سریال زندگی در بهشت | قسمت 125 - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

175 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    صبا گفته:
    مدت عضویت: 402 روز

    با سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین

    چقدر از خرید استاد خوشم اومد اون وسیله نظامی که خریدن، که هیچ استفاده ای هم براش در نظر نداشتن. چقدر ثروت خوبه، خدایا یکی از پاشنه های آشیل من برای ثروت، اینه که وقتی خریدهای سنگین بکنم، سرم کلاه میزارن. ولی از خدا قول گرفتم وقتی بهم ثروت داد، موقع خرید، خودش آدمهای درستکار سر راهم قرار بده و خودش بهم کمک کنه. کافیه از خدا بخواهیم، همون لحظه داده میشه. قبلا من از غیرخدا میخواستم، قدرت را از خدا گرفته بودم و به بنده داده بودم اونم ناآگاهانه. با شنیدن فایلهای استاد به این شرک مخفی خودم پی بردم. الان فقط از خود خدا میخوام. ثروت باعث عزت، سربلندی، لذت از زندگی و شکرگذاری از خداوند، باعث خریدهای خوب و شادی، باعث ایمان به خداوند و هرلحظه لذت بردن از زندگی و باعث حال خوب میشه و حال خوب =اتفاقات خوب و این چرخه همیشه تکرار میشه. و در مقابل فقر باعث ذلت، شرک، بندگی غیر خدا، بی ایمانی، بدبختی و رنج و حتی حق انتخاب را از آدم میگیره. فقر باعث میشه هر بی عدالتی و توهینی در حق آدم بشه، باعث بی احترامی، و حال بد میشه. و حال بد=اتفاقات بد و بدتر و بدتر و این چرخه تا ابد ادامه داره. ثروت باعث میشه هرچی دلت میخواد بخری و هرجا دلت خواست تفریح بری و حال دلت خوب باشه. خدایا شکرت که هستی و شکر از این آگاهی های ناب. هدف امسالم را گذاشتم برای تغیر شخصیتم و از خداوند خواستم پاشنه های آشیل خودم را پیدا کنم و اونها را حل کنم. من سالها برای ثروت تلاش کردم، یادمه کتاب راز را یه شبه خوندم، تا صبح بیدار مونده بودم تا تمومش کنم و صبح با حالت سرگیجه و بی خوابی رفتم محل کارم. ولی با خوندم اون کتاب و همه کتابهای دیگه و اینهمه تلاش برای ثروت، هنوز به آزادی مالی نرسیدم. اوضاعم نسبت به گذشته قابل مقایسه نیست، توی گذشته صفر بودم، الان اوضاع بد نیست ولی من هدفم رسیدن به جایی که خیلی ها حتی بهش فکر هم نمیتونن بکنن. یه زمانی بود، فقط یه دونه شلوار داشتم، همونو میشستم و خشک میکردم میپوشیدم و توی یه زیرزمین زندگی می‌کردیم. اونموقع من سوم راهنمایی یا اول دبیرستان بودم، به مادرم میگفتم یه روزی آنقدر وضع مالی من خوب میشه که خدمتکار میارم برای کارهای خونم. مادرم می‌خندید و هیچی نمی‌گفت. الان برای کارهام براحتی خدمتکار میارم. یه دست لباس بزور داشتم، میگفتم دلم میخواد کمدم پر از لباس باشه و هروقت خواستم برم مراسمی، دنبال خرید لباس نباشم. الان آنقدر لباس دارم که اصلا نمیدونم چندتا هستن و حتی توی سال فرصت پوشیدن همشون پیدا نمیکنم و همین چند روز پیش یه تعداد زیادی دادم بقیه استفاده کنن. و بازم باید بدم بیرون. آنقدر شلوار دارم که اصلا نمیرسم همشونو بپوشم، منی که یه شلوار بزور داشتم. ولی برای خریدهای میلیاردی ذهنم ترمز داره، ترس داره، نمیزاره به خریدهای سنگین برسم. با دیدن این فایل و خوندن کامنت دوستان یدفعه این آگاهی اومد که هرچی از خدا بخواهی همون لحظه بهت داده میشه و همه چی را از خودش بخواه. یا اینکه همون لحظه که از خدا درخواست بخشش میکنی، بخشیده شده هستی. منم از خدا خواستم ثروت نامحدود و روزی فراوان بهم بده و هر موقع خواستم هرچیز خیلی گرون بخرم، خودت کمکم کن. الان یه اسپرسو ساز مثل مدلی که استاد خریدن را میخوام، حتی پولش میدم، ولی برام از خارج از کشور نمیارن. ایران تحریم هست و پیدا نمیشه، اگرم بشه با قیمت خیلی بیشتر باید بخرم. این یه تضاد برای من، و همین‌ها باعث شده که هدفم مهاجرت باشه به کشوری که تمام نمایندگی برندهای خوب دنیا را داره و راحت و با قیمت اصلی و جنس اصل، خرید میکنی و آزادی داری. منم مثل استاد از سرما خوشم نمیاد، میخوام به کشوری هدایت بشم که هم امنیت بالایی داشته باشه، هم آزادی و هم هوای عالی که سردترین فصل سالش، بشه با یه کاپشن نازک رفت بیرون و یه کشور سرسبز و زیبا و پر از بوی گل و درخت و مناظر رویایی و اقیانوس یا دریا هم نزدیک خونم باشه. چجوریش نمیدونم، ولی ازش میخوام.

