سریال زندگی در بهشت | قسمت 117 - صفحه 11

سلام استاد الان دارم این کامنتو واستون میزارم ساعت چهارو پنجاه دقیقه صبح

داشتم به عظمت خدا فکر میکردم که یهو دیدم نمیتونم جلو خودمو بگیرم و باید در مقابل این حجم از عظمت سجده کرد(اخه من مدتی که دارم در مورد خدا بیشتر از قبل تحقیق میکنم و اونم دقیقا به شیوه ایی که خودش بارها تو قران گفته اندیشیدن در مورد ایاتی که در طبیعت واسمون قرار داده و تقریبا هرشب در مورد این مسئله مطلب میخونم اینو واسه دوستای خوبم میگم که شاید شما هم مثل من ندونید از کجا شروع کنید شناخت و درک بیشتر خدا و عظمتش رو، حتما میگید با خودتون میگید خوب چه فایده داره حالا شناخت به این سبک؟🤔

دوستای خوبم به میزانی که شما بیشترو بیشتر خدارو بشناسید و پی به قدرتش ببرید به همون نسبت هم اولا توکل تون بالاتر میره، دوما ایمانتون واقعی تر میشه و به اصطلاح به یقین تبدیل میشه سوما رسیدن به خواسته هاتون واستون باور پذیرتر میشه چون میدونید اینبار با تکیه بر چه قدرت نامحدودی قرار پیش برید و این بینش خیلی مسیر رسیدن به خواسته هاتون رو هموار تر و راحتتر میکنه و چهارما اون یکتاپرستی واقعی که استاد همیشه میگن درونتون تقویت میشه و دیدگاه های شرک الودتون کمتر و کمتر میشه

خب این چهار مورد فعلا به ذهن من رسیده ولی قطعا فواید بیشمار دیگه ایی هم داره اهان یکی دیگه شم اینه که هرچی بیشتر پی به عظمت خدا ببرید به ارزشمند بودن خودتون هم بیشتر و بیشتر واقف میشید و یه ارامش عجیب و غریبی همه وجودتون رو میگیره اینو تجربه کردم که دارم میگماااا فک نکنید که شعار…..!!!

من قبلا هر موقع به اون ایه که میگه مومنین نه ترسی بر انهاست و نه اندوهگین میشن میرسیدم در ظاهر انگار میفهمیدم چی میگه ولی در عمل هرکار میکردم این کد اجرایی نمیشد تو وجودم ، تا اینکه به شیوه ایی که گفتم شروع کردم به شناخت خدا

آقا اصلا یه اتفاق عجیب غریبی درونم افتاده توپم دیگه تکونم نمیده، بعد جالب اینه که تو این مدت به عناوین مختلف انگار مورد امتحانم قرار گرفتم و واقعا طبق ایه اندهگین نشدم ، پشت سرم حرف زدن اصلا برام مهم نبود، خیلی بد مورد تمسخر و قضاوت قرار گرفتم ولی به عیچ عنوان نه تنها که ناراحت نشدم بلند خندیدمو گفتم بزار هرکی هرچی میخواد بگه من که عاشق خودمم ، در صورتی که اگه قبلا بود کلی ناراحت میشدم، دلم میشکست گریه میکرم، از طرف ناراحت میشدم، تا یه ماه تو سرم جنگ و غر غر به پا بود، ولی اینبار دریغ از هیچکدوم از اینا تازه یه نفر اومد یه دوای بدی هم باهام افتاد حتی به سمتم حمله کرد میخواست منو بزنه بدترین حرفارو بهم زد ولی حتی یه سر سوزنم نه ناراحت شدم نه برام مهم بود نه بهش فکر کردم، تازه بعدش تو خلوت خودم داشتم میخندیدم کلی ولی اگر قبل بود تو درونم عزاداری روز عاشورا بپا میشد😅تازه تا یه ماهم گریه میکردم ولی همه این قدرت به لطف اتصال به خداست واسه همین که میگم خیلی حس عجیب غریبیه

آهان بزارید چندتا راهنمایی تونم بکنم که از کجا شروع کنید بچه ها میتونید از مطالعه در مورد آسمون اجرام اسمانی و کهکشانها، سیارات، سحابی…..اینا شروع کنید که روان ادمو پاک میکنه اصلا غیر قابل باورن از فراوانی، بزرگی و بی انتهایی کهکشان ها، اصلا خود این مسئله که ستاره هایی که ما میبینیم خیلی هاشون اصلا وجود ندارن و ما داریم چیزی رو میبینم که چندهزار سال نوری قبل از بین رفته….الله اکبر اصلا مخ ادم هنگ میکنه

بعد میتونید در مورد نشونه های عظمت خداوند در طبیعت بخونید و همینطور نشانه های عظمت در خلقت، در خود ما انسان ها اصلا به چیزای عجیبی بر میخورید که نگم براتون ، قرانم که پر ایات این سبکی هست، برید بخونید در مورد چرایی و چگونگی تولید ابرها، باران، کوها، باد، رعد و برق، نقش اکسیژن در متلاشی نشدن زمین و خیلی چیزهای دیگه مثل تنوع در نوع رنگ و نژاد انسان ها، تنوع اثر انگشت، و حتی صدای ما انسان ، در مورد زنبور عسل، شباهت های پشه و فیل، در مورد شتر و قدرت دیدش تو طوفان ها….. یعنی از همه این ها کلی میتونید اگاهی بدست بیارید و مطمئن باشید با خوندن هر مطلب فقط هاج و واج هی با خودتون میگید الله اکبر😨)

خب استاد جان برسیم به ادامه ماجرا گفتم این وسط یه کوچولو هم با اجازه تون یه تقلبی هم به دوستام برسونم😅

استاد خلاصه وقتی داشتم به عظمت خدا فکر میکردم یهو کارم به سجده کشیده شد و تو سجده یه چی درونم هی میگفت برو همین الان تو سایت استاد کامنت بزار و قضیه چندروز پیشو تعریف کن تا همه بفهمن من حتی تو کوچیکترین چیزها هم هدایتتون میکنم و تنهاتون نمیزارم، خیلی این ندا در درونم قدرت داشت نتونستم جلوش واستم و بی اختیار الان اومدم و دارم مینویسم واستون

استاد عزیزم قضیه از این قرار که میخوام در مورد یه مسئله ی هدایتی داستانم رو تعریف کنم واستون

من از بچگی هیچوقت نمیتونستم رو زمین بنویسم به هیچ عنوان خیلی وحشتناک اذیت میشدم حتی به اندازه دوتا خط هم نمیتونم رو زمین بنویسم حتما باید روی میز بنویسم

من از تابستون میخواستم تمرین هرشب نوشتنم رو شروع کنم ولی چون میز نداشتم نمیتونستم (حالا من تابستون یه ماهی رو مسافرت بودم و اونجا میز داشتم و هرشب در مورد خواسته هام مینوشتمو از خدا درخواست میکردمو شکرگزاری میکردم بعد از اینکه از مسافرت برگشتم یکی از خواسته های بزرگم که هرچی خودمو به درو دیوار میزدم سال ها نمیشد بلافاصله بعد از برگشتنم اون اتفاق برام افتاد😍)بخاطر همین من بیشتر اشتیاق پیدا کردم به نوشتن اما ابزار این تمرین رو که همون میز بود نداشتم بعد من هرچی دنبال میز میگشتم چیز خوب پیدا نمیکردم، من دنبال این میزهای قابل حمل بودم نه میز ثابت

چون دلم میخواست هرجا که دلم خواست بشینم حالا چه رو زمین، چه رو مبل، چه رو تختم و میزم جلوم باشه،

بنابراین من دنبال این میزهای قابل حملی که قابلیت تنظیم ارتفاع دارن و هم جلو مبلی میشن یعنی پایه بلند و هم تو حالت نشسته پایه کوتا

اما همه میزهای این مدلی کیفیت هاش داغون بود هرچی تو دیجی کالا میگشتم و کامنت اونایی که میزهای این مدلی رو میخریدن میخوندم همه ناراضی بودن و میگفتن اصلا بدرد نمیخوره و پایه اش با یکی دوبار استفاده خراب میشه، استحکام نداره…..

خودمم حضوری میرفتم واسه خرید دقیقا به همون نکاتی که بچه ها تو انلاین شاپ ها میگفتن میرسیدم

تا اینکه چند روز پیش واقعا خسته شدم بودم دلم میخواست جدی تمارینم رو شروع کنم ولی خب نمیشد دیگه، به خدا گفتم خداجونم لطفا خودت وسایل مورد نیازم رو واسم فراهم کن

یهو به دلم افتاد بیام تو سایت شما سریال زندگی در بهشت ببینم، اونم چی بعد دوسال، من دوسالی هست که دیگه فیلمارو از تو سایتتون نگاه نمیکردم به خاطر کند بودن اینترنتم فقط پست و لایو های اینستای شمارو دنبال میکردم

و حالا اینکه قسمت جالب تر داستان اینه که از بین این همه فایل دانلودی یه چیز بهم گفت این قسمت رو ببینم منم از ندای درونم پیروی کردم

اولش که شروع شد فیلم دیدم عزیز دلتون میخواد تو این ویدئو تمیز کردن خونه رو و سبک کارشون رو بهمون نشون بدن

واسم عجیب بود که خدایا خب من واسه چی الان باید بشینم این فایل رو ببینم ، یکی میخواد خونشو تمیز کنه دیگه این چه جذابیتی داره که من یه فایل تقریبا پنجاه دقیقه ایی رو بشینم ببینم بیخیال بابا حوصله ادم سر میره خو تمیزکاریه دیگه!اینو دیگه همه مون بلدیم…..ولی یه چیز به شدت درونم مقاومت میکرد و نمیزاشت من بیخیال دیدن ادامه فایل بشم من هرچی میخواستم بهونه بیارم در برم از زیر دیدن این فایل که بابا بعد دوسال اومدم تو سایت استاد واسه دیدن فایل آموزشی چرا درست از موقعیت پیش اومده استفاده نکنم و فقط بشینم دستمال کشیدن سطح و سطوح رو ببینم اما یه نیرویی قدرتمندتر درونم منو میخکوب کرده بود رو دیدن ادامه این فایل

همینطور که داشتم میدیدم داشت به اخرای تمیزکاری اشپزخونه میرسید یهو دیدم خانوم شایسته یه میز تاشو از پشت کابینت در اورد که پایه کوتاه بود و گفت بچه ها این میز خیلی خوبه من هم رو تخت ازش استفاده میکنم هم وقتی رو مبل میشینم اینو میزارم جلوم و خیلی راحت و خوبه….الله اکبررررررر

تازه فهمیده بودم چرا اون نیروی درونم اینقدر اصرار داشت من این فیلمو ببینم چون میخواست از طریق خانوم شایسته بهم بفهمونه که باباجون نیاز نیست واسه زمانی که رو مبل میشینی حتما میز پایه بلند داشته باشی همین میز پایه کوتاه رو هم میتونی ازش استفاده کنی و پایه های میز رو خود مبل قرار میگرن و دقیقا عین میز پایه بلند عمل میکنن، چیزی که تو این شش ماه اصلا به فکرم نرسیده بود از بس که ذهنم قفلی زده بود رو میز پایه بلند و به همین راحتتی بهم فهموند که باباجان چرا گیر کردی رو راهی که خودت انتخاب کردی بزار من راهو بهت نشون بدم اونوقت ابزار درست تر رو بهت معرفی میکنم الله اکبر

بعدش گفت حالا برو تو سایت دیجی کالا استاد یه میز پایه کوتاه پیدا کردم به چه کیفیتی، یعنی عالی، هم خوشگل بود، هم کیفیتش عالی بود، هم میشد شیبدارش کرد و هم بالا سیصد چهارصدتا اون میز واسش کامنت اومده بود همه از دم خیلی خیلی راضی بودن از این کار هم از کیفیتش، هم زیباییش، هم سبک طراحیش که کارایشش رو بیشتر و راحتر کرده بود مخصوصا تنظیم شیبش و من با خیال راحت سفارشش دادم

استاد اگه این هدایت نیست پس چیه؟ چرا من بعد دوسال یهو باید به دلم بیوفته بیام ایندفعه از تو سایتتون یه فایلو ببینم؟(البته از تو اینستا هرشب پستاتون رو میدیدمو تکرار میکردم ولی بخاطر سرعت نت تو سایت فایلاتون دیگه واسم باز نمیشد)

بعد اینکه بین این همه فایل اخه چرا من باید دقیقا دستمو بزارم رو این فایل؟ اصلا وقتی به انتخاب این فایل فکر میکنم مغزم سوت میکشه الله اکبر

ببین خدا چطوری ادمو هدایت میکنه، یعنی من به اندازه یک سر سوزن هم فکر نمیکردم تو این فایل قرار چه نشونه ایی دریافت کنم و چجوری قرار مشکل شش ماه اخیر که خوبه مشکل چندسالمم حل بشه

جالبترش اون نیرویی مقاومت درونم بود که نمیزاشت من استپ کنم فایلو برم یه فایل دیگه رو انتخاب کنمو ببینم

بعله اینجوری خدا حتی سر کوچیکترین چیزها هم هدایتمون میکنه

و در اخر یه تشکر ویژه میکنم از خانوم شایسته عزیز که با نشون دادن میزش و توضیح در موردش یه مشکل بزرگ منو حل کردن اخه من از بچگی مشگل شدید دیسک گردن و کمر

داشتم، مررررسی خانوم شایسته جوووونم اخه نه تنها به لطف خدا باعث حل مشگلم شدی بلکه میدونم با خرید این میز و شروع جدی دوباره تمارینم این دفعه قرار کلی تحول تو زندگیم به وجود بیاد😍😍

البته خدا جونم میدونم خانوم شایسته فقط اسباب بودن و مسبب الاسباب تو بودی، تو بودی که گره کارمو باز کردی و با زبون خانوم شایسته باهام حرف زدی، پس من از هردوتون بی نهایت سپاسگزارم هم شما خدا جونم و هم پیام اورتون برام خانوم شایسته عزیز و مهربون که شاید حتی خودشونم تا الان نمیدونستن که یکی از حکمت های گرفتن این ویدئوش این بوده که قرار بوده شما از زبون ایشون یکی از بندهاتو واسه خرید میز راهنمایی کنی😍😍

دیگه ببخشید که طولانی شد ولی دوست داشتم که بگم چون اولا که بهم الهام شد تو سجده که بیام بگم و دوما هنوزم واسم وجد اور که اخه چطوری بین این همه فایل منو این فایل رو انتخاب کردم و دقیقا گره کارم با دیدنش باز شد😍😍😍😍

امیدوارم که نکاتی که تو این کامنت گفتم به دردتون بخوره دوستای خوبم و شما هم خدارو بیشتر و بیشتر بشناسید و هم اینکه یه مثال کوچیکی زده باشم از اینکه استاد همیشه میگن من همه کارامو هدایتی انجام میدم یعنی چی؟ و این مثال واستون این موضوع رو جا بندازه که یعنی همین، به همین راحتی، در ظاهر میبرتتون به یه مسیر بی ربط انگار ولی همونجا جوری که اصلا فکرشو نمیکنید گره گشایی میکنه از کارتون و وقتی برمیگردید دوباره به مسیرتون نگاه میکنید متوجه میشید که بابا داستان از اولشم هدایت الله بوده بیخودی نیومده بودید این مسیرو😍😍

و در آخر به قول استاد نازنین در پناه الله یکتا همیشه شاد باشید سعادتمند و ثروتمند در دنیا و اخرت