سریال زندگی در بهشت | قسمت 10 - صفحه 30

به نام خداوند مهربان

سلام استاد عزیزم

سلام بر مریم شایسته و همه دوستانم

الهی شکر که دوباره چشمان من بینا شدن برای دیدن زیبایی ها و صدق بلحسناها

یارب شکرت که دوباره روزی من کردی بیام و ایمان و عمل صالح رو ببینم

دمت گرم استاد خوبم مردعملگرا

چند روزی بود که در حالت فرکانسی مناسبی نبودم و باید کنترل ذهن نیکردم و بلخره از اوت حالت اغما بیرون اومدم و بعد خداوند اومد و من رو بغل کرد و نذاشت تو جوب بمونم

و الا به لطف خداوند مهربان روز زیبایی برام شروع شده

یعنی تا همین ی سالت پیش شیطلان داشت بازم نجوا میکرد که امروزم رو هم درگیر کنه اما خداروشکر با قدرت سپاس گذاری شروع کردم و بعد اومدم سر نشانه من در این فایل زیبا

از اون طلوع افتاب زیبا که تا عمق خونه اومده بود و داشت میگفت با من باشی پرت میکنم مثل این نور که تا عمق خونه اومده

و بعد استاد که داره بازم روی تمیزی و بهبود محیط خونش کار میکنه و میگه ببین باید همیشه روی بهبوددکار کنی کار نکنی میارتت پایین دنیا

این 10 تو خیلی پیاده روی میکردم به حدی که گفتگوهای من و خدا زیاد شده بود

خیلی زیاد اما این دوسه روز اخر ادمای دورم هم شده بودن شیطان و اونام قوت میبخشیدن به این نجواها

یعنی طوری شده بود که رفته بود یار جمع کردن اما همون روزایی که خوب حرف میزدم و با خدای خودم صحبت میکردم ی جور دیگه دنیا رو دیدم و اون روزا اون قدرت فرکانس ها کار خودش رو کرد و من پیروز این ماجرا شدم

و نمیدونم بگم سربلند اما خدا همه کار کرد همه کاری برام کرد اعتبارش با خدا به خدا که من کاری نکردم فقط با اون حرف زدم

واقعا وقتی روی بهبود در کارت در باورهات افکارت کار میکنی خداوند دستانش رو میاره و همجوره کمک میکنع واقعا الهی شکر چون اگه هدایتم نمیکرد از گمراه شدگان بودم از نابود شدگان

الا برای مسئله ای هم که بوجود اومده بازم ازش هدایت میخوام و میخوام که خودش راه رو برام باز کنه و هدایتم کنه

و میریم سراغ فایل

استاد گفتن از این راحت تر هم میشه اره میشه مثل همین شلنگ ای

موضوع ی شکایت بود ی اختلاف

که تمام حساب های من مسدود شده بود سند محل کارم هم داشت به سمت بازداشتی میرفت اما به لطف خداوند با ی سری باورها و حرف زدن با خداوند همه چی اوکی شد به لطف خدا

همه میگفتن توام شکایت کن توام جبهه بگیر جنگ کن اره اما من تو این موضوع گفتم نه من نباید بجنگم

من باید اروم باشم من باید خیلی ارامش خودم رو حفظ کنم

این دو سه روز اخر ی کارایی گردم که دهن خانوادم رو ببندم اما اقدامی نکردم برای شکایت و به خداوندی خدا طرف مقابل من اومد و خودش رفت شکایتش رو پس گرفت حساب های منو ازاد کرد

و الا هم خیلی حالم خوبه خیلی خداروشکر

از اینجا به بعدشم میخوام که خداوند هدایتم کنه من باید توجه خودم رو ببرم به سمت زیبایی ها تا اون خودش منو هدایت کنع

این مهم ترین کار منه به قول قران که محمد تو فقط کنترل ذهن کن اونا خودشون میان کلید کعبرو میذارن در اختیارت و اومدن و اصلا کلید مکه رو به محمد دادن

چه برسه یه کعبه

فایل روی خدا حساب باز کن فقط به خدا چنان کاری با من کرد که چه ایمانی در من به وجود اورد کیف کردم

و حال من بسیار بسیار خوبه

و میشه راحت به خواسته رسید فقط کافیه از خودت بپرسی و خداوند هم درها رو باز میکنه

راها بهت گفته میشه چطوری نمیدونم اما میدونم که میشع

این روزای اخر اگه خدا نبود من مرده بودم بخدا قسم

فقط بخاطر نجواها

استاد تحسین میکنم این رابطرو که باهم و هم پای هم عاشقانه دارین زندگی میکنن و ادامه میدین انقد قشنگ

دمتون گرم واقعا عالیه

و الهی شکر برای این خونه بهشتی این خونه که روی دریاچه ای به این زیبایی و ثروتمندیه

الهی شکر عنکبوت ثروتمند هم داریم پسر ببین نمود ثروت همه جا هست همه جا زیباست الهی شکر

واقعا شکر خدای مهربان رو که استاد شده راهنمای زندگی من وگرنه باید راهی که همه میرن و سخته رو میفرتم به خدا قسم و مثل گیجا دور خودم طناب میکشیدم الهی شکرت خدای من

من لایق اسانی هستم لایق این هستم که بشینم روی دوش خداوند و سوت بزنم و لذت ببرم مثل استادم

الهی شکرت بار الها خودت راهنمای من باش خودت راه رو برای من باز کن

و در اخر هم عکس بعد عمل و نتیجع شد این که برق کار چشمای خانم شایسته رو گرفت و گروه سرود قورباغه ها تنگ غروب داشتن مینواختن اونم به چه زیبایی دمتون گرم

یعنی عاشق اینم شب بشینم لب اب و صدای قورباغه هارو بشنوم تو تاریکی شب

بچه بودم میرفتم دهات خودمون و از صبح تو اب رودخونه در حال ماهی گرفتن و بعد تا عصر ت. اب دقیقا الا برام تداعی شد اون صدا اون دم عصرا یا شبا که دیر میرفتیم خونه

خدایا مرسی که کنار مایی و نگهدارن همه این جمع فرکانسی الهی شکرت

در پناه حق شاد سالم سلامت و ثرونمند باشید