سریال زندگی در بهشت | قسمت 101 - صفحه 3
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/11/abasmanesh-22.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2020-11-24 07:47:582024-02-14 06:27:05سریال زندگی در بهشت | قسمت 101شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
خانم شایسته چجوری ازت سپاسگزاری کنم بخاطر این حرفهای ناب و ارزشمندی که از دهان این مرد بزرگ بیرون میکشی … صد البته که جهان داره به درخواست خیل عظیم آدم هایی پاسخ میده که مثل من میخواند فکر استاد را بخونند … همیشه گفتم خدایا استاد میخواد فکر تو را بخونه ولی من در این جایگاهی که هستم درخواستم اینه که فکر استاد را بخونم چون میدونم فکر استاد حاوی فکر خداست ، حاوی شجاعت ، حاوی جسارت و جسارت ، حاصل شجاعته و چقدر من عاشق شجاعتم ، عاشق غلبه بر ترس ها و نگرانی ها چرا که نگرانی در نتیجه ترس بوجود میاد و منشأ ترس ها و نگرانی ها ، خود ما هستیم و ما چیزی نیستیم جز باورهامون و من میخوام هزار بار این فایل را گوش کنم تا شجاع بشم … ترس ، ریشه خیلی از نشدن ها و غیر ممکن بودن هاست …
خدایا من میتونم در مورد این فایل دفترها بنویسم …
اصلا با همین فایلِ یک ساعته میشه عزت نفس را به اندازه یک دریا وسیع کرد …. بخدا من احساس می کنم با این فایل ، قد کشیدم … پرواز کردم … میشه با این فایل اندازه خودمون را خیلی بالا ببریم … استاد توی دوره عزت نفس میگند وجود اون مشکله مهم نیست ، مهم اندازه ماست ، کسی که کل اندازه ش ، عدد ۲ هست ، از پس مشکلی به اندازه ۳ برنمیاد ولی اگر اندازه ت ۱۰ باشه ، براحتی از پس مشکل شماره ۲ برمیای و بنظر من این فایل اندازه آدم را بزرگ میکنه … وابستگی های خوره گونه را برات مشخص میکنه ، رهات میکنه … از دام وابستگی ها و عجز ها و درماندگی هایی که حاصل محبت های بیمار گونه هستند آزاد ت میکنه …. شجاعت را می پرستم …. استاد دوستت دارم … استاد تو از من مادر که نه ، تو از من آدم ساختی ….
در دوره عزت نفس یک چیزی داریم به اسم تأثیر جسم بر ذهن که میایم به جسم مون طوری قدرت میدیم که ذهن مون را متأثر از تغییر عمدی فیزیک مون بکنیم ولی من هیچوقت نتونستم این تمرین را بطور مستمر انجامش بدم چون عزت نفسم خیلی پایین بود و اون ذهنی که در ضعیف بودن خیلی قوی عمل میکرد همیشه پیروز میشد و عنان جسم را می گرفت ولی امروز من در حالیکه این فایل را گوش می کردم رفتم سر کوچه خرید کنم و ناخودآگاه وقتی استاد داشت در مورد اون شخصی که تهدیدش کرده بود حرف میزد ، من چنان قدرتی توی رگهام حس کردم که از زیر یک ساختمان تاریک نیمه کاره که چندتا کارگر داشتند داخلش کار میکردند رد شدم و من بی اختیار و تحت تاثیر حرفهای استاد این کار را کردم چون همیشه از اینجور ساختمون ها که داخل شون تاریک و خلوته و کارگرها توش هستند می ترسیدم ، وقتی به خودم توجه کردم دیدم سینه م را جلو دادم و راست و محکم دارم راه میرم و تا الان که بعد از ظهر شده من اصلا نمیتونم اون حس قدرتمندی که از صبح توی رگهام جوشید را نادیده بگیرم … استاد من دقیقا دارم اون تمرین عزت نفس یعنی تأثیر جسم بر ذهن را ناخودآگاه انجامش میدم و کیف میکنم …. همیشه می گفتم چرا من نمی تونم بطور دائمی فرم فیزیکی یک آدم با عزت نفس بالا را داشته باشم و با این دو تا فایل پاسخ های استاد به سوالات خانم شایسته متوجه پاشنه آشیلی در خودم شدم که در تمام زوایای زندگیم ریشه کرده و عین یک میوه گندیده ، خیلی از میوه های دیگه را هم آلوده کرده و به هرجایی که تونسته نفوذ کرده و نابود کرده …. و اگر ریشه پاشنه های آشیل مشخص بشند و از ریشه درمان بشند خدایاااا آدم پرواز میکنه … آدم قدرت می گیره … آدم عنان زندگی را به دست میگیره … و در مورد من ترس و نگرانی و دلشوره چیزی بود که باید از اساس حلش می کردم …. و من خواستم که رشد کنم و از اون جا که جهان با رشد دادن آدم ها ، خودش را رشد میده منو در مدار پاسخ های استاد قرار داد که هر کلمه ش و هر ذره ش برای من در حکم الماس می مونه … من آرزو داشتم که نترسم و حالا حس می کنم درصد قابل توجهی از ترس هام برطرف شدند و خیلی دلم می خواد روی این موضوع کار کنم چون ترس ، یک چیزیه که همین جور تکثیر میکنه خودش را و در همه جای زندگی رخنه میکنه … وقتی به خودت میای میبینی از هرچیزی می ترسی و هر بادی میتونه تو را بلرزونه … نمیدونید من از چه چیزهایی رها شدم …. من هرچقدر روی خودم کار می کردم حس می کردم یه چیزی هست که منو به عقب می کشه ، همش می گفتم چرا من اونجور که می خوام پیش نمی رم ، چجوری جلو برم ، چه باوری ایجاد کنم که منو جلو ببره تا اینکه متوجه شدم دوتا از بچه هام کمی مشکل ترشح تیروئید پیدا کردند ، اونجا بود که فهمیدم چقدر ضعیف هستم …. خدا میدونه که من چه حالی داشتم … و واقعا از اون حالت های خودم حالم بهم میخورد … واقعا از خدا خواستم که هدایتم کنه و بهم قدرت بده … از دلشوره خسته شده بودم و درخواست قدرت کردم یعنی تا اون تضاد پیش نیامده بود من هرجوری بود با ترس ها و نگرانی هام کنار میومدم مثلا با تلفن زدن دلشوره م را برطرف میکردم یا می گفتم فقط از فلان مغازه که من بهش اعتماد دارم خرید کنید یا فقط از فلان مسیر مدرسه برید حتی یادمه یه بار زنگ زدم مدرسه ، گفتم دخترم رسیده یا نه بعد معاون شون گفت یعنی شما هرروز میخوای زنگ بزنی ببینی بچه ت رسیده یا نه !!! و خلاصه یه جوری با دلشوره های بیمارگونه م کنار میومدم که تقریبا این ترس ها به تمام مسائل زندگی م تسری پیدا کرده بودند ولی این بار آخری که در مورد سلامتی بچه ها بود واقعا زمین خوردم ، با اینکه مسأله خیلی کوچیکی بود ولی اندازه من خیلی کوچیکتر بود …. به هر دری میزدم که این ترس را برطرف کنم انگار یکم بهتر میشدم اما دوباره اون جون می گرفت و بر من غلبه میکرد تا اینکه کم کم با فایلهای استاد و دوره کشف قوانین بهتر شدم بخصوص جلسه دوم این دوره که استاد میگند یک فکر قدرت چندانی نداره ولی باور مثل مشعل همیشه چراغ مسیرت را روشن نگه می داره و من تازه فهمیدم که من با افکار لحظه ای میخواستم بر ترس هام غلبه کنم که تأثیر چندانی نداشت و من هدایت خواستم که باور بسازم و نتیجه ش این دو تا فایلی بود که روی سایت قرار گرفت و استاد با پاسخ های خودش باورهای بنیادین منو تغییر داد …و قبل از اون ، یعنی زمانی که خیلی نگران بچه هام بودم صفحه نشانه را باز کردم … فایل به کبوترها غذا ندهیم اومد … گوش کردم … استاد گفت گاهی بذارید بچه تون زمین بخوره و پاش خون بیاد … زخمش خوب میشه اما روح بچه بزرگ میشه و یاد میگیره که با تضادها چجوری برخورد کنه … و استاد من خودم هم بزرگ شدم … عجب فایل خوبی بود ، انگار من با اون جمله تو از بدنه وابستگی ها کنده شدم …. راست میگی … کنترل شرایط فقط ما را از پا درمیاره … زندگی کنیم … برای خودمون ، نه برای بچه هامون …. امروز عاشق خودم هستم چون تسلیم ترس نبودم … مشرک نبودم … حتی داد زدم … عالی عمل کردم … من نمی ترسم … خدایا شکرت
سلام به روی ماهتون استاد عزیز و خانم شایسته عزیز
خدایا شکرت که این سریال درست میشه وما نگاه میکنیم کلی باورمون عوض میشه کلی دیدمون نسبت به زندگی عوض میشه اصلا این سریال یه حال دیگه به آدم میده تو شرایطی که تو ایران اکثر خانواده ها خونشون که میری همش سریال جم تی وی و سریال های ماهواره ای نگاه میکنن واقعا بعضی موقعا فکر میکنم میگم این سربالا چی دارن که اینا نگا میکنن همش باورای اشتبا همش خیانت همش چشم و هم چشمی اصلا یک وضعیه ک نگو….(البته اینم بگم من اصلا تلویزیون نگا نمیکنم ب هیج عنوان از موقعی ک با استاد آشنا شدم)
حالا کار به اینا ندارم ولی استاد نمیدونم چجوریه اکثر خصوصیات و ویژگی هایی که دارین منم همونارو خدایی دارم و خیلی ذوق میکنم که منم اینجوری هستم همین جسور بودن و جسارت داشتنو واقعا منم دارم خیلیا هم بهم میگن ک ادم نترسی هستی و ی ویژکی دیگه هم اینکه هیچ وقت توی حاشیه امنیت خودم نموندم همیشه موقعی که شرایط خوب بوده مکان و جامو عوض کردم در اصطلاح همیشه تو اوج خدافظی کردم
اره خیلی خصوصیاتم شبیه شماست
و یک بحث دیگه که خیلی دارم تو کامنتا میبینم اینه که میگن استاد چرا خانوم شایسته نمیاد جلو دوربین و خودشو نشون نمیده و اینا
در کل ما آدما نمیدونم چرا دوس داریم تو همه چیز فضولی کنیم و سرک بکشیم توی کار دیگران ولی جدا از اینا بنظر من اینم باز برمیگرده به همون تکامل که شما توضیح میدین خانوم شایسته اولا براش مهم بود که من بیام جلو دوربین مردم چی میگن یا شاد خانوادم چی میگن و اینا ولی چون الان تکاملشو طی کرد و دیگه براش مهم نیس که کسی چی میگه واینا و خلاصه توی مکان و زمان مناسب جلوی دوربین ظاهر شدن ….
همیشه خدا رو شکر میکنم که هنوز زن نگرفتم
چون هم سن وسالای من همشون زن گرفتن و به من میگن چرا زن نمیگیری یا خانواده میگن
به این خاطر خدارو شکر میکنم چون دارم رابطه ی شمارو میبینم و خیلی خوشحال میشم چون اصلا همچین رابطه ای ندیدم دیگه الگو برداری میکنم و میخام منم توی رابطه با همسرم همچین چیزایی رو تجربه کنم و مثل شما رفتار کنم چون واقعا شما از هر نظر الگو هستی …….عاشقتونم
خدایا به همه ی ما آرامش و ثروت و خوشبختی بده…آمین
سلام به خانواده وسیع وعزیزم
این فایل واقعا جذب من بود چون خیلی خیلی دوست داشتم که فرصت داشته باشم با استاد بشینم ویه بحث ساده وخودمونی داشته باشم در مورد تجربیات گذشته ایشون واینکه اجازه بدم خودش در مورد تجربیات بدیع وجسارت آمیزش در گذشته صحبت کنه ومن هم بخندم وتحسینش کنم وواقعا این فایل همونی شد که میخواستم.بدون هیچ موضوعیت خاصی فقط باهم گپ دوستانه ای بزنیم چون توی این گپهای دوستانه خیلی شخصیت طرف رو بهتر میشناسی ودر مورد آزمون وخطاهاش وجرات وجسارتهاش واحساسهایی که در اون موقعها داشته بشنوم .واقعا گپ دوستانه وجالبی بود ممنونم استاد عزیز ومریم همیشه شادان که زمینه این گپ رو فراهم کرد.
استاد واقعا تحت تاثیر اون حرفت قرار گرفتم که اگر من اشتباهی اون هواپیمارو میزدم وباعث سقوطش ومرگ ۱۷۰,۱۸۰نفر میشدم زیاد خودمو سرزنش نمیکردن, الان خیلی بهتر شدم شکر خدا ولی من آدمی بودم که همیشه برای همه چی حتی چیزایی که اصلا به اشتباه من ربطی نداشت خودمو سرزنش میکردم وبارها تکرارش میکردم این تاسف رو,واقعا جرات وجسارتت رو در بخشیدن خودت تحسین میکنم مطمئنم که اینطوری خیلی راحت میتونی از اشتباهات وخطاهای دیگران هم بگذری وببخشیشون ,چون خودمم این حالت بخشیدن دیگران رو الان خیلی بیشتر دارم تجربه میکنم.خدارو شکر
رفتارت با پیک موتوری رو واقعا تحسین میکنم وافق دید جدیدی رو در مورد ظلم وترس پیدا کردم.
چقدر از بچگی هدایت رو دنبال کردین که یک تنه با ۱۵ نفر قشنگ وبا خیال راحت روبرو شدین.واقعا احسنت.
این یکی دیگه باورش برام خیلی سخته که تو۶سالگی با دوچرخه رفتی خارج از شهر وراه آهن رو دیدی واکتشاف کردی.واقعا که چیزی غیر از هدایت الهی هدایتگر وحامی شما نبوده.الهی شکر برای ایمان این بچه شجاع والهی.توراهنمایی همچین کارایی کردین😂😂😂واقعا که قابل تحسین وپردل وجرات هستین.
وچه درس بزرگی در مورد سفر ومسافرت اینکه هر جایی میرم برم واکتشاف کنم وتجربه کنم وتمام گوشه وکنارها وسوراخ سمبه های همه جا رو بگردن وببینم ولمس کنم هر چند تنها باشم وهر چند که هیچ آشنایی با اون محلها نداشته باشم اونم با هر امکاناتی که دم دستم هست ,حتما این تجربه رو به زندگیم اضافه میکنم.
رفتن وهجوم بردن تو دل ترسها وتهدیدها واقعا که رفتاری پیامبر گونه هست مهم نیست که ترس چقدر بزرگه,از طرف کیه,چقدر منطقیه,چقدر میتونه آسیب زننده باشه با ترسی که تو دلشون بوده ترس وتهدید رو درهم نوردیدن ورفتن تو دلش وجونشون رو در دست داشتن ورفتن,حاضر بودن بمیرن اما تو ترس وتهدید زندگی نکنن.چقدر آموزنده وچقدر شایسته الگو برداری وچقدر ایمان رو میشه توش دید واینکه اینها حتی از مرگ هم نمیترسیدن واستاد هم مصداق بارز این رفتار وشخصیت شجاعانه است واقعا تحسینت میکنم استاد عزیزم وبهت افتخار میکنم.
گاهی میگم من خودم از مرگ نمیترسم ولی به خاطر خانواده وعزیزانم نمیخوام بمیرم چون اونا از مرگ من خیلی ناراحت میشن وزندگیشون تا آخر براشون جهنم میشه.ولی پیامبران واستاد وکسان دیگه که این کارو کردن هم همین شرایط رو داشتن واین دلیل تراشی از نبود ایمان کافی نشات میگیره واین حرفها واقعا ایمانم رو قویتر وراسختر کرد وبه عبارتی این فایل خیلی منو جسورتر کرد.الهی بینهایت شکر
با تمام وجود خوشحالم که اییین همه شهر وکشور وقاره رو گشتین وایییین همه تجربه دارین واقعا چقدر عالی وقابل تحسین ,الهی شکرت
مریم جان از شما هم بخاطر سوالات خوبی که پرسیدی بسیار سپاسگزارم❤❤❤❤❤
سلام به استاد وخانم شایسته عزیز
چقدر سوالات خوب و برای من کاربردی بود
جریان هدایت وتوضیحات استاد…
درکل من اولین فایلی که از استاد شنیدم وبه دلم نشست بعد آمد عضو سایت شدم درمورد هدایت بود که بار ها بارها گوش دادم
وقتی جریان هدایت واز زبان استاد میشنوم خیلی لذت میبرم من کلا همیشه رابطه خوبی با خدای خودم داشتم بهاش در طول روز حرف میزنم نامه مینویسم وقتی خسته میشدم وقتی دلم میگرفت مشکلی واسم پیش میآمد باخدای خودم حرف میزدم آنقدر حرف میزدم تا اروم بشم همیشه وقتی برای کاری سر دوراهی بودم میگفتم خدایا به نشونه بفرس من بدونم کدوم برام بهتره ولی خوب اونموقعه این آگاهی و نداشتم که خدا واقعا هدایت میکنه یا نشونه هاش و میگه به من الان که حرف های استاد میشنوم و قانون هدایت که ازش حرف میزنه میگم ببین این قانون درجهان هست که خدا بندهاش رو هدایت میکنه من اگر تا حالا هدایتش و درک نکردم به خاطر ایمان ضعیفم هست و واقعا استاد تحسین میکنم بخاطر ایمان قشنگی که دارن
تو جریان هدایت خیلی دارم سعی میکنم روی خودم کارکنم وهمین دیشب بود یه اتفاق جالب واسم افتاد وجریان ازاین قراربود که….
مامانم یه لیستی به من داد که برای خونه خریدکنم خب من ازخونه زدم بیرون و درحالی که فایل استادم تو گوشم بود گوش میدادم از خونه که زدم بیرون گفتم خدایا خودت هدایتم کنم ومسیرو ادامه دادم همه خریدها انجام شد موند آخرین خرید که باید میرفتم سوپری جریان هدایت من اینجوری بود که گوشیم درواقع فایلی که گوش میدادم قطع کردم گوشیم گذاشتم کیفم وارد مغازه که شدم به محض ورودم چشمم به یه بسته افتاد که دست مشتری بود ومیخواست بره سمت صندوق همون لحظه به ذهنم خطور که اینم واسه خونه بخرم فکرکنم تموم کرده باشیم بعد رفتم لیست مامان تهیه کردم واینجای کار من مهم هست که درخریدن اون چیزی که به ذهنم خطور کرده بود مقاومت کردم گفتم خوب اگرلازم بود حتما تو لیست بود خریدم کردم امدم سمت خونه وارد آسانسور که شدم گوشیم بیرون آوردم دیدم مامان زنگ زده اره هدایت درست بود ولی من مقاومت کردم و ازش ردشدم مامان گفت زنگ زدم بگم فال چیز بخری همونی که خدا هدایت کرد ومن نخریدم مقاومت کردم همون موقعه یادم به حرف استاد افتاد هدایت میشویم و لی من ایمان ضعیف بود و درمقابل هدایت مقاومت نشون دادم چه بسا که در کارهای مهتر زندگی ما ازاین دسته هدایت ها هس ما مقاومت میکنیم و ازش رد میشیم وفراموش میکنیم حتی مثال های استاد قابیل و ابراهیم خیلی واسم جالب بود
وسالی که شایسته عزیزپرسیدن چجور انقدرشما جسور هستین و داستان وها خاطرات استاد واسم جالب بود
وباید روی این زمینه در خودم خیلی کارکنم چون همیشه دوست داشتم چیزهای جدید تجربه کنم واین واقعا به یه جسارت نیاز داره وکارکردن روی ترسها وباورهامون
ویه چیز دیگه این فایل که واسم جالب بود انتخاب یه مسیر طولانی برای خرید که همین خرید تبدیل بشه به تفریح ولذت بردن یعنی یاد بگیریم کارهای روزمره و ضروری زندگیمون وتبدیل کنیم به یه لذت برخلاف چیزی که ما همیشه فکرمیکنیم باید یه فرصت پیش بیاد آخر هفته ای تعطیلی که بتونین تفریح بریم مهمونی بریم خلاصه یه کاری کنیم که لذت ببریم نه با دیدن این فایل من یاد گرفتم که ازهمین کارهای ضروری روزمره زندگیم لذت ببرم حتی یه چایی دم کردن ساده…..
شاد سلامت ثروتمند باشین
ممنون از استاد وخانم شایسته عزیز که درس زندگی به ما میدن زندگی که یکبار بیشترترار نمیشه
وسپاس گذارم از خداوند که من دراین مسیر هدایت کرد
زندگیتون سرشاراز زیبایی ها
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
استاد گرامی سلام
خانم شایسته عزیز سلام
دوستان عزیز سلام
سلامی به اندازه یک دریا آگاهی
خدای من خدای بزرگ من داری با ما چه میکنی
من اگر خودم هزاران فایل را در مورد هدایت گوش می کردم و کل قرآن را می خواندم و یا هزاران کتاب دیگر را می خواندم به اندازه ای که همین چند دقیقه اول این فایل برای من در مورد زبان هدایت روشنگر بود نبود هیچ چیز دیگه ای نمی تونست اثر داشته باشد.
خدایا شکرت 🙏🏻🙏🏻🙏🏻
استاد شما در قدم هشتم در زمینه هدایت و جریان هدایت و اینکه جریان هدایت به تو می گوید که یک کار عملی را باید انجام دهید خیلی خیلی خوب مثال زدید اما انگار مدار من هنوز به حد کافی رشد نکرده بود و با اینکه فایلهای شما را بارها و بارها گوش می کنم تا حدی که بعضی از مواقع تیکه کلامهای شما و یا حتی جای سرفه کردن و یا سایر موارد را در ذهن خودم به یاد می آورم ولی باز هم بازهم آن گره ها باز نشده بود در مورد هدایت و زبان هدایت و اینکه چه چیزی هدایت است و چه چیزی نیست و …
اما در آخر فایل ۱۰۰ و ابتدای این فایل دیگه زدی اون زنگ آخر را و گفتی آن فوت کوزه گری را
خدایا شکرت که در مدار درک این آگاهی ها بودم و از این بابت خدا را بسیار بسیار شاکرم
اما نکته کنکوری
الله اکبر ، الله اکبر خدایا شکرت
💥💥 زبان هدایت، به شکلی هست برای همان کس قابل درک باشد. 💥💥
یعنی خدا به زبانی با من صحبت می کند و من را هدایت میکند که من می شنوم و درک میکنم و برای من و فقط فقط برای من قابل درک است . منظور از زبان شاید صرفا زبان گفتاری نباشد نه ، زبان ایما و اشاره، زبان اتفاقات، زبان آدماهایی که سرراه ما قرار میگرند و یا هر چیز دیگری
این یعنی اینکه هدایت واقعا شخصی است
من که یادم نمی آید کسی به من تا الان گفته باشد که هدایت برای هرکسی متفاوت است. برای اولین بار این را از زبان شما شنیدم و به نظرم باید این را با طلا نوشت باید این را اینقدر با خودمان تکرار و تمرین کنیم که ملکه ذهن ما شود و انتظار نداشته باشیم که هدایتی و نشانه ای که برای هدایت من می آید با هدایت و نشانه ای که برای دیگر می آید یکسان باشد
نمی دانم خودتان وقتی دوباره این فایل را گوش کنید به مغز این جملاتی که گفته اید برسید ودرک کنید یا خیر یا برای شما تکراری شده باشد . ولی به الله یی که می پرستم این کلام چنان غوغایی در ذهن من برپا کرد که اندازه ندارد .
چنان گره ایی از ذهن من باز کرد که خدا می داند چه اتفاقات خوبی در آینده برای من رخ دهد .
چرا؟ به این دلیل که دیگر منتظر نشانه های عجیب و غریب برای هدایت شدن نمی مانم و من که دارم روی خودم کار می کنم که از هدایت الهی استفاده کنم به کوچکترین نشانه توجه می کنم حتی با اینکه قبلا کما بیش اینکار را انجام می دادم .
مثلا من چند وقته که دارم روی تمرین هدایت خواستن از این نیرو که من اسمش را گذاشته ام “خدا” استفاده می کنم، اگر می خواهم تعیین مسیر کنمم در حین رانندگی و از او هدایت می خواهم اگر مثلا یک ماشین جلوی من پیچید که نگذاشت به آن مسیری که در ذهن خودم بود بروم، سریع می گویم که هدایت همین بوده است به جای اینکه به آنکه به آن راننده فحش و ناسزا بدهم ( کاری که قبلا می کردم) می گویم همین نشانه بوده است.
یا مثلا من معمولا با دوچرخه سرکار می روم و کمتر از ماشین استفاده می کنم ولی اتفاقی می افتد که فردا بایست با ماشین بروم می گویم این حتما هدایت بوده است و از قضا می بینم که فردا صبح بارانی آمده است که رانندگی با دوچرخه کمی سخت بوده است و همان جا خدا را بابت این موضوع سپاسگزاری میکنن
یا مثلا همین چند شب پیش می خواستم از مغازه ای چیزی را بخرم و نداشت به جای اینکه نگران باشم و یا بشوم، سریع گفتم که حتما هدایتی هست و دقیقا همممان چیز بود و در مغازه بعدی کلی اطلاعات و باور درست برای من ایجاد شد و همان جا گفتم خدایا تو با من داری چکار می کنی
اینها موارد خیلی ساده ایی است ولی من باید برای ذهن خودم منطقی کنم که هدایت کار می کند و بتوانم با نشان دادن این موارد در مورد موارد بزرگتر نیز برای ذهن خودم دلیل بیاورم و تکامل را طی کنم .
این فایل تا همین چند دقیقه اول بسیار بسیار برای من کاربردی و آموزنده بود ، برای منی که می خواهم روی دل سپردن به این جریان هدایت کار کنم و از او هدایت بخواهم و همه کارهای زندگی خودم را به این نیرو بسپارم دقیقا مثل استاد.
اما این موضوع برای من که عمری به من در مورد اجبار و قضا و قدر صحبت کردن کار راحتی نیست، بلکه تلاش و جهاد اکبر می خواهد که به یک نیرو غیبی ایمان پیدا کنم و همه کارهای خودم را عملا نه در کلام به هدایت این نیرو بسپارم . اما خبر خوب این است که اینکار شدنی است ابتدا با پذیریش وجود همچنین نیرویی و در ادامه با تمرین و طی کردن تکامل .
خدایا شکرت شکرت
در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند
ادامه دارد…
💜💙💜💙💜💙💜💙💜💙💜💙💜💙
سلام دوست خوبم
خیلی ممنونم دوباره برای کامنت ارزشمندتون
برای تاکید های ارزشمندی موارد گفته شده تو قایل که منو هشیار تر میکرد
خیلی از خوندن نتایجتون و هدایت هایی که تجربه کردید لذت بردم و بینهایت تحسینتون میکنم
موفق باشید
بینهایت خدارو سپاسگذارم که به محض اینکه اومدم تو سایت گفتم خداکنه قسمت دوم مصاحبه و سوالارو بذارن
یهو دیدم گذاشتینش
وای خدا جون عاشقتم😍😍
مرسی استاد عزیزم و خانوم شایسته عشق که از وقتی دیدمتون اینقد دوستون دارممممم که حس میکنم وقتی دارم نگاتون میکنم شماهم منو میبینین کلی هی قربون صدقه جفتتون میرم که اینقد بهم میاین💖☺️
اینقد زوج عالی هستین ❤️
و کلی تحسینتون میکنمممم🌈
و کلی براتون آرزوهای خوب خوب میکنم✨
من برم اول ببینم بعد بازم قولمیدو کامنت بذارم😘❤️😍🌹🍃💫✨
به به باز یه روز دیگه و شصت دقیقه بودن با شما، اول از همه تحسین میکنم استاد عزیز رو بخاطر عزت نفسشون که هرچی خانم شایسته از خوبیاشون میگفتن قشنگ میذیرفتن و دلیل وجود چنین ویزگی های مثبتئ رو توضیح میدادن و میگفتن بخاطر کار کردن روی کدوم مورد بوده ،چقد خودشون رو دوس دارن،چقد پذیرفتن خودشون رو، در احساس بد نموندن ،و سریع خودشون رو سرزنش کردن دور کردن.
همین باعث ساخته شدن چنین عزت نفسی شده.
درمورد نترسیدن از همون باور توحیدی شکل میگیره که ۶یچ که نمی تونه به من ضربه بزنه و خداوند همه جا با من هست و کمک منه، اگر ما با گوشت و خونمون این باورا رو بپدیریم از هیچ کس و هیچ چیز نمی ترسیم ،و همین رفتار شما با اون اقاهه هم از عزت نفستون و زبان بدن بوده که توی عزت نفس توضیح میدین اگه شل ول حرف بزنید چه اتفاقاتی به همراه داره….
هرچند که مشالله باوراتون چقدررررر قدرتمندتر از چاقو و تهدید و…اینا هست و کلی هم این گفتگو ها باعث خنده ی من شد و همزمان کلی خداروشکر میکردم که منم با همسرم از این نوع رابطه داریم از بچگی و کارای بچه گی میگیم و کلی میخندیم الهییی شکر ،من اینا رو اینجا که میبینم متوجه میشم چقد باید بخاطر وجودش سپاسگذار باشم که خود راحت بودن با شخص توی رابطه خودت نعمت هست الهیی شکر الهییی شکر الهییی شکر
سلام به استاد شجاعم .چقدر به این حرفاتون نیاز داشتم چقدربهم آرامش داد .چقدر خوب بود که گفتین من به کسی باج نمیدم .من همیشه فکر میکردم اگر کسی کرایه تاکسی بیشتر ازم خواست بهش میدم و گذشت میکنم.نمیدونستم چی خوبه چی بده.اگر منو یکی بزنه فقط نگاش میکنم و گذشت میکنم .چون همش میگم نکنه خداخوشش نیاد .نکنه طرف بخواد تلافی کنه واز این حرفا.ازتون میخوام بیشترازاین فایلا بزارید ودر مورد ترس فایل بزارید.چون من آدم ترسویی هستم وازادما خیلی ترس دارم .
ارادتمند
فقط یه سوال دارم از سید
چجور جلوی ترس رو لرزی و تهدیدی که تو دعوا و اعمال زور بهمون میشه بگیریم و تمام تلاشمونو بکنیم که بعدا افسوسشو نخوریم
کاش میشد تو یه فایل اختصاصی دربارش صحبت کنید تا ایمانمون به رب هم قوی میشد
سلام به استاد جان ، نمی دونم چی بگم اما به نظرم بهترین قسمت زندگی در بهشت رو دیدم سوال های ریز و ماهرانه خانم شایسته و جواب های فوق العاده شما ، چکیده تمام مشکلات در چند دقیقه ، واقعا نمی دونم چی بگم استاد عزیزم ، فقط میتونم خدا رو سپاسگزار باشم که هستید و می تونم از تفکر و راه کارهاتون برای زندگی در این دنیای شگفت انگیز استفاده کنم
من خیلی وقته که روزم رو با فایل های زندگی در بهشت شروع میکنم و واقعا از ته قلبم دوست ندارم تموم بشه
ممنونم از شما و این قسمت پر از راه کارهای زندگی و راه کارهای طرز برخورد با خودمون و ممنونم از خانوم شایسته عزیز با سوالات فوق العاده و ریز بینانشون که کمک بزرگی به همه ما کردن، همیشه شاد سالم و در بهشت باشین