سریال زندگی در بهشت | قسمت 10 - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)

به نام خدا

سلام به اهالی بهشت

یه شیلنگ آب ، چنتا پنجره ای که باید شسته بشه و یه استاد لخت که آماده کاره ….

چون استاد متعهد و متمرکز بر زندگی بر اساس قوانین هست ، وقتی حجم کثیفی ها مشخص میشه ایشون اینو در قالب نشونه ای از چگونگی کارکرد نظام هستی میبین :

یقیناً در آفرینش آسمان ها و زمین و آمد و رفت شب و روز، نشانه هایی برای خردمندان است – آل عمران آیه 190

امکان نداره آدم روی چیزی کار نکنه و اون درست بمونه .

بر میگرده به همون باور همیشگی استاد که میگن : ما یا پیشرفت میکنیم یا پسرفت و وقتی پیشرفت نکنیم داریم پسرفت میکنیم . وقتی ما روی چیزی کار نمیکنیم ، اون از بهبود و روند پیشرفتش کم کم جا میمونه و از یک جایی به سمت پسرفت و نابودی میل میکنه .

این کاریه که جهان با افراد و شغل هایی که دنبال توسعه نباشن میکنه .

حالا بسطش بدیم به باورهامون وقتی باورهای خوب رو ساختیم و یه مدت حالمون خوب شده نباید بیخیال بشیم به قول استاد هر روز باید کار کنیم تا اون روند برامون مستمر باشه در غیر این صورت باورهای نادرست و نجواها آروم آروم میان و عنان کنترل ذهن ما رو به دست میگیرن . اون موقعست که به سرنوشت کارهایی که رشد نکردن دچار میشیم و در ورطه نابودی میافتیم .

اون همه تار عنکبوت ، اون لونه هایی که با گل و عصاره گیاهان درست شده و اون پشه هایی که افتادن کف پنجره و چسبیدن بهش . وقتی این حجم از ناپاکی ها روی پنجره باشه برای کسی که تو کلبه نشسته فضای زیبای بیرون تار دیده میشه و از لذتی که تو اون لحظه میتونه ببره کمتر میشه . این ناپاکی ها مثل باورهای محدودکننده جلوی نعمت هایی رو میگیرن که اون بیرون برای همه آماده و در دسترسه ولی کسی که داخل کلبه است یه نگاه متفاوتی بهش داره .

چون اون چیزی که داره میبینه با چیزی که ما میبینیم کاملا متفاوته . حالا هر چقدرم ما بخوایم بهش بفهمونیم که اصل ماجرا چیه ، باورش نمیشه چون تجربه ای که از دنیا از دید خودش داره با تجربه ما متفاوته . پس باید انقدر پنجره رو بشوره و تمیز کنه تا نگاه متفاوتش تجلی پیدا کنه .

این دقیقا همون چیزیه که استاد میگن ما نمی تونیم دنیای کسی رو تغییر بدیم تا خودش نخواد . اگه میخواد از زندگی لذت ببره باید شروع کنه ، باید در جهت اصلاح باورهاش ، کنترل ورودی ها و نوع نگاهش به جهان اقدام کنه .

وقتی به فکر بهبود باشیم ایده ها میان مثل همون کوئیک-کانکتری که برای اتصال شیلنگ به شیر آب دیدیم . به قول استاد از همین ایده های ساده افراد زیادی ثروت های میلیون دلاری ساختن .

حالا استاد در ادامه میگن که راه تولید ثروت از اون ایده ها چیه ؟

اینه که وقتی ما تو کاری به محدودیتی میخوریم یا ابزاری احتیاج داریم که نیست باید مطمئن باشیم که این محدودیت برای افراد زیادی پیش اومده و این فقط برای ما نیست . پس اگه اون محدودیت رو به شکل تولید یه قطعه یا ابزار جدید رفع کنیم می تونیم مثل تعداد زیاد افراد باهوشی که تو دنیا دست به این کار زدن کارها رو ساده تر کنیم و ثروت خلق کنیم .

پس اگه کار داره سخت پیش میره باید بدونیم که این فقط برای ما نیست و برای خیلی های دیگه این شرایط سخت وجود داره باید بگردیم دنبال راه حلش اگه راه حلی نداشت راه حلش می تونه ایده هایی باشه که از طریق ما اون مشکل رو حل کنه و برامون پول بسازه .

مثلا اون لباس هایی که پشت پنجره برای جلوگیری از نفوذ آب به داخل قرار گرفتن قبلا برای یکی چالش بوده و رفته چسب آکواریوم اختراع کرده تا دفعات بعدی درزها رو باهاش بگیره و از نفوذ آب و تبادل دمائی بیرون و داخل جلوگیری کنه . ضمن اینکه هم کار خودش راه افتاد هم افرادی مثل استاد که اینجا این چالشو دارن می تونن استفاده کنن .

آخر کار هم که اون تمیزی و برق زدن شیشه ها چقدر لذت بخش بود .انگار کلبه اونجا وایساده و مثل بچه ای که از حموم میاد بیرون و مامانش قربون صدقه اش میره

از خانم شایسته تحسین و تعریف میشنوه و مثل ترامپ دستشو جلو بدنش حلقه کرده و عشوه میاد .

ضمن اینکه از منظره هم غافل نبودم اون ضلع زیبای سه کمان سمت جاده ، اون دریاچه ی آروم ، اوم نمای پایانی که هم شاسی بود هم آروی و هم درخت های زیبای کنار دریاچه و هم صدای جیرجیرکهایی که موسیقی متن پرادایزه .

خدایا شکرت که جهانت انقدر زیبا و لذت بخشه