سریال زندگی در بهشت | قسمت 122

بسم الله الرحمن ارحیم

خدای من اون صحنه اول فایل واقعا دیوانه کننده اس . اون حجم از رنگ آبی آسمون با اون آرامش خاصی که منتشر میکنه با نور خورشیدی که داره اون وسط می درخشه و گرمی خاصی که پخش میکنه آدم رو توی خلسه عمیقی میبره. خلسه ای که نتیجه ی ترکیب آرامش و گرمی توی ی هوای سرده. حالا این گرمی و آرمش وقتی با سکوت هم همراه بشه اون خلسه رو عمیق تر میکنه . خلسه ای که توش فقط آبی خیره کننده آسمان و گرمی نوازش بخش خورشید حس میشه .خلسه ای که توش خبری از طوفان قبلش نیست چون فقط حضور در لحظه است و چقدر لذت بخشه حضور در این حضور در لحظه. خلسه ای که توش فقط روح خدایی حضور داره و ذهنی خالی از همه چیز.

و صدای آرام بخش استاد که این سکوت رو میشکنه و داستان این فایل شروع میشه:

ادامه ی تلاشی که به قصد بهبود و بهتر کردن اوضاع شروع شده بود و به موقع متوقف شده بود تا از بلا در امان بمونه اونم نا آگاهانه چون شعور کیهانی آگاهانه خبر داشت از اونچه که قرار بود اتفاق بیفته و این شعور نا آگاهی ذهن بشر رو در آگاهی خودش ادغام میکنه تا جلوگیری بشه از اونچه که ممکنه به ظاهر بد باشه

و باز هم سادگی آموزش دادن های استاد که ایندفعه خودش رو در یاد دادن کار کردن با تراکتور به عزیز دلش نمایان میکنه . اینجا یاد اون روزی افتادم که استاد به جیکوب موتور سواری رو یاد داد به بهترین و ساده ترین شکلش آخه استاد کلا کارش و زندگیش حول اصل سادگی و راحتی میچرخه و جمله به یاد ماندنی مریم جان در مورد استاد:

He is the best teacher ever

و من که میگم :

Yes, it is true about him. He’s the best one I’ve seen ever.

و دیدن تراکتوری که همه رو عاشق خودش کرده از بس که عملگراست از بس که خدمت رسانی میکنه به خلق خدا

با دیدن این تراکتور یاد کارتون کاراگاه گجت افتادم که میگفت کاراگاه اینجا کاراگاه اونجا کاراگاه همه جا. . حالا ما میگیم تراکتور اینجا تراکتور اونجا تراکتور همه جا

اصلا داخل کابین این تراکتور رو که میبینم بدتر عاشق اون میشم . تراکتور و اینهمه خفن. راستش خواسته ی داشتن ی هم چین تراکتوری توی اعماق وجود من شکل گرفته . هر وقت که میخوام برم محل کارم تراکتور همسایمون رو که میبینم بیشتر عاشق تراکتور پاردایس میشم. اینا کجا و تراکتور پااردایس کجا!!!!!!!!!!

آره استاد هیچ چیزی بعد از اینکه ی مدت روی نردبون بودی و بعدش پاتو رو زمین میذاری حس امنیت بهت نمیده این رو قشنگ درک میکنم چون تجرربش رو واسه آویزون کردن پرده داشتم . واقعا حس رسیدن به زمین حس آرام بخشیه. اینجا یاد حرفهای خداوند توی قرآن افتادم راجع به گرفتن لرزش زمین و استیبل کردن اون بواسطه خلقت کوهها در اون:

وَ أَلْقی‏ فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمیدَ بِکُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ(۱۵ نحل)

ودر زمین کوههای پابرجا و استواری را قرار داد تا زمین شما را نلرزاند و جویها وراههایی ایجاد کرد تا شاید هدایت شوید، یعنی خداوند کوههای ثابت و محکم را برای آن ایجاد کرد تا مبادا زمین شما را بلرزاند و نظام زندگی شما مختل شود (تفسیر المیزان)

وَجَعَلْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ شَامِخَاتٍ وَأَسْقَیْنَاکُمْ مَاءً فُرَاتًا ( مرسلات ۲۷)

و کوه‌هاى بلند در آن نهادیم و به شما آبى گوارا نوشانیدیم

أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً «۶» وَ الْجِبالَ أَوْتاداً «۷» ( نبا ۶و ۷)

آیا زمین را بستر قرار ندادیم؟ و کوهها را (همچون) میخ‌ها؟

خداوند حکیمی که زمین رو خلق کرد میدونست که اگر زمین با سرعتی بچرخه که ما حسش کینم این ما رو مضطرب و نگران میکنه واسه همین کوهها رو مانند میخهایی استوار توی زمین فرو برد تا از سرعت زمین و اضطراب ما کاسته بشه و همین خودش مایه آرامشه

واین کاری که استاد با اون سازه میکنه دقیقا همین رو یاد آدم میاره که با ی سری پیچ و مهره اون اصل سازه رو محکم میکنه تا از لغزش اون جلوگیری بشه و آرامش رو هم برای ساکنان اون فراهم کنه . حسابشون بکننی اگه این سازه محکم کاری نشه با هر باد و بارونی چه وحشتی میکنن این حیونات. پس استاد که خالق این سازه اس باید حکیمانه همه چیز رو در نظر بگیره همین طور هم میشه چون استاد به منبع حکمت وصله و آگاهی ها رو دریافت میکنه

قوانین جهان:

همین که بدونی ی سری قوانین ثابت توی جهان هست که برا همه یکسانه که اگر اونها رو یاد بگیری میتونی زندگیت رو از هر جایی که هستی تغییر بدی و درستش کنی همین خودش به آدم آرامش میده. قوانینی که کسی نمیتونه دخل و تصرفی توشون دداشته باشه و طبق میل خودش اونها رو تغییر بده .

عادت ها:

بعضی عادت های ما باعث میشه که ی سری محدودیت ها خودساخته رو برامون ایجاد کنه مثل عادت نداشتن به گرما یا سرما. حتی در چینین موادی هم میشه برای اغییر دادن این عادت ها از خداوند هدایت و کمک خواست که نتیجه اون میشه از میان برداشتن یکسری محدودیت ها و دست یافتن به آزادی بیشتر و کسب تجربه های بیشتری از خودمون و دنیای اطرافمون. اتفاقا همین عادت نداشتن به سرما یکی از عادت های من هم هست که باید تغییرش بدم. استاد به اینجای فایل که رسیدم متوجه شدم که این عادت نداشتن به سرما و باورن های زیاد یکی از ترمزهای من برای ازدواج بوده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! که خدا رو شکر با این فایل فهمیدم که میتونم این رو هم تغییر بدم

چقدر آمریکا ی کشور قانومندیه . در عین حالی که آزادی های متنوع و زیادی داره اما زمانی که این آزادی ممکنه به دیگران صدمه برسونه محدودیت های خاص خودشون رو هم اعمال میکنن و همین باعث میشه مردم بیشتر رعایت کنن و کمتر با مشکل روبرو بشن

اونجایی که آب روی اون پارچه یخ زده بود واقعا مفهوم تغییر شکل انرژی از ی شکل به شکل دیگه رو با تمام وجودم درک کردم .

چقدر مریم جان اون عبارت سکوت زندگی باری که استفاده کردین زیبا بود . ذهن من که عادت کرده بود به شنیدن عبارت سکوت مرگبار حالا داره از ی ذهن متفاوت و فقط با تغییر ی کلمه ی عبارت متفاوت با مفهومی متفاوت رو میشنوه و تکرار همین عبارت مثبت و متفاوت خودش ی عادت مثبت و متفاوتی رو ایجاد میکنه

استاد من فکر میکردم که شما دارین ی گاراز یا انباری درست میکنین اصلا فکر نمیکردم ی چیکین تراکتور باشه . چه ایده ای جالبی چقدر تکامل ایده ها تو این مورد جاب بود: اول چیکن کوپ بعد چیکن شا و بعد هم چیکن تراکتور و جالبه که کلمه ی چیکن ثابته یعنی اصله ثابته و فرعیات داره طبق تکاملی که طی میشه طبق شرایطی که در هر لحظه و هر روز داره تغییر میکنه و عوض میشه. این من رو یاد تفاوت اصل و فرع میندازه

اما اون نست باکس که دیگه عندشه و همه چی رو در نظر گرفتن . اون پرده های قرمز رنگ که فکر کنم برا تمرکز مرغ هاست خیلی شگفت انگیزه چون مرغ ها به جایی نیاز دران که کسی مزاحمشون نشه. اتفاقا امروز رفته بودم مغزه که تخم مرغ بگیرم و وقتی تخم های کثیف رو دیدم ی کم چندشم شد و الان که میبینم با ی ایده ساده ی همچین مساله ای رو حل کردن واقعا تحسین کردم این ذهن خلاق رو . و اینکه شما میتونی از بیرون تخم ها رو بردرای یعنی حذف شدن بوی بد و لذت بیشتر بردن از جمع کردن تخم ها تمیز اونم توی هوای آزاد .یعنی حذف شدن تمام محدویت ها برای لذت بدن . واقعا که تحسین داره فکر اون افراد خلاقی که این رو طراحی کردن .

استاد هر چیزی که شما توی پارادایس اجراش میکننین در نهایت به آزادی بیشتر ما ختم میشه. و نکته ی خیلی مهمی که من از حرفهای شما برداشت کردم راجع به محافظت از این حیوانات اینه که وقتی با بودن در مسیر درست و طی کردن تکامل نتایج درستی رو به دست میاریم باید برای حفاظت از اون نتایج تلاش کنیم از هر جهتی

خدایا شکرت ه خاطر اینهمه آگاهی که ما داریم رایگان در مورد همه چیز با این سریال کسب میکینم .خدایی هیچ برنامه ای اینهمه اطلاعات اونهم اطلاعات مفید و مثبت رو توی تاریخ بشریت نتونسته و نخواهد توانست به مخاطبش منتقل کنه .همینه که سن تجربه ما هم داره هی بالاتر و بالاتر میره بواسطه وصل شدن به سن تجربه استاد

مریم جان وقتی صحبت از اون پکیج تراکتور و اون ابزارها کردین واسه رقم زدن این اتفاق یاد حرفهای استاد افتادم که این اتفاقاتی که اوی زندگیشون افتاده حاصل تغییر باورها در تمام ابعاده یهنی پکیجی از تغییرات همه جانبه اتفاق افتاده تا این نتایج رو رقم زده و این نیست که ما بگیم روی یعد خاصی کار کنیم تا نتایج بزرگ بگیریم

استاد این کلام خودتونه که ما تا چیزی رو نبینیم خواسته ای هم در ما شکل نمیگیره . با دیدن اینهمه ابزار حرفه ای خواسته ی داشتن اونا هم در ما شکل میگیره .آدم وقتی کار کردن با این ابزار رو میبینه اون لذت کار کردن آسان و راحت باهاشون فرکانس داشتنشون رو ارسال میکنه

اون ایده ی میز کار و اون پلاستیک برای جمه کردن آشغالها هم صرفه جویی در زمان رو به من یادآوری میکنه و هم راحت تر انجام شدن کارها رو و قدرت تمرکز رو هم میبره بالا چون ذهن درگیر پیدا کردنشون اونم توی این محیط به این بزرگی نمیشه و تمرکز که بالا باشه نتیجه هم با کیفیت تر و عالی تر میشه .

زندگی یعنی تغییر دائمی و تغییر دائمی یعنی غلبه کردن بر ترسها و غلبه کردن بر ترسها یعنی شجاعت بیشتر و شجاعت بیشتر یعنی پاداش های بیشتر

سپاس از شما استاد شجاع و نترس

و سپاس از شما مریم جان شاگرد زرنگ این استاد شجاع و نترس

و سپاس از ذهن خوبم بخاطر آرامشش و همراهی در نوشتن این کامنت

و سپاس از خدای خوبم بخاطر بودنش در کنارم و همراهیش

و سپاس از دوستان خوبم بخاطر بودنشون در سایت و همراهیشون