https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/04/abasmanesh-8.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-04-24 07:29:052024-12-19 11:02:49سریال زندگی در بهشت | قسمت 3
552نظر
توجه
اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام ب خودم سلام ب خدا سلام ب استاد عزیزو مریم جان
فایل زیبایی بود امروز من این فایل نگاه کردم و نزدیک ظهر ب خانه پدرم رفتم و با بچه برادرم فوتبال بازی کردم و یاد حرف استاد افتادم ک تلاش،کردن تابازی ببرن منم تلاش کردم تا بازی ببرم خیلی خوب بود حس خوبی داشت فقط،دلم میخاست مثل استاد منم بپرم تو آب گرم دلم میخاد هرروز اتفاقات عالی،برایم رخ بدهد هرروز ورزش کنم و لذت ببرم از،زندگیم دلم میخاد صدای خداوند بشنوم خداروشکر امروز تونستم یکم حواسم جمع کنم ک غیبت نکنم و ذهنم سمت افکار منفی نرود یکم تلاش کردم و عالی بود و شد
زدن دکمه نشانه امروزم مثل همیشه،دقیق درست و دقیقا هدایتی که داره برای من میگه…بعد از گوش دادن نوشتن فایل گام سوم مهاجرت به مدار بالاتر و آمدن این بخش برای من مهر تاییدی بود…
اگر تمام تلاشت رو بکنی،تمام توانت رو بذاری با باورهای درست،با انگیزه،شورو شوق هر نتیجه ای میتونه تغییر کنه،بازی باخته رو خواهی برد شک نکن
وقتی بفهمی احساس بد آتیشه،و اگر دستت رو ببری توش میسوزی هر کاری میکنی که نزدیکش نشی،یه راهی پیدا میکنی که نسوزی اگر اینو همین یه باور رو باور کنم که همه چی باوره،احساس بدی که خیلی مشخصه،واضحه،شک،تردید،ترس،نگرانی،عجله،از کجا ها و چه طوری ها که منو میندازه تو آتیش و تمرین احساس خوب،بودن درش،هر نتیجه ای رو به نفع من تمام میکنه،اگر همین احساس بد=اتفاقات بد رو درک کنم،بادم بیاد که چه بلاهایی سرم آورده،میاره،اگر ادامه بدم قوی تر میشه،همین درک این باور همون ساختن اهرم رنج و لذته،رنج احساس بد برای من و به یاد آوردنش و یاد آوری زمانی که احساسم خوب بود و اتفاقات بعدش،هر چند ذهن به این راحتی کوتاه نمیاد،ولی قدرت احساس خوبِ آگاهانه قوی تره،خداوند با منه،نیروی خیر و برکت که جهان رو مدیریت میکنه با نیروی خیر و خوبی و احساس خوبه که میگه درست میشه،امید توکل،آرامش،رهایی که داره میگه،بشنوم،باورش کنم،کارها رو خودش درست میکنه،فقط کافیه اعتماد کنم توکل کنم،یادم بیاد تا الان که 43 سال از خداعمر گرفتم،کی قلبم رو مث ساعت زده؟کی سلول‌هام رو هدایت کرده؟کی غذا مو هضم کرده؟کی هر روز بهم،آب،غذا،لباس،داده؟کی هر روز هوام رو داشته،تونستم بخوابم،بیدار بشم،نفس بکشم،سقفی بالای سرم بوده،خونه ام گرم بوده،راه رفتم،شنیدم،دیدم،انگشتانم حرکت کرده،بوهارو احساس کردم،در کنار خانواده ام یه روز دیگه با خوشحالی سپری کردم،هدایت شدم،روزیم رسیده،مگه من کاری کردم براشون،همه راحت اتفاق افتادن،من انسان کفور ناسپاس دل به دل نجواها دادم،این همه فراوانی رو نادیده گرفتم،راحت گفتم کو؟اینم شده نتیجه؟شد در آمد؟شد زندگی؟بابا ببین اونو چی داره،من که هنوز ندارم،مقایسه کردم و احساس خوبم رو با قید و شرط کردم و راحت رفتم تو تیم نجوا و شیطان،راحت،چرا؟چون عادت ذهنی منه ناسپاسی،نادیده گرفتن نعمتها،سرزنش خودم،شده نقطه امن من،شده لذت من،قر زدن،نق زدن،نادیده گرفتن،تایید گرفتن،توجه گرفتن،مقایسه خودم با زمین و زمان،الا مقایسه گذشته خودم با خودم،قبلا کجا بودم،الان کجام…چقدر زود یادم میره و راحت ناسپاس میشم،چون ناسپاسی راحته،کنترل ذهنی نمیخواد،کار وقتی سخت میشه که باید مقابلش وایسی،ولی من یاد گرفتم باید مقابلش وانسم،بپذیرمش،مسؤلیت شو قبول کنم و ناظر باشم،هم هویت نشم باهاش و بعد آگاهانه آرام آرام سگ سیاه ترس و نگرانی رو رام کنم،سعی میکنم و از خداوند هم طلب یاری و هدایت دارم،که از هر خیری فقیرم و محتاج
خدایا کمکم کن تا بودن در مسیر درست رو با صداقت و درستکاری ادامه بدم و تو از فضل خودت به من ببخش،آمین
سلامی گرم خدمت استاد عزیزم، خانم شایسته گرامی و همه دوستانم
یک روزی دیگر در پرادایس زیبا؛
شوق استاد از برنده شده نشون میده که میتونی برای هر موفقیت حتی کوچیک، خوشحال باشی و دلیلی برای شاد بودن داشته باشی
البته این شادی ماجرا داره، وقتی شرایط در ظاهر به نفعت نیست و بازی رو عقبی از رقیبت ولی قوانین جهانو بلدی و اینقدر مطمئن هستی از کارکردشون که میای به رقیبت هم اعلام می کنی که من از تو 10 تا عقبم ولی میخوام برنده بشم این بازیو!
و معجزه ی کنترل ذهن؛
خیلی تحسینتون می کنم… آدم وقتی به بقیه اعلام می کنه که من میخوام به فلان هدف برسم، زمزمه ذهن شروع میشه که «آخ آخ فکر کن برنده نشی… رقیبت بهت کلی میخنده و جلوش ضایع میشی!!» ولی این که شما اعلام کردین به رقیبتون، نشون میده که چقدر به قوانین مطمئن و مسلط هستید.
و کنترل ذهن… دقت کردین وقتی داریم کارمونو توی تنهایی انجام میدیم چقدررر اون کار رو خوب انجامش میدیم، ولی وقتی یکی میاد کنارمون میشینه و کارمونو نگاه می کنه، این نجوا میاد که نکنه خراب کارمو انجام بدم، و همینجاست که اون کاری رو که همیشه به بهترین شکل انجامش میدادیم، به بدترین شکل انجام میشه!
اینا همش نشون میده که چقدر کنترل ذهن مهمه و برای کنترل ذهن هم آدم باید عزت نفس رو درخودش بسازه، باید نظر دیگران براش مهم نباشه، باید به قوانین مطمئن باشه
وقتی آدم به قوانین واقعا باور داشته باشه اولا میدونه که اگه این ذهنو کنترل نکنه، مهم نیست چقدر تلاش کرده، شکست میخوره
دوما همین که بدونی کنترل ذهنته که رقم میزنه اتفاقاتو، مطمئن هستی که با کنترل ذهن، فارغ از شرایط فعلی، موفق میشی و این یک چرخه ی آرامش رو برات می سازه که نتیجش چیزی جز موفقیت نمیتونه باشه
و اما چیزی که بابتش من خییییلی تحسین می کنم شمارو، اینه که برای مردم زندگی نمی کنید.
همه ما تجربشو داشتیم که مثلا مامانمون یک سرویس ظرف خیلی نو میخره بعد میذاره تو کمد و نمیذاره کسی استفاده کنه
و تنها زمانی میتونستیم از اون ظرف ها استفاده کنیم که مهمون میومد خونمون! در نهایت هم وقتی کهنه میشد و رنگش زرد میشد، میتونستیم خودمون استفاده کنیم!!
یا خیلیا مبلمان سلطنتی میخرن فقط برای قشنگیش، مبلمانی که اصلا راحت نیستن و خودت نمیتونی نیم ساعت روش راحت بشینی
یک چیز عجیب تر که الان مد شده، آشپزخونه کثیفه! میان کنار آشپزخونشون یک اتاقک کوچیک درست می کنن و توی اون هم وسایل آشپزی میذارن
و از اون آشپزخونه برای خودشون استفاده می کنن و آشپزخونه اصلی که کلی زرق و برق داره برای وقتیه که مهمونا میان!!
یعنی یک نسخه فیک و تر و تمیز از خودشون دارن برای نمایش به بقیه و خودشون هیچ لذتی نمی برن از اون نسخه ساختگی
شما میز پینگ پنگ رو آوردید گذاشتید وسط خونه، موتور رو گذاشتید داخل خونه، از مبلمان تخت خواب شو، بدون هیچ زرق و برق و المان های اضافی استفاده می کنید، هیچ دکوری خاصی ندارید و در یک کلام، خودِ واقعیتون هستید و جالبه که کلی هم مهمون دارید(در آینده توی سریال زندگی در بهشت) و همه مهمونا هم راحتن مثل یک خانواده
جا داره تا از یک باگ شخصیتی که در خودم پیدا کردم بگم، من جدیدا فهمیدم برای این که بقیه به حرفام آفرین و… بگن، دارم باور های اونارو برای خودشون بازگو می کنم، این درحالیه که خودم اصلا اون باور هارو ندارم و حتی بر خلافش اعتقاد دارم، مثلا اونا یچیز میگن، من همون چیزو دوتا چیز میذارم روش و به طرف تحویل میدم
میخوام از این به بعد خودم باشم، با اعتقادات خودم، فارغ از قضاوت بقیه، فارغ از این که بَه بَه و چَه چَه می کنن یا نه
امیدوارم که بتونم استوار بمونم تو این مسیر.
نکته دیگه که برام خییییلی قابل تحسینه، اینه که آزادی مکانی و زمانی دارید، فقط کافیه که دفتر داشتید برای گروه تحقیقاتی عباسمنش، اینجوری هر روز صبح ساعت 8 باید سوار ماشین میشدید و میرفتید سر کار
دیگه خبری از سفر های بی برنامه ریزی، مهاجرت به هر کشوری که بخواین، تا ساعت 5 صبح آتیش بازی کنید و… نبود.
من تحسین می کنم که انقدر آزادی زمانی و مکانی دارید که با عزیز دلتون شب تا هر ساعتی که بخواید بیدار می مونید، صبح تا هر ساعتی که بخواید میخوابید و بعدشم با همدیگه روزی 2 ساعت پینگ پنگ بازی می کنید و بعدشم از شیرینی بُرد، می پرید توی دریاچه شخصیِ آب شیرین و تمیزی که آبش هر ثانیه درحال ریفرش شدنه
و اما همزیستی در طبیعت، این که خداوند حیوانات رو مثل یک پازل کنار همدیگه گذاشته تا هردوشون نیاز هاشون برطرف بشه
براونی پشه های اذیت کننده ازش دور میشن و پرنده ها هم سیر میشن از همون پشه ها!
خلاصه که خیلی ممنونم ازتون استاد که دارید برای ما منطقی می کنید و باور سازی می کنید که میشه اینجوری هم زندگی کرد.
الهی شکر برای یه قسمت دیگه از سریال نورانی زندگی در بهشت
چقدر این دریاچه زیباس
آدم خسته نمیشه از دیدنش
ساعت‌ها دوست دارم به اون زلالی را بزنم
الهی صدهزار بار شکرت
چقدر رابطه شما دو عزیز دل همیشه تازه و زیباست
مریم جان شما قدر زیبا صلح درونی دارین
با وجودی که باختین و توپ‌ها رو باید جمع کنید بدون گلگی بدون غر زدن باز هم میگین عاشقتم و با یک آرامشی رد اون توپ‌ها رو دنبال میکنید ، بخدا شکر گذاری فقط زبونی نیست این صلح درونی شما خود شکره
پریدن و آب تنی کردن تو دریاچه تشکر کردن از این نعمت هست
امشب به لطف خداوند پس از غلبه بر کمال گرایی ام برای کامنت گذاشتن، تونستم اولین کامنت ام رو تو این سایت ثبت کنم
(نجواهای کمال گرایی توی ذهنم: نه تو هنوز اونقد به حرفای استاد عمل نکردی که بخای کامنت بزاری، هنوز فرصت مناسب و عالی برای این کار پیش نیومده، تو بلد نیستی مثل بقیه کامنت های الهام بخش بنویسی، …)
اینم بگم این کار هم مدیون این هستم که فقط چند دقیقه وقت گذاشتم و سرفصل های دوره «شیوه حل مسائل» رو گذرا مطالعه کردم
خدایا شکرت
حالا حسم در مورد این فایل زیبای هفت دقیقه ای: واقعا به جز زیبایی چیزی ندیدم
حتی لحظاتی اونقد محو زیبایی طبیعت شدم که حرفای استادو نشنیدم و فایل رو دوباره از اول پلی کردم
حس دنجی و راحتی و ارامش رو از کلبه چوبی دریافت کردم واقعا لذت بخش بود برام، عاشق چوب ، خانه چوبی و وسایل چوبی هستم
تحسین میکنم استاد جان توانایی تون رو برای یک ساعت بدون وقفه فعالیت فیزیکی داشتن،
و خدایا شکرت به خاطر اینکه همچین ملک های بی نظیری تو دنیا هستن با این عظمت و این حجم از زیبایی
با خودم گفتم نیم ساعت نشستن رو اون صندلی چوبی با سایبان زیبا و نگاه کردن به منظره بی نظیر طبیعت خداوند، چه قد میتونه حال ادمو خوب کنه چه قد ارامش بخشه، واقعا مثل مدیتیشن میمونه
خدایا شکرت
این کامنت اولین ردپای من تو این سایت بی نظیر ، و نقطه عطف برای غلبه بر کمالگرایی
آنگاه خواهرت رفت و گفت:ایا شما را به کسی که این نوزاد را سرپرستی کند راهنمایی کنم؟.
پس تو را به مادرت باز گرداندیم تا دلشاد شود،و اندوه به خود راه ندهد.و فردی را کشتی ،پس تو را نجات دادیم،و موارد گوناگون تو را درمعرض ازمایش قرار دادیم ،پس سالیانی در بیین اهل مدین درنگ کردی ،سپس ای موسی !در حالی که به مقدار لازم به لیاقت و کمال رسیدی آمدی.
وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی
و تو را برای خودم آفریدم…برگزیدم.
و تو رت برای خودم افریدم..برگزیدم
سلام و درود به بهشت همیشه جاویدانم.بهشتی که معنای زندگی کردن در رشد خودشناسی و خداشناسی به من آموخت…
این فایل.با الهام دیروز من..خداوند بهم گفت…من تو را برای خودم افریده ام…
تو برای منی….
اینروزا گلهای حیاطمون بسیار زیبا شدند.همینجور که داشتم اب میرختم روشون.و صدای پرندگان باهاش هماهنگ شده بود.و بوی خاک و اب ادمو دیوانه میکرد..و غروب دلنشین میان نخلهای زیبا با اون حال و احساس خوب خودشو بهم نشون میداد…
خداوند این الهام رو بصورت واضح بهم گفت..
که من تو را برای خودم افریدم..
همین الان روی یکی از ایه ها خداوند بهم تاکید کرد…بی تردید قیامت که می خواهم ان را پنهان بدارم،آمدنی است تا هر کسی را در برابر کوششی که می کند پاداش دهم..
خیلی سپاسگزار خداوندی هستم که مرا هدایت کرد.امروز این فایل نشانه روزانه من باشه و من با قدرت بالا این مسیر را تا انتها با شور انگیزه بیشتر قدم برارم..
حدودا امروز روز دوازدهم از اهرم رنج و لذته که من هر روز صبحمو با این دو اهرم شروع میکنم و بعداش!سپاسگزاری و باورهای قوی…
چه درهایی روی شخصیت توحیدیم باز نموده چقدر جسورتر شدم..
از خداوند هدایت خاستم برای بیزنسم دیشب هدایت شدم به کامنت دوستان در دوره عزت نفس خداوند بهم گفت..کارتو خوب پیش!بردی..
بیزنسی ران کردم..
که یچیز خاص و ساده و زیباست .انشالله به امید خودش تو زمان مناسبش هدایت میشم برای ورودی مالی عالی…فقط خداوند بازم بهم گفت..باید تو همین تضادهایی که پیش میبری..خیری بیینی.بگو الخیر فی ما وقع..تا ارامش!یابی و بزاری بقیه کارها رو “من… انجام بدم …..
استاد عزیزم خوشحالی شما خوشحالی ما هم شد…
خوشحالی که این باور رو به من القا کرد.منم تو این مسیر با باورهای قدرتمند کننده توحیدی قوی رو بسازم.انگیزهامو قوی کنم.اگه الان اون شرایطی که میخام نیست.ولی با قدرت پیش برم..
تنها قدرتی که میتونه منو قوی کنه همینه که من تسلیم خدا باشم.و خیریت بدونم اینروزا رو..و بدونم اگه حتی هم خیلی عقب باشم از جایگاه خودم ..من اسان میشم بسوی اسانیها با انگیزه و شور و عشق..ادامه میدم..
خداوند یاریم میکنه خداوند کمکم میکنه انشالله منم به همین موقعیت عالی میرسم و جشن و پایکوبی میکنم!.. مثل استاد عزیزم..
.
خیلی خوشحالم که منم میتونم بهمچنین پکیچ عالی از آزادی مالی.ازادی زمانی و مکانی.و رابطه الهی گونه که ما کنار همدیگه لذت ببریم..هدایت بشم
چون من جانشین خداوند روی زمین هستم.
چون خداوند منو برای خودش برگزیده.من برای رشد و گسترش جهانش به این دنیا امده ام.
من اومدم تا خودمو رشد و توسعه بدم..و دنیای زیبایتری رو برای خودم و جهانم بسازم…نور الهی)
چقدر خنده های مریم حان زیبا و دلنشین بود.چقدر همه چیز حس خوب و عالی داشت.
واقعا چقدر .بازی با ادمهای قوی تر در حد خودت خوبه..چقدر باعث قدرت بیشترت میشه..
چقدر عملگراییت قوی میشه…
مسیر الهی هم همینجور..کنترل ذهنم همینجوره نیاز به باورای قوی داره.نیاز به انسانهای با شجاعت داره…که بتونی حریف ذهنت بشی..
ما هم با تکامل دارییم این مسیر رو با لطف خداوند پیش میبریم..
خوندن افکار شیطانی و در مسیر الهی..نیاز به پشتکار قوی داره..
بهمین دلیله خداوند میگه مومنان واقعی افرادی هستند که نه غمی دارند و نه اندوهگین می شوند..
پس برای بدست اوردن خاسته هامون مثل استاد.با پشتکار قوی با باورهای قوی توحیدی ..به موفقعیت میرسیم..خداوند تو سوره مومن…بهم الهام کرد تو پیروزی…
تو این مسیر رو با شهامت پیش!برو.و ادامه بده به هر چیزی که دلت میخاد میرسی…
خداوند رو شاکرم.که هر ثانیه و هر لحظه در مسیر رشد و پویایی دارم قدم برمیدارم..و باورامو قدرتمند میکنم..باورهای که برای رشد و شخصیت من خوبه….
چقدر خوبه این تضادها همجوره ما رو قوی میکنه…مثل این بازی استاد رو قوی کرد.که با شجاعت بیشتر این قدم رو برداره..پس ما هم ادامه میدیم و توکلمون و ایمانمون خداونده..و منم لبیک میگم بخداوند…
منم این مسیر رشد و پویایی رو تا اخر جانم ادامه میدم..چون میدونم به رشد شخصیتی و قوی بدنم کمک میکنه..
خدایا چنانکن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار
سلام به این بهشت زیبا که هر وقت میبینمش روحم نوازش میشه قلبم باز میشه لبخند روی بلام میشینه بی اراده چقدررر زیباست اینجا
من هم واقعا این بازی رو دوست دارم اگر چه میز ندارم اما امکان نداره جایی باشه و من بازی نکنم.و اکثر مواقع هم میبرم بلاخص از زمانی که قانون رو یاد گرفتم قبل بازی و در حین بازی مدام توی ذهنم برد هامو مرور میکنم و صدم رو میزارم براش.
استاد این حرفی که میزنید واقعا درسته که اگر تمام توان رو روی هر چی بزاریم اون کار به بهترین نحو انجام میشه رو واقعا من شاید هزاران بار امتحان کردم و بدون کوچکترین خطایی نتیجه گرفتم و ایمان کامل دارم به این حرف
باور باور باور حالا این باور چه ها که نمیکنه همه چی باور هست.
اگر بتونیم باور هامون رو در هر زمینه در هر زمینه که می‌خوایم در اون رشد کنیم درست کنیم که البته کار آسانی هم نیست چون زمان بره هر کاری شدنی هست البته در کنار رعایت تکامل چون اگر تکامل چیزی رو رعایت نکنیم اون خواسته پایدار نخواهد ماند.
خیلی لذت بردم از این فایل و از این زیبایی که از قاب دوربین بهمون نشون میدید من به شخصه خیلی ارتباط میگیرم با انرژی این فضا خیلی عجیبه و از خدا یکی عین همین ملک رو ازش میخوام هر وقت که زندگی در بهشت رو نگاه میکنم چون عاشق طبیعت و مرغ و خروس و کشاورزی اینها هستم حسن عالیه
خدایا شکرت، که خانم شایسته از باختش عصبانی نشد و ازینکه حالا بعد این شکست ،استاد این همه کری خوند ، پز داد ، مسخره کرد، خونه بهم ریخته، خانم شایسته می خندید.(خدای من مگه میشه، یه خانم انقدر با جنبه)
خدارو شکر استاد که چنین خونه ای دارید مبارکتون باشه. (من اگه داشتم جرات نمی کردم تنها توش باشم)
هرچیزی که خدا بهمون میده قد ظرفیتمونه.
من یه آدم آروم ، با یک انسان پرهیجان و کسی که علاقش چیزهایی هست که من دوست ندارم، قطعا کارمون به طلاق می کشه. خدایا شکرت که طلاق گرفتیم تا بچه هامون رو اذیت نکنیم و البته خودمون رو اذیت نکنیم. ولی خوب من تنها شدم.
من بااینکه دوره 12 قدم رو یکبار تمام کردم و دوباره شروع کردم، هنوز یک قطره هم مثل خانم شایسته نیستم. چقدر دوستان درین جمع فقط زیبایی میبینن.
چرا من تعهد میدم ولی نمی تونم پای تعهدم وایسم؟
سخت ترین کار دنیا زیبابینی هست اما از بیل زدن که راحت تره، تمرین می کنم. تا موفق بشم.
خدایا کمکم کن منم مثل دوستانم تو این گروه بشم
این دفعه اینجا تعهد میدم:
من نازنین 44 ساله تعهد میدم که از امروز جمعه 11 آبان 1403 در راه مثبت دیدن بمانم ، تمام تلاشم را برای قضاوت نکردن بکنم، و اگر قضاوت کردم، راهم را ول نکنم دوباره تلاش کنم و تعهد میدهم که روی باورهام کار کنم باورهای ثروت و باورهای سلامتی و باور اینکه من هم میتوانم یک همسر خوب با خصوصیات شبیه خودم داشته باشم من هم لایق داشتن یک همسر مناسب با خودم هستم .
به نام خداوند مهربانم
سلام ب خودم سلام ب خدا سلام ب استاد عزیزو مریم جان
فایل زیبایی بود امروز من این فایل نگاه کردم و نزدیک ظهر ب خانه پدرم رفتم و با بچه برادرم فوتبال بازی کردم و یاد حرف استاد افتادم ک تلاش،کردن تابازی ببرن منم تلاش کردم تا بازی ببرم خیلی خوب بود حس خوبی داشت فقط،دلم میخاست مثل استاد منم بپرم تو آب گرم دلم میخاد هرروز اتفاقات عالی،برایم رخ بدهد هرروز ورزش کنم و لذت ببرم از،زندگیم دلم میخاد صدای خداوند بشنوم خداروشکر امروز تونستم یکم حواسم جمع کنم ک غیبت نکنم و ذهنم سمت افکار منفی نرود یکم تلاش کردم و عالی بود و شد
خداروشکر ک کمی توانستم مهربان ترباشم
به نام خدای هدایتگر…
زدن دکمه نشانه امروزم مثل همیشه،دقیق درست و دقیقا هدایتی که داره برای من میگه…بعد از گوش دادن نوشتن فایل گام سوم مهاجرت به مدار بالاتر و آمدن این بخش برای من مهر تاییدی بود…
اگر تمام تلاشت رو بکنی،تمام توانت رو بذاری با باورهای درست،با انگیزه،شورو شوق هر نتیجه ای میتونه تغییر کنه،بازی باخته رو خواهی برد شک نکن
وقتی بفهمی احساس بد آتیشه،و اگر دستت رو ببری توش میسوزی هر کاری میکنی که نزدیکش نشی،یه راهی پیدا میکنی که نسوزی اگر اینو همین یه باور رو باور کنم که همه چی باوره،احساس بدی که خیلی مشخصه،واضحه،شک،تردید،ترس،نگرانی،عجله،از کجا ها و چه طوری ها که منو میندازه تو آتیش و تمرین احساس خوب،بودن درش،هر نتیجه ای رو به نفع من تمام میکنه،اگر همین احساس بد=اتفاقات بد رو درک کنم،بادم بیاد که چه بلاهایی سرم آورده،میاره،اگر ادامه بدم قوی تر میشه،همین درک این باور همون ساختن اهرم رنج و لذته،رنج احساس بد برای من و به یاد آوردنش و یاد آوری زمانی که احساسم خوب بود و اتفاقات بعدش،هر چند ذهن به این راحتی کوتاه نمیاد،ولی قدرت احساس خوبِ آگاهانه قوی تره،خداوند با منه،نیروی خیر و برکت که جهان رو مدیریت میکنه با نیروی خیر و خوبی و احساس خوبه که میگه درست میشه،امید توکل،آرامش،رهایی که داره میگه،بشنوم،باورش کنم،کارها رو خودش درست میکنه،فقط کافیه اعتماد کنم توکل کنم،یادم بیاد تا الان که 43 سال از خداعمر گرفتم،کی قلبم رو مث ساعت زده؟کی سلول‌هام رو هدایت کرده؟کی غذا مو هضم کرده؟کی هر روز بهم،آب،غذا،لباس،داده؟کی هر روز هوام رو داشته،تونستم بخوابم،بیدار بشم،نفس بکشم،سقفی بالای سرم بوده،خونه ام گرم بوده،راه رفتم،شنیدم،دیدم،انگشتانم حرکت کرده،بوهارو احساس کردم،در کنار خانواده ام یه روز دیگه با خوشحالی سپری کردم،هدایت شدم،روزیم رسیده،مگه من کاری کردم براشون،همه راحت اتفاق افتادن،من انسان کفور ناسپاس دل به دل نجواها دادم،این همه فراوانی رو نادیده گرفتم،راحت گفتم کو؟اینم شده نتیجه؟شد در آمد؟شد زندگی؟بابا ببین اونو چی داره،من که هنوز ندارم،مقایسه کردم و احساس خوبم رو با قید و شرط کردم و راحت رفتم تو تیم نجوا و شیطان،راحت،چرا؟چون عادت ذهنی منه ناسپاسی،نادیده گرفتن نعمتها،سرزنش خودم،شده نقطه امن من،شده لذت من،قر زدن،نق زدن،نادیده گرفتن،تایید گرفتن،توجه گرفتن،مقایسه خودم با زمین و زمان،الا مقایسه گذشته خودم با خودم،قبلا کجا بودم،الان کجام…چقدر زود یادم میره و راحت ناسپاس میشم،چون ناسپاسی راحته،کنترل ذهنی نمیخواد،کار وقتی سخت میشه که باید مقابلش وایسی،ولی من یاد گرفتم باید مقابلش وانسم،بپذیرمش،مسؤلیت شو قبول کنم و ناظر باشم،هم هویت نشم باهاش و بعد آگاهانه آرام آرام سگ سیاه ترس و نگرانی رو رام کنم،سعی میکنم و از خداوند هم طلب یاری و هدایت دارم،که از هر خیری فقیرم و محتاج
خدایا کمکم کن تا بودن در مسیر درست رو با صداقت و درستکاری ادامه بدم و تو از فضل خودت به من ببخش،آمین
سلامی گرم خدمت استاد عزیزم، خانم شایسته گرامی و همه دوستانم
یک روزی دیگر در پرادایس زیبا؛
شوق استاد از برنده شده نشون میده که میتونی برای هر موفقیت حتی کوچیک، خوشحال باشی و دلیلی برای شاد بودن داشته باشی
البته این شادی ماجرا داره، وقتی شرایط در ظاهر به نفعت نیست و بازی رو عقبی از رقیبت ولی قوانین جهانو بلدی و اینقدر مطمئن هستی از کارکردشون که میای به رقیبت هم اعلام می کنی که من از تو 10 تا عقبم ولی میخوام برنده بشم این بازیو!
و معجزه ی کنترل ذهن؛
خیلی تحسینتون می کنم… آدم وقتی به بقیه اعلام می کنه که من میخوام به فلان هدف برسم، زمزمه ذهن شروع میشه که «آخ آخ فکر کن برنده نشی… رقیبت بهت کلی میخنده و جلوش ضایع میشی!!» ولی این که شما اعلام کردین به رقیبتون، نشون میده که چقدر به قوانین مطمئن و مسلط هستید.
و کنترل ذهن… دقت کردین وقتی داریم کارمونو توی تنهایی انجام میدیم چقدررر اون کار رو خوب انجامش میدیم، ولی وقتی یکی میاد کنارمون میشینه و کارمونو نگاه می کنه، این نجوا میاد که نکنه خراب کارمو انجام بدم، و همینجاست که اون کاری رو که همیشه به بهترین شکل انجامش میدادیم، به بدترین شکل انجام میشه!
اینا همش نشون میده که چقدر کنترل ذهن مهمه و برای کنترل ذهن هم آدم باید عزت نفس رو درخودش بسازه، باید نظر دیگران براش مهم نباشه، باید به قوانین مطمئن باشه
وقتی آدم به قوانین واقعا باور داشته باشه اولا میدونه که اگه این ذهنو کنترل نکنه، مهم نیست چقدر تلاش کرده، شکست میخوره
دوما همین که بدونی کنترل ذهنته که رقم میزنه اتفاقاتو، مطمئن هستی که با کنترل ذهن، فارغ از شرایط فعلی، موفق میشی و این یک چرخه ی آرامش رو برات می سازه که نتیجش چیزی جز موفقیت نمیتونه باشه
و اما چیزی که بابتش من خییییلی تحسین می کنم شمارو، اینه که برای مردم زندگی نمی کنید.
همه ما تجربشو داشتیم که مثلا مامانمون یک سرویس ظرف خیلی نو میخره بعد میذاره تو کمد و نمیذاره کسی استفاده کنه
و تنها زمانی میتونستیم از اون ظرف ها استفاده کنیم که مهمون میومد خونمون! در نهایت هم وقتی کهنه میشد و رنگش زرد میشد، میتونستیم خودمون استفاده کنیم!!
یا خیلیا مبلمان سلطنتی میخرن فقط برای قشنگیش، مبلمانی که اصلا راحت نیستن و خودت نمیتونی نیم ساعت روش راحت بشینی
یک چیز عجیب تر که الان مد شده، آشپزخونه کثیفه! میان کنار آشپزخونشون یک اتاقک کوچیک درست می کنن و توی اون هم وسایل آشپزی میذارن
و از اون آشپزخونه برای خودشون استفاده می کنن و آشپزخونه اصلی که کلی زرق و برق داره برای وقتیه که مهمونا میان!!
یعنی یک نسخه فیک و تر و تمیز از خودشون دارن برای نمایش به بقیه و خودشون هیچ لذتی نمی برن از اون نسخه ساختگی
شما میز پینگ پنگ رو آوردید گذاشتید وسط خونه، موتور رو گذاشتید داخل خونه، از مبلمان تخت خواب شو، بدون هیچ زرق و برق و المان های اضافی استفاده می کنید، هیچ دکوری خاصی ندارید و در یک کلام، خودِ واقعیتون هستید و جالبه که کلی هم مهمون دارید(در آینده توی سریال زندگی در بهشت) و همه مهمونا هم راحتن مثل یک خانواده
جا داره تا از یک باگ شخصیتی که در خودم پیدا کردم بگم، من جدیدا فهمیدم برای این که بقیه به حرفام آفرین و… بگن، دارم باور های اونارو برای خودشون بازگو می کنم، این درحالیه که خودم اصلا اون باور هارو ندارم و حتی بر خلافش اعتقاد دارم، مثلا اونا یچیز میگن، من همون چیزو دوتا چیز میذارم روش و به طرف تحویل میدم
میخوام از این به بعد خودم باشم، با اعتقادات خودم، فارغ از قضاوت بقیه، فارغ از این که بَه بَه و چَه چَه می کنن یا نه
امیدوارم که بتونم استوار بمونم تو این مسیر.
نکته دیگه که برام خییییلی قابل تحسینه، اینه که آزادی مکانی و زمانی دارید، فقط کافیه که دفتر داشتید برای گروه تحقیقاتی عباسمنش، اینجوری هر روز صبح ساعت 8 باید سوار ماشین میشدید و میرفتید سر کار
دیگه خبری از سفر های بی برنامه ریزی، مهاجرت به هر کشوری که بخواین، تا ساعت 5 صبح آتیش بازی کنید و… نبود.
من تحسین می کنم که انقدر آزادی زمانی و مکانی دارید که با عزیز دلتون شب تا هر ساعتی که بخواید بیدار می مونید، صبح تا هر ساعتی که بخواید میخوابید و بعدشم با همدیگه روزی 2 ساعت پینگ پنگ بازی می کنید و بعدشم از شیرینی بُرد، می پرید توی دریاچه شخصیِ آب شیرین و تمیزی که آبش هر ثانیه درحال ریفرش شدنه
و اما همزیستی در طبیعت، این که خداوند حیوانات رو مثل یک پازل کنار همدیگه گذاشته تا هردوشون نیاز هاشون برطرف بشه
براونی پشه های اذیت کننده ازش دور میشن و پرنده ها هم سیر میشن از همون پشه ها!
خلاصه که خیلی ممنونم ازتون استاد که دارید برای ما منطقی می کنید و باور سازی می کنید که میشه اینجوری هم زندگی کرد.
خدارو شکر
سلام
الهی شکر برای یه قسمت دیگه از سریال نورانی زندگی در بهشت
چقدر این دریاچه زیباس
آدم خسته نمیشه از دیدنش
ساعت‌ها دوست دارم به اون زلالی را بزنم
الهی صدهزار بار شکرت
چقدر رابطه شما دو عزیز دل همیشه تازه و زیباست
مریم جان شما قدر زیبا صلح درونی دارین
با وجودی که باختین و توپ‌ها رو باید جمع کنید بدون گلگی بدون غر زدن باز هم میگین عاشقتم و با یک آرامشی رد اون توپ‌ها رو دنبال میکنید ، بخدا شکر گذاری فقط زبونی نیست این صلح درونی شما خود شکره
پریدن و آب تنی کردن تو دریاچه تشکر کردن از این نعمت هست
گوارای وجودتون
دوستون دارم
خدا همه ی اهالی این سایت رو حفظ کنه
دریاچه زیبا با رنگ ابی اسمان که تیره تر قبل هست و سبز پررنگ و ابی پر رنگ بی نظیر چقدر رویایی خدایا شکرت
یک بازی عالی دو نفره که حسابی باعث سرگرمیه و بعدش یک ابتنی عالی خدایا شکرت چقدر حس خوب و انرژی مثبت میتونه در همین کارهای معمول ما داشته باشه
چند روزه بمب انرژی شدم و انقدر فعال شدم که خودم تعجب میکنم چرا خسته نمیشم و همش بخاطر انرژی مثبت زندگیمه
قدر زندگیم و داشته هام بیشتر میدونم از ساعتهای زندگیم بیشتر استفاده میکنم
خدایا شکرت این مسیر زیبا از زندگیم همراه شما هستم و زیبا ترش میکنم
شکر
سلام سلام
وای چقدر پراز انرژی مثبت بود این فایل خیلی لذت بردم و خنده رو لبام بود.
بازی دونفره مخصوصا بین زوجین خیلی شوروهیجان میده به ادم
منم این ایده رو گرفتم یسری بازی های دونفره با همسذم داشته باشیم.
لذت و کیفی که استاد داشتن از برنده شدن خیلی بامزه بود
خنده های مریم جان
خیلی جذاب بود
وای خدایا شمرت برای اینهمه انرژی مثبتی که تو این سایت وجودداره
الهی شکر
الهی شکر
به نام الله یکتا
امشب به لطف خداوند پس از غلبه بر کمال گرایی ام برای کامنت گذاشتن، تونستم اولین کامنت ام رو تو این سایت ثبت کنم
(نجواهای کمال گرایی توی ذهنم: نه تو هنوز اونقد به حرفای استاد عمل نکردی که بخای کامنت بزاری، هنوز فرصت مناسب و عالی برای این کار پیش نیومده، تو بلد نیستی مثل بقیه کامنت های الهام بخش بنویسی، …)
اینم بگم این کار هم مدیون این هستم که فقط چند دقیقه وقت گذاشتم و سرفصل های دوره «شیوه حل مسائل» رو گذرا مطالعه کردم
خدایا شکرت
حالا حسم در مورد این فایل زیبای هفت دقیقه ای: واقعا به جز زیبایی چیزی ندیدم
حتی لحظاتی اونقد محو زیبایی طبیعت شدم که حرفای استادو نشنیدم و فایل رو دوباره از اول پلی کردم
حس دنجی و راحتی و ارامش رو از کلبه چوبی دریافت کردم واقعا لذت بخش بود برام، عاشق چوب ، خانه چوبی و وسایل چوبی هستم
تحسین میکنم استاد جان توانایی تون رو برای یک ساعت بدون وقفه فعالیت فیزیکی داشتن،
و خدایا شکرت به خاطر اینکه همچین ملک های بی نظیری تو دنیا هستن با این عظمت و این حجم از زیبایی
با خودم گفتم نیم ساعت نشستن رو اون صندلی چوبی با سایبان زیبا و نگاه کردن به منظره بی نظیر طبیعت خداوند، چه قد میتونه حال ادمو خوب کنه چه قد ارامش بخشه، واقعا مثل مدیتیشن میمونه
خدایا شکرت
این کامنت اولین ردپای من تو این سایت بی نظیر ، و نقطه عطف برای غلبه بر کمالگرایی
بسم الله الرحمن الرحیم.
إِذْ تَمْشِی أُخْتُکَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَىٰ مَنْ یَکْفُلُهُ ۖ فَرَجَعْنَاکَ إِلَىٰ أُمِّکَ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ ۚ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّیْنَاکَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاکَ فُتُونًا ۚ فَلَبِثْتَ سِنِینَ فِی أَهْلِ مَدْیَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَىٰ قَدَرٍ یَا مُوسَىٰ
آنگاه خواهرت رفت و گفت:ایا شما را به کسی که این نوزاد را سرپرستی کند راهنمایی کنم؟.
پس تو را به مادرت باز گرداندیم تا دلشاد شود،و اندوه به خود راه ندهد.و فردی را کشتی ،پس تو را نجات دادیم،و موارد گوناگون تو را درمعرض ازمایش قرار دادیم ،پس سالیانی در بیین اهل مدین درنگ کردی ،سپس ای موسی !در حالی که به مقدار لازم به لیاقت و کمال رسیدی آمدی.
وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی
و تو را برای خودم آفریدم…برگزیدم.
و تو رت برای خودم افریدم..برگزیدم
سلام و درود به بهشت همیشه جاویدانم.بهشتی که معنای زندگی کردن در رشد خودشناسی و خداشناسی به من آموخت…
این فایل.با الهام دیروز من..خداوند بهم گفت…من تو را برای خودم افریده ام…
تو برای منی….
اینروزا گلهای حیاطمون بسیار زیبا شدند.همینجور که داشتم اب میرختم روشون.و صدای پرندگان باهاش هماهنگ شده بود.و بوی خاک و اب ادمو دیوانه میکرد..و غروب دلنشین میان نخلهای زیبا با اون حال و احساس خوب خودشو بهم نشون میداد…
خداوند این الهام رو بصورت واضح بهم گفت..
که من تو را برای خودم افریدم..
همین الان روی یکی از ایه ها خداوند بهم تاکید کرد…بی تردید قیامت که می خواهم ان را پنهان بدارم،آمدنی است تا هر کسی را در برابر کوششی که می کند پاداش دهم..
خیلی سپاسگزار خداوندی هستم که مرا هدایت کرد.امروز این فایل نشانه روزانه من باشه و من با قدرت بالا این مسیر را تا انتها با شور انگیزه بیشتر قدم برارم..
حدودا امروز روز دوازدهم از اهرم رنج و لذته که من هر روز صبحمو با این دو اهرم شروع میکنم و بعداش!سپاسگزاری و باورهای قوی…
چه درهایی روی شخصیت توحیدیم باز نموده چقدر جسورتر شدم..
از خداوند هدایت خاستم برای بیزنسم دیشب هدایت شدم به کامنت دوستان در دوره عزت نفس خداوند بهم گفت..کارتو خوب پیش!بردی..
بیزنسی ران کردم..
که یچیز خاص و ساده و زیباست .انشالله به امید خودش تو زمان مناسبش هدایت میشم برای ورودی مالی عالی…فقط خداوند بازم بهم گفت..باید تو همین تضادهایی که پیش میبری..خیری بیینی.بگو الخیر فی ما وقع..تا ارامش!یابی و بزاری بقیه کارها رو “من… انجام بدم …..
استاد عزیزم خوشحالی شما خوشحالی ما هم شد…
خوشحالی که این باور رو به من القا کرد.منم تو این مسیر با باورهای قدرتمند کننده توحیدی قوی رو بسازم.انگیزهامو قوی کنم.اگه الان اون شرایطی که میخام نیست.ولی با قدرت پیش برم..
تنها قدرتی که میتونه منو قوی کنه همینه که من تسلیم خدا باشم.و خیریت بدونم اینروزا رو..و بدونم اگه حتی هم خیلی عقب باشم از جایگاه خودم ..من اسان میشم بسوی اسانیها با انگیزه و شور و عشق..ادامه میدم..
خداوند یاریم میکنه خداوند کمکم میکنه انشالله منم به همین موقعیت عالی میرسم و جشن و پایکوبی میکنم!.. مثل استاد عزیزم..
.
