https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/04/abasmanesh-13.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-04-29 07:04:562024-12-21 10:40:20سریال زندگی در بهشت | قسمت 8
488نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
عالی بود استاد، هر چقدر بگم این قسمت برام درس داشت کم گفتم، چقدر شما همه چیز رو راحت میگیرین بخدا، چوبها رو اندختین تو آب بدون اینکه بدونید دقیقا کجا میرن و چی میشه، فقط میدونید که باید راحتترین راه رو انتخاب کنید با ایمان به اینکه خدا کارها رو انجام میده، اعتراف کنم اگر من بودم هرگز این کارو نمیکردم بلکه فکر میکردم باید بکشم با سختی ببرمشون آتیش بزنم.
درس دیگه واسه من اینکه شما خیلی راحت موانع رو برمیدارید، شاخو برگها رو میزنید و دنبال بهتر کردن اوضاع هستید با باور اینکه همه چیز میتونه بهتر باشه، و باز اعتراف کنم اگر من بودم هرگز اون نردهها رو نمیکندم چون میگفتم خطرناکه یهو میفتیم تو آب در صورتی که الان میگم راست میگه استاد نهایتا میفتی تو آب شنا میکنی میای بیرون، جلو این همه زیبایی رو بگیری که شااااید بیفتی تو آب؟
شما اصلا به سختی کار، به این که برسی زیاد انجام بدین که آیا میشه یا نمیشه این نردهها رو کند بلکه با این باور که من میخوام این کار انجام بشه، حرکت میکنم و خدا در طول مسیر بهم میگه چیکار کنم دست به کار میشین، عالی بود
برداشتن نرده ها، کندن درختان اطراف دریاچه و از بین بردن شاخو برگهای اضافی همه کمک کردن که شما لذت بیشتری ببرین از اون بهشت واقعی، کارها کم کم و قدم به قدم انجام شد اما انجام یک سری کار متوالی کمک کرد لذت بیشتری از زیبایی اون بهشت ببرین، به قول دوستمون توی یکی از کامنتها حتی بریم بهشت هم باید بهترش کنیم، بهشتی تر کنیم.
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجییم که آسودگی ما عدم ماست
بی نهایت درس گرفتم، بیی نهایت لذت بردم ممنونم استاد عزیزم و مریم جان ممنونم که این فایلها رو ضبط میکنین که اگر نمیکردین ما هرگز این رفتار استاد رو این جسارتها رو نمیدیم بلکه فقط میشنیدیم اما شنیدن که بود مانند دیدن.
یادته اصلا قبلا وقتی یاد خدا و قران میافتادی دوری میکردی داستانِ داستانت را میگم، هوم
چقدر یک آدم میشه تغییر کرد
یک چیزی از این نوشته برداشت کردم که دوست دارم بنویسمش و بارهااا بهش فکر کنمممم:
جایی که خدا باشه هر لحظه از درون و بیرون نورانی تر میشه
من میخوام اینجوری مثالش بزنم:
خورشید را ببین
خورشید نورش از خودشه از درون خودشه
اما من و تو نورمون از نور زمین و آسمان هاست ( آیه ی 35 نور)
ولی همنی نورمون هم از درونمونه
پس من و تو هم خورشیدیم
میتونیم باشیم و از دروننننن انقدرررر نورانییی بشیممم انقدرررر خودش بشیم، انقدررر خداگونه بشیم که بتابیم بر کل دنیا، نور بااران کنیم جهان را نور باران کنیم اول خودمون را و بعد هر چی اطرافمون هست، و هر چقدر سعی میکنیم حالا نورانی تر بشیم از درون میشه که تاثیر بیشتری را هم نور بیشتری را در اطرافمون بتابیم.
سامی جان شما یکی از اون اعضای خانواده ی من هستی که همیشه بهت افتخار میکنم
اینکه برای خودت بسیار ارزش قائلی تحسین برانگیزه و خداروشکر میکنم
اینکه برای خودت بهترین ها را میخوای و بهترین خودت را ارائه میدی تحسین برانگیز
اینکه میای میخوای بیشتر و بیشتر روی خودت فقط اصلا سرمایه گذاری میکنی و دوره ها را تهیه میکنی تحسین برانگیز این باور فراوانی در تو تحسین برانگیزه
اینکه مینویسی و تجربه هات را با ما به اشتراک میذاری تحسین برانگیز
اینکه اینن وقتی که مینویسی میتونست به تفریحات و لذت های دیگری باشه تحسین برانگیز
اینکه عکس زیبایی در کنار عزیز دلت میذاری و میخندی و بهترین لباس ها را میپوشی تحسین برانگیزه، این اعتماد به نفس و عزت نفست تحسین برانگیزه
اینکه میتونی میتونم کاری را انجام بدم مثل داستان پیدا کردن کارت و اینکه میخواستی دوستت به عنوان کسی که کارآفرین انگلیسی زبان باشه و چه شد! و چه داستان بینظیری
داستان هدایت در تو در داستان زندگی تو بینظیرهههه خدای من
اینکه همواره سعی میکنی روی اصل کار یکنی بینظیره
اینکه همه چی عالیییه واست ولی سعی در بهتر شدن کارهااا میکنیی بینظیرههه و تحسین برانگیزه
اینکه به این درک رسیدی که کافیه فقط و فقط اصل را درک کنی و اصل را هم میشه توی فایل رایگان درک کنی تحسین برانگیزه
سلام استاد عزیزم خانم شایسته جانم و دوستان بهشتیام
خدایا میتونم تنها بگم شکرت شکرت
این نرده ها، این قید و بندهای زمینی زمینی چقدر ما رو محدود میکنن
چقدر این نرده ها نمیذارن ما آزادی، اون رهایی، اون سبکی لذت بخش رو تجربه کنیم.
یاد یه خاطره ای که دوست بابام تعریف کرده بود افتادم
ایشون توی کانادا زندگی میکرد و دور خونه روکه مجاور بود به محل پیاده روی و خیابون نرده کشیده بود؛ بعد پلیس اومد نرده ها رو کند و بهشون گفت وظیفه شما نیست که از خونتون محافظت کنید؛ حفاظت وظیفه ماست.
سال هاست از شنیدن این داستان میگذره ولی امروز من به درک بهتری رسیدم
آقاااااااااا
اصلا چه نیازیه که انقدر خودمونو اذیت کنیم که بخوایم از خودمون از همه چیزایی که داریم محافظت کنیم
اصلا چرا باید آزادی مون رو بگیریم که نکنه یه اتفاقی بخواد تو اینده بیفته
اصلا چرا باید لذت دیدن زیبایی ها از خودمون دور کنیم بخاطر این نرده ها؛ نرده های ذهن، نرده هایی که به ظاهر نقش حفاظت رو دارن
بیااااااااا بزن بره.
مگه منم که باید از خودم محافظت کنم؟؟؟؟
امروز صبح که از خونه اومدم بیرون یه ایه از قران دیدم که مکث کردم و احساسش کردم:
“فالله خیرُ حافظا و هو ارحم الراحمین ”
خدای من میگه خدا بهترین حفاظت کننده هست و مهربان ترینِ مهربانان هست.
خب حالا که اینو میدونم پس باید بهش هم عمل کنم
خب مگه من قدرتمندتر از خداوند میتونم از خودم محافظت کنم؟
قطعاااااااااا نه قطعاااااااااااا نه
اون خیلی خیلی قدرتمندتر از من محافظت میکنه؛ حتی تو تصوراتم هم نمیگنجه.
خدایا میخوام هرلحظه هرقدم قدرت رو بگیرم از تمام نرده های ذهنم، نرده هایی که به اصطلاح دارن از من محافظت میکنن ولی خدایا میدونی چیه؟
تو بهترین و قدرتمندترین محافظی
تویی که منو از تمام خطراتی که میتونست باعث حتی نابودی ام بشه نجاتم دادی
اون موقع هایی از زندگی که گفتم عجب شانسی آوردم که اون اتفاقه نیافتاد؛ میدونی اون موقع ها همش تو بودی؛ چیزی شانسی نبود؛ ببین خداجونم حتی اگر الان هم از شانس استفاده کنم فقط منظورم تویی.
چه جاهایی که انقدر قدرتمند دستم رو گرفتی، از جاهایی منو عبور دادی که الان بهتر درک میکنم همش تو بودی
بچه ها یه لحظه نگاه کنین به زندگی تون
موقع های رانندگی، موقع هایی که از جایی پارکی محلی رد میشیدین و ممکن بود یه اتفاق بد بیفته ولی اون خدا بود که از ما حفاظت کرد
اون جاهایی دستمونو گرفت که هیچ کسی نمیتونست دستمونو بگیره
جاهایی همراهمون بود که کسی رو برای همراهی نداشتیم
اون جاهایی که اشک میریختیم و با دستی مهربان اشک هامونو پاک کرد
مارو هدایت کرد هدایت.
خدیا کمک کن عمل کنم کمک کن یک قدم یک قدم اما پیوسته به تو نزدیکتر بشم
رها بشم از تمام قید و بند ها، نرده هایی که تو ذهنم با اون میخ ها سفت به هم چسبیدن.
خدایا شکرت.
چقدر زیبا بود این قسمت
چقدر فراوانی
این ابزارهای زیبا و قدرتمند رو کسی میتونه داشته باشه که ثروتمند باشه
ابزارهای زیاد که هرکدوم برای یه کاری هستن. تخصصی و حرفه ای.
اره مخصوص چوب اره مخصوص اهن.
اون لحظه ای که چکش افتاد من چقدر از واکنش شما و جذاب کردن موضوع لذت بردم.
چقدر به اینکه یه اتفاقی بیفته شما به اون اتفاق شکل میدیدن، شما میسازینش و خلقش میکنین نه شرایط بیرون.
اصلااااااا همینم بخاطر اینه که ثروتمندین، اصلا بیفته بره، یکی دیگه میخرم، ماشالا امازون که دو سوته همه چی رو میاره.
یااینکه یه ایده میدین؛ مثلا اون اهنربایی که خیلی قدرتمند بود رو میفرستین پایین و بیرون میارین و کلی ایده های دیگه که میتونه باشه و حتما هست.
.
اون لحظه ای که اولین نرده افتاد تو آب گفتم اوووووه بعد مریم جان هم گفت.
احساستون رو درک کردم خیلی لذت بخش بود
اون ازادی زیبایی لذت بردن رهایی چقدر عالی بودن، وقتی نرده ها رو انداختیم تو اب خونه سبک شد.
و رها کردن نرده ها و سپردن اون ها به جریان هدایتِ الله و بره برسه به سر منزل مقصود.
اخه وقتی خدا میبینه که چقدر بهش اعتماد دارین حتما کارارو ساده تر میکنه و جریانش رو براتون هدایت میکنه
شما رو میزاره تو جهت جریانِ بیشتر لذتِ بیشتر، راحتی و سادگی بیشتر، ایده های بیشتر.
چند روزه احساس میکنم چشمام داره بینا میشه خیلی بیشتر از قبل
بینایی انتها نداااره
این بهشت هیچ وقت تکراری نیستااااااا
استاد چه زیبا نتیجه ی کار رو بهمون گفتین:
1-همه جای زندگی مون خیلی جای کار داره انتهااااااا نداره ها،
2-خراب کردن راحتر از درست کردنه
3-ایده ها همیشههههههههه میتونه بهتر بشه
4-رویایی که داشتین برای منظره زیبا به حقیقت پیوست
اره رویاهایی که رویا نیستن، رویاهایت را باور داشته باش
به شرط همین بهبودهای کوچولو کوچولو که نتیجه بزرگی در طی زمان به وجود میاره، بهبودهای کوچیک اما پیوسته.
خدای من چقدر تو زندگی میشه هر لحظه پیشرفت کرد
خدایا شکرت
خدایا هدایتم کردی و من نوشتم و لمس کردم، هدایتم کن که به جزء به جزء این ها عمل کنم، عمل عمل.
سلام خانم فرهادی و آقا ابراهیم و دیگرِ کارمندانِ استاد کنترل ذهن.
و سلام اعضای فعالِ خانواده ی صمیمیِ عباس منش.
خدا قوت.
وقت همگی بخیر.
قسمتِ هشتمِ سریالِ بهشتیِ “زندگی در بهشت”
این قسمت: ازمیان بر داشتنِ موانعِ بَصری جهت بهتر دیدنِ زیبایی های پِرادایس.
ابزار آلات میهمان.
۱.اَره ی نَجاری (اره شارژیِ تیغ گِرد).
۲ تیغه ی آهنبُر.
واقعاً سوختن راحت تر از ساختن است.
اُستاد باور کنید حدث زدم که الآن برای جابه جاییِ نرده های چوبی چه ایده ای به ذهنتون میرسه. باور کنید میدونستم که اونهارُ میسپارید به دریا چه تا برسونشون به یه ساحل. و اما اُستاد به نظر من اونجای خروجی دریاچه پیداشون میکنید.
اگه هم نشد، با قایق بکشیدشون.
استاد باور می کنید که خودم رُ کنارتون احساس می کردم اون لحظه که چکُش افتاد داخل آب یه لحظه کنترل ذهنم رُ از دست دادم. یه احساس بدی بهم دست داد چون خودم هم تو همچین موقعیتی قرار گرفته بودم .اما همین که موفق به کنترل ذهنم شدم و احساسم خوب شد ، همون لحظه یه ایده به ذهنم رسید. باور کنید باور کردم که کنارتون هستم و میخواستم بگم: اُستاد آهن رُبا!!!، از آهن رُبا برای بیرون کشیدنش استفاده کنید.
اُستاد از همین افتادنِ چکُش به داخل آب دَرس گرفتم. متوجه شدم اگه فقط هدف رُ ببینی دیگه تیرت خطا نمیره و باعث هدر رفت انرژی نمیشه.
شما دقیق نکوبیدید وسط تخته ، به همین دلیل چکش از قسمت بالای تخته رد شد و به داخل آب افتاد و نزدیک بود که دستتون هم آسیب ببینه.
یه نکاه مثبت دیگه اینکه شما مثلِ اکثرِ افراد به چیزهای بی ارزش یا کم ارزش دل نمی بندید. اگه من بودم و باورهای قدیمیم، اون نرده هارُ یه گوشه ای نگهِش میداشتم تا مبادا روزی به کارم بیاد؛ همون طور که خیلی از افراد هستند این کارا رُ می کنند و حتی چیزهایی که تعویض میکنند و جدیدشو جایگزین می کنند، اون قدیمی رُ یه گوشه ای نگه می دارند تا شاید روزی کاری باهاش راه بندازند که ۹۹ در صد اوقات اون روز نمیرسه و علاوه بر اینکه اون فضا رُ اِشغال می کنند ظاهر محیط رُ هم به هم می زنند. و حتی برای هارد کامپوتر و ذهن خودشون هم صدق میکنه این دلبستگی های بیجا و به درد نخور. یه وقتایی یه عکسهاو فایلهایی رُ در کامپیوتر شون نگه می دارند به این امید که روزی نگاهشون کنند و خیلی خیلی کم به کار میاد ( البته ناگفته نمونه این عمل یه جاهایی خیلی کمک میکنه بع ساختن باورهای ثروت ساز، مثلِ اون فایلی که پسرعموی شما چند سال پیش ضبط کرده بود و بعد از چند سال براتون فرستاد و شما هم توسط اون فایل، این باور رُ به اعضای خانواده ی صمیمیتون دادید که می شود از اونجا به اینجا رسید.
وبه نظر من گاهی هم می تواند مُضر باشد مثلا زو جی(که از قوانین آگاه نیستند) که در دورانِ (البته خیلی دوست ندارم این مثال رُ بزنم چون توجه به نکات منفی میشه و شاید بعضی از دوستان که هنوز در کنترل ذهن قوی نیستند یاد خاطرات نا خوشایند گذشته بیُفتند) با هم بودن عکسهای باهم گرفتند و حالا به هر دلیلی از هم جداشدند و با دیدن اون تصاویر خاطرات گذشته درونشون زنده بشه و غمگین شوند.
ودر مورد نگه داشتن کینه و کدورت ها و خاطرات بد گذشته در ذهن که برای ذهن خیلی مسمومه.
خلاصه؛ دلبستن که خیلی فایده نداره و نگه داشتن همچین چیزهایی هم در ۱درصد موارد امکان داره مفید باشه و در ۹۹ درصد اوقات یا بی فایدَس یا مضره.
و اما پیش بینی برای قسمتِ بعد.
این قسمت ؛ در جستجوی ابزار.
ابزار های میهمان؛
۱. چند متر طناب یا زنجیر(بسته به عُمقِ دریاچه)
راستی اُستاد، چند متر عُمق داره؟؟؟
۲. یکی از اون آهنرباهایی که میتونه ۲۵۰ کیلورُ جذب کُنه.
۳ یک یا دومتر چوب مقاوم بین دست و طناب.
آقا بی خیال. اصاً آهنربا رُ ببند سرِ قلاب ما هی گیری .با این کار ،از مقاومت نَخ و چوبِ قلاب هم آگاه می شوید.
اُستاد بی خیال. بیا برو یه چکش دیگه بخر. بابا فراوانیه!! اون رُ همونجا بزار و یکسال دیگه بیاردِش بیرون ببین جنسش اصل بوده یا نَه.
به نظر من که به قیافش نمیخورد که زنگار بزنه.
ولی نع؛ باید یه ماجرا جویی بکنیم و از اون آهنرباهه استفاده کنیم.
استاد یه لحظه تصور کردم وقتی چکُش رُ میکشید بالا یه ماهی هم گیر کرده بین آهن ربا و چکُش.وایی !!!
اُستاد اگه یه دوربین ضد آب هم داشتید چی میشُدا!!!
و
الهاماتِ مورد نیاز:
اینکه چکُش کدوم قسمت به بستر دریاچه نشسته. آیا قابلِ روئیت هستِش یا اینکه رفته زیر جلبک ها( نَه نَه ، فکر نکنم با این ماهی های شکمو جلبکی فرصتِ رُشد کردن داشته باشه) یا گِلها.
باورم نمیشد انقدر زیبا هست پشت نرده ها وقتی نرده ها قطع شدن واسه من مفهومی داشت این که یعنی دقیقا همین چیزهای که فکر میکردیم محافظت ازمون میکنن و اطمینان به خدا نداشتیم به این که اوننه که محافظت ازمون میکنه و فقط جلوی دیدمون گرفته یه سری چیزها و باید قطع کنیم هر چیزی که جلوی دیدمون گرفته تا خدا نشونمون بده بیانتها بودن نعمت هاشو و زیبایاشو دست خدارو باز بزاریم برای ورود جریان نعمت به زندگیمون
دور خودمون حصار نکشیم این خودمونیم که نمیزاریم نعمت ها وارد زندگیمون بشن حالا یا ناآگاهانه یا آگاهانه و نعمت های خدا همیشه هست همیشه بوده و همیشه بیشتر میشه فقط باید رها باشیم و حرکت کنیم بدون نیاز به هیچ قید بندی تا دست خدا باز باشه برای نشون دادن زیبای ها به ما واون موقعه است که لبخندی همیشه رو لبات هست و لذت میبری از زندگی و فقط میگی خدایا شکرت
خیلی ممنونم واقعا از اینکه زندگی شخصی خودتون رو نشون میدید
این کار ثمرات زیادی تا حالا برای ذهن من داشته !
مثلا وقتی تواضع شما رو میبینم ، تمام این باور هایی که ثروت مندان متواضع نیستن ، رو میشوره میبره !
وقتی رابطه ی زیباتون با عزیز دلتون رو میبینم ، باور میکنم که میشود یه رابطه ی زیبا با یه آدمی داشت که از همه نظر عالیه
وقتی احترام و علاقه ی عزیز دلتون رو نسبت به شما میبینم باور میکنم که میشود یه همسر داشت که فقط با عشق و بدون هیچ چشم داشت و وابستگی ای ، برات همه کار بکنه !
وقتی کار های روتین زندگی شما رو میبینم ، و میبینم که شما هم دارید عادی رفتار میکنید همیشه و ساده زندگی میکنید ، باور میکنم که بین من و مولتی میلیاردر ها هیچ فرقی وجود نداره ! و این باور در من به وجود میاد که منم میتونم به همه جا برسم
انگار همه ما بچه های سایت الان داریم در بهشت همراه شما زندگی میکنیم.من همیشه دلم میخواست منظره ای شبیه این در لپ تاپم باشه که بشینم پشت سر هم پخش کنم و فقط زیبایی های طبیعت رو به شکل خالص صبح و شب نگاه کنم.هرچی از این حرکت خفن و هیولای کندن نرده ها بگم باز هم کنه.. علاوه بر باز شدن منظره بدون مزاحمت نرده های خط خطی من کلی درس گرفتم که بعضی چیزها توی زندگی هستن که فکر میکنیم لازمه و باید باشه اما وقتی اون ها رو برمی داریم میبینیم همون ها مانع بودن و باید میرفتن تا چیزهای بهتر و زیباتر جای اون ها رو بگیره…
عالی بود واقعا عالی
به لطف زحمات استاد و خانم شایسته من الان یک پوشه زندگی در بهشت دارم که میتونم هروقت دلم خواست طبیعت زیبا رو ببینم میشینم پاش و از اول تا هرجا که بخوام پخش کنم و چشمم رو پر کنم از آب و درخت و آسمان و همه این زیبایی ها در کنار هم.
هرچقدر تشکر کنم کم هست…
نزدیک خونه من یه محل خیلی بزرگ هست برای پیاده روی که اسمش دهکده ورزشی هست و من برای دیدن مناظر باز و دیدن غروب خورشید به اونجا میرفتم و واقعا منظره وسیع از کوه و درخت و آسمان رو اونجا داشتم اما الان چند ماه هست به خاطر شرایط کنونی بسته شده و من نمیتونم برم و لذت ببرم.امروز با دیدن این فایل های زیبا مناظری خیلی خیلی زیباتر از اون چیزی که از دست داده بودم رو دارم و به لطف خدا میتونم ببینم و لذت ببرم.هدیه فوق العاده ای برای من بود…
خیلی خیلی خیلی حال کردم.
به وسعت همون منظره ی بی نظیر وبی کران که جلوی چشمان من قرار دادین ازتون ممنونم…
سلام به استاد عزیزو مهربانم استاد آهنربات وببند به نخ بنداز تو یاب همونجا یکه افتاد توی اب بکش بالا لذت ببرین از این همه زیبایی یه پیش نهاد دیگه دارم چوبایی که میبرین به جا آتش زدن به تکه های کوچک تقسیم کنید برای زمستان برای کباب برای شبای زمستون دوستتون دارم همیشه شاد باشین
عالی بود استاد، هر چقدر بگم این قسمت برام درس داشت کم گفتم، چقدر شما همه چیز رو راحت میگیرین بخدا، چوبها رو اندختین تو آب بدون اینکه بدونید دقیقا کجا میرن و چی میشه، فقط میدونید که باید راحتترین راه رو انتخاب کنید با ایمان به اینکه خدا کارها رو انجام میده، اعتراف کنم اگر من بودم هرگز این کارو نمیکردم بلکه فکر میکردم باید بکشم با سختی ببرمشون آتیش بزنم.
درس دیگه واسه من اینکه شما خیلی راحت موانع رو برمیدارید، شاخو برگها رو میزنید و دنبال بهتر کردن اوضاع هستید با باور اینکه همه چیز میتونه بهتر باشه، و باز اعتراف کنم اگر من بودم هرگز اون نردهها رو نمیکندم چون میگفتم خطرناکه یهو میفتیم تو آب در صورتی که الان میگم راست میگه استاد نهایتا میفتی تو آب شنا میکنی میای بیرون، جلو این همه زیبایی رو بگیری که شااااید بیفتی تو آب؟
شما اصلا به سختی کار، به این که برسی زیاد انجام بدین که آیا میشه یا نمیشه این نردهها رو کند بلکه با این باور که من میخوام این کار انجام بشه، حرکت میکنم و خدا در طول مسیر بهم میگه چیکار کنم دست به کار میشین، عالی بود
برداشتن نرده ها، کندن درختان اطراف دریاچه و از بین بردن شاخو برگهای اضافی همه کمک کردن که شما لذت بیشتری ببرین از اون بهشت واقعی، کارها کم کم و قدم به قدم انجام شد اما انجام یک سری کار متوالی کمک کرد لذت بیشتری از زیبایی اون بهشت ببرین، به قول دوستمون توی یکی از کامنتها حتی بریم بهشت هم باید بهترش کنیم، بهشتی تر کنیم.
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجییم که آسودگی ما عدم ماست
بی نهایت درس گرفتم، بیی نهایت لذت بردم ممنونم استاد عزیزم و مریم جان ممنونم که این فایلها رو ضبط میکنین که اگر نمیکردین ما هرگز این رفتار استاد رو این جسارتها رو نمیدیم بلکه فقط میشنیدیم اما شنیدن که بود مانند دیدن.
در پناه الله یکتا ثروتمند باشید.
Somi
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام
سلام سامی جان
به شدت دوست دارممم
ولی فکر میکنم به جای به شدت، کلمه ی عمیقا مناسب تر باشه.
میدونم الان داری لبخند میزنی و عمیقا احساست خیلی خوبه شکرِ خدا
یادته اصلا قبلا وقتی یاد خدا و قران میافتادی دوری میکردی داستانِ داستانت را میگم، هوم
چقدر یک آدم میشه تغییر کرد
یک چیزی از این نوشته برداشت کردم که دوست دارم بنویسمش و بارهااا بهش فکر کنمممم:
جایی که خدا باشه هر لحظه از درون و بیرون نورانی تر میشه
من میخوام اینجوری مثالش بزنم:
خورشید را ببین
خورشید نورش از خودشه از درون خودشه
اما من و تو نورمون از نور زمین و آسمان هاست ( آیه ی 35 نور)
ولی همنی نورمون هم از درونمونه
پس من و تو هم خورشیدیم
میتونیم باشیم و از دروننننن انقدرررر نورانییی بشیممم انقدرررر خودش بشیم، انقدررر خداگونه بشیم که بتابیم بر کل دنیا، نور بااران کنیم جهان را نور باران کنیم اول خودمون را و بعد هر چی اطرافمون هست، و هر چقدر سعی میکنیم حالا نورانی تر بشیم از درون میشه که تاثیر بیشتری را هم نور بیشتری را در اطرافمون بتابیم.
سامی جان شما یکی از اون اعضای خانواده ی من هستی که همیشه بهت افتخار میکنم
زندگیت شجاعتت انتخاب هات عزیز دلت تماممم وجودتتتتت تحسین برانگیزه تحسین برانگیز
اینکه برای خودت بسیار ارزش قائلی تحسین برانگیزه و خداروشکر میکنم
اینکه برای خودت بهترین ها را میخوای و بهترین خودت را ارائه میدی تحسین برانگیز
اینکه میای میخوای بیشتر و بیشتر روی خودت فقط اصلا سرمایه گذاری میکنی و دوره ها را تهیه میکنی تحسین برانگیز این باور فراوانی در تو تحسین برانگیزه
اینکه مینویسی و تجربه هات را با ما به اشتراک میذاری تحسین برانگیز
اینکه اینن وقتی که مینویسی میتونست به تفریحات و لذت های دیگری باشه تحسین برانگیز
اینکه عکس زیبایی در کنار عزیز دلت میذاری و میخندی و بهترین لباس ها را میپوشی تحسین برانگیزه، این اعتماد به نفس و عزت نفست تحسین برانگیزه
اینکه میتونی میتونم کاری را انجام بدم مثل داستان پیدا کردن کارت و اینکه میخواستی دوستت به عنوان کسی که کارآفرین انگلیسی زبان باشه و چه شد! و چه داستان بینظیری
داستان هدایت در تو در داستان زندگی تو بینظیرهههه خدای من
اینکه همواره سعی میکنی روی اصل کار یکنی بینظیره
اینکه همه چی عالیییه واست ولی سعی در بهتر شدن کارهااا میکنیی بینظیرههه و تحسین برانگیزه
اینکه به این درک رسیدی که کافیه فقط و فقط اصل را درک کنی و اصل را هم میشه توی فایل رایگان درک کنی تحسین برانگیزه
خوشحالم و سپاس گزارم که هستی
دوست دارممم
در پناه الله یکتای جهان آفرین
امیدوارم که در این مسیر ثابت قدم باشی.
خداروشکر میکنم به خاطر وجود ارزشمند و گران بهات
به نام یکتا کیمیاگر هستی
سلام استاد عزیزم خانم شایسته جانم و دوستان بهشتیام
خدایا میتونم تنها بگم شکرت شکرت
این نرده ها، این قید و بندهای زمینی زمینی چقدر ما رو محدود میکنن
چقدر این نرده ها نمیذارن ما آزادی، اون رهایی، اون سبکی لذت بخش رو تجربه کنیم.
یاد یه خاطره ای که دوست بابام تعریف کرده بود افتادم
ایشون توی کانادا زندگی میکرد و دور خونه روکه مجاور بود به محل پیاده روی و خیابون نرده کشیده بود؛ بعد پلیس اومد نرده ها رو کند و بهشون گفت وظیفه شما نیست که از خونتون محافظت کنید؛ حفاظت وظیفه ماست.
سال هاست از شنیدن این داستان میگذره ولی امروز من به درک بهتری رسیدم
آقاااااااااا
اصلا چه نیازیه که انقدر خودمونو اذیت کنیم که بخوایم از خودمون از همه چیزایی که داریم محافظت کنیم
اصلا چرا باید آزادی مون رو بگیریم که نکنه یه اتفاقی بخواد تو اینده بیفته
اصلا چرا باید لذت دیدن زیبایی ها از خودمون دور کنیم بخاطر این نرده ها؛ نرده های ذهن، نرده هایی که به ظاهر نقش حفاظت رو دارن
بیااااااااا بزن بره.
مگه منم که باید از خودم محافظت کنم؟؟؟؟
امروز صبح که از خونه اومدم بیرون یه ایه از قران دیدم که مکث کردم و احساسش کردم:
“فالله خیرُ حافظا و هو ارحم الراحمین ”
خدای من میگه خدا بهترین حفاظت کننده هست و مهربان ترینِ مهربانان هست.
خب حالا که اینو میدونم پس باید بهش هم عمل کنم
خب مگه من قدرتمندتر از خداوند میتونم از خودم محافظت کنم؟
قطعاااااااااا نه قطعاااااااااااا نه
اون خیلی خیلی قدرتمندتر از من محافظت میکنه؛ حتی تو تصوراتم هم نمیگنجه.
خدایا میخوام هرلحظه هرقدم قدرت رو بگیرم از تمام نرده های ذهنم، نرده هایی که به اصطلاح دارن از من محافظت میکنن ولی خدایا میدونی چیه؟
تو بهترین و قدرتمندترین محافظی
تویی که منو از تمام خطراتی که میتونست باعث حتی نابودی ام بشه نجاتم دادی
اون موقع هایی از زندگی که گفتم عجب شانسی آوردم که اون اتفاقه نیافتاد؛ میدونی اون موقع ها همش تو بودی؛ چیزی شانسی نبود؛ ببین خداجونم حتی اگر الان هم از شانس استفاده کنم فقط منظورم تویی.
چه جاهایی که انقدر قدرتمند دستم رو گرفتی، از جاهایی منو عبور دادی که الان بهتر درک میکنم همش تو بودی
بچه ها یه لحظه نگاه کنین به زندگی تون
موقع های رانندگی، موقع هایی که از جایی پارکی محلی رد میشیدین و ممکن بود یه اتفاق بد بیفته ولی اون خدا بود که از ما حفاظت کرد
اون جاهایی دستمونو گرفت که هیچ کسی نمیتونست دستمونو بگیره
جاهایی همراهمون بود که کسی رو برای همراهی نداشتیم
اون جاهایی که اشک میریختیم و با دستی مهربان اشک هامونو پاک کرد
مارو هدایت کرد هدایت.
خدیا کمک کن عمل کنم کمک کن یک قدم یک قدم اما پیوسته به تو نزدیکتر بشم
رها بشم از تمام قید و بند ها، نرده هایی که تو ذهنم با اون میخ ها سفت به هم چسبیدن.
خدایا شکرت.
چقدر زیبا بود این قسمت
چقدر فراوانی
این ابزارهای زیبا و قدرتمند رو کسی میتونه داشته باشه که ثروتمند باشه
ابزارهای زیاد که هرکدوم برای یه کاری هستن. تخصصی و حرفه ای.
اره مخصوص چوب اره مخصوص اهن.
اون لحظه ای که چکش افتاد من چقدر از واکنش شما و جذاب کردن موضوع لذت بردم.
چقدر به اینکه یه اتفاقی بیفته شما به اون اتفاق شکل میدیدن، شما میسازینش و خلقش میکنین نه شرایط بیرون.
اصلااااااا همینم بخاطر اینه که ثروتمندین، اصلا بیفته بره، یکی دیگه میخرم، ماشالا امازون که دو سوته همه چی رو میاره.
یااینکه یه ایده میدین؛ مثلا اون اهنربایی که خیلی قدرتمند بود رو میفرستین پایین و بیرون میارین و کلی ایده های دیگه که میتونه باشه و حتما هست.
.
اون لحظه ای که اولین نرده افتاد تو آب گفتم اوووووه بعد مریم جان هم گفت.
احساستون رو درک کردم خیلی لذت بخش بود
اون ازادی زیبایی لذت بردن رهایی چقدر عالی بودن، وقتی نرده ها رو انداختیم تو اب خونه سبک شد.
و رها کردن نرده ها و سپردن اون ها به جریان هدایتِ الله و بره برسه به سر منزل مقصود.
اخه وقتی خدا میبینه که چقدر بهش اعتماد دارین حتما کارارو ساده تر میکنه و جریانش رو براتون هدایت میکنه
شما رو میزاره تو جهت جریانِ بیشتر لذتِ بیشتر، راحتی و سادگی بیشتر، ایده های بیشتر.
چند روزه احساس میکنم چشمام داره بینا میشه خیلی بیشتر از قبل
بینایی انتها نداااره
این بهشت هیچ وقت تکراری نیستااااااا
استاد چه زیبا نتیجه ی کار رو بهمون گفتین:
1-همه جای زندگی مون خیلی جای کار داره انتهااااااا نداره ها،
2-خراب کردن راحتر از درست کردنه
3-ایده ها همیشههههههههه میتونه بهتر بشه
4-رویایی که داشتین برای منظره زیبا به حقیقت پیوست
اره رویاهایی که رویا نیستن، رویاهایت را باور داشته باش
به شرط همین بهبودهای کوچولو کوچولو که نتیجه بزرگی در طی زمان به وجود میاره، بهبودهای کوچیک اما پیوسته.
خدای من چقدر تو زندگی میشه هر لحظه پیشرفت کرد
خدایا شکرت
خدایا هدایتم کردی و من نوشتم و لمس کردم، هدایتم کن که به جزء به جزء این ها عمل کنم، عمل عمل.
عاشقتم خداجونم
سپاسگزارم که با عشق آگاهی میدین
عاشقتونم
به به آفرین به این نگاه زیبا خیلی لذت بردم
سلام دوست عزیزم
سپاسگزارم
لذت های الهی برای شما همیشگی باشه
سلام خانم یاقوتی
دیدگاهتون خیلی قشنگ بود لذت بردم.
سلام دوست عزیزم
سپاسگزارم
خدارو هزاران بار شکر
زندگی تون رو جریانی از لذت ها شناور باشه
هرکه خدا را ندارد؛ چه دارد؟!!
و هر که خدا را دارد، چه که ندارد؟؟؟!!! هوومم
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام
خدا کیه؟
خدا منبع خیر
خدا منبع ثروت
خدا کلید رسیدن هر گنجی در زمین و آسمان
خدا خود اون ثروت
خدا خودِ خودِ کلیده است
کجاست؟
همه جا در همه چیز
خدا در چه زمانیه؟
خدا فارغ از زمان و مکان
خدا در انسان مثل یک روح فارغ از زمان و مکان
خدا به چه شکل؟
به شکل های مختلف نیکو و سازنده و مخرب
بستگی داره تو چطور فکر کنی
ممکنه خدا را بیشتر توی خراب کردن نرده های چوب ببینی و بعد که خراب کردنش را هم با هدایت خودش انجام بدی قدم به قدم، حال دلت، ذهنت آرام تر بشه
ممکنه توی یک ایده ببینیش
ممکنه توی یک کتاب
توی یک داستان مثل همینجا توی نقش پلیسی در کانادا ببینیش
ممکنه توی همین مهر تایید خدا توسط دستش ببینیش
ممکنه توی همین نوشته و یا رنگ فونت ببینش
اصلا با همین چشمی که داری ببینیش
اما همین چشمم وقتی وصل بهش، میشه او را دید
ولی وقتی وصل نباشی نمیشه دیدش! همه چی میشه یک روزمرگی تماممِ بدون معنی و عشقققق
دنیات و آخرتت پر از عشقق باشهه
نمیشه از نوشته های خدای درون من گذشت
هر نجوایی و مقاومتی را نیست و نابود میکنههه
فقططط ادامه میدم ….. ادامه بده … همین
هرکه خدا را ندارد؛ چه دارد؟!!
و هر که خدا را دارد، چه که ندارد؟؟؟!!! هوومم
سلام محمد عزیزم
یه گوشه ای هم من مینویسم
منم خدا رو میبنم در قلبِ تو
خدا رو میبنم در تک تک وجودت
خدارو میبنم از کلام قدرتمندت
خدارو میبنم در تک تک کلماتت
منم خدا رو میبنم در احساسی که به قلبم رسوخ کرد با خوندن این کلمات
خدایی که همه جا هست و مارو میبنه
کافیه من چشمامو باز کنم و ببینمش
خدایا شکرت
بینظیری دوست خوبم
خدا رو در لحظه به لحظه زندگیت حس کنی و پراز احساس خدایی باشی
امین
سلام استاد عزیزم
باز یه ایده زد به ذهنم که اون چکشه رو که افتاد تو آب رو میتونید با اون آهنربا غوله بردارید.یه طنابی چیزی ببندید سرش بفرستید اون محلی که افتاد پایین .
بعللللله فکر کردین فقط شما ایده دارین😂😂😂😂😂😂😂😂
اینم از داستان منو ایده هام
خداروشکر
سلام اُستادِ کنترلِ ذهن.
سلام عزیزِ دلِ اُستادِ کنترلِ ذهن.
سلام خانم فرهادی و آقا ابراهیم و دیگرِ کارمندانِ استاد کنترل ذهن.
و سلام اعضای فعالِ خانواده ی صمیمیِ عباس منش.
خدا قوت.
وقت همگی بخیر.
قسمتِ هشتمِ سریالِ بهشتیِ “زندگی در بهشت”
این قسمت: ازمیان بر داشتنِ موانعِ بَصری جهت بهتر دیدنِ زیبایی های پِرادایس.
ابزار آلات میهمان.
۱.اَره ی نَجاری (اره شارژیِ تیغ گِرد).
۲ تیغه ی آهنبُر.
واقعاً سوختن راحت تر از ساختن است.
اُستاد باور کنید حدث زدم که الآن برای جابه جاییِ نرده های چوبی چه ایده ای به ذهنتون میرسه. باور کنید میدونستم که اونهارُ میسپارید به دریا چه تا برسونشون به یه ساحل. و اما اُستاد به نظر من اونجای خروجی دریاچه پیداشون میکنید.
اگه هم نشد، با قایق بکشیدشون.
استاد باور می کنید که خودم رُ کنارتون احساس می کردم اون لحظه که چکُش افتاد داخل آب یه لحظه کنترل ذهنم رُ از دست دادم. یه احساس بدی بهم دست داد چون خودم هم تو همچین موقعیتی قرار گرفته بودم .اما همین که موفق به کنترل ذهنم شدم و احساسم خوب شد ، همون لحظه یه ایده به ذهنم رسید. باور کنید باور کردم که کنارتون هستم و میخواستم بگم: اُستاد آهن رُبا!!!، از آهن رُبا برای بیرون کشیدنش استفاده کنید.
اُستاد از همین افتادنِ چکُش به داخل آب دَرس گرفتم. متوجه شدم اگه فقط هدف رُ ببینی دیگه تیرت خطا نمیره و باعث هدر رفت انرژی نمیشه.
شما دقیق نکوبیدید وسط تخته ، به همین دلیل چکش از قسمت بالای تخته رد شد و به داخل آب افتاد و نزدیک بود که دستتون هم آسیب ببینه.
یه نکاه مثبت دیگه اینکه شما مثلِ اکثرِ افراد به چیزهای بی ارزش یا کم ارزش دل نمی بندید. اگه من بودم و باورهای قدیمیم، اون نرده هارُ یه گوشه ای نگهِش میداشتم تا مبادا روزی به کارم بیاد؛ همون طور که خیلی از افراد هستند این کارا رُ می کنند و حتی چیزهایی که تعویض میکنند و جدیدشو جایگزین می کنند، اون قدیمی رُ یه گوشه ای نگه می دارند تا شاید روزی کاری باهاش راه بندازند که ۹۹ در صد اوقات اون روز نمیرسه و علاوه بر اینکه اون فضا رُ اِشغال می کنند ظاهر محیط رُ هم به هم می زنند. و حتی برای هارد کامپوتر و ذهن خودشون هم صدق میکنه این دلبستگی های بیجا و به درد نخور. یه وقتایی یه عکسهاو فایلهایی رُ در کامپیوتر شون نگه می دارند به این امید که روزی نگاهشون کنند و خیلی خیلی کم به کار میاد ( البته ناگفته نمونه این عمل یه جاهایی خیلی کمک میکنه بع ساختن باورهای ثروت ساز، مثلِ اون فایلی که پسرعموی شما چند سال پیش ضبط کرده بود و بعد از چند سال براتون فرستاد و شما هم توسط اون فایل، این باور رُ به اعضای خانواده ی صمیمیتون دادید که می شود از اونجا به اینجا رسید.
وبه نظر من گاهی هم می تواند مُضر باشد مثلا زو جی(که از قوانین آگاه نیستند) که در دورانِ (البته خیلی دوست ندارم این مثال رُ بزنم چون توجه به نکات منفی میشه و شاید بعضی از دوستان که هنوز در کنترل ذهن قوی نیستند یاد خاطرات نا خوشایند گذشته بیُفتند) با هم بودن عکسهای باهم گرفتند و حالا به هر دلیلی از هم جداشدند و با دیدن اون تصاویر خاطرات گذشته درونشون زنده بشه و غمگین شوند.
ودر مورد نگه داشتن کینه و کدورت ها و خاطرات بد گذشته در ذهن که برای ذهن خیلی مسمومه.
خلاصه؛ دلبستن که خیلی فایده نداره و نگه داشتن همچین چیزهایی هم در ۱درصد موارد امکان داره مفید باشه و در ۹۹ درصد اوقات یا بی فایدَس یا مضره.
و اما پیش بینی برای قسمتِ بعد.
این قسمت ؛ در جستجوی ابزار.
ابزار های میهمان؛
۱. چند متر طناب یا زنجیر(بسته به عُمقِ دریاچه)
راستی اُستاد، چند متر عُمق داره؟؟؟
۲. یکی از اون آهنرباهایی که میتونه ۲۵۰ کیلورُ جذب کُنه.
۳ یک یا دومتر چوب مقاوم بین دست و طناب.
آقا بی خیال. اصاً آهنربا رُ ببند سرِ قلاب ما هی گیری .با این کار ،از مقاومت نَخ و چوبِ قلاب هم آگاه می شوید.
اُستاد بی خیال. بیا برو یه چکش دیگه بخر. بابا فراوانیه!! اون رُ همونجا بزار و یکسال دیگه بیاردِش بیرون ببین جنسش اصل بوده یا نَه.
به نظر من که به قیافش نمیخورد که زنگار بزنه.
ولی نع؛ باید یه ماجرا جویی بکنیم و از اون آهنرباهه استفاده کنیم.
استاد یه لحظه تصور کردم وقتی چکُش رُ میکشید بالا یه ماهی هم گیر کرده بین آهن ربا و چکُش.وایی !!!
اُستاد اگه یه دوربین ضد آب هم داشتید چی میشُدا!!!
و
الهاماتِ مورد نیاز:
اینکه چکُش کدوم قسمت به بستر دریاچه نشسته. آیا قابلِ روئیت هستِش یا اینکه رفته زیر جلبک ها( نَه نَه ، فکر نکنم با این ماهی های شکمو جلبکی فرصتِ رُشد کردن داشته باشه) یا گِلها.
ببخشید که خیلی طولانی شُد.
به امیدِ خدا و انتظارِ قسمت بعدی.
سلام به همه دوستان همفرکانسی
باورم نمیشد انقدر زیبا هست پشت نرده ها وقتی نرده ها قطع شدن واسه من مفهومی داشت این که یعنی دقیقا همین چیزهای که فکر میکردیم محافظت ازمون میکنن و اطمینان به خدا نداشتیم به این که اوننه که محافظت ازمون میکنه و فقط جلوی دیدمون گرفته یه سری چیزها و باید قطع کنیم هر چیزی که جلوی دیدمون گرفته تا خدا نشونمون بده بیانتها بودن نعمت هاشو و زیبایاشو دست خدارو باز بزاریم برای ورود جریان نعمت به زندگیمون
دور خودمون حصار نکشیم این خودمونیم که نمیزاریم نعمت ها وارد زندگیمون بشن حالا یا ناآگاهانه یا آگاهانه و نعمت های خدا همیشه هست همیشه بوده و همیشه بیشتر میشه فقط باید رها باشیم و حرکت کنیم بدون نیاز به هیچ قید بندی تا دست خدا باز باشه برای نشون دادن زیبای ها به ما واون موقعه است که لبخندی همیشه رو لبات هست و لذت میبری از زندگی و فقط میگی خدایا شکرت
خدایا شکرت بابت این همه زیبای
خدیا شکرت بابت این همه لذت
خدیا شکرت بابت این همه نعمت
🙏🙏🙏❤️❤️❤️
استاد سلام
خیلی ممنونم واقعا از اینکه زندگی شخصی خودتون رو نشون میدید
این کار ثمرات زیادی تا حالا برای ذهن من داشته !
مثلا وقتی تواضع شما رو میبینم ، تمام این باور هایی که ثروت مندان متواضع نیستن ، رو میشوره میبره !
وقتی رابطه ی زیباتون با عزیز دلتون رو میبینم ، باور میکنم که میشود یه رابطه ی زیبا با یه آدمی داشت که از همه نظر عالیه
وقتی احترام و علاقه ی عزیز دلتون رو نسبت به شما میبینم باور میکنم که میشود یه همسر داشت که فقط با عشق و بدون هیچ چشم داشت و وابستگی ای ، برات همه کار بکنه !
وقتی کار های روتین زندگی شما رو میبینم ، و میبینم که شما هم دارید عادی رفتار میکنید همیشه و ساده زندگی میکنید ، باور میکنم که بین من و مولتی میلیاردر ها هیچ فرقی وجود نداره ! و این باور در من به وجود میاد که منم میتونم به همه جا برسم
خیلی سپاسگزارم
خدا رو شکر
سلام
استاد چکش را با آهن ربایتان از آب بیرون بکشید تا در چالش بعدی با ابزار کامل به سراغش بروید
استاد خودتان می دانید که پرت شدن چکش را در بخش های قبلی جذب کرده بودید و حالا رخ داد حالا با حل کردنش رشد می کنیم.
ممنون
مهربانترین مهربان خدایم سلام
امروز روز قشنگی میشه اگه هنر اینو داشته باشیم که ….
قشنگ زندگی کنیم ……….
زیبا ببینم……….
و نفس بکشم……
و جز زیبایی چیزی نبینم………..
چون یاد گرفته ام اعتقاد به خدا زندگی را زیبا میکند
میدانم که هیچ روزی با ارزش تر از امروز نیست
چه زیبا میشود اجرایی کردن ایده هایم اگر که خودم را لایق بهترینها بدانم
و گرنه که همیشه دنیا پر است از آدمهای ترسوی خوش فکر …..
استاد چه خوب گفتید که خراب کردن هر چیزی خیلی زود اتفاق می افتد یک لحظه با خودم گفتم مانند ذهنمان …
که همیشه در حال قضاوت است و درست کردنش زمان میبرد ….
ارزش ابزار را باید دانست حتی زمانی که آن را از دست میدهیم مانند آن چکش
خداااااااااااااای من چه زیبا شده این منظره چه ویویی شده اونجا خدایا شکرت برای ذهن خلاق استاد
اون نرده های چوبی مانند باورهایی است که در ذهنمان خود را زیبا جلوه میدهند ولی هیچ اند هیچ و مانع دیدن زیبایی ها میشوند
و الان با برداشتنشان چقدر زیبایی های بیشتری میبینیم خدایا شکرت
استاد و مریم عزیزم خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی دوستون دااااااااااااااااااااااارم
خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااایا شکرت برای بهشت زیبایت ……………….
سلام استاد عزیز و خانم شایسته عزیز
واقعا چه کردید..
من واقعا لذت بردم از دیدن ویدیو های زندگی دربهشت
انگار همه ما بچه های سایت الان داریم در بهشت همراه شما زندگی میکنیم.من همیشه دلم میخواست منظره ای شبیه این در لپ تاپم باشه که بشینم پشت سر هم پخش کنم و فقط زیبایی های طبیعت رو به شکل خالص صبح و شب نگاه کنم.هرچی از این حرکت خفن و هیولای کندن نرده ها بگم باز هم کنه.. علاوه بر باز شدن منظره بدون مزاحمت نرده های خط خطی من کلی درس گرفتم که بعضی چیزها توی زندگی هستن که فکر میکنیم لازمه و باید باشه اما وقتی اون ها رو برمی داریم میبینیم همون ها مانع بودن و باید میرفتن تا چیزهای بهتر و زیباتر جای اون ها رو بگیره…
عالی بود واقعا عالی
به لطف زحمات استاد و خانم شایسته من الان یک پوشه زندگی در بهشت دارم که میتونم هروقت دلم خواست طبیعت زیبا رو ببینم میشینم پاش و از اول تا هرجا که بخوام پخش کنم و چشمم رو پر کنم از آب و درخت و آسمان و همه این زیبایی ها در کنار هم.
هرچقدر تشکر کنم کم هست…
نزدیک خونه من یه محل خیلی بزرگ هست برای پیاده روی که اسمش دهکده ورزشی هست و من برای دیدن مناظر باز و دیدن غروب خورشید به اونجا میرفتم و واقعا منظره وسیع از کوه و درخت و آسمان رو اونجا داشتم اما الان چند ماه هست به خاطر شرایط کنونی بسته شده و من نمیتونم برم و لذت ببرم.امروز با دیدن این فایل های زیبا مناظری خیلی خیلی زیباتر از اون چیزی که از دست داده بودم رو دارم و به لطف خدا میتونم ببینم و لذت ببرم.هدیه فوق العاده ای برای من بود…
خیلی خیلی خیلی حال کردم.
به وسعت همون منظره ی بی نظیر وبی کران که جلوی چشمان من قرار دادین ازتون ممنونم…
سلام به استاد عزیزو مهربانم استاد آهنربات وببند به نخ بنداز تو یاب همونجا یکه افتاد توی اب بکش بالا لذت ببرین از این همه زیبایی یه پیش نهاد دیگه دارم چوبایی که میبرین به جا آتش زدن به تکه های کوچک تقسیم کنید برای زمستان برای کباب برای شبای زمستون دوستتون دارم همیشه شاد باشین