سریال زندگی در بهشت | قسمت 127 - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

به نام خدایی که تنها خالق و مالک من است

سلام به هم فرکانسی های نازنینم

اول اینکه با تمام وجودم تحسینتون میکنم برای این هم فرکانس بودنتون با چنین آدم های بی نظیری که کلی هم ازشون درس میگیرید و یجورایی هم دستِ خداوند میشن برای اینکه ازشون ایده بگیرید.

دوم آقای جو رو تحسین میکنم برای این شخصیت فوق العادش که رهاست و به تنهایی مسافرت میکنه و لذت میبره. این نشون دهنده ی در صلح بودن با خودشه که مشخصه به کسی وابسته نیست و هروقت دوست داشته باشه میره دوست دخترشو میبینه. این هم قابل تحسینه که این مردم توی این سن، براشون حرف دیگران مهم نیست و دوست دختر یا دوست پسر دارن. چیزی که توی ایران نسبت بهش گارد عجیبی دارن و از باورهای مخربشون نشئت میگیره!

مشخصه که آقای جو داره یک رابطه ی فوق العاده رو تجربه میکنه کاملا زیبا و به دور از وابستگی. یکی از دلایلش هم اینه که توی سفرش دوست دخترش رو با خودش نیاورده و تنهایی لذت میبره. توی سنی که برای اطرافیان من خیلی عجیب و دور از ذهنه اگه بخوای همیچین کاری رو انجام بدی! دقت کردم که از ۵۰ سالگی به بعد وابستگیشون به اطرافیان، بشدت زیاد میشه و خیلی از کارهای مورد علاقشون رو حاضر نیستن انجام بدن به این خاطر که معتقدن دیگه آخر عمری وقتی نمونده و مریضم و هزارتا بهونه ی دیگه! خیلی هاشون از تفریح و مسافرت میزنن که اگه برن خدای نکرده براشون اتفاقی رخ میده و ترجیح میدن خونه بمونن و استراحت بکنن. در واقع برای خودشون منطقه امن ایجاد کردن و اجازه نمیدن به خودشون که بخوان تجربه های بیشتری رو کسب بکنن و به همون میزان بسنده میکنن.

مثلا پدر خودم ۵۰ سالشه و از وقتی بازنشست شده بقول استاد بدلیل وابستگی ای که به شغلش داشت حالا دیگه چون نمیتونه صبح بره و شب برگرده، خودش رو سرگرم ۴تا گوسفند کرد ولی راضی نیست چون معتقده دیگه پیر شده و نمیتونه از پس اینجور کارها بر بیاد برای همین لذت نمیبره و بجاش غر میزنه و اکثرا دوست داره بخوابه و از تفریح و مسافرت هم میزنه به این خاطر که حقوق بازنشستگی کفاف مخارجش رو نمیده و چون مریضه باید خونه بمونه! باورهای مخربی که من شاهدم روز به روز اون رو بیشتر داره ازبین میبره چون دیگه نمیخواد مثل قبل هدفمند زندگی بکنه و خیلی وقت ها به من میگه صبح ها بی هدف از خواب بیدار میشه!

استاد اینجاست که من یاد حرفتون میفتم که میگفتید به هیچ وجه به شغلتون وابسته نباشید که اگر به هردلیلی اونو از دست دادید، ضربه بخورید و انگیزه تون از بین بره. همزمان کار کنید و لذت ببرید اینطوری تفریح و کارتون رو باهم دارید و کم کم آزادی رو میتونید تجربه کنید.

خدایا شکرت برای این آگاهی ها

من اگه این حرف ها رو نمیشنیدم اگه به این مسیر هدایت نمیشدم، اون باورهای مخربی که الان دروجود پدرم هست توی من هم رشد میکرد و هیچوقت اجازه نمیدادم که خداوند مسیر رو برام بازکنه و به شغل موردعلاقم هدایتم بکنه. شغلی که خیلی وقت ها شب تا صبح کار کردم و در طول شبانه روز فقط ۳یا۴ساعت خوابیدم اما باعشق و بدون خستگی ادامه دادم و کاملا لذت بردم. البته این روحیه ی خستگی ناپذیر هم از وقتی در من ایجاد شد که با حرف های شما دیدگاهم نسبت به کار کردن، ۱۸۰ درجه تغییر کرد. خدایا شکرت

چقدر خوشحال میشم وقتی پیشرفت تکنولوژی رو توی این سریال میبینم. خیلی از وسایل رو برای اولین بار میبینم یا اسمشون رو میشنوم مثل همین پمپ‌بنزین سیار که ایده ی واقعا فوق العاده ای هست و کلی به پیشرفت جهان کمک کرده و ثروت ساخته. واقعا افرین به کسایی که همچین ایده هایی رو میدن و افرین به میلواکی که هر روز داره خودش رو بهبود میده و ابزارهای خفن تری تولید میکنه.

خدایا شکرت برای جهان زیبامون که همواره درحال پیشرفته

شکرت که من این چیزها رو میبینم و بیشتر باورم میشه که جهانم، جهانِ فراوانی و ثروت و زیبایی هاست که هر روز داره گسترده تر میشه

شکرت که من انقدر تغییر کردم و دیدم عوض شده که میتونم ببینم و تحسین کنم و لذت ببرم

استاد اینکه شما گفتید همکاری کردن یا بصورت تیمی کارهارو مثلا با عزیز دلت دوستت یا هرکسِ دیگه ای انجام بدی در شکل دهی روابط کمک میکنه، چیزی هست که من دارم روی خودم کار میکنم تا بتونم بصورت تیمی در حرفه ی خودم، کارهام رو در مواقعی که نیاز به همکاری دارم پیش ببرم. قبلا نمیتونستم بپذیرم که با کسی کار کنم و از ایده های اون هم استفاده بکنم در واقع این باور رو داشتم که هیچکس مثل من نمیتونه بالاسر کارم باشه و اونقدر مسئولیت پذیر نیست که برای کارم ارزش قائل باشه! و این باعث میشد که جهان آدم های بی مسئولیت رو سر راهم قرار بده که ازشون ضربه میخوردم و درنهایت منجر به آزار خودم میشد. اما الان خداروشکر خیلی از کارهام رو با دوستم انجام میدم که هم در سرعت و کیفیت کار تاثیر داشته و هم کلی باعث پیشرفت همدیگه شدیم. هردومون داریم در حل مسائل تواناتر و قوی تر میشیم. هردمون ریسک پذیری بالایی داریم و میتونیم روی خیلی از ترس هامون پابزاریم. ایده های بی نظیر و متفاوتی به ذهنمون میرسه که هرکدوم باعث افزایش کیفیت و بهبود کار میشه و در نهایت چقدر توی افزایش اعتماد به نفسمون تاثیر داشته که وقتی میایم یک کاری رو با عشق، دوتایی انجام میدیم و به سرانجام میرسه به خودباوری بیشتری میرسیم که میتونیم از پسِ کارهای دیگه هم بربیایم و این یعنی داریم پیشرفت میکنیم.

خدایا شکرت

استاد من این ویژگی رو هم توی این سریال از شما و مریم جون یادگرفتم که چقدر صمیمی و باعشق دوتایی پروژه هارو به نحو احسن انجام میدادین و درنهایت چقدر ذوق میکردید و من چقدر تحسینتون میکنم برای رابطه ی عاشقانه تون که هر روز داره بهتر میشه و انقدر باهمدیگه در صلح هستین واقعا افرین

خداروشکر برای وجودتون که پر از برکته

خداروشکر برای آگاهی های فوق العاده ای که دریافت کردم

عاشق همتونم♥️