https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/04/abasmanesh-14.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-04-30 09:13:372024-12-21 12:05:03سریال زندگی در بهشت | قسمت 9
390نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
قبل از هر چیز اینو بگم که راستشو بخواید توی قسمت قبل که استاد اون نرده های چوبی رو میخواست برداره من از اونجایی که خونه های چوبی با نرده های چوبی رو خیلی دوست دارم نسبت به این مساله تو ذهنم مقاومت داشتم و غافل از اینکه این یک ایده الهامی هست و به فکر نتیجه زیباش باشم همش میگفتم کاشکی استاد پشیمون بشه و اینکار رو ادامه نده، اما بعدش دیدم Woooooooooow چقدررر این بهشت شون زیباتر شد و چقدررر دارم لذت میبرم هربار که این منظره رو میبینم، متوجه شدم که چقدر اشتباه کردم، مگه میشه ایده الهامی استاد نتیجه زیبایی نداشته باشه، من فقط یک زیبایی محدود رومیدیدم و به اون چسبیده بودم ولی استاد چقدر راحت با عمل به ایده الهامی شون به نتیجه زیبا رسیدن، و این ایده ای که چوب ها رو توی آب انداختن چقدر کارشون رو راحت کرد، وقتی که ایمان داشته باشیم به الهام هایی که به ما میشه و کنترل ذهن رو داشته باشیم که ما رو گمراه نکنه وارد عمل میشیم و به یک نتیجه زیبا میرسیم
نکته بعدی گفته زیبای لری هست که هر بیماری که پیش میاد درمانش همونجا هست و اون دید زیبای مریم عزیز که بعد از نیش زدن زنبور تونست فکرش رو کنترل کنه و به دید مثبت بهش نگاه کنه و جای نیش رو عسل بزاره، الان که مریم جان از مادرشون گفتن منم یادم افتاد بچه که بودم و زنبور نیشم زد مامانم میگفت واسه بدن خوبه و بدنت رو قوی میکنه و من دیگه از زنبور نمیترسیدم و بعد از اون ماجرا دیگه ترس از آمپول هم نداشتم چون یکی از دوستام بهم گفته بود فکرکن یک لحظه زنبور نیشت میزنه
و نکته دیگه اینکه راه حل هر مشکل از قبل وجود داره، قبل از اینکه چکش بیفته استاد آهنربای هیولا رو خریده بود
با یک ایمان قوی و دید مثبت چقدر همه چی راحت و زیبا میشه، استاد عزیزم و مریم جان بابت این درسهای زندگی که به میدید بینهایت سپاسگزارم و خدا رو شکر میکنم.
سلام به خانواده بزرگ خودم،خانواده هم فرکانسیِ،عباسمنشی🥰
نشانه امروزم بود این فایل
استاد دراین فایل فرمودن اگرما درحال کار کردن روی خودمون باشیم ،ودراین مسیر به تضاد بربخوریم بایدمطمئن باشیم که خیرمطلقِ
واینکه درمان هر دردی اغب اوقات در دسترس ماست وخیلی ساده درمان هم همونجاست
وگفته آقای لَری که گفتن ،اکثر دردهای هرمنطقه به وسیله گیاهان دارویی همون منطقه درمان میشه هم برام خیلی جالب بوداین یک نشانه بزرگ برای راحت انجام شدن کارها برای منه سخت گیرهست👍
این برای من یعنی همونطور که استادمیفرمایند ساختارجهان بر بروی آسایش هست اینکه ماسوت بزنیمو شاد وباشیم ولذت ببریم وراه حل هم درنزدیکی ماخواهدبود
واینکه مهربان خداوند گاهی ازقبل زمینه هارو برای حل شدن مسائل با برنامهای بی نقصش ،برامون آماده میکنه وماازش بیخبریم
مثل سفارش دادن آهنربای استاد وهدایت شدن مریم بانو به اون طناب سفید وزیبا ومحکم
واینکه مریم بانو از گره گفتن که نکنه شُل باشه واستادباتآمل درگره متوجه شل بودن پیچ آهنرباشدواین هدایت خداوندبرام خیلی خیلی دلنشین بود
ازاینکه استادشب هدایت شدن به بریدن چوبها وگفتن اگه الان دید داشت همون لحظه انجامش میدادن واین فاصله کم بین هدایت شدن ودست به عمل زدن وحالا رضایت از این عمل برام خیلی درس داشت
سپاس از استادعزیزم ومریم بانوی عزیزم و مهربان پرودگارم که به این سایت هدایتم کرد وخودمقدسم که باعشق میادواین آگاهی هارو نوش جان میکنه😘🥰🥰
من یک سررسید دارم که میشینم درس هایی که از سریال زندگی در بهشت میگیرم رو توش یادداشت میکنم و همینطور هر قسمت یکسری اگاهی ها واسم یاداوری میشه و کلی درس های جالب هم واسه ی خودم یادداشت میکنم و کلی بهشون فکر میکنم
درس هایی که من ازین قسمت گرفتم که خیلی ام مهم بود و خب یجورایی پاشنه اشیل من در زندگیم بوده این بود واسه یسری کارا همیشه یسری بهونه ها داشتم که انجامشون ندم.
این باور که اگر اذم ایمان داشته یاشه که یک راهی واسه کارها و مسائل وجود داره ، اون راه بهش گفته میشه ، به قول کتاب قدرت میگه وقتی شما به خودتون از صمیم قبب تعهد میدید ، کائنات درارو به سمتتون باز میکنه ولی اگه تعهدی نداشته باشید همش به درای بسته میخورین .
همیشه راه حل وجود داره و راه حل هم در درون خود اون موضوع هست
یکی دیگه از درس ها برای من
داشتن باور هرچه پیش میاد به نفع منه ؛
این باور رو اگر ادم داشته باشه بنظزم هیجوقت حالش بد نمیشه ، هیچوقت از رخ داذن یسری مسائل عصبی نمیشه ، چون میدونی هرچی پیش بیاد جتما به نفعت بوده. ولی ۹۵٪ ادما توی مشکلاتو چالش ها غرق میشن و فقط دلیلش نداشتن باوره هرچه پیش میاد خیره ست.
و موضوع بعدی که استاد بهش اشاره کرد اینکه وقتی روی خودمون کار میکنیم شاید یه اتفاق بظاهر بد رخ بده ، که با داشتن دیدگاه هرچی پیش بیاد به نفع منه میتونیم خیلی راحت اون اتفاق رو از پیش ببریم
این فایلم هدایت امروز من بود که از خدا خواستم و چقدر پر انرژی بود و نکات مثبتش برای من مثل همیشه اول این بود که آقا شاد باش و از لحظه ها به خوبی استقبال کن و اینکه اینقدر غصه نخور و دپرس نباش البته خیلی رو خودم دارم کار میکنم اما چه کنم الان که سال نو شده خاطرات ۳ سال قبل بازم برام زنده میشه زمانی که برای آخرین روزها پسر عزیزم پیشم بود و در ماه اردیبهشت برای همیشه رفت پیش خدا😢 واقعا سخته دیدن مزارش و عکسش اما به خواست خدا راضیم و تسلیم امر پروردگارم
من هر روز فایلهای توحیدی را گوش میکنم و مهمترین پاشنه آشیل خودم را کشف کردم البته خدا خواست و من هدایت شدم به یکی از فایلها در مورد شرک مخفی و توضیح استاد در مورد یک سفر خارجی و مشکل دوستی که اونجا غریب بوده و استاد متوجه شرک مخفی شده بوده که در وجود اکثر ما هست و این فایل منو دگرگون کرد واقعا فهمیدم چقدر دچار شرک بوده ام و چرا با وجود اینهمه که رو خودم کار میکنم چرا همش درجا میزنم و پیشرفت نکردم و دارم روی اینکه روح و جسم و ذهن و قلبم را فقط و فقط به خدا گرایش بدم و روی هیچ بنی بشری حساب نکنم سخت کار میکنم و چقدر آرامش گرفته ام و این را برای همه دوستان میگم که اگه حتی برای ذره ای شرک در افکار و اعمال و حرکات ما باشه و از هزاران فایل استفاده کنیم و شبانه روز هم روی باورهامون کار کنیم محاله حتی یک میلیمتر هم پیشرفت کنیم و سرخورده میشیم پس اول باید روی توحید و دوری از شرک کار کنیم و البته شکرگذاری با اینکه این بحث الان مربوط به این فایل نمی شد اما ناخودآگاه نوشتم و انگار باید الان گفته میشد
استاد این تضادها منو خیلی تحت تاثیر قرار داده و اولش خیلی سخته قبولش و آدم مقاومت میکنه و ناراحتم میشه اما وقتی نگاه میکنم به شرایطی که دارم خدا را شکر میکنم بخاطر اینکه قبل از هر تضاد خداوند ما را برای مقابله و رویارویی با اون تضاد و موقعیت آماده کرده و وسایل زندگی در اون شرایط را هم از قبل آماده کرده و ما باید شکرگذار تک تک داشته هامون باشیم، شاید یک روزی در یک فایلی از زندگی خودم تعریف کنم و منتظر یک معجزه هستم از رب العالمین و دوست دارم وقتی معجزه اتفاق افتاد براتون بنویسم که بار مثبت داشته باشه و الان سکوت میکنم
استاد جان واقعا خیلی اخلاق عالی و پسندیده ای داری و من از تمام تکه کلامها و حتی از نوع راحت بودن و لباس پوشیدن شما انرژی مثبت میگیرم کلا شما بمب انرژی مثبت هستی و انشاءالله همیشه هم شاد و خندان باشی و از خانم شایسته هم تشکر میکنم بخاطر روحیه خوب و انرژی مثبتی که در حرفهاشون همیشه هست و دنیا را از زاویه خوب و زیبا میبینن
امیدوارم در پناه الله یکتا شاد سلامت پیروز ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید 🙏🌹
فضای بی نظیر پردایس و حس شگفت انگیزی که شما دارید که اصلا این زیبایی براتون تکراری نمیشه و در تمام فایلها به ما نشان میدید من سالهای قبل که قران میخوندم از تکرارهاش خسته میشدم ولی وقتی از شما یاد گرفتم که تکرار راه باور سازیه الان هیچ تکرار مثبتی خسته م نمیکنه بلکه اگه صدهاهزار فایل دیگه از زیبایی پردایس ببینم هربار لذت میبرم و خدارو شکر میکنم ،چقد عالی که کاریو پشت گوش نمیندازید و حالا که چکش افتاده تو اب و شما بهتون الهام شده تا از اهن رباتون استفاده کنید عمل میکنید و خداروشکر این اهن ربا رو دارید و درود به سازنده ش خدایاشکرت
استاد در هم پیچیدن این طناب برای من همانند نکات منفیه اولین گره که خورد اگه با صبر و حوصله باز بشه که حله اگه که نه با عصبانیت و از راه نادرست بخواهیم حلش کنیم بیشتر و بیشتر در هم میپیچیه و کار به جایی میرسه که حل اون گره دیگه یک خواسته نیست یک نیازه یک وابستگی و هرجایی زندگیمون که گره خورده بهم شدید باید بدونیم اولش اینطوری نبود اولش اون ادم بد نبود اولش اون کار بد نبود ولی گره اول که خورد راه رو درست رو نرفتیم گره ها بیشتر و پیچیده تر شدن تا جایی که نیاز به حلشون طوری شده که بیشتر تمرکز روی بد بودن قضیه ست و برای خودم وقتی فکر میکنم میبینم رفتن از این خونه و داشتن زندگی مستقل اوایل ازدواج عین اب خوردن بود اگه قانون رو بلد بودم اما من با توجه به نکات منفی هربار گره رو بدتر کردم کلی کور گره زدم تا الان که داشتن زندگی مستقل و رفتن از این خونه شده نیاز شده احتیاجی که همه ی خواسته هامو به خودش وابسته کرده شده سدی که نمیذاره کاری بکنم خودمو محدود کردم به این خواسته م والان با وجودیکه در یک قدمیشیم اما هنوز نمیشه حتی پول اجاره خونه رو دادیم ولی مستاجر قبلی هنوز نرفته و من چند روزی عجیب درگیر این قضیه بودم اما دیدم تمرکز به این نرفتن اون طرف داره حالمو بد میکنه و حال بد مساویست با اتفاقات بد پس به صورت لیزری روی سفر به دور امریکا کار کردم گاهی روزانه بالای پنج کامنت میذاشتم پنج کامنت توی سفربه دور امریکا واقعا وقت میخواد یه فایل ده بیست دقیقه ای دوساعت زمان میخواد مثل فایلهای این سریال ولی خداروشکر این حواس پرت کردن منو به راه درست هدایت کرد به اینکه بدونم هنوز درس هایی مونده اینجا که باید یاد بگیرم و الان که این طناب پیچیدن رو دیدم زندگی خودم عین یک فیلم جلو چشمم قرار گرفت که من دارم گره هامو باز میکنم و تمام این باز شدنها رو مدیون کنترل ذهن هستم و این کنترل ذهن نمیذاره هیچ گره دیگه ای زده بشه و فقط گره هاست که بازمیشه ، استاد کنترل ذهن یک کلمه ست ولی تمام خوبیها رو پوشش میده از وقتی کنترل ذهن میکنم هیچ قضاوتی نمیکنم هیچ چیزی هیچ حرفی هیچ کاری حالمو عوض نمیکنه منی که قبلا تایکی ابرو بهم گره میزد هزار قضاوت میکردم هزار فکر میکردم خودم بدترمیشدم و درگیری پیش می اومد الان هر ابرو گره کرده ایی که میبینم هر بی احترامی هر بی اعتنایی برام فقط یک تضاده که اومده تا ماهیچه کنترل ذهنم قویتر بشه و من قویتر و سربلندتر بیام بیرون و چون دیگه قضاوتی نیست واکنشی هم نیست و چون واکنشی نیست من خود خودمم شخصیت واقعیم و به طرز عجیبی اون گره ی ابروها به خنده باز میشه و من مست و دیوانه ی کنترل ذهن میشم که خدای من این ابزار چیه خدایا با تمام وجودم اقرار میکنم وفتی ذهنتو کنترل کنی تمام اتفاقات صددرصد به نفع تو تموم میشن و این زیباترین اتفاق این روزهای زندگیمه انگار هر گره یه پله ست هر کنترل ذهن یه جامپه به مرحله ی بالاتر انگار هر بار که بالا میرم عین طنابی که شما باز کردید و دورتون پخش کردید طناب من هم بازتر میشه و مطمئنم ایمان دارم همه ی اتفاقات خوب میفتن یه جوری که انگار سیل خوبیها از آسمان میاد و هزاران بار خدا رو بابت این موضوع شکر میکنم خدایاشکرت
خداروشکر حالا که اهن ربا دارید طناب هم دارید،عزیزم مریم نازم میگه ببین گرهت محکمه و همین حرف استاد رو هدایت میکنه به سفت کردن اهن ربا چقد خوبه وقتی خدا خودش اینجوری حواسش بهت هست ،استاد همچنان که شما چکش رو درمیارید من نیشم تا بناگوش بازه اخه مگه میشه هیچ اتفاقی منفی نباشه خدای من شکرت
تیشرت استاد چقد زیباست و تعریف شادی،چکشتون خیلی حرفه ای و زیباست ،استاد یعنی این همه کاری که گفتید رو تویه روز انجام دادید!!چوب از اب گرفتید و اونجا رو پاکسازی کردید نرده بریدید دوسه جلسه فایل اماده کردید واقعا من از کش اومدن زمان برای شما در عجبم ،استاد میدونید من ایمان دارم که زمان نسبیه همنطور که انیشتین گفت برای شخص من یک ساعت صبح با یک ساعت عصر اصلا یک اندازه نیستن به طرز عجیبی من میتونم کل کارهایی که مابین ساعت ۹ صبح تا شب رو انجام میدم بین ساعت ۶تا۹ انجام بدم یعنی انقد صبحها برای من زمانش کشش داره که نگو عوضش شب یهو نصف شب میشه از دوازده به بعد که هیچ یهو در چنددقیقه میبینی نزیک روز شده و من ایمان دارم شما کاری کردید که تمام ساعتهاتون مثل ساعتهای صبح منه که میتونید انقد کار انجام بدید تازه انقد سر و مر گنده و پر انرژی هستید که انگار تازه از خواب بیدار شدید واقعا شما تبدیل شدید به ابر انسان!خدایاشکرت
درختها و تصویرشون توی اب دریاچه و اسمان با ابرهای تکه تکه و صدای جنگل و وزغها واقعا ترکیب بی همتاییه سر حدزیباییه بخدا ،صندلی راحتی استاد و لم دادن و زیبایی رو دیدن و نوشیدنی خوردن خود بهشته ،جمله ی زیبای استاد که اگه ایمان داشته باشی یه راهی هست حتما هست و خدا بهت نشون میده خدایاشکرت
استاد عاشق این اخلاقتونم که هرچی میخرید بهتریشنو میخرید مثلا واسه یه کاری که تو دیوار ستون پیدا کنید میرید خفن ترین اهن ربای امازون رو میخرید بعدشم که طبق قانون همه چی همه جا داریم سه تا میخرید که هیچ چیزی جابجا نشه و این عالیه عالی ،چقد شما به جزییات توجه میکنید استاد که بارها شده قبل بوجود اومدن تضاد راه حل خلق شده و بخدا برای همه ی ما همینطوره ولی ما چشم بینا نداریم و شما دارید خدایاشکرت
استاد چقد این حرفتون عالی بود که تضاد هرکجاست دقیقا جوابشم اونجاست هرکجا دردیست دوا انجا رود فقط همه ی اینها چشم بینا میخواد ذهن باز میخواد که به جای تمرکز روی مشکل روی راه حل تمرکز کنه خدایاشکرت
عزیزم مریم جان چقد خوبه که بهم گفتی که برای شماهم اتفاق بد میفته زنبور نیشتون میزنه اما !اما اینجاش مهمه که شما کنترل ذهن میکنی میگی حتما خیری درش بوده حتما بدنم به این نیشه احتیاج داشته و بجای تمرکز به دردش از خودت میپرسی چکار کنم تا خوب بشه و قلبت بهت میگه عسل بمال روش و خوب میشه و نه تنها اتفاق منفی رخ نداده بلکه یک قدم در کنترل ذهن بالاتر رفتی یک قدم در طلب هدایت بالاتر رفتی خدای من اینجاست که میگن از مشکلاتی که پیدا میکنی عین اجر استفاده کن پله بساز برو بالا بخدا تازه دارم ابن جمله رو درک میکنم که مشکلات چه نعمتین من با کج فهمیم از قانون فک میکردم به روزی تمام مشکلات تموم میشه همه چی گل و بلبل میشه و وقتی مشکلات تموم نشدنی خودمو میدیم میگفتم من اصلا پیشرفت نمیکنم من اصلا نجات پیدا نمیکنم ولی الان میفهمم اون مشکلات رو باید بوسید باید ازشون تشکرکرد که وارد زندگیمون میشن من اگه قانون بلد بودم اصلا زجری نمیکشیدم بخدا هر مشکلی بود با یه کنترل ذهن یه طلب هدایت الهی حل میشد من بزرگتر میشدم مشکل بعدی کوچکتر در حالیکه با فرکانس منفی که با هر مشکل ایجاد میکردم من ضعیفتر میشدم و مشکل بعدی بزرگتر خدای من چقد من دیوانه شده ام عین کسیم که سالها رفته باشگاه و اشتباه تمرین کرده و هیچی نشده الان یه مربی بهش یاد داده که چطور با دستگاه کار کنه و این ادم دیده عضله هاش اومدن بالا حالا هی دوست داره شب و روز باشگاه باشه تا قویتر بشه منم دوست دارم شب و روز هوشیار باشم کنترل ذهن کنم هدایت بخوام و مشکلاتم رو با جوون دلم دوست داشته باشم خدایا چقد این راه این درسها شیرینه هزاران بار شکرت
چقد فضا زیباشده بخدا انگار ادم تو رویاست ، چقد خوبه که اب چوبها رو به ساحل برده و کار شما خیلی راحتتر شد ،مریم عزیزم بهتون تبریک میگم که این پیچک رو هم کندید و ترس از زنبور رو از وجودتون بیرون کردید و بااون شهامت رفتید درختها رو کندیدو اصلا عاشقتونم که میرید درخت میبرید بخدا انقد به ما گفتن این کار خانمه این کار اقا من یکی بدم میاد کار سخت انجام بدم و میگم شوهرم داره بهم زور میگه ولی وقتی شما رو میبینم که خودتون میرید درخت میبرید و اگه نرید هیچوقت استاد گلایه نمیکنه و به انتخابتون احترام میذاره واقعا تعحب میکنم میگم چرا من انقد رها نباشم چرا من برام حرف مردم مهم باشه یادمه درسم که تموم شد کار نبود منم چون اون موقع به خیاطی خیلی علاقه داشتم رفتم دوره دیدم و یه مدت خیاطی کردم عروس عموم هربار مسخره م مبپیکرد میگفت اخرش فقط حمالیه کتابهات برات موند و من اون موقع چقد خرد میشدم بااین حرفها چقد سرشکسته میشدم که من دانش اموز شاگرد اول کلاس بعد تموم کردن دانشگاه هیچ کاری پیدا نکردم و شدم مثل کسیکه هیچ درسی نخونده و خیاطه خیاطی رو ول کردم و الان میفهمم کار کردن عیب نیست اصلا عیب نیست یه مریم خانمی که فوق لیسانس داره مدیر فروش یه سایت خیلی خیلی معتبره و صددرصد درامد خیلی بالایی داره هیچ فیس و افاده ای نداره میره عین یک زن روستایی همراه همسرش چوب میبره به مرغها دون میده تخم مرغ جمع میکنه و اینها برام پر از درسن بخدا که دست بکشم از این حرفها از اینکه مردم چی میگن از اینکه من که مهندسی خوندم حالا باید توی باغ همراه همسرم گیلاس بچینم و خدا میدونه چقد سر این موضوعها من گریه میکردم که چرا من باید کار بکنم و الان میفهمم چقد راهم اشتباه بود همش از نبود عزت نفس بود از خودبزرگ بینی کاذب از اینکه مردم چی میگن از اینکه خونواده ی همسرم چه جوری تحقیر میکنن و من باید باید این دردهای جاهلیت رو تجربه میکردم من باید خرد میشدم اونقد خرد که دوباره از نو ساخته بشم و خدای من حسی بهم میگه این سریال زندگی در بهشت قراره من رو خیلی خیلی بزرگتر از چیزی که الان هستم بکنه و من هر فایل کامنت میذارم تا ردپام فشنگ معلوم باشه که از کجا به کجا رسیدم خدایاشکرت
عاشق جفتتونم
سپاس گذارم مریم بانو که این فایل رو برامون تهیه کردید
خدایا هزاران بار شکرت که هرروز صبح پرادیس زیبا رو میبینم چقدر زیبا شده دورتا دور دریاچه رودخونه عکس درختان داخل آب ابرهای زیبا اسمان ابی
خدایا هزاران بار شکرت که ایده مریم جان جواب داد و چکش خفن بیرون اومد از آب واستاد عزیز خوشحال شدن خدایا هزاران بار شکرت
جواب حل مسئله دردرون خود مسئله هست
مثلا اگر بیمار باشید واز گیاهان همون منطقه بخورید درمان میشید
مثل مریم جان که زنبور نیشش زد وبعد عسل زد و خوب شد
چقدر خوبه که دیدگاهی مثل مریم جان داشته باشی و وقتی مشکلی برات پیش بیاد تو بتونی به مثبت ها توجه کنی و طوری به اون مشکل نگاه کنید که اومده تورو رشد بده وتورو به خواستت برسونه
الخیر فی ما وقع هر اتفاقی بیفته همون اتفاق خوبه هست
نگاه ما اتفاقات مارو رقم میزنه
اگر یک اتفاقی افتاد وقتی دارای روی خودمون کار میکنیم حتمن خیر هست
انقدر آدم روی خودش کار کنه وبتونه ذهنش رو کنترل کنه خیلی عالیه
همون فایل تضاد مشکلات دلیل اصلی موفقیت هستند خدایا هزاران بار شکرت
هدایت پروردگار که هیچ وقت ما رو رها نکرده خدایا شکرت
خدایا شکرت که همه چیزی مرتب وتمیز شده خدایا شکرت بابت بیویه زیبا
من در قسمت قبلی اتفاقا از یکی از دوستان الهام گرفتم و مثل ایشون این نظر استفاده از آهنربا رو دادم و به مادرم هم گفتم واقعیت مطلب پیشبینی نمیکردم تو این قسمت به این زودی همین کار رو انجام بدید مادر من این نظر رو داشت که آقای عباسمنش قید اون چکش رو زده و دیدگاهش اینکه اون حکمتی بود و جا برای وسیله بهتر باز شد اما خب اینبار شما یک درس جدید رو دادید که برای وسایل ارزش قائل باشیم
خانم شایسته انشاالله که سلامت باشید واقعا دیدگاه عالی داشتید نسبت به موضوع زنبور من به شخص زیاد با حشرات میونه خوبی نداشتم ولی در حال حاضر دیدم بازتر شده و بر ترس هایم قبله کردم
این سریال ها برای من پر از آگاهی های ناب است واقع وقتی امید به خدا داشته باشی و ایده ای که تو ذهنت هست و عملی کنی به هدفت میرسی و لذت میبری و چقدر خوبه که ما بتونیم هدف مونو تجسم کنیم درست مثل مریم عزیز که گفتن من هر لحظه تصویر اومدن چکش از آب و میدیدم
من تحسین تون میکنم که شما هر ثانیه زندگیتون پر از درک قوانین و آگاهی است و چقدر دوست دارم این دیدگاه استاد و که میگن الخیر فی ما وقع چه آیه ی زیبایی هر موقع اتفاقی برام میوفته که دلخواهم نیست شاید تو لحظه های اول احساسم بد باشه اما بعد که این آیه میاد تو ذهنم تمام وجودم پر میشه از آرامش و حال خوب درست مثل همین چند وقت پیش که صبح که از خواب بیدار شدم دیدم دوچرخه م نیست اول ناراحت شدم آخه من عاشق دوچرخه سواری م اما بعد چند دقیقه تونستم سریع احساسم و خوب خوبم و همونجا توکل کردم به خدا و همش میگفتم الخیرو فی ما وقع و واقعا دلم آروم میگرفت و تو ذهنم همش با خودم میگفتم این اتفاق به نفع من بوده و خدا خودش من و هدایت میکنه و از قبل مشکل خودش همه چی و ردیف میکنه
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و مهربون و اعضای خوب و عزیز سایت.
اول اینکه من چون کل سفر به دور امریکا رو پشت سرهم دیدم وقتی تموم شد واقعا ناراحت شدم و خداروشکر بلافاصله از روز بعد شروع به دیدن سریال زندگی در بهشت کردم و اینکه به قول خانم شایسته در یکی از قسمتهای آخری سفر به دور امریکا، باید هر لحظه لذت برد ازون شرایط و ازش گذشت.ممنون بابت فایلهای زیباتون و اینکه ما واقعا جز اعضای خانواده سه نفریتون شدیم و باهاتون زندگی میکنیم و لذت میبریم.
چند مورد به ذهنم اومد که طبق آگاهی هایی که تا الان بدست اوردم فکر میکنم موضوع جالبی باشه.
اینکه شما در قسمت 6 وقتی درمورد آهنریا صحبت میکردید، حالا یا بهرحال طبق اون تبلیغ یا طبق تصور خودتون گفتید که آهنربا میتونه هرچیزی رو از ته آب بیرون بکشه و شاید این موضوع ته ذهن شما بود که قراره یه مشکل این شکلی رو آهنربا حل کنه و البته اون تبلیغ هم بی تاثیر نبوده و در نتیجه دقیقا اون تصور واسه شما اتفاق افتاد.شاید بتونیم اینطوری برداشت کنیم که درمورد هر موضوعی سعی کنیم بهترین اتفاق و بهترین تصور رو داشته باشیم و مشخصا در مورد ابزار ها.دقیقا همون که میگن چاقو هم میتونه به عنوان یه وسیله مهم در اشپزخانه به ما کمک کنه هم اینکه میتونه خطراتی رو ایجاد کنه و ما برای هرموردی باید اون تصور مثبت رو از موضوع داشته باشیم و اینم بگم که من به محض اینکه چکش افتاد تو آب گفتم کاش به ذهنشون برسه با آهنربا بکشن اونو بیرون.
فک میکنم بهترین حالت اینه در مورد هر مساله ای (ابزار، انسان، حیوان و…) ما “منتظر” بهترین و مثبت ترین اتفاق در مورد اون مساله باشیم.
نکته دوم که در این فایل به نظرم جالب بود اینکه در قسمت 8 که چکش داخل آب افتاد، صحنه ای بود که از ترس زنبور استاد و خانم شایسته به داخل اتاق رفتن، من ناخوداگاه توی ذهنم انگار منتظر بودم زنبور در ادامه نیش بزنه حداقل یه نفر رو، شاید چون برگرده به همون جمله که از هرچی آدم بترسه به سرش میاد.البته این موارد رو من سعی کردم بر اساس قوانین تحلیل کنم و حسم این هست که تحلیل درستیه و ما باید هر لحظه مواظب باشیم که قوانین رو به خوبی اجرا کنیم.
مساله دیگه اینکه واقعا یه تغییر ساده در برداشتن اون چوبها باعث شد کلا فضای پرادایس حتی برای ماها تغییر کنه.اینکه در زندگی واقعا ممکنه یه ایده هرچند ساده به ما الهام بشه که نتایج شگفت انگیزی داشته باشه ولی ما اون رو جدی نگیریم.مخاطب این مواردی که گفتم شخص شخیص خودم هستم که باید سعی کنم هر روز دقیقتر و کاملتر به قوانین عمل کنم و دوست داشتم این موارد رو با استاد عزیزم و خانم شایسته بزرگوار و دوستان سایت در میان بگذارم.امیدوارم که بزودی و در زمان خودش در امریکا ببینمتون استاد و شما رو غرق در بوسه های خودم بکنم.خدانگهدار همه دوستان
In God We Trust
سلام به استاد عزیم، مریم جان و دوستان عزیز
قبل از هر چیز اینو بگم که راستشو بخواید توی قسمت قبل که استاد اون نرده های چوبی رو میخواست برداره من از اونجایی که خونه های چوبی با نرده های چوبی رو خیلی دوست دارم نسبت به این مساله تو ذهنم مقاومت داشتم و غافل از اینکه این یک ایده الهامی هست و به فکر نتیجه زیباش باشم همش میگفتم کاشکی استاد پشیمون بشه و اینکار رو ادامه نده، اما بعدش دیدم Woooooooooow چقدررر این بهشت شون زیباتر شد و چقدررر دارم لذت میبرم هربار که این منظره رو میبینم، متوجه شدم که چقدر اشتباه کردم، مگه میشه ایده الهامی استاد نتیجه زیبایی نداشته باشه، من فقط یک زیبایی محدود رومیدیدم و به اون چسبیده بودم ولی استاد چقدر راحت با عمل به ایده الهامی شون به نتیجه زیبا رسیدن، و این ایده ای که چوب ها رو توی آب انداختن چقدر کارشون رو راحت کرد، وقتی که ایمان داشته باشیم به الهام هایی که به ما میشه و کنترل ذهن رو داشته باشیم که ما رو گمراه نکنه وارد عمل میشیم و به یک نتیجه زیبا میرسیم
نکته بعدی گفته زیبای لری هست که هر بیماری که پیش میاد درمانش همونجا هست و اون دید زیبای مریم عزیز که بعد از نیش زدن زنبور تونست فکرش رو کنترل کنه و به دید مثبت بهش نگاه کنه و جای نیش رو عسل بزاره، الان که مریم جان از مادرشون گفتن منم یادم افتاد بچه که بودم و زنبور نیشم زد مامانم میگفت واسه بدن خوبه و بدنت رو قوی میکنه و من دیگه از زنبور نمیترسیدم و بعد از اون ماجرا دیگه ترس از آمپول هم نداشتم چون یکی از دوستام بهم گفته بود فکرکن یک لحظه زنبور نیشت میزنه
و نکته دیگه اینکه راه حل هر مشکل از قبل وجود داره، قبل از اینکه چکش بیفته استاد آهنربای هیولا رو خریده بود
با یک ایمان قوی و دید مثبت چقدر همه چی راحت و زیبا میشه، استاد عزیزم و مریم جان بابت این درسهای زندگی که به میدید بینهایت سپاسگزارم و خدا رو شکر میکنم.
شاد و سلامت و ثروتمند باشید
سلام به خانواده بزرگ خودم،خانواده هم فرکانسیِ،عباسمنشی🥰
نشانه امروزم بود این فایل
استاد دراین فایل فرمودن اگرما درحال کار کردن روی خودمون باشیم ،ودراین مسیر به تضاد بربخوریم بایدمطمئن باشیم که خیرمطلقِ
واینکه درمان هر دردی اغب اوقات در دسترس ماست وخیلی ساده درمان هم همونجاست
وگفته آقای لَری که گفتن ،اکثر دردهای هرمنطقه به وسیله گیاهان دارویی همون منطقه درمان میشه هم برام خیلی جالب بوداین یک نشانه بزرگ برای راحت انجام شدن کارها برای منه سخت گیرهست👍
این برای من یعنی همونطور که استادمیفرمایند ساختارجهان بر بروی آسایش هست اینکه ماسوت بزنیمو شاد وباشیم ولذت ببریم وراه حل هم درنزدیکی ماخواهدبود
واینکه مهربان خداوند گاهی ازقبل زمینه هارو برای حل شدن مسائل با برنامهای بی نقصش ،برامون آماده میکنه وماازش بیخبریم
مثل سفارش دادن آهنربای استاد وهدایت شدن مریم بانو به اون طناب سفید وزیبا ومحکم
واینکه مریم بانو از گره گفتن که نکنه شُل باشه واستادباتآمل درگره متوجه شل بودن پیچ آهنرباشدواین هدایت خداوندبرام خیلی خیلی دلنشین بود
ازاینکه استادشب هدایت شدن به بریدن چوبها وگفتن اگه الان دید داشت همون لحظه انجامش میدادن واین فاصله کم بین هدایت شدن ودست به عمل زدن وحالا رضایت از این عمل برام خیلی درس داشت
سپاس از استادعزیزم ومریم بانوی عزیزم و مهربان پرودگارم که به این سایت هدایتم کرد وخودمقدسم که باعشق میادواین آگاهی هارو نوش جان میکنه😘🥰🥰
به نام خدای مهربون
من یک سررسید دارم که میشینم درس هایی که از سریال زندگی در بهشت میگیرم رو توش یادداشت میکنم و همینطور هر قسمت یکسری اگاهی ها واسم یاداوری میشه و کلی درس های جالب هم واسه ی خودم یادداشت میکنم و کلی بهشون فکر میکنم
درس هایی که من ازین قسمت گرفتم که خیلی ام مهم بود و خب یجورایی پاشنه اشیل من در زندگیم بوده این بود واسه یسری کارا همیشه یسری بهونه ها داشتم که انجامشون ندم.
این باور که اگر اذم ایمان داشته یاشه که یک راهی واسه کارها و مسائل وجود داره ، اون راه بهش گفته میشه ، به قول کتاب قدرت میگه وقتی شما به خودتون از صمیم قبب تعهد میدید ، کائنات درارو به سمتتون باز میکنه ولی اگه تعهدی نداشته باشید همش به درای بسته میخورین .
همیشه راه حل وجود داره و راه حل هم در درون خود اون موضوع هست
یکی دیگه از درس ها برای من
داشتن باور هرچه پیش میاد به نفع منه ؛
این باور رو اگر ادم داشته باشه بنظزم هیجوقت حالش بد نمیشه ، هیچوقت از رخ داذن یسری مسائل عصبی نمیشه ، چون میدونی هرچی پیش بیاد جتما به نفعت بوده. ولی ۹۵٪ ادما توی مشکلاتو چالش ها غرق میشن و فقط دلیلش نداشتن باوره هرچه پیش میاد خیره ست.
و موضوع بعدی که استاد بهش اشاره کرد اینکه وقتی روی خودمون کار میکنیم شاید یه اتفاق بظاهر بد رخ بده ، که با داشتن دیدگاه هرچی پیش بیاد به نفع منه میتونیم خیلی راحت اون اتفاق رو از پیش ببریم
و یا با تغییر زاویه دیدمون بع احساس بهتری برسیم
کلی دوستون دارم
سپاسگزارم بابت این فایل زیبا و پر درس😁
سلام بر استاد عزیز و خانم شایسته خسته نباشید
این فایلم هدایت امروز من بود که از خدا خواستم و چقدر پر انرژی بود و نکات مثبتش برای من مثل همیشه اول این بود که آقا شاد باش و از لحظه ها به خوبی استقبال کن و اینکه اینقدر غصه نخور و دپرس نباش البته خیلی رو خودم دارم کار میکنم اما چه کنم الان که سال نو شده خاطرات ۳ سال قبل بازم برام زنده میشه زمانی که برای آخرین روزها پسر عزیزم پیشم بود و در ماه اردیبهشت برای همیشه رفت پیش خدا😢 واقعا سخته دیدن مزارش و عکسش اما به خواست خدا راضیم و تسلیم امر پروردگارم
من هر روز فایلهای توحیدی را گوش میکنم و مهمترین پاشنه آشیل خودم را کشف کردم البته خدا خواست و من هدایت شدم به یکی از فایلها در مورد شرک مخفی و توضیح استاد در مورد یک سفر خارجی و مشکل دوستی که اونجا غریب بوده و استاد متوجه شرک مخفی شده بوده که در وجود اکثر ما هست و این فایل منو دگرگون کرد واقعا فهمیدم چقدر دچار شرک بوده ام و چرا با وجود اینهمه که رو خودم کار میکنم چرا همش درجا میزنم و پیشرفت نکردم و دارم روی اینکه روح و جسم و ذهن و قلبم را فقط و فقط به خدا گرایش بدم و روی هیچ بنی بشری حساب نکنم سخت کار میکنم و چقدر آرامش گرفته ام و این را برای همه دوستان میگم که اگه حتی برای ذره ای شرک در افکار و اعمال و حرکات ما باشه و از هزاران فایل استفاده کنیم و شبانه روز هم روی باورهامون کار کنیم محاله حتی یک میلیمتر هم پیشرفت کنیم و سرخورده میشیم پس اول باید روی توحید و دوری از شرک کار کنیم و البته شکرگذاری با اینکه این بحث الان مربوط به این فایل نمی شد اما ناخودآگاه نوشتم و انگار باید الان گفته میشد
استاد این تضادها منو خیلی تحت تاثیر قرار داده و اولش خیلی سخته قبولش و آدم مقاومت میکنه و ناراحتم میشه اما وقتی نگاه میکنم به شرایطی که دارم خدا را شکر میکنم بخاطر اینکه قبل از هر تضاد خداوند ما را برای مقابله و رویارویی با اون تضاد و موقعیت آماده کرده و وسایل زندگی در اون شرایط را هم از قبل آماده کرده و ما باید شکرگذار تک تک داشته هامون باشیم، شاید یک روزی در یک فایلی از زندگی خودم تعریف کنم و منتظر یک معجزه هستم از رب العالمین و دوست دارم وقتی معجزه اتفاق افتاد براتون بنویسم که بار مثبت داشته باشه و الان سکوت میکنم
استاد جان واقعا خیلی اخلاق عالی و پسندیده ای داری و من از تمام تکه کلامها و حتی از نوع راحت بودن و لباس پوشیدن شما انرژی مثبت میگیرم کلا شما بمب انرژی مثبت هستی و انشاءالله همیشه هم شاد و خندان باشی و از خانم شایسته هم تشکر میکنم بخاطر روحیه خوب و انرژی مثبتی که در حرفهاشون همیشه هست و دنیا را از زاویه خوب و زیبا میبینن
امیدوارم در پناه الله یکتا شاد سلامت پیروز ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید 🙏🌹
سلام به رهروان راه حقیقت
فضای بی نظیر پردایس و حس شگفت انگیزی که شما دارید که اصلا این زیبایی براتون تکراری نمیشه و در تمام فایلها به ما نشان میدید من سالهای قبل که قران میخوندم از تکرارهاش خسته میشدم ولی وقتی از شما یاد گرفتم که تکرار راه باور سازیه الان هیچ تکرار مثبتی خسته م نمیکنه بلکه اگه صدهاهزار فایل دیگه از زیبایی پردایس ببینم هربار لذت میبرم و خدارو شکر میکنم ،چقد عالی که کاریو پشت گوش نمیندازید و حالا که چکش افتاده تو اب و شما بهتون الهام شده تا از اهن رباتون استفاده کنید عمل میکنید و خداروشکر این اهن ربا رو دارید و درود به سازنده ش خدایاشکرت
استاد در هم پیچیدن این طناب برای من همانند نکات منفیه اولین گره که خورد اگه با صبر و حوصله باز بشه که حله اگه که نه با عصبانیت و از راه نادرست بخواهیم حلش کنیم بیشتر و بیشتر در هم میپیچیه و کار به جایی میرسه که حل اون گره دیگه یک خواسته نیست یک نیازه یک وابستگی و هرجایی زندگیمون که گره خورده بهم شدید باید بدونیم اولش اینطوری نبود اولش اون ادم بد نبود اولش اون کار بد نبود ولی گره اول که خورد راه رو درست رو نرفتیم گره ها بیشتر و پیچیده تر شدن تا جایی که نیاز به حلشون طوری شده که بیشتر تمرکز روی بد بودن قضیه ست و برای خودم وقتی فکر میکنم میبینم رفتن از این خونه و داشتن زندگی مستقل اوایل ازدواج عین اب خوردن بود اگه قانون رو بلد بودم اما من با توجه به نکات منفی هربار گره رو بدتر کردم کلی کور گره زدم تا الان که داشتن زندگی مستقل و رفتن از این خونه شده نیاز شده احتیاجی که همه ی خواسته هامو به خودش وابسته کرده شده سدی که نمیذاره کاری بکنم خودمو محدود کردم به این خواسته م والان با وجودیکه در یک قدمیشیم اما هنوز نمیشه حتی پول اجاره خونه رو دادیم ولی مستاجر قبلی هنوز نرفته و من چند روزی عجیب درگیر این قضیه بودم اما دیدم تمرکز به این نرفتن اون طرف داره حالمو بد میکنه و حال بد مساویست با اتفاقات بد پس به صورت لیزری روی سفر به دور امریکا کار کردم گاهی روزانه بالای پنج کامنت میذاشتم پنج کامنت توی سفربه دور امریکا واقعا وقت میخواد یه فایل ده بیست دقیقه ای دوساعت زمان میخواد مثل فایلهای این سریال ولی خداروشکر این حواس پرت کردن منو به راه درست هدایت کرد به اینکه بدونم هنوز درس هایی مونده اینجا که باید یاد بگیرم و الان که این طناب پیچیدن رو دیدم زندگی خودم عین یک فیلم جلو چشمم قرار گرفت که من دارم گره هامو باز میکنم و تمام این باز شدنها رو مدیون کنترل ذهن هستم و این کنترل ذهن نمیذاره هیچ گره دیگه ای زده بشه و فقط گره هاست که بازمیشه ، استاد کنترل ذهن یک کلمه ست ولی تمام خوبیها رو پوشش میده از وقتی کنترل ذهن میکنم هیچ قضاوتی نمیکنم هیچ چیزی هیچ حرفی هیچ کاری حالمو عوض نمیکنه منی که قبلا تایکی ابرو بهم گره میزد هزار قضاوت میکردم هزار فکر میکردم خودم بدترمیشدم و درگیری پیش می اومد الان هر ابرو گره کرده ایی که میبینم هر بی احترامی هر بی اعتنایی برام فقط یک تضاده که اومده تا ماهیچه کنترل ذهنم قویتر بشه و من قویتر و سربلندتر بیام بیرون و چون دیگه قضاوتی نیست واکنشی هم نیست و چون واکنشی نیست من خود خودمم شخصیت واقعیم و به طرز عجیبی اون گره ی ابروها به خنده باز میشه و من مست و دیوانه ی کنترل ذهن میشم که خدای من این ابزار چیه خدایا با تمام وجودم اقرار میکنم وفتی ذهنتو کنترل کنی تمام اتفاقات صددرصد به نفع تو تموم میشن و این زیباترین اتفاق این روزهای زندگیمه انگار هر گره یه پله ست هر کنترل ذهن یه جامپه به مرحله ی بالاتر انگار هر بار که بالا میرم عین طنابی که شما باز کردید و دورتون پخش کردید طناب من هم بازتر میشه و مطمئنم ایمان دارم همه ی اتفاقات خوب میفتن یه جوری که انگار سیل خوبیها از آسمان میاد و هزاران بار خدا رو بابت این موضوع شکر میکنم خدایاشکرت
خداروشکر حالا که اهن ربا دارید طناب هم دارید،عزیزم مریم نازم میگه ببین گرهت محکمه و همین حرف استاد رو هدایت میکنه به سفت کردن اهن ربا چقد خوبه وقتی خدا خودش اینجوری حواسش بهت هست ،استاد همچنان که شما چکش رو درمیارید من نیشم تا بناگوش بازه اخه مگه میشه هیچ اتفاقی منفی نباشه خدای من شکرت
تیشرت استاد چقد زیباست و تعریف شادی،چکشتون خیلی حرفه ای و زیباست ،استاد یعنی این همه کاری که گفتید رو تویه روز انجام دادید!!چوب از اب گرفتید و اونجا رو پاکسازی کردید نرده بریدید دوسه جلسه فایل اماده کردید واقعا من از کش اومدن زمان برای شما در عجبم ،استاد میدونید من ایمان دارم که زمان نسبیه همنطور که انیشتین گفت برای شخص من یک ساعت صبح با یک ساعت عصر اصلا یک اندازه نیستن به طرز عجیبی من میتونم کل کارهایی که مابین ساعت ۹ صبح تا شب رو انجام میدم بین ساعت ۶تا۹ انجام بدم یعنی انقد صبحها برای من زمانش کشش داره که نگو عوضش شب یهو نصف شب میشه از دوازده به بعد که هیچ یهو در چنددقیقه میبینی نزیک روز شده و من ایمان دارم شما کاری کردید که تمام ساعتهاتون مثل ساعتهای صبح منه که میتونید انقد کار انجام بدید تازه انقد سر و مر گنده و پر انرژی هستید که انگار تازه از خواب بیدار شدید واقعا شما تبدیل شدید به ابر انسان!خدایاشکرت
درختها و تصویرشون توی اب دریاچه و اسمان با ابرهای تکه تکه و صدای جنگل و وزغها واقعا ترکیب بی همتاییه سر حدزیباییه بخدا ،صندلی راحتی استاد و لم دادن و زیبایی رو دیدن و نوشیدنی خوردن خود بهشته ،جمله ی زیبای استاد که اگه ایمان داشته باشی یه راهی هست حتما هست و خدا بهت نشون میده خدایاشکرت
استاد عاشق این اخلاقتونم که هرچی میخرید بهتریشنو میخرید مثلا واسه یه کاری که تو دیوار ستون پیدا کنید میرید خفن ترین اهن ربای امازون رو میخرید بعدشم که طبق قانون همه چی همه جا داریم سه تا میخرید که هیچ چیزی جابجا نشه و این عالیه عالی ،چقد شما به جزییات توجه میکنید استاد که بارها شده قبل بوجود اومدن تضاد راه حل خلق شده و بخدا برای همه ی ما همینطوره ولی ما چشم بینا نداریم و شما دارید خدایاشکرت
استاد چقد این حرفتون عالی بود که تضاد هرکجاست دقیقا جوابشم اونجاست هرکجا دردیست دوا انجا رود فقط همه ی اینها چشم بینا میخواد ذهن باز میخواد که به جای تمرکز روی مشکل روی راه حل تمرکز کنه خدایاشکرت
عزیزم مریم جان چقد خوبه که بهم گفتی که برای شماهم اتفاق بد میفته زنبور نیشتون میزنه اما !اما اینجاش مهمه که شما کنترل ذهن میکنی میگی حتما خیری درش بوده حتما بدنم به این نیشه احتیاج داشته و بجای تمرکز به دردش از خودت میپرسی چکار کنم تا خوب بشه و قلبت بهت میگه عسل بمال روش و خوب میشه و نه تنها اتفاق منفی رخ نداده بلکه یک قدم در کنترل ذهن بالاتر رفتی یک قدم در طلب هدایت بالاتر رفتی خدای من اینجاست که میگن از مشکلاتی که پیدا میکنی عین اجر استفاده کن پله بساز برو بالا بخدا تازه دارم ابن جمله رو درک میکنم که مشکلات چه نعمتین من با کج فهمیم از قانون فک میکردم به روزی تمام مشکلات تموم میشه همه چی گل و بلبل میشه و وقتی مشکلات تموم نشدنی خودمو میدیم میگفتم من اصلا پیشرفت نمیکنم من اصلا نجات پیدا نمیکنم ولی الان میفهمم اون مشکلات رو باید بوسید باید ازشون تشکرکرد که وارد زندگیمون میشن من اگه قانون بلد بودم اصلا زجری نمیکشیدم بخدا هر مشکلی بود با یه کنترل ذهن یه طلب هدایت الهی حل میشد من بزرگتر میشدم مشکل بعدی کوچکتر در حالیکه با فرکانس منفی که با هر مشکل ایجاد میکردم من ضعیفتر میشدم و مشکل بعدی بزرگتر خدای من چقد من دیوانه شده ام عین کسیم که سالها رفته باشگاه و اشتباه تمرین کرده و هیچی نشده الان یه مربی بهش یاد داده که چطور با دستگاه کار کنه و این ادم دیده عضله هاش اومدن بالا حالا هی دوست داره شب و روز باشگاه باشه تا قویتر بشه منم دوست دارم شب و روز هوشیار باشم کنترل ذهن کنم هدایت بخوام و مشکلاتم رو با جوون دلم دوست داشته باشم خدایا چقد این راه این درسها شیرینه هزاران بار شکرت
چقد فضا زیباشده بخدا انگار ادم تو رویاست ، چقد خوبه که اب چوبها رو به ساحل برده و کار شما خیلی راحتتر شد ،مریم عزیزم بهتون تبریک میگم که این پیچک رو هم کندید و ترس از زنبور رو از وجودتون بیرون کردید و بااون شهامت رفتید درختها رو کندیدو اصلا عاشقتونم که میرید درخت میبرید بخدا انقد به ما گفتن این کار خانمه این کار اقا من یکی بدم میاد کار سخت انجام بدم و میگم شوهرم داره بهم زور میگه ولی وقتی شما رو میبینم که خودتون میرید درخت میبرید و اگه نرید هیچوقت استاد گلایه نمیکنه و به انتخابتون احترام میذاره واقعا تعحب میکنم میگم چرا من انقد رها نباشم چرا من برام حرف مردم مهم باشه یادمه درسم که تموم شد کار نبود منم چون اون موقع به خیاطی خیلی علاقه داشتم رفتم دوره دیدم و یه مدت خیاطی کردم عروس عموم هربار مسخره م مبپیکرد میگفت اخرش فقط حمالیه کتابهات برات موند و من اون موقع چقد خرد میشدم بااین حرفها چقد سرشکسته میشدم که من دانش اموز شاگرد اول کلاس بعد تموم کردن دانشگاه هیچ کاری پیدا نکردم و شدم مثل کسیکه هیچ درسی نخونده و خیاطه خیاطی رو ول کردم و الان میفهمم کار کردن عیب نیست اصلا عیب نیست یه مریم خانمی که فوق لیسانس داره مدیر فروش یه سایت خیلی خیلی معتبره و صددرصد درامد خیلی بالایی داره هیچ فیس و افاده ای نداره میره عین یک زن روستایی همراه همسرش چوب میبره به مرغها دون میده تخم مرغ جمع میکنه و اینها برام پر از درسن بخدا که دست بکشم از این حرفها از اینکه مردم چی میگن از اینکه من که مهندسی خوندم حالا باید توی باغ همراه همسرم گیلاس بچینم و خدا میدونه چقد سر این موضوعها من گریه میکردم که چرا من باید کار بکنم و الان میفهمم چقد راهم اشتباه بود همش از نبود عزت نفس بود از خودبزرگ بینی کاذب از اینکه مردم چی میگن از اینکه خونواده ی همسرم چه جوری تحقیر میکنن و من باید باید این دردهای جاهلیت رو تجربه میکردم من باید خرد میشدم اونقد خرد که دوباره از نو ساخته بشم و خدای من حسی بهم میگه این سریال زندگی در بهشت قراره من رو خیلی خیلی بزرگتر از چیزی که الان هستم بکنه و من هر فایل کامنت میذارم تا ردپام فشنگ معلوم باشه که از کجا به کجا رسیدم خدایاشکرت
عاشق جفتتونم
سپاس گذارم مریم بانو که این فایل رو برامون تهیه کردید
از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست
بنام خدا
سلام
خدایا هزاران بار شکرت که هرروز صبح پرادیس زیبا رو میبینم چقدر زیبا شده دورتا دور دریاچه رودخونه عکس درختان داخل آب ابرهای زیبا اسمان ابی
خدایا هزاران بار شکرت که ایده مریم جان جواب داد و چکش خفن بیرون اومد از آب واستاد عزیز خوشحال شدن خدایا هزاران بار شکرت
جواب حل مسئله دردرون خود مسئله هست
مثلا اگر بیمار باشید واز گیاهان همون منطقه بخورید درمان میشید
مثل مریم جان که زنبور نیشش زد وبعد عسل زد و خوب شد
چقدر خوبه که دیدگاهی مثل مریم جان داشته باشی و وقتی مشکلی برات پیش بیاد تو بتونی به مثبت ها توجه کنی و طوری به اون مشکل نگاه کنید که اومده تورو رشد بده وتورو به خواستت برسونه
الخیر فی ما وقع هر اتفاقی بیفته همون اتفاق خوبه هست
نگاه ما اتفاقات مارو رقم میزنه
اگر یک اتفاقی افتاد وقتی دارای روی خودمون کار میکنیم حتمن خیر هست
انقدر آدم روی خودش کار کنه وبتونه ذهنش رو کنترل کنه خیلی عالیه
همون فایل تضاد مشکلات دلیل اصلی موفقیت هستند خدایا هزاران بار شکرت
هدایت پروردگار که هیچ وقت ما رو رها نکرده خدایا شکرت
خدایا شکرت که همه چیزی مرتب وتمیز شده خدایا شکرت بابت بیویه زیبا
درود خدمت تمامی دوستان امیدوارم در پناه خداوند حالتون خوب باشه
خدا قوت آقای عباسمنش و خانم شایسته
من در قسمت قبلی اتفاقا از یکی از دوستان الهام گرفتم و مثل ایشون این نظر استفاده از آهنربا رو دادم و به مادرم هم گفتم واقعیت مطلب پیشبینی نمیکردم تو این قسمت به این زودی همین کار رو انجام بدید مادر من این نظر رو داشت که آقای عباسمنش قید اون چکش رو زده و دیدگاهش اینکه اون حکمتی بود و جا برای وسیله بهتر باز شد اما خب اینبار شما یک درس جدید رو دادید که برای وسایل ارزش قائل باشیم
خانم شایسته انشاالله که سلامت باشید واقعا دیدگاه عالی داشتید نسبت به موضوع زنبور من به شخص زیاد با حشرات میونه خوبی نداشتم ولی در حال حاضر دیدم بازتر شده و بر ترس هایم قبله کردم
در پناه خدا
به نام خدای زیبایی ها
سلام به استاد و مریم جان و همه دوستای گلم
این سریال ها برای من پر از آگاهی های ناب است واقع وقتی امید به خدا داشته باشی و ایده ای که تو ذهنت هست و عملی کنی به هدفت میرسی و لذت میبری و چقدر خوبه که ما بتونیم هدف مونو تجسم کنیم درست مثل مریم عزیز که گفتن من هر لحظه تصویر اومدن چکش از آب و میدیدم
من تحسین تون میکنم که شما هر ثانیه زندگیتون پر از درک قوانین و آگاهی است و چقدر دوست دارم این دیدگاه استاد و که میگن الخیر فی ما وقع چه آیه ی زیبایی هر موقع اتفاقی برام میوفته که دلخواهم نیست شاید تو لحظه های اول احساسم بد باشه اما بعد که این آیه میاد تو ذهنم تمام وجودم پر میشه از آرامش و حال خوب درست مثل همین چند وقت پیش که صبح که از خواب بیدار شدم دیدم دوچرخه م نیست اول ناراحت شدم آخه من عاشق دوچرخه سواری م اما بعد چند دقیقه تونستم سریع احساسم و خوب خوبم و همونجا توکل کردم به خدا و همش میگفتم الخیرو فی ما وقع و واقعا دلم آروم میگرفت و تو ذهنم همش با خودم میگفتم این اتفاق به نفع من بوده و خدا خودش من و هدایت میکنه و از قبل مشکل خودش همه چی و ردیف میکنه
خدا به امید خودت😊
بنام خدای یکتا
سلام بر عزیزان دوست داشتنی
خدا رو شکر که منم در شادی این روز پر از موفقیت شما سهیم بودم و خیلی انرژی گرفتم
و اراده ام قوی تر شد که منم برای ایجاد تغییرات هر چن کوچک، دست به عمل بشم و مطمعن هستم که نتایج خیلی عالی رو به زودی خواهم دید..
در پناه خدای یکتا
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و مهربون و اعضای خوب و عزیز سایت.
اول اینکه من چون کل سفر به دور امریکا رو پشت سرهم دیدم وقتی تموم شد واقعا ناراحت شدم و خداروشکر بلافاصله از روز بعد شروع به دیدن سریال زندگی در بهشت کردم و اینکه به قول خانم شایسته در یکی از قسمتهای آخری سفر به دور امریکا، باید هر لحظه لذت برد ازون شرایط و ازش گذشت.ممنون بابت فایلهای زیباتون و اینکه ما واقعا جز اعضای خانواده سه نفریتون شدیم و باهاتون زندگی میکنیم و لذت میبریم.
چند مورد به ذهنم اومد که طبق آگاهی هایی که تا الان بدست اوردم فکر میکنم موضوع جالبی باشه.
اینکه شما در قسمت 6 وقتی درمورد آهنریا صحبت میکردید، حالا یا بهرحال طبق اون تبلیغ یا طبق تصور خودتون گفتید که آهنربا میتونه هرچیزی رو از ته آب بیرون بکشه و شاید این موضوع ته ذهن شما بود که قراره یه مشکل این شکلی رو آهنربا حل کنه و البته اون تبلیغ هم بی تاثیر نبوده و در نتیجه دقیقا اون تصور واسه شما اتفاق افتاد.شاید بتونیم اینطوری برداشت کنیم که درمورد هر موضوعی سعی کنیم بهترین اتفاق و بهترین تصور رو داشته باشیم و مشخصا در مورد ابزار ها.دقیقا همون که میگن چاقو هم میتونه به عنوان یه وسیله مهم در اشپزخانه به ما کمک کنه هم اینکه میتونه خطراتی رو ایجاد کنه و ما برای هرموردی باید اون تصور مثبت رو از موضوع داشته باشیم و اینم بگم که من به محض اینکه چکش افتاد تو آب گفتم کاش به ذهنشون برسه با آهنربا بکشن اونو بیرون.
فک میکنم بهترین حالت اینه در مورد هر مساله ای (ابزار، انسان، حیوان و…) ما “منتظر” بهترین و مثبت ترین اتفاق در مورد اون مساله باشیم.
نکته دوم که در این فایل به نظرم جالب بود اینکه در قسمت 8 که چکش داخل آب افتاد، صحنه ای بود که از ترس زنبور استاد و خانم شایسته به داخل اتاق رفتن، من ناخوداگاه توی ذهنم انگار منتظر بودم زنبور در ادامه نیش بزنه حداقل یه نفر رو، شاید چون برگرده به همون جمله که از هرچی آدم بترسه به سرش میاد.البته این موارد رو من سعی کردم بر اساس قوانین تحلیل کنم و حسم این هست که تحلیل درستیه و ما باید هر لحظه مواظب باشیم که قوانین رو به خوبی اجرا کنیم.
مساله دیگه اینکه واقعا یه تغییر ساده در برداشتن اون چوبها باعث شد کلا فضای پرادایس حتی برای ماها تغییر کنه.اینکه در زندگی واقعا ممکنه یه ایده هرچند ساده به ما الهام بشه که نتایج شگفت انگیزی داشته باشه ولی ما اون رو جدی نگیریم.مخاطب این مواردی که گفتم شخص شخیص خودم هستم که باید سعی کنم هر روز دقیقتر و کاملتر به قوانین عمل کنم و دوست داشتم این موارد رو با استاد عزیزم و خانم شایسته بزرگوار و دوستان سایت در میان بگذارم.امیدوارم که بزودی و در زمان خودش در امریکا ببینمتون استاد و شما رو غرق در بوسه های خودم بکنم.خدانگهدار همه دوستان