https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/04/abasmanesh-3-1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-04-28 08:41:472024-12-21 08:13:58سریال زندگی در بهشت | قسمت 7
364نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
یه جمله ای اخرای فایل شما استاد قشنگم گفتید که بارها این جمله رو تو فلیلهاتون گفتید و انگاری هربار که نیاز دارم؛ بشنوم دوباره به یه شکل جدید میشنوم که برام کاربردی تر واتفاقا به جا و به موقع هست…
اینکه گفتید وقتی آدم موقعه ای که کاریو میخواد شروع کنه اون تصویر نهایی رو ببینه، ببینه که چقدر نتیجه عالی شده؛ اون انگیزه میاد سراغش که سخترین کارها رو انجام بده تا اون نتیجیه دلخواه از راه برسه…
میخواستم برم روی دوره ی هم جهت با جریان خداوند کامنت بذارم اما یه صدایی بهم گفت: همینجا بذار دیدگاهتو تا کسانیکه این دوره ی بی نظیر رو تهیه نکردند با خوندن کامنتم ترغیب بشند برای تهیه اش …
البته که بدون شک باید از ته قلبشون بخوان و فرکانسش رو به جهان هستی بفرستند…
واقعا که جز این نیست؛ اینکه هر روز که آدم از خواب بیدار میشه هزار تا مسئله ودل مشغولی می تونه بیاد سراغش که بهش استرس ونگرانی بده ؛ طوری که شور واشتیاقش رو برای شروع کردن برای جلو رفتن وبرای ادامه دادن بگیره…
حالا توی موضوعات مختلف میشه براش مثال زد…
مثلا شب قبل با همسرت یا پارتنرت یا عزیزی به تضادی خورده باشی وبا همون حس بد خوابت برده باشه، و وقتی صبح بیدار میشی یا اون مسئله بیفتی وحالت شروع کنه به بد شدن؛ که اگر بیفتی توی دامش می تونه کل روزت رو اون حس وحال منفی خراب کنه..
در صورتیکه می تونی تصمیم بگیری حالت واحساست و فکرت رو آگاهانه خوب نگه داری؛ مثلا یاد خوبیهای همسرت یا پارتنرنت یا عزیزت بیفتی؛ یاد وقتایی که همچین مسائلی بینتون پیش اومده ولی خیلی راحت حل شده؛ یا به این فکر کنی حالا که قدرت تغییر طرف مقابلت یا قدرت تغییر شرایط رو نداری، بیای و تمرکزت رو هر طور شد با راهکارهایی که بلدی بذاری روی خودت تا حالت بهتر بشه واین یعنی تو قدم گذاشتی توی فرکانس مثبت…این می تونه باعث بشه یه تصویر سازی از حل شدن اون تضاد بینتون و خوش وخرم شدن دوباره ی رابطتون رو برات بسازه؛ اینجوری حال دلت هم بهتر میشه و در 99 درصد مواقع هم نتیجه عالی میشه….وباب میلت!!
در مورد کسب وکار یا بیماری هم همینطور میشه آدم خودشو از دام منفی ها نجات بده…
این تصویر سازی پایان کار، این حرکت کردن به سمت اینکه حالا فعلا برم کاری که سهمم هست کاری که ازم برمیاد رو لااقل انجام بدم تا ببینم چی میشه وجی پیش میاد؛ حداقل نشینم یه جا که فکر وخیال بی خود بیاد سراغم که انگیزمو ازم بگیره….
مثلا شما استاد مهربونم ومریم عزیز دل؛ اگر به این فکر میکردید که بابا کی حال داره اینهمه درخت و درختچه قطع کنه و منطقه رو پاک سازی کنه که نمی تونستید اصلا شروع کنید…
جالب اینه که شما این قسمت های اول شاید فکرشم نمیکردید از دوتا ابزاری که دارید اون اره شارژی کوچیک و اون قیچی و دوتا دستکش موتور سواری و بریدن اون درخت چه های کوچیک دور دریاچه ؛ کارتون برسه به جایی که برید کلی ابزار خفن بگیرید برای پرادایس وانقدر ابزار وتجهیزات تهیه کنید که مجبور باشید اول براشون یه محل چادر مانند بخرید بعد اون گارگاه متحرک که گذاشته بودید تو محوطه و وسایل وابزارتون رو اونجا میذاشتید وباز پاک سازی ورسیدگی به پرادایس انقدر وسعت پیدا کرد شما انقدر ابزار تهیه کردید که به فکرتون رسید اون سوله رو بسازید و خب دیدیدم که ماشالله چقدر خفن مریم جان اون وسایل وابزار الات رو انجا سکنی دادند…
خب مشخصه که وقتی شروع کردید برای پاکسازی پرادایس، مخصوصا اون تایمها که پندمیک بود، شرایط مسافرت نداشتید و میکائیل جان هم از پیش شما رفته بود، این پاکسازی ورسیدگی به پرادایس همزمان هم داشت ذهن شما وفکر شما وانرژی شمارو پاکسازی میکرد و سر وسامون میداد وهم تصویری که از نتیجه ی عالیش توی ذهنتون داشتید باعث شد ادامه بدید وادامه بدید و کار رو به سرانجام برسونید….
با اینهمه تغییرات عالی ومثبتی که پرادایس داشت تو اون دوسه سال؛ ولی به قول شما اون پاکسازی همچنان ادامه داره…
چون توقف رسیدگی وپاکسازی نکردن اون محیط مساوی هست با برگشتنش به وضعییت اول…
هم محیط طبیعی اونجا وهم ابزار الات وماشین الات نیاز به توجه و نگهداری دارند…
خدارو هزاران بار شکر که به دل مریم جان وشما انداخت چند سال پیش که از سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت فایل بسازید برامون…
چون هم خدا میدونه وهم شما وهم تک تک ما بچه های سایت؛ که این فایلها و آگاهیهاش دقیقا خود نقشه ی گنج هستند؛ یعنی حرف وعمل شما در یک قاب…
یعنی تمام آموزه های شما به شکل زنده از نظر من در حال اجرا بود توسط شما…
وبرای هر کدوم از ما که خواهان خودسازی خودمون وزندگیمون بودیم وهستیم سبک و راه وروشی آسون برای ساختن یه شخصیت ویه زندگی حداقل نرمال رو به عالی…
چون واقعا باید توی این مسیر ثابت قدم بود…
نباید وااا داد..
نباید کم آورد وجا زد…
باید با یاد آوری نتایج مثبت قبلی و با به یاد آوردن اینکه سهم اصلی رو همیشه جهان هستی انجام میده وما فقط باید همون سهم کوچیک خودمون رو شروع کنیم وادامه بدیم وپیش بریم
تا هر روزمون بهتر از دیروزمون باشه….
تا وقتی برگشتیم به گذشته ی خودمون نگاه کردیم با یه حس خوب به خودمون بگیم من تمام تلاشم رو کردم من تونستم سهم ونقشم رو تا حدود زیادی درست انجام بدم..
حالا که نتیجه دلخواهم شده بدون شک لطف خدا بوده وهمت خودم واگر هم خواسته ی من میسر نشده حتما از مسیر وراه روش بهتر ودرست تری در زمان ومکان و شرایط عالیتری به خواسته ام میرسم ..
در صورتیکه اجازه ندم افکار منفی منو از پا دربیاره…
وچقدر این دوره ی بی نظیر هم جهت با جریان خداوند توی این دوهفته اخیر باعث شده من با انگیزه تر امیدوارتر مشتاقتر هدفمندتر و آرامتر وشادتر باشم…
یه بی خیالی یه جورایی علی بی غمی اومده سراغم…
دیگه دلم نمیخواد نگران چیزی باشم…
انگار با تمام وجودم باور کردم که نیاز به تلاش فیزیکی زیادی نیست…
نیاز به اینهمه عجله نیست…
انگاری در لحظه اکنون زندگی کردن رو بیشتر درک میکنم وبیشتر دارم توی لحظه زندگی میکنم
انگاری کل وظیفه ی من این مدت شده مراقبت از افکارم؛ یعنی خیلی خیلی اگاه شدم هوشیار شدم نسبت به افکار واحساسات خودم….
جوریکه افکارم واحساساتم با من حرف میزنند وبهم میگن به ما توجه کن..
بهم میگن بریز دور هر کسی وهر چیزی بیرون از خودت رو…
تا روح و روان و جسم وجان وگوشها وچشمها وقلبت انقدر خالی وپاک باشند که فقط اونچیزی که خوبه رو دریافت کنی..
اخه همه چیزهای خوب وزیبا و خوش وعالی یه فرکانس مشترک دارند..
اونم از صمیم قلب راضی وشاد بودنه؛ رها از قید وبنده ها بودنه…
وقتی رها میشی از قید وبندها..پاک ومطهر ونورانی میشی و اونجاست که انچه خوبان همه در پی آنند تو یکجا بدستشون بیاری…
خدارو صدهزار مرتبه شکر به خاطر هدایتم به این مسیر…
خدارو صدها هزار بار شکر بابت دوتا فرشته ی زمینی سیدحسین عباسمنش ومریم شایسته ی عزیزم..
خدارو هزاران بار شکر بابت گوشی بابت اینترنت.