    خدایا شکرت که هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    صبا گفته:
    مدت عضویت: 402 روز

    با سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین

    چقدر از خرید استاد خوشم اومد اون وسیله نظامی که خریدن، که هیچ استفاده ای هم براش در نظر نداشتن. چقدر ثروت خوبه، خدایا یکی از پاشنه های آشیل من برای ثروت، اینه که وقتی خریدهای سنگین بکنم، سرم کلاه میزارن. ولی از خدا قول گرفتم وقتی بهم ثروت داد، موقع خرید، خودش آدمهای درستکار سر راهم قرار بده و خودش بهم کمک کنه. کافیه از خدا بخواهیم، همون لحظه داده میشه. قبلا من از غیرخدا میخواستم، قدرت را از خدا گرفته بودم و به بنده داده بودم اونم ناآگاهانه. با شنیدن فایلهای استاد به این شرک مخفی خودم پی بردم. الان فقط از خود خدا میخوام. ثروت باعث عزت، سربلندی، لذت از زندگی و شکرگذاری از خداوند، باعث خریدهای خوب و شادی، باعث ایمان به خداوند و هرلحظه لذت بردن از زندگی و باعث حال خوب میشه و حال خوب =اتفاقات خوب و این چرخه همیشه تکرار میشه. و در مقابل فقر باعث ذلت، شرک، بندگی غیر خدا، بی ایمانی، بدبختی و رنج و حتی حق انتخاب را از آدم میگیره. فقر باعث میشه هر بی عدالتی و توهینی در حق آدم بشه، باعث بی احترامی، و حال بد میشه. و حال بد=اتفاقات بد و بدتر و بدتر و این چرخه تا ابد ادامه داره. ثروت باعث میشه هرچی دلت میخواد بخری و هرجا دلت خواست تفریح بری و حال دلت خوب باشه. خدایا شکرت که هستی و شکر از این آگاهی های ناب. هدف امسالم را گذاشتم برای تغیر شخصیتم و از خداوند خواستم پاشنه های آشیل خودم را پیدا کنم و اونها را حل کنم. من سالها برای ثروت تلاش کردم، یادمه کتاب راز را یه شبه خوندم، تا صبح بیدار مونده بودم تا تمومش کنم و صبح با حالت سرگیجه و بی خوابی رفتم محل کارم. ولی با خوندم اون کتاب و همه کتابهای دیگه و اینهمه تلاش برای ثروت، هنوز به آزادی مالی نرسیدم. اوضاعم نسبت به گذشته قابل مقایسه نیست، توی گذشته صفر بودم، الان اوضاع بد نیست ولی من هدفم رسیدن به جایی که خیلی ها حتی بهش فکر هم نمیتونن بکنن. یه زمانی بود، فقط یه دونه شلوار داشتم، همونو میشستم و خشک میکردم میپوشیدم و توی یه زیرزمین زندگی می‌کردیم. اونموقع من سوم راهنمایی یا اول دبیرستان بودم، به مادرم میگفتم یه روزی آنقدر وضع مالی من خوب میشه که خدمتکار میارم برای کارهای خونم. مادرم می‌خندید و هیچی نمی‌گفت. الان برای کارهام براحتی خدمتکار میارم. یه دست لباس بزور داشتم، میگفتم دلم میخواد کمدم پر از لباس باشه و هروقت خواستم برم مراسمی، دنبال خرید لباس نباشم. الان آنقدر لباس دارم که اصلا نمیدونم چندتا هستن و حتی توی سال فرصت پوشیدن همشون پیدا نمیکنم و همین چند روز پیش یه تعداد زیادی دادم بقیه استفاده کنن. و بازم باید بدم بیرون. آنقدر شلوار دارم که اصلا نمیرسم همشونو بپوشم، منی که یه شلوار بزور داشتم. ولی برای خریدهای میلیاردی ذهنم ترمز داره، ترس داره، نمیزاره به خریدهای سنگین برسم. با دیدن این فایل و خوندن کامنت دوستان یدفعه این آگاهی اومد که هرچی از خدا بخواهی همون لحظه بهت داده میشه و همه چی را از خودش بخواه. یا اینکه همون لحظه که از خدا درخواست بخشش میکنی، بخشیده شده هستی. منم از خدا خواستم ثروت نامحدود و روزی فراوان بهم بده و هر موقع خواستم هرچیز خیلی گرون بخرم، خودت کمکم کن. الان یه اسپرسو ساز مثل مدلی که استاد خریدن را میخوام، حتی پولش میدم، ولی برام از خارج از کشور نمیارن. ایران تحریم هست و پیدا نمیشه، اگرم بشه با قیمت خیلی بیشتر باید بخرم. این یه تضاد برای من، و همین‌ها باعث شده که هدفم مهاجرت باشه به کشوری که تمام نمایندگی برندهای خوب دنیا را داره و راحت و با قیمت اصلی و جنس اصل، خرید میکنی و آزادی داری. منم مثل استاد از سرما خوشم نمیاد، میخوام به کشوری هدایت بشم که هم امنیت بالایی داشته باشه، هم آزادی.

    خدایا شکرت که هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    محمد علی غیاثی گفته:
    مدت عضویت: 1199 روز

    سلام سلام

    وای خدایا از تو برای وجود این بنده ات با تمام وجودم سپاسگزارم خدایم٫استاد جونم چقدر خوب شد این سازه ایی که ساختید البته الان که این ویدیو و این قسمت رو دیدم خیلی وقته از ساخت این سازه گذشته ولی چقدر برام جذابه که شما با این همه خلاقیت و شور و شوق دارید این کارارو انجام میدید ٫خیلی دوست داشتم که همه کاراتون رو به خوبی و با ابزارهای مخصوص خودتون انجام میدید به هیچ شخص خاصی هم متکی نیستید خودتون میبرید و میدوزید(استیکر خنده) و این قسمت رو که دیدم کیف کردم که چقدر میشه ادم آزادی مکانی و زمانی داشته باشه که بتونه با خیال راحت به کاراش رسیدگی کنه و به زندگیش برسه به محبوبش برسه و کارای خونشم همرو به بهترین شکل انجام بده والا حقیقت اینه که الگوی مناسب یعنی خود شما من الان که دارم این کامنت رو مینویسم قسمت چهارم روانشناسی یک رو آموزش دیدم دیشب و امروزم چند بار مرور کردم با خودم گفتم تعهدی که قرار بود بدم این بود که روی این دوره تمرکزی کار کنم٫شب که ارز محل کار میام خونه تا یه چیزی میل کنم یه کوچولو استراحت کنم بیام و سه قسمت سریال زندگی در بهشت ببینم و بعد برم سر آموزشم‌ که بهش تعهد دارم‌خلاصه سریال زندگی در بهشت برای من از هر چی لذت بخشه ٫شبکه اجتماعی که‌نمیرم و‌کلا پاک‌کردم اینستاگرام شخصی خودم رو چند ماهی میشه ٫و فقط اینستاگرام مغازه و کسب و‌کار خودم رو دنبال میکنم و همین بعد برای سرگرمی و قبل آموزش دیگه همش توی سایت هستم دیگه چقدر این سایت مثل یه شبکه چند کانالی همه چیز توش داره خدارو صد هزار بار شکر ٫چقدر دوست دارم که یه سایت فروشگاهی کامل برای حوضه کسب ‌‌کارم راه اندازی کنم انشالا از خدا میخوام که یه فرد یا شرکت خیلی معتبر رو به من راهنمایی کنه تا برای من کارارو انجام بده (همون جور که یه فردی رو خدا سر راه استاد قرار داد تا براش زمین بگیره) سر راه منم قرار خواهد داد فقط من باید بند کفشم رو سفت کنم و بهتر کنم باورهامو تا برای منم اتفاق بیوفته به امید خدا

    برای وجود این سایت از خدا سپاسگزارم

    این کامنت میمونه و منم یادم میمونه چیزایی که

    توی این کامنت نوشتم

    عاشقتونم استاد جونم

    به امیددیدارتون

    در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 2466 روز

    سلام استاد و خانم شایسته خیلی ممنون بخاطر این همه آگاهی و راحت زندگی کردن را به ما یاد میدین، سخت نگرفتن کارها که این فکر و دیدگاه باعث میشه همین چیز هم در کارها اتفاق بیفته،راستی استاد یه سوال این تعریف مهمان نوازی واقعا چیست که هر فرهنگ یه تعریفی ازش دارن یکی میگه مهمان نباید دست به سفید و سیاه بزنه یکی میگه بهترین غذاها باید براشون درست بشه هر جایی فرق میکنه دیدگاه شما در مورد ا ی ن موضوع چیه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: