سریال زندگی در بهشت | قسمت 10 - صفحه 25

سلام به استاد عزیزم و مریم جان مهربانم

من چرا میخوام این فایل رو از اول ببینم و تمرکزی نکات مثبت و هر آنچه که به نظرم زیبا میاد رو در موردش بنویسم؟؟؟

به خاطر اینکه تمام جنبه های زندگی من در این دنیا تحت تاثیر یک قانون اصلی و بدون تغییر و تبدیل قرار داره

و قانون میگه من در هرلحظه دارم با توجه و تمرکزم بر روی موضوعات مختلف آینده زندگی خودم رو تعیین میکنم

و با توجه به احساسم در هر لحظه دارم جنس اتفاقات رو هم مشخص میکنم ، یعنی میگم اتفاقات طوری باشه که من با دیدنشون به احساس خوب برسم یا نه

من از روزی که به این دنیا وارد شدم و در زمان هایی که بیدار بودم خودم با توجه به تواناییم در تولید فرکانس، آگاهانه و ناآگاهانه زندگیم و شرایطش رو خلق کردم

و خوبی این قانون اینه که اولا همیشه همینه و تغییر نمیکنه و دوما من از هر لحظه که بخوام میتونم با تغییر فرکانسم به صورت تکاملی شرایط زندگیم رو هم تغییر بدم

در حال حاظر زندگی من واتفاقاتش طوریه که من دوست دارم تغییر کنه و در تمام جنبه ها بهتر وبهتر بشه

طبق این قانون و طبق توانایی من در تولید فرکانس ، من آگاهانه تصمیم گرفتم این فایل های فوق العاده رو ببینم و توجه و تمرکزم رو بذارم روی زیباییاش و خواسته هام و چون با این کار به احساس خوب میرسم در نتیجه دارم یک فرکانس خوب به جهان میفرستم و جهان هم آروم آروم اتفاقات و شرایط زندگی منو تغییر میده به نحوی که احساس من از دیدن اتفاقات جدید احساس خوبی باشه

همین

خداروشکر میکنم برای این قوانین

خدایا ازت سپاس گزارم که به من قدرت خلق زندگیم رو هدیه دادی

خدایا شکرت که از روح خودت در وجود من دمیدی تا من هم مانند خودت باشم

خدایا ازت ممنونم که همواره کنارم هستی و خیرو شرم رو بهم الهام میکنی

خدایا ازت ممنونم که به من این همه عزت و ارزش دادی

خدایا به من قدرت سپاس گزاری بیشتری بده

خدایا قلب و گوشم رو شنوا کن که صدای الهامت را دریافت کنم

به به چه روز زیبایی در حال پایان هست و شما در حال تمیز کردن پنجره های خونه هستید

همکاری شما رو تحسین میکنم در شستن شیشه ها

این مایه ظرفشویی عالی رو که همه چیز رو میشه باهاش شست تحسین میکنم

امکان نداره وقتی آدم رو چیزی کار نمیکنه تمیز بمونه

چقدر جمله درست و دقیقیه که کاملا هم هماهنگه با قانون

اما من واقعا فراموش میکنم

و میدونم که همه فراموش میکنن و این خصوصیت ماست

خدایا کمکم کن بیشتر در این افکار باشم

خدایا کمکم کن قوانین رو بیشتر تکرار کنم که بیشتر توی ذهنم باشن تا بهتر درکشون کنم

خدایا کمکم کن عادت های خوبم رو تقویت کنم مثل تکرار قوانین برای خودم و همچنین عملکردم بر اساس این قوانین

خدایا کمکم کن که بتونم تمام نتایج رو بعد از تغییر فرکانس هام به یاد بیارم تا انگیزه ای بشه برای ادامه دادن

وقتی که من روی یه چیز کار نمیکنم این نیست که درست بمونه

هر روز من باید روی خودم کار کنم هر روز

دلم میخواد امروزیک اهرم رنج و لذت در مورد این موضوع برای خودم بنویسم و بخونمش

الان این کار انگار بهم الهام شد که من باید اهرم رنج و لذت بنویسم از اینکه اگر هر روزی روی خودم کار نکنم چه اتفاقاتی رو برای خودم به وجود میارم و اگر هر روز کار کنم چی میشه مثلا تا 5 سال آینده

حتما مینویسمش

شاید هم در کامنت بعدیم که احتمالا روی فایلی از سفر به دور آمریکا باشه اهرم رنج و لذتم رو بنویسم که بمونه برام اینجا

خدایا شکرت

خدایا چقدر اون فضای روبرو زیباست خورشیدم دقیقا اون روبروست و در حال غروب کردنه خیلی صحنه ی زیبایی رو خلق کرده من عاشق اون روبرو هستم

ساده سازی همه چیز

من شما رو همیشه تحسین کردم برای اینکه واسه همه چیز دنبال سادگی و راحت تر شدن و بهتر انجام دادنش هستید این خیلی عالیه و خب باور بسیار خوبی رو ایجاد کرده که همیشه هم هدایت میشید به سمت ساده تر انجام دادن کارها

واقعا ایده ها و فرصت ها هر روز داره بیشتر وبیشتر میشه

چقدر ما ایده میتونیم بدیم توی کسب و کارهای مختلف که باعث ثروتمند شدنمون بشه ، اگر که اون کاری که داریم انجام میدیدم رو باعشق و علاقمون انجام بدیم و همیشه فکر کنیم و همیشه فکر کنیم،

چطوری از این بهتر؟

چطوری از این راحت تر؟

و ایده بدیم ، مطمئن باشید که خیلی زود به جایی میرسید که ایده هایی میدید که کارها رو راحت تر میکنه ، افراد هم هزینشو پرداخت میکنن و میخرن

که هم باعث ثروتمند شدنمون میشه هم باعث گسترش جهان هستی میشیم

خدایا شکرت من با این صحبت استاد که در مورد انجام کار مورد علاقه هست و فکر کردن به بهتر انجام دادن اون کار و راحت تر انجام دادنش هست یاد خودم افتادم

خیلی خوبه که آدم از سردرگمی دربیاد و بدونه دقیقا کدوم کارو واقعا دوست داره

من نمیدونم که چرا نمیتونم متوجه بشم که چی رو دوست دارم و میدونم یک ایرادی در من هست ، چندین بارهم تلاش کردم شایدم تلاشم اشتباه بوده اما میدونم باید سعی کنم همین کاری که انجامش میدم رو با لذت انجام بدم و احساسم خوب باشه و به خواستم فکر کنم

من خیلی کار های مختلفی رو تجربه کردم و تو دلشونم رفتم واسه انجام دادنش

شرایطی توی خونه ما هست که الان چند روزیه کمتر شده خداروشکر ولی از زمانیکه به یاد میارم این موضوع بوده و اونم دعواهای شدید پدر و مادرم همونجوری که استاد از شرایط خونه خودشون میگن که همه همسایه ها دیگه میدونستن اینجا هر روز دعواست شاید عدم تمرکز و تکرار بی خوابی و یهو بیدار شدن از خواب از صدای دعوا باعث این موضوع شده که بازم مشکل از منه که این شرایط رو دارم تحمل میکنم که انشالله برنامه ای براش دارم در راستای علاقه ای که زیاد واردش نشدم تا الان

یعنی من عاشق سفر هستم و تجربه کردن دنیا

برای همین میخوام این کارو در اولین فرصت با شرایط فعلیم که هیچی هم ندارم انجام بدم ولی میدونم اگر من نگاهم فقط به خداوند باشه و تمرکزم رو روی جایی بذارم که حسم خوب باشه آروم آروم هدایت میشم به جایی که این علاقه ی من که سفر کردن و تجربه کردن هست تبدیل بشه به یک شغل یا کاری که من الان نمیدونمش گرچه آدمی هستم که بسیار مطالعه کردم توی حوزه کارهایی که در سفر میشه انجام داد اما من فقط میخوام سفر کنم و میدونم خدا یه دری باز میکنه

خدایاشکرت

خدایا شکرت واقعا شیشه ها تمیز و عالی شدن من زندگی شما استاد و مریم جان رو خیلی تحسین میکنم

از تک تک رفتار هاتون کلامتون الگو برداری میکنم

و خواسته در وجودم ایجاد میشه با دیدن شما عزیزان

با دیدن سفرهایی که میرید با فایل هایی که به خاطر لذت خودتون میگیرید و با ما به اشتراک میذارید

من میخوام برم باعشق یک اهرم رنج و لذت دقیق و خوب رو بنویسم و انشالله در کامنت بعدیم روی این سایت هم قرارش میدم و با قدرت حرکت میکنم

من الان شغلی دارم که در کنار برادر بزرگم هستم که کارش فروش سنگه که مدتیه فقط توی بحث صادرات فعالیت میکنه

و سود اکثر کارها 500 میلیون یا حتی میلیاردیه و از این کار پول بسیار خوبی داره میسازه که من دلیل این نتایج رو باورهای خوب داداشم میدونم و اینکه تمام آدمای دوروبرش ثروتمند هستن

و من نمیخوام الان نکات منفی ای که توی این کار هست رو در موردش صحبت کنم اما میدونم هر چی که هست به خاطر خودمه و تمرکزم

اما من آدمی نیستم که بخوام برای کسی کار کنم حتی برادرم که عاشقانه دست بسیار بسیار ارزشمندی از دستان خداوند در زندگی من بوده و همیشه از همه لحاظ به لطف خدا حمایت همه جانبه از من کرده و میکنه ، نمیدونم دیدگاهش چیه در مورد خدمت کردن هاش

اما میدونم دیدگاه من اینه که روی یک هزار تومنی و حتی یک حرف داداشم حسابی باز نمیکنم و تنها روی خدا حساب میکنم و واقعا این تلاشم بوده ، خیلی وقته که این تلاشم بوده

برای همین میخوام که آزاد باشم و اون کاری رو که دوستش دارم انجام بدم سفر و تجربه دنیا و دیدن بیشتر همه جا

میدونم یه روز این کامنت ها به من کمک میکنه که به یاد بیارم کجا بودم چه شرایطی داشتم چقدر میتونستم از کاری که مورد علاقم نیست و ظاهرشم اینه که خوب درآمدی داره و میتونم پول های خفن بسازم اما ترجیح دادم اون کاری رو بکنم که بهم حس خوب میده

شایدم چون باورهای ثروت خوبی ندارم هی خودم نمیخوام این کارو انجام بدم واقعا نمیدونم ، و هی خودم میخوام با دست خودم پس بزنم این نعمت ها و فرصت رو

اما میدونم رفته رفته درک میکنم و نیاز به مشورت با احدی ندارم جز توکل کردن بر خدایی که هر لحظه داره باهام حرف میزنه

و الگوم حضرت ابراهیمه که هیچ کسی رو نداشت جز اصل کار ، خداوند

و اون براش کافی بود که امیدوارم خداوند کمکم کنه ، گوشم رو شنوا کنه برای شنیدن بهتر الهامات و هدایت هاش چرا که من بنده ی اونم و تنها وظیفم اینه که حال کنم و لذت ببرم

و سعی کنم فقط به خودش توکل کنم و دل ببندم و سعی کنم اتفاقات خوب پس از تنها توکل کردن بر خودش رو به یاد بیارم که هی بیشتر باورش کنم و هی بیشتر باورش کنم

مثلا دقیقا 6 سالگیم که از ارتفاع افتادم پایین و خودمم یادم نمیاد اما ضربه مغزی شدم سرم ترک برداشت و به شدت تشنج میکردم و هیچ امیدی بهم نبوده که زنده بمونم اما

فقط یک شب در بیمارستان بودم تمام آزمایش های یک روز بعد از بودنم داخل بیمارستان هیچ اثری از شکستگی و ترک رو دیگه نشون نمیداده و منم خوب خوب شده بودم در عین نا باوری همه دکتر ها

کی اینجا با من بوده

دعای مادرم ؟ اشک های پدرم؟

نه بابا اینا هم خودشون گیر یکی دیگه ان و هیچ کاری ، هیییییچ کاری ازشون برای من بر نمیاد

فقط خدا فقط اون منو نگه داشت که دلیلش رو هم دقیق نمیدونم چون باز هم تو زندگیم بهم این لطف رو کرده

سال 88 تصادف کردم با موتور از داخل کلیه و طهال و بخشی از کبدم له شده بوده و خیلی چیزای دیگه هم آسیب دیده بوده 10 ساعت اتاق عمل بودم و 4 تا متخصص بالا سر من بودن ، هرچی قابل درست شدن بوده درست میکنن هرچی هم نه میریزن بیرون مثل کلیه راست و طهال و بخشی از کبدم و منو میفرستن آی سی یو بعد مجدد به علت خون ریزی شدید داخلی میبرن اتاق عمل سطح هوشیاری رو 2 بوده اینجا داخل اتاق عمل به مدت 10 دقیقه میمیرم و اهیا هم نمیشم و خب دکترا هم میدونستن که من موندنی نیستم اما در عین ناباوری همه بر میگردم که بعد از خوب شدنم و سرپا شدنم تمام پرسنلی که منو میشناختن موقع دیدنم میگفتن ما مو به تنمون سیخ میشه که تو رو میبینیم که زنده هستی و خداروشکر خدا نگهت داشت ، و البته که 3 روز شکم من باز بوده و 60 واحد خون دریافت میکنم ولی خون ها همش میرفته بیرون تا اینکه به لطف الله بند میاد

خلاصه من اینجا که به شدت اوضاع بدی بوده میمونم

کی منو نگه داشت؟

چرا منو نگه داشت؟

نمیدونم چرا نگهم داشت اما میدونم کسی جز خداوند چنین توانایی نداره

و دلیل این لطف رو هنوز نفهمیدم اما من آدم خیلی متفاوتی شدم از بعد اون تصادف

شاید کم کاری از خودم بوده که زیاد دنبال دلیل موندنم توی این دنیا نگشتم اما به طرز خیلی خاصی همیشه مورد لطف خدا قرار گرفتم

پس من میتونم با به یاد آوردن این حد از لطف خداوند نسبت به خودم رابطه ام رو بهتر کنم

و الهامات رو بهتر دریافت کنم و خودم رو برسونم به مداری که گوشم شنوا تر بشه

خدایا ممنونم ازت که همواره همراهم هستی و هدایت و حمایتم میکنی

کمکم کن توی ادامه ی این زندگی که بارها خودت بهم مجدد بخشیدیش و لطف کردی که بیشتر بمونم داخلش، به درک بهتری از خودم برسم ، خودم رو بهتر و بیشتر تجربه کنم ، و تنها رسالتی که به نظرم هر آدمی هم همین رسالت رو داره به نحو احسن انجامش بدم و فقط لذت ببرم و احساس خوبی داشته باشه

چون داشتن احساس خوب یعنی به جا آوردن بندگی تو

و اما من میدونم انسان بسیار بسیار بسیار بزرگی میشم همیشه اینو میدونستم حتی توی بچگیم

خدایا شکرت