بابت اینکه در دوره وزمونه ای زندگیم می کنیم که همه چیز برای اینکه سعادتمند باشیم در اختیارمون هست فقط کافیه ازشون درست استفاده کنیم…
در یک جنگل وسیع یک دریاچه بسیار بزرگ و زیبایی قرار دارد که آب آن از سرچشمه های زیادی تامین میشود و این آب جریان دارد و مثل اشک چشم زلال است و در آن ماهی های زیادی و یک تمساح زندگی میکنند و یک مرغابی زیبا هم به این دریاچه اضافه شده است و روزگار میگذراند در چمنزار این جنگل حیواناتی از قبیل یک اسب قهوه ای زیبا و چند بز و گوسفند به چرا مشغولند
بر روی این دریاچه یک کلبه چوبی بزرگی قرار گرفته که استاد عزیز و عزیزش مریم جان و پسرش مایک زندگی میکنند این مکان زیبا به پرادایز یعنی بهشت نامگذاری شده و واقعا شبیه بهشت زیباست درختان پرپشت و بلندی تمام دور تا دور دریاچه را در بر گرفته و کف آن را چمن های سبز و مخملی پوشانده
استاد در این بهشت روز گار خوشی را با عشق در کنار عزیزانش سپری میکند و هر روز با طلوع زیبای خورشید بیدار میشود و با نام خدا و سپاسگزاری از او روز خود را آغاز میکند تمام توجه و تمرکز خود را بر روی زیبایی ها میگذارد با چالش های روز مره بر خورد میکند و با باورهای مناسب و اراده و صبر و حوصله زیاد به حل مسائل میپردازد زندگی را آسان گزفته و هیچ گاه نا امید نمیشود بر دل ترس ها میرود و سر بلند و پیروز میشود
چند روزی است که به فکر زیباتر کردن این بهشت افتاد و شروع به هرس درختان اضافی که مانع عبور و رفت و آمد شده مشغول است و این کار را تمرینی برای ذهن سرکش و ورزش برای بدن خود میداند و کار را با عشق و لذت انجام میدهد مریم جان هم در این مسیر با او همراه میشود و کمک میکند و از زبان دوربین این زیبایی ها را برایمان به تصویر میکشد در حین کار به بدن خود استراحتی میدهند و نوشیدنی خنک و گوارا را به بدن میزنند و نکات مثبت و آموزنده را به ما انتقال میدهند
یک روز دیگر استاد تصمیم میگیرد که دور تا دور کلبه را نور پردازی کند طبق معمول سفارش خود را با یک دکمه موبایل به همین راحتی انجام میدهد و بسته مورد نیاز به دستشان میرسد ال ای دی نواری و یک نردبان شیک و مدرن کا را آغاز میکند و در حین مسیر احساسش به او میگوید که کار به سختی انجام میشود چون او باور دارد که کارها باید ساده و آسان صورت بگیرد وگرنه یه جای کار ایراد دارد میخ و چکش را کنار گذاشته و مریم جان ابزارهای پیشرفته را به دست استاد میدهد کار سریع صورت گرفته و به پایان میرسد لحظه زیبا فرا میرسد هر و منتظر نتیجه هستن سیم را به پریز میزند و کلبه منور میشود خدای بزرگ چه نوری چه قدر کلبه زیبا شده است هر دو تا دقایقی ذوق میکنند و از کارشان تحسین میکنند واقعا زیبا شده و خدا را بابت این نعمت شکر میگویند هوا دیگر رو به تاریکی است استاد برای ریلکسیشن پا به آب میگذارد سرمای آب پاهای او را نوازش میکند و یه نفس عمیقی میکشد او روزش را خیلی زیبا خلق کرد و این باور در ما ایجاد میشود که همه چیز خیلی ساده و راحت با فکر و آرامش امکان پذیر است فقط باید ترس ها را رها کرد و دست به اقدام زد و در طول مسیر ایده های خوب میآیند
روز دیگر تصمیم میگیرد که شاخ و برگ درختان قطع شده را در آتش بسوزاند غروب شده است آنها شاخه ها را جمع میکنند و شب فرا رسیده جرقه به چوب ها میزنن و آتش زبانه میگیرد چه آتش زیبایی حتی آتش هم میتواند زیبا باشد چوب ها میسوزند صدای زیبایی از آتش بلند میشود گرمای آتش بدن آنها را در سرمای شب گرم میکند دیر وقت است به کلبه میروند و صبح که بیدار میشوند زمین را تلی از خاکستر داغ پوشانده خدا را بابت این کار شکر میکنند دشت تمیز و مرتب شده است از کار خود راضی هستن و امروز هم به دنبال یک ایده دیگر هستن و به خورشید سلامی دوباره میکنند
با دنبال کردن این لحظه های زیبا میتوان فهمید که هر فردی با کنترل ذهن و آرامش و احساس خوب و ورودی های مناسب و شکر گزاری و رها کردن خود به آغوش خداوند لحظات رویایی را برای خود خلق میکند و قدم به زندگی با روابط عالی و سلامتی و ثروت بی شمار میگذارد و توسط خداوند هدایت میشود
سلام خدمت استاد عزیزم سید حسین جان و خانم شایسته گرامی
من تقریبا دو شب پیش بود با همسر عزیزم تقریبا تا سحر 5 قسمت اول زندگی در بهشت رو دیدیم و بسیار لذت بردیم و سپاسگزار خداوند بودیم
بعد از سحری کردن و نماز صبح به پا داشتن یه اتفاق جالب و طنز برام افتاد
نمیدونم خواب دیدم یا دو خواب و بیداری تو رویا پردازی بودم، در هر صورت چنین رویایی از ذهنم گذشت
که با بچه های هم فرکانسی رفتیم پارادایس حالا دو تا اتفاق جالب اینکه استاد واسمون یه دیگ بزرگ لوبیا خوراک گذاشته بعد ما میگیم استاد تو فایل هایی که برامون می فرستادی قول کباب بره بهمون دادی گفتی انشاءالله یه روز بیاین اینجا دور همدیگه کباب بره بزنیم حالا خوراک لوبیا
بعد استاد میگه نه دیگه من سبک غذاییم تغییر کرده بعد من هم تو رویا میگم استاد سبک غدایی ما تغییر نکرده به خدا (:
و اتفاق دوم این بود که ما همیشه صدای خانم شایسته عزیز رو در فایل ها می شنیدیم بعد حالا رفتیم پارادایس که پرده از راز چهره خانم شایسته برداریم که یه دفعه خانم شایسته از خونه میان داخل محوطه جای ما اما اما با یه نقاب از این نقاب های لباس محلی سمت جنوب و من با یک علامت تعجب بزرگ روی سرم و چهره خانم شایسته همچنان جزء رازها باقی ماند در این زمان بود که من از رویا پردازی یا خواب پرت شدم بیرون…
جا داره در اینجا از استاد بزرگ و خانم شایسته عزیز تشکر کنم که تلاش میکنن ذهن ما و خودشون همیشه روی زیبایی ها توجه و تمرکز کنه تا اتفاقات زیبا در زندگیمان خلق شود و خداوند رو بابت داشتن همچنین خانواده ای بسیار سپاسگزارم.
چه افتابی زده چه هوایی چه سرسبزی ای خدایا ،استاد چقد شلوار بهتون میاد خیلی خوش تیپ و لاغر میشید با شلوار ،تی شرت سفیدتون چقد زیباست ،کلاه و عینکتون عالین ،سانتافه عزیز و رخش استاد ،اسم زیبای الله که از زبونتون نمیفته و خدا در هر کاریتون نقش اصلی رو داره خدایاشکرت
به به تجهیزات حرفه ای قیچی باطری اضافی و دستکش های خفن مریم بانو که همه رو مرتب چیدید،نوشیدنی ها رو چقد خوبن کاملا بدون کالری واسه استاد و پر از ویتامین و سبزیجات واسه مریم خانم وای اگه اب گوجه فرنگیم داشته باشه که هیولا خوشمزه ست نوش جونتون خدایاشکرت
تمرکز لیزری بر روی یه چیزی که داریم یعنی عین شکرگذاری چقد دوست دارم همچنان که در سریال پیش میرم این قانونها رو عالی تر اجرا کنم و اینجوری بابت تک تک وسایلم شکرگذار باشم ،اره رو چقد باحاله ، دستکشهای اییی چقد عاشق این شوخی هاتونم که پر از خنده ست و من تحسینتون میکنم و اگاهانه همچین رابطه ای میخوام خدایاشکرت
اینم اون قسمت موردعلاقه م که تو سفربه دور امریکا هم بهش اشاره کردم اینکه استاد هم میخوره زمین استاد هم مشکل داره و چقد دیدن اینها منو رهاتر کرد بخدا استاد چون شما تو فایلهاتون همیشه از حداعلای زندگیتون میگفتید و خوب چون به نکات منفی توجه نمیکنید هیچوقت نمیگفتید چه مشکلاتی براتون پیش میاد و من همش فکر میکردم چقد بدبختم و اینا تااینکه با زندگی باهاتون دیدم نه بابا شماهم براتون مشکل پیش میاد فقط چون خیلی خیلی بزرگتر از مشکلاتتون هستید اصلا به چشمتون نمیاد و اینها پر از درس زندگین برای من ،دستکشهاتون عالین که نذاشتن حین افتادن دستتون زخم بشه خدایاشکرت
چه منظره ی زیبایی ، حشره ی عشق که اصلا بهم حس عشق نداد وقتی دیدم درشتره که نر بود احتمالا، داشت اون یکیو دنبال خودش میکشید انگار حشره ی ماده راهی نداشت جز اینکه دنباله رو حشره ی نر باشه اصلا کیف پرواز به رها بودنه به اینکه هرکجا خواستی بری زندگی یعنی رها بودن یعنی هیچکی بهت قفل نباشه حتی بچه ت زندگی یعنی زمانت کامل مال خودت باشه هرکجا خواستی بری هرکاری دلت خواست بکنی از کسی اجازه نگیری کسی ازت توقع نداشته باشه لازم نباشه دنبال کسی بدویی خدای من چقد ازادی خوبه خدایاشکرت
ای بابا گفتن مریم جان چه ناز بود ، به به استادمون پهلوونه درختها رو میکشه حسابی ورزش میکنه قوی میشه با عرق کردن سموم بدنش دفع میشه غذاش خوب هضم میشه اصلا ورزش کردن عالیه و چقد خوبه که در جهت بالابردن فرکانس محیط زندگیت باشه، اره ی عالیه استاد خدایاشکرت
به به رفتید زیر سایه استراحت کنید چقد خوبه اونم نوشیدنی بخوری نوش جونتون ،براونی هم چقد باهاتون راحته دیده اینجایید اومده پیشتون عزیزم ببینه بابایی خوراکی نداره دید خبری نیست گفت برم بهتره برم همون یونجه های خودموبخورم !، واقعا ویوی دریاچه چقد زیبا شده چقد خوبه که به فکرتون رسید همچین کاری بکنید من فکر میکردم چون محدوده خیلی بکره اصلا لازم نیست دستکاریش کنی ولی باورهای شما انقد خوبه که هیچ محدودیتی نمیپذیره خدایاشکرت
دوستای براونی که به هم کمک میکنن ،این شرکتی که این زمین رو از شما اجاره کرده دست خدا بوده که بهتون ثروت برسونه و چقد اینها به جزئیات فکر میکنن که یکیو گذاشتن تا مسیر دکلهاشونو همیشه چمن زنی کنه صدالبته چمنهای ما به لطف براونی همیشه کوتاهه اما اقاهه از کار نمیزنه بگه اینجا نمیخواد اون کار خودشو کامل انجام میده و این راز بزرگی در راه موفقیته خدایاشکرت
عزیزدلم بازم یه بحثیو جوری جزء به جزء و با رسم شکل برامون توضیح دادید که میشه گفت حرف نداره و چقد تعجب برانگیزه که مااصلا نمیدونیستم باور منفی یه چیزیه پیچکهای منفی یه چیز دیگه و اصلا من نمیدونستم که ترسهای کوچکم پیچکهاییه که سر راه منه و ترس از تاریکی از حیوانات از حشرات همه ش پیچکن و من چقد از همه چی می ترسم روی بحث تاریکی کار کردم تا حدی و چندباری تنهایی رفتم تویه اتاقهای خرابه ای که برق ندارن و اون انتهای حیاطمون هستن حیاطمون خیلی بزرگه و هربار میگفتم توی تاریکی هم خداهست ولی اصلا هیچوقت بهش فکر نکردم که باید به ترسم از حیوانات و حشرات هم غلبه کنم وقتی بهش فکرمیکنم هم میترسم اما انگار چاره ای نیست اگه همت راه کردیم باید این پیچکها رو بکنیم دیگه پس سعیمو میکنم از این به بعد بااین ترسهامم کنار بیام خدایاشکرت بخاطر این همه آگاهی
خورشید چقد زیباست ،واقعا وقتی پیچک کنده بشه شاخه خیلی راحت کنده میشه ،استاد اگه به اره ی حرفه ای میگرفتید از اونها که درختهای بزرگ رو باهاش میبرن بهتر نبود همه یهو بریده میشدن توی زمان کمتر و بازور کمتر، واقعا استاد نتیجه ی کار اونقد شیرینه که ادم از قدمهاشم لذت میبره مخصوصا وقتی اولین نتیجه رو میبینی برای شخص من این قدمها همین کامنتها هستند واقعیتش اون زمانی که کامنت نمیذاشتم و مدام میدیدم بالای هر فایلی تاکید کردید کامنت بذارید فک میکردم این کامنتهای ما به نفع شماست و دارید برای بالا بردن سایت خودتون کامنت میخوایبد و زیاد خوشم نمی اومد اما نمیدونم اصلا چطور شد بهم الهام شد که سفر به دور امریکا رو نکته نویسی کردم قبلا هم توی دفترم نوشته بودم اما یک دهم نکات توی سایت نبود خلاصه من حواسم نبود اما هر کامنتی که میذاستم یک قدم بود و وقتی سفر تموم شد و من به خودم اومدم دیدم بعد نوشتن صدتا کامنت خدای من چقد من تغییر کردم چقد دقیقتر دیدم چقد دقیقتر یاد گرفتم و وقتی این نتیجه ی اول رو دیدم بسیار مصمم تر شدم که بیشتر کامنت بذارم و در نتیجه برای سریال هم همین کارو کردم و ان شالله وقتی سریال بروز بشم میشینم تک تک فایلهای رایگان رو گوش میدم و کامنت میذارم اوایل خیلی کمال طلب بودم که کامنتم حتما باید لایک بخوره و اگه حرفی اونقد باارزش نیست که لایک بخوره بهتره ننویسم حتی جواب دوستانی که بهم فیدبک میدادن رو فقط با امیتاز دادن به کامنتشون میدادم ولی الان فهمیدم اون موصوع فقط نشان از عزت نفس نداشتنم بود محتاج تایبد شدن محتاج دیده شدن که بقیه بگن یه شخصی به این اسم توی سایته که کامنتهاش همه لایک میخوره ولی وقتی روزشمار تحول من رو شروع کردم و همزمان سفربه دور امریکا فهمیدم لایک خوردن اصلا مهم نیست فقط یه چراغه که میگه راهت درسته ادامه بده همین و گرنه حتی اگه حرفی برای گفتن ندارم بازم من موظفم زیر فایلی که گوش دادم از استاد قدردانی کنم باید قدر این فایل رو بدنم تا اموزشهای اصلی تر وارد زندگیم بشن و اینطوری شد که من پل ارتباطیم رو هرروز قویتر کردم و تصمیم دارم هرگز قطعش نکنم و با لذتی فراوان کامنت میذارم خدایاشکرت
سپاس گذارم مریم بانو که این فایل رو برامون تهیه کردید
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی و دوستان خوبم
استاد و خانم شایسته عزیز بی نهایت تحسینتون میکنم برای این رابطه ای رویایی که با هم دارین .
استاد چیزی که تو این فیلم خیلی به دلم نشست این بود که شما حتی وقتی داری کار میکنین و خسته این هم شکر گزاری میکنین و حالتون خوبه ، شوخی میکنین و میخندین و شادین ، در صورتی که خیلی از ما
موقع کار کردن که میشه مدام غر میزنیم و مدام میگیم خسته شدیم و از این حرفا .
واقعا لذت بردم و تحسینتون میکنم که تو هر شرایطی احساستون خوبه ، از داشته هاتون لذت میبرین ، از کار کردن و زیبا کردن محیط زندگیتون ، لذت میبرین
من هم اوایل فکر میکردم و مدام میگفتم که چرا استاد و عزیز دلش این جور کارها رو خودشون انجام میدن ، اخه خیلی از ماها وقتی پولدار میشیم فکر میکنیم نباید خودمون خیلی کار کنیم ،
ولی بعدها متوجه شدم که چقدر انجام همین کارها و دیدن نتیجه لذت بخشه و چقدر از دل همین کارها شما درس میگیرین و چقدر خوب که در اختیار ما هم قرار میدین .
خانم شایسته عزیز چقدر زیبا و عالی گفتین مثال علفهای هرز و ترس ها رو ، واقعا تحسینتون میکنم
مریم عزیز هم در کامنت این قسمت چقدر این مثال و قشنگ توضیح دادن و قابل فهم تر کردن با مثال ارایش کردن ، واقعا لذت بردم .
چقدر قشنگ بود این جمله زیر این فایل :
وقتی نمیخوای دیگران و راضی کنی ، انرژیت صرف رشد و پیشرفت خودت میشه .
دقیقا من هم یه مثال عالی دارم از همین موضوع ریشه کن کردن ترس های کوچیک:
وقتی متوجه شدم مادر شوهرم همه رو دعوت کرده برای شام ولی به ما نگفته ، و اینکه شوهرم وقتی متوجه شد
بازم بعد از اینکه شام خوردیم خونمون ، گفت من میریم خونه ی مامانم
اگر من زیبای سابق بودم ، اول اینکه کلی غر میزدم و کلی افکار بد و تو ذهنم پرورش میدادم
دوم اینکه وقتی شوهرم میخواست بره خونه ی مامانش دعوا راه مینداختم که چرا وقتی دعوت نکرده میری
سوم اینکه از روی ترس و اینکه مهمونا چی میگن من نرفتم و شوهرم تنها رفته با حال بد میرفتم خونشون البته بیشتر از روی ترس و حرف مردم و مادر شوهرم
خلاصه من هیچ کدوم از این کارا رو نکردم ، اول از مادرشوهرم تو ذهنم تشکر کردم که چه خوب منو با ادمایی که هم مدار نیستم کنار هم قرار نداد ، البته اعتبار اصلی برای خداست و من عاشق هم زمانی هاشم .
و اینکه چون شوهرم و بچه هام رفتن من تو سکوت و ارامش با خدای خودم حرف زدم و کلی شکر گزاری نوشتم و حتی این ویدیو زیبا رو دیدم .
بعد وقتی از دور به این قضیه ی دعوت نشدن نگاه کردم
دیدم واقعا چه خوب شد که نرفتم
چون اگه میرفتم ، حال هم صحبتی با خدا کجا و هم صحبتی با خلق خدا کجا
اصلا نمیشه مقایسه کرد
خیلی جالب بود وقتی شوهرم اومد گفت چه بهتر که دعوت نشده بودی اخه من از فسنجون خیلی بدم میاد و شام فسنجون بود .
من از اینکه تونستم با غلبه بر ترسم پیشرفت کنم حتی کلی بهم خوش گذشت تو تنهایی خودم کلی کیف کردم و به خودم افتخار کردم .
استاد من واقعا سپاسگزارم از خداوندی که شما رو به من داد .
و واقعا لذت میبرم از اینکه سلامت و شاد هستین و نهایت لذت و از این زندگی میبرین .
استادجان من دوره تندخوانی سال۹۲ افتخارآشنایی با شما داشتم واگه خاطرتون باشه اون یک ماه بیشتر کنار شما بودم ویکبار هم شما رو رسوندم سر جاده که اگه اشتباه نکنم با ماشین سنگین رفتین بندرعباس
الان چون میدونستم ایمیل ها رو نمی خونین از اینجا کامنت گذاشتم وچند تا ایده به ذهنم رسید برای بهشت شما،که هم افرادی رو به اونجا جذب کنید هم یه تنوعی برای خودتون بشه.
ایده اول: از ایران صنایع دستی ببرید ودرفضایی که دارید نمایشگاه صنایع دستی ایرانی بذارید
ایده دوم:اونجا رو تبدیل به باغ عکاسی برای عروسی کنید
ایده سوم:تعداد زیادی کلبه درختی درست کنید واجاره بدید
ایده چهارم:پرورش آهو وگوزن ایجاد کنید
ایده پنجم:زیر دریاچه آکواریوم شیشه ایی درست کنید وانواع کم یاب آبزیان رو به نمایش بذارید
ایده ششم:پیست مسابقه اسب سواری ایجاد کنید
ایده هفتم:توربین بادی برای تولید برق نصب کنید
ایده هشتم:پیست موتورسواری راه اندازی کنید
ایده نهم:مسابقه قایق سواری بذارید
ایده دهم:مسابقه پخت غذا درجنگل بذارید
برای انجام ایده ها حتما امکان سنجی ،قوانین ومقررات فلوریدا رو در نظر بگیرید
توجه به نکات مثبت رو باید از استادی یاد بگیری که از دستکش هاش تا میتونه تعریف می کنه و سپاسگزار ازشون بخاطر حفاظت از دستانش. باید از استادی یاد بگیری که به نکات مثبت حشرات ریز و کوچولو هم توجه میکنه. صدای زیبای پرنده در بک گراند صحبت های این دو عزیز داره خودنمایی میکنه. از زمانی که با صدای پرنده ها سعی میکنم لذت ببرم یکی از همسایه هامون یه پرنده داره که من فقط صبح ها صداش رو از لب پنجره می شنوم و قربون صدقه ش میرم و اونم فرکانس رو دریافت می کنه و زیباتر میخونه خدایا شکرت.
براونی اومده که بگه خداقوت عزیزهای خدا که دارید پرادایس رو زیبا می کنید تا بیشتر از همیشه لذت ببریم. خودش هم داره به زیبایی این ملک کمک می کنه براونی میگه وظیفه من کوتاه کردن چمن هاست در عوض شما هم درخت های هرز رو نابود کنید تا زیبایی دریاچه رو ببینیم.
حذف این پیچک ها برای مریم خانم مثل همون کارکردن روی خودمون با قدم های کوچکی هست که در جلسه قبل توضیح دادند یعنی من و شما باید از هرس این پیچک ها که مثلا شبیه به تغییرات شخصیتی هستند شروع کنیم تا به ایرادات بزرگتر برسیم. برای من این حذف پیچک ها مثل توانایی نه گفتن میمونه که باعث میشه بتونم برای خودم ارزش قائل باشم و کاری رو که دوست ندارم انجام ندم تا برسم به قدم های بزرگتری که در آینده باید بردارم. شاید این موضوع بی ربط باشه و شاید شما فکر کنید که این پیچک ها که مهم نیستند و اصلا به چشم نمیان ولی وقتی از همین ها شروع می کنی تکاملت رو طی می کنی و جرات و جسارت برای برداشتن قدم های بعدی بهت داده میشه.
وقتی مریم خانم با قیچی افتاد به جون شاخ و برگ های علف هرز تحسینش کردم چون واقعا برای یک خانم کار سختی که هم بتونه اون قیچی رو بلند کنه و هم بتونه اونقدر نرم فیلم بگیره. یه چیزی رو متوجه شدید؟؟ انگار که مریم خانم خسته شده باشه بجای غر زدن و ابراز خستگی کردن میاد و نتیجه پایانی رو میبینه. میبینه که خونه داره از بین شاخ و برگ ها خودش رو نمایان می کنه و انرژی دوباره میگیره برای ادامه مسیر. و این باعث شد که تمام پیچک ها رو با انرژی از بین ببره.
استاد داره درخت های اصلی رو میبره و قطع میکنه و مریم خانم داره فیلم می گیره. خب چی میشه الان یه مانع اومده و نمیذاره تصویر واضح و مشخص باشه. مریم خانم تمرکزش رو از دست نمیده و بهش توجه نمیکنه و ادامه میده اینجاست که دست های خدا به کمکش میان و اون مانع رو از جلوی مسیر فیلم برداری کنار میزنه. ما نباید در طول مسیر توجه مون رو به فرعیات بدیم باید توجه مون به روی اصل باشه و ادامه بدیم خداوند هم به ما کمک می کنه.
من تا همین جا بزرگترین درس زندگی م رو گرفتم اینکه توکل کنم به خداوند و حرکت کنم نترسم و شروع کنم اگر هم وسط کار خسته شدم ناامید شدم نجواهای ذهنی شروع شدن باید سعی کنم نتیجه پایانی رو ببینم و با یاد خداوند و اینکه به کمکم میاد ادامه بدم تا به هدفم برسم.
سلام به روی ماه استاد عباسمنش و بانو شایسته و همه دوستان زیبابینم
خدایا شکرت برای اینکه یک فرصت دیگه در اختیارم قرار دادی تا چشمهایم این زیبایی ها رو ببینه، زیبایی های منحصر بفرد پارادایس و زیباترین سلاح دنیا که توکل بر خداونده و استاد با سلاح الله اکبر و ابزار ارزشمند میرن که شاخ و برگهای اضافی پارادایس رو هرس کنند. و باز هم نکته ای که بمن یادآوری می کنه که اگر می خوای زیباتر زندگی کنی باید مرتب ورودیهات رو کنترل کنی و حواست باشه که شاخ و برگهای اضافی رو قیچی کنی و اجازه ندی علفهای هرز قبلی که هرس کردی دوباره رشد کنند.
چقدر روز پر برکتیه، چقدر فراوانی چقدر زیبایی، زمین سرسبز و حضور استاد و بانو با لباس ها و ابزار کاربردی و خوراکی های خوشمزه و دلبری برونی و محبت و شوخی های استاد با این حیوان و خنده های مریم جان، همش موهبت و نعمته که در فضای پارادایس وجود داره.
باید دقت داشته باشیم این فیلم ها در تایمی که تمام دنیا از رسانه ها و شبکه های اجتماعی گرفته تا مکالمات تلفنی مردم و هراسی که خانواده ها نسبت به دیگر اعضای خانواده بخاطر پاندمیک به همدیگه داشتن ضبط شده، ولی ببین استاد عزیزم و بانوی شایستگی ها چجوری تمرکزشون رو گذاشته بودن روی زیبایی ها، حتی یکبار نشنیدم اسم اون بیماری توی یکی از فایلهای استاد بیاد.
سکانس به سکانس زندگی در بهشت درس و نکته ست، خدایا شکرت
چقدر ثروت معنویه ، و چه تحولی در رشد جهان داره، استاد بیست هکتار زمین می خرن و قسمتی از اون رو اجاره میدن برای نصب دکل مخابراتی، و خدا میدونه چه کارهای مثبتی بواسطه وجود یک دکل مخابراتی در اون ناحیه انجام بشه و دوباره جهان رشد و گسترش پیدا کنه.
چقدر با زبان تصاویر بهتر میشه آموزههای استاد رو درک کرد. اونجایی که بانو از لابلای درختها تصویر کلبه رو گرفتند و گفتند یواش یواش با چیده شدن شاخ و برگهای اضافی کلبه داره معلوم میشه ، یعنی وجود همه انسانها از زیبایی ساخته شده، سیرت همه ما مثل اون کلبه ی روی دریاچه که با اون درختان سرسبز احاطه شده، زیباست. فقط باید علفهای هرزی رو که بخاطر ورود افکار منفی طی سالیان متمادی در ذهنمون رخنه کرده و اجازه نمیده کلبه زیبای وحودمون رو ببینیم، قدم به قدم و با پیمودن قدمهای تکاملی هرس کنیم تا زیبایی ها و ارزشمندی خودمون رو هویدا کنیم.
استاد نازنینم ، وقتی برای کندن این درختچه ها باید قدم به قدم حرکت کنیم و توکل کنیم، وای به حال من اگر بخوام برای ثروت بی حساب و کتاب عجله کنم. واقعا موفقیت حاصل همین قدمهای به ظاهر کوچکه که شاید به حساب نیاریم. اما با شما یاد گرفتم که هیچ عجله ای نکنم و فقط از لحظات زندگی ام لذت ببرم تا هر چیزی که می خوام بصورت طبیعی در زندگیم جاری بشه.
اره تو این فایل هم خدا خیلی قشنگ از زبون مریم جون به من گفت برو اول پیچک های کوچک که گره زندگیت شده رو قطع کن تا وقتی درخت تنومند باورهای غلط زندگیتو قطع کردی بتونی راحت از زندگیت بندازی بیرون
اره انصافا هنوز کلی پیچک غلط تو زندگیم هست
پیچک حرف دوستان
پیچک مقایسه کردن
پیچک تلف شدن این همه سال عمرم
پیچک زشت شدنم جلو همکارا
پیچک تنهایی
پیچک ناتوانی و عجز
پیچک طرد شدن و کنار زده شدن
پیچک تحقیر شدنم جلو این همه ادم
اووووه
این همه پیچک خود سرزنشی
این ها همه باید قطع بشن تا بتونم باور غلط عدم احساس لیاقت و ارزشمندی رو نابود کنم و از زندگیم بیرون ببرم
خدایا خودت بیا کمک
خودت قدرت بده
خودت قدرت مطلقی و من عاجز و ناتوانم
خدایا خودن راهو هموار کن
خدایا خودت بهم انرژی بده راه بیفتم شروع کنم و به خود ارزشی برسم
خدایا قدرت بده این پیچک های گره شده زندگیمو قطع کنم
سلااااااااااااااام استاد خوبم سلاااااااااام عشق استاد😍😍😍😍😍 عزیز استاد😍😍😍😍…خدای من این روزا چقد حال و هوامون و خوب کردین شما ……
شما دو تا فرشته ی آسمونی که روی زمین هستین 😍😍 و دارین زندگی رو برای ما زیباتر میکنین
تواین روزها که تو قرنطینه هستیم
شما اصلا فرصت دلتنگی و بی حوصلگی رو از ما گرفتین
اصلا وقت نمیکنم ببینم که تنهام تو این روزها
از اینکه هرروز منتظرم که از اون بهشت زیباتون فیلم بگیرین برامون
لحظات رو قشنگ کرده برام
خدا روشکر که لحظات زندگیتون رو با ما به اشتراک میزارین
چقدر طبیعی و ساده و زیباست همه چیزتون
چقد حال و هوای دلتون خوبه
چقد شادین با هم
خداروشکر
از خدا میخام که هر روز و هرروز همین طور شاد وسلامت و پرانرژی باشین
و همیشه ما رو شریک بدونین😜😜😜😜😜😜😜
خانم شایسته ی عزیز قربون اون دست کش های خوشکلت برم من😍😍 حتی دست کش هاتو دوس دارم
مثل خودت
چقدر فرکانست خوبه تو که آدم میتونه نسبت به همه چیزت حست عالی باشه
تو قسمت ۶ از سریال بهشت جورابتو هم دیدم کلی ذوق کردم واسشون😂😂😂😂
خدایا چرا انقدر تمییز بود برق داشت😂😂😂
عالی بود اون قسمت بینظیر بود
پر از درس بود
اون عشق و انرژیت قابل تحسینه
هربار آچار و وسیله ها رو میدادی استاد با عشق و حوصله
دوربینتم دستت بود
تو اینجور مواقع آدم خسته میشه میگه گوشی م دست و پا گیره
ولی تو دلت نمیاد ما رو محروم کنی
حتی تو لحظاتی که نمیشه گوشی دستت باشه و فیلم بگیری اما تو اینکارو انجام میدی …مثل همین قسمت ۷ که با اون اره درخت و بریدی و لی همچنان گوشی دستت بود
خواستی ما ببینیم و بهتر درک کنیم که راجب بریدن پیچک های هرز ذهنون باید عمل کنیم
حرکت کنیم
اقدام کنیم
و با حوصله
منم خیلی از تاریکی میترسم از تنهایی
ولی هیچوقت شهامتشو نداشتم غلبه کنم بر ترس هامچی میتونه به انسان این انگیزه و امید رو بده که میتونه غلبه کنه بر ترس هاش
ایمانه
شما ایمانتون رو به خدا ثابت کردین
واسه همین دارین از بهشت واقعی خدا استفادا میکنین
شهامتشو داشتین
جسارت و اراده شو داشتین
و ازهمه مهمتر و باارزش تر اینه که
دارین به ما هم درس میدین
با عشق
با تئوری
با هرروشی باشه تلاش میکنین که ما هم یاد بگیریم و بتونیم مثل شما از بهشت خدا روی زمین استفادا کنیم
🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏از دیدگاه تکامل نیافته ی من و با این باورهای غلطم وقتی اون فضای به اون زیبایی رو میبینم با خودم گفتم خدایا چه ایرادی داره مگه 😉😉😉 که استاد داره اون درختا رو بر میداره
ولی این درس رو از شما دونفر دارم یاد میگیرم که انسان هرچقد زیبایی داشته باشه باز هم میتونه بخواد
هیچ مشکلی وجود نداره
هیچ گناهی در کار نیست
این از خودخواهی نیست که بیشتر بخوای
انسان حق داره بیشتر وبیشتر داشته باشه
و شما دنبال زیبایی بیشتر هستین
این یعنی ما هم میتونیم
میتونیم به کم قانع نباشیم
بیشتر بخوایم
بیشتر وبیشترلبخند وشادی رو به قلب ما روان کردین
با هربار خنده ی شما و شوخی هاتون منم مبخندیدم😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
وای که چه حس خوبی بود
چقدر خوبه
چقدر عالیه که با این همه دور بودن از شما ولی اون حس قشنگتون رو میشه درک کرد
و ما رو هم شاد میکنین
استاد عزیزم بخاطر تلاشی که کردی تا خودتو تغییر بدی
هزاران بار
نه هزار بار کمه😉 به اندازه ی تمام آسمان و زمین ازت تشکد میکنم سپاس گذارم
چون با تغییر خودت باعث شدی امروز تو این جایگاه باشی
و امروز با این همه مدرک و سندی که تودستات داری
دلیل بر موفقیتت و ثابت شدنش به ذهن من هست که نتونه بهونه بیاره
و به راحتی قبول کنه که مردی به اسم عباس منش
تونست از چه جایگاهی به چه جایگاهی عظیمی برسه
درود خدا بر تو مردای کاش جملات تایپ کردن انقد سخت و زمان بر نبود برام
تا آنچه که تو دلم هست و دوست دارم بنویسم 😀😀 ولی حیف سخته برام
بخاطر سلامتی که مدت هاس دارم و این و مدیون آموز ش های استاد میدونم
بخاطر آرامشی که مدت هاس دارم واین ومدیون حرفای قشنگ استاد میدونم
بخاطر امیدی که به فرداهام و آینده م دارم مدیون استاد هستم
بخاطر بزرگترین تصمیم زندگیم که ۱۵سال نتونستم و قادر به انجامش نبودم
اما اون ایمان اون باوری که به استاد داشتم
دلم رو قوی کرد
و بززگترین تصمیم زندگیمو گرفتم
اون هم بعد از ۱۵سال
همه چیز و به دست آوردم (سلامتی.آرامش امید …… خواب خوب…… افکار سالم ……قلبی پاک به دور از کینه و نفرت……..دیدگاهی به دور از داشتن چشم زخم وووو….دیدگاهی با حضور خدایی جدید در قلبم……..ووووووووووو )
فقط ازنظر مالی موفق نشدم😏😏😏😏😏 و تنها وتنها دلیلش خودم هستم
چون هیچوقت تمرینی وتغییری در باورهای ثروت آفرینم نکردم
تلاشی انجام ندادم
در همون منطقه ی امنی که تو ذهنم ساخته بودم برای بی پولی و فقر
داشتم زندگیمو میکردم
اما با جلسه دوم ثروت ۱که به روز رسانی شده
فهمیدم که اهرم رنج و لذتی که به اشتباه و کاملا برعکس
توی ذهنم جا سازی شده
اجازه ی حرکت کردن رو به من نمیداد. و خیلی خوشحالم که دلیل موفق نشدنم رو پیدا کردم
از اینکه استاد داره تلاش میکنه که ما بهتر و بهتر قانون رو درک کنیم سپاس گذارم و خدارو شکر میکنم
این روزها خیلی امیدم قوی تر شده
خیلی خوشحال ترم
وخیلی امیدوار تر هستم
چون ثروت ۱ رو دارم
مخصوصا که الان استاد به روز رسانی ش کرده
بزرگترین نعمتی هست که میشه با داشتنش دلت گرم باشه و امیدت بیشتر از قبل پابرجا باشه
چون استاد هر چی میگه درسته
هرچی میگه راسته
هرچی میگه حقه
اگه حقیقت نداشت
الان این جایگاهش نبود
خداروشکر برای این استاد خوب و همراه عزیزش که از استاد جداش نمیکنم و به اندازه ی استادم دوسش دارم
….خانم شایسته ی عزیز ببخشی که مجبور شدم دوباره تکرار کنم و نوشته مو ارسال کنم.
آخه فککردم مثل ارسال نظرات در قسمت محصولات اینجا هم فرصت ویراش رو داریم
چندتا غلط املایی داشتم خاستم درستش کنم دیدم نمیشه
ارسال شده
پیامم کامل نبود
مجبور شدم
. با عرض پوزش
با زهم خداروشکر میکنم بخاطر این خانواده ی خوب و دوست داشتنی
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استاد عزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم..
یه جمله ای اخرای فایل شما استاد قشنگم گفتید که بارها این جمله رو تو فلیلهاتون گفتید و انگاری هربار که نیاز دارم؛ بشنوم دوباره به یه شکل جدید میشنوم که برام کاربردی تر واتفاقا به جا و به موقع هست…
اینکه گفتید وقتی آدم موقعه ای که کاریو میخواد شروع کنه اون تصویر نهایی رو ببینه، ببینه که چقدر نتیجه عالی شده؛ اون انگیزه میاد سراغش که سخترین کارها رو انجام بده تا اون نتیجیه دلخواه از راه برسه…
میخواستم برم روی دوره ی هم جهت با جریان خداوند کامنت بذارم اما یه صدایی بهم گفت: همینجا بذار دیدگاهتو تا کسانیکه این دوره ی بی نظیر رو تهیه نکردند با خوندن کامنتم ترغیب بشند برای تهیه اش …
البته که بدون شک باید از ته قلبشون بخوان و فرکانسش رو به جهان هستی بفرستند…
واقعا که جز این نیست؛ اینکه هر روز که آدم از خواب بیدار میشه هزار تا مسئله ودل مشغولی می تونه بیاد سراغش که بهش استرس ونگرانی بده ؛ طوری که شور واشتیاقش رو برای شروع کردن برای جلو رفتن وبرای ادامه دادن بگیره…
حالا توی موضوعات مختلف میشه براش مثال زد…
مثلا شب قبل با همسرت یا پارتنرت یا عزیزی به تضادی خورده باشی وبا همون حس بد خوابت برده باشه، و وقتی صبح بیدار میشی یا اون مسئله بیفتی وحالت شروع کنه به بد شدن؛ که اگر بیفتی توی دامش می تونه کل روزت رو اون حس وحال منفی خراب کنه..
در صورتیکه می تونی تصمیم بگیری حالت واحساست و فکرت رو آگاهانه خوب نگه داری؛ مثلا یاد خوبیهای همسرت یا پارتنرنت یا عزیزت بیفتی؛ یاد وقتایی که همچین مسائلی بینتون پیش اومده ولی خیلی راحت حل شده؛ یا به این فکر کنی حالا که قدرت تغییر طرف مقابلت یا قدرت تغییر شرایط رو نداری، بیای و تمرکزت رو هر طور شد با راهکارهایی که بلدی بذاری روی خودت تا حالت بهتر بشه واین یعنی تو قدم گذاشتی توی فرکانس مثبت…این می تونه باعث بشه یه تصویر سازی از حل شدن اون تضاد بینتون و خوش وخرم شدن دوباره ی رابطتون رو برات بسازه؛ اینجوری حال دلت هم بهتر میشه و در 99 درصد مواقع هم نتیجه عالی میشه….وباب میلت!!
در مورد کسب وکار یا بیماری هم همینطور میشه آدم خودشو از دام منفی ها نجات بده…
این تصویر سازی پایان کار، این حرکت کردن به سمت اینکه حالا فعلا برم کاری که سهمم هست کاری که ازم برمیاد رو لااقل انجام بدم تا ببینم چی میشه وجی پیش میاد؛ حداقل نشینم یه جا که فکر وخیال بی خود بیاد سراغم که انگیزمو ازم بگیره….
مثلا شما استاد مهربونم ومریم عزیز دل؛ اگر به این فکر میکردید که بابا کی حال داره اینهمه درخت و درختچه قطع کنه و منطقه رو پاک سازی کنه که نمی تونستید اصلا شروع کنید…
جالب اینه که شما این قسمت های اول شاید فکرشم نمیکردید از دوتا ابزاری که دارید اون اره شارژی کوچیک و اون قیچی و دوتا دستکش موتور سواری و بریدن اون درخت چه های کوچیک دور دریاچه ؛ کارتون برسه به جایی که برید کلی ابزار خفن بگیرید برای پرادایس وانقدر ابزار وتجهیزات تهیه کنید که مجبور باشید اول براشون یه محل چادر مانند بخرید بعد اون گارگاه متحرک که گذاشته بودید تو محوطه و وسایل وابزارتون رو اونجا میذاشتید وباز پاک سازی ورسیدگی به پرادایس انقدر وسعت پیدا کرد شما انقدر ابزار تهیه کردید که به فکرتون رسید اون سوله رو بسازید و خب دیدیدم که ماشالله چقدر خفن مریم جان اون وسایل وابزار الات رو انجا سکنی دادند…
خب مشخصه که وقتی شروع کردید برای پاکسازی پرادایس، مخصوصا اون تایمها که پندمیک بود، شرایط مسافرت نداشتید و میکائیل جان هم از پیش شما رفته بود، این پاکسازی ورسیدگی به پرادایس همزمان هم داشت ذهن شما وفکر شما وانرژی شمارو پاکسازی میکرد و سر وسامون میداد وهم تصویری که از نتیجه ی عالیش توی ذهنتون داشتید باعث شد ادامه بدید وادامه بدید و کار رو به سرانجام برسونید….
با اینهمه تغییرات عالی ومثبتی که پرادایس داشت تو اون دوسه سال؛ ولی به قول شما اون پاکسازی همچنان ادامه داره…
چون توقف رسیدگی وپاکسازی نکردن اون محیط مساوی هست با برگشتنش به وضعییت اول…
هم محیط طبیعی اونجا وهم ابزار الات وماشین الات نیاز به توجه و نگهداری دارند…
خدارو هزاران بار شکر که به دل مریم جان وشما انداخت چند سال پیش که از سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت فایل بسازید برامون…
چون هم خدا میدونه وهم شما وهم تک تک ما بچه های سایت؛ که این فایلها و آگاهیهاش دقیقا خود نقشه ی گنج هستند؛ یعنی حرف وعمل شما در یک قاب…
یعنی تمام آموزه های شما به شکل زنده از نظر من در حال اجرا بود توسط شما…
وبرای هر کدوم از ما که خواهان خودسازی خودمون وزندگیمون بودیم وهستیم سبک و راه وروشی آسون برای ساختن یه شخصیت ویه زندگی حداقل نرمال رو به عالی…
چون واقعا باید توی این مسیر ثابت قدم بود…
نباید وااا داد..
نباید کم آورد وجا زد…
باید با یاد آوری نتایج مثبت قبلی و با به یاد آوردن اینکه سهم اصلی رو همیشه جهان هستی انجام میده وما فقط باید همون سهم کوچیک خودمون رو شروع کنیم وادامه بدیم وپیش بریم
تا هر روزمون بهتر از دیروزمون باشه….
تا وقتی برگشتیم به گذشته ی خودمون نگاه کردیم با یه حس خوب به خودمون بگیم من تمام تلاشم رو کردم من تونستم سهم ونقشم رو تا حدود زیادی درست انجام بدم..
حالا که نتیجه دلخواهم شده بدون شک لطف خدا بوده وهمت خودم واگر هم خواسته ی من میسر نشده حتما از مسیر وراه روش بهتر ودرست تری در زمان ومکان و شرایط عالیتری به خواسته ام میرسم ..
در صورتیکه اجازه ندم افکار منفی منو از پا دربیاره…
وچقدر این دوره ی بی نظیر هم جهت با جریان خداوند توی این دوهفته اخیر باعث شده من با انگیزه تر امیدوارتر مشتاقتر هدفمندتر و آرامتر وشادتر باشم…
یه بی خیالی یه جورایی علی بی غمی اومده سراغم…
دیگه دلم نمیخواد نگران چیزی باشم…
انگار با تمام وجودم باور کردم که نیاز به تلاش فیزیکی زیادی نیست…
نیاز به اینهمه عجله نیست…
انگاری در لحظه اکنون زندگی کردن رو بیشتر درک میکنم وبیشتر دارم توی لحظه زندگی میکنم
انگاری کل وظیفه ی من این مدت شده مراقبت از افکارم؛ یعنی خیلی خیلی اگاه شدم هوشیار شدم نسبت به افکار واحساسات خودم….
جوریکه افکارم واحساساتم با من حرف میزنند وبهم میگن به ما توجه کن..
بهم میگن بریز دور هر کسی وهر چیزی بیرون از خودت رو…
تا روح و روان و جسم وجان وگوشها وچشمها وقلبت انقدر خالی وپاک باشند که فقط اونچیزی که خوبه رو دریافت کنی..
اخه همه چیزهای خوب وزیبا و خوش وعالی یه فرکانس مشترک دارند..
اونم از صمیم قلب راضی وشاد بودنه؛ رها از قید وبنده ها بودنه…
وقتی رها میشی از قید وبندها..پاک ومطهر ونورانی میشی و اونجاست که انچه خوبان همه در پی آنند تو یکجا بدستشون بیاری…
خدارو صدهزار مرتبه شکر به خاطر هدایتم به این مسیر…
خدارو صدها هزار بار شکر بابت دوتا فرشته ی زمینی سیدحسین عباسمنش ومریم شایسته ی عزیزم..
خدارو هزاران بار شکر بابت گوشی بابت اینترنت.
بابت اینکه در دوره وزمونه ای زندگیم می کنیم که همه چیز برای اینکه سعادتمند باشیم در اختیارمون هست فقط کافیه ازشون درست استفاده کنیم…
استاد ومریم عزیزم می بوسمتون: دوستتون دارم..
الله نگهدارتون باشه هر لحظه وهمیشه ان شالله
سلام به تک تک شما عزیزان که این مطلب رو میخونین
در یک جنگل وسیع یک دریاچه بسیار بزرگ و زیبایی قرار دارد که آب آن از سرچشمه های زیادی تامین میشود و این آب جریان دارد و مثل اشک چشم زلال است و در آن ماهی های زیادی و یک تمساح زندگی میکنند و یک مرغابی زیبا هم به این دریاچه اضافه شده است و روزگار میگذراند در چمنزار این جنگل حیواناتی از قبیل یک اسب قهوه ای زیبا و چند بز و گوسفند به چرا مشغولند
بر روی این دریاچه یک کلبه چوبی بزرگی قرار گرفته که استاد عزیز و عزیزش مریم جان و پسرش مایک زندگی میکنند این مکان زیبا به پرادایز یعنی بهشت نامگذاری شده و واقعا شبیه بهشت زیباست درختان پرپشت و بلندی تمام دور تا دور دریاچه را در بر گرفته و کف آن را چمن های سبز و مخملی پوشانده
استاد در این بهشت روز گار خوشی را با عشق در کنار عزیزانش سپری میکند و هر روز با طلوع زیبای خورشید بیدار میشود و با نام خدا و سپاسگزاری از او روز خود را آغاز میکند تمام توجه و تمرکز خود را بر روی زیبایی ها میگذارد با چالش های روز مره بر خورد میکند و با باورهای مناسب و اراده و صبر و حوصله زیاد به حل مسائل میپردازد زندگی را آسان گزفته و هیچ گاه نا امید نمیشود بر دل ترس ها میرود و سر بلند و پیروز میشود
چند روزی است که به فکر زیباتر کردن این بهشت افتاد و شروع به هرس درختان اضافی که مانع عبور و رفت و آمد شده مشغول است و این کار را تمرینی برای ذهن سرکش و ورزش برای بدن خود میداند و کار را با عشق و لذت انجام میدهد مریم جان هم در این مسیر با او همراه میشود و کمک میکند و از زبان دوربین این زیبایی ها را برایمان به تصویر میکشد در حین کار به بدن خود استراحتی میدهند و نوشیدنی خنک و گوارا را به بدن میزنند و نکات مثبت و آموزنده را به ما انتقال میدهند
یک روز دیگر استاد تصمیم میگیرد که دور تا دور کلبه را نور پردازی کند طبق معمول سفارش خود را با یک دکمه موبایل به همین راحتی انجام میدهد و بسته مورد نیاز به دستشان میرسد ال ای دی نواری و یک نردبان شیک و مدرن کا را آغاز میکند و در حین مسیر احساسش به او میگوید که کار به سختی انجام میشود چون او باور دارد که کارها باید ساده و آسان صورت بگیرد وگرنه یه جای کار ایراد دارد میخ و چکش را کنار گذاشته و مریم جان ابزارهای پیشرفته را به دست استاد میدهد کار سریع صورت گرفته و به پایان میرسد لحظه زیبا فرا میرسد هر و منتظر نتیجه هستن سیم را به پریز میزند و کلبه منور میشود خدای بزرگ چه نوری چه قدر کلبه زیبا شده است هر دو تا دقایقی ذوق میکنند و از کارشان تحسین میکنند واقعا زیبا شده و خدا را بابت این نعمت شکر میگویند هوا دیگر رو به تاریکی است استاد برای ریلکسیشن پا به آب میگذارد سرمای آب پاهای او را نوازش میکند و یه نفس عمیقی میکشد او روزش را خیلی زیبا خلق کرد و این باور در ما ایجاد میشود که همه چیز خیلی ساده و راحت با فکر و آرامش امکان پذیر است فقط باید ترس ها را رها کرد و دست به اقدام زد و در طول مسیر ایده های خوب میآیند
روز دیگر تصمیم میگیرد که شاخ و برگ درختان قطع شده را در آتش بسوزاند غروب شده است آنها شاخه ها را جمع میکنند و شب فرا رسیده جرقه به چوب ها میزنن و آتش زبانه میگیرد چه آتش زیبایی حتی آتش هم میتواند زیبا باشد چوب ها میسوزند صدای زیبایی از آتش بلند میشود گرمای آتش بدن آنها را در سرمای شب گرم میکند دیر وقت است به کلبه میروند و صبح که بیدار میشوند زمین را تلی از خاکستر داغ پوشانده خدا را بابت این کار شکر میکنند دشت تمیز و مرتب شده است از کار خود راضی هستن و امروز هم به دنبال یک ایده دیگر هستن و به خورشید سلامی دوباره میکنند
با دنبال کردن این لحظه های زیبا میتوان فهمید که هر فردی با کنترل ذهن و آرامش و احساس خوب و ورودی های مناسب و شکر گزاری و رها کردن خود به آغوش خداوند لحظات رویایی را برای خود خلق میکند و قدم به زندگی با روابط عالی و سلامتی و ثروت بی شمار میگذارد و توسط خداوند هدایت میشود
و بهشتی زمینی را برای خود و عزیزانش خلق میکند
سپاس از شما استاد زندگی من
سلام خدمت استاد عزیزم سید حسین جان و خانم شایسته گرامی
من تقریبا دو شب پیش بود با همسر عزیزم تقریبا تا سحر 5 قسمت اول زندگی در بهشت رو دیدیم و بسیار لذت بردیم و سپاسگزار خداوند بودیم
بعد از سحری کردن و نماز صبح به پا داشتن یه اتفاق جالب و طنز برام افتاد
نمیدونم خواب دیدم یا دو خواب و بیداری تو رویا پردازی بودم، در هر صورت چنین رویایی از ذهنم گذشت
که با بچه های هم فرکانسی رفتیم پارادایس حالا دو تا اتفاق جالب اینکه استاد واسمون یه دیگ بزرگ لوبیا خوراک گذاشته بعد ما میگیم استاد تو فایل هایی که برامون می فرستادی قول کباب بره بهمون دادی گفتی انشاءالله یه روز بیاین اینجا دور همدیگه کباب بره بزنیم حالا خوراک لوبیا
بعد استاد میگه نه دیگه من سبک غذاییم تغییر کرده بعد من هم تو رویا میگم استاد سبک غدایی ما تغییر نکرده به خدا (:
و اتفاق دوم این بود که ما همیشه صدای خانم شایسته عزیز رو در فایل ها می شنیدیم بعد حالا رفتیم پارادایس که پرده از راز چهره خانم شایسته برداریم که یه دفعه خانم شایسته از خونه میان داخل محوطه جای ما اما اما با یه نقاب از این نقاب های لباس محلی سمت جنوب و من با یک علامت تعجب بزرگ روی سرم و چهره خانم شایسته همچنان جزء رازها باقی ماند در این زمان بود که من از رویا پردازی یا خواب پرت شدم بیرون…
جا داره در اینجا از استاد بزرگ و خانم شایسته عزیز تشکر کنم که تلاش میکنن ذهن ما و خودشون همیشه روی زیبایی ها توجه و تمرکز کنه تا اتفاقات زیبا در زندگیمان خلق شود و خداوند رو بابت داشتن همچنین خانواده ای بسیار سپاسگزارم.
سلام به رهروان راه حقیقت
چه افتابی زده چه هوایی چه سرسبزی ای خدایا ،استاد چقد شلوار بهتون میاد خیلی خوش تیپ و لاغر میشید با شلوار ،تی شرت سفیدتون چقد زیباست ،کلاه و عینکتون عالین ،سانتافه عزیز و رخش استاد ،اسم زیبای الله که از زبونتون نمیفته و خدا در هر کاریتون نقش اصلی رو داره خدایاشکرت
به به تجهیزات حرفه ای قیچی باطری اضافی و دستکش های خفن مریم بانو که همه رو مرتب چیدید،نوشیدنی ها رو چقد خوبن کاملا بدون کالری واسه استاد و پر از ویتامین و سبزیجات واسه مریم خانم وای اگه اب گوجه فرنگیم داشته باشه که هیولا خوشمزه ست نوش جونتون خدایاشکرت
تمرکز لیزری بر روی یه چیزی که داریم یعنی عین شکرگذاری چقد دوست دارم همچنان که در سریال پیش میرم این قانونها رو عالی تر اجرا کنم و اینجوری بابت تک تک وسایلم شکرگذار باشم ،اره رو چقد باحاله ، دستکشهای اییی چقد عاشق این شوخی هاتونم که پر از خنده ست و من تحسینتون میکنم و اگاهانه همچین رابطه ای میخوام خدایاشکرت
اینم اون قسمت موردعلاقه م که تو سفربه دور امریکا هم بهش اشاره کردم اینکه استاد هم میخوره زمین استاد هم مشکل داره و چقد دیدن اینها منو رهاتر کرد بخدا استاد چون شما تو فایلهاتون همیشه از حداعلای زندگیتون میگفتید و خوب چون به نکات منفی توجه نمیکنید هیچوقت نمیگفتید چه مشکلاتی براتون پیش میاد و من همش فکر میکردم چقد بدبختم و اینا تااینکه با زندگی باهاتون دیدم نه بابا شماهم براتون مشکل پیش میاد فقط چون خیلی خیلی بزرگتر از مشکلاتتون هستید اصلا به چشمتون نمیاد و اینها پر از درس زندگین برای من ،دستکشهاتون عالین که نذاشتن حین افتادن دستتون زخم بشه خدایاشکرت
چه منظره ی زیبایی ، حشره ی عشق که اصلا بهم حس عشق نداد وقتی دیدم درشتره که نر بود احتمالا، داشت اون یکیو دنبال خودش میکشید انگار حشره ی ماده راهی نداشت جز اینکه دنباله رو حشره ی نر باشه اصلا کیف پرواز به رها بودنه به اینکه هرکجا خواستی بری زندگی یعنی رها بودن یعنی هیچکی بهت قفل نباشه حتی بچه ت زندگی یعنی زمانت کامل مال خودت باشه هرکجا خواستی بری هرکاری دلت خواست بکنی از کسی اجازه نگیری کسی ازت توقع نداشته باشه لازم نباشه دنبال کسی بدویی خدای من چقد ازادی خوبه خدایاشکرت
ای بابا گفتن مریم جان چه ناز بود ، به به استادمون پهلوونه درختها رو میکشه حسابی ورزش میکنه قوی میشه با عرق کردن سموم بدنش دفع میشه غذاش خوب هضم میشه اصلا ورزش کردن عالیه و چقد خوبه که در جهت بالابردن فرکانس محیط زندگیت باشه، اره ی عالیه استاد خدایاشکرت
به به رفتید زیر سایه استراحت کنید چقد خوبه اونم نوشیدنی بخوری نوش جونتون ،براونی هم چقد باهاتون راحته دیده اینجایید اومده پیشتون عزیزم ببینه بابایی خوراکی نداره دید خبری نیست گفت برم بهتره برم همون یونجه های خودموبخورم !، واقعا ویوی دریاچه چقد زیبا شده چقد خوبه که به فکرتون رسید همچین کاری بکنید من فکر میکردم چون محدوده خیلی بکره اصلا لازم نیست دستکاریش کنی ولی باورهای شما انقد خوبه که هیچ محدودیتی نمیپذیره خدایاشکرت
دوستای براونی که به هم کمک میکنن ،این شرکتی که این زمین رو از شما اجاره کرده دست خدا بوده که بهتون ثروت برسونه و چقد اینها به جزئیات فکر میکنن که یکیو گذاشتن تا مسیر دکلهاشونو همیشه چمن زنی کنه صدالبته چمنهای ما به لطف براونی همیشه کوتاهه اما اقاهه از کار نمیزنه بگه اینجا نمیخواد اون کار خودشو کامل انجام میده و این راز بزرگی در راه موفقیته خدایاشکرت
عزیزدلم بازم یه بحثیو جوری جزء به جزء و با رسم شکل برامون توضیح دادید که میشه گفت حرف نداره و چقد تعجب برانگیزه که مااصلا نمیدونیستم باور منفی یه چیزیه پیچکهای منفی یه چیز دیگه و اصلا من نمیدونستم که ترسهای کوچکم پیچکهاییه که سر راه منه و ترس از تاریکی از حیوانات از حشرات همه ش پیچکن و من چقد از همه چی می ترسم روی بحث تاریکی کار کردم تا حدی و چندباری تنهایی رفتم تویه اتاقهای خرابه ای که برق ندارن و اون انتهای حیاطمون هستن حیاطمون خیلی بزرگه و هربار میگفتم توی تاریکی هم خداهست ولی اصلا هیچوقت بهش فکر نکردم که باید به ترسم از حیوانات و حشرات هم غلبه کنم وقتی بهش فکرمیکنم هم میترسم اما انگار چاره ای نیست اگه همت راه کردیم باید این پیچکها رو بکنیم دیگه پس سعیمو میکنم از این به بعد بااین ترسهامم کنار بیام خدایاشکرت بخاطر این همه آگاهی
خورشید چقد زیباست ،واقعا وقتی پیچک کنده بشه شاخه خیلی راحت کنده میشه ،استاد اگه به اره ی حرفه ای میگرفتید از اونها که درختهای بزرگ رو باهاش میبرن بهتر نبود همه یهو بریده میشدن توی زمان کمتر و بازور کمتر، واقعا استاد نتیجه ی کار اونقد شیرینه که ادم از قدمهاشم لذت میبره مخصوصا وقتی اولین نتیجه رو میبینی برای شخص من این قدمها همین کامنتها هستند واقعیتش اون زمانی که کامنت نمیذاشتم و مدام میدیدم بالای هر فایلی تاکید کردید کامنت بذارید فک میکردم این کامنتهای ما به نفع شماست و دارید برای بالا بردن سایت خودتون کامنت میخوایبد و زیاد خوشم نمی اومد اما نمیدونم اصلا چطور شد بهم الهام شد که سفر به دور امریکا رو نکته نویسی کردم قبلا هم توی دفترم نوشته بودم اما یک دهم نکات توی سایت نبود خلاصه من حواسم نبود اما هر کامنتی که میذاستم یک قدم بود و وقتی سفر تموم شد و من به خودم اومدم دیدم بعد نوشتن صدتا کامنت خدای من چقد من تغییر کردم چقد دقیقتر دیدم چقد دقیقتر یاد گرفتم و وقتی این نتیجه ی اول رو دیدم بسیار مصمم تر شدم که بیشتر کامنت بذارم و در نتیجه برای سریال هم همین کارو کردم و ان شالله وقتی سریال بروز بشم میشینم تک تک فایلهای رایگان رو گوش میدم و کامنت میذارم اوایل خیلی کمال طلب بودم که کامنتم حتما باید لایک بخوره و اگه حرفی اونقد باارزش نیست که لایک بخوره بهتره ننویسم حتی جواب دوستانی که بهم فیدبک میدادن رو فقط با امیتاز دادن به کامنتشون میدادم ولی الان فهمیدم اون موصوع فقط نشان از عزت نفس نداشتنم بود محتاج تایبد شدن محتاج دیده شدن که بقیه بگن یه شخصی به این اسم توی سایته که کامنتهاش همه لایک میخوره ولی وقتی روزشمار تحول من رو شروع کردم و همزمان سفربه دور امریکا فهمیدم لایک خوردن اصلا مهم نیست فقط یه چراغه که میگه راهت درسته ادامه بده همین و گرنه حتی اگه حرفی برای گفتن ندارم بازم من موظفم زیر فایلی که گوش دادم از استاد قدردانی کنم باید قدر این فایل رو بدنم تا اموزشهای اصلی تر وارد زندگیم بشن و اینطوری شد که من پل ارتباطیم رو هرروز قویتر کردم و تصمیم دارم هرگز قطعش نکنم و با لذتی فراوان کامنت میذارم خدایاشکرت
سپاس گذارم مریم بانو که این فایل رو برامون تهیه کردید
از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست
به نام خداوند مهربانم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی و دوستان خوبم
استاد و خانم شایسته عزیز بی نهایت تحسینتون میکنم برای این رابطه ای رویایی که با هم دارین .
استاد چیزی که تو این فیلم خیلی به دلم نشست این بود که شما حتی وقتی داری کار میکنین و خسته این هم شکر گزاری میکنین و حالتون خوبه ، شوخی میکنین و میخندین و شادین ، در صورتی که خیلی از ما
موقع کار کردن که میشه مدام غر میزنیم و مدام میگیم خسته شدیم و از این حرفا .
واقعا لذت بردم و تحسینتون میکنم که تو هر شرایطی احساستون خوبه ، از داشته هاتون لذت میبرین ، از کار کردن و زیبا کردن محیط زندگیتون ، لذت میبرین
من هم اوایل فکر میکردم و مدام میگفتم که چرا استاد و عزیز دلش این جور کارها رو خودشون انجام میدن ، اخه خیلی از ماها وقتی پولدار میشیم فکر میکنیم نباید خودمون خیلی کار کنیم ،
ولی بعدها متوجه شدم که چقدر انجام همین کارها و دیدن نتیجه لذت بخشه و چقدر از دل همین کارها شما درس میگیرین و چقدر خوب که در اختیار ما هم قرار میدین .
خانم شایسته عزیز چقدر زیبا و عالی گفتین مثال علفهای هرز و ترس ها رو ، واقعا تحسینتون میکنم
مریم عزیز هم در کامنت این قسمت چقدر این مثال و قشنگ توضیح دادن و قابل فهم تر کردن با مثال ارایش کردن ، واقعا لذت بردم .
چقدر قشنگ بود این جمله زیر این فایل :
وقتی نمیخوای دیگران و راضی کنی ، انرژیت صرف رشد و پیشرفت خودت میشه .
دقیقا من هم یه مثال عالی دارم از همین موضوع ریشه کن کردن ترس های کوچیک:
وقتی متوجه شدم مادر شوهرم همه رو دعوت کرده برای شام ولی به ما نگفته ، و اینکه شوهرم وقتی متوجه شد
بازم بعد از اینکه شام خوردیم خونمون ، گفت من میریم خونه ی مامانم
اگر من زیبای سابق بودم ، اول اینکه کلی غر میزدم و کلی افکار بد و تو ذهنم پرورش میدادم
دوم اینکه وقتی شوهرم میخواست بره خونه ی مامانش دعوا راه مینداختم که چرا وقتی دعوت نکرده میری
سوم اینکه از روی ترس و اینکه مهمونا چی میگن من نرفتم و شوهرم تنها رفته با حال بد میرفتم خونشون البته بیشتر از روی ترس و حرف مردم و مادر شوهرم
خلاصه من هیچ کدوم از این کارا رو نکردم ، اول از مادرشوهرم تو ذهنم تشکر کردم که چه خوب منو با ادمایی که هم مدار نیستم کنار هم قرار نداد ، البته اعتبار اصلی برای خداست و من عاشق هم زمانی هاشم .
و اینکه چون شوهرم و بچه هام رفتن من تو سکوت و ارامش با خدای خودم حرف زدم و کلی شکر گزاری نوشتم و حتی این ویدیو زیبا رو دیدم .
بعد وقتی از دور به این قضیه ی دعوت نشدن نگاه کردم
دیدم واقعا چه خوب شد که نرفتم
چون اگه میرفتم ، حال هم صحبتی با خدا کجا و هم صحبتی با خلق خدا کجا
اصلا نمیشه مقایسه کرد
خیلی جالب بود وقتی شوهرم اومد گفت چه بهتر که دعوت نشده بودی اخه من از فسنجون خیلی بدم میاد و شام فسنجون بود .
من از اینکه تونستم با غلبه بر ترسم پیشرفت کنم حتی کلی بهم خوش گذشت تو تنهایی خودم کلی کیف کردم و به خودم افتخار کردم .
استاد من واقعا سپاسگزارم از خداوندی که شما رو به من داد .
و واقعا لذت میبرم از اینکه سلامت و شاد هستین و نهایت لذت و از این زندگی میبرین .
سلام به دوست واستاد مهربان
سیدحسین عزیز دل
وسرکارخانم شایسته
استادجان من دوره تندخوانی سال۹۲ افتخارآشنایی با شما داشتم واگه خاطرتون باشه اون یک ماه بیشتر کنار شما بودم ویکبار هم شما رو رسوندم سر جاده که اگه اشتباه نکنم با ماشین سنگین رفتین بندرعباس
الان چون میدونستم ایمیل ها رو نمی خونین از اینجا کامنت گذاشتم وچند تا ایده به ذهنم رسید برای بهشت شما،که هم افرادی رو به اونجا جذب کنید هم یه تنوعی برای خودتون بشه.
ایده اول: از ایران صنایع دستی ببرید ودرفضایی که دارید نمایشگاه صنایع دستی ایرانی بذارید
ایده دوم:اونجا رو تبدیل به باغ عکاسی برای عروسی کنید
ایده سوم:تعداد زیادی کلبه درختی درست کنید واجاره بدید
ایده چهارم:پرورش آهو وگوزن ایجاد کنید
ایده پنجم:زیر دریاچه آکواریوم شیشه ایی درست کنید وانواع کم یاب آبزیان رو به نمایش بذارید
ایده ششم:پیست مسابقه اسب سواری ایجاد کنید
ایده هفتم:توربین بادی برای تولید برق نصب کنید
ایده هشتم:پیست موتورسواری راه اندازی کنید
ایده نهم:مسابقه قایق سواری بذارید
ایده دهم:مسابقه پخت غذا درجنگل بذارید
برای انجام ایده ها حتما امکان سنجی ،قوانین ومقررات فلوریدا رو در نظر بگیرید
اگه کامنت رو دوست نداشتید می تونید انتشار ندید
براتون روزهای پرهیجان وزیبایی رو آرزو میکنم
ابوذریعقوبی
سلام به تمام اعضای خانواده عزیزم
سلام به استاد و مریم خانم
توجه به نکات مثبت رو باید از استادی یاد بگیری که از دستکش هاش تا میتونه تعریف می کنه و سپاسگزار ازشون بخاطر حفاظت از دستانش. باید از استادی یاد بگیری که به نکات مثبت حشرات ریز و کوچولو هم توجه میکنه. صدای زیبای پرنده در بک گراند صحبت های این دو عزیز داره خودنمایی میکنه. از زمانی که با صدای پرنده ها سعی میکنم لذت ببرم یکی از همسایه هامون یه پرنده داره که من فقط صبح ها صداش رو از لب پنجره می شنوم و قربون صدقه ش میرم و اونم فرکانس رو دریافت می کنه و زیباتر میخونه خدایا شکرت.
براونی اومده که بگه خداقوت عزیزهای خدا که دارید پرادایس رو زیبا می کنید تا بیشتر از همیشه لذت ببریم. خودش هم داره به زیبایی این ملک کمک می کنه براونی میگه وظیفه من کوتاه کردن چمن هاست در عوض شما هم درخت های هرز رو نابود کنید تا زیبایی دریاچه رو ببینیم.
حذف این پیچک ها برای مریم خانم مثل همون کارکردن روی خودمون با قدم های کوچکی هست که در جلسه قبل توضیح دادند یعنی من و شما باید از هرس این پیچک ها که مثلا شبیه به تغییرات شخصیتی هستند شروع کنیم تا به ایرادات بزرگتر برسیم. برای من این حذف پیچک ها مثل توانایی نه گفتن میمونه که باعث میشه بتونم برای خودم ارزش قائل باشم و کاری رو که دوست ندارم انجام ندم تا برسم به قدم های بزرگتری که در آینده باید بردارم. شاید این موضوع بی ربط باشه و شاید شما فکر کنید که این پیچک ها که مهم نیستند و اصلا به چشم نمیان ولی وقتی از همین ها شروع می کنی تکاملت رو طی می کنی و جرات و جسارت برای برداشتن قدم های بعدی بهت داده میشه.
وقتی مریم خانم با قیچی افتاد به جون شاخ و برگ های علف هرز تحسینش کردم چون واقعا برای یک خانم کار سختی که هم بتونه اون قیچی رو بلند کنه و هم بتونه اونقدر نرم فیلم بگیره. یه چیزی رو متوجه شدید؟؟ انگار که مریم خانم خسته شده باشه بجای غر زدن و ابراز خستگی کردن میاد و نتیجه پایانی رو میبینه. میبینه که خونه داره از بین شاخ و برگ ها خودش رو نمایان می کنه و انرژی دوباره میگیره برای ادامه مسیر. و این باعث شد که تمام پیچک ها رو با انرژی از بین ببره.
استاد داره درخت های اصلی رو میبره و قطع میکنه و مریم خانم داره فیلم می گیره. خب چی میشه الان یه مانع اومده و نمیذاره تصویر واضح و مشخص باشه. مریم خانم تمرکزش رو از دست نمیده و بهش توجه نمیکنه و ادامه میده اینجاست که دست های خدا به کمکش میان و اون مانع رو از جلوی مسیر فیلم برداری کنار میزنه. ما نباید در طول مسیر توجه مون رو به فرعیات بدیم باید توجه مون به روی اصل باشه و ادامه بدیم خداوند هم به ما کمک می کنه.
من تا همین جا بزرگترین درس زندگی م رو گرفتم اینکه توکل کنم به خداوند و حرکت کنم نترسم و شروع کنم اگر هم وسط کار خسته شدم ناامید شدم نجواهای ذهنی شروع شدن باید سعی کنم نتیجه پایانی رو ببینم و با یاد خداوند و اینکه به کمکم میاد ادامه بدم تا به هدفم برسم.
بسیار بسیار سپاسگزارم.
در پناه الله مهربان شاد باشید
بنام او که زیباست و زیبایی می آفریند
سلام به روی ماه استاد عباسمنش و بانو شایسته و همه دوستان زیبابینم
خدایا شکرت برای اینکه یک فرصت دیگه در اختیارم قرار دادی تا چشمهایم این زیبایی ها رو ببینه، زیبایی های منحصر بفرد پارادایس و زیباترین سلاح دنیا که توکل بر خداونده و استاد با سلاح الله اکبر و ابزار ارزشمند میرن که شاخ و برگهای اضافی پارادایس رو هرس کنند. و باز هم نکته ای که بمن یادآوری می کنه که اگر می خوای زیباتر زندگی کنی باید مرتب ورودیهات رو کنترل کنی و حواست باشه که شاخ و برگهای اضافی رو قیچی کنی و اجازه ندی علفهای هرز قبلی که هرس کردی دوباره رشد کنند.
چقدر روز پر برکتیه، چقدر فراوانی چقدر زیبایی، زمین سرسبز و حضور استاد و بانو با لباس ها و ابزار کاربردی و خوراکی های خوشمزه و دلبری برونی و محبت و شوخی های استاد با این حیوان و خنده های مریم جان، همش موهبت و نعمته که در فضای پارادایس وجود داره.
باید دقت داشته باشیم این فیلم ها در تایمی که تمام دنیا از رسانه ها و شبکه های اجتماعی گرفته تا مکالمات تلفنی مردم و هراسی که خانواده ها نسبت به دیگر اعضای خانواده بخاطر پاندمیک به همدیگه داشتن ضبط شده، ولی ببین استاد عزیزم و بانوی شایستگی ها چجوری تمرکزشون رو گذاشته بودن روی زیبایی ها، حتی یکبار نشنیدم اسم اون بیماری توی یکی از فایلهای استاد بیاد.
سکانس به سکانس زندگی در بهشت درس و نکته ست، خدایا شکرت
چقدر ثروت معنویه ، و چه تحولی در رشد جهان داره، استاد بیست هکتار زمین می خرن و قسمتی از اون رو اجاره میدن برای نصب دکل مخابراتی، و خدا میدونه چه کارهای مثبتی بواسطه وجود یک دکل مخابراتی در اون ناحیه انجام بشه و دوباره جهان رشد و گسترش پیدا کنه.
چقدر با زبان تصاویر بهتر میشه آموزههای استاد رو درک کرد. اونجایی که بانو از لابلای درختها تصویر کلبه رو گرفتند و گفتند یواش یواش با چیده شدن شاخ و برگهای اضافی کلبه داره معلوم میشه ، یعنی وجود همه انسانها از زیبایی ساخته شده، سیرت همه ما مثل اون کلبه ی روی دریاچه که با اون درختان سرسبز احاطه شده، زیباست. فقط باید علفهای هرزی رو که بخاطر ورود افکار منفی طی سالیان متمادی در ذهنمون رخنه کرده و اجازه نمیده کلبه زیبای وحودمون رو ببینیم، قدم به قدم و با پیمودن قدمهای تکاملی هرس کنیم تا زیبایی ها و ارزشمندی خودمون رو هویدا کنیم.
استاد نازنینم ، وقتی برای کندن این درختچه ها باید قدم به قدم حرکت کنیم و توکل کنیم، وای به حال من اگر بخوام برای ثروت بی حساب و کتاب عجله کنم. واقعا موفقیت حاصل همین قدمهای به ظاهر کوچکه که شاید به حساب نیاریم. اما با شما یاد گرفتم که هیچ عجله ای نکنم و فقط از لحظات زندگی ام لذت ببرم تا هر چیزی که می خوام بصورت طبیعی در زندگیم جاری بشه.
خدایا شکرت برای حضورم در این خانواده الهی
خدایا شکرت برای حضور استاد و بانو در مسیر زندگیم
خدایا شکرت برای دوستان زیبابینم
خدایا شکرت که تو رو دارم…
مانا باشید و شاد زی…
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام استاد عزیزم و مریم قشنگم
چند روز پیش که در سطح انرژی خیلی پایینی بودم اومدم سایت و از خدا نشونه خواستم که فایلی بیاد حال دلمو خوب کنه
دقیقا سریال زندگی در بهشت قسمت 88
که متن اول صفحه ی جواب فوق العاده کامل خدا بهم داد از زبون ی دوست عزیز
اون دست خدا اون کامنت رو فقط برای من نوشته بود
و در عجبم از این میزان هماهنگی
اون دست خدا نوشته بود فقط از طریق دیدن این سریال سطح انرژی و فرکانسشو بالا میبرده
و هزاران نکته طلایی دیگه
که من گفتم خدایا چقدر واضح داری جواب میدی
البته ناگفته نماند این سریع الاجابه بودن خصلت خداست و اینکه همیشه خیلی خیلی شفاف جوابت رو میده خیلی واضح هدایت میکنه
منم شروع کردم به دیدن این سریال
چند فایل قبلی چنان سطح مدارم پایین بود که فقط دیدم و گوش دادم و اشک ریختم
اما امروز گفتم با هر سختی شده کامنت میزارم
البته به نسبت چند روز قبل خیلی حالم خوبه
خدایا شکرت
تازه خدایا شکرت بالاخره امروز تونستم صبحونه بخورم دقیق نشمردم ولی خداروشکر 5تا لقمه حداقل خوردم
خدایا شکرت
اره تو این فایل هم خدا خیلی قشنگ از زبون مریم جون به من گفت برو اول پیچک های کوچک که گره زندگیت شده رو قطع کن تا وقتی درخت تنومند باورهای غلط زندگیتو قطع کردی بتونی راحت از زندگیت بندازی بیرون
اره انصافا هنوز کلی پیچک غلط تو زندگیم هست
پیچک حرف دوستان
پیچک مقایسه کردن
پیچک تلف شدن این همه سال عمرم
پیچک زشت شدنم جلو همکارا
پیچک تنهایی
پیچک ناتوانی و عجز
پیچک طرد شدن و کنار زده شدن
پیچک تحقیر شدنم جلو این همه ادم
اووووه
این همه پیچک خود سرزنشی
این ها همه باید قطع بشن تا بتونم باور غلط عدم احساس لیاقت و ارزشمندی رو نابود کنم و از زندگیم بیرون ببرم
خدایا خودت بیا کمک
خودت قدرت بده
خودت قدرت مطلقی و من عاجز و ناتوانم
خدایا خودن راهو هموار کن
خدایا خودت بهم انرژی بده راه بیفتم شروع کنم و به خود ارزشی برسم
خدایا قدرت بده این پیچک های گره شده زندگیمو قطع کنم
خدایا تو دانای کلی
خدایا تو توانای کلی
خدایا تو قدرت محض جهانی
من عاجزو ناتوانم
من به هر خیری که ازسمت تو باشه فقیرم
خدایا تو بگو چیکار کنم
خدایا تو تصمیم بگیر
تو انجام بده
خدایا بیا که جز تو هیچ پناهی ندارم
………
سلااااااااااااااام استاد خوبم سلاااااااااام عشق استاد😍😍😍😍😍 عزیز استاد😍😍😍😍…خدای من این روزا چقد حال و هوامون و خوب کردین شما ……
شما دو تا فرشته ی آسمونی که روی زمین هستین 😍😍 و دارین زندگی رو برای ما زیباتر میکنین
تواین روزها که تو قرنطینه هستیم
شما اصلا فرصت دلتنگی و بی حوصلگی رو از ما گرفتین
اصلا وقت نمیکنم ببینم که تنهام تو این روزها
از اینکه هرروز منتظرم که از اون بهشت زیباتون فیلم بگیرین برامون
لحظات رو قشنگ کرده برام
خدا روشکر که لحظات زندگیتون رو با ما به اشتراک میزارین
چقدر طبیعی و ساده و زیباست همه چیزتون
چقد حال و هوای دلتون خوبه
چقد شادین با هم
خداروشکر
از خدا میخام که هر روز و هرروز همین طور شاد وسلامت و پرانرژی باشین
و همیشه ما رو شریک بدونین😜😜😜😜😜😜😜
خانم شایسته ی عزیز قربون اون دست کش های خوشکلت برم من😍😍 حتی دست کش هاتو دوس دارم
مثل خودت
چقدر فرکانست خوبه تو که آدم میتونه نسبت به همه چیزت حست عالی باشه
تو قسمت ۶ از سریال بهشت جورابتو هم دیدم کلی ذوق کردم واسشون😂😂😂😂
خدایا چرا انقدر تمییز بود برق داشت😂😂😂
عالی بود اون قسمت بینظیر بود
پر از درس بود
اون عشق و انرژیت قابل تحسینه
هربار آچار و وسیله ها رو میدادی استاد با عشق و حوصله
دوربینتم دستت بود
تو اینجور مواقع آدم خسته میشه میگه گوشی م دست و پا گیره
ولی تو دلت نمیاد ما رو محروم کنی
حتی تو لحظاتی که نمیشه گوشی دستت باشه و فیلم بگیری اما تو اینکارو انجام میدی …مثل همین قسمت ۷ که با اون اره درخت و بریدی و لی همچنان گوشی دستت بود
خواستی ما ببینیم و بهتر درک کنیم که راجب بریدن پیچک های هرز ذهنون باید عمل کنیم
حرکت کنیم
اقدام کنیم
و با حوصله
منم خیلی از تاریکی میترسم از تنهایی
ولی هیچوقت شهامتشو نداشتم غلبه کنم بر ترس هامچی میتونه به انسان این انگیزه و امید رو بده که میتونه غلبه کنه بر ترس هاش
ایمانه
شما ایمانتون رو به خدا ثابت کردین
واسه همین دارین از بهشت واقعی خدا استفادا میکنین
شهامتشو داشتین
جسارت و اراده شو داشتین
و ازهمه مهمتر و باارزش تر اینه که
دارین به ما هم درس میدین
با عشق
با تئوری
با هرروشی باشه تلاش میکنین که ما هم یاد بگیریم و بتونیم مثل شما از بهشت خدا روی زمین استفادا کنیم
🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏از دیدگاه تکامل نیافته ی من و با این باورهای غلطم وقتی اون فضای به اون زیبایی رو میبینم با خودم گفتم خدایا چه ایرادی داره مگه 😉😉😉 که استاد داره اون درختا رو بر میداره
ولی این درس رو از شما دونفر دارم یاد میگیرم که انسان هرچقد زیبایی داشته باشه باز هم میتونه بخواد
هیچ مشکلی وجود نداره
هیچ گناهی در کار نیست
این از خودخواهی نیست که بیشتر بخوای
انسان حق داره بیشتر وبیشتر داشته باشه
و شما دنبال زیبایی بیشتر هستین
این یعنی ما هم میتونیم
میتونیم به کم قانع نباشیم
بیشتر بخوایم
بیشتر وبیشترلبخند وشادی رو به قلب ما روان کردین
با هربار خنده ی شما و شوخی هاتون منم مبخندیدم😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
وای که چه حس خوبی بود
چقدر خوبه
چقدر عالیه که با این همه دور بودن از شما ولی اون حس قشنگتون رو میشه درک کرد
و ما رو هم شاد میکنین
استاد عزیزم بخاطر تلاشی که کردی تا خودتو تغییر بدی
هزاران بار
نه هزار بار کمه😉 به اندازه ی تمام آسمان و زمین ازت تشکد میکنم سپاس گذارم
چون با تغییر خودت باعث شدی امروز تو این جایگاه باشی
و امروز با این همه مدرک و سندی که تودستات داری
دلیل بر موفقیتت و ثابت شدنش به ذهن من هست که نتونه بهونه بیاره
و به راحتی قبول کنه که مردی به اسم عباس منش
تونست از چه جایگاهی به چه جایگاهی عظیمی برسه
درود خدا بر تو مردای کاش جملات تایپ کردن انقد سخت و زمان بر نبود برام
تا آنچه که تو دلم هست و دوست دارم بنویسم 😀😀 ولی حیف سخته برام
بخاطر سلامتی که مدت هاس دارم و این و مدیون آموز ش های استاد میدونم
بخاطر آرامشی که مدت هاس دارم واین ومدیون حرفای قشنگ استاد میدونم
بخاطر امیدی که به فرداهام و آینده م دارم مدیون استاد هستم
بخاطر بزرگترین تصمیم زندگیم که ۱۵سال نتونستم و قادر به انجامش نبودم
اما اون ایمان اون باوری که به استاد داشتم
دلم رو قوی کرد
و بززگترین تصمیم زندگیمو گرفتم
اون هم بعد از ۱۵سال
همه چیز و به دست آوردم (سلامتی.آرامش امید …… خواب خوب…… افکار سالم ……قلبی پاک به دور از کینه و نفرت……..دیدگاهی به دور از داشتن چشم زخم وووو….دیدگاهی با حضور خدایی جدید در قلبم……..ووووووووووو )
فقط ازنظر مالی موفق نشدم😏😏😏😏😏 و تنها وتنها دلیلش خودم هستم
چون هیچوقت تمرینی وتغییری در باورهای ثروت آفرینم نکردم
تلاشی انجام ندادم
در همون منطقه ی امنی که تو ذهنم ساخته بودم برای بی پولی و فقر
داشتم زندگیمو میکردم
اما با جلسه دوم ثروت ۱که به روز رسانی شده
فهمیدم که اهرم رنج و لذتی که به اشتباه و کاملا برعکس
توی ذهنم جا سازی شده
اجازه ی حرکت کردن رو به من نمیداد. و خیلی خوشحالم که دلیل موفق نشدنم رو پیدا کردم
از اینکه استاد داره تلاش میکنه که ما بهتر و بهتر قانون رو درک کنیم سپاس گذارم و خدارو شکر میکنم
این روزها خیلی امیدم قوی تر شده
خیلی خوشحال ترم
وخیلی امیدوار تر هستم
چون ثروت ۱ رو دارم
مخصوصا که الان استاد به روز رسانی ش کرده
بزرگترین نعمتی هست که میشه با داشتنش دلت گرم باشه و امیدت بیشتر از قبل پابرجا باشه
چون استاد هر چی میگه درسته
هرچی میگه راسته
هرچی میگه حقه
اگه حقیقت نداشت
الان این جایگاهش نبود
خداروشکر برای این استاد خوب و همراه عزیزش که از استاد جداش نمیکنم و به اندازه ی استادم دوسش دارم
….خانم شایسته ی عزیز ببخشی که مجبور شدم دوباره تکرار کنم و نوشته مو ارسال کنم.
آخه فککردم مثل ارسال نظرات در قسمت محصولات اینجا هم فرصت ویراش رو داریم
چندتا غلط املایی داشتم خاستم درستش کنم دیدم نمیشه
ارسال شده
پیامم کامل نبود
مجبور شدم
. با عرض پوزش
با زهم خداروشکر میکنم بخاطر این خانواده ی خوب و دوست داشتنی