https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/04/abasmanesh-13.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس‌منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس‌منش2020-04-29 07:04:562024-12-21 10:40:20سریال زندگی در بهشت | قسمت 8
488نظر
توجه
اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام و درود فراوان خدمت سید عزیز و خانوم شایسته مهربان
سلام به همه بچه های گل سایت که به شوق خوندن کامنتای شما انرژیم ده برابر شده
آقا من با دیدن این سریال یه چیزایی تو وجود خودم کشف کردم اسمشو گذاشتم راحت القدوس (راحت طلبی مقدس)
بچه که بودم خیلی راحت طلب بودم(البته فکر کنم همه ما اینو تو وجودمون داریم) یادمه تابستونا که مدرسه نمیرفتم بالاجبار باید میرفتم تو مغازه نجاری پدرم به کار کردن(چه همزمانی جالبی داره این قسمت با کامنت من در ضمن استاد اون اره ای که اول نشون دادین خیلی زورش زیاده من چون با ابزارآلات نجاری آشنایی کامل دارم اینو میگم وقتی دیدم با باتری کار میکنه کف کردم و کلی باورای فراوانیم قویتر شد)
خلاصه ما میرفتیم تو نجاری پدر گرامی برای آبدیده شدن بعد من وقتی میخواستم یه کاری انجام بدم که نشستنی بود همیشه کاملا راحت مینشستم رو زمین مثل استاد راحت راحت و خودمو اذیت نمیکردم چون نشستن رو پنجه پا خیلی پارو اذیت میکنه اینو پسرایی که سربازی رفتن قشنگ درک میکنن.بعد من که خودمو به قول بابام پخش میکردم رو زمین بهم گیر میداد میگفت پسر خودتو اینجوری پخش زمین نکن بده میگفتم ای بابا مهم اینه کار انجام بشه نوع نشستن من چه اهمیتی داره تازه اینجوری کار سریعتر انجام میشه میگفت نه انقد تن پرور تنبل نباش درست بشین یکی میاد میبینه میگه اینو نگا کن چقد تنبله و جالب این بود که حرف مردم از سرعت کار براش مهم تر بود(باورای کاملا اشتباه)
حالا این یه نمونه بود مثالای اینجوری خیلی زیادن که خیلی از افراد با کلی باور اشتباه این راحت القدوس رو از خودشون صلب کردن و اونو با تنبلی اشتباه گرفتن
تنبلی یعنی اینکه اصلا نخوای هیچ کاری انجام بدی هیچ حرکتی نداشته باشی یه جا بشینی و منتظر باشی جامعه افراد پدرمادر دولت همسر یا فرزند همه کار برات بکنن
ولی راحت طلبی یعنی اتفاقا پویایی و حرکت یعنی بخوای همه کار انجام بدی ولی به راحت ترین شکل ممکن این بد نیست بلکه مقدسه و اگه این طرز فکر داشته باشی برای هر کاری آماده ای از هیچ کاری عبا نداری چون مطمعنی هیچ زجری در کار نیست ذوق وشوق داری برای انجام هر کاری
اما متاسفانه با باورای اشتباهی که اغلب از جامعه به ما تزریق شده کاری که توش سختی نباشه لذت نداره اخه این چه منطقیه
منم دیگه کم کم باورم شده بود که راحت طلبی بده و این حس مقدس رو در وجود خودم تا حدی خفه کرده بودم و با تنبلی اشتباه گرفته بودم.مثلا وقتی میرم سر یخچال میخوام یه خوراکی بردارم بخورم میبینم همسر عزیزم همه چیرو توی ده تا نایلون پیچیده و توی ظرف در دار گذاشته تو کشوی یخچال میگم ای بابا من میخوام یه میوه بخورم باید یه ساعت علاف بشم بعد میام گره نایلون باز کنم یکم که که گیر کنم سریع میزنم اون نایلون پاره میکنم و کارو راحت میکنم بعد اون به من میگه تنبل بابا من تنبل نیستم دلیلی نداره برای یه میوه خوردن بخوام اذیت بشم دوست دارم همه چیز در دسترس ترین حالت ممکن باشه و راحتترین شکل ممکن من وقتی توی اون قسمتی که استاد میخواست غذا درست کنه اون چیدمان ادویه ها روی کانتر دیدم انقدر لذت بردم انقدر اذت بردم که نگو با خودم گفتم اره همینه این عالیه اصلا باید اینجوری باشه
درکل فکر میکنم این راحت طلبی یه حس مقدس توی وجودمه نمیدونم شاید بچه ها نظرشون مخالف این باشه ولی برای منکه اینجوری بوده وفکر میکنم یکی از دلایل مهم پیشرفت جهان همین بوده که بشر میخواد راحتی بیشتری تو هر زمینه ای تجربه کنه
البته یکم کمرنگ شده بود تو وجود من به خاطر باورای اشتباه ولی ممنونم از استاد و خانوم شایسته عزیز که این حس رو دوباره در من زنده کردید
و دیدن این سریال باعث شد من برم این حس رو از ته وجودم بکشم بیرون دوباره پرورشش بدم
اما یه کد دیگه که من با دیدن این سریال دارم مینویسم که استادم تو یکی از فایلای رایگان گفته بود ترکیب باور هم جهت با خواسته هاست که هردوتاش داره همزمان با دیدن این سریال اتفاق میفته یعنی من میبینم خواسته در من شکل میگیره و به وضوح میرسه و همزمان باورش میکنم که میتونم داشه باشم چون شما دارین پس منم میتونم.
یعنی ترکیب باور هم جهت با خواسته که منجر بشه به احساس خوب به قول استاد کن فیکون میکنه
من باید بکنم بریزم دور هرچی که منو محدود میکنه هرچی که مانع دید من میشه تا زیبایی های بیشتر ببینم با شجاعت با اقدام کردن و قدم برداشتن و بعد میبینم پاداش هارو
و چیزی که من فهمیدم و بسار بسیار بسیار مهمه و تا انجامش ندی خبری از پاداش نیست همین شجاعت به خرج دادن و گذشتن از ترس هاست و نشون دادن ایمان واقعی
یعنی اگه من همه کار بکنم باورارو بسازم ذهنمو جهت بدم در راستای خواسته خواسته هامو عرضه کنم به خداوند تجسم کنم اشتیاق سوزان داشته باشم و خلاصه همه کارای لازمو انجام بدم اما این تیکه پازل درست سرجای خودش قرار ندم فایده نداره باید از ترس هام بگذرم شجاعت به خرج بدم ایمان نشون بدم عمل کنم تا این چرخ دنده اصلی درست اسمبل بشه و ماشین حرکت کنه من الان قشنگ به این نقطه رسیدم هدفمو اون طرف پل دارم میبینم بهاش رد شدن از این پل تر هاست امیدوارم که با ایمان بتونم هرچه زودتر از این پل رد بشم
برای همه بچه ها شجاعت و ایمانی پولادین آرزو میکنم…
به نظرم این راحت طلبی و راحت انجام شدن کار ها باعث میشه ما سپاس گذار تر باشیم یعنی وقتی کارا سخت پیش بره ممکنه احساسمون بد بشه و طبق قانون احساس بد برابره با اتفاقای بد.
من کاملا با نظرت موافقم و به نظرم این راحت طلبی مقدسه.
راستی تعریفت از تنبلی و راحت طلبی خیلی جالب و عالی بود.منم اینجوریم اگه یه گره ای کور باشه سریع پلاستیکشو پاره میکنم و اون لحضه که به راحتی به هدفت(چیزی که توی پلاستیکه) میرسی خیلی حس خوبی داره و وقتی احساس خوبی داشته باشی اتفاقای خوبی هم برات میوفته به همین سادگی.در کل دمت گرم
درپناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی
باید بگذری از چیزهای به ظاهر مانع تا زیبایی برات نمایان بشه
استاد عزیزم یه یاداوری:شاید شما براتون مهم نباشه ولی من برای تست اون اهن ربایی هیولای که گفتید ۲۵۰کیلو رو میتونه بلند کنه خواستم به یادتون بیارم که تست کنید ببینم اون چکش که افتاد تو کف رودخونه رو میتونه بیاره بالا😁👍🙏
و یه نکته دیگه که منو به فکر فرو برد اینه که همیشه خراب کردن خیلی آسونتر از خلق کردن و ساختنه
تو مسیر رسیدن به خواسته ها یا تغییر باور ها با کوچیکترین ناملایمتی همه چی گاهی خراب میشه به راحتی،ولی باید خلق کرد و ساخت و شاید گاهی باید خراب کرد ذهنیت های که مانع رسیدن و رشد کردن و موفق شدن و لذت بردن هست.
ممنونم استاد عزیز که هر دفع یا دریچه برامون از نکات عالی باز میکنی و یاد میدی 🌺🌺🌺🌺
مثلا اگه دارن یه کاری رو انجام میدن، این باور رو دارن که میشه از این راحت تر هم انجام بگیره و این باور باعث میشه هدایت بشن به راه ها وایده های راحت تر برای انجام اون کار.
با دیدن زیبایی پارادایس شون، باور دارن که میتونه بازهم از این زیبا تر بشه و به همین خاطر هدایت میشن به سمت کارهایی که زیباترش میکنه!
حالا این هدایت خیلی جالبه …
یه دفه نمیاد کلی ایده بده! هر بار یک ایده بهت پیشنهاد میده و اگه انجامش دادی، باز هم ایده ی بهتر و کارساز تر و زیبا کننده تری بهت میده!
دقیقا وقتی قسمت اول تا اخر سریال رو میبینیم، ایده های مختلف به همین صورت بوده!
و هر بار که استاد به هدایتش مبنی بر زیباتر کردن پارادایس چشم میگه و اجراش میکنه، ایده های بهتر و زیباکننده تر هم خودشونو نشون میدن.
اما شرطش چی بود؟!
چشم گفتن به اون الهام…
چشم گفتن به اون هدایت
و سپاس گفتنش!
این سپاس گزاری و چشم گفتن یعنی چی؟
یعنی ایده ای که بهت گفته شد، با ایمان و اطمینان بدون شک چشم بگی و با اجرایی کردنش، از دریافت اون ایده الهی سپاسگزاری کنی! آره …
و اونجاست که طبق قانون، شکر هدایت، هدایت افزون کند!
اونجا که عمل کردی به هدایتت، اونجاست که هدایت های بیشتر و بهتر گفت میشه چون با اجرا کردن قبلی، قدر دونستی و سپاسش گفتی!
این قانون رو به صورت عملی در تمانی قسمت های سریال میشه دید. این باور، به صورت بسیار زیبایی در قسمت های این سریال ریشه زده و بدون شک درتمامی قسما های آینده هم هویداست!
دقت کنین استاد اول با کدوم ایده در قسمت اول شروع کردن و به چه ایده هایی که نرسیدن!
اما لازمه بگم ایده هایی که بهشون الهام شده بود، اجرا کردنش کار هر کسی نبود!
منظورم سختی انجام کار نیست منظورم سختی در چشم گفتنه! منظورم ایمان و اعتماد به انجام دادنشه!
محال بود حتی خوده من، تصمیم جدی بگیرم که درختان اطراف دریاچه رو قطع کنم! به هزار و یک دلیل قدیمی و باور مخرب!
اینکه حیفه
گناه دارن!
سخته!
فلانه بیساره!
اما فقط یک ایمان و اعتماد به رب ودوده که باعث میشه بدون شک تصمیم به اجرای اون ایده بگیری و “”هر طور شده”” انجامش بدی و شک نکنی! حتی یک درصد!
و همون ربی که ایمان و اعتمادت رو ببینه و اون تصمیم جدی تو برای عملی کردنش رو ببینه، محال ممکنه بذاره اون کارو به سختی انجام بدی!!
حالا بریم سراغ ایده بعدی که قرار بود نرده ها بریده بشه …
باید اعتراف کنم تحت هیچ شرایطی امکان نداشت خوده من اجراش کنم!
به هیچ وجه! حتی خوده من تا وسطای فیلم مخالف این کار بودم و همش درگیر بودم که ای کاش اتفاقی بیفته و این کارو انجام ندین!
میدونم حتی اگه تصمیم به این کار میگرفتم، وقتی وسطای کار میدیدم که این نرده ها چقدر محکم و درست و اصولی نصب شدن، قطعا دست از کار میکشیدم!
اما چرا ؟!
چون از بچگی به ما گفتن حیفه! کاش بدونم حیف یعنی چی و چرا دور برم تمام افرادی که این کلمه رو مدام تکرار میکنن، جزء اقشار متوسط به پایین هستن و هیچ کدوم…. هیچ کدومشون به ثروت بیشتر نتونستن برسن!
اما من دارم میبینم اطرافم دقیقا کسی که اعتقادی به حیف بودن نداشت، روز به روز در حال پیشرفت کردنه و یک قطعه اضافی تو خونش پیدا نمیکنی!
کاش یک بار برای همیشه کلمه ی “حیف” رو از دایره واژگانمون تو ذهنمون دلیت کنیم تا اینقدر درگیر این پیچک قوی نشیم که تمام جوانب زندگی رو در بر گرفته!
جا داره همینجا، تا یادم نرفته تحسین کنم اون ایمان و اطمینان و اراده ای رو که حتی وسط کار، وقتی دید راه حل اصولی برای بریدن نرده ها وجود نداره، نه تنها منصرف نشد، بلکه گفت از باقی ابزارهامون کمگ میگیریم و “”هر طور شده”” انجامش میدیم!
من عاشق این اطمینان و ایمان در تصمیم هستم. عاشق این عدم تردید هستم.
حالا هر تصمیمی میخواد باشه!
هر تصمیم ریز یا درشت! عاشق این قدرت تصمیم گیری استاد هستم که بدون ذره ای تردید، پای تصمیم میمونه و هر اتفاقی بیفته، نگران نیست .
اما چرا واقعا؟! چی باوری پشت پرده چنین خصلتی هست!؟
بله درسته… چیزی جز ایمان؟ اما چه جنس ایمانی؟! ایمان به اینکه من این تصمیم رو گرفتم و بهم گفته شده انجامش بدم. پس پاش هستم! هر اتفاقی هم بیفته، خودش هدایتم میکنه چون فقط اراده و ایمان منو میخواد ببینه. هر اتفاقی هم بیفته، هدایتم میکنه که کار رو به نفع خودم تموم کنم. مثل اون اخر فیلم که استاد گفتن حتی اگه آّ چوبا رو به ساحل نرسونه، خودم با قایق میبرم!
فقط چنین باوری باعث میشه استاد این تصمیم رو با قاطعیت بگیرن و اجراش کنن و به اندازه همون ایمانه که نتایج خود نشون میدن و نتیجه ی فوق العاده ش رو هم دیدیم! من حیرت زده شدم از این کار و واقعا احسنت گفتم اول به اون ایده ناب الهی و دوم، کسی که با ایمان راسخ به راحت ترین نحو ممکن انجامش داد!
کاملا قدم به قدم دیدیم که استاد چقدر قشنگ هدایت شدن به انجام راحت تر کار !
همون لحظه اول، وقتی دیدن اون اَره اولی کارمون رو راه نمیندازه، گفتن که با وسایل دیگه مون انجامش میدیم.
رفتن سراغ اون اَره آشنای همیشگی که باهاش درختان رو بریدن. من داشتم به این فکر میکردم که چه طور میتونیم این نرده ها رو جدا کنیم چون واقعا راهی به نظرم نمی رسید که بشه همه رو باهم یک جا جدا کرد و تنها راهش این بود دونه دونه هر قطعه رو جدا کنیم اما تو ببین هدایت خداوند رو …
دقیقا استاد به تیغه آهن بر هدایت شدن که میخ هایی رو میتونست ببره که به هیچ وجه با هیچ وسیله دیگه قابل دراوردن نبود چون در دل اون چوبا بودن! و تنها وسیله ای که میتونست اون کارو انجام بده، همین اره اهن بر و نازکی بود که میتونست لابلای اتصالات بره و اون میخ رو عین چوب ببره ( البته نه عین کره !) و این تایید خانم شایسته ی همیشه شایسته بود که سبب شد این ایده اجرایی بشه.
و این باعث شد تقریبا نصف کار انجام بشه.
اما الهام بعدی، جدا کردن ردیف پایینی نرده ها بود که برای من دقیقا حکم همون پیچک درختای هرز اطراف دریاچه رو داشت! چوم اول باید اون ردیف باز میشد تا راه برای بریدن تنه اصلی باز میشد. و باز هم تایید خانم شایسته ی شایسته (!) برای اجرای این ایده دیدیم!
و من عاشق نحوه برش اون ستون های اصلی شدم. به صورت کاملا اتفاقی ( که هیچ اتفاقی اتفاقی نیست ) تمام ستون ها رو به صورت مورب بریدن که ظاهر یکسان و زیبایی به ستون های بریده شده داده بود.
و الهام بعدی که تکه چوب هارو داخل آب بندازیم، برای من خیلی جالب بود. انگار خوده خدایی که ایده برش نرده ها رو داده بود، همون خدایی که مرحله به مرحله هدایتمون کرد به برش نرده ها، همون خدا در آخر اون تکه های بزرگ چوب رو تحویل گرفت و گفت ” بسپارش به من حلش میکنم ” 😊👌
و باز هم تایید خانم همیشه شایسته بود که باعث شد باز هم این کار اجرا بشه و تمام قطعات به آغوش خداوند سپرده بشن!
دارم به این فکر میکنم که قانون “کبوتر با کبوتر باز با بازی” که افراد هم فرکانس رو در یک مدار قرار میده، عجب نعمت لذت بخش و بزرگیه!
تو ببین نعمتو … .
درسته به صورت فیزیکی به استاد کمکی نکردن اما با فرکانس نابشون در لحظه، الهامات دریافتی استاد رو تایید کردن و همین تایید باعث شد استاد به طرز خیلی راحت تری کار رو انجام بدن.
حالا بریم سراغ قسمت جالب و مهیج فیلم که این قسمت رو خیلی هیجان انگیز تر از همیشه کرد!
درست جلوی دوربین، درست در درست ترین زمان، اون چکش آشنای همیشگی مون وارد آب شد و با حباب های ریزی که بر جای گذاشت، نوید یک تضاد قشنگ اما آشنا رو داد!
درسته … .
مطمئنم شما هم همون ایده من بلافاصله به ذهن تون رسید!
همون آهنربای هیولای قسمت های قبلی که قدرتش برامون کاملا ملموس و آشناست!
میدونین دارم به چی فکر میکنم … . که مگه میشه اینقدر جالب! دقیقا همون چکشی که در قسمت های قبل، با آهنربا بلندش کردیم افتاد توی آب!
یه چیزی بگم … . اگه همون موقع همین چکش رو با آهنربا بلند نمی کردین و همین چکش جلوی چشم خودم داخل آب نمی افتاد، باور نمیکردم این معجزه رو! با خودم میگفتم همه چی برنامه ریزی شده بوده!
اخه مگه میشه دقیقا همون چکشی با آهنربا بلندش کردیم داخل آب بیفته! دقیقا همون آهنربایی که استاد توی اون قسمت باهاش گفتن میتونیم باهاش هزار جور شی فلزی رو از ته دریاچه بیرون بکشیم! یعنی حتی ایده ی بیرون کشیدن این چکش، از قبل به استاد گفته شده بود و دقیقا به همین خاطر بود که با شوق و ذوق گفتن کلی ایده برای بیرون کشیدنش دارم!
اما آره برنامه ریزی شده بود! یک برنامه ریزی دقیق! ولی نه برنامه ریزی استاد! بلکه برنامه ریزی خداوندی که استاد برنامه ریزیه!
خدایا شکرت
واقعا باورم نمیشه کلاس آموزش، فیلم آموزشی تا این حد جذاب و مهیج و لذت بخش بشه! اونم نه با هیچ برنامه ریزی قبلی خاصی … بلکه خوده خدا که استاد برنامه ریزیه، در در درست ترین زمان ممکن هر آنچه لازم باشه وارد فیلم میکنه.
از هماهنگی مه و خورشید فلک برای زیبا شدن فیلم بگیر تا اتفاقات مهیج !
حتی اون صدای بلبل محشری که در تمام قسمت ها، بهترین موزیک بک گراند رو اجرا کرده کار خداست و قابل تحسینه!
میدونین چرا ….
چون حتی ساخت چنین سریالی خودش یک هدایت بوده و مسلما خوده خداوند در تمامی قسمت ها جلوه ش رو نشون میده و تمامی پدیده ها رو براتون هماهنگ میکنه.
من دلم میخواد تحسینتون کنم استاد …
تحسین این حجم از ایمان و اطمینان در اجرای هدایت ها در راستای زیباتر کردن بهشت!
همین که وقتی ایده ای به ذهنتون خطور میکنه، شما بی درنگ و بی ترید برای اجرا کردنش دست به کار می شید و با نشون دادن این ایمان و اطمینان، هدایات و ایده های ناب الهی رو هی بیشتر و بیشتر میکنین. و جالبه …. چنین ایده ها و الهاماتی هر کدوم حکم قطعه ای پازل بینهایت زیباسازی پارادایس رو دارن و با انجام دادن هر ایده، هر قطعه رو سر جاش میذارین.
هر قطعه، به تنهایی زیبایی خیره کننده خودش رو داره و زمانی که قطعات در کنار هم قرار میگیرن، این زیبایی با نمایش یک گالری از ایده های اجرا شده، دوچندان میشه و نتیجه رو با زیبایی خیره کننده ای نشون میده.
زیبایی …
چقدر دوست دارم این زیبایی رو که از خوده خداست و عاشق کسانی هستم که عاشق زیبایی هستن! خصوصا شمایی که هیچ سقف و محدودیت خاصی برای زیبایی قائل نیستین و این باور محشر رو در قالب سریال بینهایت مهیج زندگی در بهشت، به نمایش گذاشتین.
باوری که میگه حتی اگه بهشت هم باشه، میتونه زیباتر و زیباتر بشه و خداوندی که، عاشقانه هدایت میکند کسی را که زیبایی بخواهد.
این سوالیه که وقتی دیدمت از خودم حالا پرسیدم حس کردم … حس
هنوز ته ته ذهنم جای حسادت هست درسته خیلی خفیفه ولی هست
همیشه هست تا وقتی تضادش، فرکانس ناب و خاصش، یعنی تحسین نباشه بیاددد و کل وجودت را فرا بگیره تا کی ؟ تا زمانی که به عقل بیای که اینی که داره تو را هدایت میکنه و سکان کشتی تو را داره، خدات نیست
بلکه شیطان قسم خورده ی ذهنت هست که قسم خورده مسیقتیممم بدون هیچ تخفیفی بدون هیچ مکثب مستقیممم به جهنمممممم ببره تا به درک واصل بشی.
همین شیطانی که 6000 سال آسمانی خدا را رب العالمین را پرستش میکرد، کی را گفتم؟؟
آره گفتم خدااا راا پرستش میکرددد
منبع خیر تک تک ذرات عالم و جهان و جهانیان
یعنی همین الان حالم اگر خوبه اگر چن ساعته که حالم خوبه میش بی نهایت للحظه، میشه بی نهایت لحظه است که خدااا با منهه خداست که داره کار منو جلو میبره، یعنی اینننن خیررتریننن خیرررریهه که میشه داشت!!
همین الان لبخندت
حال خوبت
آرامش ذهنت
بابااااا هووممم
زمین که از خودش نوری نداره عزیزم
این خورشید که میتابه این خورشید که نورش از خودشه نه زمین
توی قرآن توی همنی کتاب به ظاهر الله یکتایم، خداوند یکتاست الله یکتایم از جانب من از جانب باورپذیری من از جانب عملکرد بی نقص و شائبه ی من من اینووو میگممم
رب مثال خوبی زد
گفت من خورشیدم
و تو، پادشاه من روی زمین، تو زمینی خود زمینی
تو میچرخی به دور خودت و هر 24 ساعت زمینی به دور من
از همونجایی که هستی مهم نیست شبه و یا روز | از درون
ولی همیشه قسمتی از تو روزه و روشنه و قسمتی تاریکِ تاریک | از بیرون
جایی که در بیرونت نورانی میشه نور منه خورشید
و جایی که در بیرونت تااریک خودت مقصری چون خودت پشتت را رو کردی به من و نه من به تو: من رب همیشه میتابم
حالا
انقدرررررررررررررررررررررررر
از درون و در درونت روی خودت کاررر کننننننننن که کمی بیشتر در درون و بیرون خودت نورر را ببینی.
حالا
انقدرررررررررررررررررررررررر
از درون و در درونت روی خودت کاررر کننننننننن که کمی بیشتر در درون و بیرون خودت نورر را ببینی.
حالا
انقدرررررررررررررررررررررررر
از درون و در درونت روی خودت کاررر کننننننننن که کمی بیشتر در درون و بیرون خودت نورر را ببینی.
تحسینت میکنم اسمت اصلا مهم نیستت و نخواهد بود هر اسمی میخوای داشته باش
روج من فارغ از این اسم و قید وبندهاست
تحسینت میکنم هم با قسمت تاریک ذهنم هم با قسمت نورانی دلممم
تحسینت میکنمم
ممنونم که هستیی
دنیاااا به وجود ارزشمند من افتخار میکنه
دنیا جای بهتری برای زندگی داره میشه در هر لحظه به خاطر منِ خدا
و وومممنننونممم هم پاره ی ارزشمندم که یک دنده میرونییشش به جلوو تو که نمیرونی تو میخوای و اون داره میرونه پس همینوو بروو و فقطططططططططط لذتتتتتتتتتتتتتت ببررررررررررر همین. تمام
خدایااااااااااااا شکرتتتتتتتتتتتت
خدایااااااااااااا شکرتتتتتتتتتت برای هر لحظه ی این زندگی و زندگیممم و دنیاا و دنیاتت
خیلی خوبه ک تونستی مث خودم مچ ذهنتو بگیری و حریفش بشی با ابزار قدرتمند تحسین کردن
منم واقعا این درک فوق العاده و عمیقی ک یزدان جان از قانون داره رو تحسینش میکنم نوش جونتون لایکای سبز رنگ استاد رو کامنتای هرروزتون من عشق میکنم با این کامنتای لایک شده تون هرروز 😍
و اما در مورد حسادت ک بزرگ‌ترین پاشنه اشیل همه ما انسانهاست
و من شر حاسد اذا حسد
ب قدری این فرکانس مخرب و خطرناکه ک این ایه نازل میشه درباره ش
و دوا و چاره این درد هم فقط ادامه دادن ب تحسینه بی قید و شرط هست تحت هررشرایطی
و باید ادامه داد تا وقتی ک زنده ایم
حضرت ابراهیم ب همسرش هاجر وقتی گرفتار حسادت ب همسر دومش ساره میشه میگه آتش حسادت از آتش نمرود سوزانده تر است
پناه میبرم ب خالقم از ذهن نجواگرم در هررلهظه و ثانیه
عاشقتمم روانیتممم و به خاطر وجود ارزشمندت از خدا سپاس گزارممم دنیااا بهت افتخار میکنه استاد بهت افتخار میکنه من بهت افتخار میکنه جهان بهت افتخار میکنه فقط ادامه ……
Let’s goooooooooo
یوهوووو
همین حالا ذهنم میگفت خب خوندیش بگذر از این پیام.
بعد خدام گفت ساده از هیچ نشانه ای نگذر
حواست هست شیطانه گفت از این و خدا گفت از این نشانه ..
خدای من چقد شما خوبین تحسینتون میکنم خیلی دوست داشتم واستون کامنت بزارم اما ذهن میگه این خیلی مدارش بالا تر رفته و همون حسادت نزاشت گفت بزار یه ذره مدارت بالاتر بره ولی گفتم من همین جوری ارزشمندم و باید تکه ای از خودم رو تحسین کنم و سپاسگزارم بابت این همه رشد و پیشرفت من خیلی اون ستاره داشتن ها برام انگیزه میشه که رو خودم بیشتر کار کنم و نگاه میکنم و میگم افرین به شما و دوست عزیز یزدان رو واقعا تحسین میکنم شما رو و ارزوی بهترین سعادت و خوشبختی و ثروت شادی در دنیا و اخرت رو براتون دارم خدایاشکرت بابت دوستان فوالعاده ام
اول از همه این جسارت استاد واسه تغییر اوضاع واقعا تحسین برانگیزه…
استاد شما یه تصمیم میگیری و فورا اجرا میکنی
اینجا هم تصمیمی گرفتی که شاید خیلی‌ها ازش ترس داشته باشن
اونم خراب کردن نرده ها…بدور از قضاوت های مردم عادی که ممکنه بگن بابا چرا خراب میکنی! اگه بزنیشون دیگه نیستناااا! و هزاران حرف دیگه که همه از ترس ها نشأت گرفته و اینکه شما چقدر واسه دیدگاهت ارزش قائلی که به راحتی عمل میکنی به اون چیزی که باور داری…
واقعا چقدر هم منطقی کردی واسه خودت که آقا فوقش اینه که می افتبم تو آب بعد شنا میکنیم میایم بالا…چه راحت ترس اینکه نرده ها نباشن حذف شد 😁😉
این قسمت خیلی درس های عزت نفسی برام داشت…
و چه ابزار های حرفه ای دارین برای هر کاری ابزار خودش رو استفاده میکنین که همین چقدر به راحتی و تسریع کار کمک میکنه
برای میخ تیغ جدا برای چوب جدا
واقعا نتیجه کار بی نظیر شده بود… چه منظره و ویوویی
دیگه هیچ حجابی مانع دیدن زیبایی ها نبود تا چشم کار میکرد خدا بود و زییایی هاش
ایده هایی هم که در حین انجام پروژه بهتون الهام میشد چقدر به پیشرفت تون کمک میکرد
همینه واقعا…باید از یه جایی شروع کرد تا به نتیجه رسید.
وای وقتی چکش از دستتون افتاد تو آب من چقدر خندیدم 😂 و شما از اون اتفاق به ظاهر بد چه چیزای خنده داری گفتین و چه زود تمرکزتون رو از روش برداشتین و به مسیر ادامه دادین…
به نام خدایی که همه کارهارو برای ما انجام میدهد…به نام یگانه جریان هدایت
سلام بر استادنازنینممممم
وای خدای من
من مردممممممم واسه این.همه زیباییی
واسه این همه قشنگی و این همه هدایت
سلام بر مریم نازنینممممم بر مریم پایه
بر بانوی خنده ها وشادی
کلاس امروزمون بمباران اگاهی ها و نکته ها و کلی درس بودِ…خدای من چقدر محشر ایده ای داد خداوند..چقدر پحشر هدایت کرد
استادم اونجا که اومدین و گفتین نرده میخوایم چیکار در اولش یکم موندم همینجوری…که تو فکرم اومد که اخه میوفتیم توی اب
بعد استاد قشنگم خودتون به بهترین شکل جوابم دادین که واسه لذت بردن هیچ چیزب نمیتونه مانعم.بشه واسه اینکه بتونم این زیبایی ها رو ببینم نرده چیه
تبر برمیدارم مثل ابراهیم.بتارو میشکونم
اصلااااا من خیلی. کیف کردم بااون جمله که ببین اصلا این فکر که ای وای خونه خ اب شد
از مدل افتاد اینجور فکرا نبود و نیست
فقط فقط لذت بردن بیشتر و خدارو بوی خدارو خود خود خدارو توی ذره ذره بهشتمون واضح تر و عالی تر دیدنه….
استاد یعنی من عاشق دونه دونه ابزاراتونم که اینقد از نکات مثبتشون میگین و باهاشون عشق میکنین عاشق این اخلاقتونم که از دونه دونه چیزی که میخرین اینقد با ذوق از دونه دونه نکات مثبتش میگین که توی هدایت بعدی به ابزاریدخیلی بهتر و با کیفیت تر و کاراتر هدایت میشین
یهنی این هدایتاش دیوانه میکنه ادمو واقعا دیوانه
قانونش همینه
به هر چیزی که دوس داری توجه کن…انتخاب با توست
به هر چیزی که توجه میکنی بهش و.بیشتر روش تمرکز میذاری از اون.جنس بیشتر وارد زندگیت میشه…و حتی استادمون دونه دونه به ایده های اسون تری توجه میکنی
و هی به صورت پشت سرهم به ایده های اسون تر تری هدایت میشی
و جهان این ایده هارو به سمتش میاره
هر روز بهشتمون زیباتر میشه
هر روز هدایت خداوند اشکار تر و واضح.تر میشه هر لحظه خدا خودش پلن مینویسه واسه بهشتمون که امروز باید اینجاشو درستش کنیم
امروز باید این مسئله رو حل کنیم
هر روز در حال پیشرفت و ترقی هستیم
هر روز توانایی هامون داره بیشتر و بیشتر میشه و تجربه هایی که هیچ تا حالا اصلا شاید به ذهنمون هم خطور نمیکرد داریم.میریم.توش و انجامش میدیم
کی فکرشو میکرد اینقدر بعد از برداشتن اون چوب های اضافی اینقددددددددد زیبا تر از زیبا بشه اون دریاچه اون.درختان viow بهشتمون…استادم هر لحظه از تجسم کردن نتیجه اش انگیزه میگرفت
انگیره ی اینکه بابا بیین چقدر زیبا خواهد شد
حتی به فکر شنا هن بودن که عب نداره یه جور دیگه هم میتونیم.لذت ببریم
اصلا تو همه جوره میتونه لذت ببری
فقط هدایت هاشو بله بگو
فقط دل به دریا بزن…..خداخودش میدونه چیکار کنه که تو بیشتر و بیشتر لذت ببری
اخه خدا عاشق لذت بردن ماست
عاشق اون ذوق و شوق ماست
عاشق اون صدای خنده ی ماست
عاشق ازادی ماست
استا جونممممم من عاشق اون شدم که با تمام جدیت با تماممممممم مصمم بودنتون گفتین
“”باید برود””
تمام اون مانع هایی که جلوی مسیرمهدو نمیذاره من ببینم خدامو
تمام اون علف های هرزی و باورهای محدودمون که نمیذارن به خدای درونمون برسیم باید داره
بایییییییید داره که برود
چون ما راهی جز ادامه دادن نداریم…چون تمام زندگیمونه….چون هدفمونه
این لذت بردن این ازادی این سبکی…..که وقتی سبک باشی میتونی پرواز کنی
و من چقدرررررر عاشق این پروازمممم
چقدر عاشق اینم که سبک باشم و رها…مثل اون مرغ دریایی که دو..سه تا بال میزنه و بعد خودشو رها میکنه توی دریای بیکران اسمون خداوندش…مثل حرف نازنین مریمم که باید وا داد…بزن دلتو به دریا..به خدا..به خدای درونت….هر چیزی که مانع رسیدنت به اون لذت میشه مانع رسیدنت به.اون اصل میشه رو قطعش کن بنداز توی اب
مثل اون درختانی که شاخه هاش اضافش قطع شد که بتونه رشدش بیشتر بشه…اخ که این طبیعت چقدررر درسای محشری میده به انسان
چقدررررر درسایی قانون رو داره هر ذره ذره اش تکرار میکنه…
خدای من..کمکم کن که عمل کنم و فقط کلمه نباشه…کمکم کن.مرد عمل باشم و قطع کنم بندازم توی اب ….نترسم…خداوند به بهترین راه ها و مسیرها هدایتم میکنه که لذت بیشتری ببرم…به بهترین مسیر هدایتم میکنه که شادی بیشتری ببینه…که بهترین تکاملمو طی کنم…وایییییی چقدر معرکه بودددد این قسمتمون خدای من….من واقعا پرواز کردم از این همه متعهد بودن از این همه عمل به الهامات و هدایت ها…استادم شما اونقد باور دارین که دارین با خدا کاراتونو انجام میدین که حتی اونجا که میخواستین تخته چوب هارو بندازین روی اب گفتین سه نفره…تیم سه نفره…همش قدم به قدم هدایت خداوند بود که جاری بود…اونقد متصل بودین
اونقد دقیق نشانه رو متوجه میشین ا نقد پر از توحیدو خداگونه ی محض هستین که دیگه
اصلا نجوایی وجود نداره
همش الهامات و هدایت هاشه
اخه من مردم از اینکه یعنیییییی خداوند از هزاران طریق هدایت میکنه به زبان تصویر من دیدم که اون تخته چوب بود…که خدادند فرستاد جلوی چشمان شمل که ببینید و این ایده رو به کار ببرین
چون بازم بازم بازم بازم هدایت های خداوند همیشه از ساده ترین راه ها میاد و همیشه ساده ترین راه هاست…خدای من…چقدر داری خودتو بهمون نشون میدی….چقدر داری تجلیتو…دستان محصتو دستان محشرتو…خداگونه تر شدن کارها و راحت تر شدن رو داذی بهمون نشون میدی…
اینکه حتی به وسایل و ابزارامونم وابسته نباشیم…اینکه اونقد فراوانی هست که بتشه رفت پیش ماهی ها..یه دونه دیگشو میخریم…اینکه شاید اصلا خدا به بهتر و با کیفیت ترش هدایتم میکنه که از اینم کارمووراحت تر کنه
چون مثل باورهاست
یه باور نمیشه گفت دیگه این بهترین باوری بود که شنیدم ..نه..از اینم باور بهتر و بهتر تری میشه ایجاد کرد و درست کرد
الانم این هدایت و ایده ها و راحتی خداوند هم اونجوریه از اینم میشه راحت تر و راحت بشه کارا..به همین زیبایی و راحتی…
واییییی استادقشنگم یعنی من مردممم واسه این ذوق و شوقتون وقتی این زیبایی نمایان شدددد وقتی این بهشت بهشت تر شد
وقتی این خدا واضح تر شد
عاشقققق این ذوق و شوقتم منننن که زنبور چیه…کوهم باشه له میکنم و میرم جلوووو
هیچ چیزی نمیتونه مانع لذت بردنو منو باشه…ایده هارو خوذش میگه…کجا رو ببری رو خودش میگه..چطور بنداری تو ابو خودش میگه حتی از کدوم ابزارات استفاده کنی رو خودش میگه..و این چیه که هر دفعه متعهدترت میکنه و مصمم تر واسه ادامه دادن چیه که انگیزه میده بهت اون حس زیبای نتیجه
اون حس خوب و ذوق و شوق رسیدن به هدف و دیدن این زیبایی
همه چیز هدایته.همه چیززززز خودشه همه چیززز
چقدررررررر محشر شده بود خدای من کلمه محشر کلمه به خدا
واییی بین تو اون ابراهای توی اسموننووووو وای محو محو خداشونن..چقدر عاشق اون نوع ابرهام من که اونجوری محو هستن توی اسمون…
صد در میلیارد😍😍😍😁😁😁
من مردم واسه این خدای من من عاشقتممممممم مریم جونم نازنینم
عاشق این سپاسگذاری هاتونم مننننن خدای من شکرتتتتتت
عاشقتونم
“”خداوند کارهارو انجام میدهد””
و “”خداوند رو دیدی دیگه چقدر باحاله”” اینا ایا سخنخود خود خدا نیست😭
ای وای من محو شدم وقتی مریم جان نازنینم اینجوری گفتن که چقدر چقدر باحاله
من عاشقتم فرشته ی ما
دقیقا..خدا عاشق همین ذوق و شوق و سپاسگذاری شماست
که هر روز به ایده های بهتر به کاراهای اسون تر هدایتتون میکند
دقیقا همشو خدا انجام داد…همشو
خدای من شکرت..هزاران بارشکرت برای این توانایی حل مسئله
خدایاشکرت برای اینکه هر روز داریم ایده ها و راه کارهای جدیدتری یاد میگیریم از استادمون از خو خود مستقیما که بهتر و عالی تر روی زندگیمون اجراش کنیم و بهتر و عالی تر برسیم.به خواسته هامون….
“”داره همه چیز تر و تمیز میشه…
خیلی جای کار داره برای بهبود.””.یعنی واسه ادامه دادن و پیشرفت کردن راه بی انتهاست و بی نهایته…و هیچ کقت تموم نمیشه که بگی دیگه این زیبا شده دیگه از این زیباتر نمیشه
هر لحظه زیباتر و بهترو عالی تر از اینم میتونه بشه
یعنی هر روزداریم به ایده ها و حل مسئله های محشر هدایت میشیم…
عاشقتم مریم نازنینمممممممم
عاشقتم مریم قشنگم که این زیبا همیشه کلمات خداوند رو برزبان جاری میکنی دستان زیبای خداوندم
که دقیقاااااا دقیقا تکه تکه اهسته و پیوسته ادم بره جلو
و نتایج میبینی قطره قطره مثل درسا میشه و نتایج به چه بزرگی خودشو نشون میده
فقط باید ادامه داد اون تکه تکه رفتن به جلو هارو… مهم نیس کوچکه
مهم اینکه پیوسته باشه و ادامه دار
و این پیوستگیه که نتایجو به همراه داره
اره مریم جونم دقیقا
باید پارو نرد..وا داد…
عاشقتونم من…چقدرررررر زیبایود کلاس امروزمون خدای من شکرت هزاران یارشکرتتت
الهام بینظیر خداوندم! مثل خودش یکتا ! مثل خودش واحد ! مثل خودش بینظیر !
مثل خودش زیبا ! مثل خودش زیبابین! مثل خودش زیبادوست!
مثل خودش پاک! مثل خودش زلال! مثل خودش صاف!
مثل خودش الهام بخش! مثل خودش روحنواز!
مثل خودش آگاهی دهنده !
مثل خودش!
“” به نام خدایی که همه کارهارو برای ما انجام میدهد””
اینجا چقدر زیبا گفتی همه کارها را انجام میدهد! آره عزیزم! همه کارها! حتی از اخر کار خودش تکه های بزرگ چوب رو از استاد گرفت تا حتی بعد از انجام کار هم اذیت نشه!
“”کلاس امروزمون بمباران اگاهی ها و نکته ها و کلی درس بودِ””
دقیقا بانو! دقیقا! به قدری مهیج و آگاهی بخش بود که من طبق معمول در عجب بودم از کجا شروع کنم و اول کدوم نکته رو بگم! این قسما عالی بود و عجیببب به دلمون چسبید! پر از هدایت! روند هدایت خداوند رو به صورت عملی نشون داد و گفتش که خودش همه چیو میگه و همه کار میکنه به شرط ایمان!
“”استادم اونجا که اومدین و گفتین نرده میخوایم چیکار در اولش یکم موندم همینجوری…که تو فکرم اومد که اخه میوفتیم توی اب””
دقیقا! من تا وسطای فیلم حالم یه طوری بود و خیلی مردد بودم! همش با خودم میگفتم کاش منصرف بشن یا اتفاقی بیفته و این کارو نکنن! اما ای دل غافل … امان از اینکه هر اتفاقی هم بیفته، بازهم خداوند هدایت میکنه به راه راحترش و انجام بهترش!
“”واسه لذت بردن هیچ چیزب نمیتونه مانعم.بشه واسه اینکه بتونم این زیبایی ها رو ببینم “””
دقیقا! یگانه پیام واحد تمامی قسمت های این سریال همینه و همه شون به نحوی دارن زیباتر کردن وبهتر کردن هر چیزی رو نشون میدن! دارن به درک بهتر ما برای باور بهتر این باور که زیبایی هیچ محدودیت و سقفی نداره رو نشون میدن! حتی اگه اون مکان به زیایی بهشت هم باشه، بازم میتونه از اون زیباتر بشه!
“تبر برمیدارم مثل ابراهیم.بتارو میشکونم”
این کلمات را زکجا یافتی؟! جایی ز قلبت؟! سلام ما را به آن معبد همیشه روشنت برسان
“”هر روز هدایت خداوند اشکار تر و واضح.تر میشه هر لحظه خدا خودش پلن مینویسه واسه بهشتمون که امروز باید اینجاشو درستش کنیم”””
دقیقا بانو! چون خداوند داره میبینه ایمان و عمل بینظیر استاد رو در اجرای قوانین!
“”حتی به فکر شنا هم بودن که عب نداره یه جور دیگه هم میتونیم.لذت ببریم””
دقیقا مثل همونجا که گفتن حتی اگه آب چوبا رو به ساحل نرسونه، خودمون با قایق به راحتی میبریمش! این یعنی هرجا احساس نجوای ذهن و نگرانی ذهن رو احساس کردن، با در نظر گرفتن بدترین احتمال ممکن، ساکت و قانعش کردن!
“”خدای من..کمکم کن که عمل کنم و فقط کلمه نباشه”””
تو همین الانش که داری هرروز متعهدانه زیر هرفایل کامنت میذاری، یعنی داری عمل میکنی عزیز دلم! همین که شخصیتی زیبابین و تحسین کننده و سپاسگزار ساختی، یعنی قانون اول رو به بهترین نحو ممکن داری اجرا میکنی! همین که هربار به تضادی برخورد میکنی، ذهنت رو کنترل مکینی و نتیجه رو به نفع خودت تغییر میدی، یعنی داری عمل مکینی عزیز دلم!
#اگه این عمل نیست پس چیه؟!
چون درک بهتر، لاجرم عمل بهتر رو به همراه داره تا جایی اگه بهش عمل نکنی، آروم و قرار نداری! و عمل کردن بهتر هم لاجرم نتایج بهتر رو به همراه دارن!
سلام بر هم روح من…هم مسیر و همسفر زیبای ما در بهشت ناب خداوندمون…سلام بر این درک زیبایت از قوانین…سلام بر شاگرد اول استادم
من عاشق اینم که چقدرررررررر با دقت جانا..چقدر با دقت درک میکنی و با دقت تر عمل میکنی و با دقت تر هر لحظه متصل تر و متصل تر میشوی به منبع درونت یزدان عزیزم
تو خیلی خیلی درس های زیادی بهم آموختی دست مقدس خداوندم…شاید خودت متوجه نشده باشی اما …من از تک تک رفتارهای خداکونه اتوواز تک تک رفتارهای عباس منشانه ات درس میگرفتم و میگیرم و خواهم گرفت…چرا که هدف ما همین است که هر روز..هر لحظه ورژن بهتر تری از خودمون به جهان هدیه کنیم و هر روز بهر و عالی تر از قبل بشیم و به این روند زیبای تکاملمون ادامه بدیم و محوتر بشیم به خداوندمون..توحیدی تر بشیم…که تو خود پر از توحیدی عزیزدلم…
خداوندم رو بی نهایت سپاسگذارم که اینقدر زیبا از هزاران طریق بهم عشق میورزه…که خدا عاشق این عشق ورزیدن های ماست///بی نهایا سپاسگذار نگاه زیبابینتم باز خوش پرواز من…برایت بی نهایت بهترین ها را میخواهم…بی نهاییییییییییییت
همیشه به خاطر وجود ارزشمند و پر مهرت از خدا سپاس گزاری میکنم
از اینکه جاییییی نیستتت که رفته باشم و شما پرنسس من برای هم عضوری از خانواده امون ننوشته باشی، تحسین نکرده باشی، از حال و احساست نگفته باشی، یا اصن نمیدونم به هر شکل توجه مثبت دیگری
خدای من چی بگم ! چه مثالی بزنم
این انگار خودش مثل خدا میمونه
خدا کجاست؟؟
خب همه جاست
منم هر جایی شما را میبینم که دارییی چکار میکنی؟؟
کار خدایی
کار خدایی چیه؟
مثال بارز خدا، خدا که صاحب همه ی صفات نیکو
یعنی داری عشق میپراکنی
داری مهربانی میورزی
داری هر جاااااا میری اونجا را زیباتررر و خداگونه تر میکنی
باابااا مننن دیوونه شدممم هررر جاا رفتمم که چیزی بنویسم و یا بخونم .. عمل به الهام خدایم بکنم
اونجاا بودیی
خدای من خدای من
بخدا اولین نفری هستی توی زندگیممم همیشههه میبینمت همیشهه هیچ کسی را انقدر مثل خداممم ندیدم! متوجه ای؟؟
دیگه امروززز و الان دیگه گفت بنویس
هر جاا میرمم تو هستییی خدای من
داری عشق میپراکنی
داری تحسین میکنییی با تمام وجود ارزشمندتت
داری تبریک میگییی
داری سپاس گزاری میکنییی
داری چی بگم؟!!!
