سریال زندگی در بهشت | قسمت 105 - صفحه 6

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام به همه عزیییییزانم

خداااااى من چققققدر تو سریع الاجابه هستى وقتى دیروز با همسرم بیرون بودم دوست داشتم همین اهنگ سیاوش قمیشى رو تو ماشین با صداى بلند گوش بدم و بخونم کارى که همیشه انجام میدم منم همییییشه تو ماشین فارغ از نگاه بقیه میخونم و میرقصم با اهنگ ولى این اهنگ رو تو فلش نداشتیم و همسرم هم موبایلش رو لازم داشت نشد بلوتوث کنم موبایل خودم هم نتش فعال نبود نشد اون اهنگ رو گوش بدم ولییییى خیلى دلم میخواس ولى گفتم اشکال نداره نمیچسبم و اهنگهاى دیگه رو گوش میدم و لذت میبرم با همین آهنگهای موجود و کلى خوندم و لذت بردم تو مسیر

وقتى شب فایل رو دیدم یعنییییییى دیوانه شدم دقیقا تو ماشین همون اهنگ و من کیییییف کردم و خوندم و لذت بودم از سریع الاجابه بودن عشششششقم که نمیذاره هیچى تو دلم بمونه حتى بهترش و بیشترش رو بهم میده و من نصف شب هندزفرى تو گوشم خوندم و لذت بردم و تجسم کردم و دقییییقا همون چیزى که میخواستم رو تجربه کردم حتى بهترش رو تو جاده رویایی با شما عزیززززانم

سید مهربونم بارها و بارها تو سفر به دور امریکا و زندگى در بهشت برام اهنگ خوندى با عشق و شادى رو مهمون دل من کردى و من انگار تماااام اون لحظات پیشتون بودم من تو ماشین بودم و دقیقا مثه مریم جون باد موهام رو نوازش میکرد و میرقضیدم و لذت میبردم

الان میخوام من براتون بخونم بااااا عشق از ته دللللم آهنگى که هربار گوش میکنم قشنگ احساس میکنم حرف دل من هست به شما پدر معنوى عزیزم دوست داشتم کلیپش رو براتون میفرستادم چون اهنگش بیییییینظیره ولى میدونم فرکانس نوشته هاى من رو میگیرین و حتتتتما اهنگش رو گوش کنید خیلییییى فوق العاده اس اهنگ فرانسویه من ترجمه اش رو براتون مینویسم

تقدیم با عشششششق از خوشبخترین دختر دنیا به بههههترین پدر دنیااااااا

میخواهم با پدرم صحبت کنم سلن دیون

میخواهم زمان را فراموش کنم به اندازه یک نفس براى یک لحظه

جلوى این روند خطى بکشم

بروم جایی که قلبم مرا میبرد

میخواهم دوباره ردى از خودم پیدا کنم ،جایی که زندگى من است

جایى که جایگاه من است و طلاى گذشته ام را حفظ کنم

در گرماى باغ اسرارم میخواهم اقیانوس ها را طى کنم

از کنار پرنده در حال پرواز عبور کنم ،به تمام کسایى که دیده بودم فکر کنم

یا به سوى ناشناخته ها بروم، مبخواهم ماه را از قاب دربیاورم و کارهاى غیر ممکن بکنم

حتى میخواهم زمین را نجات بدهم، اما قبل از همه اینها

میخواهم با پدرم صحبت کنم ،با پدرم صحبت کنم

میخواهم قایقى انتخاب کنم ،نه بزرگترینش و نه زیباترینش

آن را از تصاویر و از عطر سفرهایم پر کنم

میخواهم مکثى کنم براى نشستن

در اعماق حافظه ام بیابم صدای کسانى را که به من آموختند رویاى ممنوع وجود ندارد

میخواهم رنگها را بیابم ،از تابلویى که در قلبم دارم ،از این دکور با خطوط خالص

جایى که تو را آنجا میبینم و مرا مطمئن میسازد

میخواهم ماه را از قاب دربیاورم

میخواهم کارهاى غیر ممکن بکنم

حتى میخواهم زمین را نجات بدهم

اما قبل از همه اینها میخواهم با پدرم صحبت کنم با پدرم صحبت کنم

میخواهم زمان را فراموش کنم به اندازه یک نفس ،براى یک لحظه

جلوى این روند خطى بکشم بروم جایی که قلبم مرا میبرد

میخواهم دوباره ردى از خودم پیدا کنم ،جایی که زندگى من است

جایی که جایگاه من است و طلاى گذشته ام را حفظ کنم

در گرماى باغ اسرارم میخواهم با تو حرکت کنم

میخواهم با تو خیال پردازى کنم

همیشه دنبال دست نیافتنى بگردم

همیشه به غیر ممکن امید داشته باشم

میخواهم ماه را از قاب در بیاورم

میخواهم کارهاى غیر ممکن بکنم

حتى میخواهم زمین را نجات دهم

اما قبل از همه اینها

میخواهم با پدرم صحبت کنم با پدرم صحبت کنم

میخوام با شما صحبت کنم و بگم که شما با فایل رویاهایت رو باور کن به من آموختید رویاى ممنوع وجود نداره

شما دست خدا شدین و به من فهموندین حجاب خط قرمز قرآن نیست چیزى که یه عمر همه به خاطرش بهم عذاب وجدان داده بودن و منو به جایى رسوندن که فکر میکردم چون حجابم درست نیست زندگیم پر از تضاد هست و من خودم رو مجججججبور کردم چیزى که از بچگى قبولش نداشتم رو بپیچم دور خودم ولى دیشب با این فایل خودم رو مثه روزای کودکیم تصور کردم که آزادانه تو خیابون میدوییدم و از اینکه موهام رو هوا پرواز میکنه لذت میبردم و دیشب با خیال راحت بدون عذاب وجدان اون حس رو تجسم کردم و دیگگگه نمیترسم از اون وعده هاى دروغین عذاب که براى معلوم بودن تار موهاى من بهم گفتن

شما دست خدا شدین منو به زیباترین ساحل مرجانى دنیا بردین مثه همون پدر مادرى که دوست داره بچه هاش هم ببینن و لذت ببرن و من اون شن هاى اردى رو زیر پاهام حس کردم و در کنار شما راه رفتم و با شما خیالپردازى کردم

شما بهم یاد دادین حتى به هر دلیلى اگر همسرم در کنارم نبود از زندگیم لذت ببرم و شاد باشم ومن دارم با تمام وجودم به این گفته اتون عمل میکنم

شما انقدر به من به غیر حساب روزى دادن خدا رو قشنگ یاد دادین و یادم دادین که از فاز حساب کتاب بیام بیرون که وقتى فاکتور تراکتور زیباتون رو نشون دادین تا ذهنم اومد میخواس حساب کنه یادم اومد اولا خدارو شکر من اصصصلا نمیدونم دلار الان چنده و هربار از بقیه فقط میشنوم چون اصلا به من ریطی،نداره قرار نیست من حساب کتاب کنم اصلا من براى چى باید بدونم قیمت چیزى که میخوام چنده به قول قرآن من از تو رزق نخواستم روزى دهنده تو منم من با خداى وهاب طرفم که به سلیمان تخت بلقیس رو بی حساب کتاب داد مگه سلیمان حساب کتاب میکرد قیمت میگرفت چرتکه مینداخت فققققققط در خواست میداد تو یه چشم به هم زدن تخت براش حاضر میشد وظیفه من بندگیه حساب کتاب کار اربابه

و من تازه تو کامنت بچه ها فهمیدم قیمتش چقدره

و فقط تحسین کردم آزادى مالیتون رو اینکه چه سلیمان گونه درک کردین رزاق و وهاب بودن خدا رو

خداى من با حضور شما تو زندگیم معیارهاى مرد الهى و زوج الهى رو بهم نشون میده مردى که خوش خرید ترین مرد دنیاس انقدددددر ذهن ثروتمند و باورهاى فراوانى قسنگى داره که بعد از خرید جشن میگیره شادى میکنه و عزیزانش رو هم شریک میکنه انقدر با حوصله و ارامش خرید میکنه اینقدر خودش رو لایق بهترین ها میدونه که به کمتر از بهترین رضایت نمیده

با هر بار دیدن فایل ها خدا بهم میگه اینه نفیس این همون عشق همون رابطه همون زوج الهی هست که نباید به کمترش رضایت بدى و خودت رو لایق داشتن همچین عشق و رابطه اى بدونى

مردى که ایییینقدر با خودش در صلحه وقتى به تضاد میخوره با آراااامش و توکل و خونسردى میره و مسئله رو حل میکنه و زوجش در کمال آرامش از این صبورى و عزت نفس مردش لذت میبره و سپاسگزار خالقش میشه

مردى که ایییینقدر خوش سفره و عااااشق ماجراجویی و تجربه هاى جدید که براى خرید میره به یه ایالت دیگه و زوجش از این خوش سفر بودن مردش لذت میبره از خوش خریدى مردش لذت میبره و هرررررروز سپاسگذارتر میشه

میخوام از مریم عزیزم تشکر کنم که با لباس هاى شاد و زیباتون جورابهاى خوشگل و فانتزیتون منو بردین به سبک کودکیم و فارغ از تظر بقیه الان کلى جورابهاى میکى موسى خریدم و میپوشم لباسهاى میکى موسى میپوشم و کلییییى لذت میبرم شما به من یاد دادین ایییینقدر ارو احساس ارزشمندى و لیاقتم کار کنم و خودم رو لایق بهترین رابطه و بهترین مرد بدونم و با خودم در صلح باشم و به خودم احترام بذارم که مرد زندگیم هم همونجور بهم احترام بذاره و در کمااااااال ادب و احترام درخواستش رو بهم بگه

شما عزیزانم انققققدر قشنگ به من عزت نفس و اهمیت ندادن به نظر بقیه رو خوب یاد دادین که وقتى جوراب میکى موسى هاى تا به تاى گوگولى که سفارش دادم اومد وقتى همسرم دید گفت اینجورى با من نیایى بیرون ها من با خنده و افتخار و غرور مولد گفتم خودم میرم بیرون با جورابهاى خوشگلم خدا براى من کافیه در صورتى که قبلا صد در میلیارد اولا ناراحت میشدم دوما دییگه اون جوراب رو نمیپوشیدم

هرچى آرزوى خوبه مال شما عزیزانم که لاااااااایق بهترین ها هستین

خدارو بیییییینهایت سپاسگزارم به خاطر این فایل زیبا این حس زیبا این همه نعمت ثروت و فراوانى و این سریع الاجابه بودنش