خیلی خوشحالم که منم میتونم بهمچنین پکیچ عالی از آزادی مالی.ازادی زمانی و مکانی.و رابطه الهی گونه که ما کنار همدیگه لذت ببریم..هدایت بشم
چون من جانشین خداوند روی زمین هستم.
چون خداوند منو برای خودش برگزیده.من برای رشد و گسترش جهانش به این دنیا امده ام.
من اومدم تا خودمو رشد و توسعه بدم..و دنیای زیبایتری رو برای خودم و جهانم بسازم…نور الهی)
چقدر خنده های مریم حان زیبا و دلنشین بود.چقدر همه چیز حس خوب و عالی داشت.
واقعا چقدر .بازی با ادمهای قوی تر در حد خودت خوبه..چقدر باعث قدرت بیشترت میشه..
چقدر عملگراییت قوی میشه…
مسیر الهی هم همینجور..کنترل ذهنم همینجوره نیاز به باورای قوی داره.نیاز به انسانهای با شجاعت داره…که بتونی حریف ذهنت بشی..
ما هم با تکامل دارییم این مسیر رو با لطف خداوند پیش میبریم..
خوندن افکار شیطانی و در مسیر الهی..نیاز به پشتکار قوی داره..
بهمین دلیله خداوند میگه مومنان واقعی افرادی هستند که نه غمی دارند و نه اندوهگین می شوند..
پس برای بدست اوردن خاسته هامون مثل استاد.با پشتکار قوی با باورهای قوی توحیدی ..به موفقعیت میرسیم..خداوند تو سوره مومن…بهم الهام کرد تو پیروزی…
تو این مسیر رو با شهامت پیش!برو.و ادامه بده به هر چیزی که دلت میخاد میرسی…
خداوند رو شاکرم.که هر ثانیه و هر لحظه در مسیر رشد و پویایی دارم قدم برمیدارم..و باورامو قدرتمند میکنم..باورهای که برای رشد و شخصیت من خوبه….
چقدر خوبه این تضادها همجوره ما رو قوی میکنه…مثل این بازی استاد رو قوی کرد.که با شجاعت بیشتر این قدم رو برداره..پس ما هم ادامه میدیم و توکلمون و ایمانمون خداونده..و منم لبیک میگم بخداوند…
منم این مسیر رشد و پویایی رو تا اخر جانم ادامه میدم..چون میدونم به رشد شخصیتی و قوی بدنم کمک میکنه..
خدایا چنانکن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار
سلام
سلامه به همه
سلام به این بهشت زیبا که هر وقت میبینمش روحم نوازش میشه قلبم باز میشه لبخند روی بلام میشینه بی اراده چقدررر زیباست اینجا
من هم واقعا این بازی رو دوست دارم اگر چه میز ندارم اما امکان نداره جایی باشه و من بازی نکنم.و اکثر مواقع هم میبرم بلاخص از زمانی که قانون رو یاد گرفتم قبل بازی و در حین بازی مدام توی ذهنم برد هامو مرور میکنم و صدم رو میزارم براش.
استاد این حرفی که میزنید واقعا درسته که اگر تمام توان رو روی هر چی بزاریم اون کار به بهترین نحو انجام میشه رو واقعا من شاید هزاران بار امتحان کردم و بدون کوچکترین خطایی نتیجه گرفتم و ایمان کامل دارم به این حرف
باور باور باور حالا این باور چه ها که نمیکنه همه چی باور هست.
اگر بتونیم باور هامون رو در هر زمینه در هر زمینه که می‌خوایم در اون رشد کنیم درست کنیم که البته کار آسانی هم نیست چون زمان بره هر کاری شدنی هست البته در کنار رعایت تکامل چون اگر تکامل چیزی رو رعایت نکنیم اون خواسته پایدار نخواهد ماند.
خیلی لذت بردم از این فایل و از این زیبایی که از قاب دوربین بهمون نشون میدید من به شخصه خیلی ارتباط میگیرم با انرژی این فضا خیلی عجیبه و از خدا یکی عین همین ملک رو ازش میخوام هر وقت که زندگی در بهشت رو نگاه میکنم چون عاشق طبیعت و مرغ و خروس و کشاورزی اینها هستم حسن عالیه
انشالله بهش میرسم
مانا باشید
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم. خیلی دوستون دارم
خداروشکر که شما دو نفر انقدر همفرکانس هم هستین.
انقدر کارهای مورد علاقتون مثل هم هست.
خدایا شکرت، که خانم شایسته از باختش عصبانی نشد و ازینکه حالا بعد این شکست ،استاد این همه کری خوند ، پز داد ، مسخره کرد، خونه بهم ریخته، خانم شایسته می خندید.(خدای من مگه میشه، یه خانم انقدر با جنبه)
خدارو شکر استاد که چنین خونه ای دارید مبارکتون باشه. (من اگه داشتم جرات نمی کردم تنها توش باشم)
هرچیزی که خدا بهمون میده قد ظرفیتمونه.
من یه آدم آروم ، با یک انسان پرهیجان و کسی که علاقش چیزهایی هست که من دوست ندارم، قطعا کارمون به طلاق می کشه. خدایا شکرت که طلاق گرفتیم تا بچه هامون رو اذیت نکنیم و البته خودمون رو اذیت نکنیم. ولی خوب من تنها شدم.
من بااینکه دوره 12 قدم رو یکبار تمام کردم و دوباره شروع کردم، هنوز یک قطره هم مثل خانم شایسته نیستم. چقدر دوستان درین جمع فقط زیبایی میبینن.
چرا من تعهد میدم ولی نمی تونم پای تعهدم وایسم؟
سخت ترین کار دنیا زیبابینی هست اما از بیل زدن که راحت تره، تمرین می کنم. تا موفق بشم.
خدایا کمکم کن منم مثل دوستانم تو این گروه بشم
این دفعه اینجا تعهد میدم:
من نازنین 44 ساله تعهد میدم که از امروز جمعه 11 آبان 1403 در راه مثبت دیدن بمانم ، تمام تلاشم را برای قضاوت نکردن بکنم، و اگر قضاوت کردم، راهم را ول نکنم دوباره تلاش کنم و تعهد میدهم که روی باورهام کار کنم باورهای ثروت و باورهای سلامتی و باور اینکه من هم میتوانم یک همسر خوب با خصوصیات شبیه خودم داشته باشم من هم لایق داشتن یک همسر مناسب با خودم هستم .