سریال زندگی در بهشت | قسمت 9 - صفحه 20

390 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مائده سادات علیپور گفته:
    مدت عضویت: 1052 روز

    سلام بر استاد عزیزم . سلام بر خانم شایسته ی قشنگم😍❤

    عجب منظره ی فوق العاده ای . عجب درختای سرسبزی . چه ترکیب رنگ شگفت انگیزی این منظره داره . عجب آب زلال و آرامی . صدای زیبا و دلنشین گنجشک ها و پرنده ها ، روح آدم رو نوازش میکنه . واقعا که طبیعت آرامش بخشی هست و یه حس فوق العاده ای به من و حتما به خیلی های دیگه تزریق میکنه🍀🏡

    راستش همون موقع که چکشه افتاد ، من با خودم گفتم ای وای این افتاد که😳 بعد گفتم عهههه اون آهن ربا رو میتونن استفاده کننا … بعدش یکم فکر کردم گفتم آخه تو این آب که وسعتش زیاده و عمق کمی هم نداره ، چجوری میشه اونو پیدا کرد … خلاصه که زیاد به دلم صابون نمیزدم😂 بعد که تو این قسمت دیدم کشیدینش بیرون ، اصلا حاج و واج بودم🤣😳میگفتم نباباااااا مگه میشههههه … بعد انقدر از هر تیکش درس گرفتم که حد نداره . همش داشتم نکته مینوشتم .

    خلاصه که سریال زندگی در بهشت ، در عین لذت بخش بودن ، پر از نکته و الهام و نشانس برای من .

    چقدر عالی وه به الهامات توحه میکنین . همین توجه ، یعنی شکرگزاری از خدا که داره آدمو هدایت میکنه . چقدر موقعیت برای من پیش اومده بود که با توجه نکردن به الهامات از دستش دادم .

    این سریال ، پر از نکته هست اما میدونین چیه… هر کسی نمیتونه نکته هارو درک کنه و ازشون الهام بگیره . یکی از راه هایی که من انجام میدم ، اینه که علاوه بر درکی که خودم کردم ، درک بقیه رو هم میخونم . خیلی واقعا تاثیر داره

    حالا یه چیز باحال بگم😄 من کل سریال یا داشتم با صدا میخندیدم ، یا اصلا لبخند از صورتم برداشته نمیشد😂🤣 مخصوصا اونجایی که استاد داشتن با اون چکشه ژشت میگرفتن😂 اون موقع که میگفتن یااااااه🤣بعد ژست میگرفتن… و منی که غش کرده بودم از خنده…😂 خدایا شکرتت که انقدر این سریال انرژی میده به من و شادم میکنه❤❤

    اون موقعی که داستان اون زنبور گاوی رو استاد داشتن تعریف میکردن ، اصلا حس کردم خدا داره بهم یه پیام میرسونه . من خودم به شدتتتتت از زنبور میترسم … چه برسه به زنبور گاوی . تاحالا هم نیش نخوردم . انقدر میترسم که نزدیکم بشه قلبمو قشنگ تو گلوم حس میکنم😬 ولی الان دیگه تصمیم گرفتم نترسم . این ترسیه که میتونه همش منو ضعیف کنه . واقعا ممنونم از این سریال زیبا .

    امیدوارم همیشه شاد باشین❤ با شادیتون خیلی ها رو هم شاد میکنین🤩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    زهرا ولایتی گفته:
    مدت عضویت: 1120 روز

    استاد من یه سوال دارم.

    این سریال ها ، یه دوره آموزشی نیست واقعا؟ خیلییییییییییی درس داره اگر بتونیم درک کنیم.

    اول در مورد تجربه بیرون آوردن چکش از تو آب رو بگم که موقعی که آهن ربا تا ته آب رفت و استاد گفتن فکر کنم گرفتمش و داشتن طناب رو آروم آروم می کشیدن بالا ، قبلم داشت میومد تو دهنم. انقدر که هیجان داشتم و وقتی اومد گفتم ایول همینه. خیلی باحال بود. چه ذوقی داشتید و چقدر خوشحال بودید. خدایاشکرت

    وقتی حس خوب داری اتفاقات خوب برات رخ میده تا حال خوب تو رو ادامه دار کنه. فکر کن زنبور گاوی آدم رو نیش بزنه و بعد انقدر آدم به خودش و ذهنش مسلط باشه که بگه حس می کنم این برای بدنم خوب بوده و لازم بوده و بعد بهش الهام بشه که برو عسل بزن روش و بعد دردش کاملا برطرف بشه. آفرین واقعا

    یعنی در واقع رخ دادن یه اتفاق به ظاهر بد ولی نگاه کردن از دید اینکه هر اتفاقی بیفته همون اتفاق خوبه است و حتما به نفع منه و بعد هدایت شدن و الهام ایده ها برای حل اون مسئله.

    اصلا اینکه آدم بتونه از این دید نگاه کنه که هیچ برگی بدون اذن خداوند از درخت بر زمین نمی افتد و اگر اتفاقی رخ داده به نفع منه چون خدا همیشه برای من بهترین ها رو می خواد و رقم میزنه ، خودش یه ایمان می خواد که مریم جون عزیز این ایمان رو داشت و نتیجه اش رو هم دید و هر بار میبینه. خدایاشکرت

    به خدا خیلی درس داره ولی هر کسی به اندازه فرکانس و مداری که توش هست و به اندازه ای که رشد کرده این درس ها رو دریافت می کنه و در زندگیش به کار می بره.

    خدارو صد هزار مرتبه شکر

    عااااااااشقتووونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    زهرا زعفرانلویی گفته:
    مدت عضویت: 1129 روز

    سلام به استاد و خانوم شایسته عزیز

    سریال زندگی در بهشت برای من درس های خیلی بزرگی داره….عاشقشم

    هر روزو هر روز بیشتر یاد میگیرم احترام در رابطه رو، اعتماد ب هدایت درونی رو،انجام هدایت رو،ارامش و توجه ب نکات مثبت رو،ایجاد احساس خوب و لذت بردن از نعمت های ب ظاهر ساده رو،عشق و شادی رو….

    وقتی که فایل های رایگان در صلح با خودمان رو گوش میدادم تموم سعیمو میکردم ک بهشون عمل کنم ولی بازم خیلی جاها درست نمیتونستم روی زندگی روزمره پیادشون کنم ولی با این سریالِ عالی انگار اون کار ها هر روز و هر روز بیشتر جزوی از رفتار من میشه

    بیشتر درک میکنم دیدن و تایید نعمت ها یعنی چی، حس خوب و خوشحالی مداوم یعنی چی

    بی نهایت خوشحالم و هیچ وقت نمیخوام ک این سریال های عالی رو حتی برای یک روز قطع کنم و میخوام بیشتر و بیشتر پیشرفت کنم و یک ادم قوی و خوشحال و با حال خوب باشم

    مرسی از شما ❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2498 روز

    به نام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار

    با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان

    اولین چیزی که من ازش لذت بردم با شروع فایل اون سکوت حیرت انگیز اون صدای قورباغه ها و اون فضای رویایی اطراف کلبه بود بود که جون میده برای نشستن و لذت بردن و مراقبه کردن مخصوصا اگر ی ذره هوا چیلی هم باشه و بساط آتیش براه باشه و عزیز دلت هم کنارت باشه البته عزیز دلی که بقول قرآن مایه ی سکینه است

    نکته ی بعدی اینکه استاد گفتن ۵۰۰ پوند میشه ۲۵۰ کیلو .این برای من خیلی نکته خوبی بود که وقتی صحبت از پوند میشه دیگه راحت میشه حساب کرد چند کیلو میشه

    نکته ی بعدی صحبت کردن استاد از معجزه بود :

    که باعث شد من برگردم به کتابهای دینی دبیرستان به اون چیزهایی که در مورد معجزه نوشته شده بود اینکه معجزه مخصوص پیامبرانه نه همه ی انسان ها

    و با او نوشته ها و خوندنشون بارها و بارها توی ذهن ما تثبیت شد که ما لایق برخورداری از معجزات خداوند نیستیم ما انسان های شایسته ای نیستم چون فقط اونا این توانایی رو داشتن یعنی به عبارتی ما لایق هم نشینی و صحبت با خداوند و دریافت معجزاتش نیستیم !!!!!!!!!!

    و همین باور نا آگاهانه چقدر من نوعی رو از خدا دور کرد

    اما از وقتی با استاد آشنا شدم فهمیدم که لحظه به لحظه ی زندگی هر انسانی میتونه ی معجزه باشه اگر به منبع وصل باشه .فهمیدم که اگر برای پیامبران اتفاق افتاده اونها موجودات عجیب و غریبی نبودن فقط وصل بودن در اون لحظات به اون نیرو و منبع و همه ی انسان ها میتونن چنین تجربیاتی داشته باشن

    فهمیدم که معجزه ی چیز عجیب و غریبی نیست

    اونا نوشته بودن معجزه یعنی خرق عادت هنوز هم قشنگ توی ذهنم هست این عبارتی که توی کتاب نوشته بودن آره اما خود خرق عادت تعریفش چی بود ؟؟؟؟؟!!!!! هیچکس بهمون نگفت چون خودشون هم نمیدونستن

    اما استاد به من یاد داد که خرق عادت یعنی :

    اعراض کردن از عادت های نادرست گذشته و رو کردن به عادت های درست حال و خلق کردن عادتهای زیبای آینده

    من فهمیدم که :

    حرف میم در معجزه یعنی منم که همه چی رو دارم رقم میزنم برای خودم آگاهانه با نا آگاهانه .منم که چکش رو توی آب میندازم آگاهانه یا نا آگاهانه و منم که میتونم درش بیارم یا نیارم آگاهانه یا نا آگاهانه

    منم که میتونم طناب رو کلاف کنم آگاهانه یا نا آگاهانه که گره نخوره و منم که میتونم آگاهانه اگر گره خورد بازش کنم

    منم که میتونم موقع افتادن چکش توی آب علی بی غم باشم آگاهانه یا نا آگاهانه و منم که میتونم توی سر خودم بزنم آگاهانه یا نا آگاهانه

    منم که میتونم اونقدر پولدار باشم که غم از دست دادن چکش رو نخورم و دوباره یا خودش رو بدست بیارم یا زیباترش یا اینکه عزا بگیرم و هی از اون و چیزهای مشابهش دور بشم

    فهمیدم که :

    عین معجزه یعنی عدالت خدا همینه م

    که من باشم که همه چیز رو رقم میزنم و اون فقط عینیت ببخشه به اون چیزی که من میخوام

    فهمیدم که:

    جیم معجزه یعنی جزای انچه که انجام میدم به خودم بر میگرده با جایز الاختیار بودنم و نه هیچ کس دیگه ای چه از دست دادن چکش باشه و چه بدست آوردنش

    فهمیدم که :

    ز معجزه یعنی زیبایی دنیا به همینه که من جایز الاختیار باشم در خلق دنیای خودم و هر چه از این جواز خودم بیشتر استفاده کنم زیبایی های بیشتری رو در دنیای خودم ایجاد میکنم

    فهمیدم که :

    ه معجزه یعنی هدایت خداوند رو پشت جواز اختیارم ببینم اما از این جوازه استفاده کنم و حرکت کنم تا اون هدایت پشتش رو دریافت کنم نه اینکه قاپش کنم و بزنم روی دیوار و فقط نگاش کنم

    حالا با این درکی که من از کلمه معجزه داشتم بر میگردم به این جریان فایل:

    وقتی که چکش نا آگاهانه از دست استاد افتاد توی آب استاد نه انگشت اشارش رو طرف عزیز دلش گرفت که شما مقصری اگر باهام حرف نمیزدی اینجوری نمیشد و فلان و بهمان کاری که ۹۹ درصد آدم ها در همچین شرایطی انجام میدن و نه انگشت خودش رو سمت خودش گرفت جوری که خودش رو سرزنش کنه

    میدونست که خودش بوده اما چون نا آگاهانه بوده پس بی خیال علی بی غم شد

    و همین انسان بخاطر آزادی مالی که خودش خلقش کرده نگرانی بابت خرید دوبارش نداره چون ثروتمنده و این مبلغ براش عددی نیست

    اما

    همین فرد به اون ندای هدایت پشت اون جواز اختیارش گوش میده نه برای اینکه بهش نیازه داره برای اینکه میخاد از میم و عین و جیم و ز و ه اون کلمه رو باز هم تجربه کنه توی زندگیش به عنوان یک انسانی که پیامبر نیست اما لایق هم نشینی و هم صحبتی با خداوند هست چون خودش این رو در خودش میبینه

    و نتیجه :

    باز هم معجزه ای در لحظه در زندگی

    سپاسگزارم استاد حال خوبی پیدا کردم با این چیزهایی که گفته شد و من نوشتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    محمدرضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 3092 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد و دوستان عزیزم

    فکر کنم یکی دو روز شد که کامنت این قسمت رو نذاشتم

    و میخوام بگم چه اتفاقاتی افتاد و چه عدایت هلیی رخ داد

    مینویسم تا رد پا باشه برام چون مطمئنم بعدا مورد نیازم میشه این کامنت ها و مخصووصا این کامنت این قسمت…

    تکته ی بسیااار مهمی که برای شروع هر تغییری باید انجامش بدم و به نظرم همه ی ما

    اینه که بیایم حتمااا شراایط اون موقعمون رو بنویسیم

    شخصیتمون و رفتارامون رو بنویسیم

    یعنی اگر این اتفاق نیفته بعد از چند سال که تغییرات اروم اروم رخ داده

    متوجه تغییراتتون نمیشید

    بعد چون خیلی هم از گذشته فاصله گرفتین دیگه هیچی از گذشته و رفتارتون یادتون نیست

    بعد اینجا یک اتوبان چهار بانده بازه برای نجواها

    که همییشه میکوبونه تو سرت که نه تو اصلا تغییری نکردی کو و این حرفا

    و چون شما هم اصلا چیزی از گذشته یادتون نیست ، واااقعاا جوابی براش ندارین و این باعث میشه که فریبش رو بخورید و حرکت نکنید و وقتی هم که حرکتی نباشه تغییزی نیست و نتیجه ای هم نیست

    خواااهشااا جدی بگیرین

    من چوبشو خوردم

    شما نخورین

    یعنی به لطف فقط خدا دیشب انگاار پرده از جلوی چشمان برداشته شد که چقــــــدررررررررر تغییر کردم

    یعنی اصلا باااااااوررررم نمیشد خودم بخدا

    و اتفاقا ربط مستقیم داره به این قسمت و موضوعات این قسمت و در خواستی که چند وقت پیش از خدا کردم که گفتم بهم نشون بده چقدرر تغییر کردم.

    ربط داره به موضوع الخیر فی ما وقع

    من خودم توی زندگیم با همین موهبت بینهایت بهشتی دیشبم

    سومین موهبتی هست که تو زندگیم تجربه کردم که این دوتا قبلی سبب بزررررگتریین نقطه عطف زندگی من شدن

    اولیش که برمیگرده به ۱۷ ۱۸ سالگیم که خیریتش سبب شد که هدایت بشم اینجا

    و سه سال طول کشید تا خیریت رو بفهمم و بتونم ذهنم رو کنترل کنم

    بعدش هدایت شدم به این مسیر

    بار دومم رو اتفاقا توی ج ۲ و ۳ عزت نفس نوشتم که روند چی بود

    اون سه هفته طول کشید و بعد سه هفته اصلا چناااااان خیرییتی واارد زندگییم شد و اصلاا منو به معنای واقعی کند که نمیتونم واقعا توصیفش کنم

    مورد سوم همین دیشب بود که کلا دو ساعت طول کشید کنترل ذهنم و بعد از دو ساعت هدایت شدم به قدمی که باید بردارم و این بار رو واااقعاا نمیتونم و نمیخوام حدس بزنم که چه برررکاتی چه کن فیکون هایی قراره رخ بده تو زندگیمون و اصلا چه بمبااراانی بشه از ثروت و نعمت و خوشبختی خداوند

    و نکته ی ثابت و بسیااار مهم اینجاست که دقیقا تو همین چند روزی که من هدایت شدم به قسمت نهم همه ی این اتفاقات افتاد

    بخداا این سریال جادوییه شایدم فرکانسای من جادوییه خخخ😜😄

    و نکته ی ثابت بین موضوع این قسمت و اون عاملی که باعث شد موهبت ها و خیریت ها رو بکشم بیرون از اون اتفاقات

    همین موضوع و همین حقیقت محض الخیر فی ما وقع هست.

    یعنی تنها عاملشون اینه

    تو همشون من میگفتم نه این به نفع منه حتما، بعدا میفهمم و دقیقا هم همینطوری شد

    واااقعا دم این خدا گررم که این کنترل ذهن رو از سه سال هدایتم کرده به دوساعت

    وااقعا خدایا شکررت

    واقعاا خدایا شکررت

    بخدا اصلا نگاهم به این سریال عوض شده

    میگم اخه چجوریی هماهنگه با اتفاقات من و فرکانس من؟!!! و انگار جلو جلو جواب رو گفته

    این از این قدم نهمم و گذاشتن کامنت بر این قسمت و رشد هایی که کردم تو این دو روزه

    انشالله بریم برای قسمت دهم و هدایت بشیم به زیبایی ها و راحتی های بیشتر

    خیلی دوستتون دارم

    هب لنا من لدنک الرحمه انک انت الوهاب

    در پناه خدا باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    مریم سادات سیدجلالی گفته:
    مدت عضویت: 1130 روز

    بنام خداوند هدایتگر

    سلام به استاد عزیزم و مریم جونم

    چقدر جالب بود این داستان، باور کنید من هم وقتی چکش افتاد تو آب اولین چیزی که به ذهنم رسید گفتم خوب با آهنربایی که استاد گفتن انقدر قوی هست درمیارن، و فکر میکنم استاد عزیزم شما آقایون چون کارهای این چنینی و فنی رو بهتر بلدین افکاری که جلوی این فکر رو بگیره و مقاومت کنه که چنین کاری جواب نمیده بیشتر به سراغتون میاد ولی خانوما زودتر باور میکنن و راحت میپذیرن این قضیه رو البته که برای همه صدق نمیکنه ولی از نظر من اکثریت اینطوری هستن، انسان وقتی درباره چیزی زیاد آگاهی نداشته باشه راحتتر میتونه بپذیر .

    مریم جون دیدگاهتون درباره زنبور عالی بود و این جور نگاه خوب و عالی رو از شما یاد گرفتم که مطمئناً یکجایی بدردم میخوره . خیلی دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سیده مریم موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1344 روز

    به نام خداسلام به استادعزیزم وهمه دوستان

    آخیییش چه خوب شد چوبا رو زدین

    دریچه مثل آیینه میمونه به به چقد همه جا سرسبزوزیباست خدایا شکرت

    احسنت به این ذوق و انرژی و همکاری ونظمورابطه ی عاشقانه

    جمله های خیلی خوبی گفتیدممنونم

    چه آهنربای خفنی

    چقدرحس خوبی داره وقتی بهبودمیبخشی اطرافت رو

    سپاسگذارم بخاطراین فایل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    فاطمه فضائلی گفته:
    مدت عضویت: 1241 روز

    به نام خدای همیشه هدایتگر و حمایتگر

    سلام به استاد عزیزم و مریم خوبم

    دوباره که این فایلو دیدم . یاد یه فایلی دیگه ازتون افتادم و برای تثبیت در ذهنم گفتم بنویسم

    داستان این فایل یک هدایت پروردگار بود و دوم الخیر فی ماوقع

    هر دوتاش خدایی و زیبا

    تو یکی از فایلها استاد راجب اینکه افرادی که به هدایت خداوند عمل میکنند و انقد در مسیر هستند وقتی یه مشکلی پیش میاد میگن اینا از کجا میدونستن از قبل که براش مهیا بودن . در واقع افرادی که در مسیر الهی هستند و توانایی نگاه مثبت بین در مسائل رو دارند

    اول اینکه اگه مسئله ای پیش بیاد از قبل براش اماده بودن و یه جورایی مسئله حل شدس مثال اینجا افتادن چکش که از قبل حل شده و اهنربا خریداری شده . مثال دیگه ی استاد امادگی ایلان ماسک وقتی کارخونشو رباتی کرد و کارکنا رفتن و موقع اون اپیدمی تونست کار کنه مثل قبل یا مثال نوح که کشتی رو ساخت وقتی هیچ خبری نبود

    یادمه قبلا هم میشنیدم که هر بیماری ای بیاد خداوند درمانش رو هم فرستاده

    مسائلی که میان و افراد در مسیر هدایت قبلی رو شنیدن و براش اماده شدن با اینکه بقول استاد هدایت اولش خیلی غیرمنطقی بنظر میاد ولی اون یک دهم درصد که عمل میکنند همونا خفنا هستند . استاد من خیلی لذت میبرم از مبحث هدایت و قشنگتر اینکه ایه ی هدایت بر عهده ی ماست و خداوند همه را هدایت میکنه ما باید در مدار زیبایی که چارش کنترل ذهن با نگاه زیبایی بین هست باشیم تا بتوانیم بشنویم و عمل کنیم

    خیلی لذت میبرم از وقتایی که میگید هدایت خداوند خیلی براتون صداش واضحه . همین جنس فقط

    دیگه نگرانی معنایی نداره

    خیلی دوستتون دارم .

    در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    سارا عظیمی گفته:
    مدت عضویت: 2938 روز

    سلام استاد من در حال کار کردن روی باورهام هستم و امشب یه خوابی دیدم ، خواب دیدم شما دکتر هستید و یه عالمه آدم مریض هستن منجمله خودم شما همه رو دارین جراحی میکنید منو هم داشتید جراحی میکردید در حالی که داشتید منو جراحی میکردید بهم میگفتی نترس این مریضی که کنارته وضع اش از تو بدتر بود عملش کردم و رو به بهبودی هست بعد ازش پرسیدین که چطوره و ازین حرف ها. بعدش مریض خاتون هم از هر گوشه جهان بود به خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    Sheyda amani گفته:
    مدت عضویت: 1411 روز

    سلام استاد ‌‌و‌خانم شایسته ی عزیز

    چقدر این فایل عالی بود

    چقدر لذت بردم

    وفتی طبیعت زیبای پرادایس رو‌میبینم حس میکنم نقاشی انقدر که زیباست😍

    وقتی این صحبت ها رو میشنوم به زندگی خودم فکر‌میکنم که اره تو زندگی خود من هم مسائلی پیش. اومده که از قبلش جواب اون مسئله راه کارش رو داشتم

    راه کار هر مشکل درون خود اون مشکل

    داشتم به نیش زنبور وعسل و صحبت لری فکر میکردم

    یادم اومد که برای نیش مار هم دقیقا از زهر مار پادزهر درست میکنن

    قوانین جهان هستی تمام زندگی ما رو در بر گرفته اما ما اگاهی این رو نداریم تا ببینیم و درک کنیم

    نگاه خانم شایسته رو سعی میکنم به خاطرم بسپارم و همیسه ازش استفاده کنم

    و چقدر راحت بدون مقاومت به الهاماتتون عمل میکنید درس بزرگی برای منه

    شاید اگر اون نتیجه ی نهایی رو‌خانم شایسته نمیدیدن تلاشی برای پیدا کردن چکش نمیکردین این همون تصویر سازی و‌تجسم کردنی که باید بیشتر و بیشتر روش کار کنم

    و قدم هایی که براتون نمایان شد و سناریو و ابزاری که خداوند براتون محیا کرده بود که به راحترین شکل پیدا بشه این چکش زیبا و بسیار سنگین

    اما بعد از همه ی صحبت هاتون یه چیزی درونم گفت بابا این که چوب رو انداختی توی اب خوب عاقلانه بوده چرا ربط میدن به خدا

    و متوجه شدم که توی این زمینه که اعتبار همه چیز رو باید بدی به خدا نه به خودت و عقلت باید بیشتر و بیشتر کار کنم یادمه توی یه فایل گوش میدادین گفتین عقل ما از ورودی هامون پر شده چیه این عقل(دقیق یادم نیست بنویسم اما صداتون توی گوشم هست)

    باید یاد بگیرم توحید عملی رو یاد بگیرم با ایمان حرکت کنم و نتیجه رو بسپارم به خدا یاد بگیرم همه چیز خیره همه چیز

    نیروی حاکم بر جهان خیره

    همه اتفاقات همه ی ادم ها همه چیز اومدن تا من خوشبخت تر شادتر و ثروتمند تر باشم

    بازم ازتون ممنونم

    در پناه الله باشید❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: