سریال زندگی در بهشت | قسمت 102 - صفحه 4

213 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ادریس بهمدی گفته:
    مدت عضویت: 1918 روز

    سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته فعال،من عاشقتونم الان حدوده ۳هفتست دارم سریال زندگی دربهشتو نگاه میکنم کلی تمرکزم رفته روی خواسته هام کلی چیز یاد گرفتمو دارم یادمیگیرم اصلا ببین من هرچی ک میخوامو شما دارین.. واسه همین من خیلی ذوقو شوق دارم برای دیدن این سریال خیلی حال میکنم لذت میبرم که این سریالو تماشا میکنم خیلی تغییراته بزرگی توی زندگیم توی روز هام بوجود اومده با دیدن این سریال با حرفای ارزشمندو تجربه های شیرینی که از شما میشنومو میگیرم.الهی شکر برای وجودتان❤️

    من انقد ک با دیدن این سریال قرقش میشم

    ک خودمو اونجا تصور میکنم اونجا حضور پیدا میکنم

    فهمیدم که چقدر جهان پر از فراوانیه

    فهمیدم چقدر دوروبرم زیبایی وجود داره..

    فهمیدم بابا میشه.. میشه ب هرچی ک بخوام برسم

    کلی چیزای دیگه ک انقد الان واسه گفتنش ذوق دارم ک نمیتونم بیانشون کنم…

    عاشقتونم..

    خدواند یارو نگهدارتون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    شایان گفته:
    مدت عضویت: 2783 روز

    سلام خدمت استاد و خانم شایسته

    چقدر ازین عبارت که خانم شایسته خوندن لذت بردم: حتی خود خانم شایسته هم قبل خوندن گفتن جقدر ازین جمله خوشم میاد . جمله این بود :

    “من میگم اگه کسی نمیدونه چی میخاد یه چادر برداره بره توی جنگل با خودش خلوت کنه ، خودشو کشف کنه و تا تکلیفش با خودش مشخص نشده برنگرده ”

    و این اخرش رو خانم شایسته با یه لحن کوبنده و با یه خنده جالب گفتن : “برنگرده” 😁

    خود استاد هم یه لبخند ریزی به لب داشت .

    چقدر من این اقدام رو دوست دارم و بارها هم خودم انجام دادم و چقدر ایده ها و راهکارهای حل مسایل زندگیم به ذهنم اومده و هدایت شدم .

    یکی از کارهایی که هر چند وقت یکبار لازمه که ادم انجام بده

    ساعتها تنهایی توی کوههای تهران کوهنوردی میکنم و توی طبیعت ناب به خودم و علایقم و سبک زندگی دلخواهم فکر میکنم و وقتی برمیگردم حس سبکی دارم حس اینکه چقدر بهتر خودمو شناختم حالا بهتر میدونم از زندگی چی میخام و همین که میدونم از زندگی چی میخام باعث میشه تغییرات لازم رو توی کسب و کار و رفتارم و باورهام انجام بدم و هر روز به سبک زندگی دلخواهم نزدیکتر بشم.

    کشف کردن خودمون یکی از لذتبخشترین کارهاست که برابری میکنه با رسیدن به خواسته ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    فلورا صبا گفته:
    مدت عضویت: 2896 روز

    آخ آخ که چقدر شما عشقید❤🧡.

    این همه نعمت و فراوانی گوارای وجودتان. چقدر از دیدن اوقات خوش شما شاد میشوم و خدا رو شکر میکنم.

    خانم شایسته جان عاشقتم با این سوالات قشنگت. لطف و مهرت اندازه ندارد بانوی زیبا .

    بهترین ها نصیبتان مهربانان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2162 روز

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به همه ی دوستان خوبم

    اکنون که مینویسم از بخش نشانه ی من هدایت خواستم و منو به این فایل “زندگی در بهشت قسمت 102” هدایت کرد.

    من همیشه توی نشانه ی من ها دوست داشتم یک فایل دانلودی که محتوای آموزشی داره هدایت بشم. چون عاشق یادگرفتنم،بعضی وقتا به زندگی در بهشت یا سفر به دورآمریکا هدایت میشدم و یکم حالم گرفته میشدکه آخه چرا از این فایل ها…شاید علتش این بود که خیلی اینا رو پر مغز نمیدونستم و فایل های دانلودی رو بیشترین حجم اطلاعات و آگاهی میدیدم. و یا شاید باید خیلی میگشتم توکامنت ها یا با دقت و تمرکز مضاعف تری فایل اون سریال ها رو میدیدم تا نشانه خودم رو بگیرم. اما اینجا اعتراف میکنم هیچ فایلی بدون آگاهی نیست حتی اگر سفر به دور به امریکا باشه و دیدن منظره و شنیدن آهنگ باشه… و اتفاقا وقتی این فایل اومد گفتم دیدی فهمیه این فایل اینقدر چیزهایی داره که باید بفهمیشون، درک شون کنی تا بعد بری قدم بعدی. و این قسمت های پرسش و پاسخ که فوق العاده هستن.

    نکات کنکوری که اگر خود کتاب اصلی (یا اون دوره ایی که نکته توش تدریس شده و باز شده )رو هم داشته باشی، بازم باید بخونی و بخونی و بخونی تا درکش کنی اینقدر مهمه اینقدر مطلب و حرف داره. این فایل هم همینطوری هست.

    چندین نکته ایی که گفته شد و چیزی در ذهن من آلارم داد که اینـــــــــه

    حالا من به اینجا هدایت شدم تا بارها وبارها بخونم و بشنوم و فکر کنم تا به قدم های بعدی و هدایت های بعدی هدایت بشم. هیچ اتفاقی اتفاقی نیست.

    راستی امروز عصر همسرم دیدگاه منو برام آورده تا ببینم(البته من خواب بودم و نیمه هوشیار نگاه کردم) دیدگاه قسمت 104 که صبح زود دیده بودیمش ومن اونجا کامنت گذاشتم و لایک سبز گرفته بود. خوشحال شدم اما تعجب نکردم چون میدونم که دارم روی خودم بهتر و بهتر از قبل کارمیکنم وتمرکز ی تر…

    من هدف بعدی ام قرار گرفتن کامنتم به عنوان دیدگاه منتخب و متن انتخابی هست.هدفم امتیاز گرفتن و و فعال تر بودن وتو بخش افراد فعال سایت هست،واسه همین این موضوع برام کوچیک شده.(قبلا از استاد لایک سبز گرفته بودم البته فکر کنم پارسال همین موقع ها، که دقیقا یادمه بیشتر از 8 ساعت روی خودم کار میکردم یا توی فایل ها و کامنت گذاشتن تو سایت و … بودم و انصافا هم اون موقع جاش بود که بگیرم و بیشترین لایک سبز رو گرفتم و بیشترین تغییر و پیشرفت فکر کنم از همون جاها جرقه اش خورد)

    البته انصافا دیدن لایک سبز یا امتیاز از گروه تحقیقاتی عباسمنش موجب حس خوب میشه که چقدر یعنی ما به استاد نزدیک هستیم و رصد میشیم. و امروز هم وقتی پاشدم و خودمم رفتم دوباره کامنتم رو خوندم ولذت بردم و اون لایک سبز رو دیدم حس خوبی بهم داد، نمیدونم چه حسیه. انگار که تو کلاسم و استاد حواسش به منم هست انگار که بهم گفته آفرین داری خوب میری جلو با همین فرمون برو. انگار استاد یک آفرین مخصوص و ویژه بهت میکنه. واقعا ممنونم استاد عزیزم بخاطر این امکاناتی که فراهم کردین و این حس های خوبی که به ما میدین حتی با یک نگاه و لایک سبز و اطمینان پیدا کردن از اینکه کامنت توام خونده میشه… و این برام بیشتر ارزشمنده که با حجم این همه کار و کامنت ها و بچه های دوره باز هم وقت میگذارید و صادقانه و خالصانه ما رو همراهی میکنید در مسیر یادگرفتن ها و تغییرات مون. واقعا قدردان این حرکت های شما هستم واقعا ممنونم واقعا سپاس گذارم. مریم جان از نگاه شما هم بصورت ویژه سپاس گذارم.واقعا ممنون…

    الان که نصفه شبه ایران هست و نمیتونم فایل رو ببینم دوباره ولی قطعا فردا نگاه میکنم دوباره و دوباره. لازم باشه بعضی جاهاش رو چندبار میبینم و عینش رومینویسم تو دفترم.

    اما قبل اینکه شروع کنم به نوشتن اون دیدگاه انتخابی امین عزیز رو خوندم و یادم اومد قضیه چی بود و الان دفترمم آوردم و نگاهی انداختم.

    بنظرم پاشنه آشیل من تو این قسمت ها باشه:

    * اگر کسی نمیدونه عاشق چی هست برای اینه که خودش رو نشناخته.

    استاد شما خیلی راحت کلی علایق خودتون رو مثال زدین و بعضی علایق شما هم در من هست و مشترکه.

    اما نکته اینجاست که باید از بین اینهمه اونی که بیشتر ازهمه علاقه دارم و توانایی دارم برم دنبالش.(آخه همه اش که نمیشه)

    شاید من تا حدی خودمو میشناسم یعنی تا حدی از علایقم باخبر هستم اما نمیدونم کدوم یکی رو علاقه مند ترم عاشق ترم.

    آخه من عاشق خدام میشه برم دنبال اون و پول دربیارم….واقعا میشه شایدم بشه من الان نمیدونم.

    اما غیر از این عشق که (من فقط عشق و عاشقی تو ذهنم گره خورده به خدا) بگذریم من علاقمند به تحقیق کردن و پژوهش کردنمنوشتن رو هم دوست دارمتدریس هم بدم نمیاد علوم تجربی رو دوستدارم خصوصا علم ستاره شناسی و زمین شناسی که رشته دانشگاهی من بودهمن سخنرانی رو دوست دارم یا شاید اینکه تاثیر خوب روی دیگران بذارم رو دوست دارمموسیقی رو دوست دارماز نقاشی چیز زیادی سر درنمیارم و فقط از دیدنش لذت میبرم… دیگه الان حضور ذهن کامل ندارم دیگه به چی علاقه دارم. باید تمرکزی بشینم یکبار دیگه بنویسم.

    *اگر کسی تکلیفش با خودش مشخص نشده باید چادرش رو برداره بره خلوت کنه،تا تکلیفش با خودش مشخص نشده برنگرده.

    من ازبلاتکلیفی همیشه بیزار بودم وهستم اما انگار خودم خیلی مواقع خودمو تو این چاله بلاتکلیفی گیر انداختم. الان فعلا تکلیفم اینه که از همین کاری که میکنم و یادش گرفتم پول دربیارم اما چند روزی هست دچار تردید شدم که خوبه من دارم وقت میذارم یا نه برم سراغ یک کسب و کار دیگه ایی. فکر کنم یک کسب و کار برای خودم ایجاد کنم. اما آخه چی…الان هیچ ایده ایی ندارم ولی میدونم باید از یکجایی برای خودم شروع کنم و این جسارت رو به خرج بدم در مسیر اهداف خودم با توکل به خدای مهربون. اینم میسپارم تا اگر نشانه ایی چیزی دیدم کلا کارم رو با تمام مهارت و جایگاهی که بدست آوردم بذارمش کنار…ولی باید بذارم تا راه به من نشون داده بشه.

    این جمله منو خیلی بفکر فرو برد که فهمیه تکلیفت مشخص هست یا نه… تو از طرفی از فروش و بازاریابی حالا میخواد تلفنی باشه یا هرچی خوشت نمیاد پس چرا کارت رو مطابق با علایقت پیش نمیبری. البته من مدیریت کردن و سازمان دهی کردن رو دوست دارم که یکم اینجا برام ایجاد شده اما از وقتی نیرویی ندارم و نیرو قبلی رفته انگار اون قسمت تو کارم که قدری از علایق و توانمندی منو توش داشت کم شده. پس قطعا این مسیری که من دارم موقتی هست واون چیزی نیست که منو سیراب کنه. پس منتظر نشانه ها هستم حاضر به تغییر هر چیزی که منو به خواسته و علایقم نزدیکتر کنه.

    آهان من یکی از علایقی که از بچگی داشتم فضانورد شدن بود. والبته دارم البته الان به عنوان گردشگر فضایی به قضیه نگاه میکنم.

    *الهامات برای هر فردی یونیکه،خاص خودشه. مثل اثر انگشت

    *وقتی به ایده های کارساز درباره ی خواسته هایت هدایت می شوی که تمرکزت به خدا باشه. نه به شیوه هایی که بقیه به موفقیت رسونده.

    خواسته های من چیه؟آیا من شناخت کافی از خواسته هام دارم؟ آیا من جرات نوشتن خواسته هام رودارم یا حتی فکر کردن شون؟چطور میتونم متوجه بشم که کدوم خواسته های حقیقی من هستن نه تقلید؟

    (این سوالات رو فکر کنم بارها و بارها باید از خودم بپرسم و جواب هام رو یادداشت کنم.)

    *داشتن سبک شخصی

    *زندگیتو بر اساس معیارهای خودت چیدن یعنی تمرکز روی خودت داشته باشی.

    *غرور باید مولد باشه باید درخدمت خواسته هات باشه.

    من چقدر باید بشینم و فکر کنم و ذهنم رو شخم بزنم تا این نکات رو در شالوده وجودم بیشتر درک کنم و بعد به کار ببندمشون.

    خدایا شکرت که به من این توانایی رو دادی تا با فکر کردنم راه رو پیدا کنم.

    خدایا منو هداین کن به مسیر درست هدایت شدگان نه گمراهان.

    خدایا تنها و تنها از تو یاری میجویم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    امین گفته:
    مدت عضویت: 1836 روز

    به نام الله یکتا

    و سلام بر استاد عزیز شیرین تر از عسلم

    به خدا قسم روز به روز و لحظه به لحظه ایمانم یه این راهی که انتخاب کردم و این استاد نورانی و این سایت پر از مجره داره بیشتر و بیشتر میشه

    امروز صبح بعد از دیدن سریال زندگی در بهشت قسمت 104 دیگه دلم نیومد ننویسم و بزارم بعدابنویسم و دیدم دارم منفجر میشم از این همه زیبایی و باید بیارمش تو غالب کلمات و احساس سپاس و شکر گزاریم رو همین حالا انجام بدم و شروع کردم به نوشتن و لذت بردن و معاشقه کردن با الله یکتا و این همه زیبایی این قسمت و اون ساحل و دریای زیبا

    و بعدش خواستم بیام کار روزانمو شروع کنم دیدم دلم میخواد باز صدای استاد رو بشنوم و یاد بگیرم و لذت ببرم

    اومدم صفحه اول و چشمامو بستم و نیت کردم و مرا به سوی نشانه ام هدایت کن رو کیلیک کردم

    ولی تو دلم گفتم خدایا سریال زندگی در بهشت نیاد چون من میخوام بشنوم و همزمان کار کنم و نمیتونم ببینم

    وقتی سایت رفرش شد و نتیجه اومد و دیدم که زندگی در بهشته و اتفاقا همین قسمت پیش و 102 با خودم گفتم امین اشکالی نداره خوبیش اینه این قسمت رو میشه صوتی گوش داد و حتما با اینکه چند بار گوش دادی بازم لازمه در حالی که باز تو دلم زمزمه میکردم کاش یه قسمتی میومد که جدیده یا خیلی وقته که گوش دادم نه این قسمتی که به تازگی چند بار گوشش دادم …

    و وقتی بازش کردم و یهو کامنتی رو که داده بودم قبلن و به خدا قسم اصلا نمیدونستم و روحمم خبر دار نبود که استاد به عنوان متن برگزیده نظر من رو گذاشتن زیر این قسمت و

    مو به تنم سیخ شد و تن و جان و دلم همه با هم غرق در لرزش و لذت شد ….

    الله اکبر از این استاد

    الله اکبر از این سایت الهی

    الله اکبر از حال و هوای این روزهای من

    الله اکبر از اینکه من امین هنوز اینو نفهمیدم با عقل جزیی خودم خیر و صلاح تایین نکنم و دلم رو گرو بزنم به الله یکتا و هر چه گفت با تمام وجودم بگم چشم ….

    هنوزم تنم داره میلرزه از نشونه های که دارم پشت هم میگیرم و از این همه معجزه ای که میبینم و معجزه ای که این لحظه با هدایتی که شدم دیدم

    خدایا شکرت من به معجزه های تو عادت کردم…..

    ولی خدای زیبام من هر روز تشنه تر و تشنه تر میشم و ازت همینجا و همین لحظه میخوام تا نفس میکشم و تا هستم روی این کره خاکی

    من رو همدم این استاد و این سایت و این بچه های نازننین و الهی عضو سایت قرار بده و به من این توفقی رو بده که قطره ای باشم از این دریای الهی و توحیدی

    الهی آمین ….

    حس زیبای انتخاب شدن نظرم توسط استادم و عشقم برای این قسمت از زندگی در بهشت و حس اینکه منم یک قطره ای شدم از دریای این سایت الهی و لذت حاصل از اون یک طرف

    و این معجزه و هدایتی که شدم از بین این چند صد قسمت به همون قسمتی که نظر من توش انتخاب شده و من اصلا نمیدونستم … یک طرف

    استاد عزیزم نمیدونم چطور سپاسگزاری کنم از این حس و حال الانم

    انگار در کنار موسی بودم و با چشم خودم شکافته شدن دریا رو دیدم با این حس و حالی که الان دارم و دیدن این معجزه و این هدایت

    فقط میتونم بگم خدارو شکر و فقط میتونم بگم خدایا عاشقتم

    استاد عزیزم برای همه چیز ممنونتونم و عاشقتونم و از خدا طلب میکنم که هر لحظه دریافت من از شما بیشتر و به اون وجود الهی تون نزدیک و نزدیک تر بشم

    خدایا کمکم کن تو این حس و حال و این شوریدگی که الان هستم پایدار بمونم و بتونم بالاتر و بالاتر برم تا بی نهایت

    من و همه بچه های عزیزی که قدم تو این مسیر زیبا و الهی گذاشتیم

    الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    سحر ساعى گفته:
    مدت عضویت: 1829 روز

    سلام عشقاى من ممنون از همه ى سوال جواباى فوق العادتون

    چقدر جالب صداى زنگ گوشى مریم جون رو که شنیدم خیلى لذت بردم

    و نشانه ى مثبتى براى خودم یافتم اخه صداى گوشى منم همینه

    همین فقط خواستم یه تکر ویژه کنم از تمام فایلاى الهى و فوق العادتون

    ممنونتونم🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

    عشق منید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2334 روز

    به نام تنها خالق جهان هستی

    به نام خداوندی که دوستش دارم و دوستم دارد

    سلام دوستان نازنین و همراه

    خداوند رو هزاران بار شاکرم که امروز لایق شنیدن یسری درس ها و نکته های کنکوری دیگه بودم

    چقدر خوبه که برای ما این شرایط مهیاست که اینجا میتونیم همه جوره نکته برداشت کنیم، هم فایل های دانلودی ( دیگه تصمیم دارم نگم رایگان چون بی انصافیه)، هم سفرنامه ها، هم روز شمار تحول زندگی من و هم محصولات متفاوت

    یعنی هر جای سایت و هر کدوم از فایلا و دسته بندی ها رو که نگاه بندازیم، میبینیم که همه چیز جوره و مهیاست برای ساختن و داشتن یه زندگی کاملا متفاوت به نسبت اون چیزی که قبلا داشتیم، اون چیزی که قبلا تجربه کردیم و حالا با باورها و حس و حال کنونی، به این نتیجه رسیدیم و این باور در ما شکل گرفته که میتونیم خیلی بهتر زندگی کنیم، میتونیم خیلی شادتر باشیم، میتونیم توی هر لحظه آرامشی متفاوت از قبل داشته باشیم و میتونیم با تغییر دیدمون به زندگیمون آب و رنگ دیگه ای بدیم و اینجا همه چیز آمادست

    من توی این چند قسمت که داره یسری سوال و جواب های با ارزش گفته میشه، رد پای اعتماد به نفس رو خیلی پر رنگ دیدم

    • اولین سوال امروز این بود که غرور باید مولد باشه و در خدمت خواسته و نه تعصبات

    یعنی دقیقا دو شب پیش داشتم یسری نت ها از دوره عزت نفس میخوندم که رسیدم به همین مورد و شما تفاوت عزت نفس و غرور رو گفته بودید و الان برام مجدد یادآوری شد

    کسیکه غرور داره فقط خودش رو میبینه و خودش رو دوست داره و میخواد خودشو به بقیه ثابت کنه حالا با کارها و حرفای متفاوت

    اما کسیکه عزت نفس داره، هم خودش و هم بقیه رو دوست داره و بدنبال اثبات خودش به بقیه نیست چون این فرد بدون اهمیت دادن به نظرات بقیه، خودش رو ارزشمند میدونه و دنبال مقایسه و جلب نظر بقیه نیست

    حالا این غرور میتونه یجورایی مخرب باشه در حالیکه طرف فکر میکنه چه ویژگی مثبتی داره. مثلا برای شغل خیلی دیدیم افرادی که میگن فلان شغل در شان ما نیست و من با فلان مدرک ، فلان کار رو انجام نمیدم و این در حای هست که ته جیبش 1000 تومن نداره.یعنی من فکر میکنم این غرورا با کمالگرایی خیلی غاطی شدن و باعث میشه فرد از اون دایره امن خودش خارج نشه با این دلیل که نه تا فلان شغل بهم پیشنهاد نشه، به بقیه چشم نمیگم یا نمیرم برای فلانی کهر کنم که حتی سواد خوندن و نوشتن هم نداره

