت اون روشنایی حرکت کنیم. تضاد بی پولی خواسته پولدارشدن رو بوجود میاره تضاد بیماری خواسته سلامتی رو بوجود میاره و این روند جهانه برای گسترش بی نهایت کیهان. امیدوارم که همه مون خواسته هامون رو به خوبی بشناسیم و روز به روز بهشون نزدیکتر بشیم
در پناه خدای مهربان باشید….
به نام خداوند بخشنده و مهربان
خدای من که خالق تمام این زیبایی هاست
(ردپای من از روز دوم زندگی در بهشت)
سلام به استاد عزیزم ، مریم جان شایسته و تمامی دوستان بی نظیرم در سریال زندگی در بهشت
بقول خانم مریم اااااااااینجا چقدرررررررررررر قشنگه ، خدای من بی نهایت بابت این همه زیبایی شکرت
چه تصویر فوق العاده ای دیدم من از این شگفتی شب و روز پرادایس ، خداااایا بی نهایت شکرت
واقعا اسم بی نظیری برای این مکان الهی انتخاب شده ، بهشت واقعا خود خود بهشته
دو نکته ای که در این قسمت بیشتر از هر چیزی برای من آموزنده بود ؛ اینکه به یک باور فراوانی در مورد چوب رسیدم ، توی فضای طبیعت اکثر جاها که قرار میگرفتم ، وقتی میخواستیم آتیش روشن کنیم ، همش محتاطانه از چوب استفاده میکردم که مبادا چوب تموم شه و برای دفعات بعد نمونه ، ولی با دیدن این فایل یه فراوانی رو به ذهنم یادآوری کردم که چقدر چوب هست و ما میتونیم با خیال آسوده آتشمونو عَلم کنیمو ازش لذت ببریمو و خوشحال باشیم ؛ خدای من بی نهایت بار شکرت که جهانی پر از فراوانی و نعمت برای ما خلق کردی
و اما نکته دومی که تو این قسمت عمیق احساسش کردم ، باز هم تکامل بود ، من از قسمت 189 به تماشای قسمتای اول هدایت شدم و جالب اینجا بود تو اون قسمتم کلی آتش بازی بود ، تو اون قسمت استاد با دوستان عزیزشون آقا رامتین و خانم سمیه با تدارکی که خانم مریم عزیز برای آتش بازی هم آماده کرده بود کنار هم یه جشن و شادی حسابی بپا کردند ، جالب اینجا بود که اونجا هم چوب های اضافی ، با همکاری دوستان استاد جمع آوری شده بود و بنظرم مقدارش خیلی بیشتر از مقدار این قسمت بود و چیزی که توجه منو در تفاوت این دو قسمت به خودش جلب کرد این بود که استاد خیلی راحت تر اون آتش رو بپا کرد و در نهایت هم همه ی چوبا سوختن و از ابتدا تا انتها هم از سوخته شدن چوب ها لذت بردن و کلی هم عکس برداری کرده بودند و حتی فضای که برای آتش انتخاب شده بود به گونه ای بود که بالای آتش هیچ درختی وجود نداشت و جلوگیری میشد از سوخته شدن برگ ها ، اینجا تکامل رو قشنگ احساس کردم که حتی تو نحوه مدیریت آتش هم میشود با استفاده از تکامل و کسب تجربه بیشتر از این که تلاش فیزیکی بکنیم ، بشینیم و لذت ببریم ، این یکی از اصلی ترین اصل های قانون بود ، خدای من شکرت بابت این آگاهی
بله این اصل قانونه فقط باید شروع کرد ، انجام داد ، تکامل را طی کرد و بهبود گرا بود ، تا خودمون رو به کمال برسونیم ، در غیر اینصورت هیچ گرمای آتش ، عکسبرداری دوستانه ، آتش بازی و نور آتشی در کار نیست.
زندگی با تابش نور خدای مهربان در جریان است.
خوشحال و سرزنده باشید.
همگی در پناه الله مهربان سعادتمند ، ثروتمند ، شاد و با ایمان در دنیا و آخرت باشید.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدای هدایتگرم به صراط مستقیم
سلام به وجود ارزشمند خودم
سلام به استاد ارزشمندم🫀سلام به خانم شایسته عزیز دل🫀 سلام به همه ساکنین بهشت الهی
خب بریم به ریشه ها برسیم
ذهنیت من نسبت به حل مسائل بیشتر حل مسائل فیزیکی بود
مثلاً شیر آب خرابه ، چکه میکنه تو درستش میکنی
مثلاً گوشیت یه مسله ای تو اینترنتش داره تو درستش میکنی
مثلاً داری خیاطی میکنی حالا یه مسله پیش میاد و حالا با هدایت ها و راهکار ها تو درستش میکنی
و هرچیزی که مربوط به یه حالت مادی باشه بیشتر ذهنیت من به حل مسائل این شکلی بود غافل از اینکه حل مسائل روحی ، روانی و… وجود دارد
و الان که اندکی تأمل کردم تعمّق کردم دیدم بابا من خیلییییییی مسائل های زندگی ام رو حل کردم فقط اونارو نمیدیدمشون و یا به خودم یاد آوری نمیکردم
حتی کوچکترین حل مسائل رو باید برای ذهن خودت بزرگ کنی باید از کاه برای ذهنت کوه بسازی که آقا یادت میاد تو این همه مسائل هارو حلشون کردی اینو اینو اینو اینو اینو اینو یادت میاد هی به خودت یاد آوری کنی
یادم میاد بچه که بودم فکر کنم 7 ، 8 یا 9 سالگی ام بود خیلی تپل بودم و نمیتونستم جورابم رو بپوشم یا بنده کفش هامو ببندم مادرم یا خواهرم برام مسائل پوشیدن جوراب یا بند کفش هامو حل میکرد بعد رفته رفته خودم یاد گرفتم و باور کردم که میتونم انجام بدم و انجام دادم و همین خودش حل مسائل هست
یادم میاد زمان هایی خیلی لکنت زبان داشتم و این بزرگترین مسله زندگی من بود و خواسته من روان شدن صحبت کردنم بود خواسته من سخنرانی کردن من بود خواسته من مسلط شدن به صحبت کردن هایم بود این خواسته قلبی 🫀 من بود و من هدایت شدم و الگویی رو دیدم که مثل من بود و بهم این باور را داد که تو هم میتونی و من ناآگاهانه قوانین را رعایت میکردم و از روی عشق و میل شدید رسیدن به خواسته ام دنبال الگوهایی میگشتم که مثل من بودن و به خواسته هاشون رسیدن خیلی از بازیگران رو دیدم که لکنت زبان داشتن و بازیگران حرفهای شده بود و هی دنبال الگو میگشتم ( توی اینترنت سرچ میکردم و الگو پیدا میکردم ) و آرام آرام برای ذهنم منطقی شد و باور کردم که میشود ، میشود
من هم میتونم و آرام آرام هدایت شدم و تکامل من در چندین سال طی شد و به جایی رسیدم که از من درخواست میکردن و توی سمینار های آموزشی شرکت میکردم و سخنرانی میکردم
و تونستم بزرگترین مسله زندگی ام رو تا حدود خیلی خیلی خیلیییییی زیاد و بالایی حلش کنم و خیلییییی کارهایی رو انجام بدم و حتی خیلی از افراد هایی که مثل بلبل صحبت میکردن مثل من نمیخواستند و توکل نمیکردند و شجاعت به خرج نمیدادند نه اینکه نمیتوانستند بلکه نمیخواستند و توکل و اعتماد نمیکردند به خدای درونشون
یادم میاد تو بچگی خیلی خیلی تپل بودم فکر کنم 13 سالگی از شدت تپلی وقتی داشتم از مدرسه می آمدم خونه به یه تضاد جسمانی خوردم ، درست یادم نیست فکر کنم فکرررررر کنم قلبم یه کوچولو درد گرفت یادم میاد تو سن 14 سالگی وقتی خودم رو وزن کردم 74 کیلو گرم بودم الان که 27 سال 9 ماه 16 روزم هست (بنده متولد 1376/1/1 هستم)تقریباً 70 تا 72 کیلو گرم هستم
خلاصه اومدم خونه کلی ورزش کردم و قلبم آروم شد به خودم قول دادم که لاغر بشم و آرام آرام هدایت شدم به موقعیت هایی و هی آرام آرام تکاملم طی شد و یکی از کارهایی که انجام دادم ورزش کشتی رو شروع کردم تو سن 14 سالگی وقتی شروع به ورزش کشتی کردم طی چند سال از 74 کیلو گرم رسیدم به 58 کیلو گرم تقریباً یه 4 سالی من ورزش کشتی رو ادامه دادم
و یکی از مسائل زندگی ام اضافه وزنم بود که حلش کردم و خیلی ها میگفتن دم غیرتت گرم خیلی خوب وزن کم کردی
یادمه بخاطر یه سری مسائل های زندگی ام از خیلی ها ناراحت عصبی و تقریباً تقریباً کینه داشتم و حتی بخاطر اتفاقات که برام افتاده بود و خطا های خودم احساس درونی گناه رو داشتم
این ها مسائل های روحی و روانی من بودن و خواسته من آرامش درونی رضایت درونی خودم از خودم رضایت خدایم از من صلح درونی خواسته قلبی🫀من این بود که آرامش روحی روانی درونی داشته باشم
و آرام آرام تکاملم طی شد و طبق قوانین الگوهایی دیدم درمورد الگوهایی خوندم حرکت کردم باور کردن الهامات خداوند مثال های خداوند به قلبم الهام شد آرام آرام پذیرفتم باور کردم
آرام آرام پذیرفتم من خالق تمام زندگی ام هستم و هییییییی طرز فکر متفاوت تر باور بهتر و…
تا به الان که تکاملم طی شده خیلی به آرامش و صلح درونی رسیدم
و هنوزم تکاملم داره طی میشه
ان شاالله تا نتیجه گرفتن های بعدی حالا چه روحی روانی و کسب ثروت و اتفاقات خوووووب و حل مسائل های زندگی و روان شدن زندگی و…
میام از خودم و نتیجه هایم رد پا میزارم
خدا جونم به یقین زیباترین و آرامش بخش ترین لحظات زندگی من بندگی کردن تو بوده و هست و ان شاالله خواهد بود
خدایا تنها فقط تو را میپرستم و تنها فقط از تو یاری میجویم و بس خدایا خودت من را به راه راست هدایتم کن به راه کسانی که بهشون نعمت داده ای
الهی آمین
ابوالفضل شیبانی
جمعه 1403/9/16 آذر ماه
یس
الَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ
ﻫﻤﺎﻥ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺩﺭﺧﺖ ﺳﺒﺰ، ﺁﺗﺶ ﺁﻓﺮﻳﺪ؛ ﭘﺲ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ، ﺍﺯ ﺁﻥ ﺁﺗﺶ ﻣﻲ ﺍﻓﺮﻭﺯﻳﺪ.» (٨٠)
سلام خدارو صدهزار مرتبه شکر برای خلقت آتش
برای نور و گرمای آتش
به قول مریم جان دنیا بدون نور معنا ندارد
خدا نور آسمان ها و زمین است
الهی خودت به درکم ببار تا بنویسم
خدایا هزاران بار شکرت برای پارادایس زیبامون آب و آتش و درخت و سرسبزی
دیگه چی میخوایم مگه
استاد من اگر اونجا بودم صبح به صبح میرفتم لب دریاچه میشینم و پاهامو تو آب رها میکنم و لذت می برم همین الان حسش کردم
من عاشق آب و آتیش هستم الهی صدهزار بار شکرت
آتیش نورش گرماش صداش حس خوبی به آدم میده الهی شکرت
هر نعمتی داریم از توست
تحسین میکنم شما دو عزیز دل رو چقدر قشنگ کارهای خوب همدیگه رو بیان میکنید تو دلتون نگه نمیدارین که مثلاً نگم حالا مگه چیه
فکر نکنه چیکار کرده ،بخدا که همش از منیت میاد
شما البته عادت کردین به تحسین همدیگه
زبان تحسین گر یه موهبت بزرگه
ان شالله یاد بگیرم به جای قضاوت تحسین کنم
منم تمرین کنم یاد بگیرم الان برای پدر و مادرم خوبه تحسین میکنم ولی باید برای بقیه هم بیان کنم ان شالله خدای من یاریم کن صدق بالحسنی بشم
چقدر استاد حق گفتین هرکاری اولش سخته ولی تجسم نقطه پایان آدم رو امیدوار میکنه
من چند وقت پیش دو دست متکای شاه نشین خوشگل برای خونم خریدم و یک فروشنده بسیار محترم ومهربون اونا رو تو ماشین جاداد
من اومدم خونه فقط یک دستش رو آوردم خونه یه دستش هنوز تو ماشینه سنگینیش منو میترسونه ولی شمارو دیدم که این درختان بزرگ رو جابجا کردین فردا میارمشون بالا ان شالله،
مریم جان چقدر قشنگه ذوق کردنهاتون
دوستون دارم
خدا حفظتون کنه ان شالله
به نام خداوند فراوانی
سلام به استاد نازنینم و مریم جان دوست داشتنی
روز دوم تمرکز بر زیبایی ها و فراوانی جهان هستی
۶ بهمن ١۴٠٣
من عاااااااشق شما دو نفر هستم ، هررررر قدر از زیبایی های این ویدیو بگم کم گفتم ، هرررر قدر از هدایت الله بگم کم گفتم
من امروز کد نویسی روز چهارمم رو انجام دادم و از الله خواستم که منو هدایت کنه به اینکه فراوانی بیشتر و بیشتری رو در جهان ببینم و امروز کلی ماشین لوکس لاکچری دیدم
توی این فایل زیبا هم که دیگه غوغای فراوانی بود
دریاچه فوق زیبا
آسمانی که هرررر بار شکل ابرهاش فوق داشت و زیباتر بود
اون همه درخت و چمن
آتشی که فوق العاده بود
عشق بین شما دو نفر که من هررررر بار میبینم از صمیم قلبم تحسین میکنم و خداروشکرررر میکنم که اینچنین رابطه رویایی دارید
خداوند هرررر لحظه من رو هدایت میکنه و امروز دومین روزی بود که من فایل زندگی در بهشت رو دیدم و قسمت دومش رو دیدم
ایمان دارم که با تعهداتی که به خودم دادم و به لطف الله یکتا دارم انجام میدم نتایج رویایی و معجزات در راهن
در راستای تمرکز بر زیبایی های امروز از همه فقط تعریف کردم و نکات زیباشون رو بهشون یادآوری کردم ، و چقدرررر خوشحال شدن و خودم چه انرژی فوق العاده ای گرفتم
باشگاه که رفتم کلی لباس های خوشگل دوستام پوشیده بودن که بهشون گفتم و از صمیم قلبم ذوقم رو نشون دادم و خوشحال شدم
الهی صد هزاااار مرتبه شکرت که در جهانت من درخواست میکنم و تو اجابت میکنی به مصداق :
اذا سالک عبادی عنی فانی قریب اجیب الدعوه الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی و لیومنو بی و لعلکم یرشدون
به نام خدایی که هر چه دارم از اوست و من هیچ هیچ ام
سلام به استاد عزیزم و مریم نازنینم ️
خداروهزاران مرتبه شکر میکنم که در این مسیر زیبا هستم و خداوند هر لحظه مرا به زیبایی های بیشتر و درک بهتر این آگاهی ها هدایت میکنه
چقدر قسمت دوم سریال زندگی در بهشت زیبا و پراز آگاهی های ناب بود
چقدر لذت بردم از دیدن استاد و این همه زیبایی هایی که توسط استاد و مریم نازنین به اشتراک گذاشته شد
چقدر پاکسازی محیط زندگی به زیباتر شدنش کمک میکنه …آتش زیبا و گرم که با خاشاک خشک و کوچیک شروع شده و با از بین بردن ضایعات آتیش بزرگ و زیبایی درست شد که هم نور و گرما بده هم محیط رو زیبا تر کنه
چقدر زندگی بدون نور بی معنا میشه ، نوری که محیط اطرافت رو روشن میکنه تا بهتر زیبایی ها رو ببینی ، چقدر سخته که از خدای درونت ، نور وجودت دور باشی و درتاریکی جهل بسر ببری و هیچ زیبایی رو نبینی
چقدر پاکسازی روحمون ، افکارمون از باورهای اشتباه ، از خس و خاشاک ، از علف های هرز ، میتونه باعث زیباتر شدن زندگی بشه ، وقتی میایم ک تصمیم میگیریم که دیدگاهمون رو به زندگی و به اطرافمون عوض کنیم و زیبایی ها رو ببینیم ، باید اول آلودگی ها و ناپاکی ها و باورهای اشتباه رو پاک کنیم ، علف های هرز رو از بین ببریم شاید شروعش سخت باشه ولی وقتی قدم در راه گذاشتیم خود راه به ما کمک میکنه تا راحت تر این مسیر رو طی کنیم و براحتی و پاکی برسیم
خداروشکر بابت آگاهی های نابی که دریافت کردم
️️
سلام و درود به استاد عزیز ما؛ و همه بچهای سایت
این اولین کامنت من در طول سه ما عضویت من است
از آشنایی با شما خوشبختم
من متوجه شدم در طول هفت ماه اخیر که وقتی ما کنترل ذهن نداریم و جهت مشخصی بهش نمیدیم و در لحظه نیستیم به افکار
حالتی مثل حالت کش میدیم ، یعنی بعد از مدت کوتاه دوباره بر میگرده و جمع میشه سر جای اولش ، و اون لحظه احساس میکنیم ما کار خاصی برای خودمون نکردیم و احساس پایین مواجه میشیم .
این ذوق کردنها در کنار آتیش نشان دهنده این است اینها زندگی خودشون رو خلق کردند و لحظه جز همان لحظه نیست .
این به این معنی است که باید منطقی کار کرد یعنی ذهن را باید دستاوردهایی که بدست میاریم احاطه کرد تا ما از خیال و وهم فاصله بگیریم و ارزش لحضات خود را بالا ببریم .
درود سینا