https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/01/abasmanesh-16.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-01-31 12:04:562021-02-01 11:19:05سریال زندگی در بهشت | قسمت ١31
757نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدایی که با من دوست است بی آنکه نیازی به من داشته باشد
سلام استاد عزیزم سلام مهربان بانو💛
و سلام به دوستای عزیزم 💛
خیلی وقته دست به قلم نشدم نمیدونم چند وقت میشه .
تو این مدتی که گذشت همیشه دوست داشتم بیان بنویسم براتون اما امشب با یه نشونه کشیده شدم به سمت نوشتن .
نشونه من دیدن قسمتی بود که خانم شایسته عزیز کنار استاد داشتن پینک پنگ بازی میکردن و من از طریق پیجشون تو اینستا این قسمت رو دیدم .
و بعد نوشتن کامنت استاد اومد همون کامنت رو لایک کرد وقتی دیدم اشکام اومد و یه حس عشق بی نهایت تو قلبم اومد.
من تو سریال زندگی در بهشت شما نبودم و کمابیش دنبال میکردم و همیشه روحم تو این سایته و داره میگرده.
نمیدونم چی بگم انگار با دیدن این قسمت به دریچه دیگه بروم باز شد.
این قسمت برای من از همون اول انگار باز شدن دوباره قفل های بسته ذهنم بود .
ساعت یک و نیم بیای پینک پنگ بازی کنی،این نشونه چیه !؟
نشونه به علاقه س علاقه قلبی باهم بودن و لذت بردن از زندگی از هم .اونم باورهای که درست شده وقتی باور درست بشه این هماهنگی هم ایجاد میشه خود به خود .
چقدر همین یه موضوع برای من کلی درس داشت شاید اگه من بودم حالشو نداشتم یک و نیم پینگ پنگ بزنم .
خانم شایسته با اون اندام خوشگل و فرکانس زیباش بهم یاد داد که مهم خودتی و برای خودت ارزش قایل باش تا جهان بهترین ها رو بهت بده .
یکی مثل استاد میاد و میشه دست خدا تا به خیلی از خواسته هاش برسه .یه رابطه عالی که باور کنید فقط خودتون میتونید درک کنید چون جای شما نیستم که بگم درک میکنم چقدر رابطه شما جدا شده از رابطه عاطفی رابطه خدایی هست .
بارها تو ذهنم اومد احساس لیاقت احساس لیاقت
بارها اومد کنترل ذهن کنترل ذهن
بارها اومد تو ذهنم که تفاوت فرکانس دو آدم چقدر میتونه زیاد باشه.
بارها اومد تحسین کنم شما رو خونه زندگی آرامش و زیبای همه چیز تون رو .
اول بازی گفتید برنده رو حدس بزنید !؟؟؟
یه آدم باید اینقدر روی خودش کار کنه که به قاطعیت برسه که خودش تو این بازی فانتزی و جالب برنده میشه چه برسه به بازی های دیگه ی زندگی …
اعتماد به نفس بارها اومد جلوی چشام چیزای از این فایل دیدم که حاضرم بگم هیچ وقت اینجوری به فایل ها نگاه نکرده بودم یه احساس دیگه داشتم .
تسلط اومد تمرکز اومد رهایی اومد انگار خودم رو میدم اون توپ پینگ پنگ میدیدم که بارها میاد ومیره
تمرکزی که داشتید بهم یاد داد هر کاری انجام میدم همین طوری تمرکز کنم از حواشی توجه م بردارم .
جهان عاشق سرعته اون سریع بازی رو شروع کردن برام درس داشت .توپ های که کنار ریخته شده منو یاد موقعیت های که میتونه بارها بارها باشه و جهان پر از این موقعیت های ریخته شده س .
شروع کن بارها بارها بازی کن بازی کن بارها و بارها برنده بازنده ای در کار نیست لذت ببر
هیجان این مسیر رو درک کن .
واکنش های شما دو تا برای من جالب بود .استاد یه حرکت های عالی میزد که میبرد خانم شایسته وقتی میبرد با نگاه و لبخندش به استاد عزت نفس سو نشون میداد .
برای من تو این مدت خیلی اتفاقات دیگه افتاده مهم ترین اتفاق کسب وکار خودم هست و شروع حرفه ای تر شدنم خواهد بود با تمرکز با ایمان .
با یه موبایل بدون هیچ بهونه علاقه م گرافیک شروع کردم خداروشکر این مدت اینقدر از همه نظر رشد کردم و درس های عالی گرفتم که احساس میکنم اندازه ده سال یه آدم تجربه کسب کردم .
تازه مسیرم شروع شده به امید خدا نشونه ها و رشد و بقول استاد تو باید آخری بالا بردن مهارت هامون ❤️💛💛
خدارو صد هزار مرتبه شکر خیلی دلم تنگ شده براتون دوستتون دارم ممنون که هستی استاد قلبم برات پر میکشه می بوسمت 😚
واقعیت خیلی خوشحال شدم که کامنتتون رو دیدم و دوباره وارد سایت شدین …من رد پای شمارو تو سایت دیده بودم و دنبال میکردم اما دیدم فعالیت جدیدی تو سایت نداشتین و برام جای سوال داشت…خدارو شکر که هستید و حظوری مقدس دارید…
شما عالی هستید من بینهایت لذت و استفاده میکنم از اگاهی هاتون…
ارزوی سلامتی و شادمانی و ثروت و نعمت براتون میکنم و از خدا میخوام هر چی از ذهنتون میگزره بهتون بده
آره یه شب پیش بود، قبل ازین که بخوابم یکی از دوستان قدیمیم بعد مدت ها باهام تماس گرفت و ازم درخواست کرد که میلاد ازت میخوام یه امانتی رو بهم برگردونی… کدوم امونتی؟! چیزی رو بیاد نمیارم، آهان اگه منظورت اون کتابس باشه برات میارمش… خندید و گفت نه فقط خودت باید از نزدیک ببینم… میدونی طیبه جانم، قشنگ از لحن حرف زدنش متوجه شدم که اون امونتی خود من هستم… با تغییر من جهان کرنش کرد و تقریباً همه از زندگی من حذف شدن یا باهام هماهنگ شدن… این دوستم هم از مدارم کلا خارج شد تا اینکه بعد ماه ها جهان اونو به سمت من هدایت کرد… از صبح زود که چشم باز کردم ندا آمد که میلاد همین امروز صبح اقدام کن و باهاش قرار ملاقات بذار… جهان اونقدر بهش فشار آورده که بعد مدتها خودش به اشتباهاتش پی برد و تسلیم شد و به حقانیت حرف هایی ک قبلا بهش زدم پی برد… توی چهار ساعت بی وقفه چنان با عشق و تمرکز و اتصال محکم به خداوند باهاش حرف زدم که انگار دریچه جدیدی از جهان به روش باز شد و متعهد شد که با افق و دیدی نو به زندگی نگاه کنه و استارت تغییر و حرکت رو بزنه…آهان خوب که یادم اومد یجا گفت میلاد ببین این مردم اونقدر ناشکرن که دیگه بارون هم نمیزنه…گفتم نگران نباش که خدا همواره غفور و رحیمه،همواره رزاق و مهربونه به زودی هممون رو سورپرایز میکنه…گفت بارون از جهنم! هربار هوا ابری میشه ولی خبری نیست از بس که همه ناشکرن، گفتم بنده شکور و سپاس گزاری مثل من که هست ایمان دارم به زودی از آسمان رحمت خدا آبی پر برکت که مایه حیات و سرزندگیه نازل میشه گویی که همون لحظه بارش قطرات بارون رو روی گونه هام حس میکردم …. و این شد که در کمتر از یک روز امید و اطمینان قلبی من رنگ زیبای واقعیت گرفت… ساعت چهار صبح با صدای آلارم رگبار بارون خدای روزی ده و هدایتگرم بیدار شدم… هرچقدر اشک شوق و سپاس گزاری میریزم سیر نمیشم، آره الان که دارم برای یکی از دوستای قدیمیِ جدید و ارزشمندم مینویسم صدای تیک توک قطرات بارون از پشت پنجره، موزیک زمینه نوشتنمه… دیشب بعد دیدن کامنتت قلبم به تپش افتاد و در همون لحظه بهم الهام شد که بنویسم… سریع روی وایت بردم نوشتم «طیبه» که یادم بمونه بنویسم برای خودم برای دوست عزیزم که خیلی خیلی دلم براش تنگ شده… دارم لذت میبرم ولی چرا بیشتر لذت نبرم؟ واقعاً چرا؟! یه چن لحظه صبر کن تا برم بیرون… آهان حالا میچسبه الان اومدم توی بالکن توی هوای آزاد … اینجوری بیشتر حال میده… هم در معرض هوای دلپذیر بارون و استشمام رایحه دلانگیز هستم، همزمان دارم با یه دستم صبحونه آش گرم میخورم و با دست دیگه با عشق و آرامش تایپ میکنم… لذته که همواره جاریه من همیشه دنبال اینم که چطور بیشتر و بیشتر لذت ببرم….
دقت کن « تَر »… این تره همیشه توی وجودم در جریانه
بهتر … قوی تر… آسون تر … زیبا تر… لذتبخش تر…سپاس گزار تر… با انگیزه تر… عاشق تر…
من عاشق این صفت تفضیلی هستم، « تر» ه ای که از شور و اشتیاق نامحدود و روح سیری ناپذیرم نشات میگیره
اوه…طیبه بگو چیشد؟! بارونه شدت گرفت صفحه کیبورد خیس شد برم داخل که دارم خیس میشم 😉😆😊😁
سلام که سلامتی میاره…سلامی که عشق و محبت میاره… سلام به روی ماهت طیبه عزیزم، چقدر دلم برات تنگ شده جانا،چقدر مشتاق حضور با برکت و پرشورت بودم… طیبه یه نگاه عمیق بهم بنداز… نمیشناسی نه؟! ولی من که خیلی خوب تو رو یادمه؛ بذار صاف برم سر اصل مطلب؛ طیبه جانم، این رو اخیراً هم توی کامنتام گفتم که من اون اوایل از چند نفر حسودیم میشد و ازشون خوشم نمیومد؛طیبه مرادی عزیزم، شکیبا کیانی فر عزیزم، الهام طالبی عزیزم(پرنسس الا)، محمد فتحی عزیزم(کینگ مارکو)……. چرا؟! چون خیلی خیلی خوب بودید،خیلی حالتون خوب بود خیلی با خودتون در صلح بودید،سرشار از عشق و تحسین بودید… و دقیقا نقطه ضعف من هم همین جاری کردن عشق و صلح درونی بود، دقیقا به کامنتای اعضایی مثل شما هدایت شدم، این تضاد درونی منو وادار به صلح و عشق درونی کرد وادار به تغییر از بیخ و بن کرد…. خدایا شکرت چقدر خوش شانس و خوشبختم که در بذر ورودم با چنین اعضای بینظیری آشنا شدم که رشد و پیشرفتشون منو وادار به رشد و پیشرفت کرد… به این نگرش من دقت کن؛ من یه ذهنیت و نگرش فوق العاده ای که دارم اینه که اگه با نیرو و انرژی منفی مواجه بشم،میذارمش توی قدر مطلق درونم و تبدیل به انرژی مثبتش میکنم، بدین شکل که رنج و درد گذشته برای من سوخت هسته ای حرکت مستمره، امکانش خیلی خیلی کمه ولی اگه احیانا هم در ادامه مسیر یه نمه حسادتی هم سراغم بیاد من منفعل نمیمونم سریع استحالش میکنم به قدرت شجاعت انگیزه و اراده پولادین برای حرکت قویتر… انرژی و شور و هیجان بیشتر…
علم استحاله ای که خدای درونم بهم الهام کرده…علم الانسان ما لم یعلم… عین یه مبدل که از انرژی باد یا حرکتی یا خورشیدی ، برق و انرژی الکتریکی تولید میکنه… زیبا نیست؟! …. این یکی از ذهنیت هایی هستش که آدمای بسیار بسیار کمی ازش بهره میبرن،، افراد بسیار بزرگ و موفق همچین ذهینت هوشمندانه و قدرتمندی رو ساختن…
خب طیبه جانم بذار یکم بگم ازون روزای اول ورودم به سایت (بهار ۹۹)…
طیبه باورت نمیشه چون یکم مدارم پرت بود و با اون عینک و نگاه محدود کامنتا رو میخوندم طبیعتاً گاهی آمپرم میرفت بالا و هضم نمیکردم میگفتم خدایا اینا دیگه چه آدمای خُلمشنگی هستن که صبح تا شب قربون صدقه عباس منش و اون حمالی که مثل منشی زیر دستشه میرن، اینا چقدر چاپلوس و متملقن ،اینا چقدر کمبود دارن انگار نه انگار توی این مملکت بی صحاب شده هستن که اینقدر دلشون خوشه.. آهان اینو یادم اومد😂😂😂😉 اینو دیگه چطور بگم، اونقدر اعضا با همدیگه صمیمی و همفرکانس بودن که مدام به همدیگه عشق میورزیدن، بعد من میگفتم ای تُف به روزگار اینا دیگه رسماً رد دادن دیگه حالشون خرابه به پیغمبر آخه یعنی چی!!! رسماً همشون منحرف تشریف دارن آخه یعنی چی هرکی از راه میرسه میگه عاشقتم عاشقتم، دختر پسرای منحرف،اون عباس منش هم انگار نه انگار دم از خدا و قرآن و انسانیت میزنه چطور روش میشه این کامنتارو منتشر کنه😂😁
خو چیکار کنم طیبه اون موقع آماتور بودم زورم میومد دیگه… حق بهم بده، ولی توی همون یکی دو ماه اول اندازه چند سال یه نفر رشد و تغییر کردم خدایی…
طیبه اصلا اولین کسی که دل منو نرم کرد یخمو آب کرد تو بودی، اونقدر عشق درونت موج میزد اونقدر حالت خوب بود اونقدر با خودت در صلح بودی که منم کم کم مثل خودت شدم،همش هدایت میشدم کامنتات رو بخونم، از همون اول ته دلم ازت خوشم میومد ولی خب چکنم از عدم صلح درونی…
طیبه جانم نمیدونی چقدرررر دوستت دارم
نمیدونی چقدر عاشقتم
اونقدر دوستت دارم اونقدر عاشقتم که همین الان دارم اشک میریزم…. سپاس گزارم ازت عزیز دلم که با کامنت گذاشتن هات و ثبت رد پا و با رشد خودت به تغییر و تکامل من هم کمک کردی….
خیلی دوستت دارم طیبه جانم عاشقتم طیبه 💜💗💕💖
خیلی خیلی حرف ها هست که باید بزنم… ولی مجال گفتن نیست…. جالبه که پرنسس جانم الای ارزشمندم اولین کسی بود که در بذر ورودم به سایت به استقبالم اومد و برام کامنت گذاشت، دقیقا جذب خودم بود…. خدا رو صد هزار مرتبه شکر اِلا همیشه با عشق و بی منت همراهیم کرده توی این مسیر و با اون قلب بزرگش با تحسین ها و عشق ورزیدن های اعجاب انگیزش بهم دلگرمی و انگیزه داده و من تا ابد مدیونشم از ته دلم قدرش رو میدونم، شکیبای عزیزم رو هم باهاش صحبت کردم ولی….، اماحالا نوبت تو شده کجا کجا ؟! گیرت آوردم…… مارکو؟! واسه اون برنامه دارم من، اون یه دیوونه مثل خودمه
طیبه بذار تکاملی بریم جلو، کم کم بیشتر حرف خواهیم زد…
اینو حسم گفت بهت بگم، ازت درخواست میکنم که بعد اینکه این کامنت رو خوندی بری توی کامنتای لایک شده پروفایلم و کامنتی که توی قسمت ۹۷ و ۱۱۰ نوشتم رو با پاسخ های زیرش بخونی فقط برای خودت میگم نه چیز دیگه، دلم میخاد اون شور و انگیزه وحشتناکم رو به دوستای عزیزم منتقل کنم…. طیبه من آینده رو میتونم ببینم…من ذهن آدما رو میتونم بخونم، من به طرز عجیبی آدما رو خیلی خوب میفهمم و درک میکنم… کاملاً هدایتی میخام با بچه ها حرف بزنم و هم خودم رو بهتر بشناسم و هم از دوستای عزیزم یاد بگیرم…
طیبه صادقانه میخام بدونم که آیا شور و اشتیاقی که اوایل یکی دو سال اول ورودت به سایت داشتی رو الان داری یا نه؟!
چرا دیگه کمتر میای سایت؟! آیا دیگه اون نقطه آبی نوتیف پاسخ به دیدگاه ها هیجان زدت نمیکنه آیا دیگه مثل قبل رغبت کامنت خوندن و کامنت گذاشتن نداری؟! خودم خوب جواب این سوال و درخواست ها رو میدونم ولی میخام از زبون خودت بشنوم…. طیبه بذار خیالت رو تخت کنم بعید بدونم کسی اندازه من بچه های سایت رو بشناسه، بی نهایت صفحه پروفایل و کامنت رو بررسی کردم بی نهایت کنکاش کردم هم توی سایت هم توی دیگران هم توی خودم و به چیزای پی بردم که بعید بدونم کسی ازش بو برده باشه، من آدم چند بُعدی و چند لایه ای هستم و همیشه سعی میکنم حیقیقت رو از دل واقعیت کشف کنم و از زوایای متفاوت به مسایل نگاه کنم… در عین حال آدم صادق و ساده ی صمیمی و خودمونی هستم؛
در جریان نتایج و تغییرات شگرف فوق العاده ات هستم و خیلی خیلی بهت تبریک میگم بابت استارت حرفه و کسب کار خودت…
تحسین؟! باور کن من قبلاً بارها تحسین هامو کردم،عشق و فرکانس مثبتمو برات ارسال کردم و همیشه هم تحسینت میکنم بابت همه چیت…. یعنی یه دختر چقدر میتونه ناز و دوست داشتنیِ تحسین برانگیز باشه 😘😍😆😊😉💖
میدونی طیبه احتمالا دیگه به این پی بردی که خلق نتایج و رسیدن به خواسته ها به خودی خود معنایی نداره تا زمانی که واقعا از طی کردن مسیر لذت نبریم…تا زمانی حس و حالمون در لحظه خوب نباشه… حست الان نسبت به قبلا که توی سایت حضور فعال و پرشوری داشتی چطوره؟! میدونم که گرم رشد کسب و کارت هستی… ولی حس و حالت چی؟! شور و شوق و انگیزه نامحدودت چی؟! سپاس گزاری و کنترل ذهن مستمر چی؟! عشق و محبت دایمی و پایدار چی؟!
آره داریشون ولی «چقدره» مهمه… طیبه هیچوقت نذار شور و شوق و انگیزه زیادت بخوابه هیچوقت از رشد و تغییر پرشدت و پرقدرت دس برندار هیچوقت فراموش نکن که
فارغ از هر نتایجی باید همواره و همیشه احساسمون عالی باشه و همیشه دنبال احساس بهتر و تجربیات لذت بخش تر باشیم
هیچوقت فراموش نکن که کار کردن روی خودمون یه فرآیند همیشگی و پیوسته س…. هیچ وقت کوتاه نیا… هیچ وقت نذار نجواها بهت غلبه کنه و کنترل ذهنت رو از دس بدی
طیبه یه گوشه نشسته داره رقص بچه ها رو نگاه میکنه، یه نفر از پشت سر دس میذاره روی چشمای خوشگل عسلیش، اگه گفتی کی ام؟! کی هستی ؟!عههههه میلاده 😍😘💜😆😊😉
ای جانم دستاتو بده دستم بیا بریم با هم قاطی جمع بشیم و برقصیم در این باغ بهشتی… پیشکسوت شدی حال نداری؟! بابا بیخیال بلند شو بینم اصلا بیا با خودم برقص خوبه؟!…
طیبه جانم رفیق عزیزم میخام تشویقت کنم که تا جایی که میتونی بیشتر توی فضای سایتمون باشی و مثل قبل متعهدتر باشی، میخام اووووج بگیری میخام بزرگتر و قویتر از همیشه بشی میخام خوشحال تر سرزنده تر متعهد تر با انگیزه تر از همیشه باشی…. چون حس و حال خوب تو، حس و حال خوب منم هست ، بهم انرژی مضاعف میده بهم شور و شوق و انگیزه بیشتر میده… تو فقط باش تو فقط حضور داشته باش… توی قسمتای بعدی کامنت بذار، کامنت دوستان رو بخون و فایو استار بده، براشون کامنت بذار…خلاصه تا جایی که برات مقدوره توی جو و فضای فرکانسی بهشتمون باش
باورت نمیشه که یه نفر توی سایت مشتاق حضورته مگه نه؟!
قبلا چند بار میخواستم بیام پروفایلت باهات حرف بزنم ولی درست امروز در بهترین زمان و مکان ممکن هدایت شدم؛ راستی شاید باورت نشه، یبار خوابتو دیدم و توی خواب من سر از نمایشگاهی دراوردم که پر بود از تابلوهای نقاشی و آثار هنری، تو رو دیدم و همدیگرو در آغوش گرفتیم… بهم گفتی اینا همه آثار خودمه اینجا نمایشگاه خودمه، و حتی توی خواب صفحه مجازیت رو دیدم که توش کلی پیشرفت کردی و کلی مشتری داشتی و کلی ثروت ساختی… بخدا باورت نمیشه توی خواب بغض کردم و اشک ریختم….
من خیلی خیلی راحت حرف دلمو میزنم و احساساتم رو بروز میدم رفیق عزیزم؛ از ته دلم دوستت دارم و عاشقتم طیبه عزیزم💗💕💜💖
نمیدونم از وقتی کامنت خدایی و عالی تو دیدم یه طوری شدم و مکث کردم روی کامنتت و خوندنش .
وقتی میرسم آخر کامنت بازم میرم اول کامنت و میخونم تا جایی که اشکم جاری شد باز و لبخندم پر رنگ تر.
میشناسمت عزیز جان میشناسمت رفیق 😊😃🌺❤️❤️❤️❤️
میشناسمت همفرکانسی میشناسمت عشق جان هم پاره ای من خود خدا 😚❤️❤️❤️
میدونی میدونم کی هستی و پشت این همه کامنت با محبت و عشق و آگاهی و نشانه کی هست …
دمت گرم رفیق با محبت من دمت گرم رفیق همیشگی م دوستت دارم خدا 😍😍😍😍😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙
دمت گرم میلاد جان شدی دست خدا برام و با کامنت زیبات بازم انگار بیدار شدم که بنویسم و مراقب خودم باشم مراقب ورودی هام کنترل ذهنم مراقب حال و احساسم و شادیم
سپاسگزارم ازت عزیزم که دست به قلم شدی و به هدایتی که بهت شد عمل کردی عزیزجان …
بقول استاد مهم تاریخ عضویت نیست عملکرد هست
اون حرفهات خیلی روم تاثیر گذاشته میلاد جان منم دوستت دارم عزیزم مهربان عاشق خدایی و با محبت
😍😍❤️❤️❤️❤️❤️🤞
نمیدونم چی بنویسم اصلا قفل کردم و فقط میگم خدایا شکرت خدایا صد هزار مرتبه شکر ❤️❤️❤️😇
ازاین به بعد دنبال میکنم بیشتر فعال میشم و بیشتر از خسو حالم مینویسم نوشتن و بودن تو این سایت پر از برکته برام .
راجع به سوالات رایت میگی سور و شوق اولیه برای نوشتن برای اومدن پیام ها به جیمیلم و ….
حال و هوای اولیه رو نداره چون دارم تمرکز میکنم روی کارم
اما…
امروز بازم تلنگرایی خوردم و اپل صبح که چشم باز کردم اومدن یه پیام به ایمیلم توجه م جلب کرد و گفتم بذار برم ببینم دوستای عزیزم چی برام نوشتن هدایت خدا رو گوش کنم و اون حرف استادم که میگه خدا هر لحظه داره هدایت مون میکنه باید بهش گوش بدیم و عمل کنیم .
حالا خداروشکر اومدم و کامنتت رو دیدم و باز هدایت شدم .
واااای اون قسمت که نوشتی طیبه نشسته رقص بچه ها رو میبینه خودش نشسته و نگاه میکنه …
😑😑😑😓
یه طوری شدم
فقط میگم ممنونم هزاران بار ازت حتما میرم کامنت ها رو میخونم
اینم پیام من برای تو میلاد عزیزم :
عشق چیست !؟
یک حس ساده است مثل دیدن و بوییدن گل
مثل بوسه های که میزنی بر گونه های یار
مثل نگاه به چهره ی خودت در آیینه
مثل نگاه به چشمان منتظر برای دوست داشتن و محبت
مثل گفتن زمزمه های عاشقانه ی خدا در دل تاریکی شبها
مثل راه رفتن در میان حجم رفت و آمدهای خیابان های شلوغ
مثل پرواز پرنده های عاشق
مثل صدای اذان در هنگامه ظهر وقتی بی هوا از جایی رد شدی از خیابانی ،یا گوشه ای ایستادی و نگاه کردی و گوش کردی و حس دلتنگی هایت مثل بادبادکی به هوا رها شد
مثل دستان نرم و لطیف کودکی که در دستانت میگذاری و لطافت روح زیبایت را دوباره احساس میکنی
فقط میتونم بگم عاشق خودتون و شیوه زندگیتونم خدا رو هزاران هزاران با شکر میکنم که با شما استاد عزیزم آشنا شدم که انقد به وضوح میتونم خواسته های قلبیم و زیباییها رو که شما به نمایش میذارید ببینم سپاسگذارم از شما و خانم شایسته و خوشحالم خوشحالم که خداوند به من لطف داشته که با استاد آشنا شم و به جواب سوالات ذهنم برسم سجده شکر به جا میارم ممنونم خدای عزیزم
خدایا شکرت برای وجود عباس منش و شایسته که با سریال زندگی در بهشت زیباییهای بیشتری رو بهم نشون میدن. خدایا شکرت بابت اینترنت که اینقدر راحت میتونم زیبایی ها زمین رو ببینیم. خدایا شکرت بابت این دوربین هوشمند که زیبایی ها رو جور دیگه ای بهم نشون داد و مست زیبایی ها شدم. خدایا شکرت که دیدم این زیبایی ها رو. خدایا شکرت بابت گوشی که دارم و میتونم به این فایل ها دسترسی داشته باشم. خدایا شکرت که میتونم هزینه اینترنت رو راحت پرداخت کنم تا بتونم فایل ها و فیلم های عباسمنش رو ببینم. خدایا شکرت که اصلا هستم و تا این حد میتونم رو زیبایی ها توجه کنم. خدایا شکرت که با دیدن این فیلم کلی رویاهام جون گرفتن و بهشون نزدیک و نزدیک تر شدم و….
خیلی وقت نیست که با شما آشنا شدم .کاش سالها پیش شناخته بودمتون استادم.برای پیدا کردن خودم.واسه رسیدن بخدا…
برای اولین باره می نویسم تو این جمع صمیمی..میدونم قلم زیبای دوستانم رو برای نوشتن احساسات قلبم ندارم.امابا دیدن فایل ۱۳۱و دیدن این همه زیبایی و دیدن استاد عزیزمو مریم جانم.انگار دیگه دستم نبود قلبم می نوشت.استادم و مریمنازنینم من خیلی ازفایلهای دانلودی رودیدم.ولی اینجانقطه ی ی عطفی برای قلب من بود..استادم منعاشق طبیعتم.خیلی قبل تر از اشنایی با شما..من همون نگاه توحیدی رو با دیدن دریا آسمون با ابرهای سفید.بارون.. جنگل ..گلها..درختها..برف.و….داشتم
..هر وقت تو ماشین بودم نگاهم به آسمون بود.آسمون تو هر شکلی زیبا و رویاییه واسم….وموسیقی در حال پخش..غرق خدا بودم..توجه به نکات مثبت و زیباییها…ولی فقط تو طبیعت بود که سرشار از زیباییه..بلد نبودم تو دل هر شرایطم زیباییها روبیرون بکشم..اون نکته ی طلایی که آخر فایل فرمودید…استادم وقتی درون بالا وبه سمت دریا رفتو همه چی کوچیک شد..چقدر کوچک هستیم و چقدر بزرگی خدا بهم داده..و چقدر خدا بالاست چقدر دوره…..و چقدر نزدیکه……توی قلبمون. .نزدیک تر از هر نفس بهمون..استادم با درون..دل من هم رفت وسط این دریا به مهمونی
.شاید هنوز خوب دل به دریا نزده بود..شاید قدمهام انقدر محکم نبود.یه لحظه اتفاق می افته.که قلبت دقیقا جایی قرار میگیره که باید…دل ما رفته مهمانی….به یک دریای طوفانی..
استادم با خوندن دل نوشته های دوستانم حظ میبرم.
دوش دیدم در میخانه صف است از عاشقان..
چقدر عاشق داری خدا جونم…خدایا شکرت…
چقدر قشنگه که شما ابتدای صفی استادم. (یکی اومد که حرف عشق وبا ما زد)..و اگه قراره نفر آخر این صف همباشم راضیم و خشنود..فقط باشم..فقط قدمهامم محکم باشه..
.ای خدا ناخورده می من به شما رسیده ام..
استادم و مریمجانم.چقدر آهنگهای زیبایی انتخاب کردید واقعاممنونم..
نمیدونم چقدر اشک ریختم.. اشک شوق.اشک از خود بیخود شدن.درون که بالا میرفت..خودمو با خدا یکی حس میکردم.جدا نیست ..نبوده.من دور بودم.از خودم از خودش…
چقدر قشنگه حس تونبا خدا..این جهان با تو خوش است و آن جهان با توخوش است….چقدر خوب درککردیداستادم این بیت روشما…
استادم و مریم جانم..صفحه ها میشه راجع به این فایل نوشت…شاید قلم واژه کم بیاره…خیلی دوستتون دارم..و تشکر میکنم از طرف تمام خانواده عباس منش بخاطر این فایل زیبا ووقتی که میزارید. تا اینهمه زیبایی رو با ما به اشتراک بزارید..تا دل ما هم بره به مهمانی..ازتون سپاس گذارم و ممنون.و خدا رو هزاران بار شکر میکنم..به خاطر تمام نعمتهاش . و وجود روشن شما.
باعرض سلام خدمت دوگل پرادایس که دستی از دستان خداوند رزاق هستید شما لایق بهترینهای جهان هستید وهرعشقی که به یکی از بدگان خداوند میدهید خداون هزار برابرعشق بهتون می دهدواستاد گلم این کلام خداوند هس نه من وقتی این فایلو دیدم مثل بارون اشک می ریختم وانرژیازمن ازادمی شد که من راتکان می دادوسرشار از شوروشعف می شدم واونجا کنارساهل ماسه هاروبا شما وخانم شایسته که واقعن شایسته این همه عشق ارامشهست لمس میکردم واشک شوق میریختم وواقعن خودم را اونجا حس میکردم واون غروب زیبای خورشید که منوداقون کرد وبه خدا دادمی کشیدم واحساس شوق می کردم به این همه زیبایی خدایا شکرد به این همه قدرت وبزرگی جلال عظمت هرانچه هست ازان توست فقط توهستی که قابل ستایش هستی فقط وفقط روی خدا حساب باز کنید ☝☝ممنونم از استاد گلم که دستی از دستان خداوند بودوهست که این زیباییهارا برای ما به تصویر بکشه ومارا بیشتروبیشتر عاشق خدای خودش کنه ومارا از بیراهه ها نجات بده خدایاشکردوارزوی روزی که بااستاد گلم باشم بهترینها رابرای خودت وخانم شایسته. ازخداوند سپاسگزارم. 💞💞
باز هم به نام خدایی که مراقب من است اگر صلاه داشته باشم اگر پرهیزگارباشم باز هم به نام خدایی که سوگند خورده ازقانونش ومشیتش تخطی نمیکند بازهم به نام خدایی که مراقب من است اگر بهش 100% توکل کنم اگر این باوربهش داشته باشم وبهش بگویم ؛خداجونم خدا جونم ؛فقط توبرایم کافی هست باز هم به نام خدایی که هو اول وهو آخر و هوظاهر و هو باطن.
به نام آن یک دونه “ال + الله ” که من آگاه شوم بینا شوم که رئیس جمهور ،پادشاه ،خزینه دار ،وهزینه پرداز فقط اوست
باز هم به نام خدایی که مرا درهرمسیری که حرکت کنم یاریش حتمی است به نام آن پادشاهی که اگرمثل موسی اشتباهی دستم به خون بنده اش آلوده شود اگرباقلبم درسریر بارگاهش تسلیم شود وبگویم اوسا تویی صاحب من تویی یاریگرمن تویی ،دستم را بگیر ؛بی منت ترا درهرمسیر ؛یاری میدهد.به نام این رئیس حی وحاضر که به من گفت من این جهان زیبا رابرای لذت بردن توساختم واینقدر نعمت برایت خلق کردم که قابل شمارنیست به نام این یه دونه پرزیدنت که تمام زندگیم درتمام جنبه ها دردست قدرت فرکانس و باورهای خودم قرار داد ومن رحیم همیشه ازاین پادشاه تشکر میکنم به نام خدایه خالق تمام عوالم زیبایی ها ،که به من گفت ؛توبرای هرخواسته ای داری حرکت کن هرجا به دربسته ساروج شده برخوردی ونتوانستی ،اونجا من دست به کارمیشوم.به نام اون یه دونه دوست ،یه دونه رفیق ؛یه دونه مهربان ؛یه دونه توانا کاربلد دوست دارمن عاشق من ،یه دونه پادشاهی که ازنفس خودش برمن دمید که ازخودش باشم. اگریه دونه سکه درقلک خدا بندازم ده سکه میدهد اگر خوبی کنم تمام بدی هام می پوشاند. من ازاین یک دونه “رب” بسیار تشکرمیکنم که جهانش بسیار بسیار دقیق وهوشمند ساخت خودش راهنمایم شد گفت هرچه که بهت دادم سپاسگزارباش تا درتمام زمینه رشدت بدهم جدم تخطی کرد وازبهشت بیرون شد نمیدانست چی بگوید “فتلقی” آرام بیخ گوشش گفت اینجوری بگو تا پذیرفته شود. من یکی خیلی دوستت دارم خدای خوشگلم.خدایا همیشه مرا کمک کن که در”احساس خوب وشادی وزیبایی وسپاسگزاری “بمانم
بچه ها ؛ قربون بوی دلتان بوی دلنوشته هایتان ؛یادگاری نوشتنتان درخیابان عباسمنش ومیدان مریمی ،همگی ازشما،بویه خدا را حس میکنم ازخاک به افلاک میروم مثل اون درون ؛دوکامنت میخانم تمام روز مست تماشایه خدا میشوم. همه جا ،عکس روی خدا میبینم ازدانه به دانه اون شنهای سفید تاکران تاکران اقیانوس.
بگذار حرف دلم براتون بگویم ؛من وخدا دو رفیق بی غل وخش ؛پیش هم هستیم اگر اشتباهی درحضورش انجام دهم مثل همه پیامبران ،بانشانه ای ،بهم میگوید نشد نشد. اون موقع که متوجه میشوم میگم قربوووووونت عزیزم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم مرسی عزیزم سیقت بام (لری است یعنی فدات بشم) بچه ها اگردوست خدا بشین خدا ولی وسرپرست شما میشه. تشکر ازخدا یادتان نره به خاطر این همه نعمت وثروت وزیبایی. شما چقدر ذوق کردید این 20 دقیقه زیبایی خدارادیدید اگرتمام زمینش راببینید چی میشوید. خداجونم ؟ خداجونم ؟مرسی که همیشه هستی درتمام لحظه ها. فدات بوس
به نام خدا.من از برج ۲ سال ۱۳۹۹قدم تو این راه گذاشتم و با عشق و انگیزه مثل یه ادم تشنه که دنبال اب میگرده دنبال حقیقت زندگی میگشتم……یه دفعه حجمی از اطلاعات وارد مغزم شد و دنیامو زیر ورو کرد..خدای من چی میشنیدم؟؟؟؟ میگفتن تو خالق زندگی خودتی.میگفتن تو خودت اتفاقات زندگیتو رقم میزنی…میگفتن تو هم میتونی مثل خیلی از ادمهای دیگه ثروتمند بشی و خیلی راحت از نعمتهای زندگی استفاده کنی و خیلی چیزای دیگه……چقد خوب چطور؟؟؟ منم میخاستم.از کجا باید شروع میکردم؟شده بودم مثل یه اتشی که یه سطل اب روش ریخته بودن میدونستم که خوبه.اره دیگه میدونستمنباید هر چیزی رو تو ذهنم راه بدم.میدونستم ذهن خیلی قویه و ول کن ماجرا نیس.خدایا چقد سخت بود.به قول خیلی ها چقد زمین خوردم.چقد سرعتم کم و زیاد میشد…یه روز بلند میشدم با یه دنیا انرژی و یه اتفاق عالی (هر چند کوچک)یه روز دیگه با کوچکترین حرفی که باب میلم نبود به هم میریختم و بعدش بازم میگشتم و میگشتم که خدایا اخه چرا من که خیلی چیزا رو بلد شدم ……تا اینکه با سایت tasvirkhani.com اشنا شدم خدای من اینجا کجا بود.چقد حال اینجا خوبه چقد ارامش داره…..استادی که با عشق میادو همه چی رو میگه و اخرش قسم میخوره که بابا حقیقت همینه چیزی جز این نیست حقیقت باورهای تویه ،ایمان تویه..دیگه چه چیزی ازین بالاتر که یه نفر اینقد خالصانه بخاد که تو هم پیشرفت کنی و بهترین شرایطو تو زندگیت داشته باشی.پس چرا؟؟؟چرا هنوزم من اینقد استرس دارم؟چرا توکل به خدا میکنم ولی هنوزم نگرانم؟چرا؟اره اینجاس که فهمیدممشکل من از ایمان منه من پیش از هر چیزی اول باید خدامو بشناسم و بهش اعتماد کنم.اره عظمت وجود خدا به حدیه که عقل من از درک واقعی اون عاجزه.من خودمو میگم..الان میفهمم حال پیامبران و مشرکانی رو که نمیتونستن راهنمایی پیامبرانو درک کنن چون قادر به درک وجود خدا نبودن..اره ما ایمان داریم ولی همش موروثیه.ایمان با یقین باید باشه با اعتماد و باورررررر.الان هم خوشحالم و هم ناراحت.خوشحالم که دارم حقیقت رو میفهمم .حقیقت افرینش رو حقیقت ایمان رو و ناراحت از ضعیف بودن ایمانم .فکر میکردم با نماز خوندن و روزه گرفتن یکی از بنده های خوب خدام .اما غافل از اینکه حالا که باید همه چیزو از خودش بخام حالا که باید نترسم و بهش اعتماد کنم تا به قول استاد مثل یه پرنده روی شونش بشینم و اون منو با خودش ببره هنوز نشده …….ولی میخام بشه میخام خودمو پیدا کنم و فهمیدم با اینکه داشتن اطلاعات خوبه ولی مهمتر از اون اطلاعات و دانسته ها داشتن ایمانیه که باورهاتو قشنگ بسازه و اتفاقات خوب برات رقم بزنه به نظر من تمام این زیباییهایی که توی این سریال بهشتی میبینیم حاصل یه ایمان نابه که کمتر کسی موفق به درکش میشه .به امید درک عظمت وجود حق و با تشکر از استاد عشق و عشق عزیزشون خانم شایسته و تمام خانواده عباس منش
درود هزاران درود و سلام خداوند برشمااستاد عزیزو مریم عزیز
چقدر من شمارو دوست دارم
من امشب مهمان داشتم وطبق مهمانی های همیشه در حال تعریف و من هدایت شدم به این فایل عالی و زیبااااااا
با اشک نگاه کردم و شکر گزاری پروردگارم از این همه زیبایی و شکوه
و خداروشکر که من مثل اونا فکر نمیکنم و دارم فکرهای خودم عوض میکنم چقدر خوشحالم چقدر
چقدر این فایل زیبایی داشت چقدر دریایچه زیبا و آرام و انعکاس رنگی فوقالعاده و خورشیدی درخشان،رقص رنگهای زیبا و چشم نواز در کنار هم،هوش مصنوعی فوقالعادهی که این مناظره در دید ما باشکوه و تحسین برانگیز کرده و بزرگی پروردگار رو برام گوشزد میکنه خانه های یک دست و معماری عالی که چقدر به فضای و روحیه اونجا میاد
من امشب چقدر الهی هدایت شدم
حالم چقدر خوبه خدایا شکرت
امروز جذب های عالی داشتم
و یه صدای که به من میگه عوض میشه همه چی عوض میشه نگران نباش سمیه خدا با توست و ترو از پول و ثروت بینیاز میکنه
استاد چقدر نام استادی به شما میاد و برازنده شماست
این زیبایی و رفاه مبارکتون باشه این نتیجه تمرکز ذهن شماست و گرفتن افسار ذهنتون هست که چه راحت رام شما شده و هر چی میخواد براتون مهیا میشه
به نام خدا
خدایی که با من دوست است بی آنکه نیازی به من داشته باشد
سلام استاد عزیزم سلام مهربان بانو💛
و سلام به دوستای عزیزم 💛
خیلی وقته دست به قلم نشدم نمیدونم چند وقت میشه .
تو این مدتی که گذشت همیشه دوست داشتم بیان بنویسم براتون اما امشب با یه نشونه کشیده شدم به سمت نوشتن .
نشونه من دیدن قسمتی بود که خانم شایسته عزیز کنار استاد داشتن پینک پنگ بازی میکردن و من از طریق پیجشون تو اینستا این قسمت رو دیدم .
و بعد نوشتن کامنت استاد اومد همون کامنت رو لایک کرد وقتی دیدم اشکام اومد و یه حس عشق بی نهایت تو قلبم اومد.
من تو سریال زندگی در بهشت شما نبودم و کمابیش دنبال میکردم و همیشه روحم تو این سایته و داره میگرده.
نمیدونم چی بگم انگار با دیدن این قسمت به دریچه دیگه بروم باز شد.
این قسمت برای من از همون اول انگار باز شدن دوباره قفل های بسته ذهنم بود .
ساعت یک و نیم بیای پینک پنگ بازی کنی،این نشونه چیه !؟
نشونه به علاقه س علاقه قلبی باهم بودن و لذت بردن از زندگی از هم .اونم باورهای که درست شده وقتی باور درست بشه این هماهنگی هم ایجاد میشه خود به خود .
چقدر همین یه موضوع برای من کلی درس داشت شاید اگه من بودم حالشو نداشتم یک و نیم پینگ پنگ بزنم .
خانم شایسته با اون اندام خوشگل و فرکانس زیباش بهم یاد داد که مهم خودتی و برای خودت ارزش قایل باش تا جهان بهترین ها رو بهت بده .
یکی مثل استاد میاد و میشه دست خدا تا به خیلی از خواسته هاش برسه .یه رابطه عالی که باور کنید فقط خودتون میتونید درک کنید چون جای شما نیستم که بگم درک میکنم چقدر رابطه شما جدا شده از رابطه عاطفی رابطه خدایی هست .
بارها تو ذهنم اومد احساس لیاقت احساس لیاقت
بارها اومد کنترل ذهن کنترل ذهن
بارها اومد تو ذهنم که تفاوت فرکانس دو آدم چقدر میتونه زیاد باشه.
بارها اومد تحسین کنم شما رو خونه زندگی آرامش و زیبای همه چیز تون رو .
اول بازی گفتید برنده رو حدس بزنید !؟؟؟
یه آدم باید اینقدر روی خودش کار کنه که به قاطعیت برسه که خودش تو این بازی فانتزی و جالب برنده میشه چه برسه به بازی های دیگه ی زندگی …
اعتماد به نفس بارها اومد جلوی چشام چیزای از این فایل دیدم که حاضرم بگم هیچ وقت اینجوری به فایل ها نگاه نکرده بودم یه احساس دیگه داشتم .
تسلط اومد تمرکز اومد رهایی اومد انگار خودم رو میدم اون توپ پینگ پنگ میدیدم که بارها میاد ومیره
تمرکزی که داشتید بهم یاد داد هر کاری انجام میدم همین طوری تمرکز کنم از حواشی توجه م بردارم .
جهان عاشق سرعته اون سریع بازی رو شروع کردن برام درس داشت .توپ های که کنار ریخته شده منو یاد موقعیت های که میتونه بارها بارها باشه و جهان پر از این موقعیت های ریخته شده س .
شروع کن بارها بارها بازی کن بازی کن بارها و بارها برنده بازنده ای در کار نیست لذت ببر
هیجان این مسیر رو درک کن .
واکنش های شما دو تا برای من جالب بود .استاد یه حرکت های عالی میزد که میبرد خانم شایسته وقتی میبرد با نگاه و لبخندش به استاد عزت نفس سو نشون میداد .
برای من تو این مدت خیلی اتفاقات دیگه افتاده مهم ترین اتفاق کسب وکار خودم هست و شروع حرفه ای تر شدنم خواهد بود با تمرکز با ایمان .
با یه موبایل بدون هیچ بهونه علاقه م گرافیک شروع کردم خداروشکر این مدت اینقدر از همه نظر رشد کردم و درس های عالی گرفتم که احساس میکنم اندازه ده سال یه آدم تجربه کسب کردم .
تازه مسیرم شروع شده به امید خدا نشونه ها و رشد و بقول استاد تو باید آخری بالا بردن مهارت هامون ❤️💛💛
خدارو صد هزار مرتبه شکر خیلی دلم تنگ شده براتون دوستتون دارم ممنون که هستی استاد قلبم برات پر میکشه می بوسمت 😚
سلام خانم مرادی عزیز⚘⚘⚘
خدای من…شکرت ..چقدر سریع جواب درخواست های مارو میدی ..شکرت خدا
واقعیت خیلی خوشحال شدم که کامنتتون رو دیدم و دوباره وارد سایت شدین …من رد پای شمارو تو سایت دیده بودم و دنبال میکردم اما دیدم فعالیت جدیدی تو سایت نداشتین و برام جای سوال داشت…خدارو شکر که هستید و حظوری مقدس دارید…
شما عالی هستید من بینهایت لذت و استفاده میکنم از اگاهی هاتون…
ارزوی سلامتی و شادمانی و ثروت و نعمت براتون میکنم و از خدا میخوام هر چی از ذهنتون میگزره بهتون بده
موفق باشید..🌺🌺🌺🌺
به نام خدایی که با من دوست است بی آنکه نیازی به من داشته باشد
سلام شهاب عزیز
خوشحالم که دوستان آگاه و ارزشمندی چون شما رو دارم
ممنون از محبت خالصانه و توجه صادقانه تون 😊💛💛💛💛💛
خوشحالم و خدارو صد هزار مرتبه شکر که هدایتم میکنه بارها و بارها و تو این مسیر بهم درس ها میده تکرار و تکرار ها
سپاسگزارم ازتون از محبت خدایی تون
شمام بی نظیر و فوق العاده این و تحسین تون میکنم که تو ابن ندارذو فرکانس هستید
دوستدار همه بچه های عباس منشیم 😍😍😍😍❤️❤️❤️❤️❤️❤️براتون سعادت و آرامش و عشق و ثروت های بی نهایت از قدرت کیهان آرزو دارم
الهی به امید تو به عشق تو به رضای تو
آره یه شب پیش بود، قبل ازین که بخوابم یکی از دوستان قدیمیم بعد مدت ها باهام تماس گرفت و ازم درخواست کرد که میلاد ازت میخوام یه امانتی رو بهم برگردونی… کدوم امونتی؟! چیزی رو بیاد نمیارم، آهان اگه منظورت اون کتابس باشه برات میارمش… خندید و گفت نه فقط خودت باید از نزدیک ببینم… میدونی طیبه جانم، قشنگ از لحن حرف زدنش متوجه شدم که اون امونتی خود من هستم… با تغییر من جهان کرنش کرد و تقریباً همه از زندگی من حذف شدن یا باهام هماهنگ شدن… این دوستم هم از مدارم کلا خارج شد تا اینکه بعد ماه ها جهان اونو به سمت من هدایت کرد… از صبح زود که چشم باز کردم ندا آمد که میلاد همین امروز صبح اقدام کن و باهاش قرار ملاقات بذار… جهان اونقدر بهش فشار آورده که بعد مدتها خودش به اشتباهاتش پی برد و تسلیم شد و به حقانیت حرف هایی ک قبلا بهش زدم پی برد… توی چهار ساعت بی وقفه چنان با عشق و تمرکز و اتصال محکم به خداوند باهاش حرف زدم که انگار دریچه جدیدی از جهان به روش باز شد و متعهد شد که با افق و دیدی نو به زندگی نگاه کنه و استارت تغییر و حرکت رو بزنه…آهان خوب که یادم اومد یجا گفت میلاد ببین این مردم اونقدر ناشکرن که دیگه بارون هم نمیزنه…گفتم نگران نباش که خدا همواره غفور و رحیمه،همواره رزاق و مهربونه به زودی هممون رو سورپرایز میکنه…گفت بارون از جهنم! هربار هوا ابری میشه ولی خبری نیست از بس که همه ناشکرن، گفتم بنده شکور و سپاس گزاری مثل من که هست ایمان دارم به زودی از آسمان رحمت خدا آبی پر برکت که مایه حیات و سرزندگیه نازل میشه گویی که همون لحظه بارش قطرات بارون رو روی گونه هام حس میکردم …. و این شد که در کمتر از یک روز امید و اطمینان قلبی من رنگ زیبای واقعیت گرفت… ساعت چهار صبح با صدای آلارم رگبار بارون خدای روزی ده و هدایتگرم بیدار شدم… هرچقدر اشک شوق و سپاس گزاری میریزم سیر نمیشم، آره الان که دارم برای یکی از دوستای قدیمیِ جدید و ارزشمندم مینویسم صدای تیک توک قطرات بارون از پشت پنجره، موزیک زمینه نوشتنمه… دیشب بعد دیدن کامنتت قلبم به تپش افتاد و در همون لحظه بهم الهام شد که بنویسم… سریع روی وایت بردم نوشتم «طیبه» که یادم بمونه بنویسم برای خودم برای دوست عزیزم که خیلی خیلی دلم براش تنگ شده… دارم لذت میبرم ولی چرا بیشتر لذت نبرم؟ واقعاً چرا؟! یه چن لحظه صبر کن تا برم بیرون… آهان حالا میچسبه الان اومدم توی بالکن توی هوای آزاد … اینجوری بیشتر حال میده… هم در معرض هوای دلپذیر بارون و استشمام رایحه دلانگیز هستم، همزمان دارم با یه دستم صبحونه آش گرم میخورم و با دست دیگه با عشق و آرامش تایپ میکنم… لذته که همواره جاریه من همیشه دنبال اینم که چطور بیشتر و بیشتر لذت ببرم….
دقت کن « تَر »… این تره همیشه توی وجودم در جریانه
بهتر … قوی تر… آسون تر … زیبا تر… لذتبخش تر…سپاس گزار تر… با انگیزه تر… عاشق تر…
من عاشق این صفت تفضیلی هستم، « تر» ه ای که از شور و اشتیاق نامحدود و روح سیری ناپذیرم نشات میگیره
اوه…طیبه بگو چیشد؟! بارونه شدت گرفت صفحه کیبورد خیس شد برم داخل که دارم خیس میشم 😉😆😊😁
سلام که سلامتی میاره…سلامی که عشق و محبت میاره… سلام به روی ماهت طیبه عزیزم، چقدر دلم برات تنگ شده جانا،چقدر مشتاق حضور با برکت و پرشورت بودم… طیبه یه نگاه عمیق بهم بنداز… نمیشناسی نه؟! ولی من که خیلی خوب تو رو یادمه؛ بذار صاف برم سر اصل مطلب؛ طیبه جانم، این رو اخیراً هم توی کامنتام گفتم که من اون اوایل از چند نفر حسودیم میشد و ازشون خوشم نمیومد؛طیبه مرادی عزیزم، شکیبا کیانی فر عزیزم، الهام طالبی عزیزم(پرنسس الا)، محمد فتحی عزیزم(کینگ مارکو)……. چرا؟! چون خیلی خیلی خوب بودید،خیلی حالتون خوب بود خیلی با خودتون در صلح بودید،سرشار از عشق و تحسین بودید… و دقیقا نقطه ضعف من هم همین جاری کردن عشق و صلح درونی بود، دقیقا به کامنتای اعضایی مثل شما هدایت شدم، این تضاد درونی منو وادار به صلح و عشق درونی کرد وادار به تغییر از بیخ و بن کرد…. خدایا شکرت چقدر خوش شانس و خوشبختم که در بذر ورودم با چنین اعضای بینظیری آشنا شدم که رشد و پیشرفتشون منو وادار به رشد و پیشرفت کرد… به این نگرش من دقت کن؛ من یه ذهنیت و نگرش فوق العاده ای که دارم اینه که اگه با نیرو و انرژی منفی مواجه بشم،میذارمش توی قدر مطلق درونم و تبدیل به انرژی مثبتش میکنم، بدین شکل که رنج و درد گذشته برای من سوخت هسته ای حرکت مستمره، امکانش خیلی خیلی کمه ولی اگه احیانا هم در ادامه مسیر یه نمه حسادتی هم سراغم بیاد من منفعل نمیمونم سریع استحالش میکنم به قدرت شجاعت انگیزه و اراده پولادین برای حرکت قویتر… انرژی و شور و هیجان بیشتر…
علم استحاله ای که خدای درونم بهم الهام کرده…علم الانسان ما لم یعلم… عین یه مبدل که از انرژی باد یا حرکتی یا خورشیدی ، برق و انرژی الکتریکی تولید میکنه… زیبا نیست؟! …. این یکی از ذهنیت هایی هستش که آدمای بسیار بسیار کمی ازش بهره میبرن،، افراد بسیار بزرگ و موفق همچین ذهینت هوشمندانه و قدرتمندی رو ساختن…
خب طیبه جانم بذار یکم بگم ازون روزای اول ورودم به سایت (بهار ۹۹)…
طیبه باورت نمیشه چون یکم مدارم پرت بود و با اون عینک و نگاه محدود کامنتا رو میخوندم طبیعتاً گاهی آمپرم میرفت بالا و هضم نمیکردم میگفتم خدایا اینا دیگه چه آدمای خُلمشنگی هستن که صبح تا شب قربون صدقه عباس منش و اون حمالی که مثل منشی زیر دستشه میرن، اینا چقدر چاپلوس و متملقن ،اینا چقدر کمبود دارن انگار نه انگار توی این مملکت بی صحاب شده هستن که اینقدر دلشون خوشه.. آهان اینو یادم اومد😂😂😂😉 اینو دیگه چطور بگم، اونقدر اعضا با همدیگه صمیمی و همفرکانس بودن که مدام به همدیگه عشق میورزیدن، بعد من میگفتم ای تُف به روزگار اینا دیگه رسماً رد دادن دیگه حالشون خرابه به پیغمبر آخه یعنی چی!!! رسماً همشون منحرف تشریف دارن آخه یعنی چی هرکی از راه میرسه میگه عاشقتم عاشقتم، دختر پسرای منحرف،اون عباس منش هم انگار نه انگار دم از خدا و قرآن و انسانیت میزنه چطور روش میشه این کامنتارو منتشر کنه😂😁
خو چیکار کنم طیبه اون موقع آماتور بودم زورم میومد دیگه… حق بهم بده، ولی توی همون یکی دو ماه اول اندازه چند سال یه نفر رشد و تغییر کردم خدایی…
طیبه اصلا اولین کسی که دل منو نرم کرد یخمو آب کرد تو بودی، اونقدر عشق درونت موج میزد اونقدر حالت خوب بود اونقدر با خودت در صلح بودی که منم کم کم مثل خودت شدم،همش هدایت میشدم کامنتات رو بخونم، از همون اول ته دلم ازت خوشم میومد ولی خب چکنم از عدم صلح درونی…
طیبه جانم نمیدونی چقدرررر دوستت دارم
نمیدونی چقدر عاشقتم
اونقدر دوستت دارم اونقدر عاشقتم که همین الان دارم اشک میریزم…. سپاس گزارم ازت عزیز دلم که با کامنت گذاشتن هات و ثبت رد پا و با رشد خودت به تغییر و تکامل من هم کمک کردی….
خیلی دوستت دارم طیبه جانم عاشقتم طیبه 💜💗💕💖
خیلی خیلی حرف ها هست که باید بزنم… ولی مجال گفتن نیست…. جالبه که پرنسس جانم الای ارزشمندم اولین کسی بود که در بذر ورودم به سایت به استقبالم اومد و برام کامنت گذاشت، دقیقا جذب خودم بود…. خدا رو صد هزار مرتبه شکر اِلا همیشه با عشق و بی منت همراهیم کرده توی این مسیر و با اون قلب بزرگش با تحسین ها و عشق ورزیدن های اعجاب انگیزش بهم دلگرمی و انگیزه داده و من تا ابد مدیونشم از ته دلم قدرش رو میدونم، شکیبای عزیزم رو هم باهاش صحبت کردم ولی….، اماحالا نوبت تو شده کجا کجا ؟! گیرت آوردم…… مارکو؟! واسه اون برنامه دارم من، اون یه دیوونه مثل خودمه
طیبه بذار تکاملی بریم جلو، کم کم بیشتر حرف خواهیم زد…
اینو حسم گفت بهت بگم، ازت درخواست میکنم که بعد اینکه این کامنت رو خوندی بری توی کامنتای لایک شده پروفایلم و کامنتی که توی قسمت ۹۷ و ۱۱۰ نوشتم رو با پاسخ های زیرش بخونی فقط برای خودت میگم نه چیز دیگه، دلم میخاد اون شور و انگیزه وحشتناکم رو به دوستای عزیزم منتقل کنم…. طیبه من آینده رو میتونم ببینم…من ذهن آدما رو میتونم بخونم، من به طرز عجیبی آدما رو خیلی خوب میفهمم و درک میکنم… کاملاً هدایتی میخام با بچه ها حرف بزنم و هم خودم رو بهتر بشناسم و هم از دوستای عزیزم یاد بگیرم…
طیبه صادقانه میخام بدونم که آیا شور و اشتیاقی که اوایل یکی دو سال اول ورودت به سایت داشتی رو الان داری یا نه؟!
چرا دیگه کمتر میای سایت؟! آیا دیگه اون نقطه آبی نوتیف پاسخ به دیدگاه ها هیجان زدت نمیکنه آیا دیگه مثل قبل رغبت کامنت خوندن و کامنت گذاشتن نداری؟! خودم خوب جواب این سوال و درخواست ها رو میدونم ولی میخام از زبون خودت بشنوم…. طیبه بذار خیالت رو تخت کنم بعید بدونم کسی اندازه من بچه های سایت رو بشناسه، بی نهایت صفحه پروفایل و کامنت رو بررسی کردم بی نهایت کنکاش کردم هم توی سایت هم توی دیگران هم توی خودم و به چیزای پی بردم که بعید بدونم کسی ازش بو برده باشه، من آدم چند بُعدی و چند لایه ای هستم و همیشه سعی میکنم حیقیقت رو از دل واقعیت کشف کنم و از زوایای متفاوت به مسایل نگاه کنم… در عین حال آدم صادق و ساده ی صمیمی و خودمونی هستم؛
در جریان نتایج و تغییرات شگرف فوق العاده ات هستم و خیلی خیلی بهت تبریک میگم بابت استارت حرفه و کسب کار خودت…
تحسین؟! باور کن من قبلاً بارها تحسین هامو کردم،عشق و فرکانس مثبتمو برات ارسال کردم و همیشه هم تحسینت میکنم بابت همه چیت…. یعنی یه دختر چقدر میتونه ناز و دوست داشتنیِ تحسین برانگیز باشه 😘😍😆😊😉💖
میدونی طیبه احتمالا دیگه به این پی بردی که خلق نتایج و رسیدن به خواسته ها به خودی خود معنایی نداره تا زمانی که واقعا از طی کردن مسیر لذت نبریم…تا زمانی حس و حالمون در لحظه خوب نباشه… حست الان نسبت به قبلا که توی سایت حضور فعال و پرشوری داشتی چطوره؟! میدونم که گرم رشد کسب و کارت هستی… ولی حس و حالت چی؟! شور و شوق و انگیزه نامحدودت چی؟! سپاس گزاری و کنترل ذهن مستمر چی؟! عشق و محبت دایمی و پایدار چی؟!
آره داریشون ولی «چقدره» مهمه… طیبه هیچوقت نذار شور و شوق و انگیزه زیادت بخوابه هیچوقت از رشد و تغییر پرشدت و پرقدرت دس برندار هیچوقت فراموش نکن که
فارغ از هر نتایجی باید همواره و همیشه احساسمون عالی باشه و همیشه دنبال احساس بهتر و تجربیات لذت بخش تر باشیم
هیچوقت فراموش نکن که کار کردن روی خودمون یه فرآیند همیشگی و پیوسته س…. هیچ وقت کوتاه نیا… هیچ وقت نذار نجواها بهت غلبه کنه و کنترل ذهنت رو از دس بدی
طیبه یه گوشه نشسته داره رقص بچه ها رو نگاه میکنه، یه نفر از پشت سر دس میذاره روی چشمای خوشگل عسلیش، اگه گفتی کی ام؟! کی هستی ؟!عههههه میلاده 😍😘💜😆😊😉
ای جانم دستاتو بده دستم بیا بریم با هم قاطی جمع بشیم و برقصیم در این باغ بهشتی… پیشکسوت شدی حال نداری؟! بابا بیخیال بلند شو بینم اصلا بیا با خودم برقص خوبه؟!…
طیبه جانم رفیق عزیزم میخام تشویقت کنم که تا جایی که میتونی بیشتر توی فضای سایتمون باشی و مثل قبل متعهدتر باشی، میخام اووووج بگیری میخام بزرگتر و قویتر از همیشه بشی میخام خوشحال تر سرزنده تر متعهد تر با انگیزه تر از همیشه باشی…. چون حس و حال خوب تو، حس و حال خوب منم هست ، بهم انرژی مضاعف میده بهم شور و شوق و انگیزه بیشتر میده… تو فقط باش تو فقط حضور داشته باش… توی قسمتای بعدی کامنت بذار، کامنت دوستان رو بخون و فایو استار بده، براشون کامنت بذار…خلاصه تا جایی که برات مقدوره توی جو و فضای فرکانسی بهشتمون باش
طیبه ببین حست چی میگه… اونه که هدایتت میکنه،بهش گوش کن ببین چی ازت میخاد
باورت نمیشه که یه نفر توی سایت مشتاق حضورته مگه نه؟!
قبلا چند بار میخواستم بیام پروفایلت باهات حرف بزنم ولی درست امروز در بهترین زمان و مکان ممکن هدایت شدم؛ راستی شاید باورت نشه، یبار خوابتو دیدم و توی خواب من سر از نمایشگاهی دراوردم که پر بود از تابلوهای نقاشی و آثار هنری، تو رو دیدم و همدیگرو در آغوش گرفتیم… بهم گفتی اینا همه آثار خودمه اینجا نمایشگاه خودمه، و حتی توی خواب صفحه مجازیت رو دیدم که توش کلی پیشرفت کردی و کلی مشتری داشتی و کلی ثروت ساختی… بخدا باورت نمیشه توی خواب بغض کردم و اشک ریختم….
من خیلی خیلی راحت حرف دلمو میزنم و احساساتم رو بروز میدم رفیق عزیزم؛ از ته دلم دوستت دارم و عاشقتم طیبه عزیزم💗💕💜💖
اونقدر پیش خدا عزیزی که پیش من هم اینقدر عزیزی
به نام خدای مهربانم
سلام میلاد عزیزم
نمیدونم از وقتی کامنت خدایی و عالی تو دیدم یه طوری شدم و مکث کردم روی کامنتت و خوندنش .
وقتی میرسم آخر کامنت بازم میرم اول کامنت و میخونم تا جایی که اشکم جاری شد باز و لبخندم پر رنگ تر.
میشناسمت عزیز جان میشناسمت رفیق 😊😃🌺❤️❤️❤️❤️
میشناسمت همفرکانسی میشناسمت عشق جان هم پاره ای من خود خدا 😚❤️❤️❤️
میدونی میدونم کی هستی و پشت این همه کامنت با محبت و عشق و آگاهی و نشانه کی هست …
دمت گرم رفیق با محبت من دمت گرم رفیق همیشگی م دوستت دارم خدا 😍😍😍😍😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙
دمت گرم میلاد جان شدی دست خدا برام و با کامنت زیبات بازم انگار بیدار شدم که بنویسم و مراقب خودم باشم مراقب ورودی هام کنترل ذهنم مراقب حال و احساسم و شادیم
سپاسگزارم ازت عزیزم که دست به قلم شدی و به هدایتی که بهت شد عمل کردی عزیزجان …
بقول استاد مهم تاریخ عضویت نیست عملکرد هست
اون حرفهات خیلی روم تاثیر گذاشته میلاد جان منم دوستت دارم عزیزم مهربان عاشق خدایی و با محبت
😍😍❤️❤️❤️❤️❤️🤞
نمیدونم چی بنویسم اصلا قفل کردم و فقط میگم خدایا شکرت خدایا صد هزار مرتبه شکر ❤️❤️❤️😇
ازاین به بعد دنبال میکنم بیشتر فعال میشم و بیشتر از خسو حالم مینویسم نوشتن و بودن تو این سایت پر از برکته برام .
راجع به سوالات رایت میگی سور و شوق اولیه برای نوشتن برای اومدن پیام ها به جیمیلم و ….
حال و هوای اولیه رو نداره چون دارم تمرکز میکنم روی کارم
اما…
امروز بازم تلنگرایی خوردم و اپل صبح که چشم باز کردم اومدن یه پیام به ایمیلم توجه م جلب کرد و گفتم بذار برم ببینم دوستای عزیزم چی برام نوشتن هدایت خدا رو گوش کنم و اون حرف استادم که میگه خدا هر لحظه داره هدایت مون میکنه باید بهش گوش بدیم و عمل کنیم .
حالا خداروشکر اومدم و کامنتت رو دیدم و باز هدایت شدم .
واااای اون قسمت که نوشتی طیبه نشسته رقص بچه ها رو میبینه خودش نشسته و نگاه میکنه …
😑😑😑😓
یه طوری شدم
فقط میگم ممنونم هزاران بار ازت حتما میرم کامنت ها رو میخونم
اینم پیام من برای تو میلاد عزیزم :
عشق چیست !؟
یک حس ساده است مثل دیدن و بوییدن گل
مثل بوسه های که میزنی بر گونه های یار
مثل نگاه به چهره ی خودت در آیینه
مثل نگاه به چشمان منتظر برای دوست داشتن و محبت
مثل گفتن زمزمه های عاشقانه ی خدا در دل تاریکی شبها
مثل راه رفتن در میان حجم رفت و آمدهای خیابان های شلوغ
مثل پرواز پرنده های عاشق
مثل صدای اذان در هنگامه ظهر وقتی بی هوا از جایی رد شدی از خیابانی ،یا گوشه ای ایستادی و نگاه کردی و گوش کردی و حس دلتنگی هایت مثل بادبادکی به هوا رها شد
مثل دستان نرم و لطیف کودکی که در دستانت میگذاری و لطافت روح زیبایت را دوباره احساس میکنی
مثل …
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌺🌺🌺🌺🌺
خدا هر روز به عشق و نعمت هات اضافه کنه استاد که به ما نشون میدی توی جهان هم این همه زیبایی هست
فقط میتونم بگم عاشق خودتون و شیوه زندگیتونم خدا رو هزاران هزاران با شکر میکنم که با شما استاد عزیزم آشنا شدم که انقد به وضوح میتونم خواسته های قلبیم و زیباییها رو که شما به نمایش میذارید ببینم سپاسگذارم از شما و خانم شایسته و خوشحالم خوشحالم که خداوند به من لطف داشته که با استاد آشنا شم و به جواب سوالات ذهنم برسم سجده شکر به جا میارم ممنونم خدای عزیزم
خدایا شکرت برای وجود عباس منش و شایسته که با سریال زندگی در بهشت زیباییهای بیشتری رو بهم نشون میدن. خدایا شکرت بابت اینترنت که اینقدر راحت میتونم زیبایی ها زمین رو ببینیم. خدایا شکرت بابت این دوربین هوشمند که زیبایی ها رو جور دیگه ای بهم نشون داد و مست زیبایی ها شدم. خدایا شکرت که دیدم این زیبایی ها رو. خدایا شکرت بابت گوشی که دارم و میتونم به این فایل ها دسترسی داشته باشم. خدایا شکرت که میتونم هزینه اینترنت رو راحت پرداخت کنم تا بتونم فایل ها و فیلم های عباسمنش رو ببینم. خدایا شکرت که اصلا هستم و تا این حد میتونم رو زیبایی ها توجه کنم. خدایا شکرت که با دیدن این فیلم کلی رویاهام جون گرفتن و بهشون نزدیک و نزدیک تر شدم و….
به نام خدای مهربانم.
استاد عزیزم ومریم جانم سلام.
خیلی وقت نیست که با شما آشنا شدم .کاش سالها پیش شناخته بودمتون استادم.برای پیدا کردن خودم.واسه رسیدن بخدا…
برای اولین باره می نویسم تو این جمع صمیمی..میدونم قلم زیبای دوستانم رو برای نوشتن احساسات قلبم ندارم.امابا دیدن فایل ۱۳۱و دیدن این همه زیبایی و دیدن استاد عزیزمو مریم جانم.انگار دیگه دستم نبود قلبم می نوشت.استادم و مریمنازنینم من خیلی ازفایلهای دانلودی رودیدم.ولی اینجانقطه ی ی عطفی برای قلب من بود..استادم منعاشق طبیعتم.خیلی قبل تر از اشنایی با شما..من همون نگاه توحیدی رو با دیدن دریا آسمون با ابرهای سفید.بارون.. جنگل ..گلها..درختها..برف.و….داشتم
..هر وقت تو ماشین بودم نگاهم به آسمون بود.آسمون تو هر شکلی زیبا و رویاییه واسم….وموسیقی در حال پخش..غرق خدا بودم..توجه به نکات مثبت و زیباییها…ولی فقط تو طبیعت بود که سرشار از زیباییه..بلد نبودم تو دل هر شرایطم زیباییها روبیرون بکشم..اون نکته ی طلایی که آخر فایل فرمودید…استادم وقتی درون بالا وبه سمت دریا رفتو همه چی کوچیک شد..چقدر کوچک هستیم و چقدر بزرگی خدا بهم داده..و چقدر خدا بالاست چقدر دوره…..و چقدر نزدیکه……توی قلبمون. .نزدیک تر از هر نفس بهمون..استادم با درون..دل من هم رفت وسط این دریا به مهمونی
.شاید هنوز خوب دل به دریا نزده بود..شاید قدمهام انقدر محکم نبود.یه لحظه اتفاق می افته.که قلبت دقیقا جایی قرار میگیره که باید…دل ما رفته مهمانی….به یک دریای طوفانی..
استادم با خوندن دل نوشته های دوستانم حظ میبرم.
دوش دیدم در میخانه صف است از عاشقان..
چقدر عاشق داری خدا جونم…خدایا شکرت…
چقدر قشنگه که شما ابتدای صفی استادم. (یکی اومد که حرف عشق وبا ما زد)..و اگه قراره نفر آخر این صف همباشم راضیم و خشنود..فقط باشم..فقط قدمهامم محکم باشه..
.ای خدا ناخورده می من به شما رسیده ام..
استادم و مریمجانم.چقدر آهنگهای زیبایی انتخاب کردید واقعاممنونم..
نمیدونم چقدر اشک ریختم.. اشک شوق.اشک از خود بیخود شدن.درون که بالا میرفت..خودمو با خدا یکی حس میکردم.جدا نیست ..نبوده.من دور بودم.از خودم از خودش…
یارب اخرزغم عشق تو دیوانه شدم
بیخود از خود شدم و راهی میخانه شدم.
استادم طعم شراب مکتب عشق شما طعم بهشت طعم رسیدن به خدا میده…
چقدر قشنگه حس تونبا خدا..این جهان با تو خوش است و آن جهان با توخوش است….چقدر خوب درککردیداستادم این بیت روشما…
استادم و مریم جانم..صفحه ها میشه راجع به این فایل نوشت…شاید قلم واژه کم بیاره…خیلی دوستتون دارم..و تشکر میکنم از طرف تمام خانواده عباس منش بخاطر این فایل زیبا ووقتی که میزارید. تا اینهمه زیبایی رو با ما به اشتراک بزارید..تا دل ما هم بره به مهمانی..ازتون سپاس گذارم و ممنون.و خدا رو هزاران بار شکر میکنم..به خاطر تمام نعمتهاش . و وجود روشن شما.
.به خداوند رحمان میسپارمتون
اردتمندتون لیلا
.
سلام استاد
این چند روزه هی میخواستم غر بزنم که چرا فایل جدید نمیاد روی سایت
ولی همش هدایت میشم و اونقدر آگاهی های سایت زیاد هستن که حتی اگه تا ده سال دیگه ام فایل جدیدی نیاد رو سایت
مطالب جدید فراوان هست
مثل یه میز پر از غذاهای متنوعه آدم نمیدونه کدوم رو بخوره …. احساس میکنم زمان زیادی می خواد تا بتونه از همشون بهره مند بشه
از ته قلبم خدا رو شکر می کنم
و ازش می خوام در همه حال ، تو مسیر خودش باقی بمونم
چرا که تنها راه خوشبختی دنیا و اخرت . فقط بودن با خداست و هرروز و هرروز کار کردن روی خود
خدایا شکرت 🌹🌳🌹
باعرض سلام خدمت دوگل پرادایس که دستی از دستان خداوند رزاق هستید شما لایق بهترینهای جهان هستید وهرعشقی که به یکی از بدگان خداوند میدهید خداون هزار برابرعشق بهتون می دهدواستاد گلم این کلام خداوند هس نه من وقتی این فایلو دیدم مثل بارون اشک می ریختم وانرژیازمن ازادمی شد که من راتکان می دادوسرشار از شوروشعف می شدم واونجا کنارساهل ماسه هاروبا شما وخانم شایسته که واقعن شایسته این همه عشق ارامشهست لمس میکردم واشک شوق میریختم وواقعن خودم را اونجا حس میکردم واون غروب زیبای خورشید که منوداقون کرد وبه خدا دادمی کشیدم واحساس شوق می کردم به این همه زیبایی خدایا شکرد به این همه قدرت وبزرگی جلال عظمت هرانچه هست ازان توست فقط توهستی که قابل ستایش هستی فقط وفقط روی خدا حساب باز کنید ☝☝ممنونم از استاد گلم که دستی از دستان خداوند بودوهست که این زیباییهارا برای ما به تصویر بکشه ومارا بیشتروبیشتر عاشق خدای خودش کنه ومارا از بیراهه ها نجات بده خدایاشکردوارزوی روزی که بااستاد گلم باشم بهترینها رابرای خودت وخانم شایسته. ازخداوند سپاسگزارم. 💞💞
باز هم به نام خدایی که مراقب من است اگر صلاه داشته باشم اگر پرهیزگارباشم باز هم به نام خدایی که سوگند خورده ازقانونش ومشیتش تخطی نمیکند بازهم به نام خدایی که مراقب من است اگر بهش 100% توکل کنم اگر این باوربهش داشته باشم وبهش بگویم ؛خداجونم خدا جونم ؛فقط توبرایم کافی هست باز هم به نام خدایی که هو اول وهو آخر و هوظاهر و هو باطن.
به نام آن یک دونه “ال + الله ” که من آگاه شوم بینا شوم که رئیس جمهور ،پادشاه ،خزینه دار ،وهزینه پرداز فقط اوست
باز هم به نام خدایی که مرا درهرمسیری که حرکت کنم یاریش حتمی است به نام آن پادشاهی که اگرمثل موسی اشتباهی دستم به خون بنده اش آلوده شود اگرباقلبم درسریر بارگاهش تسلیم شود وبگویم اوسا تویی صاحب من تویی یاریگرمن تویی ،دستم را بگیر ؛بی منت ترا درهرمسیر ؛یاری میدهد.به نام این رئیس حی وحاضر که به من گفت من این جهان زیبا رابرای لذت بردن توساختم واینقدر نعمت برایت خلق کردم که قابل شمارنیست به نام این یه دونه پرزیدنت که تمام زندگیم درتمام جنبه ها دردست قدرت فرکانس و باورهای خودم قرار داد ومن رحیم همیشه ازاین پادشاه تشکر میکنم به نام خدایه خالق تمام عوالم زیبایی ها ،که به من گفت ؛توبرای هرخواسته ای داری حرکت کن هرجا به دربسته ساروج شده برخوردی ونتوانستی ،اونجا من دست به کارمیشوم.به نام اون یه دونه دوست ،یه دونه رفیق ؛یه دونه مهربان ؛یه دونه توانا کاربلد دوست دارمن عاشق من ،یه دونه پادشاهی که ازنفس خودش برمن دمید که ازخودش باشم. اگریه دونه سکه درقلک خدا بندازم ده سکه میدهد اگر خوبی کنم تمام بدی هام می پوشاند. من ازاین یک دونه “رب” بسیار تشکرمیکنم که جهانش بسیار بسیار دقیق وهوشمند ساخت خودش راهنمایم شد گفت هرچه که بهت دادم سپاسگزارباش تا درتمام زمینه رشدت بدهم جدم تخطی کرد وازبهشت بیرون شد نمیدانست چی بگوید “فتلقی” آرام بیخ گوشش گفت اینجوری بگو تا پذیرفته شود. من یکی خیلی دوستت دارم خدای خوشگلم.خدایا همیشه مرا کمک کن که در”احساس خوب وشادی وزیبایی وسپاسگزاری “بمانم
بچه ها ؛ قربون بوی دلتان بوی دلنوشته هایتان ؛یادگاری نوشتنتان درخیابان عباسمنش ومیدان مریمی ،همگی ازشما،بویه خدا را حس میکنم ازخاک به افلاک میروم مثل اون درون ؛دوکامنت میخانم تمام روز مست تماشایه خدا میشوم. همه جا ،عکس روی خدا میبینم ازدانه به دانه اون شنهای سفید تاکران تاکران اقیانوس.
بگذار حرف دلم براتون بگویم ؛من وخدا دو رفیق بی غل وخش ؛پیش هم هستیم اگر اشتباهی درحضورش انجام دهم مثل همه پیامبران ،بانشانه ای ،بهم میگوید نشد نشد. اون موقع که متوجه میشوم میگم قربوووووونت عزیزم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم مرسی عزیزم سیقت بام (لری است یعنی فدات بشم) بچه ها اگردوست خدا بشین خدا ولی وسرپرست شما میشه. تشکر ازخدا یادتان نره به خاطر این همه نعمت وثروت وزیبایی. شما چقدر ذوق کردید این 20 دقیقه زیبایی خدارادیدید اگرتمام زمینش راببینید چی میشوید. خداجونم ؟ خداجونم ؟مرسی که همیشه هستی درتمام لحظه ها. فدات بوس
به نام خدا.من از برج ۲ سال ۱۳۹۹قدم تو این راه گذاشتم و با عشق و انگیزه مثل یه ادم تشنه که دنبال اب میگرده دنبال حقیقت زندگی میگشتم……یه دفعه حجمی از اطلاعات وارد مغزم شد و دنیامو زیر ورو کرد..خدای من چی میشنیدم؟؟؟؟ میگفتن تو خالق زندگی خودتی.میگفتن تو خودت اتفاقات زندگیتو رقم میزنی…میگفتن تو هم میتونی مثل خیلی از ادمهای دیگه ثروتمند بشی و خیلی راحت از نعمتهای زندگی استفاده کنی و خیلی چیزای دیگه……چقد خوب چطور؟؟؟ منم میخاستم.از کجا باید شروع میکردم؟شده بودم مثل یه اتشی که یه سطل اب روش ریخته بودن میدونستم که خوبه.اره دیگه میدونستمنباید هر چیزی رو تو ذهنم راه بدم.میدونستم ذهن خیلی قویه و ول کن ماجرا نیس.خدایا چقد سخت بود.به قول خیلی ها چقد زمین خوردم.چقد سرعتم کم و زیاد میشد…یه روز بلند میشدم با یه دنیا انرژی و یه اتفاق عالی (هر چند کوچک)یه روز دیگه با کوچکترین حرفی که باب میلم نبود به هم میریختم و بعدش بازم میگشتم و میگشتم که خدایا اخه چرا من که خیلی چیزا رو بلد شدم ……تا اینکه با سایت tasvirkhani.com اشنا شدم خدای من اینجا کجا بود.چقد حال اینجا خوبه چقد ارامش داره…..استادی که با عشق میادو همه چی رو میگه و اخرش قسم میخوره که بابا حقیقت همینه چیزی جز این نیست حقیقت باورهای تویه ،ایمان تویه..دیگه چه چیزی ازین بالاتر که یه نفر اینقد خالصانه بخاد که تو هم پیشرفت کنی و بهترین شرایطو تو زندگیت داشته باشی.پس چرا؟؟؟چرا هنوزم من اینقد استرس دارم؟چرا توکل به خدا میکنم ولی هنوزم نگرانم؟چرا؟اره اینجاس که فهمیدممشکل من از ایمان منه من پیش از هر چیزی اول باید خدامو بشناسم و بهش اعتماد کنم.اره عظمت وجود خدا به حدیه که عقل من از درک واقعی اون عاجزه.من خودمو میگم..الان میفهمم حال پیامبران و مشرکانی رو که نمیتونستن راهنمایی پیامبرانو درک کنن چون قادر به درک وجود خدا نبودن..اره ما ایمان داریم ولی همش موروثیه.ایمان با یقین باید باشه با اعتماد و باورررررر.الان هم خوشحالم و هم ناراحت.خوشحالم که دارم حقیقت رو میفهمم .حقیقت افرینش رو حقیقت ایمان رو و ناراحت از ضعیف بودن ایمانم .فکر میکردم با نماز خوندن و روزه گرفتن یکی از بنده های خوب خدام .اما غافل از اینکه حالا که باید همه چیزو از خودش بخام حالا که باید نترسم و بهش اعتماد کنم تا به قول استاد مثل یه پرنده روی شونش بشینم و اون منو با خودش ببره هنوز نشده …….ولی میخام بشه میخام خودمو پیدا کنم و فهمیدم با اینکه داشتن اطلاعات خوبه ولی مهمتر از اون اطلاعات و دانسته ها داشتن ایمانیه که باورهاتو قشنگ بسازه و اتفاقات خوب برات رقم بزنه به نظر من تمام این زیباییهایی که توی این سریال بهشتی میبینیم حاصل یه ایمان نابه که کمتر کسی موفق به درکش میشه .به امید درک عظمت وجود حق و با تشکر از استاد عشق و عشق عزیزشون خانم شایسته و تمام خانواده عباس منش
درود هزاران درود و سلام خداوند برشمااستاد عزیزو مریم عزیز
چقدر من شمارو دوست دارم
من امشب مهمان داشتم وطبق مهمانی های همیشه در حال تعریف و من هدایت شدم به این فایل عالی و زیبااااااا
با اشک نگاه کردم و شکر گزاری پروردگارم از این همه زیبایی و شکوه
و خداروشکر که من مثل اونا فکر نمیکنم و دارم فکرهای خودم عوض میکنم چقدر خوشحالم چقدر
چقدر این فایل زیبایی داشت چقدر دریایچه زیبا و آرام و انعکاس رنگی فوقالعاده و خورشیدی درخشان،رقص رنگهای زیبا و چشم نواز در کنار هم،هوش مصنوعی فوقالعادهی که این مناظره در دید ما باشکوه و تحسین برانگیز کرده و بزرگی پروردگار رو برام گوشزد میکنه خانه های یک دست و معماری عالی که چقدر به فضای و روحیه اونجا میاد
من امشب چقدر الهی هدایت شدم
حالم چقدر خوبه خدایا شکرت
امروز جذب های عالی داشتم
و یه صدای که به من میگه عوض میشه همه چی عوض میشه نگران نباش سمیه خدا با توست و ترو از پول و ثروت بینیاز میکنه
استاد چقدر نام استادی به شما میاد و برازنده شماست
این زیبایی و رفاه مبارکتون باشه این نتیجه تمرکز ذهن شماست و گرفتن افسار ذهنتون هست که چه راحت رام شما شده و هر چی میخواد براتون مهیا میشه
خداروشکر برای شما شکر….