    اما کسیکه غرور داره و در مقابلش میدونه انسان لایقی هست، با هر مدرکی هم که داره بالاخره از یه جا شروع میکنه و اگه باورهای مناسبی هماهنگ با خواسته ها و اهدافش داشته باشه، خیلی زود شرایط براش جوری فراهم میشه که به اون چیزی که لیاقتش داره میرسه و این میشه غرور سازنده در راستای اهداف و نه تعصبات بی ارزش ، نه غرور کاذب که فقط یجورایی خودنماییه و مثل طبل توخالی هست

     معیارهای خود را داشتن یعنی تمرکز بر خود

    من دقیقا این سوال که پرسیده شد، سبک شخصی زندگی به ذهنم اومد و استاد عزیزم هم دقیقا همین موضوع رو مطرح کردن… خدایا شکرت دیگه داریم درسا رو پایه ای یاد میگیریم و این خیلی بهم انگیزه میده، حال خوب میده و درک میکنم که اصل مطلب رو درست یاد گرفتم… خدایا شکرت

    معیارهای خودمونو داشتن یعنی تمرکز بر اصل که خودمون هستیم و باید خودمون اولویت خودمون باشیم ( همین موضوع هم خیلی به عزت نفس بر میگرده)

    اینکه من بدونم خداوند هر انسان رو متفاوت رو انسان دیگه خلق کردی به شکلی که حتی اثر انگشت همه انسانها هم متفاوته و یا دی ان ای هیچ دو نفری مانند هم نیست، بعد من چطور فکر میکنم که هدف و خواسته من و راه رسیدن من به اونها، باید مثل بقیه باشه… نههههههه…. این خیلی مهمه که هر فردی طبق خواستش که با دلیل و منطق بهش رسیده و میدونه اگه به این خواسته برسه و یا در مسیر این خواسته، همش لذت میبر و باهاش حالش خوبه، دیگه دنبال چشم و هم چشمی و مقایسه و تقلید نیست…

    برای من در حال حاضر ، از نظر نزدیک ترین فرد به من شاید دیدن این فایل ها، گوش دادن و دیگه این همه نت برداری و تایم گذاشتن، یه کار بیهوده و بی ارزش باشه ولی برای من که هدف متفاوت و معیارهای متفاوتی دارم، در حال حاضر با وجود کاهای دیگه ای هم که دارم، این کار ، بهترین و مفید ترین کاره، یه چیزیه که من باهاش حالم خوبه، آرامش دارم و میدونم یه مسیر صحیح برای رشد…

    پس ببینید حتی دو نفر بسیارنزدیک به همدیگه هم میتونن معیارهاشون متفاوت باشه چون نوع دیدشون متفاوته، چون اهدافشون متفاوته و نمیخوان هم نظر همدیگه رو تغییر بدن چون باور دارن مسیرشون صحیحه و این همون سبک شخصی هر فرد هست که داره باها لذت میبره ….. و من خداوندم رو بابت سبک شخصی خودم هزاران بار شاکرم

    استاد جون وقتی به اون جای مسیر رسیدید که گوگل مپ مسیر جدید داد، چقدر بدون مقاومت و غر زدن عمل کردید و بعد هم گفتید که این برنامه ما رو فرستاد توی یه مسیری که قطعا، بیشتر مورد علاقه ماست… مسیری پر از مناظر جدید، تجربه های جدید و دیدنی های جدید و در نهایت مجدد بعد از یه گشت و گذار در مسیر انحرافی، مجدد هدایت شدید به همون مسیر اصلی و ادامه مسیر…

    این شاید خیلی به نظر ساده بیاد اما برای من درس داره که آقا بپذیرم این تغییرات کوچولو رو چون قطعا برای من خیریت داره و با دید منفی بهش نگاه نکنم.

     اگه کسی نمیدونه عاشق چیه برای این هست که خودشو نشناخته.

    هر کاری که برام توش لذته و قلبم آرومه اون خواسته و علاقه منه..

    خیلی برام جالب بود که شما وقتی شروع کردید به یکی یکی خواسته هاتون روگفتن، منم برای خودم خواسته هامو مرور کردم و طبق گفته شمااون خواسته و علاقمندی که برامون قویتره و حس میکنیم داخلش تواناتریم رو به عنوان بیس انجام بدیم..

    من از زمانی که دبستان میرفتم عاشق درس دادن بودم و دوست داشتم معلم ریاضی بشم چون توی این درس خیلی قوی بودم و خیلی خوب میتونستم به بقیه مطالب رو یاد بدم

    و جالبه که این علاقه در من بود و من توی مقاطع متفاوت شراطی برام پیش میومد که به بقیه درس بدم حالا یا دوستام یا اقوام حتی توی دانشگاه خیلی مواقع بعد از کلاس بچه ها فقط منتظر بودن یه تایمگیر بیاد تا من مطالب رو مجدد بگم…

    یعنی جوری بود که هم اونا لذت میبردن و دقیقا شیر فهم میشدن و هم خودم کیف میکردم تا اینکه وقتی وارد دوره ارشد شدم از همون ترم اول، تدریس رو شروع کردم و چقدر همیشه علاقمند بود و به خواستم هم رسیدم… الان که دارم فکر میکنم میبینم منم برای این خواستم، از همون زمان بچگی یجورایی تکاملمو طی کردم و حالا جایی هستم که میتونه خیلی هم بالاتر بره با باورهای مثبت خودم در مورد خودمو توانایی هام و همه آگاهی هایی که از استاد عزیزم یاد گرفتم و اینو بگم که استاد از وقتی شما مبحث الگو داشتن رو مطرح کردید و من شنیدم، سعی کردم که توی شغلم و توی خیلی مسائل زندگی برای خودم الگوهای موفق رو در نظر بگیرم و بدونم همیشه میتونم بهتر و بهتر باشم ( البته که توی اکثرموارد و موضوعات، الگوی اصلیم شما و مریم جون هستید و خیلی ازتون درس میگیرم)

    استاد وقتی مری جون گفتن ” سینه خیز رفتن ” ، یه لحظه گفتم چی؟؟؟؟ قراره چی گفته بشه؟؟؟؟

    ولی چقدر عالی گفتید که طرف میخوره زمین و بقیه راه رو سینه خیز میره برای اینکه بگه من اکیم و این زجر و سختی رو خودم انتخاب کردم

    یعنی دوباره همینم به عزت نفس برمیگرده که آقا هر موقع دیدی یه اشتباهی کردی، از همون جا برگرد و جبران کن، نگو آب که از سر گذشت چه صد وجب چه یه وجب..

    یعنی آقا نگران حرف مردم نباش که هیچوقت نمیشه همه رو راضی کرد که بارها و بارها توی موارد متفاوت، تجربش کردی

    o زن زیبا: میدونید این سوال برام جالب بود خیلی و تعمیمی که شما دادید خیلی خوب بود و این بود که آقا شاید خیلیا شاید به ظاهر زیبا باشن ( حالامرد یا زن) اما درونشون زیبا نباشه و تونتونی باهاشون ارتباط برقرار کنی و حال باهاشون خوب باشه که من فکر میکنم هممون مثال های واضحی براش داریم

    صورت زیبای ظاهر هیچ نیست…… ای برادر، سیرت زیبا بیار

    ولی خیلی موافقم و خیلی دوست دارم که باید زیبایی رو تحسین کنیم و من عاشقتم مریم جون که بعد از تعریف استاد یه عاشقتم قوی گفتید….

    ( این توضیح آخر توی فایل بعد بود ولی اینقدر مشتاق بودم که این تکه رو از فایل بعدی گوش دادم و اینجا نوشتم)

    خدا قوت عزیزانم…

    ممنونم زوج زیبا و دوست داشتنی من که حتی خمیازه های استاد رو هم سانسور نکردید و با صداقت مثل همیشه برامون فایل ها رو ضبط و پخش میکنید

    من قوی با ایمان و پر از حال خوب ادامه میدم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2162 روز

      سلام به شما دوست عباسمنشی عزیز

      نکته های خوبی رو اشاره کردین، خصوصا که مواردی که منم یادداشت کردم رو به بحث عزت نفس ارجاعش دادین. شاید تیکه پازل های گم شده ی وجود من یا وجود خیلی از ماها باشه، که باید مرمتش کنیم از نو بسازیمش.

      ممنون از دست به قلم شدنتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        زهرا حسینی گفته:
        مدت عضویت: 2334 روز

        سلام دوست و هم مسیر مهربانم

        خداوندم رو شاکرم که هر لحظه و برای هر فایل من رو هدایت میکنه تا بنویسم و آگاهی ها رو مرور کنم

        اصل ساختن شخصیت و رسیدن به حال خوب، خوشبختی و آرامش از اعتماد به نفس میگذره،از دوست داشتن خودمون بی قید و شرط

        اینکه من انسانی ارزشمندم و همه چیزهایی که عامل موفقیت همه جانبه من هست، در درون منه

        ممنونم از شما که برام کامنت نوشتید و تایید کردید برای هزارمین بار این مسیر الهی و بر حق رو

        الهی همواره تنی سالم، قلبی پر عشق و زندگی پر از حال خوب و ثروت داشته باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    طاهره دهقانی پور گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    سلام استاد.سلام مریم .اول از همه بگم ک عاشقتونم و بعداز خداوخونوادم شما زیباترین هدیه توزندگیم هستین وخواهیدموند تاوقتی هستم..من عاشق وپیگیر تمام فایلای سایتم .بخصوص زندگی دربهشت…تمامشون پراز عشق و امید ودرس والگوسازی وباور سازی واسم بودن ومن هرروز به امید اونا وارد سایت میشم ودانلود می کنم وتا دقیقه نودش از جام بلندنمیشم .چقدحالموخوب می کنین وبهم درس میدین .درس جانزدن وصبور بودن وجرات تغییر وحرکت و به جلورفتن .درس تحمل پذیر بودن وتغییر دادن خودم قبل از تغییر دادن بقیه.همه فایلای زندگی دربهشت یک طرف این فایل یک طرف.من هرمزگانی ام بندرلنگه وبندرچارکی ام.وکاملا زندگی میکنم توحسی که گفتین اینکه فارغ از دین ومذهب ما چقدرانسانهای شریفی تواستانمون داریم که نمونه بارز صفات عالی ان وشاید بارها شده از دید من هرمزگانی مخفی موندن وراحت ازکنارشون گذشتم چون عادی بوده واسم.عادی بوده نظافت وپاکیزگی لباسهای همشهری تسننم وزیبایی مساجدشون .زیبایی ویونیک بودن منازلشون.یکتاپرست بودنشون وخیلی چیزهای دیگه که تواین فایل اینقدر زیبا بهش پرداختین که منوتشویق کردین بیشتردرموردا ستانمو همشهریام سرچ کنم وزوم کنم روزیباییاشون فارغ ازتعصبات خشک مذهبی وفقط ب نیت یکتا جویی توزندگیاشون….من عاشق شمادوتام وشماروبه خدای زیباییها میسپرم وافتخارمیکنم به وجودتون توزندگیم ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2494 روز

    بنام خدای غرور مولد

    عشق به فریاد اومده و دل به جوش و خروش از فرکانس های نابی که از خواندن کامنت بچه های سایت دریافت کردم :

    از فرکانس الهه ی عزیز که اشک شوق و عشق به خداوند رو توی چشام جاری کرد

    از فرکانس امین عزیز که بذر تحسین رو در وجودم آبیاری کرد، تحسین مقام شاگردی و استادی، تحسین دریای وجود استاد که به منبع بیکران و لایزال الهی وصله و مدام داره آگاهی های نابش رو از طریق این فایل ها در وجود ما که هر کدوم مثل رودخانه های در جریانی هستیم به جریان میندازه تا ما هم دل بسپاریم به جریان هدایت الهی و اجازه بدیم که این جریان ما رو با خودش ببره به همون جایی که ساحل اونجاست بدون اینکه تقلایی بکنیم چون داریم یاد میگیریم که میشه حتی پارو نزد و وا داد

    از فرکانس مرضیه ی عزیز که راضی شده از پیدا کردن و پیوند زدن علائقش با دوره ی عزت نفس که همین یک نشانه اس برای من که دیگه باید اقدام کنم برای خرید دوره عزت نفس

    و این فرکانس های ناب چه خوب روح من رو آماده ی دریافت آگاهی های ناب این فایل میکنه تا من هم ارسال کنم فرکانس خودم رو با درک اونها

    و چقدر قشنگ و زیبا سررشته ی کلام با غرور و تعصب شروع میشه و همین اول فایل من مبهوت میشم از کلام خداوند که داره بر زبان استاد جاری میشه البته با دست بینظیرش مریم جان

    گفتم کلام خدا آره دقیقا با گفتن این دو کلمه اشک توئ چشمام حلقه میزنه .چرا؟!

    چون یاد غرور بیجای اقوام مختلف و تعصب بیجاشون افتادم توی قرآن کلام خداوند که چطور اونها رو به بدبختی و فلاکت کشوند. اینکه غرور نادرست اونها و تعصبی که به آیین و روش پیشینیانشون داشتن اونها رو از پذیرفتن کلام حق باز میداشت، از حرکت کردن و اقدام کردن برای شناخت حقیقت باز میداشت

    اینکه غرور بیجای اونها مانع از این میشد که کلام حق رو از زبان بشری مثل خودشون بشنون و بپذیرن

    و سرانجام همشون شده جهنم که بئس المصیر و چه بد جایگاهیه

    و چقدر خداوند از واژه های ابی و استکبر در مورد اونها استفاده کرده و اونها رو مستکبر و کافر قلمداد کرده

    و چقدر غرور درست و مولد من رو یاد حضرت ابراهیم انداخت و توحید و یکتاپرستیش اینکه:

    بهش بر میخورد که خورشید و ماه رو به عنوان پروردگارش بپذیره چون افول میکردن

    اینکه بهش بر میخورد که بت هایی رو به عنوان خداش بپذیره که حتی توانایی حفاظت از خودشون رو در برابر یک تبر رو هم نداشتن

    اینکه بهش بر میخورد که کورکوررانه تابع کیش و آئین آبا و اجدادش باشه

    و همین غرور اون رو به تحقیق و تفحص وادار کرد تا خدای درست رو بشناسه

    و همین غرور اون رو وادار به حرکت کرد تا تیشه بر ریشه ی اون بت ها بزنه

    و همین غرور اون رو وادار کرد که به ایده های الهام شده از طرف خداوند گوش بده و همسر و فرزندش رو رها کنه توی بیابان و اقدام کنه برای قربانی کردن فرزند دلبندش

    و خدا هم به خاطر این حرکت کردن ها و اقدام کردن ها و شجاعت ها و چشم گفتن ها پاداشش رو با گلستان کردن آتش و فرستادن اون قوچ داد

    و همین ها چقدر مفهوم غرور مولد و درست و غرور بیجا و نادرست رو برای من روشن کرد

    و چقدر این آگاهی ها در عین حالی که مو رو بر بدن من سیخ میکنه از خدایی بودنشون غرق در لذت کشف میکنه که سرآغازش با این جمله ی زیبای استاد شروع شد که بر زبان مریم جان جاری شد :

    غرور اون اقوام در جهت تعصباتشون بود که از باورهای محدود کنندشون ناشی میشد و غرور ابراهیم ی غرور مولد در جهت خواسته هاش

    خدایا شکرت .احساس میکنم با این ارجاع دادنم به قرآن خیلی درک عمیقی بهم دادی از این جمله ی قصار چون از صبح که این جمله رو شنیدم ذهنم درگیر درکش بود و امشب همین که کامنت بچه ها رو خودنم و حال دلم خدایی شد و خودکار رو برداشتم خداوند هدایتم کرد به قرآن .بهم گفت چیزهایی که توی قرآن خوندم رو توی ذهنم سرچ کنم تا اون درک برام حاصل شد

    استاد چقدر با اون جمله ای که در مورد خودتون و پدرتون گفتین باز هم یاد آیه های قرآن افتادم که خداوند میگه اگر شما من رو به عنوان تنها رب و فرمانروای خودتون قبول کنین و به من ایمان بیارین و اقدام کنین و کار درست انجام بدین و در یک کلام اگر به من بگین چشم من بهشت رو به اسمتون میزنم ولی اگر گردنکشی کنید و در مقابل من بایستید جهنم رو از شما پر میکنم. و من از شما استاد عزیز یادگرفتم که بگم چشم به تنها رب جهان تا بهشت رو به اسمم بزنه

    زندگیت رو بر اساس معیارهای خودت چیدن یعنی تمرکز بر خودت:

    اصلا نمیتونم بازم این رو ربط ندم به حضرت ابراهیم و توحیدش . مگر غیر از اینه که ایشون میخواستن آئین خودشون رو داشته باشن .آئینی که با تحقیق و آزمون و خطا بهش رسیده بودن؟ مگر غیر اینه که ایشون خواستن از سبک و سیاق نادرست آبا و اجدادش تبعیت نکن؟ پس چه الگویی بهتر از ایشون من میتونم در این زمینه داشته باشم برای سبک شخصی که بر اساس معیار درست توحید باشه ؟!!!!!!!

    وقتی ملاک و معیار توحید باشه دیگه دنبال مد بودن چه معنی داره ؟!!!

    دیگه چشم و همچشمی کردن چه جایی میتونه در زندگی آدم داشته باشه؟!!!!

    چون اون ملاک و معیاره اصله. اوریجیناله .ثابته هر روز به ی شکل و قیافه در نمیاد اون وقت دیگه تمرکزت میشه رو خودت خودی که پاره ای از اون اصله و سعی میکنی خودت رو بیشتر بشناسی تا اون اصله رو بیشتر بشناسی و با اون هماهنگ بشی

    وقتی معیار اصل نباشه و درونی و هر روز به ی شکل و قیافه دربیاد تو هم مجبور میشی خودت رو با اون وفق بدی و همین آرامش و آسایش رو ازت میگیره چون سنگ بناش ی چیز متغییره

    ولی وقتی معیار ثابت باشه و از درونی که به ی منبع ثابت متصله سرچشمه بگیره چون میدونی همیشه به ی شکله و عوض نمیشه خیالت راحته و آرامش و آسایش ناشی از هماهنگی با این لذت و خوشبختی رو برات فراهم میکنه و اون جاست که یاد حرفهای استاد افتادم که از زمانی که فهمید خداوند داره با ی سری قوانین ثابت جهان رو اداره میکنه آرامش سر تاسر وجودش رو گرفت چون فهمید که با ی سری قوانین همیشه ثابت روبرو هست و همین کار هماهنگی رو خیلی راحت میکنه

    هدایت:

    خدایا چقدر مفهوم هدایت هی داره واضحتر و واضحتر میشه . اینکه هدایت خداوند شامل همه میشه اما مسیر هدایت ی مسیر مشخص و منحصر بفردیه و هر کسی با توجه به خواسته ها و توانایی ها و شرایط و مداری که درش قرار داره الهامات رو دریافت میکنه و هدایت میشه و همین درک هدایت پیامبران توی قرآن رو برای من خیلی راحت تر و آسانتر میکنه که موسی باید اونجوری هدایت میشد، نوح ی جوری، یوسف ی جور دیگه ای

    و اینکه من هم ی جور دیگه ای هدایت میشم ی جوری که با خواسته ها توانایی ها شرایط و مدارم هماهنگه و زمانی که من به این درک میرسم دیگه دنبال این نیستم که دیگران چطور به اون چیزایی که خواستن رسیدن .خلاصه یعنی اینکه تمرکزم رو از روی دیگران بر میدارم و میذارم روی خودم و اون چیزی که از داستان هدایت دیگران میشنوم این باور رو در من ایجاد میکنه که اگر اونها هدایت شدن پس من هم میشم و چگونگیش رو به خداوند میسپارم و این یعنی همون تسلیم بودن در برابر جریان هدایت

    اونجایی که صحبت از پیشنهاد گوگل مپ شد یاد مثال جی پی اس و هدایت خداوند افتادم که اگر ما همون اندازه ای که به اینها اعتماد میکنیم به خداوند و هدایتش اعتماد کنیم میتونیم از بی نهایت نعمت هایی که در مسیر هدایت هست برخوردار بشیم اما من نوعی تا قبل از این با ذهن محدود خود همه چی رو میسنجیدم با عقل ناقص و انسانی خودم و مشرف بودن خداوند بر همه ی مسیر های رسیدن به خواسته هام رو اصلا نمیدونستم که بخوام باور داشته باشم اما خدا را شکر بعد از آشنایی با استاد دارم سعی میکنم باور کنم این رو و اگر این باوره اتفاق بیفته اون وقته که دست خداوند رو توی همه چیز باز میذارم و درگیر چگونگی رسیدن به خواسته هام نمیشم

    مسیر های دورتر و پرپیچ خم تر و پر از تجربه های جدید:

    الان که دارم فکر میکنم یادم میاد که قبلا چقدر وحشت داشتم از وارد شدن به مسیرهای ناشناخته ولی خدا رو شکر این ترسم خیلی کم شده با فایل های رایگان و دوره دوازده قدم و سریال بهشت و این اشتیاق داره در وجود من شکل میگیره برای تجربه ی ناشناخته ها حالا هر چی که باشه

    دوره روانشناسی ثروت رو هم خیلی وقته که دوست دارم تهیه کنم و این هم نشونش که استاد داره میگه که حتما تهیه ش کنم در اولین فرصت

    استاد چقدر لذت بردم از تلفظ کلمه کاتن .چقدر پیشرفت کردین و لهجتون بهتر شده .زندگی کردن توی جایی که زبان اصلیشون انگلیسیه باعث میشه که ورودی مناسب به ذهن داده بشه که نتیجش میشه این تلفظ قشنگ

    خدایا شکرت به خاطر ثروت مردم آمریکا که باعث میشه خیلی زود آثار خرابی ها رو از سطح شهرشون پاک کنن .اصلا این مردم اینقدر به دیدن زیباییها و زیبا زیستن عادت کردن که تحمل نازیباییها رو ندارن و نمیذارن خیلی بمونن که اثرش توی ذهنشون ماندگار بشه . احسنت به این مردم چقدر الگوی خوبی هستن برای من

    استاد اون جایی که داشتین از دیدن اون خونه های قشنگ صحبت میکردین دلم پر کشید برای دیدنشون و اینجا بود که خیلی بهتر درک کردم قدرت فرکانس رو و این یعنی اینکه من اون فرکانس قدرتمند تحسین کردن شما رو دریافت کردم خدایا شکرت

    و اما اون جمله ای که :

    اگر کسی ندونه عاشق چیه یعنی اینکه خودش رو خوب نشناخته و چقدر بهم برخورد که هنوز نتونستم علاقه ی اصلیم رو بفهمم چون اینو رو دارم از زبان کسی میشنوم که انسان ارزشمندیه . کمی که بحث رو باز کردین فهمیدم خدا رو شکر حداقل کتگوری های علاقه مندیم رو میشناسم که کم هم نیستن فقط باید بشینم روشون کار کنم تا به وضوح برسم.

    اینکه بگم مثل استاد ی چادر ور میدارم میرم توی جنگل و با خودم خلوت میکنم ی دورغه چون فعلا نه در مداش هستم و نه جرات و جسارتش رو دارم و نه شرایط الان من این اجازه رو میده اما حداقل باید به غرورم بر بخوره و از همین شرایط الانم استفاده کنم و برم توی خونه خودم و از سکوت اونجا استفاده کنم و از خدا بخوام که کمکم کنه از بین همه ی این چیزهایی که بهشون علاقه دارم یکیشون رو که بیشتر بهش علاقه دارم رو انتخاب کنم شاید هم بقول مرضیه جان بشه ی پیوندی بزنم بین چند تاشون .

    من سه عبارت مسیر آسان ، سینه خیز رفتن و دوره دوازده قدم رو اینجوری برا خودم تعریف میکنم که:

    دوازده قدم یعنی شناخت خود و خدا اونم قدم به قدم

    یعنی آگاهانه و با اعتماد به نفس قدم برداشتن در مسیر آسانی ها و سینه خیز نرفتن ، فقط و فقط با توکل بر خداوند و اعتماد به هدایت اون

    دوباره کاری:

    تکرار دوباره اشتباهات، تکرار کاری که تمرکز لازم برای انجامش رو نداشتیم

    و چقدر من دچار این بودم قبل از آشنایی با استاد و تازه الان که صحبتش شد یادم اومد که خیلی وقته این برام اتفاق نیفتاده خدا رو شکر

    زن زیبا:

    ینی شما خانم شایسته

    یعنی من

    یعنی تمام اون دختر خانم ها و خانم هایی که دارن از آموزش های استاد استفاده میکنن و دیدشون به خودشون عوض شده و خودشون رو همونجوری که هستن زیبا میبینن

    خدایا شکرت چه حس خوبیه وقتی ی ذره درکت از حرفهای استاد میره بالا چقدر از خودت راضی میشی وقتی که وقت میذاری و فایل گوش میدی و سعی میکنی درکش کنی و بفهمیش

    خدایا شکرت هزاران بار

    سپاس استاد عزیزم و مریم جان عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
      • -
        نسرین سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2494 روز

        سلام دوست عزیزم آقا فرهاد .بسیار ممنونم از اینکه وقت گذاشتین و کامنت من رو خوندین و پیام تحسینتون رو برام ارسال کردین .بی شک نتیجه این تحسین به خودتون برخواهد گشت. موفق باشید در پناه الله یکتا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2410 روز

      سلام عشق دل من

      خدای م چقدر چقدر عاشق این ارامشتم زیبای من

      چقدر دوست دارم ساعت ها بشینم و تحسینت کنم سپاسگذار خداوندم باشم برای هر کلمه به کلمه این گنج ها گنچ کمه برای این همه اگاهی های و کلام ناب خداوند

      اره عشق من چقدر زیبا گفتی عشق من که وقتی این دوکلمه رو میشنوم اشک شوق ازچشمانم میباره چقدر عاشق این توحید نابتم چقدر عاشق این درک بی نظیرتم از توحید خدای من

      خدای من هروقت از درک بی نظیرت مینویسی قلبم پرواز میکنه چقدر عاشق این توحیدم

      جان من بی نهایت تحسینت میکنم برای این ارامش

      چقدر زیبا از دردانه های نازنینم گفتی چقدر تک تکتونو تحسین میکنم برای این درک بی نظیرتون چقدر تحسینتون میکنم

      عاشقانه عاشقتونم

      نسرین نازنینم بی نهایت تحسینت میکنم عشق من

      الهی که هرلحظه غرق ارامش و غرق توخید نابش باشیم

      الهی که هدایت نور زندگیت باشه جان من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        نسرین سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2494 روز

        سلام پرنسس خوش کلام و خوش نگاه. بابا اینقدر که تو عشق نثار من و بچه های سایت میکنی کلام کم میاره در مقابل عشق بی نظیرت به پاره های خداوند. اونقدر در اوج هستی که مدام داری بالاتر و بالاتر میری. دوست دارم عزیزم . غرق در نعمات خداوند باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      زیبا فتح الهی گفته:
      مدت عضویت: 2682 روز

      نسرین عزیزم نسرین عزیزم اخه نمیتونم از این کامنت زیبا سلیس روان پراز نکته وآگاهی بگذرم وبرات ننویسم دختر به خدا تو وکامنتات حال من رو عالی که هست عالی تر میکنید خدایی تر میکنید ممنونم ازت نسرین جون از حضور پررنگت تو این خانواده، کنارم نیستی ولی از ده تا خواهر بیشتر دارم از بودنت تو این سایت، از بودنت تو دوازده قدم لذت واستفاده میکنم، نسرین من اصلا اون جمله اول استاد غرور مولد رو متوجه نشدم خیلی برام سنگین بود قشنگ فاصله فرکانسیم رو باهاش درک میکردم ولی رها بودم گفتم میفهممش بهش نچسب ولی چه قدر قشنگ وساده تو با آیات قران برامون توضیحش دادی، چه اگاهی های قشنگی از زبان تو خداوندم جاری کرد وتو هم تعلل نکردی واین آگاهی هارو باماهم به اشتراک گذاشتی ممنونم نسرین عزیزم چه قدر اون خواسته قشنگت از خدا رو دوست دارم اره منم میخوام مثل تو که بهشت رو به نامم بزنه وچه قدر دوازده قدم به نگاه توحیدی ما کمک کرد من داشتم فکر میکردم که چه قدر مسیرمون باهمدیگست چون دقیقا منم به خرید دوره عزت نفس وثروت دارم هدایت میشم ولی همش باخودم فکر میکنم که مثلا اگه منم قبل از دوازده قدم این دوره هارو میخریدم این آمادگی و حضور قلبی که باید داشته باشم رو نداشتم خدارو شکر چه قدر عالیه که مارو با این مسیر مستقیم هدایت کرد، وای خدای من این جمله چه معنی میده به جز این همه رشدت تو عزت نفست وخودشناسیت که با اعتماد به نفس کامل وصداقت میگی الان اصلا نه امادگیشو دارم ونه میتونم برم جنگل اخه من قربون تو بشم دوست صادق وبی غل وغش من، اره منم مثل توام ولی منم همش سعی میکنم که خلوتهامو داشته باشم وخداور شکر این موضوع خیلی بهم کمک کرده و یه گروه از علاقم مندی هامو تشخیص دادم و خدارو شکر اقدام عملی هم براش انجام دادم مطمئنم که با این تمرکز و پشتکاری که داری، قطعا به بهترین واسان ترین ودرست ترین مسیرها هدایت میشی نسرین عزیزم دوست همقدمی ونازنین من از راه دور بارها میفشارمت و هزاران بوسه نثارت میکنم ممنونم ازت 🥰🥰😘😘😘

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        نسرین سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2494 روز

        سلام زیبای عزیز من .باور کن کمنتت رو خوندم اشک تو چشام حلقه زد چقدر احساس نزدیکی میکنم بهت. خدا رو شکر عزیزم که کامنت من ی آگاهی به آگاهیهای نابت اضافه کرد. آره درک غرور مولد اولش برا من هم سخت بود و اصلا نمیدونستم چی بنویسم و چجوری درکش کنم که ی دفه بهم الهام شد که ی میانبر بزنم به قرآن و کلمه ی تعصب من رو برد به اون اقوام و بعدشم هدایت شدم به توحید ابراهیم. خدا رو شکر که خودم هم این درک که اولش برام سنگین بود اما اتفاق افتاد .خوشحالم که عزیزانی مثل شما رو در کنارم دارم . آره منم به فکر دوره عزت نفس و ثروت هستم چون احساس میکنم الان دیگه آمادگی درکش رو دارم .آره خدا رو شکر دوره دوازده قدم اون پایه توحید رو در وجودمون کاشته و بهتر میتونیم دوره های دیگه رو درک کنیم. به امید خرید همه ی دوره های بینظیر استاد . منم دوست دارم و ان شا الله میبینمت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2334 روز

      به نام الله یکتا

      سلام بر نسرین زیبا

      عزیزم هزاران بار تحسینت میکنم که اینقدر درک و دریافت شما از آگاهی هایی که استاد میگن بالا رفته

      هزاران آفرین بر وجود نازنینت چقدر با مثال های قرآنی و ربط دادن اونا به مباحث این قسمت،لذت بردم یعنی شیر فهم شدم

      سپاس بی کران دوست عزیرم، هم مسیر آگاه من

      خداوندم، رب فرمانروا رو هزاران بار تحسین میکنم بابت هدایت های آگاهانه و صحیح بندگانش در این مسیر یادگیری قوانین

      بازم ممنونم ، متن شما ارزش بارها خوندن رو داره

      در این مسیر توحیدی برای همگی آرزوی خوشبختی و سعادت در دنیا و آخرت رو دارم♥️♥️🙏🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        نسرین سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2494 روز

        سلام زهرا جان دوست خوب و بی نظیر من. خدا رو شکر میگم که در جمعی حضور دارم که کلامشون کلام خدا نگاهشون نگاه خدا و اعمالشون اعمال خدایی است. همین که تحسینتون رو نثار دوستان خودتون از جمله من میکنین یعنی اینکه روحتون و ظرفتون بزرگ شده که میبخشین از قدرت تحسینتون . کامنت شما رو با عشق میخونم ولذت میبرم و اگر پاسخی نمیدم صرفا و صرفا به خاطر کمبود وقته هر چند دوست ندارم این واژه رو استفاده کنم.. ان شا الله که ی روزی اونقدر آزادی زمانی داشته باشم که برا تک تک کامنتهاتون پاسخ بذارم با عشق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2162 روز

      سلام به شما دوست عباسمنشی

      به شما نسرین عزیز

      چقدر خوب نوشتی،چقدر جالب گفتی بنام خداوند غرور مولد.

      چقدر خوشم اومد از اونجای متنت که باید بهمون بربخوره چون انسان ارزشمندی داره به ما میگه و….

      چقدر خوب رو خودت داری کار میکنی و یک خانم زیبا اندیش و از درون زیبایی هستی که فرکانست در کلماتت موج میزنه.واقعا تحسینت میکنم واقعا بهت افتخار میکنم دوست من…

      واقعا که حس خوبیه وقتی یکم درک مون از حرف های استاد میره بالا و در عمل هم این درک رو انجام میدیم.چون ایمان داریم. چون قراره با ایمان تر و توحیدی تر عمل کنیم………….

      میریم برای اقدام.چون به قول استاد: ایمانی که که عمل نیاره حرف مفته

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        نسرین سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2494 روز

        سلام دوست عزیزم. سپاس از تحسینت. بله صرف درک کردن کافی نیست و عمل کردنه که نتایج رو رقم میزنه. اما تا درکی حاصل نشه اقدامی هم صورت نمیگیره . ان شا الله که اقداممون بلافاصله بعد از درکمون باشه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مهدیه گفته:
    مدت عضویت: 2113 روز

    سلام به خدای خوبم و همه هم فرکانسی های بی نظیرم.

    سلام به کسی که خدا اون رو برای من رسول آفرید تا منو به سمت خودش هدایت کنه…

    منی که تشنه بودم، یک سال تمام حرفم این بود که خدایا کاری کن که “آدم” بشم. کسی بشم که درونم و ندای درونم بهش صدآفرین بگه و به اصطلاح زیبای استاد در صلح با خودم بشم.

    هدایت شدم، طبق قانون بدون تغییر جهان، هدایت شدم.. و حالا دلم رو سپردم به کوی عشق…

    چیزی که درک کردم این هست که قانون جهان بدون تغییر هست و اگر شما مسیرت رو براساس اون اصل بچینی یقینا موفق میشی. مسیرها میتونند متفاوت و بی نهایت باشند، اما اصول و قوانین ثابتند و همین به آدم آرامش میده..

    نگاه به شیوه دیگران اشتباه هست اما نگاه به قانون واحد و بدون تغییر صحیح!

    من همیشه درگیر نوع نگاه دیگران نسبت به خودم بودم و هستم. متوجه یک قانون شدم، شما محبوب و مورد تایید دیگران نخواهی شد تا زمانی که محبوب و موردتایید خودت باشی. تا زمانی که خودم، خودم رو باور نکردم نگاهم به بیرون هست. به تایید دیگران، به تشویق دیگران.

    خدای من، منو از این شرک رها کن. وقتی نگاه به تایید دیگران و تحسین اونها میکنیم یعنی مشرکیم. به همین سادگی!

    استاد چقدر زیبا و آسون قوانین رو میگید.

    و واقعا به این نتیجه رسیدم که هرچه میکشیم از این شرک هست…

    خلاصه ی تمام صحبت هاتون برای من تو کلمه توحید خلاصه میشه، توحید واقعی…

    تصمیم گرفتم هر روز بنویسم. هر روز یه دیدگاه ثبت کنم. میخوام “برای خودم” فقط برای خودم ردپا بذارم.

    ردپای رسیدن به توحید… رد پای رسیدن به هدف…

    فارغ از نگاه و تایید دیگران… جایی که وقتی برگردم فقط حضور خدا رو ببینم…

    عاشقانه دوستتون دارم و براتون هر روز برکت و عشق آرزو میکنم.

    قلبتون مالامال از عشق الهی ❤❤❤🌷🌷🌷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: