سریال زندگی در بهشت | قسمت 9

نوشته‌ی زیبا و تأثیرگزاردوستان عزیزمان «مهدی، مریم‌ و الا »، به عنوان متن انتخابی‌ِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی می‌شود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کننده‌ی زیبایی‌ها و نعمتها‌، مصمم شده‌اند تا نمود واضحی بشوند از «صدق بالحسنی» و شاهد زنده‌ای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شده‌اند برای احاطه شدن با نیکی‌ها و نعمت‌ها.

نه فقط نوشتن درباره‌ی زیبایی‌ها و نعمت‌ها‌، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند‌ و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام‌، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار  فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى می‌رساند.

 

نگاه زیبای مهدی عزیز:

به نام خدا و سلام

سلام به همگی، سلام به استاد عزیز، خانم شایسته گرامی و دوستان هم فرکانسی

خب موضوع این قسمت رو همه میتونستیم حدس بزنیم. ولی این ماجرای چکش و آهنربا کلا خیلی جالب شکل گرفت و پیش رفت که توی این اتفاقات چیزهای جالبی پیدا کردم که از نگاه خودم مینویسمشون….

شروع داستان، وقتی خانم شایسته داره با آهنربا بازی میکنه، آهنربا به چکش میچسبه و جدا نمیشه، این اتفاق باعث میشه ما با این آهنربا آشنا بشیم و استاد یه سری چیزها درباره قدرت آهنربا بگه که خیلی قویه و میتونه حتی چیزهای سنگین رو از زیر آب بکشه بیرون، کشتی بیاره بیرون. خب خانم شایسته و ما هم، همه باور میکینم، میگیم چه عالی دمش گرم، بعد جهان خیلی زود شرایطی رو مهیا میکنه برای امتحان اون صحبتها، دقیقا همون چکش سنگین میوفته توی آب! حالا ما یه شیئ سنگین داریم که زیر آبه و ما اطلاعی هم از اون زیر نداریم، که عمقش چند متره؟ که اون زیر اصلا گل و لای هست یا شاخ و برگ یا گیاه و پیچک… چالش آماده اس، حالا نوبت عکس العمل استاد و خانم شایسته اس که با این چالش چه میکنن،

خب توی این قسمت میبینیم استاد خیلی باور نداره این آهنربا بتونه واقعا کار کنه زیر آب، یعنی ته ذهنش اینه که اون چیزها تو تبلیغاتش نوشته بوده یعنی به عبارتی اون حرفها رو در حد تبلیغات و فان دیده و باور نداره تو عمل جواب بده، پس طبیعیه که تمایلی نداشته باشه برای قدام. یه جای ویدئو میبینیم که به عزیز دلشون میگن: اگه شما پیگیری نمیکردی من حرکتی نمیکردم براش. حالا اینطرف خانم شایسته چون استاد رو باور داشته، حرف استادم براش سند بوده، باور کرده که این آهنربا قدرتش زیاده، پس اصرار میکنه که دست به کار شیم، یه جایی خانم شایسته میگه: من مطمئن بودم میاد بالا و همش تصویر اینکه داریم میاریمش بالا میمومد تو ذهنم! پس اصرار داشت که اون کار رو استاد انجام بده، طناب رو ببنده به آهنربا و بفرسته پایین توی آب. “یعنی به عبارتی ما زمانی حرکتی میکینم و از امکانی که داریم استفاده میکینم که قدرت اونو باور کرده باشیم” مثل ابزاری که خداوند در اختیار همه ما قرار داده برای رسیدن به خواسته هامون توی زندگی

نکته اینجاست:

مهم نیست چه حرفی میزنی، مهم اینه که ته ذهنت چجوری فکر میکنی، آیا ته ذهنت به اون چیزی که میگی ایمان داری، باور داری….؟ استاد بارها و بارها گفته دلیل اینکه نتیجه گرفتن ، عمل به دانسته هاشون بوده، کِی میتونی عمل کنی، موقعی که به درستی و کاراییش ایمان داشته باشی… حالا یا خودت ایمان داری و انجام میدی، یا بهت الهام میشه. در اینجا اصرار و پیگیری خانم شایسته رو الهام در نظر بگیرید، حالا کِی به الهام عمل میکنی، وقتی به منبع الهام اعتماد داشته باشی یا حداقل بهش عشق داشته باشی… مثل عشق استاد به خانم شایسته. همین عشق و علاقه باعث میشه اصرار خانم شایسته توسط استاد جدی گرفته بشه، حرکتی انجام بشه و نتیجه حاصل بشه.

حالا وقتی کار انجام میشهه و نتیجه اش این میشه بیرون آمدن چکش سنگین از ته برکه، اونم خیلی راحت و بدون دردسر، حتی بدون اینکه دست به آب زده بشه یا استاد خیس بشه، ایمان شکل میگیره، وقتی که استاد نتیجه رو دیده و به قدرت و کارایی آهنربا مطمئن شده، میبینیم که دیگه ترسی نداره از افتادن چکش یا هر شی سنگین آهنی توی عمق ناشناخته آب، حالا اگه آهنربا رو قانون جذب تشبیه کنیم، و چکش هم نماد یک خواسته از زندگی ببینیم که تو یه محیط ناشناخته اس و ما الان بهش دسترسی نداریم! راحت تر قانون رو درک میکنیم، کافیه به قدرت قانون ایمان داشته باشی، از قانون استفاده میکنی و ادامه بدی و مطمئن باشی که به خواسته ات میرسی… بدون دردسر بدون اذیت شدن.

نکته بعدی توی این فایل این بود که وقتی مسئله یا تضادی میش میاد، خداوند ابزار و ملزومات حلش رو از قبل بهت داده…فقط باید دقت کنی، ایمان داشته باشی و حرکت کنی، اون تیکه که استاد از قول Lary گفت خیلی جالب بود برام، هر بیماری که اتفاق میوفته درمانش توی گیاه های همون منطقه اس، یا عسل فلوریدا چیزهایی رو درمان میکنه که متناسب با آب و هوای گرمه…! چقدر این حرفها آشناست، شاید شماهم مثل من از قدیمی های خودمون شبیه این ها رو شنیده باشید، این یعنی جهان یکپارچه اس، ایران و آمریکا نداره، خدا، خدای همه اس و هوای همه رو داره….، نکته دیگه برخورد عالی خانم شایسته توی اتفاق نیش زنبوره که استاد تعریف کردن، اگه یه اتفاق به ظاهر ناراحت کننده افتاد، حتما یه خیری برامون داره، الخیر ما فی وقع.

و باز هم تاثیر و نتیجه عمل به الهامات هم توی این قسمت کاملا دیده میشه، الهاماتی که باعث میشن سختی ها کم بشه، کارها آسون بشه، و زیبایی ها بیشتر بشه… زمانی که عمل بشه به اون الهامات. – تسکین درد نیش زنبور با مالیدن عسل روی نقطه نیش خورده. چوب های سنگین و حجیم که بدون زحمت جابجا شدن و به ساحل رسیدن.

یعنی واقعا کل صحبت اینجاست، اگر خداوند رو به عنوان قدرت برتر، به عنوان نیرویی که خیر میخواد برای بنده هاش، و انرژی ای که همه کارها و مسائل رو به ساده ترین شکل ممکن میتونه حل کنه، باور داشته باشیم، زندگی تبدیل میشه به یک فضای پر از زیبایی و لذت، با احساس خوب رضا… به همین خاطره که ما زندگی استاد رو جلوه ای از این ضرب المثل میبینیم: با خدا باش و پادشاهی کن


نگاه زیبای مریم عزیز:
سلام.

ارزش ابزار…و داشتن یه ابزار کاربردی مثل داشتنِ یک باورِ قدرتمندِ که میتونه تو خیلی از جنبه های زندگی تضادها رو برات برطرف کنه و یا مانع ایجاد تضاد بشه‌. مثل آهنربای حرفه ای شما که براحتی خیلی بیشتر از مبلغ خریدش رو برای شما زنده کرد.. و چقدر میتونه تو جنبه های دیگه راهگشا باشه‌. ما هم ابزارهای قدرتمندی داریم ولی حواسمون نیست یا یادمون میره که ازش استفاده کنیم یا نه یادمون هست ولی بلد نیستیم درست استفاده کنیم مثل.. تسلیم بودن.. توکل کردن.. ایمان داشتن…. قدرت خلق کنندگی خودمون.. تجسم و تمرکز روی نکات مثبت.. داشتن احساس خوب.. با استفاده از این ابزار ارزشمند میتونیم دنیا و آخرتمون رو زیبا بسازیم و از اون لذت ببریم.

تضادها همیشه باعث خیریت و رشد بوده برای ما…البته وقتی که بتونی احساست رو نگاهت رو به اون اتفاق زیبا کنی‌‌. اون وقته که کنترل ذهنت تورو به مسیر راه حلها هدایت میکنه. اگه ایمان داشته باشیم و با باورِ اینکه خداوند مارو هدایت میکنه حرکت کنیم راهها به ساده ترین شکل ممکن برای ما باز میشه و قدمها مشخص میشه .. حرکت کردن و اقدام کردن و شجاعت داشتن یه گام از سمت توئه و خداوند هزاران قدم به سمت ما میاد برای تحقق اهدافمون.

چقدر باوره راه حل هر مسئله تو دل همون مسئله ست ارامش بخش و با خدای درون ما هماهنگه… مثل درمان نیش زنبور عسل با عسلش… یا هزاران واکسنی که از خوده ویروس پادزهزش درست شده.. واقعا وقتی به جهان هستی نگاه میکنی همه چیز چقدر در اوج سادگی طراحی شده و فقط ذهن ماست که سختش کرده و باورِ پیچیدگی رو در ذهن ما کاشته‌‌.

استاد عزیزم تفاوت نتایج شما با اکثریت مردم رو میشه به وضوح در این ویدیوهای کوتاه دید.. هیجان و خوشحالی شمایی که میلیاردها میلیارد پول تو حسابتونه و از برگردوندن یه چک کش انقدر هیجان زده و خوشحالید که هر بار دوست دارید بحث رو به سمت شگفتی های اون اتفاق ببرید… هر بار در مورد هر چیزی که حرف میزنید براتون تازگی داره‌. زیبایی ها برای شما تکراری نمیشن و شاید ما فکر میکنیم که این موضوع سادست‌‌.درصورتی که همین اتفاق نتیجه سالها ممارست و جهاد اکبر شما در کنترل ذهن بوده.. ذهنی رو تربیت کردید که برخلاف ذهن خیلی از ماها خیلی گرایش به زیبایها و دیدن نکات مثبت داره..

و اگه ما با تلاش و تعهد روی همین اصل کار کنیم.. سپاسگزارتر میشیم‌. احساسمون بهتر میشه‌‌… و به مدار زیبایهای بیشتر هدایت میشیم…وجهان اطراف ما پر میشه از زیبایی و جهان قانون مدارهاشو به ما ثابت میکنه که هر چیزی که بهش توجه کنی در زندگیت بسط و گسترش پیدا میکنه….

پس میخوام تلاش کنم بیشتر زیبایها رو ببینم تا تکاملم رو بهتر و با لذت بیشتری طی کنم.


نگاه زیبای الا عزیز:
به نام خدایی که هر لحظه هدایت میکند دردانه هایش را. به نام خدای هدایتگرم

سلام بر خدای معجزه ها. سلام بر استاد قشنگ و همیشه حرف گوش کن خداوند. سلام بر بانوی زیبایی ها. سلام بر عشق…که تو نماد تمام عشق ها و زیبایی ها و قشنگی های عالمی نازنین مریم من ..

چندمین باره که دارم میبینم بهشت نازنینمونو چون میخواستم با تمام تمرکزم ببینم چون میخواستم فقط فیلم نباشه که میبینم. اینا که فقط فیلم نیست. این کل زندگی ماست…این کل قانونه، ثانیه ثانیه اش درسه ثانیه ثانیه ی آگاهی های عظیمی که اگه همینارو اجرا کنیم اگه همین ها رو تمرین کنیم و به صورت عملی بیاریم نتایج از سر و کلمون میباره به خداقسم…این خودش یه دوره اس تک تک لحظه لحظه ی استادمون….این دوره رو خدا خودش برنامشو ریخته خودش هر لحظه هدایت میکنه…خودش هر لحظه پلنشو و ایده ها میده…پس با تمام وجودم با تمام قلبم.میشینم با تمام تمرکزم میشینم توی کلاس خداوندم میشینم توی دانشگاه ربم برای بهتر زندگی کردن و جهان را جای بهتری برای زندگی کردن استادقشنگم…شما تک تک کاراتون خداست خودخود خداست…هیچ چیزتون بدون دلیل نیست چون اونقد وصلین به خدا اونقد هماهنگین با خدا..درست مثل اون تیم سه نفره که خدا خودش داره بهمون درساشو حرفاشو ایده هاشو میگه مستقیم.مستقیم…

اصلا من دیوانه شدم…من مردم از این همه هماهنگی از این همه هدایت..ز این همه برنامه ریزی خدا..که استاد برنامه ریزیه درست اون روز. بیای با آهنربا به وسیله ی فرشته اش بازی کنی…بعد بچسبه به چکش و بعد شما به بهترین شکل بیاین از تک تک نکات مثبتش حرف بزنین. اون ذوق و شوقتون من میکشه استاد قشنگم عاشق این ذوق و شوقنتونم وقتی از تک تک ابزاراتون ک حرف میزنین و نکات مثبتشو میگین من عاشق این تحسینتونم حتی برای ابزاراتون و این خود خود سپاسگزاریه. این خود خود خدا رو دیدنه توی همه چیز حتی توی این آهن ربا حتی توی اون چکشی که خداوند چه پلن محشری براش داشت…وای خدای من من مردم برای این برنامه ریزی بی نهایت دقیق ..بعد شما بیاین اونقد محشر ازش تعریف کنین و نکته های مثبتشو بگین و بعد همون چکشی که باهاش اهن ربارو امتحان کردین، همون چکش بیوفته توی اب… وبعد الهام بشه به مریم نازنینمون که باز هدایت بود

باز درس بود باز ایده بود باز حرکت بود باز ایمان داشتن به نتیجه بود ایمان داشتن به ایمان بود…ایمان ایمان ایمان…ایمان همه چیزهِ…ایمان همه چیزه…ایمان یعنی حتی گره زدن بهت یاد میده

ایمان یعنی حتی خودش میکشونتت که بیای و باز خلق کنی باز چشم بگی و حرکت کنی چون تا حرکتی نباشه هدایتی هم نیست چون تا قدم برداشتنی نباشه الهام و ایده ای هم پشتش نمیاد… استادعزیزم ما تک تکمون که این درسا رو میگیریم و داریم دونه دونه تمریناتمونو انجام میدیم و هر وقت بیشتر مینویسیم برای خودمون به درک بهتری میرسیم اگاهی هامون بیشتر و بهتر برای من باز میشه هر کسی نسبت به مدارش و ظرفیتش اون آگاهی هارو میگیره و تکرار میکنه…چون دونه دونه هدایت خداست

اصن خود خود این سریال در دست داره لحظه به لحظه شو حتی پیدا کردن اون نخ ها از طرف بانوی زیبایی ها هم هدایتی بود. چون خدا پلن داره برای اینکه ما قوی تر بشیم. برای اینکه ایمانمون و باورامونُ بیشتر تقویت کنیم و متعهدتر بریم جلو، جدی تر قدم برداریم و بپریم نو دل ترسامون…اره استادقشنگم

میبینی تمرین عملی همین درسمون فردا توی زندگیم توی چیزای نرمالم اتفاق میوفته و میبینم اره دقیقا مثل استادم الان. استادم بود چیکار میکرد معلومه که راحت ترین و کاراترین راه رو انتخاب میکرد و خداوند خودش هدایتم میکنه به سمت راحت ترین مسیر. میبینم اونقد تمرکز داریم میذاریم اونقد عمیق و دقیق و برنامه ریزی شده خدا داره اگاهی هاشو بهمون میگه و اگاه ترمون میکنه و بعد از اینم تمرین داریم، عملیش یه جور نوشتن و بهتر درک کردنش یه جور، و میبینیم به قول مریم عزیزم هر چقد قدم به قدم باشه هر چقد کوچک کوچک باشه منجر به نتایج پیوسته است داره نتایجمو هر روز بهتر و بهتر میکنه داره ظرفمو بزرگتر میکنه داره ادامه دادن رو بهم یاد میده که حتی از چیزای کوچک توی لحظه لحطه زندگیم هم شادی کنم ذوق زده بشم و این کوچک قدم های پشت سرهمم نتایجمو ثابت تر و بزرگتر میکنه که تا من نگاه نکنم به این نتایج و شکرشو به جا نیارم وبه جهان قشنگم اعلام نکنم که من میبینم نشانه ی ربمو و تاییدنشون میکنم و دریافتش میکنم.

نشانه بعدی قدم بعدی الهام بعدی بهم گفته نخواهد شد و من نیز نخواهم شنید..استادقشنگم…خداوند هر لحظه داره معجزه هاشو نشونمون میده وای وقتی اون چکش از اب اومد بیرون بدن من لرزید

اشک ریختم از این همه ی هدایت نابش از این همه. برنامه ریزی محشرش…که همه چیزش هدایته هدایت یاد کامنت بی نظیر هم روح عزیزم افتادم که میگفت حتی ایده ی بیرون کشیدن این چکش قبلا بهتون گفته شده بود استادم..

بی نهایت تحسینتون میکنم استاد بی نظیرم که چقدر هماهنگ هستین با خدای درونتون چقدر رفیق هستین با اون منبعی که هر چی الهام میکنه و هدایتتون میکنه بی درنگ چشم میگین و فقط نگاه به هدایت اون بستین با اون منبعی که هدفه…عشقه..خود خود خود همه چیزه…استادقشنگم من عاشقق این ذوق کردناتونم..ای وای من چقدر کیف کردم چقدر خندیدم چقدر عشق کردم برای اون خنده های خدایی مریم.نازنینم چقدر عاشق خنده هاتونم فرشته ی خدا هر چقد بگم کمه مریم جانم اونقد که صدای خدا جریان داره توی صدای زیباتون…خنده ای خداست انگار

استادعزیزم چقدر هر لحظه بهشتمون زیباتر و زیباتر میشه. چقدر کیف میکنم که اون نرده ها رو زدین اصلا بهشت یعنی الان….ببین چقدر زیبا شده وقتی سایه ی تک تک درختان افتاده روی آب..استاد قشنگم ما دانشجوهاتون..تک تکمون اونجاییم توی بهشتمون..تک تکمون داریم زندگی میکنیم اونجا قلب و روحمون اونجاست… استاد قشنگم من عاشق اینم که اینقد زیبا از ارزش ابزار حرف میزنین…توی اون ابزار ها خدا جاریست..خدا همه جا هست و وقتی شما اونقد زیبا دارین به نکات مثبت ابزار توجه میکنیو مهم تر از همه تکرار میکنین و با هر تکرار کانون توجهتون میره روی نکات مثبتش و هر دفعه که میخواین یه چیز تازه تر بگیرین به سمت بهترین ها و با کیفبت ترین ها هدایت میشین…همش تکراره

همین که اینقد زیبا ذوق میگنین و شادی و این شادی همون سپاسگزاریه همون فرکانس بالای سپاسگزاریه وگرنه به زبان نیست که اینقد هی تکراز میکنین هر روز به ایده به سمت زیبایی های بیشتر و مهم تر از همه به سمت لذت بردن های بیشتر هدایت میشین عاشق این سپاسگذاری هاتونم من دیوانشونم یعنی چقدر محشر خدای من خدای من شکرت… چقدر راحت دراز کشیده بودین استاد قشنگم… و یه چیز خیلی خیلی محشری که مریم جونم گفت این بود که: “من مطمئن بودم که چکش میاد بالا” یعنی همون رسیدن به هر خواسته… یعنی باور کنی که الان داریش تجسم کنی که الان داریش و داری باهاش زندگی میکنی و اصلا به چگونگیش فکر نکردی… این خیلی برام معرکه بود که اونقد ایمان داشتی که ما میتونیم انجامش بدیم اونقد ایمان داشتی که اون کار انجام شده است که احساس لذت بخشی بهت دست میداد و تو با تجسم به اون، احساست خوب میشد و این یعنی تو رسیدی به اون وخواسته ات و خلقش کردی

”برای حل مسائل همیشه یه راهی است” فقط اینکه تو اتصالتو همیشه حفظ کنی و همیشه توی موج خداوند باشی برای دریافت الهاماتش و سریع چشم بگی و اجرا کنی. مثل استادمون که اگه از اول ایده ی اینکه درختان رو بزنه و علف های هرز رو قطع کنه رو اجرا نمیکردن و حرکت نمیکردن اینقد راحت و آسون هدایت نمیشدن به سمت ایده های بهتر و اسون تر و حتی اگه این ذوق و شوقو ابراز نمیکردن این حس زیبای خوشحال شدن و سپاسگزاری رو بروز نمیداد و ساده از کنارش رد میشدن این لذت بردنشون ادامه دار نمیشد این احساس خوبشون ادامه دار نمیشد که با هر ذوق کردنی انگار دارن پیشرفت میکنن انگار به جهان میگن من ذوق بیشتر و حس خوب بیشتری میخوام و جهان به مسیرها وایده هایی که تشو ذوق بیشتری هست هدایت میکنه

خدای من چقدر معرکه بود نگاه زیبای مریم.جونم من الان میتونم بفهمم که معنا و درک این.جمله ی زیبای “الخیر فی ما وقع” یعنی چی. یعنی اینکه اونقدر من متصلم به الله ام و وقتی که هر لحظه دارم روی خودم کار میکنم، یعنی چی؟ یعنی احساسم عالیه و سعیم در اینکه احساسم عالی باشه در این لحظه و وقتی احساسمون عالی باشه طبق قانون امکان نداره که اتفاقات بدی بیوفته

پس هر اتفاقی بیوفته حتما در راستای بهتر شدن و پیشرفت منه…در راستای لذت بردن بیشتر و عالی ترشدن و رسیدن من به خواسته هامه …و این نگاهه که همه چیزو برات بهترین رقم میزنه و بهترین نتایجو برات به ارمغان میاره..وقتی مریم.نازنینم گفتن که بعد از چند لحظه بعد حالشون خوب شد و گفتن که این برای بدنم حتما خوب بوده..یاد حساسیت صورتم افتادم که توی این چند روز اتفاق افتاده بود و وقتی دلیلشو پیدا کردم و بهش فکر کردم و تمرکز کردم، دیدم به خاطر زیاد شکلات خوردنمه و اینکه چقدر خوب شده که با این حساسیت خودش بروز داده…و حتما این بروز دادن واسه بدنم خیلی خیلی خوب بوده که توی بدنم اون حرارتش نمونه…وقتی مریم جونم اونقدر زیبا نگاهش به ماجرا رو گفت خیلی آرومتر شدم و حتی از حساسیت تشکر کردم که بروز داده بیرون خودشو در وجودم…از صورتم تشکر کردم که بهم نشون داده که سمومی داشتم که داره دفع میشه و درون بدنم خودش داره کار خودشو میکنه…چقدر این نگاه زیباست که همیشه ی همیشه برای من همه چیز خیره و همه چیز به نفع منه چون خداوند عاشق اینکه من به راحت ترین شکل به هدفم به خواسته ام به توحید به خداگونه تر شدن برسم و همیشه راحتِ راحت باشم… این برام خیلی درس بزرگی بود که ببین مریم.جونم حتی به اون زنبورم عشق میورزه و بی نهایت عاشق هدایت خداونده و ببین با اون نیش زدن چقدر شجاعتر و چقدر نترس تر شده و ورژن جدیدی ازتون درست شده…همون تضادی که وقتی پیش میاد یعنی دارم پیشرفت میکنم و بزرگتر میشم و دارم رشد میکنم.

چقدر زیباتر از زیبا گفتین استادقشنگم که “اگه اتفاق بیوفته” دقیقا دقیقا… و مهم اینه که نوع نگاه من چطور باشه در اون لحظه. مهم اینه که من با چه دیدگاهی ببینم اون مسئله رو چون هر جوری که ببینم جهان همون جور برام رقمش خواهد زد…

خدایاشکرت هزاران بارشکرت برای کلاس امروزم خدایاشکرت برای هر لحظه اینکه اگاه تر و اگاه ترم میکنی و هر لحظه بیناترم میکنی خدایاشکرت برای این همه زیبایی که بعد از قطع کردن نرده ها بعد از قطع کردن علف های هرز داریم میبینیم خدایاشکرت برای زندگی در بهشتمون…خدایاشکرت برای اینکه همیشه راه حل مسئله درون خود مسئله است و این قانون بی تغییر توست خدایاشکرت

استادقشنگم با تمام وجودم با تمام قلبم منتظر درس ها و اگاهی های جدیدمون هستیم عاشقتونم  خیلی عاشقتونم و بی نهایت ازتون ممنونم برای ثبت این درس های خداوند


برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

390 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مینا _ از اتاقم تافلوریدا» در این صفحه: 1
  1. -
    مینا _ از اتاقم تافلوریدا گفته:
    مدت عضویت: 2264 روز

    سلام به رهروان راه حقیقت

    فضای بی نظیر پردایس و حس شگفت انگیزی که شما دارید که اصلا این زیبایی براتون تکراری نمیشه و در تمام فایلها به ما نشان میدید من سالهای قبل که قران میخوندم از تکرارهاش خسته میشدم ولی وقتی از شما یاد گرفتم که تکرار راه باور سازیه الان هیچ تکرار مثبتی خسته م نمیکنه بلکه اگه صدهاهزار فایل دیگه از زیبایی پردایس ببینم هربار لذت میبرم و خدارو شکر میکنم ،چقد عالی که کاریو پشت گوش نمیندازید و حالا که چکش افتاده تو اب و شما بهتون الهام شده تا از اهن رباتون استفاده کنید عمل میکنید و خداروشکر این اهن ربا رو دارید و درود به سازنده ش خدایاشکرت

    استاد در هم پیچیدن این طناب برای من همانند نکات منفیه اولین گره که خورد اگه با صبر و حوصله باز بشه که حله اگه که نه با عصبانیت و از راه نادرست بخواهیم حلش کنیم بیشتر و بیشتر در هم میپیچیه و کار به جایی میرسه که حل اون گره دیگه یک خواسته نیست یک نیازه یک وابستگی و هرجایی زندگیمون که گره خورده بهم شدید باید بدونیم اولش اینطوری نبود اولش اون ادم بد نبود اولش اون کار بد نبود ولی گره اول که خورد راه رو درست رو نرفتیم گره ها بیشتر و پیچیده تر شدن تا جایی که نیاز به حلشون طوری شده که بیشتر تمرکز روی بد بودن قضیه ست و برای خودم وقتی فکر میکنم میبینم رفتن از این خونه و داشتن زندگی مستقل اوایل ازدواج عین اب خوردن بود اگه قانون رو بلد بودم اما من با توجه به نکات منفی هربار گره رو بدتر کردم کلی کور گره زدم تا الان که داشتن زندگی مستقل و رفتن از این خونه شده نیاز شده احتیاجی که همه ی خواسته هامو به خودش وابسته کرده شده سدی که نمیذاره کاری بکنم خودمو محدود کردم به این خواسته م والان با وجودیکه در یک قدمیشیم اما هنوز نمیشه حتی پول اجاره خونه رو دادیم ولی مستاجر قبلی هنوز نرفته و من چند روزی عجیب درگیر این قضیه بودم اما دیدم تمرکز به این نرفتن اون طرف داره حالمو بد میکنه و حال بد مساویست با اتفاقات بد پس به صورت لیزری روی سفر به دور امریکا کار کردم گاهی روزانه بالای پنج کامنت میذاشتم پنج کامنت توی سفربه دور امریکا واقعا وقت میخواد یه فایل ده بیست دقیقه ای دوساعت زمان میخواد مثل فایلهای این سریال ولی خداروشکر این حواس پرت کردن منو به راه درست هدایت کرد به اینکه بدونم هنوز درس هایی مونده اینجا که باید یاد بگیرم و الان که این طناب پیچیدن رو دیدم زندگی خودم عین یک فیلم جلو چشمم قرار گرفت که من دارم گره هامو باز میکنم و تمام این باز شدنها رو مدیون کنترل ذهن هستم و این کنترل ذهن نمیذاره هیچ گره دیگه ای زده بشه و فقط گره هاست که بازمیشه ، استاد کنترل ذهن یک کلمه ست ولی تمام خوبیها رو پوشش میده از وقتی کنترل ذهن میکنم هیچ قضاوتی نمیکنم هیچ چیزی هیچ حرفی هیچ کاری حالمو عوض نمیکنه منی که قبلا تایکی ابرو بهم گره میزد هزار قضاوت میکردم هزار فکر میکردم خودم بدترمیشدم و درگیری پیش می اومد الان هر ابرو گره کرده ایی که میبینم هر بی احترامی هر بی اعتنایی برام فقط یک تضاده که اومده تا ماهیچه کنترل ذهنم قویتر بشه و من قویتر و سربلندتر بیام بیرون و چون دیگه قضاوتی نیست واکنشی هم نیست و چون واکنشی نیست من خود خودمم شخصیت واقعیم و به طرز عجیبی اون گره ی ابروها به خنده باز میشه و من مست و دیوانه ی کنترل ذهن میشم که خدای من این ابزار چیه خدایا با تمام وجودم اقرار میکنم وفتی ذهنتو کنترل کنی تمام اتفاقات صددرصد به نفع تو تموم میشن و این زیباترین اتفاق این روزهای زندگیمه انگار هر گره یه پله ست هر کنترل ذهن یه جامپه به مرحله ی بالاتر انگار هر بار که بالا میرم عین طنابی که شما باز کردید و دورتون پخش کردید طناب من هم بازتر میشه و مطمئنم ایمان دارم همه ی اتفاقات خوب میفتن یه جوری که انگار سیل خوبیها از آسمان میاد و هزاران بار خدا رو بابت این موضوع شکر میکنم خدایاشکرت

    خداروشکر حالا که اهن ربا دارید طناب هم دارید،عزیزم مریم نازم میگه ببین گرهت محکمه و همین حرف استاد رو هدایت میکنه به سفت کردن اهن ربا چقد خوبه وقتی خدا خودش اینجوری حواسش بهت هست ،استاد همچنان که شما چکش رو درمیارید من نیشم تا بناگوش بازه اخه مگه میشه هیچ اتفاقی منفی نباشه خدای من شکرت

    تیشرت استاد چقد زیباست و تعریف شادی،چکشتون خیلی حرفه ای و زیباست ،استاد یعنی این همه کاری که گفتید رو تویه روز انجام دادید!!چوب از اب گرفتید و اونجا رو پاکسازی کردید نرده بریدید دوسه جلسه فایل اماده کردید واقعا من از کش اومدن زمان برای شما در عجبم ،استاد میدونید من ایمان دارم که زمان نسبیه همنطور که انیشتین گفت برای شخص من یک ساعت صبح با یک ساعت عصر اصلا یک اندازه نیستن به طرز عجیبی من میتونم کل کارهایی که مابین ساعت ۹ صبح تا شب رو انجام میدم بین ساعت ۶تا۹ انجام بدم یعنی انقد صبحها برای من زمانش کشش داره که نگو عوضش شب یهو نصف شب میشه از دوازده به بعد که هیچ یهو در چنددقیقه میبینی نزیک روز شده و من ایمان دارم شما کاری کردید که تمام ساعتهاتون مثل ساعتهای صبح منه که میتونید انقد کار انجام بدید تازه انقد سر و مر گنده و پر انرژی هستید که انگار تازه از خواب بیدار شدید واقعا شما تبدیل شدید به ابر انسان!خدایاشکرت

    درختها و تصویرشون توی اب دریاچه و اسمان با ابرهای تکه تکه و صدای جنگل و وزغها واقعا ترکیب بی همتاییه سر حدزیباییه بخدا ،صندلی راحتی استاد و لم دادن و زیبایی رو دیدن و نوشیدنی خوردن خود بهشته ،جمله ی زیبای استاد که اگه ایمان داشته باشی یه راهی هست حتما هست و خدا بهت نشون میده خدایاشکرت

    استاد عاشق این اخلاقتونم که هرچی میخرید بهتریشنو میخرید مثلا واسه یه کاری که تو دیوار ستون پیدا کنید میرید خفن ترین اهن ربای امازون رو میخرید بعدشم که طبق قانون همه چی همه جا داریم سه تا میخرید که هیچ چیزی جابجا نشه و این عالیه عالی ،چقد شما به جزییات توجه میکنید استاد که بارها شده قبل بوجود اومدن تضاد راه حل خلق شده و بخدا برای همه ی ما همینطوره ولی ما چشم بینا نداریم و شما دارید خدایاشکرت

    استاد چقد این حرفتون عالی بود که تضاد هرکجاست دقیقا جوابشم اونجاست هرکجا دردیست دوا انجا رود فقط همه ی اینها چشم بینا میخواد ذهن باز میخواد که به جای تمرکز روی مشکل روی راه حل تمرکز کنه خدایاشکرت

    عزیزم مریم جان چقد خوبه که بهم گفتی که برای شماهم اتفاق بد میفته زنبور نیشتون میزنه اما !اما اینجاش مهمه که شما کنترل ذهن میکنی میگی حتما خیری درش بوده حتما بدنم به این نیشه احتیاج داشته و بجای تمرکز به دردش از خودت میپرسی چکار کنم تا خوب بشه و قلبت بهت میگه عسل بمال روش و خوب میشه و نه تنها اتفاق منفی رخ نداده بلکه یک قدم در کنترل ذهن بالاتر رفتی یک قدم در طلب هدایت بالاتر رفتی خدای من اینجاست که میگن از مشکلاتی که پیدا میکنی عین اجر استفاده کن پله بساز برو بالا بخدا تازه دارم ابن جمله رو درک میکنم که مشکلات چه نعمتین من با کج فهمیم از قانون فک میکردم به روزی تمام مشکلات تموم میشه همه چی گل و بلبل میشه و وقتی مشکلات تموم نشدنی خودمو میدیم میگفتم من اصلا پیشرفت نمیکنم من اصلا نجات پیدا نمیکنم ولی الان میفهمم اون مشکلات رو باید بوسید باید ازشون تشکرکرد که وارد زندگیمون میشن من اگه قانون بلد بودم اصلا زجری نمیکشیدم بخدا هر مشکلی بود با یه کنترل ذهن یه طلب هدایت الهی حل میشد من بزرگتر میشدم مشکل بعدی کوچکتر در حالیکه با فرکانس منفی که با هر مشکل ایجاد میکردم من ضعیفتر میشدم و مشکل بعدی بزرگتر خدای من چقد من دیوانه شده ام عین کسیم که سالها رفته باشگاه و اشتباه تمرین کرده و هیچی نشده الان یه مربی بهش یاد داده که چطور با دستگاه کار کنه و این ادم دیده عضله هاش اومدن بالا حالا هی دوست داره شب و روز باشگاه باشه تا قویتر بشه منم دوست دارم شب و روز هوشیار باشم کنترل ذهن کنم هدایت بخوام و مشکلاتم رو با جوون دلم دوست داشته باشم خدایا چقد این راه این درسها شیرینه هزاران بار شکرت

    چقد فضا زیباشده بخدا انگار ادم تو رویاست ، چقد خوبه که اب چوبها رو به ساحل برده و کار شما خیلی راحتتر شد ،مریم عزیزم بهتون تبریک میگم که این پیچک رو هم کندید و ترس از زنبور رو از وجودتون بیرون کردید و بااون شهامت رفتید درختها رو کندیدو اصلا عاشقتونم که میرید درخت میبرید بخدا انقد به ما گفتن این کار خانمه این کار اقا من یکی بدم میاد کار سخت انجام بدم و میگم شوهرم داره بهم زور میگه ولی وقتی شما رو میبینم که خودتون میرید درخت میبرید و اگه نرید هیچوقت استاد گلایه نمیکنه و به انتخابتون احترام میذاره واقعا تعحب میکنم میگم چرا من انقد رها نباشم چرا من برام حرف مردم مهم باشه یادمه درسم که تموم شد کار نبود منم چون اون موقع به خیاطی خیلی علاقه داشتم رفتم دوره دیدم و یه مدت خیاطی کردم عروس عموم هربار مسخره م مبپیکرد میگفت اخرش فقط حمالیه کتابهات برات موند و من اون موقع چقد خرد میشدم بااین حرفها چقد سرشکسته میشدم که من دانش اموز شاگرد اول کلاس بعد تموم کردن دانشگاه هیچ کاری پیدا نکردم و شدم مثل کسیکه هیچ درسی نخونده و خیاطه خیاطی رو ول کردم و الان میفهمم کار کردن عیب نیست اصلا عیب نیست یه مریم خانمی که فوق لیسانس داره مدیر فروش یه سایت خیلی خیلی معتبره و صددرصد درامد خیلی بالایی داره هیچ فیس و افاده ای نداره میره عین یک زن روستایی همراه همسرش چوب میبره به مرغها دون میده تخم مرغ جمع میکنه و اینها برام پر از درسن بخدا که دست بکشم از این حرفها از اینکه مردم چی میگن از اینکه من که مهندسی خوندم حالا باید توی باغ همراه همسرم گیلاس بچینم و خدا میدونه چقد سر این موضوعها من گریه میکردم که چرا من باید کار بکنم و الان میفهمم چقد راهم اشتباه بود همش از نبود عزت نفس بود از خودبزرگ بینی کاذب از اینکه مردم چی میگن از اینکه خونواده ی همسرم چه جوری تحقیر میکنن و من باید باید این دردهای جاهلیت رو تجربه میکردم من باید خرد میشدم اونقد خرد که دوباره از نو ساخته بشم و خدای من حسی بهم میگه این سریال زندگی در بهشت قراره من رو خیلی خیلی بزرگتر از چیزی که الان هستم بکنه و من هر فایل کامنت میذارم تا ردپام فشنگ معلوم باشه که از کجا به کجا رسیدم خدایاشکرت

    عاشق جفتتونم

    سپاس گذارم مریم بانو که این فایل رو برامون تهیه کردید

    از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: