سریال زندگی در بهشت | قسمت 101 - صفحه 7

270 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سپیده برنا گفته:
    مدت عضویت: 3207 روز

    سلام استاد عزیز و خانم شایسته عزیز

    فایل واقعا بی نظیر و عالی بود و صحبتا عالی تر. یه همچین روحیه ای رو در ورژن های خیلی پایینتر من هم دارم و به نسبت اینکه یه دختر بودم(که البته ممکنه یه باور محدود کننده باشه این) همیشه کارایی که کردم آوانگارد بوده و اطرافیان تعجب میکردن که من اینکارارو انجام میدادم. اما همین قضیه که گفتم همه گفتن تو دختری نباید این کارارو کنی خیلی وقتا مانع بوده. اما تا جایی که تونستم تو ذهنم بهش غلبه کنم تجربه های مختلف و عالی رو داشتم. ازتون چنتا سوال داشتم که بعد گوش کردن به فایل برام سوال شد.

    استاد پس یعنی شما هیچ گونه ترسی ندارید کلا یا نه ترس دارید اما باهاش مقابله میکنید؟ و اگر جوابتون اینه که ترسی ندارید، چطور شده به این مرحله رسیدید؟ میتونیم بگیم نتیجه و ثمره توحیدی بودنه؟ یا مثلا خودتون رو مرکز جهان دونستن؟

    سوال دوم، اینکه به خودتون سخت نمیگیرید و راحت هستین رو با اینکه همیشه میگید من به خودم خیلی سخت گرفتم و استانداردام رو از خودم همیشه بالا نگه داشتم رو میشه از هم تفکیک کنید و توضیح بدید لطفا

    ممنونم از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
    مدت عضویت: 1986 روز

    سلام استاد عزیز و خانوم شایسته عزیزم.

    به جرات میتونم بگم این دوتا قسمت یعنی قسمت صد و صد و یک به خودی خود میتونست یک دوره باشه.یعنی یک دانشگاه انسان ساز باشه.

    نه ازین دانشگاهایی که میریم ها نه.

    دانشگاهی که اگر به عمق این مطالب توجه بشه میتونه زندکیتو تغییر بده.

    هر دقیقش برای خودش یک کلاس درس بود.

    سپاسگذارم از هر دوی شما عزیزای دل که انقدر خوبید.

    بنظرم شما بنیان گذار یک روش زندگی هستید.

    در واقع پیام اورید در واقع پیامبری هستید که دینش ،دین انسانیته.من بواسطه اموزه های این سایت تونستم خدا رو و خودم رو بشناسم.

    منی که سی و شش سال مذهبی زندگی کردم و در واقع اشتباه زندگی کردم.خداروشکر که به راه راست هدایت شدم.

    و الان تونستم خودمو ببخشم بخاطر اشتباهاتم.

    بینهایت از سما سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    اشکان اردشیری گفته:
    مدت عضویت: 2610 روز

    سلام ودرود خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته مهربان قبل از هر چیز از ایجاد این سایت واین سریال وهزاران مطالب مفید خیلی سپاس گزارم استاد من خیلی چیزها در زندگیم از شما یادگرفتم نگاه توحیدی. اعتماد به نفس و عزت نفس در من بوجود آمده بواسطه گوش دادن به محصولات و فایلهای رایگان امیدوارم هر جا هسین شاد تر و سالم‌تر و ثروتمندتر بشوید اما یک سوال از شما دارم که امیدوارم پاسخ مناسب که برای ذهن من منطقی بشود :استاد از اینکه ما باید از یه سری اتفاقات ناگوار که در سطح ملی می‌افتد اعراض کنیم با شما کاملا موافقم اما چیزیکه برای من سواله استدلال شما در مورد موضوع شلیک به هواپیما ی مسافربری اوکراینی هست شما برای این که از این واقعه اعراض کنید خودتون رو جای اون سربازیکه دکمه پرتاب موشک زد میگذارین و میگین که اگر من هم جای اون بودم شاید اینکار را می‌کردم در حالیکه هیچکس این فرد را مقصر نمی‌داند که ما بیایم در دفاع از اون منطق شما را بکار می‌بریم هدف مردم به سپاه که یک قدرت بسیار بالا و با نفوذ در همه ارکان کشور دارند اما هیچ گونه مسولیتی در قبال عملکردش ون ندارن آنها 3روز واقعیت را از مردم پنهان داشتن ینی پوشاندن حقیقت که بر اساس قرآن میبایستی به آنها سخت گرفته شود که نهایتا از صندوق توسعه ملی 200 میلیون یورو خسارت پرداختن این جریان برای مردم مورد اعتراض بود نه اون سربازیکه دکمه پرتاب موشک رو زد میخوام بگم که استدلال شما مارا قانع نمی‌کند در اعراض این واقعه چون 2بار دارین در مورد این مسئله توضیح میدین که برایم جای سواله که چرا استاد تلاش دارند که این مسئله را با این استدلال عادی کننن از استاد وبقیه دوستان میخواهم که مرا ارشاد کنن

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مهدی ت. ک. گفته:
    مدت عضویت: 1994 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام گرم به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی

    اول از همه سپاسگزار خداوند هدایتگری هستم که من رو هدایت کرد تا به وسیله آموزش های استاد عباسمنش برگردم به جریان زندگی طبیعی تا دوباره در خودم وجود رحمت و نعمت خداوند رو احساس کنم …

    و سپاسگزارم بابت این سریال فوق العاده که هم برای استاد و هم برای شاگردانش پر از خیر و برکت بوده …

    و سپاسگزارم برای این چند قسمتی که حاوی پرسش و پاسخ هست، واقعا ایده خوبی بود که ضبط بشه و در سریال گنجونده بشه.

    بریم سر اصل مطلب که باعث شد بیام اینجا و این کامنت رو بذارم و اصل مطلب چیزی نیست جز هدایت الله

    ماجرا از این قراره که من چند سال پیش در زمین اجاره ای مقداری نعناع فلفلی که یک گیاه دارویی ارزشمنده کشت کردم و صاحب زمین مدتی هست که اصرار داره زمین رو خالی کن

    این گیاه هم گیاهی هست که باید با ریشه منتقل بشه به زمین دیگه، یعنی اینطور نیست که بذرشو بکاری و دربیاد، یک گیاه چند ساله اس که با ساقه های زیرزمینی تکثیر میشه و با ریشه به صورت کامل باید به زمین منتقل بشه …

    به خاطر ارزش این گیاه من اجاره زمین رو دو سال تمدید کردم ولی امسال صاحب زمین گفت که نمیتوان تمدید کنه و زمین خالی میخواد،

    از اینطرف هم کارها جور پیش رفت که ما رسیدیم به سرما و روزهای کوتاه پاییز، از یه طرف هم من تصمیم داشتم بهار نعناع ها رو بفروشم و از خدا میخواستم که این صاحب زمین با من کنار بیاد تا اینا بمونه تا بهار و بعد زمین رو تحویلش بدم،

    دیروز رفته بودم زمین تا با صاحب زمین صحبت کنم تا توافقی بذاره نعناع ها تا بهار بمونن، که هر چی من گفتم قبول نکرد، من هم وقتی دیدم طرف راضی نیست با خودم گفتم آقا من اینا رو منتقل میکنم، با اینکه برام آسون نبود و احتمال سرما زدگی هم بود ولی زنگ زدم با کارگرها و وانتی هماهنگ کردم تا فردا(یعنی امروز) کار رو انجام بدیم، بعد به خونه که رسیدم سبد ها رو آماده کردم و همه مقدمات کار رو جور کردم تا امروز صبح کار رو شروع کنیم،

    و احساسم رو خوب نگه داشتم، گفتم خدا بزرگه و اصلا فکر نکردم که چقدر سخته و هوا سرده و این چیزا…

    شب هم موقع خواب چندتا کلیپ درباره معرفی امکانات Rv های جدید 2020 نگاه کردم و گرفتم خوابیدم، (آخه چند روزی هست که کلی سرچ کردم و یک عالمه کلیپ خوب از معرفی Rv های باهال دانلود کردم )

    خلاصه با این شرایط خوابیدم و موبایل رو تنظیم کردم تا سر وقت زنگ بخوره که به موقع بیدار شم،

    امروز صبح بیدار شدم قبل از زنگ موبایل، ساعت رو نگاه کردم دیدم یکساعت و نیم زودتر بیدار شدم، و یه حسی بهم میگفت که دست به کار نشو! نعناع ها رو انتقال نده!

    گفتم آخه من هماهنگی ها رو انجام دادم، گفت خب زنگ بزن کنسل کن هیچی نمیشه!

    خلاصه من که دیشب خیلی راسخ بودم تا حتما نعناع ها رو منتقل کنم و زیر منت صاحب زمین نباشم، یه چند لحظه ای گیج مونده بودم چی کنم!

    گفتم نعناع ها بمونن بعد دوباره صاحب زمین قبول نکنه چی!

    گفت راه حل قانع کردنشم بهت میگم!

    همونجا ذهن نجواگر اومد وسط که چند روزم بارندگی در پیش داریم بعد هوا سردتر میشه، امروز آخرین فرصته! انجام ندی میمونه ها…

    دوباره یه حسی بهم گفت بزن قسمت 101 زندگی در بهشت رو دانلود کن، شاید کمکت کنه…

    زدم واسه دانلود،

    تا دانلود انجام شه ذهن نجواگر هم کار خودشو انجام میداد، میگفت این الهام نیست، شاید ناخوداگاه تو از سختی کار ترسیده بعد داری خودتو راضی میکنی که انجامش ندی!

    گفتم بذار این فایل دانلود بشه، شاید نشانه ای باشه توش، فایل هم حجمش زیاد سرعت اینترنت تبلتم کم، ولی صبر کردم و بالاخره دانلود شد

    وقتی زدم که نگاه کنم، خیلی برام جالب بود! خدای من، اولین چیزی که خانم شایسته سوال کرد تا استاد درموردش صحبت کنه درباره هدایت بود!

    موضوع سرسپردگی به هدایت بود!

    درست 5-6 دقیقه اول شد هدایتگر من!

    یاد حرفهای دیگه استاد افتادم که میگفت الهام خیلی هم منطقی نیست

    که خداوند چیزی رو میبینه که ما الان قادر به دیدنش نیستیم

    که نباید هدایت رو با منطق قاطی کنی…

    و باید کار رو بسپاری به خداوند

    ،

    گفتم خب اوکی، فهمیدم، ولی پدر و مادرم رو چیکار کنم!

    الان میگن این پسر ترسیده یا تو تصمیش نمیمونه و از اینها

    ولی باز آموزش های 12 قدم اومد به کمکم، که آقا به دیگران کاری نداشته با، اون کاری انجام بده که بهت گفته شده..

    ،

    خوشبختانه هنوز وقت بود دیگه زنگ زدم به کارگرها و پیامک دادم به وانتی که کار کنسله…

    خداوند حتما کارها به خیر و خوشی به سرانجام میرسونه…

    خدارو شکر میکنم بابت اینکه هست و همیشه ما رو هدایت میکن

    اینکه ما رها نشدیم و خداوند هوای ما رو داره…

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    مرتضی موسیوی زاده گفته:
    مدت عضویت: 1704 روز

    سلام به استاد عزیزم بینظیر ترین فردی که تو عمرم دیدم و چقدرررر جذاب و دلنشین صحبت میکنین خیلی برام جالب شد که یه حسی مجبورم کرد که این متنو بنویسم من چندماهی هست که با شما و سایتتون اشنا شدم که میشه گفت بزرگترین و قشنگترین اتفاق عمرم بوده تا الان و این حسو حال شما و خانوم سایسته عزیز رو که میبینم چقدر حالمو خوب میکنه یکی از مهمترین هواملی که منو بشدت مشتاق دیدن و گوش دادن به فایلها و راهنمایی های شما شدم اینه که تو هر زمینه ای تاکید میکنم هر زمینه ای که شما حرف میزنین و از خصوصیات اخلاقی و رفتاری خودتون میگین یه خنده ملیحانه به لبم میاد که چقدررر رفتارها.عقاید.جسارتها و…..من با شما شبیهه و این باعث شده با قدرت خیلی بالا و با سرعت باور نکردنی دارم خودمو به شما نزدیک میکنم به طوری که به این باور قطعی رسیدم که آینده و زندگیم دقیقا مثل شما خواهد شد و از قضا یه دوستی دارم که خصوصیات اخلاقی خانوم شایسته رو دارند وچقدر رابطه خوب و شیرینی داریم ما هر روز و همیشه در خصوص قوانین جهان و مباحثی که از سما باد گرفتیمو تحلیل وبرسی میکنیم به طوری که واقعا زمان از دستمون خارج میشه و این خانوم دقیقا مثل ایشون بشدت پایه خوش ذوق و همه جوره اوکی تنها تفاوتی که دارند اینه که اصلا علاقه و ذوقی برای فیلم برداری از لذتامون ندارند که باز خودم این خلعو پر کردم و وقتی رابطه شمارو میبینم میشه کامل تطابق داد به زندگی خودمون و چقدرررررر خوشحالم ازین بابت

    از وقتی با شما اشنا شدم چقدر خدا تو زندگیم پررنگ شده و اینم بگم تمام تمام حرفهای شمارو بی قیدو شرط قبول میکنم و ایمان دارم از اونحایی که شما همیشه با عدله و مستند حرف میزنید و اگرم جایی باشه که ذهنم مقاومت داشته باشه اینقدر میگردم تا یک پاسخ منطقی پیدا کنم و خودمو کامل راضی کنم

    تازه فهمیدم من چقدر نعمت خدا به من داده که نمیدیدم

    چقدر من انگیزه داشتم که نمیدونستم

    چقدر مهارت داشتم که نمیدونستم

    چقدر قدرت ارتباط خوبی داشتم که نمیدیدم

    چقدر انسان بشدت بشدت شادی بودم و قدرشو نمیدونستم

    چقدر شرایط برای لذت بردن داشتم که نمیدیدم

    و خیلی مسائله دیگه

    جالبه وقتی رو یک موضوع مقاومت دارم و بر خلاف اینکه همه اساتید دیگه تاکید میکردند ولی من نمتونستم قبولش کنم در مورد برنامه ریزی روزانه بود ویا برای اینده بود که شما تو یکی از فایلهاتون خیلی قشنگ گفتین که اسلا اینطوری نیست و من بر اساس هدایتی که میشم کار انجام میدم ومن یکی از مسائلی که خیلی سخت پیگیرشم اینه که چطور الهامات و هدایتهارو درک کنم چقدر خوشحال شدم اون فایلو دیدم که باز خودش هدایت بود دیدن این فایل

    دیدن زندگی ساده و پر از عشق رو از شما تازه فهمیدم دیدن فراوانی لذت بردن و…..استاد دیدگاهمو کلا از زندگیم عوض کردی شادیم و ارامشم چندین برابر شده و خدارو هزاران بار شاکرم

    واما برداشت کلی من از تمام فایلهای ناب شما این بوده حالا نمیدونم درسته یا نه ولی احساسم خیلی تاکید داره رواین موضوع که انسان برای موفقیت در همه زمینها فقط و فقط باید رشد شخصی کنه تا به همه چی برسه و خیلی تلاش دارم باری ساختن باورهای قدرتمند واز همه مهمتر جایگاه خدا تو زندگیم

    عمیقا درک کردم که وقتی با خدا خرف میزنی ارامش میگیری مصداق همون ایه الا بذکر الله…..و نگاه توحیدی شما به این موضوع مسمم ترم میکنه

    همیشه بخاطر وجود شما تو زندگیم خدارو شکر میکنم خیلی پروسه طولانی طی شد که به سایت شما و به سمت هدایت شدم خدارو شارکرم

    ودر پایان از اونجایی که میدونم ابن پیامو میخوانید خیلی برام مهمه که این اعتقاداتمو تایید میکنید یا نه لایک شما مهر تایید بر این باورها و اعتقادات منه

    استاد عزیز من شمارو دست خدا میدانم و یقین دارم در اینده ای نچندان دور حتما حتما به دیدنتون خواهم امد این ارزومه که یک بار شمارو از نزدیک ببینم

    قدرتی که الان دارم رو مدیون حرف‌های نااااب وارزشمند شما میدونم و قدردان این محبتی که خدا به من کرده هستم

    همیشه بدرخشی استاد

    نمیدونین الان چه حسه قشنگی دارم 😍😍😍😍خدا حفظتون کنه 🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    الهام محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2895 روز

    استاد عزیزم… نکته ای که از زمان دیدن این فایل ذهنم رو مشغول کرده و هنوز جوابی براش پیدا نکردم این هست که طبق قانون، ما مسئول ۱۰۰ درصد اتفاقات و برخوردهایی هستیم که تجربه میکنیم.

    حالا درگیر شدن و بحث کردن و کارهای عملی مشابه که توش تمرکز روی یه فرد دیگه هست چطور در قالب این دیدگاه میگنجه؟

    ممنونم میشم اگه شد این موضوع رو بیشتر توضیح بدید. سپاس. دوستتون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سمیرا کیان گفته:
    مدت عضویت: 2539 روز

    سلام

    استاد جانم سلامی پر از مهر و عشق به شما که خدایم رو به من نشان دادید استاد عزیزم چه عشقی بین شماست که گرماش رو قلبم حس کرده خانم شایسته دیگه چهره ی زیبا و نگاه دل نشینتون هم علاوه بر صدای شیرینتون داریم و چقدر این اتفاق زیباست که استاد و عشقش رو کنار هم در یه قاب در این سایت میبینیم. خدایا شکرت استاد جانم وجود شما و خانم شایسته فکر کردن به شما برای من کنترل ذهن میاره یعنی برای شروع به کنترل ذهن هر وقت که نجواها بیاد خیلی وقتا با فکر به شما و عشقی که بهتون پیدا کردم( به غیر از باورهایی که میگید) باعث میشه یهو افکارم زیبا بشه اصلا دنیا یه رنگ دیگه برام بگیره و احساسم به همه چی عمیقا قشنگ بشه و از صمیم قلب شاکر میشم. استاد مرسی که هستی

    خداجونم شکرت

    یه درکی که برام اومد و گفت اینو باید بنویسی رو باید اینجا بنویسم یه چیزایی داره میگه دقیق نمیدونم چیه فقط میدونم باید اینجا بنویسم این از اونهاست که باید تو سایت بنویسم تا شروع به نوشتن نکنم ادامشو نمیگه

    الهی به امید تو

    وقتی با استاد و قانون آشنا شدم و کم کم فهمیدم که خالق زندگی خودم هستم برداشتم این بود که من به هر چه بخواهم میرسم و با فکر به خواسته هام مدتی خوب بودم و با کنترلی که به ناگاه با صحبتهای استاد یا افکار خوب لحظه ای داشتم احساسم خوب میشد و فکر میکردم که با ادامه ی همون فکر میتونم در احساس خوب بمونم و خواسته هام رو خلق کنم اما با بر خوردن به یه نجوا یا تضاد در جا و زمان دیگه دیدم که با اون فکر قبلی نمیتونم احساسم رو خوب نگه دارم غافل از اینکه اون فکر مثبت و منطقی شده ی من در اون زمان قبلب یعنی در برابر اون نجوای قبلی بود که با هدایت خداوند انتخابش کرده بودم حالا نه با آگاهانه خواستن من بر کنترل ذهن اومده بود و من نمیتونم با اون کنترلی روی زمان حال خودم در برابر این نجوا داشته باشم در لحظه زندگی کردن مفهومش اینه. فهمیدم در لحظه هم خدا هست هم غیر خدا یعنی هر آنچه حسم رو بد کرده و در هر لحظه هر دو هستن و من باید انتخاب کنم بین حضور خداوند در قلبم یا راندن او از قلبم و دو تا باهم نمیشود این قبلتر یه وقتایی حسم خوب بود و یا ناخودآگاه خوب میشد به خاطر نبود خدا و نعمتاش نبود به خاطر ناآگاهی و جهل من برای دیدنشون بود .

    فهمیدم که خدا در هر لحظه ی من جاریه و لازم نیست به افکار مثبت قبلی فکر کنم تا حسم خوب بشه که نمیشد و کم کم فهمیدم به خاطر اینه که خداوند در هر لحظه در مقابل اون نجوا یا منطق ذهن یا اتفاق جوابی تازه داره که احساس اون لحظه ی من رو نو و تازه میکنه و من رو دوباره زنده میکنه و من بارها و بارها از نو متولد میشوم و جوونه میزنم و زندگی در من جاری میشود و این همون زندگی به معنی واقعی و به حضور رسیدن خداست که در طول زندگی هر انسانی بیشمار اتفاق می افته البته اگه آگاهانه کار کنی و بخوای که کنترل کنی عمیق تر لمسش میکنی به خاطر همین “آگاهی” همه چیزه.

    یکی از اون فکرهایی که باعث احساس خوب میشه و با گوش دادن به حرفای استاد بهت دست میده اینکه من به هر چه بخوام میرسم اما ادامش حست رو خوب نگه نمیداره یا در جایی و در خواسته ای جواب نمیده چرا چون تکیه ات بر اون فکر قبلیه که در برابر این نجوا جوابش اون نیست و تو نمیخوای صدای خدا رو بشنوی در اون لحظه یا اون اتفاق و هدایت. و از این نشات میگیره که میخوای اونچه تعیین کردی بشه چون فکر میکنی اون تضاد یا نجوا مانع رسیدن تو میشه و شروع به جنگیدن باهاش میکنی سرسپردگی و اعتماد به خدا اینجا معلوم میشه.

    فکر میکردم که معنی خلق کردن یعنی من تعیین کنم و از فردا همان شود که من میخواهم و وقتی هم که نشد مایه ی احساس بد رو به این طرق برای ذهنم جور میکردم.

    اما این فهم درستی از قانون نبود و به مرور به فهم و درک بهتری رسیدم فهمیدم که تضادها و نجواها و منفیهای ذهن که خیلی ازشون فرار میکردم روشن کننده ی مسیرم هستن و خواسته های من رو تکمیل و بازسازی میکنن و یا منو به وضوح میرسونن یا به تغییر مسیر میکشونن به همون چیزی که عمیقا میخوام پس خیلی از تعیین کرده های من به عنوان یه خواسته در طول مسیر بازسازی میشن و اینطوری میشه که فکر میکنیم که پس چرا خواستم و توجه کردم پس چرا نشد در صورتی که همون چیزی که در نهادت دنبالشی داره ساخته میشه منتها با دنبال کردن افکار خوبی که در هر لحظه میتونی داشته باشی و دیدن نشونه های مثبت از دل تضادها و افکار منفی.

    با تغییر برداشتت از اتفاق ها نشونه ها رو میبینی و مسیرت رو راحت تر طی میکنی.

    پس میشه گفت ما به اون معنی که تعیین کننده و مختار و دارای اراده باشیم که هر جور مشخص کردیم بشه در خیلی از موارد نیستیم اختیار از این جهت داریم که بین تعیین راه با منطق ذهن و راه و کلام خداوند انتخاب کنیم و این باور که ما خالق شرایط خودمون هستیم نباید من رو به اشتباه بندازه که راه رو تعیین کنم و راه ها هم همون تضادها و نجواهاست که فکر میکنم نباید باشن ولی باید با این نگاه کنترل بشن و گیر دادن به باورهای حتی خوب قبلی هم مانع از دریافت هدایتها میشه که باید با توجه و حضور در لحظه بهش رسید.

    اختیار داشتن من نباید به اشتباه بندازتم که فکر کنم هر چی تعیین کردم باید بشه اگر اینطور بود به چیزی غیر از اون چه که بهت گفته میشه در اون لحظه، دسترسی داشتیم این وقتی معلوم میشه که آگاهانه شروع به کنترل ذهن میکنی اما به چیزیکه احساست رو خوب میکنه یا به ایده ایی کارساز میرسی اما چرا به چیز دیگه ای غیر از اون چیز در اون لحظه بهت گفته نمیرسی؟ این نشون میده که همه چی با اراده ی خداونده و دسترسی انسان محدوده پس تعیین کردنی نمیمونه و این در تضاد با اینکه ما به هر چی بخوایم برسیم یا خالقیم نیست و خالق بودن یعنی همون کنترل ذهن کنترل ذهنی که از پسش برمیامیم یعنی کاریی که در توان ما گذاشته شده و چیز بیشتر و کار دیگه ای نیست.

    پذیرش و به آغوش کشیدن تضادها و نجواها و کنترل و تلاش برای مثبت کردن و تغییر نگاه و ساکت کردن ذهن و اجازه دادن به خداوند که بگوید و تو بشنوی و دیدن خیریت در درون هر اتفاق و دست از تقلا کشیدن، یعنی بگذاری خداوند راه رو نشونت بده همان ایمان و توحید عملی و تسلیم محض اراده ی او بودن است اویی که بدون اذنش برگی بر زمین نمی افتد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
    • -
      حسین یکدل گفته:
      مدت عضویت: 3199 روز

      چقدر زیبا نوشتید

      برداشت من از کامنت شما :

      1_فقط بر خدا توکل کنیم و نه روی هیچ عامل دیگه ای ، حتی باورهای مثبت خودمان

      2_ما خواسته ها مون را تعیین کنیم و چگونگی تحقق خواسته را به عهده خدا بذاریم و تسلیم خدا باشیم و با هدایت خدا ، از مسیر لذت ببریم ،حتی اگر تضاد پیش بیاد ، مطمئن باشیم که به نفع ماست .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      نسترن بهداروند گفته:
      مدت عضویت: 2149 روز

      سمیرای عزیزم سلامی به گرمای آگاهی که امروز برای من نوشتی مهربان❤️🌹🌹🌹

      از کجای این هدایت زیبا بنویسم؟ از آنجا که گفت و نوشتی که :

      ما اختیار از اون جهت داریم که بین انتخاب بین منطق ذهن و یا صدای روح، کلام و راه خداوند رو انتخاب کنیم.

      و این دیدگاه که ما خالق شرایط خودمون هستیم ونباید من رو به اشتباه بندازه که راه رو تعیین کنم. راه ها همون تضادها و نجواها هستن که فکر می‌کنیم نباید باشن.

      این سوالت که چرا به چیزی غیر از اونچه بهت گفته میشه نمیرسی؟ چون همه چیز تحت اراده ی خداونده و این تضادی با خالق بودن ما نداره. خالق بودنه ما یعنی کنترل ذهن، یعنی کاری که از پسش برمیایم نه چیز دیگه ای.

      اینکه به خداوند اجازه بدی تا بگه و تو بشنوی، این یعنی توحید عملی و تسلیم محض خداوند بودن.

      سمیرا جان ازت ممنونم که ندای قلبتو بلند کردی تا به گوش من برسه.

      خدای من،رب زیبای من، ازت سپاسگزارم به خاطر هدایت‌های بیشمار، کمکم کن هر لحظه متصل و تسلیم تو باشم مهربانترینم❤️🙏🙏🙏

      استاد جانم خدا قوت نازنین❤️❤️🌹🌹

      در پناه تک تکیه گاه هستی شاد و سلامت و سعادتمند دنیا و آخرت باشیم👏👏👏🙏🙏🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2417 روز

      سلام بر سمیرای نازنینم بر عشقم

      چقدر چقدر عاشقانه عاشقتم سمیرای عزیزن

      چقدر زیبا نوشتی جان من چقدر این درک بی نظیرترو با تمام قلبم تحسینت میکنم چقدر چقدر این درک عالی ات تحسین میکنم

      چقدر عاشق این جمله ی نابت شدم

      یعنی بگذاری خداوند راه رو نشونت بده همان ایمان و توحید عملی و تسلیم محض اراده ی او بودن است اویی که بدون اذنش برگی بر زمین نمی افتد.

      چقدر عاشق این عشق خدای من چقدر چقدر عاشق این توحیدم چقدر زیبا گفتی جان من بی نهایت تحسینت مینم عشق من بی نهایت تحسینت میکنم

      عاشقتم من خداوند ره گشای مسیرت باشهبه سمت نعمت ها وزیبایی ها وفراوانی ها

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سمیرا محمدی گفته:
        مدت عضویت: 2641 روز

        سلام ب تو پرنسس عزیزم…

        امروز یهو ب ذهنم رسید هفته ی پیش چن تا کامنت گذاشتم برم ببینم تو کانال اسمم هست یا ن…

        دیدم نوشته سمیرا

        باور کنید چن بار چک کردم ببینم خودم بودم یا ن، دیدم بعله خودمم

        اخه حتی کلماتی ک ب زبانم جاری شده بود برام کاااااملا جدید بود و باور نشد ک خودم نوشتم(امروز باید چن بار دیگه بخونمش چون بهش نیاز دارم)

        الان حرف استاد رو بیشتر باور میکنم، وقتی یاد اون لحظاتی ک کامنت رو گذاشتم میفتم قطعا اون هارو خدا الهام کرده و کلام خدا بوده چون احوالات دیگه ای داشتم…

        فرکانس عشق رو از شما دریافت کردم و ازت ممنونم ک مسبب حال خوب الانم شدی

        ب خدا می سپرمتون😍

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 2637 روز

    بنام فرمانروای کل جهان هستی

    سلام به استاد و خانم شایسته عزیز و دوستان همفرکانسی

    خدایا شکرت بابت این همه آگاهیهای ناب و بسیار پر از درس

    خدایا شکرت ک هرروز کارم اینه ک داخل سایت میام و با گوش دادن به فایلها چقدر احساس و ارامش عالی رو دارم

    خانم شایسته عزیز سپاسگزارم ازت با این سوالهای عالی ک از استاد میپرسین و استاد عزیز چقدر با ارامش جواب سوالها رو میده چقدر درس داره واسمون چقدر میتونیم با گوش دادن و فکر کردن به حرفهای که میزنید چقدر به باورایی ک در مورد توحید و ثروت و سلامتی و…ایجاد میکنم قوی تر میشه

    استاد عزیز وقتی در مورد جسارت صحبت کردین و گفتین اگه اون کسی ک سر خنجر رو بهم نشون میداد فارق از اینکه توی این درگیری ضربه بخورم یا بمیرم باج نمیدادم چون خط قرمزتون ترس هست و میرید داخل ترساتون یعنی به خودم فکر کردم من اگه جای اون بنده خدا بودم براحتی موبایل رو میدادم ک ضربه نخورم و اون مثال موتوری که میخواست بیشتر از اون مبلغ کرایه ک طی کرده بودین رو بگیره و باج ندادین ک بگین بابا ولش کن الان توی این درگیری بخاطر مثلا ۱۰هزار تومان بیشتر بدم لباسم کثیف بشه یا اینکه من ک پولش دارم فک میکنم دادم ی ابمیوه خوردم و این جسارت و شجاعت شما رو میرسونه و تحسینتون میکنم استاد عزیزم و این چقدر درس بزرگی بما دادین ما از ی حرفی توی جمع میخوایم بزنیم میترسیم که مسخره نشیم یا اینکه جاهای بوده ترس از ابرو ک چیزی حق ما بوده گفتیم ولش کن نمیخواد بیخال شدیم و همش ترس بوده

    همین اتفاق واسه منم افتاد استاد عزیز قبل از اینکه برای مهاجرت بیام تهران دنبال خونه بودم اما شب برای رفتن به هتل بجای اینکه سوار تاکسی بشم سوار موتور شدم و مبلغ تا هتل ۲۰ت طی کردیم وقتی اون جایی که رزرو کرده بودم اون موتوری توی اون خیابون سوال میکرد و ادرس میپرسید و بمن میگفت باید بیشتر طی میکردم باهات نمیصرفه این همه راه بیام منم گفتم باهم طی کردیم و اونم با حالی که داشت فقط غر میزد و بخودم میگفتم کاش با تاکسی رفته بودم و از ی جای دیگه ترسیده بودم اون موقع شب بهرحال رسیدم ب محل مورد نظر ایشون گفتم ۵ت باید بدی منم گفتم نمیدم من باهات طی کردم بهم گفت اعصاب مصاب ندارم و ترس داشتم گفتم بیا بگیر برو و وقتی پول رو دادم اون نجواهای ذهنی اومدن ک چقدر ترسیدی تهران جای تو نیست که براحتی پول رو دادی و منم خودم رو اینطوری میخواستم قانع کنم بابا اگه چاقو میزد باید چقدر خرج میکردی یا اینکه استاد میگه باید اعراض کنی و از این حرفا ک بخودم زدم تا خودم رو اروم کنم الان میبینم

    الان میبینم چقدر باید روی خودمون کار کنم روی باورام روی باورهای توحیدمون

    اگر میخوام باج بدم یعنی ترس، ترس از چی میاد از شرک

    خدایا تنها تو رو میپرستم و تنها از تو یاری می جویم

    استاد عزیز اون قسمت ک گفتین من دوم راهنمایی بودم و رفتم اون برگها رو مهر زدم و لیدر شدین و میرفتین بازید اون کارخانها و بچها ک گوش کردن و با شما میومدن و چقدر خوراکیهای خوب گیرشون میمود یا اینکه توی دانشگاه هم لیدر میشیدن و با اون باور ک میریم و لذت میبریم و به هم خوش میگذشت الان ما بچهای سایت هم داریم چقدر لذت میبریم و چقدر انرژی میگیرم چقدر حس و حالمون خوبه چقدر داریم زیبایی میبینیم و چقدر داریم درس یاد میگیریم بشرط اینکه عمل کنیم و خوشحالیم ک خداوند راهنمایی جلوی ما گذاشته و بخودم افتخار میکنم و به خودم میبالم که الگویی دارم راهنمایی دارم ک با عمل کردن به این اگاهیها هر روز زندگیم از هر جهت بهتر و بهتر میشه و خوشحالم ک دارم قدم میزارم جای قدمهایی که شما گذاشتین و رفتین و خیالم راحته که اگه از این مسیری ک شما رفتین ما بریم اتفاقات خوب در انتظارمون هست عاااااشقتونم خدا نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
    • -
      زینب سلمان زاده گفته:
      مدت عضویت: 2446 روز

      بنام خدایی که بشدت کافیست

      علیرضای عزیز سلام

      خیلی بهت تبریک میگم و تحسین ات میکنم که اینطور آگاهانه داری روی خودت کار میکنی و به این آگاهی هایی که نوش جان کردی عمل میکنی که اینطور راحت از ترسی که باعث شد اون پول اضافه رو بدی

      بهترین ها رو واست میخوام دوست ارزشمندم و هر لحظه ات توحییدی تر و ثروتمندتر در پناه رب العالمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        علیرضا گفته:
        مدت عضویت: 2637 روز

        سلام زینب خانم عزیز دوست همفرکانسی

        سپاسگزارم از خداوند هستم بابت دوستانی که دارم ک اینقدر نگاه زیبا بین دارن و منم شما رو تحسین میکنم بابت کامنتهایی که میزارین و

        کامنتهای شما رو میخونم و پر از نکته هست و چقدر بمن و دوستان کمک میشه ک قدمهامونو محکم برداریم بسمت اهداف و خواستهامون و لذت ببریم از این مسیری ک همگی توی مداری هستیم ک با خوندن کامنت و کامنت گذاشتن هر روز به احساس خوب میرسیم خیلی خوشحالم در جایی هستم که هر روز دارم خودم رو رشد میدم و منم برای شما آرزوی موفقیت و سلامتی و خوشبختی و ثروتمند بودن آز خداوند یکتا دارم شاد باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    علیرضا برزگرزاده گفته:
    مدت عضویت: 2918 روز

    سلام خدمت استاد جون و مریم جون😘😉💟

    خب بدون هیچ مقدمه ای بریم سراغ نکات فایل خلاصه بریم سر اصل مطلب😊

    هرچند که نکات خیلی خیییلی زیاده من یکسری نکات رو میگم وگرنه که اگه بخوام از کل جملات جمله به جمله نکته بگم که باید یک کتاب بنویسم انقددددر که این باورها و آگاهی ها و درک استاد از قانون و خود و خدا وجهان شناسی زیاده و سوال های مریم جونمون که محشرره و این سوالهای عالی و بدرد بخووور و کارساز نه حواشی از درک عمیییقش میاد.☺

    خب برررریم تو کارش با لذذذت و بدووون کمالگرایی.🙂💟

    ۱:هدایت ی موضوع شخصیه personalعه😊💟؛بنظر من هررر موضوعی هرچیزی تو این جهان هر ویژگی ای داره خارج از اصل و اساس جهان و خداوند و قوانین جهان نیست یک تابعی ازیناست. چون وقتی جزوی از جهانه نمیتونه برخلاف این سیستم باشه برخلاف نظم این سیستم باشه.مثل بدن که همه اندام ها دارن یک کاری با هم انجام میدن با همه تفاوت ها حفظ بقای جسم و اینکه در پرتو جسمو ذهنی سالم فرد به فعالیت بپردازه .این برای حیوانات هم هست اما حیوانات در پرتو این سیستم بدن برای هدف از پیش تعیین شده کار میکنن اونا میخورن میخوابن جفت گیری میکنن برای حفظ بقا و مرگ؛ انسان هم اینارو داره اما انسان یگانه وجودی هست که خودش بدون برنامه از پیش تایین شده حق داره خودشو زندگی شو بسازه هرررجوری که دلش خواست خیلی ها تروریست شدن خیلی ها جرم و جنایت کردن خیلی ها هیتلر شدن خیلی ها چنگیز خان مغول شدن. «کُلًّا نُمِدُّ هَٰؤُلَاءِ وَهَٰؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّکَ ۚ وَمَا کَانَ عَطَاءُ رَبِّکَ مَحْظُورًا» بعله خیلی ها امثال هیتلر شدن.خدااااا جلوشونو نگرفت که نکنین زشته😕😕 چون اونا فقط سر خودشون بلا آوردن خیلی ها میگن وقتی هیتلر تو کوره های آجرپزی مینداخت یهودی هارو خدا کجا بود؟چکار میکرد؟؟!!چون فکر میکنن هیتلر قدرت داشت اینکار رو کرد نه که اونا خودشون با فرکانس هاشون رفتن به محیطی که بلا هست.تو این اتفاق هیتلر به خودش ظلم کرد اون یهودی های قربانی هم به خودشون تمااااام. این خیلی سااادس!!!اونا قربانی کانون توجه،افکار،باورها و اعمال خودشون شدن؛«ذلک بما قدمت ایدیهم»

    خدا به همه مسیرها هدایت می کنه چه خوب چه بد به خواست خودمون.کلما نمد هولا و هولا!!!!مثل همین مثال استاد که گفت قابیل رو هدایت کرد برای دفن هابیل.آره خواستم بگم که فقط انسانه که میتونه با اختیارش سرپیچی کنه همه یه برنامه براشون هست همه موجودات ی نظمی دارن مثل یک فلش که هرچی بریزی توش همونو نشون میده قدرت اراده و اصلا فهههمی شعوری نداره که یچی دیگه بده خدا هم بما حق انتخاب داده خدا یک برنامه کلی به ما داده اینکه درراه علایقمون پیشرفت کنیم و گسترش بدیم و خود جهان مون رو ولی ما میتونیم برعکس عمل کنیم و گننند بزنیم به زندگی مون هیتلر و چارلی چاپلین فقققط ۴روز تفاوت سنی دارن این کجا و آن کجاااااااا؟؟؟این یکی آرمان و رسالتش شادی اونیکی…..پس فقط انسان قدرت فسق و فجور فساد(بی نظمی)که تو قرآن هم اومده داره.البتهههه که این بی نظمی هم طبق قوانین عه این غیرطبیعی شدن و من بهش میگم نظم ِِ بی نظمی.مثل اینکه بگی آقا اینجا فقط ی قانون داره قانون بی قانونی. و تو مثال بدن تمام اندام ها با وجود هویت جداگانه شون همشون با هم میشن بدن جداش کنی بدن نیستن جدا جدا چرخ دنده ها بااااهم ساعت رو تشکیل میدن جدا از هم ساعت نمیشن مثل قرآن که یک آیه رو حذف کنی گننند زدی توش سر همین استاد میگه برید آیه های قبل و بعد رو بخونید .خیلی کلمات عربی معادل فارسی ندارن مثلا قرائت رو «خواندن»ترجمه میکنن ولی میدونید ینی چی؟؟؟!!!!! ینی فهمی که از کنارهم قرارگرفتن حروف و کلمات حاصل شود!!!!این ینی همه آیات رو بخونی هممررو بعدش بفهمی تازه قراعت کردی همین کلمه قرائت دریک کلمه نشون داد همرو باید باهم خوند و برداشت کرد!!!چون سیستمه این خودش سیستمی بودن قرآن رو نشون میده و قرآن چیزی جز خدا نیست که!!!!خداهم یک سیستمه .یا تلاوت .تلاوت ینی خواندن و عمل کردن!!!

    اینکه استاد میگه هدایت شخصیه هرکی درک خودشو داره. هدایت هم که چیزی جز جهان نیست و تابع همین اصل و اساسه .جهان چیزی جز انرژی نیست توده ای جز انرژی نیست این سایت این استاد عزیز مریم جان من شمایی که داری میخونی دست من که داره مینویسه رنگ مشکی قلم،قلب گل،اتم،بمب اتم،سگ،درخت،تیشه،پنجره،کوه،کهکشان،فهم و شعور،قوانین جهان و خود جهان،فرکانس،تکامل،نجواها،اتفاقات خوب و بد،زمان و همه چی که هست و نیست همه آنچه تو ذهن ما میگنجه و خطور می کنه و نمیگنجه این انرژیه همه چی خودشه همه چی

    اگه خدا ما هم نبود که چطور تو قرآن میگه از آنچه در سینه هاست خبر داره.کسی که میبینه بدون داشتن چشم و میشنوه بدون داشتن گوش همه چیز رو به یاد داره بدون داشتن ذهن یا حافظه آنچه درون سینه هاست رو میدونه بزرگوار تر از اونه که به زبون آورده بشه یا شنیده بشه!!!اینا توصیفات محمدعلی کلی از خداست!!!!!محشششره محشر.حالا که این انرژی همه چیزه و هرکس طبق باورها و افکارش و ورودی هاش به این انرژی شکل میده پس خدا یک چیز واحد یا ثابت نیست خدای همه متفاوته چون اصل و اساس جهان تضاد ضدیت بالاو پایین و چپ و راست و آزادی و زندان و قطب مثبت و منفی آهنربا و اتم های مثبت و منفیه!!جهان جهان تفاوت هاست پس هرکس خدای خودشو داره حتی اونی هم که بگه بی خدا هستم من اونم یک وجهی از خدا رو انتخاب کرده وجه «عدم وجود خدا» و خدا به همین شکل وارد زندگیش میشه به شکل «عدم وجودش»!!!!!!»چون هرچی بگه قبول ندارم وقتی خودشم خداست اون فکرش اون اعتقاد و باورش و انرژی اون باور و همه چی خداست که دلیل نمیشه خدا در زندگیش نباشه علی بن ابیطالب یک جمله محششششر داره که وقتی شنیدم مووو به تنم سیخ شد:(نمیشه از حکومت خدا فرار کرد) خب حالا با این اوصاف چون خدای هرکس فرق داره هدایت و جنس هدایت هرکس هم فرررررق داره!!!!!با توجه به مدار و افکارش.

    چون جهان همین ضدیت ها و تفاوت هاست!!!!!

    شب نبد نور و ندیدی رنگها

    پس به ضد نور پیدا شد ترا

    دیدن نورست آنگه دید رنگ

    وین به ضد نور دانی بی‌درنگ

    رنج و غم را حق پی آن آفرید

    تا بدین ضد خوش‌دلی آید پدید

    پس نهانیها بضد پیدا شود

    چونک حق را نیست ضد پنهان بود

    که نظر پر نور بود آنگه برنگ

    ضد به ضد پیدا بود چون روم و زنگ

    پس به ضد نور دانستی تو نور

    ضد ضد را می‌نماید در صدور. مولانا

    تو ی مصرع میگه چونکه نیست حق را ضد پنهان بود. ینی چون خدا همهههه چی خودشه و از همین سیستمه و یککککی عه با خودش چیزی ضد از خدا نیست چون همه چی خودشه وقتی خودشه از جنس خودشه نمیتونه ضدش باشه!!!!میگه هرچی رو با ضدش میشناسن!!!!مثل روشنایی و تاریکی بدون روشنایی تاریکی امری بی معناست!!!اما چون خدا ضد نداره برای خیلی ها پنهانه .ینی ایمان واقعی ندارن بهش!!!مثل ماهی ماهی کللللل هست و نیست و دور و برش و هر قدر آب که میبینه و نمیبینه دریاست و انقدر در معرض دریاست و جزوی ازشه و ساخته دریاست نمی بینه دریا رو همین نسبت رو بنظرم من با الله دارم.🙄🤔🙇دیروز یکی از باکیفیت ترین بحثهای عمرم رو داشتم با دوستم گفت میشه از خدا تعریفی داد؟ گفتم تعریف از عرف میاد ینی چیزی که عرف جامعه توده مردم همه یک درک واحد ازش داشته باشن و بنظرم این غلطه چون خدا یک چیز واحد نیست و خدارو نمیشه یک تعریف کرد و به همه داد اگه میشد که دیگه بحث ایمان به خدا به کلی بی اثر میشد و بی ارزش دیگه😂😂😂 ایمان به غیب چی میشد پس چیزی که شناخته و واضح بشه برا همه که ایمان بهش به چه دردی میخوره و گفتم خدا ی درکه باید هرکسی خودش حس کنه!!!!!مثل اینکه یکی پیتزا بخوره و بیاد رو سن از حس خوردن، مزه پیتزا،طعم و احساسش زیر دندانش بگه خب تااااا روز قیامت هم بشینه بگه تا ملت اونا هم نخورن و حسش نکنن فاااایده نداره.یا بقول استاد اگه یکی یک مدادی رو دیده باشه و بیاد صددها دفعه از تصورش ازش وقتی که دیدش بنویسه برای بقیه بقیه تا نبینن درک نمیکنن اون جوری که اون کرد.خدا وجودیست متافیزیکی برای درک و ایمان به چیز حسی و متافیزیکی باید حس و معنویت و درون و متافیزیک رو قوی کرد ینی باید هم جنننس شد یکی شد با جریان جهان و خداوند جهان همان خداوند است سر همین میگه استاد که جهان مارو هدایت میکنه نمی گه خدا چون جهان چیزی جز خدا نیست و داشتم می‌گفتم چیز حسی رو نمیشه یک تعریف کرد ینی یک توضیح واحد و جهان شمول کرد براش برای همه خدا چون جنسش اینجوری نیست میگه برای ایمان ارزش قائلم و به صاحب ایمان بی دریغ میبخشم.خدا و هدایت هاش همههههه چیز میتونن باشن برای من تو استاد مریم محمد ابراهیم یوسف موسی مسیح سبک شخصی داره سر همین داشتن سبک شخصی که از داشتن عزت نفس میاد بیییی نهایت مهمههه!!!!چون تا سبک شخصی نداشته باشیم و تقلید کنیم راه ارتباط با درونمون(خدا)وا نمیشه!!!یزید و معاویه و ابوسفیان و ابوجهل و ابولهب و صدام و هیتلر و چنگیز خان هرکدوم در مسیر موردعلاقه هدایت شدن!!!!کلما نمد هولا و هولا!!!!

    هر لحظه به شکلی بت عیار بر آمد

    دل برد و نهان شد

    هر دم به لباس دگر آن یار بر آمد

    گه پیر و جوان شد

    گه نوح شد و کرد جهانی به دعا غرق

    خود رفت به کشتی

    گه گشت خلیل و به دل نار بر آمد

    آتش گل از آن شد

    یوسف شد و از مصر فرستاد قمیصی

    روشنگر عالم

    از دیده عیوب چو انوار بر آمد

    تا دیده عیان شد

    حقا که هم او بود کاندر ید بیضا

    میکرد شبانی

    در چوب شد و بر صفت مار بر آمد

    زان فخر کیان شد

    می گشت دمی چند بر این روی زمین او

    از بهر تفرج

    عیسی شد و بر گنبد دوار بر آمد

    تسبیح کنان شد.

    و دوستم گفت خدا ثابت یا متغیر؟؟!! گفتم خدا برای هرکس یجوریه و هرلحظه به شکل باور هرکسی در میاد ینی هییی تبدیل ماده و انرژی به هم همون قانون نسبیت انیشتین و هم ثابته هم متغیر هرلحظه داره تغییر می کنه و ثباتش همین تغییرشه ینی فقط یک کاره که داره داععععم و ثااااابت انجام میشه تغییییررر!پس خدا هم ثابته هم متغیر این با اون تعریف خودمون که همه چیزه یکی هم هست😊انسان اگاه میداند که زندگی همواره درحال تغییر است تنها یک چیز است که تغییر نمیکند و آن خود تغییر است!!! از نظر من تغییر خوووود خود خداست.همممه چی خودشه!!!!!!!!!!

    ۲.تا حالا احساس عجز کردید؟! آررره آرررره. این با تاکید آره گفتن استاد هم نشون دهنده درک عالیه استاده اگه غیر از این میگفت این دروغ بود البته دور از جون ماکه میدونیم استاد دروغگو نیست!! چرا اینارو میگم چون طبق طبق قانون جهان که گفتم جهان ازین ضدیت ها تشکیل شده ساختار جهانه و کسی نمیتونه دورش بزنه!!!ما مجموعه ای ازین حالهای خوب وبدییم مجموعه ای ازین فرکانس ها!!!میشه یکطرف رو خیلی کمو زیاد کرد ولی نابود هرگز مثل اله کلنگ میشه یکطرف رو پایین پایین برد اما حدف هرگز اگه حذف کنی دیگه اونکه الاکلنگ نیستش کهههه!!!جهان هم ضدیتشو برداری دیگه جهان نیست بابا ازین ضدیت هاسسست که هرچیزی شناخته میشود!!!!کار بد بهت حس بد میده میفهمی بده حس بدی میده بهت میری سمت خوب مذهبت جوابگوی سوالاتت نیست تغییرش میدی!!!!درضممن اگر احساس بد به هرگونه نباشه اگر ضعف و اشتباه نباشه ینی ما حرکت نکردیم و از طریق اینا درست و غلط و در مسیر بودن یا نبودمون رو می فهمیم و راه درست و خوشبختی رو میابیم مثل تابلوهای توی بزرگراه زندگی هستن و اشتباه اشتباه نیست اشتباه ینی داری یکاری میکنی ینی درحرکتی تکرار اشتباهه که حماقته.و اینکه که انسان موجودی با نقص هست فقط خدا کامله!!!پس این ویژگی هاری منفی هم داره این ضعفهارو.ساختار مغز آدم جوریه که همش دم از منفی ها میزنه و باید کنترل کنی هرلحظه و کنترل همیشگی خب سخت تره اما خب اینکه افسار شو آزاد بذاری راحت تره همیشه تخریب راحت تره تا ساختن پس آدمه دیگه گاها از پس کنترل ذهنش برنمیاد خب میشه دیگگگگه خخخخ😅😅😅😅😅😅 پیش میاد دیگگگگه والاااااا😅😅😅😅😄😄😄 خخخ پس سخت نگیر.بعضیها رو دیدم تو رابطه هستن زخم میزنن بر بدن چون ترحم جلب کنن یا قربانی شرایط نشون بدن خود شونو و مسئولیت نپذیرن چون اگه مسئولیت عدم موفقیت رو بپذیرن احساس شکست و حقارت میکنن پس فرار میکنن ازین حس.پس میان ترحم و دلسوزی و گدایی محبت میکنن با این زخم ها ینی جای اهرم رنج و لذت عوض شد تو ذهنشون!!!و چون ازش لذت میبرن در آینده اون روی بشششدت خشمگین و تخیلی جهان رو میبینن!!!هییی مریضی و هیییی قربانی شدن و تعجب میکنن و حس میکنن کنترلی ندارن روش و از بیرون شونه اینا و خداااا میدونه چه اتفاقات بدی درانتظار این فرده که خودشو آسیب میزنه😯😯😯😱😱😨😵😵😳😳😧😧😦😮😤😷😶😵😳😟😩 خددددا بهش رحم کنه وااااای قشششنگ میفهمم و درررک میکنم چی میشه عاقبتش😤😶😶😳😩😮😦😨😱😯  ویژگی افرادی که توان کاری رو تو خودشون میبینن اینه که تصمیم میگیرن و عمل بدون مکث اما کسی که ندارش نمیتونه تصمیم بگیره دلیل اینکه اون آهو مثلا یهووو شاک و بی حرکت میشه بنظرم اینه که چون شیر یهویی میاد و غافلگیر میکنه اینه که اون با این شرایط قدرت فرار رو تو خودش نمیبینه سر همین نمیتونه درجا تصمیم بگیره و عممممل و فرااااار RUN AWAY میمونه و منجمد میشه و تمااااام.

    ۳.سوال سرزنش هم به همین منوال عه.👍

    ۴.اونی که حین اشتباه به خودش سخت میگیره درحد آسیب بدنی درحد اینا چنتا باور اشتباه دارن.خودخداجهان شناسی ندارن.کسی که خودشو بشناسه میدونه که تاریخ هیچ انسان بی نقص و بدون اشتباهی نزاییده و نخواهههههد زایید.از مادر زاییده نشده این آدم. اینکه ما مثل بقیه موجودات نیستیم که غریضه داشته باشیم و با سیستمی ثابت همه کارارو به شکل درست و طبیعی انجام بدیم!!ما انقدررر مغزمون پیچیده هست که بتونیم با آزمون و خطا راه درست رو بیابیم ولی برای بقیه موجودات زنده نه همین که درک کنیم ما حق داریم اشتباه کنیم میتتترکیم از خوشی چون این قدرته.و اینکه ما انسان ها با قدرت حل مساعل پا به این دنیا گذاشتیم هییییچ مسأله ای گنننده ترینش هم قرار نیست مارو بکشششه.اینکه ما با سیستم هدایتگر درونی به دنیا اومدیم همین درک این سیستم هم زمان میخواد خودش هم انرژی هم آزمون و خطا و تکامل… اصلا همین فعل و انفعالات هستش که به ما مسیرگرایی رو میرسونه که زندگی یک مسیره نه ی مقصد😍😍😍 یسسسسسسسس😍✌😍✌پس میگیم آقااا من که با علم به مساعل که به دنیا نیومدم کههههه نمیدونستمممم که خخخخ😄😄😅😅😊👍😂 پسسس فدای سرم.افراد جهان رو نشناختن که اقا من با حل مسالم با خواستم تفاوت مداری فرکانسی دارم و از طریق  اشتباه خواسته هام برام واضح میشن راه برام مشخص و روشن میشه اینکه فقط خدا کامله من نقص و ضعف دارم و از طریق همینا دارم رشد میکنم و اصلاااا چه نیازی هست به حساسیت روی موضوع اشتباهات چه تقلاییه که من بخوام کامل باشم وقتی خدایی کامل دارم و در درونمه!!حالا اشتباه کنم مگه چیه؟؟؟!!!قدرت فقطططط خداست این اشتباه یا چیزی بیرون از من یا بقیه که بلایی سرمن نمیارن کههههههه!!!! اینکه آقا این ساختار مغزه که دعوت می کنه به منفی ها آقا این مغز تکامل یافته اما کامل مطلق نیست هیچی کامل مطلق نیست توی دنیا پس مغز من هم کامل نیست کهههههه!اشتباه میکنم اینکه ارزشمندی من به درست انجام دادن کارها یا اشتباه کردن یا نکردن نیست من ذاتا ارزشمندم من از وجودی ارزشمندم خلقققت ممممن ارزشمنده!!!!!اینکه نظر مردم مهم نیست پس با خیال راحت اشتباه کن😄😄😅😆😆😆 خخخخ .بیاید خودمون رو بپذیریم با همین نقص ها ما مجموعه ای از این نقصها و قوتها و این تضادهاییم جهان ما هممممینه نیروی هدایتگر بجاش کامله😊پس نگران نباش دختر😊✌💟 نگران نباش پسر😊✌💟.

    یکی دیگه هم هست طرف باور کمبود داره طرف چون فکر میکنه که اگه اشتباه کنه دیر میشه دیگه فرصت کمه یا گیر نمیاد هههههی خودشو سرزنش میکنه که اشتباه نکنه که بی اشتباه بودن امریست غیرممکن مثل تلاش برای رام کردن گرگ!!!!!!! درحالی که طرف نمیدونه با سرزنش کردن خودش سر اشتباه بنده خدا تنها داره گسسسترشش میده این موضوع رو!!!!!!!!!🤔🤔🙇🙇🙄🙄

    ۵.استاد میگه اگه من جای اون پدافند بودم اون اشتباه رو میکردم خودمو سرزنش نمی کردم؛در زبان منم اینو تایید کردم اما مغزم داغ کرد واشر سرسیلندر سوزوند😄😄😅 خخخخ ارور داد کمی؛حالا من زبانی تایید کنم ولی مغزم بگه نه و فرکانس مقاومت رو که من بفرستم که فایده نداره این ینی هنوز من کامل باور نکردم که هرکی خووودش خالق زندگی خودشه!!اگه واقعا استاد واقعا اگه بتونن درهمچین صحنه ای ذهنشونو کنترل کنن که باید بگم که به مقامی ابراهیم گونه تو کنترل ذهن رسیدن و من کللللی تا مدار همچین ری اکشنی فاصله دارم اما اینا همش فرضه!!!چون کسی که توان کنترل ذهن تو همچین موقعیت شدیدااااااا چالش برانگیزی رو داره اصلا تو همچین چاله ای نمیفته!!!!و من باور دارم تو همچین شرایطی فقط اینجوری میشه کنترل کرد که بگیم من با توجه به فرکانسم این کارو کردم و این بلایی بود که من سر خودم آوردم!!!و ملت رو من به کشتن ندادم اونا با کانون توجه شون با توجه به ورودی هاشون با توجه به شرک شون ترسشون قدرت دادنشون به بیرون از خود با فرکانس هاشون هدایت شدن به محیطی که بلا اونجاست من قدرتی اصلااااا تو تغییر سرنوشت کسی ندارم اونا اومدن به محیط بلاخیز و من فقط دستی شدم برای رسیدن این بلا به اونا و خودم و اونا درنتیجه تایید باورهاشون این اتفاق براشون افتاد جهان ثابت کرد بهشون که آره شما درست میگید جهان ماشین اثبات باورهای ما به ماست!!!!!که البته فردی با این درک با این ایمان تو همچین فضایی قرار نمیگیره چون وقتی میدونه میتونه با کانون توجهش زندگی شو بهشت کنه به ناخواسته ها فکر نمیکنه. و کنترل ذهن تو اون موقعیت هم ایمان به قانون میخواد هم عزت نفس چون مهم ترین اهرم برای کنترل ذهن همین عزت نفسه که طرف خودشو لایق موندن تن احساس بد و احساس گناه ندونه!!!!!!!و پذیرش همین خود قانون هم عزت نفس میخواد چون مسئولیت براش به بار میاره .مسئولیت تمااااااام زندگیش بقووول جرج برنارد شاو:آزادی ینی قبول مسئولیت بخاطر همین است که بیشتر انسان ها از آن وحشت دارند.😊👌برای این قضیه پدافند هم میشه اشاره و یادآوری کرد به اون آیه درباره موسی که بعد قتل طرف میگه خدایا من را ببخش همانا که من به خودم ستم کردم!!!ما فکر میکنیم به اون هم شده ولی نههه به خودش فقط شده یا میگه آنگاه که مدت عده زنان تان تمام شد یا به شکلی شایسته رهایشان سازید یا نگه دارید.اگر غیر این کنید(ینی طرفو بلاتکلیف نگه دارید)همانا به خودتان ستم کرده اید!!!!!!!!!!😯😯😯✌✌✌✌✌ بقول استاد اینه که میگیم قرآن کتابی فراانسانی عه😍😍😍😍😍😍😍💪💪💪💪 و ایییینه جهانی که بر پایه فرکانس و مداره.😍😍😍😍💪💪💪💪💪💪یسسسسسسسسس.😍✌💪

    ۶.استاد میگه اونا که اشتباه نمیکنن زیاد بخاطر اینه که زیاد نمیترسن از اشتباه.بنظر من سر این نمیترسن که ارزشمندی شونو به نتایج گره نزدن و حرف بقیه براشون مهم نیست و بنظرم نمیدونم درسته یا نه بهترین فرکانس برای هرچی که میخوایم فرکانس رهایی ازشه حتی مهمتر توجه بر بودنش این افراد هم نسبت به اشتباه همینن؛تمام خیلی سادس.

    ۷.کمالگرایی؛پاشنه آشیلی که چندوقته با خودشناسی خفففنم درکش کردم و دارم خیلی روش کار میکنم؛استااااد دمتتتت گرررررم خیلللی عالللللی یکم بیشتر این وجه ضعف خودمو بشناسم اینکه منم مثل مریم جون چون رو احساس لیاقتم کار کردم خودمو دوووس دارم شدید😍 و خودمو سرزنش نمیکنم ولی شیطان چموش ذهن از راه مهم بودن نظر دیگران داره میاد ازین حفره های ذهن نفوذ می کنه مثل گوشه زندان هارو دیدید کثیفی هست و موش و سوسک هست و اینا ذهن منم اومد اینو برام بولد کرد و با این منطق اشتباه تووووهم کامل شدن و سعی برای کامل بودن اجازه نداد کیفیت خودمو ببرم بالا قدم هامو بردارم اصلا!!چه برسه به خوب قدم برداشتن!!!!اما یچی حقیقت تو کتم نرفت اگه دوست داشتید توضیح بدید اونم اینکه گفتید برخورد دیگران با ما دست ما نیست اما واکنش و ری اکشن بهش دست ماست. اما بنظر من اعمال و رفتار دیگران دست ما نیس اما اینکه چطور اونا با ما رفتار میکنن دست ماست!!!!🙄🤔🙇 شما خودتون گفتید بستگی داره ما چه وجه از وجود دیگران رو برانگیزیم!!یا اگه ما خودمونو حاوی ارزش بدونیم و احترام بگذاریم کسی و احححدی نمیتونه به ما بی احترامی کنه تو عزت نفس از اینا گفتید و منم چون به این نتیجه رسیدم که درسته قبولش کردم نه که با تقلید. دلیل  چرخش یهویی طرز فکرتون چیه؟؟!!میشه یکم توضیح بدید استادجان؟؟!!🙄🙄🤔🤔🙇🙇

    ۸.اینکه یکی مثل استاد شجاع باشه اول فکر کردم به اینکه چون یک عزت نفس داره و به خودش باور داره!!!دو به خداش باور داره؛بعد کمی فکر کردم دیدم یکی مثل استاد تو این مداری که هست دیگگگه باید طبق درک بالاش طبق ایمانی که عمل آورد طبق تکاملی که تو دریافت الهامات و عمل بهش و خلوت گزینی ها و زدن به دل ترس هایی که داشت و شب تو جنگل ها خوابیدن ها و شیوه مهاجرتش به تهران و سپس آمریکا دیگه نباید با این حد از تکامل و مدار خودشو خدارو چیزهایی جدا ازهم ببینه!!!ینی احساس یکی شدن باید پیدا کنه با الله چیزی که عرفا هم دارن و میگن ازش و یکی مثل استاد مثل اون مکالمش با مریم جون با عنوان ثمره بروز رسانی بخش دانلود های سایت که میگفت من کاری نکردم که سر اون محصول خدا بود و مریم جون مقاومت داشت که نهههه تو باید خودتو تحسین کنی عزت نفستم خیییلی قوی تر میشه!!!ولی استاد میگفت بابا هدایت خدا بودش!!!!!ینی چون خودشو چیزی جدا و دور از خدا ندید دیگه گفت خدا بود و ایییین عیییییین توحید و یکی شدن با خدا و جهانه!!یاد اون دست خدای مارادونا افتادم.👌👌👌👌🤔🤔🙇🙇🙄🙄💡💡.

    ۹.استاد روبات نیست🤖🤖🤖 استاد آدم فضایی نیست👽👽 اونم میترسه ترسم جزو سیستم وجودی انسانه هرکی مغز زنده داره میترسه.ساختار مغزه مغز طبق میلیون ها سال تکامل براش تعریف شده که محیط رو ارزیابی کنه و بعد وقتی احساس کرد محیط و شرایط امنه و هیچ خطری برای بقای فرد نیست اجازه انجام کار میده اگر نه میترسونه حین مرگ چند دقه فکر کنم تا ۴بعد مرگ کللل بدن مغز زندس وقتی مطمئن شد طبق ارزیابیش از کل بدن که آقا شناسی برای بقا نیست میمیره میگن تو اون۴کل عمر رو یدور مرور می کنه😮😮 الله اکبر فکر کنم میخواد ببینه طبق باور و انگیزه این فرد و باورش از زندگی راهی برای بازگشت هست یا نه😦😦😯😯 شاید اینجوری باشه شاید…….

    اما حین این ترس انجام دادن کارها نقطه جدایی انسان از حیوانات و بقیه شروع میشه مغز داره کارشو درست انجام میده تشکر کنید ازش سیستمشه!!!اما فرق ما اینه توانایی استفاده از سیستم هدایتگر درونی!!!اگه بنظرم به این مرز نرسیم به مقام انسان نرسیدیم بنظرم این به معنی توهین نیست ها!!!!و برای استاد جدا از الهامات اون رنج و لذته باعث میشه که اصلا استاد فکککر موانعم نکنههههه و وقتیکه فکر و فرکانس محدودکننده نداری معللللومه که حرکت ساااااادس!!!!

    ۱۰.اینکه استاد میگه من درد انجام ندادن کارها برام خیلی زیاده و ممکنه برم ی محیط بدی طبق خواستم سر همینه منو یاد یکسری افراد خاص انداخت!!!خاورشناسان یا همون شرق شناسان مثلا ایران شناسان طرف میکوبه میاد از آمریکا ایران چون عاششق تاریخ ایرانه میاد یک فرهنگ متفاوت کلللی محدودیت پوشش براش هست لب ساحل برهنه نمیتونه بشه مشروب نمیتونه بخوره شب بعضی جاها سرقت زیاده برخلاف آمریکا اقتصاد خراب یا دختره سر اشعار مولانا حافظ سعدی خیام عاشق ایران و فرهنگ ایران و مسیر این افراد شده کلللی محدودیت میاد میپذیره میاد فرهنگ غریبه زبان جدید یاد میگیره چون خواسته داره انگیزه داره و میاد زبان و ادبیات فارسی می خونه مثلا دانشگاه تهران برفرض مثال؛ بقول مولانا:

    کین طلب درتو گروگان خداست زانکه هر طالب به مطلوبی سزاست!!!!

    ۱۱.استاد گفتید من حاضر نیستم بترسم از کسی حتتتی حاضرم جونمو بدم براش.اینجا اگه مقاومت نمی کردم خودمو شاید سرزنش میکردم!!بعد من با خودم گفتم بابا این دیگه یکم دیدگاه افراطی ایه دیگه آدم جون خودشو حفظ میکنه و وقتی حاضری برای حفظش جونتو بدی بدین معناست که اگه پات بلغزه خییلی سرزنش میکنی خودتو بعد باز فکر کردم دیدم. بالاخره جون مهمترین چیز نیست وزندگی به هر قیمتی بدرد نمیخوره مثلا من خودم اگه مثلا بگن یا باید بپیوندی به داعش یا میکشیمت یا مقاومت میکنم یا دیدم زورم نرسید میگم آقا بسم الللللله!!!بکش این از مرگ بدتره که همچین آدمی بشم و این از دیدگاه بی نیازی و رهایی و عدم وابستگی به دنیا هم میاد که گفتی اگه میبودم می گفتم بزززن!!یاد حسین بن علی افتادم که میگفت مرگ با عزت به از زندگی با لذت و دقیقااااا مثل شما جونشم گذاشت پای ایدئولوژیش اما وا نداد باج نداد یعنی باییییید بیعت کنی؟؟!!یا مسیح چه بهایی داد سر هدفش یا ابراهیم حاضر بود ذبح کنه زنو بچه رو بندازه بیابون ولی شرک نورزه یا گاندی که وقتی دید یارانش دست به مبارزه مسلحانه زدن انقدر اعتصاب غذا کرد که گفت می کشم خودمو اگه دست برندارید و واقعاااع هم این کار رو میکرد اگه ادامه میدادن!!! و یاد شما در فایل ابراهیم افتادم که گفتید حاضرم برای هدفم اشاعه توحید چه بهایی رو بپردازم گفتید همرو تو دفتر نوشتم گفتم حاضرم جونمو بدم تو یوتیوب تهدید شدم ئ گفتم چی بهتر ازین که آدم در راه آرمانش بمیررره؟؟؟!!!شما اون موقع موقع اون تهدید ها تو تهران اون دیدگاه هارو داشتید چه برسه به الان😅 خخخخ. الان دیگه واااای لتووووپار میکنید طرفو!!!!!!!بقول یکی از دوستام چنتا چک حاضری برای هدفت بخوری؟؟!!استاد مریم جون بچها فیلم Hacksaw Ridge راجع به یک داستان واقعی از ایمان به خدا و بهای پرداخت شده در راهش هستش ببینید حتما فیلمی با باورهای بد نیستش.😍😍😍😍😍💪💪💪💪💪💪💪👀👀👀👀

    ۱۲.استاد فکر کنم تو فایلهای مصاحبه گفتیدش اینو؛کدومو؟؟!!الان که حرف از FRANCEشد میگم یادآوری شه گفتید اونجا من حتی تاکسی جلو فرودگاه رو هم اجاره کردم هم ماشین رو و تو فرودگاه ایران دم پرواز دیدم مایک نیست کللللی گشتم و دیدم نه نیست هممه گشتن یهو از خدای درون کمک گرفتم دیدم که میگه داد بزن تو سالن میکااااااییییل و یهو دیدم از زیر یکی از صندلی ها بیدار شد و گفت چیه بابا؟؟!!😅😅😆😄 و این تجربتون برای دریافت الهامات برای من عاااالی بود.😅😅😄😄😂عقل و منطق و قیل و قال های دنیایی و ذهن منطقی میگه باید بلد باشی کشور رو زبان رو با کاربلد و تور بری و اینا اما روح میگه فقققط برو…بزن به جاده وبرو😍😍😍😍 و من هدایتت میکنم. که این ایمان و اعتمادبه نفس حل مسأعل استاد رو هدایت کرد به اون دوست که از قضا شاگردش بوده خوبی آدم به آدم برمیگرده تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز!!😍😍😍هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی😍😍

    ۱۳.عااااااشق😍 اون لحظه ای بودم که استاد اون دوست مون رو تحسین میکرد و گفت خیلی زیبا و خانوم شایسته هم همونطوری که انتظار داشتیم تغییری تو حالش فرکانسش ایجاد نشد😍😍😍 خیلی ها این اراجیف رو دارن و جالبه میگن ما حسودیم و این حسادت رو حسن میدونن😯😳😳😳😳 و دوووس دارن طرف مقابل شون حسادت کنه😳😳 و نشونه عشق میدوننش و لذذذت میبرن😳😳 ولی مریم جون که دور از جون گدای محبت نیست.اه اه اهههه😑😑😕😕😕 متنفرررررم از حسادت حسادت چیزی جز حقارت نیست هرچقدر هم بخوای زیبا و درست جلوش بدی بیزارم بیزاررررم هیچ فضیلتی تو این حقااارت عمیق و عظیم نیستش!!!!!

    ۱۴.بقیه با تور میرن با تور لیدر میرن و اینا تا اون محیط امنشون حفظ بشه شما اتفاقا برای گسترده تر کردن دایره امنتون و خراب کردن پلهای پشت سر و ورود به دل ترس هاتون میرفتید😂😂😂😂😂👌👌👌 شمااا اصلا کلت بوی قرمه سبزی میداد برای خطر به قصصصد خطر یا حالا بهتره بگیم چالش میرفتی!!!!او مای گاد بقول آمریکن ها مای گاش چه تفاوتی😂😂😂😂👌👌👌اونم تولد یک خواستس😍😍😍😍!!!چقدر به دلم نشست این جمله استاد جان تابحال نشنیده بودم.😘😍👌استاد شنیده بودم از بچها تو صفحه ی توضیحات که اگه با بچهای سمینار ها هم میرفتید بیرون و سفر!!!!ای جان چه روحیه ای😍😍😍😍 منم جدیدا به مدد سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت دیوااانه کردی منو دیوانه سفر و طبیعت😘😘😍😍👌👌 حتی یکی از بچها گفت یکبار کلاس گذاشتی گفتی هرکی هرچقدر پول داره بده نداشتید ندید.درحد توان بدید؛اااای قربون این دل پاکت😍😍😍😍😘😘😁😁😀

    ۱۵.استاد شاید این حجم از کنجکاوی شما و میل به اکتشاف و تحقیق شما برا این بوده که با اینکه شما پدرتون این ویژگی خوب رو داشت که آزاد تر میذاشتتون اما خب چون فقر داشتید یکسری چیزها رو دوستان هم سنها و همکلاسی های شما تجربه کردن و ازش گفتن که شما هی و هی دونه دونه نداشتید و این باعث شده این تضاد باعث شده میل به چیزهائی که تجربه نکرده بودید چیزای جدید

    هیییی و هییی ریشه بدوونه تو وجود شما تا بهههه الان و چون هی تجربه کردیدش و لذت بردید شدید ازش هی خواستید بیشتر تجربه کنید و تشنه تر شدید.بقول شما که به نقل از انیشتین کنجکاوی مقدست را بکار بنداز.با این فوایدی که شما کسب کردید ازش تازه میفهمم وقتی انیشتین میگه کنجکاوی مقدس ینی چی؟؟؟؟!!!

    استاد راستی سالزبورگ برای اتریشه😅شرکت ردبول هم یک تیم داره اونجا Redbull Saltzburg.

    فقط استاد ی چیز رو حالی نمیشم شما دیگه تو۶سالگی که دیگه درک نداشتی از تضاد که سر تضاد خواسته کنجکاوی و جاهای جدید رفتن درت شکل بگیره؛پس انگار ذاتا اینجوری بودید ما میدونیم همه به یک اندازه به منبع دسترسی دارن اما چرا یکی مثل شما با این کنجکاوی بهش قوت داده شده از اول بچگی، خودشون اینجوری عن درواقع نه الگو برداری.اما یک عده کنجکاوی مقدس ندارن جسارت ندارن؟؟نمونش فرد موقق خانواده ما خالمه و بعد داییم که کانادان این خالمم دقیقااااا مثل شما کنجکاو بود و کنجکاو چیزای جدید دههه باااار دهه شصت بچگی گم شد یکسال بزرگتر از شماست تقریبا.یکبار تو حموم داشت با وسایل از سر کنجکاوی ور میرفت با چکش و اینا تا بقول اون یکی خالم اختراع کنه😂😂😂😂و همه چندساعت دنبالش بودن تا پیداش کنن گمون کردن گم شده بعد این آدم از اول آزاد بود ذاتا زور تو کتش نمی رفت اون زمان که همممه بچها مطیع والدین بودن و اصلا گناه میدونستن جور دیگه عمل کنن و چههه محدودیت هایی داشتن اون دوران دختران خواهر برادر ها لباس هاشونو عوض میکردن با لباس مشترک میرفتند با لباس پینه دار وصله دار پاره ایشون پدبزرگم رو مجبور کرد توپ چل تیکه بخره براش رفت کلاس زبان دهه شصت شاید فقط بالاشهری ها میرفتن😳😳😯😯 بزرگ شد کلاس گیتار رفت بابابزرگم گفت پول نمیدن بری دانشگاه نبااااید بری رفت از خودشم پرسیدم چی شد اینجوری شدی گفت از اول بودم گفتم چطوری؟؟؟گفت نمیدونم.

    آقا چرا یک عده سر خم میکنن مثل مادرم که قبول کرد خلاف میلش و آرزو شو ول کرد رفتن به دانشگاه رو درحالی که نخبه بود؟چرا یک عده از اول سرسپرده و سر خم کن هستن یک عده آزادی طلب و انقلابی؟؟!!! یک عده چون استاد عباسمنش کنجکاو محیط‌های جدید یک عده دایره امن جو؟؟!!🤔🤔🤔🙇🙇🙄🙄👀👀👀💡💡💡درحالی که روح همه در طلب خواسته هاست و این طبیعت ماست چرا یک عده میخواهند و می رسند یک عده در همان فضا تصمیم می گیرند که نخواهند!!!چههه عاملی این تفاوتها را رقم میزند؟؟!!🙄🙄🙇🙇🤔🤔👀👀💡💡

    در پایان کامنتم توجه شمارو به این دیالوگ محشششر😍💟و آگاهی بخش و از روح برآمده فیلم جوجوربیت جلب میکنم😊😍💟: جوجو:من نمیرقصم؛رقص مال آدمهاییه که کار ندارن؛ اسکارلت جوهانسون: رقص مال آدمهای آزاده. رهایی از تمام این هاست😊💟.

    پس بچها برقصیییید و برققصیددد و بمیرید و بمیرید کزین خاک سماوات بگیرید بمیرید به پیش شه زیبا بر شاه چو مردید همه شاه و امیرید😍😍💟💟بیاید رها بشیم از همممه چی از دنیا و رنگی رنگی هاش و فقط لذتشو ببرید . چون بودهاین گذشت و نیست نابوده پدید ……. خوش باش غم بوده و نابوده مخور😘😘😘👌👌😍😍💟💪💪💪من که مدتهاست شروع کردم اینکاررو و آرمانمه و همه جا تبلیغش میکنم.😘😘😍😍💟💟💪💪یسسسس😡😠🔥🔥🔥💪💪

    فعلا.😊💟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      فاطمه آژند گفته:
      مدت عضویت: 2274 روز

      سلام دوست عزیز

      واقعا از خوندن کامنتتون لذت بردم.اوایلش گفتم که یه کنی میخونم ولی واقعا نتونستم ازش بگذرم

      چقدر عالی و منطقی صحبتهای استاد رو برای ذهنتون منطقی کردید

      خوشحالم که کامنتتون رو خوندم

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        علیرضا برزگرزاده گفته:
        مدت عضویت: 2918 روز

        سلام خدمت دوست خوبم فاطمه عزیز😉💟ممنون دوست خوبم؛ممنون ممنون سپاسگزارم که برام کامنت گذاشتی و انرژی دادی بهم👌💟💟💟از شنیدن قانون تا فهم و منطقی شدنش و درکش برای ذهن و درنهایت ایمانی که عمل بیاره نسبت بهش جهادی اکبر فاصلس اولا ممنون که جرات و شهامت تحسین کردن منو داشتی تو خیییلی قوی هستی دوما رسیدن به اون نقطه ایمان به قانون رو براتون وبرای خودم آرزومندم😊💟امیدوارم همیشه آزاد و رها و خوشبخت و آرام و با اطمینانی قلبی باشید و لذت ببرید؛شبتون به خیر و خوشی😊💟😍😍😍👌👌🔥🔥💪💪

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حمیده اسماعیلی گفته:
      مدت عضویت: 2082 روز

      سلام دوست عزیزم…ممنونم از کامنت بسیار بسیار پربارتون…بارها توی دلم شما رو تحسین میکنم که یه آدم چقدر با خودش در صلحه…و چقدر قانون رو عالی متوجه شده که پیامی اینچنین ارزشمند رو زمان میزاره و برای بچه های سایت به اشتراک میگذاره…اگر بگم صحبتاتون خودش کوهی از آگاهی هست و منو حسابی به تفکر برد به گزاف نگفتم…خیلی دوست دارم بیشتر راجع به جهان و انرژی بودن همه چیز و خداوند صحبت کنید…من خودم فکر میکنم یکی دوبار این بحث رو که استاد توی دوره ۱۲قدم گفتن گوش دادم..همون موقع متوجه شدم مقاومت زیادی دارم در مورد این صحبتها…و به خودم گفتم این پاشنه آشیلمه….ازتون ممنونم بابت اطلاعاتی که با عشق باهامون در میون گذاشتین..و خیلی خوشحال میشم بیشتر و بیشتر واسمون کامنت بزارید….ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        علیرضا برزگرزاده گفته:
        مدت عضویت: 2918 روز

        سلام دوست عزیزم😉😊💟چقددددر این حس تحسین شدن عزززت نفس میده به من😍چقدددر احساس بی نهایتتت ارزشمندی ای که نمیتونم توصیف کنم و خیییلی معنوی و الهیه بهم میده ممنونم ممنونم ممنونم که تحسین میکنید منو😍👌💟البته این به معنای نیاز به تحسین شدن نیست.منم شمارو تحسین میکنم برای تحسین کردن من😉💟👌✌

        دوست عزیزم بنظرم ۷میلیارد انسان داریم و ۷میلیارد خدا😉💟

        دوست عزیزم من خودم قدم هارو ندارم همونا برای درک الله و انرژی محششششرن.من از دوره ها درحال حاضر عزت نفس رو دارم.کتاب های سایت برای درک این موضوع فایلهای رایگان راجع به خدا محشششرن برای این موضوع.البتهههه که تمام فایل ها و محصولات و کتابها یک صدا دارن یککککک چیز رو فریاد میزنن یک اصل و اساس رو میگن همه تیکه های یک جورچینن کل قوانین.اونم هماهنگی با توحید همون بحث فرکانس خودمون!!برای این درک البته نمیخوام سیس خیلی فهمیده هارو و اونا که مشاوره میدن رو به خودم بگیرم بیزارم ازین حرکت.اما باید بگم برای این درک شما اصلاااا نیاز به کار خاصی ندارین سااااادددس خیییلی سادس فقططط همین فایل ها که بالا گفته شد رو باااارها و باااارها گوش کنید و هی فکر کنید هی فکر هی تحلیل هی از الله بخواهید هدایت تون کنه.تکامل رو در نظر بگیرید و بدونید که این ی پروسه ایه که تکامل میخواد و صبر و عجله نکنید و مقایسه نکنید خودتونو با کسی.باز هم میگم اصلاااا نمیخوام تز و فیس خیلی خیلی بلد هارو بگیرم به خودم شاید اصلااااا درک شما و نتایج شما خیلللیییی هم از من خفن ترررر باشه.😉💟🙏

        آزاد و رها و خوشبخت و آرام باشید و لذت ببرید ایشالا؛ لذت😉💟🙏

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    آرام عباسی گفته:
    مدت عضویت: 3831 روز

    سلام استاد سلام مریم جون

    من خیلی کامنت نمیزارم ولی ولی ……

    چقد شما آخه دوست داشتنی و عشقید

    چقد من لذت بردم از این نوع فایلا ،وااقعااا فوق العاده بود

    از این فایلا بیشتر بزارید که مریم جون سوالای خوب و قشنگ میپرسن،خیلی عالی خیلی تاثیرگذاره خیلی

    ممنونم از این همه سخاوتتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: