https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/04/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-04-23 08:09:302024-12-18 13:01:15سریال زندگی در بهشت | قسمت 2
635نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
چقدر دلم برای صدای قشنگ و دل نشینتون تنگ شده بود..خدارو شکر که بازهم صداتون رو شنیدم:)
استاد خوش تیپ و شجاع من سلاااام
خدارو شکر که این سریال رو دارید تهیه می کنید وااااقعن زیبا و لذت بخش و عاااالیه
این فایل برام هدایتی بود و خدا جواب خواسته ام رو داد. آخه همین دیروز به این فکر بودم که چقدر خوب میشه اگه از شب های پردایس هم برامون یه فایل بزارید و بتونیم شب هاش رو هم ببینیم و لذت ببریم. که…. امروز صبح اومدم توی سایت تا برم ادامه ی فایل های مصاحبه باشما رو ببینم ولی یه حسی گفت برو ببین استادِ جان فایل جدید برامون نزاشته؟! که اومدم دیدم واااای اینجارونیگاااا این عکسِ آشنا همونیه که چند وقت پیش هم با یه لایو توپ روی سایت گذاشته شده بود!
و وقتی بازش کردم خدا می دونه که از شادی زیااااد توی پوستم نمی گنجیدم! همونی بود که قرار بود بیام و پیشنهادش رو بدم!!
شب زیبا و شگفت انگیز پردایس..بهشت خارق العاده ی خداوند کریم و قادر مطلق
آواز خوش نوای جیر جیرک ها فوق العاده زیبا بود.
ماموریت مهم و ارزشمندی که باهم انجامش دادین و با موفقیت هم به اتمام رسید عالی بود. ماموریتی که با سوزوندن چوب های خشک و اضافی و به درد نخور، رابطه ی مستقیم داشت با افکار منفی و مزاحم ذهنمون و یا همون علف های هرزی که استاد توی لایو قطع کردن درختا می گفتن.
طی کردن روند تکاملی که مریم جان عزیز فرمودند قطع به یقین با از بین بردن این ضایعات واجب و ضروری است.
خداااااای من شعله های زیبا و شگفت انگیز آتیش که دیگه اصلن منو دیوانه کرد و محوشون شدم.
و حسی که منم حتی لمسش می کردم گرمای حرارت آتیش و نسیم دل انگیزی بود که می وزید و شعله ها رو با خودش به نوسان وا میداشت و به قول مریم عزیز خدا فوت میکرد تا آتیش شعله ور تر شه و زودتر بسوزه.
تکرار کلمه ی عاشقتم و این رابطه ی بی نظیر و عاشقانه حرف نداره و من واقعن نمیدونم توی این مورد چی بنویسم!! بس که عالیه و خاص.
عجب رنگای قشنگی!! خداااای من آخه تو چقدر قادری و چقدر ماهر که اینطوری با چندتا هیزم نقاشی می کنی و با چند تا قطره بنزین برافروخته می کنی آتیش شگفت انگیز رو!!! سپاسگزارتم معبود من
اون مشعل هیولایی هم که می دونم همه رو دیوانه کرده^^
خلاصه همه چیز بی نقص و زیبا و شگفت انگیز بود.
و من با دیدن این فایل به این فکر کردم که حتی با چیزای کوچیک و (به ظاهر) بی اهمیت هم میشه درس گرفت. میشه ازشون کلی نکات الهی آموخت که میتونه کلی به درد بخور باشه و مثل همین آتیش چراغی باشه برای تشخیص روشنایی از تاریکی توی پیچ و خم جاده ی زندگی و مسیرمون به سمت اهداف.
واقعن خیلی وقتا با بی توجهی باعث میشیم که ذهنمون لبریز بشه از چیزایی که بی فایده هستند و به مرور زمان میشن کهنه و دیگه به کار نمیان. و این باعث میشه که جلوی جریان آزاد ذهن گرفته بشه و بعد چند مدت میشه یه مانع بزرررررگ که برداشتنش کار سختیه اگه زود به خودمون نجنبیم! و در نهایت ذهن مسدود میشه و دیگه جایی برای افکار و عقاید نو و تازه نمی مونه.
حتی سرعت تلاشمون رو برای کسب اطلاعات بکر و ارزشمند کاهش میده و در بدترین حالت دیگه هدف و راه مثبتی نمیمونه که بخوایم سرعتی پیش بریم.
به قول شما باید هر از چند گاهی ذهنمون رو بتکونیم و چیزای به درد نخور رو بندازیم دور و حتی آتیششون بزیم تا فراموش کردنشون آسون تر بشه.
باید به رودخونه ی زندگی اعتماد کنیم و خودمون رو بسپریم به جریان آزاد و آسودش.
خودمون رو از بند و قید نگرانی های بی جا رها کنیم و دلو بزنیم به دریا.
بریم جایی که براش ساخته شدیم و براش به وجود اومدیم.
خدای عزیزم ازت متشکرم که انقدر زود به خواستم پاسخ دادی. و ازت ممنونم بابت این همه قشنگی و حس ناب❤️
سید جان و مریم دوست داشتنی از شما هم بی نهاااایت سپاسگزارم برای تهیه ی این سریال جدید و فوق العاده ❤️
دوستون دارم/ در پناه معبود یگانه شاد و پیروز باشید❤️
سلام و درود خدمت استاد عزیز حتی در تاریکی ها هم زیبایی های خلقت قابل مشاهده بود و یه درسی که من از این فایل دوم زندگی در بهشت گرفتم اینکه در دل تاریکی هم میشود نور آفرید و چقدر اون شعله های آتش در دل شب فضا رو زیبا میکرد و به خودش هم زیبایی میبخشید و درس دیگه اینکه واقعا فقط باید شروع کنیم و ادامه بدیم و به الهامات قلبی در طی ادامه مسیر ارزش بدیم تا بتونیم یک کار زیبا خلق کنیم واقعا خلق کردن اون شعله ها خیلی زیبا بود
اون موقعی که شما داشتید درختا و علفای هرز رو میکندید با خودم میگفتم استاد برای این همه بوته و شاخه خشکیده یعنی چه برنامه ای میتونه داشته باشه؟ خیلی برام جالب بود این برنامه آتش بازی تون و چقدر راهکار ساده ای بهتون الهام شد واقعا بقول شما همه کارها باید ساده باشه همه مسایل باید ساده حل بشن و بهمین سادگی حلش کردید شما. احسنت صبح که بیدار شدید و نتیجه رو بهمون نشون دادین که اون حجم انبوه تبدیل شده بود به یک مشت خاکستر سفید خیلی جالب بود واسم گفتم ببین بقول استاد هر کاری شروعش سخته اما وقتی که میری توی دل کار بهت گفته میشه باید چیکار کنی و الهامات میاد اینجاست که اگر باورهای درستی داشته باشی الهاماتی از همون جنس رو دریافت میکنی و کارها برات راحتتر و ساده تر پیش میره که اینم تکامل میخواد البته. کل فایل مثه همه فایلای شما زیبا و دلنشین و پر از نکته و درس بود برامون ممنون از این وقتی که میگذارین و این فیلما تهیه میشه و لابلاشون کلی کلی چیز یاد میگیریم هممون. بینهایت از همگی سپاسگزارم
خوبانِ عالم استاد خوبم و خانم شایستهی عزیز سلام صبحتون بخیر
دیشب قبل خواب حالم خوب نبود و تمام سعیمو کردم توجهم رو ازش وردارم و به چیزایی که حالمو بهتر میکنه توجه کنم چون میخواستم صبح که بیدار میشم با حال خوب روزمو شروع کنم. قبل از خواب خیلی جدی از خدا درخواست یک نشانهی خیلی واضح داشتم و با خیال راحت خوابیدم.
صبح که بیدار شدم خدا یک عااالمه هدیهی خوب برام آورده بود . بارونی که داشت میبارید و من با صدای بارش بارون بیدار شدم. یک حسی گفت تلگرامو چک کنم و باورم نمیشد فایل دوم زندگی در بهشت رو دیدم و زدم زیر گریه.همون لحظه خدا رو برای اون همه برکتی که برام فرستاده بود از ته دل شکر گفتم. رفتم تو بالکن کنار بارون و تو اون هوای عاااالی فایلو ببینم.
فقط خدا میدونه چقدررررر سپاسگزاری کردم و حال خوب گرفتم ازاین فایل.
اون چوب خشکای چندسانتی باهامون حرف میزنن،صداشونو میشنوید؟
همه ساکت باشین فقط گوش بدین ساااااکت و آروم خیلی ساکتتر. تا جایی که دیگه هیییییچ نجوایی از ذهنت رو نشنوی.
