سریال زندگی در بهشت | قسمت 9 - صفحه 22

سلام میکنم به خدای زیبایی ها

سلام میکنم به خدای وهابم

سلام میکنم به خدای رزاقم

سلام میکنم به استاد عزیزم استاد عباسمنش

سلام میکنم به مریم جان شایسته عزیزم

و سلام میکنم به همه دوستان عزیزم

بینهایت سپاسگذار خداوندی هستم که منو به این مسیر هدایت کرده و بقول استاد هر تضادی قراره مارو به پیشرفت برسونه و من الان دارم فکر میکنم اون تضادهایی که تو زندگیم به وجود اومده ازتضاد های مالی و بدهی تا تضادهای روحی سبب شده تا من به این مسیر و به این سایت هدایت شدم و هر روز سپاسگذار خداوندم که من به این مسیر و به این سایت هدایت شدم

و بینهایت سپاسگذار استاد و مریم جان هستم که با به تصویر کشیدن زندگی الهام بخششون هر روز و هر روز و هر روز هم توجه مارو جلب میکنن به سمت زیبایی ها و هم کلی خواسته در ما به وجود میاد و هم اینکه قانون رو به صورت عملی به ما آموزش میدن

واقعا ترکیب زندگی در بهشت، سفر به دور آمریکا و روانشناسی ثروت 1 فوق العادست: من زندگی در بهشتو سفر به دور آمریکارو میبینم که خواسته هایی که ازشون بی خبرم در من شکل بگیره و با روانشناسی ثروت به خواسته هام برسم و با همین سریال ها بهم الهام شد چه خواسته هایی دارم و دارم هر روز بهشون توجه میکنم و با خودم صحبت میکنم در خصوص خواستم و رسیدن به استقلال زمانی و مکانی و همچنین لذت بردن از تک تک لحظات زندگیم با تک تک سلول های بدنم خواسته الان منه

که من هر وقت و هر زمان که دوست دارم برم به جایی که بهشون علاقه دارم؛ برم به مسافرت های طولانی مدت، 2 ماه برم بزنم به دل جنگل و کوه برم مکان های جدیدو تجربه کنم و از ثانیه به ثانیه زندگیم لذت ببرم؛ نه اینکه شنبه تا پنج شنبه کار کنم جمعه برم تفریح یا 11 ماه سال کار کنم 1 ماه برم مسافرت من میخام کل روز های زندگیمو تفریح کنم و از تجربیات جدیدلذت ببرم

و دیدن این سریال ها علاوه بر اینکه من توجهم جلب میشه به زیبایی ها، به نعمت فراوان، به دریاچه پرادایس به درخت های زیبای پرادایس من قوانین حاکم رو بصورت عملی آموزش میبینم توسط استاد و مریم جان که عمل کنم به ایده ها که الهام شد درخت های دور دریاچه باید پاکسازیشه من بگم چشم قربان به چطوریه و به اینکه سخته فکر نکنم، بگم چشم قربان وارد کار بشم، مسیرهای ساده تر باز میشه، اینکه من از اول فکر کنم چطور میتونم کارو ساده تر کنم به جواب نمیرسم تو مسیر با تغییر مسیر کارا ساده تر و لذت بخش تر میشه

مثل بریدن نرده هایی که جلو دید بود الهام شد و فقط چشم قربان گویان با ابزارالات متفاوت استاد افتاد به جون نرده ها، حتی زمانی که چکش افتاد تو اب، استاد ادامه داد و ادامه دادو برید و انداخت تو اب و اب برد به ساحل و سبب شد این ویو بینظیر رو هم ما و هم استاد ومریم جان ازش بهره مند بشن و از اونجایی این نتیجه قابل روئیته که استاد گفت چشم قربان و چقدر خوبه ما هم مثل استاد هر ایده و الهامی که به ذهنمون میاد بگیم چشم قربان؛ دیگه ب چطورش فکر نکنیم؛ چشم قربان و عمل کنیم

و چقد درس داشت برام اوردن چکش با اون اهن ربا وهمچنین صحبت های استاد و مریم جان در این خصوص که راه حل هرمشکل تو دلشه و نگاهمون رو باید جوری تربیت کنیم که تموم اتفاقات رو از منظری نگاه کنیم که به نفع ماست مثل اون شربت تلخ مثل اون آمپولی که اولش درد داره

استاد واقعا با تموم وجودم از شما و مریم جان و همه دوستان عزیزم سپاسگذارم و عاشقتونم️️️️️️️️️️️️️️