سریال زندگی در بهشت | قسمت 4 - صفحه 31 (به ترتیب امتیاز)

به نام رب فرمانروایی که ندارد انتهایی،،

.سلام به شما دوتا خلاق که باهم میشید سوپر خلاق،،و همچنین به تمامی دوستان خلاقم که تک تک کامنتهاشون همش ایده و خلاقیت ارزشمنده برام،،

خدایاشکرت ازاینکه این فایلهای سریال بهشتی هم مانند ماه رمضان و هرچیزی دیگه معنی و مفهوم اصلش اینه که تقوا و کنترل ذهن رو در وجودت یادآوری کنی و ذهنی قدرتمند بسازی وگرنه فقط غذانخوردن و عبادت کردنهای معمولی هرسال هست و همه انجام میدن اما مهم اون درک مفاهیمه نه انجام اعمال،صرفا،،،

استاد عزیز از نصب کردن این LEDهای دور کلبه ات چقدر بهتر درک کردم که خداوند میگه در بهشت جوانی و جاودانگی یعنی تا ابد جوانی شادابی،ثروت،عشق،لذت،و….نامحدود

وقتی باهم اینقدر عاشقانه برخوردمیکنید و همیشه با عاشقتم و عزیزم همدیگرو صدامیزنید،لذت میبرم و چقدر احساس خوبی بهم منتقل میشه و باورهای عالی که خدایا شکرت شریک زندگی بینظیری که قراره در زمان مناسب وارد زندگی منم بشه بلکه همین جنس از زیبایی رو تجربه کنم،،

وقتی مریم جان پاش روی ال ای دی بود استاد چقدر با خنده و احساس خوب گفتی پات از روش بردار و مریم جان هم باخنده پاشو برداشت خیلی خوشم اومد از این برخورد و برام عادی بود اما بعداز کمی تامل باخودم گفتم خب من بسکه اینارو دیدم که فکرمیکنم عادیه شاید بعداز این همه سال برا خود استاد عادی نباشه و حتم دارم که عادی نیست چونکه هرچیزی برا انسان عادی بشه دیگه اون زیبایی ش هم از میان میره پس چطور ذهن من میخواد اینارو برام عادی جلوه ه بده پس من بعضی چیزها یاخیلی چیزهارو هنوز خوب روشون کارنکردم که برام عادی شده،،

استاد چقدر بااین ایده روشنایی کردن پرادایس واقعا رویایی شده خدایاشکرت اگه کلمات و جملاتی مانند رویاهایی که رویا نیستند مثل نام کتابهای بینظیر استاد از دل عمل به الهامات و ایمان به خداوند پس منم هرآنچه را که خداوند میگه انجام بدم دیگه منتظر چی هستم،،،

خداوندی که زیبایی خودشو از طلوع زیبا بهم نشون میده اونم بارنگ صورتی اتفاقا امروز یکی از دوستامم همش بهم میگفت نگاه کن چقدر غروب خورشید زیباست و عکس هم گرفتیم،خدایا شکرت،ازهماهنگی و نتایج خوب توجهاتم،،

داشتم باخودم فکرمیکردم که اگه ماسالهای زیادی ازطریق رسانه ها ذهنمون تخریب شده از نکاتهای منفی اش و نیاز به کارکردن و تغییر داره اما خوشبختانه با دیدن این فایلهای عاشقانه و باورساز که خیلی زودتر میتونیم باورهای خوب براخودمون بسازیم و تغییرش بدیم درجهت سازندگی و موفقیت،،

چیزی که به ذهنم خورد این بود اکثر مردم شادی هارو ازخودشون میگیرن اکثر اوقات و بیشتر میچسبن به جدیت و روزمرگی اما خیلی خوشبخت و دستاوردهای بزرگی هم ندارن،،

اما کسانی هم میتونن اینچنین ذهنشون رو تغییر بدن وخوشونو بسازن که اتفاقا لذتهای زندگی رو جدی بگیرن و مشکلات رو به بازی دربیارن که با خونسردی و ایمان حل کنن در زندگی،،

واقعا حتی بااینکه میخ زیاد نتیجه خوبی نداشت اما استاد شما فقط شروع کردی و عمل کردن که بعداز قدم اول و با باور ایده بهتر و ارزش ابزار به ذهن شمادوتا رسید که با پیچ و دریل کارو ساده تر و کارا تر انجام بدین و نپذیرفتنی که نباید کارها سخت انجام بشه و

