به نام خداوندی که مراقب من است
سلام بر استاد عزیزم، خانم مریم و دوستان هم خانواده ام.
2180 روز از عضویتم در این خانواده صمیمی می گذرد. 2180 روز است که هر روز به این سایت می آیم و از آنچه برایم مهیا شده است لذت می برم.
2180 روز است از هجرت خود از شرایطی که داشتم را آغاز کرده ام و در کوچه پس کوچه های این سایت در جستجوی رمز و راز تغییر زندگی ام بوده ام.
2180 روز است که هر روز صحبت های استاد را شنیده یا دیده ام و روزهایی احساسم را از طریق نوشتن با استاد و دوستانم به اشتراک گذاشته ام.
در 2180 روز حضورم در این سایت و دیدن صحنه هایی از بهشت احساسم را به دستانم می سپارم تا هرآنچه درک کرده اند را به کلماتی قابل خواندن تبدیل کنند.
در آن لحظه که استاد را روی ماسه های سفید و برفی ساحل دیدم یاد روزگاری افتادم که از استاد شنیدم که کارش را از روی ماسه های بندرعباس شروع کرده است.
در آن روز من در حال تجربه زندگی ای بودم که خواسته من نبود.
نمی دانستم خواسته ام چه زندگی است اما می دانستم که آن چه هست آن چیزی نیست که مرا خوشحال کند.
آن روزها تازه قدم به سرزمین تغییر گذاشته بودم و تک و تنها در میان امواج سهمگین زندگی گرفتار شده بودم و حال هوای دلم عجیب ابری بود و شنیدن صحبت های استاد اندکی حال و هوای دلم را مساعد می کرد.
اما امروز در ساحل آرامش زندگی ام نشسته ام و در بهترین شرایط آب و هوای دلم در حال مشاهده استاد بودم که روی ماسه های سفید ساحل نشسته است.
تو از ساحل ماسه ای بندرعباس به ساحل سفید و برفی فلوریدا رسیدی و من از میان امواج خروشان زندگی به ساحل آرامش رسیدم.
تو را سپاسگزارم که مرا با آنچه تو را از آن ساحل سیاه به این ساحل سفید هدایت کرد آشنا کردی.
دیدن تصاویری که از درون ضبط شده بود مرا یاد خودم انداخت که در این چند ساله بارها بالا و پایین شده ام اما همیشه تو را دنبال می کردم.
بارها با برخورد به پستی و بلندی های روزگار سقوط کردم و احساسم بد شد اما هر بار دوباره خودم را ساختم و با اشتیاق و انگیزه بیشتری تو را دنبال کردم.
حالم بد شد اما در حال بد نماندم. شرایط تغییر نمی کرد اما رویایم را خط نزدم، ناامید می شدم اما به عشق دنبال کردنت دوباره پرواز می کردم و در جستجوی تو بودم.
وقتی تصاویر خیابان را از بالا می دیدم که همدیگر را قطع می کنند و از یکدیگر می گذرند یاد روزهای افتادم که سرآسیمه در کوچه پس کوچه های سایت عباس منش می دویم و به هر آنچه می رسیدم با دقت گوش می دادم، تماشا می کردم و روی دیوار آن کوچه یادگاری می نوشتم.
که من اینجا هستم، از کجا آمده ام، می خواهم به کجا بروم و آرزوهایم را روی دیوارهای کوچه های عباس منش می نوشتم.
اگر در سایت پرسه زده باشید شاید یادگاری هایی از من دیده باشید.
خیلی جالب است که بارها از طرف سایت پیام هایی دریافت کرده ام که دوستی زیر یادگاری است پیامی درج کرده است.
ابتدا لطف و محبت دوستانم را می خواندم و سپس سری به دلنوشته ام می زدم.
چقدر حالم بهتر می شد وقتی خودم را می دیدم.
آنچه بودم را می دیدم و ردپایم را مشاهده می کردم.
شنیدن موزیک های خاطره انگیزی که همراه با تصاویر رویایی پخش می شد مرا مشغول مرور خاطرات زندگی ام کرد.
((اون روزا ما دلی داشتیم واســه بردن جونی داشتیم))
اون روزها دلی نداشتم، واسه بردن هم هیچ جونی نداشتم
((واســه مردن کسی بودیم کاری داشتیم))
اتفاقا اصلا خودمو قابل نمی دونستم و کسی نبودم، کاری داشتم ولی اصلا دوستش نداشتم
((پاییز و بــهاری داشتیم تو سرا ما سری داشتیم))
برای من زندگی همیشه زمستان بود، زمستانی سرد و سوزان
((عشقی و دلبری داشتیم اون روزا ما دلی داشتیم))
هیچ عشق و دلبری نداشتم و امیدی به زندگی کردن هم نداشتم
((واســه بردن جونی داشتیم واســه مردن کسی بودیم))
بردنی در کار نبود که جونی داشته باشم هرچه بود باختن بود
وقتی به اینجای شعر رسید دقیقا داشت درباره شرایط من حرف می زد
((کسی آمد کــه حرف عشق را با ما زد))
منظورش با استاد عباس منش بود که از وقتی وارد زندگی من شد هرچه گفت از عشق بود، از خدا بود.
((دل ترسوی ما هم دل بــه دریا زد))
با اون همه ترس و ناامیدی که سراسر وجودم رو فرا گرفته بود با خودم گفتم می رم دنبالش، هرجا که رفت منم می رم. دلو به دریای عباس منش زدم و راهی سفر شدم.
((بــه یک دریای توفانی دل ما رفتــه مــهمانی))
وسط اون همه مشکلات و گرفتاری های زندگی، دل من اومده بود به مهمانی خدا، مهمانی آرامش و احساس خوب. زندگی من طوفانی بود ولی دل من در مهمانی بود.
((چــه دور ساحلش از دور پیدا نیست))
وقتی حرفهای استاد رو می شنیدم درباره شرایطی صحبت می کرد که خیلی از من فاصله داشت، ساحلی که استاد درباره اش حرف می زد اما من نمی دیدمش، در زندگی من وجود نداشت.
((یک عمری راه و در قدرت ما نیست))
همش در ذهنم مرور می شد که بابا یه عمر با چیزی که داری میشنوی فاصله داری، خیال برت داشته و خبر نداری. دنبال کی راه افتادی، به چی می خوای برسی؟
((باید پارو نزد وا داد باید دل رو بــه دریا داد))
اما قلب من می گفت نگران نباش، فقط به آنچه می بینی و می شنوی توجه کن، حالا که دل به دریا زدی پس فقط دل به دریا بده
((خودش میبردت هرجا دلش خواست))
به من گفت خودش می بردت هرجا دلش خواست، فقط دنبالش برو
((بــه هرجا برد بدون ساحل همونجاست))
به من گفت هرچی گفت باور کن، انجام بده و تکرار کن و بدون همونجا ساحلیه که دنبالشی
((بــه امیدی کــه ساحل داره این دریا))
منم به امیدی که این دریایی که دل بهش دادم ساحل داره هرجا استاد رفت دنبالش می رفتم و به هرچی می گفت گوش می دادم و عمل می کردم
((بــه امیدی کــه آروم میشــه تا فردا))
وسط اون شرایطی که همه چی خراب بود فقط به خودم دلداری می دادم که صبر کن، ادامه بده، طوفان تموم می شه و ساحل پشت این طوفان برات نمایان می شه
((بــه امیدی کــه این دریا فقط شاه ماهی داره))
تنها امیدم این بود که دریایی که دل بهش دادم، سرشار از نعمت های خوبه، فراوانیه، احساس خوبه، شادیه، سلامتیه
((بــه عشقی کــه نمیبینی شباشو بی ستاره))
امیدم این بود که این دریا پر از نشانه هایی است که هر لحظه به من چشمک می زنند و راه رو به من نشون می دن.
هر فایلی از استاد می شنیدم یا می دیدم برای من چشمک زدن ستاره هایی بود که در شب های تاریک زندگی ام به من نوید صبح شدن را می داد.
((دل ما رفتــه مــهمانی بــه یک دریای طوفانی))
واقعا دل من اون روزها تو زندگی ام نبود، زندگی من طوفانی بود ولی دل من وسط اون تلاتم رفته بود مهمانی
شب های تاریک مدت هاست به صبحی زیبا تبدیل شده و دریای طوفانی مدت هاست آرام و دل انگیز شده.
خورشید قلبم هر روز در این دریایی آرام طلوع می کنه و زیبایی های زندگی ام را به من نشان می دهد.
اما دل من دیگه هیچوقت به خونه برنگشت
اون هنوزم در مهمانیه
مهمانی که از وقتی شروع شد هر روز لذتبخش تر شد و من امروز در ساحل آرام زندگی ام روی ماسه های نرم و آفتاب خورده لم داده ام و به آنچه دلم از آن مهمانی برایم می فرستد نگاه می کنم.
با هر آهنگی که می شنیدم صحنه هایی از خاطرات زندگی ام مرور می شد که همه لذتبخش و زیبا بودند.
و اما صحنه آخر
با دیدن درون هوشمندی که از ارتفاع بالا داشت استاد رو دنبال می کرد به فکر فرو رفتم.
با خودم گفتم وقتی این درون رو انسان خلق کرده و به هوش مصنوعی مجهزش کرده و انقدر عالی داره هدفش رو دنبال می کنه بدون اینکه به موانع برخورد کنه واقعا خداوندی که مجهز به هوش بی نهایت است به چه شکلی می تواند مرا دنبال کند و مرا از موانع زندگی عبور دهد؟
چقدر آرامش بخش بود فکر کردن به خالقی که از آنجایی که من نمی بینم مرا می بیند و هدایت می کند.
استاد عباس منش عزیز نمی دانم دنیا قبل از من چه شکل بوده و بعد از من به چه صورت خواهد بود اما می دانم هرگز از بودن در جهانی که عباس منش در آن بود پشیمان نخواهم بود.
اگر انتخاب من بوده که بارها خودم را می ستایم و اگر انتخاب پروردگارم بوده تا ابد سپاسگزار خدایی هستم که من و عباس منش را به هم وصل کرد و خودش به عنوان نفر سوم بین من و او حضور دارد.
این یادگاری را بر دیوار شهر رویایی عباس منش، در ایالت زندگی در بهشت و در کوچه 131 نوشتم تا ردپای حضورم در این مهمانی الهی برجای بماند.
درپناه خداوند درون ها
یک خبر خوب
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD353MB23 دقیقه
🌸به نام خدا🌸
سلام وصدتا سلام به عزیزای دلم🌺❤️
خیلی خوشحالم که تو مداری قرار گرفتم که توش پر از زیباییه😍🌷🌷اینجا دیگه خبری از زشتی ها نیست،خبری از آدمهای نازیبا،قلبهای تیره،خشونت،حرفهای نازیبا،اتفاقات نازیبا نیست🌼🌼تو این مداردیگه خبری از استرس نیست🌸نگرانی ها ذوب شدن وعشق ومحبت وآرامش بجاش سبز شده🌷🌷🌷نظریه مدارها ی استاد عباس منش مثل کشف فرمول E=mc۲اینشتین هست🌸مثل شعر(بنی آدم اعضای یک پیکرند……)از سعدی🌸🌸این نظریه استاد عزیزم مثل یک آیه قرآن میمونه پر از نور معرفت وشعوروآگاهیه🧠❤️🌼🌼🌼هرروز وهر ساعت دارم بیشتر درکش میکنم🥰مثل یک الماس گرانبهاست برای من که با با داشتنش احساس ثروت میکنم احساس قدرت دارم پر از شوق و شادی هستم🌺🌺🌺
من همون آدمم وجهان همون جهانه🌸اما همه چی تغییر کرده همه چی. زیباتر شده😍تازه دارم درک میکنم این جمله استاد رو ؛شما به دنبال تغییر جهان نباش🌸نخواه که آدمهای زندگیت روتغییر بدی🌸روی خودت کار کن خودتو تغییر بده تا همه چی عوض بشه🌸گفت شما باید مدارت رو عوض کنی تا شرایط اتفاقها وآدمهای اطرافت تغییر کنن🌼🌼باید در مدار خواسته هات قرار بگیری🌷و این آگاهی مثل قند برام شیرین بود🥰😍من تصمیم گرفتم وبه مدار بالاتر مهاجرت کردم🧠🧳🚀🛰مداری که دیگه خبری از کمبود نیست🌸کمبود ثروت،کمبود سلامتی،کمبود عشق،کمبودزیبایی و….🌹🌹🌹درمدار فراوانی قرار گرفتم دیگه خبری از فقر بیماری نفرت خشونت آدمهای نازیبا واتفاقات منفی نیست🌺🌸🌼مدار آرامش وشادی🥰😍در مداری به قول استاد چون به خورشید نزدیکتره گرمتره🌹من با قرار گرفتن در این مدار باشماها برخوردارکردم،و زندگیم زیباتر شده🌸🌸هر شب با این ذوق میخوابم که چقدر زیبایی دیدم وهرصبح با این شوق بیدارمیشم که امروز قراره چه زیبایی ها یی روببینم😍من دراین مدار تنها زیبایی ها ونعمتها وعشق روتجربه خواهم کرد❤️همونطوریکه همه ما که دراین مدار هستیم منتظر قسمت۱۳۱زندگی در بهشت بودیم منتظر زیبایی ها اتفاقت بی نظیرش بودیم🌼چرا چون در این مدار بودیم🥰چه بسیار افرادی که همین الان بغل دست ما نشستن اما از دیدن این زیبایی ها محرومند چون در مدار دیگری هستند 🛰🌷
خدایا کمکم کن مختصر بنویسم🙏❤️🌹
استاد آخه میشه اینهمه زیبایی رو دید و تو چند صفحه فقط از زیبایی هاش گفت🌸بی نهایته😍هر فریم از این فیل یه عکس جادوییه که آدم فقط باید ساعتها نگرش کنه وتحسینش کنه😍اون ماسه های سفید پودری که واقعا مثل برف میموند🥰یاد دریاچه نمک افتادم😍من که بچگیام تو ساحل بودیم وبزرگ شدم برام این ماسه ها چیز عجیب وغریبی بود😍جالبه که تا کیلومترها دورتر از ساحل ادامه داره واگه چند متر زمین رو بکنید به این ماسه ها میرسید🌷من تو شمال اینو دیدم و در واقع کل خیابونها باغها ودرختها وساختمونها روی همین ماسه های نرم وزیبا ساخته شده🌺🌺این ماسه سفید که همه جای ساحل زیرپاهاتون پخش شده نماد فراوانی خداونده🌺اینها مثل دونه های ریز الماسه که همه جا ریخته شده زیر دست وپای هممون هست فقط کافیه اراده کنیم وسهم خودمون روبرداریم🌺🌺
وقتی مریم خانوم خورشید خانوم روبه ما نشون دادی😍من بلافاصله یاد اون فیلم اخیر اینستا افتادم که صحنه زیبایی از غروب همین روز بود وحرکت زمین وتغییر وضعیت خورشید تو آسمون برام زیبا بود😍همیشه طلوع وغروب خورشید برام حرکت زمین به دور خورشید و گذر زمان روتداعی میکنه🌼🌞ماتوشمال هیچوقت چنین غروبی از سمت دریا نداریم خورشید خانوم در پشت جنگلها قایم میشه وصبح از پشت دریاها میاد بیرون😍❤️🌹وهردوتاش بینظیره🌸🌸صحنه غروب زیبا رو تودریای جنوب بارها وبارها تجربه کردم ومحو زیبایی هاش شدم😍😍
به این فکر میکردم که شما تو آمریکای زیبا واونطرف دنیا هستید وما تو ایران عزیز هستیم واین خورشیدی که اونجا شما دارید یک غروب زیبا ورنگارنگ رو تماشا میکنید فقط چند ساعت بعد میاد ویه طلوع زیبا و به ما هدیه میده😍🥰واقعا چه دنیای کوچیکی🤗❤️🌹
واما من عاشق اینderon شدم❤️ چقدرم خوشرنگ خوش استایله🌷چه حس قشنگیه داشتنش واینکه هر جا که دلت خواست بفرستیش تا برات تصاویر رویایی بگیره😍میتونیم دنیارو جنگلها و دریاها وآدمها رو از نگاه پرنده ها ببینیم🥰خدای من احساس بی نظیریه🌺🌺این دسته کنترلشو خیلی دوستدارم😍شبیه دسته ایک باکسه وکسایی که مثل من بازی کرده باشن راحتت تر میتونن کارکنن باهاش🌹جای موبایل روی دسته رو دوستدارم آفرین به طراحش🙏🌼اینکه پره ها دوتاش بالای یه پایه ودوتاش پایین یه پایه بود رو تحسین میکنم ایده خوبی بود تا بهم برخورد نکنن وتاجایی که میشه کوچیک وسبکتر باشه🌸اینderonکلی دوربین داره وخوشم میاد که هوشمنده واین خیلی ارزشمنده وکارمارو راحتتتر میکنه🌼آدم احساس میکنه یه موجود زندست واحساس داره🥰اون اول کار که روشنش کردید یه لحظه بلند شد اومد که بهتون حمله کنه😁فکرکنم کلاه گذاشتی شمارونشناخت😂🌺
اونایی که کفتر بازن اون لحظه که اوج میگیره خیلی حال میکنن🤗فکرمیکنن کفترچاهیه یه صداهایی هم از دهنشون درمیارن😂😁من کبوتر نداشتم هیچوقت ولی عاشق این deronشدم😍میخوام براش اسم بزارم🥰(چاچا)😂😂چاچا من عاشقتم🥰😁😍
موزیک سیاوش قمیشی وکلا تمام موزیکها عالی بودن و روفیلم نشستن🙏🌼منو بردین به اونروزا که دلی داشتیم🥰😍یاد کلی خاطرات بچگی ونوجونی وشب تاصبح لب ساحل بودنامون انداختین که بعدها بعضی از خاطرات بی نظیرشو براتون تعریف میکنم🌺🌺ناب و شنیدنی🤗🥰
عجب ساحل تمیزی خدایش کیف کردم😍توساحل ما ساحل پراز خورده چوب وحتی چوبهای کنده هست🌼رودخونه درختای جنگلو میاره تو دریا وماهم همیشه باهاشون حال میکنیم وآتیش خیلی بزرگی درست میکنیم ومن ساحل دریا رو با آتیش وبوی دود میشناسم🌸🌸قدیما ماباید کلی توماسه ها راه میرفتیم تا به آب برسیم ولی الان همه جا شده ویلاهای شخصی وخبری از اون ساحل نیست🌸چقدر لذت بردم که اونجا به حریم دریا احترام گذاشتن وانگار باخط کش جدا کردن چقدر منظم چقدر خوشم اومد که حتی درختچه های بومی رو حفظ کردن🌺دیدن اون ویلاهای زیبای ساحلی که هیچکدوم به دیگری فخر نمیفروشه که من زیباترم من بزرگترم گرونترم خیلی قابل تحسینه،مثل درختای جنگلن درعین تنوع وسادگی زیبا هستن وهمرنگ وهم جنس ومتحدالشکلن😍 چقدر لذت بردم از سقفهای شیروونی زیبا که همه یکرنگ وزیبا بودن نمایی پر از پنجره وتراس های بزرگ🌹چه لذتی میده زندگی در چنین خونه ای🥰😍یاد خونه های قدیم شمال میفتم چقدر خوبه که ماهم اصالتمون رو حفظ کنیم واون خونههای زیبارو با اون معماری بی نظیر حفظشون کنیم🌹🌹🌹اینکه تا این حد به حریم دریا احترام گذاشته شده وهیچ کس وتحت هیچ شرایطی نتونسته ونخواسته یک سانت هم به حریم دریا تجاوز کنه برای من بسیار ستودنی هست صلحی که بین انسان و طبیعت میبینم قابل تحسینه🌷🌷 واااای اون صحنه که نور خوشید تودریا افتاده بود خیلی افسانهای بود منو یاد داستان حضرت موسی که تو قرآن اودمده انداخت🌺🌺اونجایی که یه راهی از وسط آب باز میشه موسی ویاراش ازش عبور میکنن🌸این نورمثل اینه که دریا رو از وسط نصف کرده ویه راه نورانی بسمت افق کشیده شده😢🌷🌷🌷
خدایا شکرت🙏❤️🌹ممنونم استاد از اونجایی که چاچا رو پر دادید به سمت دریا وهمینطور تودریاجلوتر میرفت واز ساحل دورمیشد منویادموقعی انداخت که باقایق میرفتم توآب ویواش یواش هرچه ازساحل دور میشدم منظره روبروم وسیعتر وزیباتر میشد واحساس رهایی داشتم🌺🌺 یادمه انقدر دورمیشدیم که جنگل به اون ابهت یواش یواش تو افق محو میشد واونجا بود که پی به گرد بودن زمین میبردم🌍البته این مواقع خطر گم شدن و گم کردن ساحل وجود داره،و جریان آب هم کمکی نمیکنه،،،مخصوصا اگر هوا ابری باشه🌼🌼امروز ولی یه تجربه جدید داشتم خیلی خداروشکر کردم وقتی چاچا وسط دریا یواش یواش ارتفاع گرفت ومن که همیشه از بالای جنگل به دریا وشهر نگاه میکردم اینبار از بالای دریا داشتم به ساحل وشهر وشگفتیها نگاه میکردم😍🥰موبه تنم سیخ شد😯چشمام میسوزه فکرکنم احساساتی شدم😄خدایا شکرت تجربه بینظیری بود ومن اگه فقط این چندثانیه فیلم روهم دیده باشم بینهایت لذت بردم وبرام کافیه🌺🌹چاچا عاشقتم😍استاد عزیزم چقدر عاشقتم من❤️
صحنه قشنگ دیگه عشق بین شمادوتاست🥰اینم مدیون چاچا😍هستم که این دوتا بودنتون رونشون ما میده🌺اونجایی که روماسه ها کنارهم نشستین عالیه،اونجایی رو دوست داشتم که از بجای اینکه پله های صاف رو بیایید پایین از اون راه مارپیچ پایین اومدین این شخصیت استادو دوست دارم که همیشه از جاهایی که ردپای کمتری وجود داره عبور میکنی🌸🌸🌸چقدر همراهیتون زیباست چقدر در کنار هم زیباترین🥰😍
تصویر شهر از بالا بینظیر بود🌼🌼وقتی ما میخوایم از توباغچه پراز گل رد بشیم خیلی با احتیاط قدمامون رومیزاریم واز کنار گلها رد میشیم اینجا هم مردم طوری خونه هاشون روساختن که به درختها طبیعت آسیبی نرسه❤️🌸طوری شهرو تودل طبیعت خام ساختن که حتی به زیبایی هاش اضافه کردن👏👏صلح بین انسان وطبیعت قابل تحسینه برام🌹🌹
اون حس زیبای شما که دارین باهم تواین بهشت اسکوتر سواری میکنید الهام بخشه🥰 من احساس کردم دوتا آهوی زیبا وعاشق دارن میخرامن😁😍 خودمم احساس کردم یه جوجه کفتر هستم که دارم برای اولین بار پرواز میکنم😁🤗🥰دیگه نگم که چقدر از زیبایی های که از این بالادیدم از چراغهای زیبای آباژورمانند خوشرنگ از اینکه چه آسفالت صاف وتمیزی داشت اصلا چاله چوله نداشت🌸🌸دوست داشتم اینو که اصلا سرعت گیر من ندیدم،چه فرهنگ رانندگیشون زیباست👏👏🌷چه پل مخصوص دوچرخه سواری وپیاده روی زیبایی 🌹براش چندتا جابرای ایستادن وتماشاکردن مناظر زیبا در نظر داشتن🥰خودشون انسان رو به دیدن زیباییها تشویق میکنن🌺شهردار مهندسها و مردمش رو تحسین میکنم🌸🌸🌸
خدایاشکرت که تو مدار زیبایی ها هستم🌸🙏🙏🌹امیدوارم بتونم به زودی براتون از نحوه مهاجرتم از مدار کمبود به مدارفراوانی وزیبایی بگم🙏🌺🌺🌺خییییلی دوستون دارم ❤️❤️❤️آرزومیکنم هممون هر روز تلاش کنم تا تو مدار فراوانی بمونیم واین نیاز به تلاش روزانه داره❤️❤️❤️🌹🌹🌹
خداحفظت کنی دوست خوبم 🌺دلنوشته عالی بود چقدر زیبا گفتی❤️🌹برات بهترینها روآرزودارم🙏🌸
👏👏👏🌹🌹🌹امین جان درود برتو❤️خیلی منوتحت تاثیر قراردادی حال کردم دمت گرم پسر👏👏👏👏🌹🌹🌹
درودبریاسر سلطانی عزیز🌹چقدر زیبا نوشتی👏👏خیلی دوست دارم بازم بنویسی ومارو با نظرهای زیبات خوشحال کنی🌹🙏
سلام محمدصادق عزیزم🌹❤️سپاسگزارم که انقدر به کامنت من توجه کردید خیلی خوشحالم که با شما صحبت میکنم قدردان حضورت هستم🙏🌺🌺چقدر لذت بردم از کامنت پر مهرتون🌷🌷خداروشکر میکنم بابت بودن در جمع انسانهایی زیبا بین👏👏👏🌹❤️
سلام مینو جان🌹🌹لطف کردی به کامنت من توجه داشتی وخداروشکر میکنم که نکته مثبتی برای شما داشتم🙏❤️🌺برات بهترین لحظات رو آرزو دارم🌸🌸🌸
سلام رویا خانوم عزیز🌷🌷🌷کامنتون مثل اسمتون وحستون زیباست🌺🌺🌺 خداروشکر میکنم که اینهمه نکته سنج وزیبا بین هستی🙏🌹کامنتهاتون رو دنبال میکنم ولذت میبرم🥰👏👏👏قدردان حضور زیباتون هستم براتون زیبایی های بیشتر ویک زندگی رویایی رو آرزو میکنم🌹🌹🌹🌹🌹
درود برشما🌺🌺تحسینتون میکنم بهتون تبریک میگم دوست من🌹🌹🙏