https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/01/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2021-01-01 12:40:172021-01-04 10:07:06سریال زندگی در بهشت | قسمت 122
131نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدای من چه عصر زمستانیه فوق العاده ای رنگ زرد برگهای روی زمین عالیه،خداروشکر که هدایت شدید تا قبل از طوفان سقف رو نزنید ،همیشه راه اسانتری وجود داره وقتی نردبان راحت نیست از تراکتور برای بالا رفتن استفاده میکنیم ،چقد عالی که عزیزدل انقد زود همه چی یاد میگیره و الان میتونه با تراکتور شما رو بالا پایین ببره thank god
ای جانم جوجه هایی که یه روزی خودشون تخم بودن الان تخم کردن😍،مته ی Milwaukee چقد خوبه که پیچ رو به اهن فرو میکنه ،استاد چقد نگاه عمیقی به تمام زندگی دارید اینکه حتی سرما رو که دوست ندارید ولی مقاومتشو میشکنید و اومدن بیرون تو سرما رو یک برد حساب میکنید چقد من از این قطع پیچکها درس میگیرم thank God
جمله ی زیبای مریم که عادتهای ما با ذهنمون ایجاد شده و با ذهنمون هم تغییر میکنه ،سکوت زندگی وار خدای من تمام خواسته ی منه خدایا منی که وسط شلوغی و جمعیت و کشمکشهام برای این سکوت زندگی وار جون میدم مگر داریم از سکوت و تنهایی زیباتر thank God
استاد عزیزم واقعا بهتون تبریک میگم که انقد زیبا عالی و جلو چشم ما تکاملتون رو طی کردید از اولین روزی که جوجه ها اومدن و تویه فنس پمپ اب بودن تا chicken coop و بعد یک هفته ساخت chicken sha و اون همه جابجایی و اخر سر به chicken tractor که تازه قراره خودتون بسازدیش و ایده هاش همه از خودتونه و این ها فقط درسایه ی قدمهای کوچک و متوالی پدید امده و بی صبرانه منتظرم این پروژه ی زیبا رو تکمیل شده ببینم thankGod
چقد ابزار و وسایل خریدید و صدالبته اون همه تجهیزات و ابزارالات قبلی هم یک پشتوانه ست که کار راحت انجام بشه ،گنی ها چه پروازی میکنن ،ای جانم لک لک اومده چقد زیبا ،واقعا مریم ناز قدرت ابزار ستودنیه این تمیزی و راحتی کار ادمو خسته نمیکنه ،چقد خوبه که هربار به ایده ی بهتر هدایت میشید تا کار عالیتر بشه،میزسیار ،اره thank God
آقا من به یک نکته ای که اینجا خیلی نظرمو جلب کرد و توجه کردم این “خصوصی سازی تو آمریکاس”
تو نمونه خصوصی سازی شرکت ها مثلا همین اسپیس ایکس ایلان ماسک که رسما ماهو تبدیل کرده به مکان گردشگری هی فضانورد میبره میاره کاری که قبلا ناسا که دولتی بود نمیتونست انجامش بده با اون همه بودجه و دانشمند و حمایت
وجه دیگه خصوصی سازی که تو این فایل نظرمو جلب کرد خصوصی سازی همین مراتع و جنگل هاس که همه نمیتونن توی جنگل ها و مراتع بمونن و استفاده کنن و هر بخشی حالا مال یه شخصی هستش امروز من شمارو دیدم که به جنگلتون خیلی اهمیت میدید نمیذارید آشغال توش بمونه و جمع میکنید و حتی امروز با این ایده جدید نایلون زباله نصب کردید و دیگه کلا اشغال هارو کلا نمیذارید توی طبیعت حتی ریخته شه و من فکر کردم خب بقیه هم همینطورین دیگه نمیذارن اشغالی توی زمین هاشون ریخته شه و درنتیجه کلا اون کشور اون ایالت خالی از هرگونه زباله هستش و تمیز تمیز مثله بهشت (حالا چیزی که من باهاش مقایسش کردم جنگل های همین شهر خودمون ایلام هستش که با اینکه طبیعت بکر و نابی داره اما خب هرجا میری حتی دورترین مناطق جنگلی از جاده ها بازم میبینی که یه سری پلاستیک و آشغال و اینا ریخته شده و فکر کردم اگر ایران هم خصوصی سازی به این شکل رو داشت درسته حالا هرجایی نمیتونستیم بریم اما خوبیش این بود هرشخصی مسئول زمین خودشه و همیشه تمیز و زیبا باقی میمونه و به قول مریم جان تمیزی انرژی مثبتی میده به مثلا اون خونه، حالا منطقه باشه به اون منطقه شهر باشه به اون شهر و درنتیجه اگر یک کشور اینطوری باشه اون کشور انرژی مثبتی میگیره و احتمالا یکی از مهم ترین دلیل هایی که آمریکا انقد انرژی مثبتی داره همین تمیز بودنش هست)
استاد یه مطلب عالی بیان کردن در مورد ماهیگیرهایی که ۶ ماه در دریا هستن و بعد از ۶ ماه میان خشکی و میگن بزرگترین نعمت راه رفتن روی زمین و خشکی هست جایی که استیبل هست و هیج لرزشی نداره
خدا رو شکر میکنم که در این سایت و کنار استادان عزیزو دوستان همراه همیشگی هستم
استاد عزیزم اگه بدونی دیدن این دو سریال چقدر با روح و روان ما بازی میکند و ذهن ما رو جهت دهی میکند آگاهانه به سمته زیبایی و خوبی
چقدر ما با دیدن این دو سریال باورها و افکارو رفتار و شخصیت و دیدگاهمون عوض شده و هر روز رو به تغییرات جدیده و مدار بالاتر
چقدر چرخ زندگیمون روان شده و روغن کاری شده
خدایا شکرت برای اینکه دستمو گرفتی و مرا میبری به مسیر درست پر از نعمت و ثروت الهی شکرت سپاسگزارتم
وقتی پا تو دل ترسها میذاری شاید اولش سخت باشه اما وقتی قدم میذاری میبینی اصلا ترسی نیست و توهم بوده و در مسیر راه خداوند هدایت میکند اعتماد بهنفست بالا میره
خدایا شکرت که به من قدرت میدهی و توانایی میدهی تا هر روز بهتر بتونم ذهنمو کنترل کنم و نجواهاشو خفه کنم تا بتونم رشد کنم و به تو وصل بشم تمام سعیمو میکنم اما بازهم بعضی اوقات ذهن یه غلقلک میده اما سریع میفهم و برمیگردم به مسیر با توانایی گفتن شکرگزاری
خدایا شکرت میگویم که هر موقع جایی گیر میکنم تا میام تو سایت و میزنم روی نشانه جوابمو میدهی و راهنمایی میکنی و همونی میشه که من بهش احتیاج دارم مثل الان
ملوانها و شادی رسیدن ب خشکی- قوانین ثابت- سرمایی بودن استاد
7️⃣️
داشتم میرفتم اداره
موتورمو از توی پارکینگ درآووردم
یه هندل مشتی و روبراه بهش زدم
موتورم با نیش هندل گفت قــــام قـــام و دمش گرم فوری روشن شد
خیلی دوست دارم وسیله اینجوری باشه و بابتش سپاسگزارم که انقدر نرم و روون روشن میشه دمش گرم
موقعی که روی موتور بودم فکر به این میکردم که تو فایل 122 سریال زندگی در بهشت که امروز چن دقیقه قبل میدیدمش
نکتهای بود
چه نکتهای بود که هم میتونم روزمو لذت بخش کنم باهاش یعنی من با این چند وقتیه با این تصویر ذهنی ، سریالها رو میبینم که برای منم اتفاق میافته و این خیلی حس خوبیهها
با اینکه الان هیچ جایگاه خیلی بیگ شاتی ندارم از لحاظ حالا خیلی لولهای بالا
ولی اینکه من باور دارم
مثلاً این سریالا رو نگاه میکنم و میدونم برا منم یه روزی اتفاق میافته وای خدای من همین فکر کردن یه لحظهای هم توی ذهن من غوغا میکنه که عجب اگه من یه همچین موقعیتی داشته باشم چقدر لذت بخشه
و این باعث میشه الان من ،صبح من قشنگ بشه، با امید باشه با اتفاقات انتظار از اتفاقای خوب باشه
یعنی چند وقتی بود که میگفتم یک صبح قشنگیو شروع کردم با انتظار اینکه قراره اتفاقای خوبی برای من بیفته
همین استفاده کردن از قانون انتظار خیلی روز منو قشنگتر میکرد و الانم میکنه
وجالبه چقد ساده اتفاقای خوبی برام می افتاد
خلاصه
موتورم دمش گرم روشن شد سوار شدم بیام اداره
بعد توی راه میگفتم خب این فایل 122 که من با چایی خوردن میدیدمش و لذت میبردم که استاد داشت سقف اون گاراژو میزد
چه چیز جالبی داشت
استاد و استاد شایسته راجع به داستان ملوانها صحبت کردن — داستان از این قرار بود که یه چند تا ملوان نمیدونم استاد میگفتن چند تا ملوان- ازشون پرسیده بودند که چه چیزی برای شما بیشتر از همه چیز لذت بخشه و اونها گفته بودن لحظهای که ما میرسیم به خشکی بعد از چند ماه روی آب بودن ،، اون لحظه لحظه لذت بخشیه برا ما
و بعد استاد گفتن که این قوانین ثابت خداوندو نشون میده که از وقتی که ما مطمئن میشیم قوانین خداوند توی جهان که داره جهان رو اداره میکنه ثابته ، خیلی استیبله ، خیلی ما لذت میبریم اینجوری مطمئن میشیم که دیگه اتفاق خاصی قرار نیست بیفته و ترسهامون هر روز کمتر و کمتر میشه و حالمون بهتر میشه ، نگرانیامون کمتر میشه چون میدونیم اگه قانون رو رعایت کنیم اتفاقای ثابتی برای ما میافته
برا اون ملوانها هم همین بود میگفتن
دیگه ترس غرق شدن نداریم
زیر پامون صاف و محکمه
دیگه تلاطم امواج ما را اذیت نمیکنه
نیاز به نگه داره نگه داشتن تعادل توی حرکت کردن نداریم و اینا باعث میشه که ما لذت بیشتری ببریم وقتی میرسیم به خشکی
از همه مهمتر ترس از غرق شدن و مردنه
فکر میکردم
واقعا همینه منم چند وقتی که الان دارم سریالها رو میبینم منتظر اتفاقات خوبم از قانون انتظار خوب استفاده میکنم
خداییش چرخ زندگی داره برا من میچرخه
و همه چی روونتر داره انجام میشه
راحتتر انجام میشه
من خوشحالم که این کارو انجام میدم
و جالبه من فکر میکردم که مثلاً من این سریالها رو میبینم و برای منم اتفاق میافته من نشونههاشو الان دارم میبینم
زندگی استاد الان خیلی راحت و سیمبل و روون داره میچرخه
زندگی منم خیلی راحت و روون و سیمبل شده توی اداره
توی خونه
توی ارتباطات
توی سلامتی
توی رونق
توی درآمد
توی تفریح و همه چی خیلی بهتر شده خیلی راحتتر شده خب این یه نشونه خوبه دیگه
آره داستان ملوانها خیلی قشنگ بود
یه خبر بسیار لذت بخش و دوست داشتنی دیگه از این قسمت دریافت کردم
اون چیه؟؟
اون خبریه که استاد راجع به سرمایی بودنش به من داد و گفتش چقدر من سرمایی بودم با اینکه هیکلم چاق بود جالبه
جالبه
من همیشه توی این 50 سال فکر میکردم که آدمای چاق بدنشون بیشتر گرم گرم نگه داشته میشه یعنی مثلاً من چون لاغر هستم بیشتر سردم میشه تا آدمای چاق
ولی استاد که گفتن این همه سرمایی بودن ،، و توی اتاق با سه تا پنجره نورگیر توی تابستون ، زیر پتو میخوابیدن
و خواهرام چقدر اینو به من میگفتن
من یاد خودم افتادم ک من حسام هم همینطوریم و اینکه خواهرام چقدر اینو به من میگفتن
و این یکی از نشونههای من بود که میخواستن هر وقت میخواستن راجع به سرما و گرما صحبت کنن منو مثال میزدن و به من میخندیدن که میگفتند این توی تابستون زیر پتو میخوابه توی گرما بدون کولر بدون هیچی زنده میمونه
و من دقیقاً این رفتار استاد رو داشتم
حالا خبر خوبش چیه؟؟
اینکه من میتونم انقدر بدنم قوی بشه و ذهنم ذهنم انقدر قوی بشه که بتونم ذهنمو کنترل کنم و تغییر بدم و این تغییر باعث بشه که من توی سرما هم برم کارامو انجام بدم و لذت ببرم
خبر خوبه لذت بردن تو هر شرایطی هست
یه خبر خوب دیگه که میتونم بگیرم اینه که خب استاد گفتن پاشنه آشیل من سرما بود و من تغییر کردم -این میتونه یه نشونه خوبی باشه که
الان پاشنه آشیل من توی قسمتی از روابط هست و من میتونم اونو بهبودش بدم این خبر خوبیه من وابستگی عاطفی دارم خب میتونم رو خودم کار کنم مثل استاد و اونو خوبش کنم
خیلی لذتبخشه که جوجه هایی که خودمون از اول بزرگشون کردیم به ثمره بشینن و تخم بذارن 🐔🐣
چه کلاه خوبی داره استاد دقیقا به شکلیه که روی گوش ها رو هم میپوشونه!
اون گنیا هم اومدن به کار استاد نظارت میکنن 😄
این دو تا خروس ها که یه لحظه اومدن تو تصویر چه ترکیب رنگ های قشنگی دارن 🐓
اینکه استاد گفت هیچی مثل این نیست که بعد از یه مدت که رو نرده بان بودی پاتو بذاری زمین، زیر پات سفت باشه، دقیقاً من بعد از پروازهای طولانی هواپیما مخصوصا اگر از اون تکون های turbulence داشته باشه این احساس رو دارم، احساس امنیت، میگم خدایا شکرت که من دوباره رو زمینم! ما همیشه پامون رو خشکیه ولی اغلب این نعمت رو درک نمیکنیم که چقدر خوبه که روی یک جای ثابت هستیم. قوانین این جهان هستی هم همینطوره، اینکه این قوانین ثابت هستن، وقتی اینو درک میکنی، چقدر احساس خوبیه که میفهمی با استفاده از این قوانین ثابت میتونی زندگیت رو خلق کنی!
عجب ایده های خفنی دادین برای این سازه، آفرین 👏👏 و این تراکتور واقعا چه نعمتیه، خدایا شکرت 🌹
سلام به استاد عزیزخانم شایسته وهمراهی سایت امروز وقتی این قسمت از سریال دیدم واون قسمتی که خانم شایسته گفتن که هوا خیلی سرده واینکه ادامه کارو انجام ندین ولی شما از این زاویه به این سردی هوا نگاه کردین که اگر ما امروز اینکارو انجام بدیم روی یکی از ترساهامون پاگذاشتیم دقیقا من متوجه این ترس خودم شدم که یه مدتی هست پیک موتوری کار میکنم وهمیشه قبل ازاینکه خودم این کارو انجام بدم میدیدم افرادی که توی سرمای شدید دارن با موتور سیکلت کار میکنن همیشه به خودم میگفتم چه جوری این افراد توی این هوای به این سردی میتونن کار کنن تازمانی که خودم بنا به شرایطی اومدم پیک موتوری وشروع به کار کردم ودقیقا زمانی که هوا خیلی سرد میشد دیدم که منم توی همون شرایط وهوای سرد دارم کار میکنم وامروز دقیقا متوجه شدم که رفتم توی دل این ترس که تونمیتونی تو سرما میخوری بدنت یخ میزنه و…متوجه شدم که وقتی با ترسهام روبرو میشم وشروع به انجام دادن اون کار میکنم چقدر حالم خوب میشه چقدر اعتماد به نفسم میره بالاو من چقدر خودمو تحسین میکنم.خدایا شکرت که دارم روز به روز تواناییهای خودمو میشناسم وطبق قوانین جهان دارم رشد میکنم دارم تکامل خودمو طی میکنم استاد از شما بی نهایت سپاسگزارم بابت اینکه اینقدر عاشقانه دارین این فایلارو ظبط میکنین تا منه جواد متوجه بشم که هر کاری توی این دنیا قابل انجام شدنه سپاسگزارم
بازم یه قسمت زیبای دیگه از بهبودهای دائمی که ما هر روز شاهدش هستیم و همین بهبودها چقدر پرادایس رو زیباتر کرده.
یه تجربه زیبای دیگه.که قراره ما رو بزرگتر کنه.
آفرین استاد که به همون داشته های قبلی اکتفا نمیکنی و هر روز دنبال بهتر کردن زندگی هستی حتی برای مرغ و خروسها👏👏👏
راستش من وقتی کیچن شا رو درست کردن با خودم گفتم خونه به اون قشنگی ساختن ،باز اینو میخوایم چکار دیگه، ولی وقتی فهمیدم دلایلتونو که اینقدر به سلامت مرغها اهمیت میدین خیلی لذت بردم و واقعا تحسینتون کردم و بعدشم فهمیدیم که اون لونه خیلی هم امن نبوده و مورد حمله قرار گرفتن مرغ و خروسامون.
اول اینکه تحسینتون کنم که تو هوای سرد میاین برای کار کردن و غلبه بر یکی دیگه از ترسهاتون.
استاد واقعا وقتی تا این حد قرار باشه بری تو دل یک ترس مطمئنا جوابهای خوبی دریافت میکنی.
راستش من وقتی هوا سرد میشه همه چیز رو تعطیل میکنم ولی امروز فهمیدم که اینهم یه جور محدود کردنه و با هر محدود کردن ذهن تو بقیه موارد هم محدود میشه و وقتی من ذهنم رو از یکی از محدویتهاش رها کنم تو چند جای دیگه هم ذهن رها میشه و این رهایی خیلی کمک کنننده است .
استاد میدونی وقتی داشتین این سازه رو سرهم میکردبن من با خودم گفتم حتما برای خونه مرغها میخوان ولی کمبود اعتماد به نفس مانع از این شد که نظر خودمو بگم.
ترس از قضاوت شدن ،ترس از تایید نشدن باعث شد که من نظر درست خودمو ننویسم .
چقد من باید روی این اعتماد به نفسم کار کنم خیلی جای کار داره خیلی.
ولی همینکه دارم میفهمم که کجاها مورد دارم یه قدم رو به جلو برداشتم.
چقدر این تراکتور قشنگمون همه کاره شده چقد همه جا کمک حالمون شده ،
آفرین بهت مریم جانم که اینقدر زود یاد میگیری حتی روندن تراکتور رو .و اینقدر پایه ای و اینقدر شوق یادگیری داری ،
و چقدر این گاراژمون عالی بشه چقدر مرغها و خروسامون راحت بشن واقعا اون چیکن شا خیلی براشون کوچیک شده بود .و چقدر با این خونه بزرگ و کاربردیشون، امنیتشون هم بیشتر میشه.
چقدر اون محل تخمگذاری زیبا بود چقدر عالی بود و تمیز میموند تخم مرغا
چقد خوب که همیشه کارا داره راحتتر و بهتر میشه و آسون تر. خدایا شکرت
استاد این گاراژمون واقعا عالی میشه فقط یه نظر بدم بنظرم بعد از اتمام کار و برای هر بار جابجایی با دوتا چنگک و یه طناب اینو بکشید با تراکتورخیلی بهتر باشه چون موقع بلند کردنش ممکنه تعادلش بهم بخوره.
البته فقط در حد یه نظر بود
استاد ممنونم که بازم با این فایل کلی درس بهمون دادین .
صد هزار بار براتون خوشحالم ماالا این بهشت شما انقدر بزرگه که تا ابد میشه روش حرکت زد و بهتر و بهترش کرد❤❤
به نام خداوند وهاب
سلام به رهروان راه حقیقت
خدای من چه عصر زمستانیه فوق العاده ای رنگ زرد برگهای روی زمین عالیه،خداروشکر که هدایت شدید تا قبل از طوفان سقف رو نزنید ،همیشه راه اسانتری وجود داره وقتی نردبان راحت نیست از تراکتور برای بالا رفتن استفاده میکنیم ،چقد عالی که عزیزدل انقد زود همه چی یاد میگیره و الان میتونه با تراکتور شما رو بالا پایین ببره thank god
ای جانم جوجه هایی که یه روزی خودشون تخم بودن الان تخم کردن😍،مته ی Milwaukee چقد خوبه که پیچ رو به اهن فرو میکنه ،استاد چقد نگاه عمیقی به تمام زندگی دارید اینکه حتی سرما رو که دوست ندارید ولی مقاومتشو میشکنید و اومدن بیرون تو سرما رو یک برد حساب میکنید چقد من از این قطع پیچکها درس میگیرم thank God
جمله ی زیبای مریم که عادتهای ما با ذهنمون ایجاد شده و با ذهنمون هم تغییر میکنه ،سکوت زندگی وار خدای من تمام خواسته ی منه خدایا منی که وسط شلوغی و جمعیت و کشمکشهام برای این سکوت زندگی وار جون میدم مگر داریم از سکوت و تنهایی زیباتر thank God
استاد عزیزم واقعا بهتون تبریک میگم که انقد زیبا عالی و جلو چشم ما تکاملتون رو طی کردید از اولین روزی که جوجه ها اومدن و تویه فنس پمپ اب بودن تا chicken coop و بعد یک هفته ساخت chicken sha و اون همه جابجایی و اخر سر به chicken tractor که تازه قراره خودتون بسازدیش و ایده هاش همه از خودتونه و این ها فقط درسایه ی قدمهای کوچک و متوالی پدید امده و بی صبرانه منتظرم این پروژه ی زیبا رو تکمیل شده ببینم thankGod
چقد ابزار و وسایل خریدید و صدالبته اون همه تجهیزات و ابزارالات قبلی هم یک پشتوانه ست که کار راحت انجام بشه ،گنی ها چه پروازی میکنن ،ای جانم لک لک اومده چقد زیبا ،واقعا مریم ناز قدرت ابزار ستودنیه این تمیزی و راحتی کار ادمو خسته نمیکنه ،چقد خوبه که هربار به ایده ی بهتر هدایت میشید تا کار عالیتر بشه،میزسیار ،اره thank God
Thank youmary for recording this file for us
از اتاقم تافلوریداراهی نیست
سلام استاد خسته نباشید
سلام دوستان عزیز
آقا من به یک نکته ای که اینجا خیلی نظرمو جلب کرد و توجه کردم این “خصوصی سازی تو آمریکاس”
تو نمونه خصوصی سازی شرکت ها مثلا همین اسپیس ایکس ایلان ماسک که رسما ماهو تبدیل کرده به مکان گردشگری هی فضانورد میبره میاره کاری که قبلا ناسا که دولتی بود نمیتونست انجامش بده با اون همه بودجه و دانشمند و حمایت
وجه دیگه خصوصی سازی که تو این فایل نظرمو جلب کرد خصوصی سازی همین مراتع و جنگل هاس که همه نمیتونن توی جنگل ها و مراتع بمونن و استفاده کنن و هر بخشی حالا مال یه شخصی هستش امروز من شمارو دیدم که به جنگلتون خیلی اهمیت میدید نمیذارید آشغال توش بمونه و جمع میکنید و حتی امروز با این ایده جدید نایلون زباله نصب کردید و دیگه کلا اشغال هارو کلا نمیذارید توی طبیعت حتی ریخته شه و من فکر کردم خب بقیه هم همینطورین دیگه نمیذارن اشغالی توی زمین هاشون ریخته شه و درنتیجه کلا اون کشور اون ایالت خالی از هرگونه زباله هستش و تمیز تمیز مثله بهشت (حالا چیزی که من باهاش مقایسش کردم جنگل های همین شهر خودمون ایلام هستش که با اینکه طبیعت بکر و نابی داره اما خب هرجا میری حتی دورترین مناطق جنگلی از جاده ها بازم میبینی که یه سری پلاستیک و آشغال و اینا ریخته شده و فکر کردم اگر ایران هم خصوصی سازی به این شکل رو داشت درسته حالا هرجایی نمیتونستیم بریم اما خوبیش این بود هرشخصی مسئول زمین خودشه و همیشه تمیز و زیبا باقی میمونه و به قول مریم جان تمیزی انرژی مثبتی میده به مثلا اون خونه، حالا منطقه باشه به اون منطقه شهر باشه به اون شهر و درنتیجه اگر یک کشور اینطوری باشه اون کشور انرژی مثبتی میگیره و احتمالا یکی از مهم ترین دلیل هایی که آمریکا انقد انرژی مثبتی داره همین تمیز بودنش هست)
به نام خداوند بخشنده و مهربان
ساخت چیکن تراکتور به مراحل عالی رسید
استاد یه مطلب عالی بیان کردن در مورد ماهیگیرهایی که ۶ ماه در دریا هستن و بعد از ۶ ماه میان خشکی و میگن بزرگترین نعمت راه رفتن روی زمین و خشکی هست جایی که استیبل هست و هیج لرزشی نداره
چقدر خوبه که ما قدر داشته هامونا بدونیم
به نام خداوند روزی دهنده
سلام و درود فراوان به شما عزیزان
خدایا شکرت برای این بهشت زیبا
یک روز سرد و آفتابی، در این بهشت فوقالعاده
در کنار استاد عزیز و خانم شایسته عزیز بریم واسه دیدن زیبایی ها ،،خدایا شکرت
استاد چه فکر عالی کردین با تراکتور ،، خیلی راحت و با اطمینان و زیر پای محکم ،،ایول داری واقعاً ،،
خسته نباشید عزیزان بسیار هوا سرده و شما خیلی قدرتمند در حال کار هستین
عه جوجه های کوچولو بزرگ شدن واولین تخم مرغ رو تحویل دادن خدایا شکرت ،،
استاد منم خیلی از سرما فراری هستم و تابستون توی هوای گرم بندرعباس به راحتی کار میکنم و لذت میبرم
وشما باز هم یه نشونه هستین واسه من که برم تو دل ترسهام و زمستون برم شهرستان ،،،
چون من به هیچ وجه زمستون نمیرم شهرستان بخاطر سرماش ،،ولی باید برم تو دل ترسهام،،خدایا شکرت که بازم یه درس و یه هدف از استاد یاد گرفتم
احسنت به این پشتکار و تلاش برای ساخت این خونه جدید مرغ و خروس ها
بعد از چند تا ایده های مختلف،،کار به این خونه هیولا رسید که تقریبا خیلی عالیه و کاربردی در همه شرایط
خدایا شکرت برای این همه ایده های ناب که استاد اجرا میکنن وما درس میگیریم ،،
واز این ایده ها منم دارم استفاده میکنم ،،
خدایا هزاران بار شکرت
به نام خدای خوب و مهربان و هدایتگرم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان
خدا رو شکر میکنم که در این سایت و کنار استادان عزیزو دوستان همراه همیشگی هستم
استاد عزیزم اگه بدونی دیدن این دو سریال چقدر با روح و روان ما بازی میکند و ذهن ما رو جهت دهی میکند آگاهانه به سمته زیبایی و خوبی
چقدر ما با دیدن این دو سریال باورها و افکارو رفتار و شخصیت و دیدگاهمون عوض شده و هر روز رو به تغییرات جدیده و مدار بالاتر
چقدر چرخ زندگیمون روان شده و روغن کاری شده
خدایا شکرت برای اینکه دستمو گرفتی و مرا میبری به مسیر درست پر از نعمت و ثروت الهی شکرت سپاسگزارتم
وقتی پا تو دل ترسها میذاری شاید اولش سخت باشه اما وقتی قدم میذاری میبینی اصلا ترسی نیست و توهم بوده و در مسیر راه خداوند هدایت میکند اعتماد بهنفست بالا میره
خدایا شکرت که به من قدرت میدهی و توانایی میدهی تا هر روز بهتر بتونم ذهنمو کنترل کنم و نجواهاشو خفه کنم تا بتونم رشد کنم و به تو وصل بشم تمام سعیمو میکنم اما بازهم بعضی اوقات ذهن یه غلقلک میده اما سریع میفهم و برمیگردم به مسیر با توانایی گفتن شکرگزاری
خدایا شکرت میگویم که هر موقع جایی گیر میکنم تا میام تو سایت و میزنم روی نشانه جوابمو میدهی و راهنمایی میکنی و همونی میشه که من بهش احتیاج دارم مثل الان
ممنونتم سپاسگزارتم
در پناه خداوند مهربان سالم و ثروتمند باشین
درس 122
ملوانها و شادی رسیدن ب خشکی- قوانین ثابت- سرمایی بودن استاد
7️⃣️
داشتم میرفتم اداره
موتورمو از توی پارکینگ درآووردم
یه هندل مشتی و روبراه بهش زدم
موتورم با نیش هندل گفت قــــام قـــام و دمش گرم فوری روشن شد
خیلی دوست دارم وسیله اینجوری باشه و بابتش سپاسگزارم که انقدر نرم و روون روشن میشه دمش گرم
موقعی که روی موتور بودم فکر به این میکردم که تو فایل 122 سریال زندگی در بهشت که امروز چن دقیقه قبل میدیدمش
نکتهای بود
چه نکتهای بود که هم میتونم روزمو لذت بخش کنم باهاش یعنی من با این چند وقتیه با این تصویر ذهنی ، سریالها رو میبینم که برای منم اتفاق میافته و این خیلی حس خوبیهها
با اینکه الان هیچ جایگاه خیلی بیگ شاتی ندارم از لحاظ حالا خیلی لولهای بالا
ولی اینکه من باور دارم
مثلاً این سریالا رو نگاه میکنم و میدونم برا منم یه روزی اتفاق میافته وای خدای من همین فکر کردن یه لحظهای هم توی ذهن من غوغا میکنه که عجب اگه من یه همچین موقعیتی داشته باشم چقدر لذت بخشه
و این باعث میشه الان من ،صبح من قشنگ بشه، با امید باشه با اتفاقات انتظار از اتفاقای خوب باشه
یعنی چند وقتی بود که میگفتم یک صبح قشنگیو شروع کردم با انتظار اینکه قراره اتفاقای خوبی برای من بیفته
همین استفاده کردن از قانون انتظار خیلی روز منو قشنگتر میکرد و الانم میکنه
وجالبه چقد ساده اتفاقای خوبی برام می افتاد
خلاصه
موتورم دمش گرم روشن شد سوار شدم بیام اداره
بعد توی راه میگفتم خب این فایل 122 که من با چایی خوردن میدیدمش و لذت میبردم که استاد داشت سقف اون گاراژو میزد
چه چیز جالبی داشت
استاد و استاد شایسته راجع به داستان ملوانها صحبت کردن — داستان از این قرار بود که یه چند تا ملوان نمیدونم استاد میگفتن چند تا ملوان- ازشون پرسیده بودند که چه چیزی برای شما بیشتر از همه چیز لذت بخشه و اونها گفته بودن لحظهای که ما میرسیم به خشکی بعد از چند ماه روی آب بودن ،، اون لحظه لحظه لذت بخشیه برا ما
و بعد استاد گفتن که این قوانین ثابت خداوندو نشون میده که از وقتی که ما مطمئن میشیم قوانین خداوند توی جهان که داره جهان رو اداره میکنه ثابته ، خیلی استیبله ، خیلی ما لذت میبریم اینجوری مطمئن میشیم که دیگه اتفاق خاصی قرار نیست بیفته و ترسهامون هر روز کمتر و کمتر میشه و حالمون بهتر میشه ، نگرانیامون کمتر میشه چون میدونیم اگه قانون رو رعایت کنیم اتفاقای ثابتی برای ما میافته
برا اون ملوانها هم همین بود میگفتن
دیگه ترس غرق شدن نداریم
زیر پامون صاف و محکمه
دیگه تلاطم امواج ما را اذیت نمیکنه
نیاز به نگه داره نگه داشتن تعادل توی حرکت کردن نداریم و اینا باعث میشه که ما لذت بیشتری ببریم وقتی میرسیم به خشکی
از همه مهمتر ترس از غرق شدن و مردنه
فکر میکردم
واقعا همینه منم چند وقتی که الان دارم سریالها رو میبینم منتظر اتفاقات خوبم از قانون انتظار خوب استفاده میکنم
خداییش چرخ زندگی داره برا من میچرخه
و همه چی روونتر داره انجام میشه
راحتتر انجام میشه
من خوشحالم که این کارو انجام میدم
و جالبه من فکر میکردم که مثلاً من این سریالها رو میبینم و برای منم اتفاق میافته من نشونههاشو الان دارم میبینم
زندگی استاد الان خیلی راحت و سیمبل و روون داره میچرخه
زندگی منم خیلی راحت و روون و سیمبل شده توی اداره
توی خونه
توی ارتباطات
توی سلامتی
توی رونق
توی درآمد
توی تفریح و همه چی خیلی بهتر شده خیلی راحتتر شده خب این یه نشونه خوبه دیگه
آره داستان ملوانها خیلی قشنگ بود
یه خبر بسیار لذت بخش و دوست داشتنی دیگه از این قسمت دریافت کردم
اون چیه؟؟
اون خبریه که استاد راجع به سرمایی بودنش به من داد و گفتش چقدر من سرمایی بودم با اینکه هیکلم چاق بود جالبه
جالبه
من همیشه توی این 50 سال فکر میکردم که آدمای چاق بدنشون بیشتر گرم گرم نگه داشته میشه یعنی مثلاً من چون لاغر هستم بیشتر سردم میشه تا آدمای چاق
ولی استاد که گفتن این همه سرمایی بودن ،، و توی اتاق با سه تا پنجره نورگیر توی تابستون ، زیر پتو میخوابیدن
و خواهرام چقدر اینو به من میگفتن
من یاد خودم افتادم ک من حسام هم همینطوریم و اینکه خواهرام چقدر اینو به من میگفتن
و این یکی از نشونههای من بود که میخواستن هر وقت میخواستن راجع به سرما و گرما صحبت کنن منو مثال میزدن و به من میخندیدن که میگفتند این توی تابستون زیر پتو میخوابه توی گرما بدون کولر بدون هیچی زنده میمونه
و من دقیقاً این رفتار استاد رو داشتم
حالا خبر خوبش چیه؟؟
اینکه من میتونم انقدر بدنم قوی بشه و ذهنم ذهنم انقدر قوی بشه که بتونم ذهنمو کنترل کنم و تغییر بدم و این تغییر باعث بشه که من توی سرما هم برم کارامو انجام بدم و لذت ببرم
خبر خوبه لذت بردن تو هر شرایطی هست
یه خبر خوب دیگه که میتونم بگیرم اینه که خب استاد گفتن پاشنه آشیل من سرما بود و من تغییر کردم -این میتونه یه نشونه خوبی باشه که
الان پاشنه آشیل من توی قسمتی از روابط هست و من میتونم اونو بهبودش بدم این خبر خوبیه من وابستگی عاطفی دارم خب میتونم رو خودم کار کنم مثل استاد و اونو خوبش کنم
عاشقتونم
سلام به خانواده عزیز عباسمنش!
اون منظره ی بازتاب خورشید توی دریاچه چقدر زیبا بود!
خیلی لذتبخشه که جوجه هایی که خودمون از اول بزرگشون کردیم به ثمره بشینن و تخم بذارن 🐔🐣
چه کلاه خوبی داره استاد دقیقا به شکلیه که روی گوش ها رو هم میپوشونه!
اون گنیا هم اومدن به کار استاد نظارت میکنن 😄
این دو تا خروس ها که یه لحظه اومدن تو تصویر چه ترکیب رنگ های قشنگی دارن 🐓
اینکه استاد گفت هیچی مثل این نیست که بعد از یه مدت که رو نرده بان بودی پاتو بذاری زمین، زیر پات سفت باشه، دقیقاً من بعد از پروازهای طولانی هواپیما مخصوصا اگر از اون تکون های turbulence داشته باشه این احساس رو دارم، احساس امنیت، میگم خدایا شکرت که من دوباره رو زمینم! ما همیشه پامون رو خشکیه ولی اغلب این نعمت رو درک نمیکنیم که چقدر خوبه که روی یک جای ثابت هستیم. قوانین این جهان هستی هم همینطوره، اینکه این قوانین ثابت هستن، وقتی اینو درک میکنی، چقدر احساس خوبیه که میفهمی با استفاده از این قوانین ثابت میتونی زندگیت رو خلق کنی!
عجب ایده های خفنی دادین برای این سازه، آفرین 👏👏 و این تراکتور واقعا چه نعمتیه، خدایا شکرت 🌹
سلام به استاد عزیزخانم شایسته وهمراهی سایت امروز وقتی این قسمت از سریال دیدم واون قسمتی که خانم شایسته گفتن که هوا خیلی سرده واینکه ادامه کارو انجام ندین ولی شما از این زاویه به این سردی هوا نگاه کردین که اگر ما امروز اینکارو انجام بدیم روی یکی از ترساهامون پاگذاشتیم دقیقا من متوجه این ترس خودم شدم که یه مدتی هست پیک موتوری کار میکنم وهمیشه قبل ازاینکه خودم این کارو انجام بدم میدیدم افرادی که توی سرمای شدید دارن با موتور سیکلت کار میکنن همیشه به خودم میگفتم چه جوری این افراد توی این هوای به این سردی میتونن کار کنن تازمانی که خودم بنا به شرایطی اومدم پیک موتوری وشروع به کار کردم ودقیقا زمانی که هوا خیلی سرد میشد دیدم که منم توی همون شرایط وهوای سرد دارم کار میکنم وامروز دقیقا متوجه شدم که رفتم توی دل این ترس که تونمیتونی تو سرما میخوری بدنت یخ میزنه و…متوجه شدم که وقتی با ترسهام روبرو میشم وشروع به انجام دادن اون کار میکنم چقدر حالم خوب میشه چقدر اعتماد به نفسم میره بالاو من چقدر خودمو تحسین میکنم.خدایا شکرت که دارم روز به روز تواناییهای خودمو میشناسم وطبق قوانین جهان دارم رشد میکنم دارم تکامل خودمو طی میکنم استاد از شما بی نهایت سپاسگزارم بابت اینکه اینقدر عاشقانه دارین این فایلارو ظبط میکنین تا منه جواد متوجه بشم که هر کاری توی این دنیا قابل انجام شدنه سپاسگزارم
بنام یکتای بی همتا
سلام به استاد عزیزم
سلام به بانوی مهربان پرادایس مریم عزیزم
و سلام به همه دوستان خوبم در سایت
بازم یه قسمت زیبای دیگه از بهبودهای دائمی که ما هر روز شاهدش هستیم و همین بهبودها چقدر پرادایس رو زیباتر کرده.
یه تجربه زیبای دیگه.که قراره ما رو بزرگتر کنه.
آفرین استاد که به همون داشته های قبلی اکتفا نمیکنی و هر روز دنبال بهتر کردن زندگی هستی حتی برای مرغ و خروسها👏👏👏
راستش من وقتی کیچن شا رو درست کردن با خودم گفتم خونه به اون قشنگی ساختن ،باز اینو میخوایم چکار دیگه، ولی وقتی فهمیدم دلایلتونو که اینقدر به سلامت مرغها اهمیت میدین خیلی لذت بردم و واقعا تحسینتون کردم و بعدشم فهمیدیم که اون لونه خیلی هم امن نبوده و مورد حمله قرار گرفتن مرغ و خروسامون.
اول اینکه تحسینتون کنم که تو هوای سرد میاین برای کار کردن و غلبه بر یکی دیگه از ترسهاتون.
استاد واقعا وقتی تا این حد قرار باشه بری تو دل یک ترس مطمئنا جوابهای خوبی دریافت میکنی.
راستش من وقتی هوا سرد میشه همه چیز رو تعطیل میکنم ولی امروز فهمیدم که اینهم یه جور محدود کردنه و با هر محدود کردن ذهن تو بقیه موارد هم محدود میشه و وقتی من ذهنم رو از یکی از محدویتهاش رها کنم تو چند جای دیگه هم ذهن رها میشه و این رهایی خیلی کمک کنننده است .
استاد میدونی وقتی داشتین این سازه رو سرهم میکردبن من با خودم گفتم حتما برای خونه مرغها میخوان ولی کمبود اعتماد به نفس مانع از این شد که نظر خودمو بگم.
ترس از قضاوت شدن ،ترس از تایید نشدن باعث شد که من نظر درست خودمو ننویسم .
چقد من باید روی این اعتماد به نفسم کار کنم خیلی جای کار داره خیلی.
ولی همینکه دارم میفهمم که کجاها مورد دارم یه قدم رو به جلو برداشتم.
چقدر این تراکتور قشنگمون همه کاره شده چقد همه جا کمک حالمون شده ،
آفرین بهت مریم جانم که اینقدر زود یاد میگیری حتی روندن تراکتور رو .و اینقدر پایه ای و اینقدر شوق یادگیری داری ،
و چقدر این گاراژمون عالی بشه چقدر مرغها و خروسامون راحت بشن واقعا اون چیکن شا خیلی براشون کوچیک شده بود .و چقدر با این خونه بزرگ و کاربردیشون، امنیتشون هم بیشتر میشه.
چقدر اون محل تخمگذاری زیبا بود چقدر عالی بود و تمیز میموند تخم مرغا
چقد خوب که همیشه کارا داره راحتتر و بهتر میشه و آسون تر. خدایا شکرت
استاد این گاراژمون واقعا عالی میشه فقط یه نظر بدم بنظرم بعد از اتمام کار و برای هر بار جابجایی با دوتا چنگک و یه طناب اینو بکشید با تراکتورخیلی بهتر باشه چون موقع بلند کردنش ممکنه تعادلش بهم بخوره.
البته فقط در حد یه نظر بود
استاد ممنونم که بازم با این فایل کلی درس بهمون دادین .
در پناه الله مهربان باشید