https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/05/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-05-03 10:38:472024-12-21 13:06:12سریال زندگی در بهشت | قسمت 11
343نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به همگی بازم یه دیگه از سبک عاشقانه و بیاد ماندنی از زندگی و بجای زندگی همرنگ جماعت بودن ،،بلکه زندگی کردن به سبک خداوند بودن،،،
چقدر مریم جان قشنگ و ساده توضیح میده مثال اینکه برای پیشرفت و مسیر درست این نیست که فقط باید چیزهایی اضافه کرد بلکه با حذف خیلی چیزها باید فضا رو خلوت کرد و مرتب کرد تا دید بهتری و احساس بهتری پیدا کرد ،،
من امشب پیامی از طرف کسی اومد رو گوشیم که جالب نبود و بهم احساس خوبی نمیداد اما همون موقع سریع به خودم گفتم نباید بذارم یه همچین اتفاق ساده ای منو به جاده خاکی ببره و یاد اون جمله ات افتادم استاد که دریکی از فایلهای لایو بنظرم میگفتی،
اگه ما مداوم روی ذهنمون کارکنیم حتی زمانی هم حرفی،چیزی بشنویم،ببینیم، اما بدلیل تفاوت دیدگاهمون اون جمله رو یه جور دیگه ای برامون تفسیر میکنه که ما هم یه نتیجه متفاوتی ازش برداشت میکنیم،،
منم امشب با یادآوری این باور پیام رو میخوندم و با الگوها و یادآوری همچین مسائل گذشته ام شروع میکردم درذهنم تفسیرهای متفاوت و با لحن خنده دار بودن و تصور تغیر اون کلمات ناجالب به خنده داربودن،،و میخوندم با خودم خنده میکردم،،
و میخواستم کامنت بذارم که خوابم برد وقتی هم خواب بودم تو خواب میدیدم که ماشینی مانند تریلی اما خیلی طولش زیاد بود که چند نفری سوارش هستن منم سوار شدم اما چندبار هی نزدیک بود از روش بیفتم پایین اما با تلاش کردن خودمو گرفتم تا اینکه بالاخره به مقصد رسیدم بعد اونجا گفتم تازه باید کارمو شروع کنم همه چی هم اونجا بود وقتی دنبال ابزار کارم میگشتم که دیدم یه نفر اونجا بعنوان سرکارگر شروع کرد به گفتن سیر کارها و اتفاقات زندگیم بعد بهش گفتم تو ازکجا اینارو میدونی گفت من اینجا از همه چیز زندگی فردی که اینجا میاد میدونم من توی گودی بودم اما اون بالای گود بود مردی خوشرو و خوش چهره و جوان بود،،
بعد ازاینکه از خواب بیدار شدم هم فشار ذهنیم کم شده بود هم اینکه الان دارم خداروشکر میکنم که من دارم مسیر درست رو ادامه میدم و خداوند هم هدایت و کمکم میکنه حتی توی خواب چقدر قشنگ با مخلوقاتش حرف میزنه ،،
و باخودم از همون موقع اتفاق گفتم من باید بتونم توجه و تمرکزمو بذارم روی نکات زیبای این فایل و تمرین هرروزم رو انجام بدم و کامنت مناسبی اینجا بذارم مانند
یکی از برنامه های تمرینی ورزشی ام که نباید حتی یه روز عقب بیفتم وگرنه از اونور باید2برابرش جبران کنم،،
خب بریم سراغ این دوتا صاحب سبک زندگی،
دربهشت،،
چقدر عالیه که آدم ساده زیستی رو در عین ثروتمندی و استفاده از فراوانی های جهان و نعمتهای خداوند زندگی کنه و فراوانی هارو به رنگ و طرز حرفه ای و
ساده کاری که شده یکی از سخت ترین و نپذیرفتنی ترین باور ذهنی در زندگیمون،،
و هرچیز اضافه ای در زندگی هست رو حذف کنی و مانند انسانهای فقیر ذهن فقط دل نبندی به یه عالمه وسایل و چیزهای بی ارزش و خودتو مانند همون مثال قدیمی
«هرچیزکه خوار آید روزی به کار آید»
فقط فضا رو براخودت بهمریز و ناجالب و نازیبا کنی،،
خب همونطور که یافتن باورهای خوب و احساس خوب ثروت ساز و خداوند از همین فضاهای ساده ،مرتب،جالب،خلوت،تمیز،و زیبا میشه پیدا کرد،
و همونطور هم
باورهای مخرب،شیطانی،محدود،فقر،و اشتباه هم از همین فضاهای شلوغ پلوغ،بهم ریخته و نگهداشتن هر چیز اضافه و وابسته بودن بوجود میاد،،
چقدر ثروت ها و ایده های ساده و نامحدود وجود داره مثل همین جا حوله ای واقعا چقدر خلاقیت ساده و کاربردی ست «ساخت باورهایی ازجنس خداوند آسان مون میکند برای آسانی ها»
چقدر باور رهایی و ثروتمندی بهم دست داد وقتی اون تخت رو دادین به دوستتون لری و اونم اومد بردش،،سگ با حالی هم داشت،،،
احسنت بهت استاد همونطوری که زندگی گذشته ت در بچگی از کارها و باورهای فقرآمیز و محدود کننده در ذهنت ریشه داشتن ،،
همونطوری هم از کارها و اعمال و افکارهای کوچک و ساده همیشه باورهای ثروت ساز رو میسازی و انتخاب میکنی،،
منم بیاد میارم که همیشه هواسم باشه آشغال هارو نریزم زیر مبل و با تمرکز و موشکافانه خودمو ذهنمو زندگیمو بشکافم و بریزم رو میز هرآنچه که دارم و ببینم چه چیزهایی فضارو گرفته نکنه خیلی از اون فضا پرکن ها زباله و گرگ های بره نما باشن که با دزدی کردن ارزش های وجود من و پوشیدن وجود مقدس خدایی رو درمن تبدیل به روپوشی از تیره کنندگی کنه ،
مریم عزیز ممنون از اون غذای رژیمی ،سالاد ،کافئین،خوشمزه ای درست کردی و همچنین از اون اسموتی با آووکادو درست کردی شد مثل بستنی و بعداز یه کار فیزیکی و بخصوص بعد از عمل فیزیکی یا ذهنی مفید و دستاورد خوب بشینی یه همچین جایی و بزنی به بدن و تماشا کنی خلق کنندگی های زندگیتو مثل تماشای همین ویوی زیبا با دریاچه قشنگ و درختان بهشت نما،،
ممنونم ازتون استادجان و مریم جان که این قسمت هم یکی از تکالیف مهم یه روز دیگه از زندگیمون شد که ادامه بدیم،،و همچنین،
ادامه دارد•••
دوستان باور کنید من که از اینجا فضای مرتب ،ساده و خلوت و چیدمان خونه استاد و مریم رو میبینم احساس آرامش و سبکی میکنم حالا فکرکنید دیگه از نزدیک چقدر احساس عالی داره این فضای مرتب،،
داشتم فکر میکردم این مدتی که شما توی پارادایس بودید چه ها که نکردید
یعنی یه جا میرید کلا دگرگون ایجاد میکنید
زندگی شما شده همگام با قوانین
و چون روی خط قوانین گام بر میدارید نتیجه ها و حتی همون لحظات هم زیباست
درکم بهتر شد با این فایل
شاید نجوا میگه الکی حرف نزن
ولی از نوش جان کردن اون نوشیدنی توسط افتاد خیلی احساسم گفت ما به هم نزدیکیم
و شما و من و همه یکی هستیم
و بهره مندی از نعمتهای خداوند و این همه خوب زندگی کردن میشود
این فایلها باورها را قویتر میکنه
روابط زیبا
سپاسگزاری قلبی از خدا
داشتن نعمتهای فراوان
عشق کردن
در لحظه بودن
به قانون اعتماد کردن و عمل کردن
همگی میشود بهشت را به زمین آوردن و تجربه کردن
روز ها را با بهشت طی کردن
با خدا بودن و همه چیز داشتن
اعتماد به خدا و قوانین خدا
ریلکس بودن و اطمینان از اینکه در درستترین مسیر هستم و عجله ای نیست
بزرگتر شدن
تجربه کسب کردن
پر شدن
خداوند به گریه های ما کاری ندارد و گریه ها و التماسهای ما در قانون جایی ندارد
اما خداوند با گریه هایی که از شوق است از آگاهی است، کار دارد و میگوید این همان مسیر درست است مثل الانِ من
در قوانین کیهان احساسات معنایی ندارد
از زمانی که اینو یاد گرفتم هیچ وقت و به جرات میگم هیچ وقت توی زندگیم به خداوند التماس نکردم و توی این چند سال هر موقع مشکلات میخواست به من پیشنهاد گریه و زاری پیش خدا را بده یادم بود که در درگاه خدا و در محضر کائنات گریه و التماس جایی ندارد و بجاش از قوانین حرف میزدم و قوانینو به یاد خودم میاوردم
استاد من یه جاهایی توی زندگیم خیلی خوب و توحیدی عمل کردم و واقعا به خودم افتخار میکنم و به نظرم اون جاهایی که من قویتر عمل کردم بیشتر برمیگرده به دوران کودکی و نوع زندگی و باورهای من که باعث این عملکردها شده
و جاهایی که هنوز نتونستم خوب عمل کنم و دارم ادامه میدم که اونها هم باورهای خیلی و خیلی و خیلی قوی ای پشتشه
نمیدونم آیا سریال زندگی در بهشت انقد داخلش درس داره یا برای من اینجوریه من کل سفر به دور امریکارو دیدم اما وقتی این سریال زندگی در بهشت رو نگاه میکنم خیلی با درونم یکی هست یه سری نکاتی داره که بهم داره درس میده الان نگاهش کردم و ناخوداگاه اومدم اینجا براتون این متن رو نوشتم اولین درسش واسم تو قسمتای قبل بود که جریان چکش بود.ایم قسمت برام ابزار مفهوم پیدا کرد و تمیز کاری برام مقهوم پیدا کرد مامانم همیشه پشت شیشه هارو میگه تمیز کن ولی بازم هی کثیف میشه ازین به بعد خودم همیشه تمیز میکنم که هی بهم یاد اوری بشه که باید روی باور ها همیشه کار کرد اگ ی روز کار نکنی کثیفیا برمیگرده و همه چیز نازیبا میشه . دقیقا ما باید باورامون رو تمیز کنیم تا از پشت چشمای شیشه ایمون بتونیم دنیا رو زیباتر ببینیم و لذت ببریم . خخخخخ چقد خوووبه که وقتی مینویسم همه حرفا خودش میاد .
به نام رب تنها فرمانروا، تنها مالک، تنهارزاق جهانیانه
به نام خداوندی که تنها مصلحتش خالق بودن من در زندگیم به کمک باورها وفرکانسم هست.
سلام بر استاد عزیز وخانم شایسته عزیز
سلام بر دوستان عزیزم
سلام بر فرزانه عزیزم
دیروز وپریروز که فیلم قسمت 11رو می دیدم به خودم میگفتم من که چیزی ندارم حذف کنم بعد از تموم شدن نوشته هام وارسالشون وخواندن کامنت های دوستام ، نشتم دوباره یه بازنگری کردم به خودم گفتم:
بین لباس هام چه چیزی اضافه دارم که برام کارایی نداره رفتم کمد رو نیگاه کردم دیدم یک شلواری دارم که بیش از یک سالی هست که ازش استفاده نکردم وخودمم بهش علاقه ندارم به خواهرم هدیه ش دادم وخیلیم دوستش داشت.
بعد دوباره گفتم من چی دارم دیدم کتاب دارم وبه کتابام خیلی وابسته بودم از یکسال پیش شروع کردم این وابستگی وترس از دست دادنشون رو کم کردن . ابتدا با امانت دادن اینجوری میدونستم بهم بر میگردن خیالم راحت بود دیروز گفتم یا میفرشمشون یاهدیه میدم کتابایی رو که برام کارایی ندارند ذهنم خیلی مقاومت کرد گفتم هدیه میدم ذهنم گفت میدونی قیمتشون چقدر میشه تو چقدر هزینه کردی براشون . رفتم قیمتاشون رو نیگاه کردم گفتم آخ جوون پس این مقاومت منه . من هر چی رو ببخشم ده برابرش رو بهم میده اصلانم نده با انجام این کار ظرفم بزرگ میشه چه چیزی بهتر از این تازه با این کار هم حال خودم خوب میشه وهم به گسترش جهان کمک میکنم . یک نفر تو ذهنم اومد که این کتاب ها اونجا میتونند خدمت بیشتری به جهان کنند .پس پیام دادم وعکس های کتاب رو براشون فرستادم 7 تاشون رو انتخاب کرد وبا عشق براشون فرستادم حالم وحسم خیلی خوب شد چون کتابام جایی رفتم که جای مناسبی است براشون .
از طرفی برای بقیه شونم یه نفر دیگه اومد تو ذهنم که پنجشنبه ببینمش بهش میدمشون . خدایا هزاران مرتبه شکرت برای هدایت هات دوستت دارم استاد وخانم شایسته عزیزم دوستت دارم
خدایاهزاران مرتبه شکرت برای این دوستان عزیز که با کامنت هاشون کمک میکنند بهتر موضوع رو درک کنیم.
خدایاشکرت برای تمام این آگاهی ها
تنها تورا میپرستم وتنها از تویاری میجویم خدایا کمکم کن در این مسیر ثابت قدم باشم.
توجه کردم دیدم گاهی وقت ها سرعت پاداش هایی که خداوند به مامیده در قبال فرکانسی که ارسال میکنیم چقدر زیاد هست
این قسمت در روند بهبود بخشیدن به پارادایس
یه سری وسیله های اضافی حذف شدن
یه سری وسیله ها جای مخصوص به خودشون رو پیدا کردن
برای مثال
تمام ابزارها رفت تویه کشوی دراوری که کنار درب منزل بود
و امروز دیدم که یه انبار بزرگ هدیه خداوندی هست که میبینه در راستای روند بهبود زندگی در پارادایس نیاز هست تا یه سری وسیله ها برن سر جای خودشون و خونه خلوت تر بشه
اینکه روند رشد بعضی ها اینقدر سریع هست
اینکه استاد به سرعت پاداش میگیرن
خداوند سریع العجابه هست
اما به شرط حرکت
به شرط ایمان
به شرط انجام کارها
این ها رو همیشه استاد فریاد میزنند
و ما در زندگی ایشون داریم میبینیم چیزهایی که فریادمیزنند رو عملی میکنند
یک روز بدون برنامه برای بهبود ندارن
یک روز بدون رشد و یاد گیری نیست
خوب پاداش خداوند هم میشه
یه روز بدون نعمت نیست
چقدر به دلم نشست این قسمت
شاید اون موقعی که اومد روی سایت
من فقط متوجه شدم که باید وسیله های اضافی رو جمع کرد
وبرای بهبود یه کاری کرد
اما امروز بادیدن روند بهبود پارادایس
دارم میبینم که نتیجه عمل صالح رو
که خداوند در قرآن مستقیم بهش اشاره نکرده
واین عمل صالح که هر روز به فکر تغییر
هر روز به فکر یادگیری
هر روز درحرکت
هر روز به دنبال بهترین ها بودن
یه روزی سرعت اتفاقهای خوب رو د رزندگی ما بیشتر و بیشتر میکنند
تداوم در انجام کارها در راستای رشد
تداوم در دریافت نتیجه رو رقم میزنه
خدای من شکرت
زندگی در بهشت یعنی هر روز یکی از چیز هایی که یاد گرفتیم درک کنیم
چون درک هر چیزی هست که باعث میشه بریم وانجامش بدیم
درک میکنیم که چرا باید انجامش داد
بخاطر این روند سرعت ورشد ازت سپاسگذارم خدای مهربونم بهترینی کامل ترینی بهترین و کامل ترینم کن هر روز یه درک جدید از خودت و دنیات رو بهم بده عاشقم خدا دوستت دارم
دیدگاه شما رو خوندم. جالبه امروز قسمت ۱۱ سریال زندگی در بهشت در حالی نشانه ی من شده در ۹۹/۸/۱۸ که قسمت ۹۱ رو شب قبل دیدم.
چقدر جالب نوشتی دوست من: گاهی وقت ها سرعت پاداش هایی که خداوند به مامیده در قبال فرکانسی که ارسال میکنیم چقدر زیاد هست.
این جمله شما پاسخ سوال من در چند روز پیشم هست. اینکه با همسرم تو خیابون میرفتیم و ماشینی بیخود بوق میزد و همسرم یکم عصبانی شد وچند دقیقه بعد یک ماشین جلوش پیچید و گفت اینو خودم جذب کردم. پرسیدم چطور؟ جواب داد اونجا اجازه دادم اون بوق زدن روی فرکانس من تاثیر بذاره و جمله معروف رو گفت احساس خوب اتفاقات خوب و احساس بد اتفاقات بد… من که بهش افرین گفتم… اما برام سوال پیش اومد سرعت جذب اتفاقات یا بهتره بگم پاسخ خدا و کائنات به فرکانس های ما چقدر زمان میبره؟!
و شما تو این کامنتت اشاره جالب داشتی و من باز هم بیشتر به جواب سوالم نزدیکتر شدم و خیلی برام جالبه…
حالا یک سوال دیگه اینکه اگر گاهی پاسخ اینقدر سریع یا اینقدر دیر اتفاق می افته. این فاصله زمانی از ارسال فرکانس تا دریافت پاسخ رو چطور میشه تخمین زد یا کوتاهش کرد.
الان چیزی که به ذهن خودم زده شاید به “بزرگای” اون فرکانس یا اون احساس ربط داره یا بشه گفت شاید به “شدت” اون اتفاق مرتبط باشه. بزرگا و شدت دو تا اصطلاح در زمین لرزه شناسی هست…. یهو رفتم تو ادبیات علمی قدیمم(رشته دانشگاهی من زمین شناسی بوده)..
منظورم اینه که شاید بشه ارتباط داد به بزرگی اون پدیده ایی که درخواست میکنیم و قدرت ایمان ما…
یادمه تو مراحل قانون جذب سه تا گزینه بود: ۱. درخواست ۲. پاسخ ۳.دریافت
اگر درخواست رو همون فرکانس(یا همون احساس خودمون بدونیم) و پاسخ رو جواب کائنات و خداوند به درخواست خودمون بدونیم(که قرار بود به این قسمت کار نداشته باشیم که چطور و چگونه اتفاق می افته و این فاصله بین درخواست تا دریافت رو شاید باید بـــــــــا
رهــــا کردن
و مطمئـــــن بودن
و ایمــــــــــان خودمون پر می کنیم.
هر چه ایمان قوی تر فاصله کوتاه تر میشه و در انتها هم ما نسبت به ایمان مون درخواست مون رو دریافت میکنیم….(هر چه وقوع زلزله به مرکز زلزله نزدیکتر بزرگا و شدت اون بیشتر)مرکز میتونه مصداق ایمان ۱۰۰ باشه و نزدیک بودن به منبع لایزال الهی باشه و خلق آنی های ما نسبت به فاصله ماست با منبع
این پاراگراف های اخر یهو اومد به ذهنم.(هیچ اتفاقی اتفاقی نیست)
میخواستم فقط ازتون تشکر ساده ایی کرده باشم اما انگار چند تا مسئله برای خودم به روش خودم مرور کردم و بیشتر درک کردم…
واقعا ممنونم از شمابخاطر اینکه دست به قلم شدین و نوشتین…
در انتها جمله باحال دیگه شما که نوشته بودی: بهترین و کامل ترینم کن هر روز یه درک جدید از خودت و دنیات رو بهم بده عاشقم خدا دوستت دارم
و در انتها منم خدا رو شکر میکنم که در مسیر درک بیشتر قوانینش هستم….خداجون شکرت بخاطر همه چیز
بازم خداروشکر میکنم که تو چنین فضایی هستم و میتونم این نعمت ها رو با چشمای خودم ببینم و باور کنم
اول از همه مریم جون و تحسین میکنم که هم کار میکنن و هم به بهترین شکل ممکن فیلمبرداری
استاد وقتی میبینم کاراتون با این لذت و شور و شوق و البته خیلی راحت و سریع پیش میره واقعا عشق میکنم چه زندگیه زیبایی
پر از تغییر
پر از هدایت های الله
پر از عشق و پر از انگیزه و احساس خوب
وقتی سریال زندگی در بهشت و میبینم خودم و تو اون مکان وموقعیت قرار میدم و یه حال عجیبی دارم انگار واقعا من همونجام
من دارم از شما درس درست زندگی کردن و یاد میگیرم و هر روز به خدا نزدیک تر میشم
همون خدایی که همیشه ازش ترس و واهمه داشتم الان شده کل زندگیم و من هر لحظه وجود اونو حس میکنم و حالم دگرگون میشه وقتی میدونم یه منبع یه انرژی وجود داره که همه ی امور و کنترل میکنه پس دیگه نگران چی باشم این منم که باید خودم بسازم و افکار پوچ قدیم و بسوزنم و بریزم دور و باور داشته باشم که هدایت میشم
چند روز پیش یه اتفاقی پیش اومد که صبح از خواب بیدار شدم تو دفترم نوشتم خدایا من در برابر قدرت تو عاجز و ناتوانم پس خدایان کنم برام نشونه بفرست و من دقیقا تا ظهر اون روز دوتا نشونه ی خیلی واضح و دیدم و شگفت زده شدم تا شب صدبار خدارو شکر کردم راستش اولین بار بود که خدا انقد سریع جواب من و داد و بهم الهام کرد البته قبلاً اگه میخواستم چنین اتفاقاتی رخ میداد این من بودم. که قوانین و نمیدونستم بر خلافش عمل میکردم خلاصه من اون روز تا شب خوشحال بودم و سپاسگزار
و از خدا میخوام همیشه همینقدر دقیق و روشن هدایتم کنه
امیدوارم همه ی ما اونقدر مدارمون بالا بره که تمام نشونه ها و ببینیم و هدایت های خدارو انجام بدیم
اون مکالمه انگلیسی با آقای لدی خیلی برام جالب بود و همچنین تابلوهای روی دیوار که یکیشون این بود با خدا همهء چیزها شدنی و مثبت هستند
درس این قسمت این بود که برای تکامل همیشه نباید یه چیزی رو اضافه کرد بلکه بعضی اوقات باید چیزهای دست و پاگیر رو حذف کرد تا جا برای چیز های بهتر و مهمتر باز بشه
اون معجون آووکادو رو حوس کردم به امید خدا یه روزی مزش رو تجربه کنم تو ایران تا حالا آووکادو ندیدم شاید باشه
به نام خداوند صاحب من،تو،زیبایی،و….
سلام به همگی بازم یه دیگه از سبک عاشقانه و بیاد ماندنی از زندگی و بجای زندگی همرنگ جماعت بودن ،،بلکه زندگی کردن به سبک خداوند بودن،،،
چقدر مریم جان قشنگ و ساده توضیح میده مثال اینکه برای پیشرفت و مسیر درست این نیست که فقط باید چیزهایی اضافه کرد بلکه با حذف خیلی چیزها باید فضا رو خلوت کرد و مرتب کرد تا دید بهتری و احساس بهتری پیدا کرد ،،
من امشب پیامی از طرف کسی اومد رو گوشیم که جالب نبود و بهم احساس خوبی نمیداد اما همون موقع سریع به خودم گفتم نباید بذارم یه همچین اتفاق ساده ای منو به جاده خاکی ببره و یاد اون جمله ات افتادم استاد که دریکی از فایلهای لایو بنظرم میگفتی،
اگه ما مداوم روی ذهنمون کارکنیم حتی زمانی هم حرفی،چیزی بشنویم،ببینیم، اما بدلیل تفاوت دیدگاهمون اون جمله رو یه جور دیگه ای برامون تفسیر میکنه که ما هم یه نتیجه متفاوتی ازش برداشت میکنیم،،
منم امشب با یادآوری این باور پیام رو میخوندم و با الگوها و یادآوری همچین مسائل گذشته ام شروع میکردم درذهنم تفسیرهای متفاوت و با لحن خنده دار بودن و تصور تغیر اون کلمات ناجالب به خنده داربودن،،و میخوندم با خودم خنده میکردم،،
و میخواستم کامنت بذارم که خوابم برد وقتی هم خواب بودم تو خواب میدیدم که ماشینی مانند تریلی اما خیلی طولش زیاد بود که چند نفری سوارش هستن منم سوار شدم اما چندبار هی نزدیک بود از روش بیفتم پایین اما با تلاش کردن خودمو گرفتم تا اینکه بالاخره به مقصد رسیدم بعد اونجا گفتم تازه باید کارمو شروع کنم همه چی هم اونجا بود وقتی دنبال ابزار کارم میگشتم که دیدم یه نفر اونجا بعنوان سرکارگر شروع کرد به گفتن سیر کارها و اتفاقات زندگیم بعد بهش گفتم تو ازکجا اینارو میدونی گفت من اینجا از همه چیز زندگی فردی که اینجا میاد میدونم من توی گودی بودم اما اون بالای گود بود مردی خوشرو و خوش چهره و جوان بود،،
بعد ازاینکه از خواب بیدار شدم هم فشار ذهنیم کم شده بود هم اینکه الان دارم خداروشکر میکنم که من دارم مسیر درست رو ادامه میدم و خداوند هم هدایت و کمکم میکنه حتی توی خواب چقدر قشنگ با مخلوقاتش حرف میزنه ،،
و باخودم از همون موقع اتفاق گفتم من باید بتونم توجه و تمرکزمو بذارم روی نکات زیبای این فایل و تمرین هرروزم رو انجام بدم و کامنت مناسبی اینجا بذارم مانند
یکی از برنامه های تمرینی ورزشی ام که نباید حتی یه روز عقب بیفتم وگرنه از اونور باید2برابرش جبران کنم،،
خب بریم سراغ این دوتا صاحب سبک زندگی،
دربهشت،،
چقدر عالیه که آدم ساده زیستی رو در عین ثروتمندی و استفاده از فراوانی های جهان و نعمتهای خداوند زندگی کنه و فراوانی هارو به رنگ و طرز حرفه ای و
ساده کاری که شده یکی از سخت ترین و نپذیرفتنی ترین باور ذهنی در زندگیمون،،
و هرچیز اضافه ای در زندگی هست رو حذف کنی و مانند انسانهای فقیر ذهن فقط دل نبندی به یه عالمه وسایل و چیزهای بی ارزش و خودتو مانند همون مثال قدیمی
«هرچیزکه خوار آید روزی به کار آید»
فقط فضا رو براخودت بهمریز و ناجالب و نازیبا کنی،،
خب همونطور که یافتن باورهای خوب و احساس خوب ثروت ساز و خداوند از همین فضاهای ساده ،مرتب،جالب،خلوت،تمیز،و زیبا میشه پیدا کرد،
و همونطور هم
باورهای مخرب،شیطانی،محدود،فقر،و اشتباه هم از همین فضاهای شلوغ پلوغ،بهم ریخته و نگهداشتن هر چیز اضافه و وابسته بودن بوجود میاد،،
چقدر ثروت ها و ایده های ساده و نامحدود وجود داره مثل همین جا حوله ای واقعا چقدر خلاقیت ساده و کاربردی ست «ساخت باورهایی ازجنس خداوند آسان مون میکند برای آسانی ها»
چقدر باور رهایی و ثروتمندی بهم دست داد وقتی اون تخت رو دادین به دوستتون لری و اونم اومد بردش،،سگ با حالی هم داشت،،،
احسنت بهت استاد همونطوری که زندگی گذشته ت در بچگی از کارها و باورهای فقرآمیز و محدود کننده در ذهنت ریشه داشتن ،،
همونطوری هم از کارها و اعمال و افکارهای کوچک و ساده همیشه باورهای ثروت ساز رو میسازی و انتخاب میکنی،،
منم بیاد میارم که همیشه هواسم باشه آشغال هارو نریزم زیر مبل و با تمرکز و موشکافانه خودمو ذهنمو زندگیمو بشکافم و بریزم رو میز هرآنچه که دارم و ببینم چه چیزهایی فضارو گرفته نکنه خیلی از اون فضا پرکن ها زباله و گرگ های بره نما باشن که با دزدی کردن ارزش های وجود من و پوشیدن وجود مقدس خدایی رو درمن تبدیل به روپوشی از تیره کنندگی کنه ،
مریم عزیز ممنون از اون غذای رژیمی ،سالاد ،کافئین،خوشمزه ای درست کردی و همچنین از اون اسموتی با آووکادو درست کردی شد مثل بستنی و بعداز یه کار فیزیکی و بخصوص بعد از عمل فیزیکی یا ذهنی مفید و دستاورد خوب بشینی یه همچین جایی و بزنی به بدن و تماشا کنی خلق کنندگی های زندگیتو مثل تماشای همین ویوی زیبا با دریاچه قشنگ و درختان بهشت نما،،
ممنونم ازتون استادجان و مریم جان که این قسمت هم یکی از تکالیف مهم یه روز دیگه از زندگیمون شد که ادامه بدیم،،و همچنین،
ادامه دارد•••
دوستان باور کنید من که از اینجا فضای مرتب ،ساده و خلوت و چیدمان خونه استاد و مریم رو میبینم احساس آرامش و سبکی میکنم حالا فکرکنید دیگه از نزدیک چقدر احساس عالی داره این فضای مرتب،،
سلام خانم شایسته عزیز
سلام استاد گلم
خانم شایسته سپاس فراووران از دیدن این قسمت و تمامی حرف های آموزندتون کلی لذت بردم و کیف کردم و تحسین کردم و یاد گرفتم من
ممنونم ازتون
مندبهار هستم
روان شناس
سال پیش به محض آشنایی و خرید محصولات سایت
از همسری که منو بسیار ناراحت میکرد جدا شدم
خدا رو شکر!!!!
گاهی ما توهم خوشبختی داریم!!! و آگاهی فقط مارو میتونه نجات بده
مریم جون گفت گاهی باید بعضی چیزها رو حذف کرد
تا بهتر زندگی کنیم
کاملا درسته…
و اینکه خیلی وقتا بعضی آدمها رو باید حذف کرد تا طعم واقعی زندگی رو چشید!
اوفففف عجب متن خوشگلی واسه این بخش انتخاب شده😍کلی کیف کردم ازش💃💃
سلام و درود بر استاد و خانم شایسته عزیز
داشتم فکر میکردم این مدتی که شما توی پارادایس بودید چه ها که نکردید
یعنی یه جا میرید کلا دگرگون ایجاد میکنید
زندگی شما شده همگام با قوانین
و چون روی خط قوانین گام بر میدارید نتیجه ها و حتی همون لحظات هم زیباست
درکم بهتر شد با این فایل
شاید نجوا میگه الکی حرف نزن
ولی از نوش جان کردن اون نوشیدنی توسط افتاد خیلی احساسم گفت ما به هم نزدیکیم
و شما و من و همه یکی هستیم
و بهره مندی از نعمتهای خداوند و این همه خوب زندگی کردن میشود
این فایلها باورها را قویتر میکنه
روابط زیبا
سپاسگزاری قلبی از خدا
داشتن نعمتهای فراوان
عشق کردن
در لحظه بودن
به قانون اعتماد کردن و عمل کردن
همگی میشود بهشت را به زمین آوردن و تجربه کردن
روز ها را با بهشت طی کردن
با خدا بودن و همه چیز داشتن
اعتماد به خدا و قوانین خدا
ریلکس بودن و اطمینان از اینکه در درستترین مسیر هستم و عجله ای نیست
بزرگتر شدن
تجربه کسب کردن
پر شدن
خداوند به گریه های ما کاری ندارد و گریه ها و التماسهای ما در قانون جایی ندارد
اما خداوند با گریه هایی که از شوق است از آگاهی است، کار دارد و میگوید این همان مسیر درست است مثل الانِ من
در قوانین کیهان احساسات معنایی ندارد
از زمانی که اینو یاد گرفتم هیچ وقت و به جرات میگم هیچ وقت توی زندگیم به خداوند التماس نکردم و توی این چند سال هر موقع مشکلات میخواست به من پیشنهاد گریه و زاری پیش خدا را بده یادم بود که در درگاه خدا و در محضر کائنات گریه و التماس جایی ندارد و بجاش از قوانین حرف میزدم و قوانینو به یاد خودم میاوردم
استاد من یه جاهایی توی زندگیم خیلی خوب و توحیدی عمل کردم و واقعا به خودم افتخار میکنم و به نظرم اون جاهایی که من قویتر عمل کردم بیشتر برمیگرده به دوران کودکی و نوع زندگی و باورهای من که باعث این عملکردها شده
و جاهایی که هنوز نتونستم خوب عمل کنم و دارم ادامه میدم که اونها هم باورهای خیلی و خیلی و خیلی قوی ای پشتشه
تمیز کردن خونتون خیلی به دلم نشست
خانم شایسته واقعا کار درستن و تمیز کار
تختو دور انداختی بابا خوب کاری کردی
چه نوشیدنی باحالی عشقتون درست کرد
نوش جان
سلام خوبییییییین ؟
نمیدونم آیا سریال زندگی در بهشت انقد داخلش درس داره یا برای من اینجوریه من کل سفر به دور امریکارو دیدم اما وقتی این سریال زندگی در بهشت رو نگاه میکنم خیلی با درونم یکی هست یه سری نکاتی داره که بهم داره درس میده الان نگاهش کردم و ناخوداگاه اومدم اینجا براتون این متن رو نوشتم اولین درسش واسم تو قسمتای قبل بود که جریان چکش بود.ایم قسمت برام ابزار مفهوم پیدا کرد و تمیز کاری برام مقهوم پیدا کرد مامانم همیشه پشت شیشه هارو میگه تمیز کن ولی بازم هی کثیف میشه ازین به بعد خودم همیشه تمیز میکنم که هی بهم یاد اوری بشه که باید روی باور ها همیشه کار کرد اگ ی روز کار نکنی کثیفیا برمیگرده و همه چیز نازیبا میشه . دقیقا ما باید باورامون رو تمیز کنیم تا از پشت چشمای شیشه ایمون بتونیم دنیا رو زیباتر ببینیم و لذت ببریم . خخخخخ چقد خوووبه که وقتی مینویسم همه حرفا خودش میاد .
خدانگهدارتون شاد باشید
زندگی در بهشت 11
به نام رب تنها فرمانروا، تنها مالک، تنهارزاق جهانیانه
به نام خداوندی که تنها مصلحتش خالق بودن من در زندگیم به کمک باورها وفرکانسم هست.
سلام بر استاد عزیز وخانم شایسته عزیز
سلام بر دوستان عزیزم
سلام بر فرزانه عزیزم
دیروز وپریروز که فیلم قسمت 11رو می دیدم به خودم میگفتم من که چیزی ندارم حذف کنم بعد از تموم شدن نوشته هام وارسالشون وخواندن کامنت های دوستام ، نشتم دوباره یه بازنگری کردم به خودم گفتم:
بین لباس هام چه چیزی اضافه دارم که برام کارایی نداره رفتم کمد رو نیگاه کردم دیدم یک شلواری دارم که بیش از یک سالی هست که ازش استفاده نکردم وخودمم بهش علاقه ندارم به خواهرم هدیه ش دادم وخیلیم دوستش داشت.
بعد دوباره گفتم من چی دارم دیدم کتاب دارم وبه کتابام خیلی وابسته بودم از یکسال پیش شروع کردم این وابستگی وترس از دست دادنشون رو کم کردن . ابتدا با امانت دادن اینجوری میدونستم بهم بر میگردن خیالم راحت بود دیروز گفتم یا میفرشمشون یاهدیه میدم کتابایی رو که برام کارایی ندارند ذهنم خیلی مقاومت کرد گفتم هدیه میدم ذهنم گفت میدونی قیمتشون چقدر میشه تو چقدر هزینه کردی براشون . رفتم قیمتاشون رو نیگاه کردم گفتم آخ جوون پس این مقاومت منه . من هر چی رو ببخشم ده برابرش رو بهم میده اصلانم نده با انجام این کار ظرفم بزرگ میشه چه چیزی بهتر از این تازه با این کار هم حال خودم خوب میشه وهم به گسترش جهان کمک میکنم . یک نفر تو ذهنم اومد که این کتاب ها اونجا میتونند خدمت بیشتری به جهان کنند .پس پیام دادم وعکس های کتاب رو براشون فرستادم 7 تاشون رو انتخاب کرد وبا عشق براشون فرستادم حالم وحسم خیلی خوب شد چون کتابام جایی رفتم که جای مناسبی است براشون .
از طرفی برای بقیه شونم یه نفر دیگه اومد تو ذهنم که پنجشنبه ببینمش بهش میدمشون . خدایا هزاران مرتبه شکرت برای هدایت هات دوستت دارم استاد وخانم شایسته عزیزم دوستت دارم
خدایاهزاران مرتبه شکرت برای این دوستان عزیز که با کامنت هاشون کمک میکنند بهتر موضوع رو درک کنیم.
خدایاشکرت برای تمام این آگاهی ها
تنها تورا میپرستم وتنها از تویاری میجویم خدایا کمکم کن در این مسیر ثابت قدم باشم.
سلام به همه دوستان هم فرکانسی و عزیزم
نشانه های امروز من روی این فیلم بینظیر باز شد
چقدر برای من جالب بود تلنگری که بهم زد
امروز قسمت 73 زندگی در بهشت اومد روی سایت
توجه کردم دیدم گاهی وقت ها سرعت پاداش هایی که خداوند به مامیده در قبال فرکانسی که ارسال میکنیم چقدر زیاد هست
این قسمت در روند بهبود بخشیدن به پارادایس
یه سری وسیله های اضافی حذف شدن
یه سری وسیله ها جای مخصوص به خودشون رو پیدا کردن
برای مثال
تمام ابزارها رفت تویه کشوی دراوری که کنار درب منزل بود
و امروز دیدم که یه انبار بزرگ هدیه خداوندی هست که میبینه در راستای روند بهبود زندگی در پارادایس نیاز هست تا یه سری وسیله ها برن سر جای خودشون و خونه خلوت تر بشه
اینکه روند رشد بعضی ها اینقدر سریع هست
اینکه استاد به سرعت پاداش میگیرن
خداوند سریع العجابه هست
اما به شرط حرکت
به شرط ایمان
به شرط انجام کارها
این ها رو همیشه استاد فریاد میزنند
و ما در زندگی ایشون داریم میبینیم چیزهایی که فریادمیزنند رو عملی میکنند
یک روز بدون برنامه برای بهبود ندارن
یک روز بدون رشد و یاد گیری نیست
خوب پاداش خداوند هم میشه
یه روز بدون نعمت نیست
چقدر به دلم نشست این قسمت
شاید اون موقعی که اومد روی سایت
من فقط متوجه شدم که باید وسیله های اضافی رو جمع کرد
وبرای بهبود یه کاری کرد
اما امروز بادیدن روند بهبود پارادایس
دارم میبینم که نتیجه عمل صالح رو
که خداوند در قرآن مستقیم بهش اشاره نکرده
واین عمل صالح که هر روز به فکر تغییر
هر روز به فکر یادگیری
هر روز درحرکت
هر روز به دنبال بهترین ها بودن
یه روزی سرعت اتفاقهای خوب رو د رزندگی ما بیشتر و بیشتر میکنند
تداوم در انجام کارها در راستای رشد
تداوم در دریافت نتیجه رو رقم میزنه
خدای من شکرت
زندگی در بهشت یعنی هر روز یکی از چیز هایی که یاد گرفتیم درک کنیم
چون درک هر چیزی هست که باعث میشه بریم وانجامش بدیم
درک میکنیم که چرا باید انجامش داد
بخاطر این روند سرعت ورشد ازت سپاسگذارم خدای مهربونم بهترینی کامل ترینی بهترین و کامل ترینم کن هر روز یه درک جدید از خودت و دنیات رو بهم بده عاشقم خدا دوستت دارم
سلام به شما دوست عباسمنشی عزیز
دیدگاه شما رو خوندم. جالبه امروز قسمت ۱۱ سریال زندگی در بهشت در حالی نشانه ی من شده در ۹۹/۸/۱۸ که قسمت ۹۱ رو شب قبل دیدم.
چقدر جالب نوشتی دوست من: گاهی وقت ها سرعت پاداش هایی که خداوند به مامیده در قبال فرکانسی که ارسال میکنیم چقدر زیاد هست.
این جمله شما پاسخ سوال من در چند روز پیشم هست. اینکه با همسرم تو خیابون میرفتیم و ماشینی بیخود بوق میزد و همسرم یکم عصبانی شد وچند دقیقه بعد یک ماشین جلوش پیچید و گفت اینو خودم جذب کردم. پرسیدم چطور؟ جواب داد اونجا اجازه دادم اون بوق زدن روی فرکانس من تاثیر بذاره و جمله معروف رو گفت احساس خوب اتفاقات خوب و احساس بد اتفاقات بد… من که بهش افرین گفتم… اما برام سوال پیش اومد سرعت جذب اتفاقات یا بهتره بگم پاسخ خدا و کائنات به فرکانس های ما چقدر زمان میبره؟!
و شما تو این کامنتت اشاره جالب داشتی و من باز هم بیشتر به جواب سوالم نزدیکتر شدم و خیلی برام جالبه…
حالا یک سوال دیگه اینکه اگر گاهی پاسخ اینقدر سریع یا اینقدر دیر اتفاق می افته. این فاصله زمانی از ارسال فرکانس تا دریافت پاسخ رو چطور میشه تخمین زد یا کوتاهش کرد.
الان چیزی که به ذهن خودم زده شاید به “بزرگای” اون فرکانس یا اون احساس ربط داره یا بشه گفت شاید به “شدت” اون اتفاق مرتبط باشه. بزرگا و شدت دو تا اصطلاح در زمین لرزه شناسی هست…. یهو رفتم تو ادبیات علمی قدیمم(رشته دانشگاهی من زمین شناسی بوده)..
منظورم اینه که شاید بشه ارتباط داد به بزرگی اون پدیده ایی که درخواست میکنیم و قدرت ایمان ما…
یادمه تو مراحل قانون جذب سه تا گزینه بود: ۱. درخواست ۲. پاسخ ۳.دریافت
اگر درخواست رو همون فرکانس(یا همون احساس خودمون بدونیم) و پاسخ رو جواب کائنات و خداوند به درخواست خودمون بدونیم(که قرار بود به این قسمت کار نداشته باشیم که چطور و چگونه اتفاق می افته و این فاصله بین درخواست تا دریافت رو شاید باید بـــــــــا
رهــــا کردن
و مطمئـــــن بودن
و ایمــــــــــان خودمون پر می کنیم.
هر چه ایمان قوی تر فاصله کوتاه تر میشه و در انتها هم ما نسبت به ایمان مون درخواست مون رو دریافت میکنیم….(هر چه وقوع زلزله به مرکز زلزله نزدیکتر بزرگا و شدت اون بیشتر)مرکز میتونه مصداق ایمان ۱۰۰ باشه و نزدیک بودن به منبع لایزال الهی باشه و خلق آنی های ما نسبت به فاصله ماست با منبع
این پاراگراف های اخر یهو اومد به ذهنم.(هیچ اتفاقی اتفاقی نیست)
میخواستم فقط ازتون تشکر ساده ایی کرده باشم اما انگار چند تا مسئله برای خودم به روش خودم مرور کردم و بیشتر درک کردم…
واقعا ممنونم از شمابخاطر اینکه دست به قلم شدین و نوشتین…
در انتها جمله باحال دیگه شما که نوشته بودی: بهترین و کامل ترینم کن هر روز یه درک جدید از خودت و دنیات رو بهم بده عاشقم خدا دوستت دارم
و در انتها منم خدا رو شکر میکنم که در مسیر درک بیشتر قوانینش هستم….خداجون شکرت بخاطر همه چیز
به نام خدای خوبی ها خدایی که هدایتگر من است😊
سلام به استاد کار درست و همسر کار درست ترشون☺️
و سلام به دوستان خوبم🤗
بازم خداروشکر میکنم که تو چنین فضایی هستم و میتونم این نعمت ها رو با چشمای خودم ببینم و باور کنم
اول از همه مریم جون و تحسین میکنم که هم کار میکنن و هم به بهترین شکل ممکن فیلمبرداری
استاد وقتی میبینم کاراتون با این لذت و شور و شوق و البته خیلی راحت و سریع پیش میره واقعا عشق میکنم چه زندگیه زیبایی
پر از تغییر
پر از هدایت های الله
پر از عشق و پر از انگیزه و احساس خوب
وقتی سریال زندگی در بهشت و میبینم خودم و تو اون مکان وموقعیت قرار میدم و یه حال عجیبی دارم انگار واقعا من همونجام
من دارم از شما درس درست زندگی کردن و یاد میگیرم و هر روز به خدا نزدیک تر میشم
همون خدایی که همیشه ازش ترس و واهمه داشتم الان شده کل زندگیم و من هر لحظه وجود اونو حس میکنم و حالم دگرگون میشه وقتی میدونم یه منبع یه انرژی وجود داره که همه ی امور و کنترل میکنه پس دیگه نگران چی باشم این منم که باید خودم بسازم و افکار پوچ قدیم و بسوزنم و بریزم دور و باور داشته باشم که هدایت میشم
چند روز پیش یه اتفاقی پیش اومد که صبح از خواب بیدار شدم تو دفترم نوشتم خدایا من در برابر قدرت تو عاجز و ناتوانم پس خدایان کنم برام نشونه بفرست و من دقیقا تا ظهر اون روز دوتا نشونه ی خیلی واضح و دیدم و شگفت زده شدم تا شب صدبار خدارو شکر کردم راستش اولین بار بود که خدا انقد سریع جواب من و داد و بهم الهام کرد البته قبلاً اگه میخواستم چنین اتفاقاتی رخ میداد این من بودم. که قوانین و نمیدونستم بر خلافش عمل میکردم خلاصه من اون روز تا شب خوشحال بودم و سپاسگزار
و از خدا میخوام همیشه همینقدر دقیق و روشن هدایتم کنه
امیدوارم همه ی ما اونقدر مدارمون بالا بره که تمام نشونه ها و ببینیم و هدایت های خدارو انجام بدیم
خدایا سپاسگزارم به خاطر همه چیز❤️
درود خدمت تمامی دوستان
بسیار عالی بود آقای عباسمنش وخانم شایسته خدا قوت
اون مکالمه انگلیسی با آقای لدی خیلی برام جالب بود و همچنین تابلوهای روی دیوار که یکیشون این بود با خدا همهء چیزها شدنی و مثبت هستند
درس این قسمت این بود که برای تکامل همیشه نباید یه چیزی رو اضافه کرد بلکه بعضی اوقات باید چیزهای دست و پاگیر رو حذف کرد تا جا برای چیز های بهتر و مهمتر باز بشه
اون معجون آووکادو رو حوس کردم به امید خدا یه روزی مزش رو تجربه کنم تو ایران تا حالا آووکادو ندیدم شاید باشه
در پناه خدا