https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/04/abasmanesh-12.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-04-27 08:25:372024-12-19 14:16:17سریال زندگی در بهشت | قسمت 6
439نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
چه نکته مهمی را استاد اشاره کردن که بریدن این شاخه های اضافی شاید دردناک باشه در نگاه اول ولی در رشد و تعالی و رسیدن به خواسته ها چقدر مهمه. کندن شاخه های هرز مثل از بین بردن عوامل حواس پرتی هست که در نگاه اول جدا شدن ازشون خوشایند نیست ولی در عمل باعث رشد و تعالی شده و حتی خواسته ها را برامون واضح میکنه و راه رسیدن را هموار.
مثل الان خودم که در یک رابطه عاطفی به یک ناخواسته که حاصل باورهای خودم بود رسیدم و این باور منفی (ترمز) پیدا نمیشد مگر با همین رابطه عاطفی و این جمله استاد بهم یاد داد که این مورد را رها کن و روی خلق خواسته هات تمرکز کن و باورش را بساز در موقع مناسب خداوند نفر همفرکانس با خودت را در مسیرت قرار میده.
خدا رو شکر چه فایل فوق العاده ای بود ممنونم استاد و خانم شایسته
خیلی عالیه شما ساکن نیستید و دائما در حال گسترش دادن خودتون و نکات مثبت اطرافتون هستید
با کنترل ذهنتون و بهبود بخشیدن به اطرافتون با حل مسائل
خیلی شما بی نظیرید
چقدر ابزار های عالی دارید همه چیز دارین بهترینشم دارین
چقدر آمازون عالی هست که همه چیز داره و هر چیزی هم که نیاز بشه به راحتی می خرید و سریع به دستتون می رسه
با چه خلاقیتی نردبان و اون ته لامپی ساخته شده و کارها رو راحت تر می کنه خیلی هم با کیفیت و جنس خوب
خیلی خوبه استاد هم برای هر موضوعی دنبال بهترین و راحت ترین راه حل می گرده و راهش رو پیدا می کنه با هدایت خداوند با ایمان به خداوند
خدارو شکر چقدر باران عالی بود من خیلی خیلی عاشق باران هستم خیلی دوستش دارم و حالم خوب می شه بابتش هوای بسیار عالی و تمرکز بر نکات مثبت و احساس بسیار خوب استاد و خانم شایسته
چقدر این دریاچه زیبا هست خونه هم بسیار زیبا هست آهن ربا خیلی قدرتمند بود برای جمع کردن پیچ ها هم استاد شما دنبال یه راه عالی می گردین خیلی جالبه که می خواهین ابزار مناسب رو پیدا کنین
خیلی استاد خوب شد این توضیحات عالی رو دادین که تمرکزمون رو جایی درست بزاریم و شاخه های اضافی رو قطع کنیم به امید خداوند
این بار دومیه که دارم برای این فایل کامنت میزارم در حالی که هنوز ۲۴ ساعت نگذشته از کامنت اولم.
استاد من فایل رو دیدم و کامنت گذاشتم. اما اون تیکه آخر فایل خیلی من رو به فکر فرو برد. آخه این روزها درگیر انجام یه تصمیم بودم یعنی از چند ماه قبله که درگیرشم ولی چندوقته که به طور جدی داشتم بهش عمل میکردم. ولی چه عمل کردنی؟ عمل کردن از روی اجبار در حالی که هیچ عشقی پشتش نبود. داستان رشته تحصیلیم رو توی یکی از کامنتا نوشته بودم ولی الان یادم نمیاد برای چه فایلی نوشتم. من اصلا به رشته تحصیلیم هیچ علاقه ای ندارم ولی اصلا قانون رو نمیدونستم که باید بریم سمت علاقه هامون و حتی تا مقطع ارشد هم ادامه دادم توی بهترین دانشگاه کشور. هدفم رو گذاشتم که بعد از دفاع کلا روی باورهام کار کنم. فردای دفاع شروع کردم و تا اونجا که کار کردم موفق هم شدم. یه روز که با دوستم حرف میزدیم بهم گفت که مقاله داده بیرون و به من گفت تو ننوشتی منم گفتم نه. ولی این موضوع رفت رو مغزم. نجواهای ذهن شروع شد. که باید بنویسی. تو چی از بقیه کم داری؟ هیچی دیگه منم بهش گوش دادم رفتم دانشگاه و با استادم صحبت کردم و قرار شد که بنویسم. دقیقا زمانی که خیلی خوب داشتم روی باورهام کار میکردم. هیچی دیگه تمام تمرکزم رفت روی نوشتن مقاله که هیچ حس و علاقه ای بهش ندارم تازه من که به وضوح رسیدم که نمیخام شغلم در رابطه با این رشته باشه کلی هم خدا راجبه کار آفرینی بهم نشونه داد ولی اینبار تسلیم نجوا شدم و کم کم از مسیر باورسازی فاصله گرفتم ولی چون علاقه ای به نوشتن مقاله نداشتم انگار دلم باهام نمیومد ولی انقد شیطان ذهن مرموزانه و مخفی یه لباس خوشگلی تنش کرد در قالب عزت نفس که چون بقیه نوشتن تو هم میتونی ببین استادت چقد ازت راضی بشه با این مقاله بگه دانشجوی من حرف زد و عمل کرد به به چه دختر موفقی حتی اول میخاستم برای ژورنال فارسی بنویسم ولی بعد گفتم نه بابا فارسی که بدرد نمیخوره انگلیسی بنویس برای ژورنال خارجی بنویس که در این صورت من که هیچ تجربه ای ندارم توی نوشتن مقاله فارسی حالا برم انگلیسی اقدام کنم😐 کل عید با این فکر درگیر بودم لب تابو باز میکردم ولی فکرم و دلم اصلا هیچ کدوم همراهی نمیکردن هرروز به خودم میگفتم که مینویسم تمومش میکنم بعد راجبه کار آفرینیم ایده ای که بهم الهام شده رو عملی میکنم. استاد ولی بعد فایل امروز اصلا یه چیزی تو وجود من زیرو رو شد نشستم فکر کردم دیدم انگیزه من از نوشتن جلب رضایت استادمه و یه کمی هم بقیه. دیدم من که اصلا نمیخام این رشته رو ادامه بدم حتی نمیخام کارم در این حیطه باشه پس چرا دارم خودم رو از هدف اصلیم دور میکنم؟ چرا این شاخه حرف مردم رو قطع نمیکنی فاطمه؟ استادت چه نقشی توی زندگی و خوشبختی آینده تو داره که میخای رضایتش رو جلب کنی؟ که توی تصویر سازیات یه مقاله نوشته شده میاری با اسم خودت و استادت کنار هم بعدم به به و چه چه بقیه. تازه دیروز برای انگلیسی نوشتنش داشتم میرفتم توی یه مسیری که ممکن بود من رو حتی تا یکی دو سال درگیر کنه. جوین شدن با استاد خارجی فرستادن برای ژورنال خارجی و داوری و… خیلیه آخه سه سال من زمان بزارم روی یه هدفی که اصلا نمیخامشش و علاقم نیس. دیگه استاد حسابی نشستم فکر کردم و سنگام رو با خودم وا کندم و البته اینم بگما همش ترس داشتم که استادم بگه چی شد زدی زیر حرفت؟ تو که خیلی قوی و با اعتماد به نفس اومدی ولی دیگه منصرف شدی؟ این حرفا خیلی تو ذهنم رژه رفتن و بالاخره فهمیدم که انگیزه من ساختن عزت نفسم با انجام یه کار جدید نیس. بلکه این تصمیم بر پایه عدم عزت نفس و عدم احساس ارزشمندیه منه. اصلا پاشنه آشیل حرف مردمه و این لامصب چقد قویه. در نهایت بعد همه این صحبت هایی که گفتم خواستم بگم که استاد جان اون یه تیکه آخر فایل کلا من رو زیر و رو کرد و بالاخره تصمیمم رو گرفتم. اصلا نمیدونم چه فرکانسی توی این سریال هست که من رو عمل گرا کرده. بالاخره بعد از چند ماه که یه فکر و تصمیم داشت روحم رو نا محسوس میخورد رو مچش رو گرفتم و تصمیم گرفتم که حرف استادم اصلا برام مهم نباشه. من موجود ارزشمندی هستم که چه مقاله بنویسم چه ننویسم ارزشمندم چون روح خدا در منه😍 خود خدا میدونه چقدر روحم سبک شد بعد از اینکه تصمیم گرفتم نوشتن مقاله رو کنسل کنم. بالاخره من اون شاخه بزرگه که مانع پیشرفتم مانع تمرکزم روی هدف کار آفرینیم میشد رو قطع کردم. خدا میدونه چقد الان حسم خوبه چقد ذهنم آزاد شده. آخیششش😍 خدایا شکرت. راستی اینم بگم که حتی برای این تصمیم که نوشتن مقاله رو کنسل کنم رفتم به قسمت نشانه من اونجاهم خدا سورپرایزم کرد😍 من هدایت شدم به کتاب چگونه فکر خدارو بخوانیم و چون قبلا تهیش کردم میتونم کامنت دوستان رو بخونم. به کامنت یکی از بچه ها هدایت شدم که نوشته بود من نمیتونم و نباید آدم هارو از خودم راضی نگه دارم من فقط و فقط باید خدارو راضی نگه دارم. آخه نشونه واضحتر از این؟😍
خدایا شکرت خدایا سپاسگزارم من حس رهایی پیدا کردم. استاد عزیز مرسی بابت آموزش ارزشمندتون. خانم شایسته مهربون مرسی که برای تهیه فایل ها زحمت میکشید و انرژی میزارید. ممنونتونم دوستتون دارم.❤❤❤
سلام به استاد گرامی عزیز دلم امروز از دیدن این فیلم درسای بسیاری گرفتم بارها شنیده ایم بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را ،،،نحوه صحبت کردن شما ها با هم منو به یاد عشق بازی با خداوندمی اندازه ،خدای مهربونم ای همه هستی ام وقتی هر روز فرکانس های پر از عشق و علاقه بسمت خدا و کاینا ت می فرستیم،،،مثل شما که با عشقم ،عزیز دلم، با هم صحبت می کنید وقتی خیلی ناب و قشنگ با خدا با سادگی و خلوص صحبت می کنی خدا هم با همین علاقه و عشق برای تو اتفاقات خوب رقم می زنه، انرژی مثبت بفرست، اتفاقات خوب دریافت کن. شناسایی اون لامپ مرگ بزرگ زیر شیروانی پیام میدهد که در وجودت صفاتی هست که فقط مشغولت کرده،انرژی هات را هدر میده،مثل اون لامپ بزرگ بازش کن،ذهنت را از افکار بیخود پاک کن و به قلب ات رجوع کن.ذهن اشفته مثل همین نور لامپی میشه که حشرات موذی را دور خودش جمع کرده پر میشه از افکار بی خود.پس تمرکزی روی اون نداشته باش. استفاده از ابزارهای کوچک و متنوع مثل گام هایی کوچک و مداوم می مونه که مارا به هدفمون می رسونه و جالبیش اینکه گاهی یه گام فقط یه گام کوچک و نهایی باعث انقلابی در درون ما میشه مثل اون آهن برای کوچک اما قوی و اون گام هدایت الله برای ماست. شما به راحتی پول واریز میکنیداز سایت وسایلتون را می خرید مرا باد این انداخت که شما فرکانس مثبت بفرست سفارش بده چیزهایی که میخواهی را به خدا ،،،خدا عین اون را برات می فرسته به همین راحتی، خدا براتون فراهم میکنه باور کن وایمان داشته باش ،آنلاین آنلاین چطوری با استفاده از چرخ ها نردبون حرکت کرد به همین راحتی تو هم به خواسته هات می رسی .خدای مهربون سبکی و شادابی می کنم وقتی به راحتی حباب های لامپ را سفید کردید یاد گرفتم با کمی تمرکز مستمر و روزانه ذهنم را از افکار مخرب و کثیف پاک کنم. تبدیل کر به اون شکلی که نیاز بود مثل تغیر مسیر دادن برای رسیدن به هدف می مونه و نه بی خیال هدف شدن،وای خدای من چه قدر درس توی این فیلم برام وجود داشت،لذت بردن در لحظه کار روی خودزه دادن به قلبم برای هدایت شدن به سمت خدا حتی اگه قطره قطره مثل قطرات بارون روش بباره،ممنون خدای مهربونم قادر متعال،و درس بزرگی که خدا منا به سمت اون هدایت کرد و واقعا از خدا روزهاست هدایت می خواستم و امروز استاد با قطع کردن اون شاخه های هرز و بی خود بهم داد اینکه خیلی راحت اون موانعی که تو زندگی هر روز انرژی شما را می گیرند و فقط ذهن و روح تون را مشغول کردند مثل همین شاخه ها حتی اگه تنومندم باشند قطع کن ،،،قطع کن قطع کن این واقعا هدایت الهی است و الان فقط دارم اشک می ریزم چون شاخه ای که من باید قطع کن ۲۰ ساله که رشد کرده و نیاز به شجاعت و هدایت الهی داشت که امروز استاد به من ایم درس را داد استاد عزیزم برام دعا کنید منم با این کار متمرکز میشم رو هدفم و از خدا کمک می گیرم روز ها و
بسیار خداوند را شاکر هستم که به این مسیر زیبا هدایت شدم ….سالهاست که با شما هستم پشت شما حرکت می کنم ..استاد جان فیلمهای شما بسیار تاثیر گذار هستند …من یاد دانشگاه واحدهای تئوری و عملی می اندازد …واحد های تئوری همون فایل هایی که شما به ما راه را نشان می دهید بسته به درک آگاهی خودمون دریافت می کنیم و بریم سراغ واحدهای عملی …که من عاشقشم …کلا من همیشه با تصویر و حین انجام کار و مثال های عینی بیشتر مطالب را درک می کردم و می کنم …استاد جانم سریال زندگی در بهشت همون واحد عملی است که به شدت ما را تو مسیر درست نگه می داره ..یه مثال عینی و قابل رویت …سپاسگزارم ..و خداوند هر لحظهما را به سمت بینهایت هدایت مان می کند و ما تنها در سکوت است که صدایس را میشنویم …سکوت صدای خداوند است …و شما هر لحظه با طبیعت و زیبایی ها که نماد خداوند است عشق بازی می کنید ….و چه خوب که صدای بدن هوشمند تون را میشنوید و به خواسته اش احترام می گذارید و مطابق نیاز اش بهش غذا میرسانید ….و سپاس خداوند که ساختار سلولی ما دارای شعور و آگاهی است …و با زبان خودش با ما صحبت می کند..خداوند را شاکرم که حال دلتون خوبه الهی پربرکت باشید …و منتظر فیلم بعدی هستیم …..
سلام استاد جان و خانم شایسته عزیز ممنونم به خاطر همه چیز برای قشنگی هایی که ما رو شریک میکنید برای درسهایی که بهمون میدید.
این فایل انگار برای من ضبط شده بود سالها به دنبال رسیدن به عشق خدا هستم این فایل بهم نشون داد که رسیدن به هر چیزی بهایی داره و بهای اونم اینکه توجهم رو داده بودم به بیماریم و نگرانی و استرس بعد دنبال عشق خدا بودم همون شاخ و برگهای اضافه ای که استاد اونهارو میزد تا سبک بشه و به سمت خدا اوج بگیره چقدر زیبا این نشانه به من داده شد خدای که میگه به من توکل کن نگران نباش من هر لحظه کنارتم اون موقع من با توجه کردن به بیماریم و نگرانی هایم هر روز به اون پر و بال میدادم یعنی شاخ و برگ اضافه ام رشد میکرد به جای شاخه های اصلی خداجونم ممنون به خاطر این بهشت به خاطر این نشونه های قشنگ
چقدر زیبایی ها در اطراف بود و من مانند یک فرد نابینا هیچ چیز رو نمی دیدم
خدا سپاسگزارم که خودت رو به من نشون دادی استاد بازم ازتون ممنونم الهی که همیشه سلامت و تندرست باشید
استاد عزیز به قدری برام درس داشت این فایل که به طررز عجیبی در خودم فرو رفتم ، سه بار فایل رو دیدم از دیروز
صحبتهای خانم شایسته عزیز که در مورد کار کردن رو خودشون میگفتن و اینکه این کار کردنها مهم نیست چقدر کوچیک باشن وقتی ادامه دار باشن ما رو به یه نقطه کاملا متفاوت با الانمون هدایت میکنه و شخصیتمون رو رشد میده
داشتم به خودم نگاه میکردم و عملکردم توی این مدته ، وقتی خوب نگاه میکنم میبینم این مریم با مریم حدوده دو سال پیش خیلی فاصله گرفته ، اوایل خیلی کند بودم و خیلی زود برمیگشتم به همون روال قبلم ، خیلی زود قانون رو فراموش میکردم ، خیلی زود حالم بد میشد در هر تضادی
ولی کم کم دارم فاصله میگیرم از اون من قبلم ، حتی میتونم بگم توی یک ماه یا دو ماه اخیر به طرز خیلی متفاوتی عوض شدم و این رو حس میکنم
تنها کاری که خیلی خوب روش تمرکز کردم کار رو خودم حتی در کوچکترین چیزها شکرگزار بودن و قانون رو فراموش نکردم ، توی این سریال زندگی در بهشت تازه دادم به عمق لذتهایی که شما دو نفر در سفر به دور امریکا داشتید از کوچکترین کارها و همینطور در اینجا بهتر میرسم
چون دارم سعی میکنم هر روز واقعا برام یه شگفتی باشه و از کوچکترین چیزها لذت ببرم و ازشون درس بگیرم
از ارتباطم با خانوادم، از تمرین کردم روی فایلها که با عشق خیلی بیشتری نسبت به قبل دارم انجام میدم
از سعی در لحظه زندگی کردن و از کوچکترین چیزهای زندگیم لذت بردن و رهایی را یادگرفتن و نچسپیدن به خواسته هام مثل قبل ، و کنترل ذهن که بی نهایت داره کمکم میکنه
آره خانم شاسته عزیز منم دارم از چیزهایی که قبلا اصلا براشوم اینقدر ذوق نمیکردم ، حالا به طرز عجیبی برام همشون قشنگ شدن
مثل یه تغییر کوچیک و جابجایی وسایل خونه ، مثل پختن یه غذایی که شاید بارها قبلا انجام شده ولی حالا برایم عطر دیگری دارد
مثل قدم زدن در خیابان و لذت بردن از تک تک قدمهام و دیدم درختها و آسمان دیوانه کننده ی بهاری
مثل یاد گرفتن یه حرکت جدید ورزشی و انجامش
دارم تازه به درک و عمق همین چیزهای کوچک پی میبرم ، که استمرار آنها به من کمک میکند ، و صابر بودن و شکر گزار بودن و قدمهای کوچک ولی مستمر داشتن
چون مطمعنم که خداوند همیشه اجابت میکند و من هم باید دعوت خداوند رو بپذیرم برای رستگاری
نگرانیم کمتر شده و ترسهایم کمرنگ تر ، ولی چون در مسیرم نمیترسم و مطمعنم خداوند هدایت میکند به بهترین مسیرها
……..
استاد عزیز اینکه گفتید باید شاخ و برگهای اضافی را زد برای رشد ، خیلی خیلی نکته بزرگ و عمیقی گفتید
به خودم فکر کردم آیا این کار را کرده ام در این مدت
دیدم در جاهایی مثل قطع ارتباط با کسانی که روزی براین خیلی مهم بودن ، خیلی بهم کمک کرد
آن روزها ناراحت بودم از نبودنشان ولی بعد از مدتها متوجه شدم که چقدر در رشدم به من کمک کرد
کسانی بودن که شاید روزی برایم بعضی افکار و رفتارشان شده بود بت و من فکر میکردم فقط با اینها میتوانم رشد کنم ، ولی بعد قطع ارتباط به طرز متفاوتی چشمانم باز شد و زندگیم عوض شد
حتی الان هم بیشتر وقتها دیگر جایی یا ارتباطی که میدانم ته ش چیزی برایم ندارد نمیروم
نمونه ش سفری که پیش رو هست برای خانواده م و من از رفتن امتناع کردم ، درست است که از نرفتنم ناراحت هستن ولی میدانم که بودنم در خانه و با خودم خیلی بیشتر به رشدم کمک میکند
میدانید خیلی راحت تر شدم در انتخاب چیزهایی که بیشتر به نفع م برای رشدم است
دیگر نظر دیگران کمتر برایم اهمیت دارد ،
خداروشکر میکنم
….
استاد چقدر زندگی در بهشت زیباست ،هر کاری را با لذت انجام میدهید و خودتان را تا سر حد خستگی زیاد نمیکشانید هر زمان که نیاز دارید استراحت میکنید ، پاهایتان را درآب میگذارید
که چقدر لذت بخشه ، باور کنید انگار که اونجا هستم و من هم پاهایم را در آب میگذارم
آخ چقدر اون قطرهای ارام و ریز باران در دریاچه ی بهشتمان زیباست
چقدر زیبا حض میکنید از طبیعت و انرژی طبیعت
صدای پرنده یی که گوش را نوازش میداد
چقدر این شرکت امازون قدرتمنده و فکر کوچکترین چیزهارو هم در محصولاتش کرده
چقدر خوبه که هر کاری ابزار مخصوص خودش رو داره مثل بستن اون لامپی که سر بزرگی داره با اون سر کوچک که سفارش دادید
مثل اون اچار حرفه یی و پیشگوشتیهای حرفه یی
یا نردبان حرفه یی که راحت بالاتر رفتید و تونستید اون پیچ را باز کنید
و وقتی میشه کارها رو راحت تر انجام داد واقعا چرا باید الکی خودمان را عذاب بدهیم
و الحق که ابزار مناسب ارزش بالایی در سهولت کارها دارد
استاد عزیز با این فایلها ریز بین تر دارم میشم به زیبایی ها و درسهای قوانین خداوند در زندگی روزمره م و میدانم که باید همین قدمهای کوچک دلی مستمر را ادامه دهم
واقعا سپاسگزار خداوندم که هر روز زندگی در بهشت را به واسطه ی دستان عزیزی چون شما تجربه میکنم
میخوام بهتون از هماهنگی بودن و توی یک مدار بودن بگم…
با دیدن این فایل مخصوصا قسمت آخر که شما در مورد حذف و قطع کردن چیزایی که تمرکز آدم رو میگیره صحبت کردید و کلی پیام داشت برام الان یهو در یکی از کانالای تلگرامم که کانال مولاناست این شعر برام اومد که دیدم خدایا چقدر هماهنگی….
دوست داشتم برای شما هم بنویسم
هوش را توزیع کردی بر جهات
می نیرزد تره یی آن ترهات
آب هش را میکشد هر بیخ خار
آب هوشت چون رسد سوی شمار
هین بزن آن شاخ بد را خو کنش
آب ده این شاخ خوش را نو کنش
تو نیروی فکری ات را بر روی چیزهای زیادی متمرکز کردی چیزهایی که هیچ ارزشی ندارند هرکدام از این افکار بیهوده همانند خاری هستند که آب نیروی فکری و هوشیاری تو را به سمت خود میکشند در این صورت آب هوشیاری تو چگونه به میوه های با ارزش برسد؟ همین الان آن شاخه ها ی اضافی و افکار مزاحم را ببر و آب را بسوی شاخه ها و اهداف و افکار مفید هدایت کن
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته
چه نکته مهمی را استاد اشاره کردن که بریدن این شاخه های اضافی شاید دردناک باشه در نگاه اول ولی در رشد و تعالی و رسیدن به خواسته ها چقدر مهمه. کندن شاخه های هرز مثل از بین بردن عوامل حواس پرتی هست که در نگاه اول جدا شدن ازشون خوشایند نیست ولی در عمل باعث رشد و تعالی شده و حتی خواسته ها را برامون واضح میکنه و راه رسیدن را هموار.
مثل الان خودم که در یک رابطه عاطفی به یک ناخواسته که حاصل باورهای خودم بود رسیدم و این باور منفی (ترمز) پیدا نمیشد مگر با همین رابطه عاطفی و این جمله استاد بهم یاد داد که این مورد را رها کن و روی خلق خواسته هات تمرکز کن و باورش را بساز در موقع مناسب خداوند نفر همفرکانس با خودت را در مسیرت قرار میده.
سپاسگزارم استاد
سلام عزیزان دل
خدا رو شکر چه فایل فوق العاده ای بود ممنونم استاد و خانم شایسته
خیلی عالیه شما ساکن نیستید و دائما در حال گسترش دادن خودتون و نکات مثبت اطرافتون هستید
با کنترل ذهنتون و بهبود بخشیدن به اطرافتون با حل مسائل
خیلی شما بی نظیرید
چقدر ابزار های عالی دارید همه چیز دارین بهترینشم دارین
چقدر آمازون عالی هست که همه چیز داره و هر چیزی هم که نیاز بشه به راحتی می خرید و سریع به دستتون می رسه
با چه خلاقیتی نردبان و اون ته لامپی ساخته شده و کارها رو راحت تر می کنه خیلی هم با کیفیت و جنس خوب
خیلی خوبه استاد هم برای هر موضوعی دنبال بهترین و راحت ترین راه حل می گرده و راهش رو پیدا می کنه با هدایت خداوند با ایمان به خداوند
خدارو شکر چقدر باران عالی بود من خیلی خیلی عاشق باران هستم خیلی دوستش دارم و حالم خوب می شه بابتش هوای بسیار عالی و تمرکز بر نکات مثبت و احساس بسیار خوب استاد و خانم شایسته
چقدر این دریاچه زیبا هست خونه هم بسیار زیبا هست آهن ربا خیلی قدرتمند بود برای جمع کردن پیچ ها هم استاد شما دنبال یه راه عالی می گردین خیلی جالبه که می خواهین ابزار مناسب رو پیدا کنین
خیلی استاد خوب شد این توضیحات عالی رو دادین که تمرکزمون رو جایی درست بزاریم و شاخه های اضافی رو قطع کنیم به امید خداوند
دوستون دارم می بینمتون
سلام 🌹
من که با دیدن این فایل سریع
رفتن لامپ بالکن خونه ی قشنگم
رو عوض کردم و کلی برام
لذت بخش بود 🌹
بلههههههه خانم شایسته ی عزیز
کار کردن روی خودمون بهترین
حسی که انسان تجربه میکنه
من که هر روز از دیدن فایلهای
زندگی در بهشت خیلیییییییی
لذت میبرم
خدایا شکرت 🌹 خدایا شکرت 🌹 خدایا شکرت 🌹 ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️
خدایاشکرت به خاطر زیبایی های زندگی . این حس خوب دیدن این تصاویر زیبا واقعا غیر قابل توصیف هست خدایاشکرت
به نام الله
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته و همه دوستان
این بار دومیه که دارم برای این فایل کامنت میزارم در حالی که هنوز ۲۴ ساعت نگذشته از کامنت اولم.
استاد من فایل رو دیدم و کامنت گذاشتم. اما اون تیکه آخر فایل خیلی من رو به فکر فرو برد. آخه این روزها درگیر انجام یه تصمیم بودم یعنی از چند ماه قبله که درگیرشم ولی چندوقته که به طور جدی داشتم بهش عمل میکردم. ولی چه عمل کردنی؟ عمل کردن از روی اجبار در حالی که هیچ عشقی پشتش نبود. داستان رشته تحصیلیم رو توی یکی از کامنتا نوشته بودم ولی الان یادم نمیاد برای چه فایلی نوشتم. من اصلا به رشته تحصیلیم هیچ علاقه ای ندارم ولی اصلا قانون رو نمیدونستم که باید بریم سمت علاقه هامون و حتی تا مقطع ارشد هم ادامه دادم توی بهترین دانشگاه کشور. هدفم رو گذاشتم که بعد از دفاع کلا روی باورهام کار کنم. فردای دفاع شروع کردم و تا اونجا که کار کردم موفق هم شدم. یه روز که با دوستم حرف میزدیم بهم گفت که مقاله داده بیرون و به من گفت تو ننوشتی منم گفتم نه. ولی این موضوع رفت رو مغزم. نجواهای ذهن شروع شد. که باید بنویسی. تو چی از بقیه کم داری؟ هیچی دیگه منم بهش گوش دادم رفتم دانشگاه و با استادم صحبت کردم و قرار شد که بنویسم. دقیقا زمانی که خیلی خوب داشتم روی باورهام کار میکردم. هیچی دیگه تمام تمرکزم رفت روی نوشتن مقاله که هیچ حس و علاقه ای بهش ندارم تازه من که به وضوح رسیدم که نمیخام شغلم در رابطه با این رشته باشه کلی هم خدا راجبه کار آفرینی بهم نشونه داد ولی اینبار تسلیم نجوا شدم و کم کم از مسیر باورسازی فاصله گرفتم ولی چون علاقه ای به نوشتن مقاله نداشتم انگار دلم باهام نمیومد ولی انقد شیطان ذهن مرموزانه و مخفی یه لباس خوشگلی تنش کرد در قالب عزت نفس که چون بقیه نوشتن تو هم میتونی ببین استادت چقد ازت راضی بشه با این مقاله بگه دانشجوی من حرف زد و عمل کرد به به چه دختر موفقی حتی اول میخاستم برای ژورنال فارسی بنویسم ولی بعد گفتم نه بابا فارسی که بدرد نمیخوره انگلیسی بنویس برای ژورنال خارجی بنویس که در این صورت من که هیچ تجربه ای ندارم توی نوشتن مقاله فارسی حالا برم انگلیسی اقدام کنم😐 کل عید با این فکر درگیر بودم لب تابو باز میکردم ولی فکرم و دلم اصلا هیچ کدوم همراهی نمیکردن هرروز به خودم میگفتم که مینویسم تمومش میکنم بعد راجبه کار آفرینیم ایده ای که بهم الهام شده رو عملی میکنم. استاد ولی بعد فایل امروز اصلا یه چیزی تو وجود من زیرو رو شد نشستم فکر کردم دیدم انگیزه من از نوشتن جلب رضایت استادمه و یه کمی هم بقیه. دیدم من که اصلا نمیخام این رشته رو ادامه بدم حتی نمیخام کارم در این حیطه باشه پس چرا دارم خودم رو از هدف اصلیم دور میکنم؟ چرا این شاخه حرف مردم رو قطع نمیکنی فاطمه؟ استادت چه نقشی توی زندگی و خوشبختی آینده تو داره که میخای رضایتش رو جلب کنی؟ که توی تصویر سازیات یه مقاله نوشته شده میاری با اسم خودت و استادت کنار هم بعدم به به و چه چه بقیه. تازه دیروز برای انگلیسی نوشتنش داشتم میرفتم توی یه مسیری که ممکن بود من رو حتی تا یکی دو سال درگیر کنه. جوین شدن با استاد خارجی فرستادن برای ژورنال خارجی و داوری و… خیلیه آخه سه سال من زمان بزارم روی یه هدفی که اصلا نمیخامشش و علاقم نیس. دیگه استاد حسابی نشستم فکر کردم و سنگام رو با خودم وا کندم و البته اینم بگما همش ترس داشتم که استادم بگه چی شد زدی زیر حرفت؟ تو که خیلی قوی و با اعتماد به نفس اومدی ولی دیگه منصرف شدی؟ این حرفا خیلی تو ذهنم رژه رفتن و بالاخره فهمیدم که انگیزه من ساختن عزت نفسم با انجام یه کار جدید نیس. بلکه این تصمیم بر پایه عدم عزت نفس و عدم احساس ارزشمندیه منه. اصلا پاشنه آشیل حرف مردمه و این لامصب چقد قویه. در نهایت بعد همه این صحبت هایی که گفتم خواستم بگم که استاد جان اون یه تیکه آخر فایل کلا من رو زیر و رو کرد و بالاخره تصمیمم رو گرفتم. اصلا نمیدونم چه فرکانسی توی این سریال هست که من رو عمل گرا کرده. بالاخره بعد از چند ماه که یه فکر و تصمیم داشت روحم رو نا محسوس میخورد رو مچش رو گرفتم و تصمیم گرفتم که حرف استادم اصلا برام مهم نباشه. من موجود ارزشمندی هستم که چه مقاله بنویسم چه ننویسم ارزشمندم چون روح خدا در منه😍 خود خدا میدونه چقدر روحم سبک شد بعد از اینکه تصمیم گرفتم نوشتن مقاله رو کنسل کنم. بالاخره من اون شاخه بزرگه که مانع پیشرفتم مانع تمرکزم روی هدف کار آفرینیم میشد رو قطع کردم. خدا میدونه چقد الان حسم خوبه چقد ذهنم آزاد شده. آخیششش😍 خدایا شکرت. راستی اینم بگم که حتی برای این تصمیم که نوشتن مقاله رو کنسل کنم رفتم به قسمت نشانه من اونجاهم خدا سورپرایزم کرد😍 من هدایت شدم به کتاب چگونه فکر خدارو بخوانیم و چون قبلا تهیش کردم میتونم کامنت دوستان رو بخونم. به کامنت یکی از بچه ها هدایت شدم که نوشته بود من نمیتونم و نباید آدم هارو از خودم راضی نگه دارم من فقط و فقط باید خدارو راضی نگه دارم. آخه نشونه واضحتر از این؟😍
خدایا شکرت خدایا سپاسگزارم من حس رهایی پیدا کردم. استاد عزیز مرسی بابت آموزش ارزشمندتون. خانم شایسته مهربون مرسی که برای تهیه فایل ها زحمت میکشید و انرژی میزارید. ممنونتونم دوستتون دارم.❤❤❤
سلام به استاد گرامی عزیز دلم امروز از دیدن این فیلم درسای بسیاری گرفتم بارها شنیده ایم بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را ،،،نحوه صحبت کردن شما ها با هم منو به یاد عشق بازی با خداوندمی اندازه ،خدای مهربونم ای همه هستی ام وقتی هر روز فرکانس های پر از عشق و علاقه بسمت خدا و کاینا ت می فرستیم،،،مثل شما که با عشقم ،عزیز دلم، با هم صحبت می کنید وقتی خیلی ناب و قشنگ با خدا با سادگی و خلوص صحبت می کنی خدا هم با همین علاقه و عشق برای تو اتفاقات خوب رقم می زنه، انرژی مثبت بفرست، اتفاقات خوب دریافت کن. شناسایی اون لامپ مرگ بزرگ زیر شیروانی پیام میدهد که در وجودت صفاتی هست که فقط مشغولت کرده،انرژی هات را هدر میده،مثل اون لامپ بزرگ بازش کن،ذهنت را از افکار بیخود پاک کن و به قلب ات رجوع کن.ذهن اشفته مثل همین نور لامپی میشه که حشرات موذی را دور خودش جمع کرده پر میشه از افکار بی خود.پس تمرکزی روی اون نداشته باش. استفاده از ابزارهای کوچک و متنوع مثل گام هایی کوچک و مداوم می مونه که مارا به هدفمون می رسونه و جالبیش اینکه گاهی یه گام فقط یه گام کوچک و نهایی باعث انقلابی در درون ما میشه مثل اون آهن برای کوچک اما قوی و اون گام هدایت الله برای ماست. شما به راحتی پول واریز میکنیداز سایت وسایلتون را می خرید مرا باد این انداخت که شما فرکانس مثبت بفرست سفارش بده چیزهایی که میخواهی را به خدا ،،،خدا عین اون را برات می فرسته به همین راحتی، خدا براتون فراهم میکنه باور کن وایمان داشته باش ،آنلاین آنلاین چطوری با استفاده از چرخ ها نردبون حرکت کرد به همین راحتی تو هم به خواسته هات می رسی .خدای مهربون سبکی و شادابی می کنم وقتی به راحتی حباب های لامپ را سفید کردید یاد گرفتم با کمی تمرکز مستمر و روزانه ذهنم را از افکار مخرب و کثیف پاک کنم. تبدیل کر به اون شکلی که نیاز بود مثل تغیر مسیر دادن برای رسیدن به هدف می مونه و نه بی خیال هدف شدن،وای خدای من چه قدر درس توی این فیلم برام وجود داشت،لذت بردن در لحظه کار روی خودزه دادن به قلبم برای هدایت شدن به سمت خدا حتی اگه قطره قطره مثل قطرات بارون روش بباره،ممنون خدای مهربونم قادر متعال،و درس بزرگی که خدا منا به سمت اون هدایت کرد و واقعا از خدا روزهاست هدایت می خواستم و امروز استاد با قطع کردن اون شاخه های هرز و بی خود بهم داد اینکه خیلی راحت اون موانعی که تو زندگی هر روز انرژی شما را می گیرند و فقط ذهن و روح تون را مشغول کردند مثل همین شاخه ها حتی اگه تنومندم باشند قطع کن ،،،قطع کن قطع کن این واقعا هدایت الهی است و الان فقط دارم اشک می ریزم چون شاخه ای که من باید قطع کن ۲۰ ساله که رشد کرده و نیاز به شجاعت و هدایت الهی داشت که امروز استاد به من ایم درس را داد استاد عزیزم برام دعا کنید منم با این کار متمرکز میشم رو هدفم و از خدا کمک می گیرم روز ها و
سلام استاد عزیز و خانم مریم شایسته دوست داشتنی .
بسیار خداوند را شاکر هستم که به این مسیر زیبا هدایت شدم ….سالهاست که با شما هستم پشت شما حرکت می کنم ..استاد جان فیلمهای شما بسیار تاثیر گذار هستند …من یاد دانشگاه واحدهای تئوری و عملی می اندازد …واحد های تئوری همون فایل هایی که شما به ما راه را نشان می دهید بسته به درک آگاهی خودمون دریافت می کنیم و بریم سراغ واحدهای عملی …که من عاشقشم …کلا من همیشه با تصویر و حین انجام کار و مثال های عینی بیشتر مطالب را درک می کردم و می کنم …استاد جانم سریال زندگی در بهشت همون واحد عملی است که به شدت ما را تو مسیر درست نگه می داره ..یه مثال عینی و قابل رویت …سپاسگزارم ..و خداوند هر لحظهما را به سمت بینهایت هدایت مان می کند و ما تنها در سکوت است که صدایس را میشنویم …سکوت صدای خداوند است …و شما هر لحظه با طبیعت و زیبایی ها که نماد خداوند است عشق بازی می کنید ….و چه خوب که صدای بدن هوشمند تون را میشنوید و به خواسته اش احترام می گذارید و مطابق نیاز اش بهش غذا میرسانید ….و سپاس خداوند که ساختار سلولی ما دارای شعور و آگاهی است …و با زبان خودش با ما صحبت می کند..خداوند را شاکرم که حال دلتون خوبه الهی پربرکت باشید …و منتظر فیلم بعدی هستیم …..
سلام استاد جان و خانم شایسته عزیز ممنونم به خاطر همه چیز برای قشنگی هایی که ما رو شریک میکنید برای درسهایی که بهمون میدید.
این فایل انگار برای من ضبط شده بود سالها به دنبال رسیدن به عشق خدا هستم این فایل بهم نشون داد که رسیدن به هر چیزی بهایی داره و بهای اونم اینکه توجهم رو داده بودم به بیماریم و نگرانی و استرس بعد دنبال عشق خدا بودم همون شاخ و برگهای اضافه ای که استاد اونهارو میزد تا سبک بشه و به سمت خدا اوج بگیره چقدر زیبا این نشانه به من داده شد خدای که میگه به من توکل کن نگران نباش من هر لحظه کنارتم اون موقع من با توجه کردن به بیماریم و نگرانی هایم هر روز به اون پر و بال میدادم یعنی شاخ و برگ اضافه ام رشد میکرد به جای شاخه های اصلی خداجونم ممنون به خاطر این بهشت به خاطر این نشونه های قشنگ
چقدر زیبایی ها در اطراف بود و من مانند یک فرد نابینا هیچ چیز رو نمی دیدم
خدا سپاسگزارم که خودت رو به من نشون دادی استاد بازم ازتون ممنونم الهی که همیشه سلامت و تندرست باشید
سلامی دوباره به زندگی در بهشت
استاد عزیز به قدری برام درس داشت این فایل که به طررز عجیبی در خودم فرو رفتم ، سه بار فایل رو دیدم از دیروز
صحبتهای خانم شایسته عزیز که در مورد کار کردن رو خودشون میگفتن و اینکه این کار کردنها مهم نیست چقدر کوچیک باشن وقتی ادامه دار باشن ما رو به یه نقطه کاملا متفاوت با الانمون هدایت میکنه و شخصیتمون رو رشد میده
داشتم به خودم نگاه میکردم و عملکردم توی این مدته ، وقتی خوب نگاه میکنم میبینم این مریم با مریم حدوده دو سال پیش خیلی فاصله گرفته ، اوایل خیلی کند بودم و خیلی زود برمیگشتم به همون روال قبلم ، خیلی زود قانون رو فراموش میکردم ، خیلی زود حالم بد میشد در هر تضادی
ولی کم کم دارم فاصله میگیرم از اون من قبلم ، حتی میتونم بگم توی یک ماه یا دو ماه اخیر به طرز خیلی متفاوتی عوض شدم و این رو حس میکنم
تنها کاری که خیلی خوب روش تمرکز کردم کار رو خودم حتی در کوچکترین چیزها شکرگزار بودن و قانون رو فراموش نکردم ، توی این سریال زندگی در بهشت تازه دادم به عمق لذتهایی که شما دو نفر در سفر به دور امریکا داشتید از کوچکترین کارها و همینطور در اینجا بهتر میرسم
چون دارم سعی میکنم هر روز واقعا برام یه شگفتی باشه و از کوچکترین چیزها لذت ببرم و ازشون درس بگیرم
از ارتباطم با خانوادم، از تمرین کردم روی فایلها که با عشق خیلی بیشتری نسبت به قبل دارم انجام میدم
از سعی در لحظه زندگی کردن و از کوچکترین چیزهای زندگیم لذت بردن و رهایی را یادگرفتن و نچسپیدن به خواسته هام مثل قبل ، و کنترل ذهن که بی نهایت داره کمکم میکنه
آره خانم شاسته عزیز منم دارم از چیزهایی که قبلا اصلا براشوم اینقدر ذوق نمیکردم ، حالا به طرز عجیبی برام همشون قشنگ شدن
مثل یه تغییر کوچیک و جابجایی وسایل خونه ، مثل پختن یه غذایی که شاید بارها قبلا انجام شده ولی حالا برایم عطر دیگری دارد
مثل قدم زدن در خیابان و لذت بردن از تک تک قدمهام و دیدم درختها و آسمان دیوانه کننده ی بهاری
مثل یاد گرفتن یه حرکت جدید ورزشی و انجامش
دارم تازه به درک و عمق همین چیزهای کوچک پی میبرم ، که استمرار آنها به من کمک میکند ، و صابر بودن و شکر گزار بودن و قدمهای کوچک ولی مستمر داشتن
چون مطمعنم که خداوند همیشه اجابت میکند و من هم باید دعوت خداوند رو بپذیرم برای رستگاری
نگرانیم کمتر شده و ترسهایم کمرنگ تر ، ولی چون در مسیرم نمیترسم و مطمعنم خداوند هدایت میکند به بهترین مسیرها
……..
استاد عزیز اینکه گفتید باید شاخ و برگهای اضافی را زد برای رشد ، خیلی خیلی نکته بزرگ و عمیقی گفتید
به خودم فکر کردم آیا این کار را کرده ام در این مدت
دیدم در جاهایی مثل قطع ارتباط با کسانی که روزی براین خیلی مهم بودن ، خیلی بهم کمک کرد
آن روزها ناراحت بودم از نبودنشان ولی بعد از مدتها متوجه شدم که چقدر در رشدم به من کمک کرد
کسانی بودن که شاید روزی برایم بعضی افکار و رفتارشان شده بود بت و من فکر میکردم فقط با اینها میتوانم رشد کنم ، ولی بعد قطع ارتباط به طرز متفاوتی چشمانم باز شد و زندگیم عوض شد
حتی الان هم بیشتر وقتها دیگر جایی یا ارتباطی که میدانم ته ش چیزی برایم ندارد نمیروم
نمونه ش سفری که پیش رو هست برای خانواده م و من از رفتن امتناع کردم ، درست است که از نرفتنم ناراحت هستن ولی میدانم که بودنم در خانه و با خودم خیلی بیشتر به رشدم کمک میکند
میدانید خیلی راحت تر شدم در انتخاب چیزهایی که بیشتر به نفع م برای رشدم است
دیگر نظر دیگران کمتر برایم اهمیت دارد ،
خداروشکر میکنم
….
استاد چقدر زندگی در بهشت زیباست ،هر کاری را با لذت انجام میدهید و خودتان را تا سر حد خستگی زیاد نمیکشانید هر زمان که نیاز دارید استراحت میکنید ، پاهایتان را درآب میگذارید
که چقدر لذت بخشه ، باور کنید انگار که اونجا هستم و من هم پاهایم را در آب میگذارم
آخ چقدر اون قطرهای ارام و ریز باران در دریاچه ی بهشتمان زیباست
چقدر زیبا حض میکنید از طبیعت و انرژی طبیعت
صدای پرنده یی که گوش را نوازش میداد
چقدر این شرکت امازون قدرتمنده و فکر کوچکترین چیزهارو هم در محصولاتش کرده
چقدر خوبه که هر کاری ابزار مخصوص خودش رو داره مثل بستن اون لامپی که سر بزرگی داره با اون سر کوچک که سفارش دادید
مثل اون اچار حرفه یی و پیشگوشتیهای حرفه یی
یا نردبان حرفه یی که راحت بالاتر رفتید و تونستید اون پیچ را باز کنید
و وقتی میشه کارها رو راحت تر انجام داد واقعا چرا باید الکی خودمان را عذاب بدهیم
و الحق که ابزار مناسب ارزش بالایی در سهولت کارها دارد
استاد عزیز با این فایلها ریز بین تر دارم میشم به زیبایی ها و درسهای قوانین خداوند در زندگی روزمره م و میدانم که باید همین قدمهای کوچک دلی مستمر را ادامه دهم
واقعا سپاسگزار خداوندم که هر روز زندگی در بهشت را به واسطه ی دستان عزیزی چون شما تجربه میکنم
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌳🌳🌳🌳🌳🌲🌲🌲🌲🌴🌴🌴🌴🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌺🌺🌺🌺🌺
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربان
میخوام بهتون از هماهنگی بودن و توی یک مدار بودن بگم…
با دیدن این فایل مخصوصا قسمت آخر که شما در مورد حذف و قطع کردن چیزایی که تمرکز آدم رو میگیره صحبت کردید و کلی پیام داشت برام الان یهو در یکی از کانالای تلگرامم که کانال مولاناست این شعر برام اومد که دیدم خدایا چقدر هماهنگی….
دوست داشتم برای شما هم بنویسم
هوش را توزیع کردی بر جهات
می نیرزد تره یی آن ترهات
آب هش را میکشد هر بیخ خار
آب هوشت چون رسد سوی شمار
هین بزن آن شاخ بد را خو کنش
آب ده این شاخ خوش را نو کنش
تو نیروی فکری ات را بر روی چیزهای زیادی متمرکز کردی چیزهایی که هیچ ارزشی ندارند هرکدام از این افکار بیهوده همانند خاری هستند که آب نیروی فکری و هوشیاری تو را به سمت خود میکشند در این صورت آب هوشیاری تو چگونه به میوه های با ارزش برسد؟ همین الان آن شاخه ها ی اضافی و افکار مزاحم را ببر و آب را بسوی شاخه ها و اهداف و افکار مفید هدایت کن