https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/04/abasmanesh-13.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-04-29 07:04:562024-12-21 10:40:20سریال زندگی در بهشت | قسمت 8
488نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
وای خدای من چقدر زیبا بود این ویدیو . پروردگارا ازت سپاسگزارم که منو در این مسیر فوق العاده قرار دادی.با دیدین این ویدیو متوجه میشم که هر کس خودش خالق زندگی خودشه و من در هر لحظه دارم زندگی خودم رو با افکارم و باورهام خلق می کنم.نه آینده ای وجود داره نه گذشته ای فقط یک حال جاودان که کلید آیندس خدایا مرسی.
امروز صبح با دیدن این فایل یه حس غریبی داشتم، اعتراف میکنم که جنس این حس خیلی توی وجودم غریبه بود، نمیشناختمش، چون بادیدن فایل انگار کل باورهام داشت شخم زده میشد، دقیقا مثل یه زمین شخم زده، همه چی آشفته وبهم ریخته بود، نمیتونستم به وضوح کاملی برسم، میگفتم ببین لیلا از اینکه اولش مقاومت داشتی با بریدن نرده ها، واین مقاومت قطعآ برات یه پیامی داره، هی کنکاش کردم، ذهنمو زیرورو کردم، چندبار فایل رو تماشا کردم، یه چیزی توی قلبم سنگینی میکرد، حسی که خیلی وقت بود نداشتم، البته این فایل با اون نتیجه ی آخرش احساس خوبی بهم داد اما اون حس غریبه ربطی به نتیجه نداشت، انگار باید یه چیزی رو درک میکردم، حس میکردم ذهنم داره دست وپا میزنه، یه تلاطم عجیبی بود، اکثر کامنتها رو خوندم، الان ساعت چهار صبحه، بیدارم چون به وضوح رسیدم، چون پیغام خدا برام روشن شد، خیلی خلاصه میگم چون واقعا چشمام خستس، وذهن نجواگر میگه برو بخواب، مهم تویی که فهمیدی، نمیخواد کامنت بزاری، ولی بهش گفتم من پیغام خدارو ثبت میکنم حتی کوتاه، پس آروم باش، ش، ش، ش!
یه سری نرده ی زیبا زندگیه من احاطه کرده، نرده هایی که از خیلی وقت پیش دور تا ور کلبه ی ذهنم ساخته شده، ذهن من به این نرده ها عادت کرده، اونها رو محافظ میدونم، اونهارو زیبا میدونم، وجود اون نرده ها تبدیل به روز مرگی وعادت شده، حتی فکر میکنم بدون این نرده ها نمیشه، چون اینا از خیلی قبل تر بوده، پس بازم باید باشه، اصلاً بی اختیار من این نرده هارو جزیی از زندگیم پذیرفتم، وحس میکنم غیر از این امکان نداره، با همین نرده ها هم زندگی زیباست، این نرده ها باید باشن، این نرده ها هستن که به من کمک میکنن زندگیه امنی داشته باشم….
حالا اون نرده ها چین؟
اعتماد به کمک پدرومادر
تکیه به همسر
وابستگی به خانواده
نوع شغل
مشتریهام
نوع محصول مورد فروش
ساعت کارم
سرمایم
محل زندگیم
تبلیغات
پول
محل کار
..
..
..
..
صدها عامل بیرونی که در ذهن من تبدیل به باور یا همون نرده شده وچون از خیلی سال پیش تکرار وتکرار شده من تمام قدرت زندگیمو دادم به اونها واز قدرت خداوند که درون وجود خودم هست غافل شدم، در صورتی که اونا هیچ قدرتی ندارن، هیچ تأثیری توی زندگیه من ندارن، توی خوشبختی من تنها یه چیز مؤثره اونم درک قدرت خداونده، که اگه تمام این باورها رو مثل اون نرده ها قطع کنم وبریزم پایین، میتونم زیبایی قدرت خداوند رو مثل زیبایی برکه وجنگل ببینم بدون هیچ واسطه وحاعلی، بدون هیچ خط خطی، چون بین من وپروردگارم هیچ حاعلی نیست وخداوند از رگ گردن به من نزدیکتره.
دوستت دارم خدای من. تنها قدرت وتنها زیبایی تویی، وبا اتصال به تو تمام زیبایی وقدرت جهان در دست من است.
چقدر زیبا وقتی قدم اول رو برداشتید و به ایده برداشتن نرده ها عمل کردید هدایت شدید قدم به قدم ..
و هر بار راحت تر و کاربردی تر.
حتی شما نرده هایی که با منطق ذهنی ما آدمها میتونست مواظب شما باشه که نکنه تو آب بیافتید رو قطع کردید چون در مداری هستید که هر بار به دیدن زیبایهای بیشتر هدایت میشید..شاید به جرات بگم جز شما شاید هیچکسی حتی به این ایده فکر هم نمیکرد چه برسه که عملیش کنه..
چون توی ذهن ما نرده جز لاینفک و جدانشدنی کلبه ست…چطور میشه که اونو بردید و جدا کرد…
ولی برای کسی که هر روز تمرکزش روی زیبایهاست این ایده الهام میشه و راحت عملی میشه.
و چقدر زیباتر بود ایده انداختن نرده ها به داخل آب..
و چقدر زیبا داستان قرآنی مادر موسی و انداختن فرزندش به نیل برام تداعی شد..
وقتی به مادر موسی الهام شد که فرزندش رو به داخل آب بنداره..
درسته ایده ی غیر منطقی بنظر میرسید ولی با ایمان مادر موسی و نترسیدنش به خواسته خودش رسید…و جالب تر اینه که خداوند همیشه راهکارهای ساده رو به ما الهام میکنه مثلا به مادر موسی نگفت بچه رو ببر بالای فلان قله..
راحت ترین و در دسترس ترین ایده رو بهش الهام کردگفت بچه رو بنداز تو رود نیل که پیش روته و مادر موسی هم پاداش عمل به الهام و نترسیدنش رو دریافت کرد..
خیلی وقتها ایده ها و راه حلها به همین سادگی به ما گفته میشه و چون خیلی راحت و سادست ما باورش نمیکنیم.
همیشه ذهن ما دنبال پیچیدگی بوده و به طبع راه حلهای پیچیده هم بهمون الهام شده چون اون چیزی به تو الهام میشه که باورش داری و در راستای اون مدار ایده دریافت میکنی.
خیلی وقتها خیلی از موانع انقدر برامون عادی شدن که اصلا فکر نمیکنیم موانع باشن..
چیزی که دقیقا جلوی چشمته و مهم ترین پاشنه آشیلته ولی ذهنت به بودنش عادت کرده و این عادت نمیذاره کمی فراتر رو ببینی و به درک برداشتنه اون مانع برسی مگر اینکه باورهات رو تغییر بدی و درمدار دیدن اون مانع قرار بگیری…
همیشه به ما گفتن…پول درآوردن سخته..
موفق شدن سخته..
مادر خوب بودن سخته…مادر خوب مادریه که سختی کشیده..
درس خوندن سخته..
آدم درست بودن سخته و آدم با ایمان با سختی کشیدنه که محبوب خداوند میشه…
با خدا بودن سخته..
و انقدر این سخت بودن در ما ریشه زد که همه تصمیمات و رفتارهای ما آلوده به سختی و رنج و عذاب شد.
و چقدر باید قوی تر از قبل روی باور راحت انجام شدن کارها متمرکز بشیم تا این باور کمی سست بشه ..
تا راحتیه انجام کارها رو ببینی و با منطق به ذهنت مدرک نشون بدی..
جدا از زیباتر شدن منظره و این که استاد واقعا خود خودشون هستن و چقدر راحت هستن…
یه درس بزرگ که من از این فایل گرفتم اینه که تغییر و تنوع برای بهتر شدن و زیباترشدن زندگی ما لازم، ولی هرموقع بخوایم تغییری در باورهامون یا در زندگی روزمره ایجادکنیم ذهن شروع میکنه به گفتن همین خوبه بزار همینجور بمونه حالا تغییر کنه که چی و خیلی چیزهای دیگه
ولی مهم اینه که ما میخواااایم تغییر کنه و مطمین هستیم تغییر کردنش خیلی بهتره و باعث رشد و پیشرفت ما میشه
به قول استاد خراب کردن خیلی راحت تر از ساختن ولی ما به این دنیا اومدیم تا بسازیم
بسازیم و لذت ببریم از چیزی که ساختیم
گاهی وقتام خراب کردن لذت بخش میشه
مثل خراب کردن نرده هایی که جلوی دیده مارو گرفته…
خراب کردن باورهای منفی که جلوی رشد وپیشرفتمون رو گرفته…عاشقانه دوستون دارم❤❤
خدا رو شکر که در مسیر دیدن سریال جذاب زندگی در بهشت و در راستای درک بیشتر زیبایی ها و خلق جهانی بس خوش رنگ تر و بهتر و قشنگ تر، جنس نگاه را در هر قسمت خیره کننده تر و لطیف تر میکند تا که در راهی که برای خلق تصاویر و رویا های ذهنی که در کالبد فکر شکل گرفته، این بار قصه رهایی و شکستن مرزها و حصار های وجود که ما را در یک چهارچوب امن برای ماندن در بی حرکتی و سکون و اکتفا به محیط ساخته شده موجود ،ثابت نگه داشته است ، بیدار و هوشیار میکند.
که گاه جسارت و ایمان به بهتر و بهتر شدن و لیاقت داشتن نگاهی زیباتر و ظریف تر، همچون جذب کننده ای، پاهایمان را برای گام برداشتن و دست ها را برای حرکت بیدار میکند.
که مصداق
تو هیچ مگوی و پای در ره بنه
خود راه بگویدت چون باید کرد
که اگر بخواهیم هدایت همیشه هست…
زیبایی و قشنگی بیشتر از این هم هست
ایده های جدید و بهتر هست .
باشروع داستان این قسمت که گفتید، میخواهی نرده های اطراف کلبه رو برچینی، با خودم گفتم چه لزومی داره که نرده ها که باعث ایمنی است رو بردارن و بنظرم منطقی نبود. اما وقتی که نرده ها رو برداشتید وتصویر باز دریاچه رو بدون حصار دیدم، بسیار لذت بردم. و ی حسی در درونم بیدار شد، یک روشنی، یک شعور تازه در ذهنم آشکار شد و یک ترمز از باورهای نهفته در اعماق ذهنم و در درونم رو پیدا کردم.
اینکه این داستان برا من، حکایت شکستن مرزهای درون و ترس های نهفته و آشکار است.
بیرون آمدن از حریم امن ساخته شده توسط ذهن منطقی ست .
برداشتن پرده های تردید،تا رسیدن به رهایی و آزادی واقعی ست.
اینکه موانعی که ذهن تو را جهت درک بهتر زیبایی ها گرفته و همیشه در نظرت غیر قابل تغییر است رو بشکنم و از کالبد ماندن و سکون و منطقه امن وجود رها شوم و به سمت بهتر وبهتر ساختن جهان درونم هدایت شوم.
وقتی گفتید با چکش، با اره و با هر وسیله ای باید نرده ها برداشته شود تا رسیدن به آزادی . برایم نشانگر این شد که با چنگ و دندان و با تمام وجود و ایمان و باورهای درست برای تخریب اون شخصیتی که وجود مرا مرزبندی کرده و در یک حصار موانع ذهنی اسیر یک ترمز و یک باور غلط که آزادی و رها شدن و سبک بال بودن و تنها برای خود زیستن مرا مانعی شده است رو از ریشه برکنم.
و بال پروازم شود برای رسیدن به رشد و کمال و تعالی
لذت بردن بیشتر از نعمت و فرصت حضور در جهان زیبایی ها
اینکه رها کنم و نترسم
ایمان داشته باشم به روشنی آب
ایمان داشته باشم به پرواز و خلق خواسته
به هر لحظه در حرکت بودن و درک بهتر زیبایی ها
به قول سهراب چشم ها را باید شست،
جور دیگر باید دید .
اینکه برای انجام و به ثمر رسیدن هر کاری ابزار مناسب و مخصوص به آن لازم است تا هم راحت تر و هم لذت بخش تر هر کاری رو انجام داد. دقیقا مصداقی است برای تخریب و رها کردن افکار منفی و باورهای مخرب و ریشه ای که سالها در وجود ما نهادینه شده و شکل گرفته و ساخته شده و ثابت مانده است. بایستی با ابزار مناسب از جنس ایمان، توکل،تقوا (کنترل ذهن )،توحید، توجه به زیبایی ها، عزت نفس، لیاقت، فراوانی
سپاهی توحیدی و جهاد اکبری در درون برای برچیدن آنهمه باورهای اشتباه و غلط، قدم در میدان بگذاریم و با ایمانی از جنس توحید، در مسیر جایگزینی باورهای جدید ثابت قدم باشیم.
اینکه باورهای منفی و ترمزها را یک به یک شناسایی کنیم یک قسمت راه است و قسمت دیگر و مهمتر ساختن باورهای مناسب و جایگذاری با آن باور ها مسئله اساسی تر.
سلام به استاد بینظیر نه اینکه فقط استاد باشد در جهان بی نظیر بلکه خود انتخاب هایی میکند بینظیر،وگرنه خالق ما ندارد هیچ نظیر و امیدوارم همگی هم چنین انتخاب کنیم در زندگانی انتخابهای دلپذیر و اربابی همیشه بنده پذیر،،
سلام مریم جان،با همراهیت و جملات زیبایت،
سلام دوستان عزیز با کامنتهای عالیتون،،
هرزمان نمیتونم زود کامنت بذارم وقتی که دیگه مجبور میشم بیام دیروقت کامنت بذارم که اکثرا هم خوابم گرفته اماچند چیز و جملات طلایی رو مرور میکنم و مانند کامنت قبلی نقطه پایانی رو که میبینم خواب رو شکست میدم و شروع میکنم به نوشتن کامنت،،
خب اولا بدلیل تعهدی که به خودم دادم چه در محصولات چه در همین فایلها تمرکز و تعقل داشته باشم،تا تغییرات رو درخودم ایجاد کنم،،
۲،وقتی که اون جمله طلایی رو بیاد میارم یه بزرگی میگفت اگه شما فقط همون ۸ساعت هم در ۲۴ساعت شبانه روز بخوابید و بفرض اینکه شماهم ۷۵سال عمرکنید ،،از اونجایی هم که ۸، ۱سوم۲۴ میشه ،،خب یعنی شما در این ۷۵سال فقط۲۵سالش رو خواب بودی!!!!!!
تاحالا از این زاویه بهش نگاه کرده بودین؟
خدای من ،،،،،،،،،این به این مفهوم نیست که اصلا نخوابیم یعنی اینکه یه خورده بیشتر به عمر و روزهای باارزش زندگی فکرکنیم و استفاده باارزش کنیم،،از زمان های زندگی،،
۳،من واقعا با تکرار کردن در گوش دادن این فایلها و پیدا کردن نکات مثبت ازشون و همچنین با فکرکردن و تمرکز کردن بهشون برا اگاهی ارزشمند الگویی داره در ذهن من میسازه و رشد میکنه که هرزمان تاقبل از شروع کردن به نوشتن کامنت اصلا چیزهای زیادی به ذهنم نمیاد اما به محض شروع کردن به نوشتن در اینجا اینقدر آگاهی به ذهنم میاد،
این الگو داره ساخته میشه که پس کارها و اهدافمم همینطور شروع میکنم خداوند راهکارها و مسیرها و قدم های بعدی رو بهم میگه،، مانند همینجا، همین الگو و پایه رو اونجا و بقیه جاها استفاده میکنم،،
استاد با برداشتن نرده های پرادایس سریع چیزی که بهم گفته این بود که خدای من برداشتن و شکستن محدودیتها تا چه حد،،
همین کار ساده و بظاهر غیرمنطقی داره بهمون میگه حتی اگه یه باوری که تمام اسطوره های کل تاریخ هم بهش اعتقاد داشتن و پذیرفتنش اگه من توانایی های خودمو،قدرتهای خودمو،و عظمت و بی انتهایی خدایم رو باور کنم میتونم ازازتمام تمام اون باورهای محدود کننده ای که حتی نابغه های کل تاریخ هم شاید حتی به دید واقعیت و کاملا صحیح باور داشتن ازشون بزرگتر فکرکنم و باور کنم،، «باور بی انتهایی»
دیروز یهو یه حسی بهم گفت حتی از ساده ترین و بدیهی ترین کارها هم میتونی بزرگی و نامحدودیت خداوند رو بفهمی یه لحظه چشماتو ببند ببین میتونی اصلا انتهایی برای رنگش ،وجودش، پیداکنی؟
استاد واقعا معلومه که آگاهی ها و مهارتها از ساده ترینها تا بزرگترینهاش دروجودت نفوذ کردن که نرده هارو میندازی روی آب میگی جریان آب خودش میدونه کجا ببره بعد هم میریم از قسمت ساحل برمیداریمشون،،
وقتی اول تخته کوچک رو که دیدی روی آبه گفتی این بزرگهارو هم میندازیم رو آب خودش شناور میشه ،،همون موقع این به ذهنم رسید که وقتی کار و موفقیت کوچکی رو تونستم انجام بدم بلکه همون کارو در اسکیل بزرگتر هم انجامش میدم پس این هم شدنیه،،
خدای من یعنی آدم میفهمه که حتی چیزهای کوچک و بظاهر بی اهمیت هم که فکرشو نمیکنی،، ممکنه کلی از برکات و زیبایی های زندگیت رو پوشانده باشه که حتی ممکنه همه مردم جهان هم بگن نه این اتفاقا درست ترین کاره که برنداریش، و بپذیری که هرچی از گذشتگان درسته،،
اما نه خود منم خیلی وقتها با دیدگاههای گذشتگان کاملا مخالفم،،چونکه کلام خداوند قطعا صحیح تر و باارزشتره،،نه صرفا بزرگان و اساتیدی که پیر کار هستن،،
استاد ازاونجایی که خود من در حوزه هدفم هیچ زمان محدودیت رو نمیپذیرم حتی اگه نابغه ترینهای تاریخ هم باورش داشتن و دارن اما من به هیچ عنوان نمیپذیرم و ردش میکنم شاید در حال حاضر هیچ ایده و ثبات علمی ای نداشته باشم اما فقط تنها چیزی که پشتمو محکم میکنه بزرگی و بی انتهایی خداونده،،
واقعا وقتی انسان سعی میکنه و زمان،انرژی میذاره برای تغییر نتیجه میشه این ویوی زیبا و رویایی که استاد لذت بردم،الگو گرفتم، بیاد آوردم،باورکردم،که وقتی میگی خدایاشکرت بالاخره رویایم به حقیقت پیوست باحذف این نرده ها و ،،
آدم بهتر درک میکنه بعضی وقتها حتی تغییر یه مشکل خیلی کوچک و ریز هم میتونه یه عالمه تحول ایجادکنه،،
و شاید ۹۹درصد کارها هم انجام شده باشه اما همون یه درصد چقدر میتونه تغییرات اساسی رو نمایانگر کنه
ازقدیم گفتن خداوند در و تخته رو خوب باهم جفت و جور میکنه بلکه با آب هم میتونه جفت و جور کنه و هرچیزی رو باچیز دیگری فقط ok دادن تو رو میخواد،،
زنبورها وحشی شدن و دنبال استاد کردن اما باعث شد استاد یه لحظه بره داخل و زیبایی ویو رو تماشا کنه و انگیزه اش بیشتر بشه برای برداشتن بقیه نرده ها هراتفاقی میفته به نفع ما است،،
مریم جان هم چقدر زیبا کوبیدن میخ هارو مثال میزنه که کارهای کوچک میتونه کارهارو بهبود ببخشه،،
بازم جمله ی زیبایی از مریم عزیز باید پارو نزد وا داد،،باید دل را به دریا داد ،،
یعنی به معنای همون رها بودن و کار را سپردن دست الله هدایتگر،،
امیدوارم همتون همیشه مانند همین تخته چوب ها در جریان هدایت الهی باشید ،،،،
وای خدای من هر روز یه داستان جدید و یه منظره ناب و عالی بسیار سپاسگزارم که هر روز حالمون را بهتر و بهتر می کنید و سپاس از یادآوری و آموزش های نابتون،لحظه به لحظه فعالیت های شما ،پاکسازی و درس برای ذهن ما و زدودن افکار بی خود و هرز از ذهن ما تا وییوی عالی برای روح ما شکل بگیره،دمتون گرم برای نکته عالی که امروز بهمون درس دادید اینکه خراب کردن خیلی راحته ولی ساختن سخته دقیقا انسان برای این که به کمال برسه شاید سالها باید روی خودش کار کنه وای در کنارش یه ادم هم به قول خودتون می تونه همه رویا ها و خواسته هاش رت با تنبلی بی حوصلگی فقر بزنه خراب کنه و فکر می کنه که داره راحت زندگی می کنه ولی نمی دونه چه وییوی بدی از خودش توی هستی و برای دیگران ایجاد کرده.ممنونم که همش بهمون یاد می دهید که زندگی را راحت و آسان بگیریم در مدار عشق و فراوانی و ثروت و سلامتی و شادی و سعادتمندی خودمون را نگه داریم و مطمئن باشیم که خدا یکتا خودش راحت مثل راحت بریدن چوب ها و به قول شما عین کره ما را هدایت و رشد می ده بازم سپاس سپاس سپاس که شما هم برای ما این روز ها شده اید ابزار رسیدن به ارامش واقعی و تکامل ممنونم و سپاسگزارم همون طور که ابزار ها شما را برای تحقق اهداف تون توی ویلا کمک می کنه شما هم ابزار هدایت من شده اید و بسیار شاکر خدای یکتام هر روز که شما را می بینم فرکانس های مثبت و عالی حال خوبم را به جهان ارسال می کنم و منتظر اتفاقات خوب هستم و ایمان دارم یه روز طبیعت زیبای اونجا را با چشم سرم می بینم چون هر روزم دارم با چشم دلم اونجا سیر می کنم من عاشق طبیعتم باهاش به وجد میام شما پاهاتون را تو آب می کنید من اینجا خنکی اون راذحس می کنم روحم همش در حال پرواز و لحظاتم را با این حس و حال طی می کنم.لحظه ای که نرده ها را جدا کردید و اون منظره ناب خدای من هر وقت فیلم های قبلی را می فرستادید عکس درختان و ابرایی که توی رودخانه می افتاد نصفه بود امروز یه آینه صاف و صیقلی برای به رخ کشیدن زیبایی ها و عظمت خدا درست کردید که هر چی نگاه می کنه چشم سیر نمیشه،افتادن چکش توی آب یادم داد شاید تو مسیر گاهی مشکلاتی بوجود بیاد تمرکزت را اصلا روی اون نذار و بهش توجه نکن و به مسیرت ادامه بده و خیلی دریای ناب دیگه
عاشقتونم عاشقتونم عاشقتونم و سپاسگزار سپاسگزار سپاسگزارم خدای یکتا
سلام و عرض ارادت خدمت استاد و خانم شایسته عزیز و همه اعضا و دوستای گل این خانواده صمیمی.
هر آنچه که باعث مزید آگاهی های ناب استاد بود، دوستای گلم نوشتن. تنها یک نکته به نظرم مفید اومد و این اولین نظر من در سایت خواهد بود. خدای را بی نهایت سپاسگزارم که بعد از یک سال و نیم عضویت در سایت، در نهایت قادر به عملی کردن تصمیم نوشتن نظر در سایت شدم. یعنی تقریباً یه چیزی مثل همین تصمیم شجاعانه استاد برای حذف نرده ها.
(( خراب کردن همیشه راحت تر از ساختن هست.)) :
برا همینم هست که ما وقتی با تلاش زیاد مدارمون رو بهتر و با کیفیت تر میکنیم و به دنبال آن، نتایج ما هم بهتر و با کیفت تر می شه، کافیه یک هفته خودمون رو از توحید و استفاده از مطالب و آگاهی های فایل های سایت و همنشینی و گفتگو با دوستان مثبت و هم فرکانس امان، بی نیاز ببینیم و از آگاهی ها فاصله بگیریم. یک لحظه به خودمون میایم میبینیم هووووووو، چه شده. فرکانس ها به بیراهه رفته، باور ها در حال ضعیف شدن هستن، تمایلمون به روزمرگی های مردم بیشتر شده و در یک کلام می بینیم که شخصیتمان حسابی تحلیل رفته و باورها در معرض خرابی قرار گرفته اند. همان باورهایی که با کلی تلاش ساخته بودیم، به یکباره و به راحتی در حال خراب شدن هستن.
نتیجه اینکه ما همواره باید مراقب باورهایمان باشیم و به قول استاد کنترل ذهن داشته باشیم. همواره یعنی در هر آن. یعنی یک مراقبۀ دائمی. چرا که :
(( خراب کردن خیلی راحت تر از ساختن خواهد بود. ))
استاد عباسمنش خیلی دوست دارم. هرچی بگم سیر نمیشم. الله یار و یاورتان باد.
چقدر سریال زندگی در بهشت عالیه.هر روز چند بار میام به سایت سر میزنم ببینم قسمت جدید اومده یا نه که با عشق بشینم ببینم و لذت ببرم از اینهمه زیبایی از اینهمه فکر توحیدی ،اینکه چطور هدایت میشید به راه آسونتر راحت تر .خدایا شکرت . چقدر برکه تون زیباست چقدر کلبه زیبا دارید .خدایاشکرت از اینهمه زیبایی
خیلی جالبه وقتی داشتید درختای اطراف دریاچه رو میزدید تو دلم نجوا بود اینا به این قشنگی اخه حیفه چرا استاد میزنه یا همین نرده ها و برداشتنش میگفتم اخه همینجوری هم که خیلی زیباست و بعد کامنت های دوستان رو خوندم اونا هم مثل من تو دلشون نجوا بود همین قشنگه همین خوبه اماااااا بعد از قطع درختا بعد از برداشتن نرده همه چی چند برابر عالی شد.چقدر زیباتر شد به قول عزیزدل دیگه خط خطی نیست .چقدر باورهایی تو ذهنمون هست که باهاشون راحتیم دلمون نمیاد عوضش کنیم غافل از اینکه با اصلاح اونا همه چی چند برابر عالی میشه خدایا کمکم کن منم باورهامو هرس کنم دیگه خط خطی نباشه فلت باشه که به تو نزدیکتر بشم که با خودم در صلح بیشتری باشم .
خدایا شکرت که منو به این مسیر هدایت کردی هر روز زیبایی های بیشتری ببینم هر روز اگاه تر از قبل بشم خدایاشکرت خدایا شکرت
سلام خییییییلی کارتون درسته استاد و مریم نازنین ولی یه حسی بهم میگه با ایده و برنامه قبلی شما چکش رو انداختین تو آب تا تمرکز بچه ها و ایده هاشونو به چالش بکشین که در نوع خودش یه ترفند استادی بحساب میاد حالا خداوکیلی اگه درست حدس زدم توی فایل بعدی اینو بگو مریم جان
دمتون گرم خییییییلی باحال بود استاد با عشق من و مریم عزیز
وای خدای من چقدر زیبا بود این ویدیو . پروردگارا ازت سپاسگزارم که منو در این مسیر فوق العاده قرار دادی.با دیدین این ویدیو متوجه میشم که هر کس خودش خالق زندگی خودشه و من در هر لحظه دارم زندگی خودم رو با افکارم و باورهام خلق می کنم.نه آینده ای وجود داره نه گذشته ای فقط یک حال جاودان که کلید آیندس خدایا مرسی.
سلام
امروز صبح با دیدن این فایل یه حس غریبی داشتم، اعتراف میکنم که جنس این حس خیلی توی وجودم غریبه بود، نمیشناختمش، چون بادیدن فایل انگار کل باورهام داشت شخم زده میشد، دقیقا مثل یه زمین شخم زده، همه چی آشفته وبهم ریخته بود، نمیتونستم به وضوح کاملی برسم، میگفتم ببین لیلا از اینکه اولش مقاومت داشتی با بریدن نرده ها، واین مقاومت قطعآ برات یه پیامی داره، هی کنکاش کردم، ذهنمو زیرورو کردم، چندبار فایل رو تماشا کردم، یه چیزی توی قلبم سنگینی میکرد، حسی که خیلی وقت بود نداشتم، البته این فایل با اون نتیجه ی آخرش احساس خوبی بهم داد اما اون حس غریبه ربطی به نتیجه نداشت، انگار باید یه چیزی رو درک میکردم، حس میکردم ذهنم داره دست وپا میزنه، یه تلاطم عجیبی بود، اکثر کامنتها رو خوندم، الان ساعت چهار صبحه، بیدارم چون به وضوح رسیدم، چون پیغام خدا برام روشن شد، خیلی خلاصه میگم چون واقعا چشمام خستس، وذهن نجواگر میگه برو بخواب، مهم تویی که فهمیدی، نمیخواد کامنت بزاری، ولی بهش گفتم من پیغام خدارو ثبت میکنم حتی کوتاه، پس آروم باش، ش، ش، ش!
یه سری نرده ی زیبا زندگیه من احاطه کرده، نرده هایی که از خیلی وقت پیش دور تا ور کلبه ی ذهنم ساخته شده، ذهن من به این نرده ها عادت کرده، اونها رو محافظ میدونم، اونهارو زیبا میدونم، وجود اون نرده ها تبدیل به روز مرگی وعادت شده، حتی فکر میکنم بدون این نرده ها نمیشه، چون اینا از خیلی قبل تر بوده، پس بازم باید باشه، اصلاً بی اختیار من این نرده هارو جزیی از زندگیم پذیرفتم، وحس میکنم غیر از این امکان نداره، با همین نرده ها هم زندگی زیباست، این نرده ها باید باشن، این نرده ها هستن که به من کمک میکنن زندگیه امنی داشته باشم….
حالا اون نرده ها چین؟
اعتماد به کمک پدرومادر
تکیه به همسر
وابستگی به خانواده
نوع شغل
مشتریهام
نوع محصول مورد فروش
ساعت کارم
سرمایم
محل زندگیم
تبلیغات
پول
محل کار
..
..
..
..
صدها عامل بیرونی که در ذهن من تبدیل به باور یا همون نرده شده وچون از خیلی سال پیش تکرار وتکرار شده من تمام قدرت زندگیمو دادم به اونها واز قدرت خداوند که درون وجود خودم هست غافل شدم، در صورتی که اونا هیچ قدرتی ندارن، هیچ تأثیری توی زندگیه من ندارن، توی خوشبختی من تنها یه چیز مؤثره اونم درک قدرت خداونده، که اگه تمام این باورها رو مثل اون نرده ها قطع کنم وبریزم پایین، میتونم زیبایی قدرت خداوند رو مثل زیبایی برکه وجنگل ببینم بدون هیچ واسطه وحاعلی، بدون هیچ خط خطی، چون بین من وپروردگارم هیچ حاعلی نیست وخداوند از رگ گردن به من نزدیکتره.
دوستت دارم خدای من. تنها قدرت وتنها زیبایی تویی، وبا اتصال به تو تمام زیبایی وقدرت جهان در دست من است.
سلام استاد توانمندم..
چقدر زیبا وقتی قدم اول رو برداشتید و به ایده برداشتن نرده ها عمل کردید هدایت شدید قدم به قدم ..
و هر بار راحت تر و کاربردی تر.
حتی شما نرده هایی که با منطق ذهنی ما آدمها میتونست مواظب شما باشه که نکنه تو آب بیافتید رو قطع کردید چون در مداری هستید که هر بار به دیدن زیبایهای بیشتر هدایت میشید..شاید به جرات بگم جز شما شاید هیچکسی حتی به این ایده فکر هم نمیکرد چه برسه که عملیش کنه..
چون توی ذهن ما نرده جز لاینفک و جدانشدنی کلبه ست…چطور میشه که اونو بردید و جدا کرد…
ولی برای کسی که هر روز تمرکزش روی زیبایهاست این ایده الهام میشه و راحت عملی میشه.
و چقدر زیباتر بود ایده انداختن نرده ها به داخل آب..
و چقدر زیبا داستان قرآنی مادر موسی و انداختن فرزندش به نیل برام تداعی شد..
وقتی به مادر موسی الهام شد که فرزندش رو به داخل آب بنداره..
درسته ایده ی غیر منطقی بنظر میرسید ولی با ایمان مادر موسی و نترسیدنش به خواسته خودش رسید…و جالب تر اینه که خداوند همیشه راهکارهای ساده رو به ما الهام میکنه مثلا به مادر موسی نگفت بچه رو ببر بالای فلان قله..
راحت ترین و در دسترس ترین ایده رو بهش الهام کردگفت بچه رو بنداز تو رود نیل که پیش روته و مادر موسی هم پاداش عمل به الهام و نترسیدنش رو دریافت کرد..
خیلی وقتها ایده ها و راه حلها به همین سادگی به ما گفته میشه و چون خیلی راحت و سادست ما باورش نمیکنیم.
همیشه ذهن ما دنبال پیچیدگی بوده و به طبع راه حلهای پیچیده هم بهمون الهام شده چون اون چیزی به تو الهام میشه که باورش داری و در راستای اون مدار ایده دریافت میکنی.
خیلی وقتها خیلی از موانع انقدر برامون عادی شدن که اصلا فکر نمیکنیم موانع باشن..
چیزی که دقیقا جلوی چشمته و مهم ترین پاشنه آشیلته ولی ذهنت به بودنش عادت کرده و این عادت نمیذاره کمی فراتر رو ببینی و به درک برداشتنه اون مانع برسی مگر اینکه باورهات رو تغییر بدی و درمدار دیدن اون مانع قرار بگیری…
همیشه به ما گفتن…پول درآوردن سخته..
موفق شدن سخته..
مادر خوب بودن سخته…مادر خوب مادریه که سختی کشیده..
درس خوندن سخته..
آدم درست بودن سخته و آدم با ایمان با سختی کشیدنه که محبوب خداوند میشه…
با خدا بودن سخته..
و انقدر این سخت بودن در ما ریشه زد که همه تصمیمات و رفتارهای ما آلوده به سختی و رنج و عذاب شد.
و چقدر باید قوی تر از قبل روی باور راحت انجام شدن کارها متمرکز بشیم تا این باور کمی سست بشه ..
تا راحتیه انجام کارها رو ببینی و با منطق به ذهنت مدرک نشون بدی..
همه چیز میتونه راحت باشه..
درک قانون..
عمل به قانون..
زندگی با قانون…
و دریافت ایده های راحت و ساده مطابق با قانون.
فقط کافیه ذهنمون رو از پیچیدگی رها کنیم..
باید پارو نزد واداد..
باید دل رو به دریا داد…
خودش میبرتت هر جا دلش خواست..
به هر جا برد بدون ساحل همونجاست…
😊🌹
درود بر استاد عزیز وخانم شایسته گل🌸
چقدر من از این فایل لذت بردم…
جدا از زیباتر شدن منظره و این که استاد واقعا خود خودشون هستن و چقدر راحت هستن…
یه درس بزرگ که من از این فایل گرفتم اینه که تغییر و تنوع برای بهتر شدن و زیباترشدن زندگی ما لازم، ولی هرموقع بخوایم تغییری در باورهامون یا در زندگی روزمره ایجادکنیم ذهن شروع میکنه به گفتن همین خوبه بزار همینجور بمونه حالا تغییر کنه که چی و خیلی چیزهای دیگه
ولی مهم اینه که ما میخواااایم تغییر کنه و مطمین هستیم تغییر کردنش خیلی بهتره و باعث رشد و پیشرفت ما میشه
به قول استاد خراب کردن خیلی راحت تر از ساختن ولی ما به این دنیا اومدیم تا بسازیم
بسازیم و لذت ببریم از چیزی که ساختیم
گاهی وقتام خراب کردن لذت بخش میشه
مثل خراب کردن نرده هایی که جلوی دیده مارو گرفته…
خراب کردن باورهای منفی که جلوی رشد وپیشرفتمون رو گرفته…عاشقانه دوستون دارم❤❤
به نام خدای مهربان
سلام به همگی
خدا رو شکر که در مسیر دیدن سریال جذاب زندگی در بهشت و در راستای درک بیشتر زیبایی ها و خلق جهانی بس خوش رنگ تر و بهتر و قشنگ تر، جنس نگاه را در هر قسمت خیره کننده تر و لطیف تر میکند تا که در راهی که برای خلق تصاویر و رویا های ذهنی که در کالبد فکر شکل گرفته، این بار قصه رهایی و شکستن مرزها و حصار های وجود که ما را در یک چهارچوب امن برای ماندن در بی حرکتی و سکون و اکتفا به محیط ساخته شده موجود ،ثابت نگه داشته است ، بیدار و هوشیار میکند.
که گاه جسارت و ایمان به بهتر و بهتر شدن و لیاقت داشتن نگاهی زیباتر و ظریف تر، همچون جذب کننده ای، پاهایمان را برای گام برداشتن و دست ها را برای حرکت بیدار میکند.
که مصداق
تو هیچ مگوی و پای در ره بنه
خود راه بگویدت چون باید کرد
که اگر بخواهیم هدایت همیشه هست…
زیبایی و قشنگی بیشتر از این هم هست
ایده های جدید و بهتر هست .
باشروع داستان این قسمت که گفتید، میخواهی نرده های اطراف کلبه رو برچینی، با خودم گفتم چه لزومی داره که نرده ها که باعث ایمنی است رو بردارن و بنظرم منطقی نبود. اما وقتی که نرده ها رو برداشتید وتصویر باز دریاچه رو بدون حصار دیدم، بسیار لذت بردم. و ی حسی در درونم بیدار شد، یک روشنی، یک شعور تازه در ذهنم آشکار شد و یک ترمز از باورهای نهفته در اعماق ذهنم و در درونم رو پیدا کردم.
اینکه این داستان برا من، حکایت شکستن مرزهای درون و ترس های نهفته و آشکار است.
بیرون آمدن از حریم امن ساخته شده توسط ذهن منطقی ست .
برداشتن پرده های تردید،تا رسیدن به رهایی و آزادی واقعی ست.
اینکه موانعی که ذهن تو را جهت درک بهتر زیبایی ها گرفته و همیشه در نظرت غیر قابل تغییر است رو بشکنم و از کالبد ماندن و سکون و منطقه امن وجود رها شوم و به سمت بهتر وبهتر ساختن جهان درونم هدایت شوم.
وقتی گفتید با چکش، با اره و با هر وسیله ای باید نرده ها برداشته شود تا رسیدن به آزادی . برایم نشانگر این شد که با چنگ و دندان و با تمام وجود و ایمان و باورهای درست برای تخریب اون شخصیتی که وجود مرا مرزبندی کرده و در یک حصار موانع ذهنی اسیر یک ترمز و یک باور غلط که آزادی و رها شدن و سبک بال بودن و تنها برای خود زیستن مرا مانعی شده است رو از ریشه برکنم.
و بال پروازم شود برای رسیدن به رشد و کمال و تعالی
لذت بردن بیشتر از نعمت و فرصت حضور در جهان زیبایی ها
اینکه رها کنم و نترسم
ایمان داشته باشم به روشنی آب
ایمان داشته باشم به پرواز و خلق خواسته
به هر لحظه در حرکت بودن و درک بهتر زیبایی ها
به قول سهراب چشم ها را باید شست،
جور دیگر باید دید .
اینکه برای انجام و به ثمر رسیدن هر کاری ابزار مناسب و مخصوص به آن لازم است تا هم راحت تر و هم لذت بخش تر هر کاری رو انجام داد. دقیقا مصداقی است برای تخریب و رها کردن افکار منفی و باورهای مخرب و ریشه ای که سالها در وجود ما نهادینه شده و شکل گرفته و ساخته شده و ثابت مانده است. بایستی با ابزار مناسب از جنس ایمان، توکل،تقوا (کنترل ذهن )،توحید، توجه به زیبایی ها، عزت نفس، لیاقت، فراوانی
سپاهی توحیدی و جهاد اکبری در درون برای برچیدن آنهمه باورهای اشتباه و غلط، قدم در میدان بگذاریم و با ایمانی از جنس توحید، در مسیر جایگزینی باورهای جدید ثابت قدم باشیم.
اینکه باورهای منفی و ترمزها را یک به یک شناسایی کنیم یک قسمت راه است و قسمت دیگر و مهمتر ساختن باورهای مناسب و جایگذاری با آن باور ها مسئله اساسی تر.
در پناه خدا
به نام تنها سلطان عشق،،
سلام به استاد بینظیر نه اینکه فقط استاد باشد در جهان بی نظیر بلکه خود انتخاب هایی میکند بینظیر،وگرنه خالق ما ندارد هیچ نظیر و امیدوارم همگی هم چنین انتخاب کنیم در زندگانی انتخابهای دلپذیر و اربابی همیشه بنده پذیر،،
سلام مریم جان،با همراهیت و جملات زیبایت،
سلام دوستان عزیز با کامنتهای عالیتون،،
هرزمان نمیتونم زود کامنت بذارم وقتی که دیگه مجبور میشم بیام دیروقت کامنت بذارم که اکثرا هم خوابم گرفته اماچند چیز و جملات طلایی رو مرور میکنم و مانند کامنت قبلی نقطه پایانی رو که میبینم خواب رو شکست میدم و شروع میکنم به نوشتن کامنت،،
خب اولا بدلیل تعهدی که به خودم دادم چه در محصولات چه در همین فایلها تمرکز و تعقل داشته باشم،تا تغییرات رو درخودم ایجاد کنم،،
۲،وقتی که اون جمله طلایی رو بیاد میارم یه بزرگی میگفت اگه شما فقط همون ۸ساعت هم در ۲۴ساعت شبانه روز بخوابید و بفرض اینکه شماهم ۷۵سال عمرکنید ،،از اونجایی هم که ۸، ۱سوم۲۴ میشه ،،خب یعنی شما در این ۷۵سال فقط۲۵سالش رو خواب بودی!!!!!!
تاحالا از این زاویه بهش نگاه کرده بودین؟
خدای من ،،،،،،،،،این به این مفهوم نیست که اصلا نخوابیم یعنی اینکه یه خورده بیشتر به عمر و روزهای باارزش زندگی فکرکنیم و استفاده باارزش کنیم،،از زمان های زندگی،،
۳،من واقعا با تکرار کردن در گوش دادن این فایلها و پیدا کردن نکات مثبت ازشون و همچنین با فکرکردن و تمرکز کردن بهشون برا اگاهی ارزشمند الگویی داره در ذهن من میسازه و رشد میکنه که هرزمان تاقبل از شروع کردن به نوشتن کامنت اصلا چیزهای زیادی به ذهنم نمیاد اما به محض شروع کردن به نوشتن در اینجا اینقدر آگاهی به ذهنم میاد،
این الگو داره ساخته میشه که پس کارها و اهدافمم همینطور شروع میکنم خداوند راهکارها و مسیرها و قدم های بعدی رو بهم میگه،، مانند همینجا، همین الگو و پایه رو اونجا و بقیه جاها استفاده میکنم،،
استاد با برداشتن نرده های پرادایس سریع چیزی که بهم گفته این بود که خدای من برداشتن و شکستن محدودیتها تا چه حد،،
همین کار ساده و بظاهر غیرمنطقی داره بهمون میگه حتی اگه یه باوری که تمام اسطوره های کل تاریخ هم بهش اعتقاد داشتن و پذیرفتنش اگه من توانایی های خودمو،قدرتهای خودمو،و عظمت و بی انتهایی خدایم رو باور کنم میتونم ازازتمام تمام اون باورهای محدود کننده ای که حتی نابغه های کل تاریخ هم شاید حتی به دید واقعیت و کاملا صحیح باور داشتن ازشون بزرگتر فکرکنم و باور کنم،، «باور بی انتهایی»
دیروز یهو یه حسی بهم گفت حتی از ساده ترین و بدیهی ترین کارها هم میتونی بزرگی و نامحدودیت خداوند رو بفهمی یه لحظه چشماتو ببند ببین میتونی اصلا انتهایی برای رنگش ،وجودش، پیداکنی؟
استاد واقعا معلومه که آگاهی ها و مهارتها از ساده ترینها تا بزرگترینهاش دروجودت نفوذ کردن که نرده هارو میندازی روی آب میگی جریان آب خودش میدونه کجا ببره بعد هم میریم از قسمت ساحل برمیداریمشون،،
وقتی اول تخته کوچک رو که دیدی روی آبه گفتی این بزرگهارو هم میندازیم رو آب خودش شناور میشه ،،همون موقع این به ذهنم رسید که وقتی کار و موفقیت کوچکی رو تونستم انجام بدم بلکه همون کارو در اسکیل بزرگتر هم انجامش میدم پس این هم شدنیه،،
خدای من یعنی آدم میفهمه که حتی چیزهای کوچک و بظاهر بی اهمیت هم که فکرشو نمیکنی،، ممکنه کلی از برکات و زیبایی های زندگیت رو پوشانده باشه که حتی ممکنه همه مردم جهان هم بگن نه این اتفاقا درست ترین کاره که برنداریش، و بپذیری که هرچی از گذشتگان درسته،،
اما نه خود منم خیلی وقتها با دیدگاههای گذشتگان کاملا مخالفم،،چونکه کلام خداوند قطعا صحیح تر و باارزشتره،،نه صرفا بزرگان و اساتیدی که پیر کار هستن،،
استاد ازاونجایی که خود من در حوزه هدفم هیچ زمان محدودیت رو نمیپذیرم حتی اگه نابغه ترینهای تاریخ هم باورش داشتن و دارن اما من به هیچ عنوان نمیپذیرم و ردش میکنم شاید در حال حاضر هیچ ایده و ثبات علمی ای نداشته باشم اما فقط تنها چیزی که پشتمو محکم میکنه بزرگی و بی انتهایی خداونده،،
واقعا وقتی انسان سعی میکنه و زمان،انرژی میذاره برای تغییر نتیجه میشه این ویوی زیبا و رویایی که استاد لذت بردم،الگو گرفتم، بیاد آوردم،باورکردم،که وقتی میگی خدایاشکرت بالاخره رویایم به حقیقت پیوست باحذف این نرده ها و ،،
آدم بهتر درک میکنه بعضی وقتها حتی تغییر یه مشکل خیلی کوچک و ریز هم میتونه یه عالمه تحول ایجادکنه،،
و شاید ۹۹درصد کارها هم انجام شده باشه اما همون یه درصد چقدر میتونه تغییرات اساسی رو نمایانگر کنه
ازقدیم گفتن خداوند در و تخته رو خوب باهم جفت و جور میکنه بلکه با آب هم میتونه جفت و جور کنه و هرچیزی رو باچیز دیگری فقط ok دادن تو رو میخواد،،
زنبورها وحشی شدن و دنبال استاد کردن اما باعث شد استاد یه لحظه بره داخل و زیبایی ویو رو تماشا کنه و انگیزه اش بیشتر بشه برای برداشتن بقیه نرده ها هراتفاقی میفته به نفع ما است،،
مریم جان هم چقدر زیبا کوبیدن میخ هارو مثال میزنه که کارهای کوچک میتونه کارهارو بهبود ببخشه،،
بازم جمله ی زیبایی از مریم عزیز باید پارو نزد وا داد،،باید دل را به دریا داد ،،
یعنی به معنای همون رها بودن و کار را سپردن دست الله هدایتگر،،
امیدوارم همتون همیشه مانند همین تخته چوب ها در جریان هدایت الهی باشید ،،،،
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم خانم ناز و با احساسم
وای خدای من هر روز یه داستان جدید و یه منظره ناب و عالی بسیار سپاسگزارم که هر روز حالمون را بهتر و بهتر می کنید و سپاس از یادآوری و آموزش های نابتون،لحظه به لحظه فعالیت های شما ،پاکسازی و درس برای ذهن ما و زدودن افکار بی خود و هرز از ذهن ما تا وییوی عالی برای روح ما شکل بگیره،دمتون گرم برای نکته عالی که امروز بهمون درس دادید اینکه خراب کردن خیلی راحته ولی ساختن سخته دقیقا انسان برای این که به کمال برسه شاید سالها باید روی خودش کار کنه وای در کنارش یه ادم هم به قول خودتون می تونه همه رویا ها و خواسته هاش رت با تنبلی بی حوصلگی فقر بزنه خراب کنه و فکر می کنه که داره راحت زندگی می کنه ولی نمی دونه چه وییوی بدی از خودش توی هستی و برای دیگران ایجاد کرده.ممنونم که همش بهمون یاد می دهید که زندگی را راحت و آسان بگیریم در مدار عشق و فراوانی و ثروت و سلامتی و شادی و سعادتمندی خودمون را نگه داریم و مطمئن باشیم که خدا یکتا خودش راحت مثل راحت بریدن چوب ها و به قول شما عین کره ما را هدایت و رشد می ده بازم سپاس سپاس سپاس که شما هم برای ما این روز ها شده اید ابزار رسیدن به ارامش واقعی و تکامل ممنونم و سپاسگزارم همون طور که ابزار ها شما را برای تحقق اهداف تون توی ویلا کمک می کنه شما هم ابزار هدایت من شده اید و بسیار شاکر خدای یکتام هر روز که شما را می بینم فرکانس های مثبت و عالی حال خوبم را به جهان ارسال می کنم و منتظر اتفاقات خوب هستم و ایمان دارم یه روز طبیعت زیبای اونجا را با چشم سرم می بینم چون هر روزم دارم با چشم دلم اونجا سیر می کنم من عاشق طبیعتم باهاش به وجد میام شما پاهاتون را تو آب می کنید من اینجا خنکی اون راذحس می کنم روحم همش در حال پرواز و لحظاتم را با این حس و حال طی می کنم.لحظه ای که نرده ها را جدا کردید و اون منظره ناب خدای من هر وقت فیلم های قبلی را می فرستادید عکس درختان و ابرایی که توی رودخانه می افتاد نصفه بود امروز یه آینه صاف و صیقلی برای به رخ کشیدن زیبایی ها و عظمت خدا درست کردید که هر چی نگاه می کنه چشم سیر نمیشه،افتادن چکش توی آب یادم داد شاید تو مسیر گاهی مشکلاتی بوجود بیاد تمرکزت را اصلا روی اون نذار و بهش توجه نکن و به مسیرت ادامه بده و خیلی دریای ناب دیگه
عاشقتونم عاشقتونم عاشقتونم و سپاسگزار سپاسگزار سپاسگزارم خدای یکتا
منتظر اتفاقات ناب دیگه ام
به نام خالق زیبایی ها
سلام و عرض ارادت خدمت استاد و خانم شایسته عزیز و همه اعضا و دوستای گل این خانواده صمیمی.
هر آنچه که باعث مزید آگاهی های ناب استاد بود، دوستای گلم نوشتن. تنها یک نکته به نظرم مفید اومد و این اولین نظر من در سایت خواهد بود. خدای را بی نهایت سپاسگزارم که بعد از یک سال و نیم عضویت در سایت، در نهایت قادر به عملی کردن تصمیم نوشتن نظر در سایت شدم. یعنی تقریباً یه چیزی مثل همین تصمیم شجاعانه استاد برای حذف نرده ها.
(( خراب کردن همیشه راحت تر از ساختن هست.)) :
برا همینم هست که ما وقتی با تلاش زیاد مدارمون رو بهتر و با کیفیت تر میکنیم و به دنبال آن، نتایج ما هم بهتر و با کیفت تر می شه، کافیه یک هفته خودمون رو از توحید و استفاده از مطالب و آگاهی های فایل های سایت و همنشینی و گفتگو با دوستان مثبت و هم فرکانس امان، بی نیاز ببینیم و از آگاهی ها فاصله بگیریم. یک لحظه به خودمون میایم میبینیم هووووووو، چه شده. فرکانس ها به بیراهه رفته، باور ها در حال ضعیف شدن هستن، تمایلمون به روزمرگی های مردم بیشتر شده و در یک کلام می بینیم که شخصیتمان حسابی تحلیل رفته و باورها در معرض خرابی قرار گرفته اند. همان باورهایی که با کلی تلاش ساخته بودیم، به یکباره و به راحتی در حال خراب شدن هستن.
نتیجه اینکه ما همواره باید مراقب باورهایمان باشیم و به قول استاد کنترل ذهن داشته باشیم. همواره یعنی در هر آن. یعنی یک مراقبۀ دائمی. چرا که :
(( خراب کردن خیلی راحت تر از ساختن خواهد بود. ))
استاد عباسمنش خیلی دوست دارم. هرچی بگم سیر نمیشم. الله یار و یاورتان باد.
سلام استاد عزیز و مریم جان مهربان و دوست داشتنی
چقدر سریال زندگی در بهشت عالیه.هر روز چند بار میام به سایت سر میزنم ببینم قسمت جدید اومده یا نه که با عشق بشینم ببینم و لذت ببرم از اینهمه زیبایی از اینهمه فکر توحیدی ،اینکه چطور هدایت میشید به راه آسونتر راحت تر .خدایا شکرت . چقدر برکه تون زیباست چقدر کلبه زیبا دارید .خدایاشکرت از اینهمه زیبایی
خیلی جالبه وقتی داشتید درختای اطراف دریاچه رو میزدید تو دلم نجوا بود اینا به این قشنگی اخه حیفه چرا استاد میزنه یا همین نرده ها و برداشتنش میگفتم اخه همینجوری هم که خیلی زیباست و بعد کامنت های دوستان رو خوندم اونا هم مثل من تو دلشون نجوا بود همین قشنگه همین خوبه اماااااا بعد از قطع درختا بعد از برداشتن نرده همه چی چند برابر عالی شد.چقدر زیباتر شد به قول عزیزدل دیگه خط خطی نیست .چقدر باورهایی تو ذهنمون هست که باهاشون راحتیم دلمون نمیاد عوضش کنیم غافل از اینکه با اصلاح اونا همه چی چند برابر عالی میشه خدایا کمکم کن منم باورهامو هرس کنم دیگه خط خطی نباشه فلت باشه که به تو نزدیکتر بشم که با خودم در صلح بیشتری باشم .
خدایا شکرت که منو به این مسیر هدایت کردی هر روز زیبایی های بیشتری ببینم هر روز اگاه تر از قبل بشم خدایاشکرت خدایا شکرت
سلام خییییییلی کارتون درسته استاد و مریم نازنین ولی یه حسی بهم میگه با ایده و برنامه قبلی شما چکش رو انداختین تو آب تا تمرکز بچه ها و ایده هاشونو به چالش بکشین که در نوع خودش یه ترفند استادی بحساب میاد حالا خداوکیلی اگه درست حدس زدم توی فایل بعدی اینو بگو مریم جان
دمتون گرم خییییییلی باحال بود استاد با عشق من و مریم عزیز