خدا جطوریه تو همونطوریه من اینو میبینم
خدا مهربونه تو هم بسیار مهربونی
خدا بخشنده است تو هم بسیار بخشنده ایییی
خدا قضاوت نمیکنه تو هم قضاوت نمیکنی
خدا بزرگ و نامحدود تو هم بزرگ فکر میکنی ولی محدود
تو کجایی؟؟!
کجای جهانی؟؟!
چی را باور کردی؟!!
چقدرر انرژی داری آخه!!
چقدر مهربونیییی آخه
من تو عمرم واسه کسی اینجوری ننوشتم و ابراز کنم چیزی که حس میکنم و حسی که همیشه درسته
خدای من خدای من
چقدررر با خودت در صلحح آخه ماشاا.. ماشا.. یعنی همیشه با خودتت در صلحی به منبع وصلیی عمیقققق عمیقققق و نه سطحی
همیشه آرومی
همیشه متفکری
همیشه به نشانه ها توجه میکنی
باباااا دیونه اممم کردی بخدااا
جدی دارممم میگممم این چیزهایی را دارم میگمم دیگه الان وقتشش بود بنویسمشون و نه فقط توی دنیای ذهنی من باشه، تو قلب من باشه .. خدای من
برای من عیسی مسیح هم پاره ی ارزشمندم اینجوری فردی توی قلب منه همیشه
همیشههه و در هر زمانییی و هر مکانی و هر شرایطیی و … هر وقتی که من انرژیم بالا باشه پایین باشه میگممم هر طوری وقتی یادِ مسیح میوفتم بسیاررر بسیاررر با خودم همون چیزی که خدا گفت تو قرآن، مسیح برای منِ رب العالمین یک کلمه است کلمه به معنی یک اثر، یک اثر جاودان به والله این حس قلبی منه
تو پرنسس الا، برای من پادشاه مثل یک اثر میمونی
یک اثر به والله ماندگار و جاویدان
عجیب برای من
اما من مسیح امروزم را پیدا کردم اونم روی زمین اونم در زمان امروز و این لحظه
بازم دارم میگمممم جاییی نبوده که من نرممم و شما را نبینم
جایی نبوده که من بخوام تحسین کنم و بنویسم برای هم پاره های خودمم و عشقم را حرف الله ام را بگم ولی شما نباشی.
خداا خیرت بده
خدا بیشترررر بهت بده
خدا بیشتررر و بهترر و عمیق تررر ثابت قدمت کنه توی این مسیر الهی تا خودش: تا روز اجل معین
داشتم قرآن میخواندم دیدم تو آیاتش از دوست خوب بهم میگه بهم گفت دوست خب چه ویژگی هایی داره، تازه جالیه بدونی ما توی قیامتم به دوست خوب نیاز داریم!
من رو زمینم ولی زمین فکر نمیکنم
من رو زمینم ولی زمینی فکر نمیکنم
تو بزرگ فکر میکنی
تحسین برانگیزی تمام وجودت
ذوق و شوقی که میکنی برای کوچک ترین نوری که از خدایت میبینی
قابل تحسین دیووانه کننده است
هر کسی که این عشق را درک کنه دیوانه کننده است
تو درکش کردی و منم درک کردم که میبینمش
استادم درکش کرده
خدای من خدای من
خدایا شکرت به خاطر وجود ارزشمندت
خدایا شکرت به خاطر وجود ارزشمندم
خدایا شکرت به خاطر وجود ارزشمند استادم
خدایا شکرت خدایاا شکرتت
دنیا بدون عشق رنگی نداره
پس دنیات و آخرتت، رنگین وشادتررر از همیشه باشه. الهی..
بی نهایت سپاسگذارمممممم برای این همه انرژی مثبتی که به سمتم فرستادی من با تمام وجودم این انرژی مثبت رو دریافت کردم . بی نهایت از نگاه زیبابینتون سپاسگذارم….
بله انشالله وارد عمل کنیم چون بدون عمل نوشتم اینا هیچ فایده ای ندارد…ممنونم که باز از هر لحظه بیشتر یادم انداختین که عملگرا تر باشم
براتون بهترین و بهترین و بهترین هارو میخوام که وارد زندگیتون بشه
استاد سلام.استاد از اون روزی که شما شروع کردی به ساختن بهشت و داری تطابق میدی هرس کردن درختای هرز رو با ذهن .احتمالا وقتی درختا رو میبری بعد از مدت کوتاهی متوجه شدی که برگهاشون پژمرده و خشک میشن.من چند روز پیش درختای روی حیاط خونه رو هرس کردم و روز بعد دیدم که شاخهایی که چیده شدن کلا پژمرده شدن و دارن خشک میشن.
با خودم فکر کردم که آدم وقتی از اصل خودش دور میشه و جدا میشه پژمرده میشه.مثل همین شاخه هایی که از اصلشون جدا شدن و دارن خشک میشن.ما هم وقتی که از اصل خودمون که خداوند هست دور میشیم پژمرده میشیم.
استاد دمت گرم که هر چی به دلت میافته سریع انجامش میدی.برای اینکه لذت ببری زدی همه ی نرده ها رو بریدی .
استاد دور دریاچه جای دختایی که بریدی ، لبه ی اب اگر از این قلوه سنگهای کوچیک پیدا کنی بریزی از حدود یک متر از داخل اب تا یکی دو متر بیرون از اب بریزی خیلی جالب میشه.از لا به لاشون علفها سبز میشن.و دیگه اون دختها سبز نمیشن و هم خیلی زیبا میشه.
استاد وقتی گفتی میخوای نرده ها روبرداری وشروع کردی به برش دادن، داشت حرصم میگرفت پیش خودم میگفتم آخه چکار اینا داری حیفه میخوای درشون بیاری،خیلی خوب ومحکم ومرتب نصب شدن،ازاون طرف دریاچه نمای خیلی قشنگی دارن وکلا حیفه درشون بیاری وبعد پشیمون میشی واین حرفا…
بعدش گفتم بذارببینم چی میشه،خیلی وقتا نباید زود قضاوت کرد بایدبیطرفانه فقط نظاره کرد و ازش درس گرفت
وقتی کار رو تموم کردی و نتیجه رو دیدم،سورپرایز شدم و کلا نظرم عوض شد.ازاین ویو که ایجادشد لذت بردم ونکات مهمی رو توی زندگی به من یادآوری کرد.
حالا میخوام برداشتهای خودمو ازاین فایل بگم:
خیلی وقتا موانعی توی زندگی مون هستن که مانع پیشرفت ما میشن،جلوی آسایش و راحتی مارو میگیرن،مانع آزادی بیشتر ما میشن برای دیدن زیبایی های بیشتر،برای دیدن نعمت های بیشتر وتجربه زیبایی های بیشتر،استفاده از نعمت های بیشتر ورسیدن به موفقیت های بیشتر…
این موانع گاهی وقتا درظاهرزیبا هستن ولی مانع پیشرفت ما میشن، مثل یک دوست صمیمی ولی منفی نگر،همسر زیبا ولی با مدار خلاف مدار ما،شغل مطمئن ولی نادلخواه،خانه قدیمی وخاطره انگیز ولی فرسوده،شهر یا دیار مادری که ولی عدم مهاجرت به جای بهتر به دلیل وابستگی،وخیلی موانع دیگه که بارها درزندگی باهاشون برخوردکردیم ومانع پیشرفت ما،حرکت ما وپرواز ما به سوی رویاهای ما شدن که حتی جرات برداشتن قدم های اول رو از ما گرفتن…
خیلی وقتا همه ی چیزی که برای رسیدن به رویاها وخواسته هامون داریم همین تصمیم های شجاعانه هستن که واسه خیلیا احمقانه ودیوانه وار باشه،مثل همین کار و بریدن درختان کناردریاچه که کارسختی بود و درنگاه اول به نظرخودم نیازی نبود این کارانجام بشه.
الان که به فایل شماره ۸ رسیدیم بادیدن فایلها وخواندن نظرات مدارم بالاتررفته بهتر تصمیمات شمارو درک میکنم ومیفهمم که باید خیلی چیزا رو رها کرد و ازبین برد…با این کار ممکنه حتی هزینه ها وزحمات زیادی متحمل بشیم ولی بخاطردلمون واحساسمون ازشون بگذریم وجا رو برای پذیرش زیبایی ها، لذت ها وآزادی های بیشتر باز بذاریم.
این نرده ها ودرختان کنار دریاچه انگار مثل میله های زندان یا طناب وزنجیری که به شما بستن و آزادی و دید شمارو محدودکرده بودن
استاد عاشق طرزفکرتم که هرچی که شمارو محدود کنه ازسر راهت برمیداری وهیچ طور محدودیت رو نمیپذیری وبرای رفع اون هرطور شده تلاش میکنی.
درضمن سه تا خواهش دارم:
به اون آهن ربا طناب وصل کن چکش رو بیار بیرون ببینیم
قبلا تو لایو گفتی انگری بردز دارین اینجا،وقتی دیدین فیلم بگیرین ببینیمشون
ودرآخر خواهشا سانتافه رو بفروش لندکروز یا لندرور بخر،خیلی دوس دارم😅😅😅
به محض اینکه استاد گفتند میخایم نرده ها رو ببریم سریع با خودم گفتم نکن این کارو بد میشه . و به ذهنم اومد چقدر از تغییرات زندگی رو باید انجام میدادم و از ترس اینکه اوضاع بدتر نشه انجام ندادم چرا از هر تغییری میترسیم؟!!!!
گاهی اوقات بد نیست که حتی اگه فکر میکنیم تغییری بد هم هست انجام بدیم تا شجاعت تغییر کردن رو پیدا کنیم و بتونیم با تغییراتی که به اختیار ما صورت نمیگیره هم کنار بیایم و بپذیریم
نکته جالب اینکه استاد بارها توی مسیر رسیدن به هدف ابزارها و روش حذف نرده ها رو تغییر دادن ولی هدف رو تغییر ندادن و همینطور که پیش میرفتن هدایت میشدن به مسیرهای ساده تر و کارامدتر مثل انداختن نرده ها به آب به جای اینکه اونها رو از داخل منزل بیرون ببرن . برای من درس بزرگی بود که کمالگرا نباشیم و در ابتدای کار نیاز نیست همه جوانب کار برامون مشخص باشه در طول مسیر رسیدن به هدف ، هدایت میشیم به راههای کارآمدتر و در عین حال ساده تر
اما اون قسمت که چکش توی آب افتاد پر از درس بود استاد بدون وقفه به کار ادامه دادن و نزاشت توجهش از هدفش دور بشه در حالی که اکثر ادما وقتی همچین اتفاقی توی مسیر هدفشون رخ میده یا دست از کار میکشین و یا فوکوس میکنن روی اتفاق بدی که افتاد و این حالشون رو خراب میکنه و فرکانس منفی ارسال میکنن . بعد ازینکه استاد به هدف رسید برای چکش هم راه حلی گفت دارم که احتمالا با اهنربا میخان مثل ماهی شکارش کنن . و درستش هم همینه که از مشکلاتی که پیش میاد یه مقدار فاصله بگیریم و بعد با ذهن باز در مورد حلش تصمیم بگیریم
حتی اون قسمت که زنبور هم داشت اذیت میکرد باهاش نجنگیدین و ازش فاصله گرفتین تا خودش بره و بعد که اومدین بیرون اثری ازش نبود . برای من این درسو داشت که گاهی اوقات لازم نیست با موانع و مزاحمتهایی که درحین کار پیش میاد بجنگیم کمی ازش فاصله بگیریم محو میشه
و اما درس کلی : چقدر خوبه که موانع رو حذف کنیم تا دید بهتر و زیباتری نسبت به وضعیت موجود پیدا کنیم و لذت بیشتری ببریم
استاااااااد من فقط خندیدمممم عشقققق کردم چقدر این قسمتتتتت عالی بوووود من عاشششششقه عاشششقتونمممم شماااا فوق العادع ایییییییییید
راستش اونجایی کع خانم شایسته به شما گفت عاشقتم و شما هم عاششقانه گفتین منم اشک تو چشماااام حلقع نمیدونم چندین بار پاز کردم دوباره این صحنه رو نگاه کردم چقدرررر خوب بود خدارررروشکرتتتت خداروشکرررررت
این رابطههه نعمته نعمت
من وقتی امدم توی حیاطمون متوجه چیزی شدم
متوجه شدم که دقیقا منم با همچین تضادی روبرو شده بودم ولی یادم رفتع بود
اینکه دلم میخواست که حیاط خونمون بطرگ باشههع بتونم ابرهاااا و اسمون زیبا رو ببینممم با این فایل من خواسته ی خودم به یاد اوردممم
و قطعاااا باعث میشع من انگیزه بگیرم برای حرکت بیشتر.
ولی واقعاااا خیلی ویوی فوق العادع ای شد اصلا بینظیر
وایی عاشق اون نکته ظریف مهم شدم باید کوجیک کوچیک و پیوسته حرکت کرد باید مدار به مدار و آرام حرکت کرد تا نتایج پایدار رقم بخوره تا نتایج با ثبات رقم بخوره
خداروشکررررت
به خاطر این الگو این نشانه های الهی که اومدن حجت بر ما تمام کنن که میشعع بابا میشههههه
سلام و درود فراوان خدمت سید عزیز و خانوم شایسته مهربان
سلام به همه بچه های گل سایت که به شوق خوندن کامنتای شما انرژیم ده برابر شده
آقا من با دیدن این سریال یه چیزایی تو وجود خودم کشف کردم اسمشو گذاشتم راحت القدوس (راحت طلبی مقدس)
بچه که بودم خیلی راحت طلب بودم(البته فکر کنم همه ما اینو تو وجودمون داریم) یادمه تابستونا که مدرسه نمیرفتم بالاجبار باید میرفتم تو مغازه نجاری پدرم به کار کردن(چه همزمانی جالبی داره این قسمت با کامنت من در ضمن استاد اون اره ای که اول نشون دادین خیلی زورش زیاده من چون با ابزارآلات نجاری آشنایی کامل دارم اینو میگم وقتی دیدم با باتری کار میکنه کف کردم و کلی باورای فراوانیم قویتر شد)
خلاصه ما میرفتیم تو نجاری پدر گرامی برای آبدیده شدن بعد من وقتی میخواستم یه کاری انجام بدم که نشستنی بود همیشه کاملا راحت مینشستم رو زمین مثل استاد راحت راحت و خودمو اذیت نمیکردم چون نشستن رو پنجه پا خیلی پارو اذیت میکنه اینو پسرایی که سربازی رفتن قشنگ درک میکنن.بعد من که خودمو به قول بابام پخش میکردم رو زمین بهم گیر میداد میگفت پسر خودتو اینجوری پخش زمین نکن بده میگفتم ای بابا مهم اینه کار انجام بشه نوع نشستن من چه اهمیتی داره تازه اینجوری کار سریعتر انجام میشه میگفت نه انقد تن پرور تنبل نباش درست بشین یکی میاد میبینه میگه اینو نگا کن چقد تنبله و جالب این بود که حرف مردم از سرعت کار براش مهم تر بود(باورای کاملا اشتباه)
حالا این یه نمونه بود مثالای اینجوری خیلی زیادن که خیلی از افراد با کلی باور اشتباه این راحت القدوس رو از خودشون صلب کردن و اونو با تنبلی اشتباه گرفتن
تنبلی یعنی اینکه اصلا نخوای هیچ کاری انجام بدی هیچ حرکتی نداشته باشی یه جا بشینی و منتظر باشی جامعه افراد پدرمادر دولت همسر یا فرزند همه کار برات بکنن
ولی راحت طلبی یعنی اتفاقا پویایی و حرکت یعنی بخوای همه کار انجام بدی ولی به راحت ترین شکل ممکن این بد نیست بلکه مقدسه و اگه این طرز فکر داشته باشی برای هر کاری آماده ای از هیچ کاری عبا نداری چون مطمعنی هیچ زجری در کار نیست ذوق وشوق داری برای انجام هر کاری
اما متاسفانه با باورای اشتباهی که اغلب از جامعه به ما تزریق شده کاری که توش سختی نباشه لذت نداره اخه این چه منطقیه
منم دیگه کم کم باورم شده بود که راحت طلبی بده و این حس مقدس رو در وجود خودم تا حدی خفه کرده بودم و با تنبلی اشتباه گرفته بودم.مثلا وقتی میرم سر یخچال میخوام یه خوراکی بردارم بخورم میبینم همسر عزیزم همه چیرو توی ده تا نایلون پیچیده و توی ظرف در دار گذاشته تو کشوی یخچال میگم ای بابا من میخوام یه میوه بخورم باید یه ساعت علاف بشم بعد میام گره نایلون باز کنم یکم که که گیر کنم سریع میزنم اون نایلون پاره میکنم و کارو راحت میکنم بعد اون به من میگه تنبل بابا من تنبل نیستم دلیلی نداره برای یه میوه خوردن بخوام اذیت بشم دوست دارم همه چیز در دسترس ترین حالت ممکن باشه و راحتترین شکل ممکن من وقتی توی اون قسمتی که استاد میخواست غذا درست کنه اون چیدمان ادویه ها روی کانتر دیدم انقدر لذت بردم انقدر اذت بردم که نگو با خودم گفتم اره همینه این عالیه اصلا باید اینجوری باشه
درکل فکر میکنم این راحت طلبی یه حس مقدس توی وجودمه نمیدونم شاید بچه ها نظرشون مخالف این باشه ولی برای منکه اینجوری بوده وفکر میکنم یکی از دلایل مهم پیشرفت جهان همین بوده که بشر میخواد راحتی بیشتری تو هر زمینه ای تجربه کنه
البته یکم کمرنگ شده بود تو وجود من به خاطر باورای اشتباه ولی ممنونم از استاد و خانوم شایسته عزیز که این حس رو دوباره در من زنده کردید
و دیدن این سریال باعث شد من برم این حس رو از ته وجودم بکشم بیرون دوباره پرورشش بدم
اما یه کد دیگه که من با دیدن این سریال دارم مینویسم که استادم تو یکی از فایلای رایگان گفته بود ترکیب باور هم جهت با خواسته هاست که هردوتاش داره همزمان با دیدن این سریال اتفاق میفته یعنی من میبینم خواسته در من شکل میگیره و به وضوح میرسه و همزمان باورش میکنم که میتونم داشه باشم چون شما دارین پس منم میتونم.
یعنی ترکیب باور هم جهت با خواسته که منجر بشه به احساس خوب به قول استاد کن فیکون میکنه
من باید بکنم بریزم دور هرچی که منو محدود میکنه هرچی که مانع دید من میشه تا زیبایی های بیشتر ببینم با شجاعت با اقدام کردن و قدم برداشتن و بعد میبینم پاداش هارو
و چیزی که من فهمیدم و بسار بسیار بسیار مهمه و تا انجامش ندی خبری از پاداش نیست همین شجاعت به خرج دادن و گذشتن از ترس هاست و نشون دادن ایمان واقعی
یعنی اگه من همه کار بکنم باورارو بسازم ذهنمو جهت بدم در راستای خواسته خواسته هامو عرضه کنم به خداوند تجسم کنم اشتیاق سوزان داشته باشم و خلاصه همه کارای لازمو انجام بدم اما این تیکه پازل درست سرجای خودش قرار ندم فایده نداره باید از ترس هام بگذرم شجاعت به خرج بدم ایمان نشون بدم عمل کنم تا این چرخ دنده اصلی درست اسمبل بشه و ماشین حرکت کنه من الان قشنگ به این نقطه رسیدم هدفمو اون طرف پل دارم میبینم بهاش رد شدن از این پل تر هاست امیدوارم که با ایمان بتونم هرچه زودتر از این پل رد بشم
برای همه بچه ها شجاعت و ایمانی پولادین آرزو میکنم…
دوست عزیز سلام
توی قسمت ۳۲ سریال زندگی در بهشت استاد درمورد کامنت شما گفتن و تحسینتون کردن
از این طریق هدایت شدم و البته بعد الهامات خداوند کامنتتون رو کامل خوندم
خیلییی لذت بردم از دیدگاهتون و به ویژه اون قسمت که گفته بودین حتی اگه همه کار بکنی ولی این تیکه پازل سر جاش نباشه نمیشه ، دید وسیع تری بهم داد …
از آرزوی فوق‌العاده‌تون ممنونم
در پناه الله یکتا پر از آگاهی های ناب باشین
سلام بر ایمان با ایمانم
امیدوارم حالت تووووپ باشه
خیلی از کامنتت لذت بردم و بدجور به دلم نشست
به نظرم این راحت طلبی و راحت انجام شدن کار ها باعث میشه ما سپاس گذار تر باشیم یعنی وقتی کارا سخت پیش بره ممکنه احساسمون بد بشه و طبق قانون احساس بد برابره با اتفاقای بد.
من کاملا با نظرت موافقم و به نظرم این راحت طلبی مقدسه.
راستی تعریفت از تنبلی و راحت طلبی خیلی جالب و عالی بود.منم اینجوریم اگه یه گره ای کور باشه سریع پلاستیکشو پاره میکنم و اون لحضه که به راحتی به هدفت(چیزی که توی پلاستیکه) میرسی خیلی حس خوبی داره و وقتی احساس خوبی داشته باشی اتفاقای خوبی هم برات میوفته به همین سادگی.در کل دمت گرم
درپناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی
فعلا👋👋👋👋
سلام استاد عزیزم روز زیباتون بخیر
قانون رهای و رها شدن و رسیدن به زیبایی….
باید بگذری از چیزهای به ظاهر مانع تا زیبایی برات نمایان بشه
استاد عزیزم یه یاداوری:شاید شما براتون مهم نباشه ولی من برای تست اون اهن ربایی هیولای که گفتید ۲۵۰کیلو رو میتونه بلند کنه خواستم به یادتون بیارم که تست کنید ببینم اون چکش که افتاد تو کف رودخونه رو میتونه بیاره بالا😁👍🙏
و یه نکته دیگه که منو به فکر فرو برد اینه که همیشه خراب کردن خیلی آسونتر از خلق کردن و ساختنه
تو مسیر رسیدن به خواسته ها یا تغییر باور ها با کوچیکترین ناملایمتی همه چی گاهی خراب میشه به راحتی،ولی باید خلق کرد و ساخت و شاید گاهی باید خراب کرد ذهنیت های که مانع رسیدن و رشد کردن و موفق شدن و لذت بردن هست.
ممنونم استاد عزیز که هر دفع یا دریچه برامون از نکات عالی باز میکنی و یاد میدی 🌺🌺🌺🌺
استاد همیشه باور به “خوب تر” کردن دارن.
مثلا اگه دارن یه کاری رو انجام میدن، این باور رو دارن که میشه از این راحت تر هم انجام بگیره و این باور باعث میشه هدایت بشن به راه ها وایده های راحت تر برای انجام اون کار.
با دیدن زیبایی پارادایس شون، باور دارن که میتونه بازهم از این زیبا تر بشه و به همین خاطر هدایت میشن به سمت کارهایی که زیباترش میکنه!
حالا این هدایت خیلی جالبه …
یه دفه نمیاد کلی ایده بده! هر بار یک ایده بهت پیشنهاد میده و اگه انجامش دادی، باز هم ایده ی بهتر و کارساز تر و زیبا کننده تری بهت میده!
دقیقا وقتی قسمت اول تا اخر سریال رو میبینیم، ایده های مختلف به همین صورت بوده!
و هر بار که استاد به هدایتش مبنی بر زیباتر کردن پارادایس چشم میگه و اجراش میکنه، ایده های بهتر و زیباکننده تر هم خودشونو نشون میدن.
اما شرطش چی بود؟!
چشم گفتن به اون الهام…
چشم گفتن به اون هدایت
و سپاس گفتنش!
این سپاس گزاری و چشم گفتن یعنی چی؟
یعنی ایده ای که بهت گفته شد، با ایمان و اطمینان بدون شک چشم بگی و با اجرایی کردنش، از دریافت اون ایده الهی سپاسگزاری کنی! آره …
و اونجاست که طبق قانون، شکر هدایت، هدایت افزون کند!
اونجا که عمل کردی به هدایتت، اونجاست که هدایت های بیشتر و بهتر گفت میشه چون با اجرا کردن قبلی، قدر دونستی و سپاسش گفتی!
این قانون رو به صورت عملی در تمانی قسمت های سریال میشه دید. این باور، به صورت بسیار زیبایی در قسمت های این سریال ریشه زده و بدون شک درتمامی قسما های آینده هم هویداست!
دقت کنین استاد اول با کدوم ایده در قسمت اول شروع کردن و به چه ایده هایی که نرسیدن!
اما لازمه بگم ایده هایی که بهشون الهام شده بود، اجرا کردنش کار هر کسی نبود!
منظورم سختی انجام کار نیست منظورم سختی در چشم گفتنه! منظورم ایمان و اعتماد به انجام دادنشه!
محال بود حتی خوده من، تصمیم جدی بگیرم که درختان اطراف دریاچه رو قطع کنم! به هزار و یک دلیل قدیمی و باور مخرب!
اینکه حیفه
گناه دارن!
سخته!
فلانه بیساره!
اما فقط یک ایمان و اعتماد به رب ودوده که باعث میشه بدون شک تصمیم به اجرای اون ایده بگیری و “”هر طور شده”” انجامش بدی و شک نکنی! حتی یک درصد!
و همون ربی که ایمان و اعتمادت رو ببینه و اون تصمیم جدی تو برای عملی کردنش رو ببینه، محال ممکنه بذاره اون کارو به سختی انجام بدی!!
حالا بریم سراغ ایده بعدی که قرار بود نرده ها بریده بشه …
باید اعتراف کنم تحت هیچ شرایطی امکان نداشت خوده من اجراش کنم!
به هیچ وجه! حتی خوده من تا وسطای فیلم مخالف این کار بودم و همش درگیر بودم که ای کاش اتفاقی بیفته و این کارو انجام ندین!
میدونم حتی اگه تصمیم به این کار میگرفتم، وقتی وسطای کار میدیدم که این نرده ها چقدر محکم و درست و اصولی نصب شدن، قطعا دست از کار میکشیدم!
اما چرا ؟!
چون از بچگی به ما گفتن حیفه! کاش بدونم حیف یعنی چی و چرا دور برم تمام افرادی که این کلمه رو مدام تکرار میکنن، جزء اقشار متوسط به پایین هستن و هیچ کدوم…. هیچ کدومشون به ثروت بیشتر نتونستن برسن!
اما من دارم میبینم اطرافم دقیقا کسی که اعتقادی به حیف بودن نداشت، روز به روز در حال پیشرفت کردنه و یک قطعه اضافی تو خونش پیدا نمیکنی!
کاش یک بار برای همیشه کلمه ی “حیف” رو از دایره واژگانمون تو ذهنمون دلیت کنیم تا اینقدر درگیر این پیچک قوی نشیم که تمام جوانب زندگی رو در بر گرفته!
جا داره همینجا، تا یادم نرفته تحسین کنم اون ایمان و اطمینان و اراده ای رو که حتی وسط کار، وقتی دید راه حل اصولی برای بریدن نرده ها وجود نداره، نه تنها منصرف نشد، بلکه گفت از باقی ابزارهامون کمگ میگیریم و “”هر طور شده”” انجامش میدیم!
من عاشق این اطمینان و ایمان در تصمیم هستم. عاشق این عدم تردید هستم.
حالا هر تصمیمی میخواد باشه!
هر تصمیم ریز یا درشت! عاشق این قدرت تصمیم گیری استاد هستم که بدون ذره ای تردید، پای تصمیم میمونه و هر اتفاقی بیفته، نگران نیست .
اما چرا واقعا؟! چی باوری پشت پرده چنین خصلتی هست!؟
بله درسته… چیزی جز ایمان؟ اما چه جنس ایمانی؟! ایمان به اینکه من این تصمیم رو گرفتم و بهم گفته شده انجامش بدم. پس پاش هستم! هر اتفاقی هم بیفته، خودش هدایتم میکنه چون فقط اراده و ایمان منو میخواد ببینه. هر اتفاقی هم بیفته، هدایتم میکنه که کار رو به نفع خودم تموم کنم. مثل اون اخر فیلم که استاد گفتن حتی اگه آّ چوبا رو به ساحل نرسونه، خودم با قایق میبرم!
فقط چنین باوری باعث میشه استاد این تصمیم رو با قاطعیت بگیرن و اجراش کنن و به اندازه همون ایمانه که نتایج خود نشون میدن و نتیجه ی فوق العاده ش رو هم دیدیم! من حیرت زده شدم از این کار و واقعا احسنت گفتم اول به اون ایده ناب الهی و دوم، کسی که با ایمان راسخ به راحت ترین نحو ممکن انجامش داد!
کاملا قدم به قدم دیدیم که استاد چقدر قشنگ هدایت شدن به انجام راحت تر کار !
همون لحظه اول، وقتی دیدن اون اَره اولی کارمون رو راه نمیندازه، گفتن که با وسایل دیگه مون انجامش میدیم.
رفتن سراغ اون اَره آشنای همیشگی که باهاش درختان رو بریدن. من داشتم به این فکر میکردم که چه طور میتونیم این نرده ها رو جدا کنیم چون واقعا راهی به نظرم نمی رسید که بشه همه رو باهم یک جا جدا کرد و تنها راهش این بود دونه دونه هر قطعه رو جدا کنیم اما تو ببین هدایت خداوند رو …
دقیقا استاد به تیغه آهن بر هدایت شدن که میخ هایی رو میتونست ببره که به هیچ وجه با هیچ وسیله دیگه قابل دراوردن نبود چون در دل اون چوبا بودن! و تنها وسیله ای که میتونست اون کارو انجام بده، همین اره اهن بر و نازکی بود که میتونست لابلای اتصالات بره و اون میخ رو عین چوب ببره ( البته نه عین کره !) و این تایید خانم شایسته ی همیشه شایسته بود که سبب شد این ایده اجرایی بشه.
و این باعث شد تقریبا نصف کار انجام بشه.
اما الهام بعدی، جدا کردن ردیف پایینی نرده ها بود که برای من دقیقا حکم همون پیچک درختای هرز اطراف دریاچه رو داشت! چوم اول باید اون ردیف باز میشد تا راه برای بریدن تنه اصلی باز میشد. و باز هم تایید خانم شایسته ی شایسته (!) برای اجرای این ایده دیدیم!
و من عاشق نحوه برش اون ستون های اصلی شدم. به صورت کاملا اتفاقی ( که هیچ اتفاقی اتفاقی نیست ) تمام ستون ها رو به صورت مورب بریدن که ظاهر یکسان و زیبایی به ستون های بریده شده داده بود.
و الهام بعدی که تکه چوب هارو داخل آب بندازیم، برای من خیلی جالب بود. انگار خوده خدایی که ایده برش نرده ها رو داده بود، همون خدایی که مرحله به مرحله هدایتمون کرد به برش نرده ها، همون خدا در آخر اون تکه های بزرگ چوب رو تحویل گرفت و گفت ” بسپارش به من حلش میکنم ” 😊👌
و باز هم تایید خانم همیشه شایسته بود که باعث شد باز هم این کار اجرا بشه و تمام قطعات به آغوش خداوند سپرده بشن!
دارم به این فکر میکنم که قانون “کبوتر با کبوتر باز با بازی” که افراد هم فرکانس رو در یک مدار قرار میده، عجب نعمت لذت بخش و بزرگیه!
تو ببین نعمتو … .
درسته به صورت فیزیکی به استاد کمکی نکردن اما با فرکانس نابشون در لحظه، الهامات دریافتی استاد رو تایید کردن و همین تایید باعث شد استاد به طرز خیلی راحت تری کار رو انجام بدن.
حالا بریم سراغ قسمت جالب و مهیج فیلم که این قسمت رو خیلی هیجان انگیز تر از همیشه کرد!
درست جلوی دوربین، درست در درست ترین زمان، اون چکش آشنای همیشگی مون وارد آب شد و با حباب های ریزی که بر جای گذاشت، نوید یک تضاد قشنگ اما آشنا رو داد!
درسته … .
مطمئنم شما هم همون ایده من بلافاصله به ذهن تون رسید!
همون آهنربای هیولای قسمت های قبلی که قدرتش برامون کاملا ملموس و آشناست!
میدونین دارم به چی فکر میکنم … . که مگه میشه اینقدر جالب! دقیقا همون چکشی که در قسمت های قبل، با آهنربا بلندش کردیم افتاد توی آب!
یه چیزی بگم … . اگه همون موقع همین چکش رو با آهنربا بلند نمی کردین و همین چکش جلوی چشم خودم داخل آب نمی افتاد، باور نمیکردم این معجزه رو! با خودم میگفتم همه چی برنامه ریزی شده بوده!
اخه مگه میشه دقیقا همون چکشی با آهنربا بلندش کردیم داخل آب بیفته! دقیقا همون آهنربایی که استاد توی اون قسمت باهاش گفتن میتونیم باهاش هزار جور شی فلزی رو از ته دریاچه بیرون بکشیم! یعنی حتی ایده ی بیرون کشیدن این چکش، از قبل به استاد گفته شده بود و دقیقا به همین خاطر بود که با شوق و ذوق گفتن کلی ایده برای بیرون کشیدنش دارم!
اما آره برنامه ریزی شده بود! یک برنامه ریزی دقیق! ولی نه برنامه ریزی استاد! بلکه برنامه ریزی خداوندی که استاد برنامه ریزیه!
خدایا شکرت
واقعا باورم نمیشه کلاس آموزش، فیلم آموزشی تا این حد جذاب و مهیج و لذت بخش بشه! اونم نه با هیچ برنامه ریزی قبلی خاصی … بلکه خوده خدا که استاد برنامه ریزیه، در در درست ترین زمان ممکن هر آنچه لازم باشه وارد فیلم میکنه.
از هماهنگی مه و خورشید فلک برای زیبا شدن فیلم بگیر تا اتفاقات مهیج !
حتی اون صدای بلبل محشری که در تمام قسمت ها، بهترین موزیک بک گراند رو اجرا کرده کار خداست و قابل تحسینه!
میدونین چرا ….
چون حتی ساخت چنین سریالی خودش یک هدایت بوده و مسلما خوده خداوند در تمامی قسمت ها جلوه ش رو نشون میده و تمامی پدیده ها رو براتون هماهنگ میکنه.
من دلم میخواد تحسینتون کنم استاد …
تحسین این حجم از ایمان و اطمینان در اجرای هدایت ها در راستای زیباتر کردن بهشت!
همین که وقتی ایده ای به ذهنتون خطور میکنه، شما بی درنگ و بی ترید برای اجرا کردنش دست به کار می شید و با نشون دادن این ایمان و اطمینان، هدایات و ایده های ناب الهی رو هی بیشتر و بیشتر میکنین. و جالبه …. چنین ایده ها و الهاماتی هر کدوم حکم قطعه ای پازل بینهایت زیباسازی پارادایس رو دارن و با انجام دادن هر ایده، هر قطعه رو سر جاش میذارین.
هر قطعه، به تنهایی زیبایی خیره کننده خودش رو داره و زمانی که قطعات در کنار هم قرار میگیرن، این زیبایی با نمایش یک گالری از ایده های اجرا شده، دوچندان میشه و نتیجه رو با زیبایی خیره کننده ای نشون میده.
زیبایی …
چقدر دوست دارم این زیبایی رو که از خوده خداست و عاشق کسانی هستم که عاشق زیبایی هستن! خصوصا شمایی که هیچ سقف و محدودیت خاصی برای زیبایی قائل نیستین و این باور محشر رو در قالب سریال بینهایت مهیج زندگی در بهشت، به نمایش گذاشتین.
باوری که میگه حتی اگه بهشت هم باشه، میتونه زیباتر و زیباتر بشه و خداوندی که، عاشقانه هدایت میکند کسی را که زیبایی بخواهد.
احسنت چقدر قشنگ نوشتین..
من از خودم میترسم؟
این سوالیه که وقتی دیدمت از خودم حالا پرسیدم حس کردم … حس
هنوز ته ته ذهنم جای حسادت هست درسته خیلی خفیفه ولی هست
همیشه هست تا وقتی تضادش، فرکانس ناب و خاصش، یعنی تحسین نباشه بیاددد و کل وجودت را فرا بگیره تا کی ؟ تا زمانی که به عقل بیای که اینی که داره تو را هدایت میکنه و سکان کشتی تو را داره، خدات نیست
بلکه شیطان قسم خورده ی ذهنت هست که قسم خورده مسیقتیممم بدون هیچ تخفیفی بدون هیچ مکثب مستقیممم به جهنمممممم ببره تا به درک واصل بشی.
همین شیطانی که 6000 سال آسمانی خدا را رب العالمین را پرستش میکرد، کی را گفتم؟؟
آره گفتم خدااا راا پرستش میکرددد
منبع خیر تک تک ذرات عالم و جهان و جهانیان
یعنی همین الان حالم اگر خوبه اگر چن ساعته که حالم خوبه میش بی نهایت للحظه، میشه بی نهایت لحظه است که خدااا با منهه خداست که داره کار منو جلو میبره، یعنی اینننن خیررتریننن خیرررریهه که میشه داشت!!
همین الان لبخندت
حال خوبت
آرامش ذهنت
بابااااا هووممم
زمین که از خودش نوری نداره عزیزم
این خورشید که میتابه این خورشید که نورش از خودشه نه زمین
توی قرآن توی همنی کتاب به ظاهر الله یکتایم، خداوند یکتاست الله یکتایم از جانب من از جانب باورپذیری من از جانب عملکرد بی نقص و شائبه ی من من اینووو میگممم
رب مثال خوبی زد
گفت من خورشیدم
و تو، پادشاه من روی زمین، تو زمینی خود زمینی
تو میچرخی به دور خودت و هر 24 ساعت زمینی به دور من
از همونجایی که هستی مهم نیست شبه و یا روز | از درون
ولی همیشه قسمتی از تو روزه و روشنه و قسمتی تاریکِ تاریک | از بیرون
جایی که در بیرونت نورانی میشه نور منه خورشید
و جایی که در بیرونت تااریک خودت مقصری چون خودت پشتت را رو کردی به من و نه من به تو: من رب همیشه میتابم
حالا
انقدرررررررررررررررررررررررر
از درون و در درونت روی خودت کاررر کننننننننن که کمی بیشتر در درون و بیرون خودت نورر را ببینی.
حالا
انقدرررررررررررررررررررررررر
از درون و در درونت روی خودت کاررر کننننننننن که کمی بیشتر در درون و بیرون خودت نورر را ببینی.
حالا
انقدرررررررررررررررررررررررر
از درون و در درونت روی خودت کاررر کننننننننن که کمی بیشتر در درون و بیرون خودت نورر را ببینی.
تحسینت میکنم اسمت اصلا مهم نیستت و نخواهد بود هر اسمی میخوای داشته باش
روج من فارغ از این اسم و قید وبندهاست
تحسینت میکنم هم با قسمت تاریک ذهنم هم با قسمت نورانی دلممم
تحسینت میکنمم
ممنونم که هستیی
دنیاااا به وجود ارزشمند من افتخار میکنه
دنیا جای بهتری برای زندگی داره میشه در هر لحظه به خاطر منِ خدا
و وومممنننونممم هم پاره ی ارزشمندم که یک دنده میرونییشش به جلوو تو که نمیرونی تو میخوای و اون داره میرونه پس همینوو بروو و فقطططططططططط لذتتتتتتتتتتتتتت ببررررررررررر همین. تمام
خدایااااااااااااا شکرتتتتتتتتتتتت
خدایااااااااااااا شکرتتتتتتتتتت برای هر لحظه ی این زندگی و زندگیممم و دنیاا و دنیاتت
عاشقتمممممممممم
منوثابات قدم کن
هم پاره ی من را ثابت قدم کن
خانواده ام را ثابت قدم کن
آمین
دقیقا همین طوره ک گفتی
خیلی خوبه ک تونستی مث خودم مچ ذهنتو بگیری و حریفش بشی با ابزار قدرتمند تحسین کردن
منم واقعا این درک فوق العاده و عمیقی ک یزدان جان از قانون داره رو تحسینش میکنم نوش جونتون لایکای سبز رنگ استاد رو کامنتای هرروزتون من عشق میکنم با این کامنتای لایک شده تون هرروز 😍
و اما در مورد حسادت ک بزرگ‌ترین پاشنه اشیل همه ما انسانهاست
و من شر حاسد اذا حسد
ب قدری این فرکانس مخرب و خطرناکه ک این ایه نازل میشه درباره ش
و دوا و چاره این درد هم فقط ادامه دادن ب تحسینه بی قید و شرط هست تحت هررشرایطی
و باید ادامه داد تا وقتی ک زنده ایم
حضرت ابراهیم ب همسرش هاجر وقتی گرفتار حسادت ب همسر دومش ساره میشه میگه آتش حسادت از آتش نمرود سوزانده تر است
پناه میبرم ب خالقم از ذهن نجواگرم در هررلهظه و ثانیه
به نام خداوند بخشنده مهربان
دوست دارم.
و تحسینت میکنم. تماممم
عاشقتمم روانیتممم و به خاطر وجود ارزشمندت از خدا سپاس گزارممم دنیااا بهت افتخار میکنه استاد بهت افتخار میکنه من بهت افتخار میکنه جهان بهت افتخار میکنه فقط ادامه ……
Let’s goooooooooo
یوهوووو
همین حالا ذهنم میگفت خب خوندیش بگذر از این پیام.
بعد خدام گفت ساده از هیچ نشانه ای نگذر
حواست هست شیطانه گفت از این و خدا گفت از این نشانه ..
خدای من چقد شما خوبین تحسینتون میکنم خیلی دوست داشتم واستون کامنت بزارم اما ذهن میگه این خیلی مدارش بالا تر رفته و همون حسادت نزاشت گفت بزار یه ذره مدارت بالاتر بره ولی گفتم من همین جوری ارزشمندم و باید تکه ای از خودم رو تحسین کنم و سپاسگزارم بابت این همه رشد و پیشرفت من خیلی اون ستاره داشتن ها برام انگیزه میشه که رو خودم بیشتر کار کنم و نگاه میکنم و میگم افرین به شما و دوست عزیز یزدان رو واقعا تحسین میکنم شما رو و ارزوی بهترین سعادت و خوشبختی و ثروت شادی در دنیا و اخرت رو براتون دارم خدایاشکرت بابت دوستان فوالعاده ام
سلام استاد شیرینم و مریم جان عزیز
چقدر این قسمت عالی بود از همه جهت
اول از همه این جسارت استاد واسه تغییر اوضاع واقعا تحسین برانگیزه…
استاد شما یه تصمیم میگیری و فورا اجرا میکنی
اینجا هم تصمیمی گرفتی که شاید خیلی‌ها ازش ترس داشته باشن
اونم خراب کردن نرده ها…بدور از قضاوت های مردم عادی که ممکنه بگن بابا چرا خراب میکنی! اگه بزنیشون دیگه نیستناااا! و هزاران حرف دیگه که همه از ترس ها نشأت گرفته و اینکه شما چقدر واسه دیدگاهت ارزش قائلی که به راحتی عمل میکنی به اون چیزی که باور داری…
واقعا چقدر هم منطقی کردی واسه خودت که آقا فوقش اینه که می افتبم تو آب بعد شنا میکنیم میایم بالا…چه راحت ترس اینکه نرده ها نباشن حذف شد 😁😉
این قسمت خیلی درس های عزت نفسی برام داشت…
و چه ابزار های حرفه ای دارین برای هر کاری ابزار خودش رو استفاده میکنین که همین چقدر به راحتی و تسریع کار کمک میکنه
برای میخ تیغ جدا برای چوب جدا
واقعا نتیجه کار بی نظیر شده بود… چه منظره و ویوویی
دیگه هیچ حجابی مانع دیدن زیبایی ها نبود تا چشم کار میکرد خدا بود و زییایی هاش
ایده هایی هم که در حین انجام پروژه بهتون الهام میشد چقدر به پیشرفت تون کمک میکرد
همینه واقعا…باید از یه جایی شروع کرد تا به نتیجه رسید.
وای وقتی چکش از دستتون افتاد تو آب من چقدر خندیدم 😂 و شما از اون اتفاق به ظاهر بد چه چیزای خنده داری گفتین و چه زود تمرکزتون رو از روش برداشتین و به مسیر ادامه دادین…
مرسی استاد و مریم جان
واقعا لذت بردم😍
به نام خدایی که همه کارهارو برای ما انجام میدهد…به نام یگانه جریان هدایت
سلام بر استادنازنینممممم
وای خدای من
من مردممممممم واسه این.همه زیباییی
واسه این همه قشنگی و این همه هدایت
سلام بر مریم نازنینممممم بر مریم پایه
بر بانوی خنده ها وشادی
کلاس امروزمون بمباران اگاهی ها و نکته ها و کلی درس بودِ…خدای من چقدر محشر ایده ای داد خداوند..چقدر پحشر هدایت کرد
استادم اونجا که اومدین و گفتین نرده میخوایم چیکار در اولش یکم موندم همینجوری…که تو فکرم اومد که اخه میوفتیم توی اب
بعد استاد قشنگم خودتون به بهترین شکل جوابم دادین که واسه لذت بردن هیچ چیزب نمیتونه مانعم.بشه واسه اینکه بتونم این زیبایی ها رو ببینم نرده چیه
تبر برمیدارم مثل ابراهیم.بتارو میشکونم
اصلااااا من خیلی. کیف کردم بااون جمله که ببین اصلا این فکر که ای وای خونه خ اب شد
از مدل افتاد اینجور فکرا نبود و نیست
فقط فقط لذت بردن بیشتر و خدارو بوی خدارو خود خود خدارو توی ذره ذره بهشتمون واضح تر و عالی تر دیدنه….
استاد یعنی من عاشق دونه دونه ابزاراتونم که اینقد از نکات مثبتشون میگین و باهاشون عشق میکنین عاشق این اخلاقتونم که از دونه دونه چیزی که میخرین اینقد با ذوق از دونه دونه نکات مثبتش میگین که توی هدایت بعدی به ابزاریدخیلی بهتر و با کیفیت تر و کاراتر هدایت میشین
یهنی این هدایتاش دیوانه میکنه ادمو واقعا دیوانه
قانونش همینه
به هر چیزی که دوس داری توجه کن…انتخاب با توست
به هر چیزی که توجه میکنی بهش و.بیشتر روش تمرکز میذاری از اون.جنس بیشتر وارد زندگیت میشه…و حتی استادمون دونه دونه به ایده های اسون تری توجه میکنی
و هی به صورت پشت سرهم به ایده های اسون تر تری هدایت میشی
و جهان این ایده هارو به سمتش میاره
هر روز بهشتمون زیباتر میشه
هر روز هدایت خداوند اشکار تر و واضح.تر میشه هر لحظه خدا خودش پلن مینویسه واسه بهشتمون که امروز باید اینجاشو درستش کنیم
امروز باید این مسئله رو حل کنیم
هر روز در حال پیشرفت و ترقی هستیم
هر روز توانایی هامون داره بیشتر و بیشتر میشه و تجربه هایی که هیچ تا حالا اصلا شاید به ذهنمون هم خطور نمیکرد داریم.میریم.توش و انجامش میدیم
کی فکرشو میکرد اینقدر بعد از برداشتن اون چوب های اضافی اینقددددددددد زیبا تر از زیبا بشه اون دریاچه اون.درختان viow بهشتمون…استادم هر لحظه از تجسم کردن نتیجه اش انگیزه میگرفت
انگیره ی اینکه بابا بیین چقدر زیبا خواهد شد
حتی به فکر شنا هن بودن که عب نداره یه جور دیگه هم میتونیم.لذت ببریم
اصلا تو همه جوره میتونه لذت ببری
فقط هدایت هاشو بله بگو
فقط دل به دریا بزن…..خداخودش میدونه چیکار کنه که تو بیشتر و بیشتر لذت ببری
اخه خدا عاشق لذت بردن ماست
عاشق اون ذوق و شوق ماست
عاشق اون صدای خنده ی ماست
عاشق ازادی ماست
استا جونممممم من عاشق اون شدم که با تمام جدیت با تماممممممم مصمم بودنتون گفتین
“”باید برود””
تمام اون مانع هایی که جلوی مسیرمهدو نمیذاره من ببینم خدامو
تمام اون علف های هرزی و باورهای محدودمون که نمیذارن به خدای درونمون برسیم باید داره
بایییییییید داره که برود
چون ما راهی جز ادامه دادن نداریم…چون تمام زندگیمونه….چون هدفمونه
این لذت بردن این ازادی این سبکی…..که وقتی سبک باشی میتونی پرواز کنی
و من چقدرررررر عاشق این پروازمممم
چقدر عاشق اینم که سبک باشم و رها…مثل اون مرغ دریایی که دو..سه تا بال میزنه و بعد خودشو رها میکنه توی دریای بیکران اسمون خداوندش…مثل حرف نازنین مریمم که باید وا داد…بزن دلتو به دریا..به خدا..به خدای درونت….هر چیزی که مانع رسیدنت به اون لذت میشه مانع رسیدنت به.اون اصل میشه رو قطعش کن بنداز توی اب
مثل اون درختانی که شاخه هاش اضافش قطع شد که بتونه رشدش بیشتر بشه…اخ که این طبیعت چقدررر درسای محشری میده به انسان
چقدررررر درسایی قانون رو داره هر ذره ذره اش تکرار میکنه…
خدای من..کمکم کن که عمل کنم و فقط کلمه نباشه…کمکم کن.مرد عمل باشم و قطع کنم بندازم توی اب ….نترسم…خداوند به بهترین راه ها و مسیرها هدایتم میکنه که لذت بیشتری ببرم…به بهترین مسیر هدایتم میکنه که شادی بیشتری ببینه…که بهترین تکاملمو طی کنم…وایییییی چقدر معرکه بودددد این قسمتمون خدای من….من واقعا پرواز کردم از این همه متعهد بودن از این همه عمل به الهامات و هدایت ها…استادم شما اونقد باور دارین که دارین با خدا کاراتونو انجام میدین که حتی اونجا که میخواستین تخته چوب هارو بندازین روی اب گفتین سه نفره…تیم سه نفره…همش قدم به قدم هدایت خداوند بود که جاری بود…اونقد متصل بودین
اونقد دقیق نشانه رو متوجه میشین ا نقد پر از توحیدو خداگونه ی محض هستین که دیگه
اصلا نجوایی وجود نداره
همش الهامات و هدایت هاشه
اخه من مردم از اینکه یعنیییییی خداوند از هزاران طریق هدایت میکنه به زبان تصویر من دیدم که اون تخته چوب بود…که خدادند فرستاد جلوی چشمان شمل که ببینید و این ایده رو به کار ببرین
چون بازم بازم بازم بازم هدایت های خداوند همیشه از ساده ترین راه ها میاد و همیشه ساده ترین راه هاست…خدای من…چقدر داری خودتو بهمون نشون میدی….چقدر داری تجلیتو…دستان محصتو دستان محشرتو…خداگونه تر شدن کارها و راحت تر شدن رو داذی بهمون نشون میدی…
اینکه حتی به وسایل و ابزارامونم وابسته نباشیم…اینکه اونقد فراوانی هست که بتشه رفت پیش ماهی ها..یه دونه دیگشو میخریم…اینکه شاید اصلا خدا به بهتر و با کیفیت ترش هدایتم میکنه که از اینم کارمووراحت تر کنه
چون مثل باورهاست
یه باور نمیشه گفت دیگه این بهترین باوری بود که شنیدم ..نه..از اینم باور بهتر و بهتر تری میشه ایجاد کرد و درست کرد
الانم این هدایت و ایده ها و راحتی خداوند هم اونجوریه از اینم میشه راحت تر و راحت بشه کارا..به همین زیبایی و راحتی…
واییییی استادقشنگم یعنی من مردممم واسه این ذوق و شوقتون وقتی این زیبایی نمایان شدددد وقتی این بهشت بهشت تر شد
وقتی این خدا واضح تر شد
عاشقققق این ذوق و شوقتم منننن که زنبور چیه…کوهم باشه له میکنم و میرم جلوووو
هیچ چیزی نمیتونه مانع لذت بردنو منو باشه…ایده هارو خوذش میگه…کجا رو ببری رو خودش میگه..چطور بنداری تو ابو خودش میگه حتی از کدوم ابزارات استفاده کنی رو خودش میگه..و این چیه که هر دفعه متعهدترت میکنه و مصمم تر واسه ادامه دادن چیه که انگیزه میده بهت اون حس زیبای نتیجه
اون حس خوب و ذوق و شوق رسیدن به هدف و دیدن این زیبایی
همه چیز هدایته.همه چیززززز خودشه همه چیززز
چقدررررررر محشر شده بود خدای من کلمه محشر کلمه به خدا
واییی بین تو اون ابراهای توی اسموننووووو وای محو محو خداشونن..چقدر عاشق اون نوع ابرهام من که اونجوری محو هستن توی اسمون…
صد در میلیارد😍😍😍😁😁😁
من مردم واسه این خدای من من عاشقتممممممم مریم جونم نازنینم
عاشق این سپاسگذاری هاتونم مننننن خدای من شکرتتتتتت
عاشقتونم
“”خداوند کارهارو انجام میدهد””
و “”خداوند رو دیدی دیگه چقدر باحاله”” اینا ایا سخنخود خود خدا نیست😭
ای وای من محو شدم وقتی مریم جان نازنینم اینجوری گفتن که چقدر چقدر باحاله
من عاشقتم فرشته ی ما
دقیقا..خدا عاشق همین ذوق و شوق و سپاسگذاری شماست
که هر روز به ایده های بهتر به کاراهای اسون تر هدایتتون میکند
دقیقا همشو خدا انجام داد…همشو
خدای من شکرت..هزاران بارشکرت برای این توانایی حل مسئله
خدایاشکرت برای اینکه هر روز داریم ایده ها و راه کارهای جدیدتری یاد میگیریم از استادمون از خو خود مستقیما که بهتر و عالی تر روی زندگیمون اجراش کنیم و بهتر و عالی تر برسیم.به خواسته هامون….
“”داره همه چیز تر و تمیز میشه…
خیلی جای کار داره برای بهبود.””.یعنی واسه ادامه دادن و پیشرفت کردن راه بی انتهاست و بی نهایته…و هیچ کقت تموم نمیشه که بگی دیگه این زیبا شده دیگه از این زیباتر نمیشه
هر لحظه زیباتر و بهترو عالی تر از اینم میتونه بشه
یعنی هر روزداریم به ایده ها و حل مسئله های محشر هدایت میشیم…
عاشقتم مریم نازنینمممممممم
عاشقتم مریم قشنگم که این زیبا همیشه کلمات خداوند رو برزبان جاری میکنی دستان زیبای خداوندم
که دقیقاااااا دقیقا تکه تکه اهسته و پیوسته ادم بره جلو
و نتایج میبینی قطره قطره مثل درسا میشه و نتایج به چه بزرگی خودشو نشون میده
فقط باید ادامه داد اون تکه تکه رفتن به جلو هارو… مهم نیس کوچکه
مهم اینکه پیوسته باشه و ادامه دار
و این پیوستگیه که نتایجو به همراه داره
اره مریم جونم دقیقا
باید پارو نرد..وا داد…
عاشقتونم من…چقدرررررر زیبایود کلاس امروزمون خدای من شکرت هزاران یارشکرتتت
هزاران بارشکرتتتتتتت
عاشقتونم💚💚
سلام بر یگانه پرنسس عزیزم،
الهام بینظیر خداوندم! مثل خودش یکتا ! مثل خودش واحد ! مثل خودش بینظیر !
مثل خودش زیبا ! مثل خودش زیبابین! مثل خودش زیبادوست!
مثل خودش پاک! مثل خودش زلال! مثل خودش صاف!
مثل خودش الهام بخش! مثل خودش روحنواز!
مثل خودش آگاهی دهنده !
مثل خودش!
“” به نام خدایی که همه کارهارو برای ما انجام میدهد””
اینجا چقدر زیبا گفتی همه کارها را انجام میدهد! آره عزیزم! همه کارها! حتی از اخر کار خودش تکه های بزرگ چوب رو از استاد گرفت تا حتی بعد از انجام کار هم اذیت نشه!
“”کلاس امروزمون بمباران اگاهی ها و نکته ها و کلی درس بودِ””
دقیقا بانو! دقیقا! به قدری مهیج و آگاهی بخش بود که من طبق معمول در عجب بودم از کجا شروع کنم و اول کدوم نکته رو بگم! این قسما عالی بود و عجیببب به دلمون چسبید! پر از هدایت! روند هدایت خداوند رو به صورت عملی نشون داد و گفتش که خودش همه چیو میگه و همه کار میکنه به شرط ایمان!
“”استادم اونجا که اومدین و گفتین نرده میخوایم چیکار در اولش یکم موندم همینجوری…که تو فکرم اومد که اخه میوفتیم توی اب””
دقیقا! من تا وسطای فیلم حالم یه طوری بود و خیلی مردد بودم! همش با خودم میگفتم کاش منصرف بشن یا اتفاقی بیفته و این کارو نکنن! اما ای دل غافل … امان از اینکه هر اتفاقی هم بیفته، بازهم خداوند هدایت میکنه به راه راحترش و انجام بهترش!
“”واسه لذت بردن هیچ چیزب نمیتونه مانعم.بشه واسه اینکه بتونم این زیبایی ها رو ببینم “””
دقیقا! یگانه پیام واحد تمامی قسمت های این سریال همینه و همه شون به نحوی دارن زیباتر کردن وبهتر کردن هر چیزی رو نشون میدن! دارن به درک بهتر ما برای باور بهتر این باور که زیبایی هیچ محدودیت و سقفی نداره رو نشون میدن! حتی اگه اون مکان به زیایی بهشت هم باشه، بازم میتونه از اون زیباتر بشه!
“تبر برمیدارم مثل ابراهیم.بتارو میشکونم”
این کلمات را زکجا یافتی؟! جایی ز قلبت؟! سلام ما را به آن معبد همیشه روشنت برسان
“”هر روز هدایت خداوند اشکار تر و واضح.تر میشه هر لحظه خدا خودش پلن مینویسه واسه بهشتمون که امروز باید اینجاشو درستش کنیم”””
دقیقا بانو! چون خداوند داره میبینه ایمان و عمل بینظیر استاد رو در اجرای قوانین!
“”حتی به فکر شنا هم بودن که عب نداره یه جور دیگه هم میتونیم.لذت ببریم””
دقیقا مثل همونجا که گفتن حتی اگه آب چوبا رو به ساحل نرسونه، خودمون با قایق به راحتی میبریمش! این یعنی هرجا احساس نجوای ذهن و نگرانی ذهن رو احساس کردن، با در نظر گرفتن بدترین احتمال ممکن، ساکت و قانعش کردن!
“”خدای من..کمکم کن که عمل کنم و فقط کلمه نباشه”””
تو همین الانش که داری هرروز متعهدانه زیر هرفایل کامنت میذاری، یعنی داری عمل میکنی عزیز دلم! همین که شخصیتی زیبابین و تحسین کننده و سپاسگزار ساختی، یعنی قانون اول رو به بهترین نحو ممکن داری اجرا میکنی! همین که هربار به تضادی برخورد میکنی، ذهنت رو کنترل مکینی و نتیجه رو به نفع خودت تغییر میدی، یعنی داری عمل مکینی عزیز دلم!
#اگه این عمل نیست پس چیه؟!
چون درک بهتر، لاجرم عمل بهتر رو به همراه داره تا جایی اگه بهش عمل نکنی، آروم و قرار نداری! و عمل کردن بهتر هم لاجرم نتایج بهتر رو به همراه دارن!
# اگه این نتیجه نیسj پس چیه؟!
فقط ادامه بده باز خوش پروازم که همه چی در راهه!
سلام بر هم روح من…هم مسیر و همسفر زیبای ما در بهشت ناب خداوندمون…سلام بر این درک زیبایت از قوانین…سلام بر شاگرد اول استادم
من عاشق اینم که چقدرررررررر با دقت جانا..چقدر با دقت درک میکنی و با دقت تر عمل میکنی و با دقت تر هر لحظه متصل تر و متصل تر میشوی به منبع درونت یزدان عزیزم
تو خیلی خیلی درس های زیادی بهم آموختی دست مقدس خداوندم…شاید خودت متوجه نشده باشی اما …من از تک تک رفتارهای خداکونه اتوواز تک تک رفتارهای عباس منشانه ات درس میگرفتم و میگیرم و خواهم گرفت…چرا که هدف ما همین است که هر روز..هر لحظه ورژن بهتر تری از خودمون به جهان هدیه کنیم و هر روز بهر و عالی تر از قبل بشیم و به این روند زیبای تکاملمون ادامه بدیم و محوتر بشیم به خداوندمون..توحیدی تر بشیم…که تو خود پر از توحیدی عزیزدلم…
خداوندم رو بی نهایت سپاسگذارم که اینقدر زیبا از هزاران طریق بهم عشق میورزه…که خدا عاشق این عشق ورزیدن های ماست///بی نهایا سپاسگذار نگاه زیبابینتم باز خوش پرواز من…برایت بی نهایت بهترین ها را میخواهم…بی نهاییییییییییییت
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام
سلام عزیز دلم
همیشه به خاطر وجود ارزشمند و پر مهرت از خدا سپاس گزاری میکنم
از اینکه جاییییی نیستتت که رفته باشم و شما پرنسس من برای هم عضوری از خانواده امون ننوشته باشی، تحسین نکرده باشی، از حال و احساست نگفته باشی، یا اصن نمیدونم به هر شکل توجه مثبت دیگری
خدای من چی بگم ! چه مثالی بزنم
این انگار خودش مثل خدا میمونه
خدا کجاست؟؟
خب همه جاست
منم هر جایی شما را میبینم که دارییی چکار میکنی؟؟
کار خدایی
کار خدایی چیه؟
مثال بارز خدا، خدا که صاحب همه ی صفات نیکو
یعنی داری عشق میپراکنی
داری مهربانی میورزی
داری هر جاااااا میری اونجا را زیباتررر و خداگونه تر میکنی
باابااا مننن دیوونه شدممم هررر جاا رفتمم که چیزی بنویسم و یا بخونم .. عمل به الهام خدایم بکنم
اونجاا بودیی
خدای من خدای من
بخدا اولین نفری هستی توی زندگیممم همیشههه میبینمت همیشهه هیچ کسی را انقدر مثل خداممم ندیدم! متوجه ای؟؟
دیگه امروززز و الان دیگه گفت بنویس
هر جاا میرمم تو هستییی خدای من
داری عشق میپراکنی
داری تحسین میکنییی با تمام وجود ارزشمندتت
داری تبریک میگییی
داری سپاس گزاری میکنییی
داری چی بگم؟!!!
خدا جطوریه تو همونطوریه من اینو میبینم
خدا مهربونه تو هم بسیار مهربونی
خدا بخشنده است تو هم بسیار بخشنده ایییی
خدا قضاوت نمیکنه تو هم قضاوت نمیکنی
خدا بزرگ و نامحدود تو هم بزرگ فکر میکنی ولی محدود
تو کجایی؟؟!
کجای جهانی؟؟!
چی را باور کردی؟!!
چقدرر انرژی داری آخه!!
چقدر مهربونیییی آخه
من تو عمرم واسه کسی اینجوری ننوشتم و ابراز کنم چیزی که حس میکنم و حسی که همیشه درسته
خدای من خدای من
چقدررر با خودت در صلحح آخه ماشاا.. ماشا.. یعنی همیشه با خودتت در صلحی به منبع وصلیی عمیقققق عمیقققق و نه سطحی
همیشه آرومی
همیشه متفکری
همیشه به نشانه ها توجه میکنی
باباااا دیونه اممم کردی بخدااا
جدی دارممم میگممم این چیزهایی را دارم میگمم دیگه الان وقتشش بود بنویسمشون و نه فقط توی دنیای ذهنی من باشه، تو قلب من باشه .. خدای من
برای من عیسی مسیح هم پاره ی ارزشمندم اینجوری فردی توی قلب منه همیشه
همیشههه و در هر زمانییی و هر مکانی و هر شرایطیی و … هر وقتی که من انرژیم بالا باشه پایین باشه میگممم هر طوری وقتی یادِ مسیح میوفتم بسیاررر بسیاررر با خودم همون چیزی که خدا گفت تو قرآن، مسیح برای منِ رب العالمین یک کلمه است کلمه به معنی یک اثر، یک اثر جاودان به والله این حس قلبی منه
تو پرنسس الا، برای من پادشاه مثل یک اثر میمونی
یک اثر به والله ماندگار و جاویدان
عجیب برای من
اما من مسیح امروزم را پیدا کردم اونم روی زمین اونم در زمان امروز و این لحظه
بازم دارم میگمممم جاییی نبوده که من نرممم و شما را نبینم
جایی نبوده که من بخوام تحسین کنم و بنویسم برای هم پاره های خودمم و عشقم را حرف الله ام را بگم ولی شما نباشی.
خداا خیرت بده
خدا بیشترررر بهت بده
خدا بیشتررر و بهترر و عمیق تررر ثابت قدمت کنه توی این مسیر الهی تا خودش: تا روز اجل معین
داشتم قرآن میخواندم دیدم تو آیاتش از دوست خوب بهم میگه بهم گفت دوست خب چه ویژگی هایی داره، تازه جالیه بدونی ما توی قیامتم به دوست خوب نیاز داریم!
من رو زمینم ولی زمین فکر نمیکنم
من رو زمینم ولی زمینی فکر نمیکنم
تو بزرگ فکر میکنی
تحسین برانگیزی تمام وجودت
ذوق و شوقی که میکنی برای کوچک ترین نوری که از خدایت میبینی
قابل تحسین دیووانه کننده است
هر کسی که این عشق را درک کنه دیوانه کننده است
تو درکش کردی و منم درک کردم که میبینمش
استادم درکش کرده
خدای من خدای من
خدایا شکرت به خاطر وجود ارزشمندت
خدایا شکرت به خاطر وجود ارزشمندم
خدایا شکرت به خاطر وجود ارزشمند استادم
خدایا شکرت خدایاا شکرتت
دنیا بدون عشق رنگی نداره
پس دنیات و آخرتت، رنگین وشادتررر از همیشه باشه. الهی..
دوست دارمم
سلام بر مارکوی عزیزم
سلام بر این روح زیبای تحسینگرت
سلام بر این هماهمنگی زیبای درونت
چقدر زیبا با خدای درونت رفیق تر از رفیق شدی…چقدر زیبا این آپشن تحسین و زیبایی دیدن رو نصب کردی بر درونت و چشمانت خداگونه ات…
تحسین کردن معجزه میکنه مارکوی عزیزم…تحسین کردن خود خداست…میدونی چرا
چون باز عشق توشه…و عشق یعنی خود خداوند…
پس تا میتونی عشق بورز بی قیدو شرط
تا میتونم عشق میورزم بی قید و شرط…
تو بی نظیرییییی
تو فوق العاده ای
تحسین میکنمت رفیق خوبمممم..تحسین میکنمممم برای ثابت قدم بودنت را
تحسین میکنم این عشق به خودت … عشق به ربت و تمام جهانت را
تحسین میکنم این عمل به الهاماتت را
تحسین میکنم این متعهد بودنت را
برایت بی نهاین ثروت ها و نعمت ها و شادی ها و فراوانی ها و عشق ها و بی نهایت بهترین ها را خواستارم از ربم…از خالق یکتام
سپاسگذارم رفیق دوست داشتنی و هم پاره ی ارزشمندم…ممنونم
سلام به خواهر نازنین و دوست داشتنی خودم
وای که من چقدر از کامنت های شما لذت میبرم انرژی مثبت میگیریم میفهمم که چقدر با خودت در صلح هستی
چقدر زیبا گفتی:
خدایا کمکم کن که اینا فقط حرف نباشه عمل باشه کمکم کن مرد عمل باشم( البته شما باید زن عمل باشید😅😅)
وای که من چقدر با کامنت های شما فرکانس خوبی دریافت می کنم
جدا از نوشته های زیباتون از حسی که از کامنتتون دریافت میکنم لذت میبرم
خداروشکر که من میتونم این حس خوب رو از شما دریافت کنم
و به شما هم تبریک میگم که اینقدر با خودتون در صلحید و این حس بی نظیر رو با ما هم به اشتراک میذارید
سلام بر بردار عزیزم…
سلام بر خدای زیبای درونت
بی نهایت سپاسگذارمممممم برای این همه انرژی مثبتی که به سمتم فرستادی من با تمام وجودم این انرژی مثبت رو دریافت کردم . بی نهایت از نگاه زیبابینتون سپاسگذارم….
بله انشالله وارد عمل کنیم چون بدون عمل نوشتم اینا هیچ فایده ای ندارد…ممنونم که باز از هر لحظه بیشتر یادم انداختین که عملگرا تر باشم
براتون بهترین و بهترین و بهترین هارو میخوام که وارد زندگیتون بشه
در پناه رب یکتام شادترین باشین
به نام خدا.
استاد سلام.استاد از اون روزی که شما شروع کردی به ساختن بهشت و داری تطابق میدی هرس کردن درختای هرز رو با ذهن .احتمالا وقتی درختا رو میبری بعد از مدت کوتاهی متوجه شدی که برگهاشون پژمرده و خشک میشن.من چند روز پیش درختای روی حیاط خونه رو هرس کردم و روز بعد دیدم که شاخهایی که چیده شدن کلا پژمرده شدن و دارن خشک میشن.
با خودم فکر کردم که آدم وقتی از اصل خودش دور میشه و جدا میشه پژمرده میشه.مثل همین شاخه هایی که از اصلشون جدا شدن و دارن خشک میشن.ما هم وقتی که از اصل خودمون که خداوند هست دور میشیم پژمرده میشیم.
استاد دمت گرم که هر چی به دلت میافته سریع انجامش میدی.برای اینکه لذت ببری زدی همه ی نرده ها رو بریدی .
استاد دور دریاچه جای دختایی که بریدی ، لبه ی اب اگر از این قلوه سنگهای کوچیک پیدا کنی بریزی از حدود یک متر از داخل اب تا یکی دو متر بیرون از اب بریزی خیلی جالب میشه.از لا به لاشون علفها سبز میشن.و دیگه اون دختها سبز نمیشن و هم خیلی زیبا میشه.
میشه مثل ساحل😁🖐
استاد وقتی گفتی میخوای نرده ها روبرداری وشروع کردی به برش دادن، داشت حرصم میگرفت پیش خودم میگفتم آخه چکار اینا داری حیفه میخوای درشون بیاری،خیلی خوب ومحکم ومرتب نصب شدن،ازاون طرف دریاچه نمای خیلی قشنگی دارن وکلا حیفه درشون بیاری وبعد پشیمون میشی واین حرفا…
بعدش گفتم بذارببینم چی میشه،خیلی وقتا نباید زود قضاوت کرد بایدبیطرفانه فقط نظاره کرد و ازش درس گرفت
وقتی کار رو تموم کردی و نتیجه رو دیدم،سورپرایز شدم و کلا نظرم عوض شد.ازاین ویو که ایجادشد لذت بردم ونکات مهمی رو توی زندگی به من یادآوری کرد.
حالا میخوام برداشتهای خودمو ازاین فایل بگم:
خیلی وقتا موانعی توی زندگی مون هستن که مانع پیشرفت ما میشن،جلوی آسایش و راحتی مارو میگیرن،مانع آزادی بیشتر ما میشن برای دیدن زیبایی های بیشتر،برای دیدن نعمت های بیشتر وتجربه زیبایی های بیشتر،استفاده از نعمت های بیشتر ورسیدن به موفقیت های بیشتر…
این موانع گاهی وقتا درظاهرزیبا هستن ولی مانع پیشرفت ما میشن، مثل یک دوست صمیمی ولی منفی نگر،همسر زیبا ولی با مدار خلاف مدار ما،شغل مطمئن ولی نادلخواه،خانه قدیمی وخاطره انگیز ولی فرسوده،شهر یا دیار مادری که ولی عدم مهاجرت به جای بهتر به دلیل وابستگی،وخیلی موانع دیگه که بارها درزندگی باهاشون برخوردکردیم ومانع پیشرفت ما،حرکت ما وپرواز ما به سوی رویاهای ما شدن که حتی جرات برداشتن قدم های اول رو از ما گرفتن…
خیلی وقتا همه ی چیزی که برای رسیدن به رویاها وخواسته هامون داریم همین تصمیم های شجاعانه هستن که واسه خیلیا احمقانه ودیوانه وار باشه،مثل همین کار و بریدن درختان کناردریاچه که کارسختی بود و درنگاه اول به نظرخودم نیازی نبود این کارانجام بشه.
الان که به فایل شماره ۸ رسیدیم بادیدن فایلها وخواندن نظرات مدارم بالاتررفته بهتر تصمیمات شمارو درک میکنم ومیفهمم که باید خیلی چیزا رو رها کرد و ازبین برد…با این کار ممکنه حتی هزینه ها وزحمات زیادی متحمل بشیم ولی بخاطردلمون واحساسمون ازشون بگذریم وجا رو برای پذیرش زیبایی ها، لذت ها وآزادی های بیشتر باز بذاریم.
این نرده ها ودرختان کنار دریاچه انگار مثل میله های زندان یا طناب وزنجیری که به شما بستن و آزادی و دید شمارو محدودکرده بودن
استاد عاشق طرزفکرتم که هرچی که شمارو محدود کنه ازسر راهت برمیداری وهیچ طور محدودیت رو نمیپذیری وبرای رفع اون هرطور شده تلاش میکنی.
درضمن سه تا خواهش دارم:
به اون آهن ربا طناب وصل کن چکش رو بیار بیرون ببینیم
قبلا تو لایو گفتی انگری بردز دارین اینجا،وقتی دیدین فیلم بگیرین ببینیمشون
ودرآخر خواهشا سانتافه رو بفروش لندکروز یا لندرور بخر،خیلی دوس دارم😅😅😅
سلام استاد اون چکشه رو ، با اون آهن ربا میتونی بکشی بیرون مثل قلاب ماهی گیری یا با یه شیرجه ورداری .
سلام به همه هم فرکانسی های عزیزم
به محض اینکه استاد گفتند میخایم نرده ها رو ببریم سریع با خودم گفتم نکن این کارو بد میشه . و به ذهنم اومد چقدر از تغییرات زندگی رو باید انجام میدادم و از ترس اینکه اوضاع بدتر نشه انجام ندادم چرا از هر تغییری میترسیم؟!!!!
گاهی اوقات بد نیست که حتی اگه فکر میکنیم تغییری بد هم هست انجام بدیم تا شجاعت تغییر کردن رو پیدا کنیم و بتونیم با تغییراتی که به اختیار ما صورت نمیگیره هم کنار بیایم و بپذیریم
نکته جالب اینکه استاد بارها توی مسیر رسیدن به هدف ابزارها و روش حذف نرده ها رو تغییر دادن ولی هدف رو تغییر ندادن و همینطور که پیش میرفتن هدایت میشدن به مسیرهای ساده تر و کارامدتر مثل انداختن نرده ها به آب به جای اینکه اونها رو از داخل منزل بیرون ببرن . برای من درس بزرگی بود که کمالگرا نباشیم و در ابتدای کار نیاز نیست همه جوانب کار برامون مشخص باشه در طول مسیر رسیدن به هدف ، هدایت میشیم به راههای کارآمدتر و در عین حال ساده تر
اما اون قسمت که چکش توی آب افتاد پر از درس بود استاد بدون وقفه به کار ادامه دادن و نزاشت توجهش از هدفش دور بشه در حالی که اکثر ادما وقتی همچین اتفاقی توی مسیر هدفشون رخ میده یا دست از کار میکشین و یا فوکوس میکنن روی اتفاق بدی که افتاد و این حالشون رو خراب میکنه و فرکانس منفی ارسال میکنن . بعد ازینکه استاد به هدف رسید برای چکش هم راه حلی گفت دارم که احتمالا با اهنربا میخان مثل ماهی شکارش کنن . و درستش هم همینه که از مشکلاتی که پیش میاد یه مقدار فاصله بگیریم و بعد با ذهن باز در مورد حلش تصمیم بگیریم
حتی اون قسمت که زنبور هم داشت اذیت میکرد باهاش نجنگیدین و ازش فاصله گرفتین تا خودش بره و بعد که اومدین بیرون اثری ازش نبود . برای من این درسو داشت که گاهی اوقات لازم نیست با موانع و مزاحمتهایی که درحین کار پیش میاد بجنگیم کمی ازش فاصله بگیریم محو میشه
و اما درس کلی : چقدر خوبه که موانع رو حذف کنیم تا دید بهتر و زیباتری نسبت به وضعیت موجود پیدا کنیم و لذت بیشتری ببریم
سلاااااااام
استاااااااد من فقط خندیدمممم عشقققق کردم چقدر این قسمتتتتت عالی بوووود من عاشششششقه عاشششقتونمممم شماااا فوق العادع ایییییییییید
راستش اونجایی کع خانم شایسته به شما گفت عاشقتم و شما هم عاششقانه گفتین منم اشک تو چشماااام حلقع نمیدونم چندین بار پاز کردم دوباره این صحنه رو نگاه کردم چقدرررر خوب بود خدارررروشکرتتتت خداروشکرررررت
این رابطههه نعمته نعمت
من وقتی امدم توی حیاطمون متوجه چیزی شدم
متوجه شدم که دقیقا منم با همچین تضادی روبرو شده بودم ولی یادم رفتع بود
اینکه دلم میخواست که حیاط خونمون بطرگ باشههع بتونم ابرهاااا و اسمون زیبا رو ببینممم با این فایل من خواسته ی خودم به یاد اوردممم
و قطعاااا باعث میشع من انگیزه بگیرم برای حرکت بیشتر.
ولی واقعاااا خیلی ویوی فوق العادع ای شد اصلا بینظیر
وایی عاشق اون نکته ظریف مهم شدم باید کوجیک کوچیک و پیوسته حرکت کرد باید مدار به مدار و آرام حرکت کرد تا نتایج پایدار رقم بخوره تا نتایج با ثبات رقم بخوره
خداروشکررررت
به خاطر این الگو این نشانه های الهی که اومدن حجت بر ما تمام کنن که میشعع بابا میشههههه
استااااد عاشقتم که بمب انگیزه اید.
دوسستون دارم
پایدارباشید.❤💋🤗