سریال زندگی در بهشت | قسمت 6 - صفحه 21

439 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سهراب سهرابی گفته:
    مدت عضویت: 1557 روز

    سلام استاد من …

    خیلی خیلی سپاسگزارم مریم خانم بخاطر درست کردن برنامه زندگی در بهشت چقدر مفیده و آگاهی دهنده ست اصلا باورم نمیشه اینقدر رو من تأثیر بزاره خدااا نمی‌دونم چجوری بگم خیلی عالیه سپاسگزارم.

    من تازه شروع کردم به خودم قول دادم زندگیمو عوض کنم و خداوند یه جوری بهم فهموند که از زندگی در بهشت و دوازده قدم شروع کن کامنت بزار و رو خودت کارکن روزی یه قسمت از زندگی در بهشت رو میبینم .

    حالا میفهمم بچه ها چرا اینقدر حرف از بالا رفتن مدارشون و درکشون وقتی زندگی در بهشت رو میبینن میزنم الان درک کردم .

    بریم سر داستان این قسمت وای نردبون من خاطره‌های جالبی از نردبون ندارم همیشه باز کردن جمع کردنشون دردسر بود یه نفری نمیشد اعصاب خورد کن بود ولی با دیدن این نردبون ذوق زده شدم چون خیلی راحت جم میشه حتی چرخ هم داره خیلی خوب بود،

    استاد من یه مقدار کارهای خونه رو خودم انجام میدم تو ایران این سرپیچ های لامپ رو بهش میگن (پاتروم) چون خیلی لامپ عوض میکنم که سرپیچهاش بهش نمیخوره واسه شماخیلی بلنده کوچیکشم هست که فقط می‌ره رو همون سرپیچ سوار میشه بلند هم نیست.

    من همه کارهامو خودم انجام میدم تا جایی که ابزار مناسب داشته باشم وقبلا فکر میکردم نباید این کارو بکنم میگفتم هرکسی رو بهر کاری ساختن حتی کارهای کوچیک ولی با دیدن شما به خودم آفرین گفتم که توی دل ترسهام رفته بودم و همه کار ازم بر میاد ،

    نکته بعدی حرفهای خانوم شایسته که میگه ما کار های درست رو انجام میدم هرچند کوچیک که مصداق قطره قطره جمع گردد وانگی دریا شود و تکرار همین نکات کوچیک به خودمون و و چقدر عالی که تکامل رو اینجوری تو مغزمون تعبیر میکنید

    و نکته خیلی مهم امروز حرفهای پایانی استاد که میگه شاخ برگای اضافی درخت رو باید زد تا بتونه انرژیشو بزاره واسه قدکشیدن بیشتر (من این حرف رو خیلی قبول دارم چون من توی باغ هستم و هر موقع درخت چنار هامون شکوفه میزنه و داره بزرگ میشن به من میگفتن بزن اینها و قطشون کن اوایل نمی‌دونستم میگفتم قشنگ می‌کنه درخت رو نمی‌دونستم اینا دارن انرژی درخت رو میگیره و میده به این شکوفها که بزرگ شنو بعد فهمیدم) ولی فکر نمی‌کردم درمورد خودم هم این قانون صدق می‌کنه باید ببینم من کجاها دارم تمرکز میزارم کجاها باید قطع کنم.

    دفترمو همون موقع برداشتم یاداشت کردم(البته قانون تمرکز رو میدونستم فقط باید از یه جنبه دیگه یادآوری میشد)کردم من چه خواسته هایی دارم و دارم رو چه چیزهایی تمرکز میزارم خیلی عالی بود استاد.

    یه چیز دیگه خیلی تنبلیم میومد چیزی بنویسم

    کامنت آقا یزدان رو که خواندم هی به من میگفت هرچی تو ذهنت داری بنویس چندجا به وضوح بهم گفت بنویس که بعد ها میخونی ببینی چی نوشتی ردپا بزاری انگار کسی روبه روم نشسته بود می‌گفت بنویس که منم گفتم چشم قربان

    خیلی سپاسگزارم استاد و مریم جون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    افسانه براهویی گفته:
    مدت عضویت: 1970 روز

    بنام خداوند هدایتگرم

    سلامی پرازعشق به دوستان هم فرکانسیم

    زمانی که بترسی اما قدم بزاری تو دل ترست یعنی شجاعت مثل استاد که قدم گذاشتن تا پله بالای نردبان که بزرگش کردن تا دستشون به لامپ برسه و توکل کردن بخداوند

    منم شکرخداوندم تو مسیر دیدن سریال زندگی در بهشت یادگرفتم از ترسهام عبور کنم و بگذرم از یکی از ترسهام که گذاشتم تاریکی بود ما تو حیاطمون یه باغچه داریم که شبها بخاطر درختها تاریک ویه کم ترسناک میشه من اولش باطی کردن تکاملم ازاین ترسم گذر کردم اولهاش لامپ اون قسمتو روشن میکردم و میرفتم نزدیک اون باغچه بعد که ترسم کم شد با لامپ روشن یه مدت تو باغچه تو شب مینشستم بعد که بهترشدم و نترسیدم تو دل تاریکی بدون روشن کردن لامپ میرفتم و ساعتها تو باغچه بودم و دیدم به مرور واقعا دیگه هیچ ترسی ندارم وچون تکاملی این مسیرو طی کردم اصلا متوجه نشدم این ترسم کی از بین رفت فقط چیزی که فهمیدم این بود که این مدت فقط از این تمرینم لذت میبردم و پاداشم این بود که دیگه از تاریکی نمیترسم خدایاشکرت که این عمل کردن رو هم ازدیدن زندگی استادومریم عزیزم اموختم و عمل کردم تو زندگیم واقعا اینجا کاملا درک میکنم عمل کردن چقدرموثرتره از اگاهیهای که داریم عمل کردن به اموختها چه پاداشهای بزرگتری داره چقدر ظرفمون رو بزرگتر میکنه چقدر ایمانمون رو قویترمیکنه و چقدر توحیدی تر میشیم فقط با عمل کردن دانسته هامون از قوانین کیهانی دیگه بخودم تعهد میدم از هراگاهی که بهش میرسم و درک میکنم تا عمل نکردم ازش سرسری نگذرم چون واقعا به این درک رسیدم ایمان بدون عمل حرف مفته

    استادعزیزم منم خیلی از وابستگیهامو قطع کردم اما خیلیای دیگه هنوز مونده

    یکی از وابستگی و نگرانی های که قطع کردم این بود که من خیلی دلسوز مادروپدرو برادرهام بودم هنوز گاهی که میرم توحاشیه این دلسوزی خودشو نشون میده اما خداروشکر خیلی بهتر از قبلم شدم من همیشه غصه زندگی دیگرانو میخوردم اما از استادعزیزم یادگرفتم که چه شرک بزرگی داشتم و الان هرموقع بخوام دلسوزی کنم همش اینو بخودم میگم که دارم شرک میورزم بخدا و اینکه برای اون شرایطی که بقیه دارند دلسوزی کنم جنس اون شرایط وارد زندگیم میشه و اینکه این تجربیاتی که انسانها الان تو زندگیشون دارند خودشون انتخاب کردن پس من نباید دخالت کنم تو زندگیشون و تجربیاتی که دارند چون متوجه شدم هرکسی فکرمیکنه حرف خودش درسته و بقیه اشتباه میکنند و همه میخوان بقیه رو تغییر بدن اما منی که الان میدونم قانون چیه اگه بخوام مثه جامعه بشم پس هیچ فرقی نمیکنم با اکثریت جامعه و این اگاهی تو زندگیم تاثیری نمیزاره هیچ بلکه باعث اختلال روحی و روانیم میشه چون میدونم مسیر درست چیه اما برای سعادتم از مسیر درست نمیرم و همراه مردم جامعه میشم مثه این میمونه که میدونم دستمو تو اتیش کنم دستم میسوزه اما چون به این اگاهیم عمل نمیکنم دستمو تو اتیش میکنم و دستم میسوزه و عذاب میکشم از دردش این همون اختلال عصبی میشه برام

    پس خیلی مهمه از اگاهی که تو این مسیر بدست میاریم تو عمل وزندگی مون استفاده کنیم وگرنه افسرده میشیم اما اگه تو عمل استفاده کنیم پاداش بزرگی بدست میاریم و هم از مسیرمون لذت میبریم و اینه بهشتی که میتونیم تو این جهان برای خودمون بسازیم که ادامه دار بشه بهشتمون تو اون دنیا ان شاالله

    باید بیام برای خودم مشخص کنم که چه باورهای محدودی هنوز هس درمن که باید قطعشون کنم تا ازاد و رها بشم

    یکیش که الان خیلی خودشو نشون میده اینه که باید به غم وغصه مادر وپدرم کاری نداشته باشم و اصلا نباید بگم که غصه نخورید چون هرچی که بگم اونا ب حرفم گوش نمیدن که هیچ بلکه خودمو از مسیرم دور میکنه و میرم تو حاشیه و اینکه باعث میشه خودمم غصه زندگیشونا بخورم

    برای عمل کردن این اگاهیم قدمی که بیشتر ومستمرتر بردارم اینه که تو خونه همش باید هدفون تو گوشم باشه و فایلهای استادو گوش بدم و همش کامنتهای دوره ها و سایت رو بخونم و توجه کنم به مثبتهای زندگیم که تمرکزم نره رو چیزی که نمیخوام و نشنوم چیزهای که نمیخوام اول اینکه نباید پافشاری کنم بلکه باید رهاترباشم و یه جورایی بیخیال تر تا تمرکزم فقط رو کارکردن خودم باشه و اینو همش بخودم یاداوری کنم که من نمیتونم کسی رو تغییر بدم من برای اینکه تو مدار خواسته هام باشم فقط باید به خواسته هام توجه کنم چه جوری با تمرکز رو داشته هام و مثبتهای زندگیم و ویژگی های مثبت اطرافیانم فقط همین اگاهی که الان دارم رو درک و عملی کنم میتونم بیشترین لذت رو از مسیرو زندگیم ببرم همین که فقط دارم بخودم میگم توجه کنم به مثبت های زندگیم قلبم باز میشه پس درست ترین و اصلی ترین کار زندگیم همینه که باید انجام بدم و توکل بخداوندم میام مینویسم با عملی کردن همین تمرین که کسب کردم چه لذت های از زندگیم بردم ک بهترین لذتشم که همین ثانیه و الان که دارم فقط بخودم گفتم انجامش میدم آرامش قلبیه که وارد قلبم شد پس وقتی مستمر انجامش میدم چه شود آرامش دائمی الهی خداجونم دمت گرم برای هدایتت که هرلحظه هدایتمون میکنی و من ازت خواستارم مارو هدایت کنی به مسیر سعادتمندی و آرامش قلبی و ثروت و عشق وشادمانی در دنیا واخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مريم احمدي گفته:
    مدت عضویت: 1859 روز

    خدایا شکرت واقعا این نکته بسیار زیبا بود . قطع کن انچه که مانع رشد و توسعه فردی تو میشود.

    خدایا شکرت من سالهاست که افکاری در ذهن دارم که مرا ازار میده ، و مانع پیشرفتم شده و ارامش را ادم سال کرده. با خیلی از افراد که در زندگی بهم بدی کردند در ذهنم بعث و گفتگو دارم.

    انها کسانی هستند که اصلا دوست ندارم در زندگی فیزیکی باهاشون در ارتباط باشم.و خدا رو شکر هم باهاشون در ارتباط نیستم خیلی کم میبینمشون. اما متاسفانه در ذهن و وجودم مثل خوره جا دارند و در می نوردد روحم را و ذره ذره آب می کند وجودم را!!!!!!

    متاسفانه من بیشتر اوقات بهشون اجازه دادم که تمام انرژی من رو بگیرند و حال و احساس من رو خراب کنند. که تاثیر بدی رو زندگی گذاشته. با وجود اینکه همه انها رو بخشیدم اما انگار نوشخوار ذهنی دوست داره در وجودم تغزیه بشه با حس نفرت و یا شاید هم قلبا هنوز نبخشیدمشون ،،

    اما چرا تا الان متوجه نشدم بودم؟؟!!! که من با دست خودم انها رو راه دادم و اجاره دادم که در وجودم من رو ازار بدهند. دقیقا مثل شاخ و برگ اضافی درخت ، که نه تنها باعث رشدش نمیشه بلکه جلو رشد و تکامل ش رو هم میگیره.

    خدایا شکرت که برای این آگاهی که از طریق دستان پر محبت استاد به من الهام شد. خدایا شکرت ایمان دارم که زمان ان رسیده که تمام شاخ و برگهای که مانع رشد فردی من شدن رو تا اید از ریشه در وجودم قطع کنم تا ازاد و رها شم.. من همه رو با عشق میبخشم و مودم رو ازاد و رها میکنم چون شایسته ارامش و میخواهم رشد کنم و از سفر زندگیم لذت ببرم و سبک بال پرواز کنم،

    من از امروز به خودم تعهد میدم که وجودم را از شاخ و برگ اضافی ( نفرت و خشم) ازاد کنم و در مسیر ازادی و نور و رشد فردی قرار بگیرم.

    به یاری پروردگار یکتا و مهربان خودم رو ازاد و رها میکنم تا به ارامش برسم و انرژی وجودم را صرف عشق و آگاهی کنم تا از نعمتهای فراوان پروردگار لذت ببرم و به ارامش برسم.

    خدا جون شکر گزار وجودت هستم مرسی که هستی . ممنون استاد گرامی قلبتون سرشار از عشق و نور خدا و آگاهی روز افزون باشد 🙏🏻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    فروغ شمس گفته:
    مدت عضویت: 1779 روز

    درود بر استاد سبز و الهیم

    درود بر مریم نازنین و قلب مهربونش

    خیلی دوستتون دارم

    از حرفای مریم جون فوق العاده لذت بردم که گفتن :

    مهم نیست بهبودهایی که برای زندگیت انجام میدی چقدر کوچولو باشن چون وقتی که ادامه دار میشن ، در طول زمان مارو به نقطه ی کاملاً متفاوتی با شرایط الان مون میبره و در وجودمون هم این تفاوت ایجاد میشه.

    خیلی حس خوبی داشتم و یاد اهرم رنج و لذت افتادم که حتی یک قدم کوچیک و عمل کردن بهش باعث میشه توی مسیر بقیه راهها هم بهت گفته بشه و آرام آرام ظرف وجودیت رشد میکنه.

    خدایا شکرت

    حرفای استاد عزیزمون: خیلی از این از دست دادنا باعث رشد آدم میشه مثل این درختی که داشتن شاخ و برگ اضافی شو هرس میکردن ، وقتی اینارو پاک میکنیم دیگه درخت تمرکز روی این شاخ و برگای اضافی نمیزاره و تمرکزشو میزاره روی هدف اصلیش که به سمت بالا رفتن به سمت تعالی به سمت خداوند ، به سمت کمال هستش.

    – هر چیزیکه بخواد تمرکز منو از هدف دور کنه ، حذفش میکنم و اون وقت مثل این درخت رشد میکنه به سمت بالا، این قانون طبیعته ، این قانون خداونده

    این موضوع میتونه توی کسب و کارمون هم باشه و باید تمرکز روی مسائل اساسی که پیشرفتای اساسی رو برامون در بر داره رو انجام بدیم

    خودمونو محدود نکنیم

    بزنیم قطع کنیم بریم جلو

    شجاعت داشته باشیم

    برای قطع کردن این شاخ و برگای اضافی

    – خیلی مهمه آدم تمرکزشو کجا میزاره.

    مراقب باشیم که از مسیر اصلی منحرف نشیم

    و تمرکزمون در راستای رسیدن به خواسته هامون باشه

    خدایا شکرت به خاطر این همه درسی که استاد در حین انجام دادن کارهای مربوط به پارادایس بما یادآوری میکنن.

    بی نهایت از استاد عزیزم سپاسگزارم و از دستان هنرمند مریم جون هم سپاسگزارم که این همه لحظات ارزشمند رو به تصویر میکشند.

    گوش جان میسپاریم به این پیام خداوند و آن را در مسیر زندگی مون پیاده میکنیم تا بتونیم راحت تر به خواسته هامون با توجه به قوانین ثابت الهی برسیم.

    خدایا شکرت به خاطر این قوانین ثابت الهیت

    کمک کن تا در این مسیر بتوانیم پایدار و ثابت قدم بمانیم.

    براتون از درگاه احدیت شادی، سلامتی، حال خوب پایدار آرزومندم.

    سبز و مانا باشید در پناه رب العالمین در پارادایس زیبا و بهشتی مون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    Fateme گفته:
    مدت عضویت: 1156 روز

    سلام استاد عزیزم .

    این شاخ و برگ های اضافی رو که بزنیم باعث رشد ما میشه.

    از صبح ناراحت و دلتنگ عزیز از دست رفته ام بودم این حرفهاتون خیلی بهم انرژی داد چون تمرکز روی چیزای از دست رفته هیچ فایده ای نذاره.

    شجاعت میخواد قطع کردن وابستگی ها .

    الان چقدر حالم خوب شد خداروشکر ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    محمد دلاوری گفته:
    مدت عضویت: 1115 روز

    سلام

    هیچ چیزی توی ذهنم نیست بخوام در موردش صحبت کنم

    فقط حس میکنم باید بنویسم

    هر لحظه زندگیم پر از هدایته یعنی روزی نیست که از اتفاقای زندگیم درس نگیرم

    به خودم یادآوری میکنم میگم ببین الان خدا اینو میخواست بهت بگه ها

    ممنون از استاد که واقعا چراغ راه من هستند

    واقعا هر زمان که میام و هر چیزی رو توی سایت میبینم یه آرامشی قلبمو فرا میگیره

    چند روز قبل گوشیم رو گم کردم و دسترسی به سایت و فایل ها نداشتم

    تو اون چند روزی که گوشی نداشتم خیلی بی اعتماد به نفس شدم داشتم بر میگشتم به همون دوران تاریکی که قبلا توش بودم که یه درس بزرگ گرفتم و دیدم خیلی وابسته شدم به استاد و گوش دادن به فایل ها

    اونجا خدا بهم گفت ببین به هیچ چیز نباید وابسته باشی حتی استاد حتی یه فایل انگیزشی

    به خودم گفتم آقا اگه مردی خودت خودتو بکش بالا

    خودت حالتو خوب کن

    نه اینکه دنبال مسکن باشی

    اونجا فهمیدم که من شرک دارم و تکیه کردم به استاد و دلم گرمه که خب خوبه دیگه هر موقع لازم باشه میام تو سایت و حالم خوب میشه

    در صورتی که باید اول خدا در نظرم بود که خدا داره حالمو خوب میکنه حالا الان از طریق استاد

    اگه استاد هم نبود از یه راه دیگه

    اونجا با تمام وجودم حس کردم که یکی میگه آره همینه ، همینو میخواستم بهت بگم

    خلاصه چیزایی که یاد گرفته بودم از استاد رو به یاد آوردم و دوباره پله پله حالم بهتر شد

    دیدم نیاز ندارم که حتما گوش بدم به چیز های انگیزشی چون اینقدر ارزشمند هستم که وابسته به چیزی نباشم.

    این حرفا واقعا دلی بود یه دفعه ای حسم گف بنویس

    بدون اینکه متنی برای گفتن داشته باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    محمدرضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 3090 روز

    به نام رب وهابم

    الهی بحق بسم الله الرحمن الرحیم هدایتم کن

    سلام خدمت استاد و دوستان عزیزم

    الان وسط فایل ۶ هستم.

    اصلا خیلی حالم عجیبه

    بخدا تااازه دارم میبینم تازه دارم تو فرکانس استقلال مالی و آزادی زمانی و مکانی شما قرار میگیرم اروم اروم که همه چیز رو با هم دارین

    من خودم خب،

    اینکه هوا ابری باشه و نم بارون هم بزنه و بهار هم باشه و عشقمم کنارم باشه رو اصلا بینهاایت دوستش دارم اون فضا رو بعد الان شما دقیقاا تو همین وضعیت بودین تو همین فایل بعد کنار عشقتون بعد تو استقلال مالی ازادی زمانی ازادی مکانی تو مسیر رسالتتون که نمیتونید یه لحظه بهش فکر نکنید و تو اون مسیر حرکت نکنید…

    ❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥

    اصلا یعنی چییی؟ چذا تا الان ندیده بودم چرا تا الان حسش نکرده بودم

    خداای من

    خیلی منقلبم خیلییی خیلیییی زیاااد

    خداایا شکررت

    هییچ گونه نگرانی ای در مورد مسائل مالی ندارین زمان تون آزااده از لحاظ مکانی آزاد هستین،

    خدایا این دقیقاااااااااااا همووون چیزی که میخوااام

    خداای من حسش کردم، اون فضا رو دیدم حسش کردم الان دارم میبینم بخداا تازه الان دارم حسش میکنم

    خدااای من اصلا برای چند لحظه غرررقش شدم، کنده شدم از الانم

    استاد واااقعاااا واااقعااا نمییدونم چجووری ازتون تشکرر کنم برای اینکه ادامه دادین

    خداااا خیییرت بده مررد

    خداااا بینهااایت بیشتر بهت بده

    با تمااام وجوودم هرر چی بگیی گوش میکنم

    منمم میخوااام منم میخوااام

    بخدا تو مسیر رسالتمم قششششنگ با تماااام وجووودم لمس میکنم که چقدررررر عاالیه و وااجبه و وظییفمه که استقلال مالی و ازادی زمانی و ازادی مکانی رو تجربه ش کنم🔥🔥🔥🔥🔥🔥

    اصلا اشتیاااق وحششتنااک سووزان دارم برای تجربه کرردنش

    بخدا منم دقیقاا مثل شما که اگه بهتون میگفتن بالای فلان کوه تو رو نوک فلان قله یه کتابی هست برو اونجا پنج سال بمون و تمریناتش رو انجام بده بعد به ثروت میرسی بخداا منم میرفتم

    ولی اصلااا نیااز نییست

    شماا ایینطوور مسائل رو رااحت کردین و چه مسااائلی رو هم رااحت کردین و حلش کردین

    استااد با تک به تک سلووول هام ازتون سپاااسگزااری میمنم قدرر دانتون هستم بینهااایت

    از شماا از خانم شایسته و خانم فرهادی محترم از آقا ابراهیم نازنین و دوست داشتنی

    حدا خیرتون بده خدا خیرتون بده بخداا ازتون راضیمم از هممه چییز این فضا راضیم تاازه دارم مییفهمم چقدررررررررر نعمت بزرگیه این سایت خود شمااا استاد خوود شماااا خانم شایسته خانم فرهادی آقا ابراهیم

    دم اون خدا گررم که ایینطور دل ها رو نرم میکنه

    خدایا شکررت خداایا شکررت

    وای خدای من اصلا چشام بسته شد ذهنم و تمام درونم خاموش شد رررفتم تو فضایی که الان هستین اون شرایطی که دارین رو برای چند لحظه حسش کردم

    خدایا شکررت خدایا شکررت اینا همش نشونه ست برای من خدایا که داری بهم چشمک میزنی و تحسینم میکنی، میگی افرین رضا جان، خوب داری رو خودت کار میکنی و تسلیم جریان هدایتم هستی… خداایاا شکررت خداایا شکرررت

    واای خدا اصلا چه فرکانسی داشت، چه فضااای بهشتی ای بوود اخخخ کناار عششقم…توی اون شرایط…به سبک شخصی مون…با بچه هامون… از صبح تا شب فقط بگم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت فقط احساس سپاسگزاری بیشتر و بیشتر فقط عشق بیشتر زیبایی بیشتر ارامش بیشتر اصلا نفهمیدم کی یه هفته گذشت 😅😅😅

    اااه خدایا شکررت بینهایت

    خب بریم سراغ ادامه ی فایل☺️😍

    تا همین الان که فایل تموم شد از دیروز فکر کنم چهار بار این قسمت رو دیدم ث هر چهار بار دقییا از همونجاهلیی که اسکرین گرفتم، دوباره هم اسکرین شات گرفتم ازز بس قشششنگ بود صحنه ها و دقیقااا همچین حسی داشتم کخ انگار بار اولمه میبینم این قحنه رو میگفتم نچ نچ خداای من اوووه چقدرر قشنگه بعد سریع یه اسکرین میگرفتم از صفحه

    مخصوووصااا از ابرااا من خیلیی ابرها رو دوست دارم اصلا واقعاا تخیلات من رو برانگیخته میکنند خیلی جادویین انصافا مخصووصا این هوای ابری که اصلا من و عشقم دیییوانه ی هوای ابری هستیم به لطف خداوند

    در مورد قطع کردن شاخه های اضافی

    من دیشب که داشتم این فایل روپمیدیدم بعدش پرسیدم که چه چیزی الان توی زندگیم هست که باید حذف بشه؟

    بعد دیدم به بنده خدایی به من پیام داده بود و یه موضوعی رو میخواست باهم در موردش حرف بزنیم، بعد منم مدت ها بود که دیگه مییرم رو تغییر داده بودم و اصلا دیگه علاقه ای نداشتم که در مورد اون موضوع با کسی صحبت کنم،

    بعد فهمیدم که باید برم بهشون بگم که من علاقه ای ندارم و انشالله هدایت میشین.

    بعد گفتم حالا بذار فردا بهش میگم الان نصفه شبه

    آقا من امروز بعد از ظهر یادم افتاد گفتم اخ بذار برم به این آقا بگم

    بعد رفتم تلگرام دیدم اصلا خودش پاک کرده چت رو هم از من هم از خودش!!

    گفتم الله و اکبر، ببین چقدرر دقیق داره عمل میکنه و چقدر خدا زود پاسخ میده، اصلا بدون اینکه من بخوام برم حرفی بزنم خود اون طرف رفته بودن.

    واااقعاا وااقعاا خدااروشکرر بینهاایت برای بودنتون استاد جان، واقعا خداروشکر سپااسگزارم ازتون استاد جان خانم شایسته محترم خانم فرهادی محترم آقا ابراهیم عزیز، ممنونم ازتون

    ربنا هب لنا من لدنک الرحمه انک انت الوهاب

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    افرین گفته:
    مدت عضویت: 1312 روز

    سلام 😍😍😍😍😍😍

    استادجان خدا قوت بهتون که اینقدر به خونه وزندگی تون اهمیت میدین .خیلی خوبه که مرد اینطوری باشه که هر چیزی که تو خونه خراب وبه درد نخوره دست به آچار باشه وهمه چی رو تعمیر کنه .

    استاد جان حدود دوسال ویک سال پیش حواشی زندگیم خیلی زیاد بود یعنی تو خونواده ای تعلیم دیده بودیم که همه کس مهمه الا خودت .خیلی بده فلانی رو دعوت نکنی خیلی کار زشتیه نخواهی با فلانی رفت وآمد کنی .خیلی بی ادبی هست که جویای احوال فک وفامیل ودیگران نباشی .واقعا با این دیدگاه حواشی ورودی زندگی ات خیلی چیزهای به درد نخور وآشغال بود از تمام مسائل ومشکلات دیگران باخبر بودی والبته جالب تر اینکه همه متوقع بودند راه حل وچاره ای بیندیشی ولی از وقتی تصمیم گرفتم حواشی ها را کم کنم شده زمانهایی که تا یک هفته تلفنم هیچ زنگی نمی‌زند چقدر اخبار زندگی ام کم تر شده است چقدر کارم کمتر شده است ومن این رو دوست دارم .

    ممنونم از دیدگاهی که بهم یاد دادین قطع کن حواشی .

    اگر حواشی نباشد من خورشید زندگی خودمم میشوم آنقدر لبریز میشوم که قطعا دیگران هم بهره مند خواهند شد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2496 روز

    بنام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم

    با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار

    اولین نکته ای که برای من جالب بود که البته بارها دیدیم توی این سریال مهارت مریم جان در استفاده از دست چپشونه .ایشون انقدر از هر دو دستشون استفاده کردن به خاطر فیلمبرداریهایی که انجام میدن که دیگه مسلط شدن و همین نشون دهنده ی استفاده از هر دو نیمکره مغزشونه.اینقدر هر دو نمیکره ازشون کار کشیده شده که خیلی راحت با هر دودستشون کار میکنن و این ی امتیاز محسوب میشه

    نکته ی بعدی رابطه ی زیبا و قشنگ استاد و مریم جانه .هر وقت من شما دو نفر رو میبینم احساس میکنم آینده ی خودم رو دارم میبینم که توی ی همچین رابطه ی رویایی هستم

    و بعدش وقتی مریم جان روی اون میز وایستادن و از اونجا اوضاع رو بررسی کردن و اون ادوایس رو دادن یاد صحبت های شما افتادم استاد در مورد اینکه خداوند مثل ی کسیه که سوار بر ی هلیکوپتر داره مسیری رو که ما توی جنگل داریم میریم رو میبینه و احاطه داره بر اون درصورتیکه ما فقط چند قدم جلوتر از خودمون رو میبینیم دقیقا مثل استاد که فقط اون یک متر فاصله ی جلوش رو میبینه اما مریم جان چون داره از دید گسترده تر میبینه اون راه حل رو به استاد پیشنهاد میده و البته که اختیار با استاد بود که قبول کنه یا نه درست مثل جریان هدایت خداوند و البته که استاد چون مقاومتی در برابر این پیشنهاد نداشت پذیرفت و انجامش داد و نتیجه هم که مشخص بود

    اینجا باز یاد صحبت های استاد افتادم توی دوره دوازده قدم قدم هفتم و هشتم که ما یا به جریان هدایت اعتماد میکنیم با نمیکنیم اگر اعتماد نمیکنیم که بحثش جداست اما اگر اعتماد میکنیم دیگه هرچی که میگه باید بگیم چشم و انجامش بدیم وگرنه اگر بگیم من میدونم که دیگه بحث هدایت اصلا مطرح نیست

    با دیدن اون چراغ جلوی خونه و حرفهای استاد در مورد دلیل نصب اون دو نکته توی ذهنم من به جریان دراومد اول اینکه ما هر وقتی ی کاری رو میخوایم انجام بدیم باید براش دلیل داشته باشیم که چرا اینکار رو میخوایم انجام بدیم

    و نکته ی بعدی در مورد اصل و فرع قرآن و جدا نبودن اون از شرایط پیامبره که ی سری چیزها توی اون شرایط بوده و الان دیگه موضوعیتی نداره و ما نباید بچسبیم به اونا . در مورد این چراغ هم همین طوره .شاید اون زمانی که نصب شده این شیروانی نبوده و بنابراین نصبش اونجا کار درستی بوده اما الان که ما داریم میبینم و با وجود این شروانی دیگه وجود این چراغ توی اون مکان نه تنها ضرورتی نداره بلکه احمقانه هم به نظر میرسه

    در مورد قطع کردن شاخ و برگ های اضافی :

    من چند وقت پیش توی واتس آپ به ی گروهی از دوستان 20 سال پیشم اد شدم که البته بدون اجازه بود و یکی از بچه های اون زمان این گروه رو ایجاد کرده بود چند روز اول خوشحال بودم که دوستام رو پیدا کردم اما ی هفته که گذشت دیدم هم خوندن کامنت هاشون داره وقتم رو میگیره اونم کامنت هایی که به زندگی شخصی اونها مربوط میشدکه اصلا ربطی به من نداشت و هم دیدم ذهنم شروع کرده به مقایسه کردن من با اونا کاری که مدتها بود انجامش نمیدادم و هم اینکه تا اتفاقی توی مملکت می افتاد راجع بهش بحث میکردن که این هم چیزی بود که من کنار گذاشته بودم و اصلا از اتفاقات کشور خبر نداشتم اما با این گروه دیدم که اخبار منفی رو از این طریق دارم دریافت میکنم

    با توجه به این موضوعات من تصمیم گرفتم که از این گروه فاصله بگیرم و الان مدتیه که اصلا باز نکردم که ببینم چه خبره چون بودن توش حسم رو بد میکرد. .

    سپاسگزارم استاد و مریم جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    کبری صباحی گفته:
    مدت عضویت: 1102 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم جون نازنیم. وسلام به اعضای خانواده عباسمنشی.

    من دیروز توسایت نمیدونم کدوم فایل بود ولی خیلی اتفاقی کامنت سپیده عزیز واسم باز شد خدایا من لذت میبرم از کامنت های این بشر.. چقدررررر خوب تونسته قانون ویاد بگیره. داشتم کامنتشونو میخوندم که نوشته بودن من خیلی راحت باخدا حرف میزنم وهرکاری بخام بکنم از خدا هدایت میخام.. تااخر کامنتو خوندم حالم دگرگون شد. منقلب شدم اشکم سرازیر شد انگاری یکی قلبمواز سینم دراورده بود نشستم باخدا حرف زدم گفتم خدا من چرامثل اینا نیستم ونمیتونم ذهن خودمو کنترل کنم چرا نمیتونم خیلی واضح لمست کنم. مثل سپیده باهات حرف بزنم. هرلحظه ازت هدایت بخام.. چرامن نتایج بزرگ ندارم. درحالی که ازسال 99من بااستاداشناشدم والان نزدیک به یکماه وخورده ای هس که به لطف خداعضو سایت هستم.. همونطوریکه داشتم گریه میکردم وباخداحرف میزدم یه صدایی تو گوشم گفت چون تو فقط قشنگ حرف میزنی ولی تو عمل مرد عمل نیستی.. دریک کلام ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.. سرمو به نشانه سجده گذاشتم زمین وفقط گریه کردم گفتم تو درست میگی من مرد عمل نیستم من فقط حرف میزنم خدایا من نمیدونم من نمیدونم امشب ازت میخام که منو هدایت کنی به من بفهمون به طور واضح که چیکازکنم منم میخام درست بشم منم میخام تغییر کنم امانه درحرف بلکه درعمل.. رفتم توسایت وزدم نشانه امروز من.. که این فایل زیبا برام باز شد.. انگار از همون اول فایل یکی بهم میگفت از فردا اول صبح که بلند میشی تمام کارهاتو لیست کن.. تمرکزتو بزاررو یه نقطه.. به جای تلفن زدن به این واون وحرافی بچسب به دوره اگه میخای نتیجه بزرگ بگیری بایدبهاشو بدی.. سعی کن تو شرایط به ظاهر بد جبهه گیری نکنی وذهنو کنترل کنی وایمانتو نشون بدی.. خلاصه فقط تو ذهنم این حرفا بود.. امروز صبح که بلند شدم اول صبح بعداز شکرگزاریم کارهامو لیست کردم.. فنگ شویی خونه. دیدن فایلهای زندگی دربهشت دسته کم ده فایل.خواندن قران. خواندن یک فصل از کتاب رویاهایی که رویا نیستن. تمرکز روی نکات مثبت.. خندیدن. پاک کردن تمام فایلها وعکسا وفیلمهای اضافی گوشیم و….. خلاصه از صبح تالا دور کارام هستم واصلا فرصت نکردم خداروشکر بشینم واسه حرف زدن.. سعی کردم خوشکل رفتار کنم حتی باخودم.. خدای من از فنگ شویی خونه که نگو بعداز اتمام کار اینقده که خونه برق میزد انگار قلبمو صیقل داده بودن انگار سبک شده بودم خدایا صدهزار مرتبه شکرت.. امروز یک روز عالی و فوق‌العاده بودخیلییییییییی عالی بود خیلیییییییی فوق‌العاده بود.. احساسم کل روز خوب بود واتفاقات خیلی خوبی هم دارم تجربه میکنم هرچند کوچیکن.. خدایا صدهزار مرتبه شکرت.. ان شاء الله که خدا هدایتم کنه دستمو بگیره وهرروزم بهتراز امروز باشه.. الهی آمین.. خداروشکر که به این مسیر هدایت شدم وخدا وشکر بابت داشتن استاد عزیزم ومریم گلی… دوستتون دارم درپناه الله یکتاشادثروتمندوسعادتمند دردنیا واخرت…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: