سریال زندگی در بهشت | قسمت 2 - صفحه 56

به نام خداوند بخشاینده و مهربان

سلام

چقدر آتیش بازی مخصوصاً تو شب رو دوست دارم

تجربه اش رو داشتم

آتیش خیلی خفنه هم زیبایی خیلی خاصی داره هم صدای سوختن چوب خیلی باحاله و هم اگه یه دوربین حرفه‌ای یا نیمه حرفه‌ای داشته باشی عکس های رویایی‌ای رو می توانی از آتیش و ذغال ها ثبت کنی

خلاصه جزو مورد علاقه های منه

و

شما خانم شایسته چه حرف زیبایی زدی ، زندگی با نور معنا می گیره ، دقیقاً همینه … و چقدر خدا رو شکر می کنم که این حرف شما رو شنیدم تا بیشتر سپاسگزار این نعمتی باشم که همیشه هست و انگار همیشه حواسم بهش نیست

از اونجایی که دوربین ها هم از روی چشم ما آدم ها الهام گرفتند و ساختن و اگه نور نباشه دوربین عملاً هیچ عکس یا فیلمی رو نمی توانه ثبت کنه ، حالا هر چقدر هم اندازه‌ی سنسورش بزرگ باشه برای جذب نور

داستان چشم های ما هم همینه اگه نور نباشه ، هر چقدر هم ما چشم‌هامون قوی باشه ما هیچی نمی بینیم چون این بازتاب نور از اجسام به چشم ماست که باعث میشه ما اون ها رو ببینیم و اگه نور نباشه و تاریکی مطلق باشه ، هر چقدر هم مردمک چشم ما باز بشه برای جذب نور ، نوری نیست عملاً هیچ بازتاب نوری هم وجود نداره و … و اینجوری ما حتی دست خودمون هم نمی توانیم ببینیم چه برسه به بقیه‌ی اجسام …

و

وقتی یه کم دقیق تر بشیم می فهمیم که چقدررررر نور نعمت ارزشمندی هستش ، خدا رو صد هزار مرتبه شکر

چقدر دقیقه‌ی 09:20 رو دوست دارم خیلیییی رویایی هستش اینجا موبایل داره آتیش رو خیلی خوب ثبت می کنه چون نور خیلی زیادی داره

و توی بک گراند اون دوتا لامپ آبی رنگ ، که البته فکر می کنم دوربین آبی ثبتشون می کنه و نظرشون احتمالا سفید هستش

خلاصه خیلی خیلی صحنه‌ی زیبایی هستش خیلی لذت بردم و خدا رو شکر کردم

استاد عباس منش عزیز من عاشق این راحتی طلبی و ساده سازی شما هستم و چقدر‌ دیدن این سریال مستند برای من درس داره

خیلی جالب بود رفتار شما

شما نشسته بودی ریلکس پای خودت روی اون یکی پات انداخته بودی و مشعل دستت بود

وقتی بلند‌ شدی بری یه سمت دیگه‌ی چوب ها رو آتیش بدهی ، باز هم صندلی خودت رو بردی اونور که بشینی و این کار رو بکنی … در صورتی که اگه من یا خیلی از افراد دیگه بودیم احتمالاً از همون اول می ایستادیم ، این راحت طلبی و این ساده سازی همه چیز توی ذهنتون و بعد عمل کردن به الهامتتون خیلی برای من جذابه و خیلی این عملکرد شما برای من دلنشین و الهام بخشه

شما در فایل «حاضری چه چیزی برای رسیدن به هدفت قربانی کنی؟» به اون خانم مدرس زبان توی ایران ، همون دوست عزیزی که دانشجوی خودتون بود ، گفتی حاضری یک سااااال ، 365 روز هر روز یه فایل محتوای آموزشی زبان انگلیسی بگذاری روی کانال یوتیوب خودت؟ و بعد مثال از عملکرد خودتون زدید که در مورد سریال زندگی در بهشت این کار رو خودتون کردید و دارید اون چیزهایی که رو خودتون اول بهش عمل کردید رو میگید ولی نکته‌اش اینجاست که شما گفتی به اون خانم مدرس زبان انگلیسی گفتی باید بتوانی اونقدررررر کار رو توی ذهنت ساده کنی که قابل انجام بشه