دارن میگن: به خودت و قدرتی که درونت داری ایمان داشته باش.قدرتی که درونِ توست، ذرهای از قدرت بی انتهای کیهان است.مهم نیست درظاهر چقدر کوچک به نظر بیایی،چقدر تنها. مهم نیست چقدر دستانت خالی باشند . نکات منفی را برای خودت بزرگتر نکن و از کاه کوه نساز. تو قدرتی درونت داری که خیلی فراتر از جسم فیزیکیِ توست. قدرتی که در ظرف جسم تو نمیگنجد. تو تنها نیستی فقط فراموش کردی که به دریای قدرت خدا متصلی. هرکجا که هستی نجواهای ذهنت را خاموش کن و به جریان هدایت خداوند دل بسپار. به جریان هدایت اعتماد کن و با آن هم جهت باش تا از مدار ترس و نگرانی رهایی یابی. اجازه بده اشتیاق درونت شعله بگیرد. صبور باش و اگر خاموش شد دوباره تلاش کن تا شعلهورش کنی. از حجم کارهای پیشِ رو، نترس و مقایسه نکن. آنها هرچقدر هم که زیاد باشند، در مقابل انرژی درونِ تو خیلی ضعیف هستند. با برداشتن اولین قدم و شروع حرکت در مسیر خواستههایت، افکارت نیز متحول میشوند.چون کانون توجهت تغییر کرده، نتایج هم تغییر خواهند کرد.
به خداوند اعتماد کن و خواهی دید کوهِ مشکلاتی که برایِ خودت ساختی در چشم به هم زدنی تبدیل به خاکستر میشود و انگار هرگز وجود نداشتهاست.اگر به خدا اعتمادکنی جایی برای ناامیدی نیست،تلاشهای دوباره و چندبارهیِ تو باعث میشوند تا قوی شوی و یادبگیری در زمان تلاطم دریای زندگی آرام باشی تا آرامشِ تو به تمام اجزای هستی رخنه کند.به خدا اعتماد کن و ادامه بده حتی اگر از عملکرد فعلیات ناراضی هستی.صبور باش وادامه بده. هر یک قدمِ به ظاهر کوچک،تو را به هدفت یک قدم نزدیکتر میکند و این شگفت انگیزاست. برای هر قدم که برمیداری کمی صبرکن و از خدا بپرس تا قدم بعدی را نشانت دهد. هر آنچه که به تو محول شده را انجام بده و نتیجه را به خدا بسپار. به خداوند توکل کن و در چگونگی انجام آن تٲمل نکن. زیرا ذهن تو محدود است و یک ظرف محدود، تصوری از قدرت نامحدودِ خداوند ندارد. من را ببین یک شاخهی کوچک که حتی فرصت میوه دادن نداشتم.چه کسی باور میکرد که شعلهی درون من، درختی را بسوزاند که قطرش دهها برابر قطر من بود؟ قدرت درونِ ما از جسم مان فارغ است. به ناملایمتهای زندگی اهمیت نده. چه اهمیت دارد کیست که با تو حرف میزند؟ چرا خودت را از من برتر میدانی در حالیکه وجودِ من و تو یکیست؟ هردو از یک منشا سرچشمه گرفتهایم و هردو به سمت یک مبدٲ میرویم. تمام ذرات جهان اینگونه هستند. همهی ما یکی هستیم. ما به هم متصلیم و تو آنقدر مَنیَت کردی تا فراموشت شد که ما همه یکی هستیم. در سرگذشت زندگی من درسهاییست برای تو که فقط زمانی آنها را خواهی دید که با چشم جانت نگاه کنی.
خودت را درگیر موقعیت ازدست رفته نکن. قدرت درونت را باور کن و در مسیر قدم بگذار. از دل ناشناختهها عبور کن در حالیکه یقین داری هرلحظه خدا با توست. چشمان دلت را بینا کن و به راهت ادامه بده و لذت طیِ مسیر موفقیت را بچش.نجواهای ذهنت را خاموش کن و اجازه بده اشتیاقِ رسیدن به خواستهات دلت را گرم کند. به خدا اعتماد کن و نتیجه را به او بسپار. زیرا اعتماد به خداوند همیشه نتیجهاش به نفع توست.
سلام به شما دو تا عزیز دوست داشتنی عاشقتونم مخصوصاً با این ماموریت دوست داشتنی آتیش بازی. مریم عزیز دود فقط میره سمت خوشگلا عاشقتم.
چقدر این بنزین آتیش خوشگلتر کرد عاشقتم من بهش جون داد و چقدر شب و تاریکی این آتیشو زیبا کرد. عاشقتم استاد کار رو تمام میکنی بنزین اگه کارو تمام نکرد تو خودت تمام کردی دمت گرم . چقدر این سپاسگزاری استاد دوست داشتنی دایم سپاسگزاره مهربانی های مریم عزیزه ولی این نشون دهنده دل بزرگ و رئوفته. خدا رو شکر بخاطر وجودت و اینکه خدا تو را به ما نشان داد . الهی شکرت. و چقدر دقیق میگی استاد وقتی استقامت میکنی خداوند راه رو باز میکنه من انقدر اینا رو تجربه کردم عاشقتم که هی یادآوری میکنی،من یکی از کارهایی که انجام میدم میگم خدا تا خود نیل میدوم و پاداش دویدن تا خود نیل بسیار بزرگه و استاد من هر دفعه تا خود نیل ایمان نشون دادم و دویدم خداوند حرکتی برام زد به خدا بزرگتر از شکافتن دریا برای موسی.
و چقدر درست گفت مریم عزیز اول چوبای کوچیک کوچیک قدمای کوچیک کوچیک و واقعاً بعدش قدما بزرگ میشه بعد چوبای بزرگ ، دقیقا درسته قدما بزرگ میشه.
چقدر صبحش دوست داشتنیه چه سبز زندهای چه آسمان پر از ابر قشنگی و خاکستری که از اون همه درخت مونده استاد درختارم رنگ زدی عاشقتم. چقدر خوبه که حس این رو نداری که آخ مثلاً درخت این شکلی شده چقدر خوبه و خیلی خوب با اعتماد به نفس میگی این درخت باید برای ما آفریده شده و باید این درخت این شکلی هم تجربه میکردم.
عاشقتم استاد �ً هر کاری رو فقط باید شروع کنی و ادامه بدی و اصلاً بگی به تو چه که کی تمام میشه تو فقط انجام بده تو فقط باید انجام بدی نتیجهاش دست خداست تو فقط باید انجام بدی و استاد چه جاهایی این حرکت سخته و اعتماد به نفس میخواد و عزت نفس میخواد و عاشقتم استاد و دقیقاً پاداش مال آدمهاییه که استقامت میورزند
خداجووونم چقدر آخه من شکرت و بکنم که بشه ازپس شکر گزاری نعمت هات بربیام؟؟
هرچقدر شکر نعمتت کنم کمه.
اما من حتی تو همین شکرگزاری هم خیلی عمیق تر و بهترشدم.
خداجونم شکرررت برای این دقایق قشنگ و زیبا
برای مردی که خودش شادی رو خلق میکنه.
خودش شادی رو می آفرینه
همیشه میشنیدم که ماباید حالمون رو خوب کنیم و دنبال خوب کردن حالم بودم و امروز خدا اززبان بنده ی محترم و گرانقدرش بهم گفت((در جستجوی زیبایی نباشید.
زیبا فکر کنید.
زیبا ببینید.
و زیبا بشنوید.
آنگاه خود، خالق زییایی هستید… !
دنبال احساس خوب نباشیم
وقتی دنبال احساس خوب هستی یعنی اینکه از اون جدایی
در حالی که احساس نتیجه یک سری اعمال هست که انجام میدهیم
مثل کانون توجه به زیبایی ها
و نعمت ها که نتیجه آن لاجرم احساس خوب هست
و تکرار اتفاقات خوب و خوب و خوب
الخیر فی ما وقع🌹🌹🙏))
خیلی به فکر فرو رفتم.
وفهمیدم تاالان من هربار به دنبال حال خوب دویدم و مفهوم کلام استاد رو نفهمیدم که همیشه میگه ((بچه ها یه جوری به ماجرا نگاه کنید که قشنگ به نظر بیاد کانون توجه اتون و جوری تنظیم کنید رو موضوعات که به احساس خوب برسید))
واین رو با مرور مجدد زندگی در بهشت و خوندن کامنت های منتخب که به عنوان متن برای اون قسمت انتخاب شدم و کامنت های بچه ها رو هربار خوندم و این تمرین و استمرار داشتن و تکرار مکررات که هربار از یک زاویه و نگاه توسط بچه ها گفته شده باعث شد بفهمم بابا
به کجا چنین شتابان
احساس خوب رو به وجود میارن ،دنبالش نمیگردن ((چون دنبالش گشتن یعنی باید یک عامل بیرونی باشه))
اما اگر به وجود بیاریش دیگه داریش همیشه،قدرت ایجادش و داری،یعنی چون خودت ساختیش ازبین نمیره ،چون باعوامل بیرونی نیومده که بره
((آخ آخ الان فهمیدم چی شد،برای همین پولدار شدن یانشدن نه باید من و خوشحال یا ناراحت کنه که،،چون اگه اومدن پول خوشحالم کنه رفتنش یا نیومدنش هم ناراحتم میکنه))
واااای واااقعا هم همینه،،((اینکه تو جای جای کامنت ها میخونم که بچه نوشتن استاد شما و مریم جون این بهشت و زیبا کردین وگرنه این محیط و مکان به خودی خودش که هیچ معنای خاصی نداره،،اما شما با تجاربتون،با گفتن زیبایی ها بهشت رو واقعا بهشت کردین))
استادجوووونم چقدر قشنگه این آروم بودنتون
استاد چقدر آروم بودنتون قشنگه تحسینتون میکنم.
مریم عزیزم عاااشقتم
که چند شبه من هم مهمان یک پنجره ی رو به باغ هستم،که شب ها باصدای جیرجیرک ها و قورباغه ها وصبح ها باپیچیدن باد لابه لای برگ ها عین صدای بارون میشه و انقدر لذت میبرم که حد نداره اصلا گوش هامو تیز میکنم که بشنوم وچشم هام و میبندم.
تاریکی مطلق
واینکه اون نور که زندگی باهاش معنا پیدامیکنه
قشنگترین لحظه ی فایل که استپ کردم بیام بنویسمش تا تصدیقش کنم اون لحظه است که استاد نشسته بود آتیش و روشن میکرد و مریم جان موبایل به دست اومدن و چقدر ذوق و عشق داشتن
اینکه استاد از دوربین به دست بودن مریم جون شاکی نمیشن و تازه کلی پایه هستن و تحسین میکنم این و
اینکه استاد گفت برم بنزین بیارم و مریم جون گفت پایه ام.
وقتی بنزین و ریخت و یهو آتیش اومد جلو شاید اگه من بودم غرغر میکردم که اههه چرا حواست نیست و ….
اما مریم جون جیغ زدوخندید و سعی کرد فقط لذت ببره و بانهایت عشق بگه وااای خدای من اووووو
و بعد بگه دیگه نریز مراقب باش😊
وبعدش استاد میگه فقط تو نترس من مراقبم فقط تو نترس🥰
خدای من چقدر عاشقانه ی زیبایی بود
سراسر ادب و احترام
درعین احترام و عشق بهم تذکر هم میشه داد
بدون قصد و قرض هم میشه باهم حرف زد
استاد جونم تحسینت میکنم واااقعا برای این تفاهم و عشق و رعایت این تکامل عااااالی
شما توی همه چیز تکامل و عااااالی طی کردین
یادمه یه فایلی ازتون دیدم شما به مریم جان فقط میگفتین ایشون و الان انقدر راحت همه اش ورد زبونتون عاشقتم عاااشقتم هست
عااااشقتم
منم😘
استاد این پایه بودن مریم جووون خیلی قشنگه
اینکه درصلحه باخودش غر نمیزنه
عااالیه وااااقعا
اون سکوت پرادایس اون تاریکی قشنگ،وسطش یه نور زیبا و دلنشین
مریم جون میگه سرماییه و استاد باآستین کوتاه
وچقدر همدیگرو پذیرفتین و بهم نمیگین بابا چه خبرته هوا به این خوبی توأم
کاملا به هم احترام میگذارین
چقدر نکته ی جاااالبیه برای من که همیشه برای این موردم مسخره میشدم و تماما خودم سرزنش میکردم و الان خیلللی بهترم
واین جمله ی شیرین مریم جون که بسوزون آقا بسوزون تا برگرده به دامان طبیعت
استاد عاااشقتم میرم بخوابم و بقیه ی فایل هم میبینم و بازهم درس میگیرم و هر لحظه از خدا میخوام که من در این مسیر یعنی مسیر صدق بالحسنی کردن،مسیر عمیق شدن،مسیر تقوی پیشه کردن،مسیر تواضع و فروتنی ،مسیر عشق ثابت قدم نگه ام داره
چون بخداوندی خودش قانون در هر لحظه در هر ثانیه جوااااب میدهد
قااانون جواب میده
وخدا خییییلی سریع الجوابه استاد به محض خواستن اجابت میکنه
چه قدر به اندازه ی که من تغییر کنم در رفتار باورها و شخصیتم
استاد دلم میخواد تاصبح بنویسم
وخدارو شکر کنم که این رزق و روزی بیحساب و نصیبم کرد
یادمه یه آیه تو قرآن بود، که میگفت، مومنان در بهشت، به شکل همیشگی و جاودان هستند،
این آیه واسم یه معنی معمولی داشت و البته تو دل خودش یه سوال هم بود، همیشه فکر میکردم اگه آدم مومن باشه، که البته اون موقع ها اصلا نمیدونستم معنا مومن بودن و ایمان داشتن یعنی چی، به شکل جاودان در بهشت زیبای خداوند زندگی میکنه، یعنی، بعد از فوتش میره بهشت و تا همیشه اونجا میمونه.
اما وقتی بیشتر تو معنی خالدین فیها دقیق میشدم، واسم این سوال پیش میومد آخه اونا که همیشه تو بهشت نیستند، مثلا الان که تو بهشت نیستن، باید حتما فوت کنن و بعد از مرگشون وارد بهشت بشن، پس چون الان نمیتونن تو بهشت باشن، پس جاودان هم تو بهشت نیستن دیگه🤔
تا اینکه امروز داشتم رو یکی از باورهام کار میکردم، یاد این افتادم که گفته بودن هر باوری داشته باشی، دقیقا جهان یا همون خدا و قدرت مطلق همون باورت رو برات جامه عمل میپوشونه.
داشتم این باور رو تو وجود خودم ایجاد میکردم که من هیچ کاری نمیکنم و پول خودش به شکل راحت وارد زندگیم میشه، تا اینکه یاد یکی از حرفهای استاد الهه قمشه ای افتادم که میگفت تو خجالت نمیکشی، یه سیب رو گاز میزنی وقتی که هیچ کاری تو این دنیا انجام نمیدی!!
یه عذاب وجدان خاصی از این باور تو وجودم شکل گرفت، از اونطرف دوست داشتم آزادانه زندگی کنم و وقتم رو هر جور که دوست دارم صرف کنم آزادانه کتاب بخونم، آزادانه فکر کنم، آزادانه بنویسم، …و از یه طرف دیگه احساس اینکه میخوای بدون کار کردن پول دربیاری، یکم واسه ذهنم عذاب وجدان ایجاد میکرد.😐
داشتم مینوشتم شروع کردم به نوشتن اینکه جهان رو خدا به شکلی آفریده که خورشید میتابه، گیاهان رشد میکنن، حیوانات از گیاهان تغذیه میکنن، و انسان وسط این همه نعمت، کار خاصی هم انجام نمیداده که، با گفتن این حرفا احساس مغلطه کردن بهم دست داد. 😏
که جوابم خودش لبخند زنان وارد ماجرا شد، گفت بهشتیان رو در نظر بگیر، برای تمام نعمت هایی که به دستشون میرسه کار خاصی میکنن، گفتم نه، گفت حس و حالشون چیه، گفتم حتما خوشحالن، به خدا ایمان دارن که تمام نعمت هارو بهشون میده و قاعدتاً هم باید شاد و سپاس گزار باشن.
گفت مومن باش، به قدرت خدا به اینکه بی حساب بهت روزی میده اعتماد داشته باش، شکر گزار باش، شاد باش و آزادانه زندگی کن، بعدا جز اون مومن هایی میشی، که تو بهشت جاودانی، خدا بیحساب و کتاب به اندازه ایمانت بهت روزی میده،حتی قبل از اینکه وارد دنیای دیگه بشی. 😊
در جهت ارائه گزارش برای انجام ایده های قسمت دوم سریال زندگی در بهشت اومدم کامنت بذارم
خب ایده ی اصلی برای این قسمت این بود که هر چیز اضافی که تو اتاقم و توی زیر زمین خونه هست رو اضافه کنم . خب درمورد چیزایی که تو اتاق خودم بود خیلی راحت تر بودم چون وسایل خودم بود و خیلی راحت میتونستم تصمیم گیری کنم اما درمورد وسایلی که برای خانواده س به تنهایی تصمیم گیری من یکم براشون مقاومت داشت ولی خب تا جایی که تونستم با عنوان تمیز کردن خونه کلی چیزای اضافی رو خارج کردم
منطق و سوالی که تو این حذف کردن توی ذهنم بود این بود که چه چیزهایی بیشتر از یک ساله که استفاده نمیشه ؟ هر چیزی که هست رو حذف یا جا به جا کن .
از اتاقم شروع کردم و میز قبلی که مونده بود تو اتاق رو بردم گذاشتم طبقه پایین چون مادرم خواسته بود که روش خیاطی کنه و خیلی هم عالی شد . کتاب هایی که داشتم ، اونایی که نمیخوندم و قرار بود بخونم رو بردم گذاشتم کتابخونه طبقه پایین و اونایی که نیاز نبود رو یه کار دیگه انجام دادم که جلوتر میگم . و یه سری دفتر و کتاب موند که اونا رو استفاده میکردم مثل دفتری که برای دوره سلامتی برداشته بودم که مینویسم و اونا رو مرتب کردم و یه جای خوب براش انتخاب کردم .
خب لپتاپ هم که خریدم و کامپیوترم رو فروختم ، یه تلویزیون 32 اینچی داشتیم تو خونه که ازش استفاده نمیکردیم ، اونو آوردم و بعنوان یه مانیتور بزرگتر که بتونم یه سری فایل ها رو تو اون ببینم گذاشتم روی میزم که خیلی عالی شده خدا رو شکر
زمستون بخاری گذاشته بودم تو اتاق و از وقتی هوا کمی گرمتر شد اون بخاری رو هم از اتاق برداشتم و یه تختخواب داشتم از خیلی وقت پیش که دیگه ازش استفاده نمیکردم و مونده بود تو زیر زمین ، پیچ و مهره هاش هم گم شده بود ، رفتم براش پیچ و مهره خریدم ، مادرم زحمت کشید برام تختواب رو شست و اوردم تو اتاق نصبش کردم که خیلی هم عالی شد ، از تشک قبلی استفاده میکنم که به امید خدا یکی دو ماهه یه تشک بهتر میخرم که راحت تر و بهتر باشه . مبلی که تو پذیرایی بود یه عسلی تکی داشت که اونم آوردم گذاشتم تو اتاق کنار تختم که وسایلمو شبا بذارم روش که همین الان یه ایده اومد که یه سری از وسایلی که روی میزت هست رو میتونی اونجا مرتب کنی که شبا ازش استفاده میکنی .
کلی هم گلدون داشتم توی اتاقم که خیلی گرفته بود فضای اتاق رو اونا رو هم از اتاقم حذف کردم و بردم گذاشتم توی پذیرایی و مرتب کردم . یه سری دفتر و خودکار اضافی داشتم که استفاده نمیشد ، اونا رو هم به برادر زاده هام هدیه دادم که ازشون استفاده کنن که خیلی هم خوشحال شدن.
خدا رو شکر تا اینجای کار اتاقم خیلی عالی و مرتب شد و خیلی از چیزایی که ازشون استفاده نمیشه از اتاقم حذف شد .
با مادرم روز جمعه یا شنبه بود که رفتیم زیر زمین و حدود پنج شیش ساعت اونجا داشتیم مرتب میکردیم وسایل رو و حدود 150 ، 200 کیلو ضایعات دراومد از اونجا ، از کلی کارتن وسایل که از قبل مونده بود ، کاغذ و دفتر و کتاب های بدرد نخور ، سی دی و دی وی دی و فلاپی های قدیمی ، کلی پلاستیک و .. که زنگ زدم و ضایعات اومد و اونا رو فروختم بهش . حدود 100 جلد شاید کمی بیشتر یا کمتر کتاب دراومد که خب با همون معیاری که خیلی وقته ازشون استفاده نشده تصمیم گرفتم ببرم به کتابخونه عمومی شهر هدیه بدم که اونا رو جمع کردم تو کارتن و همین روزا وقت کنم میبرم و هدیه میدم به کتابخونه ، رفتم باهاشون صحبت کردم و گفتند که حتما بیارید . و کلی وسایل دیگه هم بود که دیدم مادرم اجازه نمیده نخواستم بحث کنم ولی به شدت زیر زمین خونه مرتب و تمیز شد . و این منطق رو توی ذهنم ایجاد کردم که چه چیزی یه مدت زیادیه که ازش استفاده نمیشه ؟ اونو یا بریز دور یا هدیه بده به کسی که ازش استفاده میکنه .
خدا رو شکر خیلی این فایل بهم کمک کرد که چیزای اضافی رو حذف کنم ، هم فیزیکی و هم توی ذهنم
به کمک همین فایل هر چیز اضافی که توی گوشیم بود و نیازی بهش نبود رو حذف کردم ، توی هارد اکسترنالم همینطور . تصمیم گرفتم کارهای اضافی که در حال حاضر نیازی نیست که انجام بشه از ذهنم پاک کنم و تمرکزم رو بذارم روی هدف اصلی که الان دارم و خدا رو شکر این کار هم انجام شد و الان تمرکزم روی بحث سلامتیه و کارهای دیگه رو کنار گذاشتم تا وقتی که زمانش برسه و خدا رو شکر همین موضوع باعث شده علاوه بر اینکه تمرکزم روی دوره سلامتیه خیلی هم ذهنم خلوت تر باشه و فکرم درگیر هر چیزی نشه .
عاشقتم استاد که حتی مستند زندگیت هم کلی برام درس داره و وقتی ازش استفاده میکنم کلی حال میکنم .
راستی اینم اضافه کنم من چهار پنج سال پیش یه مقدار بیت کوین ماین کرده بودم که خیلی کم بود و تو یه کیف پول بلاکجین بود که من رمز و پسوردشو گم کردم بودم و خیلی هم تلاش کردم که بیاد بیارم اما یادم نیومد ، خلاصه اونروز وقتی زیر زمین رو مرتب میکردیم شانسی یه دفتری رو باز کردم و دیدم والت ای دی و پسورد رو اونجا نوشتم و اومدم دیدم توی اون کیف پولم 23 دلار پول دارم ، البته که من دیگه نه ماین میکنم نه یچزی و تمرکزم روی علایقمه ولی خب اون مقدار پول بود و دوست داشتم که برگردونم و ازش استفاده کنم که خدا رو شکر با حذف چیزای اضافی این مورد که نیاز بود پیدا شد .
دوستای عزیزم سلام
خانوم شایسته ی مهربونم سلاااام
چقدر دلم برای صدای قشنگ و دل نشینتون تنگ شده بود..خدارو شکر که بازهم صداتون رو شنیدم:)
استاد خوش تیپ و شجاع من سلاااام
خدارو شکر که این سریال رو دارید تهیه می کنید وااااقعن زیبا و لذت بخش و عاااالیه
این فایل برام هدایتی بود و خدا جواب خواسته ام رو داد. آخه همین دیروز به این فکر بودم که چقدر خوب میشه اگه از شب های پردایس هم برامون یه فایل بزارید و بتونیم شب هاش رو هم ببینیم و لذت ببریم. که…. امروز صبح اومدم توی سایت تا برم ادامه ی فایل های مصاحبه باشما رو ببینم ولی یه حسی گفت برو ببین استادِ جان فایل جدید برامون نزاشته؟! که اومدم دیدم واااای اینجارونیگاااا این عکسِ آشنا همونیه که چند وقت پیش هم با یه لایو توپ روی سایت گذاشته شده بود!
و وقتی بازش کردم خدا می دونه که از شادی زیااااد توی پوستم نمی گنجیدم! همونی بود که قرار بود بیام و پیشنهادش رو بدم!!
شب زیبا و شگفت انگیز پردایس..بهشت خارق العاده ی خداوند کریم و قادر مطلق
آواز خوش نوای جیر جیرک ها فوق العاده زیبا بود.
ماموریت مهم و ارزشمندی که باهم انجامش دادین و با موفقیت هم به اتمام رسید عالی بود. ماموریتی که با سوزوندن چوب های خشک و اضافی و به درد نخور، رابطه ی مستقیم داشت با افکار منفی و مزاحم ذهنمون و یا همون علف های هرزی که استاد توی لایو قطع کردن درختا می گفتن.
طی کردن روند تکاملی که مریم جان عزیز فرمودند قطع به یقین با از بین بردن این ضایعات واجب و ضروری است.
خداااااای من شعله های زیبا و شگفت انگیز آتیش که دیگه اصلن منو دیوانه کرد و محوشون شدم.
و حسی که منم حتی لمسش می کردم گرمای حرارت آتیش و نسیم دل انگیزی بود که می وزید و شعله ها رو با خودش به نوسان وا میداشت و به قول مریم عزیز خدا فوت میکرد تا آتیش شعله ور تر شه و زودتر بسوزه.
تکرار کلمه ی عاشقتم و این رابطه ی بی نظیر و عاشقانه حرف نداره و من واقعن نمیدونم توی این مورد چی بنویسم!! بس که عالیه و خاص.
عجب رنگای قشنگی!! خداااای من آخه تو چقدر قادری و چقدر ماهر که اینطوری با چندتا هیزم نقاشی می کنی و با چند تا قطره بنزین برافروخته می کنی آتیش شگفت انگیز رو!!! سپاسگزارتم معبود من
اون مشعل هیولایی هم که می دونم همه رو دیوانه کرده^^
خلاصه همه چیز بی نقص و زیبا و شگفت انگیز بود.
و من با دیدن این فایل به این فکر کردم که حتی با چیزای کوچیک و (به ظاهر) بی اهمیت هم میشه درس گرفت. میشه ازشون کلی نکات الهی آموخت که میتونه کلی به درد بخور باشه و مثل همین آتیش چراغی باشه برای تشخیص روشنایی از تاریکی توی پیچ و خم جاده ی زندگی و مسیرمون به سمت اهداف.
واقعن خیلی وقتا با بی توجهی باعث میشیم که ذهنمون لبریز بشه از چیزایی که بی فایده هستند و به مرور زمان میشن کهنه و دیگه به کار نمیان. و این باعث میشه که جلوی جریان آزاد ذهن گرفته بشه و بعد چند مدت میشه یه مانع بزرررررگ که برداشتنش کار سختیه اگه زود به خودمون نجنبیم! و در نهایت ذهن مسدود میشه و دیگه جایی برای افکار و عقاید نو و تازه نمی مونه.
حتی سرعت تلاشمون رو برای کسب اطلاعات بکر و ارزشمند کاهش میده و در بدترین حالت دیگه هدف و راه مثبتی نمیمونه که بخوایم سرعتی پیش بریم.
به قول شما باید هر از چند گاهی ذهنمون رو بتکونیم و چیزای به درد نخور رو بندازیم دور و حتی آتیششون بزیم تا فراموش کردنشون آسون تر بشه.
باید به رودخونه ی زندگی اعتماد کنیم و خودمون رو بسپریم به جریان آزاد و آسودش.
خودمون رو از بند و قید نگرانی های بی جا رها کنیم و دلو بزنیم به دریا.
بریم جایی که براش ساخته شدیم و براش به وجود اومدیم.
خدای عزیزم ازت متشکرم که انقدر زود به خواستم پاسخ دادی. و ازت ممنونم بابت این همه قشنگی و حس ناب❤️
سید جان و مریم دوست داشتنی از شما هم بی نهاااایت سپاسگزارم برای تهیه ی این سریال جدید و فوق العاده ❤️
دوستون دارم/ در پناه معبود یگانه شاد و پیروز باشید❤️
ممنون که سریال زندگی در بهشت رو شروع کردین
وقتی تو تلگرام دیدم که فایل دوم قرار گرفته با کلی ذوق و شو اومدم تا ببینم هر چند که دو سه ساعت داشتم فایل های رایگان رو میدیدم
وقتی این سریال رو میبینم ناگریز خنده میاد رو لبام و کلی لذت میبرم و خدا رو شکر میکنم
از این طبیعت زیبایی که توش زندگی میکنید و اینکه خداوند چه مناظر خارق العاده ای آفریده
از این رابطه ی زیبایی که دارید
از این تضاد هایی که بهش برخوردید و شخصا هم دارید برطرفشون میکنید و هم بقول استاد ورزش می کنید که واقعا از این نگاه زیبا لذت میبرم و لذت میبرید
تازه بعد دیدن سریال زندگی در بهشت زیبا کلی هدف به هدف هام اضافه شد
خیلی از چیزایی که برام مبهم بود روشن شد
و خیلی درس ها که دارم یاد میگیرم
اینکه از کارایی که داریم میکنیم لذت ببریم
کارا رو به خداوند بسپاریم
و اینکه شروع کنیم،ادامه بدیم و اون لحظه نهایی رو از اول ببینیم
و نتایج قشنگ رو هی برای خودمون تکرار کنیم
خدایا شکرت
ممنون که این فایل ها رو ضبط میکنید،آماده میکنید
نهایت لذت رو میبریم و کلی کیف میکنیم و نکات مثبت توش پیدا میکنیم
سلام و درود خدمت استاد عزیز حتی در تاریکی ها هم زیبایی های خلقت قابل مشاهده بود و یه درسی که من از این فایل دوم زندگی در بهشت گرفتم اینکه در دل تاریکی هم میشود نور آفرید و چقدر اون شعله های آتش در دل شب فضا رو زیبا میکرد و به خودش هم زیبایی میبخشید و درس دیگه اینکه واقعا فقط باید شروع کنیم و ادامه بدیم و به الهامات قلبی در طی ادامه مسیر ارزش بدیم تا بتونیم یک کار زیبا خلق کنیم واقعا خلق کردن اون شعله ها خیلی زیبا بود
سلام بر استاد عباس منش عزیزم
سلام بر خانوم شایسته مهربان
استاد عجب آتیش بازی بود!!!
یاد چهارشنبه سوری افتادم خیلی باحال بود پسر!!
اون موقعی که شما داشتید درختا و علفای هرز رو میکندید با خودم میگفتم استاد برای این همه بوته و شاخه خشکیده یعنی چه برنامه ای میتونه داشته باشه؟ خیلی برام جالب بود این برنامه آتش بازی تون و چقدر راهکار ساده ای بهتون الهام شد واقعا بقول شما همه کارها باید ساده باشه همه مسایل باید ساده حل بشن و بهمین سادگی حلش کردید شما. احسنت صبح که بیدار شدید و نتیجه رو بهمون نشون دادین که اون حجم انبوه تبدیل شده بود به یک مشت خاکستر سفید خیلی جالب بود واسم گفتم ببین بقول استاد هر کاری شروعش سخته اما وقتی که میری توی دل کار بهت گفته میشه باید چیکار کنی و الهامات میاد اینجاست که اگر باورهای درستی داشته باشی الهاماتی از همون جنس رو دریافت میکنی و کارها برات راحتتر و ساده تر پیش میره که اینم تکامل میخواد البته. کل فایل مثه همه فایلای شما زیبا و دلنشین و پر از نکته و درس بود برامون ممنون از این وقتی که میگذارین و این فیلما تهیه میشه و لابلاشون کلی کلی چیز یاد میگیریم هممون. بینهایت از همگی سپاسگزارم
به نام خدایی که باران را آفرید.
خوبانِ عالم استاد خوبم و خانم شایستهی عزیز سلام صبحتون بخیر
دیشب قبل خواب حالم خوب نبود و تمام سعیمو کردم توجهم رو ازش وردارم و به چیزایی که حالمو بهتر میکنه توجه کنم چون میخواستم صبح که بیدار میشم با حال خوب روزمو شروع کنم. قبل از خواب خیلی جدی از خدا درخواست یک نشانهی خیلی واضح داشتم و با خیال راحت خوابیدم.
صبح که بیدار شدم خدا یک عااالمه هدیهی خوب برام آورده بود . بارونی که داشت میبارید و من با صدای بارش بارون بیدار شدم. یک حسی گفت تلگرامو چک کنم و باورم نمیشد فایل دوم زندگی در بهشت رو دیدم و زدم زیر گریه.همون لحظه خدا رو برای اون همه برکتی که برام فرستاده بود از ته دل شکر گفتم. رفتم تو بالکن کنار بارون و تو اون هوای عاااالی فایلو ببینم.
فقط خدا میدونه چقدررررر سپاسگزاری کردم و حال خوب گرفتم ازاین فایل.
اون چوب خشکای چندسانتی باهامون حرف میزنن،صداشونو میشنوید؟
همه ساکت باشین فقط گوش بدین ساااااکت و آروم خیلی ساکتتر. تا جایی که دیگه هیییییچ نجوایی از ذهنت رو نشنوی.
دارن میگن: به خودت و قدرتی که درونت داری ایمان داشته باش.قدرتی که درونِ توست، ذرهای از قدرت بی انتهای کیهان است.مهم نیست درظاهر چقدر کوچک به نظر بیایی،چقدر تنها. مهم نیست چقدر دستانت خالی باشند . نکات منفی را برای خودت بزرگتر نکن و از کاه کوه نساز. تو قدرتی درونت داری که خیلی فراتر از جسم فیزیکیِ توست. قدرتی که در ظرف جسم تو نمیگنجد. تو تنها نیستی فقط فراموش کردی که به دریای قدرت خدا متصلی. هرکجا که هستی نجواهای ذهنت را خاموش کن و به جریان هدایت خداوند دل بسپار. به جریان هدایت اعتماد کن و با آن هم جهت باش تا از مدار ترس و نگرانی رهایی یابی. اجازه بده اشتیاق درونت شعله بگیرد. صبور باش و اگر خاموش شد دوباره تلاش کن تا شعلهورش کنی. از حجم کارهای پیشِ رو، نترس و مقایسه نکن. آنها هرچقدر هم که زیاد باشند، در مقابل انرژی درونِ تو خیلی ضعیف هستند. با برداشتن اولین قدم و شروع حرکت در مسیر خواستههایت، افکارت نیز متحول میشوند.چون کانون توجهت تغییر کرده، نتایج هم تغییر خواهند کرد.
به خداوند اعتماد کن و خواهی دید کوهِ مشکلاتی که برایِ خودت ساختی در چشم به هم زدنی تبدیل به خاکستر میشود و انگار هرگز وجود نداشتهاست.اگر به خدا اعتمادکنی جایی برای ناامیدی نیست،تلاشهای دوباره و چندبارهیِ تو باعث میشوند تا قوی شوی و یادبگیری در زمان تلاطم دریای زندگی آرام باشی تا آرامشِ تو به تمام اجزای هستی رخنه کند.به خدا اعتماد کن و ادامه بده حتی اگر از عملکرد فعلیات ناراضی هستی.صبور باش وادامه بده. هر یک قدمِ به ظاهر کوچک،تو را به هدفت یک قدم نزدیکتر میکند و این شگفت انگیزاست. برای هر قدم که برمیداری کمی صبرکن و از خدا بپرس تا قدم بعدی را نشانت دهد. هر آنچه که به تو محول شده را انجام بده و نتیجه را به خدا بسپار. به خداوند توکل کن و در چگونگی انجام آن تٲمل نکن. زیرا ذهن تو محدود است و یک ظرف محدود، تصوری از قدرت نامحدودِ خداوند ندارد. من را ببین یک شاخهی کوچک که حتی فرصت میوه دادن نداشتم.چه کسی باور میکرد که شعلهی درون من، درختی را بسوزاند که قطرش دهها برابر قطر من بود؟ قدرت درونِ ما از جسم مان فارغ است. به ناملایمتهای زندگی اهمیت نده. چه اهمیت دارد کیست که با تو حرف میزند؟ چرا خودت را از من برتر میدانی در حالیکه وجودِ من و تو یکیست؟ هردو از یک منشا سرچشمه گرفتهایم و هردو به سمت یک مبدٲ میرویم. تمام ذرات جهان اینگونه هستند. همهی ما یکی هستیم. ما به هم متصلیم و تو آنقدر مَنیَت کردی تا فراموشت شد که ما همه یکی هستیم. در سرگذشت زندگی من درسهاییست برای تو که فقط زمانی آنها را خواهی دید که با چشم جانت نگاه کنی.
خودت را درگیر موقعیت ازدست رفته نکن. قدرت درونت را باور کن و در مسیر قدم بگذار. از دل ناشناختهها عبور کن در حالیکه یقین داری هرلحظه خدا با توست. چشمان دلت را بینا کن و به راهت ادامه بده و لذت طیِ مسیر موفقیت را بچش.نجواهای ذهنت را خاموش کن و اجازه بده اشتیاقِ رسیدن به خواستهات دلت را گرم کند. به خدا اعتماد کن و نتیجه را به او بسپار. زیرا اعتماد به خداوند همیشه نتیجهاش به نفع توست.
سلام سحر عزیزم
دیدگاهتون حس زبیا و نابی رو به من منتقل کرد
درس و نکات الهیِ زیادی رو آموختم
بهتون تبریک میگم بابت برکاتی که خداوند به زندگیتون می فرسته
در پناه معبود یگانه شاد و پیروز باشید ❤️
سلام به شما دو تا عزیز دوست داشتنی عاشقتونم مخصوصاً با این ماموریت دوست داشتنی آتیش بازی. مریم عزیز دود فقط میره سمت خوشگلا عاشقتم.
چقدر این بنزین آتیش خوشگلتر کرد عاشقتم من بهش جون داد و چقدر شب و تاریکی این آتیشو زیبا کرد. عاشقتم استاد کار رو تمام میکنی بنزین اگه کارو تمام نکرد تو خودت تمام کردی دمت گرم . چقدر این سپاسگزاری استاد دوست داشتنی دایم سپاسگزاره مهربانی های مریم عزیزه ولی این نشون دهنده دل بزرگ و رئوفته. خدا رو شکر بخاطر وجودت و اینکه خدا تو را به ما نشان داد . الهی شکرت. و چقدر دقیق میگی استاد وقتی استقامت میکنی خداوند راه رو باز میکنه من انقدر اینا رو تجربه کردم عاشقتم که هی یادآوری میکنی،من یکی از کارهایی که انجام میدم میگم خدا تا خود نیل میدوم و پاداش دویدن تا خود نیل بسیار بزرگه و استاد من هر دفعه تا خود نیل ایمان نشون دادم و دویدم خداوند حرکتی برام زد به خدا بزرگتر از شکافتن دریا برای موسی.
و چقدر درست گفت مریم عزیز اول چوبای کوچیک کوچیک قدمای کوچیک کوچیک و واقعاً بعدش قدما بزرگ میشه بعد چوبای بزرگ ، دقیقا درسته قدما بزرگ میشه.
چقدر صبحش دوست داشتنیه چه سبز زندهای چه آسمان پر از ابر قشنگی و خاکستری که از اون همه درخت مونده استاد درختارم رنگ زدی عاشقتم. چقدر خوبه که حس این رو نداری که آخ مثلاً درخت این شکلی شده چقدر خوبه و خیلی خوب با اعتماد به نفس میگی این درخت باید برای ما آفریده شده و باید این درخت این شکلی هم تجربه میکردم.
عاشقتم استاد �ً هر کاری رو فقط باید شروع کنی و ادامه بدی و اصلاً بگی به تو چه که کی تمام میشه تو فقط انجام بده تو فقط باید انجام بدی نتیجهاش دست خداست تو فقط باید انجام بدی و استاد چه جاهایی این حرکت سخته و اعتماد به نفس میخواد و عزت نفس میخواد و عاشقتم استاد و دقیقاً پاداش مال آدمهاییه که استقامت میورزند
عاشقتونم
سلام خداجونم سلام مهربونم.
خدایا برای خودم و خودت ممنونم
برای این نعمت های بزرگ ممنونم
خداجووونم چقدر آخه من شکرت و بکنم که بشه ازپس شکر گزاری نعمت هات بربیام؟؟
هرچقدر شکر نعمتت کنم کمه.
اما من حتی تو همین شکرگزاری هم خیلی عمیق تر و بهترشدم.
خداجونم شکرررت برای این دقایق قشنگ و زیبا
برای مردی که خودش شادی رو خلق میکنه.
خودش شادی رو می آفرینه
همیشه میشنیدم که ماباید حالمون رو خوب کنیم و دنبال خوب کردن حالم بودم و امروز خدا اززبان بنده ی محترم و گرانقدرش بهم گفت((در جستجوی زیبایی نباشید.
زیبا فکر کنید.
زیبا ببینید.
و زیبا بشنوید.
آنگاه خود، خالق زییایی هستید… !
دنبال احساس خوب نباشیم
وقتی دنبال احساس خوب هستی یعنی اینکه از اون جدایی
در حالی که احساس نتیجه یک سری اعمال هست که انجام میدهیم
مثل کانون توجه به زیبایی ها
و نعمت ها که نتیجه آن لاجرم احساس خوب هست
و تکرار اتفاقات خوب و خوب و خوب
الخیر فی ما وقع🌹🌹🙏))
خیلی به فکر فرو رفتم.
وفهمیدم تاالان من هربار به دنبال حال خوب دویدم و مفهوم کلام استاد رو نفهمیدم که همیشه میگه ((بچه ها یه جوری به ماجرا نگاه کنید که قشنگ به نظر بیاد کانون توجه اتون و جوری تنظیم کنید رو موضوعات که به احساس خوب برسید))
واین رو با مرور مجدد زندگی در بهشت و خوندن کامنت های منتخب که به عنوان متن برای اون قسمت انتخاب شدم و کامنت های بچه ها رو هربار خوندم و این تمرین و استمرار داشتن و تکرار مکررات که هربار از یک زاویه و نگاه توسط بچه ها گفته شده باعث شد بفهمم بابا
به کجا چنین شتابان
احساس خوب رو به وجود میارن ،دنبالش نمیگردن ((چون دنبالش گشتن یعنی باید یک عامل بیرونی باشه))
اما اگر به وجود بیاریش دیگه داریش همیشه،قدرت ایجادش و داری،یعنی چون خودت ساختیش ازبین نمیره ،چون باعوامل بیرونی نیومده که بره
((آخ آخ الان فهمیدم چی شد،برای همین پولدار شدن یانشدن نه باید من و خوشحال یا ناراحت کنه که،،چون اگه اومدن پول خوشحالم کنه رفتنش یا نیومدنش هم ناراحتم میکنه))
واااای واااقعا هم همینه،،((اینکه تو جای جای کامنت ها میخونم که بچه نوشتن استاد شما و مریم جون این بهشت و زیبا کردین وگرنه این محیط و مکان به خودی خودش که هیچ معنای خاصی نداره،،اما شما با تجاربتون،با گفتن زیبایی ها بهشت رو واقعا بهشت کردین))
استادجوووونم چقدر قشنگه این آروم بودنتون
استاد چقدر آروم بودنتون قشنگه تحسینتون میکنم.
مریم عزیزم عاااشقتم
که چند شبه من هم مهمان یک پنجره ی رو به باغ هستم،که شب ها باصدای جیرجیرک ها و قورباغه ها وصبح ها باپیچیدن باد لابه لای برگ ها عین صدای بارون میشه و انقدر لذت میبرم که حد نداره اصلا گوش هامو تیز میکنم که بشنوم وچشم هام و میبندم.
تاریکی مطلق
واینکه اون نور که زندگی باهاش معنا پیدامیکنه
قشنگترین لحظه ی فایل که استپ کردم بیام بنویسمش تا تصدیقش کنم اون لحظه است که استاد نشسته بود آتیش و روشن میکرد و مریم جان موبایل به دست اومدن و چقدر ذوق و عشق داشتن
اینکه استاد از دوربین به دست بودن مریم جون شاکی نمیشن و تازه کلی پایه هستن و تحسین میکنم این و
اینکه استاد گفت برم بنزین بیارم و مریم جون گفت پایه ام.
وقتی بنزین و ریخت و یهو آتیش اومد جلو شاید اگه من بودم غرغر میکردم که اههه چرا حواست نیست و ….
اما مریم جون جیغ زدوخندید و سعی کرد فقط لذت ببره و بانهایت عشق بگه وااای خدای من اووووو
و بعد بگه دیگه نریز مراقب باش😊
وبعدش استاد میگه فقط تو نترس من مراقبم فقط تو نترس🥰
خدای من چقدر عاشقانه ی زیبایی بود
سراسر ادب و احترام
درعین احترام و عشق بهم تذکر هم میشه داد
بدون قصد و قرض هم میشه باهم حرف زد
استاد جونم تحسینت میکنم واااقعا برای این تفاهم و عشق و رعایت این تکامل عااااالی
شما توی همه چیز تکامل و عااااالی طی کردین
یادمه یه فایلی ازتون دیدم شما به مریم جان فقط میگفتین ایشون و الان انقدر راحت همه اش ورد زبونتون عاشقتم عاااشقتم هست
عااااشقتم
منم😘
استاد این پایه بودن مریم جووون خیلی قشنگه
اینکه درصلحه باخودش غر نمیزنه
عااالیه وااااقعا
اون سکوت پرادایس اون تاریکی قشنگ،وسطش یه نور زیبا و دلنشین
مریم جون میگه سرماییه و استاد باآستین کوتاه
وچقدر همدیگرو پذیرفتین و بهم نمیگین بابا چه خبرته هوا به این خوبی توأم
کاملا به هم احترام میگذارین
چقدر نکته ی جاااالبیه برای من که همیشه برای این موردم مسخره میشدم و تماما خودم سرزنش میکردم و الان خیلللی بهترم
استاد میدونی ازت یاد گرفتم آدم پولدارها ثروت مندها خیلی عادی ان،لباساشون،خریدهاشون،حرکاتشون،صحبت هاشون
همه چیزشون کاملا طبیعی و معمولیه و قشنگه و پر از عشق
استاد زندگی کن و هربار به من نشون بده که خداوند چقدر سریع الجوابه به هر روشی که من بخوام میگه لبیک
استاد شما بهم یاد دادین عمیق تر بشم استمرار داشته باشم
تکاملم و عااااالی طی کنم
عجله نکنم
صبر همراه باعمل و امید داشته باشم
و فقط دنبال پول و ماشین و …نباشم دنبال خودم باشم و اونها لاجرم میان لاجرم میان لاجرم
استاد چقدر اون تاریکی محض قشنگه اون نورافکن زیبا کلبه ی قشنگ
وفلش دوربین مریم جان که چقدر پر نوره
واین جمله ی شیرین مریم جون که بسوزون آقا بسوزون تا برگرده به دامان طبیعت
استاد عاااشقتم میرم بخوابم و بقیه ی فایل هم میبینم و بازهم درس میگیرم و هر لحظه از خدا میخوام که من در این مسیر یعنی مسیر صدق بالحسنی کردن،مسیر عمیق شدن،مسیر تقوی پیشه کردن،مسیر تواضع و فروتنی ،مسیر عشق ثابت قدم نگه ام داره
چون بخداوندی خودش قانون در هر لحظه در هر ثانیه جوااااب میدهد
قااانون جواب میده
وخدا خییییلی سریع الجوابه استاد به محض خواستن اجابت میکنه
چه قدر به اندازه ی که من تغییر کنم در رفتار باورها و شخصیتم
استاد دلم میخواد تاصبح بنویسم
وخدارو شکر کنم که این رزق و روزی بیحساب و نصیبم کرد
شکرررت شکررررت شکرررت
سلام به شما استاد عزیز وخانم شایسته عزیز 💗
خیلی ازتون ممنونم که با انجام کارهای مختلف وبه روشهای گوناگون اصل قانون این جهان را یاد آوری میکنید وامید وانگیزه من رو بیشتر وبیشتر میکنید🙏
دقیقا استاد درست میگید فقط باید در راهی که پیش گرفتم همینطور ادامه بدم ونزارم جو ناهماهنگ اطرافم من رو افسرده وناامید کنه واز ادامه راه بازداره
ومن ایمان دارم که خدا داره منو وکارامو میبینه واز خواسته من با خبره
ایمان دارم ناامیدم نمیکنه خودش گفته که بشارت باد بر صابرین ❤
من هم همچنان روی خودم کار میکنم وصبر میکنم ومطمئنم بشارتی عالی از خدای مهربان دریافت میکنم 🤲🌸🤲🌸🤲
ممنونم از شما استاد عزیزم که واقعا بی نظیرید وخدارو شکر میکنم به خاطر وجود شما وخانم شایسته عزیز 🌹🌹🌹
به نام خداوند بخشنده بینیاز
یادمه یه آیه تو قرآن بود، که میگفت، مومنان در بهشت، به شکل همیشگی و جاودان هستند،
این آیه واسم یه معنی معمولی داشت و البته تو دل خودش یه سوال هم بود، همیشه فکر میکردم اگه آدم مومن باشه، که البته اون موقع ها اصلا نمیدونستم معنا مومن بودن و ایمان داشتن یعنی چی، به شکل جاودان در بهشت زیبای خداوند زندگی میکنه، یعنی، بعد از فوتش میره بهشت و تا همیشه اونجا میمونه.
اما وقتی بیشتر تو معنی خالدین فیها دقیق میشدم، واسم این سوال پیش میومد آخه اونا که همیشه تو بهشت نیستند، مثلا الان که تو بهشت نیستن، باید حتما فوت کنن و بعد از مرگشون وارد بهشت بشن، پس چون الان نمیتونن تو بهشت باشن، پس جاودان هم تو بهشت نیستن دیگه🤔
تا اینکه امروز داشتم رو یکی از باورهام کار میکردم، یاد این افتادم که گفته بودن هر باوری داشته باشی، دقیقا جهان یا همون خدا و قدرت مطلق همون باورت رو برات جامه عمل میپوشونه.
داشتم این باور رو تو وجود خودم ایجاد میکردم که من هیچ کاری نمیکنم و پول خودش به شکل راحت وارد زندگیم میشه، تا اینکه یاد یکی از حرفهای استاد الهه قمشه ای افتادم که میگفت تو خجالت نمیکشی، یه سیب رو گاز میزنی وقتی که هیچ کاری تو این دنیا انجام نمیدی!!
یه عذاب وجدان خاصی از این باور تو وجودم شکل گرفت، از اونطرف دوست داشتم آزادانه زندگی کنم و وقتم رو هر جور که دوست دارم صرف کنم آزادانه کتاب بخونم، آزادانه فکر کنم، آزادانه بنویسم، …و از یه طرف دیگه احساس اینکه میخوای بدون کار کردن پول دربیاری، یکم واسه ذهنم عذاب وجدان ایجاد میکرد.😐
داشتم مینوشتم شروع کردم به نوشتن اینکه جهان رو خدا به شکلی آفریده که خورشید میتابه، گیاهان رشد میکنن، حیوانات از گیاهان تغذیه میکنن، و انسان وسط این همه نعمت، کار خاصی هم انجام نمیداده که، با گفتن این حرفا احساس مغلطه کردن بهم دست داد. 😏
که جوابم خودش لبخند زنان وارد ماجرا شد، گفت بهشتیان رو در نظر بگیر، برای تمام نعمت هایی که به دستشون میرسه کار خاصی میکنن، گفتم نه، گفت حس و حالشون چیه، گفتم حتما خوشحالن، به خدا ایمان دارن که تمام نعمت هارو بهشون میده و قاعدتاً هم باید شاد و سپاس گزار باشن.
گفت مومن باش، به قدرت خدا به اینکه بی حساب بهت روزی میده اعتماد داشته باش، شکر گزار باش، شاد باش و آزادانه زندگی کن، بعدا جز اون مومن هایی میشی، که تو بهشت جاودانی، خدا بیحساب و کتاب به اندازه ایمانت بهت روزی میده،حتی قبل از اینکه وارد دنیای دیگه بشی. 😊
هذا من فضل ربی :)
سلام خدمت استاد عزیزم و همه ی دوستان گلم
در جهت ارائه گزارش برای انجام ایده های قسمت دوم سریال زندگی در بهشت اومدم کامنت بذارم
خب ایده ی اصلی برای این قسمت این بود که هر چیز اضافی که تو اتاقم و توی زیر زمین خونه هست رو اضافه کنم . خب درمورد چیزایی که تو اتاق خودم بود خیلی راحت تر بودم چون وسایل خودم بود و خیلی راحت میتونستم تصمیم گیری کنم اما درمورد وسایلی که برای خانواده س به تنهایی تصمیم گیری من یکم براشون مقاومت داشت ولی خب تا جایی که تونستم با عنوان تمیز کردن خونه کلی چیزای اضافی رو خارج کردم
منطق و سوالی که تو این حذف کردن توی ذهنم بود این بود که چه چیزهایی بیشتر از یک ساله که استفاده نمیشه ؟ هر چیزی که هست رو حذف یا جا به جا کن .
از اتاقم شروع کردم و میز قبلی که مونده بود تو اتاق رو بردم گذاشتم طبقه پایین چون مادرم خواسته بود که روش خیاطی کنه و خیلی هم عالی شد . کتاب هایی که داشتم ، اونایی که نمیخوندم و قرار بود بخونم رو بردم گذاشتم کتابخونه طبقه پایین و اونایی که نیاز نبود رو یه کار دیگه انجام دادم که جلوتر میگم . و یه سری دفتر و کتاب موند که اونا رو استفاده میکردم مثل دفتری که برای دوره سلامتی برداشته بودم که مینویسم و اونا رو مرتب کردم و یه جای خوب براش انتخاب کردم .
خب لپتاپ هم که خریدم و کامپیوترم رو فروختم ، یه تلویزیون 32 اینچی داشتیم تو خونه که ازش استفاده نمیکردیم ، اونو آوردم و بعنوان یه مانیتور بزرگتر که بتونم یه سری فایل ها رو تو اون ببینم گذاشتم روی میزم که خیلی عالی شده خدا رو شکر
زمستون بخاری گذاشته بودم تو اتاق و از وقتی هوا کمی گرمتر شد اون بخاری رو هم از اتاق برداشتم و یه تختخواب داشتم از خیلی وقت پیش که دیگه ازش استفاده نمیکردم و مونده بود تو زیر زمین ، پیچ و مهره هاش هم گم شده بود ، رفتم براش پیچ و مهره خریدم ، مادرم زحمت کشید برام تختواب رو شست و اوردم تو اتاق نصبش کردم که خیلی هم عالی شد ، از تشک قبلی استفاده میکنم که به امید خدا یکی دو ماهه یه تشک بهتر میخرم که راحت تر و بهتر باشه . مبلی که تو پذیرایی بود یه عسلی تکی داشت که اونم آوردم گذاشتم تو اتاق کنار تختم که وسایلمو شبا بذارم روش که همین الان یه ایده اومد که یه سری از وسایلی که روی میزت هست رو میتونی اونجا مرتب کنی که شبا ازش استفاده میکنی .
کلی هم گلدون داشتم توی اتاقم که خیلی گرفته بود فضای اتاق رو اونا رو هم از اتاقم حذف کردم و بردم گذاشتم توی پذیرایی و مرتب کردم . یه سری دفتر و خودکار اضافی داشتم که استفاده نمیشد ، اونا رو هم به برادر زاده هام هدیه دادم که ازشون استفاده کنن که خیلی هم خوشحال شدن.
خدا رو شکر تا اینجای کار اتاقم خیلی عالی و مرتب شد و خیلی از چیزایی که ازشون استفاده نمیشه از اتاقم حذف شد .
با مادرم روز جمعه یا شنبه بود که رفتیم زیر زمین و حدود پنج شیش ساعت اونجا داشتیم مرتب میکردیم وسایل رو و حدود 150 ، 200 کیلو ضایعات دراومد از اونجا ، از کلی کارتن وسایل که از قبل مونده بود ، کاغذ و دفتر و کتاب های بدرد نخور ، سی دی و دی وی دی و فلاپی های قدیمی ، کلی پلاستیک و .. که زنگ زدم و ضایعات اومد و اونا رو فروختم بهش . حدود 100 جلد شاید کمی بیشتر یا کمتر کتاب دراومد که خب با همون معیاری که خیلی وقته ازشون استفاده نشده تصمیم گرفتم ببرم به کتابخونه عمومی شهر هدیه بدم که اونا رو جمع کردم تو کارتن و همین روزا وقت کنم میبرم و هدیه میدم به کتابخونه ، رفتم باهاشون صحبت کردم و گفتند که حتما بیارید . و کلی وسایل دیگه هم بود که دیدم مادرم اجازه نمیده نخواستم بحث کنم ولی به شدت زیر زمین خونه مرتب و تمیز شد . و این منطق رو توی ذهنم ایجاد کردم که چه چیزی یه مدت زیادیه که ازش استفاده نمیشه ؟ اونو یا بریز دور یا هدیه بده به کسی که ازش استفاده میکنه .
خدا رو شکر خیلی این فایل بهم کمک کرد که چیزای اضافی رو حذف کنم ، هم فیزیکی و هم توی ذهنم
به کمک همین فایل هر چیز اضافی که توی گوشیم بود و نیازی بهش نبود رو حذف کردم ، توی هارد اکسترنالم همینطور . تصمیم گرفتم کارهای اضافی که در حال حاضر نیازی نیست که انجام بشه از ذهنم پاک کنم و تمرکزم رو بذارم روی هدف اصلی که الان دارم و خدا رو شکر این کار هم انجام شد و الان تمرکزم روی بحث سلامتیه و کارهای دیگه رو کنار گذاشتم تا وقتی که زمانش برسه و خدا رو شکر همین موضوع باعث شده علاوه بر اینکه تمرکزم روی دوره سلامتیه خیلی هم ذهنم خلوت تر باشه و فکرم درگیر هر چیزی نشه .
عاشقتم استاد که حتی مستند زندگیت هم کلی برام درس داره و وقتی ازش استفاده میکنم کلی حال میکنم .
راستی اینم اضافه کنم من چهار پنج سال پیش یه مقدار بیت کوین ماین کرده بودم که خیلی کم بود و تو یه کیف پول بلاکجین بود که من رمز و پسوردشو گم کردم بودم و خیلی هم تلاش کردم که بیاد بیارم اما یادم نیومد ، خلاصه اونروز وقتی زیر زمین رو مرتب میکردیم شانسی یه دفتری رو باز کردم و دیدم والت ای دی و پسورد رو اونجا نوشتم و اومدم دیدم توی اون کیف پولم 23 دلار پول دارم ، البته که من دیگه نه ماین میکنم نه یچزی و تمرکزم روی علایقمه ولی خب اون مقدار پول بود و دوست داشتم که برگردونم و ازش استفاده کنم که خدا رو شکر با حذف چیزای اضافی این مورد که نیاز بود پیدا شد .
عاشقتمونم ، عاشقتونم 💕❤️