https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/01/abasmanesh-13.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2021-01-29 07:48:072021-02-01 11:25:39سریال زندگی در بهشت | قسمت ١30
233نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
دیدگاه نسرین عزیز را که خوندم یکدفعه رفتم به گذشته خودم. قبل از آشنایی با استاد و قوانین، کتابهای زیادی خونده بودم که باور کرده بودم که به هرچیزی بخوام میرسم، و هدف تعیین میکردم و راجع آنها با خانوادم و اطرافیانم حرف میزدم که من میخوام به این اهداف برسم. و جالبه به اون اهداف میرسیدم ولی متاسفانه با چندتا تضادی که برخورد کردم، دست از خواستن و هدفگذاری برداشتم. از اونجایی که نسبت به خدا شناخت درستی نداشتم، به خودم گفتم، من دیگه هدف و خواسته و آرزویی تعیین نمیکنم، چون صددرصد به اون هدف میرسم و شاید به صلاح من نباشه. و گفتم از این به بعد زندگیمو میسپرم به خدا که خودش به هر جهتی که برام بهتره منو ببره. نتیجه چی شد؟ هیچی. سالهاست منتظرم زندگیم تغیر کنه ولی خدا که مثل مادری دلسوز و مهربان نیست. خدا به فرکانس و خواسته ما جواب میده. الان فهمیدم که اون تضادها باعث میشه خواسته هام مشخص بشه. و هرچیزی را که بخوام خدا به من میده و اگر چیزی نخوام، اونم نمیده. من در طول 3 سال شاید 12 بار یا بیشتر، سفر خارج از کشور رفتم و همه سفرها تفریحی و با خریدهای زیاد و البته یکسری تضاد برام پیش اومد، که گفتم خدایا دیگه نمیخوام مسافرت خارج از کشور برم. چی شد؟دیگه نرفتم، حتی دیگه لباس نو، کم خریدم، وسایل کم خریدم. ولی چند ماه پیش از خدا خواستم دلم سفر میخواد، و دوباره رفتم سفر و دوباره خرید و… . یعنی هرچی از خدا بخواهیم همان میشه. عوض اینکه من از خدا بخوام، خدایا سفرهای منو اونطوری که میخوام بچین، گفته بودم دیگه نمیخوام، و دیگه نمیرفتم و بمحض اینکه خواستم، دوباره شد. گاهی در گذشته برام پیش اومده بود، خدا یه نعمت بزرگی بهم میداد و من چون از قوانین آگاه نبودم، میترسیدم. مثلا سالها پیش، یه عینک برند خریده بودم و چون پایین شهر زندگی میکردم، میترسیدم اون عینک بزنم. میترسیدم ازم بدزدن، یا همه نگاه کنن، عوض اینکه از خدایی که این عینک بهم داد، بخوام منو به یه منطقه خوب برای زندگی هدایت کنه، کفر نعمت کردم. یه ذره ظرفم بزرگ شده بود، عوض اینکه بزرگتر بخوام، ظرفم کوچیک کردم. خدای من چه جوری الان اینا یادم اومد! چیزهایی که دارم میگم ربطی به این فایل نداره ولی با خوندن دیدگاه نسرین عزیز، یکدفعه اینا برام یادآوری شد، که هرچی خواستم شده و هرچی نخواستم، ازم گرفته شد. قبل از این خونه ای که الان زندگی میکنم، توی یه خونه نوساز و بسیار بسیار زیبا زندگی میکردم که لابی خونه پر از آینه و نقاشی های طرح فرانسوی و لوسترهای خیلی شیک و خلاصه هرکسی میومد خونه من، تعجب میکرد همچین ساختمانی وجود داره و چقدر توی اون خونه من خرید میکردم. چون نزدیکانم، توی یه خونه داغون زندگی میکردن، عذاب وجدان داشتم که من اینهمه رفاه دارم و اونا دارن اذیت میشن و منم کاری از دستم برنمیاد. نتیجه چی شد؟ اونا رفتن به یه خونه بهتر، منم اومدم به یه خونه داغون. یعنی قوانین اصلا اشتباه نمیکنه. وقتی توی نعمت هستی و بخاطر کمبودهای بقیه ناراحتی، از جنس همون کمبود وارد زندگیت میشه. استاد یه جایی میگفتن ،دلتون به حال کسی نسوزه، هر کسی هرجایی هست، استحقاق اونجا داره و دلسوزی بی مورد من، باعث کمک به اونا نشد و فقط خودم گرفتار شدم. الان باید دست از دلسوزی بی مورد بردارم و روی خودم کار کنم، وقتی ثروتمند بشم، میتونم به اونا کمک کنم. بارها گفتم اخبار گوش نکنید ،سریالهای آبکی ترکیه نگاه نکنید، راجع بدبختی حرف نزنید ولی میبینم به شدت بیشتر اینکارها میکنن. و همون گرفتاریها وارد زندگیشون میشه. باید دوباره هدفهای جدید، خواسته های جدید بخوام و با هر تضادی که برمیخورم، خواسته هام واضح تر بشه. یکی از تضادهای من باشگاه رفتن بود، آدمهای منفی و حرفهای منفی و وقت من که تلف راه باشگاه میشد، که خداروشکر با دوره سلامتی استاد، باشگاه کنسل کردم و تمریناتی که استاد توی دوره گفته، خودم انجام میدم. خدایا شکرت که این آگاهی اومد و اینجا نوشتم که ردپایی از خودم داشته باشم.
سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته گرامی و همگی دوستان. استاد بابا شما هر بار میاید راجب یک دوره توضیح میدین منو وسوسه میکنید. من دوره عزت نفس رو گرفتم بعد توضیحات دوره 12 قدم رو دادین منو وسوسه کردین اونم خریدم الان قدم باز اومدین این دوره رو معرفی کردین باز من هوایی شدم.
هر کدوم. از دوره های شما به نوع و سبک خودشون عـــــالی هستن . اومدم بنویسم امیدوارم بتونم همه دوره ها رو تهیه کنم، دیدم که بار منفی داره و باخودم گفتم چرا نباید یا نتونم ک تهیه کنم و زندگیم رو متحول کنم؟ جملمو اینجوری اصلاح میکنم، میخوام که همه دوره ها رو تهیه کنم و زندگیم رو پله پله ارتقاع بدم و لذت از زندگیم ببرم ب امید خدا. و راجب درون و اسکوتر چقد جالب بود و چقد شگفت انگیز بود که درون خودش خودکار بدون هیچ زحمت و مشکل دست گرفتن کنترلش، خودش خودکار دنبال میکنه فرد رو. و اینم یک نشونه دیگه از رشد و پیشرفت جهانه. خدایا شکرت
سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز سرکارخانم شایسته مهربان یک سریال فوقولاده عالی بازم مثل تمام سریالهای زندگی دربهشت نشانه وهدایت من بسمت خواسته ها ورویاها خدارو شکر بخاطر این همه نعمت ثروت آزادی لذتی که برای ما در این دنیا فراهم کردی خداوند به ما لطف داشته ما ارزشمندیم هروسیله ایاب وذهاب هر چیرو که ما تو این دنیای مادی بهش احتیاج داشته باشیم خداوند مهیا میکنه برای آسانتر کردن کارها ما همه جوره داریم از طرف خداوند حمایت میشیم محافظت میشیم نگهداری میشیم پوشش داده میشیم اول بهشت این دنیا و بعد ادامه بهشت دنیای دیگر این انرژی جهانه که تداوم داره و ادامه داره استاد عزیز خیلی ایده جالبیه هم اکوتر سواری کنی هم درون خودکار همه جارو فیلم برداری کنه عجب شهر ساکت خلوت خیابونهای پهنی عجب بافت زیبایی لذت بردم محو این شهر شدم از در دیوار نداشتن حیاط خونه ها میشه به امنیت بالا این شهر پی برد من عاشق خانه های سقف شیروانی ورنگ قرمز آجری هستم خدا داره راه رو برای من و هرکس که بخواد نشون میده ولذت بخش میکنه از طریق شما امیدوارم همیشه شاد وسر زنده و پیروز ثروتمند و قدرتمند وپایدار باشید خدانگهدار
به نام خداوند بخشنده مهربان.با عرض سلام خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته گرامی و دوستان سایت خدا.خدایا شکرت از اینکه هدایت شدم به این مسیر واین آگاهی ها خدایا شکرت بابت بودن این استاد واین سایت خدایا شکرت بابت کامنت های زیبایی دوستان خدایا شکرت بابت تکنولوژی که بتوانیم این آگاهی ها رو دریافت کنیم خدایا شکرت بابت این همه زیبایی خدایا شکرت بابت این همه سرسبزی خدایا شکرت بابت نظم ترتیب خدایا شکرت بابت ترو تمیزی خدایا شکرت بابت آرامشی که ارسال میکنید خدایا شکرت بابت شکستن سیمان های ذهن و تغییر باورها خدایا شکرت بابت نشونه امروزم خدایا شکرت بابت دریافت انرژی استاد خدایا شکرت بابت تکتک نعمتها که به دادی ازت ممنون شاکر سپاسگزار و سجده شکر بجا میارم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت ممنون از شما عزیزان که همیشه باهر فایل آگاهی ها و باورهای ما رو تغییر میدید.خداوند یارو نگه دارتون.25/11/1403 پنچ شنبه
با درود به استاد عزیز
دیدگاه نسرین عزیز را که خوندم یکدفعه رفتم به گذشته خودم. قبل از آشنایی با استاد و قوانین، کتابهای زیادی خونده بودم که باور کرده بودم که به هرچیزی بخوام میرسم، و هدف تعیین میکردم و راجع آنها با خانوادم و اطرافیانم حرف میزدم که من میخوام به این اهداف برسم. و جالبه به اون اهداف میرسیدم ولی متاسفانه با چندتا تضادی که برخورد کردم، دست از خواستن و هدفگذاری برداشتم. از اونجایی که نسبت به خدا شناخت درستی نداشتم، به خودم گفتم، من دیگه هدف و خواسته و آرزویی تعیین نمیکنم، چون صددرصد به اون هدف میرسم و شاید به صلاح من نباشه. و گفتم از این به بعد زندگیمو میسپرم به خدا که خودش به هر جهتی که برام بهتره منو ببره. نتیجه چی شد؟ هیچی. سالهاست منتظرم زندگیم تغیر کنه ولی خدا که مثل مادری دلسوز و مهربان نیست. خدا به فرکانس و خواسته ما جواب میده. الان فهمیدم که اون تضادها باعث میشه خواسته هام مشخص بشه. و هرچیزی را که بخوام خدا به من میده و اگر چیزی نخوام، اونم نمیده. من در طول 3 سال شاید 12 بار یا بیشتر، سفر خارج از کشور رفتم و همه سفرها تفریحی و با خریدهای زیاد و البته یکسری تضاد برام پیش اومد، که گفتم خدایا دیگه نمیخوام مسافرت خارج از کشور برم. چی شد؟دیگه نرفتم، حتی دیگه لباس نو، کم خریدم، وسایل کم خریدم. ولی چند ماه پیش از خدا خواستم دلم سفر میخواد، و دوباره رفتم سفر و دوباره خرید و… . یعنی هرچی از خدا بخواهیم همان میشه. عوض اینکه من از خدا بخوام، خدایا سفرهای منو اونطوری که میخوام بچین، گفته بودم دیگه نمیخوام، و دیگه نمیرفتم و بمحض اینکه خواستم، دوباره شد. گاهی در گذشته برام پیش اومده بود، خدا یه نعمت بزرگی بهم میداد و من چون از قوانین آگاه نبودم، میترسیدم. مثلا سالها پیش، یه عینک برند خریده بودم و چون پایین شهر زندگی میکردم، میترسیدم اون عینک بزنم. میترسیدم ازم بدزدن، یا همه نگاه کنن، عوض اینکه از خدایی که این عینک بهم داد، بخوام منو به یه منطقه خوب برای زندگی هدایت کنه، کفر نعمت کردم. یه ذره ظرفم بزرگ شده بود، عوض اینکه بزرگتر بخوام، ظرفم کوچیک کردم. خدای من چه جوری الان اینا یادم اومد! چیزهایی که دارم میگم ربطی به این فایل نداره ولی با خوندن دیدگاه نسرین عزیز، یکدفعه اینا برام یادآوری شد، که هرچی خواستم شده و هرچی نخواستم، ازم گرفته شد. قبل از این خونه ای که الان زندگی میکنم، توی یه خونه نوساز و بسیار بسیار زیبا زندگی میکردم که لابی خونه پر از آینه و نقاشی های طرح فرانسوی و لوسترهای خیلی شیک و خلاصه هرکسی میومد خونه من، تعجب میکرد همچین ساختمانی وجود داره و چقدر توی اون خونه من خرید میکردم. چون نزدیکانم، توی یه خونه داغون زندگی میکردن، عذاب وجدان داشتم که من اینهمه رفاه دارم و اونا دارن اذیت میشن و منم کاری از دستم برنمیاد. نتیجه چی شد؟ اونا رفتن به یه خونه بهتر، منم اومدم به یه خونه داغون. یعنی قوانین اصلا اشتباه نمیکنه. وقتی توی نعمت هستی و بخاطر کمبودهای بقیه ناراحتی، از جنس همون کمبود وارد زندگیت میشه. استاد یه جایی میگفتن ،دلتون به حال کسی نسوزه، هر کسی هرجایی هست، استحقاق اونجا داره و دلسوزی بی مورد من، باعث کمک به اونا نشد و فقط خودم گرفتار شدم. الان باید دست از دلسوزی بی مورد بردارم و روی خودم کار کنم، وقتی ثروتمند بشم، میتونم به اونا کمک کنم. بارها گفتم اخبار گوش نکنید ،سریالهای آبکی ترکیه نگاه نکنید، راجع بدبختی حرف نزنید ولی میبینم به شدت بیشتر اینکارها میکنن. و همون گرفتاریها وارد زندگیشون میشه. باید دوباره هدفهای جدید، خواسته های جدید بخوام و با هر تضادی که برمیخورم، خواسته هام واضح تر بشه. یکی از تضادهای من باشگاه رفتن بود، آدمهای منفی و حرفهای منفی و وقت من که تلف راه باشگاه میشد، که خداروشکر با دوره سلامتی استاد، باشگاه کنسل کردم و تمریناتی که استاد توی دوره گفته، خودم انجام میدم. خدایا شکرت که این آگاهی اومد و اینجا نوشتم که ردپایی از خودم داشته باشم.
خدایا شکر که هستی
سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته گرامی و همگی دوستان. استاد بابا شما هر بار میاید راجب یک دوره توضیح میدین منو وسوسه میکنید. من دوره عزت نفس رو گرفتم بعد توضیحات دوره 12 قدم رو دادین منو وسوسه کردین اونم خریدم الان قدم باز اومدین این دوره رو معرفی کردین باز من هوایی شدم.
هر کدوم. از دوره های شما به نوع و سبک خودشون عـــــالی هستن . اومدم بنویسم امیدوارم بتونم همه دوره ها رو تهیه کنم، دیدم که بار منفی داره و باخودم گفتم چرا نباید یا نتونم ک تهیه کنم و زندگیم رو متحول کنم؟ جملمو اینجوری اصلاح میکنم، میخوام که همه دوره ها رو تهیه کنم و زندگیم رو پله پله ارتقاع بدم و لذت از زندگیم ببرم ب امید خدا. و راجب درون و اسکوتر چقد جالب بود و چقد شگفت انگیز بود که درون خودش خودکار بدون هیچ زحمت و مشکل دست گرفتن کنترلش، خودش خودکار دنبال میکنه فرد رو. و اینم یک نشونه دیگه از رشد و پیشرفت جهانه. خدایا شکرت
سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز سرکارخانم شایسته مهربان یک سریال فوقولاده عالی بازم مثل تمام سریالهای زندگی دربهشت نشانه وهدایت من بسمت خواسته ها ورویاها خدارو شکر بخاطر این همه نعمت ثروت آزادی لذتی که برای ما در این دنیا فراهم کردی خداوند به ما لطف داشته ما ارزشمندیم هروسیله ایاب وذهاب هر چیرو که ما تو این دنیای مادی بهش احتیاج داشته باشیم خداوند مهیا میکنه برای آسانتر کردن کارها ما همه جوره داریم از طرف خداوند حمایت میشیم محافظت میشیم نگهداری میشیم پوشش داده میشیم اول بهشت این دنیا و بعد ادامه بهشت دنیای دیگر این انرژی جهانه که تداوم داره و ادامه داره استاد عزیز خیلی ایده جالبیه هم اکوتر سواری کنی هم درون خودکار همه جارو فیلم برداری کنه عجب شهر ساکت خلوت خیابونهای پهنی عجب بافت زیبایی لذت بردم محو این شهر شدم از در دیوار نداشتن حیاط خونه ها میشه به امنیت بالا این شهر پی برد من عاشق خانه های سقف شیروانی ورنگ قرمز آجری هستم خدا داره راه رو برای من و هرکس که بخواد نشون میده ولذت بخش میکنه از طریق شما امیدوارم همیشه شاد وسر زنده و پیروز ثروتمند و قدرتمند وپایدار باشید خدانگهدار
به نام خداوند بخشنده مهربان.با عرض سلام خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته گرامی و دوستان سایت خدا.خدایا شکرت از اینکه هدایت شدم به این مسیر واین آگاهی ها خدایا شکرت بابت بودن این استاد واین سایت خدایا شکرت بابت کامنت های زیبایی دوستان خدایا شکرت بابت تکنولوژی که بتوانیم این آگاهی ها رو دریافت کنیم خدایا شکرت بابت این همه زیبایی خدایا شکرت بابت این همه سرسبزی خدایا شکرت بابت نظم ترتیب خدایا شکرت بابت ترو تمیزی خدایا شکرت بابت آرامشی که ارسال میکنید خدایا شکرت بابت شکستن سیمان های ذهن و تغییر باورها خدایا شکرت بابت نشونه امروزم خدایا شکرت بابت دریافت انرژی استاد خدایا شکرت بابت تکتک نعمتها که به دادی ازت ممنون شاکر سپاسگزار و سجده شکر بجا میارم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت ممنون از شما عزیزان که همیشه باهر فایل آگاهی ها و باورهای ما رو تغییر میدید.خداوند یارو نگه دارتون.25/11/1403 پنچ شنبه
خدایا…
از تو می خواهم در کشمکش درونی «من»
میان حق و باطل میان عقل و هوی
پناهم باشی..
خدایا…
پناه میبرم به تو از شیطان ذهنم این موجود فعال و خستگی ناپذیر که روز و شب نمی شناسد
خدایا کمکم کن
که من هم مسیر با هدایتت باشم ..که خلاف هدایت حرکت کردن
رسیدن به ضلالت و گمراهی است
خداوندا …
پناهم باش در مخالفت کردن «من» با هوای نفس و
تبعیت کردن «من» از هدایت.. و یاریم کن در رسیدن
به سعادت و خوشبختی
خداوندا ..
پناهم باش در هر صبح
پناهم باش در هر شب
پناهم باش در هر لحظه
یک پناهگاه دائم و پیوسته
خدایا…
پناهم باش حتی در آن لحظه که فکر
مخالفت کردن با هدایت و تبعیت از هوی در «من»
جان میگیرد ای مطمئمن ترین و محکم ترین پناهگاه..
آمین یا ارحم الراحمین