پذیرفتنی که آره من باوردارم که کارها میتونه با قدرت بیشتر،کیفیت بالاتر و ساده تر انجام بشه ممنونم استاد این درس هارو حتی با شیوه های ریلکس و خوشگذرونی می آموزی،،

به ذهنم گفتم نه عزیزم کور خوندی اگه فکرکردی که آموختن درس باارزشی اگه فقط باید با تاکید و جدیت تمام باشه نع،،بلکه من خیلی ازت جلوترم و حرفه ای تر بخدا چقدر درسها داره برام همین فایل که وقتی مریم جان و استاد از شروع کردن و برخورد کردن با ایده ها و قدم های بعدی میگن منم به خودم میگم پس منم باور میکنم فقط قدم برمیدارم و باوردارم که قدمهای بعدی و ایده های عالی تر هم درمسیر بهم گفته میشه،،

خداروشکر چقدر کمک آپدیتی از عزت نفسه برام این قسمت از سریال داستانهای عاشقانه،،

گفتم ببین وقتی انسان فقط مسیر خدارو بره

کلام خدارو بگه

وابسته به غیر خدانشه

تمام اعتبارات وو به خدا بده

دستشو به طرف خدابده

به حرف احدی جز الهامات خدا توجه نکنه

و….ببین حتی حتی شب شدن که خودش معجزه ایست رو معجزه ای بالاتر و زیباتر با ایده های عالی ال ای دی مسخرت میکنه و تبدیل روز،،

تو بچگی فکرمیکردم مسخر کردن یعنی معجزات بسیار عجیب و غریب یا فقط برای انسانهای خاص یا فقط پیامبرانه یا زمانهای خاص اما حالا میبینم که خداوند نه زمان میخواد نه مکان میخواد نه ابزار میخواد

و اگه ما معجزه و اختراعی رو خلق نمیکنیم بلکه فقط به دلیل ادامه و ایمان و باور باهاش برخورد میکنیم،،

پس یعنی وجود ما و زندگیمون و همه چی مون معجزه ست بلکه فقط باید باورکنیم تا قطب نما مون بچرخه به طرفش مانند این طلوع شگفت انگیز که اونم بارنگ صورتی من تابحال همچین چیزی ندیده بودم وجودداشته اما بدلیل مدارمن فرکانس من نتونستم ببینمش پس این راسته که بهشت و جهنم از مسیر قلب به دیده ی چشم بینا میشود و دید قلبها مهمه نه صرفا چشمها من امروز مهمون داشتم که دیر تونستم کامنت بذارم و فایل رو نگاه کنم شایدم نشونه اش این بوده هماهنگی های بیشتر و تامل بیشتری رو احساس کنم در این فایل،،

من هرزمان که دارم فایل نگاه میکنم و حتی چند دقیقه و چند ثانیه قبل ازاینکه شروع کنم به نوشتن کامنت احساس میکنم یه چیزهایی دروجودم داره دست بکار میشه برای ورژن جدیدی از آگاهی ها و یه جور آماده شدن مواد اولیه ای دروجودم اما فقط باشروع کردن و نوشتن اون مواد اولیه ساخته،کامل و پخته میشه مانند گندم،بعد آرد و آب،نمک و… فقط با بهم زدن و انجام دادنش پخته میشه و تبدیل به نان کامل،،

استاد چیزی که بهتر درک کردم اینه که باید طوری آگاهی ها و درسها در وجودمون نفوذ کنه که در استفاده از کارهای روزمره و بازی هامون و کارهای ناخودآگاهمون نمایان بشوند اون موقع ست که مانند جذب شدن آب در بدنمون که از طریق عرق کردن از سوراخ های محسوس پوست میزنه بیرون،،

زندگی استاد نمایان گر اینه که وقتی به بهترین مکانها،ویلاها،روابط عاشقانه،ماشین ها،پول زیاد ،سلامتی،بسیار بالا،موفقیتهای بسیار،رسیدی دیگه پایان کار نیست تازه شروع همه چیزه ،،،

استاد عزیز و مریم عزیز واقعا بهتون افتخار میکنم که افرادی ایستا و محدود نیستید،،

وسلام همچنین دوستانی که خواهان همچین زندگی و ایمانی،،،،،،،،،،فعلا بدرود