https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/05/abasmanesh-7.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-05-06 09:48:352024-12-23 13:38:53سریال زندگی در بهشت | قسمت 14
277نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنینم و تمام خانواده دوست داشتنیم
داریم میریم کجا؟ صفا
برای انجام هرکاری اگه با این دید نگاه کنم اون کار برام آسون میشه اون کار برام لذت بخش میشه. از انجام کارهایی که به بهبود زندگیم کمک می کنه لذت ببرم.
چقدر این نردبون فوق العادست. چقدر استاد محکم و راحت رفتن ازش بالا. چقدر صدای بادی که میومد و صدای برگ ها تو باد فوق العاده بود. من عاشق این صدام. هوا آفتابی و آسمون آبی و باد بپیچه و درخت ها برقصن و برگ ها آوازشون بشن.
خدای من شکرت.
از تماشای این بهشت زیبا مگه سیر میشم. چشم می چرخونم به اون طرف دریاچه به خونه روی آب به درخت ها و به نور خورشید. زیبایی زیبایی زیبایی
استاد نکته ای که تقریبا هر روز ازتون یاد میگیرم همینه. در قالب های متفاوت. در فایل های مختلف. همش اینه که قانون ی چیزه. احساس خوب اتفاق خوب. به هر دلیلی هر چقدر منطقی باشه به ظاهر ناراحت باشم فرکانسم ناخواسته است و قانون دقیق عمل می کنه. جهان پاسخ هرفرکانسمو دقیق میده. و من هر روز با تضادهای زندگیم بر خورد می کنم و هر روز کمی ناراحت میشم ولی خداروشکر می کنم که آلارم میدم که هرچقدر سخت ی کاریش میکنم و از اون حال در میام. و این صحبت های شما و حرف های شما الگوی بسیار بسیار قوی و محکمی برای ذهنمه. شما تونستید من هم می تونم. شما زمان گذاشتید، انرژی گذاشتید، و ادامه دادید من هم متعهدم که بهاشو بپردازم با زمان و انرژی و پول و … تا ابد ادامه میدم.
خانم شایسته چقدر اون لحظه زیبا گفتید به استاد که هرچی حستون میگه. چقدر این الگو رو دوست دارم. البته که وقتی این حس رو خوب درک می کنیم که نگاه جاهلانه به قول استاد نداشته باشیم. حسی که صدای خداست. هدایته. با ایمان و توکل میاد. و بعدش اقدامه عملیه.
چقدر اون اره بلنده خوب بود. واقعا چقدر کارها راحت و راحت و راحت تر میشه. منم دلم خواست اره کنم. واقعا اون لحظه که گفتید اون درخت داره نفس می کشه منم همین حسو کردم. منم باهاش نفس عمیق و راحت کشیدم.
چقدر این درختا و این طبیعت انرژی خوبی میدن وقتی که بهشون میرسی. الهی شکرت برای این همه نعمت.
الان که آپدیت روانشناسی ثروت 1 رو می خونم ، وقتی ازش حرف می زنید برام لذت بخشه. اون جایی که می دونم باورهای اصلی رو پیدا می کنم و باورهای درست جایگزینش می کنم و بعد میرسم به این پیچک ها. وای خدای من ذهنم میاد شیطونی می کنه که اووووه حالا تو کارها داری. ولی من به مسیر تریلی که درست کردی و امروز نشونم دادید فکر می کنم. تکاملم رو طی می کنم. استوار ادامه میدم. راه ها برام هموار میشه. میرم ی دور و دوباره برمی گردم از اول و هی جاده رو پهن تر و پهن تر می کنم. ذهن عزیزم به چند ماه پیشت نگاه کن. اصلا به سال پیشت این موقع نگاه کن. کجا بودی؟؟؟ حالا کجایی؟؟؟ وقتی ادامه بدم متعهدانه راه ها باز میشه. دست های خدا میان. اصلا وقتی مدار تغییر کنه دیگه تغییر کرده دیگه. نمیشه که نشه! نمیشه که نشه! خواه ناخواه تو مدارشم.
الهی شکرت برای این حرف هایی که جاری شد. الهی شکرت که کامنتی گذاشتم که توجهمو به تونستن برد. الهی شکرت که زیبایی ها رو امروز هم دیدم. سپاسگزارم خدای من
از ارزش ابزار دیگه در این کامنت چیزی نمیگم چون فکر میکنم دیگه هممون متوجه شدیم که چقدر این ابزار وایده و تکنولوژی جای شکرگزاری داره.
در مورد دوستتون هم متاسفم.روحشون شادباشه.
استاد جونم در مورد باورهای بزرگ و کوچک خیلی خوب مثال زدین.
همه ی ما درگیر این پروسه هستیم.
چه اونایی که از خیلی قبل تر رو خودشون کار میکردن حتی خودشما.
و چه ما تازه واردها.
شاید باور نکنید اما از روزی که من تصمیم گرفتم روی خودم کار کنم هر باورمحدود کننده ای رو که می کشتم یکی دیگه از یه مدل دیگه قد الم می کرد حتی به همین باورهای کوچک و زبل درب و داغونم که رسیدم دقیقا همینطور شد یعنی مدااام باید رسَد کنیم باورهامونو و مراقب ورودی هامونم باشیم.مراقب افرادی که دوروبرمونن .مراقب چیزهایی که می بینیم و می شنویم.
و مراقب نجواها.درست مثل پیچک های بدقلق که همه جا هم رسوخ می کنند.
انگار بی نهایت دست و پا دارن اونو قطع میکنی اون یکی میاد تو میدون.
زادوولد میکنند .
ما باید هوشیار باشیم.
در مورد حس خوب و نگه داشتنش.
استاد جان خیلی حس عجیبیه وقتی که در اوج سختی ها و مشکلات وسط یه گرداب هستی اما حست از ته دل خوبه و خنده به لبته.
من این روزا دارم تجربش می کنم.
حیرت انگیزه.
فکر کنید وسط یه گردابی ،آبروتم در خطره ،اماهم خودم آرومم هم عزیزانم از این حال خوب من آرومن.
نمیدونم چیه چه حسیه این همون ایمانه فکر میکنم .و توکل.
خنده و شادی در تک تک دقائقمه.
خیلی حس نابیه.
هر روز 3 فایل از زندگی دربهشتو می بینم وخودمو تصور میکنم توی پرادایس.سبکبااال.
خداشاهده امروز توی این فایل که باد خنک برای شما هاشروع شد من هم صورتم خنک شد و اون نسیم خنک به صورت منم خورد
یا مثلا توی فایلهای قبل که استاد پنجره ها رو می شستند حس میکرد آب شلنگ به صورت و بدن منم میپاشید….
نگم براتون که حتی بوی گلها و چمن های پرادایس رو هم من اینجا استشمام می کنم.
حس می کنم هیچ کمبودی وجود نداره .
دیگه حسود نیستم.دیگه قضاوت نمی کنم.انقدر انرژیم خوب و عالیه که وصف نشدنیه.
وقتی پرادایس زیبا رو می بینم زبانم قاصر میشه از هر گونه سخنی.فقط سپاسگزاری می کنم.
سلام به روی ماه استاد عزیزم بانو شایسته و عزیزان همقدم
خدایا شکرت که جان تازه ای بمن بخشیدی تا امروز چشم و دلم توفیق دیدن اینهمه زیبایی رو داشته باشه.
این هوای تازه، این سرسبزی منحصر بفرد درختان پارادایس ، اون دریاچه زیبا که مثل نگین انگشتری می مونه بر پهنای پارادایس، نوید یک روز پر برکت رو میده.
چه ماموریتی زیباتر از هرس کردن شاخ و برگ های اضافی این درختها و چه درسی زیباتر از این که ببینیم با چیدن شاخه های اضافی چقدر قد می کشن و چقدر بیشتر رشد می کنند. واقعا هر درسی که بخواهیم در دل طبیعت وجود داره. توی باغ های میوه هم شاخ و برگ های اضافی درختهای میوه رو می چینند تا میوه بیشتری از درخت بگیرن، حالا تصور کنید من بعنوان یک انسان که خداوند قدرت اراده و اختیار بهم عطا کرده ، وقتی علف های هرز ذهنم رو هرس کنم و ترمزهای مخفی ذهنم رو مثل اون پیچکها ریشه کن کنم، چقدر شخصیتم قد می کشه، چقدر رشد بیشتری در استعدادهام می تونم داشته باشم و با رشد من چقدر جهان گسترش بیشتری نصیبش میشه.
نکته مهم اینجا ست که باید مدام اینکار رو انجام بدیم، ذهن ما هیچ فرقی با جنگل پارادایس نداره، انسان هم جزیی از همین طبیعته، اگر بطور منظم باید مواظب علف های هرز پارادایس باشیم، همون مراقبت رو هم باید از ذهنمون داشته باشیم، خود خدا بارها انسان رو به تفکر در آیات تکوینی که همون عناصر موجود در طبیعت هستند دعوت کرده و می فرماید تعقل کنید در این نشانه هایی که براتون آفریدم. حتی برای باورمند شدن رستاخیز انسان، خداوند از رستاخیز طبیعت برای ما مثال میاره، می فرماید همونجوری که در زمستان گیاهان و درختان رو میمیرانیم در بهار دوباره زنده می کنیم. بنابراین هرچقدر بیشتر بتونیم خودمون رو با طبیعت هماهنگ تر کنیم به اصل وجودی مون نزدیکتر میشیم. باید با دقت بیشتری به دنیای اطراف مون نگاه کنیم و از رشد و حرکتی که در طبیعت هست درس بگیریم. من بی نهایت سپاسگزار استادم که با زبان تصاویر نکات آموزشی رو دوباره برامون بازآموزی می کنند.
خدایا شکرت برای آگاهی هایی که امروز از این فایل دریافت کردم.
خدایا شکرت برای حضور استاد و بانو شایسته در مسیر سبز زندگیم
خدایا شکرت که دوستانی در این جمع الهی حضور دارند که شانه به شانه هم در جاده سبز زندگی قدم می زنیم.
خدایا شکرت که هر روز مزرعه رویاهام رو بمن نزدیکتر می کنی.
سپاسگزارخداوندم که دراین روز بارانیِ بهاری خدا بهم فرصت داد تا یک قسمت دیگه ازین سریال بهشتی رو به چشمان بصیرم نشون بدم و از آگاهی های ناب الهی اون برخوردار… بشم.خداروصدهزارمرتبه شکرت
سلام و ادب عرض میکنم خدمت استادارزشمندم و مریم جان،الگوی تمام عیار زندگیِ من
استادجان وقتی تو هرقسمتی ازسریال برنامتون اینه که به درختای جنگل یه شوروحالی بدید،اونقدر محو تماشای قطع کردن درختچه های هرز میشم که اگه خونه ی شما ایران بود تاالان صدهابار اومده بودم و به شما هزاران بار کمک کرده بودم،انقد که لذت میبرم که یهمچین فضاهایی رو پاکسازی کنم،انگار روح خودم جلا پیدامیکنه
همون جمله های نابی که درپرتو آگاهی میگید،همه ی ما پاره ای از هم، پاره ای ازخداییم،این جمله انقد به دلم میشینه که دوست دارم به تموم هم پاره های خودم باعشق و بدون هیچ انتظاری خدمت کنم
چقدر حال کردم وقتی اون نردبون جادویی رو تااین حد بلندقامت کردید،واقعا عجب ایده ی نابی رو اجراکردن و تنهابادرک یک قانون تااین حد تونستن اندازه های مختلف نردبون رو دریک نردبون بگنجونن!!
چقدراین عشقواحترام به همدیگتون منو دیوانه میکنه،چقدراین هدایتی که هردوتون میشید که ازکدوم قسمت شروع به پاکسازی کنید،منو مدهوش میکنه که بیشتر رو هدایت خداحساب بازکنم
استادجان میگن بنظرت ازکجاشروع کنیم و مریم جان چون میدونن دراکثرموارد حس عشقش درست جواب داده،درپاسخ میگه هرچی حستون میگه
همه ی این جملات هدایت الله مهربانه،همین پاسخ یعنی که اون حس درسته درعمل اجراش کن
وبازهم ارزش ابزار،،،ارزشی که کشور امریکا باتولید کردن وسایل خلق کردن بسیار تحسین برانگیزه،خدایاشکرت اصلا هرچی جلوتر میریم و میخوام بگم این ته خلاقیت و ته ایده پردازیی بود که تو آسون شدن کارها به کاربردن،دوباره میبینم یک خلاقیتی به خرج دادن که آدم ماتومبهوت اون وسیله میمونه،ببین تاچه حد تونستن تو کاره اره برقی خلاقیتهای متنوع به خرج بدن!
بقول مریم جان این یکی دیگه ارزش ابزارش طولانیه(‿)
چه حالی به ابن درختای جلوی دریاچه دادید،الان دیگه سبک باااال میروند بر فرااار آسمانها ودعای خیر درختان کاج سربه فلک کشیده بدرقه ی شما دویاره عزیز که باقطع شاخوبرگای اضافشون بهشون لطف کردید میشه،خداروصدهزارمرتبه شکر
مریم جان وقتی اون پیچکای درهم پیچیده به شاخه ها رو نشون دادید،انگار تموم پیچکای ذهنِ منو داشتید بهم نشون میدادید،انقد که پیچکای ذهنم گاهی وقتا رشد میکنن که قشنگ میفهمم به دستوپاهام گیر میکنن برای حرکت کردن به سمت جلو،تا یکم به سمت جلو حرکت میکنم،یهو متوقف میشم یعنی قشنگ میفهمم پام به یک پیچکِ جنس ِ اَعلا چسبیده که کندنش به کلی تقویت کردن باورای قدرتمندکننده نیازداره
مثلا من فهمیدم که آدمای دورواطرافم بسیارآدمای منفی نگری هستن،خوب تصمیم گرفتم رابطمو بسیاربسیارباهاشون یاقطع کنم یا کمتر کنم،بعداز چندین هفته که دیگه مطمئن میشم تموم شد همه چیز و فضای ذهنم از حرفای منفی خالی شد،یهو یه نجوایی چنان در ذهنم قدرت پیدامیکنه ومیگه حالا چه فکری درموردت میکنن که رابطتو قطع کردی،حالا میگن تومغروری،پاشو اصلا خونه ی مادرشوهرت حداقل برو بخاطرهمسرت که یموقه گله ووشکایت نکنن،حالااینم یروز حرف منفی بشنوی دوباره میای فایل گوش میدی،یعنی اونقدر نجواهه شدید میشه که پامیشم میرم و چون همین فکرهارو میکردم دقیقا همون حرفای فکرمو بهم تحویل میدن و دوباره احساسم بدمیشه،و بازهم باید بشینم روخودم کارکنم،یعنی هنوز اونقدر قوی نشدم که نخواد حالواحساسم بدبشه و حرفای اونا رو من تأثیر بذاره
اونقدرقوی نشدم که تا یک شخصی بهم حرفیومیزنه مثل خُوره اون حرف بجونم نیوفته
البته خیلی تونستم این احساسمو کنترل کنم و جاهلانه برخوردنکنم و جاهلانه حالواحساسمو درگیر حرفای پوچ بقیه نکنم،اما میفهمم که هنوز جای کاردارم تابخوام انتقادات دیگرانو به شیوه ی صحیح مدیریت کنم و احساسمو کنترل کنم
وقتی راجب به رحمت خدارفتن دوستتون میگفتید،بسیار تحسینتون کردم که تونستید زود خودتونو آروم کنید و باقطع کردن این درختچه های هرز قانون رو دوباره به خودتون یاداوری کردید
دقیقا بااین حرفتون صددرصد موافقم که مهم نیست چقدر دلیلو منطق داریم برای ناراحت بودن و غم ازدست دادن کسی،چون قانون کاری به دلیل و منطق کسی نداره حتی اگه استاد درک قانون جهان باشی،وقتی تو حالو احساس بد بمونیم لاجرم هدایت میشیم به شرایط وموقعیتی که حالواحساس بدتری رو تجربه کنیم
این رو من به شخصه تجربه کردم و بعداز ازدست دادن فرزند دومم درماه پنجم بارداریم،باهردلیلو منطقی که برای همسرم میوردم که بگم حق دارم ناراحت باشم،دیگه یجورایی انگار دلیلو منطق هام براش تکراری شده بود و فقط شرایط برام جوری پیش میرفت که غمو ناراحتی بیشتریو تجربه میکردم
الان به لطف این سریال و آگاهی های نابش دارم سعی میکنم که دیگه اون لحظات رو به یادخودم نیارم و خیروحکمت ماجرارو به خدای بزرگوارم بسپارم تا درهای دیگه ی نعمت ورحمتش رو به زودی زود به روم بازکنه ان شالله
استاد چه مثال خوبی راجب احساساتی عمل نکردن درمورد یکسری موضوعات زدید،اینکه اگه بخواییم رو این حساب درختچه های هرز رو ازبین نبریم مثل اینه که دلمون به انگل های داخل بدنمون بسوزه و اونها رو از بدنمون بیرون نکنیم
دقیقا بااین دست افراد زیاد برخوردکردم،این افراد وقتی زیادخوشحالن جوگیرمیشن و زیادی احساساتی میشن،و وقتی هم که ناراحت میشن دوباره ازین طرف بوم میوفتن جوری احساساتی رفتارمیکنن که انگار هیچوقت حالِ خوشی تجربه نکردن!
دلسوزی بیجاکردن،تو غموناراحتی زیادموندن،احساساتی رفتارکردن،همه و همه جلوی مارو از رشدوپیشرفت میگیرن،مثل همین پیچکایی که مثل سیم محکم به تنه های درخت چسبیده شدن
سعی کنیم احساساتی نگاه کردن به هرقضیه ای رو اززندگیمون ازبین ببریم
هیچوقت نخواییم با دید خودمون زندگی دیگران رو قضاوت کنیم
استاد مثال همین قانون کندن درختان تو امریکا و ایران بسیار مثال عالیی بود برای اینکه نخواییم هر قضیه ای رو با دیدگاه خودمون موردقضاوت قراربدیم
چقدر نعمت وفراوونی تو امریکا زیاده که برای قطع یک درخت صددلار میگیرن تازه صددلار دیگه هم میگیرن تااون درخت رو نابودکنن،چه قانون خوبیو گذاشتن
بسیارتحسین میکنم کشور سرسبزوزیبای امریکا رو که ملیونها کیلومتر جنگل داره الله اکبر ازینهمه عظمت و فراوانی…بقول خداوند که میفرماید پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید
استادجان تحسینتون میکنم که خدا به جایی هدایتتون کرده که نعمتو فراوانیو آزادی رو تجربه میکنید
استادجان ازتون ممنونم که به واسطه ی این درختچه های هرز طبیعت،به ما قانون باورای منفی ومحدودکننده رو یاداوری میکنید
اینکه باورای منفی همیشه مثل این درختچه های هرز درحال رشدن،اما ما باید همیشه درحال هرس کردن اونهاباشیم
مثل این فضا،که وقتی خوب پاکسازی کنیم انرژی خوبی به درختای خوب داده میشه و بهترازمنابع خاک استفاده میکنن
وقتی ماهم باورای محدودرو کمترکنیم انرژی بیشتری داریم برای حرکت کردن روبه تعالی،روبه بالا…
استاد ازت ممنونم که با تولید محصولات باکیفیتتون مارو به عمق درونمون میبرید و به یک خودشناسی عالی میرسونید
بخداکه من باهمین فایلهای ارزشمند دانلودی و دوره ی دوازده قدم کلی خودمو شناختم و دلیل همه ی رفتارهامو میفهمم
البته گاهی وقتا ذهنم نجواهای خودشو میکنه که چه پیشرفتی داشتی،ولی وقتی اطرافیانمو میبینم که دلیل ناخوش احوالیشون رو نمیفهمن ولی من باچندسوال ازخودم میفهمم دلیل حال بدم رو،اون وقت با چند منطق بجا حالمو سرجاش میارم،این برام کلی پیشرفت خودشناسی بوده و همین که دیگه کسی رو مقصر حال بدم نمیدونم بازهم این برای کلی پیشرفت به حساب میاد
خدارو صدهزارمرتبه شکر،که این قسمت ازسریال هم دوباره به من یاداوری کرد که نخوام دیگه تو حال بد بمونم،هر دلیلو منطقی هم که داشته باشم نباید اجازه بدم غم ازدست دادن فرزندم منو به یک رفتار احساساتی وادار کنه…
داستان بهبود شخصیتم درراستای توجه به آگاهی های این سریال ارزشمند ادامه دارد
سلام و درود فراوان خداوند به استاد عباس منش عزیز و مریم جانم
1 روز بسیار زیبای تازه و دوباره فعالیت مریم جانم و استاد عزیزم شروع میشه
فضای رویایی پارادایش درخت هایی که بسیار زیبا هستن و دریاچه ی پر آب
نور خورشید از لای شاخه و برگ ها و درخت ها عبور میکنه و چقدر بی نظیره میشه از پشت دوربین حس تازگی و گرما و نسیم باد رو استشمام کرد
اون جایی که مریم جانم میزو صندلی سفید گذاشتن عجب جایی برای خلوت کردن با خود جایی که میشه در نهایت سکوت به کارهای شخصی پرداخت
واوووو چه اره ای واقعا چقدر ارزش ابزار مهمه
خیلی ابزار باحالی بود که استاد باهاش شاخه برگ های اضافی رو میزد
خدایا صد هزار مرتبه شکرت بابت این همه زیبایی این همه فراوانی
خدایا شکرت بابت اینکه آدم میتونه بهشت رو توی این دنیا هم تجربه کنه
خدایا شکرت بابت نور خورشید که لای اون درخت های میرقصید و به زمین و دریاچه عشق میداد
و اما وارد جنگل وقتی شدیم صدای پرنده ها و آوازهای بی انتهاتشون زیبایی جنگل رو دو صد چندان میکنه
خدیاا شکرت که همه چی روز انقدر زیبا و کامل آفریدی اون جنگل با این همه زیبایی با صدایی زیبای پرندگان تکمیل شد اون حس تازگی جنگل اون هوا بسیار روح و جان آدم رو زیبا میکنه
پیچک هایی که به دور درختچه های دور درخت های کاج گره خورده بودن و چقدراستاد با کلامشون زیبا توضیح دادن این گره ها مثل همون باورهای هستن که توهم توهم گره خوردن باور های محدود کننده باور احساس لیاقت خود سرزنشی اعتماد به نفس وقتی نتیجه ی زندگی رو میبینیم نتیجه ی 1 سری گره های به هم خوردس ولی اگه ما روی خودمون وار کنیم 1 گره رو که باز کنیم میتونیم گره های بعدی رو هم باز کنیم یواش یواش میتونیم بریم توی عمق و تمیز کنیم زمین ذهنمون رو
راجب دید آدم هاتوضیح داد هر شخصی با توجه به باورهای که داره صحبت ها رفتارهای دیگران رو تحیلیل میکنه و همین میشه قضادت ما از لنزهای خودمون دارید دید .نگاه درست میکنیم و نظر میدیم راجب افکار .و رفتارهایی دیگران
و چقدر عالی استاد توضیح دادن که ما نگاه احساسی نداشته باشیم چه بسا چقدر از این نگاه احساسی ضربه خوردیم
به قول قران جهل
تمام جاهایی که احساسی برخورد کردیم ضرر کردیم
ولی وقتی قاطع باشیم بدونیم این علف هرزها هیچ بدردی نمیخوره باید زده شد که تازگی بیاد دقیقا راجب باورهای ذهنی مادصدق میکنه
خیلی لذت بردم از این قسمت خیلی درس یاد گرفتم
یادمون باشه ما حتی هر کدوم با توجه به باورهایی که داریم از حرفهایی دیگران از رفتارهاشون برداشت میکنیم
ولی به قول فرمایش استاد اگه سفر بیشتر بریم خیلی این نگاه این دید میتونه تغیر کنه و وسیع شه
باورهای کوچک وقتی نمایان میشن که اون باور اصلی را رفع میکنی بعد میبینی جقدر باورهای ریز ریز داری که هنوز باید کار کنی و اون ریزها زیادن دارن انرژیتو میگیرن مثل همین پیچک های در هم تنیده که زیر درختان دیگه پنهانن و وقتی درختان حذف میشن تازه پیچک ها دیده میشن و میبینی چقدر از درخت اصلی تغذیه کردن و چقدر انرژیشو گرفتن
ممنون استاد که انقدر قشنگ توضیح میدین ما همش فکر میکنیم خب من این باور درست کنن حله و بعد تا مشغول میشی میبینی چقدر باورهای اشتباه در مورد یک موضوع هست و هر چی ریشه یابی میکنی میبینی این موضوع ادامه داره و جایی درست میشه که خیلی از باورها را درست کرده باشی و برای ذهن انقدر مثال زده باشی تا بلاخره باور جدید جایگزین بشه دقیقا من دو سال در تلاشم وقتی میخوام برم مسافرت باور چشم زدن حذف کنم بار اول خیلی سخت بود کلی ترس و نگرانی اومد بار دوم بهتر و هر بار بهتر از قبل، هنوزم این باور ریشه داره تا به دقیقه نود نرسیده نگو و ذهنم همچنان کلنجار میره ولی منیکه از ترس چشم زدن نه عکس نه فیلم نه حتی صحبتی نمیکردم الان کل سفر دارم با لذت فیلم و عکس میگیرم و به بقیه هم نشون میدم و باور اصلی را شکستم فقط مونده این ریزه ها که همچنان هر سفر پیداشون میشه و هر بار هر سفر یک تمرین مجدده و چقدر دارم عالی تر میشم ممنون استاد شما میگفتید من ایمن هستم الان دارم به اون مرحله هم نزدیک میشم و اسپند هم کلا ریختم دور و دیگه درست نکردم و همش میگم خدا هست کافیه، و ما سفرهای زیبایی رفتیم که عالی پیش رفت و هیچ چشمی در کار نبود شکر الانم راهی سفرم برای همین به ذهنم این مثال اومد یک سفر برنده شدم استاد که در دوره دوازده قدم داستانش نوشتم
خدایا شکرت از این همه نعمت
خدایا شکرت بابت این طبیعت بی نظیر و فراوانی نعمت وقتی ما این فیلم ها را میبینیم تازه فراوانی را درک میکنیم که چقدر نعمت هست خدایا شکرت
درختان زیاد که کسی ندونه فکر میکنه رفتید جنگل حرص میکنید اما اینجا خونتون و ویلای شخصیتون هست خدایا شکرت چقدر فراوان که این تصاویر و این درختان من فقط در جنگل های ایران دیدم و حای صداهای طبیعت که حال و هوای فیلم را زیبا تر کرده
سلام به استاد عزیزم، مریم جان خوشقلبم و دوستان همفرکانسیام در سایت توحیدی
قسمت چهاردهم از سریال زندگی در بهشت… بهشتی که برای رسیدن به آن باید تلاش کرد، و اگر مراقبش نباشیم، علفهای هرز باورهای محدودکننده، آرامآرام زیباییاش را میگیرند. چقدر تشبیه استاد زیبا بود… باورهای کوچکی که در پس ذهن ما جا خوش کردهاند، ابتدا بیاهمیت به نظر میرسند، اما وقتی کنار هم جمع میشوند، شخصیتمان را درگیر میکنند و مثل یک انفجار مهیب، مسیر رشد ما را ویران میکنند.
من خودم سالها در حصار همین باورهای محدودکننده بزرگ شدم، و حالا باید با صبر و حوصله، یکییکی آنها را هرس کنم. اگر حتی برای یک روز این کار را رها کنم، دوباره رشد میکنند، و نتیجهاش ناامیدی، یأس، احساس بیلیاقتی و عدم عزتنفس است… و من باز همان آدم افسردهای میشوم که سالها در آن تاریکی زندگی میکرد.
گاهی با خودم میگویم دیگر هیچ باور محدودکنندهای در من باقی نمانده، اما هر بار که به سایت میآیم، فایلهای استاد را میبینم، کامنتها را میخوانم، تازه متوجه میشوم که ذهنم هنوز پر از علفهای هرز باورهای کوچک است. درست مثل هرس کردن شاخههای اضافی درختان… اگر جای مریم جان بودم، وقتی به استاد گفتند این شاخه را ببُر، حتماً میگفتم حیف است، گناه دارد، و هزاران توجیه برای باقیماندنش میآوردم، درحالیکه حقیقت این است که اگر مانع رشد را کنار نزنیم، هرگز به آسمان نمیرسیم.
و استاد عزیز… چقدر صبر شما حیرتانگیز است. همان صبری که در از دست دادن دوستتان دارید ،همان صبری است که برای از دست دادن یوسف کوچکتان داشتید… شما تجسم یک بندهی خالص خدا هستید. بارها در مراسمهای عزاداری دیدهام که چگونه برخی به راحتی لب به کفرگویی میگشایند، اما شما در دل همان غم، باز هم نور امید را میبینید.
استاد جان، در همین دو ماهی که شاگردیتان را میکنم، بهاندازهی چندین سال زندگی آگاهی گرفتهام. انگار دوباره متولد شدهام، انگار تازه دارم تربیت میشوم و رشد میکنم. دیروز که به مراسم چهلم همسر دوستم رفتم، وقتی دیدم دوستم با ناراحتی میگفت: «خدایا، تو که میتوانستی، چرا کاری نکردی؟ چرا خداییات را نشان ندادی؟»
حالم بد شد… چون اگر این آگاهیها را نداشتم، شاید حتی به او حق میدادم. اما حالا میدانم که کاش او هم هدایت میشد، کاش او هم این مسیر را میشناخت، تا در چنین لحظاتی، بهجای گله و شکایت، به حکمت و رحمت خداوند ایمان داشته باشد…
خدایا، شکرت که مرا در این مسیر قرار دادی. شکرت که درِ آگاهی را به رویم گشودی. شکرت که هر روز، بیشتر از دیروز، نور را میبینم…
من عاشق جنگل، طبیعت، و بارانم… عاشق آن لحظاتی که آسمان میبارد و زمین، با تمام وجودش، عطر زندگی را پس میدهد. همیشه از خدا میخواهم مرا به جایی هدایت کند که تنها صدای باد در میان درختان باشد، نوای باران بر برگها، و عطر خاک نمزدهای که جانم را تازه میکند.
جایی که هیچ چیز جز طبیعت نباشد… جایی که هر قطرهی باران، زمزمهای از عشق خداوند باشد و هر برگ درخت، آینهای از آرامش… خدایا، مرا در دل چنین بهشتی قرار بده، آنجا که روحم با هر نسیم، رها شود و دلم در آغوش باران، زندهتر از همیشه بتپد…
مطمئنم که خداوند به درخواست من پاسخ میدهد، چرا که او شنوندهای مهربان و اجابتکنندهای بینظیر است. ایمان دارم که روزی مرا به بهشتی شبیه بهشت شما، استاد عزیزم، هدایت خواهد کرد. جایی که آرامش، عشق، و نور الهی در هر گوشهاش جریان دارد.
خدایا، تو که رؤیاها را در دل ما میکاری، همانطور که باغبان دانهای را در خاک، حتماً راهی برای روییدن و رسیدن به آنها نیز گشودهای. من چشمانتظار آن روزی هستم که در بهشتی که برایم مقدر کردهای، نفس بکشم، ببینم، و از اعماق وجودم شکرگزار تو باشم.
سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و سرکار خانم شایسته مهربان.
سلام به همه همفرکانسیهای باعشق در این سایت توحیدی.
قسمت 14 و رد پای من در این سریال زیبای زندگی در بهشت.
خدایا شکرت که مرا هدایت کردی به این مسیر زیبای شکرگذاری.
خدایا شکرت برای چشمهای سالم و زیبا که دارم و میتونم زیبای ها رو ببینم.
کار کردن روی ذهن همیشگی هست مثل همه کارها،
والبته وقتی که ما روی خودمون کار میکنیم، یعنی پذیرش اینکه من یه سری ایرادهایی دارم که باید درستشون کنم و اونوقته که میتونیم اون لایههای زیرین و اون باورهای محدود کننده که سالیان سال باهاشون زندگی کردیم، و مثل همین پیچکها به هم وصل هستند و تا کجاها که ریشه کردن، را میبینیم و سعی در تغییر اونها داریم.
با دید بازتر و وسیع تری به دنیا و اطراف خودمون نگاه کنیم، تا بتونیم بقیه مخلوقات خداوند را هم درک کنیم.
با مطالعه کردن و تحقیق کردن و در صورت امکان با مسافرت به شهرها و کشورهای دیگر و دیدن عقاید و رسم و رسوم دیگر جاهای کره زمین میبینیم که دنیا با محله ما، شهر ما، و کشور ما چقدر متفاوت است، واین کار باعث می شود که دید ما باز تر بشه، پذیرش ما بیشتر بشه،
هرکجا که هستید در پناه خداوند مهربان
شاد و سلامت، سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید.
خدایا شکرت امروز اجازه دادی یکبار دیگه این بهشت رویایی رو ببینم
خدایا شکرت که هرچی از زیبایی اش بگم کمه واقعا
خدایا شکرت برای این همه زیبایی و عظمت
خدایا شکرت برای این همه آب و برکت وآبادانی وسرسبزی و درختان سربه فلک کشیده
خدایاشکرت چقدر کامنت دوست عزیزمون در مقدمه ی فایل پرمحتوا و قشنگ بود
منم عاشق جهان دیدن و جهان گشتن هستم به قول سعدی ولی فعلا شرایطش رو ندارم و جهان هستی سخاوتمندانه اجازه داده با تماشای سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا زیبایی هاش رو ببینم و انصافا سریال سفر به دور آمریکا دید من رو به جهان پر عظمت و کشور قشنگ آمریکا چقدر باز کرد چقدر وسیع شد نگاهم و سریال زندگی در بهشت هم باور ثروت وفراوانی رو بهم نشون میده در هر قسمتش
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
روح دوستتون در آرامش ابدی باشه انشالله
موندن در احساس بد = تجربه ی اتفاقات بد
و چقدر استاد عزیزم هوشمندانه شما برای نماندن در احساس بد این کار فیزیکی زیاد رو انتخاب کردین
چه جالب که تشبیه کردین این درختای اضافی و مخصوصا پیچک هارو به باورهای مخرب و محدود ریز ودرشت ذهنمون که تا کجاها رشد کردن رفتن و کار کردن روی این باورها باید دائمی باشه مستمر و همیشگی مثل همین پاکسازی مسیر موتورسواری که بارها تکرار شده توسط شما واگر رها میشد دوباره مسیر پر میشد از درختای اضافی
هر چقدر روی باورهای محدود کار کنیم و از بین ببریم به صورت دائمی بعد انرژی داریم برای رسیدن به اهداف ،برای رشد وتعالی ولی اگر کار نکنیم روی خودمون دچار روزمرگی و بیهودگی میشیم و مثل مرداب کم کم فاسد میشیم
منم یه زمانی علت قطع این درختای اضافی رو درک نمیکردم من هم عاشق طبیعت وسرسبزی هستم و البته شهر محل سکونت من بسیار خوش آب و هوا و سرسبزه ولی یه جورایی حیفم میومد وقتی تصمیم گرفتین تو قسمت 7 سریال که درختای اطراف دریاچه رو قطع کنین قلبا خوشحال نبودم میگفتم حالا استاد بزارن این درختا باشن مگه چی میشه درخته سبزه دیگه بهتر
ولی وقتی ویوی دریاچه رو بعد قطع اون درختا رو دیدم خدای من چقدر محشر بود وفوق العاده اون موقع متوجه شدم که لزوما هرچی که قشنگ و سبز
و به عبارتی زیبا بود حتما مفید هم نیست و اونجا بود فهمیدم یه چیزای تو دهنم هست که از نظر من در ظاهر مثبت و مفیده ولی در باطن علف هرز و باید بریده بشه از خدا آگاهی ودرک و فهم میخام که بتونم کشفشون کنم
بریدن شاخه ی اضافی درخت وقتی سبزه دردی نداره چون یه جورای انرژی رو از شاخه های بزرگ میدزده
اینم برای دوستانی که گفتن درخت دردش میگیره اتفاقا راحت میشه و کلی دعا میکنه کسی که بهش خدمت کرده رو، مثل کوتاه کردن موها تو آرایشگاه که دردی نداره اتفاقا آدم بعد کوتاهی موهاش هم راحت میشه و هم سبک
چه جمله ی طلایی قشنگی برای خودِ خودِ من بود انگار که از دریچه ی نگاه محدود وتاریک خودم به رفتار وزندگی دیگران و دنیا نگاه نکنم ،با همون نگاه دیگران رو قضاوت نکنم
ممنونم استاد عزیزم راستش یکی از دلایل اصلی بحث و درگیری های من باعزیزترین آدم زندگیم همین بود و همیشه هم همین حرف میزنه بهم که تو از شرایط من خبر نداری منو قضاوت میکنی والان فهمیدم مشکل از نگاه من بوده
ممنونماستاد عزیزمبرای این آگاهی هایی که لابه لای فایل های زندگی در بهشت بهمون یاد میدید
احسنت به شما که هرلحظه ب قانون عمل میکنین حتی توبدترین شرایط اجازه نمیدین شیطان ب درونتون نفوذ کنه و شماروازخدا دورکنه
چقدراین درختای هرز روزدن حوصله میخوادانگیزه میخوادانرژی میخواد اما وقتی قدم اولو برداری دیگه دوس نداری ولش کنی دوس داری ادامه بدی وقتی یکم از نتیجه رو میبینی و میبینی ک چقدر بعدا فضا برای پیاده روی ولذت عالی میشه باورهای منفی روهم اگر برداریم اگر ب قانون عمل کنیم نتایج کوچولوببینیم دوس داریم بازم ادامه بدیم تانتایج بزرگتربشه
واقعا باید همیشه رو خودت کارکنی این باورای منفی همیشه هستن اگه یه روز قانونوبیخیال بشی ضررمیکنی پس باید همیشه روخودت کارکنی تا کم کم نتایج بزرگ بشن و ب زندگی دلخواهت برسی
به نام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنینم و تمام خانواده دوست داشتنیم
داریم میریم کجا؟ صفا
برای انجام هرکاری اگه با این دید نگاه کنم اون کار برام آسون میشه اون کار برام لذت بخش میشه. از انجام کارهایی که به بهبود زندگیم کمک می کنه لذت ببرم.
چقدر این نردبون فوق العادست. چقدر استاد محکم و راحت رفتن ازش بالا. چقدر صدای بادی که میومد و صدای برگ ها تو باد فوق العاده بود. من عاشق این صدام. هوا آفتابی و آسمون آبی و باد بپیچه و درخت ها برقصن و برگ ها آوازشون بشن.
خدای من شکرت.
از تماشای این بهشت زیبا مگه سیر میشم. چشم می چرخونم به اون طرف دریاچه به خونه روی آب به درخت ها و به نور خورشید. زیبایی زیبایی زیبایی
استاد نکته ای که تقریبا هر روز ازتون یاد میگیرم همینه. در قالب های متفاوت. در فایل های مختلف. همش اینه که قانون ی چیزه. احساس خوب اتفاق خوب. به هر دلیلی هر چقدر منطقی باشه به ظاهر ناراحت باشم فرکانسم ناخواسته است و قانون دقیق عمل می کنه. جهان پاسخ هرفرکانسمو دقیق میده. و من هر روز با تضادهای زندگیم بر خورد می کنم و هر روز کمی ناراحت میشم ولی خداروشکر می کنم که آلارم میدم که هرچقدر سخت ی کاریش میکنم و از اون حال در میام. و این صحبت های شما و حرف های شما الگوی بسیار بسیار قوی و محکمی برای ذهنمه. شما تونستید من هم می تونم. شما زمان گذاشتید، انرژی گذاشتید، و ادامه دادید من هم متعهدم که بهاشو بپردازم با زمان و انرژی و پول و … تا ابد ادامه میدم.
خانم شایسته چقدر اون لحظه زیبا گفتید به استاد که هرچی حستون میگه. چقدر این الگو رو دوست دارم. البته که وقتی این حس رو خوب درک می کنیم که نگاه جاهلانه به قول استاد نداشته باشیم. حسی که صدای خداست. هدایته. با ایمان و توکل میاد. و بعدش اقدامه عملیه.
چقدر اون اره بلنده خوب بود. واقعا چقدر کارها راحت و راحت و راحت تر میشه. منم دلم خواست اره کنم. واقعا اون لحظه که گفتید اون درخت داره نفس می کشه منم همین حسو کردم. منم باهاش نفس عمیق و راحت کشیدم.
چقدر این درختا و این طبیعت انرژی خوبی میدن وقتی که بهشون میرسی. الهی شکرت برای این همه نعمت.
الان که آپدیت روانشناسی ثروت 1 رو می خونم ، وقتی ازش حرف می زنید برام لذت بخشه. اون جایی که می دونم باورهای اصلی رو پیدا می کنم و باورهای درست جایگزینش می کنم و بعد میرسم به این پیچک ها. وای خدای من ذهنم میاد شیطونی می کنه که اووووه حالا تو کارها داری. ولی من به مسیر تریلی که درست کردی و امروز نشونم دادید فکر می کنم. تکاملم رو طی می کنم. استوار ادامه میدم. راه ها برام هموار میشه. میرم ی دور و دوباره برمی گردم از اول و هی جاده رو پهن تر و پهن تر می کنم. ذهن عزیزم به چند ماه پیشت نگاه کن. اصلا به سال پیشت این موقع نگاه کن. کجا بودی؟؟؟ حالا کجایی؟؟؟ وقتی ادامه بدم متعهدانه راه ها باز میشه. دست های خدا میان. اصلا وقتی مدار تغییر کنه دیگه تغییر کرده دیگه. نمیشه که نشه! نمیشه که نشه! خواه ناخواه تو مدارشم.
الهی شکرت برای این حرف هایی که جاری شد. الهی شکرت که کامنتی گذاشتم که توجهمو به تونستن برد. الهی شکرت که زیبایی ها رو امروز هم دیدم. سپاسگزارم خدای من
استاد عزیزم ، خانم شایسته جانم دوستون دارم
سلام استاد مهربانی و وفاداری
و سلام مریم جانم.
از ارزش ابزار دیگه در این کامنت چیزی نمیگم چون فکر میکنم دیگه هممون متوجه شدیم که چقدر این ابزار وایده و تکنولوژی جای شکرگزاری داره.
در مورد دوستتون هم متاسفم.روحشون شادباشه.
استاد جونم در مورد باورهای بزرگ و کوچک خیلی خوب مثال زدین.
همه ی ما درگیر این پروسه هستیم.
چه اونایی که از خیلی قبل تر رو خودشون کار میکردن حتی خودشما.
و چه ما تازه واردها.
شاید باور نکنید اما از روزی که من تصمیم گرفتم روی خودم کار کنم هر باورمحدود کننده ای رو که می کشتم یکی دیگه از یه مدل دیگه قد الم می کرد حتی به همین باورهای کوچک و زبل درب و داغونم که رسیدم دقیقا همینطور شد یعنی مدااام باید رسَد کنیم باورهامونو و مراقب ورودی هامونم باشیم.مراقب افرادی که دوروبرمونن .مراقب چیزهایی که می بینیم و می شنویم.
و مراقب نجواها.درست مثل پیچک های بدقلق که همه جا هم رسوخ می کنند.
انگار بی نهایت دست و پا دارن اونو قطع میکنی اون یکی میاد تو میدون.
زادوولد میکنند .
ما باید هوشیار باشیم.
در مورد حس خوب و نگه داشتنش.
استاد جان خیلی حس عجیبیه وقتی که در اوج سختی ها و مشکلات وسط یه گرداب هستی اما حست از ته دل خوبه و خنده به لبته.
من این روزا دارم تجربش می کنم.
حیرت انگیزه.
فکر کنید وسط یه گردابی ،آبروتم در خطره ،اماهم خودم آرومم هم عزیزانم از این حال خوب من آرومن.
نمیدونم چیه چه حسیه این همون ایمانه فکر میکنم .و توکل.
خنده و شادی در تک تک دقائقمه.
خیلی حس نابیه.
هر روز 3 فایل از زندگی دربهشتو می بینم وخودمو تصور میکنم توی پرادایس.سبکبااال.
خداشاهده امروز توی این فایل که باد خنک برای شما هاشروع شد من هم صورتم خنک شد و اون نسیم خنک به صورت منم خورد
یا مثلا توی فایلهای قبل که استاد پنجره ها رو می شستند حس میکرد آب شلنگ به صورت و بدن منم میپاشید….
نگم براتون که حتی بوی گلها و چمن های پرادایس رو هم من اینجا استشمام می کنم.
حس می کنم هیچ کمبودی وجود نداره .
دیگه حسود نیستم.دیگه قضاوت نمی کنم.انقدر انرژیم خوب و عالیه که وصف نشدنیه.
وقتی پرادایس زیبا رو می بینم زبانم قاصر میشه از هر گونه سخنی.فقط سپاسگزاری می کنم.
خدایا شکرت
ممنونم استادجانم که در دنیای ما هستید.
سپاسگزارم مریم جانم که مکمل استادم هستید.
دوستتون دارم
بوس به کلتون.
بنام خالق زیبایی ها
سلام به روی ماه استاد عزیزم بانو شایسته و عزیزان همقدم
خدایا شکرت که جان تازه ای بمن بخشیدی تا امروز چشم و دلم توفیق دیدن اینهمه زیبایی رو داشته باشه.
این هوای تازه، این سرسبزی منحصر بفرد درختان پارادایس ، اون دریاچه زیبا که مثل نگین انگشتری می مونه بر پهنای پارادایس، نوید یک روز پر برکت رو میده.
چه ماموریتی زیباتر از هرس کردن شاخ و برگ های اضافی این درختها و چه درسی زیباتر از این که ببینیم با چیدن شاخه های اضافی چقدر قد می کشن و چقدر بیشتر رشد می کنند. واقعا هر درسی که بخواهیم در دل طبیعت وجود داره. توی باغ های میوه هم شاخ و برگ های اضافی درختهای میوه رو می چینند تا میوه بیشتری از درخت بگیرن، حالا تصور کنید من بعنوان یک انسان که خداوند قدرت اراده و اختیار بهم عطا کرده ، وقتی علف های هرز ذهنم رو هرس کنم و ترمزهای مخفی ذهنم رو مثل اون پیچکها ریشه کن کنم، چقدر شخصیتم قد می کشه، چقدر رشد بیشتری در استعدادهام می تونم داشته باشم و با رشد من چقدر جهان گسترش بیشتری نصیبش میشه.
نکته مهم اینجا ست که باید مدام اینکار رو انجام بدیم، ذهن ما هیچ فرقی با جنگل پارادایس نداره، انسان هم جزیی از همین طبیعته، اگر بطور منظم باید مواظب علف های هرز پارادایس باشیم، همون مراقبت رو هم باید از ذهنمون داشته باشیم، خود خدا بارها انسان رو به تفکر در آیات تکوینی که همون عناصر موجود در طبیعت هستند دعوت کرده و می فرماید تعقل کنید در این نشانه هایی که براتون آفریدم. حتی برای باورمند شدن رستاخیز انسان، خداوند از رستاخیز طبیعت برای ما مثال میاره، می فرماید همونجوری که در زمستان گیاهان و درختان رو میمیرانیم در بهار دوباره زنده می کنیم. بنابراین هرچقدر بیشتر بتونیم خودمون رو با طبیعت هماهنگ تر کنیم به اصل وجودی مون نزدیکتر میشیم. باید با دقت بیشتری به دنیای اطراف مون نگاه کنیم و از رشد و حرکتی که در طبیعت هست درس بگیریم. من بی نهایت سپاسگزار استادم که با زبان تصاویر نکات آموزشی رو دوباره برامون بازآموزی می کنند.
خدایا شکرت برای آگاهی هایی که امروز از این فایل دریافت کردم.
خدایا شکرت برای حضور استاد و بانو شایسته در مسیر سبز زندگیم
خدایا شکرت که دوستانی در این جمع الهی حضور دارند که شانه به شانه هم در جاده سبز زندگی قدم می زنیم.
خدایا شکرت که هر روز مزرعه رویاهام رو بمن نزدیکتر می کنی.
خدایا شکرت که تو رو دارم.
مانا باشید و شاد زی…
به نام خداوند روزی دهنده بی منت
سپاسگزارخداوندم که دراین روز بارانیِ بهاری خدا بهم فرصت داد تا یک قسمت دیگه ازین سریال بهشتی رو به چشمان بصیرم نشون بدم و از آگاهی های ناب الهی اون برخوردار… بشم.خداروصدهزارمرتبه شکرت
سلام و ادب عرض میکنم خدمت استادارزشمندم و مریم جان،الگوی تمام عیار زندگیِ من
استادجان وقتی تو هرقسمتی ازسریال برنامتون اینه که به درختای جنگل یه شوروحالی بدید،اونقدر محو تماشای قطع کردن درختچه های هرز میشم که اگه خونه ی شما ایران بود تاالان صدهابار اومده بودم و به شما هزاران بار کمک کرده بودم،انقد که لذت میبرم که یهمچین فضاهایی رو پاکسازی کنم،انگار روح خودم جلا پیدامیکنه
همون جمله های نابی که درپرتو آگاهی میگید،همه ی ما پاره ای از هم، پاره ای ازخداییم،این جمله انقد به دلم میشینه که دوست دارم به تموم هم پاره های خودم باعشق و بدون هیچ انتظاری خدمت کنم
چقدر حال کردم وقتی اون نردبون جادویی رو تااین حد بلندقامت کردید،واقعا عجب ایده ی نابی رو اجراکردن و تنهابادرک یک قانون تااین حد تونستن اندازه های مختلف نردبون رو دریک نردبون بگنجونن!!
چقدراین عشقواحترام به همدیگتون منو دیوانه میکنه،چقدراین هدایتی که هردوتون میشید که ازکدوم قسمت شروع به پاکسازی کنید،منو مدهوش میکنه که بیشتر رو هدایت خداحساب بازکنم
استادجان میگن بنظرت ازکجاشروع کنیم و مریم جان چون میدونن دراکثرموارد حس عشقش درست جواب داده،درپاسخ میگه هرچی حستون میگه
همه ی این جملات هدایت الله مهربانه،همین پاسخ یعنی که اون حس درسته درعمل اجراش کن
وبازهم ارزش ابزار،،،ارزشی که کشور امریکا باتولید کردن وسایل خلق کردن بسیار تحسین برانگیزه،خدایاشکرت اصلا هرچی جلوتر میریم و میخوام بگم این ته خلاقیت و ته ایده پردازیی بود که تو آسون شدن کارها به کاربردن،دوباره میبینم یک خلاقیتی به خرج دادن که آدم ماتومبهوت اون وسیله میمونه،ببین تاچه حد تونستن تو کاره اره برقی خلاقیتهای متنوع به خرج بدن!
بقول مریم جان این یکی دیگه ارزش ابزارش طولانیه(‿)
چه حالی به ابن درختای جلوی دریاچه دادید،الان دیگه سبک باااال میروند بر فرااار آسمانها ودعای خیر درختان کاج سربه فلک کشیده بدرقه ی شما دویاره عزیز که باقطع شاخوبرگای اضافشون بهشون لطف کردید میشه،خداروصدهزارمرتبه شکر
مریم جان وقتی اون پیچکای درهم پیچیده به شاخه ها رو نشون دادید،انگار تموم پیچکای ذهنِ منو داشتید بهم نشون میدادید،انقد که پیچکای ذهنم گاهی وقتا رشد میکنن که قشنگ میفهمم به دستوپاهام گیر میکنن برای حرکت کردن به سمت جلو،تا یکم به سمت جلو حرکت میکنم،یهو متوقف میشم یعنی قشنگ میفهمم پام به یک پیچکِ جنس ِ اَعلا چسبیده که کندنش به کلی تقویت کردن باورای قدرتمندکننده نیازداره
مثلا من فهمیدم که آدمای دورواطرافم بسیارآدمای منفی نگری هستن،خوب تصمیم گرفتم رابطمو بسیاربسیارباهاشون یاقطع کنم یا کمتر کنم،بعداز چندین هفته که دیگه مطمئن میشم تموم شد همه چیز و فضای ذهنم از حرفای منفی خالی شد،یهو یه نجوایی چنان در ذهنم قدرت پیدامیکنه ومیگه حالا چه فکری درموردت میکنن که رابطتو قطع کردی،حالا میگن تومغروری،پاشو اصلا خونه ی مادرشوهرت حداقل برو بخاطرهمسرت که یموقه گله ووشکایت نکنن،حالااینم یروز حرف منفی بشنوی دوباره میای فایل گوش میدی،یعنی اونقدر نجواهه شدید میشه که پامیشم میرم و چون همین فکرهارو میکردم دقیقا همون حرفای فکرمو بهم تحویل میدن و دوباره احساسم بدمیشه،و بازهم باید بشینم روخودم کارکنم،یعنی هنوز اونقدر قوی نشدم که نخواد حالواحساسم بدبشه و حرفای اونا رو من تأثیر بذاره
اونقدرقوی نشدم که تا یک شخصی بهم حرفیومیزنه مثل خُوره اون حرف بجونم نیوفته
البته خیلی تونستم این احساسمو کنترل کنم و جاهلانه برخوردنکنم و جاهلانه حالواحساسمو درگیر حرفای پوچ بقیه نکنم،اما میفهمم که هنوز جای کاردارم تابخوام انتقادات دیگرانو به شیوه ی صحیح مدیریت کنم و احساسمو کنترل کنم
وقتی راجب به رحمت خدارفتن دوستتون میگفتید،بسیار تحسینتون کردم که تونستید زود خودتونو آروم کنید و باقطع کردن این درختچه های هرز قانون رو دوباره به خودتون یاداوری کردید
دقیقا بااین حرفتون صددرصد موافقم که مهم نیست چقدر دلیلو منطق داریم برای ناراحت بودن و غم ازدست دادن کسی،چون قانون کاری به دلیل و منطق کسی نداره حتی اگه استاد درک قانون جهان باشی،وقتی تو حالو احساس بد بمونیم لاجرم هدایت میشیم به شرایط وموقعیتی که حالواحساس بدتری رو تجربه کنیم
این رو من به شخصه تجربه کردم و بعداز ازدست دادن فرزند دومم درماه پنجم بارداریم،باهردلیلو منطقی که برای همسرم میوردم که بگم حق دارم ناراحت باشم،دیگه یجورایی انگار دلیلو منطق هام براش تکراری شده بود و فقط شرایط برام جوری پیش میرفت که غمو ناراحتی بیشتریو تجربه میکردم
الان به لطف این سریال و آگاهی های نابش دارم سعی میکنم که دیگه اون لحظات رو به یادخودم نیارم و خیروحکمت ماجرارو به خدای بزرگوارم بسپارم تا درهای دیگه ی نعمت ورحمتش رو به زودی زود به روم بازکنه ان شالله
استاد چه مثال خوبی راجب احساساتی عمل نکردن درمورد یکسری موضوعات زدید،اینکه اگه بخواییم رو این حساب درختچه های هرز رو ازبین نبریم مثل اینه که دلمون به انگل های داخل بدنمون بسوزه و اونها رو از بدنمون بیرون نکنیم
دقیقا بااین دست افراد زیاد برخوردکردم،این افراد وقتی زیادخوشحالن جوگیرمیشن و زیادی احساساتی میشن،و وقتی هم که ناراحت میشن دوباره ازین طرف بوم میوفتن جوری احساساتی رفتارمیکنن که انگار هیچوقت حالِ خوشی تجربه نکردن!
دلسوزی بیجاکردن،تو غموناراحتی زیادموندن،احساساتی رفتارکردن،همه و همه جلوی مارو از رشدوپیشرفت میگیرن،مثل همین پیچکایی که مثل سیم محکم به تنه های درخت چسبیده شدن
سعی کنیم احساساتی نگاه کردن به هرقضیه ای رو اززندگیمون ازبین ببریم
هیچوقت نخواییم با دید خودمون زندگی دیگران رو قضاوت کنیم
استاد مثال همین قانون کندن درختان تو امریکا و ایران بسیار مثال عالیی بود برای اینکه نخواییم هر قضیه ای رو با دیدگاه خودمون موردقضاوت قراربدیم
چقدر نعمت وفراوونی تو امریکا زیاده که برای قطع یک درخت صددلار میگیرن تازه صددلار دیگه هم میگیرن تااون درخت رو نابودکنن،چه قانون خوبیو گذاشتن
بسیارتحسین میکنم کشور سرسبزوزیبای امریکا رو که ملیونها کیلومتر جنگل داره الله اکبر ازینهمه عظمت و فراوانی…بقول خداوند که میفرماید پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید
استادجان تحسینتون میکنم که خدا به جایی هدایتتون کرده که نعمتو فراوانیو آزادی رو تجربه میکنید
استادجان ازتون ممنونم که به واسطه ی این درختچه های هرز طبیعت،به ما قانون باورای منفی ومحدودکننده رو یاداوری میکنید
اینکه باورای منفی همیشه مثل این درختچه های هرز درحال رشدن،اما ما باید همیشه درحال هرس کردن اونهاباشیم
مثل این فضا،که وقتی خوب پاکسازی کنیم انرژی خوبی به درختای خوب داده میشه و بهترازمنابع خاک استفاده میکنن
وقتی ماهم باورای محدودرو کمترکنیم انرژی بیشتری داریم برای حرکت کردن روبه تعالی،روبه بالا…
استاد ازت ممنونم که با تولید محصولات باکیفیتتون مارو به عمق درونمون میبرید و به یک خودشناسی عالی میرسونید
بخداکه من باهمین فایلهای ارزشمند دانلودی و دوره ی دوازده قدم کلی خودمو شناختم و دلیل همه ی رفتارهامو میفهمم
البته گاهی وقتا ذهنم نجواهای خودشو میکنه که چه پیشرفتی داشتی،ولی وقتی اطرافیانمو میبینم که دلیل ناخوش احوالیشون رو نمیفهمن ولی من باچندسوال ازخودم میفهمم دلیل حال بدم رو،اون وقت با چند منطق بجا حالمو سرجاش میارم،این برام کلی پیشرفت خودشناسی بوده و همین که دیگه کسی رو مقصر حال بدم نمیدونم بازهم این برای کلی پیشرفت به حساب میاد
خدارو صدهزارمرتبه شکر،که این قسمت ازسریال هم دوباره به من یاداوری کرد که نخوام دیگه تو حال بد بمونم،هر دلیلو منطقی هم که داشته باشم نباید اجازه بدم غم ازدست دادن فرزندم منو به یک رفتار احساساتی وادار کنه…
داستان بهبود شخصیتم درراستای توجه به آگاهی های این سریال ارزشمند ادامه دارد
به نام خدای مهربانم
سلام و درود فراوان خداوند به استاد عباس منش عزیز و مریم جانم
1 روز بسیار زیبای تازه و دوباره فعالیت مریم جانم و استاد عزیزم شروع میشه
فضای رویایی پارادایش درخت هایی که بسیار زیبا هستن و دریاچه ی پر آب
نور خورشید از لای شاخه و برگ ها و درخت ها عبور میکنه و چقدر بی نظیره میشه از پشت دوربین حس تازگی و گرما و نسیم باد رو استشمام کرد
اون جایی که مریم جانم میزو صندلی سفید گذاشتن عجب جایی برای خلوت کردن با خود جایی که میشه در نهایت سکوت به کارهای شخصی پرداخت
واوووو چه اره ای واقعا چقدر ارزش ابزار مهمه
خیلی ابزار باحالی بود که استاد باهاش شاخه برگ های اضافی رو میزد
خدایا صد هزار مرتبه شکرت بابت این همه زیبایی این همه فراوانی
خدایا شکرت بابت اینکه آدم میتونه بهشت رو توی این دنیا هم تجربه کنه
خدایا شکرت بابت نور خورشید که لای اون درخت های میرقصید و به زمین و دریاچه عشق میداد
و اما وارد جنگل وقتی شدیم صدای پرنده ها و آوازهای بی انتهاتشون زیبایی جنگل رو دو صد چندان میکنه
خدیاا شکرت که همه چی روز انقدر زیبا و کامل آفریدی اون جنگل با این همه زیبایی با صدایی زیبای پرندگان تکمیل شد اون حس تازگی جنگل اون هوا بسیار روح و جان آدم رو زیبا میکنه
پیچک هایی که به دور درختچه های دور درخت های کاج گره خورده بودن و چقدراستاد با کلامشون زیبا توضیح دادن این گره ها مثل همون باورهای هستن که توهم توهم گره خوردن باور های محدود کننده باور احساس لیاقت خود سرزنشی اعتماد به نفس وقتی نتیجه ی زندگی رو میبینیم نتیجه ی 1 سری گره های به هم خوردس ولی اگه ما روی خودمون وار کنیم 1 گره رو که باز کنیم میتونیم گره های بعدی رو هم باز کنیم یواش یواش میتونیم بریم توی عمق و تمیز کنیم زمین ذهنمون رو
راجب دید آدم هاتوضیح داد هر شخصی با توجه به باورهای که داره صحبت ها رفتارهای دیگران رو تحیلیل میکنه و همین میشه قضادت ما از لنزهای خودمون دارید دید .نگاه درست میکنیم و نظر میدیم راجب افکار .و رفتارهایی دیگران
و چقدر عالی استاد توضیح دادن که ما نگاه احساسی نداشته باشیم چه بسا چقدر از این نگاه احساسی ضربه خوردیم
به قول قران جهل
تمام جاهایی که احساسی برخورد کردیم ضرر کردیم
ولی وقتی قاطع باشیم بدونیم این علف هرزها هیچ بدردی نمیخوره باید زده شد که تازگی بیاد دقیقا راجب باورهای ذهنی مادصدق میکنه
خیلی لذت بردم از این قسمت خیلی درس یاد گرفتم
یادمون باشه ما حتی هر کدوم با توجه به باورهایی که داریم از حرفهایی دیگران از رفتارهاشون برداشت میکنیم
ولی به قول فرمایش استاد اگه سفر بیشتر بریم خیلی این نگاه این دید میتونه تغیر کنه و وسیع شه
مرسی بایت این همه حس خوب
باورهای کوچک وقتی نمایان میشن که اون باور اصلی را رفع میکنی بعد میبینی جقدر باورهای ریز ریز داری که هنوز باید کار کنی و اون ریزها زیادن دارن انرژیتو میگیرن مثل همین پیچک های در هم تنیده که زیر درختان دیگه پنهانن و وقتی درختان حذف میشن تازه پیچک ها دیده میشن و میبینی چقدر از درخت اصلی تغذیه کردن و چقدر انرژیشو گرفتن
ممنون استاد که انقدر قشنگ توضیح میدین ما همش فکر میکنیم خب من این باور درست کنن حله و بعد تا مشغول میشی میبینی چقدر باورهای اشتباه در مورد یک موضوع هست و هر چی ریشه یابی میکنی میبینی این موضوع ادامه داره و جایی درست میشه که خیلی از باورها را درست کرده باشی و برای ذهن انقدر مثال زده باشی تا بلاخره باور جدید جایگزین بشه دقیقا من دو سال در تلاشم وقتی میخوام برم مسافرت باور چشم زدن حذف کنم بار اول خیلی سخت بود کلی ترس و نگرانی اومد بار دوم بهتر و هر بار بهتر از قبل، هنوزم این باور ریشه داره تا به دقیقه نود نرسیده نگو و ذهنم همچنان کلنجار میره ولی منیکه از ترس چشم زدن نه عکس نه فیلم نه حتی صحبتی نمیکردم الان کل سفر دارم با لذت فیلم و عکس میگیرم و به بقیه هم نشون میدم و باور اصلی را شکستم فقط مونده این ریزه ها که همچنان هر سفر پیداشون میشه و هر بار هر سفر یک تمرین مجدده و چقدر دارم عالی تر میشم ممنون استاد شما میگفتید من ایمن هستم الان دارم به اون مرحله هم نزدیک میشم و اسپند هم کلا ریختم دور و دیگه درست نکردم و همش میگم خدا هست کافیه، و ما سفرهای زیبایی رفتیم که عالی پیش رفت و هیچ چشمی در کار نبود شکر الانم راهی سفرم برای همین به ذهنم این مثال اومد یک سفر برنده شدم استاد که در دوره دوازده قدم داستانش نوشتم
خدایا شکرت از این همه نعمت
خدایا شکرت بابت این طبیعت بی نظیر و فراوانی نعمت وقتی ما این فیلم ها را میبینیم تازه فراوانی را درک میکنیم که چقدر نعمت هست خدایا شکرت
درختان زیاد که کسی ندونه فکر میکنه رفتید جنگل حرص میکنید اما اینجا خونتون و ویلای شخصیتون هست خدایا شکرت چقدر فراوان که این تصاویر و این درختان من فقط در جنگل های ایران دیدم و حای صداهای طبیعت که حال و هوای فیلم را زیبا تر کرده
خدایا شکرت
به نام خداوند بخشنده مهربان
خدایا، هر آنچه دارم از لطف و رحمت توست…
سلام به استاد عزیزم، مریم جان خوشقلبم و دوستان همفرکانسیام در سایت توحیدی
قسمت چهاردهم از سریال زندگی در بهشت… بهشتی که برای رسیدن به آن باید تلاش کرد، و اگر مراقبش نباشیم، علفهای هرز باورهای محدودکننده، آرامآرام زیباییاش را میگیرند. چقدر تشبیه استاد زیبا بود… باورهای کوچکی که در پس ذهن ما جا خوش کردهاند، ابتدا بیاهمیت به نظر میرسند، اما وقتی کنار هم جمع میشوند، شخصیتمان را درگیر میکنند و مثل یک انفجار مهیب، مسیر رشد ما را ویران میکنند.
من خودم سالها در حصار همین باورهای محدودکننده بزرگ شدم، و حالا باید با صبر و حوصله، یکییکی آنها را هرس کنم. اگر حتی برای یک روز این کار را رها کنم، دوباره رشد میکنند، و نتیجهاش ناامیدی، یأس، احساس بیلیاقتی و عدم عزتنفس است… و من باز همان آدم افسردهای میشوم که سالها در آن تاریکی زندگی میکرد.
گاهی با خودم میگویم دیگر هیچ باور محدودکنندهای در من باقی نمانده، اما هر بار که به سایت میآیم، فایلهای استاد را میبینم، کامنتها را میخوانم، تازه متوجه میشوم که ذهنم هنوز پر از علفهای هرز باورهای کوچک است. درست مثل هرس کردن شاخههای اضافی درختان… اگر جای مریم جان بودم، وقتی به استاد گفتند این شاخه را ببُر، حتماً میگفتم حیف است، گناه دارد، و هزاران توجیه برای باقیماندنش میآوردم، درحالیکه حقیقت این است که اگر مانع رشد را کنار نزنیم، هرگز به آسمان نمیرسیم.
و استاد عزیز… چقدر صبر شما حیرتانگیز است. همان صبری که در از دست دادن دوستتان دارید ،همان صبری است که برای از دست دادن یوسف کوچکتان داشتید… شما تجسم یک بندهی خالص خدا هستید. بارها در مراسمهای عزاداری دیدهام که چگونه برخی به راحتی لب به کفرگویی میگشایند، اما شما در دل همان غم، باز هم نور امید را میبینید.
استاد جان، در همین دو ماهی که شاگردیتان را میکنم، بهاندازهی چندین سال زندگی آگاهی گرفتهام. انگار دوباره متولد شدهام، انگار تازه دارم تربیت میشوم و رشد میکنم. دیروز که به مراسم چهلم همسر دوستم رفتم، وقتی دیدم دوستم با ناراحتی میگفت: «خدایا، تو که میتوانستی، چرا کاری نکردی؟ چرا خداییات را نشان ندادی؟»
حالم بد شد… چون اگر این آگاهیها را نداشتم، شاید حتی به او حق میدادم. اما حالا میدانم که کاش او هم هدایت میشد، کاش او هم این مسیر را میشناخت، تا در چنین لحظاتی، بهجای گله و شکایت، به حکمت و رحمت خداوند ایمان داشته باشد…
خدایا، شکرت که مرا در این مسیر قرار دادی. شکرت که درِ آگاهی را به رویم گشودی. شکرت که هر روز، بیشتر از دیروز، نور را میبینم…
من عاشق جنگل، طبیعت، و بارانم… عاشق آن لحظاتی که آسمان میبارد و زمین، با تمام وجودش، عطر زندگی را پس میدهد. همیشه از خدا میخواهم مرا به جایی هدایت کند که تنها صدای باد در میان درختان باشد، نوای باران بر برگها، و عطر خاک نمزدهای که جانم را تازه میکند.
جایی که هیچ چیز جز طبیعت نباشد… جایی که هر قطرهی باران، زمزمهای از عشق خداوند باشد و هر برگ درخت، آینهای از آرامش… خدایا، مرا در دل چنین بهشتی قرار بده، آنجا که روحم با هر نسیم، رها شود و دلم در آغوش باران، زندهتر از همیشه بتپد…
مطمئنم که خداوند به درخواست من پاسخ میدهد، چرا که او شنوندهای مهربان و اجابتکنندهای بینظیر است. ایمان دارم که روزی مرا به بهشتی شبیه بهشت شما، استاد عزیزم، هدایت خواهد کرد. جایی که آرامش، عشق، و نور الهی در هر گوشهاش جریان دارد.
خدایا، تو که رؤیاها را در دل ما میکاری، همانطور که باغبان دانهای را در خاک، حتماً راهی برای روییدن و رسیدن به آنها نیز گشودهای. من چشمانتظار آن روزی هستم که در بهشتی که برایم مقدر کردهای، نفس بکشم، ببینم، و از اعماق وجودم شکرگزار تو باشم.
خدایا شکرت …
خدایا خییلی دوستت دارم…..
بنام خداوند بخشنده مهربـان
سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و سرکار خانم شایسته مهربان.
سلام به همه همفرکانسیهای باعشق در این سایت توحیدی.
قسمت 14 و رد پای من در این سریال زیبای زندگی در بهشت.
خدایا شکرت که مرا هدایت کردی به این مسیر زیبای شکرگذاری.
خدایا شکرت برای چشمهای سالم و زیبا که دارم و میتونم زیبای ها رو ببینم.
کار کردن روی ذهن همیشگی هست مثل همه کارها،
والبته وقتی که ما روی خودمون کار میکنیم، یعنی پذیرش اینکه من یه سری ایرادهایی دارم که باید درستشون کنم و اونوقته که میتونیم اون لایههای زیرین و اون باورهای محدود کننده که سالیان سال باهاشون زندگی کردیم، و مثل همین پیچکها به هم وصل هستند و تا کجاها که ریشه کردن، را میبینیم و سعی در تغییر اونها داریم.
با دید بازتر و وسیع تری به دنیا و اطراف خودمون نگاه کنیم، تا بتونیم بقیه مخلوقات خداوند را هم درک کنیم.
با مطالعه کردن و تحقیق کردن و در صورت امکان با مسافرت به شهرها و کشورهای دیگر و دیدن عقاید و رسم و رسوم دیگر جاهای کره زمین میبینیم که دنیا با محله ما، شهر ما، و کشور ما چقدر متفاوت است، واین کار باعث می شود که دید ما باز تر بشه، پذیرش ما بیشتر بشه،
هرکجا که هستید در پناه خداوند مهربان
شاد و سلامت، سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید.
به نام خالق این بهشت زیبا
سلام بر ساکنان پرادایس زیبا
قسمت 14 سریال زندگی در بهشت
خدایا شکرت امروز اجازه دادی یکبار دیگه این بهشت رویایی رو ببینم
خدایا شکرت که هرچی از زیبایی اش بگم کمه واقعا
خدایا شکرت برای این همه زیبایی و عظمت
خدایا شکرت برای این همه آب و برکت وآبادانی وسرسبزی و درختان سربه فلک کشیده
خدایاشکرت چقدر کامنت دوست عزیزمون در مقدمه ی فایل پرمحتوا و قشنگ بود
منم عاشق جهان دیدن و جهان گشتن هستم به قول سعدی ولی فعلا شرایطش رو ندارم و جهان هستی سخاوتمندانه اجازه داده با تماشای سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا زیبایی هاش رو ببینم و انصافا سریال سفر به دور آمریکا دید من رو به جهان پر عظمت و کشور قشنگ آمریکا چقدر باز کرد چقدر وسیع شد نگاهم و سریال زندگی در بهشت هم باور ثروت وفراوانی رو بهم نشون میده در هر قسمتش
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
روح دوستتون در آرامش ابدی باشه انشالله
موندن در احساس بد = تجربه ی اتفاقات بد
و چقدر استاد عزیزم هوشمندانه شما برای نماندن در احساس بد این کار فیزیکی زیاد رو انتخاب کردین
چه جالب که تشبیه کردین این درختای اضافی و مخصوصا پیچک هارو به باورهای مخرب و محدود ریز ودرشت ذهنمون که تا کجاها رشد کردن رفتن و کار کردن روی این باورها باید دائمی باشه مستمر و همیشگی مثل همین پاکسازی مسیر موتورسواری که بارها تکرار شده توسط شما واگر رها میشد دوباره مسیر پر میشد از درختای اضافی
هر چقدر روی باورهای محدود کار کنیم و از بین ببریم به صورت دائمی بعد انرژی داریم برای رسیدن به اهداف ،برای رشد وتعالی ولی اگر کار نکنیم روی خودمون دچار روزمرگی و بیهودگی میشیم و مثل مرداب کم کم فاسد میشیم
منم یه زمانی علت قطع این درختای اضافی رو درک نمیکردم من هم عاشق طبیعت وسرسبزی هستم و البته شهر محل سکونت من بسیار خوش آب و هوا و سرسبزه ولی یه جورایی حیفم میومد وقتی تصمیم گرفتین تو قسمت 7 سریال که درختای اطراف دریاچه رو قطع کنین قلبا خوشحال نبودم میگفتم حالا استاد بزارن این درختا باشن مگه چی میشه درخته سبزه دیگه بهتر
ولی وقتی ویوی دریاچه رو بعد قطع اون درختا رو دیدم خدای من چقدر محشر بود وفوق العاده اون موقع متوجه شدم که لزوما هرچی که قشنگ و سبز
و به عبارتی زیبا بود حتما مفید هم نیست و اونجا بود فهمیدم یه چیزای تو دهنم هست که از نظر من در ظاهر مثبت و مفیده ولی در باطن علف هرز و باید بریده بشه از خدا آگاهی ودرک و فهم میخام که بتونم کشفشون کنم
بریدن شاخه ی اضافی درخت وقتی سبزه دردی نداره چون یه جورای انرژی رو از شاخه های بزرگ میدزده
اینم برای دوستانی که گفتن درخت دردش میگیره اتفاقا راحت میشه و کلی دعا میکنه کسی که بهش خدمت کرده رو، مثل کوتاه کردن موها تو آرایشگاه که دردی نداره اتفاقا آدم بعد کوتاهی موهاش هم راحت میشه و هم سبک
چه جمله ی طلایی قشنگی برای خودِ خودِ من بود انگار که از دریچه ی نگاه محدود وتاریک خودم به رفتار وزندگی دیگران و دنیا نگاه نکنم ،با همون نگاه دیگران رو قضاوت نکنم
ممنونم استاد عزیزم راستش یکی از دلایل اصلی بحث و درگیری های من باعزیزترین آدم زندگیم همین بود و همیشه هم همین حرف میزنه بهم که تو از شرایط من خبر نداری منو قضاوت میکنی والان فهمیدم مشکل از نگاه من بوده
ممنونماستاد عزیزمبرای این آگاهی هایی که لابه لای فایل های زندگی در بهشت بهمون یاد میدید
سلامت و تندرست باشید همیشه
الحمد لله کما هو اهله
به نام خداوندهدایتگرورزاقم سلام به استادعزیزم وهمه دوستان
بههه به چقققدرسرسبببزه اینجا خدایاشکرت چقدرفراوانیونعمت چقدرزیبایی چه اسمونودریاچه زیبایی
بههه به چه کییییفی میده بشینی زیرسایه درخت بانسیم خنک توی بهشت هم کار کنی هم ازطبیعت لذت ببری
چه رابطه ی عاشقانه وسرشاراز احترام ازادی عشق صمیمیت درک استقلال ثروت خدایاشکرت
چه نردبون خفنی
چه جمله های خوبی گفتین استادعزیز
احسنت به شما که هرلحظه ب قانون عمل میکنین حتی توبدترین شرایط اجازه نمیدین شیطان ب درونتون نفوذ کنه و شماروازخدا دورکنه
چقدراین درختای هرز روزدن حوصله میخوادانگیزه میخوادانرژی میخواد اما وقتی قدم اولو برداری دیگه دوس نداری ولش کنی دوس داری ادامه بدی وقتی یکم از نتیجه رو میبینی و میبینی ک چقدر بعدا فضا برای پیاده روی ولذت عالی میشه باورهای منفی روهم اگر برداریم اگر ب قانون عمل کنیم نتایج کوچولوببینیم دوس داریم بازم ادامه بدیم تانتایج بزرگتربشه
واقعا باید همیشه رو خودت کارکنی این باورای منفی همیشه هستن اگه یه روز قانونوبیخیال بشی ضررمیکنی پس باید همیشه روخودت کارکنی تا کم کم نتایج بزرگ بشن و ب زندگی دلخواهت برسی
احسنت ب شما که همیشه ادامه میدین توعمل به قانون
سپاسگذارم بخاطراین فایل