نوشتهی زیبا و تأثیرگزاردوستان عزیزمان «گیسو، ایمان، یزدان، شایان و محمدعلی »، به عنوان متن انتخابیِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی میشود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کنندهی زیباییها و نعمتها، مصمم شدهاند تا نمود واضحی بشوند از «صدق بالحسنی» و شاهد زندهای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شدهاند برای احاطه شدن با نیکیها و نعمتها.
نه فقط نوشتن دربارهی زیباییها و نعمتها، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى میرساند.
نگاه زیبای گیسو عزیز:
سلام استاد، من دوباره خل شدم، دیوانه شدم، اومدم برات کامنت بگذارم. همیشه گفتم من یه وقت هایی دچار جوشش درونی میشم از اون حال های عجیبی که کم به آدم دست میده، ولی وقتی دست میده اوج می گیری، خل میشی. من از کرم و بخشش خدا اصلا خل شدم الان از اون وقت هاست که خل شدم بگو چرا؟ بگو چی شده دوباره گیسو؟
اومدم اینجا بگم بچه ها به خدا عباس منش کارش اشاعه ی توحیده، میگه تو دستت رو بگذار تو دست خدا، خودش بهت میده، هر چی بخوای میده. ثروت بی حساب میده، عشق میده، همسر خوب میده، بچه خوب میده، تو بخواه تو باور کن میشه، باور کن می تونه، قدرت آدم ها رو تو ذهنت صفر کن. قدرت خدا رو ببر بالا، به خدا که بیشترش رو می ده.
باور نمی کنید؟ بیایید منو ببینید.. بزار دوباره بهتون بگم من کجا بودم و الان کجا ام. منی که الان زندگی توی بهشت رو تجربه می کنم. فقط از باور کردن حرف های عباس منش بود، باور کردم و باید بیشتر هم باور کنم که منبع قدرت فقط خداست. شما دستت رو بگذار تو دست خدا. عزیزم توکل کن. ایمان بیار. ایمان، ایمان، ایمان.
الان کجا هستم، همین دیروز می گفتم خدایا یعنی میشه برسم به روزی ۳۰ میلیون درآمد؟ امروز ۵۰ میلیون درآمد داشتم. باورتون میشه؟
آخه کریمه. کریم بیشتر از اونی که می خوای می بخشه میگه کم نخواه از من، اُفت داره واسه ما
عباس منش. یادمه یه جا می گفتی همه ادم ها به یه اندازه قدرت دارند. قدرتشون هم اینه.. قدرتشون صفره. برو سراغ رب بابا. وای خدا
بگو من اون موقع کجا بودم؟ مرداد ۹۷ من با ۹۷۵۰۰۰ تومان حقوق… مملو از شرک، مملو از قدرت دادن به آدم ها. اوج آرزوم این بود که رئیسم یک پروژه بگیره به منم یک پولی بده، منو شریک خودش کنه. رویام این بود مدیرعامل بشم رویام این بود شریک اش بشم.
بعد اینقدر فایل هات رو گوش دادم فهمیدم اینا شرکه بابا. گفتم: “خاک بر سرت گیسو تو رب رو داری نشستی چشم دوختی رئیس ات حقوق ات رو زیاد کنه؟” اون وقت تازه مدیرعامل شده بودم. خدا شاهده وقتی امضا کردم برگه های مدیرعاملیمون رو همون لحظه همه چی از چشمم افتاد. گفتم نه من اینو نمی خوام. عباس منش گفته از خدا بخواه، این چیه پر از ترس، پر از شرک، نمی خوام اصلا.
خدا شاهده اون وقت ها پنجاه هزار تومن می خواستم خرج کنم یادمه چطور تمام وجودم می لرزید چطور می ترسیدم می گفتم یا خدا پول از کجا بیارم؟ میومدم قیمت محصولاتت رو میدیدم می گفتم یا خدا کی پول داره اینا رو بخره؟ خدایا یعنی میشه منم یه روزی برسه، یه میلیون برام پولی نباشه؟ پارسال که دوره دوازده قدم شروع شد و من تازه یه پولی دستم رو گرفته بود می تونستم هشتصد هزار تومن قدم اول رو بخرم، تو دفترم نوشتم توانایی خریدم تا سی چهل هزار تومان است گاهی دویست هزار تومن. همون موقع دوستم بهم گفت یه چمدونِ یک میلیون و نیمی رو فلانی بهم کادو داده، گفتم یا خدا یه میلیون و نیم کادو خرید؟ گفت آره بابا گیسو براش یک میلیون و نیم پولی نیست، نمی تونستم تصورش کنم. بچه ها نمی تونستم تصور کنم کسی رو که یک میلیون و نیم براش پولی نباشه.. کِی ؟ فروردین ۹۸
الان کِی هست؟ اردیبهشت ۹۹. یکسال گذشته. وقتی عباس منش گفت بابا تکامل تو باوره، باید قدرت رو باور کنی. من گرفتم چی میگه. تکامل این نیست یک ماه حقوق ات بشه یک میلیون ماه بعد بشه دو میلیون. تکامل یعنی باور کنی کارها دست خداست. باور کنی من نمی دونم چی میشه من قدم برمیدارم. اون راه رو نشون میده. عباس منش. دیوانه شدم یعنی.
اومدم بنویسم ثروت می خوای؟ رابطه خوب می خوای؟ چی می خوای؟ هر چی می خوای؟ کاری که من کردم این بود. خواستید باور کنید خواستید باور نکنید:
فقط فایل های عباس منش رو گوش بدید. فقط صبح تا شب تکرار کنید. حرف هاش تکراریه؟ اشکالی نداره شما گوش کن. ضرر که نداره. بعد ببین چی میشه.
چطور زندگی ات از این رو به اون رو میشه. چون عباس منش میگه بابا اینا به من الهام میشه
من باور کردم خدا از طریق عباس منش من رو هدایت کرده. خدا حرف هاش رو اینطوری به من رسوند.
خدایا تا ابد اماده شنیدن حرف هاتم، من رو هدایت کن خدای کریمم
دوستتون دارم بچه ها
در پناه خدا باشید
استاد مخلصیم
شاگرد همیشگی ات گیسو
نگاه زیبای ایمان عزیز:
سلام و درود فراوان خدمت سید عزیز و خانوم شایسته مهربان. سلام به همه بچه های گل سایت که به شوق خوندن کامنتای شما انرژیم ده برابر شده
آقا من با دیدن این سریال یه چیزایی تو وجود خودم کشف کردم اسمشو گذاشتم راحت القدوس (راحت طلبی مقدس)
بچه که بودم خیلی راحت طلب بودم(البته فکر کنم همه ما اینو تو وجودمون داریم) یادمه تابستونا که مدرسه نمیرفتم بالاجبار باید میرفتم تو مغازه نجاری پدرم به کار کردن(چه همزمانی جالبی داره این قسمت با کامنت من در ضمن استاد اون اره ای که اول نشون دادین خیلی زورش زیاده من چون با ابزارآلات نجاری آشنایی کامل دارم اینو میگم وقتی دیدم با باتری کار میکنه کف کردم و کلی باورای فراوانیم قویتر شد)
خلاصه ما میرفتیم تو نجاری پدر گرامی برای آبدیده شدن بعد من وقتی میخواستم یه کاری انجام بدم که نشستنی بود همیشه کاملا راحت مینشستم رو زمین مثل استاد راحت راحت و خودمو اذیت نمیکردم چون نشستن رو پنجه پا خیلی پارو اذیت میکنه اینو پسرایی که سربازی رفتن قشنگ درک میکنن. بعد من که خودمو به قول بابام پخش میکردم رو زمین بهم گیر میداد میگفت پسر خودتو اینجوری پخش زمین نکن بده میگفتم ای بابا مهم اینه کار انجام بشه نوع نشستن من چه اهمیتی داره تازه اینجوری کار سریعتر انجام میشه میگفت نه انقد تن پرورُ تنبل نباش درست بشین یکی میاد میبینه میگه اینو نگا کن چقد تنبله و جالب این بود که حرف مردم از سرعت کار براش مهم تر بود(باورای کاملا اشتباه)
حالا این یه نمونه بود مثالای اینجوری خیلی زیادن که خیلی از افراد با کلی باور اشتباه این راحت القدوس رو از خودشون صلب کردن و اونو با تنبلی اشتباه گرفتن. تنبلی یعنی اینکه اصلا نخوای هیچ کاری انجام بدی هیچ حرکتی نداشته باشی یه جا بشینی و منتظر باشی جامعه افراد پدرمادر دولت همسر یا فرزند همه کار برات بکنن. ولی راحت طلبی یعنی اتفاقا پویایی و حرکت یعنی بخوای همه کار انجام بدی ولی به راحت ترین شکل ممکن این بد نیست بلکه مقدسه و اگه این طرز فکر داشته باشی برای هر کاری آماده ای از هیچ کاری عبا نداری چون مطمئنی هیچ زجری در کار نیست ذوق وشوق داری برای انجام هر کاری. اما متاسفانه با باورای اشتباهی که اغلب از جامعه به ما تزریق شده کاری که توش سختی نباشه لذت نداره اخه این چه منطقیه؟!
منم دیگه کم کم باورم شده بود که راحت طلبی بده و این حس مقدس رو در وجود خودم تا حدی خفه کرده بودم و با تنبلی اشتباه گرفته بودم. مثلا وقتی میرم سر یخچال میخوام یه خوراکی بردارم بخورم میبینم همسر عزیزم همه چیرو توی ده تا نایلون پیچیده و توی ظرف در دار گذاشته تو کشوی یخچال میگم ای بابا من میخوام یه میوه بخورم باید یه ساعت علاف بشم بعد میام گره نایلون باز کنم یکم که که گیر کنم سریع میزنم اون نایلون پاره میکنم و کارو راحت میکنم بعد اون به من میگه تنبل. بابا من تنبل نیستم دلیلی نداره برای یه میوه خوردن بخوام اذیت بشم دوست دارم همه چیز در دسترس ترین حالت ممکن باشه و راحتترین شکل ممکن من وقتی توی اون قسمتی که استاد میخواست غذا درست کنه اون چیدمان ادویه ها روی کانتر دیدم انقدر لذت بردم انقدر لذت بردم که نگو با خودم گفتم اره همینه این عالیه اصلا باید اینجوری باشه. درکل فکر میکنم این راحت طلبی یه حس مقدس توی وجودمه نمیدونم شاید بچه ها نظرشون مخالف این باشه ولی برای منکه اینجوری بوده وفکر میکنم یکی از دلایل مهم پیشرفت جهان همین بوده که بشر میخواد راحتی بیشتری تو هر زمینه ای تجربه کنه. البته یکم کمرنگ شده بود تو وجود من به خاطر باورای اشتباه ولی ممنونم از استاد و خانوم شایسته عزیز که این حس رو دوباره در من زنده کردید و دیدن این سریال باعث شد من برم این حس رو از ته وجودم بکشم بیرون دوباره پرورشش بدم.
اما یه کد دیگه که من با دیدن این سریال دارم مینویسم که استادم تو یکی از فایلای رایگان گفته بود ترکیب باور هم جهت با خواسته هاست که هر دوتاش داره همزمان با دیدن این سریال اتفاق میفته یعنی من میبینم خواسته در من شکل میگیره و به وضوح میرسه و همزمان باورش میکنم که میتونم داشه باشم چون شما دارین پس منم میتونم. یعنی ترکیب باور هم جهت با خواسته که منجر بشه به احساس خوب به قول استاد کن فیکون میکنه
من باید بکنم بریزم دور هرچی که منو محدود میکنه هرچی که مانع دید من میشه تا زیبایی های بیشتر ببینم با شجاعت با اقدام کردن و قدم برداشتن و بعد میبینم پاداش هارو و چیزی که من فهمیدم و بسیار بسیار بسیار مهمه و تا انجامش ندی خبری از پاداش نیست همین شجاعت به خرج دادن و گذشتن از ترس هاست و نشون دادن ایمان واقعی
یعنی اگه من همه کار بکنم باورارو بسازم ذهنمو جهت بدم در راستای خواسته خواسته هامو عرضه کنم به خداوند تجسم کنم اشتیاق سوزان داشته باشم و خلاصه همه کارای لازمو انجام بدم اما این تیکه پازلُ درست سرجای خودش قرار ندم فایده نداره باید از ترس هام بگذرم شجاعت به خرج بدم ایمان نشون بدم عمل کنم تا این چرخ دنده اصلی درست اسمبل بشه و ماشین حرکت کنه من الان قشنگ به این نقطه رسیدم هدفمو اون طرف پل دارم میبینم بهاش رد شدن از این پل ترس هاست امیدوارم که با ایمان بتونم هرچه زودتر از این پل رد بشم
برای همه بچه ها شجاعت و ایمانی پولادین آرزو میکنم…
نگاه زیبای یزدان عزیز:
استاد همیشه باور به “خوب تر” کردن دارن. مثلا اگه دارن یه کاری رو انجام میدن، این باور رو دارن که میشه از این راحت تر هم انجام بگیره و این باور باعث میشه هدایت بشن به راه ها وایده های راحت تر برای انجام اون کار. با دیدن زیبایی پارادایس شون، باور دارن که میتونه بازهم از این زیبا تر بشه و به همین خاطر هدایت میشن به سمت کارهایی که زیباترش میکنه!
حالا این هدایت خیلی جالبه … یه دفه نمیاد کلی ایده بده! هر بار یک ایده بهت پیشنهاد میده و اگه انجامش دادی، باز هم ایده ی بهتر و کارساز تر و زیبا کننده تری بهت میده! دقیقا وقتی قسمت اول تا اخر سریال رو میبینیم، ایده های مختلف به همین صورت بوده! و هر بار که استاد به هدایتش مبنی بر زیباتر کردن پارادایس چشم میگه و اجراش میکنه، ایده های بهتر و زیباکننده تر هم خودشونو نشون میدن.
اما شرطش چی بود؟! چشم گفتن به اون الهام… چشم گفتن به اون هدایت. و سپاس گفتنش! این سپاس گزاری و چشم گفتن یعنی چی؟ یعنی ایده ای که بهت گفته شد، با ایمان و اطمینان بدون شک چشم بگی و با اجرایی کردنش، از دریافت اون ایده الهی سپاسگزاری کنی! آره… و اونجاست که طبق قانون، شکرِ هدایت، هدایتت افزون کند! اونجا که عمل کردی به هدایتت، اونجاست که هدایت های بیشتر و بهتر گفت میشه چون با اجرا کردن قبلی، قدر دونستی و سپاسش گفتی!
این قانون رو به صورت عملی در تمامی قسمت های سریال میشه دید. این باور، به صورت بسیار زیبایی در قسمت های این سریال ریشه زده و بدون شک درتمامی قسمت های آینده هم هویداست! دقت کنین استاد اول با کدوم ایده در قسمت اول شروع کردن و به چه ایده هایی که نرسیدن! اما لازمه بگم ایده هایی که بهشون الهام شده بود، اجرا کردنش کار هر کسی نبود! منظورم سختی انجام کار نیست منظورم سختی در چشم گفتنه! منظورم ایمان و اعتماد به انجام دادنشه! محال بود حتی خودِ من، تصمیم جدی بگیرم که درختان اطراف دریاچه رو قطع کنم! به هزار و یک دلیل قدیمی و باور مخرب! اینکه حیفه. گناه دارن! سخته! فلانه بیساره! اما فقط یک ایمان و اعتماد به رب ودوده که باعث میشه بدون شک تصمیم به اجرای اون ایده بگیری و “هر طور شده” انجامش بدی و شک نکنی! حتی یک درصد! و همون ربی که ایمان و اعتمادت رو ببینه و اون تصمیم جدی تو برای عملی کردنش رو ببینه، محال ممکنه بذاره اون کارو به سختی انجام بدی!!
حالا بریم سراغ ایده بعدی که قرار بود نرده ها بریده بشه … باید اعتراف کنم تحت هیچ شرایطی امکان نداشت خوده من اجراش کنم! به هیچ وجه! حتی خوده من تا وسطای فیلم مخالف این کار بودم و همش درگیر بودم که ای کاش اتفاقی بیفته و این کارو انجام ندین! میدونم حتی اگه تصمیم به این کارُ میگرفتم، وقتی وسطای کار میدیدم که این نرده ها چقدر محکم و درست و اصولی نصب شدن، قطعا دست از کار میکشیدم! اما چرا ؟!
چون از بچگی به ما گفتن حیفه! کاش بدونم حیف یعنی چی و چرا دور و برم تمام افرادی که این کلمه رو مدام تکرار میکنن، جزء اقشار متوسط به پایین هستن و هیچ کدوم…. هیچ کدومشون به ثروت بیشتر نتونستن برسن! اما من دارم میبینم اطرافم دقیقا کسی که اعتقادی به حیف بودن نداشت، روز به روز در حال پیشرفت کردنه و یک قطعه اضافی تو خونش پیدا نمیکنی! کاش یک بار برای همیشه کلمه ی “حیف” رو از دایره واژگانمون تو ذهنمون دیلیت کنیم تا اینقدر درگیر این پیچک قوی نشیم که تمام جوانب زندگی رو در بر گرفته!
جا داره همینجا، تا یادم نرفته تحسین کنم اون ایمان و اطمینان و اراده ای رو که حتی وسط کار، وقتی دید راه حل اصولی برای بریدن نرده ها وجود نداره، نه تنها منصرف نشد، بلکه گفت از باقی ابزارهامون کمگ میگیریم و “”هر طور شده”” انجامش میدیم! من عاشق این اطمینان و ایمان در تصمیم هستم. عاشق این عدم تردید هستم. حالا هر تصمیمی میخواد باشه! هر تصمیم ریز یا درشت! عاشق این قدرت تصمیم گیری استاد هستم که بدون ذره ای تردید، پای تصمیم میمونه و هر اتفاقی بیفته، نگران نیست.
اما چرا واقعا؟! چه باوری پشت پرده چنین خصلتی هست!؟ بله درسته… چیزی جز ایمان؟ اما چه جنس ایمانی؟! ایمان به اینکه من این تصمیم رو گرفتم و بهم گفته شده انجامش بدم. پس پاش هستم! هر اتفاقی هم بیفته، خودش هدایتم میکنه چون فقط اراده و ایمان منو میخواد ببینه. هر اتفاقی هم بیفته، هدایتم میکنه که کار رو به نفع خودم تموم کنم. مثل اون اخر فیلم که استاد گفتن حتی اگه آب چوبا رو به ساحل نرسونه، خودم با قایق میبرم! فقط چنین باوری باعث میشه استاد این تصمیم رو با قاطعیت بگیرن و اجراش کنن و به اندازه همون ایمانه که نتایج خودشو نشون میدن و نتیجه ی فوق العاده ش رو هم دیدیم! من حیرت زده شدم از این کار و واقعا احسنت گفتم اول به اون ایده ناب الهی و دوم، کسی که با ایمان راسخ به راحت ترین نحو ممکن انجامش داد!
کاملا قدم به قدم دیدیم که استاد چقدر قشنگ هدایت شدن به انجام راحت تر کار! همون لحظه اول، وقتی دیدن اون اَره اولی کارمون رو راه نمیندازه، گفتن که با وسایل دیگه مون انجامش میدیم. رفتن سراغ اون اَره آشنای همیشگی که باهاش درختان رو بریدن. من داشتم به این فکر میکردم که چه طور میتونیم این نرده ها رو جدا کنیم چون واقعا راهی به نظرم نمی رسید که بشه همه رو باهم یک جا جدا کرد و تنها راهش این بود دونه دونه هر قطعه رو جدا کنیم. اما تو ببین هدایت خداوند رو …
دقیقا استاد به تیغه آهن بر هدایت شدن که میخ هایی رو میتونست ببره که به هیچ وجه با هیچ وسیله دیگه قابل دراوردن نبود چون در دل اون چوبا بودن! و تنها وسیله ای که میتونست اون کارو انجام بده، همین اره اهن بر و نازکی بود که میتونست لابلای اتصالات بره و اون میخ رو عین چوب ببره ( البته نه عین کره !) و این تایید خانم شایسته ی همیشه شایسته بود که سبب شد این ایده اجرایی بشه. و این باعث شد تقریبا نصف کار انجام بشه.
اما الهام بعدی، جدا کردن ردیف پایینی نرده ها بود که برای من دقیقا حکم همون پیچک درختای هرز اطراف دریاچه رو داشت! چون اول باید اون ردیف باز میشد تا راه برای بریدن تنه اصلی باز میشد. و باز هم تایید خانم شایسته ی شایسته رو برای اجرای این ایده دیدیم! و من عاشق نحوه برش اون ستون های اصلی شدم. به صورت کاملا اتفاقی ( که هیچ اتفاقی اتفاقی نیست ) تمام ستون ها رو به صورت مورب بریدن که ظاهر یکسان و زیبایی به ستون های بریده شده داده بود.
و الهام بعدی که تکه چوب هارو داخل آب بندازیم، برای من خیلی جالب بود. انگار خوده خدایی که ایده برش نرده ها رو داده بود، همون خدایی که مرحله به مرحله هدایتمون کرد به برش نرده ها، همون خدا در آخر اون تکه های بزرگ چوب رو تحویل گرفت و گفت ” بسپارش به من، حلش میکنم ” و باز هم تایید خانم همیشه شایسته بود که باعث شد باز هم این کار اجرا بشه و تمام قطعات به آغوش خداوند سپرده بشن!
دارم به این فکر میکنم که قانون “کبوتر با کبوتر باز با باز” که افراد هم فرکانس رو در یک مدار قرار میده، عجب نعمت لذت بخش و بزرگیه! تو ببین نعمتو … . درسته به صورت فیزیکی به استاد کمکی نکردن اما با فرکانس نابشون در لحظه، الهامات دریافتی استاد رو تایید کردن و همین تایید باعث شد استاد به طرز خیلی راحت تری کار رو انجام بدن.
حالا بریم سراغ قسمت جالب و مهیج فیلم که این قسمت رو خیلی هیجان انگیز تر از همیشه کرد! درست جلوی دوربین، درست در درست ترین زمان، اون چکش آشنای همیشگی مون وارد آب شد و با حباب های ریزی که بر جای گذاشت، نوید یک تضاد قشنگ اما آشنا رو داد! درسته … . مطمئنم شما هم همون ایده من بلافاصله به ذهن تون رسید! همون آهنربای هیولای قسمت های قبلی که قدرتش برامون کاملا ملموس و آشناست! میدونین دارم به چی فکر میکنم … . که مگه میشه اینقدر جالب! دقیقا همون چکشی که در قسمت های قبل، با آهنربا بلندش کردیم افتاد توی آب! یه چیزی بگم … . اگه همون موقع همین چکش رو با آهنربا بلند نمی کردین و همین چکش جلوی چشم خودم داخل آب نمی افتاد، باور نمیکردم این معجزه رو! با خودم میگفتم همه چی برنامه ریزی شده بوده! اخه مگه میشه دقیقا همون چکشی با آهنربا بلندش کردیم داخل آب بیفته! دقیقا همون آهنربایی که استاد توی اون قسمت گفتن میتونیم باهاش هزار جور شی فلزی رو از ته دریاچه بیرون بکشیم! یعنی حتی ایده ی بیرون کشیدن این چکش، از قبل به استاد گفته شده بود و دقیقا به همین خاطر بود که با شوق و ذوق گفتن کلی ایده برای بیرون کشیدنش دارم! اما آره برنامه ریزی شده بود! یک برنامه ریزی دقیق! ولی نه برنامه ریزی استاد! بلکه برنامه ریزی خداوندی که استاد برنامه ریزیه!
خدایا شکرت
واقعا باورم نمیشه کلاس آموزش، فیلم آموزشی تا این حد جذاب و مهیج و لذت بخش بشه! اونم نه با هیچ برنامه ریزی قبلی خاصی … بلکه خودِ خدا که استاد برنامه ریزیه، در درست ترین زمان ممکن هر آنچه لازم باشه وارد فیلم میکنه. از هماهنگی مه و خورشید فلک برای زیبا شدن فیلم بگیر تا اتفاقات مهیج ! حتی اون صدای بلبل محشری که در تمام قسمت ها، بهترین موزیک بک گراند رو اجرا کرده کار خداست و قابل تحسینه! میدونین چرا …. چون حتی ساخت چنین سریالی خودش یک هدایت بوده و مسلما خوده خداوند در تمامی قسمت ها جلوه ش رو نشون میده و تمامی پدیده ها رو براتون هماهنگ میکنه.
من دلم میخواد تحسینتون کنم استاد … تحسین این حجم از ایمان و اطمینان در اجرای هدایت ها در راستای زیباتر کردن بهشت! همین که وقتی ایده ای به ذهنتون خطور میکنه، شما بی درنگ و بی ترید برای اجرا کردنش دست به کار می شید و با نشون دادن این ایمان و اطمینان، هدایت ها و ایده های ناب الهی رو هی بیشتر و بیشتر میکنین. و جالبه …. چنین ایده ها و الهاماتی هر کدوم حکم قطعه ی پازل بینهایت زیباسازی پارادایس رو دارن و با انجام دادن هر ایده، هر قطعه رو سر جاش میذارین. هر قطعه به تنهایی، زیباییِ خیره کننده خودش رو داره و زمانی که قطعات در کنار هم قرار میگیرن، این زیبایی با نمایش یک گالری از ایده های اجرا شده، دوچندان میشه و نتیجه رو با زیبایی خیره کننده ای نشون میده.
زیبایی …چقدر دوست دارم این زیبایی رو که از خودِ خداست و عاشق کسانی هستم که عاشق زیبایی هستن! خصوصا شمایی که هیچ سقف و محدودیت خاصی برای زیبایی قائل نیستین و این باور محشر رو در قالب سریال بینهایت مهیج زندگی در بهشت، به نمایش گذاشتین.
باوری که میگه حتی اگه بهشت هم باشه، میتونه زیباتر و زیباتر بشه و خداوندی که، عاشقانه هدایت میکند کسی را که زیبایی بخواهد.
نگاه زیبای شایان عزیز:
سلام به همه هم فرکانسی های عزیزم
به محض اینکه استاد گفتند میخایم نرده ها رو ببریم سریع با خودم گفتم نکن این کارو بد میشه. و به ذهنم اومد چقدر از تغییرات زندگی رو باید انجام میدادم و از ترس اینکه اوضاع بدتر نشه انجام ندادم چرا از هر تغییری میترسیم؟! گاهی اوقات بد نیست که حتی اگه فکر میکنیم تغییری بد هم هست انجام بدیم تا شجاعت تغییر کردن رو پیدا کنیم و بتونیم با تغییراتی که به اختیار ما صورت نمیگیره هم کنار بیایم و بپذیریم.
نکته جالب اینکه استاد بارها توی مسیر رسیدن به هدف ابزارها و روش حذف نرده ها رو تغییر دادن ولی هدف رو تغییر ندادن و همینطور که پیش میرفتن هدایت میشدن به مسیرهای ساده تر و کارامدتر مثل انداختن نرده ها به آب به جای اینکه اونها رو از داخل منزل بیرون ببرن. برای من درس بزرگی بود که کمالگرا نباشیم و در ابتدای کار نیاز نیست همه جوانب کار برامون مشخص باشه در طول مسیر رسیدن به هدف، هدایت میشیم به راههای کارآمدتر و در عین حال ساده تر
اما اون قسمت که چکش توی آب افتاد پر از درس بود استاد بدون وقفه به کار ادامه دادن و نذاشت توجهش از هدفش دور بشه در حالی که اکثر ادما وقتی همچین اتفاقی توی مسیر هدفشون رخ میده یا دست از کار میکشین و یا فوکوس میکنن روی اتفاق بدی که افتاد و این حالشون رو خراب میکنه و فرکانس منفی ارسال میکنن. بعد ازینکه استاد به هدف رسید برای چکش هم راه حلی گفت دارم که احتمالا با اهنربا میخان مثل ماهی شکارش کنن. و درستش هم همینه که از مشکلاتی که پیش میاد یه مقدار فاصله بگیریم و بعد با ذهن باز در مورد حلش تصمیم بگیریم.
حتی اون قسمت که زنبور هم داشت اذیت میکرد باهاش نجنگیدین و ازش فاصله گرفتین تا خودش بره و بعد که اومدین بیرون اثری ازش نبود. برای من این درسو داشت که گاهی اوقات لازم نیست با موانع و مزاحمتهایی که درحین کار پیش میاد بجنگیم کمی ازش فاصله بگیریم محو میشه
و اما درس کلی : چقدر خوبه که موانع رو حذف کنیم تا دید بهتر و زیباتری نسبت به وضعیت موجود پیدا کنیم و لذت بیشتری ببریم
نگاه زیبای محمدعلی عزیز:
به نام خدا
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان❤️
قبل هرچی بگم اول صبح که بیدار شدم هوای ابری و خنک و عالی بود منم عاشق این هوا سریع شکرگزاری کردم، موتور ذهن روشن کردم که امروز به روز فوق العاده است، بعد سپاسگزاری نوشتم بخدا یه پول جزیی باید بهم بدن، چند روز طول کشید، گفتم انرژی مثبت امروز زیاده تو شکرگزاریم بابت گرفتن پول، بابت اون شخص از خدا تشکر کردم بخدا چند دقیقه بعد پول واریز شد، و گفتم خدایا شکرت قانون مثل همیشه جواب میده و انرژیم بالاتر رفت و بعدشم که قسمت بعدی زندگی در بهشت سوپرایزم کرد.
نمیدونم حکمت این دیدگاهی که مینویسم و پاک میشه چیه؟ ولی میدونم حکمتی داره، من میگم خدا مثل برگه امتحانی از من میگیره میگه بهتر بنویس، بزرگتر شو، تو باید رشد کنی، خودت را بکش بالا. مگه استادت عباس منش نیست، خب تو که هر روز میبینیش داره بهت درس میده اونم به روش عملی، با روشی که خودش داره زندگی میکنه، مثالهای واضحش تو زندگیش مشخصه. منم میگم چشم خدا دوباره مینویسم، دوباره میخونم، دوباره فایل میبینم، خدایا شکرت برای درک جدیدم
موضوع امروز: آموزش برداشتن حصارهای زیبایی هست که جلو دیدن زیباییهای بیشترُ میگیره
لازمه کار: داشتن شجاعت و یه تصمیم قوی به سبک استاد عباس منش ،،نترس بودن ،،خستگی ناپذیر ،،ابزار مناسب کارآ و همراهی یه عشق، یه مهندس ناظر، یه همدم همیشگی یه مغز پر ایده به نام خانم شایسته عزیز
با نام خدا شروع میکنیم، مهندس ناظر مثل همیشه میگه شرایطُ بررسی کردی؟ و اونور استاد همیشه آماده میگه بله ،،چه زوج همه فن حریفی خدایا شکرت. استاد واقعا شما چقدر رشد کردید که همونجوری که همیشه میگید برای مدت طولانی تو یه شرایط هر چند عالی و زیبا نمی مونید،،همیشه دنبال یه چالش جدید ،،و حالا انجام یه کار متفاوت، اگه ما باشیم میگیم باید دور خونه حصار باشه ،بچه نیفته ،مهمان میاد، نکنه ال بشه و ….. ولی استاد میگه من بهشتُ برای لذت خودم میخام این بهشتی که من ساختم ،،من دوست دارم هیچ چیز اضافی نباشه ،،هرچند اصولی، ولی نباید جلوی لذت بردن منو بگیر ،،من تکاملمو طی کردم ،،من این ثروتُ برای این درست کردم که از زندگیم لذت ببرم و امروز به این نتیجه رسیدم که باید این حصارهای چوبی مثل اون درختها برداشته بشن قاطع و مصمم به الله اکبر.
واقعا یه جاهایی باید برای دیدن زیباییها بیشتر انعطاف پذیر بود ،،و این ذهن بزرگ و زیبا بین میخاد، استاد حتما اون پلن آخر کار را دیده ،،اون تصویر آخر رو ساخته و حالا مصمم شروع به تخریب میکنه. بی تعارف شروع کاری که خیلی از ما با همین ابزار و حتی قوی تر انجام نمیدادیم، بهتر بگم خودم با شروع کار که چکش استاد رفت تو آب، حالا برداشتهای من: انگار قسمت نیست، حیف هست، این چوبها گناه دارن، بابا خدا میگه بیخیال، اینا محافظ جانت هستن و هی…..
تو یه لحظه دیدگاه خانم شایسته و استاد ،،خندیدن و ماندن چند حباب خالی از چکش و هم نشین شدن با ماهی ها به همین سادگی بعد استاد با چکش میخ کش خندان خندان ادامه میده. بخدا اینا همون چیزهایی هستن که الان استاد تو بهشت هست. اینجا کلا این فاصله ها همینجوری درست میشن ،،مگه اینا میتونن جلوی استاد بگیرن ،،استاد اولش گفت یه شجاعت میخاد. کلا استاد با ۲ ابزار مناسب، داره تمام این کار انجام میده ،،بس تو این مدت کار انجام داده دیگه ابزار اضافی نمیخاد ،،چند لحظه فکر میکنه و شروع قدم به قدم ،،برش میزنه ایده بعدی میاد او چوبهای پایین اول برداره ،بعد ستون میزنه، سیم برق جدا کنه وجلوتر نشونه خدا با اون چوب روی آب که میگه تو سهم خودتو انجام دادی منم بهت میگم چجوری کار آسونتر میشه ،ببر بنداز رو آب ،،بزار طبیعت سختیش را انجام بده ،،آب خودش میبره به مقصد البته بازم از چشم عزیز دل این زیباییها و این نشانه ها مخفی نیستن. بابا به شما باید گفت استاد راحتی ها. اون دیالوگ ماندگار استادم که همیشگی شد ،،به قول خانم شایسته با اون صدای زیبا ببر آقا ،،ببر
بازم برخورد به یه تضاد شیرین فرار از زنبوری که خدا فرستاده که خستگی از بدن استاد عزیزم بره ،،از پشت اون شیشه ها حالا اون ویو دیدن داره ،،آه خدای من شکرت چقدر زیبا ،خدایا شکرت همینه و حالا اون انرژی لازم که استاد میگیره و میره سراغ نرده های بعدی،، گور بابای زنبور میدونید چرا ،،چون هدف جلو چشمهاشه ،،چون بهشتش نمایان شد ،،تصویرش در حال کامل شدن نزدیک پایان کار شده این میشه نیروی محرک همون فرار از زنبور خدایا شکرت چقدر بزرگی. دیگه الان برداشتن مانع های بعدی مثل آب خوردن شدن ،،یعنی دوست داری اون نردهها را مثل بلدوزر از ته بکنی وقتی استاد داره از دیدن این زیبایی لذت میبره.
کلا یکی از رموز موفقیت استاد همین شوخ طبع بودن در حین کار هست ،،خیلی ساده میگه میخنده و هی چرخ روانتر و روانتر میشه استاد تو دستت تو دست خداست نگران هیچ چیزی نباش و البته نیستی ،لبه پرتگاهم که باشی ،دلت قرص هست. خانم شایسته هم مثل همیشه در کنارت هست با اون تشبیه کردن ،و مثالهای خفنش ،،و حالا چوب های کشتی نوح. که البته بی مورد هم نیست ،چون کسانی سوار براین چوبها هستن که دنبال رو آن مردان و زنان بزرگ هستن.
و در آخر درسهایی که استاد یادآوری کردن: زندگی همونجوری که ادامه داره، در همه لحاظ باید جریان داشته باشه، اگه زیبا هست، باید دنبال زیبایی بیشتر باشیم، دنبال بزرگتر شدن چون نعمتهای خدا و این جهان بیشمارند و پایانی ندارن. و خراب کردن خیلی راحت تره و زیباتر اینکه میگن هنری هم ندارم خراب کردن ولی بعضی خراب کردن به دنبالش زیبایی هست مثل همین برنامه امروز و بازم ایده هایی که تو مسیر کار نمایان میشن
و آخرشم این که نمایان شد اون تصویر مورد نظر اون نقاشی زیبای خداوند ،خدایا شکرت. حالا باید دیگه پارو نزد واداد حالا باید مثل همین چوب ها رها کنی و لذت ببری از این زیبایی ها
استاد فقط اون آهنربا خفن من میبرم دنبال اون چکش میگردم ،،حال میده لبه این بالکن بشینی بازی بازی دنبال اون چکش بگردیم ،،خدا را چه دیدی شایدم گنجی ،تفنگی ،پیدا کردیم
و یه نکته استاد اونجا که گفتید به خانم شایسته ۳نفره میتونیم چوب ها را جابه جا کنیم ؟نفر سوم کیه؟؟ خدا کنه مایک باشه من بیصبرانه منتظر دیدنش تو این بهشت زیبا هستم
با آرزوی زیباییهای بعدی خدا نگهدار❤️
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD383MB25 دقیقه
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 8109MB25 دقیقه
به نام خداوند مهربان
سلام و عرض ادب خدمت استاد و خانم شایسته عزیز
سلام به دوستان گرامی
خدا رو شکر میکنم که صبحم رو با دیدن زندگی در بهشت و نوشتن کامنت شروع کردم.
در این روز زیبا، استاد عزیز و یار همیشگیاش در حال بهبود این بهشت زیبا هستند.
این دفعه میخوان نردههای چوبی رو بر دارن تا زیبایی های بهشت رو بدون مانعی به راحتی ببینند.
سری قبل که درختان، شاخه های اضافی و علف های هرز رو کندند.
حالا میخوان این منظره زیبا رو به راحتی ببینند و لذت ببرن.
خدایا شکرت واسه ابزارهای کاربردی استاد.
واقعا ارزش ابزار، اینجا خودش رو نشون میده.
طبق معمول استاد میره تو دل کار و اقدام میکنه، و مرحله به مرحله بهش الهام میشه که چه کار کنه.
اره چوب بُر و اره آهن بُر هر کدوم کارش رو به خوبی انجام میده. مثلا استاد از اره آهن بُر برای بریدن میخ استفاده میکنه.
خدایا شکرت تو دل کار به استاد الهام میشه که اول ستونهای نرده رو ببره.
و به راحتی نردهها کنده میشه و استاد میگه که بندازیم توی آب تا جریان آب به راحتی اونو به ساحل برسونه.
چون واقعا سخت و مشکل بود که این حجم از چوب رو بخوان با خودشون حمل کنند و از اونجا ببرن بیرون.
به همین راحتی بهشت زیبا رو از کلبه ی قشنگ میشه دید و لذت برد.
خدایا شکرت که رویای استادم به واقعیت تبدیل شد.
خدایا شکرت بخاطر دیدن رابطهی عاشقانه ی استاد و عزیز دلش.
در پناه الله عشقتون پایدار و همیشه بدرخشید
به نام خداوند مهربان
سلام و عرض ادب خدمت استاد و خانم شایسته عزیز
سلام به دوستان گرامی
خدا رو شکر میکنم که صبحم رو با دیدن زندگی در بهشت و نوشتن کامنت شروع کردم.
در این روز زیبا، استاد عزیز و یار همیشگیاش در حال بهبود این بهشت زیبا هستند.
این دفعه میخوان نردههای چوبی رو بر دارن تا زیبایی های بهشت رو بدون مانعی به راحتی ببینند.
سری قبل که درختان، شاخه های اضافی و علف های هرز رو کندند.
حالا میخوان این منظره زیبا رو به راحتی ببینند و لذت ببرن.
خدایا شکرت واسه ابزارهای کاربردی استاد.
واقعا ارزش ابزار، اینجا خودش رو نشون میده.
طبق معمول استاد میره تو دل کار و اقدام میکنه، و مرحله به مرحله بهش الهام میشه که چه کار کنه.
اره چوب بُر و اره آهن بُر هر کدوم کارش رو به خوبی انجام میده. مثلا استاد از اره آهن بُر برای بریدن میخ استفاده میکنه.
خدایا شکرت تو دل کار به استاد الهام میشه که اول ستونهای نرده رو ببره.
و به راحتی نردهها کنده میشه و استاد میگه که بندازیم توی آب تا جریان آب به راحتی اونو به ساحل برسونه.
چون واقعا سخت و مشکل بود که این حجم از چوب رو بخوان با خودشون حمل کنند و از اونجا ببرن بیرون.
به همین راحتی بهشت زیبا رو از کلبه ی قشنگ میشه دید و لذت برد.
خدایا شکرت که رویای استادم به واقعیت تبدیل شد.
خدایا شکرت بخاطر دیدن رابطهی عاشقانه ی استاد و عزیز دلش.
در پناه الله عشقتون پایدار و همیشه بدرخشید
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
«وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ»
«أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ »
———————————-
سلام استاد جان
وقتی اون نرده ها بریده شد فضای روبرو دیده شد اصلا انگار من اونجا بودم قلبم باز شد ، واقعا تحسین میکنم که نخواستین طبق سلیقه سازنده خونه زندگی کنین ، چقدر خوبه نگاهمون همیشه این باشه که میشه همه چیز بهتر و عالیتر باشه ، میشه با تغییرات کوچیک لذتهارو فراوانتر کرد ، میشه تابع شرایط نبود و تغییر ایجاد کرد.
خدایا شکرت برای رابطه پر از عشق و احترام استاد و مریم
خدایا شکرت برای ثروتی که نتیجه اش لذت بیشتر و نزدیکی بیشتر به خودته
خدایا شکرت که عاشق آدم های ثروتمند هستی و ثروتمند شدن آسان ترین کار دنیاست
خدایا شکرت برای ثروتی که داشتنش باعث خرید کلی ابزار عالی و راحتتر شدن کارها میشه
سپاسگزار خداوندم برای یه تمرکز دیگه بر نکات مثبت یه قدم دیگه برای رسیدن به احساس خوب یه حرکت دیگه برای استمرار در ادامه تعهد به عمل به هدایتها که اصلا جالبه حتی در دیدن و گوش دادن فایل ها انگار همزمانی ها رخ میده الهی شکرت
خدایا شکرت برای اومدن نشونه ها
خدایا شکرت برای شروع تغییراتی که مدتهاست منتظر بودم
خدایا شکرت برای هدایتها و حمایت هات
خدایا شکرت برای اینکه دارم بوی خواسته هامو میشنوم ، شکرت داره ممنتوم ها به سمت رخداد های خوب میره ، خودت مدد کن ادامه اش بدم.
إیّاک نعبد و إیّاک نستعین إهدنا الصّراط المستقیم
بنام خدایی مهربان
سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیزم
سریال زندهگی در بهشت 8
_ واوا استاد جان عجب ایده ، استاد این عادت تان که همه چیز را بهترینش را میخواهید و در بهترین حالت، من خیلی میپسندم.
_ برانی هم به زیبایی اینجا میافزاید.
_ عجب ابزارهای عالی برای کار کردن دارید خدایا شکرت
_ چقدر عالی نشانه خداوند را متوجه شدید و چوبهارا انداختید در آب .
_ تشویق ها و شوخی و خنده هردوتایتان را دوست دارم ، نظرات خانم شایسته عزیز به استاد همش عالی است .
_ چی ویوی شد عالی شد .
_ هر جای زندهگی ما نیاز به بهبود دارد ، ایده ها میتواند بهتر و بهتر باشد
_ خراب کردن آسانتر از جور کردن است .
_ بهبود های پیوسته میتواند در مدت طولانی نتیجه شگفت انگیزی را داشته باشد.
خدایا شکرت
به نام خدا
سلام
جسارت برای انجام ایده حذف نرده ها
دوباره استاد با دست پر از ابزار های حرفه ای واسه هر کاری
استاد عزیز شما تو کوچکترین کارها هم دنبال نشانه ای از هدایت خدا میگردی
مثل انداختن چوب های سنگین تو اب
خوب شد ها خیلی قشنگ شد
کلی لونه زنبور و حشره هم از بین رفت
چرا ما هم عادت کردیم همه جا باید نرده باشه وقتی برداشته شد خیلی فضا زیباتر شد
درس عمل کردن به این ایده
اول خیلی جای کار داره برای بهبود همه جای زندگی ما
هر جایی درست میکنی میبینی جاهای دیگه هم میشه درست کرد قشنگتر کرد
دوم خراب کردن خیلی راحت تر از درست کردن
سوم ایده ها همیشه میتونه بهتر باشه
مثل ایده چوب ها راحت ترین راه این بود بندازی تو آب آب ببرش کنار ممکن به ذهن بیاد که اگه اونی که ما میخاییم نشد چی ولی استاد تو فکر و حرفش اونی که میخاد میگه حتی نقشه میکشه بعد که رسید اینو میسوزونیم و یا کارهایی میشه باهاش انجام داد
یکی یکی ایده های جدید هم میاد مثل با قایق کشیدن
فاطمه کار شروع کن و ببین
چهارم رویای زیبا استاد به حقیقت پیوست
دست به عمل شد نتیجه دید یا اونی که میخاد میشه یا تجربه کردی و میگذری ازش
استاد شما هم خیلی با سلیقه ای ایده شما واقعا زیبایی حیاط خونت چند برابر کرد مثل تابلو نقاشی شده
باید پارو نزد وا داد
فاطمه پارو نزن آرام بگیر بشین روی دوش خدا بزار خدا ببرت به سمت خواسته ها
سلام به همه دوستای خوبم
چقدرر کیف کردم با این سریال چه حس خوبیه وقتی ایده ای ب ذهنت میرسه رو عمل میکنی و نتیجه شگفت انگیز میشه .
ایده ای ک با طی کردن تکامل باشه حتما خدا هدایتت میکنه .
یکی از دلایلی ک من فقط استاد عباس منش رو دنبال میکنم اینکه واقعا هر چه رو ک آموزش میدن رو زندگی میکنن باهاش ، حرفایی نیست ک جایی خونده باشن ، این حرفایی ک ما میشنویم زندگی واقعی ایشون هست
نمونه اش تو همین فایل بود :
یک اینکه میگن اگر ب جایی رسیدی ک خوب بود بدون ک از این بهتر هم میتونه باشه ، دریاچه باهمون نرده ها هم زیبا بود ولی استاد خواستن باز بهتر بشه ، مثل همه مهاجرت هایی ک داشتن ب سمت زیبایی های بیشتر
ودیگر اینکه میگفتن من همیشه با الهاماتی ک دریافت میکنم کار و مسیرم رو انتخاب میکنم و هیچ وقت برنامه ای از قبل نمیچینم درواقع باور ب هدایت الله رو توو همین فایل از ایشون دیدیم واقعا وقتی اومدن این کارو انجام بدن هیچ برنامه ای نداشتن ک چطور میتونن ایده رو عملی کنن جلو دوربین یکی یکی ابزارها رو تست کردن و هر بار هدایت شدن ب راه آسان تری
و سپاسگزاری ک حس میکنم بخش بزرگی از زندگی استاد و مریم جان عزیز هست ، با دیدن اینهمه زیبایی ب قول استاد هیچ وقت براشون بدیهی نشده و اون رو یک معجزه میدونن
اینها نشان از یک ایمان قوی هست ، اعتماد ب خدایی ک میدانی همواره کنارتوست و تو رو هدایت میکند ب مسیر درست ، آدم های درست ، ابزارهای درست و انتخاب های درست و ….
و چقدررر زندگی شیرین میشود وقتی همچین ایمان قوی داشته باشیم
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام وقتتون بخیر
استاد عزیزم خانم شایسته مهربانم وقتتون بخیر و شادی
امروز روز هشتم تعهد ام رو انجام دادم
خدایاااااا شکرت
چقدر این فایل ها ارزشمند هستند
قطعا الان بهترین ین زمان برای شروع این تعهدات بوده..چون درکم بیشتر شده چون هدفهای من مشخص تر شده چون میدونم چه آگاهی تو این فایل ها هست
چون میدونم باید دید تا برای ذهنم منطقی بشه
باید رابطه عاشقانه رو دید و تحسین کرد تا وارد زندگیت شه
باید نحوه سپاسگزاری رو دید تا بدونی به همین راحتی حین کار وقتی سوپرایز شدی بدونی از طرف خدا خودش هست و خداروشکر شکر کنی از روی درک نه عادت
باید دید تا بفهمی جهان چه نعمت های داره
چه چیزهای تو همه جای جهان وجود داره که حتی اسمش رو هم نشنیدیم
خدایا شکرت
زیبایی های این فایل
طبیعت زیبا پردایس و پروژه جدید برای دیدن زیبایی های بیشتر اطراف
بعضی وقتها مانع ها رو میدونیم چیه اما برای رفع کردنش پشت گوش میندازیم و سخت میدونیم..
حالا استادی داریم که میگه تو حرکت کن ایده ها قدم به قدم میاد فقط اجازه بده صدای هدایت رو بشنوی..قلبت رو برای دریافت باز بزار و سر تعظیم براش فرود بیار و بگو چشم..هر چی تو بگی
ما به تو اعتماد داریم
پله پله هدایت ها آمد. و بهراحتی محیط پاکسازی شد
فقط استاد ایده ها رو اجرا کرد..نتیجه فوقالعاده ارزشمند
خدایا شکرت برای این ویو زیبا
برای این همه قشنگی
برای این آرامش دریاچه
برای بروونی
برای عاشقتم گفتن های دو معشوق
برای احترام گذاشتن متقابل
برای قدرت ابزار
برای باطری های ابزار که قوی هستند و صددرصد زمان شارژ خوبی رو نگه میدارن
خدایا شکرت برای ایده انداختن تو آب.. دیدن هدایت این ایده
چشم ها رو باید برای هدایت باز گذاشت
خدایا شکرت که زندگی آنقدر راحت و لذت بخش هست و تمام کارها در آرامش و احساس خوب انجام میشه
الهی شکرت برای دیدن این فایل
در پناه امن خداوند مهربان شاد باشید و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت
سریال زندگی در بهشت | قسمت 8
صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ
اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونیها
با درود و وقت بخیر خدمت همه ی دوستان عزیزم و استادان نازنینم
خدایا شکرت که بازهم فرصتی بهم داده شد تا کامنتی بنویسم و ردپایی در این قسمت از فایل به جای بگذارم
نکات مهم این قسمت
ارزش ابزار …
با ابرار آلات مختلف میشه کارها رو پیش برد . حتی اگر چکش بیوفته توی آب ولی از ابزارهای دیگه میشه استفاده کرد که کاربردی تر هم هست .. و استاد تردیدی برای ادامه. دادن و بریدن نرده نداشتن .. شاید اگر من بجای استاد بودم . به تصمیمم تردید پیدا میکردم و پیش خودم میگفتم این یک نشانه است که چکش افتاده توی . آب . و یا مثلا میگفتم این نرده ها آنقدر محکم ساخته شده که باید یک عمر کار کنه . و یا آن زنبور وقتی عصبانی شد که لونه ش خراب شده . شاید از آیده ام صرف نظر میکردم ولی استاد به کارشون ایمان داشتند و به هدف و خواسته و نتایج شون ایمان و یقین داشتن. و وقتی من نتیجه رو دیدم واقعا لذت بردم و این کار استاد رو تایید و تحسین کردم .. واقعا عجب منظره ی شگفت انگیزی شد . دیگه هیچ مانعی برای لذت بردن و دیدن زیبایی های بیشتر وجود نداشت .. واقعا درس خوبی برام داشت اینکه وقتی بتونم نتیجه رو در ذهنم تجسم کنم مطمعنان تریدی در خواسته ام نخواهم داشت
نکته ی بعدیش این بود که استاد قدم به قدم برای بریدن نرده هدایت شدن و این قدم به قدم از آره چوب بر . به آره ی آهن بر و بریدن میخها و . و چکش و و بعدش اینکه از کجای نرده شروع کردن به بردن و بعدش جدا کردن آن پریز برق و بعدش اینکه آن نرده رو انداختن توی آب . خیلی جالب بود !! تمرکز استاد فقط به خواسته شون بود برای همین لحظه به لحظه برای رسیدن به هدفشان هدایت شدن . خدا رو شکر ..
و یکجورایی با خداوند تقسیم کار کردند و خداوند آسان کرد ایشون رو به آسانی های بیشتر رر خدایاا شکرت..
در آخر هم از زبان تصاویر میشد فهمید که تمام این کارها ارزششو داشت . واقعا تحسین کردم این ویوی نازنین بینظیر رو .. بقول خانم شایسته دریاچه رو خط خطی میدیدم !!!
چقدر خوبه که از قید و بند این محدودیت ها بتونیم خودمون رو رها کنیم .و رها کردن یکی از باورهای محدودیت های ذهنی است که باید روی این موضوع هم کار کنم تا جهان من رو بسمت زیبایی های بیشتر و راحتی و آسونی های بیشتری هدایت کند
خدایااا شکرت
من باید همیشه از خودم سوال کنم اینکه ..
چطور از این قشنگتر ؟؟؟؟
چطور از این راحت تر ؟؟؟
چطور از این آسان تر
خدایاااا نمیدونم چطوری ؟؟؟؟خودت منو لحظه به لحظه هدایتم کن بسمت زیبای های بیشتر . و لذت بخش تر و آسانتر و بقیه ی کارها رو هم خودت برام انجام بده .
خدایا من رو آسون کن برای تسلیم و رها و آزاد بودن در برابر خودت و خودم و خواسته هام
برای دیدن زیبایی های بیشتر استاد گفتن نرده های چوبی رو ببرند و بعدش ایده آمد که بندازش توی آب . لازم نیست زحمت بکشی و به خودت سختی بدی و حملش کنی . بندازش توی آب خودش میره و با کمک باد ملایم خودش زحمت رساندنش به ساحل رو می کشه .. و اگر هم نشد با قایق بسمت ساحل میکشم احسن استاد جان . که قایق هم یکی از آن ابزاری است که. فوق العاده ارزشمند هست و اینجا هم باید بگم قایق شخصی داشتن هم خودش بتنهایی یک ابزار فوق العاده. کاربردی و لذت بخشی است که کارها رو برایمان آسان و آسان و فرح بخش میکنه .خدایااآاا شکرت قایق سواری شخصی ام رو آرزوست . این هم یکی از آن خواسته های است که باید توی دفتر اهداف و آرزوهایم بنویسمش
ای خالق جهان هستی کمکم کن هدایتم کنی تا برای همه چیزهای خوب و عالی در بهترین ها باشم و چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و با نتایجم صحبت کنم
خدایاااا شکرت که همه ی کارهایم و همه ی امورات زندگی ام رو به سادگی براحتی به آسونی و سهولت و به زیبایی و عزتمندانه و از کوتاهترین مسیر چیده مان و برنامه ریزی و هماهنگ و هندل کرده ای و سر و سامانم بخشیدی قبل از اینکه من برسم قبل از اینکه من نگرانش باشم قبل از اینکه ضرر و زیانی باشه مسیر را برایم سهل و آسان و هموار کرده ای
خدایا شکرت که همواره پشتیبان و حامی و محافظ و هدایتگر من هستی خدایا شکرت ..
_خدایاااا شکرت تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی و انرژی و سلامتی و پول و ثروت و تداوم و پایداری و تمرکز. و نعمت و خیر برکت می خواهم
IN GOD WE TRUST
ما به خداوند اعتماد داریم
IN GOD WE TRUST
به نام هدایت الله
سلام خدمت خواهر عزیزم رویا دوست ارزشمند و توحیدی وفعال سایت
از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر لذت بردم از این درک وآگاهی خوبت وخیلی ساده وروان انرژی خوبت رو من از نوشتن شما میتوانم حس کنم ولذت ببرم
آنقدر خوب بودی دختر که کامنت خوبی برای رد پا برای خودت به جا گذاشتی امیدوارم همیشه بدرخشید و بهترین نتایج را در زندگی خود داشته باشید
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
به نام خدایی که به تنهایی کافیست.
سلام به اهالی مهربان بهشت.
خدای من بهبودها ادامه داره این بهشت باز هم می تونه بهشت تر بشه.
استاد خودش رو سپرده به خدا و خدا هدایت می کنه الهام می کنه و استاد می گه چشم و حتما که نتیجه بهترین هست.
عاشق این رابطه قشنگتون هستم استاد نظر می خواد و مریم جان تایید می کنند صد در میلیارد.
لحظه ای که چکش افتاد و مریم جان با خنده از حبابها فیلم گرفتم گفتم اگر من بودم غر می زدم چرا حواست نبود این نشون از رابطه زیبا و هم فراوانی وثروت در زندگی استاد می ده وقتی ثروتمندی چرا باید برای یه چکش اعصابت خورد بشه.
و چقدر زیبا شد چقدر چشم نواز شد و چطور تونستید بگذرید از این نرده ها اگه من بودم دلم نمی اومد و هزارتا فکر می کردم خطرناکه نرده ها حیف هستن بعدا پشیمون بشم چی و…..
و خدا می دونه این بهبودهای کوچیک می خواد ما رو به کجا ببره کافیه دست به کار بشیم حرکت کنیم والهامات رو گوش بدیم و باور کنیم که کار سخت نیست کار می تونی به راحترین شکل ممکن انجام بشه اگر به خدا بسپاری.
خدایا شکرت
به نام خداوند بخشاینده و مهربان
سلام
اول بگم که چقدر شما دو استاد عزیزم رو تحسین می کنم برای این تصمیم شجاعانهای که گرفتید و به الهامتتون دارید عمل می کنید
دوم اینکه چقدر خوب قانون تکامل رو رعایت می کنید و نرفتید از همون اول ارههای خیلی بزرگ و سنگین بخرید و با همون ابزار آلات سبک تر که کنترل کردنش هم برای افراد غیر حرفه ای راحت تر هست شروع کردید و خب ما توی قسمت های بعدی می بینیم که هربار خداوند شما رو هدایت می کنه به مدار های بالاتر و ابزار های حرفهای تری مثل همون اره های بزرگ رو میده
دوم اینکه چقدر این رابطهی عاشقانه و با صلح درونی شما زیباست چقدررر تحسین برانگیز و فوق العاده هستید
چقدر این کار ها رو برای خودتون لذت بخش کردید و دارید واقعاً تفریح می کنید
استاد جان ببخشید من خیلی برای شما احترام قائلم ولی هربار که این قسمت رو می بینم ، اون لحظه چکش می افته تو آب خندم می گیره ، امیدوارم درک کنید منو :))
حالا جالب تر این که خانم شایسته میگه ماهی ها فقط یه چکش می خواستن که بکوبن تو کلهی اون یکی :))
خلاصه حسابی خندیدم ، مرسی ازتون
باز هم یه درس دیگه اونم اینکه چقدر شما خوب نشونه ها رو می بینید و بهش توجه می کنید
و
چقدر وقتی ما آدم ها با نشونه ها پیش میریم همه چیز می افته روی غلطک و کارامون واقعا ساده و روان انجام میشه درست مثل این انداخت چوب ها توی آب که خودش بره به سمت ساحل و اونجا راحت تر از آب بکشیدش بیرون
خدا رو شکر
در زمان این خندیدن ها و کیف کردن هام با این قسمت از سریال کلی هم طلا و شیلا شیطونی کردند و من تو پذیرایی روی مبل نشسته بودم ، از دیدنشون غش کردم از خنده:))
دو تا عروس هلندی ماده هستند ، خیلیی کاراشون فانی و بانمکه یعنی در حد مرغ و خروس ولی خب ورژن کوچیک تر و کم سر و صدا تر ، خدا رو شکر چون هر دوشون ماده هستند ، نه حرف می زنند نه آواز می خوانند تازه صدای جیک زدنشون هم خیلی باحاله مثل دزدگیر موتور می مونه اگه دوتایی با هم صدا بدهند در حد صدای دزدگیر ماشین میشه :)) خلاصه من اشک توی چشمام جمع میشه از بس می خندم از دست این دوتا دختر شیطون … خیلیی هم خوشگل و خواستی هستن
بعدش هم یه تماس کاری داشتم ، به ظاهر یه مسئلهی بزرگ بود البته با شخصیت قبلی من ، ولی خالا اونقدر ایزی و ساده ، یعنی از اون انتظارات من هم ساده تر و لذت بخش تر فقط با دو سه تا تماس با اینور و اونور حل شد ، اصلاً دیگه نیازی نیست منم حضوری برم جایی و …
و
بعد کلی خودم رو تحسین کردم و گفتم پسر دمت گرم چند روزه داری با تعهد کار می کنی ، باورهای مخصوص خودت رو نوشتی …
تمرکزی داری سریال رو می بینی و کامنت می نویسی برای هر قسمت … تمرکزت روی زیبایی هاست و بیین چطوری داری آسون میشی برای آسونی ها
(این چیزی که دارم راجع بهش صحبت می کنم قبلاً توی دیدگاه هام در موردش نوشتم) حتی فایل باورهام هم امروز غروب بهم الهام شد به جای ویس رکوردر خود موبایل با تلگرام ضبط کنم
اونقدررررر با کیفیت شد و اونقدر همه چیز محیا بود ، خونه سکوت مطلق هیچ کس نبود ، پنجره و درها رو همه رو بستم خدا رو شکر صدا از دیوار در نمی اومد چه برسه به همسایه ها
و من توی اتاق بودم ، طلا و شیلا توی پذیرایی بیرون بودن دمشون گرم این دخترهای با معرفت هم تو تمام مدت سکوت رو رعایت کردند
حدود 35 دقیقه ضبط طول کشید ، فایل 22 دقیقهای شد و بعدش هم چندین بار با هندزفری و بدون هندزفری گوش دادم و خیلیییی راضی ام ، خیلی با کیفیت و حرفه ای شد ، خدا رو شکر
برگردیم به سریال و ماجراهاش …
استاد عزیزم من فقط دارم قانون پیش فرض ها و انتظارات رو توی این سریال از شما یاد می گیرم ، یعنی دارم می بینم در عمل چقدر خوب شما دارید ازش استفاده می کنید
اونجایی که داشتید میرفتید توی خونه و گفتید یه ایده هایی برای درآوردن چکش از توی دریاچه و گفتید اگر بشود چه می شود من دقیقاااا یاد بخش دوم قانون آفرینش افتادم
خدا رو شکر چقدررر خوبه که این سریال ها در دسترس من هستند و دارم می بینم شما و خانم شایسته در عمل دارید از قانون به نفع خودتون به طُرُق مختلف استفاده می کنید و چقدر خوشحالم که از دیروز تا حالا متعهدانه دارم به ایدهی الهامی خودم یعنی زیر ذره بین بردن هر قسمت و نوشتن کامنت برایش عمل می کنم
اصلاً به این شکل دیدن سریال و نوشتن کامنت برای هر قسمت احساس خوب و انرژی من رو چندین برابر کرده
و درسته که هر قسمت شاید نزدیک به دو ساعت زمان ببره ولی واقعا ارزشش رو داره
تحسین می کنم خدای خودم رو که همچنین ایدهی فوقالعاده ای رو بهم الهام کرده و تحسین می کنم خودم رو که متعهدانه دارم به ایدهای که دریافت کردم عمل می کنم
دوستتون دارم