دوباره همین چند وقت پیش هم که فایل های درس هایی از توت فرنگی 19 دلاری رو روی سایت گذاشتید ، قسمت سوم صحبت هایی که در مورد عدم تبلیغات و شیوه‌ی عملکرد خودتون برای تولید محتوا گفتید من خیلی خیلی از این صحبت هاتون استفاده بردم و سپاسگزارم ، من این قسمت از صحبت های شما رو نت برداری کردم و لا به لای فایل اختصاصی ای که برای ساختن باور های مناسب برای خلق ثروت نوشتم ، این صحبت ها رو هم گنجاندم

ولی چیزی که خیلی توی گوشم زنگ میزنه و مرتبط به همین مشعل دست گرفتن شما و مثالی که برای تولید سریال زندگی در بهشت زدید اینه که شما چقدر توی تولید محتوا به اصل می پردازید و نه حاشیه

شما هیچ وقت … من یاد ندارم توی این هزاران فایل دانلودی که توی سایت ، توی کانال یوتیوب رسمی خود شما (حتی فایل های قدیمی‌ای که توی کانال یوتیوب هست که شما در سفر های اروپا یا تو همین ایران ضبطش کردید) و البته جلسات محصولات دیدم شما یه بار یه افکت صدای خاص رو صداتون گذاشته باشید

یا یه متنی تایپی یا به صورت اسلاید لا به لای تدوین گذاشته باشید

یا آهنگ بی کلام بک گراند صدای شما باشه

البته الان که دارم فکر می کنم توی دوره قانون آفرینش و عزت نفس خانم شایسته‌ی عزیز این کارهارو کرده که من ‌بسیار از ایشون سپاسگزارم

ولی اصلاً الان نمی خواهم به این مبحث بپردازم که چه عملکردی درسته یا غلط و کدوم فایل های شما به خاطر فلان مدل تدوین تأثیر گذار تر بوده

می خواهم این رو بگم که با وجود اینکه شما فقط به اصلی ترین مبحث یعنی صدای با کیفیت توی فایل های آموزشی اهمیت زیادی می دهید و بقیه موارد مثل نور اهمیت کمتری داشته (تأکید می کنم شما به نور هم اهمیت می دهید ولی نسب به صدا برای شما اولویت پایین تری داره)

و

به این دلیل که صحبت های شما واقعاً بعد از ساعت ها و روزها تحقیق و بررسی بوده و بسیار بسیار بسیار با ارزش هست و خودتون هم باور داشتید و باور دارید که با ارزشه و این باور رو داشتید که اگر من توی مسیر درستی باشم و روی خودم کار کنم خداوند افرادی که آماده هستند به سمت برنامه های من هدایت می کنه

دیگه شما هیچ وقت گول ترفند های بازاریابی و تبلیغات و گول این داستان ها که باید تیم فیلم برداری خفن و تیم تدوین و … داشت رو نخوردید

من ، یعنی آقای تجلی ، تا اونجایی که توانستم خودم رو از بدنه‌ی جامعه جدا کردم و دارم لیزر فوکس می گذارم روی خودم و اهدافم

اونقدر سرم رو با برنامه های خودم و کار هایی که باید برای رسیدن به هدف هام انجام بدهم شلوغ کردم که اصلاً وقتی برای بودن با دیگران و حرف زدن باهاشون حتی در مورد مباحث موفقیتی ندارم

حتی همین صحبت هایی که توی پاراگراف های بالا داشتم ، حتی همین ها هم برای خیلی ها … شاید باور کردنش سخته … منظورم عدم بازاریابی و‌ تولید محتوای خفنه و جذب این همه مشتری وفادار با باورهای متفاوت از عموم جامعه …

ولی این حقیقت محضه و من به حرف هاتون یقین دارم به همون شکلی قرآن اول بعضی از جمله هاش میگه «إنَّکَ»

معنی این کلمه میشه «این است و جز این نیست» یعنی بدون شک و تردید با پوست و گوشت و استخوانم حرفاتون رو درک می کنم و باور دارم و به یقین رسیدم که درست هستند

مثل حضرت سلیمان که در «آیه 35 سوره ص» از خداوند درخواست فرمانروایی می کنه و در پایان دعای خودش خطاب به خداوند میگه: إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ ﴿35﴾

میگه : «بدون شک – این است و جز این نیست» که تو «بدون حد و مرز ـ بی حساب و کتاب می بخشی»

بله وهاب معنیش این میشه ، کسی که بدون حساب و کتاب می بخشه و وقتی عمیق بهش فکر کردم دیدم این فقططط می توانه صفت خداوند باشه و برای انسان ها نمی توانه هیچ کاربردی داشته باشه

بله … مدتی هست که عمیقاً دارم روی این جمله‌ی کوتاه سه کلمه‌ای که حُسنِ خطام آیه 35 هست ، فکر می کنم و خود این یک جمله که باور حضرت سلیمان بوده و این باورش بوده که باعث شده اون فرمانروایی و اون ملک و ثروت رو دریافت کنه فکر می کنم و حتی تو متن باورهایی که دارم برای خودم می‌سازم همین باور رو و همین صحبت ها رو آوردم …

خدا رو شکر می کنم که توی مداری قرار گرفتم که این آگاهی ها رو شنیدم درکشون کردم و در عمل دارم این باور ها رو می‌سازم

و

خیلی خیلی بیشتر خدا رو شکر می کنم که با شما استاد عزیزم آشنا شدم

مسیری که دارم با شما طی می کنم بارها و بارها کوتاه تر و لذت بخش تر از هر مسیر دیگه‌ای هست که هر استاد موفقیتی دیگه‌ای یا هر کتاب موفقیتی دیگه‌ای بخواهد به من آموزش بده

و این ها رو نمی‌گم که بخواهم از شما تعریف کنم ، درسته که تعریف هست و قطعاً شما رو خوشحال می کنه

ولی این چیزهایی که دارم میگم در واقع لطفی هست که دارم در حق خودم می کنم و آگاهانه این کار رو انجام می دهم که قدم هام رو محکم تر بردارم و مطمئن تر بشم که مسیری که دارم طی می کنم مسیر درستی هستش.

=================================

این قسمت صحبت هاتون رو خیلی دوست داشتم

فقط باید از یه جایی شروع کنم و ادامه بدهم و همش به این فکر نکنم خب حالا کی نتیجه به دست می‌آید؟

به خودم بگم این قدمی که باید بردارم رو بردارم ، لذتش رو ببرم و خودم رو تحسین کنم

به قول معروف سمت خودم رو به بهترین شکلی که در توانم هست انجام بدهم ، نگران نتیجه نباشم ، اون رو خدا باید به وجود بیاره و خدا وقتی تعهد و استمرار و حس خوب من رو ببینه ، سمت خودش رو بدون نقص و عالی انجام میده

این دیدن نقطه‌ی پایانی در زمانی که در شروع یا اواسط انجام دادن کاری هستم که خیلییی انگیزه بخشه و باید بیشتر با خودم این آگاهی رو تکرار و تکرار و تکرار کنم تا یادم بمونه و چقدر خوبه که توی قسمت های زیادی از این قسمت های ابتدایی سریال ، شما دو استاد عزیزم راجع به این آگاهی صحبت می کنید ، سپاسگزارم

=================================

دوستتون دارم