https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/12/abasmanesh-16.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2020-12-18 08:46:492023-05-20 04:01:19سریال زندگی در بهشت | قسمت 116
198نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد جان و مریم بانو اول میخوام با سپاسگزاری از شما کامنتم رو آغاز کنم
الان چندروزه که مشغول تراکتور و خارج کردن آن هستید از آن چاله…حل مسئله.امروز چندروزه که فایل جلسه 116 رو باز کردم و دارم میبینم و برای خودم نکاتش رو یادداشت کردم و 2یا 3بار دیدم..مجدد از استاد تشکر میکنم بابت صحبتهاشون در انتهای فایل بسیار موارد مهمی رو عنوان و یاداوری کردید.در ابتدا از ثروت و نعمت بگم که هرچیزی هرنعمتی که بخواهی رو سه سوته میتونی سفارش بدی و سریع در دسترست خواهد بود و لذتشو میبری ..اونم این کالا در این فضای بهشتیییییی..خدایا چقدر زیباست و لذتبخش که توی آب گرم باشی و اون صحنه رو نگاه کنی و غرق بشی در اون لحظه عالی و شاکر خداوند باشی…دقیقا اون لحظه رو دیدم و حسش کردم که داخل آب هستم و دارم زیبایی های بهشت رو میبینم و از خداوند تشکر میکنم.خدایا هزاران بار شکر
واقعا چقدر آرامش بخشه که میدونی و بدونی که هر مسئله ایی حل میشه و راه داره هر مسئله ایی..این چقدر آرامش ایجاد میکنه برای آدم خدایا شکرت..قبلا من از ترس مسئله و تضاد دقیقا مثل مریم گلی نمیزاشتم که مسئله ایی بیاد جلوگیزی میکردم اما الان خیالم راحته که مریم راههش هست پس نترس…اونم راههای آسان مثل همین ماشینی که آمد تراکتور را به اون راحتی خارج کرد..خداباشکرت
و اون زمان که ماشین کمک رسان آمد پیامی که برای من داشت این بود که مریم چه اشکال داره که از کسی کمک بگیری برای حل مسئله ات حالا کمک به هر طریقی یا انسانی یا هرچیز و هرجور که میشه..درخواست کمک کردن یا کلا درخواست کردن بد نیست خیلی ام خوبه..چه اشکال داره برای خودت ارزش قائل باشی و کمک بخواهی..اما کمک بدون وابستگی یعنی که فقط فکر نکنی اون شخص هست که تنها کمک هست برای تو، تو درخواست بکن این نشد کیی دیگه…این پیامی بود برای خودم
بعد شستن تراکتور خوشگلمون چقدر حس خوبی داشت با اون فشار آب بشوری اون کثیفیها رو لذت بردم ..اون رنگین کمان زیبا
یادم اومد که چقدر قشنگه شستن ذهنمون و پاک کردن افکارمون از ناخواستهها که در نهایت اون اصل وجودیمون رو مثل اون رنگین کمان میشه دید و لذت برد
اینکه در مسیر از ایده هایی که میاد استفاده کن و به مرحله بعدی برو..شاید اگر آن ایده در لحظه مسئله تورا حل نکنه اما بدونکه در جایی دیگر یا مرحله بعدی خودت میبینی که چقدر کمک کننده بوده
اونجا که مرغا داشتن بلند بلند سرو صدا میکردن یه لحظه یاد صدای ذهن افتادم که همیشه در حال نجواست…کاهی مثل الان این مرغا اینقدر صداشو بالا میبره که آدم کلافه میکنه و باید اونجا آب رو با فشار بگیری روی اونا و ساکتش کنی مثل حرکت استاد
این پیامی بود که از صدای مرغا حس کردم و دیدم واقعا چقدر به جا بود
اگه صداشونو قط نمیکردن استاد ما نه صدای شمارو خوب میشنیدیم نه شما متوجه میشدید چی دارید میگید…امان از صدای نجواکننده ذهن
خدایا ازت سپاسگزارم که منو در این مسیر بهشتی قرار دادی
میخوام بگم الان یک هفته است که من دارم فایل از نتایج بازی پینگ پنگ شما..دقیقا یادم نیست اسم فایل رو ولی این بود که وقتی شما بازی میکنید و بازی کردی پینگ پنگ قوانین جهان رو دیدید در همان لحظه های بازی که با افکارتون چه چیزهایی رو جذب میکردید در لحظه..من الان یه هفته است دارم هرروز اینو گوش میدم چقدررر عالیه این فایل پیشنهاد میکنم عزیزانی که هنوز ندیدن این فایل دو بروید ببینید ..خیلی درس داره
1.بودن در لحظه حال
2.فقط و تنها برای امروز زندگی کن در لحظه و فقط امروز فقط امروز ذهنت رو ساکت کن
3.عجله نکن
4.دید مظلومانه نداشته باش
5.استمرار در اجرای کاری که داری انجام میدی..استعداد لازم نیست نیست
6.حساب کتاب نکن
7.تجربه کارهای جدید
و خیلی موارد دیگه
من کلی نوشتم نکته هارو کلی گفتم با دیدن فایل .خیلی از درها به روی شما باز میشه..من خودم خیلی بهتر قوانین رو متوجه شدم.با این فایل احساسم بهتر شدهرروز که بیدار میشم میگم مریم جان فقط برای امروز ذهنتو ساکت کن و در لحظه باش و شکرگزار داشته هات باش.میتونی؟بعد میگم بله فقط امروز پس برو بریم برای تجربه یه روز عالی پراز شادی و نشاط و اتفاقات عالی
من یادمه فکر کنم 9 یا 10 ساله بودم بعد یک ظبط صوت کوچیک که نوار کاست می خورد بهش می گفتن واکمن صداش زیاد نبود بعد یک بلندگو 10 برابر اون پیدا کردم که چطور این بلندگو رو ظبط صوت کوچیک ردیفش کنم دوست داشتم صداش بیشتر باشه من لذت بیشتری ببرم با گوش کردن بعد نمیدونستم چی کارش کنم
یک ایده امد اصلا این ایده اون فضای تاریک ذهن من روشن کرد که اقا جایی که باطری می خوره یک سیم به منفی مثبتش ببند بعد اون بزن به پیریز برق خانه چون تاثیر برق و لوازم دیگه رو دیده بودم که با این کار چیزی که می خوام انجام میشه اقا من این کار کردم زمانی که زدم به پریز برق منفجر شد به جای صدا بلند دود میزد بیرون به برق خانگی که توان 220 با فرکانس 50 هرتز که توان اون ظبط صوت 3 ولت یعنی دو تا باطری قلمی 1.5 ولتی که می شد 3 ولت اصلا درکی نداشتم از قوی بودن جریان برق خانه و لوازم برقی پیش خودم گفتم دیگه الان اینو میزنم با صدای زیاد اهنگ گوش می کنم وقتی دارم الان می نویسمش هی می خندم به خودم :)
اصلا دنیای باحالی بود در زمان انجام اون ایده های بچه گانه و در اون سن
همه خانواده بهم می گفتن خراب کار بابام هر جایی میدید که رفتم دارم یک کار های یواشکی انجام میدم بهم می گفت باز داری چه خراب کاری می کنی.. اما کم کم اون حرف ها برام تکرار می شد من انگیزه عشق علاقه ام کمرنگ و محتاتانه کاری انجام میدادم که من خراب کاری می کنم جز دردسر کاری بلد نیستم
یادم یک بار یک ساعت دیجیتالی پیدا کردم ولی روشن نمی شد بعد می گفتم این چطور درستش کنم با ادامه دادن به این فکر که باطری می خواد باطری از کجا بیارم برم خانه ببینم کی ساعت داره باطری ساعتش دربیارم که این یکی ساعت خراب پیدا شده رو درست کنم
اقا یک ساعت مچی داداش بزرگم برداشتم مشغول باز کردنش شدم هر چی داشت نداشت از هم پاشیدم و در اخر باطری نداشت اما فهمیدم که مگه میشه ساعت بدون باری کار کنه جالبه….؟؟؟
از اون اثار به جا مونده از قطعات ساعت رو فرش داداشم فهمید یک کاری کردم خلاصه کتک خوردم
و بی نهایت کار هایی که کنجکاو بودم برای عملی کردنشان که متوجه داستانش بشم چطوریه
این یک کوچولو فهمیدم الان همین طورم وقتی ایده ایی میاد که چیزی درست کنم یا تعمیر کنم باید انجامش بدم اصلا خوابم نمیبره و حتما خودم مجاب به عملش می کنم
من با انجام اون ایده های اصلا لذت میبرم کیف می کنم کلی ابزار لوازم دور برم باشه مشغولش بشم..
ایده هایی هایی هم بوده که من فقط هزینه کردم براش اما نتیجه نداده و یا به این رسیدم فلان چیزی که خواستی درست کنی امادش هست چرا هزینه کردی وقت گذاشتی اما میگم نه من در این عمل به این ایده داشتم لذت میبردم و یا درسش گرفتم ساده راحت تر میشه
و یا ایده ایی که برای انجام لوازم الکترونیکی که دوست داشتم انجام بدم یاد بگیرمش مثلا اون قطعه سوخته و بعد رفتم هزینه کردم براش و از مشتری کم تر از اون مبلغ هزینه گرفتم اما این یاد گرفتم یک حس باحال درونی هست که وقتی ایده ایی هدایت میشه برات با انجام دادنش کلی ذوق کیف می کنی. اصلا عالیه خدا شاهده
تا الان با انجام اون ایده ها در بچگی الان که به این رسیدم خیلی خیلی چیز ها یاد گرفتم و اون ایده های بچه گانه بذر توانی و پیدا کردن خودم بود که علاقه ام چیه و الان هی تاثیرش در کارم میبینم
شاید در نگاه ادم دیگه یه چیز ساده پیش پاه افتاده و وصل کردن دو تا سیم باشه اما در من تاثیر رشد علاقه توانایی داره و ذوق شوق اون حس خوبش
عاشقتونم بی نهایت
سپاسگزارم از استاد عزیزم
حسم گفت که کامنت بنویسم کلی خندیدم یه مرور بر ارزش هام داشتم
و دیدن رشد علاقه ام در زمینه کار که هر روز داره بهتر میشه
چه خبر خوبی هات تاپ رو داریم که استاد تهیه ش کردن و به جای حمام صحرایی میخوان ازش استفاده کنن. خدایا شکرت به خاطر این همه نعمت و راحتی جهت بندگانت که از زندگی شون لذت ببرن. آپشن های هات تاپ بی نظیر بود. خدایا شکرت:)
خب به همراه لَری میرن که ببینن میتونن تراکتور رو در بیارن و به قول مریم جون امروز روزِ گره گشایی هستش.
+ یه درس خوب از ماجرای توی گِل گیر کردن تراکتور که گرفتیم این بود که؛
خیلی مهمه که ما به ایده هامون عمل کنیم، به ایده هایی که بهمون گفته میشه، به ایده هایی که احساس میکنیم درسته، ایده هایی که به ذهن مون میرسه برای حل مسائل مون و خیلی مهمه که عمل کردن به ایده هارو خیلی به نتیجه ربطش ندیم یعنی نگیم که اگر ایده ای بهش عمل کردیم و نتیجه داد؛
+ داستان اینه که ایده هایی که به ما گفته میشود رو وقتی ما انجام میدیم شاید حالا در زندگی من اینجوری بوده در بالای 70، 80 درصد ایده هایی که بمن گفته شده توی همون اجرای اون ایده همون جوابی رو بمن داده که من فکر میکردم یعنی کاملاً حل کرده اون مسئله رو ولی بعضی موقع هام شده مثل این تراکتور که ما چند تا ایده رو امتحان کردیم و منجر به در اومدن تراکتور بشه اون جوابو نداد اما موضوع اینجاست که توی اجرا کرده ایده ها، تو عمل کردن به ایده ها حرکت کردن و از اون دایره امن مون خارج شدن ما خیلی چیزا یاد میگیریم.
+ جواب دادن اون ایده برای حل اون مسئله ی خاص یک موضوعه، درس هایی که از اجرایِ اون ایده میگیریم و چیزایی که یاد میگیریم 100 تا موضوعه؛ اصلاً قابل مقایسه با هم نیست
و من یاد گرفتم توی زندگیم تسلیم باشم و به ایده هایی که بهم گفته میشه عمل کنم و خیلی به این فکر نکنم که حالا اگر به این ایده عمل کنم اون جوابی که من منتظرشم رو میدهد یا نمیدهد چون میدونم اون چیزی که من باید انجام بدم اینه که:
حرکت کنم، عمل کنم به اون ایده ها.
حالا ممکنه اون جواب مورد انتظار من نباشه ولی حتماً باید انجام بشه حتماً یه قدم برای رسیدن به هدفمه.
+ این تجربه هایی که کسب میکنه آدم توی اجرا کردن ایده ها توی حرکت کردن و عمل کردن اون چیزایی که یاد میگیره الزاماً شاید همون موقع جوابشو نده، شاید همون موقع باعث نشه از لحاظ مالی شما یه پیشرفت بزرگی کنید، باعث نشه روابط عاطفی تون همون موقع درست بشه ولی یه عالمه چیز به شما یاد میده که توی مراحل بعدی زندگیتون ازش استفاده میکنید، توی مراحل بعدی زندگیتون براتون ثروت میسازه؛
مهم اینه که آدم عمل کنه به ایده هاش، مهم اینه که حرکت کنه، مهم اینه که ایمان داشته باشه به خداوند، ایمان داشته باشه به اون ایده هایی که بهش گفته میشه و حرکت کنه و وقتی که شما به اندازه کافی به ایده هات عمل می کنی و بازخورد میگیری یه آدمی میشی که توی سری های بعد در مراحل جلوتر تقریباً ایده هایی که برات میاد با اون تجربه هایی که از قبل داری با اون حل مسائلی که از قبل داشتی؛
اولاً به یه اعتماد به نفس خیلی بالاتری رسیدی برای انجام ایده ها؛
ثانیاً از ترکیب اون چیزایی که یاد گرفتی ایده های خیلی بهتر و سر راست تر به دست میاری و در نهایت خواهید دید که در ادامه مسیر زندگیتون بسیار ایده ها کاربردی تر میشن و در همون موقع جواب بده تر میشن ولی الزامی که داره اینه که شما توی مسیر زندگیتون که حرکت می کنید آدم به یه سری مسائل بر میخوره، به یه سری تضادها میخوره،
تضادها قسمتی از روند یادگیریه برای ما تو زندگیمون، این نیس که بگیم آقا کسی خوشبخته که زندگیش هیچ مسئله ای نداشته باشه نه هیچکس در کیهان نیست که زندگیش مسئله نداشته باشه.
کسی از نظر من خوشبخته که زندگیش با همه مسائلش به شکلی ادامه پیدا کنه که طرف توانایی حل مسائل زندگیش رو به راحتی داشته باشه و با هربار حل مسئله حتی اون لحظه که ایده جواب ندهد در ادامه عمل به ایدههای بعدی در نهایت مسئله حل میشه و کار براش در ادامه راحت تر و لذت بخش تر میشه.
این قسمت بسیار تاثیرگذار و آموزنده بود در راستای حل مسائل که بصورت توحید عملی در زندگی استاد دیده میشه و از آگاهی های آن بسیار استفاده کردم و لذت بردم. خدایا شکرت به خاطر این نعمت و روزی بی نظیرت:)))
توی این چند قسمت فقط منتظر بودم ببینم استاد چطور تراکتور رو از داخل این همه گل و آب رها میکنن.و چطور عمل میکنید.
و نحوه برخورد شما دو عزیز خیلی برام جالب بود تمام نکاتی که مورد توجه من بود خیلی از دوستان بهش اشاره کردن
از رها کردن مسئله و آرام بودن و از همدیگه کمک گرفتن و توجه به چیزهای دلخواه مثل این موجودات نازنین برای آرام کردن و کنترل ذهن خودتون و منتظر هدایتهای الهی ماندن و در عین حال انجام دادن کارهایی که باید انجام میدادین.
من دوره شیوه حل مسائل رو هنوز ندارم اما میدونم این قسمت از سریال خیلی از نکات و صحبتهای استاد رو در اون دوره برام به قول مریم جان عزیزم از زبان تصاویر عالی و واقعیش رو نشون داد و خیلی بهتر میتونم درک کنم صحبتهای استاد رو وقتی دوره رو تهیه کردم
خدای مهربانم شکرت بابت هدایتهای بینظیرت
ونکته بعدی چقدر خوبه که شما کار و زندگیتون یکیه بدون اینکه این در کنار هم بودن کار رو زندگی باعث اختلال در هم بشه هم کارهای روزمره و روزانه رو انجام میدید هم محتوا تهیه میکنید برای سایت که کلی درس و آموزش داره برای ما و چقدر این بینظیر و عالی و همیشه من هم همین رو از خداوند خواستم درآمدی عالی به شیوه ای عالی که زندگی خودم رو هم راحت و عالی داشته باشم .خدایا شکرت
استاد همیشه دوست داشتم برای خودم کار کنم حالا یک موقعیت به وجود اومده تا کار و سرمایه و وسایل همه از خودم باشه در صورتی که قبل من فقط کار و انجام میدادم و مواد اولیه و سفارشها مال کس دیگه ای بود این شنیدن صحبتهای شما در حال حاضر خیلی به جا و به موقع بود همیشه این یادم هست که باشرایط فعلی، همین چیزی که هست و دارم شروع کنم و نخواد قرض کنم و یا زحمتی و یا هر کار دیگه ای که نادرست هست خدارو شکر شرایط کاملا مهیاست و من اگه این کار جدید و پیشنهاد جدید انجام بدم درآمدم ده برابر قبل میشه البته که هزینه مواد اولیه هم به عهده خودم هست.
از همون اول با امید به خدا شروع کردم و در آرامش که یاد خدا در دلم اومد شروع کردم هنوز کار جدید شروع نشده اما من کارهایی رو که باید انجام دادم و خیلی دلم به هدایتها و کمکهای خداوند قرصه و خداوند رو یار و دوست خودم در این کار قرار دادم و به امید خداوند که نتیجه فوق العاده بشه و من و خداوند راضی و خوشنود به امید الله مهربانم
خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنان نعمت داده ای نه آنان که غضب کرده ای و نه گمراهان
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی خداروشکر بابت دیدن این قسمت زیبا بازم یه روز زیبا و سرد دیگه چقد سویشرت آبی به استاد میاد چه هوایی خدایاشکرت بازم بهبود های جدید خدایاشکرت تحسین میکنم ثروت استاد رو تحسین میکنم این نگاه زیبا استاد رو که همیشه در حال حرکت و لذت بردن هست خدایاشکرت واقعا چقد عالی شد تحسین میکنم این کشور فوق العاده رو و آدمای توحیدی و حرفه ای شو خیلی عالی بود خداروشکر چقد آین جوجه ها باحال غذا میخورن خدایاشکرت چقد عالی که استاد تمام ایده هاشو عملی کرد با اینک میدونست باید کمک بیار که تراکتور در بیارن واقعا همش در لحظه زندگی کردن و لذت بردن هستین خدایاشکرت چقد خوب وراحت در آمد تراکتور خدایاشکرت همه مسائل راحل خیلی ساده دارن فقط ما باید به خدا ایمان داشته باشیم واروم باشیم خدایا کمکم کن تا آسون بشم واسه آسونی ها سپاسگزارم بابت تو ضیحات آخر فایل که واقعا به نوبه خودم در تلاشم که هر مسائلی پیش میاد آروم باشم و حلش کنم البته با دوره ی شیوه حل مسائل خیلی راحت شد و خیلی هم لذت بخش واقعا سپاسگزار خداوند هستم که منو تو این مسیر پر از آرامش و لذت قرار داد و با شما دو استاد عزیز خیلی ممنونم بابت اینکه خوب زندگی میکنید و جهان را جای خوبی قرار میدید خیلی خوشحالم تو این مسیر هستم این مسیر خوشبختی ثروت سلامتی آرامش و لذت وشادی در لحظه به لحظه زندگی هست خدایاشکرت درپناه الله یکتا شاد ثروتمند وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید دوستتون دارم
هوا خیلی سرد است و استاد هم به دریاچه افتادند. می خواستند به لری که در زیر خانه مشغول برق کشی است و به تنهایی کارها را انجام می دهد یروند.
قرار است اتفاقاتی در پرادایس که تجربه وسیع تری را به همراه دارد بیفتد و لری هم در رابطه با همین مورد به این جا آمده و در قایق نشسته و مشغول کار کردن است.
در خانه تمامی کارها انجام شد بدون نیاز به این که استاد و خانم شایسته در خانه باشند و دستان خداوند تمامی این مراحل را انجام داده بودند برای نسب هات تاب که لری آمده بود و اکنون نظارت می کرد بر نسب آن که کارها به درستی انجام شود.
هات تابی که نسب شد می توانست آب گرم را در محفظهای به حرکت در آورد و چراغهایی هم در آن روشن است و می توان از مواد خوشبو کننده و یا محلولهای دیگر نیز که نصاب آن را توضیح می داد استفاده کنند و هم در این هوای سرد گرم شوند و هم با رایحه های خوشبو لذت ببرند.
مرغ و خروس ها که باز هم مشغول خوردن دانه هستند و چه قیامتی که به پا شده است.
قرار است که با ماشین لری تراکتور را از گل بیرون بکشید. زنجیری را به جلوی تراکتور و به پشت ماشین لری وصل می کنید ولی امکان پذیر نشد.
ایده بعد بستن زنجیر به یک تنه درخت و سپس به لاستیک بود که آن هم امکان پذیر نشد و چوبها شکست و زنجیرها هم به دور لاستیک پیچید.
بالاخره یک نیروی کمکی آمد و تراکتور را به راحتی از درون گل و لای بیرون کشید که حتی خود آن هم در زمین خیس فرو رفت.
باز کردن زنجیر از چرخ تراکتور که نیاز به ابزار داشت و با کمی تلاش آن هم باز شد و مسایل حل شد و هیچ مشکل ویا موردی در جهان وجود ندارد که راه حل آن طبق قوانین گفته نشده باشد و باعث نگرانی شود.
تراکتور شسته شد و مانند روز اول که به پرادایس آمد باز هم به همان شکل برگشت، حاضر و آماده برای خدمت رسانی.
خارج شدن از منطقه امن پیامی برای این قسمت از زندگی در بهشت است.
واقعا صبر و حوصله و توکل استاد و مریم بانو رو تحسین میکنم
چقدر اروم تونستن این گره هارو باز کنن
من نقطه ضعفی که داشتم و دارم روی ان کار میکنم ان شاءالله کاملا رفع بشه
این بود که وقتی به یه تضادی با مشکلی توی زندگیم ایجاد میشد زود نا امید میشدم از حل کردنش و سخت به نظرم می اومد کارها
قبل اینکه وارد کار بشم با افکار منفی که نمیشه و چطور اصلا قراره حل بشه و از این نجواهای ذهنی و ترمز
که اجازه پیشرفت در کارهارو بمن نمیداد
و بجای حل صورت مسئله کاملا اون مسئله رو پاک میکنم
حتی در روابطم بجای حل یک مشکل همیشه ترک میکردم
خدایا شکرت کمکمیکنی هروز رشد کنم و سطح اگاهیم بالاتر بره
تحسین میکنم اخلاق و رفتار مریم بانو با استاد سختی کارو در نظر نمیگیره
و با دیدی مثبت وتوجه به مسئله ار زاویه ایی که حسش رو خوب کنه نگه داره
تحسین میکنم حس سپاسگذاریتون
چقدر اروم مسئله رو حل کردین تمام ایده هارو امتحان کردین
دست از تلاش برنداشتین برای موفقیت
من عاشق اون حس همکاریتون هستم
چقدر خوب همیشه کنار هم مسائل رو حل میکنید با لبخند خدایا شکرت
نگاهتون به تضاد عالیه بجای نا امیدی .از ان برای پیشرفت و رشد آگاهی استفاده کردین
برای باز کردن زنجیر خیلی خوب معنی و مفهوم اینو میده که گامهای کوچک میتواند گره های بزرگ را باز کند ما باید ادامه بدیم شاید به ظاهر تغییر نباشد
ولی حتما نتیجه رضایت بخش خواهد بود
به نکته در مورد اون مرغ.این اومد به ذهنم گاهی وقتا تقلا برای بدست اوردن رزق لازم نیس کافیه ارام باشی و از حست الهام بگیری همه چیز میاد سمتت و ارام به چیزی که میخوایی میرسی
چندتا نکته در مورد این این فایل: اولا استاد عباس منش بعد از ۵ سال زندگی در آمریکا هنوز بلد نیستند انگلیسی صحبت کنند فقط ییییییییییییی و میخندن اگر من اونجا بودم یه ماه زبان انگلیسی رو قورت میدادم گواردیولا و مورینیو دو هفته مثل بلبل زبان یاد گرفتند.
۲-سید حسین عباس منش بعد از ده سال تلاش بی وقفه برگشت به ژن ایرانیش …آخه این مرغ و خروسا مال یه پیرمردای ۸۰یا ۹۰ ساله هستن که دیگه توانایی کار ندارن نه تو که جوان هستی من به جات بودم میرفتم شرکت می زدم فروشگاه های زنجیره ای یا هتل یا …مثل آمریکاییها تا لحظات آخر تلاش میکنند .. چرا سریع خودتو منزوی کردی و بازنشسته شدی برو نیویورک واشنگتن و با چندتا آمریکایی شریک شو و کارهای بزرگ انجام بده…من توی این چند سال ندیدم حتی یک بار کت و کروات زدی و از یک اداره یا شرکت فیلم گرفته باشی…آخه فقط مرغ و خروس و سفر که زندگی نمیشه باید مثمر ثمر واقع شویم.
۳- امروز این عزیز دلت چقدر میگفت ایده ایده ایده انگار میخاست چیزی رو کشف یا اختراع کنه… اگه من بجات بودم همون اول زنگ میزدم چرثقیل و تراکتور رو در میاورد در ضمن اون بیل عقب تراکتور رو هم برام نصب میکردن.. بعد تموم این ایده هات نتیجه نگرفتی بعد میخای دو ساعت در موردش صحبت کنی.
۴- لیونل مسی پیکه رونالدو همشون با این همه معروفیت و مشغول بودن ۳ یا ۵ بچه دارن تو بجای این جوجه ها سه چهارتا بچه بیار که از ثروتت لذت ببرن ولی چه میشه کرد شما ایرانیا رو نمیشه تغییر داد. مخالف بچه هستید و بجاش سگ پشمالو و جوجه و خروس میارید.
استاد عزیزم شما بیاین و این کامنت های پر از آگاهی و زیبایی و احساس خوب من و دوستانم را در این سایت، ضرب در بی نهایت کنید.!
چرا؟
چون من روزانه صدها بار می خواهم بیایم و از آگاهی جدیدی که یافته ام برای شما بنویسم اما زبانی گویا و قلمی شیوا و زمانی بی انتها برای نوشتن آنها ندارم.
با هر قسمت سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت با هر تمرین دوره شیوه حل مسائل با هر آیه قرآنی از دوره ارزش تضاد با هر آگاهی از فایل های دانلودی شما هزاران کامنت زیبا می توانم بیایم و اینجا بنویسم.
من صبح را با فایل های شما آغاز می کنم و شب را با فایل های شما به پایان می رسانم و تقریبا تمام وقت آزادم به شنیدین و دیدن آموزشهای شما میگذرد.
تمام اینها را گفتم که بگویم؛
اگر هر روز برای شما و تیم تحقیقاتی شما کامنت نگذاشته ام دلیل بر این نیست که مخاطب شما نبوده ام. بلکه انقدر شیرینی شنیدن آموزش های شما برایم گوارا و لذت بخش بوده است که احساس نکرده ام شما کامنتهای مرا که از قلبم به سمت شما می آید و شما فرکانسش را دریافت می کنید،نخوانده اید.
این ارتباط بسیار دلی و بالاتر از کلمات است بالاتر از نوشتن کامنت هست.
می دانم که دوستان زیادی مثل من هستند که کامنت زیادی نمی نویسند اما هر روز با آموزش های شما و دوره های بی نظیر شما جلو می روند و پیشرفت زیادی داشته اند.
می خواهم بگویم شما آمار دانشجویان خود را ضرب در میلیون ها میلیون ها نفر کنید زیرا خیلی از افراد مثل من هستند که کامنت نمی نویسند اما هر لحظه را با عشق و شور و اشتیاق دانش و آموزش های شما می گذارند .
نمی دانم چقدر عمق کلام را به شما انتقال داده ام و منظورم را رساندم اما در نهایت می خواهم بگویم که هر ثانیه سپاسگزار خدایی هستم که مرا به سمت آموزش های گنج گونه شما هدایت کرد.
قلبم می لزرد از زمانی که خدا مرا به سمت شما هدایت کرد از مهربانی و فضل بی انتهای خدا که در دعای کمیل حضرت علی از آن می گوید و شما در فایل های دانلودی در مورد آن صحبت کرده اید می گویم.
خدای من قلبم می لزرد از اینکه مرا انقدر قشنگ انقدر زیبا و انقدر دقیق به سمت استاد عباسمنش هدایت کردی.
خلاصه کلام؛
شما را همیشه و هر ثانیه یاد می کنم و از شما سپاسگزارم.
من تمام صحبت های شما را می نویسم در آگاهی دوره شیوه حل مسائل اشاره کردید به فایل تراکتور به همین خاطر من این فایل را نوشتم و با دقت دیدم.
به غیر از تمام آگاهی های بی نظیری که در مورد حل مسائل در فایل تراکتور فرمودید،نکته جالب را در یافتم و آن این بود که بعد از نوشتن صحبت های روزانه شما در محل زندگی تان و حین درست کردن تراکتور ،
دریافتم که خدای من استاد عباسمنش چقدر باورهای مثبتی دارند باورهایی که در صحبتهای روزانه و به صورت ناخودآگاه می گویند. من اگر هزار بار فایل را می دیدم ولی نمی نوشتم متوجه این نمی شدم که شما در باورهای مثبت به مرحله ناخودآگاهی و شایستگی رسیدید و ناخوداگاه کلمات و جملات و احساسات مثبت و هم راستا با منبع را به زبان جاری می کنید.
چون شما زندگی روزانه خودرا نشان می دهید در نگاه اول متوجه تفاوت مداری شما نمی شدم اما وقتی نوشتم و نوشته هایم را نگاه کردم گفتم خدای من چقدر شما روی خودتان کار کرده اید و چقدر باورهای مثبتی دارید.
زیرا اگر همان دوربین، یک روز از زندگی من را فیلم برداری می کرد و روی دور تند می گذاشت آنوقت کلی باور منفی در آن هویدا می شد.
نمی خواهم بگویم از خودم نا امیدم یا شما را همچون بتی ساخته ام. نه .
اتفاقا این موضوع باعث شد به خودم امیدوار شوم و بگویم ببین نفیسه استاد عباسمنش هم از همین جا شروع کرد از تغییر باورها از تمرکز روی خود و خواسته ها از همین جا شروع کرده تا به این مدار رسیده.
پس هیچ چیز بیرون از تو نیست.
و هیچ عامل بیرونی نمی تواند در موفقیت تو تاثیر بگذارد به جز باورهای تو و فرکانس تو !
استاد عزیزم امروز روی میزم بزرگ و قشنگ و تمیز نوشتم
من به آموزه های استاد عباسمنش ایمان کامل دارم و می خواهم همین مسیر را ادامه بدهم تا وقتی که زنده خواهم بود.
این جمله را با قاطعیت نوشتم تا به ذهن مقاومت گر خودم بگویم تصمیم من صدرصد این است پس نمی توانی جلو من را بگیری و مانعم شوی. تمام.
شاید قبلا جایی بود که شک می کردم به این مسیر ولی این بار برای اولین بار می خواهم امیدم را از تمام عوامل بیرونی قطع کنم و تمام امیدم را به تمام عوامل درونی و خدای وجودم بگذارم
به خودم گفتم تو که هزار راه دیگر رفتی و روی تمام عوامل بیرونی حساب کردی. آیا نتیجه ای گرفتی؟
نه بیا اینجا و به من بگو آیا نتیجه ای گرفتی؟
و پاسخم صدرصد نه بود. نه من هیچ گاه از توکل به عوامل بیرونی نتیجه نگرفتم و همیشه و همیشه گره کارهایم به دست خدا باز شد. خدای درونم خدای وجودم تمرکزم باورهای مثبتم ذهنم و درواقع حقیقت وجودم.
پس این بار می خواهم این ریسک شیرین و زیبا را بکنم هر چه پیش آید خوش آید من از این به بعد می خواهم فقط روی خدای وجودم حساب کنم.
حتی اگر دیگران بخندند باورم نکنم و البته که دیگران سایه من هستند. دیگرانی وجود ندارد و این من هستم که با خودم در جنگم و هربار این جنگ کمرنگ تر می شود چون باور قلبی من قوی تر می شود
و می دانم که باید تا زمانی که زنده هستم روی خودم کار کنم. این یک قانون است.
سپاس سپاس و سپاس.
ممنون که چشمان زیبای تان را به خواندن این کامنت معطوف کردید.
سپاسگزارم.استاد عباسمنش عزیزم و مریم خانم مهربانم. در پناه خدا شاد و سلامت باشید.
به الله یکتا و هدایتگرم
سلام به عزیزان همراه در این خانواده بی نظیر
استاد جان و مریم بانو اول میخوام با سپاسگزاری از شما کامنتم رو آغاز کنم
الان چندروزه که مشغول تراکتور و خارج کردن آن هستید از آن چاله…حل مسئله.امروز چندروزه که فایل جلسه 116 رو باز کردم و دارم میبینم و برای خودم نکاتش رو یادداشت کردم و 2یا 3بار دیدم..مجدد از استاد تشکر میکنم بابت صحبتهاشون در انتهای فایل بسیار موارد مهمی رو عنوان و یاداوری کردید.در ابتدا از ثروت و نعمت بگم که هرچیزی هرنعمتی که بخواهی رو سه سوته میتونی سفارش بدی و سریع در دسترست خواهد بود و لذتشو میبری ..اونم این کالا در این فضای بهشتیییییی..خدایا چقدر زیباست و لذتبخش که توی آب گرم باشی و اون صحنه رو نگاه کنی و غرق بشی در اون لحظه عالی و شاکر خداوند باشی…دقیقا اون لحظه رو دیدم و حسش کردم که داخل آب هستم و دارم زیبایی های بهشت رو میبینم و از خداوند تشکر میکنم.خدایا هزاران بار شکر
واقعا چقدر آرامش بخشه که میدونی و بدونی که هر مسئله ایی حل میشه و راه داره هر مسئله ایی..این چقدر آرامش ایجاد میکنه برای آدم خدایا شکرت..قبلا من از ترس مسئله و تضاد دقیقا مثل مریم گلی نمیزاشتم که مسئله ایی بیاد جلوگیزی میکردم اما الان خیالم راحته که مریم راههش هست پس نترس…اونم راههای آسان مثل همین ماشینی که آمد تراکتور را به اون راحتی خارج کرد..خداباشکرت
و اون زمان که ماشین کمک رسان آمد پیامی که برای من داشت این بود که مریم چه اشکال داره که از کسی کمک بگیری برای حل مسئله ات حالا کمک به هر طریقی یا انسانی یا هرچیز و هرجور که میشه..درخواست کمک کردن یا کلا درخواست کردن بد نیست خیلی ام خوبه..چه اشکال داره برای خودت ارزش قائل باشی و کمک بخواهی..اما کمک بدون وابستگی یعنی که فقط فکر نکنی اون شخص هست که تنها کمک هست برای تو، تو درخواست بکن این نشد کیی دیگه…این پیامی بود برای خودم
بعد شستن تراکتور خوشگلمون چقدر حس خوبی داشت با اون فشار آب بشوری اون کثیفیها رو لذت بردم ..اون رنگین کمان زیبا
یادم اومد که چقدر قشنگه شستن ذهنمون و پاک کردن افکارمون از ناخواستهها که در نهایت اون اصل وجودیمون رو مثل اون رنگین کمان میشه دید و لذت برد
اینکه در مسیر از ایده هایی که میاد استفاده کن و به مرحله بعدی برو..شاید اگر آن ایده در لحظه مسئله تورا حل نکنه اما بدونکه در جایی دیگر یا مرحله بعدی خودت میبینی که چقدر کمک کننده بوده
اونجا که مرغا داشتن بلند بلند سرو صدا میکردن یه لحظه یاد صدای ذهن افتادم که همیشه در حال نجواست…کاهی مثل الان این مرغا اینقدر صداشو بالا میبره که آدم کلافه میکنه و باید اونجا آب رو با فشار بگیری روی اونا و ساکتش کنی مثل حرکت استاد
این پیامی بود که از صدای مرغا حس کردم و دیدم واقعا چقدر به جا بود
اگه صداشونو قط نمیکردن استاد ما نه صدای شمارو خوب میشنیدیم نه شما متوجه میشدید چی دارید میگید…امان از صدای نجواکننده ذهن
خدایا ازت سپاسگزارم که منو در این مسیر بهشتی قرار دادی
میخوام بگم الان یک هفته است که من دارم فایل از نتایج بازی پینگ پنگ شما..دقیقا یادم نیست اسم فایل رو ولی این بود که وقتی شما بازی میکنید و بازی کردی پینگ پنگ قوانین جهان رو دیدید در همان لحظه های بازی که با افکارتون چه چیزهایی رو جذب میکردید در لحظه..من الان یه هفته است دارم هرروز اینو گوش میدم چقدررر عالیه این فایل پیشنهاد میکنم عزیزانی که هنوز ندیدن این فایل دو بروید ببینید ..خیلی درس داره
1.بودن در لحظه حال
2.فقط و تنها برای امروز زندگی کن در لحظه و فقط امروز فقط امروز ذهنت رو ساکت کن
3.عجله نکن
4.دید مظلومانه نداشته باش
5.استمرار در اجرای کاری که داری انجام میدی..استعداد لازم نیست نیست
6.حساب کتاب نکن
7.تجربه کارهای جدید
و خیلی موارد دیگه
من کلی نوشتم نکته هارو کلی گفتم با دیدن فایل .خیلی از درها به روی شما باز میشه..من خودم خیلی بهتر قوانین رو متوجه شدم.با این فایل احساسم بهتر شدهرروز که بیدار میشم میگم مریم جان فقط برای امروز ذهنتو ساکت کن و در لحظه باش و شکرگزار داشته هات باش.میتونی؟بعد میگم بله فقط امروز پس برو بریم برای تجربه یه روز عالی پراز شادی و نشاط و اتفاقات عالی
عزیزانم در پناه الله یکتا باشید
سلام.به استاد عزیزم
سلام به خانوم شایسته
سلام به دوستانی که کامنت های خوب و اموختنی میزارن
استاد در مورد عمل به ایده ها
من یادمه فکر کنم 9 یا 10 ساله بودم بعد یک ظبط صوت کوچیک که نوار کاست می خورد بهش می گفتن واکمن صداش زیاد نبود بعد یک بلندگو 10 برابر اون پیدا کردم که چطور این بلندگو رو ظبط صوت کوچیک ردیفش کنم دوست داشتم صداش بیشتر باشه من لذت بیشتری ببرم با گوش کردن بعد نمیدونستم چی کارش کنم
یک ایده امد اصلا این ایده اون فضای تاریک ذهن من روشن کرد که اقا جایی که باطری می خوره یک سیم به منفی مثبتش ببند بعد اون بزن به پیریز برق خانه چون تاثیر برق و لوازم دیگه رو دیده بودم که با این کار چیزی که می خوام انجام میشه اقا من این کار کردم زمانی که زدم به پریز برق منفجر شد به جای صدا بلند دود میزد بیرون به برق خانگی که توان 220 با فرکانس 50 هرتز که توان اون ظبط صوت 3 ولت یعنی دو تا باطری قلمی 1.5 ولتی که می شد 3 ولت اصلا درکی نداشتم از قوی بودن جریان برق خانه و لوازم برقی پیش خودم گفتم دیگه الان اینو میزنم با صدای زیاد اهنگ گوش می کنم وقتی دارم الان می نویسمش هی می خندم به خودم :)
اصلا دنیای باحالی بود در زمان انجام اون ایده های بچه گانه و در اون سن
همه خانواده بهم می گفتن خراب کار بابام هر جایی میدید که رفتم دارم یک کار های یواشکی انجام میدم بهم می گفت باز داری چه خراب کاری می کنی.. اما کم کم اون حرف ها برام تکرار می شد من انگیزه عشق علاقه ام کمرنگ و محتاتانه کاری انجام میدادم که من خراب کاری می کنم جز دردسر کاری بلد نیستم
یادم یک بار یک ساعت دیجیتالی پیدا کردم ولی روشن نمی شد بعد می گفتم این چطور درستش کنم با ادامه دادن به این فکر که باطری می خواد باطری از کجا بیارم برم خانه ببینم کی ساعت داره باطری ساعتش دربیارم که این یکی ساعت خراب پیدا شده رو درست کنم
اقا یک ساعت مچی داداش بزرگم برداشتم مشغول باز کردنش شدم هر چی داشت نداشت از هم پاشیدم و در اخر باطری نداشت اما فهمیدم که مگه میشه ساعت بدون باری کار کنه جالبه….؟؟؟
از اون اثار به جا مونده از قطعات ساعت رو فرش داداشم فهمید یک کاری کردم خلاصه کتک خوردم
و بی نهایت کار هایی که کنجکاو بودم برای عملی کردنشان که متوجه داستانش بشم چطوریه
این یک کوچولو فهمیدم الان همین طورم وقتی ایده ایی میاد که چیزی درست کنم یا تعمیر کنم باید انجامش بدم اصلا خوابم نمیبره و حتما خودم مجاب به عملش می کنم
من با انجام اون ایده های اصلا لذت میبرم کیف می کنم کلی ابزار لوازم دور برم باشه مشغولش بشم..
ایده هایی هایی هم بوده که من فقط هزینه کردم براش اما نتیجه نداده و یا به این رسیدم فلان چیزی که خواستی درست کنی امادش هست چرا هزینه کردی وقت گذاشتی اما میگم نه من در این عمل به این ایده داشتم لذت میبردم و یا درسش گرفتم ساده راحت تر میشه
و یا ایده ایی که برای انجام لوازم الکترونیکی که دوست داشتم انجام بدم یاد بگیرمش مثلا اون قطعه سوخته و بعد رفتم هزینه کردم براش و از مشتری کم تر از اون مبلغ هزینه گرفتم اما این یاد گرفتم یک حس باحال درونی هست که وقتی ایده ایی هدایت میشه برات با انجام دادنش کلی ذوق کیف می کنی. اصلا عالیه خدا شاهده
تا الان با انجام اون ایده ها در بچگی الان که به این رسیدم خیلی خیلی چیز ها یاد گرفتم و اون ایده های بچه گانه بذر توانی و پیدا کردن خودم بود که علاقه ام چیه و الان هی تاثیرش در کارم میبینم
شاید در نگاه ادم دیگه یه چیز ساده پیش پاه افتاده و وصل کردن دو تا سیم باشه اما در من تاثیر رشد علاقه توانایی داره و ذوق شوق اون حس خوبش
عاشقتونم بی نهایت
سپاسگزارم از استاد عزیزم
حسم گفت که کامنت بنویسم کلی خندیدم یه مرور بر ارزش هام داشتم
و دیدن رشد علاقه ام در زمینه کار که هر روز داره بهتر میشه
به نام خداوند بخشنده مهربان
درود بر استاد موحدم و مریم بانوی زیبا
و دوستان بهشتیم در سریال زندگی در بهشت
چه خبر خوبی هات تاپ رو داریم که استاد تهیه ش کردن و به جای حمام صحرایی میخوان ازش استفاده کنن. خدایا شکرت به خاطر این همه نعمت و راحتی جهت بندگانت که از زندگی شون لذت ببرن. آپشن های هات تاپ بی نظیر بود. خدایا شکرت:)
خب به همراه لَری میرن که ببینن میتونن تراکتور رو در بیارن و به قول مریم جون امروز روزِ گره گشایی هستش.
+ یه درس خوب از ماجرای توی گِل گیر کردن تراکتور که گرفتیم این بود که؛
خیلی مهمه که ما به ایده هامون عمل کنیم، به ایده هایی که بهمون گفته میشه، به ایده هایی که احساس میکنیم درسته، ایده هایی که به ذهن مون میرسه برای حل مسائل مون و خیلی مهمه که عمل کردن به ایده هارو خیلی به نتیجه ربطش ندیم یعنی نگیم که اگر ایده ای بهش عمل کردیم و نتیجه داد؛
+ داستان اینه که ایده هایی که به ما گفته میشود رو وقتی ما انجام میدیم شاید حالا در زندگی من اینجوری بوده در بالای 70، 80 درصد ایده هایی که بمن گفته شده توی همون اجرای اون ایده همون جوابی رو بمن داده که من فکر میکردم یعنی کاملاً حل کرده اون مسئله رو ولی بعضی موقع هام شده مثل این تراکتور که ما چند تا ایده رو امتحان کردیم و منجر به در اومدن تراکتور بشه اون جوابو نداد اما موضوع اینجاست که توی اجرا کرده ایده ها، تو عمل کردن به ایده ها حرکت کردن و از اون دایره امن مون خارج شدن ما خیلی چیزا یاد میگیریم.
+ جواب دادن اون ایده برای حل اون مسئله ی خاص یک موضوعه، درس هایی که از اجرایِ اون ایده میگیریم و چیزایی که یاد میگیریم 100 تا موضوعه؛ اصلاً قابل مقایسه با هم نیست
و من یاد گرفتم توی زندگیم تسلیم باشم و به ایده هایی که بهم گفته میشه عمل کنم و خیلی به این فکر نکنم که حالا اگر به این ایده عمل کنم اون جوابی که من منتظرشم رو میدهد یا نمیدهد چون میدونم اون چیزی که من باید انجام بدم اینه که:
حرکت کنم، عمل کنم به اون ایده ها.
حالا ممکنه اون جواب مورد انتظار من نباشه ولی حتماً باید انجام بشه حتماً یه قدم برای رسیدن به هدفمه.
+ این تجربه هایی که کسب میکنه آدم توی اجرا کردن ایده ها توی حرکت کردن و عمل کردن اون چیزایی که یاد میگیره الزاماً شاید همون موقع جوابشو نده، شاید همون موقع باعث نشه از لحاظ مالی شما یه پیشرفت بزرگی کنید، باعث نشه روابط عاطفی تون همون موقع درست بشه ولی یه عالمه چیز به شما یاد میده که توی مراحل بعدی زندگیتون ازش استفاده میکنید، توی مراحل بعدی زندگیتون براتون ثروت میسازه؛
مهم اینه که آدم عمل کنه به ایده هاش، مهم اینه که حرکت کنه، مهم اینه که ایمان داشته باشه به خداوند، ایمان داشته باشه به اون ایده هایی که بهش گفته میشه و حرکت کنه و وقتی که شما به اندازه کافی به ایده هات عمل می کنی و بازخورد میگیری یه آدمی میشی که توی سری های بعد در مراحل جلوتر تقریباً ایده هایی که برات میاد با اون تجربه هایی که از قبل داری با اون حل مسائلی که از قبل داشتی؛
اولاً به یه اعتماد به نفس خیلی بالاتری رسیدی برای انجام ایده ها؛
ثانیاً از ترکیب اون چیزایی که یاد گرفتی ایده های خیلی بهتر و سر راست تر به دست میاری و در نهایت خواهید دید که در ادامه مسیر زندگیتون بسیار ایده ها کاربردی تر میشن و در همون موقع جواب بده تر میشن ولی الزامی که داره اینه که شما توی مسیر زندگیتون که حرکت می کنید آدم به یه سری مسائل بر میخوره، به یه سری تضادها میخوره،
تضادها قسمتی از روند یادگیریه برای ما تو زندگیمون، این نیس که بگیم آقا کسی خوشبخته که زندگیش هیچ مسئله ای نداشته باشه نه هیچکس در کیهان نیست که زندگیش مسئله نداشته باشه.
کسی از نظر من خوشبخته که زندگیش با همه مسائلش به شکلی ادامه پیدا کنه که طرف توانایی حل مسائل زندگیش رو به راحتی داشته باشه و با هربار حل مسئله حتی اون لحظه که ایده جواب ندهد در ادامه عمل به ایدههای بعدی در نهایت مسئله حل میشه و کار براش در ادامه راحت تر و لذت بخش تر میشه.
این قسمت بسیار تاثیرگذار و آموزنده بود در راستای حل مسائل که بصورت توحید عملی در زندگی استاد دیده میشه و از آگاهی های آن بسیار استفاده کردم و لذت بردم. خدایا شکرت به خاطر این نعمت و روزی بی نظیرت:)))
دوستتون دارم توحیدی وار:)))
به نام خدای هدایتگر و مهربانم
سلام به همه عزیزانم
این قسمت از سریال شیوه حل مسائل
نتیجه=>هر مسئله ای یک راه حل آسان و راحت دارد.
توی این چند قسمت فقط منتظر بودم ببینم استاد چطور تراکتور رو از داخل این همه گل و آب رها میکنن.و چطور عمل میکنید.
و نحوه برخورد شما دو عزیز خیلی برام جالب بود تمام نکاتی که مورد توجه من بود خیلی از دوستان بهش اشاره کردن
از رها کردن مسئله و آرام بودن و از همدیگه کمک گرفتن و توجه به چیزهای دلخواه مثل این موجودات نازنین برای آرام کردن و کنترل ذهن خودتون و منتظر هدایتهای الهی ماندن و در عین حال انجام دادن کارهایی که باید انجام میدادین.
من دوره شیوه حل مسائل رو هنوز ندارم اما میدونم این قسمت از سریال خیلی از نکات و صحبتهای استاد رو در اون دوره برام به قول مریم جان عزیزم از زبان تصاویر عالی و واقعیش رو نشون داد و خیلی بهتر میتونم درک کنم صحبتهای استاد رو وقتی دوره رو تهیه کردم
خدای مهربانم شکرت بابت هدایتهای بینظیرت
ونکته بعدی چقدر خوبه که شما کار و زندگیتون یکیه بدون اینکه این در کنار هم بودن کار رو زندگی باعث اختلال در هم بشه هم کارهای روزمره و روزانه رو انجام میدید هم محتوا تهیه میکنید برای سایت که کلی درس و آموزش داره برای ما و چقدر این بینظیر و عالی و همیشه من هم همین رو از خداوند خواستم درآمدی عالی به شیوه ای عالی که زندگی خودم رو هم راحت و عالی داشته باشم .خدایا شکرت
استاد همیشه دوست داشتم برای خودم کار کنم حالا یک موقعیت به وجود اومده تا کار و سرمایه و وسایل همه از خودم باشه در صورتی که قبل من فقط کار و انجام میدادم و مواد اولیه و سفارشها مال کس دیگه ای بود این شنیدن صحبتهای شما در حال حاضر خیلی به جا و به موقع بود همیشه این یادم هست که باشرایط فعلی، همین چیزی که هست و دارم شروع کنم و نخواد قرض کنم و یا زحمتی و یا هر کار دیگه ای که نادرست هست خدارو شکر شرایط کاملا مهیاست و من اگه این کار جدید و پیشنهاد جدید انجام بدم درآمدم ده برابر قبل میشه البته که هزینه مواد اولیه هم به عهده خودم هست.
از همون اول با امید به خدا شروع کردم و در آرامش که یاد خدا در دلم اومد شروع کردم هنوز کار جدید شروع نشده اما من کارهایی رو که باید انجام دادم و خیلی دلم به هدایتها و کمکهای خداوند قرصه و خداوند رو یار و دوست خودم در این کار قرار دادم و به امید خداوند که نتیجه فوق العاده بشه و من و خداوند راضی و خوشنود به امید الله مهربانم
خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنان نعمت داده ای نه آنان که غضب کرده ای و نه گمراهان
آمین یا رب العالمین
در پناه خدای مهربانم باشید.
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی خداروشکر بابت دیدن این قسمت زیبا بازم یه روز زیبا و سرد دیگه چقد سویشرت آبی به استاد میاد چه هوایی خدایاشکرت بازم بهبود های جدید خدایاشکرت تحسین میکنم ثروت استاد رو تحسین میکنم این نگاه زیبا استاد رو که همیشه در حال حرکت و لذت بردن هست خدایاشکرت واقعا چقد عالی شد تحسین میکنم این کشور فوق العاده رو و آدمای توحیدی و حرفه ای شو خیلی عالی بود خداروشکر چقد آین جوجه ها باحال غذا میخورن خدایاشکرت چقد عالی که استاد تمام ایده هاشو عملی کرد با اینک میدونست باید کمک بیار که تراکتور در بیارن واقعا همش در لحظه زندگی کردن و لذت بردن هستین خدایاشکرت چقد خوب وراحت در آمد تراکتور خدایاشکرت همه مسائل راحل خیلی ساده دارن فقط ما باید به خدا ایمان داشته باشیم واروم باشیم خدایا کمکم کن تا آسون بشم واسه آسونی ها سپاسگزارم بابت تو ضیحات آخر فایل که واقعا به نوبه خودم در تلاشم که هر مسائلی پیش میاد آروم باشم و حلش کنم البته با دوره ی شیوه حل مسائل خیلی راحت شد و خیلی هم لذت بخش واقعا سپاسگزار خداوند هستم که منو تو این مسیر پر از آرامش و لذت قرار داد و با شما دو استاد عزیز خیلی ممنونم بابت اینکه خوب زندگی میکنید و جهان را جای خوبی قرار میدید خیلی خوشحالم تو این مسیر هستم این مسیر خوشبختی ثروت سلامتی آرامش و لذت وشادی در لحظه به لحظه زندگی هست خدایاشکرت درپناه الله یکتا شاد ثروتمند وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید دوستتون دارم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
وزش بادی سرد در پرادایس.
هوا خیلی سرد است و استاد هم به دریاچه افتادند. می خواستند به لری که در زیر خانه مشغول برق کشی است و به تنهایی کارها را انجام می دهد یروند.
قرار است اتفاقاتی در پرادایس که تجربه وسیع تری را به همراه دارد بیفتد و لری هم در رابطه با همین مورد به این جا آمده و در قایق نشسته و مشغول کار کردن است.
در خانه تمامی کارها انجام شد بدون نیاز به این که استاد و خانم شایسته در خانه باشند و دستان خداوند تمامی این مراحل را انجام داده بودند برای نسب هات تاب که لری آمده بود و اکنون نظارت می کرد بر نسب آن که کارها به درستی انجام شود.
هات تابی که نسب شد می توانست آب گرم را در محفظهای به حرکت در آورد و چراغهایی هم در آن روشن است و می توان از مواد خوشبو کننده و یا محلولهای دیگر نیز که نصاب آن را توضیح می داد استفاده کنند و هم در این هوای سرد گرم شوند و هم با رایحه های خوشبو لذت ببرند.
مرغ و خروس ها که باز هم مشغول خوردن دانه هستند و چه قیامتی که به پا شده است.
قرار است که با ماشین لری تراکتور را از گل بیرون بکشید. زنجیری را به جلوی تراکتور و به پشت ماشین لری وصل می کنید ولی امکان پذیر نشد.
ایده بعد بستن زنجیر به یک تنه درخت و سپس به لاستیک بود که آن هم امکان پذیر نشد و چوبها شکست و زنجیرها هم به دور لاستیک پیچید.
بالاخره یک نیروی کمکی آمد و تراکتور را به راحتی از درون گل و لای بیرون کشید که حتی خود آن هم در زمین خیس فرو رفت.
باز کردن زنجیر از چرخ تراکتور که نیاز به ابزار داشت و با کمی تلاش آن هم باز شد و مسایل حل شد و هیچ مشکل ویا موردی در جهان وجود ندارد که راه حل آن طبق قوانین گفته نشده باشد و باعث نگرانی شود.
تراکتور شسته شد و مانند روز اول که به پرادایس آمد باز هم به همان شکل برگشت، حاضر و آماده برای خدمت رسانی.
خارج شدن از منطقه امن پیامی برای این قسمت از زندگی در بهشت است.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
واقعا صبر و حوصله و توکل استاد و مریم بانو رو تحسین میکنم
چقدر اروم تونستن این گره هارو باز کنن
من نقطه ضعفی که داشتم و دارم روی ان کار میکنم ان شاءالله کاملا رفع بشه
این بود که وقتی به یه تضادی با مشکلی توی زندگیم ایجاد میشد زود نا امید میشدم از حل کردنش و سخت به نظرم می اومد کارها
قبل اینکه وارد کار بشم با افکار منفی که نمیشه و چطور اصلا قراره حل بشه و از این نجواهای ذهنی و ترمز
که اجازه پیشرفت در کارهارو بمن نمیداد
و بجای حل صورت مسئله کاملا اون مسئله رو پاک میکنم
حتی در روابطم بجای حل یک مشکل همیشه ترک میکردم
خدایا شکرت کمکمیکنی هروز رشد کنم و سطح اگاهیم بالاتر بره
تحسین میکنم اخلاق و رفتار مریم بانو با استاد سختی کارو در نظر نمیگیره
و با دیدی مثبت وتوجه به مسئله ار زاویه ایی که حسش رو خوب کنه نگه داره
تحسین میکنم حس سپاسگذاریتون
چقدر اروم مسئله رو حل کردین تمام ایده هارو امتحان کردین
دست از تلاش برنداشتین برای موفقیت
من عاشق اون حس همکاریتون هستم
چقدر خوب همیشه کنار هم مسائل رو حل میکنید با لبخند خدایا شکرت
نگاهتون به تضاد عالیه بجای نا امیدی .از ان برای پیشرفت و رشد آگاهی استفاده کردین
برای باز کردن زنجیر خیلی خوب معنی و مفهوم اینو میده که گامهای کوچک میتواند گره های بزرگ را باز کند ما باید ادامه بدیم شاید به ظاهر تغییر نباشد
ولی حتما نتیجه رضایت بخش خواهد بود
به نکته در مورد اون مرغ.این اومد به ذهنم گاهی وقتا تقلا برای بدست اوردن رزق لازم نیس کافیه ارام باشی و از حست الهام بگیری همه چیز میاد سمتت و ارام به چیزی که میخوایی میرسی
بدون زور و تلاش رفته پایین و غذاش رو میخورد
خدایا شکرت
من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام و درود فراوان به استاد جان وبانو عزیز
یک روز زیبای دیگه توی بهشت زیبا ،،خدایا شکرت
یه ایده جدید دیگه روی سکوی کلبه داره اجرا میشه
و به زیبایی های بهشت اضافه میشه خدایا شکرت
جناب لری عزیز که واقعاً یک آچار فرانسه و یک انسانی مهربان و دوست داشتنی است اومده واسه اجرای کار
مرغ و خروس های نازنین هم همیشه آماده خوردن هستن و تجمع کردن خدایا شکرت
ببین بوقلمون چطور میخوره ای جانم
بریم سراغ تراکتور عزیزمون که گیر افتاده توی باتلاق
با ایده های مختلف بازم نشد بیرونش کشید
و آخر هم با تجهیزات کاربردی اومد بیرون
ولی کلی درس و تجربه بدست آوردیم ،خدایا شکرت
لذت میبرم از استاد عزیز که خیلی خوب کنترل ذهن داره و نمیذاره افکار منفی بهش هجوم بیارن
واقعاً تحسین برانگیز هستی استاد جان
چقدر میشه از این کار های شما ما تجربه کسب کنیم
تراکتور خفنمون هم تمیز شد مثه روز اول خدایا شکرت
سپاس از استاد عزیز بابت این صحبت های فوقالعاده وتاثیر گذار و پر مفهوم ،،خدای عزیزم سپاسگزارم ازت
موفق و پیروز و سربلند باشید
سلام و درود بر تمامی دوستان.خسته نباشید
چندتا نکته در مورد این این فایل: اولا استاد عباس منش بعد از ۵ سال زندگی در آمریکا هنوز بلد نیستند انگلیسی صحبت کنند فقط ییییییییییییی و میخندن اگر من اونجا بودم یه ماه زبان انگلیسی رو قورت میدادم گواردیولا و مورینیو دو هفته مثل بلبل زبان یاد گرفتند.
۲-سید حسین عباس منش بعد از ده سال تلاش بی وقفه برگشت به ژن ایرانیش …آخه این مرغ و خروسا مال یه پیرمردای ۸۰یا ۹۰ ساله هستن که دیگه توانایی کار ندارن نه تو که جوان هستی من به جات بودم میرفتم شرکت می زدم فروشگاه های زنجیره ای یا هتل یا …مثل آمریکاییها تا لحظات آخر تلاش میکنند .. چرا سریع خودتو منزوی کردی و بازنشسته شدی برو نیویورک واشنگتن و با چندتا آمریکایی شریک شو و کارهای بزرگ انجام بده…من توی این چند سال ندیدم حتی یک بار کت و کروات زدی و از یک اداره یا شرکت فیلم گرفته باشی…آخه فقط مرغ و خروس و سفر که زندگی نمیشه باید مثمر ثمر واقع شویم.
۳- امروز این عزیز دلت چقدر میگفت ایده ایده ایده انگار میخاست چیزی رو کشف یا اختراع کنه… اگه من بجات بودم همون اول زنگ میزدم چرثقیل و تراکتور رو در میاورد در ضمن اون بیل عقب تراکتور رو هم برام نصب میکردن.. بعد تموم این ایده هات نتیجه نگرفتی بعد میخای دو ساعت در موردش صحبت کنی.
۴- لیونل مسی پیکه رونالدو همشون با این همه معروفیت و مشغول بودن ۳ یا ۵ بچه دارن تو بجای این جوجه ها سه چهارتا بچه بیار که از ثروتت لذت ببرن ولی چه میشه کرد شما ایرانیا رو نمیشه تغییر داد. مخالف بچه هستید و بجاش سگ پشمالو و جوجه و خروس میارید.
موفق باشید.
سلام.
استاد عزیزم شما بیاین و این کامنت های پر از آگاهی و زیبایی و احساس خوب من و دوستانم را در این سایت، ضرب در بی نهایت کنید.!
چرا؟
چون من روزانه صدها بار می خواهم بیایم و از آگاهی جدیدی که یافته ام برای شما بنویسم اما زبانی گویا و قلمی شیوا و زمانی بی انتها برای نوشتن آنها ندارم.
با هر قسمت سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت با هر تمرین دوره شیوه حل مسائل با هر آیه قرآنی از دوره ارزش تضاد با هر آگاهی از فایل های دانلودی شما هزاران کامنت زیبا می توانم بیایم و اینجا بنویسم.
من صبح را با فایل های شما آغاز می کنم و شب را با فایل های شما به پایان می رسانم و تقریبا تمام وقت آزادم به شنیدین و دیدن آموزشهای شما میگذرد.
تمام اینها را گفتم که بگویم؛
اگر هر روز برای شما و تیم تحقیقاتی شما کامنت نگذاشته ام دلیل بر این نیست که مخاطب شما نبوده ام. بلکه انقدر شیرینی شنیدن آموزش های شما برایم گوارا و لذت بخش بوده است که احساس نکرده ام شما کامنتهای مرا که از قلبم به سمت شما می آید و شما فرکانسش را دریافت می کنید،نخوانده اید.
این ارتباط بسیار دلی و بالاتر از کلمات است بالاتر از نوشتن کامنت هست.
می دانم که دوستان زیادی مثل من هستند که کامنت زیادی نمی نویسند اما هر روز با آموزش های شما و دوره های بی نظیر شما جلو می روند و پیشرفت زیادی داشته اند.
می خواهم بگویم شما آمار دانشجویان خود را ضرب در میلیون ها میلیون ها نفر کنید زیرا خیلی از افراد مثل من هستند که کامنت نمی نویسند اما هر لحظه را با عشق و شور و اشتیاق دانش و آموزش های شما می گذارند .
نمی دانم چقدر عمق کلام را به شما انتقال داده ام و منظورم را رساندم اما در نهایت می خواهم بگویم که هر ثانیه سپاسگزار خدایی هستم که مرا به سمت آموزش های گنج گونه شما هدایت کرد.
قلبم می لزرد از زمانی که خدا مرا به سمت شما هدایت کرد از مهربانی و فضل بی انتهای خدا که در دعای کمیل حضرت علی از آن می گوید و شما در فایل های دانلودی در مورد آن صحبت کرده اید می گویم.
خدای من قلبم می لزرد از اینکه مرا انقدر قشنگ انقدر زیبا و انقدر دقیق به سمت استاد عباسمنش هدایت کردی.
خلاصه کلام؛
شما را همیشه و هر ثانیه یاد می کنم و از شما سپاسگزارم.
من تمام صحبت های شما را می نویسم در آگاهی دوره شیوه حل مسائل اشاره کردید به فایل تراکتور به همین خاطر من این فایل را نوشتم و با دقت دیدم.
به غیر از تمام آگاهی های بی نظیری که در مورد حل مسائل در فایل تراکتور فرمودید،نکته جالب را در یافتم و آن این بود که بعد از نوشتن صحبت های روزانه شما در محل زندگی تان و حین درست کردن تراکتور ،
دریافتم که خدای من استاد عباسمنش چقدر باورهای مثبتی دارند باورهایی که در صحبتهای روزانه و به صورت ناخودآگاه می گویند. من اگر هزار بار فایل را می دیدم ولی نمی نوشتم متوجه این نمی شدم که شما در باورهای مثبت به مرحله ناخودآگاهی و شایستگی رسیدید و ناخوداگاه کلمات و جملات و احساسات مثبت و هم راستا با منبع را به زبان جاری می کنید.
چون شما زندگی روزانه خودرا نشان می دهید در نگاه اول متوجه تفاوت مداری شما نمی شدم اما وقتی نوشتم و نوشته هایم را نگاه کردم گفتم خدای من چقدر شما روی خودتان کار کرده اید و چقدر باورهای مثبتی دارید.
زیرا اگر همان دوربین، یک روز از زندگی من را فیلم برداری می کرد و روی دور تند می گذاشت آنوقت کلی باور منفی در آن هویدا می شد.
نمی خواهم بگویم از خودم نا امیدم یا شما را همچون بتی ساخته ام. نه .
اتفاقا این موضوع باعث شد به خودم امیدوار شوم و بگویم ببین نفیسه استاد عباسمنش هم از همین جا شروع کرد از تغییر باورها از تمرکز روی خود و خواسته ها از همین جا شروع کرده تا به این مدار رسیده.
پس هیچ چیز بیرون از تو نیست.
و هیچ عامل بیرونی نمی تواند در موفقیت تو تاثیر بگذارد به جز باورهای تو و فرکانس تو !
استاد عزیزم امروز روی میزم بزرگ و قشنگ و تمیز نوشتم
من به آموزه های استاد عباسمنش ایمان کامل دارم و می خواهم همین مسیر را ادامه بدهم تا وقتی که زنده خواهم بود.
این جمله را با قاطعیت نوشتم تا به ذهن مقاومت گر خودم بگویم تصمیم من صدرصد این است پس نمی توانی جلو من را بگیری و مانعم شوی. تمام.
شاید قبلا جایی بود که شک می کردم به این مسیر ولی این بار برای اولین بار می خواهم امیدم را از تمام عوامل بیرونی قطع کنم و تمام امیدم را به تمام عوامل درونی و خدای وجودم بگذارم
به خودم گفتم تو که هزار راه دیگر رفتی و روی تمام عوامل بیرونی حساب کردی. آیا نتیجه ای گرفتی؟
نه بیا اینجا و به من بگو آیا نتیجه ای گرفتی؟
و پاسخم صدرصد نه بود. نه من هیچ گاه از توکل به عوامل بیرونی نتیجه نگرفتم و همیشه و همیشه گره کارهایم به دست خدا باز شد. خدای درونم خدای وجودم تمرکزم باورهای مثبتم ذهنم و درواقع حقیقت وجودم.
پس این بار می خواهم این ریسک شیرین و زیبا را بکنم هر چه پیش آید خوش آید من از این به بعد می خواهم فقط روی خدای وجودم حساب کنم.
حتی اگر دیگران بخندند باورم نکنم و البته که دیگران سایه من هستند. دیگرانی وجود ندارد و این من هستم که با خودم در جنگم و هربار این جنگ کمرنگ تر می شود چون باور قلبی من قوی تر می شود
و می دانم که باید تا زمانی که زنده هستم روی خودم کار کنم. این یک قانون است.
سپاس سپاس و سپاس.
ممنون که چشمان زیبای تان را به خواندن این کامنت معطوف کردید.
سپاسگزارم.استاد عباسمنش عزیزم و مریم خانم مهربانم. در پناه خدا شاد و سلامت باشید.