سریال زندگی در بهشت | قسمت ١31 - صفحه 36

به نام خداوندی که زیباست و زیبایی را دوست دارد…

سلام میکنم به استاد عزیزم و مریم جان و تمام دوستان عزیزم در سایت استاد عباس منش

استاد من الان توی شرایطی هستم که خیلی احتیاج دارم به اینکه به زیبایی ها دقت کنم و اونها رو تحسین کنم تا از این داستانی که الان در زندگیم هست نجات پیدا کنم و هرروزم بهتر بشه و من میدونم که تنها راه اینکه از پیش ادم هایی که دورم هستن برم و موقعیت جغرافیایی ام عوض بشه و به جاهای بهتر با انسان های مهربون تر، با ارامش تر، مکانی ساکت تر و زیباتر هدایت بشم این هست که فرکانس خودم رو تقویت کنم و به مدارهای بالاتر دست پیدا کنم تا جهان من رو به شرایط بسیار فوق العاده تری هدایت کنه…

به همین جهت اومدم توی سایت و از خداوند کمک خواستم که خدایا بهم بگو چکار کنم؟

و جواب گرفتم: ما قوانین رو بلدیم و باید ازشون به نفع خودمون استفاده کنیم . باید هرروز و هرروز به زیبایی های اطرافمون توجه کنیم

هرچند کوچک… هرچند کار سختی باشه… هرچند نازیبایی های اطرافمون بخوان حواسمون رو از مسیری که بلدیم پرت کنن…

و به عنوان نشانه من این ویدیو فوق العادهههههه برام اومد :)))))

خدایا بینهایت ازت ممنونم که منو به راه انسان هایی هدایت کردی که به آنها نعمت دادی و نه آنان که به آنها غضب کردی…

خدایا ازت ممنونم که بین اینهمه استادی که قوانین جهان رو تدریس میکنند منو پیش بهترین شون هدایت کردی… به سمت استاد عباس منش عزیزم که اینقدر مهربونه و به فکر دانش جویانش هست و مثل یک پدر فوق العاده که به فکر بچه هاش هست دائما تلاش میکنه و زحمت میکشه تا اونا درست تربیت بشن… تا اونا زندگی های بهتری رو تجربه کنن… از عزت نفس بگیر تا صلح با خود تا عشق و مودت تا سلامتی تا حل مسائل زندگی…

استاد جانم من نمیدونم چه کار خوبی کردم که خداوند به عنوان پاداش شما رو به عنوان استاد سر راه من قرار داده…

استاد عزیزم تصاویری که ضبط کردید فوق العاده زیبا و رویایی بود : وقتی نرم بودن شن ها رو توصیف کردین و گفتین مثل برف میمونن یک لحظه حسش کردم انگار که اونجا بودم و دستم رو روی شن ها میکشیدم :))))

چقدر عملکرد درون فوق العاده بود من همش فکر میکردم که چطور به جایی نمیخوره یا چطور هم سوار اسکوتر هستین و هم انقدر عالی درون رو کنترل میکنید تا اینکه توضیح دادید که عملکردش هوشمندانس و خودش شما رو دنبال میکرده…

چقدر اون انسان های لب ساحل فوق العاده بودن و من تحسین شون کردم که توی هوای سرد اومدن سراغ زیبایی ها به جای این که توی خونه به شومینه بچسبن بچه هاشون رو هم اوردن و دارن از اوقاتشون لذت میبرن و به اینکه وای نه بچه مون سرما میخوره فکر نمیکنن…

چقدر خونه های لب ساحل رویایی و فوق العاده هستن من همیشه ارزوی چنین خونه ای با همچین ویویی داشتم و با خودم فکر میکردم نمیشه همچین خونه ای رو ساخت چون لب دریا خطرناکه و اگر اب بیاد بالا خونه خراب میشه یا دولت ها مجوز ساخت منزل خصوصی رو نمیدن چون اون مکان ها عمومیه و یعالمه فکر دیگه…

اما بعد دیدن این خونه ها فهمیدم که نه ، این فکر ما هست که ما رو محدود میکنه و هیچ رویایی ناشدنی در ذهن ما شکل نمیگیره…

استاد جانم بینهایت ازتون ممنونم بابت اینهمه لطف و محبتی که به ما دارین و امیدوارم هزاران برابر بهتون برگرده :))))))