سریال زندگی در بهشت | قسمت 112 - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

180 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی رستمی گفته:
    مدت عضویت: 2044 روز

    جناب عباس منش عزیز سلام

    شاید یه کم صحبت های من با بقیه متفاوت باشه

    من یه سری تضاد تو رفتار و فایل های شما میبینم

    ممکنه شفاف سازی کنید

    اولین مورد اینکه یه فایل شما دارید به اسم اینکه به کبوترها(پرندگان) غذا ندیم

    شما فرمودید اگر به کبوترها دانه بدیم

    اونها سیستم مسیر یابی و پیدا کردن دانه که نسل به نسل انتقال پیدا کرده را از دست میدند

    پس با کمک نکردن بهشون کمک میکنیم

    بعد حالا خودتون یه اردک مهاجر را به خودتون وابسته کردید و بهش غذا دادید و بعد خانم شایسته تصمیم داشت سرش را ببره یا شما پس گردنی زدید

    مورد دوم اینکه دقت کردید چقدر حیوان را تو پرادایس شما کشتید

    یه قتل عام 😆

    بهتر نبود کمتر حیوان تهیه میکردید

    افراط هایی که خیلی جاها خودتون هم اعتراف کردید

    مثل شروع کارتون که یه سالن ۶۰۰ نفری گرفتید

    و خودتون فرمودید اگر با یه خونه یا کلاس شروع میکردم بهتر بود

    یا خرید ملک شکارگاهتون که می خواستید باند فرودگاه و…

    به نظرتون اکر حتی چنتا پرنده می گرفتید بهتر نبود

    یا اون موقع که بز و گوسفند خوردید

    زمانی که آوردید تو پردایس راننده کامیونی که قراربود خالی کنه گفت کجا خالی کنم شما گفتید نمیدونم و اون تعجب کرد

    و کلی از حیوان ها نابود شدند

    شاید تو لایه های زیرین شما

    حسرت باعث این زیاده خواهی میشه

    دقیقا مثل زمانی که کدوک بدید و حسرت همبرگر را داشتید و نمیتونستید بخورید

    و بعد با زیاده خواهی اضافه وزن پیدا کردید

    عاشقانه سید جان دوست دارم

    یکی از بهترین اساتید من شما بودید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    حمید حمیدی گفته:
    مدت عضویت: 2171 روز

    به نام خالق هدایتگر.بچه های پردایس سلام

    به به چه روز عالی اغاز شده بازم کلی اگاهی وفراوانی وباور خوب ساختن.کلی ابزار برای راحت انجام شدن کارها.خدای من چه حالی میده پلی ستیشن بازی کنی بازی با تلویزیون 85 خدای من .با چه ذوق وشوقی استاد بازی میکردن.استاد ما هم میشینیم با دوستان pesبازی میکنیم ولی نه به این جذابی که شما دارین بازی میکنین با 85 اینچ واقعا لذت بخش.استاد اگه میشه درباره ی الگوهای ورزشی موفق مثل رونالدو-ابراهیموویچ مسی .وبوفون و همچنین زیدان که خیلی عالی توضیح بدین چون من خیلی لذت میبرم وقتی درموردشون صحبت میکنین .ممنون

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    Rojina گفته:
    مدت عضویت: 1806 روز

    سلام به استاد خانم شایسته و دوستای عزیزم

    چقدر نشانه روزی تکمیلی بود برام خدایا شکرت

    هم سرشار از زیبایی بود برام و هم درس

    بهم یادآوری کرد که در برخورد با هر تضادی کوچیک و بزرگ، باید ذهنم رو کنترل کنم و به سمت مثبت جهتش بدم. دوباره با خودم مرور کردم که اگه هر فکر نامناسب رو در نطفه خفه نکنم و اجازه بدم که من رو تخریب کنه، به حالتی تبدیل میشه که بر من قدرت پیدا میکنه و کنترلش سخت تره.

    باید همیشه ذهنم رو اینطور تربیت کنم.

    باید اونقدر این کار رو تمرین کنم، این مهارت گشتن دنبال دیدگاه مثبت و زاویه ی مناسب به هر موضوع هر چند ریز، که این موضوع توی ذهنم شدنی و امکان پذیر بشه، پس به تمرینش مشتاق بشم.

    یه الگوی فکری غلط رو امشب در خودم شناسایی کردم.

    توی ذهن من اینه که تکامل به این مفهومه که وقتی یذره میری بالا میری بالا این طبیعیه که بیای پایین. و یجورایی همیشه بعد از یه تایمی فعالیت و عملکرد خوب توی هر زمینه، خصوصا کار کردن روی خودم، انگار به بهانه ی تکامل وقتی برام تضادی پیش میومد، ذهنم رو کنترل نمی‌کردم.

    چون در ذهنم این بود که خب این پایین اومدن طبیعیه دیگه…

    در صورتی که اینطور نیست.

    برخورد با تضاد طبیعیه،

    ولی باید ذهن رو کنترل کرد.

    پایین اومدن روند طبیعی زندگی و طی کردن تکامل نیست، بلکه نتیجه ی یک کنترل ذهن ناموفقه.

    (این جمله بندی رو میخواستم با عبارت توانستن و از پس براومدن بنویسم، ولی احساس کردم این عبارت تبدیل به یک کار قابل مدیریت ترش میکنه)

    در کنار این درسی که برام داشت، از عشقی که خانم شایسته به هر کاری توی زندگی می‌ورزن خیلی لذت بردم و تحسینتون میکنم.

    شاخه های درختان پشت سر استاد وقتی که داشتن توضیحات میدادن راجب بوقلمون ها خیلی خیلی زیبا بود خصوصا با ترکیب ابی آسمونی:)

    اینکه اینقدر زمانتون آزاده که می‌تونید با خیال راحت پلی استیشن بازی کنین چقدر خوبه..

    اینکه هر روز در حال حرکت هستین به من این درس رو میده که روزی نباید توی زندگیم باشه که بی هدف صبحم رو شب کنم. وجود ادم مثل عضله ست تا زمانی که داره کار میکنه رشد میکنه و قوی تر میشه، به محض اینکه ازش کار نمیکشی و فعالیتی نمیکنی، ذره ذره از بین میره.

    پس حرکت کنم و توی کار خودم هر روز بهترین خودم رو ارائه کنم.

    فقط اینجوریه که واقعا زندگی در بهشت دیدن و این تحسین ها مفیده و تاثیر مثبت می‌ذاره توی زندگیم.

    سپاسگزارم استاد و خانم شایسته عزیز…

    ذوقتون هم برای روشن خاموش کردن نور بیرون خیلی بامزه بود، کیف کردم:))

    شاد و سالم باشین در پناه خدای بزرگ…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    یاسر حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1000 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم سپاس خداوندی که چیزی به ماندادبه جزعشق خوبی ونعمات

    وفراوانی سلام به همه استادعزیزم وخانم شایسته این مزرعه که من عاشقشم وهمیشه توذهن خودم دوست دارم دراینده مزرعه به این زیبایی داشته باشم خداروشکربابت این زیبایی این هجم ازاب واین خونه چوبی مرغ هایی که یکی ازیکی بامزه ترن اردک و همه زیبایی های خدای من هرکدوم یه صداکه داخل مزرعه صداشون میپیچه بی نظیر بود تراکتوری که کاراروانجام بدیم باهاش وسوارشی داخل جای به اون زیبایی خدایه من احساس فوق العاده ای به من دادخدایه مهربونم سپاسگزارم که این زیباییهارومیبینم وخیلی لذت بخشه برام این رابطه بینظیره استاد وپی اس که من عاشقشم که بازی میکنم ولی داخل خونه واون مزرعه لذتش بینهایته خداروشکرواقعابابتش چقدرلذت بخشه دیدن این نعمات عاشقتونم ممنونم ازخداوندمهربانم بابت هدایتش دراین مسیر واستادعزیزم وخانم شایسته عزیزم وهمه دوستانم که باکامنتاشون دنیای درون وبیرون ماروزیباکر‌ن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    محمدعلی زینیا گفته:
    مدت عضویت: 451 روز

    سلام دوستان قبل ازهرچیزسپاسگذارلطف بینهایت خداوند

    هستم البته به زبان من اعتقاد دارم که سپاسگزاری ازخداوند به صورت احساسی که جای خود دارد که هیچ

    ولی اصل سپاسگزاری را در عمل میدانم که عشق دادن به جهان هستی هست که از خودش سالهاست که خواسته ام این عشق را درون من نهادینه کند

    امین

    حالم اصلا خوب نبود و بخاطر رفتارتندم بانوه ام حالم خوب نبود و کلا متوجه ریشه این حساس منفی درونم نبودم تا اینکه وارد نشانه های امروز شدم وقتیکه این کامنت را خواندم به صورت فیلم داستان ایجاد احساس منفی برایم ظاهر شد و کلی احساسم خوب شد ریشه را

    با سوال کردن از خدای درونم شناسایی کردم که مربوط به

    50سال پیش بود پیدا کردم و به کمک خداوند انرا با ابزار

    ای آف تی خنثی کردم

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: