سریال زندگی در بهشت | قسمت ١34 - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

184 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هاله ریاحی گفته:
    مدت عضویت: 2422 روز

    سلام

    فایلو که دیدم بعد دیدم شما رفتید چه منطقه ای

    رقص و موسیقی و مشروب و سیگار و … میخواستم به راه خدا دعوتتون کنم تو کامنتم😂 بعد دیدم برادران اونجا هستن و دارن زحمتش رو میکشن

    واقعا خوشم اومد

    چقدر خوبه که این ازادی وجود داره اونا راحت بدون ترس دارن به خدا دعوت میکنن

    بدون اونکه اراذل بریزن سرشون و ….

    واقعا صحنه زیبایی بود

    ولی اگه من بودم که کلا پامو اون منطقه نمیزاشتم .

    تو کل فایل و فایل قبلی ام دیدم مردم ماسک نزده بودند و …

    گفتم بپرسم چرا ماسک نزدند

    بعد دیدم شما و مریم خانوم زدین ماسک

    از این حرکتتون خوشم اومد

    متاسفانه بعضیا قانونو اشتباه فهمیدن

    فکر میکنن کلا باید از هر اسباب و وسیله ای دست بشویند و داستان همون افراد که تو فایلای قبل گفتین میشینن میگن خدا کریمه و پول میرسه و …

    خدایا خودت ما رو هدایتمون کن

    هر کاری اسباب و وسایل خاص خودشو داره

    و باید از راهش رفت

    خیلی جالب بود مریم خانم مرغ و تخم مرغ خواست و هدایت شد بهش

    خیلی جالب بود

    ما توی شمال رفته بودیم مرغ و خروسا همینطور تو خیابون بودن و گاو ها هم وسط بلوار داشتن از درختهای وسط بلوار تغذیه میکردن 😂

    این هم ازادی حیوانات هست دیگه 😂

    حالا منم شما رو به راه درست دعوت میکنم اون مناطق نرید خوب نیست

    خدانگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3385 روز

    سلام

    خیلی عالی بود ممنونم

    به هر چه توجه کنی به همان سمت هم هدایت میشوی

    خیلی برایم زیبا بود که همه در کنار هم بودند و کسی به کسی کاری نداشت در عین حال اینکه کسی مردم را هدایت میکرد کسانی هم بودند که اصلا توجهی نداشتند کار کار خودشان بود. یاد امر به معروف و نهی از منکر کشور خودمان افتادم که باید به زور روسری سرت کنی .

    چقدر زیباست که تو هدایت میشوی به سمت آن چیزی که به آن توجه و فکر میکنی

    باغچه ها چقدر زیبا بودند هر جا که فیلمبرداری میکنید بسیار زیبا بود، مخصوصا آنجا که مرغ و خروسها تخم گذاشته بودند یک منطقه خصوصی و زیبا برای خودشان لابلای بوته ها داشتند

    چقدر زیبا بود؛ آنجا که باغچه ای که یک درخت نخل بود و بوته های سبز خوشرنگ و گیاهان قرمز رنگ خیلی قشنگ بود

    هنر و حرکت و زنده بودن را در کل شهر میتوان دیداز همه مهمتر آزادی آن بود. هر کسی هر جور بخواهد میتواند باشه می تونه با خودش حال کنه ولی کاری به کار دیگری ندارد نمی آید موهای مردم را بچینند ولی خیلی راحت با دل خودشان و از روی عشقشان مردم را اگر خواستند هدایت میکنید آن هم به شیوه ای جذاب

    این کشور همه جایش جریان دارد همه جایش حرکت است تحرک است حیات است زندگی است خدایا شکرت برای این همه نعمت و زیبایی

    just do it now

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      افسانه نوشادی گفته:
      مدت عضویت: 1916 روز

      سلام آینا خانوم عزیز و دوستداشتنی و نازنین

      چقدر من تحسین میکنم این عالی عملکرد بینظیر شما رو،چقدر من فرکانس خوبی از نوشته های کوتاه و ادبی شما دریافت میکنم عزیزم،

      عزیزم دوست دارم تحسین کنم این فعال بودن و متعهدانه کار کردن شما رو چه در فایلهای دانلودی چه در محصولات چه در عقل کل،

      عزیزم بینهایت تحسین میکنم این کار کردن روی باورهاتون رو که در اولویت برای یک زندگی واقعی و لذت بخش است،

      چقدر من از شما یاد میگیرم که عملگرا تر باشم به قوانین

      عزیزم الهی که همیشه در اوج خوشبختی و موفقیت باشید❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    خدیجه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1993 روز

    بنام الله مهربان

    سلام به استاد و مریم جانم

    سلام به خانواده دوست داشتنی خودم

    خدای من اتوبوس آبی😍😍😍

    چقدر همین اول فایل زیبا بود . شروعش با یه اتوبوس که مثل سرویس مدرسه است اما روی آب. فکر کن چقدر باحاله هر روز با یه همچین سرویسی بری مدرسه و همچین زیباییهایی رو ببینی، آخ من که مردم از تصورش🤩

    خدایا منظره رو ببین. چقدر قشنگه. مریم جان تحسینت می کنم که اینقدر روی خودتو و باورات کار کردی که لایق شدی بشینی تو تراس خونه ت و دریا و رودخونه و شهر و پارک و همه خوشگلیای دنیا رو یه جا با هم ببینی. تحسینت می کنم که اینقدر روی داشته هات تمرکز داری که یخچال خالی (که چی عرض کنم برهوت😅) اصلا نگرانت نمی کنه. در صورتیکه من و فکر کنم اکثر خانمها اگه یخچالمون یکم خالی بشه دیگه ترس تمام وجودمونو بهم میریزه. کلا هنگ می کنیم😅 اما شما با لذت دوربینتو دستت گرفتی و یخچال خالی رو نشون میدی.

    خدایا اینجا دیگه کجاست😭 یخچال خالیش هم میشه کلاس درس برای اونایی که مثل من دنبال راه راستن.

    خدایا شکرت که همیشه و همه جا هدایتگرم بودی و هستی و خواهی بود😇

    خب قراره بریم خرید. با چی؟

    چقدر لذت بخشه وقتی میخوای بری جایی قبل از حاضر شدن به این فکر کنی که با چی برم؟ کدوم موتور یا ماشینمو ببرم که باطریش نخوابه؟ وای خدا خیلی باحاله یه همچین سردرگمی ای😊

    استاد وقتی در کمدو باز کردین از دیدن اونهمه کلید و سوییچ به وجد اومدم🤩 خیلی لذت بخش بود برام داشتن یه همچین جایی که چند ثانیه وایستی و گیج بشی برای پیدا کردن سوییچی که میخوای.

    استاد جان بازم تحسینت میکنم که اینهمه ثروت رو برای خودت ساختی، اینهمه لذت، نوش جونت استاد عزیزم که اینقدر قانونو قشنگ درک کردی. و تحسین می کنم خدایی رو که اینقدر قانوناش ساده و محکمه که آدم میتونه با یاد گرفتن و عمل بهش یه همچین بهشتی برای خودش خلق کنه. قانونی که هیچ تغییری و هیچ تبدیلی درآن نیست.

    استاد اصلا نگاه کردن به این موتور هم دل آدمو میبره، چه ابهتی داره ماشاالله. استاد یه دفعه هم از پایین آوردن این هیولاها برامون فیلم بگیرین. دوست دارم بدونم چجوری اینا رو میارین و میبرین اون بالا. البته میدونم با آسانسوره ولی دوست دارم اون صحنه رو ببینم🙏😁

    خدایا چقدر این شهر تمپا قشنگه. چقدر توش ثروت و فراوانیه و چقدر همه چی سرجای خودشه. در عین اینکه آزادی فراوون دارن اما نظم هم براشون مهمه. چقدرتو این خیابون فراوانی و ثروت و آزادی موج میزنه. اون سیگارهای کوبایی😳 خدایا چه تنوعی داشت، چقدر زیاد بودن. ببین یه مغازه فقطططط سیگار برگ بفروشه. این نشون میده اون فروشنده چقدر باورهای قوی داره که فقط از فروش یه جنس داره برای خودش ثروت میسازه.اونم سیگارهای قدیمی. که شاید فکر کنیم دیگه دوره ش گذشته. واقعا من فکر میکردم این سیگارها فقط زمان چارلی چاپلین بوده و دیگه تموم شده و سیگارهای حالایی جاشو گرفته. اما حالا میبینم نه یه مغازه که چندین نفر دارن از این محصول قدیمی برای خودشون ثروت میسازن. اونم به چه زیبایی. خدایا شکرت که امروزم اینجوری فراوانی جهانت رو نشونم دادی🙏

    و بازم یه معجزه دیگه از قانون فرکانس🤩 یه معجزه از بزرگی خدا و قانونمندی جهان. خدایا تخم مرغ. اونم به چه راحتی. تحسینتون می کنم که اینقدر سریع خواسته هاتون براتون محقق میشه. استاد الان درک میکنم که وقتی گفتین من به دیدن معجزه تو زندگیم عادت دارم چجوریه.

    خیلی حرفه، صبح جلوی شاگردات حرف از تخم مرغ بزنی و دو ساعت بعدش یه جایی رو پیدا کنی که همینجور مرغها برای دل خودشون تخم بزارن و هیچکیم نباشه تخم های اون طفلبا رو جمع کنه. خدایا شکرت. حتی این مرغ و خروسها هم اینجا آزادن. اینجا شهر آزادیه، کشور لااکراه فی الدینه.

    خداوندا هدایتم کن تا هروز بیشتر و بیشتر یاد بگیرم تنها تو را بپرستم و تنها از تو یاری بطلبم. من به هر خیری که از تو برسد محتاجم🙏🙏🙏🙏🙏🙏😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    سیدحسین قدس گفته:
    مدت عضویت: 2223 روز

    درود و سپاس

    از اینکه لحظاتی ما رو میهمان تمپا کردید و گشتی تو شهر زدیم سپاسگزارم.

    چیزی که من متوجه شدم در ابتدای تولد که هیچ باوری نداشتیم اگه واقعا هر چیزی نمیدیدیم ونمیشنیدیم و به عنوان قانون مطلق تو ذهن ما جا نمیگرفت چقدر میتونستیم خوشبخت باشیم.

    حداکثر کاری که الان میتونیم بکنیم اینه که دوباره ساختمان های ساخته شده از باورهامون رو خراب کنیم ودوباره بسازیم واین چقدر زمانبره ودرنهایت خرابیها رو درست کردیم.اما خب چون تنها راه هست باید با حال خوب انجامش بدیم وامیدوار باشیم.

    ممنون از شما وهمه کسانی که در این سایت عضو هستند

    باتمام قوا رو به جلو با امید موفقیت🤛🙏🌸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    آرمین حاجی وزیری گفته:
    مدت عضویت: 2448 روز

    سلام به استاد عزیزم جونه دلم باقلوای خودم

    و سلام خدمت خانم شایسته مهربان.

    استاد من قسمت ۱۳۵ را دیدم و الان قسمت ۱۳۴ را دیدم به نظرم این قسمت ۱۳۴ وااقعا قشنگتر بود از همه این قسمت های دیگر.

    من تا به حال در این سریال و سریال های دیگر شما همچین گشت و گزاری ندیده بودم از نزدیک من واقعا همه چیزو از نزدیک به خیالم لمس میکردم به نظرم خیلی فیلمبرداری قوی بود انگار خودم آنجا هستم و چقدر دوربین با کیفیت و بدون لرزش فیلم میگیرد.خداروشکر واقعا چقدر این شهر قشنگ هست چقدر جا برای سرگرمی بزرگسالان داره چقدر چراغونی هست چه انرژی زیادی اینجا وجود داره واقعا لذت بردم مشخصه خیلی صفا داره اینجا.بعضی دوستان میگن اینجا جایه بدیه ولی من میخواهم بگویم تمام لذت ها وجود دارند که من و شما به اندازه استفاده کنیم حتی سیگار کشیدن حتی دیرینک نوشیدن همه و همه به اندازه اش که به شما آسیب نزند خوب است.به قول حافظ اندازه نگه دار که اندازه نیکوست.

    ولی خب من در راه خدا شناسی بی اندازه میخواهم باشم چون تنها رفیقه شفیقمه خدا و خیلی خیلی بزرگ و مهربانه، شکرش.

    ک نکته دیگه اینکه اکثر آدم ها چون نمیتوانند تصمیمات درستی بگیرند معمولا اعتیاد به یکسری کارهای پیدا میکنند که ما اسمش میزاریم خلاف.به دلیل تصمیم درست نگرفتن نمیتوانند خودشون را کنترل کنند و میوفتن در اعتیاد به یکسری کارهای .

    من دارم از نزدیک میبینم کسانی را که نمی توانند خودشون را کنترل کنند و مقصر را کسان دیگه مینامند .

    خداروشکر که من این آگاهی های ناب را بدست آوردم و در مسیرم موفق هستم و از خودش میخواهم که هر روز باورهای من را بهتر و بهتر کند.الهی آمین.

    واالله من هم هر جاااایی که رفتم با صدای استاد رفتم.هر روز هر ساعت هر لحظه تلاش هم این هست که به حرف های استاد گوش و عمل کنم در مستند زندگیم که کاره آسانی نیست با گذشته ماها اما نمیشه برای سوسن بود به قول قدیمیا من که تا الان توانستم و چقدر زندگیم پیشرفت داشته و این برنامه ادامه دارد تازه داره میره برای عسل خوریش تازه داره میره برای میتوز کردن.استاد میدونه و شاگردان واقعیش میدانند که من منظورم چی هست.استاد من از خدا میخواهم که به بینهایت هم که وصل شدم مثل خودت که اشاره میکنی وصلی بهش، تا ابد و دهر این مسیر زیبا و پر از خدارو ادامه بدهم ، در کنار خودت در کنار شاگردان واقعیت که من صدر نشین خواهم بود.این صحبت را به خودم قول میدهم و تعهد و مسئولیتش را قبول میکنم.من کسی بودم که از قهر تاریکی به همچین نور سعادتی رسیدم.هرگز نمیخواهم شبیه دیروزم باشم و این را گوشزد میکنم که فراموشم نشه چی بودم و به کجا رسیدم .من فقط روی خودم کار میکنم و منیتی وجود ندارد خوده خداست هر آنچه که هست.از کاره از بیزینس از روابطه از سلامتیه از نعمت از ثروت زیاده هر چی که هست خوده خداست منی وجود نداره اونه که همه اینهارو مثل هلو میفرسته برای من. و من فقط خودم بهتر و اصلاح میکنم اعتقاد هایم را با آموزش ها قشنگتر و قشنگتر میکنم. خدارو صد هزار مرتبه شکر.

    دوستون دارم استاد.

    😍😍😍😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
    مدت عضویت: 2291 روز

    سلام به همگی

    روز و روزگار بر همه مون خوش

    استاد عزیز وقتی در گزارش قدم اول گفتید، در هر قدم از بچه ها می خواهید در مورد فایلی که میزارید، زیبایی ها و پیشنهادهاشون رو بنویسن، متوجه شدم این تمرین بسیار بسیار مهم است. و تصمیم گرفتم من هم برای هر قسمت از زندگی در بهشت و یا سفرنامه حتما کامنت بنویسم. برای من مثل روز روشن هستش که وقتی دارم می نویسم، عمیق میشم و حداقل کامنت نوشتنم یک ساعت طول می کشه و یک ساعت عمیق شدن، آن هم برای یک سریال زیبا به شدت حالم رو از درون خوب می کنه. فرکانس خوب می فرستم. کانون توجه ام روی خواسته هام میشه. تصمیم گرفتم با جدیت بیشتری به عنوان یک تمرین مهم این کارو انجام بدم. و اینکار، بخشی از کار کردن روی خودم و تغییر باورهاست.

    بریم برای نگاه ذره بینی به این قسمت از زندگی در بهشت:

    خدایا شکرت، شکرت که دارم می بینم همچین زندگی هست. همچین شرایطی هست. دارم آگاه میشم. یک عده ای دارن به این سبک زندگی می کنن، پس من هم میتونم. چقدر زیباست، چقدر ارزشمنده از بالکن خونه بیرون رو نگاه می کنی و این صحنه های معرکه رو می بینی. می دونید، صحنه هایی که متغیر هستند. ثابت نیستند. حرکت آب و کشتی ها و قایق ها و بازی های روی آب، حرکت و مدل ابرها، رنگ آسمان در طلوع و غروب، نورپردازی های مختلف در شب، حرکت آدم ها هرکدون با یه وسیله، با یک مدل، ترکیب رنگ هایی که از اون بالا دیده میشه، رنگ سبز چمن ها، رنگ آبی آب، رنگ زرد و سفید و … کشتی ها و وسایل ها، رویدادهایی که به مناسبت های مختلف برگزار میشه و همه و همه، این صحنه هارو می سازن. آدم یه تابلو می زنه به دیوار برای زیبایی و لذت بردن، وقتی تابلوی خونه ات پنجره های بلند باشن که منظره ی بی نظیر بیرون دیده میشه، دیگه تابلوی متحرک داریم با بی نهایت تنوع و تکراری نشدنی. گاهی اوقات همون تابلوی توی خونه مون اینقدر برامون عادی میشه که زیبایی هاش شاید به چشممون نیاد و دیگه بهش توجه نکنیم. اما این تابلوی پنجره ای اینقدر اینقدر اینقدر تنوع داره، که هیچ وقت تکراری نمی شه. و این خیلی برای من ارزشمنده. خیلی ستودنیه. گوارای وجودتون باشه دیدن و لذت بردن از اون صحنه ها.

    اون آینه های قدی که به دیوار زدید رو تحسین می کنم، منم دارم و لذت می برم از دیدن خودم، وقتی با خودم صحبت می کنم، وقتی میرقصم، وقتی در طول روز از کنارش رد میشم. انگار یجورایی آدم دوست داره همه اش از جلوی آینه رد بشه تا خودش رو ببینه و فکر می کنم این خوبه، یک تمرین دوست داشتن خود. از خودم فراری نیستم که نخوام توی آینه خودمو ببینم، اتفاقا بسیار مشتاق هستم. وقتی آدم کسی رو دوست داره، مایله زیاد ببینتش، کی بهتر از خودمون؟! آینه های قدی خیلی برای دیدن خودمون خوبن.

    راهروی ورود به اتاق خواب ها. همیشه دوست داشتم خونم اینجوری راهرو داشته باشه، درب اتاق ها و سرویس بهداشتی باز بشه به راهرو و اتاق خواب ها دور از پذیرایی باشن و محفوظ. این یکی از خواسته های همیشگیم بود. به لطف خدا هفت هشت ماه پیش که خونه خریدیم، همین ویژگی رو داره و من سعی می کنم فراموش نکنم که به یکی دیگه از خواسته هام رسیدم و سپاسگزار باشم. قبلا وقتی جایی میدیدم به شکل یک آرزو و خواسته نگاه می کردم. و الان در اون خواسته دارم زندگی می کنم. شاید خواسته ی بزرگی نباشه، ولی همین رسیدن به این خواسته های کوچک باعث تقویت ایمان و باورمون میشه، برای رسیدن به خواسته های بزرگتر. خدایا شکرت.

    مریم عزیز، تحسنیت می کنم بخاطر این خونه ی تمیز و زیبا. چه روبالشتی های سفید و تمیزی. با اینکه چندتا خونه دارید و هرکدوم کلی وسیله دارن، ولی شما چقدر با خودتون در صلح هستید و خیلی خوب همه رو مدیریت می کنید و بدون غرلند. آفرین به شما مریم گلی.

    راهرو و سالن بیرون خونه، قبل اینکه سوار آسانسور بشید: چقدر این راهرو شیک و باکلاسه، چقدر تمیزه. ثروت میباره ازش.

    چقدر موتور سواری لذت بخشه. خیلی حس خوبیه. حس پرواز. باد می زنه، سرعتی که داره..خدای من خیلی خوبه. دوست دارم یه روز تنهایی سوار شم و بتونم برونمش.

    چقدر بی نظیره که این بخش، هیستوریکال شهر، از مرکز شهر دوره. چقدر تحسین برانگیزه هر مدل تفریحی برای هر نوع خلق و خویی وجود داره. چقدر مشتری هست، چقدر موقعیت ثروت ساختن هست. این همه مرکز، این همه مغازه ولی در عین حال همه شون شلوغن، همه شون مشتری دارن. مشتری صف می کشه تا بیاد داخل و برقصه…خدای من.. چقدر میشه حس خوب و لذت به مشتری داد و ازش پول دریافت کرد. همون رقصی که هر کسی قادره توی خونش انجام بده. دوتا باند بزاره، یه نوشیدنی بیاره و برقصه برای خودش. ولی تمایل داره بره کاباره ها…این خودش یک باورسازی برای ثروت ساختن هستش. ما هر کسب و کاری داریم، یک عده ای حاضرن براش پول پرداخت کنن. حالشون خوب بشه. پول پرداخت کنن به آرامش برسن به لذت برسن.. این جمله رو خیلی شنیدیم که می گن: کی میاد برای فلان کار پول بده آخه؟ مگه دیوانه است؟ ولی این باور که: از هر چیزی که حال مردم خوب بشه، یا یه خدمتی ارائه بدیم میشه یک دنیا پول ساخت، این باور به دردمون می خوره. این باور درست هستش. این باور رو قبول کنیم. از وجود رقص و کابره ها اطلاع داشتم، ولی اینکه ملت صف می کشن، منتظر می مونن، نوبتشون بشه، برن داخل برقصن، دیگه اصلا ترکوند…وجودمشتری فراوان برای هر کسب و کاری…

    اون ماشین اسپرت ها، چقدر بامزه ان خدا…

    این همه سیگار؟؟!!! این نشان دهنده ی بی نهایت بودن همه چیز هستش. تازه شاید هزارتا نمونه سیگار داشته باشن، فکر می کنم بازم هست. بازم میشه ترکیب کرد. بی نهایت ترکیب و تنوع وجود داره در جهان.

    چقدر خوبه که سن قانونی در این جاها درنظر گرفته میشه و واقعا تحسین برانگیزه.

    داستان هدایت به تخم مرغ ها: هر سری بازهم باورمون به ارزش کانون توجه بیشتر میشه و هرچقدر بیشتر میشه، بهتر و راحت تر می تونیم عمل کنیم. ذهنمون رو کنترل کنیم. من هم توی زندگیم، هدایت شدن به کانون توجهم رو به وضوح می بینم و هرسری سعی می کنم خودم رو یک پله ببرم بالاتر و بیشتر مدیریت کنم به چی دارم توجه می کنم.

    خدایا شکرت برای این سریال بی نظیر

    متشکرم از استاد و مریم گلی عزیز برای ساخت چنین فایل های نابی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2198 روز

    به نام خالق هدایتگر

    سلام به استاد عزیز و مریم بانو نازنین

    سلام به تمام دوستان زندگی در بهشتی

    خیلی جالب بود امروز من هدایتی متوجه شدم این قسمت رو دانلود کرده بودیم شاید اقای همسر دیده بوده اما من ندیدم.

    ماجرا از اونجا شروع شد که امروز از خدا خواستم کارهای عقب افتاده سایتی و کامنت گذاشتن و … رو بتونم بخوبی انجام بدم.

    آخه یک مدتی خیلی با تمرکز درست کامنت نگذاشته بودم. به همون دلیل جابجایی های و مشخص نبودن برنامه هامون و…

    من تقریبا دنبال کننده بودم و لذت و درس هایی که میشد بگیرم رو میگرفتم اما میگم خیلی با دقت و تمرکز کافی نبود.

    از اونجایی که از اون روزی که تصمیم گرفتیم از مشهد حرکت کنیم و برخی وسایل خونه رو با هدایت خدا در زمان کم تونستیم بفروشیم و این لب تاب رو خریدیم. دیگه از اون موقع تمام فایل ها توی هارد انتقال نداده بودیم .

    گفتم هم یک سر وسامانی به هارد بدم و هم ببینم تو سایت آخرین دیدگاه های من روی کدوم قسمت سریال زندگی بهشت بوده.

    که من دیدم ۱۳۵ رو انگا ر گذاشتم اما ۱۳۴ توی درایو ها نیست.گفتم پس احتمالا اصلا دانلودش نکردیم یا یادمون رفته.

    بعد اومدم در قسمت هیستوری مرورگرم و کلی قسمت رو در بخش دانلود شده ها پیدا کردم که پوشه زندگی در بهشت نبودن. حداقل سه تا چهار قسمت نبودن و من یکی یکی پیدا کردم و الان مرتب شدن و همه ی قسمت ها رو در پوشه خودش دارم که بعد باید انتقال بدم به هارد اکسترنال…

    اما جالب بود که انگار من این قسمت رو کلا ندیده بودم.

    واقعا هدایت شما که تخم مرغ هم تو برنامه تون بود بخرین و صبحانه تخم مرغ بخورین در انتهای فیلم هم رسیدین به مرغ و خروس های آزاد و رها و تخم مرغ هایی که تو باغچه گذاشته بودن.

    چه آداب و رسوم های متنوع و جالبی

    چه جالب که اونجا محل کوبایی داره

    یک سوال آیا تمپا محله ایرانی یا آسیایی نشین هم داره؟

    چه جالب بود این تضاد در یک شهر

    چه فکر خوبی که این مرکزی که شب بیدار و فرهنگ و تفریح خاص خودشوون رو دوست دارند در مرکز شهر قرار ندادند.

    چه جالب که جز خیابان های قدیمی شهر محسوب میشد و این قدمتش حس میشد.

    خیلی جو سنگینی داشت انگار

    اینکه آدم هایی که در گذشته گیر کردن ساکن در مغازه ها بودن احتمالا.

    جالب بود این آزادی عمل ها

    این همه نظم و پاکیزگی

    این همه امنیت

    جالب بود که فضا برای تفریحاتی که شاید یک عده خاص میپسندن و به اون جور سرگرمی و لذت بردن های مصنوعی گرایش دارند اختصاص داده بودن و به اعتقاد و نظرهای مختلف احترام گذاشته بودند.

    جالب بود که یک مبلغ یا هدایتگر مذهبی اومده بود در اون مکان و با بلندگو فریاد میزد و میخواست که آدم ها رو راهنمایی کنه البته نه به زور…فقط میگفت و هرکسی که میشنید و توی این مدار بود قطعا به اون سمت میتونست بره.

    ولی من از شما استاد توحیدی خودم و معنوی ترین استادم یاد گرفتم که بهترین دین یکتا پرستی و بهترین بلندگو برای شنیده شدن( توسط آدم های هم فرکانس نه همه ی آدم ها) نتیجه و اعمالم هست که بلندترین و تاثیرگزارترین صدا رو داره.

    یادآوری خوبی شد که نخوام سر هر کوچه و خیابون وایستم فریاد بزنم و حرف های قشنگ قشنگ بزنم. چهره جالبی نداشت و بنظر آب در هاونگ کوبیدن بود کار اون مرد مبلغ مذهبی. یک کار عبث و بیهوده بنظر میومد که اینقدر حرف بزنه که چی شاید یکنفر نظرش جلب بشه و به سمت اون کشیده بشه…نمیدونم شاید بعضی ها هم اینجوری لازم دارند تا هدایت بشن. این ایده حتما برای یک تعدادی جواب میده.

    اما ایده استاد توحیدی مون قطعا موثرتر جواب میده. البته شاید استاد با همچین باورهای قوی یک بلندگو دست بگیره و فقط حافظ و مولانا و انجیل وو قران بخونه بدون اینکه با زبان مادری اونا حرف بزنه بازهم جذب بشن و اون هم فرکانس ها با اون موضوع براشون جالب باشه که قضیه چیه و کنجکاو بشن و این بشه یک راه کوچیک برای در مسیر توحیدی به روش استاد قرار بگیرن.

    به هر حال استاد ممنون از چیزهای ناجالب هم فیلم میگیرین.

    ممنون که تضادها رئ به زیبایی به ما نشون میدین که آدم لذت ببره و با خودش بپه چه جالب پس اینجا محل های فساد و فحشاست بدون اینکه حالش گرفته بشه و در دلم بگم جهان به هر جور تضادی نیاز داره.حتی همچین مواردی برای همچین آدم ها و دیدگاه هایی…

    جهان به همه جور خواسته ایی چه خوب چه بد، چه مفید چه مضر پاسخ میده. تو چی میخوای؟

    مثل اینکه شما و مریم جان حتی تو اون مکان به جیزی هدایت شدین که میخواستین. تخم مرغ و

    و همینطور فکر کنم یاد زیبایی و نعمت های پارادایس افتادین مرغ و خروس های خودتون که با اصالت در محیطی مشخص و در جایگاه خودشون دارن زندگی میکنن.

    واقعا خداروشکر که قوانین ثابتت همه جا درست کار میکنه و چقدر خوب به ما نشونه میدی تو چی میخوای تو چه فرکانسی فرستادی تو دنبال چی هستی……

    فقط کافیه من فرکانس و افکار و باورهای مناسب رو بفرستم تا جهان هم به هزاران روش و خیلی عالی پاسخ بده همین….

    الان دوباره یک چیزی به ذهنم گفتم تا هنوز ردپام حشک نشده در اینجا اضافه کنم:

    اینکه چرا من اون موقع این قسمت رو ندیدم و امروز بعد دیدن قسمت ۱۴۳ این همه زیبایی و حس و حال خوب حالا امروز هدایتی این قسمتی رو ببینم که کاملا متضاد با زیبایی های طبیعی بودن. اینکه این قسمت رو دیدم و بازهم زیبایی دیدم و اذیت نشدم الان خودم تعجب کردم آخه من از قلیون و دود و سیگار حس خوبی ندارم و خوشم نمیاد اما دیدن و شنیدنش دیگه حالمو نگرفت و تازه زیبایی دیدم. اینکه برام منطقی شده جهان به این همه تنوع و تضاد نیاز داره.و احساس کردم لازم بوده الان ببینم و تکامل خودمو درست طی کنم و بزرگ تر بشم تا بتونم آگاهی این فایل با یک احساس خوب درک کنم.

    خدایا شکرت

    این فایل هم مثل سایر فایل ها عالی و پر از درس بود ممنونم.

    خداروشکر که نوشتم و ردپایی از این آگاهی هم تونستم بذارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    شیما گفته:
    مدت عضویت: 1587 روز

    سلام استادجانم سلام مریم جانم

    این قسمت برام یکم جالب بود وسطش یه ذره هم منو به فکر فرو برد و یه چند ثانیه ای حسم هم منفی شد ازدیدن سیگار واینا

    بعد میدونید به چی فکر کردم به اینکه چقدر خوبه که استاد یه همچین طرز فکری دارن که هر انسانی میتونه اونجوری که دوست داره زندگی کنه اونجوری که خودش تصمیم داره زندگیش رو بسازه و قرارنیست همه از یه مسیر برن و استاد هیچوقت سعی نمیکنه راه زندگی خودش رو به زور به کسی یادبده و بگه این راه درسته همه باید ازاین راه برن

    و به تموم انسان با تمام طرز فکرهاشون احترام میزاره

    حتی به اون فردی که میاد توی خیابون و بلندگو دست میگیره تا مردمو مثلا هدایت کنه درحالی که مسیرش با استاد متفاوته واستاد هیچوقت سعی نمیکنه به زور به کسی چیزی رو آموزش بده بازم استاد نمیگه کارش اشتباهه یا هدایت اینجوری نیست بازم بهش احترام میزاره و نکات مثبت رو می بینه

    یا مثلا نمیگه این آدما عزت نفسشون پایینه که میان سیگارمیکشن وگرنه کسی که عزت نفس داره نیازی به اینکه با سیگار حالش خوب باشه نداره

    به اونم احترام میزاره و بازم میاد قشنگی ها و امکانات رو می بینه

    و چقدر این آزادی خوبه

    و چقدر همه ی انسان ها میتونن هرجوری که میخوان زندگی کنن به سبک شخصی خودشون

    و چقدر من هم باید تلاش کنم که مثل استاد رفتار کنم و سعی نکنم به بقیه بفهمونم که فقط همین مسیری که من پیداکردم درسته و شماهم باید ازاین مسیر برید

    چون من یجوری ام که مثلا وقتی تویه جمعی یکی میاد غیبت یکی دیگه رو میکنه نا خودآگاه حرصم میگیره و دلم میخواد بهش بگم کارت اشتباهه اینکارو نکن از قدرت حرف زدنت به ضرر خودت استفاده نکن و نمیتونم ساده بگذرم و نکات مثبت اون فرد رو ببینم

    یا وقتی دریک جمعی هستم که مشروب میخورن همش پیش خودم میگم اینا عزت نفسشون پایینه که نیاز دارن به وسیله ی مشروب حالشون خوب بشه و حالت عادی نمیتونن شاد باشن واین دلیلش اینه که عزت نفسشون پایینه وازکارشون خوشم نمیاد

    ودرسی که این قسمت برای من داشت این بودکه منم مثل استاد فقط باید روی خودم کاربکنم و هیچ کاری به بقیه نداشته باشم و اجازه بدم هرکسی هر جوری که میخواد زندگیشو بسازه چون خدا این آزادی رو به تک تک ما داده و سعی کنم درهرشرایطی درکنار هرآدمی نکات مثبت رو ببینم وتحسین کنم بخاطراینکه احساس خودم خوب باشه چون من زمانی که به غیبت اون افراد یا کاراییشون که به نظرم اشتباهه توجه میکنم احساس خودمم خراب میشه خودمم حرص میخورم و بعدش بایدبیام توی سایت و فایل گوش بدم تا دوباره حسم خوب بشه و چون توجه میکنم بیشتر توی ذهنم میمونه

    خیلی باید روی این موضوع کار و تمرین بکنم

    و یه چیز دیگه ای که برام خیلی قشنگه سادگی دکوراسیون خونه های استادعباسمنشه که چقدر من یه همچین سبک زندگی ای رو دوست دارم که خونتو اونجوری که خودت دوست داری بچینی هرجوری که باشه حالا هرکسی خوشش اومد اومد هرکسی نیومد نیومد چون منم آدمیم که هیچوقت از وسایل لوکس و طبق مد و اینجور چیزها خوشم نیومده و همیشه عاشق خونه های ساده وسایل ساده زندگی جنگلی و روستایی حیوانات و داشتن حیوان خونگی بودم وهستم و زندگی رویایی وتجسمیم هم اینجوریه

    و چقدر مریم جون من عاشق توام و چقدر برای من درتمام زمینه ها مخصوصا عزت نفس و روابط یه الگوی فوق العاده ای وهمیشه ازت یادمیگیرم

    اینکه باهمون لباسای خونه بدون اینکه وقتی بزاری برای عوض کردن لباس و آرایش و ازاین کارها میری بیرون وتمام لذت رو میبری خیلی برام قابل تحسینه و خیلی منم تاحدودی مثل تورفتار میکنم

    خیلی عاشقتووونم استاد ومریم جون

    عاشقتونم دوستای هم فرکانسی

    لحظه به لحظه درآغوش خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2645 روز

    سلام

    نشانه ی امروز من :

    واقعا قدرت کلام چقدرررر فوق العادس.. قبل از اینکه اخر فایل در مورد تخم مرغ ها توضیح بدید من گفتم عههههه خانم شایسته و استاد اول فایل راجب تخم مرغ حرف میزدن چقدر خداوند قشنگ اینا رو به این جا هدایت کردااا !!!! خیلی باحال بود..

    این فایل همزمان شده با برگ روز شمار تحول زندگی من فایل شماره ۵۶ لایو شماره ۷ …

    که تمرکز کنیم راجب زیبایی ها !!!

    حالا نکته ی جالب میدونی چیه استاد !!

    من دیروز داشتم راجب خواسته هام صحبت میکردم .. ماشینا رو توی خیابونا تحسین میکردم.. دلم رقص و پارتی میخواست.. راجب میامی و امریکا و اینا حرف میزدم.. ووو و این فایل خیلی قشنگ نشانه ی امروز من شد

    اتفاقا یه نکته ی خیلیییی جالب که توی این فایل من دیدم بحث اون سیگار برگا بود.. یعنی من همیشه دوست داشتم یه جایی برم سیگار برگ امریکایی رو تجربه کنم … پس توی ایبور سیتیه ،😋😋… میام حتما یه روز میرم اونجا و تجربش میکنم..

    خدای من اون تراکه اول فایل چه هیولایی بود..

    عاشق هارلی دیوید سون هستم..مخصوصا رنگ قرمزش..

    استاد اون موتورا که دسته ی خیلی دراز دارن اون چیه اسمش؟؟

    موضوغ جالب این بود محل رقص و پارتی خارج از تمپاس و اینجوری اونایی که میخوان تحربه کنن راحت میتونن بزن و لذت ببرن و مورد ازار مردم شهر نشن…

    مورد جالب دیگه اون ادمای مذهبی بودن که چقدر راحت بدون اینکه کسی بهشون گیر بده دارن مزدم رو به دین خودشون دعوت میکنن !!! حالا اینا توی ذهنشون اینه که اینجا مردم رقص دارن و پارتی دارن و مشروب میخوردن احتمالا گناهکارن پس بذار ارشادشون کنیم.. هیچ کسم بهشوم کاری نداره.. یعنی هر کسی با هر دین و ایینی که داره خیلی صلح امیز در کنار دارن توی این کشور زندکی میکنن..

    موضوع جالبتر اینه که چقدر صلح امیز مرغ و خروسا توی خیابون تخم میذارن .. در واقع توی باغچه.. و کسی هم به تخم ها کار نداره… و خروسا رو نمیخورن !!! 😁😋😛…

    مورد بعدی اینه که چقدرررر ماشینای لوکس و باحال اینجا زیادن.. مخصوصا اون سه چرخ قرمزا چه باحال بودن..

    مواظب قدرت کلامم باشم و همیشع راجب خواسته هایم صحبت کنم حتی اگر الان شرایط جالبی ندارم ولی همواره راجب خواسته هایم بنویسم و صحبت کنم و غرغرو نباشم و بحث نکنم و انتقاد نکنم…

    اها موضوع بعدی اینه که چقدر خیابوناشون تمیزه و مرتبه !!!

    اذما با هر مدل لباس و تیپ و مویی میتونن بیزون باشن و ازادن !!!

    مجسمه های سرخ پوستا خیلی باحال بودن..

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    بهاره صرام گفته:
    مدت عضویت: 1271 روز

    سلام به خدای عاشق🤗

    عجب متنی انتخاب شده بود برای این فایل ، من هنوز فرصت نکردم فایلو ببینم که الان یکی از نشونه هاییه که واسم اومده اما ،

    نشستم نوشته رو خوندم چقدر خوب نوشته شده ، چقدر احساسات داخلش بود ،

    چند باری بغض گلومو گرفت ،

    که چقدر بچه های این سایت ،

    مثل همدیگه مثل استاد ،

    مثل خدا،

    مثل خودشون دارن نورانی میشن ،

    دارن خوشحال میشن از تنها بودن باخودشون ،

    چقدر دارن از تک تک لحظاتشون لذت میبرن ،

    چقدر طعم زندگیشون شیرین تر شده ،

    یروزی چه حسی اومد درون استاد عباس منش به قول بچه ها ( پیامبر زمانه) که اومد این سایت و زد و تصمیم گرفت که اول از همه جهان خودشو تغییر بده بعد جهان خیلی از انسان های روی کره زمین ؟؟؟!!!

    خدایا هرچی بیشتر میرم جلو بیشتر میفهمم بیشتر حال خوب پیدا میکنم ، بیشتر عشق میکنم ،

    دلم میخواد ساعت ها بشینم سر جانمازم و با خدای خودم صحبت کنم ،

    دلم میخواد ساعت ها تنها باشم و بنویسم ، هرچقدر مینویسم بازم ذوق دارم برای نوشتن و فهمیدن و پیش رفتن ،

    چقدر از تنهایی پیاده رفتن لذت میبرم انگاری که مردم قشنگ تر شدن ،

    خودم قشنگ تر راه میرم ،

    قشنگ تر شدم ،

    حتی کلاغا انگار خوشکل تر شدن ،

    نمیدونم چی شد که اینجوری شد ولی هرچی شد دنیام قشنگ تر شد ….

    در پناه الله مهربان باشید 😌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: